واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره ی آداب و سنن پیامبر گرامى اسلام(2) 14 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

آداب و سنن پیامبر گرامى اسلام(2)

روایاتى چند درباره  پاره‏اى از سنن و آداب آن حضرت در معاشرت

1- و در کتاب ارشاد دیلمى است که:رسول خدا (ص) لباس خود را خودش وصله مى‏زد، و کفش خود را خود مى‏دوخت، و گوسفند خود را مى‏دوشید، و با بردگان هم غذا مى‏شد،و بر زمین مى‏نشست و بر مرکب سوارمى‏شد و دیگرى را هم پشت سر خود بر آن سوار مى‏کرد، و حیا مانعش نمى‏شد از این که مایحتاج خود را خودش از بازار تهیه کرده به سوى اهل خانه‏اش ببرد، به توانگران و فقرا دست مى‏داد و دست خود را نمى‏کشید تا طرف دست خود را بکشد،به هر کس مى‏رسید چه توانگر و چه درویش و چه کوچک و چه بزرگ سلام می داد، و اگر چیزى تعارفش مى‏کردند آن را تحقیر نمى‏کرد اگر چه یک خرماى پوسیده بود، رسول خدا(ص) بسیار خفیف المؤنه و کریم الطبع و خوش معاشرت و خوش رو بود، و بدون این که، بخندد همیشه تبسمى بر لب داشت، و بدون این که چهره‏اش در هم کشیده باشد همیشه اندوهگین به نظر مى‏رسید، و بدون این که از خود ذلتى نشان دهد همواره متواضع بود، و بدون این که اسراف بورزد سخى بود،بسیار دل نازک و نسبت به همه مسلمانان مهربان بود، هرگز به نوعی که سیر شود غذا نخورد، و هرگز دست طمع به سوى چیزى دراز نکرد. (29)

2- و در کتاب مکارم الاخلاق روایت شده که: رسول الله (ص) عادتش این بود که خود را در آینه ببیند و سر و روى خود را شانه زند و چه بسا این کار را در برابر آب انجام مى‏داد و گذشته از اهل خانه، خود را براى اصحابش نیز آرایش مى‏داد و مى‏فرمود:

خداوند دوست دارد که بنده‏اش وقتى براى دیدن برادران از خانه بیرون مى‏رود خود را آماده ساخته؛ آرایش دهد. (30)

3- و در کتاب‏هاى علل و عیون و مجالس به اسنادش از حضرت رضا از پدران بزرگوارش(ع) نقل کرده که رسول الله (ص) فرمود: من از پنج چیز دست برنمى‏دارم تا بمیرم:

1ـ روى زمین و با بردگان غذا خوردن.

2ـ بر مرکب ساده سوار شدن.

3 ـ به دست خود بز دوشیدن.

 4 ـ لباس پشمینه پوشیدن.

 5 ـ و به کودکان سلام کردن .

براى این دست برنمى‏دارم که امتم نیز بر آن عادت کنند و این خود سنتى شود براى بعد از خودم. (31)

4-و در کتاب فقیه از على (ع) روایت شده که به مردى از بنى سعد فرمود:

آیا تو را از خود و از فاطمه حدیث نکنم  ـ تا آنجا که فرمود ـ  پس صبح شد و رسول الله (ص) بر ما وارد شد در حالى که من و فاطمه هنوز در بستر خود بودیم، فرمود: سلام علیکم، ما از جهت این که در چنین حالى بودیم شرم کرده، جواب سلامش نگفتیم، بار دیگر فرمود: السلام علیکم باز ما جواب ندادیم، بار سوم فرمود: السلام علیکم اینجا بود که ترسیدیم اگر جواب نگوئیم آن جناب مراجعت کنند چرا که عادت آن حضرت چنین بود که سه نوبت سلام مى‏کرد اگر جواب مى‏شنید و اذن مى‏گرفت داخل مى‏شد و گرنه برمى‏گشت، از این جهت ناچار گفتیم: و علیک السلام یا رسول الله، درآى، آن حضرت بعد از شنیدن این جواب داخل شد... .(32)

5- و در کتاب کافى بسند خود از ربعى بن عبد الله از ابى عبدالله (ع ) نقل کرده که فرمود : رسول خدا (ص) به زنان هم سلام مى‏کرد و آنها سلامش را جواب مى‏دادند. (33)

6- و نیز در کافى به سند خود از حضرت عبد العظیم بن عبدالله حسنى نقل کرده که ایشان بدون ذکر سند از رسول خدا(ص) نقل کرده و گفته که آن حضرت  سه نوع مى‏نشست: یکى" قرفصاء " ـ و آن عبارت از این بود که ساقهاى پا را بلند مى‏کرد و دو دست خود را از جلو بر آنها حلقه مى‏زد و با دست راست بازوى چپ و با دست چپ بازوى راست را مى‏گرفت، دوم این که دو زانوى خود و نوک انگشتان پا را به زمین مى‏گذاشت، سوم این که یک پا را زیر ران خود گذاشته و پاى دیگر را روى آن پهن می کرد و هرگز دیده نشد که چهار زانو بنشیند. (34)

7- و در کتاب مکارم الاخلاق از کتاب نبوت از على (ع) نقل کرده که فرمود: هیچ دیده نشد که رسول خدا(ص) با کسى مصافحه کند و او جلوتر از طرف دست خود را بکشد، بلکه آن قدر دست خود را در دست او نگه می داشت تا او دست آن جناب را رها سازد، و هیچ دیده نشد که کسى با پر حرفى خود مزاحم آن حضرت شود و او از روى انزجار سکوت کند، بلکه آن قدر حوصله به خرج مى‏داد تا طرف ساکت شود و هیچ دیده نشد که در



خرید و دانلود تحقیق درباره ی آداب و سنن پیامبر گرامى اسلام(2) 14 ص


تحقیق درباره ی آداب و سنن پیامبر گرامى اسلام(1)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

آداب و سنن پیامبر گرامى اسلام(1)

 

مبحث آداب و سنن نبی اکرم صلی الله علیه و آله دارای گستردگی فراوانی می باشد که در این مقاله به چند جنبه رفتاری ایشان می پردازیم. البته از آن جهت که باعث خستگی خوانندگان عزیز نشود آن را به سه قسمت تقسیم می نماییم.

روایاتى چند درباره  پاره‏اى از سنن و آداب آن حضرت در معاشرت

از جمله سنن و آداب آن حضرت در امر نظافت و نزاهت

آداب آن جناب در سفر

روایاتى درباره آداب حضرتش در پوشاک و متعلقات آن

آداب آن حضرت در خوردنی ها و آشامیدنى‏ ها

1ـدر معانى الاخبار به یک طریق از ابى هاله تمیمى از حسن بن على علیهماالسلام و به طریق دیگر از حضرت رضا، از آباء گرامیش از على بن الحسین از حسن بن على(ع) و به طریق دیگرى از مردى از اولاد ابى هاله از حسن بن على(ع) روایت شده که گفت: از دائى خود هند بن ابى هاله که رسول خدا را براى مردم وصف مى‏کرد تقاضا کردم که مقدارى از اوصاف آن حضرت را براى من نیز بیان کند، بلکه به این وسیله علاقه‏ام به آن جناب بیشتر شود او نیز تقاضایم را پذیرفت و گفت:

رسول خدا(ص) مردى بود که در چشم هر بیننده، بزرگ و موقر مى‏نمود و روى نیکویش در تلألؤ چون ماه تمام و قامت رعنایش از قامت معتدل بلندتر و از بلند بالایان کوتاهتر بود، سرى بزرگ و مویى که پیچ داشت و اگر هم گاهى موهایش آشفته می شد شانه مى‏زد، و اگر گیسوان خود را بلند می نمود، از نرمه گوشش تجاوز نمى‏کرد. رنگى مهتابى و جبینى فراخ و ابروانى باریک و طولانى داشت و فاصله بین دو ابرویش فراخ بود، بین دو ابروانش رگى بود که در مواقع خشم از خون پر مى‏شد و این رگ به طورى براق بود که اگر کسى دقت نمى‏کرد خیال مى‏کرد دنباله بینى آن جناب است و آن حضرت کشیده بینى است، محاسن شریفش پُر پشت و کوتاه و گونه‏هایش کم گوشت و غیر برجسته بود، دهانش خوشبو و فراخ و بیشتر اوقات باز و دندانهایش از هم باز و جدا و چون مروارید سفید، و گردنش در زیبائى چنان بود که تو گویى گردن آهو است، و از روشنى و صفا تو گویى نقره است، خلقى معتدل داشت. فاصله بین دو شانه‏اش زیاد و به اصطلاح چهار شانه بود. بند دستهایش کشیده و محیط کف دستش فراخ و استخوان ‏بندى آن و استخوان ‏بندى کف پایش درشت بود. سرا پاى بدنش صاف و استخوانهایش باریک و بدون برآمدگى بود، و گودى کف پا و دستش از متعارف بیشتر و دو کف قدمش محدب و بیشتر از متعارف برآمده، و هم چنین پهن بود، به طورى که آب بر آن قرار مى‏گرفت، وقتى قدم برمى‏داشت تو گویى آن را از زمین مى‏کند و به آرامى گام برمى‏داشت و با وقار راه مى‏پیمود، و در راه رفتن سریع بود، و راه رفتنش چنان بود که تو گویى از کوه سرازیر مى‏شود، و وقتى بجائى التفات مى‏کرد با تمام بدن متوجه مى‏شد، چشمهایش افتاده یعنى نگاهش بیشتر به زمین بود تا به آسمان، و آن قدر نافذ بود که کسى را یاراى خیره شدن بر آن نبود، و به هر کس برمى‏خورد در سلام از او سبقت مى‏جست.

راوى گفت پرسیدم: منطقش را برایم وصف کن، گفت: رسول خدا(ص) دائما با غصه‏ها قرین و دائما در فکر بود و یک لحظه راحتى نداشت، بسیار کم حرف بود و جز در مواقع ضرورت تکلم نمى‏فرمود، و وقتى حرف می زد کلام را از اول تا به آخر با تمام فضاى دهان ادا مى‏کرد، این تعبیر کنایه است از فصاحت، و کلامش همه کوتاه و جامع و خالى از زوائد و وافى به تمام مقصود بود. خُلق نازنینش بسیار نرم بود، به این معنا که نه کسى را با کلام خود مى‏آزرد و نه به کسى اهانت مى‏نمود، نعمت در نظرش بزرگ جلوه مى‏نمود، اگر چه هم ناچیز مى‏بود، و هیچ نعمتى را مذمت نمى‏فرمود، و در خصوص طعام ها مذمت نمى‏کرد و از طعم آن تعریف هم نمى‏نمود، دنیا و ناملایمات آن هرگز او را به خشم در نمى‏آورد، و وقتى که حقى پایمال مى‏شد از شدت خشم کسى او را نمى‏شناخت، و از هیچ چیزى پروا نداشت تا آن که احقاق حق مى‏کرد، و اگر به چیزى اشاره مى‏فرمود با تمام کف دست اشاره مى‏نمود، و وقتى از مطلبى تعجب مى‏کرد دست‏ها را پشت و روى مى‏کرد و وقتى سخن مى‏گفت انگشت ابهام دست چپ را به کف دست راست مى‏زد، و وقتى غضب



خرید و دانلود تحقیق درباره ی آداب و سنن پیامبر گرامى اسلام(1)


تحقیق درباره ی آداب و سنن پیامبر گرامى اسلام 43 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 43

 

بخش اول

آداب و سنن پیامبر گرامى اسلام (1)

مبحث آداب و سنن نبی اکرم صلی الله علیه و آله دارای گستردگی فراوانی می باشد که در این مقاله به چند جنبه رفتاری ایشان می پردازیم. البته از آن جهت که باعث خستگی خوانندگان عزیز نشود آن را به سه قسمت تقسیم می نماییم.

روایاتى چند درباره  پاره‏اى از سنن و آداب آن حضرت در معاشرت

از جمله سنن و آداب آن حضرت در امر نظافت و نزاهت

آداب آن جناب در سفر

روایاتى درباره آداب حضرتش در پوشاک و متعلقات آن

آداب آن حضرت در خوردنی ها و آشامیدنى‏ ها

 1ـ در معانى الاخبار به یک طریق از ابى هاله تمیمى از حسن بن على علیهماالسلام و به طریق دیگر از حضرت رضا، از آباء گرامیش از على بن الحسین از حسن بن على(ع) و به طریق دیگرى از مردى از اولاد ابى هاله از حسن بن على(ع) روایت شده که گفت: از دائى خود هند بن ابى هاله که رسول خدا را براى مردم وصف مى‏کرد تقاضا کردم که مقدارى از اوصاف آن حضرت را براى من نیز بیان کند، بلکه به این وسیله علاقه‏ام به آن جناب بیشتر شود او نیز تقاضایم را پذیرفت و گفت: 

رسول خدا(ص) مردى بود که در چشم هر بیننده، بزرگ و موقر مى‏نمود و روى نیکویش در تلألؤ چون ماه تمام و قامت رعنایش از قامت معتدل بلندتر و از بلند بالایان کوتاهتر بود، سرى بزرگ و مویى که پیچ داشت و اگر هم گاهى موهایش آشفته می شد شانه مى‏زد، و اگر گیسوان خود را بلند می نمود، از نرمه گوشش تجاوز نمى‏کرد. رنگى مهتابى و جبینى فراخ و ابروانى باریک و طولانى داشت و فاصله بین دو ابرویش فراخ بود، بین دو ابروانش رگى بود که در مواقع خشم از خون پر مى‏شد و این رگ به طورى براق بود که اگر کسى دقت نمى‏کرد خیال مى‏کرد دنباله بینى آن جناب است و آن حضرت کشیده بینى است، محاسن شریفش پُر پشت و کوتاه و گونه‏هایش کم گوشت و غیر برجسته بود، دهانش خوشبو و فراخ و بیشتر اوقات باز و دندانهایش از هم باز و جدا و چون مروارید سفید، و گردنش در زیبائى چنان بود که تو گویى گردن آهو است، و از روشنى و صفا تو گویى نقره است، خلقى معتدل داشت. فاصله بین دو شانه‏اش زیاد و به اصطلاح چهار شانه بود. بند دستهایش کشیده و محیط کف دستش فراخ و استخوان ‏بندى آن و استخوان ‏بندى کف پایش درشت بود. سرا پاى بدنش صاف و استخوانهایش باریک و بدون برآمدگى بود، و گودى کف پا و دستش از متعارف بیشتر و دو کف قدمش محدب و بیشتر از متعارف برآمده، و هم چنین پهن بود، به طورى که آب بر آن قرار مى‏گرفت، وقتى قدم برمى‏داشت تو گویى آن را از زمین مى‏کند و به آرامى گام برمى‏داشت و با وقار راه مى‏پیمود، و در راه رفتن سریع بود، و راه رفتنش چنان بود که تو گویى از کوه سرازیر مى‏شود، و وقتى بجائى التفات مى‏کرد با تمام بدن متوجه مى‏شد، چشمهایش افتاده یعنى نگاهش بیشتر به زمین بود تا به آسمان، و آن قدر نافذ بود که کسى را یاراى خیره شدن بر آن نبود، و به هر کس برمى‏خورد در سلام از او سبقت مى‏جست.

راوى گفت پرسیدم: منطقش را برایم وصف کن، گفت: رسول خدا(ص) دائما با غصه‏ها قرین و دائما در فکر بود و یک لحظه راحتى نداشت، بسیار کم حرف بود و جز در مواقع ضرورت تکلم نمى‏فرمود، و وقتى حرف می زد کلام را از اول تا به آخر با تمام فضاى دهان ادا مى‏کرد، این تعبیر کنایه است از فصاحت، و کلامش همه کوتاه و جامع و خالى از زوائد و وافى به تمام مقصود بود. خُلق نازنینش بسیار نرم بود، به این معنا که نه کسى را با کلام خود مى‏آزرد و نه به کسى اهانت مى‏نمود، نعمت در نظرش بزرگ جلوه مى‏نمود، اگر چه هم ناچیز مى‏بود، و هیچ نعمتى را مذمت نمى‏فرمود، و در خصوص طعام ها مذمت نمى‏کرد و از طعم آن تعریف هم نمى‏نمود، دنیا و ناملایمات آن هرگز او را به خشم در نمى‏آورد، و وقتى که حقى پایمال مى‏شد از شدت خشم کسى او را نمى‏شناخت، و از هیچ چیزى پروا نداشت تا آن که احقاق حق مى‏کرد، و اگر به چیزى اشاره مى‏فرمود با تمام کف دست اشاره مى‏نمود، و وقتى از مطلبى تعجب مى‏کرد دست‏ها را پشت و روى مى‏کرد و وقتى سخن مى‏گفت انگشت ابهام دست چپ را به کف دست راست مى‏زد، و وقتى غضب مى‏فرمود، روى مبارک را مى‏گرداند در حالتى که چشم ها را هم مى‏بست، و وقتى مى‏خندید خنده‏اش تبسمى شیرین بود به طورى که تنها دندان هاى چون تگرگش نمایان مى‏شد.

 

صدوق(علیه الرحمه) در کتاب مزبور مى‏گوید: تا اینجا روایت ابى القاسم بن منیع از اسماعیل بن محمد بن اسحاق بن جعفر بن محمد بود، و از این پس تا آخر روایت عبد الرحمن است، در این روایت حسن بن على(ع) مى‏فرماید: تا مدتى من این اوصاف را که از دایى خود شنیده بودم از حسین(ع) کتمان مى‏کردم، تا این که وقتى برایش نقل کردم، دیدم او بهتر از من وارد است، پرسیدم تو از که شنیدى، گفت من از پدرم امیرالمؤمنین (ع) از وضع داخلى و خارجى رسول خدا(ص) و هم چنین از چگونگى مجلسش و از شکل و شمایلش سؤال کردم، آن جناب نیز چیزى را فروگذار نفرمود.

امام حسین(ع) براى برادر خود چنین نقل کرد که: من از پدرم از روش رفتار رسول خدا(ص) در منزل پرسیدم، فرمود: به منزل رفتنش به اختیار خود بود، و وقتى تشریف مى‏برد، وقت خود را در خانه به سه جزء تقسیم مى‏کرد، قسمتى را براى عبادت خدا، و قسمتى را براى به سر بردن با اهلش و قسمتى را به خود اختصاص مى‏داد، در آن قسمتى هم که مربوط به خودش بود، باز به کلى قطع رابطه نمى‏کرد، بلکه مقدارى از آن را بوسیله خواص خود در کارهاى عامه مردم صرف مى‏فرمود، و از آن مقدار چیزى را براى خود ذخیره نمى‏کرد. از جمله سیره آن حضرت این بود که اهل فضل را با ادب خود ایثار مى‏فرمود، و هر کس را به مقدار فضیلتى که در دین داشت احترام مى‏نمود، و حوائج‏ شان را برطرف مى‏ساخت، چون حوائج ‏شان یکسان نبود، بعضى را یک حاجت بود و بعضى را دو حاجت و بعضى را بیشتر، رسول خدا(ص) با ایشان مشغول مى‏شد و ایشان را سرگرم اصلاح نواقص‏ شان مى‏کرد، و از ایشان درباره امورشان پرسش مى‏کرد، و به معارف دینیشان آشنا مى‏ساخت، و دراین باره هر خبرى که مى‏داد دنبالش مى‏فرمود : حاضرین آن را به غائبین برسانند، و نیز مى‏فرمود: حاجت کسانى را که به من دسترسى ندارند به من ابلاغ کنید، و بدانید که هر کس حاجت اشخاص ناتوان و بى رابطه با سلطان را نزد سلطان برد، و آن را برآورده کند، خداى تعالى قدم‏هایش را در روز قیامت ثابت و



خرید و دانلود تحقیق درباره ی آداب و سنن پیامبر گرامى اسلام 43 ص


تحقیق درباره ی آداب و سنن پیامبر گرامى اسلام 24 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

آداب و سنن پیامبر گرامى اسلام(3)

 

از جمله سنن و آداب آن حضرت در امر نظافت و نزاهت

آداب آن جناب در سفر

روایاتى در باره آداب حضرتش در پوشاک و متعلقات آن

آداب آن حضرت در خوردنی ها و آشامیدنى‏ها

از جمله سنن و آداب آن حضرت در امر نظافت و نزاهت

1- و از جمله سنن و آداب آن حضرت در امر نظافت و نزاهت یکى این است که آن حضرت بنا به نقل صاحب کتاب مکارم الاخلاق وقتى مى‏خواست موى سر و محاسن شریف خود را بشوید با سدر مى‏شست. (58)

2- و در جعفریات به سند خود از جعفر بن محمد از آباى گرامش از على(ع) نقل کرده که فرمود: رسول خدا(ص) همیشه موى خود را شانه می زد و اغلب با آب شانه مى‏کرد و مى‏فرمود: آب براى خوشبو کردن مؤمن کافى است. (59)

3- و در کافى به سند خود از ابى عبدالله (ع) نقل کرده که فرمود: یکى از سنت‏ها گرفتن ناخن ها است.

4- و در فقیه مى‏گوید: روایت شده که یکى از سنت‏ها، دفن کردن مو و ناخن و خون است. (60)

5- و نیز به سند خود از محمد بن مسلم نقل مى‏کند که از حضرت ابى جعفر از خضاب پرسید، آن جناب فرمود: رسول خدا(ص) همواره خضاب می کرد. (61)

6- و در کتاب مکارم است که رسول خدا(ص) همواره روغن به بدن خود مى‏مالید. (62)

7- و در فقیه مى‏گوید: على(ع) فرموده: ازاله موى زیر بغل بوى بد را از انسان زایل مى‏سازد، علاوه بر این که هم پاکیزگى است و هم از سنت‏هایى است که رسول خدا (ص) به آن امر فرموده است. (63)

8- و در کتاب مکارم الاخلاق مى‏گوید: براى رسول خدا(ص) سرمه ‏دانى بود که هر شب با آن سرمه به چشم مى‏کشید، و سرمه‏اش سرمه سنگ بود. (64)

9- و در کافى به سند خود از ابى اسامه از ابى عبدالله (ع) نقل کرده که فرمود: از سنن مرسلین یکى مسواک کردن دندانها است. (65)

10- و در فقیه به سند خود از على (ع) نقل کرده که در حدیث "اربع مائة ـ چهار صد کلمه" خود فرمود:و مسواک کردن باعث رضاى خدا و از سنت پیغمبر(ص) و مایه خوشبوئى و پاکیزگى دهان است.(66)

 اخبار درباره عادت داشتن رسول خدا(ص) به مسواک و سنت قرار دادن آن از طریق شیعه و سنى بسیار زیاد است.

11- و در فقیه مى‏گوید امام صادق(ع) فرمود: چهار چیز از اخلاق انبیاء است: 1 ـ عطر زدن 2 ـ ازاله کردن موهای زائد 3 ـ نوره کشیدن ... . (67)

12- و کافى به سند خود از عبدالله بن سنان از ابى عبدالله (ع) نقل کرده که فرمود:براى رسول خدا(ص) مُشک دانى بود که بعد از هر وضویى آن را با دست تر مى‏گرفت و در نتیجه هر وقت که از خانه به بیرون تشریف مى‏آورد از بوى خوشش شناخته مى‏شد که رسول الله (ص) است.(68)



خرید و دانلود تحقیق درباره ی آداب و سنن پیامبر گرامى اسلام 24 ص


تحقیق درباره ی آداب و اسرار وضو

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

آداب و اسرار وضو

آداب وضو

پیش از وضو، مسواک زدن مستحب است همچنین تمیز بودن آب ، شستن دستها پیش از وضو، مضمضه کردن آب ، استنشاق (داخل بینى را شستن )، بازگذاشتن چشم در حال شستن صورت ، دعا هنگام وضو، کشیدن دست هنگام شستن بر اعضاى وضو، کمک نگرفتن در مقدمات وضو، استفاده نکردن از آب بو گرفته یا آفتاب خورده و... دعاهاى مخصوص شستن و مسح هر عضو، در کتاب دعا و آداب آمده است .

مسواک

فضیلت و فایده بسیار دارد. از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله روایت است : اگر بیم آن که بر امتم مشقت ایجاد کنم نبود، به آنان دستور مى دادم براى هر نماز، مسواک بزنند. در حدیث دیگرى فرموده : مسواک دوازده فایده دارد: دهان را پاک مى کند؛ خدا را خشنود مى سازد؛ دندانها را سفید مى کند؛ زردى آن ها را مى برد؛ بلغم را مى کاهد؛ اشتها آور است ؛ حسنات را مى افزاید؛ عمل به سنت است ، فرشتگان حضور مى یابند؛ لثه را محکم مى کند؛ مرور بر گذرگاه تلاوت قرآن است ؛ دو رکعت نماز با مسواک ، نزد خدا محبوب تر از هفتاد رکعت بى مسواک است . بهتر است با چوب اراک باشد و به پهناى دندان زده شود و هنگام مسواک زدن دعاى آن خوانده شود. اوقاتى که در روایات براى مسواک زدن آمده ، عبارت است از: هنگام وضو، هنگام خواب شبانه ، هنگام بیدار شدن از خواب ، و قبل از بیرون رفتن براى نماز صبح .

درسهاى آموختنى از وضو

امام صادق علیه السلام به نقل از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: مسواک کردن موجب پاکیزگى دهان و خشنودى خداست و از سنت هاى موکد است و منافعى براى برون و درون دارد که بى شمار است . هم چنان که زواید غذا را با مسواک از دندان هایت مى زدایى ، آلودگى را نیز با تضرع و خشوع و شب زنده دارى به درگاه خدا از بین ببر، ظاهر و باطن خود را از تیرگى هاى مخالفت با فرمان خدا و ارتکاب گناهان بزداى . چوب مسواک ، گیاهى پاک و لطیف است ، دندانها هم وسیله خوردن . جویدن و گوارش است . مسواک سبب مى شود که آلودگى هاى غذا از بین برود و جوهر زلال آن آشکار شود و مثل حالت اولش گردد. خداوند را هم پاک و هم شفاف قرار داد و فکر و یاد و تکریم خدا را غذاى قلب قرار داد. هر گاه غفلت و تیرگى ، شفافیت دل را بزداید با صیغل توبه و آب اناب (بازگشت از گناه ) آن را جلا بده تا به حالت نخست برگردد و صاف شود. (3) باید اندیشید همانگونه که مسواک ، سبب سالم ماندن دندان و کمک به بهتر هضم شدن غذاست که قواى بدن و مایه حیات آدمى و طول عمر اوست ، پاکسازى درون زمینه ساز سعادت انسان است . معیار، خوب و دقیق انجام دادن کارهاست ، نه کمیت بسیار. همچنان که وزیر در برابر سلطان کارى آسانتر از جنگ یک جنگجو در میدان نبرد دارد، ولى و قرب تر است . چون کارش ‍ حساس تر و دقیق تر است ، مراقبت بر حسن اجراى فرمان خدا حتى در مسواک زدن موجب قرب به اوست و بعید نیست نماز با مسواک ، پاداشى هفتاد برابر داشته است . بنده باید مراقب باشد وقت حضور در مقابل خدا همه اعضایش ، به خصوص عضوى که با آن کلام الهى را مى خواند، آلوده به آلودگى هاى دنیوى نباشد، این مراقبت لطیف ، در خور هر گونه پاداش الهى است .

تیامن (شروع از راست )

از روایات بر مى آید همه کارها، خوب است از راست شروع شود، که حکمتى دارد. اغلب چنین است که عضو راست قوى تر است . عالم غیب هم از عالم شهود برتر است و عالم ارواح از عالم اجسام . باید به تقویت حالات درونى و روحى بپردازى تا از روحانیان شوى . انبیاى الهى مى خواهند آبادکننده و خدمتگذار جهان غیب باشند، ولى مردم به فریب شیطان در پى آبادى عالم محسوس اند و میان این دو تضاد است . اگر انبیا و اولیاء گاهى به آبادى عالم محسوس مى پردازند، در واقع خدمت به جهان غیب است ، چرا که آبادانى آخرت و کسب معرفت جز با حیات معنوى نیست . تعمیر و آبادانى در حد ضرورت ، براى بقاى زندگى است ، ولى نه بیش از حد ضرورت . بلکه به عنوان مقدمه ، ولى دنیا طلبان به دنیا به صورت مطلوب اصلى مى نگرند، نه ابزارى .

اسرار و حکمت وضو

از جمله درسهاى دیگر وضو و خواند دعا آن است ، انسان در همه حال ، ادب عبودیت داشته و به یاد خدا باشد و از امور دنیا به یاد آخرت بیفتد. به فرموده امام صادق علیه السلام خداوند آب را کلید قرب و مناجات خویش قرار داد. آب ، نجاسات ظاهرى را زایل مى کند و رحمت الهى گناه بندگان را مى شوید. هم چنان که آب را مایه حیات و بقاى تمام موجودات قرار داده است ، به فضل و رحمت خویش عبادت ها را مایه حیات دلها قرار داده است . پس تو باید مثل آب ، زلال و پاک باشى . خداوند، آب را پاک کننده قرار داد. تو هم دل و جانت را با تقوا و یقین پاکیزه ساز. به فرموده امام رضا علیه السلام خداوند فرمان وضو داد، تا وقتى بنده در پیشگاه خدا براى مناجات مى ایستد، از آلودگى ها پاک باشد؛ سستى و بى حالى نداشته باشد و با دلى پاک در آستان خدا بایستد. در وضو شستن دسته و صورت و مسح دست و پاها واجب است ، چرا که وقتى بنده اى در پیشگاه خدا مى ایستد، اندام وضویش آشکار است . سجود و خضوعش با صورت است و درخواست و دعایش با دست و تضرع و نالیدنش با سر. در رکوع و سجود سر را رو به خدا مى گیرد و نشستن و ایستادنش با پاهاى اوست ... (4)

پاکى درون و روح

خردمند وقتى مى داند شریعت دستور مى دهد مکان ، لباس ، و بدن نمازگزار پاک باشد، نمى تواند از پاکى درون غافل باشد، چون این مهمتر است و پیش از ظاهر، باید به پاکى درون بپردازد، زیرا خداوند به درون مى نگرد. باید با توبه نصوح درون را پاک کرد. توبه از وضو براى نماز مهمتر است . توبه حقیقى آن است که بنده از غیر خدا به خدا باز گردد و از خشم الهى به رضاى او و از دورى به قرب ؛ از ظلمت به نور؛ از جهل به دانش ؛ از شقاوت به سعادت و از معصیت به طاعت . از نظر علم و عمل هم به مرتبه کمال برسد. در، توبه باید با آب حسرت ، درون را از گناهان شست و پیوسته به گناه اعتراف کرد؛ از گذشته پشیمان بود و بر باقیمانده عمر هراس و بیم داشت . نباید گناهان را کوچک بشمارید. باید بر طاعت هاى از دست رفته اندوه خورد و از شهوات دست کشید و از خدا خواست توفیق وفادارى به توبه را عنایت کند. این است توبه راستین

با وضو بودن

مستحب است انسان در همه حال با وضو باشد، به خصوص براى آنان که در پى کسب دانش اند. در پى هر وضو گرفتن ، مستحب است دو رکعت نماز بخوانى . بعضى از استادان من (5) توصیه مى کردند: پس از این دو رکعت ، سجده کنید و در سجده از خدا بخواهید معرفت و محبت خویش را به شما روزى کند.

موارد وجوب وضو

در موارد زیر و براى این کارها، وضو گرفتن واجب است : نماز واجب و مستحب ، طواف واجب ، لمس نوشته قرآن و نان هاى خدا و اسامى معصومان و براى نگارش قرآن . در موارد زیر وضو مستحب است : براى با وضو بودن ، طواف مستحب ، ورود به مسجد،



خرید و دانلود تحقیق درباره ی آداب و اسرار وضو