لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
نظام آموزشی پاکستان
تاریخچه و ساختار نظام آموزشی
آموزش پیش دبستانی
آموزش پایه
آموزش ابتدایی
آموزش متوسطه
آموزش عالی
نظام آموزشی پاکستان
آموزش پیش دبستانی
مقطع آموزش پیش دبستانی در کشور پاکستان مدت زمان 6 ماه به طول انجامیده و از سن5سالگی آغاز می گردد.گفتنی است که کلیه برنامه های آموزشی و مراقبتی مراکز آموزش پیش دبستانی کشور پاکستان به صورت اجباری و رایگان به کلیه کودکان پاکستانی ارائه می گردد.مهدکودک از جمله اولین مکان های آموزشی کشور پاکستان به شمار می آیدکه کودکان را جهت آموزش و تربیت بدانجا می سپارند. پس از مهدکودک دورة آمادگی است، این مرحله از مراحل آموزش بمدت 1سال برای کودکانی که قصد ورود به مقطع ابتدایی را دارند در کودکستانها ارائه می گردد.گذراندن دوره آمادگی برای کودکان بین رده های سنی 4 تا 5 سال که قصد ورود به مقطع ابتدایی را دارند، الزامی است. چراکه والدین کودکان به هنگام ثبت نام کودکان خود در مدارس ابتدایی، ملزم به ارائه مدرک قبولی دوره آمادگی فرزند خود را می باشند.هدف از گذراندن این دوره ، آشنایی کودکان با دروس، ضوابط، شرایط مدرسه و همچنین تقویت و پرورش قابلیت های فکری و روحی و اجتماعی آنان و نهایتا آماده سازی کودکان جهت ورود به مقطع آموزش ابتدایی است.
آموزش پایه
تحصیلات اجباری(آموزش پایه) بر5/10سال تحصیلی (مقاطع پیش دبستانی تا مقطع تکمیلی متوسطه)مشتمل می گردد.
آموزش ابتدایی
ساختار آموزش ابتدایی
نرخ معلمین زن
تعداد کل معلمین
نرخ دختران ثبت نامی
تعداد کل کودکان ثبت نامی
تعدادمدارس
سال تحصیلی
84500
260900
3342000
10400000
110522
1990
92700
277800
3675000
10937000
114142
1991
94900
293500
3714000
10736000
112379
1992
69300
299000
4596000
12726000
130596
1993
109600
322000
5055000
13288000
134060
1994
114500
334000
5638000
14264000
139634
1995
109300
331000
5702000
14527000
143130
1996
112600
339500
6312000
15553000
150963
1997
برنامه های آموزشی
ازجمله مهمترین برنامه های آموزشی مقطع آموزش ابتدایی میتوان به دروس زبان اول،زبان دوم، ریاضیات،علوم اخلاقی واسلامی،فیزیک،علوم،هنر،علوم اجتماعی،زبان فارسی پشتو و فرهنگ پاکستانی،کار عملی و طرح درختی اشاره نمود. گفتنی است که مدت زمان ارائه هفتگی دروس آموزشی مقطع ابتدایی بردوره های آموزشی5روزکاری کامل(4ساعت و40دقیقه طی 7جلسه آموزشی و نصف روزشامل 2ساعت و40 دقیقه طی 4 جلسه آموزشی)مشتمل می گردد.گفتنی است که مدت زمان ارائه هفتگی دروس آموزشی مقطع مقدماتی متوسطه بردوره های آموزشی5روزکاری کامل(5ساعت و 20دقیقه طی 7جلسه آموزشی و جلسات نصف روزه شامل 2ساعت و20 دقیقه طی 4 جلسه آموزشی) مشتمل می گردد.کل دوره های هفتگی آموزشی بر 45 هفته آموزشی مشتمل می گردد.
برنامه های آموزشی پایه بنا به پایه های تحصیلی
پایه های 4و 5
پایه3
پایه های 1و2
ماده درسی
پایه
تعداد ساعات هفتگی
تعداد جلسات هفتگی
تعداد ساعات هفتگی
تعداد جلسات هفتگی
تعداد ساعات هفتگی
تعداد جلسات هفتگی
ساعات هفتگی
4
6
-
-
-
-
زبان اول
-
-
2
3
2
9
شنیدن و صحبت کردن
-
-
6
9
8
12
خواندن
-
-
4
6
4
6
نوشتن
4
6
4
6
-
-
زبان دوم
6
4
4
6
6
9
ریاضیات
6
4
2
3
20/1
2
علوم اسلامی
3
2
2
3
2
3
تربیت بدنی
5
20/3
-
-
-
-
علوم
4
40/3
-
-
-
-
علوم اجتماعی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
نظارت و راهنمایی آموزشی
بسیاری از اندیشمندان، مشکلات راهنمایان تعلیماتی را ناتوانی در ایجاد رابطه مفید و برقراری تفاهم موثر با معلمان و مدیران ذکر کرده اند. مضافا به منظور آن که معلمان بیشتر به ارزش و مقام خود پی برده و محیط را طوری آماده سازند که دانش آموزان در هر فرصتی از توانایی های خود حداکثر استفاده را ببرند.
راهنمایان تعلیماتی که تجربه و آمادگی بیشتری در تدریس دارند سریعتر توسط مدیران و معلمان پذیرفته شده و بهتر می توانند با آنان در جهت یاددهی- یادگیری دانش آموزان ارتباط برقرار سازند.
بسیاری از اندیشمندان، مشکلات راهنمایان تعلیماتی را ناتوانی در ایجاد رابطه مفید و برقراری تفاهم موثر با معلمان و مدیران ذکر کرده اند. مضافا به منظور آن که معلمان بیشتر به ارزش و مقام خود پی برده و محیط را طوری آماده سازند که دانش آموزان در هر فرصتی از توانایی های خود حداکثر استفاده را ببرند، راهنمایان تعلیماتی بایستی نکات چندی را به قرار زیر به منظور بهبود امر نظارت و راهنمایی تعلیماتی مورد توجه قرار دهند:
۱) اهداف و فلسفه های نظارت و راهنمایی تعلیماتی را به خوبی بشناسند وکلیه معلمان و مدیران را با این اهداف و فلسفه ها آشنا سازند.
۲) کلیه مدیران و معلمان را چه با تجربه و چه کم تجربه، مورد تکریم قرار داده و به طرق مختلف به شخصیت آنان احترام بگذارند.
۳) به اظهارنظرهای مدیران و معلمان و سایر کارکنان مدرسه توجه نشان داده و پیشنهادهای سازنده آنان را به منظور بهبود آموزشی و پرورشی مدرسه لحاظ کنند.
۴) روحیه معلمان و مدیران حوزه فعالیت خود را به خوبی شناخته و در تقویت هرچه بیشتر آنان تلاش نمایند.
۵) با بها دادن به روابط انسانی که روز به روز در مناسبات انسان ها گسترش می یابد، فضای مدرسه را به فضایی سالم و صمیمی و بالنده مبدل سازند.
۶)شنونده خوبی باشند و به مسائل معلمان و مدیران به دقت گوش داده و در رفع و حل مسائل، هم از خود آنان و هم از متخصصان کمک بگیرند.
۷) صمیمی و خونگرم بوده و در جهت ایجاد رضایت خاطر معلمان و مدیران بکوشند.
۸) با نظریه های یادگیری، اصول برنامه ریزی آموزشی و درسی، روش های تدریس و به طور کل طراحی آموزشی آشنا بوده و در فرایند آموزش و پرورش مدرسه و نحوه رهبری آموزشی خود، معلمان را به استفاده از اصول و نظریه های ترتیبی ترغیب نمایند.
۹) اعتماد معلمان و مدیران را به خود جلب کرده تا آنان برای رفع نیازهای آموزشی خویش به ایشان مراجعه نموده و توصیه های آنان را با اطمینان بیشتری به کار گیرند.
۱۰) مانند هر مربی دیگری نیاز به مطالعه مستمر داشته تا از مطالب و اصطلاحات جدید در خصوص نظارت و راهنمایی تعلیماتی اطلاع یافته و خودرا در سطح مسائل جاری، علمی و حرفه ای قرار دهند.
۱۱) نقش راهنمای تعلیماتی در محیط های آموزشی باید براساس تقویت، حمایت، همکاری و یاری معلم و مدیر مبتنی باشد، نه بر صدور دستور و امریه، تا تحقق اهداف ترتیبی امکان پذیر گردد.
۱۲) تا می توانند بایستی نظرات و پیشنهادهای سازنده معلمان و مدیران را مورد استقبال گرم و دوستانه قرار داده و با استفاده از آنها در اتخاذ تصمیمات، ایشان را در ادامه همکاری و شرکت فعال در محیط های آموزشی تشویق کنند.
۱۳) نظارت و راهنمایی تعلیماتی به الگو یا روش خاصی محدود نمی گردد، از این رو راهنمایان تعلیماتی باید براساس تحقیقات و نظرات اندیشمندان و تجارب ارزنده خویش همواره راه های موثر و قاطع تری برای کار کردن مطلوب با معلمان و مدیران را جستجو کنند.
۱۴) همچنان که نظارت مداوم و اعمال کننده زیاد، آزادی عمل معلمان و مدیران را سلب می کند، همان طور هم نظارت محدود و کنترل ناکافی موجب می گردد که نیروها و منابع مفید در سازمان های آموزشی به نحو مطلوب مورد بهره برداری قرار نگرفته و در نتیجه نیل به اهداف سازمانی مشکل گردد. از این رو راهنمایان تعلیماتی باید چنان تعادلی بین نظارت و کنترل معلمان و مدیران و آزادی عمل آنان به وجود آورند که زمینه های رشد محیط های آموزشی و توسعه خلاقیت های معلمان و مدیران فراهم گردد.
۱۵) تا می توانند در اجرای طرحهای آزمایشی برنامه های درسی و ارزشیابی از وسایل آموزشی و تجویز و نمایش فنون جدید تدریس پیشگام و پیشتاز بوده تا امر نظارت و راهنمایی همچنان پویایی خود را حفظ کند.
۱۶) بایستی خدمات برجسته و کارهای ممتاز معلمان و مدیران را مورد تشویق و تقدیر قرار داده و ترتیبی اتخاذ کنند که این قبیل اقدامات به طرق مختلف به اطلاع یکایک معلمان برسد.
این کار چنان که کیمبل وایلز می نویسد ۲حسن دارد:
۱) موجب می شود تا معلمی که به اقدامات برجسته مبادرت کرده تشویق گردیده و در نتیجه کوشش های خود را افزونتر سازد.
۲) باعث می شود تا سایر معلمان و مدیران در اجرای فعالیت های مشابه و جدید تشویق و ترغیب گردند.
مقایسه نظارت و راهنمایی آموزشی سنتی و جدید از سال 1900 میلادی تا حال
قبل از سال 1900 عمدتاً نظارت و راهنمایی از طریق بازرسی اداری و رسمی مدرسه و کلاس درس به وسیله افراد غیر حرفه ای و در بعضی موارد به وسیله شهروندان محلی یا مذهبی یا کمیته های ویژه ( متشکل از افراد عادی) انجام می گرفت. در آن زمان، بازرسی به معنای تفتیش کار معلم و نگاه تیز بینانه و منتقدانه بازرسان به برنامه های مختلف مدرسه، بویژه معلم بود. بازرسان همواره در صدد عیب یابی و یافتن نقطه ضعفهای ناشی از عدم انطباق معیارهای وضع شده در آموزش و پرورش با فعالیتهای در حال اجرای معلم بودند. رابطه بین معلم و بازرس خشک و مستبدانه و تؤام با ترس، ظن و شک بود.
در اوایل قرن بیستم، همزمان با تحولات جدید علمی و صنعتی، مفهوم نظارت و راهنمایی در مدارس تغییر یافت. به معلمان دستورالعملهایی داده می شد که موظف بودند طبق آنها عمل کنند و هدف
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
معضلات آموزشی نظام آموزشی هند
پائین بودن نرخ سواد در هندوستان که فقر اقتصادی از جمله مهم ترین عوامل آن محسوب می گردد مهم ترین معضل آموزشی کشور است. بنابر برآوردهای به عمل آمده بیش از یک سوم جمعیت هندوستان زیر خط فقر زندگی می کنند. اگر چه حضور در مدارس رایگان می باشد اما هزینة تهیه کتاب، لباس مدرسه و حمل و نقل برای خانواده های فقیر هزینه ای هنگفت به شمار می رود. در خانواده های فقیر، مشارکت دختران در نگهداری از کودکان و فعالیت های روزمره خانواده، چنین معضلی را ایجاد نموده است. اگر خانواده ای به دلیل مواجه با مسائل مالی مجبور به انتخاب در مدرسه فرستادن فرزندان دختر یا پسر خود باشد قطعاً این پسر خانواده از فرصت تحصیل برخوردار می گردد. واکنش منفی والدین در امر آموزش دختران، خود به عنوان مانع بزرگ در حوزه آموزش دختران محسوب می گردد. اغلب والدین از آموزش پسران تحت عنوان سرمایه ای بزرگ یاد می کنند. چرا که در زمان پیری والدین، این فرزند پسر است که از استعلاعت مراقبت از آنان برخوردار می باشد. به عبارت دیگر، اکثر والدین هندی از دختران تحت عنوان اتلاف هزینه یاد می کنند. چرا که دختران پس از ازدواج با خانوادة شوهر زندگی کرده و والدین مستقیماً از این وضعیت سودی نمی برند. علاوه بر این دخترانی که از سطح بالای آموزشی برخوردارند نیز به واسطه ازدواج با پسران همسطح و هم پایة خود از لحاظ تأمین جهیزیه هزینة هنگفتی برای خانواده های خود به بار می آورند. از جمله مهمترین معضلات نظام آموزشی کشور هند می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1 استقلال مطلق دانشگاهها :
دانشگاههای سراسرکشوردرفعالیت های مختلفی نظیر پذیرش دانشجو، گزینش استاد،تدارک برنامه های درسی ،نحوه ارزشیابی تحصیلی و...... به صورت مستقل عمل نموده و سازمان هایی نظیر کمیسیون اعتبارات دانشگاهی (یو.جی .سی ) منحصرا از نقش پیشنهاد دهنده برخوردار می باشند.
2 اختلاف سطح و امکانات گروههای آموزشی :
اغلب گروههای آموزشی از جهت کادرآموزشی ، منابع مالی ، تجهیزات ،کتابخانه تخصصی و ساختمان در وضعیت نامناسبی قرار داشته و تنها معدودی از دانشگاهها از موقعیت بهتری برخوردار می باشند.
3- عدم وجودمرکزملی تائید و اعتباربخشی آموزشی :
اگرچه کمیته بررسی کمیسیون اعتبارات دانشگاهی به تعیین معیارها و استانداردهای آموزشی مبادرت می نماید ،با این وجود ارگان ملی خاصی عهده دار نظارت بر عملکرد اجرایی دانشگاه ها نبوده و مکانیسم نظارتی خاصی نیز وجود ندارد.
4 گسترش بی رویه دوره های آموزش عالی و ظرفیت پذیرش دانشجو :
طی دهة گذشته دانشگاههای هند درایجاد و گسترش دوره های آموزشی علوم مختلف شتاب بی مورد به خرج داده و بدون فراهم آوری زیربنای لازم به تشکیل دوره های جدید ویا افزایش نرخ پذیرش دانشجو مبادرت نمودند. از این روی تضعیف دوره ها اثر چاره ناپذیری بر استانداردها و معیارهای آموزشی کشورگذارده است .چراکه از دانشجویانی که به اتمام دوره های آموزشی بدون امکانات زیربنایی نائل آمده اند، نمی توان انتظار داشت از شایستگی های برابر با آن دسته از دانشجویانی که از دانشگاههایی با امکانات بهتر فارغ التحصیل میگردند،برخوردار باشند. اگرچه مدرک هر دو مشابه است . طبعاً دانشجویانی که از آموزش بهتر برخوردار بوده اند، درگزینش شغل و در میدان عمل ،از وضعیت بهتری برخوردار می باشند. طبق اطلاعات بدست آمده، تعداد فارغ التحصیلان دانشگاههای هند در اغلب رشته های تحصیلی تا 4 برابر میزان مورد نیاز بازار کار است . در نتیجه بسیار عادی است اگر چنانچه شخصی با وجود برخورداری از مدرک کارشناسی ارشد در پستی بسیار پائین تر از سطح خود مشغول به کار شود. از سوی دیگر این مسئله سبب سوئ استفاده برخی ازکارفرمایان شده و به استخدام افرادی با مهارت و صلاحیت هایی بسیار بالاتر از درجه نیازمندی مبادرت می نمایند که این امرخود به تحقیر افراد برخوردار از تحصیلات عالیه منتهی می گردد.
5 فقدان سیاست ملی منسجم :
ازجمله مشکلات عمده نظام آموزشی هند می توان به عدم وجود نهاد یا سازمان خاص جهت برآورد میزان نیروی متخصص مورد نیاز بازار کار در سطوح مختلف و اتخاذ سیاست گذاری وبرنامه ریزی صحیح در این زمینه اشاره نمود. در نتیجه تعداد فارغ التحصیلان بسیار بیشتر از نیاز بازار کار بوده که این امر خود به عدم اشتغال و یا گرایش به اشتغال در سطوح پایین تر آموزشی منجر می گردد. این درحالیست که اتخاذ سیاست ملی منسجم در جهت تعیین لزوم یا عدم لزوم تشکیل و یا گسترش گروههای آموزشی مطابق با شناخت نیازهای متفاوت بازار کار ضروری بوده و به عدم رشد بی رویة دوره های آموزشی منتهی می گردد.
6- ناکافی بودن تسهیلات آموزشی
عم کفایت تسهیلات آموزشی در هندوستان، مانعی دیگر برای آموزش به شمار می رود. اغلب ایالات کشور از تعداد کافی مدرسه جهت سرویس دهی به کلیه کودکان واجد شرایط برخوردار نمی باشند. بعلاوه مدارس موجود نیز از امکانات اولّیه نظیر بهداشت و آب، محروم می باشند. در برخی ایالات نیز مشکل عدم وجود جای کافی با مشکل ازدیاد کودکان مدرسه ای به دلیل رشد سرسام آور جمعیت، توأم گردیده است. به عنوان مثال، طی سال 1993، ایالت آتارپرداش جهت ثبت نام از کلیه کودکان رده های سنی 6 الی 10 سال به 214000 مدرسة اضافی نیازمند بود. نیاز به مدارس اضافی به خاطر رشد جمعیت، همچنان پابرجاست. گفتنی است که در مقابل دولت هندوستان در عوض سرمایه گزاری جهت احداث مدارس بیشتر، به ارتقاء کیفت آموزشی می پردازد.
7- کمبود معلمین زن
عدم برخورداری از معلم زن به اندازة کافی، مانعی دیگر حوزه آموزش کشور محسوب می گردد. چرا که با افزایش تعداد معلمانِ زن در مدارس احتمال حضور دختران در مدارس، به مقدار متنابهی افزایش می یابد. این امر به ویژه در خصوص کشوری نظیر هندوستان که از تفاوت جنسی فاحش بروخوردار است مصداق بیشتری می یابد. در حال حاضر، معلمان زن کشور تنها 22 درصد از کل معلمان کشور را تشکیل می دهند (1992). این میزان نشان می دهد که تعداد محدودی از زنان هندی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
برنامه ریزی آموزشی
برنامه ریزی، فرایند آگاهانه و سیستماتیک تصمیم گیری در مورد اهداف و فعالیتهای آینده یک گروه، یک فرد یک واحد کاری یا یک سازمان است.
انسان برای پیشرفت در زندگی وتوفیق در آینده نیازمند برنامه ریزی است.
نیاز به برنامه ریزی برای هر دانشگاه و موسسه به میزانی بدیهی است که ضرورتی برای توجیه آن وجود ندارد. میتوان گفت که برنامه ریزی برای دانشگاه به میزان تنفس برای موجود زنده اهمیت دارد. زیرا چنانچه کارها در دانشگاه بر اساس برنامه ریزی صورت نگیرد مدیران وکارکنان باید دائما با مسائل و مشکلات دست به گریبان خواهند بود وبیشتر توان خود را به جای تحقق اهداف، در رفع دشواریهای روزمره صرف می کنند.
یکی از وظایف مدیران در سطح دانشگاه، برنامه ریزی آموزشی است. برنامه ریزی آموزشی علاوه بر بالا بردن احتمال توفیق مدیر، او رادرانجام سایر وظایف مدیریت یاری می دهد. بدین معنا که با برنامه ریزی صحیح امور سازماندهی شده و تامین منابع انسانی و هدایت رهبری و به ویژه نظارت و کنترل اجرائی تر واثربخش تر خواهد شد.
برنامه ریزی دارای اصولی است که این اصول در مراکز آموزشی با شکلی تخصصی تر مورد استفاده قرار می گیرد.
از مهمترین اصول برنامه ریزی، تعیین اهداف است که شامل اهداف میان مدت ودراز مدت می شود. مدیر برنامهریز می بایست در انتخاب اهداف دقت کافی داشته باشد چرا که اهداف انتخاب شده قابل وصول بوده وهماهنگی منطقی بین اهداف وجود داشته باشد.
بنابراین، برای رسیدن به آموزش عالی پویا وموفق و توسعه کمی و کیفی دانشگاه برنامه ریزی آموزشی بسیار حائز اهمیت است.
در تهیه این برنامه می بایست به نکاتی همانند/ طراحی اجراوارزشیابی پروژه های مربوط به ارتقای کیفیت آموزشی تنظیم و ارائه طرح درس چارت آموزشی ارائه خدمات مشاوره ای به اعضای هیئت علمی در مورد طرح درس برگزاری گارگاههای آموزشی برنامه ریزی برای شناسائی نقاط ضعف موجود در سیستم وتوسعه برنامه های جایگزین توجه ویژه کرد.
نتایج استقرار یک برنامه ریزی آموزشی صحیح می تواند شامل مباحث زیر باشد:
1 - فرصتهای آتی به روشنی مشخص می گردند ومشکلات آینده پیش بینی شده وراهکارهای عملی جلوگیری از مواجه شدن با آنها تعیین می شوند.
2 - برنامه ریزی آموزشی در موارد ذیل به مدیر کمک می کند:
الف)عملکرد کلی دانشگاه را مجسم سازد؛
ب)دید روشنی نسبت به روابط سازمانی دانشگاه پیدا کند؛
ج)برداشت کاملی ازشرح وظایف وفعالیتهای درون سازمانی وبرون سازمانی داشته باشد؛
د)با استفاده از پیش فرضها مسائل و مشکلات ممکن در محیط را شناسائی و با در نظرگرفتن تمامی عوامل و نیروهای موثر درست تصمیم بگیرد؛
ه)عواملی که خارج از کنترل است را تشخیص داده و دلائلی برای انتخاب برنامه های جایگزین داشته باشد.
3 - برنامه ریزی چهارچوب واحدی برای فعالیتها به وجود می آورد و افراد دانشگاه را وادار می کند تا تلاشها و کوششهایشان را بر امور مهم متمرکز سازند و از کارهای کم اهمیت احتراز کنند.
4 - برنامه ریزی، فعالیتی اقتصادی است.بر نامه های اثر بخش سبب هما هنگی فعالیتهای دانشگاه شده و فعالیتهای غیر سودمند را حذف می کند. همچنین باعث می شود هزینه فعالیتهای دانشگاه را به حداقل رسانده و باعث شود تا از منابع مالی و انسانی حداکثر استفاده به عمل آید واز هدر رفتن زمان وسرمایه جلوگیری به عمل آید.
5 - برنامه ریزی، باعث تقویت رفتار سازمانی می شود. این امر موجب تقویت کار تیمی در دانشگاه شده و زمینه مشارکت تمامی اعضا را در حصول به اهداف کلی فراهم می آورد. وقتی اهداف دانشگاه و وظایف هر شخصی از اعضا مشخص باشد توان همکاری آنان با دانشگاه بهتر شده وسبب آزادی نیروهای خلایق و نوآوری کارکنان شده وبه آنان فرصت می دهد تا در فرایند تفکر مشارکت کنند.
6 - برنامه ریزی باعث تسهیل در امر کنترل و نظارت است.
اصول برنامهریزى آموزش و پرورش
برنامهریزی آرزوئی
اصول مقدماتی برنامهریزی آموزش و پرورش
برنامهریزى آرزوئى
برنامهریزى آرزوئى چیست؟ چگونه مىتوان برنامه اصولى را از برنامه آرزوئى تمیز داد؟
برنامه آرزوئى فهرستى است از توقعات و خواستهها. بسیارى از برنامهها چنین هستند. به خواب و خیال مىمانند. برنامهریز در عالم رؤیا تصویرى از آینده مىکشد که در آن خواستهها و نیازها همه برآورده مىشوند. این قبیل برنامهها معمولاً فهرستى هستند از توقعات و خواستهها، همچنین از منابع مورد نیاز. معلوم نیست فهرست توقعات و خواستهها چگونه تهیه شدهاند. ارتباط بین هدفهاى برنامه و نیازهاى توسعه و رشد ملى چیست. براى رسیدن به مقصد چند راه وجود دارد، و طى کردن هر یک از این راهها چه ملازماتى خواهد داشت. بهعبارت دیگر، این قبیل برنامهها فاقد عانصر تصمیمگیرى هستند و بدین جهت یا اغلب روى کاغذ مىمانند، یا اگر به مرحله عمل رسیدند، و به اصطلاح پیاده شدند، با مسائل و مشکلات پیشبینى نشدهٔ بىشمار روبهرو مىشوند، و به نتیجهٔ مطلوب (جز در روى کاغذ) نمىرسند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 22 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مدیریت آموزشی
پیشنیه مدیریت آموزشی
نهضیت مدیریت علمی و اصولی که تبلیغ می کرد مدیریت آموزشی را متأثر ساخته و توجه اندیشمندان و محققان آموزشی را به خود جلب نمود. هواداران مدیریت علمی در نظامهای آموزشی به کاربرد اصول آن همت گماشتند. آنها مدرسه را مشابه کارخانه تلقی می کردند که در آن دانش آموران مانند مودا خام، باید در فراگیری آموزش و پرورش، متناسب با کیفیات و مشخصات مورد انتظار جامعه تغییر و تحول پیدا کنند. بنابراین نظامهای آموزشی باید برای تحقق این هدف، کارکنان واجد صلاحیت، ابزارها و روشهای فنی ویژه مورد نیاز با معیارها و استانداردهای از پیش تعیین شده فراهم سازند.
با تلاش و همت این افراد، در تاریخ مدیریت و رهبری آموزشی ایالات متحده دورهای به وجود آمد که عصر پرستش کارآئی نام گرفت.
طالبان اولیه مدیریت آموزشی، گرچه دقت نطر مهندسان انسان را نداشتند ولی همانند مدیران عملی تیلور رفتار سازمان آموزشی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دادند، و سعی می کردند که اصول مدیریت علمی را در محیط های آموزشی پیاده کنند. و پیشنهادهایی در جهت انجام امور به حداکثر رساندن کارآیی ارادهاند.
تجزیه و تحلیل مدارس به سویله ریموند کالاهان در سالهای 1910 تا 1930 فعالیتهای غلمی متأثر اصول مدیریت علمی را به خوبی نشان می دهد. با این حال تا سال 1940 مدیریت آموزشی تحت تأثیر مطالعات هارتون قرار داشت. مدیریت دموکراتیک تصمیمگیری دموکراتیک و تدریس دموکراتیک شعار این دوره بود تا سال 1950 مدیریت آموزشی بیشتر تحت تأثیر فرضیه های تئوریک قرار داشت. ولی در سالهای 1950 تا 1960 رفتار گرایان پا به عرصه وجود گذاشتند و نهضتی جدی برای مطالعه و تدریس مدیریت آموزشی به وجود آوردند و از این طریق مفاهیم زیادی از دیگر رشته های علمی در مورد و مدیریت آموزشی گردآوری شد.
در دهة 1970 بحرانهای اجتماعی و سیاسی مانند بحرانهای نفتی و رکور اقتصادی در غرب مطالعات تئوریک و عملی در مدیریت آموزشی را تحت تأثیر قرار داد و انتقاداتی نیز بر رویکرد علوم رفتاری مطرح گردید به طوری که «گریفتیز» مدیریت آموزشی را تا سال 979 به عنوان رشته ای در آشوب روشنفکری توصیف می کند.
ولی در سال 1979 با انتشار مقاله ای از طرف وران ادمونرز که رهبری قوی داری در یکی از خصوصیات مدارسی که در زمینه تدریس، اثر بخش بودند معرفی کرد.
این موضوع نقطه عاطفی شد که توجهی تجدد به مدیریت آموزشی را جلب نمود و در اواسط دهه 1980 منجر به ظهور رهبریت آموزشی تدریس گرا گردید که استاندارد آموزشی جدیدی برای مدیریت تعیین می کرد. در این الگو مدیر مهمترین منبع دانش برای رشد برنامه های آموزشی مدرسه تلقی می گردید. در ایالات متحده مراکز آموزشی ایجاد گردید که بتواند توانایی هایی از قبیل توانایی بهبود بخشیدن روشهای تدریس معلمین و ... داشتن انتظاراتی بیشتر از عملکرد معلمین و دانش آموزان سرپرستی نزدیک در کلاسهای درس، هماهنگی مواد درسی نظارت بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان را در مدیران پرورش دهند.
به لحاظ ظهور متغیرهای محیطی جدید در دهة 1990، بطور کلی عقیده گروهی بر این است که نظام آموزش و پرورش دانش اموزان را به طور کارا و مؤثر برای ایفای نقششان در جامعه آینده آماده نمی کند، از این رو سیاستگذاران آموزشی بر آن شدند تا فرصتهای اساسی و زیربنای آموزشی و پرورش را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهند.
پیشنهادهای این افراد بر این فرض استعداد است که نیاز بیشتری به روشهای پویا وجامع در تدریس و یادگیری وجود دارد، در نتیجه مواردی چون تفویض اختیار از نواحی آموزش و پرورش به ندارس در ارتباط با تصمیم گیریهای مرتبط با مواد درسی، افزایش نقش معلمین و والدین در فرآیند تصمیم گیری و تأکید بیشتر بر تدریس پویا و یادگیری فعالانه را پیشنهاد می کنند.
اداره مراکز آموزشی از گذشته های دور یعنی از همان زمان که اولین آموزشگاه های بوجود آمده صورت می گرفته است. اما توجه بیش از حد به مدیریت آموزشی در واقع بعد از انقلاب صنعتی در قرن هجدهم و شروع آموزش و پرورش همگانی آلمان، انگلستان، فرانسه و آمریکا بود که به تربیت مدیران آموزشی همت گماردند.
درکشور ما توجه به مسأله مدیریت آموزشی تقریباً از 35 سال پیش ابتدا از طریق ورودی و سپس ایجاد رشته های تحصیلی دانشگاهی آغاز گردید. اخیراً در پی گسترش روز افزون نظام آموزشی ضرورت بهسازی کیفیت نتایج آموزشی مسئله مدیریت و رهبری آموزشی در آموزش و پرورش بارندگی و