لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
فقر یا تهیدستی به معنای کمبود امکانات برای تهیه حداقل نیازهای زندگی است.مقیاس، سطح و تصورات در پیرامون علل فقر از نگاه زمان و مکان متفاوت است.
سطح زندگی
سطح زندگی اصطلاحی است که برای نشان دادن حدود مصارف مادی و معنوی اهالی یک کشور به کار میرود. سطح زندگی به میزان و چگونگی برآوردن نیازهای مادی و معنوی بستگی داشته و در ساختارهای اقتصادی - اجتماعی و در مراحل مختلف رشد تاریخی و بر حسب کشورهای مختلف فرق میکند. سطح زندگی مستقیما به تولید اجتماعی، درآمد اهالی، میزان مصرف کالاهای بلند مدت و کوتاه مدت و چگونگی برطرف کردن نیازهای فرهنگی و بهداشتی وابسته است .
علت ها
فقر به علت تفاوت طبقاتی جامعه بروز میکند که بعد از دوران اولیه انسانهای بدوی که سالها پیش زندگی میکردند به بار آمده است و نتیجه آن تفاوتهای اجتماعی در سطوح طبقات متفاوت جامعه است.
فقر و ثروت
فقر مفهوم مخالف ثروت است، یعنی فقیر کسی است که ثروتی از آن خود ندارد. این نکته ساده و بدیهی در بسیاری از موارد در مباحث مربوط به فقر مورد غفلت قرار میگیرد به طوری که برخی راهکارهای مقابله با فقر طوری ارائه میشود که تولید ثروت در آن جایی ندارد، انگار بدون دست یافتن به ثروت میتوان فقر را از میان برداشت.
این غفلت از درهم آمیختن دو مفهوم متفاوت یعنی نابرابری و فقر ناشی میشود و اینکه تنها علت فقر تمرکز ثروت نزد اقلیتی محدود است. تلقی میشود.
درست است که هر فقری نشانه نابرابری نسبی است اما هر نابرابری نشانه فقر نیست. وضعیت کسی که درآمد سالانهای به میزان 10میلیون دلار دارد نسبت به کس دیگری که 100هزار دلار درآمد سالانه کسب میکند، موقعیت بسیار نابرابر صد به یک را نشان میدهد اما اینجا بحث فقر موضوعیت ندارد.
تمرکز روی موضوع نابرابری در توزیع درآمد و ثروت به جای پرداختن به علتهای واقعی فقر مسیر بحث و چارهجوییهای معضل فقر را در بسیاری موارد دچار انحراف کرده است.
همچنان که اندیشمندان دوران جدید و اقتصاددانان تاکید کردهاند ثروت عمدتا ناشی از نیروی کار انسانی است. ثروتها با تلاش و ابتکار انسانها تولید میشود، بنابراین هرجا که انسان هست ثروت نیز بالقوه آنجا است اما زمانی که این قوه فعلیت نیابد ما شاهد فقر خواهیم بود.
قرنهای طولانی وضعیت فقر به طور عمده بر جوامع انسانی حاکم بود، تنها در دو سده اخیر است که انسانها توانستهاند با تکیه بر نظام اقتصادی مدرن بر فقر عمومی غلبه کنند و میانگین امید به زندگی را از کمتر از 25سال به بیش از 65سال برسانند. آگاهی به تواناییهای بشری و از قوه به فعل در آوردن این تواناییها (که به اصطلاح امروزی به آن توانمندسازی میگویند) از طریق ایجاد نهادهای حقوقی- اقتصادی مناسب، عامل اصلی این توفیق در مبارزه علیه فقر بوده است.
صدها میلیون نفری که تنها طی دو دهه گذشته در کشور چین توانستند گریبان خود را از فقر مطلق رها سازند در سایه سیاستهای توزیعی و صدقهدهی این موفقیت را به دست نیاوردهاند بلکه با تکیه بر توانمندیهای خود و تلاش در یک محیط کسبوکار بالنسبه آزاد اقتصادی به این هدف نایل آمدهاند.
تجربه چین در حقیقت تکرار و تایید تجربه مقابله با فقر و تشویق تولید ثروت در سایر جوامع دنیا در دوسده گذشته است.
آزادی کسب و کار و تجارت مهمترین عامل تحقق بخشیدن به تواناییهای بالقوه تولید ثروت است. از این رو میتوان گفت که تولید ثروت در هر جامعهای تابعی از میزان آزادی اقتصادی افراد است. دانش تولید ثروت و تجربههای گرانقدر جوامع بشری متاسفانه در برخی از کشورهای جهان سوم و از جمله کشور ما نادیده گرفته میشود.
ما هنوز سیاستهای توزیعی، یارانهای و شاید ناگوارتر از همه مداخلهجویانه در مکانیسم بازار را تنها راه مبارزه با فقر میدانیم.
طرفه اینجا است که همه بررسیهای کارشناسی نشان میدهد که اینگونه سیاستها عمدتا به گسترش رانتخواری، شکلگیری ثروتهای نامشروع و نابرابری مشهود در توزیع یارانهها و امتیازات ویژه به نفع اقشار پردرآمد و به زیان فقرا انجامیده است.
علت این شکاف میان نیتهای خیر و نتایج شر در بیتوجهی به دانش و تجربه بشری است. برخی هنوز در پی اختراع چرخ بومی، علم بومی و اقتصاد بومی هستند غافل از اینکه هزینه اتلاف منابع ناشی از این تفننهای ایدئولوژیک را بیش از همه ناگزیر فقیرترین اقشار جامعه میپردازند.
ثروت با تلاش و ابتکار تودههای مردم تولید میشود و افزایش مییابد، اما لازمه این امر آزادی فعالیت و نوآوری است. در یک نظام اقتصادی بسته دولتی که دیوانسالاری و مداخله دولت در همه قراردادهای داوطلبانه انگیزههای تولید و تجارت را از بین میبرد نمیتوان انتظار افزایش ثروت و کاهش فقر را داشت حتی اگر هدف اعلام شده دولت از این مداخلات توزیع برابر ثروت و یا تشویق تولیدکنندگان از طریق اعطای یارانهها باشد.یکبار برای همیشه باید این دستاورد علم و تجربه بشری وضعیتی که در آن درآمد سالانه یک نفر 10میلیون دلار است و درآمد یک نفر دیگر 100هزار دلار در سال، نشانگر موقعیت بسیار نابرابر صد به یک است را نپذیرفت که آزادی مهمترین انگیزه و عامل ایجاد ثروت است و بدون افزایش ثروت مقابله با فقر سخنی بیمعنا است.
انسانها در مجموع به اندازه کافی انگیزه برای تولید ثروت دارند و برای ایجاد چنین انگیزهای نیاز به پرداخت کمک، یارانه یا رشوه نیست. آنچه ممکن است آنها را از تولید بازدارد مکانیسمهای تشویق و تنبیه نادرستی است که دیوانسالاری دولتی با مداخلات خود ایجاد مینماید.
زمانی که بخش بزرگی از درآمد ایجاد شده توسط افراد تحت عنوان مالیات یا عناوین دیگر از آنها گرفته میشود. واضح است که انگیزههای تلاش اقتصادی کاهش مییابد.
زمانی که با مداخله دولت در مکانیسم بازار تفاوت قیمت در بازارهای رسمی و غیررسمی به چند برابر افزایش مییابد (بازارهای پول، خدمات و کالا)، انگیزههای رانتجویی بر انگیزههای تولید ثروت واقعی غلبه میکند و انگیزهها مشروع کسب درآمد و ثروت به مسیر ناموجه و مخرب رانتجویی سوق داده میشود. برای مقابله موثر با فقر باید موانع تولید ثروت را از پیش پای مردم برداشت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 211
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
صنعت یکی از مظاهر خلاقیت و نوآوری انسانی است که به کمک فکر و هوش انسانی توانسته است کلید حل بسیاری از مشکلات باشد و در این راستا توانسته انسان را که میل به یک زندگی راحت و بدون دغدغه را داشته است راهنمایی کرده و بسیاری از مشکلات و معضلات را از پیش روی وی بردارد . البته این خلاقیت که زائیده هوشمندی انسان است با استفاده از امکانات و موهبتهای خداوندی که در طبیعت ارزانی شده امکان پذیر تر و وسیع تر جلوه می نماید . صنعت برای ایفای نقش موثر خود همواره در تلاش و تکاپوست تا به انتظارات محیط و جامعه پیرامون خود پاسخ دهد .
صنعت بر پایه ها و اساس های مورد اطمینانی چون آینده نگری ، برنامه ریزی ، بهره وری و حضور در بازارهای جهانی ، بکارگیری علم روز و ... استوار است . صنعت از طریق فراهم آوردن فرصتهای شغلی و جلوگیری از بیکاری که منشاء بسیاری از بزهکاری های اجتماعی است و تامین معیشت برای خانواده ها می تواند به سلامت جامعه کمک نماید . البته هرچه اقتصاد آن محیط جامعه سالم تر باشد صنعت بارزتر می نماید و نقش موثرتری را ایفا می کند . امروزه برای عرصه فعالیت های صنعتی در چارچوب استاندارهای موجود حدو مرزی وجود ندارد و به همین لحاظ تنوع و کیفیت برتر و فراورده های مطلوبتر را طلب می کند ، این میسر نیست مگر باشناخت امکانات و محدودیت ها ، تخصیص بهینه منابع طراحی و تدوین استراتژی های آینده نگر و درازمدت .
بخش صنعت کشورمان با مسئولیت خطیر و سنگینی در جهت اجرای سیاست های کلان روبروست و بایستی خود را برای تحولی عظیم از درون آماده سازد و نقش
تعیین کننده در اقتصاد کشور بر عهده گیرد .
این گزارش ضمن توجیه ضرورت صنعتی شدن و تحلیل امکانات توسعه صادرات صنعتی با توجه به شرایط اقتصادی کشور و محددودیت های موجود و بررسی تطبیقی تجربه های موفق بعضی از کشورهای جهان و بنگاههای صنعتی ایران ، تصویر و چشم انداز بخش صنعت در چارچوب اقتصاد کلان در قالب گزینه های مختلف برای دوره منتهی به 1385 همراه باسیاستها و خط مشی های مطلوب توسعه صادرات صنعتی معرفی و پیشنهاد شده است . این گزارش چکیده ایست از گزارشات کارشناسان و متخصصات انجمن مدیران صنایع و نظرات پیشنهاد آنها در مورد مشکلات وراهکارهای حل این مشکلات و نیز آمارها و جداول دقیقی که در این مورد جمع آوری گردیده و نیز چکونگی پیشرفت بعضی از کشورهای هم تراز ایران در دوره های قبل و اطلاع از نحوه عملکرد صنعتی این کشورها در دوره های اخیر و مقایسه آنها با یکدیگر است .
فصل اول گزارشات به ضرورت صنعتی شدن توجه دارد . در توجیه این ضرورت از مطالعات مفصلی که در زمینه توسعه صنعتی و تغییر ساختار اقتصادی در درازمدت توسط اقتصاددانان برجسته ای چون کالین کدارک ، کوزنتس ، هاتاکر ، چنری و ... صورت گرفته است و مطالعات آنان که عموماً جنبه مشاهداتی و مصداقی دارد و آمیزه ای از نظریه و عمل اتکا به آمار و ارقام می باشد استفاده گریده است . از مطالعات آنان می توان نتیجه گرفت که بین ساختار اقتصادی و سطح درآمد رابطه ای قوی وجود دارد و تغییر ساختار که بارشد اقتصادی همراه است و نیز رشد اقتصادی رابطه تنگاتنگی با میزان تخصص و علم طلبی کالاهای تجاری صنعتی و جهت گیری اقتصاد به بازارهای خارجی دارد و توسعه صنعتی وابسته به گسترش صادرات و حضور در بازار رقابت بین المللی است و این توسعه محقق نخواهد شد مگر با انجام مطالعات و بررسی های دقیق از وضع موجود و طی مراحل خاص که باید انجام داد . به علاوه کشورها فرآیند توسعه صنعتی رادر 3 مرحله صنایع آغازین ، میانی و پایانی را طی می کنند . نکته لازم به ذکر وجه تمایز صنایع کارخانه ای نسبت به سایر فعالیت های اقتصادی است . در صنعت بین رشد تولید صنعتی و رشد بهره وری رابطه پویایی برقرار است که جامعه رابه یادگیری در عمل و توسعه مهارت ها و بهبود تکنولوژی سوق می دهد . در ادامه فصل جایگاه فعلی صنعت ایران در اقتصاد کشور از دیدگاه کارگاهی ، سرمایه ای ، اشتغال ، ایجاد