لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
عنوان:
اندیشه دینی و سکولاریسم و غرب شناسی
Religious Thought and secularism
(در جهان اسلام و ایران)
تهیه کننده:
استاد راهنما:
درس مربوطه:
سیر اندیشه سیاسی و اجتماعی امام خمینی
بهار85
فهرست
فصل اول غرب شناسی
_ اهمیت مطالعات غرب شناسی در عصر حاضر
_ هدف از مطالعات غربشناسی (خلاصه از اهداف)
فصل دوم سکولاریسم
_ واژهشناسی سکولاریسم
_ بحران دینی، سکولاریسم فراگیرترین شاخص فرهنگی مدرنیسم
_ نارساییها و محدودیتهای تناقض آفرین سکولاریسم
_ رابطه سکولاریسم و دین حق
سکولاریسم نوعی از تهاجم فرهنگی
درمان ضعف و عقب ماندگی
پاسخ سکولاریسمها و هدفشان
لاف زنی سکولاریتها
فصل سوم: سکولاریسم و زمینه ورود آن به ایران
_ ضرورت غربشناسی و زمینههای ورود آن به ایران
_ شرایط تاریخی ایران و توجه به غرب
_ نگرش به غرب از تقلید تا نقد
_ تأثیر مواجهة تفکر دینی با سکولاریسم در حوزه معرف سیاسی
_ تأثیر تفکرات تاریخی در حیات فکری _ سیاسی عصر حاضر
_ اشتراکها و اختلافهای عصر مشروطیت و بازتاب آن در سدة اخیر
1_ اشتراک
2_ اختلاف
فصل چهارم: آینده از آن کیست؟
فصل اول
اهمیت غرب شناسی در عصر حاضر
اهمیت و ضرورت مطالعات غربشناسی به اهمیت و ضرورت آگاهی از جهان سیاسی و فرهنگی روز باز میگردد.
گسترش روز افزون حجم اطلاعات و سرعت شگفتانگیز ارسال و انتقال پیامهای فرهنگی، سیاسی و بازرگانی، همچنین تأثیر شگرف شگردهای اطلاعاتی _ تبلیغاتی رسانههای عمومی غرب در عصر ارتباطات و اطلاعات، بر کسانی که با اوضاع سیاسی _ فرهنگی جهان آشنایی دارند پوشیده نیست. اینکه در جهانی بس پهناورتر از جهان سدههای گذشته زندگی میکنیم. با وجود این، به هر اندازه که دنیای ما گستردهتر میگردد، ارتباط میان آحاد و جوامع بشری وسیعتر میشود. به موازات ارتباطی که روز به روز با عمق بیشتری صورت میپذیرد لازم است سطح آگاهی ما از خطمشیها، شیوهها و جهات ارتباطی با دیگران ارتقا یابد.
هدف از مطالعات غربشناسی
در مباحث غربشناسی بر آن هستیم تا دریابیم چه چیزی محور اندیشة سیاسی و فرهنگی غرب را تشکیل میدهد؛ به عبارت دیگر در صددیم بدانیم هویت سیاسی و فرهنگی غرب براساس چه اصول و مبانی ویژهای صورت پذیرفته است. مباحث مزبور ما را با این واقعیت آشنا میسازد که حاکمیت غرب اصولاً بر مبنای ماتریالیسم و سکولاریسم شکل گرفته است. در این راستا، غرب همواره با ابراز تعصب شدید نسبت به حفظ اصول ماتریالیستی، در اندیشة جلب منافع خود بوده، هیچگاه در مورد اصول و مواضع خود ذرهای کوتاه نیامده است. بدیهی است اندیشة سکولاریستی، تفکر ماکیاولیستی و جهانبینی ماتریالیستی غرب هرگز از جلب منافع و مصالح غرب فراتر نرفته است. غرب با این حساب تنها در مواردی نسبت به اصول خود تساهل ورزیده است که امید داشته منافع بیشتری را جذب و جلب کند.
خلاصهای از آنچه میتواند هدف ما از شناسایی غرب را تبیین کند، به صورت زیر نشان داده شده است:
1_ عبرت آموزی از حوادث و رویدادهایی که به انحطاط غرب و جدایی آن از اصول و موازین اخلاقی غرب گردیده است.
2_ شناخت راهها و ابزارهای مناسب و کارآمدی که به گونهای منجر به پیشرفت علمی و صنعتی غرب گردیده است.
3_ ایجاد مصونیت در برابر پیامدهای نامطلوب و ناخوشایند تولیدات فرهنگی غرب.
4_ شناسایی راهکردها و خطمشیهای استراتژیک، اصولی و عملی که غرب در راستای گرفتار ساختن ما در دامهای سیاسی، فرهنگی و احیاناً اقتصادی خود و در نتیجه بیهویت ساختن ما، طرحریزی و دنبال میکند.
5_ تعالی اندیشهها و بالا بردن میزان و سطح آگاهیها نسبت به غرب به نحوی که بتوان براساس آن دشمن را از دوست باز شناخت.
6_ از جنبة انسانی، عواطف و انفعالات انسانی اقتضا میکند که ما از اوضاع و احوال مجموعههای انسانی که در بخشهای دیگری از کرة زمین از جمله در غرب زندگی میکنند با خبر باشیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
چکیده: این مقاله پژوهشی از نوع درجه دوم و پسینی است و نه پژوهشی درجه یک و پیشینی. از این رو نویسنده در صدد است تا پاره ای از مباحث را که در اندیشه امام خمینی(ره) آمده است ، در موضوعی خاص طرح و بررسی نماید.
مباحث مقاله به طور مشخص حول این پرسش طرح شده است که در نظام سیاسی مورد نظر امام خمینی (ره) ، چه حقوق و اختیاراتی برای اقلیت های دینی (زردشتیان، یهودیان و مسیحیان)و مذهبی(اهل سنت) در نظر گرفته شده است؟ قلمرو این حقوق تا کجاست ؟ آیا تنها مسایل عبادی را شامل می شود یا مسایل سیاسی را نیز در بر می گیرد؟به عبارتی آیا در مردم سالاری دینی مبتنی بر نظریه سیاسی امام خمینی ، با اقلیت ها ی دینی و مذهبی رفتار عادلانه و برابرانه ای اعمال می شود؟
مردم سالاری دینی در این مقاله به دو عنصر اساسی یعنی رضایت خداوند و رضایت مردم اشاره دارد . به عبارتی نظام سیاسی در نظریه سیاسی امام خمینی (ره)از یک سوی به پذیرش و اقبال مردم توجه دارد و آزادانه و آگاهانه و به دست توانا و انتخاب گر آن تاسیس می گردد و از سویی به رضایت خداوند و آموزه های شریعت اشاره دارد.
واژه های کلیدی : مردم سالاری دینی،حقوق اقلیت ها ، حقوق شهروندی، ولایت فقیه ، اهل ذمه.
مقدمه:
اصطلاح اقلیت که غالباً با ویژگی هایی چون زبانی ، قومی ، دینی و مذهبی همراه است در برگیرنده آن دسته از گروه های انسانی است که در شرایطی حاشیه ای و در موقعیتی ناشی از فرودستی کمیتی و در عین حال اجتماعی ، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به سر می برند. (پی یر، 1374، ص 5) شاید بتوان گفت اقلیت ها بیشتر با این صفت شناخته می شوند که در میان طبقات اجتماعی، در مقابل اکثریت ، از حیث سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی منزلت و جایگاه فرودستی دارند و دست یابی آنان به پاره ای از مناصب و منزلت ها در یک جامعه خاص امکان پذیر نیست و یا این که بسیار مشکل خواهد بود. به عبارتی مشارکت در ساز و کار حکومتی با محدودیت ها و موانع گسترده ای همراه است.
به باور برخی ، امروزه دیگر واژه اقلیت آن معنای محدود پیشین را ندارد و کاربرد گسترده تری پیدا کرده است . در این نگاه مفهوم امروزی اقلیت ، مفهومی شمارشی و عددی نیست، بلکه این اصطلاح در مورد همه گروه هایی به کار می رود که در یک جامعه زندگی می کنند اما به علت وابستگی قومی ، دینی، مذهبی، زبانی و رفتار و عادات از دیگر افراد آن جامعه متمایز می شوند. ممکن است این گونه افراد زیر سلطه باشند و یا از مشارکت در امور سیاسی جامعه کنار گذاشته شوند و یا مورد تبعیض و تعدی قرار گیرند، اما اگر نوعی احساس جمعی و گروهی نیز داشته باشند، اقلیت به شمار می روند. (خوبروی پاک، 1380، ص 2) در واقع این احساس جمعی ، بیشتر هنگامی به وجود می آید که این افراد، که دارای اعتقادات و تعلقات مشابهی هستند از سوی اکثریت حاکم ، تحت فشار و مورد تبعیض قرار گیرند و یا از دست یابی به منصب و مقامات سیاسی منع شوند.
موضوع اقلیت ها ، با هر تعریفی که از آن پذیرفته شود ، امروزه بسیار حائز اهمیت است و بسیاری از حکومت ها با این مسئله به طور مستقیم و از نزدیک درگیر و از سوی جامعه جهانی و سازمان های حقوق بشر ـ به هر دلیل ـ تحت فشار هستند تا با اقلیت های موجود در کشورشان با مدارا و برابری بیشتری رفتار کنند. ممکن است گروهی بپندارند که موضوع اقلیت ها در پاره ای حکومت ها اساسا مطرح نیست ؛ زیرا حکومت ، ایدئولوژیک و وابسته به یک دین و مذهب خاص نیست تا سخن از حقوق اقلیت ها به میان بیاید، مگر اقلیت سیاسی . این البته ادعایی است که می توان بر آن نقض های جدی وارد ساخت . به ویژه از مجموع مباحثی که در جوامع غربی جریان دارد ، می توان حدس زد که این بحث در کانون توجهات اندیشمندان و متفکران غربی قرار دارد و تفسیرهای جدیدی از این بحث توسط آنان ارائه شده است.[1] بحث کردن در باب اقلیت ها در واقع اندیشیدن به مسئله ای اساسی، ملی و بین المللی است که تاثیرات فراوانی را بر جامعه و نظام سیاسی بر جای می گذارد.
مراد از اقلیت ها در این پژوهش ، اقلیت های دینی و مذهبی است. از آن جا که به ناگزیر در هر کشوری بخشی از جمعیت آن را اقلیت هایی تشکیل می دهند که با قومیت ، زبان، دین و مذهب اکثریت اختلاف دارند، پاره ای از سیاستگذاری ها و قوانین در رابطه و تعامل با آنان شکل می گیرد.
در حکومت های دینی این بحث نیز مطرح است؛ زیرا در متون دینی و فقهی این بحث از دیرگاه مورد توجه بوده و نظراتی ابراز شده است .همچنین به این دلیل که اکثریت مردم ایران مسلمان هستند مناسبات آنان با دولت نوعی دیگر و متمایز از رابطه اقلیت ها با دولت است. علاوه بر این ها از آنجا که نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران در این باره همواره از سوی نظام بین الملل مورد پرسش و باز خواست و تحت فشار بوده ، ضرورت دارد زوایای نا اندیشیده این بحث مورد تامل و مداقه قرار گیرد تا رویه و اجماعی واحد ، حد اقل در مر حله عمل ، در این زمینه به وجود آید.
پرسش مورد نظر مقاله، این است که در مردم سالاری دینی چه حقوق و اختیاراتی برای اقلیت ها در نظر گرفته شده است ؟ دامنه و گستره این حقوق تا کجاست؟ آیا فقط به دیانت و مذهب آنها و به عبارتی ، عبادیات باز می گردد یا بخش های سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی را نیز در بر می گیرد؟
مقاله به بررسی این گزاره مهم در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) می پردازد و به طور مشخص این فرضیه مورد آزمون قرار می گیرد که در مردم سالاری مورد نظر امام خمینی(ره) ، که برگرفته از نصوص و متون دینی است ،حقوق و اختیاراتی برای اقلیت های دینی و مذهبی در نظر گرفته شده است از قبیل : مصونیت و امنیت ، آزادی مذهبی و انجام شعائر عبادی ، آزادی عقیده و... در کنار فرضیه اصلی فوق ، فرضیه ای رقیب مطرح شده است و آن این که در نظام مردم سالاری دینی، حقوق اقلیت های دینی و مذهبی در بخش های مختلف مورد نقض قرار می گیرد. به عبارتی در حکومت های غیر دینی ، حقوق اقلیت ها تضمین می شود و با آنان رفتار برابرانه ای اعمال می گردد، نه در حکومت دینی.
الف. پرسش درباره اقلیت ها
مباحث شفاهی امام خمینی (ره ) درباره اقلیت ها بیشتر در اوج پیروزی انقلاب اسلامی و در پاسخ به پرسش های خبرنگاران مختلفی که با ایشان گفت و گو داشته اند ایراد شده است . گر چه پیش از آن در بحث های فقهی خویش نیز به بحث درباره اهل ذمه پرداخته ، اما در این جا بیشتر ناظر به مسائل اجتماعی و عمومی است که به آن ها اشاره می شود. یکی از موضوعات برجسته و مورد علاقه خبرنگاران خارجی ، پرسش از وضعیت اقلیت ها پس از تاسیس نظام جمهوری اسلامی است. امام خمینی (ره) ضمن پاسخ به پرسش های آنان دیدگاه های خود را در این باره به تصریح بیان کرده است.
در اندیشه امام خمینی (ره) اقلیت ها در نظام جمهوری اسلامی همانند سایر افراد از حقوق برابر و احترام کامل برخوردارند:«آنها با سایر افراد در همه چیز مشترک و حقوقشان به حسب قوانین داده می شود و در حکومت اسلامی آن ها در رفاه و آسایش هستند.» (صحیفه امام، ج11، ص 290) ایشان در پاسخ این پرسش که آیا در جمهوری اسلامی اقلیت های مذهبی جایگاهی دارند یا خیر، ضمن بیان اینکه رژیم شاه با اقلیت ها رفتاری بهتر از رفتار با مسلمانان نداشته است می گوید:
« ما مطمئنا نسبت به عقاید دیگران بیشترین احترام را قائل هستیم . پس از سرنگونی دیکتاتوری و استقرار یک رژیم آزاد ، شرایط حیات برای اکثریت مسلمانان و اقلیت های مذهبی بسیار خوب خواهد شد.» (صحیفه امام، ج 4، ص 3)
در واقع ایشان معتقد است در رژیم پهلوی حتی شهروندان مسلمان نیز از شرایط مطلوب برخوردار نبوده اند چه رسد به اقلیت هایی که درون این نظام زندگی می کرده اند . اما این نوید را پیش از پیروزی انقلاب اسلامی می دهد که شرایط مطلوب حیات برای اقلیت ها در نظام دینی کاملا وجود خواهد داشت . به هر حال در نگاه ایشان تمامی اقلیت های دینی و مذهبی از حقوق طبیعی بهره مندند.
« اسلام بیش از هر دینی و بیش از هر مسلکی به اقلیت های مذهب آزادی داده است، آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه انسان ها قرار داده است، بهره مند شوند. ما به بهترین وجه از آنها نگهداری می کنیم . در جمهوری اسلامی کمونیست ها نیز در بیان عقاید خود آزادند.» (صحیفه امام، ج 4، ص 336 و 337)
سطوح و لایه های آزادی اقلیت ها در نظریه سیاسی امام خمینی (ره) ،گوناگون است و عرصه های مختلفی را در بر می گیرد از جمله : آزادی انجام مراسم و شعائر عبادی ، آزادی عقیده و اندیشه ، آزادی بیان و حق اظهار نظر ، آزادی سیاسی (حق رای دادن و حق انتخاب شدن به مقامات عمومی و سیاسی) آزادی های شخصی وخصوصی و....[2] باید دید امام خمینی (ره) چه نوع از این آزادی ها را حق اقلیت ها می داند و در کدام موارد آنان را محدود می کند. به عبارت دیگر ضمن مطالعه پاره ای از این آزادی ها روشن خواهد شد که حقوق اقلیت ها در مردم سالاری دینی و نظریه سیاسی امام خمینی (ره) چگونه است و چه نسبتی میان مردم سالاری دینی و حقوق اقلیت ها برقرار است. مفروض پژوهش این است که ایشان حقوق و آزادی های مذکور را حق مسلمانان می داند و در این مقاله بحث می شود که آیا امام خمینی (ره) غیر مسلمانان و اقلیت ها را نیز در این نوع آزادی ها با مسلمانان برابر می داند یا این که قائل به تفصیل شده و محدودیت هایی برای آنان قائل می شود.
ب. مصونیت اقلیت ها
مساله امنیت از جمله بدیهی ترین حقوق درباره اقلیت هاست ؛ زیرا پایه ای است برای سایر حقوق. اگر اقلیت ها در جان، مال ،آبرو و .... دارای مصونیت و امنیت نباشند، سخن گفتن از سایر حقوق آن ها نیز میسر نیست. از این رو با توجه به آن چه در متون دینی آمده است ، تعدی و تجاوز به شخصیت ، جان، آبرو و اموال غیر مسلمانان جایز نیست. (شیخ صدوق، 1404ق، ج 4، ص 124) امام خمینی (ره) در ضمن سخنان خود به این مسئله پرداخته است . از جمله در این باره می گوید:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 77
اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)
احمد ضیایی
مقدمه
بنا به اعتراف تاریخ، همواره یک اندیشه سیاسی در اعصار گوناگونبرسرنوشت بسیاری از ملتها تأثیر داشته و چه بسا تغییرات اساسی درسرنوشت آنها ایجاد کرده است. امروزه نیز تأثیر عمیق اندیشه سیاسیامام خمینی بر سرنوشت بسیاری از ملتهای جهان ـ از بوسنی تا جنوبشرق آسیا و از آفریقای جنوبی تاافغانستان ـ آشکار و هویدا است.بنابراین در این نوشتار کوشش شده است که مطالبی از متون اصلیبزرگترین صاحب نظر سیاسی قرن بیستم در برابر دید و نظر علاقمندانقرار داده شود.
مطالب ذکر شده در این نوشتار در آمدی براندیشه سیاسی امام است،زیرا نتوانستهام در این مختصر به همه ابعاد اندیشه سیاسی امام بپردازم.به عبارت دیگر هدف از این کوشش این بوده است که دسترسیعلاقمندان به اندیشه سیاسی امام را امکانپذیر نمایم. البته این مطالبطوری انتخاب و تنظیم شده است که در ضمن مطالعه آنها آنپیوستگی متقابل که میان قسمتهای مختلف افکار امام وجود دارد بهخوبی درک میشود.
به هر کدام از عبارات نقل شده از امام، تفسیر روشن کنندهای به عنوانمقدمه و توضیح ملحق گردیده است؛ با این هدف که خواننده را دردرک مفهوم و اهمیت نظریههای مورد بحث یاری کند. البته نبایدتصور کرد که تفسیرهای ارائه شده از جامعیت و شمول کافی در موردمسائل مورد نظر برخورد دارند و تفسیرهای دیگری نمیتوان ارائهکرد.
در این نوشتار سعی شده است که مطالب مورد نظر امام دستهبندی شدهو یک طرح و الگوی جدید از نظام سیاسی مورد نظر امام ارائه شود کهنویسندگان دیگر ممکن است چندان توجهی به آن نکردهاند، به ویژهدر قسمت «نحوه تحقق نظام سیاسی اسلام» و «حدود اختیارات ولیفقیه» که چشمانداز جدیدی برای این دو مبحث ایجاد میکند.
با این مسائل شاید لازم نباشد که اطاله کلام داده شود. به هر حال هرخوانندهای استفاده خاصی ازاین مطالب خواهد داشت و مسلماً ازمطالعه این نوشتار نیز انتظار نمیرود که روشها و شیوههای مدیریتحضرت امام نصیب خواننده محترم شود زیرا این مسئله نوشتاردیگری را میطلبد.
شـرح حال
آنچه معروف است اینکه فیلسوفان اغلب دارای زندگی پرماجرائینیستند و رویدادهای زندگیشان جز برای شارحان احوالشان چندانجالب نیست و چیزی که یادمان آنان است ماجراهای زندگیشان نیستبلکه آثار ایشان است. امّا «خمینی کبیر» که بعدها مردم ایران او را بالقب مختصر و جالب «امام» شناختند، استثنائی بر این قاعده بود.زندگی و شخصیت او مظهر یکی از مهمترین نقاط عطف تاریخ اسلامو تشیع است. این نقطه عطف آن تحوّل و انتقالی است که در نخستینسالهای قرن پانزدهم هجری از محیط سرد و تاریک استبداد به فضایباز و روشن حکومت اسلامی صورت گرفت.
«روح الله» در بیستم جمادی الثانی سال 1320 هـ.ق مصادف باسالروز جدهاش «امابیها» در «خمین» زاده شد. در آن زمان ایراندوران پر آشوب «انقلاب عدالتخواهی» را میگذراند. هفتساله بودکه تن شریف شیخ فضلالله نوری پرچم برافراشته شده استقلال وآزادی ایران گردید.
پارهای از شارحان احوال «امام» در مورد حوادث دوران کودکیاو که در تکوین خلق و خوی و مسیر زندگیاش مؤثر بوده استمطالبی نوشتهاند، ولی آنچه بسی بیشتر از این عوامل در این زمینهتأثیر داشته همانا رویدادهای زندگی و کیفیت و مراحل جوانی اواست. «امام» بعد از آنکه تحصیلات ابتدائی خود را نزد اساتیدمختلفی در اراک گذراند در سن 15 سالگی به تحصیل علوم اسلامیدر محضر برادر بزرگوارش پرداخت و بعد از آن به یکی از حوزههایرسمی آن زمان یعنی حوزه اصفهان فرستاده شد. وی هنگامی که به آنحوزه قدم میگذاشت کمتر از 18 سال داشت. دو سال بعد زمانیکهآیتالله مؤسّس «حائری» به سوی شهر قم شتافت ایشان نیز به قم رفتو در مدرسّه دارالشفا مأمن گزید.
در زمان فوت آیتالله حائری «امام» در بسیاری از علوم مهارت وتخصص ویژهای یافته بود. ارتباط مادامالعمر او با «کسب فضائلاخلاقی» یکی از بزرگترین عواملی بود که بر آینده او اثر عمیقگذاشت. در حقیقت باید گفت که بدون انگیزهها و امکانهائی که این«ارتباط» برای او به وجود آورد بیشک امام همچون یک «روحانیگمنام» چشم از جهان فرو میبست. امّا این منزلت و مقام عرفانی بود کهاو را به عظمت و بزرگی رساند.
«امام» در سرتا سر زندگانیش به کار تحریر و تألیف نیز اشتغالداشت بطوریکهمجموعه آثار کتبیاش را بسیار قطور و مفصّل نمود.این آثار شامل وعظها، نامهها، نوشتههای عرفانی، تفسیرات کتابمقدس قرآن، دفاع از اسلام، فقه، اصول، شعر و این قبیل مطالبهستند. از کتاب چهل حدیث که بگذریم ـ که فصول و بابهای مختلفآن در حالتی مخصوص به خود قرار دارند، مبحث ولایت فقیهبیگمان مؤثرترین اثر خمینی کبیر است. تدوین این اثر را امام در سال1339 یعنی 7 سال پس از کودتای آمریکائی شاه بر علیه ملت ایران و2 سال قبل از قیام اسلامی 15 خرداد در قسمتی از «کتاب البیع» آغازکرد و مسلّماً غرضش از تألیف آن تنها ادامه سیرهسلف صالح نبودبلکه همانطور که از درسهای اظهار شده در نجف پیدا است در فکراین بود که پایههای یک حکومت مستقل در زمان غیبت را سر و سامانبخشد و همچنین در دفاع از عقیدهای بود در مقابل کسانی که مذهبتشیّع را مدافع جدائی دین از سیاست میپنداشتند و ادعا میکردند که«هر پرچمی قبل از قیام قائم برای برپائی حکومت بلند شود محکوم بهشکست است» و باید مسئولیّت تمام عواقب شوم و دردناک آن کهنصیب جامعه اسلامی میگردد را بپذیرد زیرا آمیختن دین با حکومتمردم را از دین و مذهب بری نموده و باعث زوال دین خواهد شد وباعث نزول بلایا و بدبختیهای بعدی جامعه تشیّع خواهد گردید.
آثار علمی «امام» از تألیفات دوران جوانی و با تألیف مسائل عقلیهآغاز گردید و در زمینه اخلاقیات و فقه و اصول ادامه یافت. بیش از27 سال نداشت که «مصباحالهدایه» را در عرفان به رشته تحریردرآورد. در سن 29 سالگی شرحی بر دعای سحرماه رمضان نگاشتکه نشاندهنده ارتقاء فکری او در مسائل عقلیّه است. وی سپس کتاب«اربعین حدیث» را تألیف کرد که شامل 7 حدیث در مسائل عقلیه و33 حدیث مربوط به اخلاقیات میباشد. امام تا آخر عمر مبارک خودموفق به باقی گذاشتن حداقل 25 اثر علمی گردید. در میان آثار متعددامام مهمترین، برجستهترین و معروفترین اثر او رساله وی در نظریهسیاسی است که مجموعهای از دروس ایشان در نجف بوده است کهتوسط شاگردان او به رشته تحریر درآمده و بنام «ولایتفقیه» یا«حکومت اسلامی» و گاه با نام مستعار «نامهای از امام کاشفالعظاء»،در سالهای خفقان و مبارزه به چاپ رسید.
حال بهتر است به برخی از رویدادهای مهمی بپردازیم که بیشکبر همه ایرانیان هوشیار واندیشمند تأثیر داشته ولی بر مشرب فکریامام بویژه بر تفکرات وی در باب مسائل سیاسی اثری عمیق گذاردهاست.
نخستین این رویدادها بروز تهاجم جدید نظری و فکری به مبانی وتاریخ تشیّع و اسلام در جامعه ایران بود که شاخصترین نوشتار در اینزمینه و در آن عصر کتاب «اسرار هزارساله» متعلق به علیاکبرحکمیزاده بود که باعث شد ایشان با نوشتن کتاب «کشفالاسرار»ضمن رد مطالب تهاجمی آن کتاب مطالبی را نیز در زمینه ایجاد یکفضای سیاسی مناسب جهت ایجاد حکومت اسلامی ترسیم نمایند. درنظر امام رژیم سلطنتی بالاستقلال یک رژیم فاسد و غیرقانونی بود.بنابراین حکومت اگر میخواست پادشاهی هم باشد به نحویمیبایست تحت نظارت فقهاء درآید. در این کتاب امام طرح اولیهولایت مطلقه فقیه و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
بسمه تعالی
آزادی در اندیشه امام خمینی
چون به آزادی نبوت هادی است مومنان را ز انبیاء آزادی است
أی گروه مؤمنان شادی کنید همچو سرو و سوسن آزادی کنید
آزادی آرمان شکوهمند بشری است و شاید این ویژگی ناگسستنی آرمان آزادی است که به شدت قابلیت بدست دادن تعابیر و تفاسیری بس ناهمگون را در خود نهفته دارد. مستبدان و نیز آنان که به مشابه ایدئولوژی اغواگر سیاسی در مقاطعی به آرمان آزادی تمسک جسته اند هر دو از همین ویژگی سوء استفاده کرده و می کنند. شاید به همین خاطر است که خیلی زود بحث آزادی به بحث از تعابیر و تفاسیر آن، مبانی و قوتها و کاستی های هر قرائت می انجامد.
امام خمینی (ره) صرفنظر از تأثیر ژرفی که در حوزه سیاست بر جای گذاشتند، حیات فکری و معنوی جامعه را نیز سخت متأثر ساختند و آزادی جوامع بشری به عنوان ویژگی بارز امام (ره) و از اهداف عمده وی می بایست مورد مداقه قرار گیرد.
آنچه مقصود امام در این زمینه است طرح برهانی و از روی اعتقاد مباحث اندیشه سیاسی اسلام بوده است.
نهضت خمینی پیش از آنکه یک تحول سیاسی باشد حرکتی فرهنگی و معنوی و بر پایة کلام بود. امام (ره) با طرح ارزشهایی چون شهادت، اقامة قسط و عدل، احقاق حق آزادی و. . . . روح اسلامی را از انزوا و تحریف رهایی بخشید.
در دین مبین اسلام فارغ از نهی های ارشادی، آزادی اندیشه محدودیتی ندارد. اسلام علاوه بر ثواب مترتب بر عمل، اندیشه نیکو و نیت حسنه را مستوجب ثواب و پاداش دانسته ولو منجر به عمل هم نگردد و اندیشه منتهی به امور ناصواب و حرام مورد پسند شارع نیست و مؤمنان را از ورود به این وادی برحذر داشته است که این نهی، ارشادی است.
قرآن اهداف قیام نبوی را از جمله اقامه قسط و آزاد ساختن مردم از زنجیرهای اسارت بیان می کند.«ما ارسلنا رسلنا بالبینا انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط ـ و الذین ینبعون الرسول . . . یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم». در تکالیف شرعی مکلفین، تکلیف خود را با اراده آزاد باید انجام دهند. لذا از کسی که اراده ندارد و از مضطر که اراده اش آزاد نیست رفع تکلیف شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
آسیب شناسی اندیشه انسان امروز
ه
برگی از تاریخ :
(هیتلر و پایان قدرت فاشیسم):
سال 43 سال عقب نشینی آلمان در جبهه شرق بود.
فاشیسم در ایتالیا در ماه جولای سال 43 به زانو درآمده و موسولینی (رهبر ایتالیا) بعد از 21 سال حکومت استعفا داد. دولت بعدی ابتدا اعلام بیطرفی کرد. اما فشار آمریکا از یک سو و اقدام آلمان در عملیات چریکی برای نجات موسولینی از بند، از سوی دیگر، ایتالیاییها را به حمایت از متفقین مجبور کرد تا دشمنی به دشمنان هیتلر اضافه شود. اما همچنان سربازان آلمانی شمال ایتالیا را در دست داشتند. از ابتدای سال 44 حدود 6 ماه جنگ بین آلمان و متفقین در ایتالیا ادامه یافت تا اینکه ارتش هیتلر مجبور به عقل نشینی کامل گشت.
هماهنگی عجیب شوروی، انگلیس و آمریکا و امضای قرارداد ملل متحد دیگر مشکل هیتلر بود.
چرچیل نخست وزیر بریتانیا در نطقی در پارلمان در سال 41 گفت "اختلافات تئوریک من و استالین به جای خود اما از امروز تا پایان جنگ، دشمن مشترک انگلیس و شوروی، فقط هیتلر است. جنگ ما با کمونیسم بماند برای بعد"
در سال 44 اوضاع بد آلمان غیر قابل تصور بود. نیمی از نیروی زمینی در جبهه شرق، نیمی در ایتالیا. نیروی دریایی در کانال مانش (انگلستان) و دریای شمال. ضمن اینکه نهضتهای مقاومت در کشورهای مختلف بخصوص فرانسه و بلژیک بر مشکلات هیتلر افزوده بود. نیروی هوایی قدرتمند آلمان در این سال شکست خورده و جنگندههای انگلیسی موفق شدند انتقام بمب بارانهای سالهای قبل را گرفته و برلین را بلرزانند.
در ژوئن 1944 آمریکا هم رسما با حمله به سواحل نورماندی فرانسه تحت اشغال، به شکل مستقیم با آلمان رودررو شد. ارتش سرخ در اواخر سال 43 کیف را تصرف کرده و در فوریه 44 به سمت لهستان و رومانی پیشروی کرد. فرانسه، هلند و بلژیک با کمک آمریکا آزاد شده و متفقین از غرب به مرزهای آلمان رسیدند. شوروی هم کشورهای اروپای شرقی را یک به یک نه آزاد بلکه به تصرف خود در آورد. از نظر مردم کشورهای اروپای شرقی یعنی لهستان، بلغارستان، فنلاند، چکوسلواکی، یوگسلاوی و رومانی تفاوتی بین فاشیسم و کمونیسم وجود نداشت اما آنها توان آغاز جنگی دوباره را نداشتند. در اکتبر سال 44 پاریس آزاد شد.
سال 44 سال با خاک یکسان کردن برلین، هامبورگ، کلن، فرانکفورت و سایر شهرهای آلمان بود. و نهایتا زمان حمله نهایی آغاز گشت. از ابتدای سال 45 متفقین وارد خاک آلمان شدند. در ماه مارس شهر کلن با حمله آمریکا سقوط کرد. روسها از شرق، فرانسویها و آمریکائیها از غرب و انگلیسیها از شمال وارد آلمان شده و شهرهای بیدفاع آلمان یکی پس از دیگری تسلیم آنها می شدند. ماه می برابر بود با ورود همزمان چهار نیرو به برلین.
آلمان نازی در هم شکست و هیتلر این اسطوره آرمانخواهی یک روز قبل از سقوط برلین، خودکشی کرد. همانطورکه گفتیم او تمام قدرت خود را فدای ارزشها و آرمانهایش کرد و در نهایت آخرین و عزیزترین ثروت خود یعنی جانش را هم قربانی هدف کرد تا با مردن خود هم درسی برای آیندگان باشد. و بدین شکل به موسیلینی که توسط پارتیزانهای ایتالیایی کشته شده بود پیوست. هرچند بسیاری هیتلر را در کنار جنگطلبها و دیکتاتورهایی مثل ناپلئون، سزارهای روم باستان، هیدکی تویو (نخست وزیر ژاپن)، استالین، ژنرال فرانکو، پینوشه و صدام قراد دادند. اما از دید من حداقل تفاوتی که بین همه اینها با هیتلر وجود داشت آرمان خواهی و ذوب در ایدئولوژی بود. هدفی غیر از قدرتطلبی، جاهطلبی و دشمنی با مردم خود.
مدت کوتاهی بعد از تصرف برلین، روزولت (رئیس جمهور وقت آمریکا) فوت کرده و ترومن جای او را گرفت. ترومن قسم خورد که هر چه سریعتر جنگ را خاتمه داده و آخرین کشور شروع کننده جنگ یعنی ژاپن را از پای درآورد. در طول سال 44 (زمان روزولت) هواپیماهای آمریکا نیمی از توکیو را به تلی از خاک بدل کرده بودند اما هنوز ژاپن حاضر به ترک مخاصمه نبود. بنابراین ترومن که اصلا آدم صبوری نبود تصمیم به انجام کاری گرفت که به تنهایی تمام جنگ را تحت الشعاع قرار داد. او در 6 اکتبر سال 45 هیروشیما یکی از پایگاههای اصلی نظامی ژاپن را با بمب اتمی هدف قرار داده و بیشتر شهر و ساکنانش را نابود کرد. و پس از آن به دولت ژاپن هشدار داد تا کنار رود اما ژاپن تسلیم نشد. دو روز بعد نوبت به ناکازاکی بود که با بمباران هستهای از نقشه حذف شود. تا اینکه ژاپن پیشنهاد تسلیم بدون قید و شرط را پذیرفت و آمریکا به راحتی ژاپن را اشغال نظامی کرد.
در جریان این بمبارانها نیم میلیون نفر کشته شدند که بیشتر آنان را غیر نظامیان تشکیل میدادند. جالب اینجاست که قبلا در جریان بمبارانهای معمولی در سایر شهرهای ژاپن هم نیم میلیون کشته شده بودند. ژاپن در 10 اکتبر تسلیم شده و هیدکی تویو به دار آویخته شد. ترومن میدانست که ژاپن دیر یا زود تسلیم میشود اما بدلایلی این کار باید در همان سال 45 انجام میگرفت. یکی از دلایل این بود که شوروی در حال حرکت به سمت ژاپن بود. اگر آمریکا کمی دیرتر اقدام میکرد احتمالا این کشور توسط استالین فتح شده و مانند کشورهای اروپای شرقی به دام کمونیسم میافتاد. البته جنایت از سوی هرکس که باشد محکوم است اما فراموش نشود که ژاپنیها هم از کوچکترین جنایتی نسبت به کشورهای دیگر بخصوص چینیها و کرهایها دریغ نکردند. ضمن اینکه این ژاپن بود که با حمله به پرل هاربر جنگ را با آمریکا آغاز کرد و میدانیم که عواقب جنگها به عهده شروع کننده جنگ میباشد.
در بحث کشتن غیر نظامی ها هم باز آمریکا به ژاپن در این زمینه پاسخ داد و مقابله به مثل کرد.
ایران هم در جریان جنگ هشت ساله بنابر حکم فقهی مقابله به مثل، مناطق مسکونی عراق را هدف قرار داد.
محکوم کنندگان فاجعه اتمی یادشان باشد که آمریکا با زودتر پایان دادن جنگ به نوعی از جنایت و خونریزی بیشتر جلوگیری کرد و طبق براوردها اگر بمب اتم استفاده نمیشد آمریکا یا شوروی برای اشغال ژاپن میبایست بیش از یک میلیون ژاپنی را میکشتند.
کشورهای پیروز جنگ در همان سال برای ایجاد نظم جهانی و جلوگیری ار شکل گیری چنین حادثهای سازمان ملل متحد را به وجود آوردند. که مرکب از یک مجمع عمومی بود که در آن هر کشوری یک عضو دارد و شورای امنیت با پنج عضو ثابت و شش عضو چرخشی بود. عضویت ثابت و حق وتو پاداشی بود برای آمریکا، شوروی، بریتانیا، فرانسه و چین به عنوان پیروزان جنگ.
هرچند که هم انگلستان هم فرانسه و هم چین میدانند که اگر آمریکا نبود شاید جزو پیروزان نبودند
پس از جنگ از اروپا و آسیا چیزی جز ویرانههایی قحطی زده چیزی باقی نمانده بود فرانسه و انگلیس هرچند اسما جزو پیروزها بودند اما هیچ تفاوتی با آلمان و ایتالیا و ژاپن نداشتند. و فقط این شوروی و آمریکا بودند که مشکل چندانی نداشتند. آنان با تقسیم اروپا به دو قسمت غربی و شرقی و توازن قوا در سازمان ملل گرفته و از لحاظ سیاسی به قدرتهای برتر تبدیل شدند (در حالیکه قبل از جنگ چنین نبود).
از لحاظ نظامی هم قابل مقایسه با کشورهای دیگر نبودند. با فشار کشورهای پیروز، در قانون اساسی کشورهای شروع کننده جنگ به عنوان مجازات و برای جلوگیری از تکرار وقایع، این کشورها حق داشتن ارتش را نداشته و و آمریکا، فرانسه و انگلیس، موظف به حفاظت از آلمان غربی و آمریکا مامور حفاظت از ایتالیا و شوروی موظف به حمایت نظامی از آلمان شرقی شد.
در حال حاضر با توجه به خطر اتمی کره شمالی، آمریکا با استقرار هزاران نیرو در یکی از جزایر ژاپن 60 سال است که این کشور را حفاظت میکند. هرچند پس از وحدت دو آلمان و از بین رفتن خطر کمونیسم. نیروهای بیگانه آلمان و ایتالیا را تخلیه کرده و ارتشهای این کشورها فعال شده است.
پس از جنگ آمریکا با حمایت اقتصادی، سیاسی در مدت زمانی کوتاه نه تنها سه کشور بازنده جنگ را از ویرانگی به کشورهایی توسعه یافته تبدیل کرد. بلکه این کشورها با ورود به گروه 8 (کشورهای صنعتی) خیلی زود به ابرقدرتهایی اقتصادی تبدیل شدند. ژاپن دومین اقتصاد برتر و آلمان سوم است. حمایت آمریکا از کره جنوبی که در جریان جنگ شبه جزیره کره، استقلال یافته بود. باعث شد که این کشور جنگ زده در مدت کوتاهی آرامش و ثبات خود را بازیافته و قادر باشد در سال 1988 مسبقات المپیک را برگزار