لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
بافت دان و عملکرد مرغ گوشتی
تغذیه مهمترین امر در پرورش طیور بوده و حدود 75 تا 80 درصد هزینه تولید را شامل می شود بنابراین با توجه به اهمیت و ضرورت ان لازم است که مدیریت تغذیه و کاربرد روش های جدید مدیریتی به عنوان یک مساله مهم وجدی مدنظر پرورش دهندگان قرار گیرد تحقیقات و گزارش های متعدد منتشره حاکی از آن است که بافت دان تاثیر بسزایی درعملکرد مرغ گوشتی دارد وبه ویژه دان پلت ، سرعت رشد را بهبود بخشیده کارایی دان را افزایش می دهد در این مقاله تاثیر بافت و شکل دان بر صفات تولیدی مرغ گوشتی مورد بررسی قرار می گیرد .
اشکال دان
جیره های طیور به سه شکل آردی ، کرامبل و پلت تولیدمی گردند در فرم آردی ، مواد اولیه غذایی جیره به شکل آسیاب شده هستند در ساخت پلت ، جیره آسیاب شده باکمک بخار آب ، داغ و مرطوب شده ، سپس با فشار از دستگاه پلت زنی عبور کرده مجددا سرد می شود و در نهایت به صورت استوانه ای کوچک در اندازه های مختلف شکل می گیرد اگر پلت های درشت به وسیله غلتک های مخصوص خرد گردند محصولی بین دان آردی و پلت حاصل می گردد که به آن کرامبل گفته می شود .
تاثیر بافت خوراک بر توان تولیدی پرنده
در پرندگان حواس پنج گانه مخصوصا حس چشایی و بویایی به طور ناچیزی توسعه یافته است و این محدودیت توسط گیرنده های مکانیکی موجود در منقار جبران شده است جوجه ها با کمک این گیرنده های مکانیکی ، ذرات درشت تر را تشخیص و ترجیح می دهند با افزایش سن پرنده و بزرگتر شدن منقار ، مصرف ذرات بزرگتر توسط پرنده افزایش یافته و این توانایی درسن 4 روزگی کاملا آشکار می گردد تحریک این گیرنده های مکانیکی ، بر اشتها تاثیر مستقیم داشته درنهایت نقش مهمی را در توان تولیدی پرنده ایفا می نماید تحقیقات مختلف نشان داده است که بافت خوراک یکی از مهم ترین عوامل موثر بر توان تولیدی پرنده می باشد تغذیه پرنده با جیره کرامبل یا پلت قدرت انتخاب را از پرنده سلب کرده و پرندگانی که غذا را به این شکل دریافت می کنند مجبورند که تمامی محتویات غذا را به مصرف برسانند به این ترتیب از انتخاب قطعات درشت وعدم مصرف ذرات ریز که عمدتا ویتامین ها ، مواد معدنی و اسیدهای امینه ضروری می باشند جلوگیری می شود با توجه به اهمیت این ترکیبات درچند روز اول زندگی استفاده از جیره های کرامبل به میزان زیادی ازعوارض سو ناشی از این کمبودها کاسته وکاربرد آن به طور مشخص در سنین ابتدایی پرورش گله های مادر ، تحریک اشتها و حفظ یکنواختی رابه دنبال خواهد داشت بر اساس دلایل ذکر شده در زمان تغذیه با پلت رشد بهتر شده ضریب تبدیل غذایی بهبود قابل ملاحظه ای خواهد یافت . در سالن های مرغداری دیده شده است که پرندگان سنگین تر در زمان پخش دان قطعات بزرگ تر را که معمولا ذرت و سایر غلات میباشند به طور انتخابی مصرف کرده به دلیل عدم توزیع مناسب دان غیر یکنواختی در رشد به چشم می خورد بافت خوراک از طریق تاثیر بر قسمت های مختلف دستگاه گوارش و سرعت عبور غذا بر توان تولیدی پرنده تاثیر می گذارد هر چه ذرات غذایی درشت تر باشد سرعت عبور غذا از دستگاه گوارش کندتر شده میزان جذب افزایش می یابد ازاین طریق سرعت رشد وضریب تبدیل نیز بهبود یافته سودمندی تغذیه باکرامبل و پلت حاصل میگردد . بعد از خوراک دان به شکل کرامبل و یا پلت ، خوراک بلافاصله در چینه دان حل شده آغاز سریع هضم میزان جذب را افزایش می دهد ثابت شده است که تغذیه با پلت حرکات دودی دستگاه گوارش را بالا برده بازده خوراک بهتر می شود علاوه بر این اگر پرنده در ابتدا دان را به شکل کرامبل وسپس به شکل پلت دریافت کند دستگاه گوارش سازگاری بیشتری نسبت به اندازه ذرات پیدا می کند و لذا این پرنده رشد بیشتر و ضریب تبدیل مناسبتری نسبت به پرنده ای خواهد داشت که از ابتدا جیره آردی دریافت کرده باشد . تغییرات شیمیایی درحین تهیه پلت نیز بر هضم و جذب غذا تاثیر داردبخار آب ، حرارت و فشار اعمال شده درجریان ساخت پلت ، سبب ایجاد تغییراتی در دان شده سبب ایجاد تغییراتی در دان شده هضم سریع تر غذا وبهبود بازده را به دنبال دارد حرارت طی فرایند پلت سبب از بین رفتن برخی از ممانعت کننده های رشد موجود در مواد خوراکی نیز شده انرژی قابل متابولیسم هم افزایش می یابد به عنوان مثال کنجاله بذرک ، زمانی که به شکل کرامبل یا پلت درمی اید ارزش انرژی زایی آن به طور معنی داری بیشتر می شود زیرا فشار و حرارت حاصله در طی عملیات ساخت پلت ، سلول های ذخیره کننده چربی در دانه های روغنی راشکسته و همین عامل، مصرف چربی را بهبود می بخشد انرژی قابل متابولیسم کنجاله سویا نیز در اثر پلت کردن افزایش یافته جذب چربی از 73 درصد در حالت آردی به 91 درصددرحالت پلت می رسد . همچنین در هوای گرم می توان مصرف خوراک در طیور را با استفاده ازخوراک پلت تحریک کرده و افزایش داد.
تاثیر بافت خوراک در حفظ کیفیت مواد مغذی و بهداشت دان
بافت خوراک یکی از عوامل موثر در حفظ کیفیت مواد مغذی می باشد . پلت کردن دان به حفظ کیفیت مواد خوراکی کمک می کند و به دلیل فشرده شدن اجزای مواد غذایی به یکدیگر سطح تماس اجزای تشکیل دهنده خوراک با هوا کمتر شده لذا دان پلت شده را می توان در مدت زمان بیشتری نگهداری نمود این امر به ویژه در اضافه کردن چربی به خوراک می تواند بسیار سودمند باشد به طوری که چربی موجود در پلت به علت تماس کمتر با هوا دیرتر اکسیده می شود ومشکلات ناشی از فساد آن کاهش می یابد حرارت و فشار در طی فرایند پلت سبب کاهش میکروارگانیسم هایی نظیر قارچ ها و باکتری ها ازجمله سالمونلا درغذا می شود و طیور خوراک سامتری را دریافت می کنند همچنین جمعیت میکروارگانیسم های مفید روده که خود عامل موثری درهضم وجذب مواد غذایی می باشند نیز افزایش می یابند .
سهولت در ساخت دان
امکان ساخت بسیاری از فرمول های مناسب غذایی با پلت امکان پذیر است . به عنوان مثال اضافه نمودن مکمل های پودر چربی یا انزیم ها و ... در ساخت پلت بهتر صورت می گیرد استفاده از ویتامین ها وداروهای پوشش دار و مقاوم در برابر گرما اثرات سوحرارت را از بین می برد . به طور کلی توسط این روش فرمول مورد نظر به طور مناسب یکنواخت ، با سهولت بیشتر و هزینه کمتری تولید می گردد .
صرفه جویی در فضای اشغالی حین حمل و انبار
با تولید پلت وزن حجمی توده غذا 40 تا 100 درصد افزایش یافته فضای کمتری برای نگهداری و انبار دان مورد نیاز است تولید پلت سبب دوبرابر شدن توانایی حمل دان بدون اثر سو بر آن شده بدین ترتیب هزینه حمل ونقل ضمن حفظ کیفیت خوراک به نصف تقلیل خواهد یافت باید متذکر شد که خوراک پلت نشده در زمان حمل و نقل ویا در هنگام بارگیری و تخلیه در صدی از مواد غذایی با ارزش خود را به صورت ایجاد غبار از دست خواهد داد این مواد جز ترکیبات گران قیمت و با اهمیت درجیره غذایی بوده شامل انواع
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
بافت شناسی در گیاهان
تاریخچه
بافت شناسی گیاهی تاریخی دیرینه دارد و با کوشش دانشمندان مثل مالپیگی و گرو ، ابتدا در اواسط قرن هفدهم بنیانگذاری شد. گرو توانست تصاویر دقیقی ار بافتهای گیاهی را کشف کند که هم اکنون نیز استفاده میشود.
مفاهیم پایه
بافتهای گیاهی بسیار متنوعند و اصولا تنوع آنها در نتیجه تکامل بوجود آمده است. بدین صورت که گروههای گیاهی تکامل یافتهتر ، دارای تنوع بافتی بیشتری میباشند. بیشتری تنوع بافتی در گیاهان گلدار (تک لپهای و دو لپهای) دیده میشود. چون در این گروه ، بافتها و سلولها به حد والایی از تکامل خود رسیده اند و کاملا اختصاصی شدهاند.
در گروههای پستتر ، بافتها تنوع کمتری دارند مثلا در خزهها ، اگر چه تا حد زیادی تقسیم کار صورت گرفته اما هنوز بافتها تمایز کامل نیافته و کاملا اختصاصی نشدهاند. بنابراین بافتها ، عمدتا پارانشیمی میباشند و در نهانزادان آوندی ، بعضی از بافتها نظیر بافت هدایت کننده برای اولین مرتبه تمایز یافته است و بعد تکامل آنها ادامه مییابد تا در گیاهان گلدار به حد کمال خود میرسد و کاملا اختصاصی میشود.
انواع بافتهای گیاهی
بافت مریستم
این بافت ، بافت فوقالعاده مهمی است چون منشا کلیه بافتها و ساختمانهای گیاهی است. بافت مریستم بافت نسبتا پیچیدهای است که در اندامهای مختلف به صور گوناگون یافت میشود و در هر مکان از خصوصیات ویژهای برخوردار است. اگر چه فعالیت مهم سلولهای بافت مریستم تقسیم و تکثیر سلولی است ولی در موقعیتهای مختلف و اندامهای مختلف ، شکل و وضعیت متفاوتی را به خود میگیرند و عهدهدار تشکیل اندامها و بافتهای خاصی میباشند.بنابراین ، سلولهای مریستمی در جایگاههای مختلف از نظر فیزیولوژیکی و طرز تقسیم ، کاملا اختصاصی عمل میکنند. سلولهای بافت مریستم عموما فاقد واکوئل میباشند و گاه واکوئلهای ریزی دارند. دیواره سلولی نازک و فعالیت پرتوپلاسمی شدیدی داشته و قدرت تقسیم فوق العادهای در آنها وجود دارد. بطوری که یک سلول مریستمی ممکن است قدرت تقسیم خود را هزاران سال حفظ کند.
بافت پارانشیم
یکی از بافتهای بسیار مهم است. این بافت ، یک بافت عمومی و همگانی محسوب میشود و در بسیاری از ساختمانها بخصوص ساختمان نخستین ، بافتهای دیگر درون آن واقع میشوند. بدین جهت ، بافت پارانشیم را گاهی ، بافت زمینهای نیز میگویند. سلولهای این بافت ، تنها دارای دیواره نخستین و به کلی فاقد دیواره ثانویه میباشند. سلولهای این بافت ، دارای پروتوپلاسم فعال میباشند و در فعالیتهای مهم و حیاتی گیاهان شرکت دارند. سلولهای این بافت ، معمولا شکل خاصی ندارند و در هر مکانی با شکل و خصوصیات پرتوپلاسمی خاصی ، که در ارتباط با نوع فعالیت آنها میباشند ظاهر میگردند. این بافت شامل سه نوع بافت زیر میباشد.
بافت کلرانشیم: بافت پارانشیم فتوسنتزی میباشد چرا که این سلولها دارای کلروپلاستهای متعددی میباشند و فواصل سلولی زیادی بین آنها وجود دارد.
بافت پارانشیم ذخیرهای: وظیفه ذخیره در اندامهای مختلف مثل ریشه ، ساقه ، دانه و میوه را بر عهده دارد. که غالبا این مواد ذخیرهای شامل هیدرات کربن مثل نشاسته و گاهی نیز شامل دانههای روغنی و پروتئینی میباشند سلولهای این بافت فاقد شکل مشخص میباشند و دارای دیواره نازکیاند اما پروتوپلاسم آنها فعال است.
پارانشیم زمینهای: تقریبا در همه اندامها بین بافتهای جداگانه قرار دارند و سلولهایش دارای شکلهای مختلفاند که بر حسب محل خود به بافتهای مختلف اسکرانشیم ، کلانشیم تبدیل میشوند یا در نقش انتقال مواد یا گاه در نقش ذخیره مواد یا نقشهای دیگر عمل میکنند.
بافتهای مقاوم
بافت کلانشیم: یک بافت مقاوم است که غالبا در ساختمانهای نخستین ساقه ، ریشه و اندامهای دیگر یافت میشود. این بافت معمولا در نواحی بیرونی اندامها نزدیک به روپوست به صورت دستجات سلولی یا استوانه سرتاسری یک لایه یا چند لایه سلولی ، ظاهر میشود. بافت کلانشیم فاقد دیواره ثانویه هستند و دیواره اولیه در آنها به طرز نامنظمی ضخیم میشود. نامنظم بودن رسوبات دیواره سلولهای بافت کلانشیم کمک موثری در شناسایی سریع این بافت میکند. به خاطر اینکه سلولهای این بافت فاقد دیواره ضخیم ثانویهاند بنابراین فعالیت پروتوپلاسمی نسبتا بالایی دارند.
بافت اسکلرانشیم: بافت مقاومی است که تقریبا در همه نقاط گیاه دیده میشود این بافت گاه به صورت اجتماع ، گاه به صورت یک یا چند لایهای گاه نیز به صورت سلولهای پراکنده انفرادی دیده میشود بافت اسکلرانشیم هم در ساختمانهای نخستین و هم در ساختمانهای ثانویه گیاه دیده میشود. سلولهای این بافت به دو دسته فیبر و اسکلریدی تقسیم میشود. که بخصوص از نظر شکل باهم فرق دارند. فیبر سوزنی و کشیده اما اسکلریدی دارای اشکال متنوع میباشد.
بافت هادی
بافت آوند چوبی: بافت آوند چوبی همراه بافت آبکش ، به عنوان سیستم هدایت کننده است. این بافت در استوانه مرکزی اندامهای ریشه و ساقه قرار گرفته و دارای سلولهای متفاوتی مثل سلولهای غربالی وسل و تراکئید اختصاصیاند. اما برخی دیگر مثل سلولهای پارانشیم یا الیاف غیر اختصاصی میباشند. پس این بافت ، یک نوع بافت مرکب است.
بافت آوند آبکشی: بافت آوند آبکشی عهدهدار انتقال مواد غذایی در گیاه است، یعنی انتقال شیره پرورده در اندامهای مختلف. در ارتباط نزدیک با بافت آوند چوبی قرار گرفته و در ساختمانهای نخستین اندامهای ریشه و ساقه ، درون استوانه مرکزی قرار دارد. ولی به علت عدم وجود دیواره ثانویه سلولهای آبکش ، تشخیص آن از سلولهای پارانشیمی در مشاهدات میکروسکوپی مشکل میباشد. این بافت نیز مثل بافت چوبی یک بافت مرکب است که دارای سلولهای اختصاصی مثل سلولهای غربالی و سلول همراه میباشند و نیز سلولهای غیر اختصاصی مثل پارانشیمی و الیاف.
بافت محافظ
بافت محافظ ، جهت محافظت از اندامهای گیاهی میباشد و قشر خارجی آنها را تشکیل میدهد. بافت محافظ دو نوع است: یکی بافت محافظی است که اندامهای گیاه را در رشد نخستین میپوشاند که آنرا روپوست یا اپیدرمیس گویند. دیگری بافت پریدرم که پوشش اندامها را در ساختمان پسین تشکیل میدهد که به آن بافت چوب پنبهای هم میگویند. این دو بافت محافظ کاملا از هم متفاوتند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .docx :
انواع بافت در گیاهان
بافت محافظ گیاه
بافتهای محافظ گیاه وظیفه گیاه محافظت از گیاه در برابر ورود عوامل بیرونی و بیماریزا و ویروسها و میکربها را بر عهده دارند و به دو دسته اپیدرم و پویدرم تقسیم میشوند.
اپیدرم
اپیدرم لایه بیرونی در همه اندامها از ریشه تا دانه میباشد. از لحاظ عملکررد و مورفولوژی بافت متنوعی است به عبارت دیگر بافت مرکب است. که سلولهای آن وظایف متعددی دارند. سلولهای اپیدرمی سلولهای پارانشیمی تخصص یافته هستند که زندهاند ولی دارای واکوئل و فاقد کلروپلاست و دارای لوکوپلاست. واکوئل ممکن است رنگدانه آنتوسیانین داشته باشد(مثلا در فلس پیاز). اپیدر گیاهان آبزی و سایه دوست کلروپلاست دارند و فتوسنتز انجام میدهند.
سلولهای اپیدرم در برش عرضی مسطح و مستطیلی شکلاند. ولی اپیدر دمبرگ و برخی دیگر از اندامها ممکن است کشیده و طویل باشد. اپیدرم مکن است در سراسر زندگی گیاه باقی بماند حتی در گیاهانی که رشد ثانویه دارند ولی در بیشتر گیاهان اپیدرم با پریدرم جایگزین میشود. اپیدرم معمولا از یک لایه سلول تشکیل یافته ولی گاها دیده میشود که چند لایه میشود. این اپیدرم چند لایه بر اثر تقسیمات پریکلینال (تقسیمات موازی با سطح) بوجود میآید که در این صورت لایه بیرونی ماند اپیدرم یک لایه عمل کرده و لایههای درونی وظیفه ذخیره بر عهده داشت.
مشخصات دیواره سلولهای اپیدرمی
ضخامت دیواره سلولهای اپیدرمی متغیر است ولی در همه سلولهای اپیدرمی دیواره بیرونی ضخیمتر است و این ضخامت به علت رسوب مشتقات لیپیدی کوتین و موم در دیوارهها است. سلولهای اپیدرمی دیواره اولیه دارند ولی اپیدرم با دیواره ثانویه در پوسته دانهها ، فلسها و برخی برگها مثل برگ کاج مشاهده میشود. بیرون دیواره اولیه لایهای از پکتین است که با حل شدن این لایه با آنزیم پکتیناز ، کوتیکول از دیواره جدا میشود. وظیفه عمده سیستم هوایی گیاه ، نگهداری آب است.
بنابراین سلولهای اپیدرمی باید دیواره ضد آب داشته باشند. که نفوذپذیری دیواره با رسوب مواد لیپیدی مانند کوتین در درون دیواره و روی دیواره صورت میگیرد. پیش ماده کوتین توسط پروتوپلاست سلول ساخته میشود و به دیواره نفوذ میکند و تحت تاثیر اکسیژن هوا پلیمریزه شده و کوتین را بوجود میآورد. کوتیکول خواص زیادی به اپیدرم میدهد. و علاوهبر آنکه از اتلاف آب جلوگیری میکند به علت اینکه شفاف است تابش خورشید را منعکس میکند و گیاه را از اثرات ماورا بنفش نور خورشید حفظ میکند. ازجمله تغییراتی که سلولهای اپیدرمی پیدا میکنند عبارتند از:
1.تشکیل روزنه در اندامهای هوایی
2.تشکیل تار کشنده در ریشه
#تشکیل کرکها
پریدرم
پریدرم بافت محافظ پیکر ثانویه گیاه است که جایگزین اپیدرم میشود و در اندامهاییکه رشد ثانویه دارند دیده میشود. تشکیل پریدرم در ریشهها و ساقههای بازداندگان و دو لپهایها یک پدیده عادی است. پریدرم پس از فعالیت کامبیوم آوندی و تولید مقداری بافت آوندی ثانویه تشکیل میشود. برگها معمولا این بافت را ندارند. در قطعات گاها و میوهها گاهیپریدرم تشکیل میشود ولی متفاوت از پریدرم ریشه و ساقه . پریدرم در محل ضخم همه اندامها تشکیل میشود. پریدرم بافت مرکب است و شامل سه بخش فلم (چوب پنبه) – فلوژن ( کامبیوم چوب پنبه) و فلودرم.
فلوژن
فلوژن یا کامبیوم آوندی مریستم جانبی است. قطر اندام را افزایش میدهد. و کلا از تمایززدایی ر بافتهای بالغ حاصل میشود. فلوژن به درون فلودرم تولید میکند و به طرف بیرون فلم تولید میکند. فلوژن فلم را بیشتر از فلم تولید میکند. فلوژن برخلاف کامبیوم آوندی یک بار فعالیت میکندبه مدت چند هفته سپس غیر فعال میشود.
فلم
فلم یا چوب پنبه مانند فلوژن در برش عرضی مستطیلیاند و فشرده قرار گرفتهاند. سلولها دیواره ثانویه دارند و پس از تشکیل دیواره ثانویه سلول میمیرد و پر از هواست. دیواره ثانویه روی دیواره اولیه تشکیل میشود. دیواره اولیه پکتو سلولوزی است. روی دیواره لایههای متناوبی از سوبرین یا چوب پنبه و موم رسوب مییکند و دیواره ثانویه را تشکیل میدهد. سلولهای چوب پنبه کاملا نفوذ ناپذیرند (به آب و گازها) علاوه بر کاهش تبخیر این سلولها گیاه را در برابر عوامل بیماریزا حفظ میکند.
فلودرم
فلوژن با تقسیمات پری کلینال (موازی سطح) به طرف درون اندام تولید فلودرم میکند. فلودرم از سلولهای پارانشیمی تشکیل یافته و ممکن است کلروپلاست نیز داشته باشد ولی حاوی مواد ذخیرهای است. فلودرم معمولا در یک یا دو لایه تولید میشود. و فلودرم در همه گیاهان تولید نمیشود.
بارک بیرونی
همه بافتهایی که بیرون ازآخرین فلوژن امسال تشکیل شده بارک بیرونی گفته میشود. از جمله تغییراتی که در پریدرم مشاهده میشود عبارتند از:
1.تشکیل عدسک
2. تشکیل ساختارهای ترشحی
که ساختارهای ترشحی خود شامل دو نوع ساختار ترشحی بیرونی مثل غده ، نوشگاه و هیداتود میباشد و ساختار ترشحی درونی ، که ساختار ترشحی درونی شامل سلولهای ترشحی ، فضاهای ترشحی و لولههای شیرابهایاند.
کلانشیم:
ازسلولهای کلانشیم تشکیل شده که این سلولها ممکن است پارانشیم مانند باشند. ولی سلولهای کلانشیم تخصص یافته و طویلترند. دارای دیواره اولیه هستند که ضخامت آن یکنواخت نبوده و در بعضی قسمتها خصوصا در گوشهها ضخیمتر است. سلولها زندهاند و ممکن است دارای کلروپلاست باشند. بافت کلانشیم بافت مقاوم اندامهای در حال رشد است. اندامهایی که در حال طویل شدن هستند.
کلانشیم بافت مقاوم گیاهان دو لپهای است و در تک لپهایها دیده نمیشود. بافت مقاوم تک لپهایها اسکلرانشیم است و در ریشه کلانشیم دیده نمیشود. بافت کلانشیم در ساقهها و دمبرگها و در برگها در رگبرگهای درشت آن دیده میشود. انواع بافت کلانشیم با توجه به شکل سلول و ضخامت دیواره شامل کلانشیم حلقوی ، تیغه ای ، گوشه دار و حفره ای است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان :
بافت شناسی در گیاهان
زیرنظر دبیر ارجمند :
جناب آقای روشن ضمیر
تهیه و تنظیم :
آرشام خزائلی پور
بهار 1387
بافت شناسی در گیاهان
تاریخچه
بافت شناسی گیاهی تاریخی دیرینه دارد و با کوشش دانشمندان مثل مالپیگی و گرو ، ابتدا در اواسط قرن هفدهم بنیانگذاری شد. گرو توانست تصاویر دقیقی ار بافتهای گیاهی را کشف کند که هم اکنون نیز استفاده میشود.
مفاهیم پایه
بافتهای گیاهی بسیار متنوعند و اصولا تنوع آنها در نتیجه تکامل بوجود آمده است. بدین صورت که گروههای گیاهی تکامل یافتهتر ، دارای تنوع بافتی بیشتری میباشند. بیشتری تنوع بافتی در گیاهان گلدار (تک لپهای و دو لپهای) دیده میشود. چون در این گروه ، بافتها و سلولها به حد والایی از تکامل خود رسیده اند و کاملا اختصاصی شدهاند.
در گروههای پستتر ، بافتها تنوع کمتری دارند مثلا در خزهها ، اگر چه تا حد زیادی تقسیم کار صورت گرفته اما هنوز بافتها تمایز کامل نیافته و کاملا اختصاصی نشدهاند. بنابراین بافتها ، عمدتا پارانشیمی میباشند و در نهانزادان آوندی ، بعضی از بافتها نظیر بافت هدایت کننده برای اولین مرتبه تمایز یافته است و بعد تکامل آنها ادامه مییابد تا در گیاهان گلدار به حد کمال خود میرسد و کاملا اختصاصی میشود.
انواع بافتهای گیاهی
بافت مریستم
این بافت ، بافت فوقالعاده مهمی است چون منشا کلیه بافتها و ساختمانهای گیاهی است. بافت مریستم بافت نسبتا پیچیدهای است که در اندامهای مختلف به صور گوناگون یافت میشود و در هر مکان از خصوصیات ویژهای برخوردار است. اگر چه فعالیت مهم سلولهای بافت مریستم تقسیم و تکثیر سلولی است ولی در موقعیتهای مختلف و اندامهای مختلف ، شکل و وضعیت متفاوتی را به خود میگیرند و عهدهدار تشکیل اندامها و بافتهای خاصی میباشند.بنابراین ، سلولهای مریستمی در جایگاههای مختلف از نظر فیزیولوژیکی و طرز تقسیم ، کاملا اختصاصی عمل میکنند. سلولهای بافت مریستم عموما فاقد واکوئل میباشند و گاه واکوئلهای ریزی دارند. دیواره سلولی نازک و فعالیت پرتوپلاسمی شدیدی داشته و قدرت تقسیم فوق العادهای در آنها وجود دارد. بطوری که یک سلول مریستمی ممکن است قدرت تقسیم خود را هزاران سال حفظ کند.
بافت پارانشیم
یکی از بافتهای بسیار مهم است. این بافت ، یک بافت عمومی و همگانی محسوب میشود و در بسیاری از ساختمانها بخصوص ساختمان نخستین ، بافتهای دیگر درون آن واقع میشوند. بدین جهت ، بافت پارانشیم را گاهی ، بافت زمینهای نیز میگویند. سلولهای این بافت ، تنها دارای دیواره نخستین و به کلی فاقد دیواره ثانویه میباشند. سلولهای این بافت ، دارای پروتوپلاسم فعال میباشند و در فعالیتهای مهم و حیاتی گیاهان شرکت دارند. سلولهای این بافت ، معمولا شکل خاصی ندارند و در هر مکانی با شکل و خصوصیات پرتوپلاسمی خاصی ، که در ارتباط با نوع فعالیت آنها میباشند ظاهر میگردند. این بافت شامل سه نوع بافت زیر میباشد.
بافت کلرانشیم: بافت پارانشیم فتوسنتزی میباشد چرا که این سلولها دارای کلروپلاستهای متعددی میباشند و فواصل سلولی زیادی بین آنها وجود دارد.
بافت پارانشیم ذخیرهای: وظیفه ذخیره در اندامهای مختلف مثل ریشه ، ساقه ، دانه و میوه را بر عهده دارد. که غالبا این مواد ذخیرهای شامل هیدرات کربن مثل نشاسته و گاهی نیز شامل دانههای روغنی و پروتئینی میباشند سلولهای این بافت فاقد شکل مشخص میباشند و دارای دیواره نازکیاند اما پروتوپلاسم آنها فعال است.
پارانشیم زمینهای: تقریبا در همه اندامها بین بافتهای جداگانه قرار دارند و سلولهایش دارای شکلهای مختلفاند که بر حسب محل خود به بافتهای مختلف اسکرانشیم ، کلانشیم تبدیل میشوند یا در نقش انتقال مواد یا گاه در نقش ذخیره مواد یا نقشهای دیگر عمل میکنند.
بافتهای مقاوم
بافت کلانشیم: یک بافت مقاوم است که غالبا در ساختمانهای نخستین ساقه ، ریشه و اندامهای دیگر یافت میشود. این بافت معمولا در نواحی بیرونی اندامها نزدیک به روپوست به صورت دستجات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
بافت شناسی در گیاهان
تاریخچه
بافت شناسی گیاهی تاریخی دیرینه دارد و با کوشش دانشمندان مثل مالپیگی و گرو ، ابتدا در اواسط قرن هفدهم بنیانگذاری شد. گرو توانست تصاویر دقیقی ار بافتهای گیاهی را کشف کند که هم اکنون نیز استفاده میشود.
مفاهیم پایه
بافتهای گیاهی بسیار متنوعند و اصولا تنوع آنها در نتیجه تکامل بوجود آمده است. بدین صورت که گروههای گیاهی تکامل یافتهتر ، دارای تنوع بافتی بیشتری میباشند. بیشتری تنوع بافتی در گیاهان گلدار (تک لپهای و دو لپهای) دیده میشود. چون در این گروه ، بافتها و سلولها به حد والایی از تکامل خود رسیده اند و کاملا اختصاصی شدهاند.
در گروههای پستتر ، بافتها تنوع کمتری دارند مثلا در خزهها ، اگر چه تا حد زیادی تقسیم کار صورت گرفته اما هنوز بافتها تمایز کامل نیافته و کاملا اختصاصی نشدهاند. بنابراین بافتها ، عمدتا پارانشیمی میباشند و در نهانزادان آوندی ، بعضی از بافتها نظیر بافت هدایت کننده برای اولین مرتبه تمایز یافته است و بعد تکامل آنها ادامه مییابد تا در گیاهان گلدار به حد کمال خود میرسد و کاملا اختصاصی میشود.
انواع بافتهای گیاهی
بافت مریستم
این بافت ، بافت فوقالعاده مهمی است چون منشا کلیه بافتها و ساختمانهای گیاهی است. بافت مریستم بافت نسبتا پیچیدهای است که در اندامهای مختلف به صور گوناگون یافت میشود و در هر مکان از خصوصیات ویژهای برخوردار است. اگر چه فعالیت مهم سلولهای بافت مریستم تقسیم و تکثیر سلولی است ولی در موقعیتهای مختلف و اندامهای مختلف ، شکل و وضعیت متفاوتی را به خود میگیرند و عهدهدار تشکیل اندامها و بافتهای خاصی میباشند.بنابراین ، سلولهای مریستمی در جایگاههای مختلف از نظر فیزیولوژیکی و طرز تقسیم ، کاملا اختصاصی عمل میکنند. سلولهای بافت مریستم عموما فاقد واکوئل میباشند و گاه واکوئلهای ریزی دارند. دیواره سلولی نازک و فعالیت پرتوپلاسمی شدیدی داشته و قدرت تقسیم فوق العادهای در آنها وجود دارد. بطوری که یک سلول مریستمی ممکن است قدرت تقسیم خود را هزاران سال حفظ کند.
بافت پارانشیم
یکی از بافتهای بسیار مهم است. این بافت ، یک بافت عمومی و همگانی محسوب میشود و در بسیاری از ساختمانها بخصوص ساختمان نخستین ، بافتهای دیگر درون آن واقع میشوند. بدین جهت ، بافت پارانشیم را گاهی ، بافت زمینهای نیز میگویند. سلولهای این بافت ، تنها دارای دیواره نخستین و به کلی فاقد دیواره ثانویه میباشند. سلولهای این بافت ، دارای پروتوپلاسم فعال میباشند و در فعالیتهای مهم و حیاتی گیاهان شرکت دارند. سلولهای این بافت ، معمولا شکل خاصی ندارند و در هر مکانی با شکل و خصوصیات پرتوپلاسمی خاصی ، که در ارتباط با نوع فعالیت آنها میباشند ظاهر میگردند. این بافت شامل سه نوع بافت زیر میباشد.
بافت کلرانشیم: بافت پارانشیم فتوسنتزی میباشد چرا که این سلولها دارای کلروپلاستهای متعددی میباشند و فواصل سلولی زیادی بین آنها وجود دارد.
بافت پارانشیم ذخیرهای: وظیفه ذخیره در اندامهای مختلف مثل ریشه ، ساقه ، دانه و میوه را بر عهده دارد. که غالبا این مواد ذخیرهای شامل هیدرات کربن مثل نشاسته و گاهی نیز شامل دانههای روغنی و پروتئینی میباشند سلولهای این بافت فاقد شکل مشخص میباشند و دارای دیواره نازکیاند اما پروتوپلاسم آنها فعال است.
پارانشیم زمینهای: تقریبا در همه اندامها بین بافتهای جداگانه قرار دارند و سلولهایش دارای شکلهای مختلفاند که بر حسب محل خود به بافتهای مختلف اسکرانشیم ، کلانشیم تبدیل میشوند یا در نقش انتقال مواد یا گاه در نقش ذخیره مواد یا نقشهای دیگر عمل میکنند.
بافتهای مقاوم
بافت کلانشیم: یک بافت مقاوم است که غالبا در ساختمانهای نخستین ساقه ، ریشه و اندامهای دیگر یافت میشود. این بافت معمولا در نواحی بیرونی اندامها نزدیک به روپوست به صورت دستجات سلولی یا استوانه سرتاسری یک لایه یا چند لایه سلولی ، ظاهر میشود. بافت کلانشیم فاقد دیواره ثانویه هستند و دیواره اولیه در آنها به طرز نامنظمی ضخیم میشود. نامنظم بودن رسوبات دیواره سلولهای بافت کلانشیم کمک موثری در شناسایی سریع این بافت میکند. به خاطر اینکه سلولهای این بافت فاقد دیواره ضخیم ثانویهاند بنابراین فعالیت پروتوپلاسمی نسبتا بالایی دارند.
بافت اسکلرانشیم: بافت مقاومی است که تقریبا در همه نقاط گیاه دیده میشود این بافت گاه به صورت اجتماع ، گاه به صورت یک یا چند لایهای گاه نیز به صورت سلولهای پراکنده انفرادی دیده میشود بافت اسکلرانشیم هم در ساختمانهای نخستین و هم در ساختمانهای ثانویه گیاه دیده میشود. سلولهای این بافت به دو دسته فیبر و اسکلریدی تقسیم میشود. که بخصوص از نظر شکل باهم فرق دارند. فیبر سوزنی و کشیده اما اسکلریدی دارای اشکال متنوع میباشد.
بافت هادی
بافت آوند چوبی: بافت آوند چوبی همراه بافت آبکش ، به عنوان سیستم هدایت کننده است. این بافت در استوانه مرکزی اندامهای ریشه و ساقه قرار گرفته و دارای سلولهای متفاوتی مثل سلولهای غربالی وسل و تراکئید اختصاصیاند. اما برخی دیگر مثل سلولهای پارانشیم یا الیاف غیر اختصاصی میباشند. پس این بافت ، یک نوع بافت مرکب است.
بافت آوند آبکشی: بافت آوند آبکشی عهدهدار انتقال مواد غذایی در گیاه است، یعنی انتقال شیره پرورده در اندامهای مختلف. در ارتباط نزدیک با بافت آوند چوبی قرار گرفته و در ساختمانهای نخستین اندامهای ریشه و ساقه ، درون استوانه مرکزی قرار دارد. ولی به علت عدم وجود دیواره ثانویه سلولهای آبکش ، تشخیص آن از سلولهای پارانشیمی در مشاهدات میکروسکوپی مشکل میباشد. این بافت نیز مثل بافت چوبی یک بافت مرکب است که دارای سلولهای اختصاصی مثل سلولهای غربالی و سلول همراه میباشند و نیز سلولهای غیر اختصاصی مثل پارانشیمی و الیاف.
بافت محافظ
بافت محافظ ، جهت محافظت از اندامهای گیاهی میباشد و قشر خارجی آنها را تشکیل میدهد. بافت محافظ دو نوع است: یکی بافت محافظی است که اندامهای گیاه را در رشد نخستین میپوشاند که آنرا روپوست یا اپیدرمیس گویند. دیگری بافت پریدرم که پوشش اندامها را در ساختمان پسین تشکیل میدهد که به آن بافت چوب پنبهای هم میگویند. این دو بافت محافظ کاملا از هم متفاوتند.