واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد حزب منحرف(مارقین)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 27 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

حزب منحرف(مارقین)

جنگ نهراوان با خوارج

در اینجا لازم است براى شناخت بهتر خوارج خصوصیات و سابقه آنها را مطالعه کنیم .اصولاً در برخور با هر عقیده اى, گروهى راه افراط و عده اى دیگر راه تفریط را در پیش مى گیرند. انسان با کمک عقل باید راه اعتدال و میانه روى را بپیماید. در امور زندگى نیز برخى جانب افراط و بعضى تفریط را مى گیرند. دین میانه روى و راه راست است خداوند مى فرماید: ((و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهدا على الناس))1 (این چنین شما را امت میانه رو و معتدل قرار دادیم تا گواه بر سایر مردمان باشید) این دین پا برجا و مستقیم نه به راست گرایش دارد و نه به چپ چنانچه على (ع) مى فرماید:چپ و راست روى موجب گمراهى است تنها راه صحیح میانه روى است .2 در امور زندگى هم انسان باید معتدل عمل نماید. در خوردن, خوابیدان, ورزش, تفریح, مطالعه, کار, معاشرت و حتى عبادت, جانب افراط و تفریط هر دو مضر و گاهى خطرناک است. على (ع) فرموده اند:نادان یا زیاده روى مى کند یا کم روى 3.در برخورد با اسلام نیز عده اى از آغاز تا امروز دچار این افراط و تفریط شده اند که خوارج از آنهایند. بسیارى از آنها قارى و حافظ قرآن بودند در حالیکه قارى قرآن در آن زمان متخصص همه علوم اسلامى بود چون غیر از قرآن و علم قرآن, علم دیگرى نبود و قاریان آنروز مثل فقهاى امروز بودند.4 و با توجه به اینکه در زمان حکومت خلفا نقل حدیث پیامبر ممنوع و قرآن هاى همراه تفسیر که مصاحف نامیده مى شد جمع آورى و سوزانده شده بود, اینان تنها ظواهر قرآن را مى فهمیدند و از معانى آن بى اطلاع بودند و بجاى رجوع به مفسر واقعى قرآن ـ حضرت امیر (ع) ـ بفهم خود اعتماد کرده و تفسیر براى مى نمودند.از خصوصیات دیگر خوارج این بود که بیش از اندازه به ظواهر دین و انجام عبادات پرداخته از اصل و هدف دین دور بودند و روح آنرا نادیده مى گرفتند. بعضى از آنها بقدرى نماز خوانده و سجده کرده بودند که پیشانى و سر زانوهایشان از سجده پینه بسته بود. اینها در عاقبت معاویه را رها کرده و با على (ع) جنگیدید.5 در مورد تفسیر به راى نیز نکته اى قابل ذکر است و آن اینکه پیامبر اکرم (ص) فرمودند:هر کس قرآن را به راى خود تفسیر کند, جایگاه خود را آتش جهنم قرار داده است .6 لکن کسانى بدون داشتن تخصص و رجوع به متخصص, تنها با خواندن کمى ادبیات عربى, قرآن را به راى خودشان تاویل و تفسیر مى کنند. اینها خود بینى و غرور دارند و به فهم خود اعتماد مى نمایند. شاید چنین کسانى یک صفحه متن عربى را درست نتوانند بخوانند.این مشکل در ایران بیش از همه کشورهاى اسلامى است. بعضى تحصیلکرده هاى اروپا بجاى اینکه اسلام را از روحانیون عالیمقام و فضلاى حوزه هاى علمیه بیاموزند, از خود تفسیر قرآن و حدیث مى گویند و درس اسلام شناسى مى دهند و بقدرى خود را بزرگ مى دانند که نظر همه علما را نادیده مى گیرند و آنها را تخطئه مى کنند. حتى فکر ناقص خود را در عرض نظر معصوم (ع) قرار مى دهند. یکى از اینان در تفسیر آیه اى از قرآن مى گفت:حضرت امیر (ع) در این مورد رایى داشت اما راى من اینست 7! این نحوه تفکر آن ملاّى وهابى است که به من گفت: محمد مردى مثل من بود, مُرد (نعوذ بالله).تفکر خوارج هم این گونه بوده است, لذا زیر بار امام زمانشان نمى رفتند. این غرور و استکبار همان خصیصه شیطان است که براى امام زمانش ـ حضرت آدم ـ سر فرود نیاورد و این جریان شیطان همیشه در تاریخ ادامه داشته و دارد.پیشگویى پیامبر (ص) نسبت به خوارج: در زمان پیامبر (ص) شخصى بود بنام حرقوص بن زهیر تمیمى که او را ذو الخویصره یا ذوالثدیه 8 مى گفتند. روزى پیامبر (ص) مشغول تقسیم صدقاتى بود که حضرت امیر (ع) از یمن به مدینه فرستاده بود. آن حضرت گاهى بعنوان تالیف قلوب به بعضى سهم بیشترى مى داد. ذوالخویصره پیش آمد و به پیامبر (ص) گفت:اى محمد از خدا بترس و به عدالت عمل کن! پیامبر (ص) فرمود:اگر من خدا را مصیت کنم چه کسى از او فرمان مى برد؟ خداوند مرا امین وحى خود در روى زمین قرار داده, شما مرا امین نمى دانید!؟ بعد پیامبر (ص) به اصحاب فرمود:همانا از صنف این مرد گروهى هستند که قرآن مى خوانند ولى قرآن از گلوهایشان نمى گذرد ـ و به دلشان نمى رسد ـ از اسلام بیرون مى روند همچنانکه تیر از نشانه مى گذرد. با مسلمین مى جنگند و آنها را مى کشند ولى متعرض کفار نمى شوند. او را یارانى است که شما نماز و روزه و اعمال خود را در مقابل نماز و روزه و اعمال آنها کوچک مى شمرید.در زمانى که مسلمین دو دسته شوند ـ اشاره به جنگ صفین ـ اینها خروج مى کنند. وسط سرشان را مى تراشند. اینان بدترین مردم اند و گروهى که از آن دو دسته بر حق هستند, اینها را مى کشند. تعمق ـ زیاده روى و وسواس ـ در دین دارند.9 پیشگویى دیگر پیامبر (ص) درباره خوارج این بود که به اصحابشان فرموده بودند:شما با سه طایفه مى جنگید.



خرید و دانلود تحقیق در مورد حزب منحرف(مارقین)


تحقیق در مورد حزب منحرف(مارقین) 27 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 27 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

حزب منحرف(مارقین)

جنگ نهراوان با خوارج

در اینجا لازم است براى شناخت بهتر خوارج خصوصیات و سابقه آنها را مطالعه کنیم .اصولاً در برخور با هر عقیده اى, گروهى راه افراط و عده اى دیگر راه تفریط را در پیش مى گیرند. انسان با کمک عقل باید راه اعتدال و میانه روى را بپیماید. در امور زندگى نیز برخى جانب افراط و بعضى تفریط را مى گیرند. دین میانه روى و راه راست است خداوند مى فرماید: ((و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهدا على الناس))1 (این چنین شما را امت میانه رو و معتدل قرار دادیم تا گواه بر سایر مردمان باشید) این دین پا برجا و مستقیم نه به راست گرایش دارد و نه به چپ چنانچه على (ع) مى فرماید:چپ و راست روى موجب گمراهى است تنها راه صحیح میانه روى است .2 در امور زندگى هم انسان باید معتدل عمل نماید. در خوردن, خوابیدان, ورزش, تفریح, مطالعه, کار, معاشرت و حتى عبادت, جانب افراط و تفریط هر دو مضر و گاهى خطرناک است. على (ع) فرموده اند:نادان یا زیاده روى مى کند یا کم روى 3.در برخورد با اسلام نیز عده اى از آغاز تا امروز دچار این افراط و تفریط شده اند که خوارج از آنهایند. بسیارى از آنها قارى و حافظ قرآن بودند در حالیکه قارى قرآن در آن زمان متخصص همه علوم اسلامى بود چون غیر از قرآن و علم قرآن, علم دیگرى نبود و قاریان آنروز مثل فقهاى امروز بودند.4 و با توجه به اینکه در زمان حکومت خلفا نقل حدیث پیامبر ممنوع و قرآن هاى همراه تفسیر که مصاحف نامیده مى شد جمع آورى و سوزانده شده بود, اینان تنها ظواهر قرآن را مى فهمیدند و از معانى آن بى اطلاع بودند و بجاى رجوع به مفسر واقعى قرآن ـ حضرت امیر (ع) ـ بفهم خود اعتماد کرده و تفسیر براى مى نمودند.از خصوصیات دیگر خوارج این بود که بیش از اندازه به ظواهر دین و انجام عبادات پرداخته از اصل و هدف دین دور بودند و روح آنرا نادیده مى گرفتند. بعضى از آنها بقدرى نماز خوانده و سجده کرده بودند که پیشانى و سر زانوهایشان از سجده پینه بسته بود. اینها در عاقبت معاویه را رها کرده و با على (ع) جنگیدید.5 در مورد تفسیر به راى نیز نکته اى قابل ذکر است و آن اینکه پیامبر اکرم (ص) فرمودند:هر کس قرآن را به راى خود تفسیر کند, جایگاه خود را آتش جهنم قرار داده است .6 لکن کسانى بدون داشتن تخصص و رجوع به متخصص, تنها با خواندن کمى ادبیات عربى, قرآن را به راى خودشان تاویل و تفسیر مى کنند. اینها خود بینى و غرور دارند و به فهم خود اعتماد مى نمایند. شاید چنین کسانى یک صفحه متن عربى را درست نتوانند بخوانند.این مشکل در ایران بیش از همه کشورهاى اسلامى است. بعضى تحصیلکرده هاى اروپا بجاى اینکه اسلام را از روحانیون عالیمقام و فضلاى حوزه هاى علمیه بیاموزند, از خود تفسیر قرآن و حدیث مى گویند و درس اسلام شناسى مى دهند و بقدرى خود را بزرگ مى دانند که نظر همه علما را نادیده مى گیرند و آنها را تخطئه مى کنند. حتى فکر ناقص خود را در عرض نظر معصوم (ع) قرار مى دهند. یکى از اینان در تفسیر آیه اى از قرآن مى گفت:حضرت امیر (ع) در این مورد رایى داشت اما راى من اینست 7! این نحوه تفکر آن ملاّى وهابى است که به من گفت: محمد مردى مثل من بود, مُرد (نعوذ بالله).تفکر خوارج هم این گونه بوده است, لذا زیر بار امام زمانشان نمى رفتند. این غرور و استکبار همان خصیصه شیطان است که براى امام زمانش ـ حضرت آدم ـ سر فرود نیاورد و این جریان شیطان همیشه در تاریخ ادامه داشته و دارد.پیشگویى پیامبر (ص) نسبت به خوارج: در زمان پیامبر (ص) شخصى بود بنام حرقوص بن زهیر تمیمى که او را ذو الخویصره یا ذوالثدیه 8 مى گفتند. روزى پیامبر (ص) مشغول تقسیم صدقاتى بود که حضرت امیر (ع) از یمن به مدینه فرستاده بود. آن حضرت گاهى بعنوان تالیف قلوب به بعضى سهم بیشترى مى داد. ذوالخویصره پیش آمد و به پیامبر (ص) گفت:اى محمد از خدا بترس و به عدالت عمل کن! پیامبر (ص) فرمود:اگر من خدا را مصیت کنم چه کسى از او فرمان مى برد؟ خداوند مرا امین وحى خود در روى زمین قرار داده, شما مرا امین نمى دانید!؟ بعد پیامبر (ص) به اصحاب فرمود:همانا از صنف این مرد گروهى هستند که قرآن مى خوانند ولى قرآن از گلوهایشان نمى گذرد ـ و به دلشان نمى رسد ـ از اسلام بیرون مى روند همچنانکه تیر از نشانه مى گذرد. با مسلمین مى جنگند و آنها را مى کشند ولى متعرض کفار نمى شوند. او را یارانى است که شما نماز و روزه و اعمال خود را در مقابل نماز و روزه و اعمال آنها کوچک مى شمرید.در زمانى که مسلمین دو دسته شوند ـ اشاره به جنگ صفین ـ اینها خروج مى کنند. وسط سرشان را مى تراشند. اینان بدترین مردم اند و گروهى که از آن دو دسته بر حق هستند, اینها را مى کشند. تعمق ـ زیاده روى و وسواس ـ در دین دارند.9 پیشگویى دیگر پیامبر (ص) درباره خوارج این بود که به اصحابشان فرموده بودند:شما با سه طایفه مى جنگید.



خرید و دانلود تحقیق در مورد حزب منحرف(مارقین) 27 ص


تحقیق در مورد حزب رستاخیز 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

حزب رستاخیز

پس از اینکه تشکیل احزاب دولتی مردم به رهبری اسدالله علم و ملّیون به رهبری منوچهر اقبال نتوانست مردم را به سوی آن احزاب و رژیم شاه جذب کند و حتی پیدا شدن حزب ایران نوین به رهبری حسنعلی منصور نخست‌وزیر وقت فاقد هرگونه جاذبه برای مردم بود، شاه به فکر ایجاد یک حزب فراگیر و رسمی افتاد، تا اینکه در روز یازدهم اسفند ماه 1353 با سخنان شاه فعالیت حزب رستاخیز شروع شد و احزاب موجود همگی منحل شدند. شاه در سخنانش اعلام کرد همه مردم باید به عضویت حزب رستاخیز درآیند در غیر این صورت از کشور خارج شوند. طبق دستور شاه تمامی دولتمردان، کارکنان و کارمندان دولت باید به حزب می‌پیوستند. نمایندگان مجلس که قبل از اعلام ایجاد حزب رستاخیز، عضو احزاب دیگر بودند به حزب رستاخیز پیوستند. در سال 1354 بنابر نظر شاه جناح‌بندی در حزب آشکارتر شد، به طوری که منجر به تشکیل دو جناح سازنده به رهبری هوشنگ انصاری و ترقی‌خواه به رهبری جمشید آموزگار گردید.

طرح حزب رستاخیز که شاه آن را ” فراگیر“ خطاب می‌کرد، از طرف گروه آموزگار و با شناخت دقیق از خلقیات شاه ارائه شد. گروه آموزگار به قلم و فکر داریوش همایون، طرح این حزب را چنان نوشت که شاه در دورانی که در صدد ایجاد پایه‌های ایدئولوژیک برای رژیم خود بود، قانع گردد که این تنها راه حرکت دادن به جریان از تحرک افتاده و بی تفاوت سیاسی مملکت است. به این ترتیب شاه ناگزیر شد از ادعاهای همیشگی خود در تبلیغ ” حکومت چند حزبی “ و نکوهشِ ”حکومت‌های دیکتاتوری تک حزبی“ دست بردارد.

در طول حیات سیاسی حزب رستاخیز، امیرعباس هویدا اولین دبیرکل حزب به مدت 20 ماه (از تاریخ 11/12/1353 تا 6/8/1354) در این سمت قرار داشت و فریدون مهدوی قائم‌مقام وی در حزب محسوب می‌شد. پس از هویدا همزمان با تشکیل دومین کنگره حزب رستاخیز در آبان ماه 1355، جمشید آموزگار وزیر کشور کابینه هویدا به سمت دبیرکل حزب و محمدرضا عاملی تهرانی به عنوان قائم‌مقام وی انتخاب گردیدند. آموزگار پس از انتصاب به سمت نخست‌وزیری، در مرداد ماه 1356 از دبیرکلی استعفا داد و به جای وی محمد باهری معاون وقت وزارت دربار در همین تاریخ به این سمت انتخاب شد و داریوش همایون قائم‌مقام وی گردید. وقتی شاه طی دیدار با اعضای دفتر سیاسی و هیئت اجرایی حزب رستاخیز در یک سخنرانی در روز پنجم دی ماه 1356 ” جدایی پست دبیرکلی حزب را از سمت نخست‌وزیری به مصلحت ندانست“، جمشید آموزگار نخست‌وزیر وقت برای بار دوم دبیرکل حزب رستاخیز شد و جواد سعید به عنوان قائم‌مقام وی و محمود جعفریان، محمدرضا عاملی تهرانی و محمدحسین موسوی به سمت معاونین وی در حزب تعیین گردیدند. دیری نپایید که جمشید آموزگار در مهر ماه 1357 در یک نشست حزبی از دبیرکلی حزب استعفا داد و جواد سعید قائم‌مقام وی، به دبیرکلی انتخاب شد، ولی پس از پنج روز در نهم مهر ماه 1357 وی هم مجبور به استعفا گردید و حزب رستاخیز متلاشی شد.

طبق اساسنامه، حزب رستاخیز دارای پنج رکن بوده است که ” کنگره بالاترین رکن حزب“ و ”شورای مرکزی“، ” هیئت اجرایی“، ” دفتر سیاسی“ و ” دبیرکل“ ، ارکان دیگر حزب را تشکیل می‌دادند.

” شورای روستا“ ، ”شورای بخش“ ، ” شورای شهر“ ، ” شورای شهرستان“ و ” شورای استان” ، شوراهای حزب محسوب می‌شدند.

داشتن 18 سال تمام از شرایط عضویت در حزب بوده است و افراد کمتر از 18 سال عضو وابسته حزب به حساب می‌آمدند و مرکز اصلی حزب رستاخیز در تهران بوده است.

 

[657-8975ه] امیرعباس هویدا اولین دبیرکل حزب رستاخیز

[47-215م] فریدون مهدوی قائم‌مقام حزب رستاخیز در دوران دبیرکلی امیرعباس هویدا

[15-8858الف] هوشنگ انصاری رهبر جناح ” لیبرال سازنده “ حزب رستاخیز در دوران دبیرکلی امیرعباس هویدا

 

[1930-5] احمد قریشی رئیس هیئت اجرایی حزب رستاخیز

[4455-5] پرویز ناتل خانلری عضو دفتر سیاسی حزب رستاخیز

[9-115آ] جمشید آموزگار دومین دبیرکل حزب رستاخیز، با لباس تشریفات و نشان درجه اول تاج

 

[134-115آ] دومین کنگره حزب رستاخیز در ورزشگاه محمدرضا پهلوی

[443-115ز] جمشید آموزگار پس از انتخاب به دبیرکلی حزب رستاخیز در دومین کنگره حزب در ورزشگاه محمدرضا پهلوی (1355) 1. جمشید آموزگار 2. قاسم معتمدی 3. امیرعباس هویدا

[280-112ز] جمشید آموزگار دبیرکل حزب رستاخیز پس از انتخاب به این سمت، به اتفاق قاسم معتمدی رئیس دومین کنگره حزب و مهناز افخمی

 

[240-115آ] سخنرانی جمشید آموزگار پس از انتخاب به سمت دبیرکلی حزب رستاخیز در دومین کنگره حزب در ورزشگاه محمدرضا پهلوی (1355)

[436-115ز] اسدالله علم وزیر دربار، محمد باهری معاون وی و نصرت‌الله معینیان رئیس کمیسیون شاهنشاهی هنگام شرکت در دومین کنگره حزب رستاخیز (1355) 1. محمد باهری 2. اسدالله علم 3. نصرت‌الله معینیان 4. اسدالله نصر اصفهانی 5. یوسف صمدزاده 6. عبدالعلی دهستانی

[439-115ز] اسدالله علم وزیر دربار هنگام سخنرانی در دومین کنگره حزب رستاخیز در ورزشگاه محمدرضا پهلوی

 

[635-4513ش] نشست حزب رستاخیز با سخنرانی جعفر شریف امامی رئیس و عده‌ای از نمایندگان مجلس سنا 1. جعفر شریف امامی 2. محمد سعیدی 3. جلال‌الدین شادمان 4. علی اشرف احمدی 5. حسن سراج حجازی 6. ابراهیم



خرید و دانلود تحقیق در مورد حزب رستاخیز  10 ص


تحقیق در مورد حزب 42 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 42 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

حزب

انتخابات پارلمان اروپا در ایتالیا و پوستری که فهرست احزاب نامزد را نمایش می‌دهد.حزب به گروهی از شهروندان جامعه که دارای اهداف و منافع سیاسی مشترک میباشند و برای رسیدن به آن منافع و اهداف مبارزه نموده و برنامه‌های کادر رهبری حزب و هیات موئسس حزب را که عموماً بر اساس خط مشی و اساسنامه حزبی میباشد را اجرا مینمایند

حزب گروه شهروندان با آرمانهای مشترک و تشکیلات منظم و متکی به پشتیبانی مردم است که برای به دست گرفتن قدرت دولت و یا شرکت در آن مبارزه می‌کند .

حزب سیاسی عبارتست از قسمت پیشرفته و فهمیده یک طبقه اجتماعی که برای تامین منافع طبقاتی و رسیدن به حکومت و اجرای مرام خود با یک نظام معین مبارزه کرده و طبقه مخصوصی را که این حزب نماینده آن است در کشمکشهای اجتماعی رهبری می‌کند

حزب سازمانی سیاسی است که هدف و برنامه سیاسی مشخصی دارد و معمولاً در پی کسب قدرت سیاسی در کشور است.

حزب توده ایران

پیدایش

حزب توده ایران به عنوان وارث سوسیال‌دموکراسی عهد مشروطه و سپس حزب کمونیست ایران (دهه ۱۹۲۰)، در مهرماه سال ۱۳۲۰ تأسیس شد. بنیان‌گذاران آن عده‌ای (۵۳ نفر) از روشنفکران و فعالان چپ‌گرا و ملی‌گرای ایران نضایر:سلیمان‌میرزا اسکندری، ایرج اسکندری، بزرگ علوی، احسان طبری، خلیل ملکی، فریدون کشاورز، عبدالحسین نوشین و رضا رادمنش بودند که اغلب در دوره دیکتاتوری رضا شاه تحت تعقیب یا در زندان بودند.

اهداف و برنامه‌ها

دههٔ ۲۰ و انحلال

حزب توده، که در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، که اتحاد شوروی در صحنه بین المللی حضور خود را اعلام داشت، توانست به سرعت به عنوان یک حزب منسجم در صحنه سیاست و فرهنگ ایران حضور یابد و در کشمکش با جریانهای وابسته به بریتانیا و آمریکا این دوران تاریخی را رقم زند. حزب پس از تأسیس با استقبال بسیاری روبرو شد و توانست کارگران و دانشجویان و زنان را سازماندهی کند. بسیاری از روشنفکران نیز به سوی حزب جلب شدند.

همسویی حزب با شوروی و دفاع آن از سوسیالیزم موجب خروج برخی مخالفان از صفوف حزب شد و پس از شکست فرقه دموکرات انشعابی در حزب رخ داد و گروه مهمی از روشنفکران به رهبری خلیل ملکی حزب را ترک کردند. و بخشی از رهبران حزب جبرا به خارج از کشور رفتند.

در ۱۳۲۷ سوء‌قصدی به جان شاه شد و پس از آن دولت حزب توده ایران را منحل اعلان کرد. بعد از این اعلان حزب به فعالیت مخفی روی‌آورد و بخشی دیگر از رهبران حزب جبرا به خارج از کشور رفتند.

نقش مصدق

با شروع نهضت ملی شدن نفت و نخست‌وزیری دکتر مصدق، حزب توده ایران به یکی از بازیگران اصلی صحنه سیاسی ایران تبدیل شد. مخالفت حزب با برخی نظرات مصدق در این دوره نقش مهمی در جنبش ملی داشت. پس از ۳۰ تیر ۱۳۳۱ و تظاهرات مردمی که منجر به نخست‌وزیری دوباره مصدق شد، حزب رویه خود را عوض کرد و به پشتیبانی مشروط از مصدق پرداخت.

کودتا

نقشه کودتای 25 مرداد با همکاری بریتانیا و امریکا طرح شد و پس از چندبار تجدید نظر و مشورت با عناصر اصلی به تصویب رسید. حزب توانست در مقابله با کودتا اقدام موثری بکند. ولی در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ حزب، بر خلاف تبلیغات خود در روزهای قبل از آن، نتوانست اقدام موثری در مقابله با کودتا کند.

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و تثبیت ایران در حریم نفوذ غرب، سازمان‌های حزبی تحت تعقیب و سرکوب حکومت قرار گرفتند که به بازداشت و شکنجه و اعدام عده‌ای از توده‌ای‌ها منجر شد. پس از کودتا بخش بزرگی از رهبران حزب تا سال 1336 مجبور به ترک ایران شدند و به خارج از کشور رفتند و بسیاری از آنان تا انقلاب ایران نتوانستند به ایران بازگردند.

حزب توده، هر چند هر گونه نقش و حضور در حیات سیاسی ایران را از دست داد، معهذا به عنوان یک جریان فکری به موجودیت خود ادامه داد، بنحوی که میتوان فرهنگ لائیک را که در دهه 1340 در ایران شکل گرفت برآیند کنش متقابل فرهنگ غربی و مارکسیستی، در سیمای سخنگویان ایرانی آن، ارزیابی کنیم. این تأثیر بویژه از طریق روشنفکرانی که در دهه ۱۳۲۰ در مکتب فکری و مطبوعاتی حزب توده پرورش یافتند در دهه 1340، و در نهادهای فرهنگی کشور اعمال شد.

سازمان افسری

یک سال بعد از کودتا سازمان مخفی حزب در نیروهای مسلح که به سازمان افسری معروف بود کشف شد و بسیاری از اعضای آن با زندان و شکنجه و اعدام روبرو شدند.

در تبعید

حزب توده هر چند در سالهای 1332 ـ 1357 به عنوان یک نیروی سیاسی در ایران حضور نداشت، ولی به عنوان یک جریان فکری در پی ریزی شالوده های فرهنگ لائیک در ایران نقشی مؤثر ایفا کرد.

در دههٔ ۱۳۴۰ حزب در صحنه سیاسی ایران حضور نداشت و با انتشار نشریه و اداره برنامه رادیو پیک ایران ارتباط با هواداران خود در داخل کشور را حفظ می‌‌کرد. کوششی که در اواخر این دهه برای ایجاد یک سازمان مخفی (معروف به تشکیلات تهران) در داخل ایران صورت گرفت به خاطر نفوذ سازمان امنیت در آن به جایی نرسید و به بازداشت و شکنجه و اعدام عده‌ای از توده‌ای‌ها منجر شد.

انقلاب

با رشد مبارزات مردمی در اوخر دههٔ ۱۳۵۰ حزب با تغییراتی در رهبری آن به فعالیت بیشتری در داخل و خارج از ایران پرداخت. با سقوط حکومت محمد رضاشاه رهبران حزب به ایران بازگشتند. حزب به رهبری نورالدین کیانوری دبیرکل آن دوباره به صحنه سیاسی ایران بازگشت. سیاست حزب در این دوره حمایت از انقلاب ایران بود.



خرید و دانلود تحقیق در مورد حزب 42 ص


تحقیق درمورد حزب پیمان شکن از نگاه دیگر(2)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 50

 

حزب پیمان شکن از نگاه دیگر(2)

در میان فرماندهان نظامى جهان کسى را سراغ نداریم که به اندازهء امام على (ع ) به دشمن مهلت بدهد و با اعزام شخصیتها و دعوت به داورى قرآن , در آغاز کردن نبرد صبر وحوصله به خرج دهد و به اصطلاح دست به دست کند, تا آنجا که صداى اعتراض و شکوهء مخلصان و یاران او بلند شود. از آن رو, امام (ع ) ناچار شد که به آرایش سپاه خود بپردازدو فرماندهان خود را به نحو زیر تعیین کرد:ابن عباس را فرمانده کل مقدمهء سپاه و عمار یاسر را فرمانده کل سوار نظام و محمد بن ابى بکر را فرمانده کل پیاده نظام . آن گاه براى سواره و پیاده نظام قبایل <مذحج >و <همدان >و<کنده > و <قضاعه >و <خزانه >و <ازد>و <بکر>و <عبدالقیس >و... پرچمدارانى معین کرد. آمار کسانى که در آن روز, اعم از سواره و پیاده , تحت لواى امام (ع ) آمادهء نبرد شده بودند به شانزده هزار نفر مى رسد.(1)

آغاز حمله از طرف ناکثان

در حالى که امام (ع ) مشغول بیان دستورات جنگى به سپاهیان خود بود, ناگهان رگبار تیر از طرف دشمن لشکرگاه امام را فرا گرفت و بر اثر آن چند تن از یاران امام درگذشتند. ازجمله , تیرى به فرزند عبدالله بن بدیل اصابت کرد و او را کشت . عبدالله نعش فرزند خود را نزد امام آورد و گفت : آیا باز هم باید صبر و بردبارى از خود نشان دهیم تا دشمن ما راى یکى پس از دیگرى بکشد؟ به خدا سوگند, اگر هدف اتمام حجت باشد, تو حجت را بر آنان تمام کردى .سخنان عبدالله سبب شد که امام آمادهء نبرد شود. پس , زره رسول خدا (ص ) را پوشید و استر او را که به همراه داشت سوار شد و در برابر صفوف یاران خود ایستاد. قیس بن سعدبن عباده (2) که از صمیمیترین یاران امام بود اشعارى دربارهء آن حضرت و پرچمى که برافراشته بود سرود که دو بیت آن چنین است : هذا اللواء الذى کنا نحف به مع النبى و جبریل لنا مدداًما ضر من کانت الانصار عیبة ان لا یکون له من غیرها احداًپرچمى که به گرد آن احاطه کرده ایم همان پرچمى است که در زمان پیامبر دور آن گرد مى آمدیم و جبرئیل در آن روز یار و مددکار ما بود. آن کس که انصار رازدار او باشند ضرر نداردکه براى او از دیگران یار و یاورى نباشد .سپاه چشمگیر و منظم امام (ع ) ناکثان را به تکاپو انداخت و شتر عایشه را که حامل کجاوهء او بود به میدان نبرد آوردند و زمام آن را به دست قاضى بصره , کعب بن سور, دادند و اومصحفى برگردن آویخت و افرادى از قبیلهء ازد و بنى ضبه جمل را احاطه کرده بودند. عبدالله بن زبیر پیش روى عایشه و مروان بن حکم در سمت چپ او قرار داشت . مدیریت سپاه با زبیر بود و طلحه فرمانده سواره نظام و محمد بن طلحه فرمانده پیاده نظام بودند.امام (ع ) در روز جمل پرچم را به دست فرزند خود محمد حنفیه سپرد و او را با جملاتى که عالیترین شعار نظامى است مخاطب ساخت و فرمود:



خرید و دانلود تحقیق درمورد حزب پیمان شکن از نگاه دیگر(2)