واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد زندگانی امام حسن مجتبی ع

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 5 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

زندگانی امام حسن مجتبی ع

نخستین فرزند امیر مومنان ع و فاطمه زهرا س در نیمه ماه رمضان سال سوم هجری چشم بجهان گشود. پیامبر اکرم ص نام نوزاد را از سوی خداوندحسن گذارد و در موردش فرمود: خداوندا! من او را دوست دارم تو نیز دوستش بدار.

در جنگ جمل بفرمان حضرت علی ع همراه با عمار یاسر به کوفه رفت تا مردم را بسیج کند. در اثر تلاشها و سخنرانی های آن حضرت حدود دوازده هزار نفر به یاری امام شتافتند. در طول جنگ بسیار کوشید و فداکاری کرد تا سپاه امام علی ع پیروز شود. همچنین در جنگ صفین همراه پدر بود و رشادتها و جانفشانی ها از خود نشان داد.

ویژگیهای اخلاقی

امام حسن ع از هر جهت حسن بود در وجود مقدسش نشانه های انسانیت متجلی بود. از جمله:

الف)) ارتباط با خدا: آن بزرگوار توجهی ویژه بخدا داشت. چون وضو می گرفت رنگش تغییر می کرد و وجودش به لرزه می افتاد و وقتی علت را می پرسیدند می فرمود: کسی را که در پیشگاه خدا می ایستد جز این سزاوار نیست. امام صادق ع می فرماید: امام حسن ع عابدترین و زاهد ترین و برترین مردم زمان خویش بود. چون به یاد مرگ و رستاخیز می افتاد می گریست و بی حال می شد.

ب)) جود و بخشش: امام حسن ع در طول عمر دو بار تمام اموال و دارایی خود و سه بار نیمی را در راه خدا بخشید. روزی یکی از کنیزان دسته گلی خوشبو به ایشان هدیه کرد. آن حضرت در برابر او را آزاد کرد. فرمود: خدا ما را چنین تربیت کرده است. سپس این آیه را خواند: و اذا حییتم بتحیه فحیوا باحسن منها(نساء:۸۶) چون بشما هدیه ای دادند به نیکو تر از آن پاسخ گویند.

ج)) تواضع: امام حسن مجتبی ع روزی بر گروهی مستمند که بر روی زمین نشسته بودند و نان می خودند گذشت. آنان آن حضرت را به سفره خویش دعوت کردند. امام ع از مرکب فرود آمد و فرمود: ان الله لا یحب المستکبرین- خداوند مستکبران را دوست ندارد. سپس با آنان غذا خورد. آن گاه مستمندان را بخانه خود دعوت کرد و هم غذا به آنان داد و هم پوشاک.

امامت امام حسن ع

امام حسن مجتبی ع در بیست و یکم رمضان سال چهلم هجری عهده دار حکومت اسلامی و امامت مسلمانان گردید. پیامبر اسلام ص در باره امامت امام حسن و حسین ع می فرماید: الحسن والحسین امامان- قاما او قعدا- حسن و حسین هر دو امامند چه قیام کنند و چه بنشینند {صلح کنند} چون امیر مومنان ع ضربت خورد به فرزندش حسن ع دستور داد تا مردم را در نماز امامت کند و در آخرین لحظات زندگی او را بدین صورت وصی حود کرد:

پسرم! پس از من تو صاحب مقام و خون منی.

سپس امام حسین ع - محمد حنفیه و دیگر فرزندانش و نیز بزرگان شیعه و خاندانش را گواه گرفت و سلاح خود را به او داد و فرمود: پسرم! رسول خدا ص به من دستور داده است که تو را وصی خود سازم و کتاب و سلاحم را به تو دهم.

پس از شهادت امیر مومنان ع مردم در مسجد جامع شهر کوفه گرد آمدند و گروه گروه با آنحضرت بیعت کردند. ** معاویه ** که با زور و نیرنگ بر شام حکومت یافته بود- از بیعت با امام حسن ع خود داری کرد و علیه امام ع به مبارزه بر خاست و سپاهی به سوی عراق گسیل کرد. امام مردم را برای دفاع فرا خواند ولی با بی رغبتی آنان مواجه شد. سر انجام با سر زنش بعضی بزرگان سپاهی فراهم آمد که دارای گرایشهای مختلف بودند:

((۱)) خوارج: که تنها برای دشمنی با معاویه و جنگ با وی آمده بودند نه پیروی از امام ع. ((۲)) سود جویان آزمند: که دنبال منافع مادی و غنایم جنگی بودند. ((۳)) شکاکان و دو دلان: که هنوز حقانیت امام مجتبی ع بر آنان ثابت نشده بود. طبیعی است که چنین کسانی در میدان نبرد از خود فداکاری و دلیری نشان نمی دهند. ((۴)) گروهی بی انگیزه: این گروه که به پیروی از روسای قبیله خود در جهاد شرکت کرده بودند و انگیزه دینی نداشتند.

امام ع خود به ** ساباط ** مدائن رفت و از آنجا دوازده هزار نفر را به فرماندهی ** عبید الله بن عباس ** و معاونت ** قیس بن سعد ** به رزم با معاویه گسیل کرد. معاویه بر آن شد تا عبیدالله بن عباس را بفریبد و یک میلیون درهم برایش فرستاد. عبیدالله بن عباس با وعده امارت و مال- فریفته شد و شبانه با گروهی از یارانش بسوی معاویه گریخت. مردم صبحگاه فرمانده سپاه را نیافتند و قیس فرماندهی سپاه را بعهده گرفت. و موفق شد نیروهای شامی را شکست دهد و وادار به عقب نشینی کند. چون معاویه نتوانست قیس را بفریبد جاسوسانی میان لشکریان امام ع در ** مسکن ** و مدائن فرستاد تا شایع سازند که امام حسن ع به معاویه پیشنهاد صلح کرده و معاویه نیز پذیرفته است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد زندگانی امام حسن مجتبی ع


تحقیق در مورد امام حسن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

امام حسن(ع)

اسم آن بزرگوار حسن است و این اسم از طرف پروردگار عالم به ایشان عنایت شده است. از امام سجاد روایت است که چون حضرت مجتبی علیه السلام به دنیا آمد، جبرییل بر پیامبر (ص) نازل شد و از طرف حق تعالی گفت: چون منزلت امیرالمؤمنین نسبت به تو به منزلة هارون نسبت به موسی است و اسم پسر هارون حسن بوده است، پس اسم او را حسن بگذارید. روایت منزلت روایتی است مشهور میان علمای اسلام، زیرا از طریق عامه و خاصه با سندهای متعددی از رسول اکرم روایت شده است که مکرراً فرموده اند: یا علی انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لانبی بعدی. یعنی: «تو نسبت به من همچون هارونی نسبت به موسی، جز آنکه پس از من پیامبری نخواهد آمد.» یعنی همچنانکه هارون در غیبت موسی، خلیفة موسی بود تو نیز خلیفة منی و فقط تفاوت در این است که پس از موسی پیامبرانی آمدند، ولی پس از من پیامبری نخواهد آمد.

مشهورترین کنیة آن بزرگوار ابومحمّد، و مشهورترین القاب او مجتبی و سبط اکبر است. آن بزرگوار چهل و هفت سال عمر کرد زیرا ولادت آن بزرگوار شب نیمة رمضان المبارک سال سیّم هجرت بود. آن حضرت هفت سال با جدّ بزرگوارش، و بعد از آن سی سال با پدر بزرگوارش زندگی کرد. مدّت امامت ایشان ده سال است.

حضرت حسن علیه السلام از هر جهت حسن است. جدّی چون رسول اکرم صلی الله علیه وآله داشت، و پدری چون امیرالمؤمنین، و مادری چون زهرای مرضیه. اگر از همة قوانین مؤثر در تشکیل شخصیت کودک مثل قانون وراثت بگذریم، برداشت فرزند از گفتار و کردار پدر و مادر را نمی توانیم انکار کنیم. وقتی جدّی چون رسول اکرم به قدری عبادت کند که پاهای مبارک او متورم شود و آیة طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقی[1] (پیامبر ما بر تو قرآن را نازل نکردیم تا به مشقّت بیفتی) در حق وی نازل گردد، سبطی چون حسن تربیت می شود که بیشتر از بیست بار پیاده به مکه می رود و در بعضی از سفرها، پاهای مبارک آن حضرت متورم می شود. هنگامی که پدری چون امیرالمؤمنین علیه السلام در دل شب در وسط میدان سجّاده بیندازد و تکبیرها از او شنیده شود و از ترس و ابهت پروردگار عالم بنالد، پسری چون حسن تربیت میشود که موقع وضو گرفتن بدنش می لرزد و وقتی وارد مسجد می شود با تضرع می گوید: الهی ضیفک ببابک یا محسن قد اتاک المسئ فتجاور عن قبیح عندی بجمیل ما عندک یا کریم.

«ای خدا مهمان تو در خانه ات آمده است، ای نیکوکار، گنه کار به در خانة تو آمده، ای کریم به خوبی خود از زشتی او بگذر.»

وقتی پدری چون امیرالمؤمنین سی سال برای مصالح اسلام صبر کند و با دیگران بسازد، و چون کسی که خاری در چشم او و استخوانی در گلوی او باشد در این جهان زندگی کند، فرزندی چون حسن خواهد داشت که ده سال برای مصالح اسلام صبر می کند و با معاویه مدارا می نماید.

و مادری چون زهرا دارد که غذای خود و وابستگان خود را به فقیر می دهد، سپس غذا تهیه می کند، یتیمی می آید و باز غذا را به او می دهد و دربار سوم غذا را به اسیر می دهد و بالاخره با آب افطار می کنند و غذا نمی خورند، و آیة مبارکه:

ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا ویتیما واسیرا[2].

«و غذای خود را که به آن احتیاج داشتند به فقیر و یتیم و اسیر می دهند» در حق آنان نازل می شود؛ این ایثارگری را فرزندش حسن به ارث خواهد برد.

روزی سائلی خدمت آن بزرگوار آمد و اظهار فقر کرد و برای آن حضرت دو بیت شعر خواند که مضمون آن چنین است: «چیزی ندارم که بفروشم و حوایج خود را رفع کنم، و حالم بر گفته ام گواه است و فقط آبرویم مانده که می خواستم فروخته نشود. ولی امروز تو را خریدار یافتم، آبرویم را بخر و مرا از فقر نجات ده!» حضرت به آن کسی که تهیة مخارج در دستش بود فرمود: «هرچه داری به این مرد بده که من از او خجالت می کشم!» دوازده هزار درهم موجودی را به او داد چنانکه برای مخارج آن روز چیزی نماند، و جواب دو شعر را نیز چنین داد: «تو از ما با عجله چیزی خواستی، آنچه بود دادیم و بسیار کم بود. بگیر و آنچه داشتی ـ آبرو ـ حفظ کن و گویا که ما را ندیده ای و به ما چیزی نفروخته ای.»

و مادری دارد چون زهرا که از شب تا صبح در نماز است و پس از هر نمازی به دیگران دعا می کند و هنگامی که حضرت حسن می پرسد چرا به ما دعا نکردی جواب می دهد: یا بنی الجارثم الدار ـ پسر کم، همسایه ما مقدم است. این مادر مربی پسری چون حسن است. این روایت از او است:

ان رجلاً اتی الحسن بن علی علیهما السلام فقال بابی انت وامی اعنی علی قضاء حاجة. فانتعل وقام معه فمر علی الحسین صلوات الله علیه وهو قائم یصلی. فقال له این کنت عن ابی عبدالله تستعینه علی حاجتک؟ فذکر انه معتکف. فقال له اما انه لو اعانک کان خیرا له من اعتکافه شهرا.

«مردی حاجتی داشت، متوسل به حضرت حسن شد. آن حضرت به دنبالش راه افتاد. در میانه راه امام حسین را دید که در حال نماز است. حضرت به آن مرد فرمودند چرا برای حاجتت به حسین مراجعه نکردی؟ گفت او در مسجد معتکف بود. حضرت فرمودند: اگر به او کمک می کرد بهتر از یک ماه اعتکاف بود.

حضرت مجتبی علیه السام از نظر نسب سرآمد همة مردم بود، و از نظر حسب و فضایل انسانی، از زبان آن حضرت بشنویم:

موقعی که امیرالمؤمنین علیه السلام از دنیا رفت حضرت مجتبی علیه السلام بر منبر رفت و فرمود: «ما اهل بیت «حزب الله» هستیم که غالب معرفی شده ایم: فان حزب الله هم الغالبون[3].

ما عترت رسول الله هستیم که در روایت ثقلین، رسول اکرم ما را در کنار قرآن و مبیّن قرآن و پشتوانة اسلام قرار داده است ـ انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی لن یفترقا حتی یردا علی الحوض ـ ماییم عالم به تأویل و تنزیل قرآن. ماییم که در قرآن شریف، معصوم و مطهر نام برده شده ایم ـ انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا[4] ـ



خرید و دانلود تحقیق در مورد امام حسن