واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره وجوب حج 42 ص با فرمتword

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 43

 

رسول خدا (ص ) می فرماید:

کسی که دنیا و آخرت می خواهد، به خانه خدا برود

وجوب حج

بـر هـر مکلفى که داراى شرایط آینده باشد حج واجب است , ووجوبش از کتاب وسنت قطعى ثابت شده است .

حـج یـکى از ارکان دین ووجوبش از ضروریات مى باشدوترک آن با اعتراف به ثبوتش از گناهان بـزرگ مـحـسوب مى شود همچنان که انکار اصل فریضه در صورتى که مستند به شبهه نباشد کفر اسـت , خـداونـد متعال در کتاب مجید خود فرموده: ((وللّه على الناس حج البیت من استطاع الیه سـبـیـلا ومـن کـفـر فان اللّه غنی عن العالمین ))یعنى ((خداوند متعال حج بیت را بر کسانى که مستطیع ومتمکن از رفتن بسوى او هستند واجب فرموده ,وهرکس از این واجب رو گرداند ومنکر آن شود (به خودضرر زده است ) وخداوند از تمام موجودات بى نیازاست )).

وشیخ کلینى - علیه الرحمه - به طریق معتبر از حضرت صادق - سلام اللّه علیه - روایت نموده که آن حـضـرت فـرمـود: هرکس از دنیا برود وحجة الاسلام را بجا نیاورده باشد بدون اینکه محتاج یا بـیمار شده باشد که از آن بازماند یا آنکه حکومت از رفتنش جلوگیرى کرده باشدچنین کسى در حال مردن یهودى یا نصرانى خواهدبود.ایـن آیـه کـریمه واین حدیث شریف در اهمیت حج ووجوبش کافى است , وروایات بسیارى در این دومـوضوع وارد شده که این مختصر گنجایش آنها را نداردواز جهت اختصار به همین قدر اکتفا شد.

بـدان کـه حـج واجـب بـر مـکـلـف در اصل شریعت , یک مرتبه در تمام عمر است , وآن را ((حجة الاسلام ))مى نامند.

تجدید حیات زمزم

     خواب عبدالمطلب محلی را تعیین کرد که اگر حفر می شد، چاه زمزم پدیدار می گشت، چشمه ای که در دوران جد بزرگش اسماعیل فرزند ابراهیم ـ ع ـ جاری و روان بود، و مکه برای حیات مجدد خویش نیاز شدید بدان داشت.

      جایی را که هاتف تعیین کرده بود، میان دو بت به نامهای «أساف» و «نائله» قرار داشت و عبدالمطلب می بایست به ندای هاتف پاسخ مثبت دهد.

      ابن هشام12 می گوید: «عبدالمطلب برای کنکاش محل چاه زمزم بیرون رفت و برای اقدام به این کار دشوار و بزرگ، کسی جز پسرش حارث با وی همراه نبود» وی می گوید: «سبب آن این بود که در آن زمان فرزندی غیر او نداشت».       ولی ما معتقد نیستیم که اکتفا کردن او به این جوان بدین سبب بوده که وی فرزندی جز او نداشته است، در حالی که او به کاری بسیار بزرگ رو مى آورد که به تلاش فراوان نیاز داشت، از حفر چاه گرفته تا برداشتن شن و ماسه ها، عبدالمطلب زمامدار مکه و رئیس قریش بود و قادر بود، ده ها، بلکه صدها تن از جوانان قریش یا مکه را برای کنکاش از چاه جدشان اسماعیل، گرد آورد، بویژه که مشکل کم آبی، مشکلی همگانی بود که به حیات همه آنان بستگی داشت.

      چه بسا عبدالمطلب تصور می کرد که این هاتف از قبیل خواب های آشفته و یا از شیاطین یاوه سرا و از ارواح خبیثه است، و از اینکه مبادا در حیله و نیرنگی بیفتد، بیمناک گردید، فکر کرد که فقط او و پسرش در پی کاوش چاه زمزم باشند بهتر است. بنا گذاشت که اگر مأیوس هم شدند، رازشان را نگه دارند که دشمنانشان از ماجرا آگاه نشوند، تا مورد شماتت و تمسخر آنان قرار نگیرند.

      عبدالمطلب امید به موفقیت داشت و مطمئن بود که به زودی چاه اجدادش را که مردم مکه بدان نیاز مبرم دارند، کشف خواهد کرد، و این پیدایش و کشف دارای جار و جنجال بسیار و بانگ شادی در دل مکی ها خواهد بود. از این رو آن مرد بزرگ تصمیم گرفت که فقط او و پسرش به این عظمت و بزرگواری نائل آیند.

      او و پسرش حارث، ابزاری که برای حفر و برداشتن شن های انباشته شده نیاز داشتند مانند: بیل و کلنگ و سبدی از لیف خرما، با خود برگرفتند و بیرون رفتند و بی درنگ آهنگ محلی کردند که هافت تعیین کرده بود، (محل بیرون آمدن مورچه ها را یافتند) و کلاغ را ملاحظه کردند که در آنجا میان دو بت: أساف و نائله که قریش برای آنها شتر قربانی می کردند، منقار می کوبد.

      لیکن ماجرایی اتفاق افتاد که تصور آن نمی رفت، برخی از قریش آن دو را دیدند که میان دو بت مقدس آنها مشغول کاویدن زمین هستند. آنان انگیزه واقعی عبدالمطلب و پسرش را برای کندن، نفهمیدند، و چه بسا آن را هتک حرمت به این دو بت تلقی کردند و به عبدالمطلب گفتند: به خدا سوگند، تو را رها نخواهیم کرد. تو میان این دو بت را که ما بر ایشان شتر قربانی می کنیم، حفر می کنی؟ عبدالمطلب به پسرش حارث گفت: حامی من باش تا من این جا را حفر کنم. به خدا سوگند، آنچه را که مأمور شده ام انجام خواهم داد.       آنها وقتی دیدند او در کاری که آغاز کرده اصرار می ورزد او را به خود واگذاشته و دست از وی برداشتند.

      ابن هشام13 نقل می کند: عبدالمطلب چندان حفر نکرده بود که حلقه چاه قدیم پدیدار شد و او تکبیر گفت، قریشیان دانستند که عبدالمطلب راست گفته است. وی به حفر چاه ادامه داد و به چیزهایی دست یافت که انتظار آن را نداشت، وی دو آهو از طلا و شمشیر و زره هایی گرانبها یافت. این اشیاء قیمتی از مضاض جرهمی بود که قبل از فراری شدن از برابر دشمنانش به سمت یمن، آنها را در چاه زمزم پنهان کرده بود. چون توان بردن آن اشیاء را به تبعیدگاه خود، نداشت. و سپس توده های شن، در طول سالیان دراز، این ذخایر را از چشم و دسترسی مردم، نهان ساخت.

      ولی دست یابی عبدالمطلب به این اشیاء گرانبها، برایش مشکلاتی را ببار آورد که تصور آن نمى رفت، قریشیان در آنچه که او یافته بود. با او به نزاع پرداختند و بدو گفتند: ما هم در این اشیائی که یافته ای سهمی داریم و با تو شریک هستیم. وی گفت: نه، اما بیایید بگونه ای عادلانه رفتار کنیم. جام هایی را برای این اشیاء قرار می دهیم و سپس قرعه مى زنیم. گفتند: چگونه این کار را انجام می دهی؟ گفت: به نام کعبه دو جام و برای شما دو جام قرار می دهم. کسی که جامهایش برنده چیزی شد، از آنِ خودش باشد. و کسی که جام هایش برنده نشد، چیزی به او تعلق نمی گیرد. گفتند: به عدالت سخن گفتی. عبدالمطلب به نام کعبه، دو جام زرد رنگ و برای خود دو جام سیاه و برای قریش دو جام سفید قرار داد و سپس جامها را به مسؤول آنها سپردند که در نزد هُبل قرعه بزند ـ هُبل بتی در داخل کعبه بود و از بزرگترین بت های آنان به شمار می رفت، عبدالمطلب به درگاه خداوند نیایش کرد ـ مسؤول جام ها آنها را در حضور هُبل قرعه زد، که قرعه جام های زرد که به نام کعبه بود به آهوان طلا، و جام سیاه که از آن عبدالمطلب بود به شمشیرها و زره ها، و جام های قریش بی بهره ماندند ـ عبدالمطلب با شمشیرها دری برای کعبه ساخت و دو آهوی طلایی را در آن تعبیه کرد.

      ابن هشام،14 روایت دیگری نیز پیرامون موضع قریشیان در دست یابی به این ذخایر طلایی در چاه زمزم، نقل می کند و می گوید: قریشیان خواستند در اشیاء گرانبهایی که عبدالمطلب به آنها دست یافته بود با او شریک گردند، به او گفتند: ای عبدالمطلب، آن چاهِ پدر ما اسماعیل است و ما در آن سهمی داریم، ما را



خرید و دانلود  تحقیق درباره وجوب حج 42 ص با فرمتword


دانلود مقاله نظریه‌های گرسنگی و تشنگی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

به نام خدا

اما پینل 1997 گزارش می کند سایر پژوهشها دریافته اند که رفتار خوردن اغلب حتی با تزریق زیاد گلوکز تأثیر نمی پذیرد.

نظریه‌ی لیپواستاتیک

گرسنگی می تواند با کاهش سطوح گلوکز ایجاد می گردد. این ماده یکی از مواد اصلی غذایی است (موادی که باعث تغذیه و قوت می شود) اما این مواد دو نوع می‌باشند، لیپیدها یا اسیدهای چربی، و اسیدهای آمینه. برطبق فرضیه‌ی لیپواستاتیک (برای مثال نیسبت 1972)، رفتار خوردن زمانی حاصل می شود که هیپوتالاموس اطلاعاتی را درباره‌ی پایین بودن سطوح لیپیدها یا چربی دریافت می کند.

این گیرنده ها در کجا قرار دارند که سطح پایین چربی ها یا لیپیدها را مشخص می‌سازند؟ ریتر و تیلور (1990) دریافتند با قطع شدن عصب واک (عصبی که اطلاعات را از شکم به مغز می رساند) وارد حفره‌ی شکمی می شود، فقدان اسیدهای چربی بوجود می آید گرسنگی ایجاد می شود. این مساله پیشنهاد می کند گیرنده های حساس به چربی در داخل حفره‌ی شکمی یا نزدیک به آن وجود دارد.

ارزیابی

محروم ماندن از لیپیدها (محرومیت از سلولهای چربی) باعث گرسنگی می شود، به خصوص زمانیکه با کمبود گلوکز (محرومیت سلولهای گلوکز) همراه باشد. فریدمن، توردف و رامیرز (1986) به موشها دوزهای متعادلی از مواد شیمیایی دادند که هم محرومیت چربی و هم محرومیت گلوکزی را ایجاد می نمود. هنگامی که هر دو ماده‌ی شیمیایی به موش‌ها داده شد، افزایش چشمگیری در غذا خوردن آنها مورد مشاهده قرار گرفت، اما هنگامیکه تنها یک ماده‌ی شیمیایی به کار رفت، اثرات کمتری نشان داده شد. این موضوع پیشنهاد می کند که باید کنترل پیچیده ای بر ایجاد و آغاز رفتار خوردن حاکم باشد.

توقف خوردن

تا اینجا بر همه‌ی دلایلی که رفتار خوردن را بر می انگیزند تمرکز نمودیم. اما چرا ما از خوردن باز می ایستیم؟ فشارهای اجتماعی متعددی برای حجم وعده های غذایی معین وجود دارد اما، فرآیندهای فیزیولوژیک دیگری هم بر این امر دخیل است. دوتش و گنزالز (1980) دریافتند که شکم نیز نقش مهمی ایفا می کند. آنها با استفاده از عمل جراحی در موشها وسیله ای را با قابلیت باد شدن قرار دادند که می توانست از نگهداری غذا در شکم جلوگیری کند. هنگامی که 5 میلی لیتر از محتویات شکم به طور مصنوعی خارج می شد، موشها تقریباً به طور دقیق 5 میلی لیتر از رژیم مایع غذایی را برای جبران آنچه که از دست داده بودند مصرف می کردند.

شواهد قوی دیگری نیز وجود دارد مبنی بر اینکه دستگاه معدی- روده ای نیز در این امر سهیم می باشد. گیرنده های دستگاه معدی- روده ای با آزادسازی پپتیدها به غذاهای بلعیده شده پاسخ می دهند. بسیاری از این پپتیدها علائم سیری را به مغز می‌فرستند که منجر به توقف خوردن می شود. شواهد مربوطی توسط گیبز، یانگ و اسمیت (1973) گزارش شد. آنها پپتید کوله سیستوکنین را به موشهای گرسنه تزریق نمودند و متوجه شدند که این امر منجر به کاهش خوردن می شود. یافته های مشابهی برای سایر پپتیدهای مختلفی نیز بدست آمد.

ارزیابی‌نظریه‌های‌هوموستاتیک‌

می توانیم فرض کنیم زمانیکه سطوح انرژی ما به طور معناداری زیر سطح بهینه‌ی انرژی باشد تحریک به خوردن می شویم و اینکه، ما زمانی خوردن را متوقف می کنیم که به سطح نقطه‌ی بهینه برسیم. بعضی از نظریاتی را که قبلاً مورد مطالعه و بحث قرار دادیم (مثلاً نظریات گلوکواستاتیک و نظریات لیپواستاتیک) براساس همین فرضها می‌باشند. اما پینل (1997) بحث می کند که رویکرد نقطه‌ی تثبیت با تاکیدش بر هومواستاتیک (تعادل حیاتی) رویکرد نابسنده ای است. زمانی که بسیاری از افراد در جوامع غربی غذا میل می کنند، کمبودهای انرژی یا فیزیولوژیکی معناداری ندارند (برای مثال سطوح گلوکز و ذخایر چربی با کمبودی همراه نیست).

برای بیشتر افرادی مثل ما، گرسنگی بیشتر با عوامل فرهنگی و اجتماعی سر و کار دارد (مثلاً وعده‌های غذایی مورد انتظار) تا فرآیندهای فیزیولوژیک پایه. نظریه‌ی مشوق (که در مطالعه‌ی موردی زیر توصیف شده است) علت ترکیبی از عوامل روانشناختی و فیزیولوژیکی را پیشنهاد می کند.



خرید و دانلود دانلود مقاله نظریه‌های  گرسنگی و تشنگی


دانلود مقاله قاعده غرور 22 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

به نام خدا

قاعده غرور: فریب خورده (برای درافت غرامت) به کسی‌که فریبش

داده رجوع می کند.

2.از موجبات ومسببات ضمان همین غرور(فریب خوردگی) است.

جمله « المَغرورُ یَرجِعُ إِلی مَن غَرَّهُ »‌ هر چند در متن حدیثی به عینه نیامده است اما بین فقها مشهور است. آری در کتاب مستدرک الوسائل از کتاب دعائم الاسلامدر حدیث امام علی‌(ع) آمده است که: «مرد برای‌مهریه به کسی‌رجوع می کند که او را فریب داده است». همچنین در روایت جمهور از امام علی(ع) چنین آمده است: «مغرور برای مهریه به کسی‌که فریبش داده برمی‌گردد».

قبل از ورود به بحث از قاعده غرور وغرر تحقیق در ماده غرور و غرر و همچنین کلمه « تدلیس» وارتباط آن با غرور مناسب است.

می گوییم: به دلالت کتابهای‌لغوی، معنی‌غرور انخداع و فریب خوردگی است. از قاموس: غَرَّهُ غَرواً و غَرّاً و غِرَّهً، مغرور وغریر یعنی: او را نیرنگ داد و به باطل تطمیعش کرد او هم نیرنگ را پذیرفت وگول خورد و غافل شد. در المنجد:‌هرکس خدعه را بپذیرد پس مغرور است. در مفردات گفته شده: غَرَرتُ فلاناً یعنی‌به او نیزنگ ریختم وبه آنچه می‌خواستم از او رسیدم. وغِرَّه ناآگاهی‌و غفلتی است که در بیداری‌اتفاق می افتد. و اصل آن از غُرّ است که در چیزی‌آشکار می‌شود. و از همین ماده است غِرّه الفَرَس و الغُرور. هر چیزی‌انسان را فریب دهد من جمله مال و جاه و شهوت و شیطان و ... گاه آن را به شیطان تفسیر کرده اند چون شیطان خبیث ترین فریب دهندگان است. و گاه به دنیا تفسیر شده چون گفته شده: دنیا می فریبد وضرر می‌زند ومی گذرد.

و غَرَر خطر است و از غَرّ گرفته شده واز بیع غرر نهی شده است. در صحاح می‌خوانیم: رجلٌ غَرٌّ و غَریرٌ یعنی بدون تجربه ... و غِرّه غفلت است و غارّ غافل است. و أَغَرَّهُ یعنی: او را به غفلت آوردم ( او را با غفلت فریب دادم). إغتَرَّ بِالشَّیئ یعنی‌با آن چیز فریفتم. و غرر خطر است و پیامبر خدا(ص)* از بیع غرر نهی‌فرمودند مانند بیع ماهی در آب.

و غُرور چیزی‌از متاع دنیا است که به وسیله آن می‌فریبند. غَرَّه یغُرّهُ غُروراً یعنی به او خدعه کرد.

از ابن سکّیت نقل شده: غَرور شیطان است و این آیه از همین باب است: « وَ لا یَغُرَّنَّکُم بِاللّهِ الغَرورِ.

غَرور آن است که ظاهری دوست داشتنی و باطنی مکروه و ناپسند دارد. همچنین غَرور دارویی است که با آن می فریبند. غَرَّهُ یَغُرُّهُ یعنی او را فریب داد و غُرور یعنی متاع دنیا که با آن می فریبند.

از قاموس: أنا غَریرک منه یعنی: من تورا از آن برحذر می دارم. و غَرَّرَ بنفسهِ تغریراً یعنی: نفسش را در معرض هلاکت قرار داد. و غَرَر با حرکت اسم است و اسم غِرّه مکسور می‌باشد.

در نهایه: الغِرَّه غفلت است و اغترار طلب غفلت است. و در حدیث آمده که پیامبر(ص) از بیع غرر نهی‌فرموده و آن چیزی است که ظاهرش مشتری را می فریبد و باطنش مجهول است.

ازهری‌گفته: بیع غرر آْن است که بدون تعهد و مسئولیت وبدون وثیقه باشد و بیعهایی‌هم که دو طرف معامله به باطن مجهول آن بیعها احاطه ندارند، داخل در همین بیع غرر است. از لغت استفاده می شود که غرر اسمی است از تغریر که معنای‌آن در معرض هلاکت قرار دادن است. و غرر تفسیر شده است به چیزی‌که با ظاهرش مشتری ‌را می‌فریبد و باطنش مجهول است مانند بیع ماهی درآب. همچنین در مجمع البحرین و نهایه (کتاب لغوی‌است) تفسیر شده که غرر، خطر است و بحث از قاعده غرر خواهد آمد إن شاء الله.

اما غُرور در لغت همانطور که قبلا اشاره کردیم انخداع است پس هرکس خدعه را بپذیرد مغرور است. غُرور مصدری‌است از غَرَّهُ یعنی فریبش داد. از همه سخنان اهل لغت و از موارد استعمال این کلمه ظاهر می شود که غرور به معنی خدعه و نیرنگ و فریب خوردگی به چیزی است که ظاهرش مخالف باطنش می باشد.پس مغرور فریب خورده است و غار کسی است که مغرور را به چیزی‌وادار می کند که آن شیئ ظاهر فریبنده ای دارد و باطنش اینگونه (فریبنده) نیست.

اما تدلیس: باب تفعیل است از ماده دَلَسَ به معنای‌تاریکی مانند دُلسَه. گویا مدلِّس با نیرنگ زدنش امر را تاریک کرده و آن را مبهم نموده تا توهم غیر واقع شود(مغرور غیر واقع را توهم کند)

از المنجد: بایع تدلیس کرد یعنی: عیب مبیع را از مشتری‌کنمان کرد. دالَسَهُ یعنی به او نیرنگ زد. الدَّلس یعنی خدعه و ظلمت.

در لسان العرب(کتاب لغوی): الدَّلَس یعنی ظلمت. و فُلانٌ لایُدالِسُ و لایُوالِسُ یعنی:‌نیرنگ نمی زند و فریب نمی دهد. و مدالسه مخادعه( یکدیگر را فریب دادن) است. از صحاح و مجمع البحرین و لسان العرب استفاده می شود که تدلیس کتمان کردن عیب کالا از مشتری‌است و دُلسه خدیعه می‌باشد. از سخنان اهل لغت و از موارد استعمال کلمه دُلسه ظاهر می شود که با خدعه و غرور قریب المعنا است. و مراد از قاعده غرور این است که اگر انسان با قولی‌یا فعلی از طرف انسان دیگری‌فریب خورد و خسارت دید و با آن ضرر کرد حق رجوع به کسی‌که او را فریب داده و حق گرفتن خسارت از او را دارد.

مستند قاعده غرور:

1) گاهی برای‌اثبات این قاعده به این گفته مشهور بین فقها استدلال می‌شود: « مغرور به کسی‌که فریبش داده برمی‌گردد».اما این جمله در کتب معتبر ذکر نشده است و شهرت آن در زبان فقها حجیتش را ثابت نمی کند. و شاید هم این قاعده از روایات واصله ای‌به دست آمده باشد که در مواردی که غرور به آن صدق می کند صادر شده اند.

2)و گاهی به وجود اجماع به رجوع مغرور به غارّ( فریب دهنده) به مقدار ضرری‌که غارّ به او تحمیل کرده و استناد فقها به قاعده در ابواب مختلف استدلال می شود و ارسال آن از جمله ارسال مسلمات است. از آنجا که جدا احتمال دارد مجمعین بر این جمله و دیگر مدارک اعتماد کرده باشند. پس اتفاق آنها از اجماع مصطلحی‌که کاشف از قول معصوم است نمی باشد.

3)و گاهی به قاعده تسبیب استدلال می شود. با این تقریب که مغرور هرچند مباشر است اما نسبت به غار که سبب می باشد ضعیف است. اما اشکال اینجاست که مغرور که



خرید و دانلود دانلود مقاله قاعده غرور 22 ص


تحقیق درباره وجود خدا با فرمتword

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

وجود خدا

مسئلهٔ وجود خداوند همواره به عنوان یکی از سرفصل‌های مهم کاوش‌های فلسفی مطرح بوده‌است، و در طول تاریخ، فلاسفهٔ متعلق به مشرب‌های فکری مختلف، به بیان و سنجش استدلال‌هایی له یا علیه وجود خدا پرداخته‌اند.[۱][۲]

معنای عبارت «خداوند وجود دارد»

از گزاره «خداوند وجود دارد» معانی متفاوتی ارائه شده‌است:

خداوند دارای کیفیتی به نام وجود است. (تلقی سنتی)

خداوند تنها حقیقت دارای وجود است و همه موجودات از وجود او رسته‌اند. (تلقی ملاصدرا)[۳]

چیزی وجود دارد که مصداقی برای تعریف خداوند باشد. (تلقی راسل)

رویکردها در پاسخ به پرسش از وجود خدا

بر پایه اینکه «خداوند وجود دارد» به چه معنا باشد، می‌توانیم این پاسخ‌ها را انتظار داشته باشیم:

خداوند وجود دارد، چون خدا کامل مطلق یا واجب الوجود است. (تلقی آنسلم و آقامحمدرضا قمشه‌ای)

خداوند وجود دارد، چون این ممکن موجود است. (تلقی ابن سینا)

خداوند وجود دارد، چون اصل وجود موجود است. (تلقی ملاصدرا)[۴]

خداوند وجود ندارد، چون مصداق تعریف خداوند شناخته نمی‌شود. (تلقی راسل)

اثبات وجود خدا در اندیشه فیلسوفان

فیلسوفان دین به یکی از چهار گروه زیر تقسیم می‌شوند:

فیلسوفانی که معتقدند برهانی خردپسند برای وجود خدا، وجود دارد؛

فیلسوفانی که معتقدند وجود خدا اثبات نشده‌است، گرچه امکان آن به کلی منتفی نیست؛

فیلسوفانی که معتقدند وجود خداوند اثبات ناشدنی است.

فیلسوفانی که معتقدند عدم وجود خدا قابل اثبات است.

گروه اول باید حداقل یک برهان معتبر ارائه دهند. گروه دوم باید نشان دهند که تمام براهینی که تاکنون ارائه شده خدشه دارند. گروه سوم باید اولآ نشان دهند که تمام براهینی که تاکنون ارائه شده خدشه دارند، و ثانیآ اثبات کنند که اثبات وجود خداوند با مفهوم خدا تناقض آمیز است، همچنان که دایره مربع تناقض آمیز است.

بر این اساس گروه دوم و سوم هر دو باید تمام ادله اثبات خدا را رد کنند؛ اما:

«

.. گروه سوم باید ادله اثبات خدا را بر اساس حصر عقلی دسته بندی کرده و تناقض را در هر دسته نشان دهند، کما اینکه گروه دوم می‌توانند با حصر استقرایی این کار را انجام دهند.[۵]

 »

از طرف دیگر گروه چهارم، با رد تمام دلایل نیز نمی‌توانند اعتقاد به وجود خدا را مردود شمارند، بلکه باید برای نفی وجود او دلیل اقامه کنند.[۶]

آیا وجود خدا بدیهی و بی نیاز از اثبات است؟

معمولاً نظر متکلمان مسلمان این بوده‌است که وجود خدا بدیهی است، از نظر بسیاری از فلاسفه خداباور همچون آکویناس وجود خدا بدیهی نیست و نیاز به اثبات دارد و مسلماً از نظر فلاسفه ندانم‌گرا و بی‌خدا وجود خدا بدیهی نیست.

از سویی دیگر، برخی از فلاسفه خداباور مانند ابن سینا و ملاصدرا ضمن اذعان به بداهت وجود خدا، به دفاع از براهین اثبات وجود خدا پرداختند و آن را مایهٔ تنبه و توجه بیشتر به این امر بدیهی دانستند.

براهین خداباورانه

تقسیم بندی‌ها

برهان‌های اثبات وجود خدا در آیین‌ها و مذهب‌ها و مکتب‌ها بسیار موردتوجه بوده‌اند و در طول تاریخ برهان‌های زیادی در اثبات وجود خدا ارائه شده‌است. بیشتر این برهان‌ها در هر دین، کمابیش با برهان‌های دین‌های دیگر اشتراکاتی داشته‌اند.

تقسیم بندی جان هیک

جان هیک، راه‌های اثبات وجود خدا را به دو گروه تقسیم می‌نماید:

براهین پیشینی: مستقل از تجربه، که اگر صحیح و تام باشند، ما را به قطعیتی همچون قطعیت قضایای ریاضی خواهند رساند.

براهین پسینی: یا براهین تجربی.

هیک همچنین براهین پسینی را به دو دسته تقسیم می‌کند:

براهینی که مدعی استدلال قریب به یقین یا برهانهای دندان شکن هستند.

براهینی که صرفا درصددند ما را قانع کنند که خداباوری محتمل‌ترین توضیح درباره جهان است.[۷]

در تقسیم بندی نسبتا مشابهی، برخی حکمای مسلمان از دو روش لمّی(براهین پیشینی) و انّی(پسینی) سخن به میان می‌آورند، و سپس براهین انّی را به دو گروه تقسیم می‌کنند:

شبه انی: از یک ملازم به ملازم دیگر پی برده می‌شود.

انی واقعی: مخلوقات، واسطه اثبات وجود خدا هستند.[۸][۹]

تقسیم بندی مرتضی مطهری

مرتضی مطهری، چنین تقسیم بندی از براهین اثبات خدا ارائه می‌دهد:

براهینی که مستقیماً به اثبات وجود خدا نمی‌پردازند، بلکه به اثبات وجود فطرتی خدایی می‌پردازند: برهان فطرت.

براهینی که مستقیماً به اثبات وجود خدا می‌پردازند:

بر وجود شیء خارجی تکیه نمی‌کنند بلکه از مفهوم و تعریف خدا، خدا را اثبات می‌کنند: برهان آنسلمی.

بر وجود شی‌ای در خارج تکیه می‌کنند:

با تکیه بر چیزی غیر از خدا، خدا را اثبات می‌کنند: برهان نظم، علیت و امکان و وجوب.

وجود خدا را با خود خدا اثبات می‌کنند: برهان صدیقین.[۱۰]

تقسیم بندی جوادی آملی

اما عبدالله جوادی آملی، علاوه بر ذکر تقسیم بندی لمّی و انّی، از نگاهی دیگر نیز به موضوع می‌پردازد، و تاکید می‌کند که بسیاری از براهینی که برای اثبات خدا ارائه شده‌اند، اصلا برهان نیستند و نه تنها خداناباوران، بلکه خداباوران نیز منتقد آنها هستند. به تصریح وی:

برخی براهینی که برای اثبات واجب اقامه می‌شوند، معیوب بوده و فاقد شرایط افاده یقین می‌باشند؛ این دسته فساد درونی دارند و در حقیقت برهان نیستند.

دسته دوم براهینی که معیوب نیستند و در حقیقت برهان می‌باشند، لیکن ناقص هستند؛ مانند برهان حرکت یا برهان حدوث.

براهینی که صحیح و کامل هستند؛ مانند برهان صدیقین.[۱۱]

ذکر چند استدلال نمونه

براهین مبتنی بر نظم



خرید و دانلود  تحقیق درباره وجود خدا با فرمتword


گزارش بازدید از شرکت زیمنس 92 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 96

 

به نام خدا

مقدمه

گزارشی که مقابل روی شما می باشد ماحصل بازدید اینجانب به همراه چند تن از مهندسین و تکنسین ها از شرکت زیمنس در کارگاه Rotor می باشد.

در تهیه این گزارش سعی بسیار شده تا مطالب از ترتیب و نظم خاصی برخوردار باشد تا خواننده این گزارش از روند انجام کار بصورت گام به گام مطلع گردد. جهت حصول به این مهم از روش مشاهده و نحوه انجام کار و ترتیب انجام کار و انطباق مشاهدات، دستورالعمل (EMD) استفاده شده است.

در این گزارش سعی بسیار شده مطالب و تصاویر از هماهنگی خاصی برخوردار باشد تا خواننده را در درک مطالب یاری دهد.

مطالب مطرح شده در این گزارش بر اساس (EMD) 14700000 می باشد. در ضمن یا هماهنگی هایی که مسئولین محترم در آلمان انجام دادند اینجانب توانستم علاوه بر دوره بلیدگذاری روتور مدتی زمان کوتاهی هم در قسمت سیل زنی و دیبور آموزش دیده و تجربه جدیدی کسب کنم.

متاسفانه زمان آموزش دیبور روتور بسیار کوتاه بود و اینجانب موفق به دیدن دیبور کردن روتور E-Type نشدم، بلکه روتور از نوع H را مشاهده کردم. و هیچ مدرک و سندی در اختیارم قرار داده نشده و اپراتورها در جواب سوال من می گفتند که پلیسه گیری کاری تجربی و چشمی است و اینجانب هم تمام توان خود را به کار برده تا بتوانم از این دانش بهره مند شوم.

در پایان از تمام مسئولین قدردانی و تشکر می نمایم که این فرصت را به اینجانب داده اند تا بتوانم از دانش روز بهره مند شوم.

با تشکر از مسئولین محترم

محسن آزاددهقان

خلاصه گزارش:

این گزارش مربوط به دوره آموزشی مونتاژ بلیدهای روتور توربین بخار مدل E-TYPE می باشد، این روتور دارای St 31 می باشد که بلیدهای این نوع توربین از نوع Righ بوده و به سه نوع ND و F و TX تقسیم می شود.

مراحل مونتاژ از St 24 به سمت St 1 در inner casing و بعد بلیدهای St30 (stati on avy balde ring) به سمت بلیدهای St 29 (F) گاید تا St 25 guid balde carrir می باشد.

و در آخر بلیدهای St1 جا زده می شوند.

و بلیدها از St1 به سمت St31 بزرگتر و سنگین تر می شوند.

وزن روتور بلیدگذاری شده 38 تن می باشد.

محل قرار گرفتن مجموع روتور در توربین، بین دو نیمه upper و Lower پوسته های (chamber8) استاتور می باشد.

فهرست

عنوان

صفحه

فصل اول : مشخصات روتور توربین بخار E-Type

1-1 آشنایی :

این روتور دارای شفتی به طول mm6239 می باشد که برروی این شفت 31 ردیف بلید از نوعهای مختلف می نشینند.

بلیدهای روتور به 3 دسته تقسیم می شوند.

1-TX blades

2-F blades

3-ND blades

بلیدهای TX که 28 ردیف اول را شامل می شوند.

بلیدهای F فقط ردیف 29 را شامل می شوند.

Nd blades with fir-Tree Root هم ردیف 30 و 31 را شامل می شوند.

ردیف 1-24 روتور را پوسته inner casing پوشش می دهد که آن( High pressure) گفته می شود. (طبق گفته EMD به آن IP می گویند).

و ردیف 25 تا 29 را پوسته quide blade carrier شامل می شود که به آن IP (Instermediate pressure)می گویند.

و ردیف 30-31 را پوسته Stationary blade ring شامل می شود که به LP (Low pressure) تقسیم بندی می شود.



خرید و دانلود  گزارش بازدید از شرکت زیمنس 92 ص