لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .doc :
شکوفایی خلاقیت کاربردی
چکیده
در دوران آموزشی، چه در مدرسه و چه در دانشگاه هیچگاه این موضوع که چگونه تفکر خلاق داشته باشیم، مورد توجه واقع نمیشود و صرفا از ما خواسته میشود که موضوعات ارائه شده را همانگونه که بیان شده است، دقیق و بدون هیچگونه خلاقیت و نوآوری به استاد تحویل دهیم. این مقاله در پیآن است در وهله اول اهمیت این موضوع را روشن کند و سپس با شناخت تواناییهای ذهنی، روشهایی را برای تقویت تفکر خلاق ارائه دهد . در ادامه نقش این تفکر در برقراری ارتباطات مناسب و همچنین نحوه دستیابی به این تفکر مورد بررسی قرار میگیرد .
بسیاری از مردم به اشتباه بر این باورند که به وسیله کامپیوتر میتوان بدون بهرهگیری از همان مهارتهای حل مسئله که تاکنون مورد استفاده بودهاند، مبادرت به حل مسائل پیچیده نمود.ولی برای بهره جستن از امکانات کامپیوتر میباید تواناییهای حل مسئله را در خود تقویت کنیم.اگر ما مغز خود را در مسیر طرح سؤال ، جست و جو وخلاقیت قرار دهیم، میزان بهرهوری خود را افزایش دادهایم.
با بکارگیری مهارتهای حل خلاقانه مسئله راه حلهای نوآورانه و افکار جدید برای حل مسئله یا نیازی مشخص،به ذهن خطور میکند.چنین افکاری از راهحلهای معمول کاملاً متمایزند و کیفیت بالاتری دارند.از آنجا که مهارتهای حل مسئله، افکار تحلیلی و تخیلی را در هم میآمیزد، باعث ایجاد تعادل در تفکر میشود.همان گونه که تفکر شهودی برای دستیابی به نتایج برتر حائز اهمیت است،تفکر انتقادی و ساختاری نیز دارای اهمیت است.
تعریف خلاقیت - آلبرت رنت گیورگی : خلاقیت عبارت است از نگاهی متفاوت به پدیدههایی که سایر مردم نیز آنها را مینگرند. - ادوارد : خلاقیت ارتباط بین تصویر و اندیشیدن ایدههای نو و ارائه محصول ، فرایند و خدمات نوآورانه است.- ویلیام جی ریف (استاد و مدیر مهندسی سیستمهای کارخانهای جنرالموتورز) : خلاقیت واکنشی اکتسابی در برابر موقعیت است که از انرژی اطلاعات و دیگر منابع ضروری برای یک مسئله نشأت می گیرد.
ویژگیهای تفکر در چهار ربع مغزویژگیهای تفکر تحلیلی ربع اول:تفکر ربع اول، واقعی، تحلیلی، کمی، فنی، منطقی، استدلالی و انتقادی است. این ربع با تحلیل دادهها، ارزیابی ریسک، آمار، بودجه های مالی و محاسبات، همچنین با سخت افزار فنی،حل مسئله تحلیلی و تصمیم گیری بر اساس منطق و استدلال سروکار دارد. فرهنگ ربع اول، مادهگرایانه، آکادمیک (آموزشگاهی) و مستبدانه است. این ربع، عملکردگرا است. موضوع ها و حرفه های مورد پسند: افرادی که تفکر ربع اول را ترجیح میدهند، ترجیحاتی نیز برای موضوعهای خاصی در حرفه های مشخص دارند. قلمروهای درسی مورد پسند آنها، حساب، جبر، و حسابداری به علاوه علوم و فناوری است. و درمجموع، مهندسان، دانشمندان کامپیوتر، تحلیل گران و تکنسین ها، بانکداران و فیزیکدانان، تفکر ربع اول را ترجیح می دهند. افرادی که تفکر ربع اول دارند، درباره « خط پایان» یا « دریافت واقعیتها» یا « تحلیل انتقادی» صحبت میکنند. به این افراد « خوره اعداد» یا « ماشین های انسانی» گویند.پای استدلالیون چوبین بود پای چوبین، سخت بی تمکین بود (مولانا) اگر شما یک متفکر ربع اول باشید، ترجیح میدهید به صورت زیر بیاموزید و رفتار کنید:- جمع آوری داده ها و اطلاعات. - سازماندهی منطقی اطلاعات در یک چارچوب، نه تا آخرین جزء.- گوش کردن به سخنرانیهای اطلاعاتی.- مطالعه کتب درسی ( بیشترین کتب درسی برای متفکرین ربع اول نوشته شده اند.)- مطالعه مسائل و راه حلهای نمونه.- تفکر همراه با تولید ایده.- انجام تحقیقات کتابخانهای.- انجام تحقیق با استفاده از روش علمی.- فرضیه سازی و سپس آزمون فرضیه برای اینکه دریابید آن فرضیه درست است یا نه .- قضاوت در مورد ایده ها بر اساس واقعیات، معیارها و استدلال منطقی.- انجام مطالعات موردی فنی.- انجام مطالعات موردی مالی.- سر و کار داشتن با سخت افزار و اشیا تا با افراد.- سر و کار داشتن با واقعیت و زمان حاضر تا با امکانات آینده. - سفر به فرهنگ های دیگر برای مطالعه مصنوعات فنی.فعالیتهایی برای تمرین تفکر ربع اول: - در مورد موضوع یا مسئله ای خاص، اطلاعات جمع آوری کنید.- اطلاعات جمع آوری شده را به طور منطقی دسته بندی کنید.- نمودار، فلوچارت و طرح کلی از اطلاعات و داده ها تهیه کنید.- در مورد موضوعی خاص، یک تحقیق کتابخانه ای یا ساده انجام دهید.- با مطالعه در مورد ماشینی که زیاد مورد استفاده قرار می گیرد، کارکرد آن را دریابید.- اجزای یک وسیله کوچک از کارافتاده را از هم جدا کنید. کشف کنید که با هر یک از اجزا چه کاری می توانید انجام دهید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
خلاقیت در دنیاى مجازى
برخى بر این باورند که تولید نرم افزار نوعى هنر است و همه با این نکته موافق هستند که «تولید نرم افزار کارى خلاق است». با این همه در کشور ما ساخت نرم افزار حتى در زمره کارهاى تولیدى نیز به شمار نمى رود. مهم ترین ویژگى تولید نرم افزار که آن را از دیگر فعالیت هاى تولیدى یا خدماتى متمایز مى کند، خلق و ایجاد دنیایى مجازى است که از طریق واسطه هاى مناسبى با دنیاى واقعى مرتبط شده و بخشى از نیازهاى ما را برطرف مى سازد. گسترده شدن استفاده از فناورى اطلاعات تقریباً در تمامى عرصه هاى زندگى و حیات انسان، اهمیت و نقش تولید کنندگان محصولات نرم افزارى را به شدت افزایش داده است. در این جا لفظ تولیدکنندگان به مجموعه افرادى اطلاق مى شود که در طول چرخه حیات یک سیستم نرم افزارى در ساخت، توسعه و نگه دارى آن مشارکت دارند. کشور ما هنوز دوران اولیه بلو غ خود را در عرصهIT تجربه مى کند، دوره اى سرشار از مسائل و چالش هاى گوناگون. چالش هایى که برخى از آنها به سیاست هاى کلان کشور مرتبط و برخى دیگر زائیده ویژگى هاى خاص نرم افزار و دست اندرکاران تولید و توسعه آن است. این چالش ها به اشکال مختلف در مقابل تمامى دست اندرکاران این حوزه و به ویژه مدیر یک پروژه نرم افزارى عرض اندام مى کنند. عوامل زیر را مى توان سرچشمه بخش بزرگى از مشکلات این حوزه به شمار آورد: - تکمیل نکردن زیر ساخت هاى ضرورى IT. - فراگیر نشدن فرهنگ استفاده از این فناورى در بخش وسیعى از حوزه ها. - ارزان بودن نرم افزار بر خلاف هزینه تولید بالاى آن و رعایت نکردن حقوق تولید کنندگان محصولات نرم افزار به شکلى که بسیارى از نرم افزارها (چه نرم افزارهاى تولید داخل و چه تولید خارج) به راحتى و با قیمتى بسیار اندک در دسترس همگان است. - نبود سرمایه گذارى مناسب براى پژوهش و تحقیق در حوزه نرم افزار. اگرچه مساعدت هایى در اختیار بخش هاى مختلف خصوصى و دولتى در چارچوب طرح هاى مختلف قرار گرفته است، عمده این سرمایه ها اغلب به سمت بخش هاى سخت افزارى سرازیر شده و در عمل سرمایه گذارى در عرصه تولید و به تناسب آن تحقیق و پژوهش کاربردى حوزه نرم افزار که در زمره سودآورترین عرصه هاى اقتصادى در دنیا شناخته مى شود، بسیار اندک است. - ناتوانى هاى شرکت هاى تولید نرم افزار. دست اندرکاران تولید نرم افزار در کشور ما بیش تر شرکت هاى کوچک نرم افزارى با پشتوانه هاى مالى اندک هستند. شرکت هایى که هنوز بلوغ سازمانى کافى نیافته اند، قادر نیستند متناسب با متحول ترین عرصه تکنولوژیک رشد کنند. - قراردادهاى ناپخته. اکثریت مشتریان مهم حوزه نرم افزار را سازمان هاى دولتى و نیمه دولتى تشکیل مى دهند. قراردادهاى تولید نرم افزار، قراردادهایى ناپخته و یک طرفه هستند و مجریان چنین پروژه هایى، با وجود آگاهى نسبت به ضعف هاى آن بیشتر اوقات به دلایل اقتصادى مجبور به پذیرش آنها هستند. در چنین فضایى مدیران پروژه هاى نرم افزارى با چالش ها، مسائل و مشکلات بسیارى روبه رو هستند که بخش عمده آن به ارتباط با سه گروه اصلى زیر بازمى گردد: ۱- کارفرمایان (مشتریان)، ۲- اعضاى تیم یا کارکنان بخش هاى نرم افزار و ۳- مدیران شرکت هاى نرم افزارى. کارفرمایان و مشتریان: گروه اصلى و ذى نفع مرتبط با یک محصول نرم افزارى را مشتریان یا کاربران آن تشکیل مى دهند. کسانى که در حقیقت تامین کننده منابع مالى لازم براى تولید آن به شمار مى روند. شاید به جرات بتوان گفت که بیشترین چالش ها در تقابل با این گروه، که عمده ترین تامین کننده منابع مالى بخش هاى تولید نرم افزار هم هستند نمایان مى شود. در عرصه ارتباط مدیران پروژه با این گروه مسائلى وجود دارد که ریشه آن را مى توان در میان موارد زیر جست وجو کرد: - بخش هاىIT همچنان در اغلب سازمان ها و مراکز صنعتى، خدماتى و بازرگانى سازمان ضعیفى دارند و از دانش و فناورى روز در عرصه اى که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
خلاقیت و نوآوری در سازمانها
پیوسته این سوال مطرح است که چرا کشوری پیشرفت کرده در حالی که کشور مشابه که از نظر منابع اولیه و امکانات بهره وری دارای شرایط بهتری بوده، عقب مانده است. چه عامل مهمی در شرایط مشابه باعث پیشرفت و موفقیت بعضی (کشور - گروه - فرد) و باعث عقب ماندگـی و عملکـرد ناصحیح بعضی دیگـر مــی شود؟ در سالهای اخیر، تلاشهای وسیعی به وسیله بسیاری از سازمانها برای ترغیب افراد خود به خلاقیت و نوآوری انجام گرفته است. در این مقاله مفهوم و جایگاه خلاقیت و نوآوری شرایط ایجاد این مولفه ها و هم چنین ویژگیهای افراد و سازمانهای خلاق و نوآور تبیین شده است. با بهره جویی از فنون خلاقیت و نوآوری خواهیم توانست به طریقی کارآمد و اثربخش به اهداف خود برسیم و سازمان و جامعه ای توسعه یافته و پیشرو داشته باشیم .
خلاقیت و نوآوری لازمه و پیش درآمد توسعه و پیشرفت و تعالی یک سازمـان و جامعه است و آگاهی از فنون و تکنیک های آن ضرورتی اجتناب ناپذیر برای مدیران، دانشجویان، پژوهشگران و علاقه مندان به این رشته است . امروزه ثبات در محیط کار، جای خود را به بی ثباتی و عدم اطمینان داده است و صنایع سنتی و قدیمی که جای خود را به انواع جدید و توسعه یافته آن داده است. فرصتی برای استفاده از مهارتهای قدیمی نمی گذارد و در حقیقت آینده را با تهدیدات و فرصتها مواجه ساخته است، زیرا هر اختراع و نوآوری، تغییری را پدید می آورد که می تواند به نوبه خود فرصتی را برای کسانی به وجود آورد که بتوانند از این فرصت استفاده بهینه کنند . موسسات و سازمانهای تولیدی و خدماتی باید این امر مهم را تشخیص داده و به طور مداوم، کالاها و خدمات جدید را ارائه دهند، یا در جهت بهبود آن بکوشند . خلاقیت و نوآوری باتوجه به ماهیتش بر ناشناخته ها دلالت دارد و با خود ریسک را به همراه می آورد که البته ممکن است نتایج رضایت بخشی را باتوجه به مقادیر سرمایه گذاری شده در آن، به وجود نیاورد. باوجود این، قصور سرمایه گذاری در ایجاد آن ممکن است شرایط خاصی را فراهم آورد که به ناکامی سازمان منجر شود. از این رو محققان و نظریه پردازان بسیاری بر اهمیت توجه به این موضوع تاکید کرده اند. به طور نمونه شومپتر (SHUMPTER)به عنوان یکی از اولین پیشگامان، اهمیت این مسئله را برای موفقیت موسسات و به طور کلی تاثیر آن بر روی کل جامعه متذکر گردیده است . مفهوم و جایگاه خلاقیت و نوآوری تحقیق در مورد خلاقیت و عناصر تشکیل دهنده آن، بیش از یک قرن پیش توسط دانشمندان علوم اجتماعی شروع شد، ولی انگیزه اساسی برای پژوهش بیشتر در سال 1950 توسط گیلفورد ایجاد گردید. گیلفورد (GUILFORD) خلاقیت را با تفکر واگرا (دست یافتن به رهیافتهای جدید برای حل مسائل) در مقابل تفکر همگرا (دست یافتن به پاسخ صحیح) مترادف می دانست. (شهرآرای - مدنی پور، 1375، ص 39 ) لوتانز (1992): استاد رفتار سازمانی، خلاقیت را به وجود آوردن تلفیقی از اندیشه ها و رهیافتهای افراد و یا گروهها در یک روش جدید، تعریف کرده است. بارزمن خلاقیت را فرآیند شناختی از به وجود آمدن یک ایده، مفهوم، کالا یا کشفی بدیع می داند. (همان منبع، ص 39 ) خلاقیت همچون عدالت، دموکراسی و آزادی برای افراد دارای معانی مختلف است ولی یک عامل مشترک در تمام خلاقیتها این است که خلاقیت همیشه عبارتست از پرداختن به عوامل جدیدی که عامل خلاقیت در آنها موجود بوده و به عنوان مجموع میراث فرهنگی عمل می کنند ولی آنچه که تازه است ترکیب این عوامل در الگویی جدید است (جک هالوران - دوگلاس نبتون، 1992) تلاشهای خلاقیت وسیله ای برای نوآوری است . خلاقیت بیشتر یک فعالیت فکری و ذهنی است و نوآوری بیشتر جنبه عملی دارد و در حقیقت محصول نهایی عمل خلاقیت است. (فرنودیان، 1370، ص 6 ) نوآوری مهارتی است که با بسیاری همکاریهای دیگر همراه است. نوآوری به دگرگونیهای عمده در زمینه پیشرفتهای تکنولوژیک یا ارائه تازه ترین مفاهیم مدیریت یا شیوه های تولید، اطلاق می شود. نوآوری پدیده ای واقعاً چشمگیر و جنجالی است. نوآوری عموماً پدیده ای نادر است که فقط در عده ای خاص می توان آن را سراغ گرفت . هالت (1998): اصطلاح نوآوری را در یک مفهوم وسیع به عنوان فرآیندی برای استفاده از دانش یا اطلاعات مربوط به منظور ایجاد یا معرفی چیزهای تازه و مفید به کاربرد، وارکینگ (VARKING) نیز توضیح می دهد که: نوآوری هر چیز تجدید نظر شده است که طراحی و به حقیقت درآمده باشد و موقعیت سازمان را در مقابل رقبا مستحکم کند و نیز یک برتری رقابتی بلندمدت را میسر سازد. به عبارتی نوآوری خلق چیز جدیدی است که یک هدف معین را دنبال و به اجرا رساند . بنابراین، در یک تعریف کلی می توان نوآوری را به عنوان هر ایده ای جدید نسبت به یک سازمان و یا یک صنعت و یا یک ملت و یا در جهان تعریف کرد. (خداداد حسینی، 1378، ص48 ) تفاوت خلاقیت و نوآوری اگرچه واژه خلاقیت با نوآوری به طور مترادف استفاده می شود اما غالب محققان معتقدند که دو اصطلاح نوآوری و خلاقیت باید به طور جدا مدنظر قرار گیرند، چرا که دارای معانی و تعاریف جداگانه ای هستند (مهر، 1969). خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود دارد، در حالی که نوآوری دلالت برآوردن چیزی جدید به مرحله استفاده دارد. (دیویس، 1969) همچنین (رزنفلد و سروو، 1990) ماهیت خلاقیت یا اختراع را از نوآوری به وسیله معادله زیر تفکیک کردند : انتفاع + اختراع + مفهوم = نوآوری در معادله نوآوری فوق، کلمه مفهوم اشاره بر ایده ای است که باتوجه به چهارچوب مرجعی آن فرد، دپارتمان، سازمان و یا یک دانش انباشته شده جدید است. کلمه اختراع اشاره به هر ایده ای جدید است که به حقیقت رسیده باشد، کلمه انتفاع بر به دست آوردن حداکثر استفاده از یک اختراع دلالت دارد . در مورد نوآوری و تغییر نیز، تفاوتهایی وجود دارد (کتزوکان، 1978). برای مثال تغییر می تواند به بهبود رضایت شغلی یک فرد اطلاق شود، در حالی که نوآوری نتیجه و تاثیری بیش از یک فرد را در بر می گیرد و تاثیر آن، ورای دپارتمان ایجاد کننده آن است (لارسن، 1993). در تحقیق دیگری در مورد تغییر تکنیک (کنن، 1967) بیان کرد که تغییر ایجاد هرچیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد . اما نوآوری ایجاد ایده هایی است که برای سازمان جدید است. از این رو، تمام نوآوریها می توانند منعکس کننده یک تغییر باشند، در حالی که تمام تغییرها، نوآوری نیستند. تغییر نتیجه ای از فرآیند خلاقیت و نوآوری است. در این راستا، وبر و دستیارانش ارتباط میان خلاقیت، نوآوری و تغییر را به شکل شماره یک ترسیم کردند: نظرات بسیاری در مورد ماهیت و تفاوتهای اساسی این واژه ها ابراز شده، نویسندگانی نیز معتقدند که : - خلاقیت به معنای توانایی ترکیب ایده ها در یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوستگی بین ایده هاست. (رابینز، 1991 ) - خلاقیت عبارت است از به کارگیری توانائیهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید. (رضائیان، 1373 ) - نوآوری فرایند اخذ ایده خلاق و تبدیل آن به محصول، خدمات و روشهای جدید عملیات است. (رابینز، 1991 ) - نوآوری عبارت است از عملی و کاربردی ساختن افکار و اندیشه های نو ناشی از خلاقیت، به عبارت دیگر، در خلاقیت اطلاعات به دست می آید و در نوآوری، آن اطلاعات به صورتهای گوناگون عرضه مـــــی شود. (رابینز، 1991) - تغییر ایجاد هرچیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد، اما نوآوری اتخاذ ایده هایی است که برای سازمان جدید است. بنابراین، تمام نوآوریها منعکس کننده یک تغییرند اما تمام تغییرها، نوآوری نیستند. (ریچارد، ال، داف، 1992 ) - تغییر سازمانی به عنوان اتخاذ یک فکـر یا رفتار جدید به وسیله سازمان مشخص مــــــی شود، اما نوآوری سازمان اتخاذ یک ایده یا رفتار است که برای نوع وضعیت، سازمان، بازار و محیط کلی سازمان جدید است. اولین سازمانی که این ایــده را معرفی می کند به عنوان نوآور در نظر گرفته می شود و سازمانی که کپی می کند یک تغییر را اتخاذ کرده است. (منبع اخیر) براساس این تعاریف، خلاقیت لازمه نوآوری است. تحقق نوجویی وابسته به خلاقیت است. اگرچه در عمل نمی توان این دو را از هم متمایز ساخت ولی می توان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدایی نوآوریهاست. خلاقیت پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر نو است در حالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است. از خلاقیت تا نوآوری غالباً راهی طولانی در پیش است و تا اندیشـه ای نو به صورت محصولی یا خدمتی جدید درآید زمانی طولانی می گذرد و تلاشها و کوششهای بسیار به عمل می آید. گاهی ایده و اندیشه ای نو از ذهن فرد می تراود و در سالهای بعد آن اندیشه نو به وسیله فرد دیگری به صورت نوآوری در محصول یا خدمت متجلی مــــــی گردد. (الـوانـــی، 1372، ص 223-224 ) خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشه های نو دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو و تازه است. (آقایی، 1377، ص26) به طور خلاصه با درنظر گرفتن نظریات فوق می توان چنین نتیجه گرفت که خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود داشته و یا به عبارتی به معنای دلالت بر «پیداکردن» چیزهای جدید است هرچند که ممکن است به مرحله استفاده در نیاید. نوآوری به عنوان هر ایده جدیدی است که در برگیرنده توسعه یک محصول، خدمات یا فرآیند مـــــی گردد که ممکن است نسبت به یک سازمان، یک صنعت، یا ملت و یا جهان جدید باشد. این نوآوریها به تغییر و انطبـاق بهتر سازمان با ایــده های جدید منجر می شود . فرآیند خلاقیت و نوآوری مراحل خلاقیت ممکن است به فعالیت قوه درک و خرد انسان، یا مراحل مجزا ولی به هم پیوسته تعریف شود که انسان را به رهیافتهایی هدایت کند. نویسندگان و صاحب نظران این مراحل را به گونه های مختلف مطرح کرده اند. فرآیند خلاقیت به ترتیب در برگیرنده مراحل روبرو شدن با ایده یا مشکل، شدت روبروشدن و رابطه روبروشدن با محیط است که فرد خلاق را احاطه کرده است . (اتریک، 1974) از صاحب نظران مدیریت، فرآیند خلاقیت را از اندیشه تا عمل به سه مرحله: به وجود آوردن اندیشه، پرورش اندیشه و به کارگیری اندیشه تقسیم کرده است . (آلبرشت، 1987) مراحل خلاقیت عملی و قابل اجراتری را که از پنج مرحله تشکیل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
خلاقیت همراه با مدیریت تغییرمقدمه
درمقاله حاضر، ضمن بیان نمونه ای از طوفان ذهنی، که سبب کسب موفقیت در زمینه کوهنوردی شده است، ضمن ارائه پندهایی برای تجار، ارتباط مستقیم استعداد را با ژن ها انکار کرده، معتقد است هرکسی صلاحیت خلاقیت را دارد و تنها چیزی که در زمینه بروز خلاقیت موثر واقع می شود، تحریک مغز است وهرچه بیشتر درجهت رشد ذهن از آن استفاده شود، نتایج بهتری را به ارمغان می آورد.این مقاله همچنین برای مدیران سازمانها، راهکارهایی جهت هدایت و پرورش خلاقیت ارائه کرده است که با بهره گیری از آن خواهند توانست محیطی مناسبتر برای رشد و پویایی افراد فراهم سازند و از این طریق عملکرد سازمان خود را نیز بهبود بخشند.درمورد طوفان ذهنی و طراحی ابزار برای ایجاد این صاعقه ذهنی، «مک گارتلند» تکنیک های جرقه زدن عقاید جدید را برای رهبری سازمانها به وسیله این عقاید نو و بهبود اجرای کار، پیشنهاد می کند با «گریس» در آدرس http://www.thunderboltthinking.com ارتباط برقرار کنید.در سال 1975 «کولینز» به عنوان اولین فرد به قله سایکو واقع در «دورادوکایون» نزدیک «بولدر» در «کلرادو» صعود کرد. سالها بود که کوهنوردان تلاش کرده بودند این قله را فتح کنند. آنها ناموفق بودند چون گستردگی صخره بیش از پهنای بازوان آنها بود. «کولینز» دریافت هنگامی که بازوانش بیش از اندازه برای رسیدن به نوک صخره کوتاهند، پاهایش این چنین نیستند سپس او راهی برای نگهداشتن صخره برای رفتن معکوس، پیشنهاد کرد. راه او این بود: استفاده از پاها وانگشتان پا برای نگهداشتن صخره. پس از آن او موفق شد که به کمک بازوانش به نوک کوه برسد.به عبارت دیگر، با چرخاندن خودش به سمت بالا، «کالینز» روش جدیدی برای صعود به یک صخره غیرقابل صعود پیدا کرد. او ارتباطات موجود در فرایند صعود با روش جدید را پیدا کرد که ثمره اش یک راه حل ابداعی بود.
درسهایی برای تجارچه موقعی لازم است شما فکرتان را به روش معکوس منعطف سازید؟ داستان «کولینز» درسهایی برای به کارگیری خلاقیت در محیط کار داشت. هریک از ما ظرفیت پیروزی بر خلاقیت به کار گرفته شده توسط رقبای تجاری را دارد. خلاقیت یک مهارت است که میتوان آن را آموخت.همان گونه که خلاقیت، فرایند به کارگیری منابع موجود در زمینه های جدید است. نوآوری، فرایند تنظیم عقاید موثر و یافتن راههایی برای عملی نمودن این ارتباطات است.نوآوری عبارت است از: «یک تغییر جهت اصولی به منظور دستیابی به نتایج بهتر». نوآوری = خلاقیت + تغییر
موانع دست وپاگیربیشتر از تضمین بقای سازمان، خلاقیت نقش ویژه ای در دستیابی به موفقیت بازی می کند. بیشتر بازرگانان از تحلیل احتمال در تصمیمگیریهایشان استفاده می کنند. «جیم کالینز» هشدار می دهد که اگر شما زندگیتان را صرف این کنید که عقاید آزاد داشته باشید این تمام آن چیزی است که شما همیشه تصمیم داشته اید که انجام دهید، اما شما نمی توانید به نوک کوه برسید درحالی که یک پای شما روی زمین باشد. پس چه چیز است که مانع پیشرفت ما می شود؟ افسانه ای هست که می گوید خلاقیت یک استعداد ذاتی و ارثی است که مستقیما در ارتباط با ژن هاست. اما مطالعات و پژوهش در زمینه خلاقیت و اساس آموزش و پرورش می گوید که هرکسی صلاحیت خلاقیت را دارد. به علاوه پژوهشهای پزشکی نشان می دهد زمانی که قربانیان ضربه مغزی تحت معالجه قرار می گیرند، اغلب مشاهده می شود که برخی از اعمال مغز مثل ارتباطات جدیدی است که از آن منشعب می شود. درواقع تحریک مغز سبب ایجاد رشد می شود. با وجود این به نظر می رسد بیشتر مردم ظرفیتهای خلاق خود را در هنگام پیری از دست می دهند.یک مطالعه دانشگاه کلرادو نشان می دهد که در 5 سالگی ما 98 بار در روز از خلاقیت درکارها بهره می بریم. 113 بار می خندیم و 65 بار سوال می پرسیم.در 44 سالگی که سن جاافتادگی است، تعداد دفعات به کارگیری خلاقیت به 2 بار در روز و خندیدن به 11 بار و سوال پرسیدن به شش بار تقلیل می یابد.گروه مطالعاتی دانشگاه کلرادو همچنین دریافت که یک نرخ واکنش منفی بین افزایش سن و ارائه ایده های نو وجود دارد.
راه برداشتن موانعتحریک ذهن، رشد ذهنی اشخاص و تحریکهای مثبت، همه برای غلبه بر موانع بروز خلاقیت مفیدند. مدیران باید آشکارا مشکلات را مطرح سازند و خلاقانه کار کنند تا افراد را در پرورش عقایدشان برای رسیدن به راه حلهای ارزشمند یاری کنند. سخت ترین روش برای ازبین بردن موانع بر سر راه خلاقیت، ایجاد یک محیط ذهنی اثربخش است.راهنمایان باید فرایند خلاقیت را به وسیله ایجاد ارتباط بین خلاقیت و ذهن تحلیلگر به منظور شکوفایی ایجاد کنند.بین ذهن خلاق و تحلیلگر، ارتباط دوجانبه ای برقرار است به این نحو که شما برای نوآور بودن به هر دوی آنها نیاز دارید.ذهن تحلیلگر، بحث درمورد ماهیت یک راه حل یا مشکل را انجام می دهد و تعیین می کند که کدام دسته اعمال بهتر به نتیجه میرسند. تصحیح و انتخاب عقاد و تهیه طرحهای انجام کار به همان اندازه برای ابداع مهمند که کسب عقاید جدید مهم هستند.
13 خوش یمناگر شما می خواهید شرایط جدیدی در محیط کارتان ایجادکنید، سعی کنید «13 خوش یمن» را که راههایی برای تغذیه، پرورش و هدایت خلاقیت آزمون کرده است، پیاده کنید.1 – درپی رازی برای دستیابی به خلاقیت نباشید: پیشامدهای قابل انتظار را تعریف کنید؛2 – پیدا کنید که اشخاص چگونه خلاق تر می شوند؛3 – نظارت را معنا و بویژه روی قسمتی که راه حلهای خلاقیت موردنیاز واقع می شوند تمرکز کنید؛4 – ترس از شکست را به حداقل برسانید: راههایی برای ازبین بردن مخاطره بیابید. به اشتباهات به عنوان فرصتهایی برای یادگیری توجه کنید؛5 – بازی را بپذیرید: به افراد فرصت دهید که مهارتهای بازی را خوب یاد بگیرند؛6 – برای ارتقای یک سازمان به افراد برای تقویت نوآوری مسئولیت بدهید؛7 – در رفتارتان یک روند مشخص را به کار ببرید. به افراد نشان دهید که برای آنها کار می کنید و به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
خلاقیت در کودکان
قابلیتی است که در همگان وجود دارد اما نیازمند پرورش و تقویت میباشد تا به سر حدشکوفایی برسد. فرد خلاق کسی است که از ذهنی جستجوگر و آفریننده برخوردار باشد.
خلاقیت قابلیتی است که در همگان وجود دارد اما نیازمند پرورش و تقویت میباشد تا به سر حدشکوفایی برسد. فرد خلاق کسی است که از ذهنی جستجوگر و آفریننده برخوردار باشد. خلاقیت عبارت است از « توانایی دیدن چیزها به شیوه های جدی، شکستن مرزها و فراتر رفتن از چارچوب ها، فکر کردن به شیوه ای متفاوت، ابداع چیزهای جدید، استفاده از چیز های نا مربوط و تبدیل آن به شکل های جدید.» می توان نتیجه گرفت که خلاقیت برآیند فرآیندهای ذهنی و شخصیتی فرد بوده و به تولیدات و آثاری منجر می شود که نو و بدیع بوده، خاصیتی متکامل داشته و با واقعیتها، منطبق بوده و در غایت به سود جامعه بشری هستند.
خانواده یکی از عوامل بسیار مهم در رشد و پرورش خلاقیت کودکان محسوب می گردد که نقش مهمی در شکوفایی خلاقیت های کودکان دارد. از آنجا که کودک حساسترین مراحل رشد خلاقیت را در محیط خانه سپری میکند، محیط مناسب خانوادگی، شیوه و نگرشهای صحیح فرزندپروری در رشد و شکوفایی خلاقیت سهم مهمی ایفا میکند. « کلیگان » ( 1971 ) معتقد است برای ظهور خلاقیت راههای زیادی در شیوههای فرزندپروری وجود دارد که میتواند باعث ظهور یا محو خلاقیت شود. نحوه تربیت و استفاده از شیوههای دموکراتیک یا مستبدانه، اعمال نحوه انضباط و شیوه ابراز محبت هر کدام به نوعی در پرورش یا سرکوب خلاقیت کودکان مؤثر است. اساساً پرورش عنصر انگیزشی خلاقیت باید در بستر خانواده صورت گیرد، زیرا مستعدترین محیط برای شکل دهی آن محیط کلامی و نظام تربیتی و رفتاری خانواده است. کودک و نوجوان اوقات زیادی را در خانواده سپری میکنند، بنابراین این طبیعی است که بیشترین تاثیر را نیز از آن بپذیرند. بیان این نکته از آن روست که بگوییم هر چند می توان در محیطی غیر از خانواده (آموزشگاه یا جایی دیگر) به تقویت عناصر انگیزشی خلاقیت مبادرت ورزید، اما تاثیر این عوامل به اندازه و اهمیت عامل نخستین نیست. پس بهتر است که هدایتها و روشهای اتخاذ شده محیط دوم یعنی «محیط یادگیری» به محیط نخستین یعنی خانواده نیز انتقال یابد و در آنجا هم مورد تمرین و تقویت قرار گیرد؛ این انتقال زمینههای تثبیت و تحکیم انگیزش خلاقه را بیش از پیش فراهم آورد.
در واقع والدین از طریق درگیر شدن در فعالیتهای خلاق کودک در رشد خلاقیت او سهیم هستند. خانواده ها باید فرصتهای لازم را برای سؤال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان بدهند و هرگز آنان را تنبیه و تهدید نکنند. زمینه رشد خلاقیت در خانه زمانی فراهم می شود که به کودکانتان آزادی زیادی بدهید و به آنها به عنوان یک فرد احترام بگذارید، از نظر عاطفی در حد اعتدال به آنها نزدیک شوید و بر روی ارزشهای اخلاقی و نه قوانین خاص تأکید نمایید. محیط خانه را به صورتی درآورید که در آن فعالیت، بازی و خنده به مقدار زیادی وجود داشته باشد. شما و کودکانتان سعی نمائید کارها را به روش های جدید و جالب انجام دهید. با تشویق و تأیید رفتار کودک و فراهم آوردن زمینه های مساعد و تدارک بازیهای دلخواه او، قدرت تخیل و خلاقیت کودک را تقویت کنید. خیالپردازیهای کودکان را سرزنش نکنید زیرا خلاقیت او را محدود می سازید.
تحقیقات نشان می دهد که والدین کودکان خلاق در رفتار خود هماهنگی بیشتری نشان می دهند، کودکان خود را آنگونه که هستند قبول دارند و آنها را به کنجکاوی درباره اشیاء و امور تشویق می کنند و کودکان خود را در انتخاب موضوعات مورد علاقه آزاد می گذارند و کارها و برنامه های آنان را تحت نظر دارند و پی گیری می کنند. شایسته است والدین تا آنجا که امکان دارد کودکان خود را مستقل بار آورده و در ایجاد اعتماد به نفس، آنان را یاری کنند و دستاوردهای آنان را با آغوش باز پذیرا شوند و هنگام شکست، به جای سرزنش، راهنما و راهگشای مشکلات کودکان خود باشند، تا کودکان بتوانند ضمن احساس ارزشمندی در انجام کارها، راه حل ها و عقاید غیر معمول و دور از ذهن را نیز بیازمایند، چراکه چنین کارهایی پایه و مایه اصلی خلاقیت است.
اغلب اوقات اگر کمی وقت و حوصله کنیم متوجه وجود خلاقیت در بچه ها می شویم. بهترین زمان برای اطلاع از خلاقیت کودکان ، تماشای آنها به هنگام بازی است. خلاقیت عامل مهم بازی است. کودک را در حالی که آزادانه و فارغ البال با مواد و اسباب بازیهایش سرگرم بازی است تماشا کنید. کودکان خلاق اغلب برای هر یک از وسایل بازی خود موارد استفاده متفاوتی پیدا می کنند و قبل از اینکه از وسیله ای به سراغ وسیله دیگر بروند از آن به انواع مختلف استفاده می نمایند. کودک خلاق اغلب از منابع خود به انواع و اشکال مختلف و گاه حیرت انگیز استفاده می کند.ممکن است یک جعبه خالی برای کودک خلاق ارزشی به مراتب بیش از بهترین و پیچیده ترین اسباب بازیها داشته باشد. کودکان خلاق می توانند با توجه به موقعیت و مکان خاص بازی را تغییر دهند، بازیهای جدید ابداع کنند، مقررات خاصی وضع کنند، رهبری بازی را در دست گرفته و با سازمان بندی منسجم په به صورت فردی و چه به صورت گروهی بازی کنند. بازی این گونه افراد از تنوع و گوناگونی آکنده بوده و می توانند با توجه به علایق خود و بازی کنان هدفهای بازی را اعمال کنند. در مقابل کودکانی که از خلاقیت بی بهره بوده و یا خلاقیت کمی دارند در بازی ها نقش پیرو را به عهده گرفته، خود را ملزم به رعایت کامل مقررات بازی می دانند، تخطی از قوانین را جایز نشمرده و بازی را بیشتر به عنوان وظیفه و کار تلقی می کنند تا وسیله ای برای رشد، بنابراین سهم آنها از لذت بازی کمتر از کودکان خلاق است.
ویژگیهای کودکان خلاق:
کودکان خلاق اغلب با آب و تاب حرف می زنند. ذکر جزییات یک ماجرا و به تفضیل سخن گفتن می تواند نشانه قدرت خیال و تصور زیاد باشد.
دقت و توجه شدید در گوش دادن، مشاهده کردن یا انجام دادن کاری دارند.
شور و نشاط و مشغولیتهای شدید جسمانی دارند.
در صحبتهای خود از قیاس استفاده می کنند.
عادت به وارسی منابع مختلف دارند.
با دقت به اشیا و پیرامون خود می نگرند.
اشتیاق به صحبت کردن درباره کشفیات با دیگران دارند.
توانایی ابداع بازیهای جدید و تغییر در بازیها دارند.
کنجکاوی زیادی برای سردرآوردن از امور دارند.
در گفتار خود جسارت زیادی دارند.
سئوالات عجیبی طرح می نمایند.