واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد امام خمینی و سیاست خارجی 9ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

امام خمینی (ره) و سیاست خارجی

مصاحبه روزنامه اطلاعات با محسن پاک آئین

 

این مصاحبه در خرداد 1382 به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) در ویژه نامه روزنامه اطلاعات چاپ شد.

س :

به اعتقاد شما سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از منظر امام خمینی (ره) چگونه بوده است؟

ج :

نخست لازم می دانم فرارسیدن سالگرد ارتحال امام فرزانه، فقیه، زاهد، شاع و بزرگوارمان را به شما وهمکاران محترمتان وملت خداجوی ایران تسلیت عرض نمایم امیدوارم خداوند توفیق حرکت در خط و مسیر امام راحل (ره) را به همه ما عنایت فرماید. به اعتقاد بنده در اندیشه سیاسی حضرت امام به دو عنصر « آزادی» در بعد داخلی و «استقلال» در بعد خارجی توجه ویژه شده است که هر دوی این عناصر به جمهوری اسلامی ارتباط مستقیم پیدا می کند وبه عبارت دیگر استقلال و آزادی درعین اینکه به یکدیگر مرتبط هستند درارتباط با جمهوری اسلامی معنا پیدا می کنند. استقلال بدون آزادی که همان ظهور اراده ملی و پشتوانه مردمی است دوام نمی یابد و آزادی نیز بدون وجود استقلال منجر به وابستگی و استحاله در نظام بین الملل خواهد شد. استقلال و آزادی موردنظر امام ریشه در اسلام و قوانین شرع دارد از این بابت می توان گفت که نگاه حضرت امام به سیاست خارجی یک نگاه ایدئولوژیک است. دراین رابطه امام می فرمایند :

« صدور اسلام به این است که اخلاق اسلامی، آداب اسلامی، اعمال اسلامی آنجا طوری باشد که مردم توجه به آن بکنند… آشنا کنید مردم را به اسلام وبه نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی ، صدور آن وقت است که اسلام ، حقایق اسلام، اخلاق اسلامی، اخلاق انسانی رشد پیدا بکند»

به اعتقاد حضرت امام ملتی که می خواهد آزاد باشد و مستقل بماند باید بر ارزش های دینی و فرهنگی خود اتکا کند استقلال بدون اتکا به این ارزشها جز استبداد نخواهد بود. حضرت امام آزادی بدون استقلال را به آزادی وارداتی که جز بردگی و هضم شدن در نظام استکباری جهان نخواهد بود تشبیه می کردند. لذا بنظر ممی رسد تعریفی از استقلال که مبنای اسلامی نداشته وبا جمهوریت نظام سازگار نباشد تعریف درستی نمی تواند باشد.

 

س :جایگاه استقلال در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) چگونه است؟

 

ج: یکی از مبانی اندیشه سیاسی حضرت امام تاکید بر ضرورت حفظ نظام است که این موضوع از منظر سیاست خارجی همان تاکید بر استقلال است چرا که با حفظ استقلال است که تمامیت ارضی وحاکمیت ملی یک کشور از آسیب های احتمالی مصون می ماند. یادم می آید درسال 1361 که به همراه مسئولین وزارت امورخارجه به زیارت امام مشرف شده بودیم ایشان توصیه فرمودند:

« سعی شود که سفارتخانه ها تحت سلطه دیگران نباشند وتصرفاتی در آنها از ناحیه دیگران نباشد هر قدمی که برمی دارید به فکر این باشید که آیا روبه وابستگی می رویم یا به طرف رهائی و آزادی، و رابطه با کشورهای خارجی که نمی خواهند ما را ببلعند باید باشد و با آنها که می خواهند از طریق روابط ما را وابسته بکنند هیچ لزومی ندارد وباید با احتیاط با آنها برخورد شود.»

س : وبه همین دلیل بود که امام از ایران به عنوان ام القرای اسلام یاد می کردند؟

 

ج : بله دقیقاً همینطور است امام بزرگوار حفظ ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام را برای حفظ مکتب اسلام ضروری می دانستند دراین رابطه یک بار ایشان فرمودند« اگر این جمهوری اسلامی از بین برود اسلام آنچنان منزوی خواهد شد که تا آخر ابد، مگر در زمان حضور حضرت، نتواند سرش را بلند کند» و به همین دلیل بود که ایشان حفظ نظام را از اوجب واجبات می دانستند چراکه درصورت حفظ نظام فرصت لازم برای ادای واجبات ومعرفی اسلام ناب به جهان فراهم بود اما درصورت فقدان نظام ، بطور طبیعی زمینه نابودی کامل یا استحاله قطعی مکتب اسلام فراهم می گردید.

 

س : قدری نیز در مورد نگاه حضرت امام به ارتباط با کشورهای دیگر بپردازید؟

 

ج : بله حضرت امام با حفظ استقلال نظام ، ارتباط با خارج از کشور وبرقراری روابط با کشورهای جهان را توصیه می نمودند امام ارتباط با جهان خارج را موجب توسعه سیاسی و تقویت بنیه اقتصادی کشور دانسته و ارتباطات فرهنگی وایدئولوژیک با دیگر کشورها بخصوص ممالک اسلامی را موجب افزایش تفاهم وهمگرائی وتعامل میان ملتها تلقی می نمودند. در واقع درجهان امروز نیز هیچ کشوری نمی تواند در انزوا وبدون برقراری ارتباط با کشورهای دیگر نیازهای خود را تامین کند و عقل سیاسی ایجاب می کند که ارتباطات جهانی افزایش یابد روابط منطقه ای رشد پیدا کند ومناسبات دوجانبه تقویت گردد حضرت امام در توصیه های خود به مسئولین وزارت امورخارجه همواره بر ضرورت رعایت احترام متقابل، رعایت استقلال کشورها و مراعات موازین انسانی و مداخله نکردن در امور داخلی یکدیگر را تاکید می نمودند و در واقع سیاست تعامل با جهان را امری مبتنی بر عقل وشرع و متناسب با اصول کشورداری می دانستند ایشان در فرازی از سخنان خود می فرمایند:

« اسلام با همه کشورهائی که در جهان هستند می خواهد که دوست باشد و دولت اسلامی با همه ملتها و با همه دولتها می خواهد که تفاهم و ارتباط صحیح داشته باشد درصورتیکه آنها متقابلاً احترام دولت اسلامی را مراعات کنند»

 

س : اولویت های حضرت امام (ره) درمورد برقراری روابط با کشورهای جهان چه بود؟

 

ج : من اتفاقاً قصد داشتم وارد این مبحث بشوم اولویت اول امام خمینی (ره) برای برقراری و تحکیم روابط خارجی، کشورهای اسلامی بودند براساس تفکر ایشان اتحاد میان کشورهای اسلامی در چارچوب نهادهای منطقه ای وفرامنطقه ای وبین المللی ضرورت داشت واین اتحاد تنها در سایه برقراری وتقویت روابط ممکن می گردید از نظر ایشان ارتباطاتی که مبنای ایدئولوژیک و اعتقادی داشته باشد با دوام تر خواهد بود توجه به مشترکات در برقراری روابط با کشورها از توصیه های ایشان بود واین امر برگرفته از سیره نبوی و دیپلماسی پیامبر اسلام (ص) بود چرا که پیامبر اکرم (ص) نیز همواره به سفرا ونمایندگان خود در خارج از بلد اسلامی توصیه می فرمودند که بر سر مشترکات خود با ملل دیگر تاکید کنید واگر هیچ اشتراکی نداشتید بر« انسان بودن خود » که وجه اشتراک کلیه انسانهاست تاکید نمائید و این سیاست یعنی توجه به اشتراکات همواره موجب تقویت دوستی ها و کاهش اختلافات می گردید. خوب بطور طبیعی اسلام وجه اشتراک اصلی کشورهای مسلمان است وامام همواره به تقویت این وجه عنایت داشتند البته هدف اصلی تقویت ارتباطات با کشورهای مسلمان، افزایش تفاهم بین آنها ومتحد ساختن ایشان درمقابل زورگویان و مستکبران بین المللی وبه عبارت دیگر تقویت نهضت بیداری اسلامی بود. ایشان می فرمودند« از موضع قدرت عظیم، دست پر برکت و قدرتمند خود را برای دوستی وبرادری ایمانی پیش تمام مسلمین خصوصاً ملتها ودولت های منطقه وهمسایه دراز می کنم» یا در فراز دیگری مسئولین سیاست خارجی را موظف به در اولویت قراردادن ارتباط با کشورهای اسلامی کرده و می فرمودند « کوشش داشته باشید در بهتر کردن روابط باکشورهای اسلامی ودر بیدارکردن دولتمردان ، و دعوت به وحدت، واتحاد کنید»

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد امام خمینی و سیاست خارجی 9ص


تحقیق درباره ابعاد ناشناخته امام خمینى (رحمت الله علیه)ا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

ابعاد ناشناخته امام خمینى (رحمت الله علیه)

نویسنده: حجت الاسلام محمد جواد حجتى کرمانى

در این گفتار، نگارنده، سر آن دارد از ناشناختگى پاره‏اى از ابعاد مردى سخن گوید که دست تقدیر الهى، او را که عارفى وارسته و زاهدى از دنیا گسسته بود، در راس یک قدرت نوپا و نو جو و ستیزه گر و پرخاشجو و اصلاح گر و فریادگر قرار داد که تمامى دنیاى ظلم و استکبار را در سراسر جهان، به ناوردگاه خود فراخواند و یک تنه و یک جا، با شرق و غرب دست و پنجه نرم کرد. . . این چهره همینکه به مبارزه جویى و یورشگرى شناخته شد، ابعاد عرفانى و معنوى و اخلاص و معنویت و زهد و تقویت و بى‏پیرایگى و وارستگى و از دنیا گسستگى و به حق پیوستگى و عشق و ایثار و عبادت و راز و نیاز عاشقانه شبهاى تار این مرد شگفت انگیز در سراسر جهان - و حتى در پاره‏اى موارد در زادگاه انقلاب اسلامى یعنى ایران نیز - از انظار مردم عادى پنهان گشت. . . بخصوص آنکه، پرچم حق و عدل و دادى که او، پرچم دار آن بود، اشارت بدان داشت که پرچم‏هاى ناحق و ظلم و بیداد، باید فرو کشیده شود و این، براى ستمگران و بیدادگران که در سراسر جهان بر محرومان و مستضعفان، حکم مى‏راندند، بسى گران و ناگوار بود. و اینان، با تمام وجود، بر آن شدند و پاى بر آن فشردند که چهره واقعى این مرد را، دگرگونه و تحریف شده معرفى کنند. . . این شد که امروزه، بر اثر تبلیغات مستکبران که دشمن حق و جدا از حقیقتند، مردى که جز حق و حقیقت نمى‏خواست و جز رهائى مظلومان و محرومان و مستضعفان، هیچ در سر نداشت، در چهره مردى معرفى شده که سر از نظم جهانى در پیچیده و مقررات بین المللى را زیر پا گذاشته و به نظامات مقبول جهانى پشت پا زده است. بگذریم از خودمان و تعدادى کشورهاى اسلامى و جهان سومى که به علائق همبستگى دینى و مذهبى یا منطقه‏اى و یا اشتراک در ستمدیدگى و استعمار زدگى و استضعاف دیر پا و رسوب کرده، به این شخصیت الهى - تاریخى، به دیده یک منجى و یک رهبر رها سازى و آزادى مى‏نگریم - که تازه، این دید هم، به ابعاد شخصیت واقعى امام خمینى نزدیک نشده است - . . . تا چه رسد به آنها که اصلا توان دیدن واقعیت را از دست داده‏اند و از این رو با چشم دشمنانه بدو مى‏نگرند. بارى سخن از شخصیت مردى است که نه تنها در میان دشمنان، که در میان دوستان و مریدان و پیروان نیز ناشناخته و حتى "غریب" مانده است. و این، کار آسانى نیست، بخصوص آنکه سخن از مدح و ثناى کسى که مدح و ثناى او، در راستاى قدرت حاکم است، گاهى با تملق، اشتباه مى‏شود، چیزى که روح این نگارنده به سختى از آن بیزار است. از خدا مى‏خواهیم که این سخن را براى خودش خالص کند و از هرگونه شائبه شرک و ریا و تملق بپیراید . . . آمین براى شناخت ابعاد ناشناخته امام خمینى، باید ابتدا از مقیاسها و معیارهایى سخن گفت که آنها نیز ناشناخته اند! تقوى، اخلاص، زهد، بى‏علاقگى به دنیا، عبادت، سرشک شوق براى خدا در نیمه شب تار از دیدگان فرو ریختن، در جستجوى گمنامى و بى‏نام و نشانى بودن، مال فراهم نیاوردن، خشت‏بر خشت ننهادن، خانه نو بنا نکردن، در جایگاهى محقر زیستن و بدان دلخوش بودن، از خوراکیها و آشامیدنیهاى رنگارنگ و گونه گونه دنیا کم بهره بودن، کم خوردن، لب و دم و دامن از شهوات شستن، خواسته‏هاى دلفریب و هوس برانگیز را از میان برچیدن و جز اینها و جز اینها. . . از ارزشهاى بى‏شمارى است که در قاموس "دین" و " وحى "و "نبوت" و "رسالت" و در قلمرو معنویات و روحیات و در مقام شناخت انسان شناسانه و تربیتى مکاتب الهى و ادیان آسمانى از آن آنها، سخن بسیار فراوان رفته است. . . راستش آنست که مردم دنیا، عموما - مگر آنها که با روح و جان این آموزشهاى ملکوتى والا آشنایند - در درک این مفاهیم و ارزشها، همچون کودکان نابالغى‏اند که تو بخواهى با آنها از جفت جوئى و همسر خواهى و کامجوئى سکرآور دختران و پسران بالغ و سالم و پر نشاط و پر احساس سخن گوئى! . . . کودک، از این همه، جز الفاظى گنگ و نامفهوم هیچ نمى‏فهمد! حقیقت آن است که درک و احساس دینى و معنوى و اخلاقى یک نوع " بلوغ" است و اگر کسى به این "بلوغ" نرسیده باشد، با او سخن از این مفاهیم گفتن، آب در هاون کوبیدن است. و این است رمز ناشناخته ماندن ابعاد شخصیت مردان الهى به طور عموم و از جمله آنها امام خمینى، حتى در بین دوستان و مریدان و پیروانشان. . . معمولا وقتى سخن از امام خمینى و ابعاد شخصیت او مى‏شود، آنچه در ابتدا به ذهنها مى‏آید نمودهاى سیاسى - اجتماعى و صلابت و قاطعیت و شکست ناپذیرى و بالاخره " اصول گرایى" آن فقید یکتاست. و شما اگر به آنچه درباره امام - حتى در روزنامه‏ها و مجلات و رسانه‏هاى دیگر خودمان نیز - نوشته و گفته شده و مى‏شود، بنگرید، بیش از 95درصد را از این مقوله مى‏یابید. . . و فى المثل، هم اکنون در تهران کنگره‏اى برپاست که دیدگاههاى اقتصادى "امام خمینى" را بررسى مى‏کنند. . . که البته "سعى"اى است لازم و "مشکور"; اما امام خمینى هیچگاه تنها یک شخصیت اقتصادى نبوده و دیدگاههاى اقتصادى امام، هر چند که او در این زمینه، صاحب نظر بوده است، ولى آن "چیزى "نیست که ما را به شناخت واقعى امام خمینى رهنمون شود. همچنین است دیدگاههاى آن فقید بزرگ درباره مسائل سیاسى یا نهادها و ارگانهاى کشور یا روابط بین المللى و جز اینها. . . به پندار این نگارنده، ما اگر بخواهیم امام خمینى را در این مقوله‏ها بشناسیم، از شناخت این شخصیت ناشناخته، پیوسته، محروم خواهیم ماند زیرا در این مقولات، صاحبنظران بسیارى جز امام نیز سخن گفته‏اند و امام در این مقولات، چونان دیگران، صاحبنظرى است که با تفاوت، گاهى فراتر از آنان سخن گفته است. . . و چه بسا اگر ما بخواهیم در امام خمینى یک نابغه سیاسى یا اقتصادى ببینیم، تا ابد از دیدن جمال و شخصیت واقعى محروم بمانیم، زیرا که شخصیت امام، بسى والاتر و برتر از این مقولات خاص ولى در دسترس عموم است. . . به پندار حقیر این، گزافه است که، در صدد برآئیم امام را از نظر فنى و تخصصى در مقامى والاتر و برتر از متخصصان و صاحب فنان واقعى فنون مختلف بنشانیم زیرا اگر دقیق شویم، در این ارزیابى، گاه، کم مى‏آوریم، آنگاه ممکن است، نه تنها عقیده‏اى به امام در این فن و آن فن تخصصى نیاوریم بلکه نسبت‏به برترى او در این یا آن فن، حتى بى‏اعتقاد شویم! همانند کسى که توقع آن دارد که پیغمبر خدا بمب بشکافد و میکروب سل کشف کند و سفینه به فضا بفرستد و چون پیغمبر چنین نکرده و دیگران کرده اند، او به خاطر این توقع نابجا، نه تنها به پیغمبران ایمان نیاورد بلکه به او کافر شود چنانکه در قرآن آمده است: و قالوا لن نومن لک حتى تفجر لنا من الارض ینبوعا او یکون لک بیت من زخرف او ترقى فى السماء و لن نومن لرقیک حتى تنزل علینا کتابا نقروه قل سبحان ربى هل کنت الا بشرا رسولا ؟ یعنى گویند: به تو ایمان نیاوریم تا مگر از زمین برایمان چشمه سارى روان کنى! یا خانه‏اى طلاکارى شده داشته باشى یا بر آسمان برآئى! و به آسمان برآمدنت هم ایمان نیاوریم تا مگر براى ما نوشته‏اى باز آرى که آن را فرو خوانیم! بگو: پروردگار من منزه باد! . . . مگر من جز بشرى "فرستاده"ام؟ ! این سخنان نه بدان مفهوم است که امام خمینى فى المثل مرد سیاست و اقتصاد و. . . و. . . نبوده است. چرا بوده. ولى سخن ما، این است که امتیاز او اینها نبوده و ابعاد شخصیت او، فراتر از اینها بوده است. . . اینجاست که مشکل نویسنده، هم براى خودش، هم براى خواننده بیشتر نمود مى‏کند! چه: نویسنده در این نوشتار کوتاه و عجولانه، برآنست که از ابعاد ناشناخته امام خمینى سخن گوید، چیزى که خودش بى‏هیچ تعارف - "کمیت"ش، در این مقوله "لنگ" است! بارى. . . ولى. . . خود طرح و اقتراح این مقوله و کمک خواهى از واقع نگران صاحبنظر و حقیقت‏بینان صافى ضمیر براى بحث و بررسى در این ابعاد، خود گامى است که باید بدینسان برداشته شود. . . این یک واقعیت تلخ است که گذشته از دیگران خود ما نیز، هم در شناخت و هم در شناساندن امام، "سطحى نگر" و ظاهربینیم. . . شاید هم حق با ما باشد! زیرا شاید توقع آن کسانى که در فضلیت و تقوا و زهد و عرفان و هر چه از این مقولات معنوى و ملکوتى است فرودستند، بتوانند در آن کس که در این مقولات، دستى بالاتر دارد، ذهن بکاوند و بگویند و بنویسند، توقعى نابجا باشد. . . بهر حال، با آنکه از این گفتار سطورى چند برنوشته شده، اما هنوز ما وارد اصل سخن نشده ایم! حقیقت آنست که آنچه امام خمینى را در دنیا شاخص و نام آور کرد و به جز ما مسلمانان ایرانى که از برکت روح مخلص و حقیقت جو و آرامش ناپذیر و والانگر او، اینک در فضاى عطرآگین جمهورى اسلامى - با همه کم و کاستیهاى مشهود مادى و معنوى - به سر مى‏بریم، همه مسلمانان و حق جویان و ستم ستیزان این سو و آن سوى گیتى نیز، عاشق شیدا و مرید و پیرو صادق و متعصب او شده‏اند اینست که وى توانست‏با اراده والا و روحیه شکست ناپذیر و همت‏بلند خود، نظامى را از بیخ و بن برکند که دو هزار و پانصد سال در اعماق تاریخ، ریشه دوانیده بود و به جاى آن، نظامى برنشاند که در همه جهان بى‏نظیر است، نه از آن جهت که چیز تازه‏اى آورده! بلکه درست‏برعکس! از آن جهت که به کهن ترین و اصیل ترین و ریشه دارترین و پرسابقه ترین نهادهاى جاودانه بشرى یعنى همگى ادیان الهى و پیامبران آسمانى وابسته است! و این، یک حقیقت و واقعیت است که جمهورى اسلامى، نه تنها، از آئین خاتم الانبیاء و المرسلین حضرت محمد بن عبدالله صلى الله علیه و آله و سلم - پیروى مى‏کند، بلکه در عین حال، احیاگر نام همه پیامبران خدا و زنده کننده آئین آنها در سراسر جهان است. . . بى‏جهت نیست که انقلاب اسلامى ایران نه تنها در خیزش و جنبش اسلامى، در سراسر جهان اسلام مؤثر بوده، بلکه موجب برانگیخته شدن احساسات دینى و احیاى " قدسیت" مذهب در میان همه ادیان جهان و پیروان آن ادیان شده است. حالا سخن، اینست که در این داستان نیز، نگرش واقع بینانه که بسیارى از خود ما هم در این شماریم، کار امام خمینى را عبارت از سرنگون سازى یک نظام سیاسى و بر پاسازى یک نظام سیاسى دیگر مى‏دانیم; در حالى که حقیقت و واقعیت - چه از لحاظ تاریخى و چه از لحاظ فلسفى و عرفانى و عقیدتى بسیار فراتر از این است. . . به پندار این نگارنده، فریادى که امام خمینى برآورد و یک "دیو"! دو هزار و پانصد ساله، از هیبت این فریاد، قالب تهى کرد و ذوب شد و به زمین فرو رفت، فریاد یک "فرد"، در یک مقطع تاریخى نبود. . . این فریاد که - به لطف لایزال الهى - هر روز در جهان رساتر مى‏شود. . . فریاد حقیقت‏خواهى و خداجوئى و ظلم ستیزى و عدل گرائى کل بشریت محروم و مظلومى بود که قرنها زیر شلاق ستم دوران، استخوان خورد کرده بود. این فریاد، انعکاس فریاد رعد آساى ابراهیم علیه السلام بود که نمرودیان را در آتش افکند; انعکاس فریاد موسى علیه السلام بود که فرعونیان را به دریا فرستاد، انعکاس فریاد عیسى علیه السلام بود که قیصران را از تخت فرو کشید و بالاخره انعکاس فریاد محمد صلى الله علیه و آله بود که بر کنگره ایوان کسرائیان شکاف انداخت. . . و در یک کلام: فریاد رعدآساى امام خمینى، از نهان جان جهان - با روح و زنده و تلاشگر و خداجو - بر مى‏آمد، که جوهره واقعى آن توانست علاوه بر نابودسازى قدرتى دیرپا و تا دندان مسلح، در نظام دو قطبى جهان زلزله درافکند و یک پایه آن را تاکنون بکلى برکند. این لرزه که بر اندام "الحاد" مغرور و سر تا پا مسلح و قدرتمند "شرق "افتاد و آن را از بیخ و بن برافکند، باید درست‏شناخته شود: شرق در بنیان "فلسفى" بسیار مغرورانه و متبکرانه خود، از کلیه عناصر پیشرفته ترین دست آوردهاى "علمى" زمان، بهره جسته بود و با تکیه بر دیرینه شناسى و مردم شناسى و تاریخ و فرهنگ و هنر و فیزیک و شیمى و ریاضیات و همه دانشهاى پیشرفته بشرى، اعلام کرده بود که دوران "دین" سپرى شده و مقوله "دین" تنها در "نهانخانه تاریخ" قابل بررسى است. . . "مارکسیسم - لنینیسم" به عنوان پیشرفته ترین و علمى ترین و مقتدرترین فلسفه و نظام با پشتوانه میلیونها انسان دادخواه و ستم ستیز و با فراهم آوردن نیرومندترین پشتوانه تسلیحاتى و فتح وسیعترین و پرجمعیت ترین کشورها که در نقشه جغرافیا، چشم هر بیننده را خیره مى‏کرد "دین" را به عنوان "افیون جامعه "و " زائده امپریالیسم" و "توجیه گر کاپیتالیسم "معرفى مى‏کرد و با تمام نیرو، به محو آثار کلیه مذاهب، در هر نقطه و مکان که جاى پائى مى‏یافت، همت مى‏گماشت. . . و این فریاد کوبنده و "دیو" برانداز و "جمهورى اسلامى" ساز امام خمینى بود که این "الحاد" علمى و مسلط و مسلح و مقتدر را "از درون" متلاشى کرد.



خرید و دانلود تحقیق درباره ابعاد ناشناخته امام خمینى (رحمت الله علیه)ا


مقاله درمورد خاطرات نماز امام خمینی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

خاطرات نماز امام خمینی

روز اولی بود که شاه رفته بود. امام در نوفل لوشاتو فرانسه اقامت داشتند. نزدیک به سیصد الی چهارصد خبرنگار خارجی از کشورهای مختلف، اطراف منزل امام جمع شده بودند. تختی گذاشتند و امام روی آن ایستادند تا به سؤالات خبرنگاران پاسخ دهند. تمام دوربینها کار می‌کردند. هنوز دو سه سؤال بیشتر از امام نشده بود که صدای اذان ظهر شنیده شد. امام  بلافاصله جمع خبرنگاران راترک کردند و فرمودند:« وقت فضیلت نماز ظهر می‌گذرد.»تمام حاضرین از این  که امام محل را ترک کردند، متعجب شدند.کسی از امام خواهش کرد: «چند دقیقه ای صبر کنید تا چند سؤال دیگر هم بشودو بعد برای اقامة نماز بروید.»امام با قاطعیت فرمودند: « به هیچ وجه نمی شود» و برای خواندن نماز رفتند.

مؤذن دلیر

یکی از مسائلی که برای عراقی ها گران تمام می شد ، خواندن نماز جماعت و گفتن اذان در وقت نماز بود.یک روز صبح، یکی از بچه ها زودتر از بقیه بیدار شد و شروع به گفتن اذان کرد. این کار هر روز انجام می شد؛ اما دور از چشم نگهبانان عراقی. آن روز هنوز اذان بسیجی به پایان نرسیده بود که سر و کلة یکی از نگهبانان پیدا شد و با فریاد از او خواست تا کارت شناسایی‌اش را بیاورد. اما او تا اذان را به پایان نرساند، کوچکترین توجهی به عراقی نکرد، بسیجی بعد از گفتن اذان با خونسردی به پنجره نزدیک شد و از نگهبان عراقی پرسید که چه می‌خواهد.نگهبان که رگهای گردنش از شدت عصبانیت متورم شده بود، مجدداً فریاد کشید: « مگر نگفتم کارتت را بیاور؟ مرا مسخره می‌کنی! چنان بلایی سرت بیاورم که تا ابد یادت بماند.» بسیجی با همان خونسردی کارتش را در آورد و به نگهبان بعثی داد.ساعتی بعد با طلوع آفتاب، درِ سلول برای گرفتن آمار باز شد.پس از آمار گیری، یکی از سربازان عراقی فرد اذان‌گو را صدا زد و با خود برد.

روزهای آخر بیت المقدس

پرچم در میان نخلهای همرنگ گم می شود. با آنکه همه خسته اند و خیس عرق، منبعهای آب پر می شود. « سعید» تدارکاتچی دسته هم به دنبال شام می‌رود.می‌روم وضو می‌گیرم و بر می‌گردم. هوا کم‌کم تاریک می‌شود. از دور دستها و از میان نخلها، آوای قرآن بلند است. هر کس از سویی می‌آید. کم‌کم چادر پر می‌شود. عده‌ای به نماز و بعضی هم به صف می‌ایستند. حسن از صف اوّل رویش را برمی‌گرداند. همه را می‌کاود، بلند می‌شود و می‌آید.- اذان شده؟ بگم؟- برو بیرون چادر بگو!می‌رود بیرون چادر، کنار علی می ایستد. صدای اذانش بلند می‌شود. از هر سو و از کنار هر چادر، صدای اذانی بلند است. صدایش در میان دیگر صداها گم می شود. اذان تمام می‌شود. یکی جلو می‌ایستد و صدای تکبیر از تک تک صفها بلند  می‌شود.« الله اکبر» می‌گویم و به نماز می‌ایستم. احساس می‌کنم چیزی در جلوی صورتم حرکت می‌کند. مور مورم می‌شود و با دست آن را پس می‌زنم. صدای زی........ نگ در گوشم می‌پیچد. اعتنا نمی‌کنم، صدا بلندو بلندتر می شود....... خدایا، این دیگر صدای چیست؟با دست می زنم. صدا قطع می‌شود. ناگهان پایم می‌سوزد. سوزشی دردناک. ناخودآگاه پاهایم می‌خواهند به عقب بروند. خودم را کنترل می‌کنم. دستم می‌سوزد. آنرا می‌خارانم.....«ا... اکبر، سبحان ا....»به رکوع می رویم. دستهایم را می‌خارانم و بعد به سجده می‌روم. قبل از رسیدن به زمین دستهایم را به طرف پایم می برم. می خواهم از سوزشی که مثل خوره در پاهایم افتاده است، راحت شوم. بلند  می‌شویم. دوباره شروع می‌شود. پاهایم، دستهایم و صورتم می‌سوزد. خودم را می‌خارانم. همه خود را می‌خاراننند. دردی است مشترک، نماز تمام می شود. جنب و جوشی در صفحها می‌افتد. یاد صحبتهای دو کوهه می‌افتم؛ قبل از حرکت.- می‌روید کارون! بیچاره‌اید. پشه‌ها بیچاره‌تان می‌کنند.... تا صبح نمی‌توانید بخوابید ... فاتحه خودتان را بخوانید.- پشه ها غوغا می‌کنند. خودمان را می‌خارانیم ، یکسره و بی توقف.- هیچ کس آرام نیست. صدای چند نفر از میان صفها بلند می شود:- بابا اینجا دیگه کجاست؟- این پشه‌ها مگر تا حالا آدم ندیده‌اند؟- آدم دیده‌اندؤ فرشته ندیده‌اند. نماز عشا هم خوانده می‌شود.- سفره در وسط چادر پهن می‌شود. همه به دورش می‌نشینند. سعید فریاد می‌زند: - « برادر! اگر دورنان زیاد بیاید، دست و پاهای همه‌تان را می‌بندم و اندازم بیرون تا صبح مهمان پشه‌ها باشید!»« حمزه» بی معطلی جواب می‌دهد:« صد رحمت به ننه بزرگ خسیسم»

نماز در اسارت

درست هنگام غروب بود که من و دو تا از بچه ها به نامهای علی و صادق، اسیر دشمن شدیم. دور تا دورمان را سربازهای عراقی محاصره کرده بودند. با این که دستهایمان را از پشت بسته بودند، ولی با احتیاط در کنارمان حرکت می کردند. دو، سه ساعتی گذشت تا ماشینی برای بردن ما به بغداد آمد.هر کدام از ما بین دو سرباز عراقی نشسته بودیم و جای تکان خوردن هم نداشتیم. چشمم به قیافه صادق افتاد که با نگرانی به بیرون نگاه می کرد. فکر کردم که ترسیده است.با اشارة سر گفتم: چه «شده؟»صادق آسمان بیرون را که درتاریکی فرو رفته بود، نشان داد، و آرام گفت: « نماز نخواندیم.» من که تازه متوجه علت نگرانیش شده بودم، یادم آمد که نماز مغرب و عشا را نخوانده‌ایم. با خود گفتم: « هر چه باشد، این عراقیها هم مسلمانند. شاید بگذارند نماز بخوانیم.»رو به سرباز عراقی که بین من و صادق نشسته بود، کردم و گفتم:« صلاه، صلاه»



خرید و دانلود مقاله درمورد خاطرات نماز امام خمینی


تحقیق در مورد امام خمینى و نظم عادلانه جهانى

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

امام خمینى و نظم عادلانه جهانى

نویسنده: دکتر توفیق عبد العزیز

مترجم: فاطمه جعفرى

مقدمه

صحبت درباره ضرورت وجود نظم نوین جهانى همچنان به عنوان یکى از بحث‏ برانگیزترین مسائل جهان است. طى دو هفته گذشته تفکر جدیدى در مورد ضرورت فورى وجود تغییرات، الگوهاى جدید همکارى و مشارکت و وابستگى متقابل و همزیستى، به عنوان نوش دارویى جهت مقابله با تهدیدهاى مختلف متوجه بقاى بشر، ارائه شده است. این تفکر جدید ناشى از تغییر شکل تصادفى و پیش بینى نشده جهان و تحمیل ارزشهاى عجیب به مردم جهانى است که همه جاى این جهان را تسخیر کرده‏اند. تهدید اصلى متوجه بقاى بشر، جهان دو قطبى کمونیسم و کاپیتالیسم به همراه جنگ سرد، جنگ ستارگان، بحرانهاى انرژى، بحرانهاى اخلاقى و نابودى بشر بود. جهان اسلام به نحو اسف انگیزى در دام افتاد و مخصوصا در این بحرانها مورد هدف قرار گرفت.

به دنبال آن، تکرار صداى ناقوس مرگ آشفتگى مسلمانان که در سرزمینهاى اسلامى و جهان اسلام به گوش مى‏رسید بسیار غم‏انگیز بود. در اوج این سردرگمى موهن و عکس العمل سازمان نیافته مسلمانان سراسر جهان، خداوند متفکرى سرنوشت‏ساز، انسانى با انگیزه و الهام بخش و فردى فعال که دگرگون کننده موقعیت آن زمان بود به‏نام آیت‏الله خمینى را از ایران برانگیخت. فردى که کار و زندگیش نه تنها اعتماد به نفس مسلمانان را به آنان بازگرداند بلکه بعد جدیدى را جهت تفکر معرفى کرد و حداقل قطب سوم یعنى اسلام را جز موارد مورد بحث جهان قرار داد. خلاصه مطلب آنکه، امام خمینى براى تغییر نظام سیاسى جهان کار و زندگى کردند و در ظرف دو دهه، فعالیت‏خود را با ایجاد انقلاب اسلامى کامل کرده و درزمانى که مسلمانان امید خود را جهت مشاهده مجدد اسلام از دست داده بودند، کشورى اسلامى را بنیان نهادند. بنابراین امام خمینى اساس اعتماد به نفس مجدد در مسلمانان ، امید تازه براى بقاى اسلام و مسلمانان، روش جدید مقابله مسلمانان با دشمنان و نیاز ضرورى تفکر جدید مسلمانان با توجه به حمله اگاهانه و جهانى دشمن علیه ما را بنیان نهادند.

این مقاله مسائل مربوط به زندگى و فعالیتهاى امام خمینى در مورد جنبش احیاگرى اسلامى و سرنوشت و مسئولیتهاى مسلمانان را - با توجه به رکود فکرى ما، در مواجه با جنگهاى پیشرفته، چند جانبه و خستگى ناپذیر بررسى مى‏کند. این مقاله به پنج‏بخش تقسیم مى‏شود که در هیچ یک از این بخشها درباره امام خمینى مستقیما مطلبى عنوان نشده چرا که جهان هم اکنون ایشان و جمهورى اسلامى ایران را مى‏شناسد. و بیدارى جدید میان مسلمانان از سال 1979 تاکنون و تلاش تازه کفار جهت ریشه کردن اسلام نابود نشدنى، شواهدى از شخصیت پیچیده و پویاى امام خمینى است. بخش اول اسلام قبل از ظهور امام خمینى را با تاکید بر موقعیت مسلمانان در آن زمان مورد بحث قرار مى‏دهد. گستاخى کفر و کفار جهت تاسیس مجدد جهان کفر پس از آنکه ایشان به طور موفقیت آمیزى به مخالفت‏با آنان پرداخته و در صدد جایگزینى آن با جهانى بهتر براساس دستورات خداوندى یعنى اسلام برآمدند و نیز انحطاط اسلام مورد توجه قرار گرفته آنچنانکه این سقوط به کفار دل و جرات بخشید اما شجاعت امام خمینى و بیش از آن دستورات اسلامى قاطع موجب حیرت آنان شد.

بخش دوم واکنش مسلمانان و جهان را نسبت‏به موقعیت اسلام جدید امام خمینى و نیز تعریف جدید جهان را بررسى مى‏کند.

بخش سوم تاثیرات نظم نوین جهانى را با توجه به حمله بى‏امان جدید به اسلام و مسلمانان - شامل بحرانهاى خلیج فارس و خاورمیانه و تبلیغ تروریسم، تحجر افراطگرایى و فرقه‏گرایى میان مسلمانان - را که منجر به ضعف، تفرقه، انحطاط و بى‏ارتباطى بیشتر مى‏شود مورد بحث قرار مى‏دهد.

بخش چهارم با توجه به مسائل امروز خواستار تامل جدى رهبران و اندیشمندان مسلمان در قبال این مسائل مى‏شود.

بخش پنجم با فرا خواندن جهت‏برقرارى وحدت اسلامى جهانى، غیر قوم گرا، غیر نژاد پرست و نیز جهانى شدن مسلمانان از طریق گفتگوهاى مداوم و ارائه نوع دیگرى از جهان، نتیجه مى‏گیرد که امام خمینى به هیچ منطقه جغرافیایى و یا اصل و نسبهاى مادى تعلق نداشتند، بنابراین ایشان هرگز نمى‏میرند.

1 - 1 - حکم خداوند براى مسلمانان و اسلام

هنگامیکه خداوند مى‏خواست آدم را خلق کند به فرشتگانش فرمود: "من در زمین خلیفه‏اى خواهم گماشت. (سوره دوم قرآن آیه 30) . " در این جمله مسائل مهمى، سرنوشت و وظایف بشر را تحت تاثیر قرار مى‏دهد. خداوند نفرموده است که "خلق مى‏کند" بلکه فرموده است "مى‏گمارد". این به این معنى است که هرگونه تسهیلاتى جهت‏بقا و موفقیت‏بشر براى وى مهیا شده است. خداوند همچنین این موضوع را در آیه 70 از سوره 17 از قرآن تایید نموده و بر استلزامات معنوى اختلافات در نعمات الهى تاکید مى‏کند این در حالى است که مسئله خلافت را نیز (آیه 165 سوره 6) مورد تاکید قرار مى‏دهد. سپس خداوند وعده وراثت قدرت را مى‏دهد به شرط آنکه بشر بدرستى ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد. (قرآن ، سوره 24 آیه 55) . گرچه در همین آیه خداوند وعده زوال کسانى را مى‏دهد که به سوى کفر گرویده‏اند.

بنابراین خلاصه حکم خداوندى براى مسلمانان این است که ما به عنوان جانشینان وى بر روى زمین هستیم. این مسئله به این مطلب اشاره دارد که ما باید مسئولیت ایجاد بهشت‏بر روى زمین را به عنوان گواهان مردم بر عهده بگیریم. (سوره 2 آیه 143 و سوره 22 آیه 78 از قرآن) . بنابراین توجه ما، در زندگى باید بر روى فعالیتهاى دائمى و پیوسته جهت انجام اقدامات پیشرونده متمرکز باشد، اقداماتى که جنگل جهانمان را تغییر داده و مبدل به بهشتى خواهد کرد که توسط خداوند توصیف و توسط آدم تجربه شده است. خلاصه آنکه ما اربابان جهان مادى هستیم که به منظور ساختن آن مطابق با خواسته خالق، با سعى و تلاشمان باید بر آن چیره شویم که این تاثیر جدى و عمده عبادت و جهاد است.

مسلمانان اولیه، با توجه به رهبرى کامل و بهره‏مندى از روشى مطمئن جهت کسب موفقیت در اجراى تعهدات خلافت، شهادت و بندگى خداوند مهربان، اسلام را کاملا درک کرده بودند.

آنان مى‏دانستند که تنها با انجام چنین مسئولیتهایى است که خداوند را، به حقیقى‏ترین شکل عبادت کرده‏اند و از لحاظ مادى نیز در این دنیا موفق شده و در جهان آخرت نیز در کسب سعادت ابدى موفق خواهند شد.

مسلمانان اولیه علیه تمامى مشکلات مبارزه کرده و اربابان بزرگ جهان، معلمان بشریت و حاملان قانونى تمدن حقیقى شدند، آنان جهان خود را مبدل به بهشت کردند. از جهان خود لذت بردند و لذت مزبور را به جهانهاى دیگر نیز ارائه دادند. بر بیشتر قسمتهاى جهان مسلط شده و موجب بهره‏مندى و لذت بردن بشر از نعمت عبادت واقعى در اسلام شدند.

2 - 1 - نسل آینده

کسانى که به دنبال نسل اولیه آمدند به لذت بردن از فواید مادى ثمره تلاش و مبارزه نسلهاى اولیه پرداخته و در نظام سیاسى، اجتماعى و اقتصادى که حاصل خون و عرق نسل اولیه بود در رفاه زندگى مى‏کردند. آنان جهت‏برقرارى این نظام هیج‏گونه کمک و مشارکتى نداشتند. زمانى که فقط به مسائل عبادى و عرفانى و برخى موارد به مسائل فرهنگى و هنرى تاکید مى‏کردند در واقع آغاز انحطاط و تباهیشان بود.

3 - 1 - سلطه غرب

زمانى که مسلمانان درباره پاکى خون پشه بحث مى‏کردند، جهان غرب بهترین هنر اسلام که توسط اکثریت مسلمانان رها شده بود را فراگرفته بود. سلطه غرب که با جنگهاى صلیبى آغاز شده بود با امپریالیسم، استعمارگرى و اسارت کامل زمینها، مغز، اندیشه و همه چیز مسلمانان به اوج خود رسید.

در اوج سقوط مسلمانان، آنان از خواب بیدار شده، با اشغال و اسارت دموکراسى، حکومت پارلمانى، کاپیتالیسم، سوسیالیسم، رفاه‏طلبى و دیگر "ایسم"هاى مربوطه، متوجه واقعیتهاى پیشرفته کفر شدند جهان اسلام شکست‏خورد و تا سال 1925تمامى ارزشهایمان از دست رفته بود.

4 - 1 - واکنش مسلمانان

تعداد معدودى از مسلمانان آگاه که نسبت‏به این وضع اسف بار واکنش نشان دادند اکثرا آشفته، نابسامان و ناتوان بودند. در برخى موارد فرصت طلبان جهت‏شکست هرچه بیشتر مسلمانان و پیچیده‏تر کردن مشکلات از وضعیت عادى سؤاستفاده مى‏کردند. شاید بتوان از طریق سخنان ضیاءالدین صدار تصویر تقریبا کاملترى از شرایط مزبور را درک کرد:

"نظم اجتماعى که اکثر اوقات در کشورهاى اسلامى اجرا مى‏شود بطور پیوسته تنش زا، اغلب نابسامان و خشن و گاهى اوقات بى‏اعتبار است. همواره تعداد افراد معدودى هستند که علیه سلطه تحمیلى ایسم‏هاى گوناگون و براى آنچه که به نظر آنان ارزشها و معیارهاى اسلامى است، مبارزه مى‏کنند. اما اکثریت در اقیانوس تغییرات اجتماعى و استبداد تکنولوژیکى ازریشه درآمده و سرگردانند و با معیارهاى اخلاقى غرب درگیر شده دیدگاهها و عادات اجتماعى کاملا بیگانه را پذیرفته و اغلب در جرم و فساد و خشونت و شرارت در حال غرق شدن هستند.

سیاست‏براى توده‏هاى مسلمان مبدل به بازى حاصل جمع صفر شده است. بازیى که در آن، آنان براى از دست دادن هرآنچه که دارند و بدست آوردن هیچ چیز به پا مى‏خیزند. نظام هرچه که باشد، رهبرى، ایدئولوژى انقلابى را به منظور اهداف پوزش خواهانه بکار مى‏برد. این امر به عنوان توجیه کاربرد آنان از قدرتشان و نیز به عنوان وسیله‏اى جهت تثبیت این قدرت یا بطور خلاصه به عنوان "افیون" جدید مردم عمل مى‏کند، بنابراین مسلمانان از روز استقلالشان تاکنون تحت‏حکومت اقلیت نخبگان بودند. نخبگان مسلما احساس خودستایى و دارا بودن قدرت مطلق مى‏کردند. آنان اهداف محدود و زودگذر را به دستورات جهانى تبدیل کرده بودند. سنت‏گرایان، نوگرایان، پیشرفت و توسعه تکنولوژیکى، ناسیونالیسم، دموکراسى همه و همه سهم مهمى را در استیلاى اکثریت مسلمانان توسط اقلیت نخبگان داشت.

متاسفانه ، مسلمانان با رضایت غیر قابل باورى نادانى خود را مى‏پذیرند و تا حدودى هم به آن افتخار مى‏کنند. آنان در بحران حاد اجتماعى، اقتصادى و سیاسى بسر مى‏برند. با این وجود به گونه‏اى شگفت انگیز احساس کاذبى از امنیت را در خود بوجود آورده و گسترش داده‏اند. خواندن قرآن حتى اگر معنى آن را هم نفهمند برایشان رحمت و برکت‏به همراه مى‏آورد. این کاخهایى که بر روى شنهاى ناپایدار قرار دارند بر درک کوته‏بینانه و خارج از مبحث اسلام بنا نهاده مى‏شود. " (ضیاءالدین صدار: آینده تمدن مسلمانان صفحات 71 - 69) "

نتیجه چنین وضعیت تاسف بارى، سرگردانى و یاس و دلسردى در میان جوانان بود که منجر به نا امیدى آنان در مورد احتمال مشاهده مجدد اسلام مى‏شد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد امام خمینى و نظم عادلانه جهانى


تحقیق در مورد امام خمینی و نقش زن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 5 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

امام خمینی و نقش زن

امام خمینی پیشوا و رهبر کبیر انقلاب همواره در سخنان روشنگرانه خود اشاره به مبارزات و جهاد زنان نموده و بیان می کردند که ما انقلاب خود را مرهون همت زنان می باشیم که حتی در دوران جنگ هم ، همه گونه ا زخود ایثار و فداکاری نشان دادند و به سهم خود مردانه مبارزه کردند .

دلایل عقب ماندگی زنان در قرون

1 ـ جلوگیری از رشد فرهنگی و آگاهی زمان :

جلوگیری از رشد و فرهنگی و آگاهی زن به هر دلیل ، خواه به جهت استثمار و سرکوبی زنان در جهل و نادانی و حکومت مرد سالاری در خانواده و اطاعت کورکورانه و نداشتن هیچ گونه حقی د رخانواده از حیث دارایی و درباره فرزند که در اثر همین نا آگاهی و بی سوادی در طول تاریخ ، از حیطه وجود انسانی برکنار بود ، و سواد آموزی و درس خواندن را برای او گناه می دانستند .

2 ـ استدلال زنان از نظر اقتصادی :

جهت اقتصادی زن در خانواده و این که بتواند روی پای خود بایستد و همیشه جیره خوار ونان خور مرد باقی بماند و در شرایط منحنی زندگی به دست نیازش به سوی مرد دراز باشد واین فقر اقتصادی و گرانی از بی سرو سامانی و گرسنگی و از طرفی جهل و بی سوادی به طرف آسایش فریبنده ای هم چون خرافات پرستی و سحر و جادو متمایل گردد تا بتواند به هر حیله و نیرنگ ، مهر و عطوفت مردش را به عنوان حامی و سایه ، بالای سر خود داشته باشد .

3 ـ ازدواج زود رس دختران

ازدواج زود رس دختران در بعضی خانواده ها به خصوص روستاها به هر چه باید زودتر دختر را به خانه شوهر بفرستند تا سر بار خانواده نباشد و به اصطلاح شرش را ا زخانه کم کنند وتنها پسر را کمک اقتصادی است و می تواند نان آور خانه باشد نگه دارند و به این طریق دختران خردسال ونابالغ از دوران بچگی بدون هیچ گونه آگاهی ، در خانه شوهر با هزاران سختی مواجه می شوند ومانند یک ماشین جوجه کشی دچار زایمان های متعددی و خطرناک می شوند و در نتیجه دوچار انواع بیماری و پیری زودرس می گردند .

« مشخصات طبیعی و استعداد زن »

1 ـ زن در مسیر تحول و تکامل جبری

در مسیر تحول وتکامل جبری زنان دگرگونی های مختلفی در وضع فرهنگی و اجتماعی زنان رخ می دهد . اما این دگرگونی ها در همه جای دنیا یکسان نیست به طوری که می توان گفت قبلاً در کشورهای اروپا و آمریکا و سپس در سیستم سوسیالیستی ، زنان بیشتر در مسیر این آثار قرار گرفتند و به موازات مشکلات اقتصادی و فشار زندگی وارد معرکه و کارزار زندگی شدند و از نیروی خود حداکثر استفاده راکردند ولی در ممالک شرق این تحولات به جهاتی به کندی صورت گرفتند و زنان این سرزمین قرن ها ی متمادی در گرو سنت و تعصب و رسوم گذشتگان و د رمیان چهار دیواری خانه و حرمسراها محبوس و زندانی مردان بودند.

2 ـ نظر مردان ممالک شرقی در مورد زنان

این گروه ادعا می کردند که زن هیچ گونه لیاقت و کارآیی انسانی ندارد تا متوجه حقوق خود شود و قادر نیست در هیچ کاری با مردان به رقابت بپردازند و معتقد بودند که زن با قوای فکری ناقص اگر در اجتماع ظاهر شود چون هنوز راه را از چاه نمی شناسد و ممکن است به طرف بدبختی و انحراف روی آورد .

3 ـ حفظ مشخصات طبیعی و خصوصی زن

در این زمان که بر مبنای اصول عقیدتی اسلام ، حقوق زن ومرد از نظر انسانی یکسان در نظر گرفته شده بازهم ضروری است که مشخصات طبیعی وخصوصی زن حفظ شود یا حد تعادل و تناسبی بین سیرت زنانه و خوی مردانه برقرار شود چرا که اگر این تعادل برقرار نباشد نظام زندگی اجتماعی مختل شده ووظیفه خصوصی هر یک از میان می رود و بسیار دیده شده که اشغال زنان به کاری که خلاف روحیه و اقتصادی جسمانی وعاطفی آنان باشد نتایجی ثمر بخش به بار نیاورده و زیان بخش بوده است .

4 ـ عقیده تاگور درباره ی عواطف و آزادی زنان

تاگور در اغلب آثار خود صورت های مختلفی از احساسات و آمال زن را بیان می کند ، آزادی نامحدود زن را حضر به حال او می داند و امیال و عواطف او را در حد اعتدال سزاوار پرستش می شمارد و عقیده دارد که طبیعت زن طوری است که چون عاطفه او بیش از حد اعتدال رو به جنبش آورد او را از آنچه باید باشد دوری می کند روح زن مانند رودخانه است که چون جریان آن ساکت و آرام باشد قوه مفیدی است ولی چون طغیان کند و به هیجان آید جزویرانی کاری ندارد .

5 ـ عقیده جامعه سوسیالیستی در مورد زنان :

کشورهای سوسیالیستی عقیده دارند که زن را از هر حیث می توان مانند مرد تربیت کرد و از نیروی بدنی او نیز حداکثر استفاده را به نفع تولید و اقتصاد به دست آورد و معتقدند که تفاوت توان روحی و جسمی مرد و زن در اثر تلقین و تربیت اولیه است بنابراین دختر را هم باید از بدو تولد مثل پسر تربیت کرد و به ثمر رساند .

6 ـ نظر نویسنده درباره تفاوت طبیعی و غریزی زن و مرد :

تفاوت طبیعی و غریزی میان این دو جنس قابل دقت و ضروری است بدیهی است که حدود کار و وظیفه هر دو ، باید فراخوار حال آنها باشد از دوران طفولیت بازی های پسران با دختران فرق دارد ، میل طبیعی دختران به عروسک بازی و بچه داری و نظافت است ، ولی پسران با کارهای فنی و خشن مردانه مانند : ماشین بازی و تراکتور سواری که در تخصص مردان است علاقه نشان می دهند . هنگام رشد و بلوغ ، بزرگترین بهره آنها برای زندگی و جامعه آن است که یکی با روح ظرافت و غریزه زنانه به سمت مادری و



خرید و دانلود تحقیق در مورد امام خمینی و نقش زن