واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

شمارش گلبولهای قرمز خون 1

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

عنوان آزمایش : شمارش گلبولهای قرمز خون

وسایل مورد نیاز : پیپت ملانژور ـ لام نئوبار ـ خون ـ سرم فیزیولوژی .

مقدمه :

گلبول قرمز از غشا و سیتوپلاسم تشکیل شده و دارای اندامک زیادی نمی باشد و بعضی از آن ها هسته داشته و بعضی ندارند . در زیر غشا یک کمیلکس پروتئینی وجود دارد 60 گلبول قرمز آب است برای ساختن گلبول قرمز ویتامین B12 لازم است که ویتامین های گروه B تا حدی نقش غذایی دارند . همچنین به آهن هم نیاز داریم . کمبود آن باعث آنمی می شود .

شرح : دو قطره خون می گیریم . قطره اول را دور می ریزیم چون سلول های خونی نباید با سلول های پوست قاطی شود . پیپت را ابتدا شسته و بعد نوک پیپت را قطره خون و بعد می مکیم تا حد 5/0 و بعد از دهان بیرون آورده و سر آن را می گیریم که پایین نریزد و بعد داخل سرم فیزیولوژی گذاشته و دوباره مک می زنیم تا خط 100 این کار را انجام می دهیم با این کار 200 بار دقیق می کنیم . سپس یک قطره از محلول داخل پیپت را بین لام و لامل روی قسمت صلیبی می ریزیم سپس لام را زیر میکروسکوپ گذاشته و نگاه می کنیم . در وسط گرانیکول یک قسمت صلیبی شکل وجود دارد که به صورت مربع می باشد که گلبولهای قرمز در وسط این مربع ها شمارش گلبول های روی خط ها را میانگین می گیریم و 4 مربع از چهار گوشه و یکی از وسط را شمارش می کنیم .

محاسبات :

5/51 =+48 : مربع اول

چهار خانه به سمت راست می رویم 5/49 = +44 : مربع دوم

چهار خانه به سمت پایین می رویم 62=+5

چهار خانه به سمت پایین می رویم 66=5+61

مربع وسطی 49=+47

توضیحات راجع وسایل مورد استفاده در این آزمایش

ـ پیپت ملانژور از دو قسمت : 1ـ شیشه 2ـ لوله منعطف تشکیل شده است .

شیشه از ساقه و حباب روی ساقه دو عدد وجود دارد ، اما تمام این ساقه خالی نیست و داخل آن یک لوله موئین یک بهم زن قرمز وجود دارد . بالای حباب 100 نوشته شده است یعنی (1) لام تئوباز : هم طول، هم عرض و هم ضخامت فرق می کند و دارای شیارهایی هستند و این صلیب محل تلاقی شیارها است و یک مربع بزرگ در وسط صلیب ایجاد شده که اضلاع آن سه خطی است . داخل این مربع کوچک 25 مربع کوچک است و هر کدام از آنها اضلاع سه خطی دارند حدود 400 مربع داخل مربع بزرگ برای شمارش پلاکتها و گلبول های قرمز و سفید مورد استفاده است ما با مربع های شش گانه کار نداریم فقط ما با مربع بزرگ کار داریم چون خون آنجا جمع می شود.

همکاران : سروش آقاسی – بصیر محمدی



خرید و دانلود  شمارش گلبولهای قرمز خون 1


شمارش گلبولهای قرمز خون 2

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

عنوان آزمایش : شمارش گلبولهای قرمز خون

وسایل مورد نیاز : پیپت ملانژور ـ لام نئوبار ـ خون ـ سرم فیزیولوژی .

مقدمه :

برای ساخت گلبول قرمز شرایطی برای تحریک لازم است مثل خونریزی و یا رفتن به ارتفاعات که اکسیژن کم است . زیر غشاء گلبول قرمز یک کمیلکس پروتئینی وجود دارد که بعد از 120 روز این غشاء از بین می رود و غشا شکننده می شود و در مویرگ های باریک طحال با مشکل مواجه می شوند . مهمترین ماده آلی گلبول قرمز Hb هموگلوبین است که هموگلوبین دارای Fe و 4 زنجیره پروتئینی به نام گلوبین که در بیماران تالاسمی این زنجیره ها شکل نمی گیرد . کمبود گلبول قرمز باعث می شود که دارای انواع آنمی ناشی از دفع خون ،آنمی پلاستیک ، بالغ نشدن گلبول های قرمز ،آنمی همولتیک .

شرح : دو قطره خون می گیریم . قطره اول را دور می ریزیم چون سلول های خونی نباید با سلول های پوست قاطی شود . پیپت را ابتدا شسته و بعد نوک پیپت را قطره خون و بعد می مکیم تا حد 5/0 و بعد از دهان بیرون آورده و سر آن را می گیریم که پایین نریزد و بعد داخل سرم فیزیولوژی گذاشته و دوباره مک می زنیم تا خط 100 این کار را انجام می دهیم با این کار 200 بار دقیق می کنیم . سپس یک قطره از محلول داخل پیپت را بین لام و لامل روی قسمت صلیبی می ریزیم سپس لام را زیر میکروسکوپ گذاشته و نگاه می کنیم . در وسط گرانیکول یک قسمت صلیبی شکل وجود دارد که به صورت مربع می باشد که گلبولهای قرمز در وسط این مربع ها شمارش گلبول های روی خط ها را میانگین می گیریم و 4 مربع از چهار گوشه و یکی از وسط را شمارش می کنیم .

محاسبات :

5/51 =+48 : مربع اول

چهار خانه به سمت راست می رویم 5/49 = +44 : مربع دوم

چهار خانه به سمت پایین می رویم 62=+5

چهار خانه به سمت پایین می رویم 66=5+61

مربع وسطی 49=+47

توضیحات راجع وسایل مورد استفاده در این آزمایش

ـ پیپت ملانژور از دو قسمت : 1ـ شیشه 2ـ لوله منعطف تشکیل شده است .

شیشه از ساقه و حباب روی ساقه دو عدد وجود دارد ، اما تمام این ساقه خالی نیست و داخل آن یک لوله موئین یک بهم زن قرمز وجود دارد . بالای حباب 100 نوشته شده است یعنی (1) لام تئوباز : هم طول، هم عرض و هم ضخامت فرق می کند و دارای شیارهایی هستند و این صلیب محل تلاقی شیارها است و یک مربع بزرگ در وسط صلیب ایجاد شده که اضلاع آن سه خطی است . داخل این مربع کوچک 25 مربع کوچک است و هر کدام از آنها اضلاع سه خطی دارند حدود 400 مربع داخل مربع بزرگ برای شمارش پلاکتها و گلبول های قرمز و سفید مورد استفاده است ما با مربع های شش گانه کار نداریم فقط ما با مربع بزرگ کار داریم چون خون آنجا جمع می شود.

همکاران : سامان صالحپور ، هادی کرمی



خرید و دانلود  شمارش گلبولهای قرمز خون 2


شمارش گلبول های سفید خون

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

 

1 - دو عدد لام 2- لانست

 

3-میکروسکوپ 4-الکل 5-پنبه 6- رنگ گیسما 7- قطره چکان

 

انگشت خود با زخم کردن به وسیله lancet مقداری خون تهیه می کنیم. خون را در قسمت پنج میلی متری انتهای لانست قرارا می دهیم و سپس گسترش خونی تهیه می کنیم .  

نحوه تهیه گسترش خونی(اسمیر): لام دیگر را با زاویه 45 درجه روی لام زیر قرار می دهیم و آن را به قطره خون نزدیک می کنیم اما نباید داخل خون وارد شود.چون این کار سبب تغییر شکل گلبول می شود. سپس لام را با سرعت ثابت به عقب باز می گردانیم.

تذکر: دست نباید با لام تماس داشته باشد. زیرا دراین صورت دست به گلبول فشار وارد کرده باعث تغییر گلبولها میشد.  نباید خون پله پله باشد.

ثابت کردن یا فیکس کردن خون روی لام توسط الکل متانول انجام می گیرد. روی سطح لام خونی قطره قطره الکل متانول96% میریزیم بطوریکه الکل تمام سطح لام خونی را فرا گیرد . صبر می کنیم تا الکل روی سطح لام خوب خشک شود.(این عمل را ثابت کردن لام خونی با الکل گویند. این لام برای رنگ آمیزی آماده است .

با رنگ گیسما لام را رنگ امیزی می کنیم؛ 20-30 دقیقه صبر می کنیم تا رنگ روی نمونه اثر بگذارد. بعد ازگذشت 20تا 30 دقیقه رنگ روی لام را دورمیریزیم.لام را زیر شیر آب با جریان ملایم گرفته تا رنگ های اضافی خوب شسته شود. باید دقت شود که فشار آب به حدی نباشذ که خون روی لام کنده شود حالا سلول های خونی روی لام رنگ گرفته اند. میگذاریم لام خشک شود. سپس روی لام یک قطره روغن ایمرسیون می چکانیم بعد زیر میکروسکوپ با عدسی شیئیX 100 لام را مورد مطالعه قرار می دهیم. در تمام مراحل متوجه بود که لام را پشت و رو نه گذاشته نشود 0 داده و مشاهده را از قسمت سفید شروع میکنیم. طریقه شمردن گلبول های سفید خون : زمانیکه لام را زیر میکروسکوپ می گذاریم باید شمارش را از یک نقطه شروع کنیم و مرحله به مرحله ادامه دهیم تا جایی را نشمرده باقی نگذاریم.

نام همکار: خانم شورورزی

تفکیک گلبول های سفید در میدان اول

نوتروفیل

2

لنفوسیت

1

مونوسیت

2

ائو زینوفیل

0

بازوفیل

0

جمع

5

نتیجه میدان نخست

تفکیک گلبول های سفید در میدان دوم

نوتروفیل

2

لنفوسیت

۱

مونوسیت

۰

ائو زینوفیل

0

بازوفیل

0

جمع

۳

نتیجه میدان دوم

تفکیک گلبول های سفید در میدان سوم

نوتروفیل

۱

لنفوسیت

1

مونوسیت

0

ائو زینوفیل

1

بازوفیل

0

جمع

۳

تفکیک گلبول های سفید درسه میدان میکروسکپی

نوتروفیل

7

لنفوسیت

6

مونوسیت

2

ائو زینوفیل

3

بازوفیل

0

جمع

18

در صد تفکیک گلبول های سفید

نوتروفیل

60

لنفوسیت

32

مونوسیت

5

ائو زینوفیل

3

بازوفیل

0

جمع

100

 

 



خرید و دانلود  شمارش گلبول های سفید خون


شمارش گلبول قرمز خون

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

 

 1-لام هموسیتومتر(بهتر است نئوبار باشد)

2- لامل سنگین

3- پیپت ملانژور که درحباب آن یک مهره قرمز وجود دارد . این پیپت برای رقیق کردن خون بکار میرود.

4- لوله لاستیکی (مکنده) لوله لاستیکی حدود2۰سانتیمتر5- ماده رقیق کننده : سرم فیزیولوژی6- میکروسکوپ

7- پنبه الکل

8- شیشه ساعت

9- میکروسکوپ

روی پیپت ملانژور سه عدد 0.5 و1 و11قرار داردیک ملانژورتمیز وخشک انتخاب می کنیم. لوله لاستیکی رابه ته ملانژور وصل میکنیم. انگشت نشانه را توسط پنبه الکل ضد عفونی می کنیم، سپس توسط لانست انگشت را زخمی می کنیم . هنگامی که قطره خون بیرون آمد ؛ سر لوله را دردهان میگذاریم ؛ نوک ملانژور را داخل خون میگذاریم . ملانژور را افقی نگه میداریم خون را تا علامت0.5داخل ملانژورمی کشیم . خون نوک واطراف ملانژور را با پنبه خوب پاک می کنیم ازورودحباب هوا به داخل ملانژور جلوگیری به عمل می آوریم . خون نباید در داخل ملانژور تکه تکه شده باشد. برای اینکه تمام محلول آلوده نشود.قبلا چند سی سی از محلول رقیق کننده را که دریک شیشه ساعت میریزیم.نوک ملانژور را داخل سرم فیزیولوژی قرار میدهیم . ماده رقیق کننده را تا101  به درون ملانژور میکشیم لوله لاستیکی رااز ملانژور جدا می کنیم. سر وته ملانژور رابین دو انگشت شست وسبابه نگه می داریم.به مدت یک دقیقه محتوی ملانژور را مخلوط میکنیم. لام هموسیتومترتمیز را روی میزصاف و تراز قرار میدهیم لامل سنگین تمیز را روی لام قرار میدهیم .

ملانژور راعمودی می گیریم  4تا5قطره اول محتوی ملانژور را دور میریزیم با گذاشتن انگشت سبابه در ته ملانژور ریختن محتوی ملانژور را در اختیار میگیریم.

یک قطره کوچک از محتوی ملانژور را توسط قراردادن نوک ملانژوردر

بین لام ولامل هدایت میکنیم.بطوریکه مخلوط خون وماده رقیق کننده به منطقه شمارش نفوذ کند.اگر ماده به درون شیارها نفوذ کند بایدلام را شسته خشک کرده مجددا مورد استفاده قرار میدهیم. چند دقیقه لام را ثابت میگذاریم تاسلولها بی حرکت شوند. لام را زیر میکروسکوپ قرار میدهیم با عدسی ابژکتیو10xمورد مطالعه قرار میدهیم . چهار مربع بزرگ واقع در چهار گوشه صفحه مدرج را شمارش میکنیم.

محاسبه تعداد گلبولهای سفید:

هر ضلع مربع بزرگ 1 میلیمتر است .

حجم واقع دریک مربع بزرگ =۱X۱X۰/۱میشود یکدهم میلی مترمکعب

 

ازبالا لام هموسیتومترجهت شمارش سلولهای خون

ملانژور قرمز جهت شمارش گلبولهای قرمز

ملانژور سفید جهت شمارش گلبولهای سفید

پیپت مخصوص جهت اندازگیری هموگلوبین

 

 

 



خرید و دانلود  شمارش گلبول قرمز خون


مقاله درباره رابعه بلخی یا حمامهء در حمام خون ذؤیان خرد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

 

رابعه بلخی یا حمامهء در حمام خون ذؤیان خرد

راوش

این نوشته را به دو د ختر نازنینم اهدآ مینمایم و از طریق آندو به دخترانی که به خرد ، عشق و آزادی می اندیشند.سخن از یمامه ازاده ی بلخ، رابعه است ، کبوتری بلند پرواز که ذؤیان و صیدان خونریز اهریمن خوی ، بال های یاقوتی جانش را با شمشیر برید ند و پیکر مهتابینه اش را در گرما به ً خونین ، به خون رنگین ساختند .از آن تاریخ تا به امروز که بیشتر از هزار سال ازآن میگذرد ، رابعه را از حمام خون ذ ؤ یان خرد بیرون نیاوردند، واقعیت اندیشه وتفکر شاهد خت بلخ رابعه همچنان از سده ها بدین سو است که در زندان نویسنده و شاعر امکان پیدا نموده اند ،که فقط روی بٌعد آزاد اندیشی رابعه در انتخاب وگزینش عشق خشونت هایی فکری وباوری در بند و زنجیر است. تنها در پسینه سالها است که از او چند نویسنده و شاعر امکان پیذا نمودند که فقط روی بعد آزاد اندیشی رابعه در انتخاب و گزینش عشق بحث نمایند و در تکیه به سرنوشت جانگداز او قاتلین و منکران عشق را محکوم بدارند، که از جمله این کسان در پسینه سالها برعلاوه چند تن ازمتقدمین سده هایی پیش که از آنها نام خواهیم برد ، زنان چون مهریه آذرخش و لیلی رشتیا عنایت سراج و چند تن دیگر میتوان نام برد . اما سوال اساسی که میتواند مطرح گردد اینست که چرا در تاریخ ادبیات ما از رابطه های عاشقا نه افسانه یی مانند ، یوسف و زلیخا ، لیلی و مجنون ، شیرین و فرهاد، وامق و عذرا و ویس و رامین ، به ویژه از یوسف و زلیخا و لیلی و مجنون ، داستان و دیوان های شعری داریم ، اما از رابعه بلخی که فداکارانه ترین و درعین حال سوگمندانه ترین حماسه عشق را با خون خویش در تاریخ عشق وحماسه در سر زمین ما رقم زده است،نشانه ء فقط در حد اولین شاعر زن و سوانح مختصر آن چیزی بیش از این نمیتوان یافت.در حالیکه سراسر دیوان های شعری و ادبیات عاشقا نه ما از تمثیل ها و تصاویر لیلی و مجنون ویوسف و زلیخا مشحون است.تمثال ها وتند یس های که نه تنها رابطه ای با فرهنگ قبل از اسلام شدن ما ندارد ، بلکه آن تندیس ها خاص اعراب بادیه نشین به شمار می آید . مثلا" یوسف و زلیخا که قصه ا ی یهود یان است و این قصه به نقل از تورات در قرآن هم نقل شده است ، قصه ء مردی معبری بنام یوسف است که برادران نا مادریش بنا بر عقده های که داشتند یوسف را طبق روایت تورات به تجار اسماعیلیان به بیست پاره ء نقره فروختند.1 آن تجار یوسف را خریده به مصر می برد ، در مصر فوطیفار که خواجه و سردارافواج فرعون بود او را از اسماعیلیان خریده و بحیث غلام در خانه خویش می گمارد، در خانه فوطیفار است که باری بگفته تورات ، زن اربابش از او تقاضای همخوابگی مینماید ، در این تقاضا بنا بر روایت تورات هیچگونه نشانه از عشق و محبت نیست، بعید نیست که خواهش زلیخا بالفرض اگرصحیح باشد، در اثر ضرورت و نیازمندی های جنسی ناشی از بی میلی ها و یا کمبود های مردانگی شوهرش بوده باشد، زیرا یکی از علت های به کژراهه در رفتن ها فقر است. و یا هم شاید بر عکس ادعای تورات و قرآن زلیخا بی گناه بوده با شد. که باید هم چنین باشد ، زیرا اگر قصور از زلیخا میبود بدون تردید شوهرش او را مطابق دستور شریعت یهودیان سنگسار میکرد. گفتنی است که سنگسار نمودن زانی و زانیه شیوه ء عمل شریعت یهود یان است که بعد ها الله تعالی در زمان عیسی این فرمان خویش را منسوخ میسازد، اما دو باره مثل اینکه پیشمان شده باشد در زمان محمد انرا نافذ میگرداند. ولی ملاحظه میگردد که فوطیفار شوهر زلیخا یوسف را مجرم دانسته به زندان می اندازد. در زندان این جوان معبر مشغول تعبیر نمودن خواب های زندانیان میگردد ، تا آنکه کارش رونق میگیرد وسر انجام پای تعبیر خواب فرعون به آن بارگاه راه میابد و زانو میزند. در اثر فراستی که دارد کارش به جای میرسد که فرعون به او میگوید: « بدانکه تو را بر تمامی زمین مصر گماشتم و فرعون انگشتر خود را از دست خویش بیرون کرده ، آن را بر دست یوسف گذاشت ، و او را به کتان نازک آراسته کرد ، و طوقی زرین بر گردنش انداخت ، و آسنات، دختر فوطی فارع ، کاهن اون را بدو به زنی داد. » 2 بدین گونه یوسف در اثر رحمت ولطف فرعون به مقام ومنزلت می رسد ،همین مقام وقدرت است که چاپلوسان وجیره خواران خوان کرم را وا میدارد که برای بدست آوردن جاه و مقام بیشتر سعی نما یند تا شانه های ارباب خویش را از بار گناه سبکدوش سازند ودامن زلیخا را آلوده ی گنا ه گردانند. زیرا در ادیان سامی زن همیشه محکوم بوده قتل و رسوایی زن شگفتی ندارد و آن را صفت ذاتی زن میشمارند. چنانچه که در قرآن با استفاده از همین ترفند یهودان به محکوم نمودن زنان پرداخته شده است وزن را مکار و حیله گر میداند و میگوید : « فلمار اقمیصه قد من دبر قال انه من کید کن ان کید کن عظیم» { ترجمه: وچون دید پیراهنش دریده شده( حقیقت را دریافت و) گفت این از مکر شما ( زنان) است که مکر تان عظیم است ] 3گذشته از آنکه بنا بر آنچه در تورات ملاحظه میشود ، یوسف هرگز پیغمبر نیست بلکه بر عکس تا آخر عمر خدمگذار فرعون بوده است ، و پس از آنکه بدربار فرعون مقام پیدا مینماید ، دیگر از زلیخا خبری نیست . و زلیخا هم خبری یوسف را که به قول عشقنامه نویسان عاشقش شده بود نمی گیرد، و یادی از او در زندان نمی کند.اینجاست که باید پرسید، که این شاعران و عشق نامه نویسان ، سوز وگداز عشق زلیخا را از کدام منبع دریافت نموده اند، و این آقا یوسف وخانم زلیخا چه حماسه عشقی آفریده اند که عاشقانه هایی پر سوز و گداز ما در هیئت آنها مطرح گردیده است.یا مثلا" اعرابی دیوانه ء بنام قیس که اعراب که خود در جاهلیت غرق بودن او را از خود جاهل تر یافته ، بنام مجنون یعنی دیوانه مسمی نمودند ،عاشق دختری عرب زاده ء ثرومندی میشود و در اثر آن راه کوه وبیابان را می گیرد و با همان جنون و دیوانگی در ریگستانهای میماند تا میمرد، لیلا اش هم در کنار شوهر آرام زندگی دارد، این ها چه کرده اند ؟، کدام فداکاری در راه رسیدن به عشق خود انجام داده اند که با ید سرمشق عا شقان و عارفان باشند . چرا مردی معبر عبری که خواب به قدرت رسید نش تصاتفا" به حقیقت پیوست و ازدریوزگی به پادشاهی رسید و گناه خویش نیز به گردن زن انداخت ، در ادبیات ما مظهر زیبایی وجلال ملکوتی است ، ویا دیوانه ای عربی ( مجنون) مظهر وفا و استقامت و پایداری در عشق وارد ادبیات ما میشود. مگر نه اینست که ما احساس ها ، عاطفه ها ، حماسه ها ، اسطوره ها و تاریخ خویش را فراموش نموده و دامن آویز اعراب شده ایم. اگر چنین نیست ، پس چرا ؟ رابعه که با خون خویش عاطفه وعشق خود را ثبت دیوار تاریخ نمود و معشوق او بکتاش مردانه وار انتقام قتل عشق خود را گرفت و معشوقه عزیز خود را حتی در سفر وادی جاودنگی تنها نگذاشت و جان وتن به پایش فدا نمود ، در ادبیات و حماسه های عشقی ما آنگونه که یوسف و زلیخا عبری و لیلی و مجنون عربی راه یافته ، جای ندارد.البته پاسخ با درنظر داشت اسیب دیدگی روان جامعه نا روشن نیست، و این عدم التفات منطقا" نباید شگفت آور هم با شد زیرا در جامعه ایکه افراد آن نتواند عشق خویش را بدون خواندن دعای سر اعراب بر خود حلال بسازد، و یا کاری را بدون صلوات فرستادن بر اعراب انجام داده نتواند . چگونه میتواند در حالیکه خود تابع فرهنگ عرب باشد ، با فرهنگ خویش بیگانه نبا شد و فرهنگ عرب را جانشین داشته های بومی خویش نسازد.اما بهر حال ، با وجود جو دینی و فرهنگ عربی حاکم بر جامعه ء ما ، بودند کسانی زیادی مانند عا رفان چون شیخ فریدالدین عطاری، ابو سعید ابوالخیر بلخی و عبدالرحمن جامی که یاد و کلام رابعه بلخی را زنده نگهداشته اند .اما رابعه در اشعار و آثار این عارفان بزرگ کشور ما بمثابهء اولین عقاب بلند پرواز ماد ینه ایکه آشیان بر ستیغ بلند خرد داشت و پروازش کلاغان را به مرگ میراند ، بنا بر ملحوظاتی ، بازتاب نیافته است. انچه که این راد مردان عارف نموده اند ، نجات رابعه است از بد نامی در جامعه عربی اندیش و زن سیتیز.در شریعت عرب، مرد حق لذت بردن وعشق وهمچنان حق بدست آوردن زن را تا سرحد تجاوز دارد ، که البته سرحد تجاوز در هنگام جهاد از صدر اسلام تا به امروز لایتناهی مشخص و معین است ، و این همان مساله به کنیزی گرفتن زنان است . اما اگر زن عاشق شود و اظهار عشق نماید ، فورا" متهم به روسپیگری میشود . در فرهنگ و سنت و شریعت عرب همیشه مرد عاشق زن شده است ، مجنون عاشق لیلی است ، وامق عاشق عذرا، ماجراء یوسف و زلیخا را که گفتیم. در حالیکه در حوزه غیر عرب معمولا" در اسطوره ها ورابطه های تاریخی در این مورد زنست که مرد دلخواه خویش را انتخاب نموده است. رودابه است که عاشق زال میشود واین عشق چنان فداکارانه است که رودابه دریغ نمی دارد که گیسوان خود را از بام به پایین نیاویزد که تا زال را به بالا بیاورد ، تهمینه در سمنگان عاشق رستم میشود ، منیژه عاشق پیژن است. ویا شرین عاشق خسرو است و ویس عاشق رامین و هم چنان رابعه که فکر و اندیشه اش را از زندان تفکرات عرب رها سلخته ، در سرزمین لاله زار بلخ در انتخاب همسر راه رودابه و تهمینه را بر می گزیند. راهیکه در کتاب عرب مستلزم سنگسار است. بدین لحاظ است که عارفان و عاقلان سرزمین ما سعی میدارند که حداقل روح معصوم و پاک و آزاده ء رابعه را در اجتماع مستغرقه شریعت عرب در آینده ها تبرئه نمایند . بدین لحاظ که است که ابو سعید ابوالخیر عارف آزاده و آگاه بلخ چنانکه حضرت عبدالرحمن جامی در نفحات الانس از قول او مینویسد گفته است: « دختر کعب عاشق بود بر آن غلام . اما پیران همه افقاق کردند که این که او می گوید نه آن سخن باشدکه بر مخلوق توان گفت او را جای دیگر کار افتاده بود.» 4ستایشگر فرزانه ی سیمرغ ، شیخ فرید الدین عطار هم در الهی نامه در تکیه بر سخن ابو سعید ابو الخیر میفرماید:زلفظ بو سعید مهنه دیدمکه او گفتست من آنجا رسیدمبپر سیدم ز حال دختر کعبکه عارف گشته بود او عارف صعبچنین گفت او که معلومم چنان شد که آن شعری که بر لفظش روان شدز سوز عشق معشوق مجازینبگشاید چنین شعری به بازینداشت ان شعر با مخلوق کاریکه او را بود با حق روزگاریکمالی بود در معنی تمامشبهانه بود در راه آن غلامش 5در نزد عارفان و صوفیان متکی برعقل و علم عشق معنی خاص خویش را دارد . ابن عربی میگوید : « حرکتی که حتی هستی و وجود این دنیا ست ، حرکتی است که (عشق) آن را بر انگیخته است ؛ اگر این ( عشق) نبود دنیا همچنان در عدم بود ؛ از هر زاویه ای که بنگریم و از هر جنبه ای که ملاحظه کنیم ، حرکتی است از استتار به کشف.» 6 ودر جای دیگر کتاب فتوحات المکیه مینویسد: « و اگر موجودی را بخاطری جمالش دوست میداری هیچ کسی جز خدا را دوست نمیداری ، زیرا که وجود زیبا ست . به همین سان ، از همه وجوه ، موضوع عشق تنها خداست . افزون بر این ، همچنانکه خدا خودش را می شنا سد و با شناختن خویشتن خویش است که دنیا را می شناسد ، آن را به اضافه ، شبیه تصویر خویش آ فریده است . بدین قرار دنیا برای او همچون آینه ای است که تصویر خود را در آن می بیند و به این سبب است که خدا خویش خود را دوست می دارد . » 7داریوش شایگان نویسنده کتاب آیین هندو و عرفان اسلامی در تشریع گفتار محی الدین عربی میگوید: «به خاطر این جمال متعالی است که خدا خود را به خویشتن می نمایاند و تصویر خود خود را بر جوهر های صور نوعی که همچون آینه های تاباننده ء تجلیات الهی هستند ، می افگند و خود را در آنها مشاهده و ستایش می کند . تصاویر منعکس شده روی این آینه ها همان دنیا ست و چون تصویر تابانده شده ، شکل خدایی نما دینه شده را باز آفرینی می کند ، گفته شده که خدا دنیا را به شکل خویش خلق کرده است .» 8 د ر نظر عرفای غیر متشرع عشق به دنیا در حقیقت ممنونیت از احسان خدا است ، نه عشق ورزیدن به خدا. مقوله ء عشق بخدا جز ترفندی بیش نمیتواند باشد ، وقتی نقاشی تصویر زیبای می آفریند و آن را در معرض دید قرار میدهد ، پس از دیدن بیننده میتواند عاشق تصویر گردد ، مسخره است اگر تصویر ف ذهن و قلبش را تسخیر نموده باشد ، ولی تصویر را کنار بگزارد و به عوض آن عاشق نقاش شود. نقاشی که نه آن را دیده و نه میداند که در کجاست. اما همین تصویر دلخواه هرچه باشد، از سوی نقاشی آفریده شده ، و علاقمند این نقش بواسطه این تصویر دلخواه خویش است که مرهون صانع میشود ، نه عاشق آن، و به ستایش نقاش و نیایش او می پردازد . یا مثلا" پادشاهی عادل است و رعیت خود را در کمال رفاه و سعادت نگهداشته باشد ، رعیت عاشق پادشاه نمی شود ، بلکه به تعریف و تمجید او می پردازد و سعادت خود را مرهون عدل و اصاف و ارزانی نعمات او میداند. در حقیقت وجود نعمات است که خدا را به انسان می شناساند ، یعنی تصویر است که موجودیت نقاش را ثابت میکند و عشق و علاقه به تصویر است که انگیزه ء ستایش و نیایش صورتگر را در قلب و ذهن عاشق تصویر بار می آورد. تا جایکه در اثر غلو ی عشق به صورت مورد علاقه، تصویر جای صانع را میگیرد و به عین صانع تبدیل می یابد. چنین حالتی را در عرف عرفای خویش بسیار میتوان مشاهده نمود. چنانچه که یکی دیگر از صدر نشینان عشق و عرفان مولوی بلخی را این حالت بسیار پیش آمده است. مثلا" وقتی که مراتب عشق و دلبستگی خود را نسبت به شمس بیان نموده میگوید : پیر من و مراد من، درد من و دوای من ــــــــ فاش بگفتم این سخن شمس من و خدای من 9با این وصف است که نمی توان عشق رابعه را به بکتاش عشق ربانی خواند و مقام بلند عشق انسانی او را پست جلوه داده زاهدانه گفت. در زهد و زاهدی عشق نیست ، زهد و زاهد ی مظهر ریا و سالوسی در عرفان است در اثار عرفای ما « از خرقه پوشان و دراویش منحرف و روحانیان قشری و ریا کار ، چون مفتی، زاهد ، محتسب ، مرشد و جز این ها به بدی یاد شده است : زرهم میفکن ای شیخ به دانه های تسبیح ــــــ که چو مرغ ، زیرک افتد نفتد به هیچ دامی ***حافظا می خور ورندی کن وخوش باش ولی ــــــ دام تزویر مکن چون دگران قرآن را 10»*** در اشعار هر چند محدود که از رابعه به یاد گار مانده است. این دوشیزه ای صدر نشین کرسی ادب و اندیشه هرگز قرآن اندیشی نکرده و در تکیه بر قرآن و حدیث شعری نگفته است، امیال و خواهش های انسانی خود را بهر فریب خلق ریاکارانه مانند مشتی بیشمار ملا شاعران که « چون به خلوت میروند آن کار دیگر می کنند» پهنان نکرده است. بلکه بسیار زنانه یعنی خداگونه ، اَ شا یی، روشن و زیبا می گوید : الا ای باد شبیگیری پیام من به دلبر بر ـــــــ بگو آن شاه خوبان را که دل با جان برابر برعشق او آنچنانکه داکتر مریم حسینی نویسندهء ایرانی میگوید : عشق خاکساری و حب عذری است. نیست .11حب عذری عشقی است منسوب به قبیله بنی عذره که در ان قبیله، عشاق به وصال نمی رسیدند و تعفف پیشه میکردند.12 رابعه عشق خود را پنهان ننموده می گوید:نعیم بیتو نخواهم جحیم با تو رواست ــــــ که بیتو شکر زهر است و با تو زهر عسل *** تو چون ماهی و من ماهی همی سوزم به تابه بر ـــــــ غم عشقت نه بس باشد جفا بنهادی از بر بر***این حقیقت را بر خلاف خانم داکتر مریم حسینی ایرانی که شاید بر اثر فشار و اختناق شریعت اسلامی در ایران که همانند قرون اولیه اسلامی وارد است ،و نخواسته باشد که احساس و عاطفه وعشق انسانی به ویژه انسان زن را بیان نماید . اما لیلی رشیتا عنایت سراج اندیشمند زن آزاده ی افغانستانی با تمام صداقت زنانه بیان داشته می نویسد: « بر عکس انچه که عرفا عشق او را به غلامش بکتاش ، حقیقی نه بل مجازی میپنداشته اند ، اشعارش محض بازگوی احساستش نسبت به بکتاش بوده است . از هفت قطعه شعر رابعه که بجا مانده است ، پنج تای آن در وصف عشق ناسوتی و دو تای آن در وصف زیبای طبیعت سروده شده است .» 13نباید ناگفته گذاشت ، که عشق درک و یا جستجوی لذت مقبول در وجود شئی معین است . عشق بین دو انسان نا متجانس یعنی زن و مرد سنگپایه احساسی و خواستگاه جسمانی و نفسانی دارد . انکار این حقیقت در واقع انکار هستی انسان به مثابه موجود زنده در فرایند زندگی است. عشق مرحله متعالی احساس است و حواس اجزای ساختاری و ناسوتی انسان است. و نفس حقیقت انسان را تشکیل میدهد. قناعت نفس از طریق حواس باعث تقویت جسم و جان میگردد. که مجموعهء این ریشه ها در کالبد انسان باعث بقای بشر میتواند باشد. قتل نفس ، و به تزکیه کشاندن آن از خواست های ناسوتی ، احساس ها و عواطف انسانی در وا قع نفی انسان وماندن در بی حسی هایی جمادی و نباتی است. همچنانکه قتل نفس و یا غارت نفس دیگران برای تقویت نفس خویش و انحصار لذایذ زندگی وحشیانه و حیوانی میباشد . انسان متکی بر عقل و خرد اتکابر نفس لوامه دارد. و در لذایذ قناعت بر اعتدال . عشق بیگمان لذت زندگی است و جزء سیرت انسان میباشد . در مورد این سیرت ابو بکر محمد بن زکریای



خرید و دانلود مقاله درباره رابعه بلخی یا حمامهء در حمام خون ذؤیان خرد