لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
درد عضو مجازی
در 80 درصد بیماران دچار قطع عضو، درد در محل عضو قطع شده احساس خواهد شد. این درد پس از قطع عضوی که بطور مزمن دردناک بوده است بیشتر دیده شده و معمولاً مشابه همان دردی است که قبل از قطع عضو وجود داشته است. این درد تدرتاً در کودکان دیده می شود. همچنین تا به حال تجربه چنین دردی در افرادی که بطور مادرزاد دچار فقدان و با نقص عضو هستند دیده نشده است. با وجودی که Jensen و همکارانش کاهش در شیوع درد عضو مجازی در طی 2 سال را نشان داده اند (از 72% به 59%) سایر نویسندگان به چنین یافته ای دست نیافته اند.
درد عضو مجازی می تواند تا 80 درصد افراد دچار قطع اندام را مبتلا نماید. فاکتورهای محیطی و مرکزی مختلفی در تعیین شدن آن موثرند.
پاتوفیزیولوژی
هر دو نوع فاکتورهای محیطی و مرکزی در درد عضو مجازی نقش تعیین کننده دارند. فاکتورهای روان شناختی به نظر باعث بوجود آمدن این مشکل نمی شوند اما در شدت و نیز سیر آن موثرند.
فاکتورهای محیطی. احساس مجازی کرامپی و یا فشارنده در والقع در اثر تنش عضلانی در باقیماندة اندام بوجود می آید. تغییرات تنش عضلانی در باقیماندة اندام نسبت به حس کرامپی و یا فشارندة درد مجازی در حدود چند ثانیه ای تقدم دارند. روش ها و درمان هایی که تنش عضلانی مربوطه را از بین می برند باعث کاهش درد کرامپی مجازی می شوند. بسیاری از افراد دچار قطع عضو اظهار می کنند که درد مجازی کرامپی ای را که احساس می کنند با فعالیتها و ورزش هایی که باعث کاهش انقباض عضلانی می شود تخفیف و با حرکات و ورزش هایی که بطور کلی تنش عضله را افزایش می دهند تشدید می یابد. تمرین های متناسبی که تنش عضله در باقیمانده اندام را تغییر می دهند روی شدت درد مجازی تاثیر می گذارند.
کاهش جریان خون سطحی در یک اندام در بسیاری از شرایط دردناک مشاهده می شود. مطالعات نشان می دهند که در اندام های قطع شده
انتهاهای عصبی در انتهای عضو قطع شده به تحریک حساس باقی می مانند.
خنک کردن این انتهاهای عصبی باعث افزایش سرعت فعالیت آنها می شود
کاهش خون رسانی به اتندام باعث افت درجه حرارت آن می شود.
در قطع عضو، باقیماندة اندام در انتهای دسیتال نسبت به نقاط قرینه در اندام مقابل سردتر هستند. این مناطق سرد نسبت به تلاش جهت افزایش جریان خون پوستی نسبتاً بدون پاسخ بوده و در مقایسه با اندام سالم به سرما حساس تر هستند. Kristen و همکارانش کشف کردند که افراد دچار قطع عضوی که احساس درد مجازی داشته اند الگوهای درجه حرارت اندام نسبت به افرادی که چنین دردی را حس نمی کرده اند بسیار متفاوت بوده است. در رابطه با انواع لرزشی، ضربانی و سوزن شدن های درد مجازی، و نه برای انواع دیگر، ارتباط نزدیک و معکوسی بین شدت درد اندام مجازی و درجه حرارت در باقیماندة اندام نشان داده است. برای توصیف کنندگان قدیمی درد اندام مجازی، نه تنها ارتباط روز به روزی بین جریان خون در انتهای عضو قطع شده و شدت درد وجود دارد، بلکه تغییرات فوری و دقیه به دقیقة شدت درد در اثر تغییر جریان خون نیز دیده می شود. ترموگرافی نشان داده است که کاهش جریان خون همراه با درد مجازی سوزشی توسط افزایش کلی فعالیت سمپاتیک بوجود نمی آید چون سرئی و کاهش پرنیوژن فقط نحدود به باقیماندة دردناک اندام می باشد در حالی که اندام سالم درجه حرارت خود را حفظ می نماید. شواهد بیشتر جهت تایید علل عروقی برای نوع درد سوزشی مجازی با تاثیر زودگذر روش های تهاجمی ای مثل بلوک سمپاتیک یا استفاده از سمپاتیک ها که جریان خون به اندام را افزایش داده و شدت درد سوزشی مجازی و درد انتهای قطع شده را کاهش می دهند درحالیکه روی سایر فاکتورهای مربوطه تاثیری ندارند،نشان داده می شود.
تقریباً تمام روش های جراحی که راههای مخاعی یا اعصاب مرتبط کننده اندام قطع شده با نخاع را قطع می کنند برای درد مجازی بی تاثیرند. بتاملوکرها مثل پروپرانولول که عروق خونی محیطی را گشاد می کنند حداقل در کوتاه مدت باعث بهبود درد مجازی می شوند. ارتباط بین تنش عضلانی و درد مجازی سوزشی اندام به نظر به مقدار بسیار زیادی با کاهش جریان خون سطحی در اثر افزایش عضله مربوط است.
یکی دیگر از مکانیزم های مهم محیطی تخلیه های نابجای لوزومای انتهای قطع شده عضو است. این فعالیت می تواند در اثر تحریک مانند فشار و یا سرما به انتهای قطع شده عضو و یا به طور خودبخود بوقوع بپیوندد. فعال شدن سیستماتیک در اثر تحریکات هیجانی ممکن است منجر به افزایش سطح اپی نفوین در جریان خون شود که می تواند باعث افزایش فعالیت و یا تحریک فعالیت یک نورون باشد. اینکهخ در انتهای قطع شده عضو نوروما تشکیل شده و باعث درد مجازی شود بستگی دارد به نوع آموتاسیون، تحریک استامپ و نیز استعداد ژنتیکی فرد به درد نوروپاتیک. منطقة دیگری که می تواند منشاء تخلیه های نابجا باشد گانگلیون ریشه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
عوارض طولانی مدت درد در نوزادی
مسایل
اختلاف نظرهای قابل توجه و نیز بحثهای داغ زیادی در رابطه با عوارضی کوتاه و بلندمدت درد در اوایل نوزادی وجود دارد. تا سالهای اخیر، نوزادان جهت انجام بسیاری پروسهها و حتی بعضی اعمال جراحی کوچک هیچگونه تسکین دردی دریافت نمیکردند. چنین برخوردهایی تا حدی به خاطر ترسی ناشی از خطرات و عوارض کاربردی داروهای مسکن درد در نوزادان توجیه میشده است. بعلاوه، چنین ایدة پر طرفداری نیز وجود داشت که نوزادان درد را به عنوان یک پدیدة ناراحت کننده درک نمیکنند و همچنین درد را به یاد نیز نخواهند آورد. یا اینکه در صورتی که درد را به عنوان پدیدهای ناخوشایند تجربه میکنند، عواقب و یا عوارض پایداری نخواهد داشت. در روش تجزیه روانی این نظریه توسط فعالیتهای Qtto Rank تغییرات گستردهای یافته است. وی پیشنهاد کرده است که تروما، یا درد ناشی از تولد عوارض عاطفی بلند مدتی باقی میگذارد.
این نظریه که تجربة زود هنگام عواقب طولانی مدت قابل توجهی دارد در بسیاری از زمینههای علم اعصاب کاربرد گسترده دارد. بعنوان مثال، تجربه بنیانی زود هنگام بطرز قابل توجهی باعث بلوغ کورتکس بینایی میشود. مشابهاً دورههای حساس یادگیری و نیز شکلگیری زبان نیز به خوبی شاخته شدهاند.
بهمین دلیل موجه است اگر بپرسیم که آیا مطالعات اخیر حیوانی و انسانی روی درد در دوران نوزادی میتوانند دیدگاهی از عوارض طولانی مدت درد و درمان درد در اوایل دوران نوزادی ارایه نمایند. بطور خاص ما میتوانیم مقاومتهای مربوط به سن را در عوارض درد بالینی و تجربی مطالعه کنیم.
مطالعات حیوانی
پاسخهای به آسیب و جراحت بطور گستردهای توسط Fitzegerald و همکارانش در موشهای تازه به دنیا آمده مطالعه شدهاند. قطع عصب سیاتیک و در موشهای نوزاد باعث از دست رفتن بیشتر سلولهای گالگلیون شاخ خلفی در مقایسه با موشهای بزرگتر شده است. زخمهای جلوی در موشها در اوایل دوره نوزادی افزایش عصبگیری انبوهی را که برای مدت چند هفته باقی میماند نشان میدهند. افزایش عصبگیری همراه با کاهش آستانه پس کشیدن به تحریک توسط سوزنهای Von Freg بوده است. افزایش عصبگیری در موشهای بزرگتر که زخمهای قابل مقایسهای داشتند دیده نشده است. Fitzage و همکارانش نشان دادند که چنین افزایش عصبگیریای وابسته به فاکتور رشد عصبی نمیباشد. رفلکس پس کشیدن فلکسیون به تحریک پوستی در موشهای نوزاد در مقایسه با موشهای بزرگتر در آستانه پایینتری بوجود میآیند و حساس شدن و عدم عادت کردن به تحریکهای مکرر بر خلاف موشهای بزرگتر است. این تفاوتهای مربوط به سن در اثر تغییرات میزان تحریک پذیری سلولهای نخاعی مرکزی است تا حساس شدن گیرندههای محیطی Abbott و Guy گزارش کردهاند که پاسخهای آنالژزیک به درد التهابی با مخدرها در موشهای یکروزه ممکن است متناسب با سن 25 هفتگی پس از لقاح در انسان باشد. مهم این که آثار رفتاری مورفین در این مطالعه فقط بخاطر خواص آرامش بخشی آن نبوده و بطور واضحی از آثار مشاهده شده پس از تزریق پنتوباربیتال متمایز میباشند.
Dickenson و همکارانش بعضی مطالعات اخیر را جهت ارایه یک سیستم مخدری جمع بندی نمودهاند. گیرندههای mu و kappa در نخاع موشهای خیلی جوان دیده میشوند اما گیرندههای delta تا هفته دوم پس از تولد مشاهده نخواهند شد. تعداد گیرندههای mu و kappa در هفته اول زندگی افزایش یافته و سپس در طی چند هفته به مقادیر بزرگسالی کاهش مییابند. پارلایت گیرندهها مشابه انواع آن در بزرگسالان است.
Rahman و همکارانش اطلاعات اولیه جانبی ارایه کردهاند که بر اساس آن درد التهابی و تجویرمورسین در روز اول تولد باعث بروز عوارض بلندمدت خواهد شد. سه روز درد التهابی که از روز اول تولد شروع شده است تغییری در پی دردی نخاعی مورفین در موشهای بالغ ایجاد نکرده است اما میزان اثر نالوکسان در برگشت آثار مخدرها در بزرگسالان را کاهش داده است. تجویز مورفین به موشهای بدون درد باعث ایجاد شیفت به راست منحنی دز پاسخ مخدرها در بزرگسالان شده است. جالب این که گروهی از موشهای نوزاد که درد التهابی داشتند و مورفین نیز دریافت نمودند پاسخهای طبیعی بالغ به مخدرها و میزان برگشت پذیری طبیعی با نالوکسان داشتهاند. کاربردهای بالقوه این یافته بسیار مهم میباشند: آثار طولانی مدت مخدرها بر اساس اینکه آیا مخدر جهت درد مصرف میشود یا خیر متفاوت است.
Anand و همکارانش موشهای نوزادی را که در معرض تحریکات دردناک مکرر قرار میگرفتهاند بررسی کردند. وزنگیری در موشهای کنترل از موشیهایی که مداوماً مورد آسیب قرار گرفتهاند بیشتر بوده است. موشهای مابقی که در دوره نوزادی تحریکات دردناک مکرر دریافت کرده بودند دوره
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
درد و فرهنگ
یکی از شمارههای اخیر مجلة درد: تازههای بالینی به بررسی سؤالاتی در مورد ارتباط درد و فرهنگ پرداخته است. در این شماره اهمیت و تفاوتهای بین نژاد درد و فرهنگ، فرهنگ و نسل را بررسی و مطالعه نموده و به بازنگری تحقیقاتی پرداخته است که به بررسی تأثیرات این فاکتورها روی ماهیت تجربه و یا درمان و کنترل درد پرداخته است. اهمیت آنالیزهای نقل قولی و نیز تحقیقات کیفیتی بطور عام مورد تأکید قرار گرفته است.
درد به عنوان یک پدیدة بیولوژیکی – روانشناختی - اجتماعی
درد و تجربة آن به اندازة تاریخ مدون قدمت دارند. با این وجود، روشهای مختلفی که انسانها درد را به تصویر درآوردهاند با توجه به زمان و مکان متفاوت بوده است. Roselyn Ray که یک تاریخ شناس است عقیده دارد که درک درد در واقع منعکس کنندة آناتومی و فیزیولوژی است در حالیکه مسایل و فاکتورهای فرهنگی و اجتماعی پایههای روشهای ابزار و یا حتی درمان درد میباشند. تصور گستردة اجتماعی – سیاسیهای که از درد وجود دارد در طی دهة گذشته دچار تفسیر شده است. وزارتخانههای کشورهای متعدد، سازمان بهداشت جهانی، انجمن بینالمللی مطالعه درد، و اخیراً مؤسسات، گروههای حمایتی، و دفتر بازرسی مراکز خدمات بهداشتی ایالات متحده نیز همگی از یک رویکرد مبتکرانه و مؤثر در رابطه با مسأله درد حمایت و پشتیبانی کردهاند. آنها همگی معتقدند که درد یک پدیدة بیولوژیکی – روانشناختی – اجتماعی است که اکثراً احتیاج به بررسیها و حمایتهای چند رشهای دارد. تحقیقات در زمینههای بیولوژی و نوروبیولوژیی درد راههای جدیدی را در مورد مسأله درد و کنترل و درمان آن پیشروی ما گذاشه است که به موازات پژوهشهای مختلف در زمینههای فرهنگی، روانشناختی و اجتماعی مربوط به درد، ابراز آن، پاسخهای رفتاری، رفتارهای درمان طب، و نیز پذیرا بودن آن دخالتها و تداوم روشهای درمانی انجام میشوند.
یک دورنمای شخصی
در سالهای 1992 تا 1995 انجمن ملی سرطان ایالت متحده برنامهای به نام برنامة آموزشهای درد سرطانی بوستون اجرا میکرد. این برنامه که توسط گروهای از پرستاران متخصص انکولوژی، یک انکولوژیست، مترجم، دستیاران تحقیق و یک جامعهشناس تشکیل میشد با مشخص کردن عدم درمانی کافی بیماران سرطانی متعلق به فرهنگهای مختلف در منطقة بوستون به نقش حمایتی بیمارستانها، مؤسسات خدمات بهداشتی و آسایشگاهها در این رابطه میپرداخت. این برنامه در طی اجرا 500 نفر پرستار خانگی، بیمارستانی و یا مشغول به کار در آزمایشگاه تربیت نمود. همچنین با همکاری نمایندههایی از عامة مردم بروشورهای اطلاعاتی مفیدی جهت تعالیم مربوط به دورههای سرطانی برای 11 گروه با زمینههای فرهنگی قضاوت به 11 زبان مختلف تهیه شده است.
شاخة ماساچوست انجمن سرطان آمریکا و BCPEP تعداد بیشماری از این دفترچههای راهنما را که در سواد چهارم ابتدایی نوشته شده در بین مردم توزیع کردند. این بروشورها همچنین حاوی یک درجهبندی برای درد، قسمت ثبت روزانة درد، و نیز توصیههایی جهت استفاده از درمانهای دارویی و یا غیر دارویی درد نیز بودهاند. استقبال زیاد از این بروشورها باعث شد که انجمن سرطان آمریکا در سال 2002 اطلاعات این بروشورها را به روز نماید. همچنین اطلاعات مربوطه روی اینترنت در دسترس پرسنل خدمات بهداشتی برای افراد مبتلا به سرطان با سطح سواد پائین از گروههای قوی ملیتی زیر قرار دارد: آفریقایی آمریکایی، لاتین، هائیتی، چین، پرتقال، ایتالیا، روس، ویتنام، لائوس، کامبوج. نسخههای مشابه این چنینی به زبانهای چینی، ژاپنی و ایتالیایی نیز در دسترس میباشند.
انستیتوی ملی سرطان آمریکا در طی سالهای 1995 تا 2001 با تأمین بودجه یک برنامة آموزشی برای کنترل درد سرطان حمایتهای خود ادامه داد. گروه تشکیلی مختصراً گسترش یافت و شامل یک متخصص درد، یک متخصص یادگیری و آموزش وابسته به مشکل، و نیز افراد و رؤسای به خاطر تقویم برنامة فوق که به بررسی تنوع فرهنگی و تأثیر آن در کنترل درد پرداخته است. نگارنده در رابطه با مسایل مربوط به سرطان و درد در بیماران و غیره کسب کرد.
در سال 2001، یک گروه مطالعة آمریکایی – ژاپنی تشکیل داده و دفترچه راهنمایی جهت اطلاعرسانی به بیماران آمریکایی – ژاپنی و خانوادههای آنها چاپ و در اختیار آنها قرار دادیم.
بخاطر تجربة کاری من با 14 گروه مختلف قوی فرهنگی، بطور معمول هفتهای یکبار جهت ارائه سخنرانی در زمینة فاکتورهای فرهنگی مربوط به درد و درمانهای تسکینی برای متخصصین خدمات بهداشتی از من دعوت میشود. این در واقع منعکس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
درد عضو مجازی
در 80 درصد بیماران دچار قطع عضو، درد در محل عضو قطع شده احساس خواهد شد. این درد پس از قطع عضوی که بطور مزمن دردناک بوده است بیشتر دیده شده و معمولاً مشابه همان دردی است که قبل از قطع عضو وجود داشته است. این درد تدرتاً در کودکان دیده می شود. همچنین تا به حال تجربه چنین دردی در افرادی که بطور مادرزاد دچار فقدان و با نقص عضو هستند دیده نشده است. با وجودی که Jensen و همکارانش کاهش در شیوع درد عضو مجازی در طی 2 سال را نشان داده اند (از 72% به 59%) سایر نویسندگان به چنین یافته ای دست نیافته اند.
درد عضو مجازی می تواند تا 80 درصد افراد دچار قطع اندام را مبتلا نماید. فاکتورهای محیطی و مرکزی مختلفی در تعیین شدن آن موثرند.
پاتوفیزیولوژی
هر دو نوع فاکتورهای محیطی و مرکزی در درد عضو مجازی نقش تعیین کننده دارند. فاکتورهای روان شناختی به نظر باعث بوجود آمدن این مشکل نمی شوند اما در شدت و نیز سیر آن موثرند.
فاکتورهای محیطی. احساس مجازی کرامپی و یا فشارنده در والقع در اثر تنش عضلانی در باقیماندة اندام بوجود می آید. تغییرات تنش عضلانی در باقیماندة اندام نسبت به حس کرامپی و یا فشارندة درد مجازی در حدود چند ثانیه ای تقدم دارند. روش ها و درمان هایی که تنش عضلانی مربوطه را از بین می برند باعث کاهش درد کرامپی مجازی می شوند. بسیاری از افراد دچار قطع عضو اظهار می کنند که درد مجازی کرامپی ای را که احساس می کنند با فعالیتها و ورزش هایی که باعث کاهش انقباض عضلانی می شود تخفیف و با حرکات و ورزش هایی که بطور کلی تنش عضله را افزایش می دهند تشدید می یابد. تمرین های متناسبی که تنش عضله در باقیمانده اندام را تغییر می دهند روی شدت درد مجازی تاثیر می گذارند.
کاهش جریان خون سطحی در یک اندام در بسیاری از شرایط دردناک مشاهده می شود. مطالعات نشان می دهند که در اندام های قطع شده
انتهاهای عصبی در انتهای عضو قطع شده به تحریک حساس باقی می مانند.
خنک کردن این انتهاهای عصبی باعث افزایش سرعت فعالیت آنها می شود
کاهش خون رسانی به اتندام باعث افت درجه حرارت آن می شود.
در قطع عضو، باقیماندة اندام در انتهای دسیتال نسبت به نقاط قرینه در اندام مقابل سردتر هستند. این مناطق سرد نسبت به تلاش جهت افزایش جریان خون پوستی نسبتاً بدون پاسخ بوده و در مقایسه با اندام سالم به سرما حساس تر هستند. Kristen و همکارانش کشف کردند که افراد دچار قطع عضوی که احساس درد مجازی داشته اند الگوهای درجه حرارت اندام نسبت به افرادی که چنین دردی را حس نمی کرده اند بسیار متفاوت بوده است. در رابطه با انواع لرزشی، ضربانی و سوزن شدن های درد مجازی، و نه برای انواع دیگر، ارتباط نزدیک و معکوسی بین شدت درد اندام مجازی و درجه حرارت در باقیماندة اندام نشان داده است. برای توصیف کنندگان قدیمی درد اندام مجازی، نه تنها ارتباط روز به روزی بین جریان خون در انتهای عضو قطع شده و شدت درد وجود دارد، بلکه تغییرات فوری و دقیه به دقیقة شدت درد در اثر تغییر جریان خون نیز دیده می شود. ترموگرافی نشان داده است که کاهش جریان خون همراه با درد مجازی سوزشی توسط افزایش کلی فعالیت سمپاتیک بوجود نمی آید چون سرئی و کاهش پرنیوژن فقط نحدود به باقیماندة دردناک اندام می باشد در حالی که اندام سالم درجه حرارت خود را حفظ می نماید. شواهد بیشتر جهت تایید علل عروقی برای نوع درد سوزشی مجازی با تاثیر زودگذر روش های تهاجمی ای مثل بلوک سمپاتیک یا استفاده از سمپاتیک ها که جریان خون به اندام را افزایش داده و شدت درد سوزشی مجازی و درد انتهای قطع شده را کاهش می دهند درحالیکه روی سایر فاکتورهای مربوطه تاثیری ندارند،نشان داده می شود.
تقریباً تمام روش های جراحی که راههای مخاعی یا اعصاب مرتبط کننده اندام قطع شده با نخاع را قطع می کنند برای درد مجازی بی تاثیرند. بتاملوکرها مثل پروپرانولول که عروق خونی محیطی را گشاد می کنند حداقل در کوتاه مدت باعث بهبود درد مجازی می شوند. ارتباط بین تنش عضلانی و درد مجازی سوزشی اندام به نظر به مقدار بسیار زیادی با کاهش جریان خون سطحی در اثر افزایش عضله مربوط است.
یکی دیگر از مکانیزم های مهم محیطی تخلیه های نابجای لوزومای انتهای قطع شده عضو است. این فعالیت می تواند در اثر تحریک مانند فشار و یا سرما به انتهای قطع شده عضو و یا به طور خودبخود بوقوع بپیوندد. فعال شدن سیستماتیک در اثر تحریکات هیجانی ممکن است منجر به افزایش سطح اپی نفوین در جریان خون شود که می تواند باعث افزایش فعالیت و یا تحریک فعالیت یک نورون باشد. اینکهخ در انتهای قطع شده عضو نوروما تشکیل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
درد ثانویه به آسیبهای نخاعی: علایم بالینی، شیوع و اصطلاحات
درد یک جزء همراه بسیار ناتوان کنندة آسیبهای نخاعی (SC1) است که باعث افزایش فشار بر بیمارانی میشود که در اثر این آسیبها دچار تروهای فیزیکی و عاطفی میباشند. با وجودی که از بین رفتن فعالیت مهم ترین عارضه آسیبهای نخاعی محسوب میشود، درد نقش مؤثری در توانایی چنین افرادی در بدست آوردن حد ایدهآل فعالیت خود دارد. نتایج یک همهپرسی در انگلستان نشان میدهد که در 11 درصد افرادی که به این مطالعه 37 درصد بیماران دچار آسیب نخاعی با ضایعات بالای قفسه درصدی و یا گردنی و 23 درصد بیماران با ضایعات پائین توراسیک و یا لومتوماکرال حاضر بودهاند به جای تسکین درد، فعالیت مثانه، روده و یا حتی فعالیت جنسی خود را از دست بدهند، نشان داده شده است.
با وجودی که ضایعات نخاعی یک مشکل شناخته شده میباشند عدم تناسب در میزان شیوع گزارش شده آن وجود دارد. بعلاوه لغات و روشهای بسیار متعدد و متفاوتی برای طبقهبندی انواع درد ناشی از ضایعات نخاعی استفاده میشود. این مقاله به بررسی اپیدمیولوژی و علایم بالینی درد ضایعات نخاعی پرداخته و روشها مختلف موجود برای تقسیمبندی آن را توضیح خواهد داد. ما از اصطلاحاتی که توسط کمیتة طرح ضربت درد پس از ضایعات نخاعی توسط انجمن جهانی مطالعه درد ابداع شده است استفاده خواهیم کرد.
اپیدمیولوژی
شیوع و رواج درد ضایعات نخاعی: مطالعات بسیاری به بررسی شیوع درد ضایعات نخاعی پرداختهاند. یک جمعبندی از مجموع 15 مطالعه در این رابطه نشان میدهد که حدود 69 درصد چنین بیمارانی دچار درد شده و تقریباً یک سوم آنها درد خود را شدید ذکر مینمایند. مطالعات متعدد جدیدتری نیز این یافتهها را تأیید کردهاند. مطالعهای روی 901 بیمار نشان داده است که شیوع درد مزمن حدود 66 درصد است. یک بررسی پرسش نامهای نیز شیوع حدود 66 درصد و دو مطالعه طولی نیز شیوع 64 درصدی در 6 ماه و 63 درصدی در 12 ماه در پیگیریهای پس از ترخیص از بیمارستان پیدا کردهاند.
میزان متوسط گزارش شده برای شیوع ضایعات نخاعی مزمن حدود 64 درصد بوده و یک سوم افراد مبتلا درد شدیدی را گزارش کردهاند. با این و جود تفاوتهای گستردهای در بین مقالات و مطالعات فردی وجود دارد. در یک بازنگری توسط Bonica، میزان متوسط شیوع بین 44 تا 90 درصد و درصد بیمارانی که درد شدید داشتهاند نیز بین 12 تا 30 درصد متغیر بوده است. مقادیر مشابهی در مطالعات جدیدتر نیز یافت شدهاند. در یک مطالعه اخیر انسیدانس دارد در طی بازپروریهای در حال بستری پس از ضایعات نخاعی تا 90 درصد بوده است.
ارتباط درد با سایر متغیرها. با وجودی که درد مشکل شایعی برای بیماران دارای ضایعات نخاعی است. فاکتورهای مداخلهگر در این رابطه شناخته شده نیستند. فاکتورهای متعددی ممکن است دارای اهمیت باشند مانند سطح نخاعی جراحت ایجاد شده، علت جراحت و آسیب، میزان کامل بودن ضایعه نخاعی و مسایل روانی اجتماعی.
این وظیفه که جراحات وارده به سطوح مختلف نخاع شامل نواحی گردنی، وسیلهای کرمی، انتهای نخاع و رشتهها انتهایی به احتمال بسیار زیادی همراه با درد خواهند بود فاقد شواهد تأیید کننده میباشد. آسیب نخاعی ناشی از زخم گلوله به احتمال بیشتری همراه با درد میباشد. این یافته بالینی که درد نورپاتیک در افرادی که ضایعة غیر کامل دارند بیشتر است توسط مطالعات اتوپسی مورد تأیید قرار گرفته است.
انواع زیر مجموعههای مختلف درد بطور شایعتری با انواع مختلف جراحات دیده میشوند. مطالعات متعددی بروز درد نورماتیک سگمنتال را به دنبال جراحات کانال مرکزی گردنی نشان دادهاند. چنین بیمارانی اکثراً از دردهای سوزنده و هیبرستیزی درد سنها و پاهای خود شکایت دارند. ارتباط بین جراحات غیر کامل گردنی و هیبرستزی سگمنتال توسط یک مطالعه آیندهنگر طولی تأیید شده است که در آن تنها ارتباط بارز بین فاکتورها و عوامل فیزیکی و درد شیوع بیشتر آلودمین در این بیماران بوده است. با وجود چنین شواهدی در مورد ارتباط بین عوامل فیزیکی و درد بدنبال ضایعات نخاعی، سایر مطالعات ارتباط بین وجود و یا شدت درد با سطح و یا میزان کامل بودن جراحت پیدا نکرده و در این رابطه عوامل روانی اجتماعی را مؤثرتر از عوامل فیزیکی شناختهاند. درد مزمن معمولاً همراه با علایم افسردگی و همچنین درک استرس بیشتر میباشد. آنالیز خوشهای اطلاعات بدست آمده از پرسشنامهها مؤید وجود ارتباط بین درد، اسپاستیسیتی، احساسات غیر طبیعی غیر دردناک، و اندوهگین است.
طبقهبندی انواع درد