لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
موانع تکوین دولت مدرن و توسعه اقتصادی در ایران
بخش نخست: دولت مدرن5. موانع تکوین دولت مدرن در خارج از جهان غربwww.hadizamani.comدرآمددولت مدرن پدیده ای برخاسته از تمدن غرب است که ابتدا دراروپای غربی شکل گرفت و با سرعت به سایر نقاط جهان گسترش یافت. تکوین دولت مدرن در کشورهایی مانند آمریکا، کانادا و استرالیا با موفقیت انجام پذیرفت. اما درسایرنقاط جهان، از جمله اروپای شرقی وآمریکای لاتین و به ویژه آسیا و آفریقا، تکوین و گسترش دولت مدرن با مشکلات متعددی مواجه گردیده که دلیل آنرا میبایست در مجموعه ای از عوامل تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جستجو کرد. نظریه پردازان موانع متعددی برای تکوین و گسترش سرمایه داری و دولت مدرن در کشورهای خارج از حوزه غرب برشمرده اند. در کشورهای اروپای شرقی، دولتهای مطلقه با بازسازی و تداوم مناسبات فئودالی آهنگ توسعه مناسبات سرمایه داری و تکوین دولت مدرن را آهسته و دشوار ساختند. در کشورهای آسیایی، دولتها به جای آنکه با ایجاد شرایط اقتصادی و سیاسی لازم به امر توسعه خلاقیتها و فعالیتهای اقتصادی یاری رسانند، غالبا خود به صورت مانعی در برابرپاگیری و توسعه مناسبات سرمایه داری عمل کرده اند. در چین، نظام دیوانسالاری پرقدرتی که بر پایه ارزش ها و فلسفه کنفسیوس بنا گردید، نقش مهمی در این روند ایفا نمود. در هندوستان، نظام « کاستی» و نقش دولت در حفظ و تداوم آن بصورت مانعی در برابر توسعه سرمایه داری و تکوین دولت مدرن عمل کرد. درکشورهای اسلامی غلبه نگرشهای مذهبی – خرافی، بی ثباتی سیاسی، تنشها و جنگهای ایلی و ضعف دولتهای مرکزی ازعوامل مهم کند شدن آهنگ مناسبات سرمایه داری و تکوین دولت مدرن بوده اند. مارکس دلیل عدم توسعه نظام سرمایه داری و تکوین دولت مدرن در کشورهای آسیایی را در شیوه تولید آسیایی جستجو میکند که مشخصه اصلی آن، نبود و یا ضعف مالکیت شخصی بر زمین، هجوم قبایل و تمرکز قدرت دردست حکومتهای مستبدانه است. به اعتقاد مارکس، مجموعه این عوامل مانع از شکل گیری مناسبات طبقاتی، گسترش شهرها، انباشت سرمایه، پاگیری و توسعه نظام سرمایه داری و تکوین دولت مدرن گشت. از سوی دیگر، «وبر» توجه خود را بیشتر متوجه عوامل فرهنگی، نقش مذهب و تاثیر نوع سازماندهی اجتماعی و سیاسی میکند. به اعتقاد وبر، به جز مذهب پروتستان، مذاهب دیگر دارای عناصر اساطیری، افسانه ای و غیرعقلایی بسیار شدیدی هستند که مانع از برخورد عقل گرایی به جهان که لازمه شکل گیری و توسعه نظام سرمایه داری است میشوند. به باور وبر، مذاهب کاتولیک در اروپای شرقی، کنفسیوس در چین، بودائیسم درهندوستان و اسلام در بقیه آسیا چنین نقشی را ایفا کرده اند. وبرهمچنین به نقش منفی دیوانسالاری چین درجلوگیری ازتکوین نظام سرمایه داری و دولت مدرن توجه دارد. از این منظر، نظام کاستی در هندوستان نقش مشابهی ایفا کرده است. عده ای دیگر از نظریه پردازان، کلونیالیسم و نئوکلونیالیسم را مسئول عقب ماندگی کشورهای آسیایی و آفریقایی و عدم توسعه مناسبات سرمایه داری و تکوین دولتهای مدرن در کشورهای این مناطق میدانند. بررسی جامع موارد فوق خارج از حیطه پژوهش حاضر است. آنچه در زیر میآید تنها اشاره مختصری به برخی از رئوس اصلی این موارد است. اروپای شرقیدر عصر فئودالیسم سه ویژگی، اروپای شرقی را از اروپای غربی متمایز میساخت که به اعتقاد نظریه پردازان سیرشکل گیری و گسترش مناسبات سرمایه داری و تکوین دولت مدرن در این منطقه را تحت تاثیر قرارداد. اولا اروپای شرقی امپراتوری روم و میراث تاریخی آنرا مستقیما تجربه نکرده بود. دوما، اروپای غربی عمدتا در حوزه کلیسای کاتولیک روم قرار داشت، درصورتیکه در اروپای شرقی، به استثنای لهستان و پروس، کلیسای ارتودوکس غالب بود. سوما، پاگیری نظام سرمایه داری در اروپای شرقی دیرتر و در رقابت شدید با دولتهای قوی اروپای غربی صورت گرفت. از عوامل فوق، دو عامل نخست موجب شد تا اروپای شرقی در حاشیه فرهنگ غرب قرارگیرد. از سوی دیگر، عامل سوم امر تکوین و گسترش سرمایه داری و دولت مدرن در کشورهای اروپای شرقی را دشوار ساخت. به اعتقاد اندرسون، در اروپای غربی شکل گیری دولتهای مطلقه در پایان دوره فئودالیسم که به باور بسیاری پیش درآمد پیدایش نظام سرمایه داری است، بر پایه عوامل درونی انجام پذیرفت. درصورتیکه دراروپای شرقی پیدایش دولتهای مطلقه در برابرتهدید دولتهای نیرومند اروپای غربی صورت گرفت. از این منظر، دولتهای اروپای شرقی برای مقابله با تهدید دولتهای نیرومندتر اروپای غربی مناسبات فئودالیسم را درکشورهای خود بازسازی و تقویت نمودند و به قول اندرسون، دور دومی از مناسبات ارباب- رعیتی را بر مردم خود تحمیل کردند تا قدرت سیاسی را تماما به انحصار خود درآورند و ارتش عظیمی را بر پایه مناسبات حاکم سازمان دهند. این امر، همراه با دو عامل پیش گفته، روند شکل گیری سرمایه داری و تکوین دولت مدرن در کشورهای اروپای شرقی را آهسته و دشوارساخت. نظریه اندرسون از جهات متعدد، مانند ساده نگری، نادیده گرفتن نقش سایر عوامل و بی توجهی به تجربه های متفاوت انگلستان و هلند در اروپای غربی و لهستان و پروس در اروپای شرقی، مورد انتقاد قرار گرفته است. با اینهمه، تاثیرمنفی عوامل فوق بر سیر تکوین سرمایه داری و دولت مدرن در کشورهای اروپای شرقی مورد توجه غالب نظریه پردازان است.در هرصورت، پیروزی انقلاب سوسیالیستی اکتبر1917 در روسیه و متعاقب آن گسترش نظام سوسیالیستی به سایر کشورهای اروپای شرقی پس از جنگ جهانی دوم، روند تحولات نهاد دولت در کشورهای اروپای شرقی را در مسیر کاملا متفاوتی قرارداد. اکنون، پس از فروپاشی نظام سوسیالیستی، روند تکوین دولت مدرن در کشورهای اروپای شرقی همچنان با مشکلات متعددی روبرو است که بخشی ناشی از ساختار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که از نظام پیشین به آنها به ارث رسیده است میباشند. چیندولت چین درسال 221 پیش از میلاد، توسط خاندان چین به صورت یک حکومت پادشاهی مرکزی و شدیدا تحت کنترل تاسیس شد. علیرغم جنگهای متعدد و دست به دست شدن سلطنت بین خاندانهای مختلف، این شکل از حکومت برای متجاوز از دوهزار سال، یعنی تا تاسیس نهاد جمهوری در سال 1911 بر چین حاکم بود. عناصر برجسته این شیوه حکومت، یعنی مرکزیت شدید و بوروکراسی بسیار پرقدرت حتی پس از تاسیس جمهوری نیز تداوم یافت. مذهب و ایدئولوژی کنفسیوس در شکل گیری شیوه حکومتداری در چین نقش عمده ای برعهده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
بررسی عملکرد سیاستهای حمایتی دولت در بخش کشاورزی ایران/ بخش نخست
موضوع: عمومی
خلاصه: اشاره: سیاستهای حمایتی در بخش کشاورزی از اهمیت و جایگاهی راهبردی در فرآیند سیاستگذاری توسعهی کشاورزی کشورهای توسعهیافته برخوردار است، نظریه پردازان مختلف برای توجیه این حمایتها، استدلالهای مختلفی ارائه میکنند، اما آنچه که در عمل روشن است، وجود بستههای سیاستی پیچیده و قدرتمند در کشورهای توسعه یافته برای حمایت از بخش کشاورزی و غفلت کشورهای توسعه نایافته و برخی از کشورهای در حال توسعه از اهمیت این سیاستهاست. در مادهی 6 سیاستهای کلان نظام در بخش کشاورزی آمده است: ماده 6- گسترش زیرساختها،
واژگان:نرخ حمایت اسمی(NRP):برای اندازه گیری اثر مداخله دولت بر قیمت های داخلی و کنترل قیمت تولیدکننده، ازمعیار نرخ حمایت اسمی استفاده می شود. این نرخ تفاوت بین قیمت های تولید کننده را نسبت به معادل قیمت مرزی کالای مورد نظر به پول داخلی اندازه گیری می کند. اگر NRP مثبت باشد، نشان دهندهی این است که به کالای مورد نظر یارانه پرداخت میگردد یا به عبارتی از آن حمایت میشود و اگر منفی باشد به معنای آن است که از کالای مورد نظر مالیات گرفته میشود و به عبارتی تحت حمایت قرار ندارد.نرخ حمایت ضمنی(*NRP):در محاسبه نرخ حمایت اسمی، برای تبدیل قیمتهای مرزی به معادل قیمت مرزی از نرخ ارز رسمی استفاده می شود. و چون استفاده از چنین نرخ ارزی، محدودیت هایی را به ویژه در دورههای نرخ ارز ثابت ایجاد می کند. برای نمونه زمانی که تورم کشوربالاتر از سطح تورم جهانی باشد، قیمت تولیدکننده در داخل درمقایسه با قیمتهای جهانی، در نرخ اسمی بالاتری درحال افزایش خواهد بود. لذا نتایج ناشی از محاسبه نرخهای حمایت ممکن است یارانه بیشتری ( یا مالیات کمتری) را از حالتی که در شرایط واقعی وجود میداشت، نشان دهد. بنابراین مناسبتراین است که علاوه بر محاسبهی نرخ حمایت اسمی یک نرخ حمایت ضمنی نیز که درآن به جای نرخ ارز رسمی از نرخ ارز واقعی برای تبدیل قیمتهای مرزی استفاده میشود.نرخ حمایت موثر(ERP):نرخ حمایت اسمی فقط با توجه به بازار محصول به دست می آید و اثر اعمال محدودیتهای تجاری و یا پرداخت یارانه و یا وضع مالیات بر نهادههای مورداستفاده در تولید کالای مورد نظر را نشان نمی دهد، درحالیکه بخشی از مداخلات دولت ازطریق پرداخت یارانه و یا وضع مالیات و حقوق گمرکی بر روی نهاده های مورد استفاده در تولید کالا اعمال می شود. بنابراین تعرفه ها و سیاست های مداخله دولت در قیمت گذاری نه تنها قیمتهای بازاری محصولات نهایی را تحت تأثیر قرار می دهد، بلکه ممکن است قیمت نهادههای اولیه و واسطهای مورد استفاده در فرایند تولید را نیز تغییر دهد. این امر به نوبه خود تغییراتی را در ارزش افزوده ایجاد می کند که نرخ حمایت اسمی آن را نشان نمی دهد. لذا نرخ حمایت مؤثر، معیار مناسبی برای اندازه گیری این اثرات است. به عبارتی، نرخ حمایت مؤثر تفاوت بین ارزش افزوده یک کالا و یا یک فعالیت را در قیمت های داخلی و قیمت های جهانی اندازه گیری می کند. مقدمه:سیاستهای بنیادی اقتصادی هر کشوری با توجه به شرایط وامکانات، متضمن میزان رشد و توسعه آن کشوراست. دو سیاست بنیادین حمایت گرایی و درمقابل آن آزادسازی اقتصادی به عنوان دو راهبرد اساسی در اتخاذ سیاست توسعه اقتصادی مطرح می باشند که با گذشت سالهای زیادی ازعمرعلم اقتصاد، اقتصاددانان هنوزبه اجماعی کلی درمورد انتخاب یکی از این سیاستها به عنوان سیاست ارجح در توسعه اقتصادی دست نیافته اند. این درحالی است که در دهههای اخیر کشورهای توسعه یافته در ادامه مسیر توسعه خود، جایگزینی تدریجی راهبرد آزادسازی اقتصادی و تجاری را با راهبرد حمایت گرایی سر لوحه کار خود قرار داده اند و این انتخاب را به دیگر کشورها نیز توصیه می کنند، اما هنوز تغییر چشمگیری دراین مورد به ویژه در بخش کشاورزی مشاهده نشده است.بخش کشاورزی بنا به ویژگیهای خاص اقتصادی، اجتماعی و سیاسی همواره از حمایت گرایی های گسترده برخورداربوده است. مجموعهی این ویژگیها و حمایتهای گسترده باعث شده است بخش کشاورزی مدتها از مباحث گات کنار گذاشته شود، زیرا حساسیتهای موجود در بخش کشاورزی از ابتدا رفتار ویژه ای را می طلبید. سیاستهای حمایتی در بخش کشاورزی در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه نیز متفاوت بوده است، بهنحوی که کشورهای توسعه یافته با سیاستهای مشخص و هدفمند، حمایت گستردهای از این بخش کرده اند؛ برای نمونه، براساس گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD)، دولت ایالت متحده آمریکا بین سالهای 1986 تا 1994 ، 6/254 میلیارد دلار هزینه بابت یارانههای کشاورزی پرداخت کرده است، اما سیاستهای کشورهای درحال توسعه عمدتاً منجر به حمایت منفی یا عدم حمایت قابل توجه شده است.بخش کشاورزی درایران هم مانند سایر کشورهای کمتر توسعه یافته و درحال توسعه به عنوان یکی از بخشهای قدیمی و اصلی اقتصاد در زمینه تولید، اشتغال، امنیت غذایی، مبادلات خارجی و حضور در صحنههای بین المللی و مزیتهای نسبی از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است، به طوری که بیش از 52 درصد از تولید ناخالص داخلی و بیش از 20 درصد اشتغال وهمچنین نزدیک به 70 درصد از کل صادرات غیرنفتی به بخش کشاورزی اختصاص یافته است. حال سؤال این است که با توجه به سیاست های حمایتی و تجاری وسیعی که دولت در ارتباط با این بخش اعمال می کند، آیا از بخش کشاورزی در واقع حمایت به عمل می آید یا خیر؟ و میزان حمایت واقعی از این بخش درچه حدی است؟ راهبردهای اساسی دولت برای دخالت در بخش کشاورزیبرای درک چرایی و چگونگی استفاده از ابزارهای حمایتی در بخش کشاورزی لازم است تا راهبردهای دولت برای دخالت در این بخش را شناسایی کنیم. این راهبردها عبارتند از:1- تثبیت عرضه محصولات تولیدی بخش2- تثبیت تقاضای محصولات تولیدی بخش3- تثبیت قیمت محصولات تولیدی بخش4- تثبیت درآمد تولیدکنندگان بخش5- تنظیم بازار6- تشویق تولید7- تشویق صادرات8- محدودیت تولید9- تشویق یا محدود نمودن استفاده از نهادههای بخصوص10-تشویق سرمایه گذاری11- تشویق فرایند تعدیل ساختاری12- توسعه پایدارهمانطورکه ملاحظه میشود دولت برای دخالت دربخش کشاورزی می تواند راهبردهای متفاوت و حتی گاه متناقضی را به صورت همزمان دنبال نمایید. طبیعی است درچنیین شرایطی سیاست گذار به جای استفاده از یک ابزار حمایتی از مجموعه ای از این ابزارها در قالب سبد حمایتی استفاده خواهد نمود. استفاده از چنین سبدهایی امروزه درتمامی کشورهای عضو OECD به عنوان کشورهایی که بیشترین حمایت ممکن ازبخش کشاورزی خود به عمل می آورند، کاملاً متداول است.دلایل حمایت از بخش کشاورزیاختلال دربازار بینالمللی محصولات کشاورزی - که ناشی از سیاستهای کشاورزی دولتها ست - به اندازهای آشکار است که مک کالا(1993) اعتقاد دارد مشکل بتوان اقتصاددان کشاورزی را یافت که مخالف با این نظر باشد، اما آنچه بیشتر از تایید وجود این اختلافات حائز اهمیت است آن که کدام دلایل دخالت در بخش کشاورزی را ضروری می سازد؟ چرا علیرغم تعیین منافع تئوریک آزادسازی تجاری، رفع این موانع در هیچ یک از بخش های اقتصادی به اندازهی رفع موانع در این بخش با مشکل مواجه نبوده است؟ تا کنون توجیهات فراوانی دربارهی ضرورت دخالت دولت در بخش کشاورزی ارائه شده که در اینجا به تعدادی از آن ها اشاره می کنیم.توجیه سنتی:بسیاری با این توضیح که محصولات تولید شده در بخش اساسی هستند، حمایت ازبخش را ضروری می دانند به عبارت دیگر با توجه به اینکه بسیاری از محصولات کشاورزی قوت اصلی مردم بوده و در تأمین غذای آنان و نهایتاً درامنیت غذایی جامعه نقش اصلی دارد، لذا حمایت از آن اجتناب ناپذیر و ضروری است.توجیه براساس بی ثباتی بخش:بخش کشاورزی ماهیتاً قادر نیست مقدارعرضه محصولات تولیدی خود را بر حسب نوسانات کوتاه مدت بازار تنظیم نماید، بدیهی است که این امر میتواند موجب بی ثباتی دربخش گردد. لذا دولت برای ایجاد ثبات دربخش کشاورزی، ناگزیربه مداخله در بازار این محصولات است.توجیه براساس مزیت نسبی وساختاری:بسیاری از اقتصاددانان کشاورزی همچون هونما، هایامی، تایرزو اندرسون اعتقاد دارند که انتقال از یک اقتصاد مبتنی بر روابط کشاورزی به یک اقتصاد مبتنی بر صنعت – انتقال از موج اول به موج دوم – مستلزم استفاده از سیاستهای حمایت گرایی است. چراکه تغییر تکنولوژی و گسترش سرمایه همزمان منجر به افزایش کارایی اقتصادی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
سیاست های حمایتی دولت در تولید و بازار محصولات کشور (مرکبات)
سیاست های حمایتی دولت در تولید و بازار محصولات کشور (مرکبات)
مقدمه
به طور کلی سیاست های حمایتی در بخش کشاورزی ایران که به منظور اثرگذاری بر روند تولیدات، بهبود وضعیت درآمد تولیدکنندگان، ایجاد اشتغال و تشویق صادرات، مورد استفاده قرار می گیرد عبارتند از:
1-پرداخت یارانه به نهاده های مورد استفاده دربخش کشاورزی نظیر کود، سم، بذر، ماشین آلات و تولید نهال.
2-قیمت گذاری محصولات اساسی کشاورزی و تضمین خرید این محصولات توسط دولت.
3-پرداخت بخشی از سهم بیمه محصولات زراعی، باغی، دامی و تلاش برای گسترش پوشش بیمه محصولات در کشور و بیمه حوادث غیرمترقبه نظیر خشکسالی، سیل، تگرگ و ...
4-پرداخت اعتبار و تسهیلات با نرخ بهره کم به منظور خرید ماشین آلات موردنیاز و تامین هزینه های جاری تولید.
5-پرداخت یارانه صادراتی به محصولاتی که از بازار بالنسبه پایدار برخوردار بوده ولیکن در سال های اخیر به دلیل کاهش قیمت های جهانی از قدرت رقابت کمتری برخوردار شده اند و پرداخت جایزه به عموم محصولات به منظور ایجاد جهش صادراتی.
6-برقراری تعرفه برای واردات محصولاتی که امکان تولید آنها در داخل وجود دارد.
7-گروه دیگری از سیاست های حمایتی که می توان آنها را تحت عنوان خدمات عمومی بخش کشاورزی معرفی نمود پرداخت های بودجه ای است که به توسعه و عمران روستاها، ایجاد شبکه های آبیاری و زهکشی، حفاظت از محیط زیست و سایر فعالیت های عمرانی بخش کشاورزی صورت می گیرد. پرداخت های عمرانی دولت به فصل کشاورزی و منابع طبیعی ماخذ مناسبی برای ارزیابی سیاست های حمایتی بخش کشاورزی در این زمینه است.
در مورد مرکبات نیز سیاست های فوق مانند سایر محصولات باغی به مورد اجرا گذاشته می شود که در ذیل به آن می پردازیم:
الف) یارانه نهاده های کودشیمیایی، سم و بذر
کاربرد کود شیمیایی به دلیل نقشی که در افزایش کیفیت خاکا ایفا می کند از اهمیت خاصی برخوردار است. به همین دلیل سعی می شود با توجه به نوع خاک و نیاز محصولات به اقلامی از کود که بیشتر مورد استفاده کشاورزان قرار می گیرد ( سهم قابل توجهی در هزینه تولید داشته و در صورت عدم پرداخت یارانه، کشاورز مصرف آن را کاهش داده که در نتیجه به فقر خاک و کاهش تولید می انجامد) یارانه پرداخت شود. به طور کلی مبلغ یارانه برای انواع کود مورد نیاز کشاورزان در ایران سهم قابل توجهی از مجموع یارانه های بخش را به خود اختصاص می دهد. نهاده های سم و بذر نیز از عوامل دیگری هستند که بازده کشاورزی را افزایش می دهند. در زمین تامین بذور به ویژه بذور اصلاح شده، دولت از تاسیس راه اندازی و اداره بنگاه ها و موسسات تولید بذور اصلاح شده حمایت می کند. همچنین دولت به طور مستقیم یا غیرمستقیم به منظور توزیع این نهاده ها به قیمت مناسب، هزینه هایی را متقبل می شود. از آنجاییکه آمار یارانه پرداختی به کود، سم و بذر به تفکیک محصولات در دسترس نمی باشد لذا در جدول 45 کل یارانه پرداخت شده به نهاده های مذکور در بخش کشاورزی طی سال های 83-1380 آورده شده است. بخشی از کود و سم مورد نیاز نیز از سایر کشورها وارد شده و دولت بابت تفاوت قیمت وارداتی و داخلی یارانه می پردازد که میزان این یارانه طی سال های 83-81 در جدول 46 قابل مشاده است. شایان ذکر است از ابتدای سال 1384 درمورد سموم آزادسازی صورت گرفته که می بایستی اثرات آن را روی قیمت تمام شده محصولات درسال های بعد بررسی نمود.
ب) یارانه ماشین آلات کشاورزی
پرداخت یارانه به تولید ماشین آلات کشاورزی به منظور توسعه مکانیزاسیون در این بخش صورت می گیرد. پرداخت بدین شکل است که تولیدکنندگان قطعات مورد نیاز خود را با ارز آزاد وارد نموده و دولت سهمی از این نرخ ارز را که از قبل تعیین شده به عنوان مابه التفاوت نرخ ارز به تولیدکنندگان پرداخت می کند. دولت در سال 1381 به ازای هر دلار واردات مبغل 5950 ریال، درسال 1382 به ازای هر دلار واردات مبلغ 6200 ریال و در سال 1383 به ازای هر دلار مبلغ 6600 ریال پرداخت کرده است. قبل از سال 1381 که نرخ ارز به صورت شناور بود این پرداخت به صورت ارایه دلار به نرخ دولتی به تولیدکنندگان ماشین آلات کشاورزی صورت می گرفت. مابه التفاوت پرداختی به تولیدکنندگان ماشین آلات کشاورزی طی سال های 1381 الی 1383 در جدول 47 آورده شده است.
1- یارانه نهاده های کشاورزی
2- خرید تضمینی مرکبات
3- بیمه مرکبات
4- یارانه اعتبارات
5- پرداخت جایزه صادراتی
6- تعرفه وارداتی مرکبات
ماخذ: بررسی بازار مرکبات در ایران و نحوه تنظیم آن – موسسه پژوهش های برنامه ریزی و اقتصاد کشاورزی - 1387
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
بررسی عملکرد سیاستهای حمایتی دولت در بخش کشاورزی ایران/ بخش نخست
موضوع: عمومی
خلاصه: اشاره: سیاستهای حمایتی در بخش کشاورزی از اهمیت و جایگاهی راهبردی در فرآیند سیاستگذاری توسعهی کشاورزی کشورهای توسعهیافته برخوردار است، نظریه پردازان مختلف برای توجیه این حمایتها، استدلالهای مختلفی ارائه میکنند، اما آنچه که در عمل روشن است، وجود بستههای سیاستی پیچیده و قدرتمند در کشورهای توسعه یافته برای حمایت از بخش کشاورزی و غفلت کشورهای توسعه نایافته و برخی از کشورهای در حال توسعه از اهمیت این سیاستهاست. در مادهی 6 سیاستهای کلان نظام در بخش کشاورزی آمده است: ماده 6- گسترش زیرساختها،
واژگان:نرخ حمایت اسمی(NRP):برای اندازه گیری اثر مداخله دولت بر قیمت های داخلی و کنترل قیمت تولیدکننده، ازمعیار نرخ حمایت اسمی استفاده می شود. این نرخ تفاوت بین قیمت های تولید کننده را نسبت به معادل قیمت مرزی کالای مورد نظر به پول داخلی اندازه گیری می کند. اگر NRP مثبت باشد، نشان دهندهی این است که به کالای مورد نظر یارانه پرداخت میگردد یا به عبارتی از آن حمایت میشود و اگر منفی باشد به معنای آن است که از کالای مورد نظر مالیات گرفته میشود و به عبارتی تحت حمایت قرار ندارد.نرخ حمایت ضمنی(*NRP):در محاسبه نرخ حمایت اسمی، برای تبدیل قیمتهای مرزی به معادل قیمت مرزی از نرخ ارز رسمی استفاده می شود. و چون استفاده از چنین نرخ ارزی، محدودیت هایی را به ویژه در دورههای نرخ ارز ثابت ایجاد می کند. برای نمونه زمانی که تورم کشوربالاتر از سطح تورم جهانی باشد، قیمت تولیدکننده در داخل درمقایسه با قیمتهای جهانی، در نرخ اسمی بالاتری درحال افزایش خواهد بود. لذا نتایج ناشی از محاسبه نرخهای حمایت ممکن است یارانه بیشتری ( یا مالیات کمتری) را از حالتی که در شرایط واقعی وجود میداشت، نشان دهد. بنابراین مناسبتراین است که علاوه بر محاسبهی نرخ حمایت اسمی یک نرخ حمایت ضمنی نیز که درآن به جای نرخ ارز رسمی از نرخ ارز واقعی برای تبدیل قیمتهای مرزی استفاده میشود.نرخ حمایت موثر(ERP):نرخ حمایت اسمی فقط با توجه به بازار محصول به دست می آید و اثر اعمال محدودیتهای تجاری و یا پرداخت یارانه و یا وضع مالیات بر نهادههای مورداستفاده در تولید کالای مورد نظر را نشان نمی دهد، درحالیکه بخشی از مداخلات دولت ازطریق پرداخت یارانه و یا وضع مالیات و حقوق گمرکی بر روی نهاده های مورد استفاده در تولید کالا اعمال می شود. بنابراین تعرفه ها و سیاست های مداخله دولت در قیمت گذاری نه تنها قیمتهای بازاری محصولات نهایی را تحت تأثیر قرار می دهد، بلکه ممکن است قیمت نهادههای اولیه و واسطهای مورد استفاده در فرایند تولید را نیز تغییر دهد. این امر به نوبه خود تغییراتی را در ارزش افزوده ایجاد می کند که نرخ حمایت اسمی آن را نشان نمی دهد. لذا نرخ حمایت مؤثر، معیار مناسبی برای اندازه گیری این اثرات است. به عبارتی، نرخ حمایت مؤثر تفاوت بین ارزش افزوده یک کالا و یا یک فعالیت را در قیمت های داخلی و قیمت های جهانی اندازه گیری می کند. مقدمه:سیاستهای بنیادی اقتصادی هر کشوری با توجه به شرایط وامکانات، متضمن میزان رشد و توسعه آن کشوراست. دو سیاست بنیادین حمایت گرایی و درمقابل آن آزادسازی اقتصادی به عنوان دو راهبرد اساسی در اتخاذ سیاست توسعه اقتصادی مطرح می باشند که با گذشت سالهای زیادی ازعمرعلم اقتصاد، اقتصاددانان هنوزبه اجماعی کلی درمورد انتخاب یکی از این سیاستها به عنوان سیاست ارجح در توسعه اقتصادی دست نیافته اند. این درحالی است که در دهههای اخیر کشورهای توسعه یافته در ادامه مسیر توسعه خود، جایگزینی تدریجی راهبرد آزادسازی اقتصادی و تجاری را با راهبرد حمایت گرایی سر لوحه کار خود قرار داده اند و این انتخاب را به دیگر کشورها نیز توصیه می کنند، اما هنوز تغییر چشمگیری دراین مورد به ویژه در بخش کشاورزی مشاهده نشده است.بخش کشاورزی بنا به ویژگیهای خاص اقتصادی، اجتماعی و سیاسی همواره از حمایت گرایی های گسترده برخورداربوده است. مجموعهی این ویژگیها و حمایتهای گسترده باعث شده است بخش کشاورزی مدتها از مباحث گات کنار گذاشته شود، زیرا حساسیتهای موجود در بخش کشاورزی از ابتدا رفتار ویژه ای را می طلبید. سیاستهای حمایتی در بخش کشاورزی در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه نیز متفاوت بوده است، بهنحوی که کشورهای توسعه یافته با سیاستهای مشخص و هدفمند، حمایت گستردهای از این بخش کرده اند؛ برای نمونه، براساس گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD)، دولت ایالت متحده آمریکا بین سالهای 1986 تا 1994 ، 6/254 میلیارد دلار هزینه بابت یارانههای کشاورزی پرداخت کرده است، اما سیاستهای کشورهای درحال توسعه عمدتاً منجر به حمایت منفی یا عدم حمایت قابل توجه شده است.بخش کشاورزی درایران هم مانند سایر کشورهای کمتر توسعه یافته و درحال توسعه به عنوان یکی از بخشهای قدیمی و اصلی اقتصاد در زمینه تولید، اشتغال، امنیت غذایی، مبادلات خارجی و حضور در صحنههای بین المللی و مزیتهای نسبی از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است، به طوری که بیش از 52 درصد از تولید ناخالص داخلی و بیش از 20 درصد اشتغال وهمچنین نزدیک به 70 درصد از کل صادرات غیرنفتی به بخش کشاورزی اختصاص یافته است. حال سؤال این است که با توجه به سیاست های حمایتی و تجاری وسیعی که دولت در ارتباط با این بخش اعمال می کند، آیا از بخش کشاورزی در واقع حمایت به عمل می آید یا خیر؟ و میزان حمایت واقعی از این بخش درچه حدی است؟ راهبردهای اساسی دولت برای دخالت در بخش کشاورزیبرای درک چرایی و چگونگی استفاده از ابزارهای حمایتی در بخش کشاورزی لازم است تا راهبردهای دولت برای دخالت در این بخش را شناسایی کنیم. این راهبردها عبارتند از:1- تثبیت عرضه محصولات تولیدی بخش2- تثبیت تقاضای محصولات تولیدی بخش3- تثبیت قیمت محصولات تولیدی بخش4- تثبیت درآمد تولیدکنندگان بخش5- تنظیم بازار6- تشویق تولید7- تشویق صادرات8- محدودیت تولید9- تشویق یا محدود نمودن استفاده از نهادههای بخصوص10-تشویق سرمایه گذاری11- تشویق فرایند تعدیل ساختاری12- توسعه پایدارهمانطورکه ملاحظه میشود دولت برای دخالت دربخش کشاورزی می تواند راهبردهای متفاوت و حتی گاه متناقضی را به صورت همزمان دنبال نمایید. طبیعی است درچنیین شرایطی سیاست گذار به جای استفاده از یک ابزار حمایتی از مجموعه ای از این ابزارها در قالب سبد حمایتی استفاده خواهد نمود. استفاده از چنین سبدهایی امروزه درتمامی کشورهای عضو OECD به عنوان کشورهایی که بیشترین حمایت ممکن ازبخش کشاورزی خود به عمل می آورند، کاملاً متداول است.دلایل حمایت از بخش کشاورزیاختلال دربازار بینالمللی محصولات کشاورزی - که ناشی از سیاستهای کشاورزی دولتها ست - به اندازهای آشکار است که مک کالا(1993) اعتقاد دارد مشکل بتوان اقتصاددان کشاورزی را یافت که مخالف با این نظر باشد، اما آنچه بیشتر از تایید وجود این اختلافات حائز اهمیت است آن که کدام دلایل دخالت در بخش کشاورزی را ضروری می سازد؟ چرا علیرغم تعیین منافع تئوریک آزادسازی تجاری، رفع این موانع در هیچ یک از بخش های اقتصادی به اندازهی رفع موانع در این بخش با مشکل مواجه نبوده است؟ تا کنون توجیهات فراوانی دربارهی ضرورت دخالت دولت در بخش کشاورزی ارائه شده که در اینجا به تعدادی از آن ها اشاره می کنیم.توجیه سنتی:بسیاری با این توضیح که محصولات تولید شده در بخش اساسی هستند، حمایت ازبخش را ضروری می دانند به عبارت دیگر با توجه به اینکه بسیاری از محصولات کشاورزی قوت اصلی مردم بوده و در تأمین غذای آنان و نهایتاً درامنیت غذایی جامعه نقش اصلی دارد، لذا حمایت از آن اجتناب ناپذیر و ضروری است.توجیه براساس بی ثباتی بخش:بخش کشاورزی ماهیتاً قادر نیست مقدارعرضه محصولات تولیدی خود را بر حسب نوسانات کوتاه مدت بازار تنظیم نماید، بدیهی است که این امر میتواند موجب بی ثباتی دربخش گردد. لذا دولت برای ایجاد ثبات دربخش کشاورزی، ناگزیربه مداخله در بازار این محصولات است.توجیه براساس مزیت نسبی وساختاری:بسیاری از اقتصاددانان کشاورزی همچون هونما، هایامی، تایرزو اندرسون اعتقاد دارند که انتقال از یک اقتصاد مبتنی بر روابط کشاورزی به یک اقتصاد مبتنی بر صنعت – انتقال از موج اول به موج دوم – مستلزم استفاده از سیاستهای حمایت گرایی است. چراکه تغییر تکنولوژی و گسترش سرمایه همزمان منجر به افزایش کارایی اقتصادی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
سیاست های حمایتی دولت در تولید و بازار محصولات کشور (مرکبات)
سیاست های حمایتی دولت در تولید و بازار محصولات کشور (مرکبات)
مقدمه
به طور کلی سیاست های حمایتی در بخش کشاورزی ایران که به منظور اثرگذاری بر روند تولیدات، بهبود وضعیت درآمد تولیدکنندگان، ایجاد اشتغال و تشویق صادرات، مورد استفاده قرار می گیرد عبارتند از:
1-پرداخت یارانه به نهاده های مورد استفاده دربخش کشاورزی نظیر کود، سم، بذر، ماشین آلات و تولید نهال.
2-قیمت گذاری محصولات اساسی کشاورزی و تضمین خرید این محصولات توسط دولت.
3-پرداخت بخشی از سهم بیمه محصولات زراعی، باغی، دامی و تلاش برای گسترش پوشش بیمه محصولات در کشور و بیمه حوادث غیرمترقبه نظیر خشکسالی، سیل، تگرگ و ...
4-پرداخت اعتبار و تسهیلات با نرخ بهره کم به منظور خرید ماشین آلات موردنیاز و تامین هزینه های جاری تولید.
5-پرداخت یارانه صادراتی به محصولاتی که از بازار بالنسبه پایدار برخوردار بوده ولیکن در سال های اخیر به دلیل کاهش قیمت های جهانی از قدرت رقابت کمتری برخوردار شده اند و پرداخت جایزه به عموم محصولات به منظور ایجاد جهش صادراتی.
6-برقراری تعرفه برای واردات محصولاتی که امکان تولید آنها در داخل وجود دارد.
7-گروه دیگری از سیاست های حمایتی که می توان آنها را تحت عنوان خدمات عمومی بخش کشاورزی معرفی نمود پرداخت های بودجه ای است که به توسعه و عمران روستاها، ایجاد شبکه های آبیاری و زهکشی، حفاظت از محیط زیست و سایر فعالیت های عمرانی بخش کشاورزی صورت می گیرد. پرداخت های عمرانی دولت به فصل کشاورزی و منابع طبیعی ماخذ مناسبی برای ارزیابی سیاست های حمایتی بخش کشاورزی در این زمینه است.
در مورد مرکبات نیز سیاست های فوق مانند سایر محصولات باغی به مورد اجرا گذاشته می شود که در ذیل به آن می پردازیم:
الف) یارانه نهاده های کودشیمیایی، سم و بذر
کاربرد کود شیمیایی به دلیل نقشی که در افزایش کیفیت خاکا ایفا می کند از اهمیت خاصی برخوردار است. به همین دلیل سعی می شود با توجه به نوع خاک و نیاز محصولات به اقلامی از کود که بیشتر مورد استفاده کشاورزان قرار می گیرد ( سهم قابل توجهی در هزینه تولید داشته و در صورت عدم پرداخت یارانه، کشاورز مصرف آن را کاهش داده که در نتیجه به فقر خاک و کاهش تولید می انجامد) یارانه پرداخت شود. به طور کلی مبلغ یارانه برای انواع کود مورد نیاز کشاورزان در ایران سهم قابل توجهی از مجموع یارانه های بخش را به خود اختصاص می دهد. نهاده های سم و بذر نیز از عوامل دیگری هستند که بازده کشاورزی را افزایش می دهند. در زمین تامین بذور به ویژه بذور اصلاح شده، دولت از تاسیس راه اندازی و اداره بنگاه ها و موسسات تولید بذور اصلاح شده حمایت می کند. همچنین دولت به طور مستقیم یا غیرمستقیم به منظور توزیع این نهاده ها به قیمت مناسب، هزینه هایی را متقبل می شود. از آنجاییکه آمار یارانه پرداختی به کود، سم و بذر به تفکیک محصولات در دسترس نمی باشد لذا در جدول 45 کل یارانه پرداخت شده به نهاده های مذکور در بخش کشاورزی طی سال های 83-1380 آورده شده است. بخشی از کود و سم مورد نیاز نیز از سایر کشورها وارد شده و دولت بابت تفاوت قیمت وارداتی و داخلی یارانه می پردازد که میزان این یارانه طی سال های 83-81 در جدول 46 قابل مشاده است. شایان ذکر است از ابتدای سال 1384 درمورد سموم آزادسازی صورت گرفته که می بایستی اثرات آن را روی قیمت تمام شده محصولات درسال های بعد بررسی نمود.
ب) یارانه ماشین آلات کشاورزی
پرداخت یارانه به تولید ماشین آلات کشاورزی به منظور توسعه مکانیزاسیون در این بخش صورت می گیرد. پرداخت بدین شکل است که تولیدکنندگان قطعات مورد نیاز خود را با ارز آزاد وارد نموده و دولت سهمی از این نرخ ارز را که از قبل تعیین شده به عنوان مابه التفاوت نرخ ارز به تولیدکنندگان پرداخت می کند. دولت در سال 1381 به ازای هر دلار واردات مبغل 5950 ریال، درسال 1382 به ازای هر دلار واردات مبلغ 6200 ریال و در سال 1383 به ازای هر دلار مبلغ 6600 ریال پرداخت کرده است. قبل از سال 1381 که نرخ ارز به صورت شناور بود این پرداخت به صورت ارایه دلار به نرخ دولتی به تولیدکنندگان ماشین آلات کشاورزی صورت می گرفت. مابه التفاوت پرداختی به تولیدکنندگان ماشین آلات کشاورزی طی سال های 1381 الی 1383 در جدول 47 آورده شده است.
1- یارانه نهاده های کشاورزی
2- خرید تضمینی مرکبات
3- بیمه مرکبات
4- یارانه اعتبارات
5- پرداخت جایزه صادراتی
6- تعرفه وارداتی مرکبات
ماخذ: بررسی بازار مرکبات در ایران و نحوه تنظیم آن – موسسه پژوهش های برنامه ریزی و اقتصاد کشاورزی - 1387