لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن .docx :
مردمداری در رهبری امام خمینی
نویسنده: عباس شفیعی
چکیده:
به طور کلی در هر محدودة جغرافیایی، گروههایی که تشابه فرهنگی و ساختاری دارند، از حیث تاریخ و آداب و سنن و زبان مشترک هستند و در یک سرزمین زندگی میکنند، ملّت نامیده میشوند. برخی بر این باورند که میان ملّت و مردم تمایز وجود دارد. مردم نامی عام برای هر گروه اجتماع انسانی و یک پدیدة طبیعی ـ تاریخی است. مفهوم ملّت و ملّتگرایی در بینشهای مختلف متفاوت است. در نگرش امام راحل، مهمترین عامل در تحقق ملّتگرایی، نظام ارزشی برگرفته از جهانبینی است. با توجه به این رویکرد، رهبر فقید انقلاب بر این باور است که در تحقق و ایجاد ملل اسلامی، نظام ارزشی نشأت گرفته از جهانبینی توحیدی میتواند عامل مؤثر باشد. در چنین طرز تفکری، ملّیگرایی به مفهوم مصطلح امروزی آن مطرود است. به همین دلیل، کارایی ملّت در نظر امام با انگیزة الهی محک میخورد و چنین ملّت و مردمی شایستة خدمتگزاریاند. به عبارت دیگر، امام راحل خود را خدمتگزار این مردم میداند و فرضیة مدیریت بر قلوب را مطرح میسازد. بالطبع لازمة این نوع مدیریت که بر محور انگیزة الهی استوار است همگرایی مدیران (دولتمردان) با مردم به روشهای گوناگون است. برخی از این روشها عبارتند از: جلوگیری از ایجاد نارضایتی در سازمانها، عمل به موازین اسلامی، سختگیری نکردن با مردم، شرکت دادن آنان در امور. رهبر فقید انقلاب بعد از ارائة این روش مدیریتی در عمل نیز آن را به محک تجربه گذاشت.
مقدمه
اصولاً در منظر حضرت امام(س) مردم از جایگاه ویژهای برخوردارند. البته این شأن و منزلت در پوشش انگیزة الهی قابل قبول است. با توجه به این تفکر که حبّ و بغضها با شاخص انگیزههای الهی سنجیده میشود و دوستی مردم در همین قالب تعریف میگردد، حضرت امام(س) خود را خدمتگزار ملّت دانسته و مسیر حرکت تودة مردم را بخوبی ارزیابی مینماید. نگارنده در این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که جایگاه مردم و ملّتگرایی در نگاه امام کجاست و فرضیه ایشان برای مردمی بودن چیست؟
در پاسخی اجمالی میتوان گفت که فرضیة امام خمینی(س) بهرهگیری از شاخصههای مدیریت بر قلوب بوده و در این مسیر روشهایی را پیشنهاد کرده و در راستای آن قدم برداشته و نظریة خویش را در دوران پر فراز و نشیب رهبری به محک تجربه گذاشتهاند.
تعریف ملّت و ملّتگرایی
در فرهنگهای لغت دربارة ملّت و ملّتگرایی تعاریفی ذکر شده است. در دایرة المعارف لاروس ملّت را اینگونه تعریف کردهاند:
مجموعه افراد انسانی که در یک سرزمین زندگی میکنند و از حیث اصالت، تاریخ، آداب و عادات و، در بیشتر موارد، زبان اشتراک دارند ملّت نامیده میشود [Larouss 1968 V.7].
در فرهنگ فلسفی لالاند آمده است:
مجموعه افرادی که تشکیل یک دولت ـ کشور دهند و به عنوان یک کلیت اجتماعی مشخص در برابر حکومت، در نظر گرفته شوند ملّت را تشکیل میدهند.
فرهنگ لیتره از ملّت و ملّتگرایی چنین یاد میکند:
کشور یا مجموعه کشورهایی که ساکنان آن به واسطه همبستگی ارادی و نهادی مشترک گرد هم آمدهاند [قاضی 1368 ج 1: 205].
از طرفی دیگر:
مفهوم ملّت گاهی از مفهوم مردم گستردهتر و زمانی از آن محدودتر است. وقتی که میگوییم مردم فارس مسلماً به یک واقعیت اجتماعی، یعنی مجموعهای از انسانها چشم داریم که در یکی از استانهای ایران زندگی میکنند و جزئی از ملّت ایران هستند، ولی آنگاه که میگوییم مردم آسیا یا مردم دنیا به یک واقعیت دیگری پروا داریم که متشکل از چندین ملّت است و زمانی هم این دو مفهوم با هم برابر و یکی است، چنانکه میگوییم ملّت انگلیس یا مردم انگلیس [ابوالحمد 1368: 113].
اینها کم و بیش معانی لغوی واژة ملّت و ملّتگرایی است، اما معنای سیاسی آنها نشاندهندة گرایشهای مختلف ملّیگرایی و مردمسالاری است. چنانچه میتوان گفت:
ملّت عبارت است از: گروههای انسانی که اعضای آن احساس کنند به وسیلة عوامل پیونددهندة مادی و معنوی به هم وابستهاند و با دیگر گروهبندیهای انسانی و افراد تشکیلدهندة آنها تفاوت دارند. لذا آن افراد انسانی که خود را متعلق به یک جامعه کل یا یک جامعه سیاسی متمایز میدانند و سرنوشت خود را با سرنوشت سایر افراد عضو آن جامعه پیوند یافته میبینند، میتوانند عامل تشکیل یک ملّت باشند [ابوالحمد 1368: 113].
بعد از بیان مفهوم ملّت و ملّتگرایی، به برخی از بینشهای مختلف در این باره میپردازیم.
مفهوم ملّت و ملّتگرایی در بینشهای متفاوت
در مفهوم سیاسی ملّت و ملّتگرایی بینشها و نگرشهای متمایزی وجود دارد، اما آنچه اندیشمندان آلمانی و فرانسوی آوردهاند، پرآوازهتر است. به همین دلیل ابتدا آنها را بیان میکنیم آنگاه با استمداد از گفتار امام خمینی، نگرش ایشان را دربارة ملّت و ملّتگرایی جویا میشویم.
الف. بینش آلمانی
متفکران آلمانی در تعریف ملّت، بر عوامل قومی، نژادی، زبان و مذهب تکیه میکنند. آنان، بخصوص، بر مسألة نژاد تأکید بیشتری داشتهاند:
پژوهشگرانی چون هوستون استیوارت چمبرلین که تحت تأثیر گوبینو و واشر دولاپوژ قرار داشت، بر این باورند که میان نژادهای گوناگون بشری سلسله مراتب وجود دارد که در رأس آن نژاد آریایی و در پایینترین درجة آن نژاد رنگین است و در وسط بنا به درجات مختلف، نژادهای سفید غیر آریایی قرار دارند، نژاد سفید آریایی خالص همان نژاد آلمانی یعنی ملّت آلمان است [دوورژه 1358: 175].
هیتلر از این نظریة نژادی دربارة ملّت و ملّتگرایی استفاده زیادی در تشکیل حزب نازی کرد و موفق شد زمام قدرت آلمان را به دست گیرد. جنگ جهانی دوم و اعمال خلاف شئون انسانی ثمرة اینگونه بینشهای ناصواب و افراطی است [دوورژه 1358: 185]. دیدیم که در نگرش آلمانی که اندیشمندان آلمان مطرح ساخته بودند، ملّت و ملّتگرایی از نوعی نژادپرستی تبعیت کرده که در قالب مفاهیم برتریخواهی نژادی خلاصه میشود.
ب. بینش فرانسوی
اساس تفکر متفکران سیاسی فرانسه در باب مفهوم ملّت و ملّتگرایی بر اصل ارادة زندگی دستهجمعی استوار است. به عبارت دیگر، آنان بر این باورند که عوامل گوناگون بیشماری موجب تشکیل ملّت میگردد. این متفکران نقش عوامل نیرومندی مانند خویشاوندی نژادی، زبان و مذهب را انکار نمیکنند، اما به عناصر معنوی توجه ویژهای دارند. حوادث تاریخی مانند جنگ، صلح، رفاه و موفقیت، نوعی روح مشترک ملّی ایجاد میکند که از عوامل و عناصر خاطرات، رنجها و سعادتهای مشترک ساخته شده است. اشتراک منافع اقتصادی در این همبستگی سهم بسزایی دارد.
ج. بینش امام خمینی
به طور کلی یک ملّت بر پایة دو چیز شکل میگیرد:
1ـ ضوابط عینی نظیر عوامل فرهنگی و آداب و رسوم؛
2ـ ضوابط ذهنی نظیر نظامهای ارزشی مشترک و باورهای ملّی ـ مذهبی.
از اینرو، ملّت زاییده تفکرات انسانی است که از نژاد، زبان و مذهب در مخیلهها پرورانده میشود و دارای مشترکات تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و نظام مشترک ارزشی است [قاضی 1368 ج 1: 207ـ 206].
نظام ارزشی نشأت گرفته از باورهای اساسی انسان مانند جهانبینی، عامل اصلی در تفکرات و اندیشههای موحدانی چون امام خمینی است که به صورت فرهنگ راهنما درآمده و از این طریق تأثیر خود را بر رهبری میگذارد. در نگرش امام، نظام ارزشی نشأت گرفته از ایدئولوژی اسلامی مهمترین عنصر اساسی در شکلدهی یک ملّت است.
با توجه به اینکه، مفهوم ملّت معنایی گسترده دارد که در قلمرو اقلیمی نمیگنجد، بلکه مبنای حرکت پویندة اسلامی بر تشکیل حکومت و دولتی استوار است که امّت اسلامی یا وطن اسلامی به وسیلة آن از تشتت حفظ میشود؛ حضرت امام میفرماید:
ما برای اینکه وحدت امت اسلام را تأمین کنیم برای اینکه وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولتهای دستنشاندة آنها خارج و آزاد کنیم، راهی نداریم جز اینکه تشکیل حکومت بدهیم [1381: 36].
از بیانات رهبر کبیر انقلاب برمیآید که وطن اسلامی در قالب امت اسلامی مطرح است نه محدودیتهای مرزی و اقلیمی. بنابراین، ملّت شامل فرهنگ مشترک و ارزشهای مشترک است که با باورها و اعتقادات هماهنگ بوده و در زیر چتر کلمة توحید و توحید کلمه قرار گرفته است. حضرت امام از مردم ایران با عنوان ملّت بزرگ و بهترین مردم تعبیر کردهاند. ایشان میفرماید:
مردم عزیز ایران که حقاً چهره منور تاریخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند [صحیفه امام 1378 ج21: 327].
در جای دیگر از گفتار امام، ملّت بزرگ ایران بالاتر و بهتر از مردم حجاز در عصر رسولخدا(ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین(ع) و حسین بن علی(ع) تلقی شده است [1372: 123].
امام از این ملّت با ویژگیهای منحصر بفرد خود، تجلیل نموده و کارایی آن را در صحنههای مختلف صد در صد صحیح معرفی میکند: «انصافاً از اول انقلاب تا حالا آن که کار خودش را صد در صد صحیح انجام داد ملّت بود» [صحیفه امام 1378 ج 15: 122].
باید یادآوری شود که در نگرش امام، ملیّت بدون پایبندی به ارزشها نمیتوانست جایگاهی داشته باشد. چنانچه مؤثر بودن ملّت اسلامی را در انقلاب ایران با شعار «الله اکبر» باور دارد، ایشان میفرماید:
ما هر چه داریم از این ملّت است البته ملّت اسلامی که با فریاد الله اکبر این کار را انجام دادند [صحیفه امام 1378 ج 13: 196].
بنابراین در نگرش امام، ملّت و مردمی ارزش خدمتگزاری دارند که با شعار الله اکبر به میدان بیایند و به نظر ایشان انقلاب عظیم اسلامی را همین ملّت با انگیزة الهی به وجود آوردند. امام خمینی با این نگرش، خود را خدمتگزار ملّت میداند.
بنابراین ملّیگرایی به آن معنای مصطلح که امروزه در جوامع رایج است، در بینش امام مطرود است. وی در بیاناتی، ملّیگرایی را اساس بدبختی مسلمین شمرده و آن را طرح و نقشه استعمارگران به حساب میآورد:
«ملّیگرایی» ملّت ایران را در مقابل سایر ملّتهای مسلمین قرار میدهد... از مسائلی که طراحان برای ایجاد اختلاف بین مسلمین طرح و عمّال استعمارگران در تبلیغ آن بپا خاستهاند، قومیت و ملیّت است [صحیفه امام 1378 ج 13: 87 و 209].
1. اهمیت مردم و ضرورت مردمی بودن در نگاه امام
امام همواره بر این تأکید داشت که مردم عامل پیروزی نهضت بوده و عنصر مهم بقای نهضت نیز هستند. ایشان در این باره میفرماید: «ملّت بود که این نهضت را پیش برد، و ملّت است که باید از این به بعد نیز به پیش ببرد» [1372: 120]. در نگرش امام قدرت ملّت، بزرگترین قدرت شناختهشده است و پیروزی در قدرت همین ملّت ارزیابی میشود. وی حتی بر این باور است که ملّت میتواند راهنما و چراغ راه روشنفکران باشد. چنانچه میفرماید:
امروز زمانی است که ملّتها چراغ راه روشنفکرانشان شوند و آن را از خودباختگی و زبونی در مقابل شرق و غرب نجات دهند که امروز روز حرکت ملّتهاست [صحیفه امام 1378 ج 13: 212].
امام همیشه به مدیران جامعة اسلامی یادآوری میکردند که نظر مردم مهم است و باید نظر آنان جلب گردد. ایشان با تأکید بر این امر، میفرماید:
جلب نظر مردم از اموری است که لازم است پیغمبر اکرم[(ص)] جلب نظر مردم را میکرد، دنبال این بود که مردم را جلب کند دنبال این بود که مردم را توجه بدهد به حق [صحیفه امام 1378 ج 17: 251].
اکنون که تا حدی با نظر امام در مورد مفهوم ملّت و جایگاه مردم و اهمیت آنها آشنا شدیم، باید متذکر شویم که امام با داشتن چنین مفروضاتی از ملّت اسلامی، خود را خدمتگزار چنین مردمی میشمرد و مردمی بودن مسئولان و مدیران را ضمانتی برای تداوم حرکت و نهضت اسلامی به حساب میآورد. این مفروضات، امام را بر آن داشت که فرضیة مردمی بودن رهبر و مدیران را ارائه دهد و درک خدمتگزاری مدیران از سوی مردم را مهمترین استراتژی در ثبات سیاسی و توسعة کشور تلقی نماید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن .docx :
بسمه تعالی
کاربرد علم فیزیک در ورزش
کاربرد علم فیزیک و علوم وابسته علم مکانیک و مکانیک زیستی " بیومکانیک " در تکنیک و مهارتهای ورزشی :
حدودا از سال 1914 میلادی اهمیت استفاده از قوانین علم فیزیک و رشته های وابسته آن خصوصا علم مکانیک در فعالیتهای روزمره و ورزشی مورد توجه قرار گرفت . خانم واتز " WATTS " در همین سال با بکار گیری وسایل تحقیقاتی ساده ، اهمیت درک و کاربرد صحیح اصول علم مکانیک را در فعالیتهای روزانه و ورزشی گوشزد نمود و گفت :
زمانیکه این اصول کاملا تفهیم شد ، آنوقت ما مجاز به استفاده از آنها نه تنها برای تمرینهای بخصوص ، بلکه در تمام رشته های ورزشی و فعالیتهای عادی روزمره هستیم .
خانم واتز گفت : کاربرد درست اصول علم مکانیک ، نتایج فعالیتهایی ورزشی شما را مطلوبتر و از جراحات هولناک به نحو چشم گیری پیش گیری کی نماید . ناخودآگاه ، در حرکات ورزشی و فعالیتهای ورزشی روزمره قوانین علم مکانیک و مکانیک زیستی " بیو مکانیک " نظیر ، قوانین نیروی جاذبه ، تعادل ، حرکت ، طرز بکار بردن اهرم ، نیرو ، شناوری " در ورزشهای آبی " برخورد و پرتاب و غیره مورد استفاده قرار می گیرند . از سال 1950 میلادی سود جستند از این علوم و رقابتهای المپیک و بین المللی توسط کشورهای صاحب در ورزش خصوصا شوروی سابق جنبه جدی و ظهور خط سیاسی در ورزش را هر چه بیشتر دامن زد . کاربرد قوانین فیزیک زمانی شگفتی آفرید که ورزشکاران آلمان شرقی سابق با شرکت خود در مسابقات بین المللی و ثبت رکوردهایی باور نکردنی در اکثر رشته ها ، دو کشور صاحب نام ورزشی یعنی شوروی سابق و آمریکا را مات و مبهوت نمودند .
انستیتوهای ورزشی آلمان شرقی با تجهیزات آزمایشگاهی فوق مدرن و اساتید مجرب و صاحب کلاس و با ارائه سیستم های مدرن و جدید تمرینی و تربیتی و خلق تکنیک های باور نکردنی بر مبنای قوانین علم مکانیک ، فاصله خود را در تحقیقات علمی ورزشی با سایر کشورها به نحو چشم گیری عمیق تر کردند . این چنین تکنیک های علمی تا حدود زیادی موضوع شانس یا بهانه قرعه سخت و جهت گیری دارو بنفع کشور خاصی را خنثی کرد و ثابت نمود ، تنها ورزشکاران صاحب تکنیکهای علمی کامل و بی نقصی می توانند مبارز به طلبند .
امروزه شاهد شکوفائی ورزش علمی در تمام زمینه ها هستیم و آینده نشان خواهد داد که کشورهای صاحب " علم و تحقیقات " و آماده سرمایه گذاری معنوی و اقتصادی دراین جهت ، مقامهای بزرگ را به دست می آورند . در این مقالات سعی می شود با زبان ساده ، قوانین علم فیزیک و رشته های وابسته " مکانیک و بیو مکانیک " و کاربرد مؤثر آنها را در ورزش بررسی کنیم . قبل از ارائه این قوانین ، لازم است ، رابطه بین علم فیزیک و مکانیک و بیو مکانیک برای خوانندگان عزیز تشریح گردد :
فیزیک چیست ؟
فیزیک یکی از شاخه های مهم " شاید مهم ترین " علوم طبیعی بوده و بررسی تمام پدیده های طبیعی را به نحوی زیر پوشش خود قرار می دهد . علم فیزیک در مطالعه عناصر تشکیل دهنده ماده یا جسم مادی و عمل متقابل این عناصر غیر قابل انکار و بررسی چنین برهم کنشها ، خواص جسم مادی را در پیش روی ما قرار داده و دسترسی به مجهولات پدیده های طبیعی را آسان می کند . فیزیک علاوه بر بررسی ساختار جسم مادی و عوامل تشکیل دهنده آن ، ارتباط نزدیک با سایر علوم طبیعی در رشته و بعنوان یک پدیده بنیادی در تمامی پژوهشهای علمی کاربرد وسیعی را به خود اختصاص می دهد . بررسی اوضاع و احوال علومی نظیر انرژی ، نور ، مکانیک " جامدات و سیالات " شیمی ، نجوم ، زمین شناسی بدون استفاده از فیزیک امکان ندارد.
شاخه های سنتی فیزیک :
تا پایان قرن نوزدهم و شروع قرن بیستم ، حیطه عملیات علم فیزیک را در علومی نظیر ، مکانیک ، ترمودینامیک ، الکتریسیته ، مغناطیس ، صدا و نور خلاصه می دانستند . مثلا ،مکانیک را علم الحرکات و نور را برای دستیابی به علم اپتیک و صدا و شنوائی را برای دسترسی به علم اکوستییک و الکترومغناطیس را بعنوان رابط با تمامی شاخه های ذکر شده بکار می گرفتند . علم مکانیک بعنوان شاخص ترینن رشته های علم فیزیک بکار گرفته شد و بسرعت توسعه یافت و بهه دو بخش استاتیک ودینامیک تقسیم گردید. قوانین بیشماری در ارتباط با استاتیک و دینامیک مطرح شد که اغلب آنها امروز نیز در فعالیتهای علمی ـ صنعتی ـ ورزشی مورد استفاده قرار می گیرند " در مقالات آتی به این قوانین و کاربرد آنها در ورزش اشاره خواهد شد ". در شروع قرن بیستم دیدگاه ها نسبت به علم فیزیک دستخوش دگرگونی گردید و شاخه جدیدی بنام فیزیک نوین خصوصا بررسی انرژی هسته ای بدان اضافه شد . این تغییرات بیشتر تحت تاثیر اندیشه های نوین ، ستاره تابناک و جاویدان عالم فیزیک یعنی " آلبرت انیشتین " قرار داشت . انیشتین دیده فیزیک دانان ، عالمان و دانشمندان را نسبت به فضا ، زمان و سرعت و حرکت بکلی دگرگون ساخت و مسائل پیچیده نیروی جاذبه ومعماهای کهکشانها را حل نمود . کارهای علمی انیشتین و معادلات و برداشت او از نیروی جاذبه " که بنحو چشم گیری با تعریف نیروی جاذبه نیوتن اختلاف دارد " زمان فعلی را پوشش میدهد و قوانین ارائه شده او برآینده جهان تاثیر خواهد گذاشت . ثقل انیشتینی یا " نسببیت عام " همانطوری که بر اجرام سماوی و اقمار و ستارگان و سفینه