لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
عقب ماندگی ذهنی کودکان
همواره یکی از دلایلی که ما نمی توانیم اطلاعات کاملاً مربوط و جامعی در مورد کودکان و دانش آموزان استثنایی بدست بیاوریم اینست که معمولاً وقتی با کودک استثنایی مواجه می شویم ذهن ما بخاطر انباشته شدن ، از غیر عادی بودن ذهنی یا جسمی کودک پیشداوری می کند و غالباً ویژگیهای خاصی که کودکان استثنایی دارند ( نابینایی – ناشنوایی – عقب ماندگی و … ) مشخصه اصلی آنها می شود . متاسفانه اکثر والدین از داشتن چنین فرزندانی احساس شرمندگی می کنند ودر قالب موارد سعی در مخفی کردن کودکشان در انظار عمومی دارند .
تعریف عقب ماندگی ذهنی :
عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلکه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعالیتهای ذهنی در حد طبیعی نبوده اند . اجتماع برای مصلحت ، تعجب یا سالم سازی ، بعضی از این افراد را تحمل می کرد عده ای را محبوس می ساخت و دسته ای را به مرگ محکوم می نمود. پنیل که به حق باید او را بنیانگذار روانپزشکی جدید نامید اولین کسی بود که به دلجویی بیماران پرداخت و برای آنان برنامه های تفریح و گردش در نظر گرفت . او بیماران روانی را به 4 دسته تقسیم کرد : 1. ملانکولی یا مالیخولیا 2. مانی یا جنون شور و شوق 3. جنون 4. عقب ماندگی ذهنی تعریف کودک استثنایی : کودک استثنایی اول یک کودک است ( انسان است با همه خصوصیات و صفات یک انسان ) و بعد کودکی است با خصوصیات و تفاوتهای استثنایی نسبت به سایر کودکان . و همین ویژگیها و خصوصیات است که معلمان و اولیا باید خودشان را با آن سازگار کنند . در واقع بین تمام خصوصیات روانی و جسمانی و تمام استعدادهای مختلف هر فرد تفاوتهای مشهودی موجود است پس می توان گفت که هر فرد نسبت به افراد دیگر استثنایی است و کلمه استثنایی بطور اعم و به معنای دقیق علمی خود نمی تواند فقط به گروههای خاصی از افراد جامعه اطلاق شود . بنابراین آنچه که ما اصطلاحاً « کودک استثنایی » می گوئیم بدین معناست که کودک از نظر هوشی و جسمی و روانی و اجتماعی بمیزان قابل توجهی نسبت به دیگر همسالان خود متفاوت می باشد و نمی تواند بنحو مطلوب حداکثر استفاده از برنامه های آموزش و پرورش عادی ببرد . در اینگونه کودکان واکنشها ، ویژگیهای خاص دارد بدلیل اینکه کودک رشد فکری کامل ندارد و بدلیل اینکه نمی تواند بر رفتارهای خود کنترل داشته باشد و یا اگر عمل خلافی از او سر زد احساس گناه و تقصیر کند ، چون از نظر شخصیتی نارس و نابالغ است ، ناگزیر نیازمند به توجه خاص و آموزش و خدمات فوق العاده ای است . عنوان کودکان استثنایی در مکاتب امریکا و انگلستان فرق می کند . در امریکا به تمام کودکانی که بنحوی با کودکان طبیعی و همسن خود از نظر فکری ، جسمی ، عاطفی . عقلانی ، رفتاری و … فرق داشته باشد استثنایی گفته می شود و مسلماً با قبول این تعریف یک کودک نابغه ، نابینا ، ناشنوا و عقب مانده ذهنی همه استثنایی هستند . در انگلستان لغت استثنایی را محدود به تیزهوشی می کنند و سایر کودکانی را که به عللی تحت حجامت و آموزش خاص هستند کودکان ویژه ( Special childern ) می گویند . بطور کلی این کودکان را باید از سه نظر مورد مطالعه قرار داد : · آنهایی که از بدو تولد به علت ناراحتیهای ارثی و اختلالات مادرزادی بیماری مشخصی دارند مانند منگولها ، هیدروسفالی و … · کسانی که از ابتدا با وسایل تشخیصی می توان به بیماری آنها پی برد . مانند : اختلالات غدد مترشحه داخلی ، دررفتگی مادرزادی لگن و … · افرادی که نقص عضو و بیماری آنها در طول رشد مشخص می شود . مانند : فج مغزی ، غقب ماندگی ذهنی ، ضایعات و آسیبهای مغزی مختصر که باعث اختلال در خواندن ، نوشتن و …. کودک می شود . نکته مهمی که در مورد آموزش کودکان استثنایی باید خاطر نشان شود این است که پیروزی و موفقیت بیمار فقط به میزان معلولیت بستگی ندارد بلکه میزان توانائیهای بیمار در به حرکت درآوردن اعضای سالم برای جبران قسمتهای معلول ، میزان فعالیت و پشتکار خودشان ، محیط خانواده و کاردانی مربیان نیز در این امر دخالت دارد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ساختار ذهنی مغز
شبکه عصبی یک مدل نسبتاً ساده از شبکه محاسباتی ذهنی است که از نظر درجه بعد از ساختار ذهنی مغز قرار گرفته است . این شبکه از چند عامل با مسئولیت و دستورالعمل پیوند دهی فرایند ها تشکیل شده است که با یکدیگر برای ایجاد یک کارکرد به عنوان محصول شبکه با یکدیگر فعالیتها و همکاری می کنند . محصول شبکه عصبی به همکاری انفرادی هر یک از عصب ها ( زیر شاخه ها ) بستگی دارد . طبقه بندی و پردازش اطلاعات به وسیله شبکه بر خلاف تصور اعلب به صورت کارکرد موازی در هر شبکه انجام می شود یعنی هر شاخه و زیر گروه عصبی به ( Neuron ها ) به صورت گروهی به پردازش اطلاعات در هر شاخه عصبی می پردازند اگر چه این عملکرد به مسئولیت و وظیفه تمامی زیر شاخه های عصبی برای انجام پردازش اطلاعات بستگی دارد اما مهمترین و منحصر به فردترین ویژگی شبکه عصبی این است که حتی بدون ایفای نقش یک یا چند زیر مجموعه در انجام وظایف خود شبکه باز هم مسئولیت اصلی خود را انجام خواهد داد .
به همین دلیل است که شبکه عصبی در مقابل هر گونه خطا و اشتباه بسیار حساس و در عین قوی می باشد .
شبکه عصبی اغلب به شاخه هایی از علوم محاسباتی که در داخل شبکه به عنوان یک الگو و مدل برای شبیه سازی ، آنالیز مجموعه ای از پدیده ها و یا مطالعه بر روی اصول و قواعد عملیات شبکه عصبی اشاره دارد . این شبکه با معرفی اشکالات موجود به هوش مصنوعی با استفاده از الگوریتم محاسباتی سنتی به حل مسئله ( مشکل ) موجود در شبکه عصبی می پردازد در صورتی که شبکه عصبی با استفاده از عوامل شبکه ( به صورت نرم افزارها یا سخت افزارها یی که به یکدیگر متصل هستند ) به عنوان یک آرشیتکت ( معمار ) محاسباتی برای حل مسئله و مشکل موجود در شبکه اقدام می نماید . گونه ای از شبکه های عصبی که به صورت مصنوعی طراحی شده اند . سیستم هاسس قابل آموزش ( برنامه ریزی ) هستند که اغلب آموزش می بینند . برای حل پاره ای از مسائل به وسیله طرح مثال ها و همچنین عمومیت بخشیدن به مشکل به وسیله یک سری از علوم اکتسابی که این کار کمک شایانی به حل مسائل و مشکلات پیش بینی نشده می نماید .
2- شبکه های عصبی مصنوعی از چندین عصب پیوند دهنده مصنوعی ( زیر شاخه های یاد شده ) نشکیل شده ، که منحصراً برای خصوصیات غیر واقعی شبکه های عصبی زیستی طراحی شده اند . شبکه های عصبی مصنوعی قادر هستند که به شیوه عملیاتی شبکه های عصبی زیستی عادت کنند .در حالی که شبکه های عصبی حقیقی مدهای تئوریکالی هستند که به کپی برداری از دستورالعمل های واقعی مغز می پردازند در حالی که هوش مصنوعی یک الکوریتم تصنعی ( ساخته دست بشر ) می باشد که می تواند مسائل به خصوص هوش را تجزیه و تحلیل کند مانند بازی شطرنج به یاد آوردن الکوها و ...... بدون استفاده از شبکه عصبی به عنوان یک معمار محاسباتی . هوش مصنوعی و الگوی حقیقی آن سعی می کنند که خصوصیات و ویژگی های شبکه عصبی را شبیه سازی کنند . در حالی که در شیوه و روش هر 2 یکسان عمل می کنند . ، اما در مدل شبیه سازس شده هدف شبکه حل مسائل مشخص شده می باشد در حالی در مدل واقعی شبکه عصبی هدف ساختن الگو های ریاضی برای شبکه عصبی زیستی می باشد .
در زمینه هوش مصنوعی ، شبکه عصبی مصنوعی به این دلیل به کار گرفته شده است چون در مواردی مانند به یاد آوردن سخنان ، آنالیز تصاویر ، تغییر کنترل به منظور بازسازی عوامل نرم افزاری ( در کامپیوتر و ویدئو ) و کنترل رباتها از عملکرد مثبت و قابل قبولی برخوردار بوده است . بیشتر شبکه های مصنوعی عصبی به کار گرفته شده برای هوش مصنوعی ، بر مبنای ارزیابی ، خوش بینی ها و تئوری کنترل بوده است .
عرصه مدل های حقیقی شبکه عصبی ، مدل های فیزیکی و ریاضی عملکرد سیستم شبکه می باشد ، که به صورت زیر طبقه بندی می شوند :
درجه شاخه ها ( عصبها ) انفرادی ، درجه شاخه های عصبی گروهی و ساختار شبکه عصبی کامل .
اگر چه به صور تاریخی مغز انسان چشم اندازی از یک کامیپوتر بوده است اما بالعکس این نگرش تنها یک حس معمولی نسبت به این قضیه می باشد و نه حرفه ای. کامپیوترها با سخت افزارهای دقیق برای ما تعریف و توضیح دقیقی از مغز ارائه نمی دهد (اگر چه می توان مغز را به ئسیله پردازش های منطقی به عنوان یک کامپیوتر شناخت یا مغز را وسیله ای برای استفاده از کامپیوتر دانست) چون کامپیوتر ها نمی توانند به معماری پردازش موازی اطلاعات دست یابند که به وسیله مغز انسان تعریف و اجرا می شود. به عنوان مثال هنگام صحبت کردن دست کامپیوتر ابر پردازنده، دستور العملهای صحبت کردن نمی تواند در شرایط حواس پرتی متأثر از عوامل خارجی قرار گیرد. در حالی که در مغز انسان بدلیل موازی بودن پردازش عوامل پرتی صورت می گیرد.
شبکه های عصبی که در هوش مصنوعی به کار می روند به طور معمول به عنوان مدل های ساده پردازش عصبی به شمار می روند اگر چه ارتباط این مدل و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
رویکرد توافق ذهنی:
همانگونه که ذکر آن رفت یکی از رویکردهای اصلی پرورش اخلاقی به نام رویکرد همسانی یا توافق ذهنی ریشه در افکار اخلاقی کانت دارد که سردمدار اصلی و معاصر آن «لارنس کلرگ»است که پرورش اخلاقی به ویژه از نظر «روش شناسی » مدیون آن است.
الف)پرورش اخلاقی مبتنی بر اصول و قواعد:
در پرورش اخلاقی مشتق از همسانی یا توافق ذهنی ،پرورش بر بمنای شماری از قواعد اخلاقی است که ماهیتاً مطلق و غیر قابل تغییر است. به این اعتبار کانت و پیروان او در پرورش اخلاقی «مطلق نگر» نامیده می شوند. کولبرگ نیز متاثر از این نظام اخلاقی در بررسی اخلاق روش رشدی شناختی را پیشنهاد کرده است که به ترتیب از اخلاق دگر پیروی به جانب اخلاق «خود پیروی» که فرد طی سه سطح و شش مرحله تحول اخلاقی،به ترتیب این مراحل را پشت سر می گذارد و در بالاترین حد رشد ،به صدور احکام اخلاقی بر اساس قوانین مطلق و جسمانی از طرف فرد منجر می گردد.(کولبرگ،1984)
در این شیوه از پرورش اخلاقی که متاثر از رویکرد توافق ذهنی است ،برانگیختن تفارض های اخلاق مرتبط با موقعیت های زندگی ،ارائه شیوه های تفکر مربوط به مراحل بالاتر تحول اخلاقی ،توجه شاگردان به نارسایی ها و نقایص تفکر خود،از روشهای متعارف آموزش اخلاقی به شیوه رشدی-شناختی کلبرگ است.
هیگینز (1984) مساله تحول اخلاقی بر اساس نظام رشدی- شناختی را با توجه به شرایط محیطی بررسی کرده و نتایج زیر را گرفته است. در اثر کاربرد این روش احساس مسئولیت نسبت به فعالیت های مدرسه افزایش یافته و جوی ایجاد می گردد که در آن شاگردان مدرسه را به عنوان جامعه مورد علاقه خود می پذیرند.
2-پرورش اخلاقی مبتنی بر منطق و عقلانیت:
ویژگی دیگر پرورش اخلاقی متاثر از زویکرد توافق ذهنی ،تکیه این دیدگاه بر خرد و عقلانیت است در داستان های تحول اخلاقی کلبرگ نیز آشکارا توسل به مفهوم عقلانی متعارف یعنی «عدالت»به خوبی نمایان است(کلبرگ ،1970) .البته از این نظر بر نظام اخلاقی کلبرگ انتقاداتی نیز وارد گردیده است،علی رغم این انتقادات نظام کلبرگ که متاثر از دیدگاه«کانت» و «پیاژه»ایجاد گردیده،تاثیر پر نفوذی در حوزه روان شناسی اخلاق داشته و تحقیقات بین فرهنگی نیز ثبات نسبی یافته ها را نشان می دهد(کلبرگ،1981)
3-پرورش اخلاقی مبتنی بر تکلیف و وظیفه:
در پرورش اخلاقی وظیفه گروانه،پرورش بر پایه یک سری اصول مطلق اساسی و عین صورت می گیرد ک برای همگان و در همه حال قابل اجراست(فرانکنا،ترجمع صادقی،1376). به عنوان مثال «دروغگویی»به عنوان یک عمل ضد اخلاقی مخالف دستور مطلق و عینی اخلاق و فلسفه گر است که می گوید در هر شرایطی باید راست گفت. به عبارتی در این موقعیت ها ، اشاره ای به پیامدهای راستگوی یا دروغگویی نمی شود و انگیزه اسصلی رفتار راستگویی فرمان مطلق عقل است.حتی اگر این فرمان مخالف امیال فردی باشد و برای فاعل آن عمل مشکلاتی را باعث گردد.
4-پرورش اخلاقی مبتنی بر بحث مناظره کلاسی:
ماروین برکوتیز،در پرورش اخلاقی به کمک بحث و مناظره کلاسی اصلاحاتی را پدید آورده است.
بوکوتیز ملاحظه کرد که بحث و مناظره مستلزم انعطاف پذیری و استفاده از راهبردهای آموزشی غیر مستقیم است . وی در آموزشهای اخلاقی شدیدا با موعظه و سخنرانی مخالف است .
بروکوتیز معتقد است که رهبر گروه در پرورش اخلاقی باید میان پرسشهای حمایتی و رقابتی که مطرح می کند ، نوعی تعادل ایجاد نماید . یعنی گاهی باید اظهارات دانش آموزان را تکرار و یا آن را به زبان دیگری تعبیر و تفسیر نماید . در این روش رد کردن اظهارات اخلاقی شاگردان و مخالفت با آنها ، به معنای مخالفت با شخصیت و خود فرد نیست ، بلکه به معنای زیر سوال بردن عقاید شخصی دانش آموزان است .
بدین ترتیب ایجاد تعادل میان پرسشهای حمایتی و رقابتی جهت رشد اخلاقی شاگردان از ابزارهای مناسبی است که بر کوتیز دراین زمینه پیشنهاد می کند که در صورت اعمال این روش شاگردان به خاطر جوابهای خود مورد انتقاد قرار می گیرند ولی هیچگاه تحقیر نشده و مورد سرزنش قرار نمی گیرند ( ریان ، 1990(28))
روش بر کوتیز از آن نظر که مفاهیم و تصورات ذهنی شاگردان را در زمینه مسائل و موضوعات اخلاقی به چالش می کشاند و از طریق بر هم زدن تعادل اولیه ذهنی در پی تعادل یابی مجدد بر می آید ، مشتق از رویکرد اخلاقی توافق ذهنی است که در آن الگوی ذهنی و مفهومی اخلاقیات مورد تاکید و توجه است .
ب) رویکرد پیامدگرا
رویکرد پیامدگرا در پرورش اخلاقی از آن نظر که به پیامدهای مثبت و منفی اعمال اخلاقی نظر دارد ، در مقابل رویکرد توافق ذهنی قرار می گیرد که بر بنیاد توافق و همسانی مفاهیم ذهنی استوار است و با نتایج و پیامدهای رفتارهای اخلاقی توجه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
کند ذهنى کودکان
خطر آفرینىها
مسأله دیگرى که در رابطه با این گروه قابل طرح است، مشکل آفرینى برخى از آنهاست. عدهاى از روانشناسان نفس عقبماندگى را عامل جرم معرفى کردهاند و گفتهاند، کندذهنى مساوى با جرمآفرینى است. نظر دیگران این ادعا را رد مىکند. اساس جرم مربوط مىشود به شرایط نامساعدى که از نظر تربیت براى آنها وجود دارد. اینان آگاهىهاى لازم را ندارند، و درنتیجه تن به کارى مىدهند که عاقبت آن نامیمون است. سادهنگرى و سادهاندیشى و پرهیز از دوراندیشى و بکارگیرى خرد در این رابطه مؤثر است ( تحقیقات گدارد سهم نارسائى عقلى را در جرم بیشتر نشان مىدهد(.
اینان در مواردى آلت دست مىشوند و با اندک القاء و تملٌقى جذب رأى و نظر دیگران مىشوند و به انحرافات گوناگونى تن در مىدهند. نوع انحرافات و خطرآفرینىهایشان عبارتست از هتکناموس، دزدی، آتشزدن، خرابکردن، اعمال خلاف قانون دیگر که آنها بدون شرم و حیا مرتکب آن مىشوند. حتى در انحرافات جنسى نیز آنها شرم و حیائى از خود بروز نمىدهند
اینان بعلت نادانى آثارى از خود باقى مىگذارند و زود دستگیر مىشوند و شاید همینامر باعث مىشود که دربارهشان داورى شود، که کندذهنان مجرمند. افراد تیزهوش سعىدارند از خود آثارى برجاى نگذارند و گرفتار قانون نشوند.
علل و عوامل کند ذهنى
علل قبل از تولد
علل وراثتى
بدین معنى که فرزندان، بسیارى از صفات و ویژگىها را از والدین و اجداد خویش به ارث مىبرند. پارهاى از صفات مربوط به جنبههاى روانى و استعدادى است. کودکان هوش خود را از پدر و مادر به ارث مىبرند. این مطلب درباره بیش از ۸۰درصد مردم صادق است که اگر والدین کودن و عقبمانده باشند فرزندان آنها هم واجد همان صفات و خصایص خواهند شد
همچنین در این زمینه از کم وزیاد شدن کروموزومها، بالابودن سن مادر، ازدواج کمخونى که در برخى از شرایط احتمال بارزشدن ضایعه در آن زیاد است، موجود ژن مغلوب از همان نوع در کروموزوم که سبب تقویت و بروز مىشود باید سخن گفت. این علل و عوامل کلاً داراى جنبه ژنتیک هستند.
علل مربوط به دوران رحم
دوران حیات رحمى دورانى سرنوشتساز است. براساس پارهاى از روایات پایههاى بدبختى یا خوشبختى کودک در آن دوره گذارده مىشود. عواملى که دراین دوره براى کندذهنىها مؤثرند عبارتند از:
اعتیاد والدین به الکل که موجب مسمومیت جنین است، داروهاى شیمیائى مثل آرامبخشها، تالید ومیدها، مصرف بسیار ویتامینA (آ)، و ویتامینK (کا)، عامل ارهاش خون، بیمارى یرقان مادر در دوران حمل، ابتلاى مادر به سرخجه در سهماهه اول باردارى که باعث تخریب سلولها شده و خونرسانى را به عقب مىاندازد، فساد جفت که عامل ویروسى و باکترىها در آن دخالت دارد، هیجانات، ترسها و اضطرابات مادر در دوران حمل و سرماخوردگى شدید مادر
از دیگر موارد عفونت تبخالى در جهازتناسلی، عامل لاغرى مادر در دوران حمل، تغذیه ناکافی، بىاشتهائى عصبى و روانى مادر، ابتلاى به سفلیس، عفونتهاى ویروسى مثل اوریون، آنفلوآنزا، تبهاى شدید و بصورت حاد، ضربهها برشکم مادر، تأثیر اشعه ایکس روى تخم و نطفه در ماههاى اول و ... است.
علل مربوط به حین تولد
لحظه تولد و کیفیت آن امرى مهم و سرنوشتساز است. بخشى از مسائل آن عبارتنداز:
واردشدن ضربهٔمغزى بر نوزاد، فشار و صدمات وارده برسر، عفونتها، خفگى نوزاد در حین تولد یا قطع تنفٌس، فقدان یا کمبود اکسیژن در این مورد، ... اصولاً زمان تولد مهم است ۸ درصد نقیصههاى ذهنى مربوط به این مرحله است.
تولد نارس ( غرض آن تولدى است که وزن کودک کمتر از ۵/۲ کیلو باشد) سبب ۷۰ درصد نارسائىهاى ذهنى است زیرا سلسله اعصاب در آن رشد کافى ندارد. همچنین ضربان قلب کودک در حین تولد اگر کمتر از ۹۰ باشد نشان مىدهد که اکسیژن به مغز نمىرسد و این خود سبب نارسائىهائى ذهنى است.
علل مربوط به پس از تولد
عوامل مربوط به خود
غرض خود کودک است. کودک داراى یک محیط داخلى است. در محیط داخلى او عواملى هستند که در سرنوشت کودک مؤثرند. این عوامل عبارتند از:
عوامل غدٌهاى که مربوط مىشود به کمکارى یا پرکارى غدٌهها و از جمله عدم کفایت غده تیروئید و پاراتیروئید.
صدمه مغزى بر کودک بعلت نرسیدن اکسیژن کافى به مغز، تورم مغزی، فساد سلولهاى مغزی
عوامل طبیعى و ساختى خودش چون افتهوشى به دلایل گوناگون.
کمخونى و خشکى پوست و اختلال در استخوان که خود زمینهساز نقصان ذهنى است.
عوامل مربوط به محیط
و غرض از محیط مجموعه شرایط و عواملى است که فرد را در خود شناور کرده و تحتتأثیر قرار مىدهد. در این زمینه از عواملى مىتوان بحث کرد که عبارتنداز:
- عامل بیمارىها مخصوصاً بیمارى مننژیت، سفلیس، ضربهها، بیمارىهاى عفونتى و انگلى فقدان آنزیمها در بدن، فلج مغزی.
- عامل غذا، سوختوساز، مسمومیتها. حدود ۴ تا ۵ درصد نارسائىها مربوط به عوامل متابولیک است. مخصوصاً اختلال در سوختوساز پروتئینها و موادقندی، چربیها.
- عامل دوا مخصوصاً داروهاى حاد و مسمومکننده، آنتىبیوتیکها، هورمونهاى اضافهشده به غذاى گیاهی، مسمومیت با سرب.
- عامل محیط فرهنگى و مخصوصاً فقر فرهنگی، عدم آگاهى در القاء و تلقینها که بطور غیرمستقیم اثر مىگذارند.
- عامل عاطفى مثل عدم پذیرشها، عدم تفاهمها و جو نامساعد، طردشدگی
- عامل اقتصادی، فقر و محرومیت شدید، هوسمندى و عدمارضاء آن.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
عقبماندگی ذهنی ـ mental retardation
عقبماندگی ذهنی توان هوشی کمتر از میانگین جامعه (ضریب هوشی کمتر از 70) که با یک آزمون استاندارد ضریب هوشی سنجیده میشود. ضریب هوشی 130-80 طبیعی در نظر گرفته میشود؛ میانگین طبیعی 100 است. اختلال عملکرد هوشی منجر به عدم توانایی فرد در انجام مسؤولیتهای عادی زندگی میگردد.
عقبماندگی ذهنی به چهار گروه خفیف (ضریب هوشی 70-50)، متوسط (ضریب هوشی 49-35)، شدید (ضریب هوشی 34-20) و بسیار شدید (ضریب هوشی کمتر از 20) تقسیمبندی میگردد. عقبماندگی خفیف شایعترین نوع است.
علایم شایع:
عقبماندگی ذهنی خفیف در بسیاری از موارد تا هنگامی ورود کودک به مدرسه تشخیص داده نمیشوند. فعالیتهای ذهنی نظیر ریاضیات و حساب کُندتر از معمول انجام میشود، توانایی خواندن مختل بوده و هیجانات کودک ممکن است بچهگانهتر از سن واقعیاش باشد. کودک ممکن است فعالتر از حد معمول بوده و یا حرکات غیرارادی مکرر داشته باشد. بیمار ممکن است دچار تأخیر تکاملی بهصورت مشکلات تکلم و زبان، تأخیر در مهارتهای حرکتی، نقایص حسی (کُندی در پاسخ دادن به مردم، صداها، اسباببازیها یا غیره)، یا اختلالات عصبی باشد. تشنج، بیاختیاری مدفوع و ادرار و مشکلات شنوایی نیز ممکن است وجود داشته باشد. عقبماندگی شدید و بسیار شدید اغلب در بدو تولد تشخیص داده میشوند.
علل بیماری:
اختلالات ژنتیکی ـ مادرزادی متابولیسم یا اختلالات کروموزومی. نشانگان داون شایعترین اختلالات کروموزومی عامل عقبماندگی ذهنی است.
عفونتهای مادرزادی داخل رحمی، اختلال خونرسانی جفت به جنین، عوارض بارداری (عفونتها، پرهاکلامپسی، اکلامپسی، مصرف الکل یا داروها توسط مادر یا سوءتغذیه مادر
قبل از تولد ـ زودرس یا دیررس بودن نوزاد، آسیبهای حین تولد و اختلالات متابولیک
پس از تولد ـ اختلالات متابولیک یا غددی، عفونتها، صدمات، عوامل سمی یا سایر علل آسیب مغزی، سوءرفتار با کودک
عوامل افزایشدهنده خطر:
سابقه خانوادگی عقبماندگی ذهنی:
۲. مراقبتهای پیش از زایمانی ضعیف در مورد مادر
۳. وضعیت اجتماعیـ اقتصادی نامطلوب خانواده
پیشگیری:
در بعضی موارد، علت شناسایی نشده و پیشگیری خاصی وجود ندارد.
۲. مشاوره ژنتیک و تشخیص ژنتیکی قبل از زایمان ممکن است در بعضی موارد کمککننده باشد.
۳. مراقبتهای پیش از زایمانی مناسب و خودداری مادر از سوءمصرف الکل یا داروها نیز کمککننده است.
۴. درمانها و فنآوریهای جدیدی در دست بررسی است که ممکن است میزان بروز عقبماندگی ذهنی را کاهش دهد.
عواقب موردانتظار:
افراد دچار عقبماندگی شدید یا بسیار شدید معمولاً نیازمند مراقبت دایمی هستند.
۲. افراد دچار عقبماندگی خفیف، قابلیت فراگیری برای اداره یک زندگی مفید و بدون وابستگی به دیگران را دارا هستند
۳. افراد دچار عقبماندگی متوسط آموزشپذیر هستند، ولی اغلب نیازمند مراقبتهای حفاظتی (نظیر خانه گروهی) میباشند.
عوارض احتمالی:
مشکلات روانی و رفتاری در کودکان
۲. سوءاستفاده از فرد دچار عقبماندگی از جمله سوءاستفاده جنسی
۳. تحمیل استرس به خانواده برای تطبیق دادن خود با فرد دچار عقبماندگی ذهنی
درمان:
اقدامات تشخیصی شامل مشاهده نشانههای عقبماندگی در فرد توسط اعضای خانواده است.
۲. معاینه فیزیکی و آزمونهای هوش توسط یک پزشک در مرحله بعد
۳. بیشتر خانوادهها چنین کودکانی را در منزل نگهداری میکنند.
۴. تمرینهای ویژه، آموزش و اصلاح رفتار باعث افزایش مهارتهای کودک خواهد شد. عقبماندگی قابل برگشت نیست، ولی باید سعی شود تا قابلیتهای کودک به حداکثر برسد
۵. حمایتهای خانواده از کودک در این زمینه حیاتی است؛ درمان در جهت آموزش به خانواده در مورد چگونگی پذیرفتن و تطبیق دادن خود با خواسته