لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
از زباله هم می شود پول درآورد
مدیر عامل سازمان بازیافت: یکی از برنامه های آینده سازمان بازیافت، استخراج گاز متان از زیر 20میلیون تن زباله ای است که در طول 50 سال در کهریزک جمع شده است
روزانه 10 تن بطری نوشابه و 10 تن کاغذ و مقوا بازیافت می شود که حجم بازیافت بطری های نوشابه به زودی به 20 تن می رسد.
امید کریمی به راحتی هرچه تمامتر می شود زمین را نابود کرد. تنها چند سال زمان می برد تا هدف مورد نظر به دست آید. اما تا پیدا شدن جایی دیگر که برای زندگی مناسب باشد باید کره خاکی را غنیمت شمرد، چه اینکه نابودکردنش چندان زمانی نمی خواهد، گرچه اگر ما هم بخواهیم زمین را به مکانی غیر قابل زیست تبدیل کنیم، کسانی پیدا می شوند که اجازه چنین کاری را به ما ندهند. آنها حداقل می دانند که سالهای سال نه مریخ برای ما زمین می شود و نه اصلا جایی بهتر از زمین وجود دارد. شاید به همین دلیل است که وقتی از دکتر ابراهیمی، مدیر عامل سازمان بازیافت شهرداری تهران میزان سودآوری بازیافت برای شهرداری را می پرسیم پاسخ می دهد: هیچ. ما باید خود هزینه کنیم تا راه باز شود. درحال حاضر اهداف زیست محیطی برای ما در گام اول قرار دارد. سودآوری بماند برای مراحل بعدی. گاز متان در کهریزک یکی از مراحل آینده که ابراهیمی آنها را می شمارد استخراج گاز متان از زیر 20 میلیون تن زباله ای است که در طول 50 سال در کهریزک جمع شده است. 10 میلیون لیتر گازمتان زیر زباله های کهریزک جمع شده است. ما طی مذاکراتی که با بانک جهانی داشتیم قرار شد این گاز استخراج شود. به گفته ابراهیمی تمام مراحل استخراج گاز متان از زیرزباله های کهریزک با مشورت مشاوران خارجی و همچنین مجریان غیر ایرانی انجام می شود، گرچه هر کدام از این مشاوران و مجریان، شریکی ایرانی دارند که علاوه بر تبادل اطلاعات بین طرفین، انتقال تکنولوژی روز هم نصیب شریک ایرانی خواهد شد. اما استخراج متان در صورتی سودآور است که وزارت نیرو و سازمان مدیریت و برنامه ریزی با شهرداری همکاری لازم را داشته باشند تا در نتیجه این همکاری، نیروگاهی گازی در همان کهریزک ساخته شده و برای سالها برق قسمتی از کشور را تامین کند. اگر با وزارت نیرو و سازمان مدیریت و برنامه ریزی توافق حاصل نشود، مجبور می شویم مانند پالایشگاه ها گاز را بسوزانیم.به گفته ابراهیمی مراحل استحصال گاز متان از زباله های کهریزک از طرح مطالعاتی به انعقاد قرارداد با مجریان رسیده است. مدت زمان این فعالیت 7ساله است که از اواسط امسال 2005 میلادی شروع می شود و سال 2012 به اتمام می رسد: پس از پایان پروژه، منطقه کهریزک تبدیل به پارک جنگلی خواهد شد که طرح ساخت آن هم در حال بررسی است. بانک جهانی پیشنهاد همکاری را به ایران داد تا طی مطالعات کلان و کامل، مراحل بهینه و عملی شدن بازیافت پسماند ها در تهران اجرا شود70 میلیون دلار در راه زباله های تهران هزینه های سنگین بازیافت زباله و ممانعت کردن از انباشته و تبدیل شدن به معضلی اجتماعی، اجازه نمی دهد تمام فعالیت های بازدارنده و سازنده به ثمر برسد. به همین دلیل است که بانک جهانی پیشنهاد همکاری را به ایران داد تا طی مطالعات کلان و کامل، مراحل بهینه و عملی شدن بازیافت پسماند ها در تهران اجرا شود: این پروژه یکی از برنامه های بین المللی سازمان بازیافت و قسمتی از دپارتمان زیست محیطی بانک جهانی است که در بودجه ای۸۳۰ هزار دلاری تعریف شده است. ما برای این پروژه پنج موضوع را در دستور کار قراردادیم که پس از طی مراحل مطالعاتی و تکمیل طرح پروژه، پیش بینی می کنیم بانک جهانی حداقل 70 میلیون دلار برای اجرای سیستم های مدیریت مواد زاید و جامد شهر تهران طرح بدهد. اما طرح مطالعاتی این پنجگانه از یک سال پیش شروع شده است که موارد زیر را شامل می شود:۱ تدوین استراتژی بازیافت زباله های شهر تهران ۲ بررسی مطالعاتی زباله های بیمارستانی و طرح اجرایی ذخیره سازی، جمع آوری و امحای این زباله ها۳ طراحی و ساخت ایستگاه های خدمات شهری به منظور تفکیک زباله های شهری در ایستگاه.۴ ارزیابی اجتماعی و زیست محیطی انجام این پروژه ها۵ طراحی مرکز دفن بهداشتی برای شهر تهران پروژه بانک جهانی هم همانند بسیاری دیگر از پروژه های کلان سازمان بازیافت، طی مناقصات بین المللی و با روش بانک جهانی انجام می شود: با این کار ما پروژه خودمان را در بورد بانک جهانی قرار می دهیم و علاوه بر این، تکنولوژی و دانش روز را هم به داخل می کشانیم.این پروژه از اواسط سال 2005 شروع می شود که در مرحله اول تفکیک از مبدا، بهینه سازی سیستم جمع آوری زباله و ایستگاه های اجرایی شده و بعد صنایع بازیافت مدرن به شبکه بازیافت تهران اضافه می شود: از جمله این صنایع کمپوست صنعتی است که به ایران وارد می شود. پس از این هرچه باقی بماند و قابل بازیافت نباشد، دفن بهداشتی خواهد شد.همه چیز را بازیافت می کنیم چندی پیش یکی از مدیران سازمان بازیافت اعلام کرده بود که 70 درصد از زباله های شهر تهران قابل بازیافت است. دکتر ابراهیمی هم چنین چیزی را تلویحا تایید می کند: در تهران روزانه حدود 6 هزار تن زباله خانگی تولید می شود که نیمی از آن را به کمپوست تبدیل می کنیم. تا سال گذشته این مقدار 300 تن در روز بود. 10 برابر شدن مقدار زباله های بازیافتی به دلیل بازسازی و استفاده بهینه از کارخانه های فعلی کمپوست صورت گرفته است.طبق برنامه ریزی سازمان بازیافت تا پایان سال 83 تمام زباله های خانگی تهران بازیافت می شود: قرارداد خرید کارخانه های جدید کمپوست بسته شده است که تا پایان امسال مراحل نصب و راه اندازی آنها انجام شده و از ابتدای سال 84 کار خود را شروع می کند که با این حساب تمام زباله های خانگی تهران به کمپوست تبدیل می شوند.اما تمام زباله های تهران خانگی نیست. درصد زیادی را بطری های یکبار مصرف و کاغذ تشکیل می دهند. به گفته
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
از زباله هم می شود پول درآورد
مدیر عامل سازمان بازیافت: یکی از برنامه های آینده سازمان بازیافت، استخراج گاز متان از زیر 20میلیون تن زباله ای است که در طول 50 سال در کهریزک جمع شده است
روزانه 10 تن بطری نوشابه و 10 تن کاغذ و مقوا بازیافت می شود که حجم بازیافت بطری های نوشابه به زودی به 20 تن می رسد.
امید کریمی به راحتی هرچه تمامتر می شود زمین را نابود کرد. تنها چند سال زمان می برد تا هدف مورد نظر به دست آید. اما تا پیدا شدن جایی دیگر که برای زندگی مناسب باشد باید کره خاکی را غنیمت شمرد، چه اینکه نابودکردنش چندان زمانی نمی خواهد، گرچه اگر ما هم بخواهیم زمین را به مکانی غیر قابل زیست تبدیل کنیم، کسانی پیدا می شوند که اجازه چنین کاری را به ما ندهند. آنها حداقل می دانند که سالهای سال نه مریخ برای ما زمین می شود و نه اصلا جایی بهتر از زمین وجود دارد. شاید به همین دلیل است که وقتی از دکتر ابراهیمی، مدیر عامل سازمان بازیافت شهرداری تهران میزان سودآوری بازیافت برای شهرداری را می پرسیم پاسخ می دهد: هیچ. ما باید خود هزینه کنیم تا راه باز شود. درحال حاضر اهداف زیست محیطی برای ما در گام اول قرار دارد. سودآوری بماند برای مراحل بعدی. گاز متان در کهریزک یکی از مراحل آینده که ابراهیمی آنها را می شمارد استخراج گاز متان از زیر 20 میلیون تن زباله ای است که در طول 50 سال در کهریزک جمع شده است. 10 میلیون لیتر گازمتان زیر زباله های کهریزک جمع شده است. ما طی مذاکراتی که با بانک جهانی داشتیم قرار شد این گاز استخراج شود. به گفته ابراهیمی تمام مراحل استخراج گاز متان از زیرزباله های کهریزک با مشورت مشاوران خارجی و همچنین مجریان غیر ایرانی انجام می شود، گرچه هر کدام از این مشاوران و مجریان، شریکی ایرانی دارند که علاوه بر تبادل اطلاعات بین طرفین، انتقال تکنولوژی روز هم نصیب شریک ایرانی خواهد شد. اما استخراج متان در صورتی سودآور است که وزارت نیرو و سازمان مدیریت و برنامه ریزی با شهرداری همکاری لازم را داشته باشند تا در نتیجه این همکاری، نیروگاهی گازی در همان کهریزک ساخته شده و برای سالها برق قسمتی از کشور را تامین کند. اگر با وزارت نیرو و سازمان مدیریت و برنامه ریزی توافق حاصل نشود، مجبور می شویم مانند پالایشگاه ها گاز را بسوزانیم.به گفته ابراهیمی مراحل استحصال گاز متان از زباله های کهریزک از طرح مطالعاتی به انعقاد قرارداد با مجریان رسیده است. مدت زمان این فعالیت 7ساله است که از اواسط امسال 2005 میلادی شروع می شود و سال 2012 به اتمام می رسد: پس از پایان پروژه، منطقه کهریزک تبدیل به پارک جنگلی خواهد شد که طرح ساخت آن هم در حال بررسی است. بانک جهانی پیشنهاد همکاری را به ایران داد تا طی مطالعات کلان و کامل، مراحل بهینه و عملی شدن بازیافت پسماند ها در تهران اجرا شود70 میلیون دلار در راه زباله های تهران هزینه های سنگین بازیافت زباله و ممانعت کردن از انباشته و تبدیل شدن به معضلی اجتماعی، اجازه نمی دهد تمام فعالیت های بازدارنده و سازنده به ثمر برسد. به همین دلیل است که بانک جهانی پیشنهاد همکاری را به ایران داد تا طی مطالعات کلان و کامل، مراحل بهینه و عملی شدن بازیافت پسماند ها در تهران اجرا شود: این پروژه یکی از برنامه های بین المللی سازمان بازیافت و قسمتی از دپارتمان زیست محیطی بانک جهانی است که در بودجه ای۸۳۰ هزار دلاری تعریف شده است. ما برای این پروژه پنج موضوع را در دستور کار قراردادیم که پس از طی مراحل مطالعاتی و تکمیل طرح پروژه، پیش بینی می کنیم بانک جهانی حداقل 70 میلیون دلار برای اجرای سیستم های مدیریت مواد زاید و جامد شهر تهران طرح بدهد. اما طرح مطالعاتی این پنجگانه از یک سال پیش شروع شده است که موارد زیر را شامل می شود:۱ تدوین استراتژی بازیافت زباله های شهر تهران ۲ بررسی مطالعاتی زباله های بیمارستانی و طرح اجرایی ذخیره سازی، جمع آوری و امحای این زباله ها۳ طراحی و ساخت ایستگاه های خدمات شهری به منظور تفکیک زباله های شهری در ایستگاه.۴ ارزیابی اجتماعی و زیست محیطی انجام این پروژه ها۵ طراحی مرکز دفن بهداشتی برای شهر تهران پروژه بانک جهانی هم همانند بسیاری دیگر از پروژه های کلان سازمان بازیافت، طی مناقصات بین المللی و با روش بانک جهانی انجام می شود: با این کار ما پروژه خودمان را در بورد بانک جهانی قرار می دهیم و علاوه بر این، تکنولوژی و دانش روز را هم به داخل می کشانیم.این پروژه از اواسط سال 2005 شروع می شود که در مرحله اول تفکیک از مبدا، بهینه سازی سیستم جمع آوری زباله و ایستگاه های اجرایی شده و بعد صنایع بازیافت مدرن به شبکه بازیافت تهران اضافه می شود: از جمله این صنایع کمپوست صنعتی است که به ایران وارد می شود. پس از این هرچه باقی بماند و قابل بازیافت نباشد، دفن بهداشتی خواهد شد.همه چیز را بازیافت می کنیم چندی پیش یکی از مدیران سازمان بازیافت اعلام کرده بود که 70 درصد از زباله های شهر تهران قابل بازیافت است. دکتر ابراهیمی هم چنین چیزی را تلویحا تایید می کند: در تهران روزانه حدود 6 هزار تن زباله خانگی تولید می شود که نیمی از آن را به کمپوست تبدیل می کنیم. تا سال گذشته این مقدار 300 تن در روز بود. 10 برابر شدن مقدار زباله های بازیافتی به دلیل بازسازی و استفاده بهینه از کارخانه های فعلی کمپوست صورت گرفته است.طبق برنامه ریزی سازمان بازیافت تا پایان سال 83 تمام زباله های خانگی تهران بازیافت می شود: قرارداد خرید کارخانه های جدید کمپوست بسته شده است که تا پایان امسال مراحل نصب و راه اندازی آنها انجام شده و از ابتدای سال 84 کار خود را شروع می کند که با این حساب تمام زباله های خانگی تهران به کمپوست تبدیل می شوند.اما تمام زباله های تهران خانگی نیست. درصد زیادی را بطری های یکبار مصرف و کاغذ تشکیل می دهند. به گفته
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
آینده کار وشغل در دنیای مدرن چه می شود؟
در حالیکه کشورهای جهان سوم و از جمله ایران از بحران بیکاری رنج می برند شایدنوشتن درباره آینده کار و تحول آن در جوامع صنعتی پیشرفته کمی نامربوط بنظر آید اماممکن است قرابتهایی حداقل در آینده نه چندان دور در این زمینه بتوان یافت.
بویژه اینکه در برنامه ریزی توسعه در ایران هدف اصلی برنامه چهارم تغییر ساختاقتصادی و حرکت به طرف اقتصاد دانش محور است. حال باید دید اگر این امر تحقق یابدتاثیرات این نوع ساخت اقتصادی بر بازار کار چیست؟بدون شک می توان گفت که رشدفرد گرایی بر تمام حوزه های زندگی از جمله کار و عوامل آن در بازار کار تاثیرگذاشته است. در دهه 1960 در اوج پیشرفت اقتصاد جهانی کسانی پیش بینی می کردند کهجامعه صنعتی روزی به جامعه ای فراغتی تبدیل شود. تعداد ساعات کار بتدریج کاهش مییافت در حالیکه بهره وری حتی افزایش هم می یافت. اما دیگر آن نوع پیش بینی ها محلیاز اعراب ندارد. کار در زندگی مردم اهمیت بیشتری یافته است. حتی با توجه به اینکهنسبت زنان در نیروی کار حتی در بعضی از کشورها از مردان هم پیشی گرفته است. در اینمیان آینده کار هم تغییرات زیادی کرده است. شاید این مساله امری عادی بنظر رسد کهبسیاری هستند که در دنیای جدید از کار و شغل خود احساس نارضایتی می کنند. اما اگربه عمق نارضایتی ها نگاه شود می توان دید که اتقاقاتی در دینای شغل در حال وقوعاست؟ علت اصلی عدم رضایت مردم از کارشان چیست ؟ چه تغییراتی در شغل و کار رخ دادهاست واثر این تغییرات بر آدمیان چیست؟بیشتر کسانی که کارهای سطح بالایی داشتهاند و با شرکتهای بزرگ کار می کردند و همه نوع امکانات در اختیار داشتند از نظمسلسله مراتبی سازمان یعنی مرتب به جلسات اداری رفتن و گزارش های بودجه ای خواندن وشنیدن دستورات مافوق و بررسی شکایت ها و گله های کارمندان خسته شدند و همه را رهاکرده اند. در حال حاضر خانه دیگر مفهوم سنتی خود را از دست داده است و محل کار همشده است. آنها نیز خانه هایشان را پایگاه کار و کامپیوترهاشان را ابزار کرده اند. حالا خلاق تر ، مولد ترو سرحال تر شده اند. اما آیا همه می توانند این کار را کنندیا تنها طبقات متوسط و جوانان این کار را می کنند؟
براد لی استاد جامعه شناسی دانشگاه بریستول که روی طرحی بنام کار و نیروی جوانکار می کند می گوید ما جوانان زیادی را مصاحبه کرده ایم که می خواهند کارشان را عوضکنند. جوانی که در یک روزنامه محلی کار می کرد آرزو داشت رمان نویس شود. این چشماندازها در افق نظر آدم ها کم نیستند. آدم های زیادی هستند که می خواهند کارشان راعوض کنند. این باعث می شود که آنها به کارهای موقت تن دهند و چند شغل عوض کنند وکارهای موقتی زیادی داشته باشند.
مساله از اینجا ناشی می شود که شما هر روز به سر کارتان که می روید در پایان روزاین احساس را دارید که چه بیهوده آن روز را سر کرده اید. این احساس بدیاست. ایناحساسی است مشترک در تمام دنیای مدرن و حتی سایر کشورها . این احساس که در کار شماچیزی نبوده که شما را خوشحال کند عدم رضایت شغلی می دهد.
نولان استاد اقتصاد در دانشگاه لیدز نظر دیگری دارد. او می گوید اگر به تحرکاتنیروی کار نگاه کنید تعداد کسانی که شغل های مدیریتی گرفته اند و کسانی که بهدستمزدهای بالا رسیده اند رو به افزایش بوده است. او می گوید در بریتانیا همان نحوهقدیمی کار یعنی کار در سازمان و شرکت هنوز طرفدار دارد و روبه افزایش است.
او می گوید آمارها نشان می دهند که تعداد کسانی که در شرکتها کار دائمی دارندروبه افزایش است ؛ تعداد کسانی که چند کار می کنند رو به کاهش است؛ تعداد کسانی کهاز کار های دائمی خارج می شوند رو به کاهش است؛ تعداد کسانی که کارهای آزاد میگیرند رو به کاهش است. همه اینها نشان می دهد که اتفاقی چندان مهمی نیفتادهاست.
اما داستان اینطور نیست و این حرف مخالفان زیادی دارد. در امریکا تعداد کسانی کهدر جوانی چند شغل عوض کرده اند روبه افزایش است. موارد زیادی بوده است که مثلا فرددر 30 سالگی 7 تا 8 شغل طول دوران کارش عوض کرده است.
جوانان بیشتر به این واقعیت پی برده اند که نمی توان یک کار برای همه عمرداشت.
البته ممکن است که این آمارهای متفاوت تصویر مختلطی از اوضاع بدست دهد. اما چهمی شود کرد پدیده ای جدید در سازمانهای ادرای و سازمان کار در جریان است.
چه چیزی آدمها را از کارهایشان می رماند؟ بسیاری معتقدند که ظهور فردگرایی وپدیده انتخاب باعث می شود که بشر از بسیاری مزایای کاری در شغل های دائمی دست بکشندتا آن حق را لمس کنند.جان گری استاد فلسفه مدرسه اقتصادی لندن می گوید بلی ظهوراین حس که آدمها به دنبال حرفه های مختلف هستند به این دلیل است که این کار کنترلانتخاب شغل را بدست آدم ها می دهد.شغل در سازمان کار سنتی مزیت های زیادی دارداما معایب آنها این است که فرد در سازمان بورکراتیک گم می شود و قدرت خلاقیت خود رااز دست می دهد. هر چه فرد گرایی افزایش یابد این حس در آدمیان بیشتر پدید می آید کهاز این دام بورکراسی درآید.ریچار سنت استاد جامعه شناسی می گوید که طبیعت نیرویکار و و دوره کار در امریکا کوتاه مدت تر شده است. متوسط عمر شرکتها به 6 سال سقوطکرده است. رقابت های گروهی در شرکتها مانند ماکروسافت جای سلسله مراتب سازمانی راگرفته است. و رقابت شدید تولید و کارایی را افزایش داده است. در شرکتهایی ماندماکروسافت گروه های کاری تشکیل می شوند و روی این طرح کار می کنند و در نهایت یکگروه برنده می شود. تمام محصولاتی که از این شرکت می بینید اینطور بدست امده است. سازمان کار تغییر کرده است. این درست بر خلاف آنچیزی است که ماکس وبر در آغاز قرنمی گفت که مدرنتیته در چنگال بوراکراسی گرفتار می شود. البته آسیب شناسی این مسالههم این است که بسیار سخت است که در سازمانی کار کرد که آینده ای در آن نداشتهباشید. و یا عضو گروه کاری حرفه ای باشید اما بعد از مدتها کار نتیجه کارتان دودشود چون کسی دیگری طرح بهتری داده است.همچنین اگر به گردش کار در شرکت گوگلنگاه کنید دیگر آن نظم سازمانی وبری را نمی بینید چون دیگر نمی شود کارائی سازمانیرا با شیوه های قدیمی افزایش داد و کارکنان حرفه ای را با انگیزه ها ی مختلف جز باطرح های جدید نمی توان در سازمان نگاه داشت.سنت می گوید اگر ساخت بازار کار رادر سه دهه گذشته نظر کنیم می توان گفت که سازمان تجارت در حال سقوط است. متوسط عمرشرکتهای امریکایی به 6 سال نزول کرده است. یکی از دلایل این سقوط شاید این باشد کههم شرکتها و هم کارگران در حال باز نگری مجدد از خود هستند. او می گوید این تغییریمهم است چون انسانها با این وجود این تغییرات در کار و حرفه دیگر نمی توانند هویتکاری داشته باشند:
بطور مثال به وضعیت زنان نگاه کنید آنها وقتی کار خود را برای نگهداری بچه ترکمی کنند در هنگام برگشت چه می کشند. اگر در بخش خدمات باشند باید به بخش های پایینتر بروند؛ اگر پرستار باشند از این بیمارستان به بیمارستان دیگر منتقل می شوند؛ اگرمعلم باشند هم همینطور ؛ اگر منشی باشند شرکتها در حال باز نگری و ترکیب و تغییرهستند و ممکن است کار سابق را نداشته باشند. دیگر حافظه سازمانی در این اوضاع وجودندارد. البته در میان مردان هم بویژه طبقات پایین وضع همین است. تغییرات در سازمانها و شرکتها اوضاع کارهای دائمی را برای آنها برهم می زند و نابودی حافظه سازمانیبه نوعی بحران هویت کاری یا حرفه ای می انجامد . از منظر دیگری هم اگر نگاه کنیمبویژه در کارهای حرفه ای و مدیریتی اقتصاد اطلاعاتی ستمی برابر ستم بیکاری را بردوش صاحبان این حرفه ها گذاشته است. وقت آنان می گویند ما وقت نداریم به این معنیاست که آنها هیچ وقتی ندارند که در آن بتواند کار نکنند درست در مقابل ستمی که بهبیکاران می رود آنها هم وقت زیادی دارند که کار نمی کنند. وضع اساتید دانشگاه همهمین طور است . اگرچه آنها کمتر با موانع بورکراسی روبرویند. جامعه مدرن دانشگاهشمحیط ”منتشر کن یا بمیر است “(publish or Perish) . رشد کامپیوتر و سرعت گردشاطلاعات باعث شده است که این روند شدیدا افزایش یابد. بجرات می توان گفت که از دورهزمانی مرحله ”مرور تحقیقات گذشته” در هر طرح تحقیقاتی چندین برابر کاسته شده است. این ستمی به محققان است، تا بیشتر منتشر کنند، البته اگر آنها از شغلشان رضایتنداشته باشند. در این شرایط بنظر می رسد که انسان مدرنیته قفس آهنین بورکراسی راشکسته است اما اوضاع بیرون قفس هم چندان پایدار نیست. برادلی که در بریستول بیشاز هزار جوان را مصاحبه کرده است چیزهای جالبی می گوید . او معتقد است که اولاجوانان نسبت به مساله بیکاری خوب آگاهی دارند و از آن ترس هم دارند اما نسبت بهتغییر کارشان هم بسیار خوش بین هستند. آدمهای زیادی هستند که در 30 و 40 سالگیهستند و همین احساس خوشبینی را دارند. البته ریچارد سنت معتقد است که مهاجرانشاید از این شکاف در سازمانها بیشترین استفاده را کنند. مثلا در بریتانیا پاکستانیها توانستند شغل های موقتی و کوچکی با احداث مغازه های کوچک تسخیر کنند. هندوستانیها الان تقریبا در کار تکنولوژی نرم افزار خیلی سرامد شده اند و بازاری های خوبی دراروپا دارند. کره ای ها در بخش خدمات امریکا نفوذ کرده اند. چینی ها تقریبا کافه هاو سرویس های خدماتی هتل ها را در بریتانیا در دست دارند.البته تمام اینهارابسیار بستگی به پایگاه طبقاتی آدمها دارد. فرزندان طبقات کارگر معمولا آموزش عالیرا طی نکرده اند و دوره ها بیکاری بیشتری را طی کرده اند. طبقات متوسط بیشتر نفوذ وقوم و خویش دارند تا آنها را در یافتن شغل مورد علاقه کمک کنند. بهر حال میتوان گفت که اوضاع بسیار تغییر کرده است. تامین شغلی دیگر وجود ندارد. البته خیلیها معتقدند در سرمایه داری هیچگاه تامین شغلی نبوده است. اما رضایت شغلی هم درسلسله مراتب سازمانی سنتی کم شده است. ماهیت اقتصاد تغییراتی کرده است. بخش هایجدید کامپیوتری و اینترنتی به اصطلاح تجارت الکترونیکی به اقتصاد فیزیکی افزوده شدهاست و سازمان الکترونیکی را ایجاد کرده است. الان بیشتر سازمانها به کارمندان خودوسایل تماس الکرونیکی می دهند و از آنها می خواهند در خانه بمانند و کارها را انجامدهند.رقابت درون سازمانها گروهی شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
آینده کار وشغل در دنیای مدرن چه می شود؟
در حالیکه کشورهای جهان سوم و از جمله ایران از بحران بیکاری رنج می برند شایدنوشتن درباره آینده کار و تحول آن در جوامع صنعتی پیشرفته کمی نامربوط بنظر آید اماممکن است قرابتهایی حداقل در آینده نه چندان دور در این زمینه بتوان یافت.
بویژه اینکه در برنامه ریزی توسعه در ایران هدف اصلی برنامه چهارم تغییر ساختاقتصادی و حرکت به طرف اقتصاد دانش محور است. حال باید دید اگر این امر تحقق یابدتاثیرات این نوع ساخت اقتصادی بر بازار کار چیست؟بدون شک می توان گفت که رشدفرد گرایی بر تمام حوزه های زندگی از جمله کار و عوامل آن در بازار کار تاثیرگذاشته است. در دهه 1960 در اوج پیشرفت اقتصاد جهانی کسانی پیش بینی می کردند کهجامعه صنعتی روزی به جامعه ای فراغتی تبدیل شود. تعداد ساعات کار بتدریج کاهش مییافت در حالیکه بهره وری حتی افزایش هم می یافت. اما دیگر آن نوع پیش بینی ها محلیاز اعراب ندارد. کار در زندگی مردم اهمیت بیشتری یافته است. حتی با توجه به اینکهنسبت زنان در نیروی کار حتی در بعضی از کشورها از مردان هم پیشی گرفته است. در اینمیان آینده کار هم تغییرات زیادی کرده است. شاید این مساله امری عادی بنظر رسد کهبسیاری هستند که در دنیای جدید از کار و شغل خود احساس نارضایتی می کنند. اما اگربه عمق نارضایتی ها نگاه شود می توان دید که اتقاقاتی در دینای شغل در حال وقوعاست؟ علت اصلی عدم رضایت مردم از کارشان چیست ؟ چه تغییراتی در شغل و کار رخ دادهاست واثر این تغییرات بر آدمیان چیست؟بیشتر کسانی که کارهای سطح بالایی داشتهاند و با شرکتهای بزرگ کار می کردند و همه نوع امکانات در اختیار داشتند از نظمسلسله مراتبی سازمان یعنی مرتب به جلسات اداری رفتن و گزارش های بودجه ای خواندن وشنیدن دستورات مافوق و بررسی شکایت ها و گله های کارمندان خسته شدند و همه را رهاکرده اند. در حال حاضر خانه دیگر مفهوم سنتی خود را از دست داده است و محل کار همشده است. آنها نیز خانه هایشان را پایگاه کار و کامپیوترهاشان را ابزار کرده اند. حالا خلاق تر ، مولد ترو سرحال تر شده اند. اما آیا همه می توانند این کار را کنندیا تنها طبقات متوسط و جوانان این کار را می کنند؟
براد لی استاد جامعه شناسی دانشگاه بریستول که روی طرحی بنام کار و نیروی جوانکار می کند می گوید ما جوانان زیادی را مصاحبه کرده ایم که می خواهند کارشان را عوضکنند. جوانی که در یک روزنامه محلی کار می کرد آرزو داشت رمان نویس شود. این چشماندازها در افق نظر آدم ها کم نیستند. آدم های زیادی هستند که می خواهند کارشان راعوض کنند. این باعث می شود که آنها به کارهای موقت تن دهند و چند شغل عوض کنند وکارهای موقتی زیادی داشته باشند.
مساله از اینجا ناشی می شود که شما هر روز به سر کارتان که می روید در پایان روزاین احساس را دارید که چه بیهوده آن روز را سر کرده اید. این احساس بدیاست. ایناحساسی است مشترک در تمام دنیای مدرن و حتی سایر کشورها . این احساس که در کار شماچیزی نبوده که شما را خوشحال کند عدم رضایت شغلی می دهد.
نولان استاد اقتصاد در دانشگاه لیدز نظر دیگری دارد. او می گوید اگر به تحرکاتنیروی کار نگاه کنید تعداد کسانی که شغل های مدیریتی گرفته اند و کسانی که بهدستمزدهای بالا رسیده اند رو به افزایش بوده است. او می گوید در بریتانیا همان نحوهقدیمی کار یعنی کار در سازمان و شرکت هنوز طرفدار دارد و روبه افزایش است.
او می گوید آمارها نشان می دهند که تعداد کسانی که در شرکتها کار دائمی دارندروبه افزایش است ؛ تعداد کسانی که چند کار می کنند رو به کاهش است؛ تعداد کسانی کهاز کار های دائمی خارج می شوند رو به کاهش است؛ تعداد کسانی که کارهای آزاد میگیرند رو به کاهش است. همه اینها نشان می دهد که اتفاقی چندان مهمی نیفتادهاست.
اما داستان اینطور نیست و این حرف مخالفان زیادی دارد. در امریکا تعداد کسانی کهدر جوانی چند شغل عوض کرده اند روبه افزایش است. موارد زیادی بوده است که مثلا فرددر 30 سالگی 7 تا 8 شغل طول دوران کارش عوض کرده است.
جوانان بیشتر به این واقعیت پی برده اند که نمی توان یک کار برای همه عمرداشت.
البته ممکن است که این آمارهای متفاوت تصویر مختلطی از اوضاع بدست دهد. اما چهمی شود کرد پدیده ای جدید در سازمانهای ادرای و سازمان کار در جریان است.
چه چیزی آدمها را از کارهایشان می رماند؟ بسیاری معتقدند که ظهور فردگرایی وپدیده انتخاب باعث می شود که بشر از بسیاری مزایای کاری در شغل های دائمی دست بکشندتا آن حق را لمس کنند.جان گری استاد فلسفه مدرسه اقتصادی لندن می گوید بلی ظهوراین حس که آدمها به دنبال حرفه های مختلف هستند به این دلیل است که این کار کنترلانتخاب شغل را بدست آدم ها می دهد.شغل در سازمان کار سنتی مزیت های زیادی دارداما معایب آنها این است که فرد در سازمان بورکراتیک گم می شود و قدرت خلاقیت خود رااز دست می دهد. هر چه فرد گرایی افزایش یابد این حس در آدمیان بیشتر پدید می آید کهاز این دام بورکراسی درآید.ریچار سنت استاد جامعه شناسی می گوید که طبیعت نیرویکار و و دوره کار در امریکا کوتاه مدت تر شده است. متوسط عمر شرکتها به 6 سال سقوطکرده است. رقابت های گروهی در شرکتها مانند ماکروسافت جای سلسله مراتب سازمانی راگرفته است. و رقابت شدید تولید و کارایی را افزایش داده است. در شرکتهایی ماندماکروسافت گروه های کاری تشکیل می شوند و روی این طرح کار می کنند و در نهایت یکگروه برنده می شود. تمام محصولاتی که از این شرکت می بینید اینطور بدست امده است. سازمان کار تغییر کرده است. این درست بر خلاف آنچیزی است که ماکس وبر در آغاز قرنمی گفت که مدرنتیته در چنگال بوراکراسی گرفتار می شود. البته آسیب شناسی این مسالههم این است که بسیار سخت است که در سازمانی کار کرد که آینده ای در آن نداشتهباشید. و یا عضو گروه کاری حرفه ای باشید اما بعد از مدتها کار نتیجه کارتان دودشود چون کسی دیگری طرح بهتری داده است.همچنین اگر به گردش کار در شرکت گوگلنگاه کنید دیگر آن نظم سازمانی وبری را نمی بینید چون دیگر نمی شود کارائی سازمانیرا با شیوه های قدیمی افزایش داد و کارکنان حرفه ای را با انگیزه ها ی مختلف جز باطرح های جدید نمی توان در سازمان نگاه داشت.سنت می گوید اگر ساخت بازار کار رادر سه دهه گذشته نظر کنیم می توان گفت که سازمان تجارت در حال سقوط است. متوسط عمرشرکتهای امریکایی به 6 سال نزول کرده است. یکی از دلایل این سقوط شاید این باشد کههم شرکتها و هم کارگران در حال باز نگری مجدد از خود هستند. او می گوید این تغییریمهم است چون انسانها با این وجود این تغییرات در کار و حرفه دیگر نمی توانند هویتکاری داشته باشند:
بطور مثال به وضعیت زنان نگاه کنید آنها وقتی کار خود را برای نگهداری بچه ترکمی کنند در هنگام برگشت چه می کشند. اگر در بخش خدمات باشند باید به بخش های پایینتر بروند؛ اگر پرستار باشند از این بیمارستان به بیمارستان دیگر منتقل می شوند؛ اگرمعلم باشند هم همینطور ؛ اگر منشی باشند شرکتها در حال باز نگری و ترکیب و تغییرهستند و ممکن است کار سابق را نداشته باشند. دیگر حافظه سازمانی در این اوضاع وجودندارد. البته در میان مردان هم بویژه طبقات پایین وضع همین است. تغییرات در سازمانها و شرکتها اوضاع کارهای دائمی را برای آنها برهم می زند و نابودی حافظه سازمانیبه نوعی بحران هویت کاری یا حرفه ای می انجامد . از منظر دیگری هم اگر نگاه کنیمبویژه در کارهای حرفه ای و مدیریتی اقتصاد اطلاعاتی ستمی برابر ستم بیکاری را بردوش صاحبان این حرفه ها گذاشته است. وقت آنان می گویند ما وقت نداریم به این معنیاست که آنها هیچ وقتی ندارند که در آن بتواند کار نکنند درست در مقابل ستمی که بهبیکاران می رود آنها هم وقت زیادی دارند که کار نمی کنند. وضع اساتید دانشگاه همهمین طور است . اگرچه آنها کمتر با موانع بورکراسی روبرویند. جامعه مدرن دانشگاهشمحیط ”منتشر کن یا بمیر است “(publish or Perish) . رشد کامپیوتر و سرعت گردشاطلاعات باعث شده است که این روند شدیدا افزایش یابد. بجرات می توان گفت که از دورهزمانی مرحله ”مرور تحقیقات گذشته” در هر طرح تحقیقاتی چندین برابر کاسته شده است. این ستمی به محققان است، تا بیشتر منتشر کنند، البته اگر آنها از شغلشان رضایتنداشته باشند. در این شرایط بنظر می رسد که انسان مدرنیته قفس آهنین بورکراسی راشکسته است اما اوضاع بیرون قفس هم چندان پایدار نیست. برادلی که در بریستول بیشاز هزار جوان را مصاحبه کرده است چیزهای جالبی می گوید . او معتقد است که اولاجوانان نسبت به مساله بیکاری خوب آگاهی دارند و از آن ترس هم دارند اما نسبت بهتغییر کارشان هم بسیار خوش بین هستند. آدمهای زیادی هستند که در 30 و 40 سالگیهستند و همین احساس خوشبینی را دارند. البته ریچارد سنت معتقد است که مهاجرانشاید از این شکاف در سازمانها بیشترین استفاده را کنند. مثلا در بریتانیا پاکستانیها توانستند شغل های موقتی و کوچکی با احداث مغازه های کوچک تسخیر کنند. هندوستانیها الان تقریبا در کار تکنولوژی نرم افزار خیلی سرامد شده اند و بازاری های خوبی دراروپا دارند. کره ای ها در بخش خدمات امریکا نفوذ کرده اند. چینی ها تقریبا کافه هاو سرویس های خدماتی هتل ها را در بریتانیا در دست دارند.البته تمام اینهارابسیار بستگی به پایگاه طبقاتی آدمها دارد. فرزندان طبقات کارگر معمولا آموزش عالیرا طی نکرده اند و دوره ها بیکاری بیشتری را طی کرده اند. طبقات متوسط بیشتر نفوذ وقوم و خویش دارند تا آنها را در یافتن شغل مورد علاقه کمک کنند. بهر حال میتوان گفت که اوضاع بسیار تغییر کرده است. تامین شغلی دیگر وجود ندارد. البته خیلیها معتقدند در سرمایه داری هیچگاه تامین شغلی نبوده است. اما رضایت شغلی هم درسلسله مراتب سازمانی سنتی کم شده است. ماهیت اقتصاد تغییراتی کرده است. بخش هایجدید کامپیوتری و اینترنتی به اصطلاح تجارت الکترونیکی به اقتصاد فیزیکی افزوده شدهاست و سازمان الکترونیکی را ایجاد کرده است. الان بیشتر سازمانها به کارمندان خودوسایل تماس الکرونیکی می دهند و از آنها می خواهند در خانه بمانند و کارها را انجامدهند.رقابت درون سازمانها گروهی شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
آینده کار وشغل در دنیای مدرن چه می شود؟
در حالیکه کشورهای جهان سوم و از جمله ایران از بحران بیکاری رنج می برند شایدنوشتن درباره آینده کار و تحول آن در جوامع صنعتی پیشرفته کمی نامربوط بنظر آید اماممکن است قرابتهایی حداقل در آینده نه چندان دور در این زمینه بتوان یافت.
بویژه اینکه در برنامه ریزی توسعه در ایران هدف اصلی برنامه چهارم تغییر ساختاقتصادی و حرکت به طرف اقتصاد دانش محور است. حال باید دید اگر این امر تحقق یابدتاثیرات این نوع ساخت اقتصادی بر بازار کار چیست؟بدون شک می توان گفت که رشدفرد گرایی بر تمام حوزه های زندگی از جمله کار و عوامل آن در بازار کار تاثیرگذاشته است. در دهه 1960 در اوج پیشرفت اقتصاد جهانی کسانی پیش بینی می کردند کهجامعه صنعتی روزی به جامعه ای فراغتی تبدیل شود. تعداد ساعات کار بتدریج کاهش مییافت در حالیکه بهره وری حتی افزایش هم می یافت. اما دیگر آن نوع پیش بینی ها محلیاز اعراب ندارد. کار در زندگی مردم اهمیت بیشتری یافته است. حتی با توجه به اینکهنسبت زنان در نیروی کار حتی در بعضی از کشورها از مردان هم پیشی گرفته است. در اینمیان آینده کار هم تغییرات زیادی کرده است. شاید این مساله امری عادی بنظر رسد کهبسیاری هستند که در دنیای جدید از کار و شغل خود احساس نارضایتی می کنند. اما اگربه عمق نارضایتی ها نگاه شود می توان دید که اتقاقاتی در دینای شغل در حال وقوعاست؟ علت اصلی عدم رضایت مردم از کارشان چیست ؟ چه تغییراتی در شغل و کار رخ دادهاست واثر این تغییرات بر آدمیان چیست؟بیشتر کسانی که کارهای سطح بالایی داشتهاند و با شرکتهای بزرگ کار می کردند و همه نوع امکانات در اختیار داشتند از نظمسلسله مراتبی سازمان یعنی مرتب به جلسات اداری رفتن و گزارش های بودجه ای خواندن وشنیدن دستورات مافوق و بررسی شکایت ها و گله های کارمندان خسته شدند و همه را رهاکرده اند. در حال حاضر خانه دیگر مفهوم سنتی خود را از دست داده است و محل کار همشده است. آنها نیز خانه هایشان را پایگاه کار و کامپیوترهاشان را ابزار کرده اند. حالا خلاق تر ، مولد ترو سرحال تر شده اند. اما آیا همه می توانند این کار را کنندیا تنها طبقات متوسط و جوانان این کار را می کنند؟
براد لی استاد جامعه شناسی دانشگاه بریستول که روی طرحی بنام کار و نیروی جوانکار می کند می گوید ما جوانان زیادی را مصاحبه کرده ایم که می خواهند کارشان را عوضکنند. جوانی که در یک روزنامه محلی کار می کرد آرزو داشت رمان نویس شود. این چشماندازها در افق نظر آدم ها کم نیستند. آدم های زیادی هستند که می خواهند کارشان راعوض کنند. این باعث می شود که آنها به کارهای موقت تن دهند و چند شغل عوض کنند وکارهای موقتی زیادی داشته باشند.
مساله از اینجا ناشی می شود که شما هر روز به سر کارتان که می روید در پایان روزاین احساس را دارید که چه بیهوده آن روز را سر کرده اید. این احساس بدیاست. ایناحساسی است مشترک در تمام دنیای مدرن و حتی سایر کشورها . این احساس که در کار شماچیزی نبوده که شما را خوشحال کند عدم رضایت شغلی می دهد.
نولان استاد اقتصاد در دانشگاه لیدز نظر دیگری دارد. او می گوید اگر به تحرکاتنیروی کار نگاه کنید تعداد کسانی که شغل های مدیریتی گرفته اند و کسانی که بهدستمزدهای بالا رسیده اند رو به افزایش بوده است. او می گوید در بریتانیا همان نحوهقدیمی کار یعنی کار در سازمان و شرکت هنوز طرفدار دارد و روبه افزایش است.
او می گوید آمارها نشان می دهند که تعداد کسانی که در شرکتها کار دائمی دارندروبه افزایش است ؛ تعداد کسانی که چند کار می کنند رو به کاهش است؛ تعداد کسانی کهاز کار های دائمی خارج می شوند رو به کاهش است؛ تعداد کسانی که کارهای آزاد میگیرند رو به کاهش است. همه اینها نشان می دهد که اتفاقی چندان مهمی نیفتادهاست.
اما داستان اینطور نیست و این حرف مخالفان زیادی دارد. در امریکا تعداد کسانی کهدر جوانی چند شغل عوض کرده اند روبه افزایش است. موارد زیادی بوده است که مثلا فرددر 30 سالگی 7 تا 8 شغل طول دوران کارش عوض کرده است.
جوانان بیشتر به این واقعیت پی برده اند که نمی توان یک کار برای همه عمرداشت.
البته ممکن است که این آمارهای متفاوت تصویر مختلطی از اوضاع بدست دهد. اما چهمی شود کرد پدیده ای جدید در سازمانهای ادرای و سازمان کار در جریان است.
چه چیزی آدمها را از کارهایشان می رماند؟ بسیاری معتقدند که ظهور فردگرایی وپدیده انتخاب باعث می شود که بشر از بسیاری مزایای کاری در شغل های دائمی دست بکشندتا آن حق را لمس کنند.جان گری استاد فلسفه مدرسه اقتصادی لندن می گوید بلی ظهوراین حس که آدمها به دنبال حرفه های مختلف هستند به این دلیل است که این کار کنترلانتخاب شغل را بدست آدم ها می دهد.شغل در سازمان کار سنتی مزیت های زیادی دارداما معایب آنها این است که فرد در سازمان بورکراتیک گم می شود و قدرت خلاقیت خود رااز دست می دهد. هر چه فرد گرایی افزایش یابد این حس در آدمیان بیشتر پدید می آید کهاز این دام بورکراسی درآید.ریچار سنت استاد جامعه شناسی می گوید که طبیعت نیرویکار و و دوره کار در امریکا کوتاه مدت تر شده است. متوسط عمر شرکتها به 6 سال سقوطکرده است. رقابت های گروهی در شرکتها مانند ماکروسافت جای سلسله مراتب سازمانی راگرفته است. و رقابت شدید تولید و کارایی را افزایش داده است. در شرکتهایی ماندماکروسافت گروه های کاری تشکیل می شوند و روی این طرح کار می کنند و در نهایت یکگروه برنده می شود. تمام محصولاتی که از این شرکت می بینید اینطور بدست امده است. سازمان کار تغییر کرده است. این درست بر خلاف آنچیزی است که ماکس وبر در آغاز قرنمی گفت که مدرنتیته در چنگال بوراکراسی گرفتار می شود. البته آسیب شناسی این مسالههم این است که بسیار سخت است که در سازمانی کار کرد که آینده ای در آن نداشتهباشید. و یا عضو گروه کاری حرفه ای باشید اما بعد از مدتها کار نتیجه کارتان دودشود چون کسی دیگری طرح بهتری داده است.همچنین اگر به گردش کار در شرکت گوگلنگاه کنید دیگر آن نظم سازمانی وبری را نمی بینید چون دیگر نمی شود کارائی سازمانیرا با شیوه های قدیمی افزایش داد و کارکنان حرفه ای را با انگیزه ها ی مختلف جز باطرح های جدید نمی توان در سازمان نگاه داشت.سنت می گوید اگر ساخت بازار کار رادر سه دهه گذشته نظر کنیم می توان گفت که سازمان تجارت در حال سقوط است. متوسط عمرشرکتهای امریکایی به 6 سال نزول کرده است. یکی از دلایل این سقوط شاید این باشد کههم شرکتها و هم کارگران در حال باز نگری مجدد از خود هستند. او می گوید این تغییریمهم است چون انسانها با این وجود این تغییرات در کار و حرفه دیگر نمی توانند هویتکاری داشته باشند:
بطور مثال به وضعیت زنان نگاه کنید آنها وقتی کار خود را برای نگهداری بچه ترکمی کنند در هنگام برگشت چه می کشند. اگر در بخش خدمات باشند باید به بخش های پایینتر بروند؛ اگر پرستار باشند از این بیمارستان به بیمارستان دیگر منتقل می شوند؛ اگرمعلم باشند هم همینطور ؛ اگر منشی باشند شرکتها در حال باز نگری و ترکیب و تغییرهستند و ممکن است کار سابق را نداشته باشند. دیگر حافظه سازمانی در این اوضاع وجودندارد. البته در میان مردان هم بویژه طبقات پایین وضع همین است. تغییرات در سازمانها و شرکتها اوضاع کارهای دائمی را برای آنها برهم می زند و نابودی حافظه سازمانیبه نوعی بحران هویت کاری یا حرفه ای می انجامد . از منظر دیگری هم اگر نگاه کنیمبویژه در کارهای حرفه ای و مدیریتی اقتصاد اطلاعاتی ستمی برابر ستم بیکاری را بردوش صاحبان این حرفه ها گذاشته است. وقت آنان می گویند ما وقت نداریم به این معنیاست که آنها هیچ وقتی ندارند که در آن بتواند کار نکنند درست در مقابل ستمی که بهبیکاران می رود آنها هم وقت زیادی دارند که کار نمی کنند. وضع اساتید دانشگاه همهمین طور است . اگرچه آنها کمتر با موانع بورکراسی روبرویند. جامعه مدرن دانشگاهشمحیط ”منتشر کن یا بمیر است “(publish or Perish) . رشد کامپیوتر و سرعت گردشاطلاعات باعث شده است که این روند شدیدا افزایش یابد. بجرات می توان گفت که از دورهزمانی مرحله ”مرور تحقیقات گذشته” در هر طرح تحقیقاتی چندین برابر کاسته شده است. این ستمی به محققان است، تا بیشتر منتشر کنند، البته اگر آنها از شغلشان رضایتنداشته باشند. در این شرایط بنظر می رسد که انسان مدرنیته قفس آهنین بورکراسی راشکسته است اما اوضاع بیرون قفس هم چندان پایدار نیست. برادلی که در بریستول بیشاز هزار جوان را مصاحبه کرده است چیزهای جالبی می گوید . او معتقد است که اولاجوانان نسبت به مساله بیکاری خوب آگاهی دارند و از آن ترس هم دارند اما نسبت بهتغییر کارشان هم بسیار خوش بین هستند. آدمهای زیادی هستند که در 30 و 40 سالگیهستند و همین احساس خوشبینی را دارند. البته ریچارد سنت معتقد است که مهاجرانشاید از این شکاف در سازمانها بیشترین استفاده را کنند. مثلا در بریتانیا پاکستانیها توانستند شغل های موقتی و کوچکی با احداث مغازه های کوچک تسخیر کنند. هندوستانیها الان تقریبا در کار تکنولوژی نرم افزار خیلی سرامد شده اند و بازاری های خوبی دراروپا دارند. کره ای ها در بخش خدمات امریکا نفوذ کرده اند. چینی ها تقریبا کافه هاو سرویس های خدماتی هتل ها را در بریتانیا در دست دارند.البته تمام اینهارابسیار بستگی به پایگاه طبقاتی آدمها دارد. فرزندان طبقات کارگر معمولا آموزش عالیرا طی نکرده اند و دوره ها بیکاری بیشتری را طی کرده اند. طبقات متوسط بیشتر نفوذ وقوم و خویش دارند تا آنها را در یافتن شغل مورد علاقه کمک کنند. بهر حال میتوان گفت که اوضاع بسیار تغییر کرده است. تامین شغلی دیگر وجود ندارد. البته خیلیها معتقدند در سرمایه داری هیچگاه تامین شغلی نبوده است. اما رضایت شغلی هم درسلسله مراتب سازمانی سنتی کم شده است. ماهیت اقتصاد تغییراتی کرده است. بخش هایجدید کامپیوتری و اینترنتی به اصطلاح تجارت الکترونیکی به اقتصاد فیزیکی افزوده شدهاست و سازمان الکترونیکی را ایجاد کرده است. الان بیشتر سازمانها به کارمندان خودوسایل تماس الکرونیکی می دهند و از آنها می خواهند در خانه بمانند و کارها را انجامدهند.رقابت درون سازمانها گروهی شده است.