گزارش کارآموزی تعمیر دستگاه های صوتی و تصویری
محل کارآموزی:
الکتریکی جواد
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحات:52
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمهصفحه یک
بررسی شانسی منبع تغذیه1
معایب مربوط به شاسی غیر ایروزله4
معیوب بودن تراشه 63112
معایب بخش عمودی18
معایب مربوط به بخش افقی27
خرابی دیود کاسکاد32
طرز کار اهمتر35
سرویس ضبط40
غلطک43
نکاتی در مورد موتورها47
چگونگی خارج شدن نوار پس از تمام شدن نوار...49
دو نکته در مورد پخش دو لب51
عیب های مکانیکی در مورد کلیدهای ضبط52
ساختمان پخش صدا در ضبط استریو54
آنتن54
تاریخچه55
نحوه اختراع اولین آنتن55
راهنمای تنظیم آنتن61
ایستگاه مرکزی62
پیوست65
منابع67
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
آلودگی صوتی ، غول آرام
هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام <آستانه شنوایی>! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر.
شاید شما هم مثل بنده با شنیدن اسم >آلودگی< در ابتدا به یاد مناظر بدیع زبالههای پخش و پلا یا چرک و کثیفی بیفتید. اما میدانید من از روزی که آن مقاله هولناک را در روزنامه خواندم، بدجوری متحول شدم. اصلا بهتر است بگویم از خواب غفلت بیدار شدم و حالا هم قصد دارم پیرو حکمت >خفته را خفته کی کند بیدار< شما عزیزان دل را نیز بیدار نمایم. خبر یک روزنامه، اذعان داشته بود که <مرز آلودگی صوتی در تهران، شکست.> از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان تا آن روز اصلا نمیدانستم آلودگی صوتی چه جور جانوری است. اما بعد از مطالعه آن مقاله اسفناک، یک چیزهایی دستگیرم شد. مثلا فهمیدم که هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام <آستانه شنوایی>! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر. خیلی چیزهای دیگر هم فهمیدم که توضیح آنها در این مقال نمیگنجد. فقط همین مرثیه بس، که ما ساکنان خوشبخت و مرفه پایتخت، شدیدا در معرض آلودگی صوتی قرار داریم. (آلودگیهای دیگر هم بماند)! خواندم که دانشمندان آمدهاند و یک سری از حیوانات را در معرض صداهای بالاتر از ۱۵۰ دسیبل قرار دادهاند و در آخر مشاهده کردند که حیوانات بیزبان، دچار رعشه و فلج شده وهمگی، جان به جان آفرین تسلیم نمودهاند. حال اگرچه ما اشرف مخلوقات هستیم ولی باید قبول کنیم که در بعضی از موارد با آن زبان بستهها، وجوه مشترکی داریم. یعنی گوشهای بینوای مایی که در این شهر شلوغ و پرهمهمه زندگی میکنیم نیز ورودی مقادیر معتنابهی از آلودگیهای صوتی است که آنها میتوانند بدون مزاحمت، روی اعصاب ما رژه بروند و اگر آنقدر قدرت نداشته باشند که فلج یا ناشنوایمان کنند، حداقل میتوانند از قدرت شنوایمان بکاهند. در جدولی که ضمیمه آن مقاله بود، میشد آمار استاندارد آلودگی صوتی شهری را دید که اتفاقا شامل استانداردهای تعریف شده برای تهران بزرگ هم بود. آلودگی مجاز صوتی در مناطق مسکونی ما باید حول و حوش پنجاه دسیبل باشد در حالی که این مقدار، به راحتی در حاشیه خیابانهای شلوغ از مرز هفتاد دسیبل هم گذشته است. حالا حاشیه بزرگراه ها، مناطق مسکونی نزدیک به فرودگاه و راهآهن و غیره را دیگر خدا داند... گفتم که بعد از خواندن آن مقاله بدجوری احساس هوشیاری و بیداری میکردم. اصلا شاید اگر همه مردم بیدار میشدند، میشد راه حلی برای این غول به ظاهر ساکت و آرام که با خیال راحت دارد توی شهر هروله میرود و کسی متوجه خرابکاریهایش نیست، پیدا کرد.... بعدازظهر، طبق معمول هر روز باید پس از کلی ایستادن در صف تاکسی، در آخر، برای سوار شدن از قانون جنگل پیروی میکردم تا پیروز شوم. راننده تاکسی، موزیک کوچه بازاری خفنی را برای مسافرین تهیه دیده بود و آنها مجبور بودند طبق یک توفیق اجباری، شنوای آن باشند. یاد مقاله روزنامه افتادم و دلم برای گوشهایم سوخت. اما نمیتوانستم چیزی بگویم. چون در این صورت باید با احترام پیاده میشدم و منتظر یک تاکسی دیگر میماندم که معلوم نبود آن هم از این قضیه، مستثنی باشد. خلاصه تحمل کردم تا این که دیدم نخیر! آقای راننده به هیچ صراطی مستقیم نیست. یک دستش روی فرمان است و دست دیگرش روی بوق. پشت چراغ قرمز بوق میزند، در حالی که ماشین جلویی هم راهی برای حرکت ندارد! برای آدمهایی که منتظر تاکسیاند بوق میزند، در حالی که ظرفیت ماشین تکمیل است! و هی به بهانههای واهی بوق میزند. سرانجام وجدان بیدارم به سخن درآمد و شروع کرد به نصیحت و بیان آنچه که در مقاله آمده بود. اما راننده انگار اصلا چیزی نمیشنید. فکر میکنم در اثر همین آلودگیهای صوتی، آستانه شنواییاش به کل، کن فیکون شده بود! ... فردای آن روز، در اداره تلفن را برداشتم و به شهرداری زنگ زدم: <الو؟ آقاجان چرا این کامیونها همین طوری سرشان را میاندازند پایین و در روز روشن به خیابان میآیند؟ چرا هیچکس با تردد موتورسیکلتهای پر سر و صدا مبارزه نمیکند؟ چرا مورد مصرف تابلوی بوق زدن ممنوع، فقط برای امتحان دادن آییننامه است؟ چرا شهرداری سعی نمیکند با احداث بیشتر نوارهای عریض درختان و پوششهای گیاهی از آلودگی صوتی بکاهد؟ چرا فرودگاه باید در قلب یک کلان شهر باشد در حالی که فرودگاه تازه تاسیس فقط روزی چند تا پرواز دارد؟ و هزار و یک چرای دیگر...> در مقابل سر و صدایی که به راه انداخته بودم، آقای روابط عمومی، واکنشی کاملا منطقی انجام داد: <آقا اینهایی که گفتید، به این قسمت مربوط نیست... بوق، بوق، بوق، بوق!> با راهنمایی همکارانم، با چند ارگان دیگر هم تماس گرفتیم اما گویا هیچکس حاضر نبود به طور رسمی، مسئولیت این طفل بیسرپرست را به عهده بگیرد! بعد از کلی گفتمان و صرف یک لیوان شربت قند برای جبران افت فشار ناشی از عصبانیت با همان همکارانم که خدمتتان عرض کردم به این نتیجه رسیدیم که برای در امان ماندن از اثرات سوء آلودگی صوتی در منزل، میتوان خانه را عایقبندی کرد تا مجبور نبود که صدای دعوا و شکستن کاسه بشقابهای همسایه دیوار به دیوار را شنید! میتوان شیشهها را دوجداره کرد تا سر و صدای بوق و اگزوز وسایل نقلیه، داخل خانه نیاید. میتوان به زبان اشاره صحبت کرد تا به کاهش آلودگی صوتی کمک کرد. میتوان به جای جاروبرقی، از جاروهای سنتی به جای چرخ گوشت از هاون و به جای آب میوهگیری برقی از نوع دستیاش( !برای کاهش سر و صدا) استفاده کرد. در خیابان هم علیالحساب مشکل با دو تا گوله پنبه که باید در گوش چپاند، حل خواهد شد. کسی که به فکر ما نیست حداقل بیایید خودمان به فکر خودمان باشیم!
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
آلودگی صوتی
اطلاعات اولیه
عامل صدا ، انسان و سایر موجودات زنده را از بین نمیبرد بلکه باعث ضعف شنوایی ، ناشنوایی و ناراحتیهای عصبی میگردد. معمولا شدت صدا را با واحدی به نام دسی بل نشان میدهند برای سنجش صداها نسبت log آنرا تعین میکنند. تحقیقات نشان میدهد که از دست دادن شنوایی با سن افراد در جوامع صنعتی دیده میشود.صداهای شدید کوتاه مدت در انسان باعث ناشنوایی موقت میشود.اگر انسان در معرض صداهای بلند ، برای مدت طولانی تری قرار گیرد ناشنوایی دائم پیش میآید. صدایی برابر 90 دسیبل روی سیستم عصبی تاثیر میگذارد. در ممالک پیشرفته قدرت شنوایی زنان بهتر از مردان است. زیرا از نظر مشاغل صداهای کمتری را تحمل میکنند. آلودگیهای صوتی که در اطراف مناطق مسکونی موجب ناراحتی میگردند عبارتند از :
کارخانجات
کارهای ساختمانی
صداهای ناشی از سیستم تهویه منازل
صدای ناشی از حمل و نقل (صدای موتور هواپیما ، بوغ اتومبیل). (سر و صدای داخل منازل مثل صدای تلوزیون و جاروبرقی و. نیز حایز اهمیت اند.)
اثرات آلودگی صوتی
آزمایشات نشان میدهند که صدای به شدت 160-150 دسیبل برای بعضی حیوانات کشنده و مرگبار است. این حیوانات قبل از مرگ به تشنجات موضعی ، فلج و رعشه دچار میگردند. در انسانها رنگپریدگی و بالارفتن فشارخون از اثرات آلودگیهای صوتی است. درجه حرارت بدن نیز کاهش مییابد. صداهای مداوم عکس العملهایی را در بدن ایجاد مینماید. از جمله انقباض رگها بیشتر میگردد است. درجه حرارت بدن نیز کاهش مییابد. صداهای مداوم عکسالعملهایی را در بدن ایجاد مینماید از جمله انقباض رگها بیشتر میگردد و این حالت پس از قطع صدا هنوز ادامه مییابد. بدن انسان در خواب نیز یه محرکهای صوتی پاسخ میدهد بدون اینکه فرد از خواب بیدار شود. (ضربان قلب و حالات ماهیچهها تغییر میکند.)
بیماری رینا Rahnauld
بررسیها نشان میدهد که کارگران کارخانجات چوب بری که با اره کار میکنند و صدای 125 دسی بل را تحمل مینمایند شبها وقتی به خانه برمیگردند انگشتان آنها سبز رنگ بعد سفید میگردد که علائم بیماری وازواسپاستیک میباشد که در نتیجه انقباض رگها و نارسایی در جریان خون عارض میگردد. که این ناراحتی به نام بیماری رینال یا انگشتان مرده معروف است.
نتایج حاصل از آزمایشات روی حیوانات
موشهای آزمایشگاهی که در معرض صدای شدید قرار میگیرند به بیماریهای ویروسی حساستر میگردند.
صدای فوقالعاده شدید در فعالیتها و عملکرد کبد حیوانات تغیر ایجاد میکند.
صدای بلند بیش از 115 دسیبل باشد فساد دندانهای موشها را سبب میگردد.
کلسترول و چربی خون نیز افزایش مییابد. مقدار اسیاسکوربیک کاهش و مقدار گلبولهای سفید تا %50 تقلیل مییابد.
تاثیر صدا به چه عواملی بستگی دارد؟
طبیعت و شدت صدا
نزدیکی شخص به منبع اصلی صدا
ادامه و مداومت صدا
وضع و موقعیت فیزیکی فرد
روشهای جلوگیری از آلودگیهای صوتی
با توجه به اینکه معمولا صداها از تولید کنندهای پخش ، توسط گیرندهای دریافت میشوند بنابراین جهت کنترل این آلودگی ، کاهش شدت صدا جلوگیری از انتشار و نفوذ صدا و محافظت از گیرنده (سیستم شنوایی) میتواند موثر باشد. بنابراین در جهت جلوگیری ار آلودگی شدید صوتی :
میزان صدا در محیطهایی که کارگران بطور مداوم در معرض فعالیتهای مغزی قرار دارند نباید از 10 دسیبل تجاوز نماید.
سعی شود از ورود ماشین آلات که بیش از حد معین آلودگی صوتی تولید میکنند جلوگیری شود.
صدای ماشینآلات کارخانهها نباید به بیرون ازکارخانهها برسد.
#منشا آلودگی صوتی را باید از بین برد.
سعی شود از ایجاد واحدهای مسکونی در مجاورت فرودگاهها جلوگیری شود.
ضد صدا کردن ساختمانها و واحدهای مسکونی.
مضاعف یا دو لایه کردن شیشه پنجرهها در جهت جلوگیری از نفوذ صدای بیرون به داخل ساختمان.
محدود و ممنوع کردن عبور کامیونها و وسائط نقلیه پر صدا.
ایجاد نوارهای عریضی از درختان و پوششهای گیاهی که به میزان 10 دسیبل از شدت صوت میکاهد.
شدت صوت
احساس بلندی و کوتاهی صدا مربوط به انرژی حمل شده با امواج صوتی است و بر حسب واحد دسی بل میباشد که یک واحد مقایسهای است و عبارت است از ده برابر log نسبت شدت صدای مورد نظر «I» به شدت یک سطح مقایسهای (0I)= بطور قراردادی صدایی است که دارای 0002/0 میکرو بار فشار بوده و به عنوان آستانه شنوایی در انسان در نظر گرفته میشود.
(dB=10log(10/10
بنابراین 10 برابر افزایش در شدت یک صدای خالص فقط 10 دسی بل به مقیاس شدت اضافه میکند یا اینکه میتوان گفت مثلا صدای 50 دسیبل 10 برابر بلندتر از صدای 40 دسیبل و 100 برابر بلندتر از صدای 30 دسیبل است. فرکانس شنوایی انسان بین20000 - 20 سیکل در ثانیه یا معادل شدت صوتی برابر با 120 - 0 دسی بل است. صحبتهای معمولی در فرکانس بین 10000-250 سیکل در ثانیه انجم میشود که دارای شدتی برابر با 60 - 30 دسی بل میباشد. ترافیک سبک در 30متری دارای شدت صدای 55 دسی بل میباشد و عدد برق 120 دسی بل صدا ایجاد مینماید. استانداردهای صدا در هوای آزاد ایران از 7 صبح تا 10 شب و از 10 شب تا 7 صبح به قرار زیر است.
7صبح تا 10 شب
10شب تا 7 صبح
منطقه مسکونی
50dB
30dB
منطقه تجاری
65
55
منطقه تجاری مسکونی
60
50
منطقه مسکونی صنعتی
70
60
منطقه صنعتی
75
65
پیامدهای منفی و زیانبار ناشی از آلودگی صوتی بطور کلی در انسانها به قرار زیر است:
نگرانی و ناراحتی عصبی
نگرانی همراه با خستگی و کاهش راندمان کار
دگرگونیهای دائم یا موقت در رفتار زیستی از قبیل انقباض نایژکها و تغییر ضربان قلب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
آلودگی صوتی ، غول آرام
هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام <آستانه شنوایی>! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر.
شاید شما هم مثل بنده با شنیدن اسم >آلودگی< در ابتدا به یاد مناظر بدیع زبالههای پخش و پلا یا چرک و کثیفی بیفتید. اما میدانید من از روزی که آن مقاله هولناک را در روزنامه خواندم، بدجوری متحول شدم. اصلا بهتر است بگویم از خواب غفلت بیدار شدم و حالا هم قصد دارم پیرو حکمت >خفته را خفته کی کند بیدار< شما عزیزان دل را نیز بیدار نمایم. خبر یک روزنامه، اذعان داشته بود که <مرز آلودگی صوتی در تهران، شکست.> از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان تا آن روز اصلا نمیدانستم آلودگی صوتی چه جور جانوری است. اما بعد از مطالعه آن مقاله اسفناک، یک چیزهایی دستگیرم شد. مثلا فهمیدم که هر موجودی که یک جفت گوش دارد، گوشهایش یک چیزی دارند به نام <آستانه شنوایی>! به عبارت دیگر، هر گوشی میتواند صداها را در یک محدوده خاص بشنود، از یک فرکانس معین و حداقل تا یک فرکانس معین و حداکثر. خیلی چیزهای دیگر هم فهمیدم که توضیح آنها در این مقال نمیگنجد. فقط همین مرثیه بس، که ما ساکنان خوشبخت و مرفه پایتخت، شدیدا در معرض آلودگی صوتی قرار داریم. (آلودگیهای دیگر هم بماند)! خواندم که دانشمندان آمدهاند و یک سری از حیوانات را در معرض صداهای بالاتر از ۱۵۰ دسیبل قرار دادهاند و در آخر مشاهده کردند که حیوانات بیزبان، دچار رعشه و فلج شده وهمگی، جان به جان آفرین تسلیم نمودهاند. حال اگرچه ما اشرف مخلوقات هستیم ولی باید قبول کنیم که در بعضی از موارد با آن زبان بستهها، وجوه مشترکی داریم. یعنی گوشهای بینوای مایی که در این شهر شلوغ و پرهمهمه زندگی میکنیم نیز ورودی مقادیر معتنابهی از آلودگیهای صوتی است که آنها میتوانند بدون مزاحمت، روی اعصاب ما رژه بروند و اگر آنقدر قدرت نداشته باشند که فلج یا ناشنوایمان کنند، حداقل میتوانند از قدرت شنوایمان بکاهند. در جدولی که ضمیمه آن مقاله بود، میشد آمار استاندارد آلودگی صوتی شهری را دید که اتفاقا شامل استانداردهای تعریف شده برای تهران بزرگ هم بود. آلودگی مجاز صوتی در مناطق مسکونی ما باید حول و حوش پنجاه دسیبل باشد در حالی که این مقدار، به راحتی در حاشیه خیابانهای شلوغ از مرز هفتاد دسیبل هم گذشته است. حالا حاشیه بزرگراه ها، مناطق مسکونی نزدیک به فرودگاه و راهآهن و غیره را دیگر خدا داند... گفتم که بعد از خواندن آن مقاله بدجوری احساس هوشیاری و بیداری میکردم. اصلا شاید اگر همه مردم بیدار میشدند، میشد راه حلی برای این غول به ظاهر ساکت و آرام که با خیال راحت دارد توی شهر هروله میرود و کسی متوجه خرابکاریهایش نیست، پیدا کرد.... بعدازظهر، طبق معمول هر روز باید پس از کلی ایستادن در صف تاکسی، در آخر، برای سوار شدن از قانون جنگل پیروی میکردم تا پیروز شوم. راننده تاکسی، موزیک کوچه بازاری خفنی را برای مسافرین تهیه دیده بود و آنها مجبور بودند طبق یک توفیق اجباری، شنوای آن باشند. یاد مقاله روزنامه افتادم و دلم برای گوشهایم سوخت. اما نمیتوانستم چیزی بگویم. چون در این صورت باید با احترام پیاده میشدم و منتظر یک تاکسی دیگر میماندم که معلوم نبود آن هم از این قضیه، مستثنی باشد. خلاصه تحمل کردم تا این که دیدم نخیر! آقای راننده به هیچ صراطی مستقیم نیست. یک دستش روی فرمان است و دست دیگرش روی بوق. پشت چراغ قرمز بوق میزند، در حالی که ماشین جلویی هم راهی برای حرکت ندارد! برای آدمهایی که منتظر تاکسیاند بوق میزند، در حالی که ظرفیت ماشین تکمیل است! و هی به بهانههای واهی بوق میزند. سرانجام وجدان بیدارم به سخن درآمد و شروع کرد به نصیحت و بیان آنچه که در مقاله آمده بود. اما راننده انگار اصلا چیزی نمیشنید. فکر میکنم در اثر همین آلودگیهای صوتی، آستانه شنواییاش به کل، کن فیکون شده بود! ... فردای آن روز، در اداره تلفن را برداشتم و به شهرداری زنگ زدم: <الو؟ آقاجان چرا این کامیونها همین طوری سرشان را میاندازند پایین و در روز روشن به خیابان میآیند؟ چرا هیچکس با تردد موتورسیکلتهای پر سر و صدا مبارزه نمیکند؟ چرا مورد مصرف تابلوی بوق زدن ممنوع، فقط برای امتحان دادن آییننامه است؟ چرا شهرداری سعی نمیکند با احداث بیشتر نوارهای عریض درختان و پوششهای گیاهی از آلودگی صوتی بکاهد؟ چرا فرودگاه باید در قلب یک کلان شهر باشد در حالی که فرودگاه تازه تاسیس فقط روزی چند تا پرواز دارد؟ و هزار و یک چرای دیگر...> در مقابل سر و صدایی که به راه انداخته بودم، آقای روابط عمومی، واکنشی کاملا منطقی انجام داد: <آقا اینهایی که گفتید، به این قسمت مربوط نیست... بوق، بوق، بوق، بوق!> با راهنمایی همکارانم، با چند ارگان دیگر هم تماس گرفتیم اما گویا هیچکس حاضر نبود به طور رسمی، مسئولیت این طفل بیسرپرست را به عهده بگیرد! بعد از کلی گفتمان و صرف یک لیوان شربت قند برای جبران افت فشار ناشی از عصبانیت با همان همکارانم که خدمتتان عرض کردم به این نتیجه رسیدیم که برای در امان ماندن از اثرات سوء آلودگی صوتی در منزل، میتوان خانه را عایقبندی کرد تا مجبور نبود که صدای دعوا و شکستن کاسه بشقابهای همسایه دیوار به دیوار را شنید! میتوان شیشهها را دوجداره کرد تا سر و صدای بوق و اگزوز وسایل نقلیه، داخل خانه نیاید. میتوان به زبان اشاره صحبت کرد تا به کاهش آلودگی صوتی کمک کرد. میتوان به جای جاروبرقی، از جاروهای سنتی به جای چرخ گوشت از هاون و به جای آب میوهگیری برقی از نوع دستیاش( !برای کاهش سر و صدا) استفاده کرد. در خیابان هم علیالحساب مشکل با دو تا گوله پنبه که باید در گوش چپاند، حل خواهد شد. کسی که به فکر ما نیست حداقل بیایید خودمان به فکر خودمان باشیم!
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
آلودگی صوتی
اطلاعات اولیه
عامل صدا ، انسان و سایر موجودات زنده را از بین نمیبرد بلکه باعث ضعف شنوایی ، ناشنوایی و ناراحتیهای عصبی میگردد. معمولا شدت صدا را با واحدی به نام دسی بل نشان میدهند برای سنجش صداها نسبت log آنرا تعین میکنند. تحقیقات نشان میدهد که از دست دادن شنوایی با سن افراد در جوامع صنعتی دیده میشود.صداهای شدید کوتاه مدت در انسان باعث ناشنوایی موقت میشود.اگر انسان در معرض صداهای بلند ، برای مدت طولانی تری قرار گیرد ناشنوایی دائم پیش میآید. صدایی برابر 90 دسیبل روی سیستم عصبی تاثیر میگذارد. در ممالک پیشرفته قدرت شنوایی زنان بهتر از مردان است. زیرا از نظر مشاغل صداهای کمتری را تحمل میکنند. آلودگیهای صوتی که در اطراف مناطق مسکونی موجب ناراحتی میگردند عبارتند از :
کارخانجات
کارهای ساختمانی
صداهای ناشی از سیستم تهویه منازل
صدای ناشی از حمل و نقل (صدای موتور هواپیما ، بوغ اتومبیل). (سر و صدای داخل منازل مثل صدای تلوزیون و جاروبرقی و. نیز حایز اهمیت اند.)
اثرات آلودگی صوتی
آزمایشات نشان میدهند که صدای به شدت 160-150 دسیبل برای بعضی حیوانات کشنده و مرگبار است. این حیوانات قبل از مرگ به تشنجات موضعی ، فلج و رعشه دچار میگردند. در انسانها رنگپریدگی و بالارفتن فشارخون از اثرات آلودگیهای صوتی است. درجه حرارت بدن نیز کاهش مییابد. صداهای مداوم عکس العملهایی را در بدن ایجاد مینماید. از جمله انقباض رگها بیشتر میگردد است. درجه حرارت بدن نیز کاهش مییابد. صداهای مداوم عکسالعملهایی را در بدن ایجاد مینماید از جمله انقباض رگها بیشتر میگردد و این حالت پس از قطع صدا هنوز ادامه مییابد. بدن انسان در خواب نیز یه محرکهای صوتی پاسخ میدهد بدون اینکه فرد از خواب بیدار شود. (ضربان قلب و حالات ماهیچهها تغییر میکند.)
بیماری رینا Rahnauld
بررسیها نشان میدهد که کارگران کارخانجات چوب بری که با اره کار میکنند و صدای 125 دسی بل را تحمل مینمایند شبها وقتی به خانه برمیگردند انگشتان آنها سبز رنگ بعد سفید میگردد که علائم بیماری وازواسپاستیک میباشد که در نتیجه انقباض رگها و نارسایی در جریان خون عارض میگردد. که این ناراحتی به نام بیماری رینال یا انگشتان مرده معروف است.
نتایج حاصل از آزمایشات روی حیوانات
موشهای آزمایشگاهی که در معرض صدای شدید قرار میگیرند به بیماریهای ویروسی حساستر میگردند.
صدای فوقالعاده شدید در فعالیتها و عملکرد کبد حیوانات تغیر ایجاد میکند.
صدای بلند بیش از 115 دسیبل باشد فساد دندانهای موشها را سبب میگردد.
کلسترول و چربی خون نیز افزایش مییابد. مقدار اسیاسکوربیک کاهش و مقدار گلبولهای سفید تا %50 تقلیل مییابد.
تاثیر صدا به چه عواملی بستگی دارد؟
طبیعت و شدت صدا
نزدیکی شخص به منبع اصلی صدا
ادامه و مداومت صدا
وضع و موقعیت فیزیکی فرد
روشهای جلوگیری از آلودگیهای صوتی
با توجه به اینکه معمولا صداها از تولید کنندهای پخش ، توسط گیرندهای دریافت میشوند بنابراین جهت کنترل این آلودگی ، کاهش شدت صدا جلوگیری از انتشار و نفوذ صدا و محافظت از گیرنده (سیستم شنوایی) میتواند موثر باشد. بنابراین در جهت جلوگیری ار آلودگی شدید صوتی :
میزان صدا در محیطهایی که کارگران بطور مداوم در معرض فعالیتهای مغزی قرار دارند نباید از 10 دسیبل تجاوز نماید.
سعی شود از ورود ماشین آلات که بیش از حد معین آلودگی صوتی تولید میکنند جلوگیری شود.
صدای ماشینآلات کارخانهها نباید به بیرون ازکارخانهها برسد.
#منشا آلودگی صوتی را باید از بین برد.
سعی شود از ایجاد واحدهای مسکونی در مجاورت فرودگاهها جلوگیری شود.
ضد صدا کردن ساختمانها و واحدهای مسکونی.
مضاعف یا دو لایه کردن شیشه پنجرهها در جهت جلوگیری از نفوذ صدای بیرون به داخل ساختمان.
محدود و ممنوع کردن عبور کامیونها و وسائط نقلیه پر صدا.
ایجاد نوارهای عریضی از درختان و پوششهای گیاهی که به میزان 10 دسیبل از شدت صوت میکاهد.