واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

روانشناسی عشق 62ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 67

 

مقدمه

برای انسان رسیدن به کمال بدون نوعی از عشق ورزیدن امکان پذیر نیست. بدین گونه هر کس در آرزوی عشق ورزیدن و مورد عشق واقع شدن است. هر چند عده زیادی هستند که بطور کامل ناکام می گردند. امروزه عده ای هستند که می ترسند به نفوذ عشق دیگری سر فرود آورند زیرا تصور می کنند هویت شخص خود را از دست می دهند. عده ای دیگر در ناخود آگاه خود عاشق شدن را ممنوع می کنند چون نمی خواهند مورد خیانت واقع شوند. در این مواقع است که بعلت ناسازگاریهای ناخود آگاه در درون فرد عشق ورزی غیر ممکن می گردد و در مواقع است که روانکاوی یا دوباره سازی روانی تقریبا همیشه موثر است.

 زنان و مردانی که در شهرهای بزرگ برای ادامه کارو یا ادامه تحصیل آمده اند هنگامیکه متوجه می گردند چقدر تنها هستند و اغلب در پارک ها قدم می زنند و به زوجهای دیگر خیره می گردند بدنبال موقعیت های مشابه ای هستند تا نیاز خود را برطرف کنند. اما چون درآمد بالایی ندارند تا دیگران را به بیرون دعوت کنند یا تصور می کنند زشت و بد قیافه هستند خود را در اختیار روسپی ها (خود فروشان جنسی) فرار می دهند تا بدین صورت آن جانشین عشق گردد. هر چند که در انتها درمی یابند که این موضوع فریبی بیش نبوده و نمی تواند نیاز ایشان را برطرف کند اما بخاطر ناچاری بارها و بارها به آن افدام می ورزند.

توهم در عشق

افراد زیادی هستند که بدلیل عدم تجربه و آموزش کافی همیشه آنچه را که فقط توهمی خیال پردازانه است به عنوان عشق واقعی تعبیر می کنند. البته این توهم ببیشتر پیده ای رایج در میان جوانان است. تنظیم ملاک ها منبی بر تفاوت و تفارق بین عشق راستین و دروعین کار محالی نیست البته نه برای فرد عاشق چون او خود درگیر است بلکه برای بوسیله سوم شخص ناظر. بنظر ویلیام اشتکل روان شناس برجسته توهم در عشق ناشی از رنجیدگی است.

 

هنر عسق ورزیدن

هنر عشق ورزیدن چیزی است که بایستی آموخته شود و شگفت آور نیست که پندار در عشق موجب شوربختی می گردد. نخستین شرط خوشبختی در عشق، عشق مطلوب و عاملی است که باعث گسترش شخصیت هر دو شریک می باشد. یکی از مشکلاتی که دراین رابطه در مورد خانم ها مطرح می گردد سرد مزاجی است. سرد مزاجی حالتی است با خصوصیات از قبیل اغلب عصبی، متلون، فتنه جو و بد مشرب. این حالت می تواند ریشه در علل و حوادث رخ داده در زندگی و یا کشمکش های روانی باشد. این موضوع می تواند در دراز مدت باعث جدایی زوجین گردد. متاسفانه چون اکثر مردان متوجه این موضوع نمی گردند نمی توانند به همسران خود دراین رابطه کمک نمایند.

 ماهیت عشق

غریزه در انسان هرگز چیزی منخصرا بیولوژیکی نیست. همانطور که در میان ما انسانها خوردن تنها در خدمت بقای فرد نمی باشد. بهمین شکل غریزه جنسی در زندگی می باشد. انسان برای بدست آوردن دل می بایست از راه احساسی نزدیک شود چرا که بدون آن خوشنودی واقعی امکان پذیر نیست. همچنین باید گفت عشق حقیقی موثرترین و تعالی بخش ترین خلاق وجود انسانی است. به امید آنکه این مقدمه بتواند کمک حال آندسته گردد که هنوز در ابتدای راه هستند.

روانشناسی پیوند عاشقانه و مفاهیم عشق

افـراد بـالغ در ارتبــاط برقرار کردن با دیگران دارای تفاتهایی می بـاشـند کـه ریشـه در طـفولیـت آنها و چگونگی رابطه سـرپرست آنان در خردسالی (پدر، مادر یا پرستار) با آنان دارد. بدین مفهوم که اگر ســرپرست با طفل رابطه مـحبت آمیز داشته و نیازهای کودک را بدرستی پاسخ گوید، طفل نیز پیوند اطمینان آمیز و توام با امنیت با سرپرست خـــود برقرار می کـند. طـفل میـل بـه برقــرار کردن رابطه نزدیک و صـمـیـمانه بـــا سرپرست خود خواهد داشت و یا از دور بهسرپرست خود لبخند میزند. حـال اگـــر سرپرست طفل به کودک آنچنان که باید توجه نکند و به وی بی اعتنا باشــد،در طفل دو سبک پیوند دیگر شکل میگیرد یکی آنکه طـفل مضطرب و سردرگم میگردد و خصومت و نارضایتی خـود رافعالانه و یا غیر مستقیم به سرپرست خود نشان میدهد و یا آنکه در طفل پیوند اجتنابی شکل گرفته و از سرپرست خود دوری می کـند. این طرز رفتار با طفل در شخصیت کودک رسوخ کرده و در بزرگسالی خود را نمایان میکنـد کـه در این صورت با 4 شخصیت از لحاظ سبک شکل گیری پیوند و دلبستـگی مـیـان فـرد با فرد دیگر به ویژه جنس مخالف و مسایل عشقی مواجه خواهیم بود: 1- بالغین مطمئن و برخوردار از امنیت: اینگونه افراد دارای مشخصات زیر میباشند:توانایی ارتباط برقرار کردن و صمیمی گشتن با دیگران. احترام به حریم شخصی و فضای شخصی برای خود و شریک زندگی خود. نسبت به احساسات شریک زندگیش همدلی کرده و به آسانی وی را میبخشد . دارای مرز و حدود مشـخص برای خود، دارای عزت نفس بالا، پشـتیبان و محبوب میباشد.



خرید و دانلود  روانشناسی عشق 62ص


روانشناسی عشق 64ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 67

 

مقدمه

برای انسان رسیدن به کمال بدون نوعی از عشق ورزیدن امکان پذیر نیست. بدین گونه هر کس در آرزوی عشق ورزیدن و مورد عشق واقع شدن است. هر چند عده زیادی هستند که بطور کامل ناکام می گردند. امروزه عده ای هستند که می ترسند به نفوذ عشق دیگری سر فرود آورند زیرا تصور می کنند هویت شخص خود را از دست می دهند. عده ای دیگر در ناخود آگاه خود عاشق شدن را ممنوع می کنند چون نمی خواهند مورد خیانت واقع شوند. در این مواقع است که بعلت ناسازگاریهای ناخود آگاه در درون فرد عشق ورزی غیر ممکن می گردد و در مواقع است که روانکاوی یا دوباره سازی روانی تقریبا همیشه موثر است.

 زنان و مردانی که در شهرهای بزرگ برای ادامه کارو یا ادامه تحصیل آمده اند هنگامیکه متوجه می گردند چقدر تنها هستند و اغلب در پارک ها قدم می زنند و به زوجهای دیگر خیره می گردند بدنبال موقعیت های مشابه ای هستند تا نیاز خود را برطرف کنند. اما چون درآمد بالایی ندارند تا دیگران را به بیرون دعوت کنند یا تصور می کنند زشت و بد قیافه هستند خود را در اختیار روسپی ها (خود فروشان جنسی) فرار می دهند تا بدین صورت آن جانشین عشق گردد. هر چند که در انتها درمی یابند که این موضوع فریبی بیش نبوده و نمی تواند نیاز ایشان را برطرف کند اما بخاطر ناچاری بارها و بارها به آن افدام می ورزند.

توهم در عشق

افراد زیادی هستند که بدلیل عدم تجربه و آموزش کافی همیشه آنچه را که فقط توهمی خیال پردازانه است به عنوان عشق واقعی تعبیر می کنند. البته این توهم ببیشتر پیده ای رایج در میان جوانان است. تنظیم ملاک ها منبی بر تفاوت و تفارق بین عشق راستین و دروعین کار محالی نیست البته نه برای فرد عاشق چون او خود درگیر است بلکه برای بوسیله سوم شخص ناظر. بنظر ویلیام اشتکل روان شناس برجسته توهم در عشق ناشی از رنجیدگی است.

 

هنر عسق ورزیدن

هنر عشق ورزیدن چیزی است که بایستی آموخته شود و شگفت آور نیست که پندار در عشق موجب شوربختی می گردد. نخستین شرط خوشبختی در عشق، عشق مطلوب و عاملی است که باعث گسترش شخصیت هر دو شریک می باشد. یکی از مشکلاتی که دراین رابطه در مورد خانم ها مطرح می گردد سرد مزاجی است. سرد مزاجی حالتی است با خصوصیات از قبیل اغلب عصبی، متلون، فتنه جو و بد مشرب. این حالت می تواند ریشه در علل و حوادث رخ داده در زندگی و یا کشمکش های روانی باشد. این موضوع می تواند در دراز مدت باعث جدایی زوجین گردد. متاسفانه چون اکثر مردان متوجه این موضوع نمی گردند نمی توانند به همسران خود دراین رابطه کمک نمایند.

 ماهیت عشق

غریزه در انسان هرگز چیزی منخصرا بیولوژیکی نیست. همانطور که در میان ما انسانها خوردن تنها در خدمت بقای فرد نمی باشد. بهمین شکل غریزه جنسی در زندگی می باشد. انسان برای بدست آوردن دل می بایست از راه احساسی نزدیک شود چرا که بدون آن خوشنودی واقعی امکان پذیر نیست. همچنین باید گفت عشق حقیقی موثرترین و تعالی بخش ترین خلاق وجود انسانی است. به امید آنکه این مقدمه بتواند کمک حال آندسته گردد که هنوز در ابتدای راه هستند.

روانشناسی پیوند عاشقانه و مفاهیم عشق

افـراد بـالغ در ارتبــاط برقرار کردن با دیگران دارای تفاتهایی می بـاشـند کـه ریشـه در طـفولیـت آنها و چگونگی رابطه سـرپرست آنان در خردسالی (پدر، مادر یا پرستار) با آنان دارد. بدین مفهوم که اگر ســرپرست با طفل رابطه مـحبت آمیز داشته و نیازهای کودک را بدرستی پاسخ گوید، طفل نیز پیوند اطمینان آمیز و توام با امنیت با سرپرست خـــود برقرار می کـند. طـفل میـل بـه برقــرار کردن رابطه نزدیک و صـمـیـمانه بـــا سرپرست خود خواهد داشت و یا از دور بهسرپرست خود لبخند میزند. حـال اگـــر سرپرست طفل به کودک آنچنان که باید توجه نکند و به وی بی اعتنا باشــد،در طفل دو سبک پیوند دیگر شکل میگیرد یکی آنکه طـفل مضطرب و سردرگم میگردد و خصومت و نارضایتی خـود رافعالانه و یا غیر مستقیم به سرپرست خود نشان میدهد و یا آنکه در طفل پیوند اجتنابی شکل گرفته و از سرپرست خود دوری می کـند. این طرز رفتار با طفل در شخصیت کودک رسوخ کرده و در بزرگسالی خود را نمایان میکنـد کـه در این صورت با 4 شخصیت از لحاظ سبک شکل گیری پیوند و دلبستـگی مـیـان فـرد با فرد دیگر به ویژه جنس مخالف و مسایل عشقی مواجه خواهیم بود: 1- بالغین مطمئن و برخوردار از امنیت: اینگونه افراد دارای مشخصات زیر میباشند:توانایی ارتباط برقرار کردن و صمیمی گشتن با دیگران. احترام به حریم شخصی و فضای شخصی برای خود و شریک زندگی خود. نسبت به احساسات شریک زندگیش همدلی کرده و به آسانی وی را میبخشد . دارای مرز و حدود مشـخص برای خود، دارای عزت نفس بالا، پشـتیبان و محبوب میباشد.



خرید و دانلود  روانشناسی عشق 64ص


تحقیق در مورد عشق، بهانه ای برای زیستن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 7 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

از نظر ادبیات "عشق، بهانه ای برای زیستن"

درادبیات ما به مدد عشق زندگی رفته را از سر گرفتن مقوله ای آشنا و مانوس است . در عشق نیر ویی نهفته است که با کمک آن می توان به مفهوم زندگی دست یافت .وحشی بافقی در حکایت عشق یوسف و زلیخا بر این باور است که زلیخا به مدد عشق یوسف به جوانی و زندگی دوباره ای دست یافته بود.

وقتی که همه چیز به سوی مرگ و نیستی و فنا و نابودی پیش می روند . وقتی که همه دلایل حاکی از نزدیک شدن مرگ می توانند باشند .چه چیزی غیر از عشق می تواند بهانه ای برای زیستن باشد؟

گرچه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم گیر

تا سحــرگه ز کنار تو جوان برخیـزم

عشق در لغت افراط در دوست داشتن و محبت تام معنی کرده و آن را از کلمه عشقه گرفته اند و آن گیاهی است که در فارسی به نام «لبلاب»نامیده می شود؛ و دارای برگهای نسبتن درشت و ساقه های نازک بلند است که به درخت می پیچد و بالامی رود و به هیچ حیله بازنمی شود و درخت را می خشکاند. می گویند چون این حالت برای انسان دست دهد او را رنجور و ضعیف می کند و رونق حیات او را می برد. عشق صوری جسم صاحبش را خشک و زردرو کند. اما عشق معنوی بیخ درخت هستی عاشق را خشک سازد و او را ازخود بمیراند.

عشق نیز چون هر انسان را به ورطه جنون نزدیک می کند . عاشق بودن که سمبل یگانه آن همانا مجنون نام دارد در لغت مترادف دیوانه بودن است . چرا که عاشق نیز انسانی روانی است که در دنیای دیگری ورای واقعیت ها و مادیات سیر می کند . او از عشق برای خود پلی می سازد برای عبور از دنای واقعی به دنیای آرزوها و رویا هاو تخیلات . هنر نیز به مثابه یک عشق است . چرا که هنرمند نیز همیشه در تلاش است که از رویا ها و خیالپردازی های ذهن به سوی واقعیت های پلی بسازد و در آن امد و شد و حرکت و نوسان را ممکن سازد.

عشق لذتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است [۱]،همچنین احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیر قابل تصور ظهور کند.

عشق و احساس شدید دوست داشتن میتواند بسیار متنوع باشد و میتواند علایق بسیاری را شامل شود.

در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی میتواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی می‌بشد. اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلح‌دوستی و انسانیت در تطابق است.

عشق چیست؟

موضوع بحث، عشق است، که دریایی است بی‌کران، موضوعی که هر چه درباره آن گفته آید، کم و ناچیز خواهد بود. چنان‌که مولوی علیه‌الرحمه می‌گوید:هر چه گویم عشق را شرح و بیان/ چون به عشق آیم خجل باشم از آنبه هر حال در این بحث، طبعاً نخستین سوال باید این باشد که: عشق چیست؟ اکثراً عشق را محبت و دلبستگی مفرط و شدید معنی کرده‌اند. گویا عشق از «عشقه» آمده است که گیاهی است، چون بر درختی پیچد، آن را بخشکاند و خود سرسبز بماند.(1) از دیدگاه ماتریالیستها، روانشناسان و پزشکان، عشق نوعی بیماری روانی است که از تمرکز و مداومت بر یک تمایل و علاقه طبیعی، در اثر گرایشهای غریزی، پدید می‌آید، چنان‌که افراط و خروج از حد اعتدال در مورد هر یک از تمایلات غریزی، نوعی بیماری است.

عشق حقیقی و مجازی

چون عشق بر اساس کمال است، پس معشوق حقیقی همان کمال مطلق خواهد بود. اما در سریان عشق، در قوس نزول و صعود، طبعاً عشق هم دارای مراتب و درجات شده و عاشقها و معشوقها هم متفاوت خواهند بود و عشق برای هر موجودی نسبت به کمال آن موجود جلوه‌گر می‌شود. اما از آنجا که هر کمالی نسبت به کمال بالاتر از خویش ناقص است، عشق در هر مرتبه‌ای به مرتبه بالاتر از آن تعلق خواهد گرفت و چون بالاترین مرتبه کمال، کمال حضرت حق است پس معشوق حقیقی، ذات حضرت حق بوده و عشق حقیقی عشق به ذات او خواهد بود و بقیه عشقها و معشوقها به صورت مجازی و واسطه مطرح خواهند شد.

باب پپنجم گلسان سعدی حکایاتی در باب عشق و جوانی

گویند خواجه‌ای را بنده‌ای نادرالحسن بود و با وی به سبیل مودت و دیانت نظری داشت با یکی از دوستان. گفت دریغ این بنده با حسن و شمایلی که دارد اگر زبان درازی و بی ادبی نکردی. گفت



خرید و دانلود تحقیق در مورد عشق، بهانه ای برای زیستن


تحقیق در مورد عشق

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 7 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

از نظر ادبیات "عشق، بهانه ای برای زیستن"

درادبیات ما به مدد عشق زندگی رفته را از سر گرفتن مقوله ای آشنا و مانوس است . در عشق نیر ویی نهفته است که با کمک آن می توان به مفهوم زندگی دست یافت .وحشی بافقی در حکایت عشق یوسف و زلیخا بر این باور است که زلیخا به مدد عشق یوسف به جوانی و زندگی دوباره ای دست یافته بود.

وقتی که همه چیز به سوی مرگ و نیستی و فنا و نابودی پیش می روند . وقتی که همه دلایل حاکی از نزدیک شدن مرگ می توانند باشند .چه چیزی غیر از عشق می تواند بهانه ای برای زیستن باشد؟

گرچه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم گیر

تا سحــرگه ز کنار تو جوان برخیـزم

عشق در لغت افراط در دوست داشتن و محبت تام معنی کرده و آن را از کلمه عشقه گرفته اند و آن گیاهی است که در فارسی به نام «لبلاب»نامیده می شود؛ و دارای برگهای نسبتن درشت و ساقه های نازک بلند است که به درخت می پیچد و بالامی رود و به هیچ حیله بازنمی شود و درخت را می خشکاند. می گویند چون این حالت برای انسان دست دهد او را رنجور و ضعیف می کند و رونق حیات او را می برد. عشق صوری جسم صاحبش را خشک و زردرو کند. اما عشق معنوی بیخ درخت هستی عاشق را خشک سازد و او را ازخود بمیراند.

عشق نیز چون هر انسان را به ورطه جنون نزدیک می کند . عاشق بودن که سمبل یگانه آن همانا مجنون نام دارد در لغت مترادف دیوانه بودن است . چرا که عاشق نیز انسانی روانی است که در دنیای دیگری ورای واقعیت ها و مادیات سیر می کند . او از عشق برای خود پلی می سازد برای عبور از دنای واقعی به دنیای آرزوها و رویا هاو تخیلات . هنر نیز به مثابه یک عشق است . چرا که هنرمند نیز همیشه در تلاش است که از رویا ها و خیالپردازی های ذهن به سوی واقعیت های پلی بسازد و در آن امد و شد و حرکت و نوسان را ممکن سازد.

عشق لذتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است [۱]،همچنین احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیر قابل تصور ظهور کند.

عشق و احساس شدید دوست داشتن میتواند بسیار متنوع باشد و میتواند علایق بسیاری را شامل شود.

در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی میتواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی می‌بشد. اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلح‌دوستی و انسانیت در تطابق است.

عشق چیست؟

موضوع بحث، عشق است، که دریایی است بی‌کران، موضوعی که هر چه درباره آن گفته آید، کم و ناچیز خواهد بود. چنان‌که مولوی علیه‌الرحمه می‌گوید:هر چه گویم عشق را شرح و بیان/ چون به عشق آیم خجل باشم از آنبه هر حال در این بحث، طبعاً نخستین سوال باید این باشد که: عشق چیست؟ اکثراً عشق را محبت و دلبستگی مفرط و شدید معنی کرده‌اند. گویا عشق از «عشقه» آمده است که گیاهی است، چون بر درختی پیچد، آن را بخشکاند و خود سرسبز بماند.(1) از دیدگاه ماتریالیستها، روانشناسان و پزشکان، عشق نوعی بیماری روانی است که از تمرکز و مداومت بر یک تمایل و علاقه طبیعی، در اثر گرایشهای غریزی، پدید می‌آید، چنان‌که افراط و خروج از حد اعتدال در مورد هر یک از تمایلات غریزی، نوعی بیماری است.

عشق حقیقی و مجازی

چون عشق بر اساس کمال است، پس معشوق حقیقی همان کمال مطلق خواهد بود. اما در سریان عشق، در قوس نزول و صعود، طبعاً عشق هم دارای مراتب و درجات شده و عاشقها و معشوقها هم متفاوت خواهند بود و عشق برای هر موجودی نسبت به کمال آن موجود جلوه‌گر می‌شود. اما از آنجا که هر کمالی نسبت به کمال بالاتر از خویش ناقص است، عشق در هر مرتبه‌ای به مرتبه بالاتر از آن تعلق خواهد گرفت و چون بالاترین مرتبه کمال، کمال حضرت حق است پس معشوق حقیقی، ذات حضرت حق بوده و عشق حقیقی عشق به ذات او خواهد بود و بقیه عشقها و معشوقها به صورت مجازی و واسطه مطرح خواهند شد.

باب پپنجم گلسان سعدی حکایاتی در باب عشق و جوانی

گویند خواجه‌ای را بنده‌ای نادرالحسن بود و با وی به سبیل مودت و دیانت نظری داشت با یکی از دوستان. گفت دریغ این بنده با حسن و شمایلی که دارد اگر زبان درازی و بی ادبی نکردی. گفت



خرید و دانلود تحقیق در مورد عشق


مقاله درباره نگاهی به اقسام زیبایی و روابط آن با عشق 10ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

نگاهی به اقسام زیبایی و روابط آن با عشق

جمال و زیبایی از یک طرف و جاذبه از طرف دیگر، عشق و طلب از طرف دیگر، حرکت از طرف دیگر، ستایش از طرف دیگر، اینها حقایقی هستند که با یکدیگر توأمند، یعنی آنجا که زیبایی وجود پیدا می کند یک نیروی جاذبه ای هم هست. زیبا جاذبه دارد. آنجا که زیبایی وجود دارد، عشق و طلب در یک موجود دیگر وجود دارد، حرکت و جنبش وجود دارد، یعنی خود زیبایی موجب حرکت و جنبش است. حتی به عقیده فلاسفه الهی تمام حرکتهایی که در این عالم است حتی حرکت جوهریه و اساس که تمام قافله عالم طبیعت را به صورت یک واحد جنبش و حرکت درآورده است، مولود عشق است: «کتحریک المعشوق للعاشق و تحریک المعلل للمتعلل»؛ مانند به حرکت درآوردن معشوق عاشق را و به حرکت درآوردن علت معلول را. چنین چیزی می گویند. در این زمینه سخن بسیار است. به هر حال هر جا که زیبایی هست جاذبه وجود دارد، عشق و طلب وجود دارد، حرکت و جنبش وجود دارد، ستایش و تقدیس وجود دارد، زیبایی به دنبال خود ستایش و تقدیس می آورد. عده ای می گویند: بر خلاف آنچه انسانها خیال می کنند که زیبایی عشق می آفریند، برعکس است: عشق، زیبایی می آفریند یعنی اول زیبایی وجود ندارد که بعد در اثر زیبایی عشق ایجاد شود، اول عشق وجود پیدا می کند و بعد عشق زیبایی را خلق می کند. البته این یک نظر افراطی است و نمی شود وجود زیبایی را در خارج به کلی انکار نمود. حال ، آیا زیبایی منحصر است به زیبایی یک انسان ، آن هم زیباییهایی‏ که دو جنس مخالف انسان از یکدیگر درک می‏کنند خصوصا در جنس زن ؟ و وقتی می‏گویند زیبا " یعنی مثلا اندام و چهره یک زن زیبا ؟ و دیگر غیر از این در عالم ، زیبایی وجود ندارد ؟ افرادی که از زیبایی چیز درستی‏ درک نمی‏کنند این جور خیال می‏کنند نه ، در طبیعت هزاران نوع زیبایی وجود دارد ، در جمادات ، نباتات و حیوانات ، در آسمان ، زمین و دریاها . کیست که زیبایی را در گلها درک نکند ؟ خیلی افراد شاید از گل فقط بوی خوش را درک می‏کنند ، در صورتی که آنهایی که چشمشان زیبایی‏ را درک می‏کند ، در گل ، زیبایی را بیش از بوی خوش درک می‏کنند یعنی‏ برایش بیشتر اهمیت قائل هستند زیبایی گلها ، زیبایی درختها ، زیبایی‏ جنگلها ، زیبایی دریاها ، زیبایی کوهها ، زیبایی آسمانی که بالای سر انسان‏ است ، زیبایی افق ، زیبایی سپیده دم ، زیبایی طلوع آفتاب ، زیبایی‏ غروب آفتاب ، زیبایی شفق ، هزاران نوع زیبایی و جمال محسوس در عالم‏ طبیعت وجود دارد تمام زیباییها که منحصر به آن زیبائیی که با شهوت جنسی‏ انسان سرو کار دارد نیست آن کسی که زیبایی را منحصرا در شهوت جنسی درک‏ می‏کند ، در حقیقت اصلا زیبایی را درک نمی‏کند زیبایی تنها مربوط به غریزه‏ جنسی انسان نیست که تا می‏گویند " زیبایی " بعضی اشخاص فورا فکر می‏کنند یعنی مسائل مربوط به غریزه جنسی . این جور نیست .در خود طبیعت‏ هزاران نوع زیبایی وجود دارد تازه اینهایی که ما گفتیم ، زیباییهای مربوط به قوه باصره و چشم بود سامعه ، لامسه ، شامه و ذائقه نیز هر یک‏ زیباییهایی را درک می‏کنند ، و اساسا " خوب " در هر حسی یعنی زیبا . خوب " در چشم ، زیبای چشم است ، " خوب " در گوش ، زیبای گوش‏ است ، و همین طور " خوب " در لامسه ، ذائقه و شامه . پس این اشتباه‏ پیدا نشود که تا می‏گویند " زیبایی " افرادی که در کشان از زیبایی بسیار ضعیف است فورا توجهشان به مسائل جنسی معطوف می‏شود . از این بالاتر ، آیا زیبایی غیر محسوس هم داریم ؟ زیبائیهای مطلقا محسوس را اکثریت قریب به اتفاق مردم درک می‏کنند آیا زیبایی غیر محسوس و زیبایی معنوی هم داریم ؟ بله آن هم زیاد است حداقلش آن‏ زیباییهایی است که به قوه خیال انسان یعنی به صورتهای ذهنی انسان مربوط است زیبایی فصاحت و بلاغت در چیست ؟ یک عبارت فصیح و بلیغ چرا انسان‏ را به سوی خودش می‏کشد و جذب می‏کند ؟ نثر و شعر سعدی چرا انسان را جذب‏ می‏کند ؟ حدود هفتصد سال از زمان سعدی می‏گذرد چرا آن جمله های کوتاه سعدی‏ هنوز هم در زبانها تکرار می‏شود و انسان وقتی که می‏شنود مجذوب آن می‏شود ؟ زیبایی است که چنین می‏کند آن زیبایی چیست ؟ آیا زیبایی لفظ است ؟ نه ، تنها لفظ نیست ، معانی این الفاظ است البته خود لفظ هم در فصاحت‏ دخالتی دارد ولی تنها لفظ نیست معانی این الفاظ و معانی ذهنی آنچنان‏ زیبا کنار یکدیگر قرار گرفته است که روح انسان را می‏کشد به سوی خودش و جذب می‏کند و همچنین شعر حافظ و مولوی . آنهایی که زیباییهای خیال را درک می‏کنند گاهی آنچنان مجذوب و مسحور این شعرها می‏شوند که اصلا از خود بیخود می‏شوند . مرحوم ادیب پیشاوری یکی از ادبای بسیار مبرز و از بقایای حوزه های‏ علمیه قدیم بوده است وی می گوید : دوبار در عمرم خواندن‏ یک شعر مرا از هوش برد ، بیهوش شدم یک بار غزلی از حافظ را خواندم ، آنچنان تحت تأثیرش قرار گرفتم که بیهوش شدم غزل معروفی‏ است :زان یار دلنوازم شکری است یا شکایت گر نکته دان عشقی بشنو تو این‏ حکایت ......زیبایی قرآنقرآن کریم نفوذ خارق العاده خودش را از چه دارد ؟ از زیبایی و فصاحتش قرآن می‏توانست آن معنایی را که با اعماق روح انسان سرو کار دارد و به تعبیر خود قرآن " مذکر " است یعنی آنها را از درون‏ انسان بیرون می‏کشد ، با یک عبارتهای خیلی معمولی و ساده بیان بکند ، ولی‏ خدای اسلام و پیغمبر چون این کتاب معجزه باقی پیغمبر است ، حقایقش را با زیبایی خارق العاده بیان کرده است به نظر شما فصاحت قرآن تاکنون‏ چقدر اشک از مردم گرفته ؟ ! به تعبیر خود قرآن : « یخرون للاذقان سجدا . یخرون للاذقان یبکون » (سوره اسراء ، آیات 107 و . 109) افرادی که وقتی آیات قرآن را می‏شنوند ، در حال گریه می‏افتند و سجده می‏کنند در دلهای شب ، آیات قرآن‏ چقدر اشک ازمردم گرفته است ! در اثر این است که آن معانی در این لباس‏ بسیار زیبا ، آن حس جمال دوستی معنوی انسان را در اختیار می‏گیرد و مسخر خودش می‏کند . « و اذا سمعوا ما انزل الی الرسول تری اعینهم تفیض من‏ الدمع مما عرفوا من الحق »( سوره مائده ، آیه 83): ''و چون آیاتی را که به پیامبر فرستاده شده است بشنوند ، می‏بینی که اشک از دیدگانشان جاری می‏شود زیرا حقانیت آن را شناخته‏اند''.زیبایی سخنان علی (ع)و یا به تعبیر حضرت زینب (س) بنی امیه تمام اقطار زمین و آفاق السماء را آنچنان گرفته بودند که نامی از علی در دنیا وجود نداشته باشد و حرفی از او نباشد یک عامل اساسی برای اینکه امام علی علیه السلام) در دنیا نمرد ( عوامل‏ ظاهری طبیعی را داریم می‏گوییم ) این بود که علی سخنانی دارد در نهایت‏ زیبایی . " نهج البلاغه " واقعا نهج البلاغه است دشمن هم دلش می‏خواهد سخنان علی را ضبط و حفظ کند چه قدر ما داریم از فصحا و بلغای عرب ، آنها که با علی هم میانه خوبی ندارند ، که وقتی از آنان می‏پرسند تو از کجا به‏ این مقام از فصاحت رسیدی ؟ یکی می‏گوید صد خطبه از علی حفظ داشتم بعد ذهنم جوشید که جوشید ، دیگری می‏گوید هفتاد خطبه حفظ داشتم ، و سومی‏ می‏گوید : «حفظ کلام الاصلع » عبدالحمید کاتب خیلی معروف است یک نویسنده ایرانی است در دربار آخرین خلیفه اموی معروف به مروان حمار . نویسنده خیلی فوق العاده‏ای است‏ که گفته‏اند : «بدأت الکتابة بعبد الحمید و ختمت بابن العمید »: . نویسندگی شروع شد به عبدالحمید ، و خاتمه یافت به ابن‏ العمید و یا به خاطر تقیه و یا واقعا با علی علیه



خرید و دانلود مقاله درباره نگاهی به اقسام زیبایی و روابط آن با عشق 10ص