واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد معماران عصر دیجیتال

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

معماران عصر دیجیتال (22) اندیشه های مایکل پورتربخش دوم و پایانیMas_binesh@hotmail.comترجمه و تدوین : مسعود بینش

به راهبرد هزینه برمی گردیم. آیا راهبرد پیشروبودن در هزینه هیچگونه ریسکی دربرندارد؟- البته پیشرو بودن در هزینه فشارهای شدید بر شرکت جهت حفظ موقعیت خود می آورد. این امر به معنای سرمایه گذاری مجدد در تجهیزات مدرن، به دورریختن دارائیهای مستهلک، اجتناب از افزایش خطوط تولید و هوشیار بودن نسبت به پیشرفتهای فناوری است.- می توانید مثالی در این زمینه بزنید؟- نمونه کلاسیک آن شرکت فورد در دهه 1920 است که با کاستن از مدلها و گونه های مختلف، تجهیزات خودکار پیشرفته و تلاش برای دستیابی به کاهش هزینه ازطریق آموزش به نوعی پیشرو بودن غیرقابل انکار در هزینه دست نیافته بود. وقتی تمایل مشتریان به پرداخت بهای بیشتر برای داشتن خودرو با ویژگیهای بیشتر پدید آمد، شرکت جنرال موتورز با راه اندازی خط کاملی از مدلها خود را برای بهره برداری از این تحول آماده کرد، اما باتوجه به انعطاف ناپذیری که به دلیل سرمایه گذاریهای سنگین جهت به حداقل رساندن هزینه یک مدل قدیمی انجام گرفته بود، شرکت فورد با هزینه های بسیاری جهت تعدیل مجدد راهبرد روبرو شد.- خطرات ناشی از راهبرد تمایز چیست؟- یک شرکت ممکن است به تمایز دست یابد، با این حال، تمایزیافتگی معمولا تفاوت قیمت را نیز به همان اندازه حفظ خواهدکرد. پس اگر درنتیجه تغییرات فناوری یا صرفا عدم توجه، هزینه شرکت تمایزیافته بیش از حد افزایش یابد ممکن است شرکت کم هزینه در موقعیتی قرارگیرد که قادر به اعمال بیشترین فشار بر حریف باشد.- شما برای راهبردهای رقابتی، دو رویکرد تهاجمی و دفاعی را قائل هستید. بیشتر توضیح دهید.-یک راهبرد رقابتی موثر ممکن است باعث ایجاد نوعی اقدام دفاعی یا تهاجمی جهت تثبیت موقعیت شرکت درمقابل پنج عامل رقابتی گردد. در رویکرد دفاعی، می توان راهبرد را به عنوان فرایندی در ایجاد سیستم دفاعی در مقابل عوامل رقابتی یا یافتن موقعیتهایی در درون صنعت تعریف کرد. در رویکرد تهاجمی هدف از به کارگیری راهبرد، نه تنها مقابله با عوامل رقابتی، بلکه اعمال تغییراتی در منشا این عوامل است.- جایگاه راهبرد رقابت بین المللی کجاست؟- رقابت بین المللی به یکی از مهمترین موضوعهایی تبدیل شده است که امروزه شرکتها وحکومتها با آن مواجه هستند. از دهه 1960 که تجارت بین المللی انفجارگونه در اثر سرمایه گذاری خارجی رشد خود را آغاز کرد، رقابت بین المللی یک ضرورت شده است. راهبرد بین المللی البته موضوعی است با قلمرو جغرافیایی. تجزیه وتحلیل آن کاملا مانند چگونگی رقابت یک شرکت در سطح محلی، منطقه ای و ملی در یک کشور است.- آیا الگویی برای رقابت بین المللی وجود دارد؟-مناسب ترین نهاد برای تجزیه وتحلیل راهبرد بین المللی، صنعت است، زیرا صنعت حوزه ای است که مزیت رقابتی در آن به صورت برد و باخت مطرح است. الگوی رقابت بین المللی کاملا از یک صنعت تا صنعت دیگر متفاوت است و طیف وسیعی از صنایع داخلی یا جهانی را در حوزه رقابت خود دربرمی گیرد. در صنایع داخلی، رقابت در هر کشور اساسا به رقابت در دیگر کشورها وابسته نیست. در این حالت، مزیتهای رقابتی شرکت، بسیار مختص همان کشور است، مانند خرده فروشی ها، کالاهای مصرفی، توزیع و بیمه. درطرف دیگر طیف، صنایع جهانی قرار دارند، یعنی صنایعی که در آن موقعیت رقابتی یک صنعت در یک کشور، کاملا تحت تاثیر موقعیت آن در سایر کشورهاست وبرعکس. مانند صنایع تلویزیون سازی، نیمه هادی، خودرو، ساعت و هواپیماهای تجاری. البته با وجود همه این توضیحات باید گفت هیچ الگویی برای رقابت بین المللی و راهبرد جهانی وجود ندارد.- شما دو بعد و دو مدل برای فعالیت و رقابت در صحنه جهانی درنظرگرفته اید. آنها کدام هستند؟- در رقابت بین المللی، یک شرکت باید بعضی فعالیتها را در کشورها انجام دهد و نیز باید فعالیتهای بین المللی را به صورت یک سیستم یکپارچه و هماهنگ اداره کند. وجه خاص راهبرد بین المللی آن است که می توان دو بعد کلیدی برای چگونگی رقابت بین‌المللی یک شرکت درنظر گرفت. اولی را من مدل ترکیب و شکل (CONFIGURATION) فعالیتهای جهانی شرکت می نامم، یعنی جایی یا جاهایی که فعالیتها در زنجیره ارزشی انجام می شود. بعد دوم را من هماهنگی (COORDINATION) می نامم که اشاره دارد به اینکه چگونه فعالیتهای مشابه یا مرتبط در کشورهای مختلف با هماهنگی انجام می شود.مثلا یک شرکت اگر دارای سه کارخانه است، می تواند هر سه کارخانه استقلال کامل داشته باشد و یا اینکه کاملا از لحاظ مشخصه‌ها، فرایند تولید، قطعات و مانند آن مشابه باشند. مدل ترکیب و شکل نیز طیفی از تمرکز تا عدم تمرکز را دربرمی گیرد. یعنی یک فعالیت در یک محل انجام می شود و خدمات و پشتیبانی از آن محل به همه جای دنیا داده می شود مثل آزمایشگاه تحقیق و توسعه یک کارخانه بزرگ، و یا اینکه فعالیتها در کشورهای مختلف انجام می شود. البته یک شرکت نیاز ندارد همه فعالیتهایش را در همان کشور انجام دهد.- مفهوم زنجیره ارزشی (VALUE CHAIN) که به آن اشاره کردید چیست؟- هر شرکت مجموعه ای است از فعالیتهای مختلف اجرایی برای انجام کسب و کار در صنعت خود. من این فعالیتها را فعالیتهای ارزشی می نامم مانند فروش محصول توسط فروشندگان، انجام تعمیر و نگهداری توسط تکنسین ها، طراحی محصول یا فرایند توسط دانشمندان در آزمایشگاه و حفظ دفاتر مالی توسط حسابداران.- آیا یک تقسیم بندی و تفکیک منطقی از این فعالیتها می توان صورت داد؟-فعالیتهای عمومی زنجیره ارزش را می توان به دو دسته تقسیم کرد. من دسته اول را فعالیتهای بنیانی می نامم، که شامل تولید فیزیکی محصول یا خدمت، عرضه آن، بازاریابی و پشتیبانی و خدمات پس از فروش است. دسته دوم را من فعالیتهای پشتیبانی می‌نامم که ورودیها یا زیرساختها را فراهم می آورد که امکان می دهد فعالیتهای بنیانی به صورت روان انجام گیرد، مانند خرید، توسعه فناوری و مدیریت منابع انسانی.- شاهد آن هستیم که همواره منازعه ای بین این دو دسته فعالیت در جریان است و عدم ارتباط و تفاهم کار را به صورت جزیره ای درمی‌آورد. یعنی فعالیتهای مختلف به صورت مستقل ونامربوط انجام می گیرد. چه باید کرد؟- فعالیتها در زنجیره ارزشی شرکت مستقل نیست وازطریق آنچه من «رابط ها» می نامم به هم مربوط می شود. روشی که یک فعالیت انجام می شود روی هزینه یا اثربخشی سایر فعالیتها موثر است. این رابط ها فقط به فعالیتهای درون شرکت مربوط نیست بلکه تامین کنندگان و کانال های توزیع و خریدار نهایی را نیز دربرمی گیرد. بنابراین، این زنجیره را می توان «سیستم ارزشی» نامید. پس برای داشتن مزیت رقابتی، ارتباط فعالیتها در این سیستم نیز مهم است. مثلا اینکه تامین کننده چگونه یک فعالیت خاص را انجام می دهد می تواند بر هزینه یا



خرید و دانلود تحقیق در مورد معماران عصر دیجیتال


تحقیق در مورد عصر علم 14 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

عصر علم :

ماهیت علم عصر جدید در چیست؟ آیا مگر علم عصر جدید با علم اعصار گذشته تفاوت دارد که ما این گونه می پرسیم؟ آیا نبایستی بپرسیم ماهیت علم چیست؟ ـ هرگز. زیرا علم در زمره ی مبادی و اصول نیست، بلکه از مبادی و اصولی خاص ریشه می گیرد و مدد می جوید و تعین می یابد. در هر عصری نظری خاص در مورد موجود و حقیقت به استواری دست می یابد و همه ی شئونات انسان از جمله علم، اساس خویش را از آن نظر و دریافت معین اخذ می کنند. بنابراین نخست می پرسیم عصر جدید دارای چه مبادی و اصولی است و کدام نظر آغازین چونان بنیاد این عصر است؟ دکارت که به حق می توان وی را از بانیان اولیه عصر جدید برشمرد، چکیده ی تعالیم خویش را با کوژیتوی خویش بیان می دارد: می اندیشم، پس هستم. بنابراین عقل بشری چونان بنیاد عصر جدید است. البته این عقل از وحی الهی و هر نسبت دیگری بریده است و قائم به ذات است. سپس دکارت می پرسد که آنچه عقل بشری بدان می تواند اتکا کند و صحیح را از خطا جدا کند و سره را از ناسره چیست؟ واضح است که به روشن ترین و بدیهی ترین چیزی که دست می یابد ریاضیات است. اما کدام ریاضیات؟ آن جوهره ای در ریاضیات که هیچ امر دیگری نتواند آن را مخدوش نماید: 4= 2x 2. تفاوت ندارد دو عدد از چه چیز ضربدر دو عدد از چه چیز دیگر شود، نتیجه همواره چهار است. برای مثال وقتی هفت عدد سیب را به روی میز روبه روی خویش داریم، آنچه خلل ناپذیر است، عدد هفت و یا هفت بودگی است. شاید بتوان سیب و میز و اتاق و حالات روحی بیننده و صدها چیز دیگر را دچار چون و چرا قرار داد، اما عدد هفت چون و چراپذیر نیست. این وجهه و نظر و ساحت و تعبیر از ریاضیات چونان اساس و بنیادی می شود که برای دکارت و عصر جدید چونان نقطه اتکا قرار می یابد، تا هر آنچه علم حاصل می دارد چونان یقینی و صادق مقام گیرد. این نوع از صدق عبارت از یک نوع خاص از صدق است و نباید آن را با هر نوع صدق دیگر یکسان برشمرد. در اعصار گذشته و در عصر قرون وسطی، یونان باستان و در عصر دینی این نوع از علم و این نوع نظر و دریافت در مورد موجود و حقیقت هرگز سابقه نداشته است. لکن بدین دلیل نباید علم جدید را نسبت به علم قدیم پیشرفته تر بدانیم. اما ماهیت آنچه امروزه علم نامیده می شود، عبارت از پژوهش است. ماهیت این پژوهش در چیست؟ پاسخ آن است که تمامی حوزه ی موجود، طبیعت و تاریخ که در حیطه ی شناخت قرار می گیرد چونان ماهیت این پژوهش است. اما این شناخت با روندی خاص بدین حوزه قدم می نهد. البته منظور از روند در این جا روش محض نیست. اما به هر حال مشخص بودن چنین حوزه ای عبارت از روند بنیادین پژوهش است. این روند به موجود می نگرد، اما فقط به حوزه ای خاص از موجود، مثلاً طبیعت، ویژگی اساسی و معینی را در جریان های طبیعی طرح می کند. اما صورت حقیقی این طراحی چگونه ترسیم می شود؟ آن طور که روند مورد شناخت در حوزه ای مشخص با کدام طریق قادر است پیوند داشته باشد. آری این پیوند است که زیربنای استوار پژوهش است. بنابراین با طرح این بنیاد ویژه و تعین یافته زیربنای استوار این روند است، که این روند در حوزه ی وجود حوزه ی موضوعی خود را به ثبوت می رساند. برای مثال فیزیک عصر جدید بر بنیاد ریاضی از آن نوع که گفتم استوار است. در واقع این فیزیک بیانگر یک نوع ریاضیات معین و کامل است. اما چرا این فیزیک فقط در این طریق می تواند در حوزه ی ریاضی واقع شود؟ زیرا این فیزیک در معنایی ژرف تر بر بنیاد ریاضی استوار است. بنیاد دریافت عصر جدید از علم به یونان باستان بازمی گردد. گفتیم که واضح ترین و بدیهی ترین وجهه ریاضی یعنی «عدد» چونان نقطه ی ثقل دریافت عصر جدیدی برای بنیان بخشیدن به علم بوده است. اما آیا فی الواقع می توان ماهیت حقایق ریاضی را با محاسبه ی عددی تعین بخشید؟ عصر جدید فیزیک را عبارت از شناخت طبیعت می نامد، اما فی الواقع منظورش از طبیعت فقط اجسام مادی در حوزه ی حرکتی آنهاست. زیرا در نظر عصر جدید هیچ چیز آشکارتر از جسمیت نیست. پس یک عنصر قابل شناخت همیشگی برای فیزیک در عصر جدید همواره در دسترس است. این یعنی هماهنگی حرکتی اجزای مکانی ـ زمانی در هر یک از موجودات. لکن به جز این تعین های دیگری نیز برای فیزیک معتبر است: حرکت بیانگر تغییر مکان است. هیچ حرکت و جهت حرکتی از دیگر حرکات ممتاز نیست. هر مکانی با مکان دیگر در ماهیت خویش یکسان است. هیچ لحظه زمانی نسبت به دیگر لحظات رحجانی ندارد. هر نیرویی خود را صرفاً بنابر آن چیزی معین می دارد، که همراه با حرکتی که به معنی تغییر مکان است، در واحدی از زمان به دنبال می آید. بنیاد استوار علم طبیعی عصر جدید که بر پایه ی ریاضیات خاص استوار است، عبارت از ریاضیات در این معنای خاص است. البته نباید گفت که پژوهش دارای بنیادی ریاضی است، بلکه این پیوند با حوزه ی موضوعی پژوهش است که هیأت ریاضی دارد. اما نظر عصر جدید در مورد علومی که با جسمیت سروکار ندارند چیست؟ عصر جدید آنها را چونان استثنا فرض می دارد و بنیادشان را ریاضیات نمی داند. عصر جدید به این طریق خود را با نقصان مواجه نمی بیند، بلکه پژوهش ریاضی گونه خویش را به این ترتیب قوت بیشتر می بخشد، چرا که علوم روحی و روانی و حیاتی را به مرتبه ی فرودین تر می کشاند و از این طریق پژوهش ریاضی گونه خویش را قوت می بخشد. جالب است که ملاحظه کنیم که عصر جدید علم تاریخ را علمی متمایز از علومی همچون علم فیزیک نمی شمارد، بلکه فقط آن را پیچیده تر می داند، یعنی باز هم از همان نوع است. حال می پرسیم طرح و بنیاد استوار پژوهش چگونه به ظهور می رسد؟ ـ در روش. حال بایستی این حوزه ی طرح یافته به صورت موضوعی درآید. بنابراین لازم است تا این روند بتواند دگرگونی مراتب مختلف را به راحتی در اختیار داشته



خرید و دانلود تحقیق در مورد عصر علم 14 ص


تحقیق در مورد عصر اطلاعات 14 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 22 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

عصر اطلاعات

عملیات روانی

فرماندهان جنگ به این نتیجه رسیده اند که عملیات روانی تاثیرات بسزایی در جنگ دارد بر طبق کتاب جنگ لترکارل ون کلاسوتیز، جنگ عمل خصمانه ای است که با غلبه بر دشمن به اهداف خود می رسیم، سان تزرو در 2000 سال پیش فرضیه ای را ارائه کرد که اساس آن غلبه بر دشمن بدون جنگ و خونریزی می باشد که هنوز این فن ساده و کم هزینه یکی از بنیادهای جنگ روانی می باشد و بالاخره پروزی نهایی و شکست دشمن باید در افکار صورت گیرد.

با قرار دادن ایدئولوژی کلاسوتی و سارتز در کنار هم به یک اصل مهم در عصر اطلاعات عملیاتی روانی دست می یابیم. غلبه بر دشمن برای دستیابی به اهداف بدون جنگ و خونریزی امروه این اصل رابطه خاصی با افزایش نظریه آمریکایی ها بر عجز آنها از تلفات داروی عصر اطلاعات (Psyop) بیش از دیگر تجهیزات جنگی قابلیت ما را در رسیدن به اهداف ملی بدون جنگ و خونریزی افزایش می دهد.

جنگ آوری مدرن و تکنیکهای سیاسی نمایانگر روشهای بی شماری در حل اختلالفات برای ملت‌هاست جدول شماره 1 نمونه از ارتش و سیاست و راههای اقتصادی را نشان می دهد که اندازه طیف بحران می باشد این طیف به شاخه های فرعی صلح و بحران و جنگ تقسیم موقعیتی مابین جنگ و صلح می باشد.

ابر قدرتهای جهانی هنوز هم به دنبال راه حل های صلح آمیز در مناطق بحران زا می باشند به صلح کامل نه جنگ کامل برای مثال استفاده از حربه های اقتصادی نتیجه های چند جانبه دارند

بر طبق مطالعات مرکز انجمن ملی صنعت گران تحریم های اخیر قریب به 73 مورد در سالهای 1993 تا 1996 بوده است که متاسفانه اکثریت آنها برای تغییر در حکومت مورد نظر به نتیجه نرسیده عملیات صلح طلبانه در کشور بوسنی به دلیل هزینه بالا و سرباز گیری وسیع موفقیت آمیز بود . اطلاعات رزمی جز اینکه پیچیدگی های مشکلات رفع مسالمت آمیز بحرانها، عملیات ادغام و جابجایی ها را بیشتر می کند توانایی و کارایی دیگری ندارد.

هنگامی که تعاریف بسط داده شد و موشکافانه با آنها برخورد شد، اطلاعات رزمی نیز در نشریه ای مشترک، اصول مدییت و کنترل عملیات را تشریح کرد .

اصول مدیریت و کنترل عملیات (C2W) به عنوان عملیات دسترسی به اطلاعات برتر تاثیر گذار بر اطلاعات دشمن- تجزیه اساسی اطلاعات، سیستم های اطلاعاتی شبکه های کامپیوتری در طول دفاع از اطلاعات شخصی اصول تجزیه اطلاعات سیستم های اطلاعاتی ارتباط با شبکه های کامپیوتری ظرفیت اطلاعات رزمی IW در مقابل طیف بحران از صلح تا جنگ سیاسی اقتصادی نظامی در نمودار 2 نمایش داده شده است.

همان گونه که در نمودار 3 نشان داده شده است فرماندهی و کنترل جنگ (C2W) هم طیف بحران می باشد اما عضوی متفاوت و جدا از سایر اعضاء

برای مثال ارتش در زمان جنگ هنگامی برگ برنده خود را رو می کند که اوضاع به اوج وخامت خود رسیده باشد و این موضوع غالباً به یک منبع قابل دسترسی نیاز دارد که اخبار را به صورت نادرست پخش کند . با این حال باز هم ممکناست مورد سوءظن قرار گیرد.

از طرف دیگر عملیات روانی عاملان امنیتی به طور مداوم به همراه ارتش اطلاعات بحرانی دشمنان خود را در مقابل ارتش های دوست تکذیب می کند.

عملیات روانی به عنوان عملیات طراحی شده به منظور انتقال اطلاعات و شاخص های انتخاب شده برای کشورهای دیگر به منظور تحت تاثیر قرار دادن آنها در احساسات



خرید و دانلود تحقیق در مورد عصر اطلاعات 14 ص


تحقیق در مورد عصر روشنگری و رومانتیسیسم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 8 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

عصر روشنگری و رومانتیسیسم جنبش رمانتیسیسم، با اندیشههای ژان ژاک روسو و ولتر در ربع سوم قرن هجدهم با اندیشه روشنگری آغاز گردید و با انتشار ترانههای غنایی، اثر کالریج و ویلیام ورازورت در انگلستان، جنبش رمانتیک، به معنای واقعی آن، خود را به جهان معرفی کرد. برخی تعریفها درباره رمانتیسیسم عبارتند از: - هنر کلاسیک، محدود و متناهی را تصویر میکند اما هنر رمانتیک نامحدود ولایتناهی را نیز در نظر دارد و از آن خبر میدهد. - رمانتیسیسم در هر زمانی، هنر روز است و کلاسیسیسم ، هنر روز قبل. - کوشش برای فرار از واقعیت. - شیوه افسانهای و جادویی نوشتن. مهمترین تفاوت کلاسیسیسم و رمانتیسیسم: این است که کلاسیکها ایدهآل هستند، یعنی در هنر فقط خوبی و زیبایی را میخواستند. در حالی که رمانتیکها میکوشند علاوه بر زیباییها، زشتیها و بدیها را هم نشان دهند.مهمترین اصول رمانتیسیسم عبارتند از: 1- آزادی: بدین معنی که هنرمند هر بخش از زندگی را که خواست میتواند آزادانه به تصویر بکشد. 2- شخصیت: هنرمند رمانتیک میتواند من وجودی خود را در هنر مستقر سازد. 3- هیجان و احساسات: رمانتیک مکتب دل است و بدون قید و بند سخن میگوید. 4- کشف و شهود: رمانتیکها با نوعی حالت عارفانه به زندگی مینگرند. برخی از مشهور ترین هنرمندان رمانتیک عبارتنداز: ویلیام وردزورث، کالریج، لرد بایرن، شلی، ویلیام بلیک، آلکساندر پوشکین، لرمانتوف، شاندره پتوفی که شاعر هستند. والتر اسکات، گوستاو فلوبر : که رمان نویس بودند. ویکتورهوگو، گوته : که شاعر و نویسنده بودند. برای مطالعه آثار رمانتیکها میتوان به صفحات 200 و 201 کتاب مراجعه نمود. دوری یار دل و جانم رفت / سیرت زیبای دلبر گریبانم گرفت --- سخن شیرین گفت که در خاطر نشست / بیوفا بودم که از یادم برفت---کاش میشد جز ره پیش نماند ره به پس / همه عالم در یأس سرگردان برفت ---خوبی دوست ماند و جرعه ای تلختر ز زهر / خون در رگ نمیجوشید که رفت

حزم اندیشی- اگر نگوییم ضرورت- حکم می کند که ابتدا به مسئله رمانتی سیسم بپردازیم و سپس درصدد تعریف یا توصیف آن برآییم. زیرا این مسئله که آرتور لاوجوی هم سالها پیش از آن گفته است، دردسرها دارد. با توجه به برداشتهای متعدد و متعارض از رمانتی سیسم مورخان و منتقدان، آیا می توانیم نظری قاطعانه دربارة آن ابراز کنیم؟ آیا واقعیتها گواه بر «نهضتی» راستین است که از یکپارچگی معقولی در گسترة اروپا برخوردار بوده است و در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم به اوج خود می رسد و به دلیل تعیین هویت آن می توانیم انواع و اقسام سلاله های فکری و سیاسی دنیای مدرن را به آن برسانیم؟ بر کسی پوشیده نیست که لاوجوی در این باره در صف تشکیک کنندگان قرار دارد. طبق گفتة او «واژة رمانتیک» چندان معانی متعددی یافته که دیگر به خودی خود هیچ معنایی ندارد» (لاوجوی، 1924). بنابراین یادگیری استعمال این لفظ به صورت جمع، از توصیه های او بوده است. به نظر او، به جای یگانه اندیشة بنیادین «رمانتیک»، «تعدد رمانتی سیسم» وجود دارد. هوای آن داشت که به جای نهضت رمانتیک از «دوران رمانتیک» بین سالها 1780 تا 1830- آن هم به لحنی ابهام آمیز- بگوید.

چنین گفته ای در زمان خود پیش بینی احتیاط آمیز سودمندی بوده است و هنوز هم هست. از شواهد بر می آید که «مکتب رمانتیک» پدید آمده در دهة 1790 در آلمان با مکاتب رمانتی سیسم فرانسوی رمانتی سیسم فرانسوی و انگلیسی همان دوره، تفاوتهای مهمی دارد. علاوه بر این، ماهیت رمانتی سیسم طی دو قرن از نسلی به نسل دیگر به ظرافت دیگرگون می شود. به عنوان مثال، رمانتی سیسم «متأخر» در آلمان در مقایسه با مراحل نخست خود که با «کلاسیک گرایی» وایمار قرابت داشت، بیشتر فطرت گرا و شیفتة علوم غربیه امور فوق طبیعی بود. در فرانسه این خلاء بیشتر بین نسل «محافظه کار» شاتوبریان و مهاجران با نسل ویکتورهوگوی سنت شکن به چشم می خورد، هوگویی که پس از سال 1830 عقایدش- هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ مذهبی- دستخوش تغییرات فراوانی شد. لفظ «رمانتیک»، هرچند که به تازگی گرمی بازار یافته بود، دَم مسیحایی نداشت چون بر چیزهای بسیار متفاوت و متعددی دلالت می کرد (مثلاً اگرچه نزد فردریش شلگل به معنی «ضدکلاسیک» بود، از نظر استاندال معنایی جز «معاصر» نداشت). تازه، اکثر کسانی که عموماً در متون درسی امروزی رمانتیک نامیده می شوند، یا از رمانتیک بودن خود خبر نداشتند و یا اینکه خود را رمانتیک نمی نامیدند. احتمالاً در گروه برلین-ینا(1) بود که رمانتی سیسم را با آگاهی کامل استعمال کردند. از سردمداران این گروه یکی هم شلگل بود، که این اصطلاح را را یج کردند و در نهایت هم خشم گوته را برانگیختند. اما تا آنجا که من می دانم، کالریج و وردزورث هرگز این عنوان را اختیار نکردند. رمانتی سیسم بجز در برخی از نمایشگاههای بسیار غیررسمی در برلین، یا بعدها در محافل پاریس یا حلقه باطنیان از قبیل «نصرانیها» در رم، سازمان ونهاد نداشت و به یقین می توان گفت محض نمونه در یک کشور نیز، کسی جرئت نکرد اثری بزرگ و قابل قیاس با داره المعارف قرن هجدهم به چاپ برساند. رمانتی سیسم علاوه بر نداشتن اصول عقاید، از مرجعیت سست بنیادی- مانند کتاب مقدس طی نهضت اصلاحی دینی پروتستانها هم بی نصیب بود. درواقع، این محرومیت به این دلیل بود که رمانتیکها، اگر بتوان آنها را چنین نامید، بر فردگرایی خود سخت می بالیدند.

اگر در این پیش بینی احتیاط آمیز راه افراط در پیش بگیریم، ناگزیر می شویم تفسیری تکثرگرا و حتی نام گرایانه را بپذیریم. اما راه افراط در پیش نمی گیریم. زیرا به نظر رنه ولک و عده ای دیگر، نه تنها نهضت رمانتیک در گسترة اروپا وجود داشته بلکه ناتوانی در تشخیص آن به معنای عدم توجه به برخی از شناسه های برجسته فرهنگی قرن نوزدهم وحتی قرن بیستم است. طبعاً،تأیید یا تکذیب این نظر بسته به شواهد موجود است. با این همه، استفاده از برخی نظرات روش شناسیک در توضیح آن مفید خواهد بود. نخست اینکه بسیار حائز اهمیت است که از لفظ «رمانتی سیسم» ایراد نگیریم. این لفظ، شاید در توصیف برخی تحولات عمیق در جهان بینی(2) رایج در دورة موردنظر لفظ مناسبی نباشد، اما در عین حال چه واژة مناسبتری می توان سراغ کرد، خاصه در جایی که اکنون مطابق سنت- چه بخواهیم چه نخواهیم- استفاده از آن مجاز شمرده شده است و دست کم آن را با برخی از گسترده ترین مفاهیم و مفروضات مشترک مرتبط ساخته اند؟ از نظر من، لاوجوی به رغم تأکید بر تکثرگرایی، گاهی بر این نکته مهر قبول می زند. دو دیگر اینکه لازم است به یاد بیاوریم که مسئله رمانتی سیستم به هیچ وجه منحصربفرد نیست. این مسئله با خیل مسائل موجود در حوزة تاریخ نگاری- از قبیل رنسانس، اصلاح دین یا حتی عصر روشنگری تفاوتی ندارد. الا اینکه شاید بتوان گفت پیچیدگی بیشتری دارد، بی پرده بگوییم که نهضت رمانتیک سنخیتی آرمانی دارد. اما این امر در مورد «نهضتهای» دیگر در تاریخ نیز صادق است، خاصه اگر تمام ابعاد آنها در نظر گرفته شود واز محدوده های جغرافیایی فراتر برود. شخص مورخ خصایل «آرمانی» نهضتها را وصف می کند و نیک هم می داند که هیچ جا درحالت کاملاً ناب و در معیت هم یافت نمی شوند. منتها شخص مورخ چارة دیگری ندارد. چه اگر چنین نکند، حوزه بحثش از تک تک آدمها یا مکاتب و گروههای تنگ حصار فراتر نمی رود. او دیگر نمی تواند از رنسانس بگوید، که برای ما خسرانی عظیم خواهد بود.

بهتر است بدانیم که سخنی آرمانی از این دست، ریشه ای استوار در واقعیت دارد و نشان می دهد که مورخ براساس شواهد موجود، نظریه های خود را تعمیم می دهد: یعنی اتفاق نظر یا وجه مشترکی که در میان تعارضات موجود بدان دست می یابد. هرجا که نهضت اندیشه ها به میان بیاید، این اتفاق نظر را به سادگی می توان در جایی که تک تک افراد با آن مخالف بوده اند، کشف کرد. کشف مورد توافق همگان دشوارتر است. اما این امر می تواندچندان دشوار نباشد اما اگر یادمان باشد که (در جایی که دامنة اختلاف نظر شدید باشد) اجماع در عرصة تصدیقهای آگاهانه جایی ندارد و جای آن در عرضهه تصدیقهای بلاتصور است، یعنی دلزدگیها یا نیازهای عمیق روانی. یکی از نکات جالب در مورد اتفاق نظر موجود در زمینة رمانتی سیسم این است که این نهضت با حداقل میزان «تأثیرات» بین المللی شکل



خرید و دانلود تحقیق در مورد عصر روشنگری و رومانتیسیسم


تحقیق در مورد عصر علم 14 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

عصر علم :

ماهیت علم عصر جدید در چیست؟ آیا مگر علم عصر جدید با علم اعصار گذشته تفاوت دارد که ما این گونه می پرسیم؟ آیا نبایستی بپرسیم ماهیت علم چیست؟ ـ هرگز. زیرا علم در زمره ی مبادی و اصول نیست، بلکه از مبادی و اصولی خاص ریشه می گیرد و مدد می جوید و تعین می یابد. در هر عصری نظری خاص در مورد موجود و حقیقت به استواری دست می یابد و همه ی شئونات انسان از جمله علم، اساس خویش را از آن نظر و دریافت معین اخذ می کنند. بنابراین نخست می پرسیم عصر جدید دارای چه مبادی و اصولی است و کدام نظر آغازین چونان بنیاد این عصر است؟ دکارت که به حق می توان وی را از بانیان اولیه عصر جدید برشمرد، چکیده ی تعالیم خویش را با کوژیتوی خویش بیان می دارد: می اندیشم، پس هستم. بنابراین عقل بشری چونان بنیاد عصر جدید است. البته این عقل از وحی الهی و هر نسبت دیگری بریده است و قائم به ذات است. سپس دکارت می پرسد که آنچه عقل بشری بدان می تواند اتکا کند و صحیح را از خطا جدا کند و سره را از ناسره چیست؟ واضح است که به روشن ترین و بدیهی ترین چیزی که دست می یابد ریاضیات است. اما کدام ریاضیات؟ آن جوهره ای در ریاضیات که هیچ امر دیگری نتواند آن را مخدوش نماید: 4= 2x 2. تفاوت ندارد دو عدد از چه چیز ضربدر دو عدد از چه چیز دیگر شود، نتیجه همواره چهار است. برای مثال وقتی هفت عدد سیب را به روی میز روبه روی خویش داریم، آنچه خلل ناپذیر است، عدد هفت و یا هفت بودگی است. شاید بتوان سیب و میز و اتاق و حالات روحی بیننده و صدها چیز دیگر را دچار چون و چرا قرار داد، اما عدد هفت چون و چراپذیر نیست. این وجهه و نظر و ساحت و تعبیر از ریاضیات چونان اساس و بنیادی می شود که برای دکارت و عصر جدید چونان نقطه اتکا قرار می یابد، تا هر آنچه علم حاصل می دارد چونان یقینی و صادق مقام گیرد. این نوع از صدق عبارت از یک نوع خاص از صدق است و نباید آن را با هر نوع صدق دیگر یکسان برشمرد. در اعصار گذشته و در عصر قرون وسطی، یونان باستان و در عصر دینی این نوع از علم و این نوع نظر و دریافت در مورد موجود و حقیقت هرگز سابقه نداشته است. لکن بدین دلیل نباید علم جدید را نسبت به علم قدیم پیشرفته تر بدانیم. اما ماهیت آنچه امروزه علم نامیده می شود، عبارت از پژوهش است. ماهیت این پژوهش در چیست؟ پاسخ آن است که تمامی حوزه ی موجود، طبیعت و تاریخ که در حیطه ی شناخت قرار می گیرد چونان ماهیت این پژوهش است. اما این شناخت با روندی خاص بدین حوزه قدم می نهد. البته منظور از روند در این جا روش محض نیست. اما به هر حال مشخص بودن چنین حوزه ای عبارت از روند بنیادین پژوهش است. این روند به موجود می نگرد، اما فقط به حوزه ای خاص از موجود، مثلاً طبیعت، ویژگی اساسی و معینی را در جریان های طبیعی طرح می کند. اما صورت حقیقی این طراحی چگونه ترسیم می شود؟ آن طور که روند مورد شناخت در حوزه ای مشخص با کدام طریق قادر است پیوند داشته باشد. آری این پیوند است که زیربنای استوار پژوهش است. بنابراین با طرح این بنیاد ویژه و تعین یافته زیربنای استوار این روند است، که این روند در حوزه ی وجود حوزه ی موضوعی خود را به ثبوت می رساند. برای مثال فیزیک عصر جدید بر بنیاد ریاضی از آن نوع که گفتم استوار است. در واقع این فیزیک بیانگر یک نوع ریاضیات معین و کامل است. اما چرا این فیزیک فقط در این طریق می تواند در حوزه ی ریاضی واقع شود؟ زیرا این فیزیک در معنایی ژرف تر بر بنیاد ریاضی استوار است. بنیاد دریافت عصر جدید از علم به یونان باستان بازمی گردد. گفتیم که واضح ترین و بدیهی ترین وجهه ریاضی یعنی «عدد» چونان نقطه ی ثقل دریافت عصر جدیدی برای بنیان بخشیدن به علم بوده است. اما آیا فی الواقع می توان ماهیت حقایق ریاضی را با محاسبه ی عددی تعین بخشید؟ عصر جدید فیزیک را عبارت از شناخت طبیعت می نامد، اما فی الواقع منظورش از طبیعت فقط اجسام مادی در حوزه ی حرکتی آنهاست. زیرا در نظر عصر جدید هیچ چیز آشکارتر از جسمیت نیست. پس یک عنصر قابل شناخت همیشگی برای فیزیک در عصر جدید همواره در دسترس است. این یعنی هماهنگی حرکتی اجزای مکانی ـ زمانی در هر یک از موجودات. لکن به جز این تعین های دیگری نیز برای فیزیک معتبر است: حرکت بیانگر تغییر مکان است. هیچ حرکت و جهت حرکتی از دیگر حرکات ممتاز نیست. هر مکانی با مکان دیگر در ماهیت خویش یکسان است. هیچ لحظه زمانی نسبت به دیگر لحظات رحجانی ندارد. هر نیرویی خود را صرفاً بنابر آن چیزی معین می دارد، که همراه با حرکتی که به معنی تغییر مکان است، در واحدی از زمان به دنبال می آید. بنیاد استوار علم طبیعی عصر جدید که بر پایه ی ریاضیات خاص استوار است، عبارت از ریاضیات در این معنای خاص است. البته نباید گفت که پژوهش دارای بنیادی ریاضی است، بلکه این پیوند با حوزه ی موضوعی پژوهش است که هیأت ریاضی دارد. اما نظر عصر جدید در مورد علومی که با جسمیت سروکار ندارند چیست؟ عصر جدید آنها را چونان استثنا فرض می دارد و بنیادشان را ریاضیات نمی داند. عصر جدید به این طریق خود را با نقصان مواجه نمی بیند، بلکه پژوهش ریاضی گونه خویش را به این ترتیب قوت بیشتر می بخشد، چرا که علوم روحی و روانی و حیاتی را به مرتبه ی فرودین تر می کشاند و از این طریق پژوهش ریاضی گونه خویش را قوت می بخشد. جالب است که ملاحظه کنیم که عصر جدید علم تاریخ را علمی متمایز از علومی همچون علم فیزیک نمی شمارد، بلکه فقط آن را پیچیده تر می داند، یعنی باز هم از همان نوع است. حال می پرسیم طرح و بنیاد استوار پژوهش چگونه به ظهور می رسد؟ ـ در روش. حال بایستی این حوزه ی طرح یافته به صورت موضوعی درآید. بنابراین لازم است تا این روند بتواند دگرگونی مراتب مختلف را به راحتی در اختیار داشته



خرید و دانلود تحقیق در مورد عصر علم 14 ص