واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مقاله درمورد. اخلاق عملى و الگوهاى آن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

اخلاق عملى و الگوهاى آن

یکى از دانش‏هاى مفید، علم «اخلاق‏» است. این واژه، جمع‏«خلق‏» است‏به معناى خوى، طبع، سجیه و عادت. موضوع این علم رفتار و کردار آدمى است. همه عالمان و دانشوران‏و فیلسوفان از روزگاران کهن تا به امروز به این رشته از دانش،علاقه و دل بستگى داشته‏اند و هر یک به نحوى در باب آن سخن‏گفته‏اند. اما اخلاق بر دو نوع است: نظرى و عملى. اخلاق نظرى‏در باره پایه‏ها و مبانى اخلاق، مفهوم تکلیف اخلاقى و مسائلى ازاین دست، بحث مى‏کند ; یعنى مباحثى که مستقیما به فعل اخلاقى‏مربوط نمى‏شود، اما اخلاق عملى مستقیما به خود عمل مربوط است،انجام عمل احسان، پرهیز از دروغ، غیبت، بهتان، احترام به پدرو مادر و مسائلى از این قبیل که به قصد قربت انجام مى‏شود درحوزه اخلاق عملى است. آن چه که براى شخص مومن ارزش‏مند است اخلاق عملى است، زیرا تاعمل خیر با نیت‏خالص، انجام نگیرد، رشد و کمال و فلاح محقق‏نخواهد شد. هرچه ما در باره اخلاق و یا عرفان نظرى تفحص کنیم،جز انبوهى از اطلاعات و معلومات چیزى نصیبمان نخواهد شد، زیراکه قلب و دل ما از آن‏ها بى‏بهره است فقط چاقى و فربهى ذهن،صورت گرفته است. این سخن به معناى بى‏ارجى و بى‏منزلتى عرفان و اخلاق نظرى نیست،چرا که آن هم در جاى خود مغتنم است، بلکه سخن در راه نجات ومسیر رشد و برآمدن انسان است. شک نیست که جمع بین اخلاق نظرى وعملى، بسیار پسندیده است و آدمى را مسلط مى‏کند، اما تقید برعمل و سلوک در مسیر اخلاق عملى است که انسان را از دره‏هاى‏هولناک دنیا و آخرت، نجات مى‏دهد. سالک در مسیر اخلاق عملى، به دنبال الگو است تا بتواند از اوسرمشق بگیرد و طى طریق نماید. در مکتب ما چهارده معصوم پاک‏علیهم السلام بهترین الگو براى سلوک و گام زدن در وادى اخلاق‏عملى هستند; همان‏هایى که خداوند متعال آنان را پاک گردانید وسپس اسوه قرار داد. از این رو است که در این مقاله، اشاره‏اى‏کوتاه به این الگوهاى اخلاق عملى مى‏افکنیم. در کلمات قصار امام على بن ابى طالب (ع) در نهج البلاغه آمده‏است که امام مى‏فرماید: «من نصب نفسه للناس اماما فلیبدابتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره و لیکن تادیبه بسیرته قبل تادیبه‏بلسانه و معلم نفسه و مودبها احق بالاجلال من معلم الناس ومودبهم; هر که خود را پیشواى مردم خواهد، باید که پیش از ادب‏کردن دیگران به ادب کردن خود بپردازد و باید که ادب کردن‏دیگران به کردار باشد، نه به گفتار. کسى که آموزگار و ادب‏کننده خویش است، سزاوارتر به تعظیم است، از آن که آموزگار وادب کننده مردم است.»

امام صادق (ع)

امام صادق (ع) فرمود:«شیعیان ما وقتى که در کوچه و بازار راه مى‏روند و مردم آن‏ها رامى‏بینند به ما رحمت و درود مى‏فرستند» و معناى شیعه این است که‏این‏ها با عمل دیگران را درس مى‏دهند نه این که در گفتار خوب‏صحبت کنند، حرف بزنند، وعظ و پند و موعظه بدهند، اما به قول‏خواجه شیرازى: «چون به خلوت مى‏روند آن کار دیگر مى‏کنند». از امام صادق یا امام باقر علیهما السلام پرسیدند: معنى این‏آیه چیست؟ «اتقوا الله حق تقاته‏» امام فرمود:«یطاع و لا یعصى; فرمان خدا را ببرد و عصیان خدا را نکند».

موسى و خضر

در یک داستان که در سوره کهف آمده است داستان خضر و موسى است‏که حضرت موسى (ع)، بالاى بلندى ایستاده بود و مردم را موعظه‏مى‏کرد، بنى اسرائیل پاى صحبتش نشسته بودند، حضرت نگاهى به این‏جمعیت انداخت، حالتى به او دست داد، فرشته وحى نازل شد، بادیدن این جمعیت‏به خود بالیدى، باید هنوز درس بیاموزى حرکت‏کن. موسى حرکت کرد، در کنار صخره‏اى مشاهده کرد که دور صخره‏همه‏اش سبز و خرم است و مردى نشسته است، بعد از سلام و احوال‏پرسى گفت: پیش شما آمده‏ام که تعلیمم بدهى، چیزى یاد بگیرم.اولین سؤالم این است که: یا خضر! چه کردى به این مقام‏رسیدى که من باید شاگردى تو را بکنم؟ در جواب گفت: معصیت‏خدارا نکردم، آن چه گفت عمل کردم و از محرمات پرهیز نمودم. واقعااگر انسان نافرمانى خدا را نکند به مقامات بالایى مى‏رسد. در دل آدمى دو چیز با هم جمع نمى‏شود: هم خدا و هم هواى نفس.چطور امیر المؤمنین (ع) در این دعاى صباح مى‏فرماید: خدا نکنداین پرده‏ها دور دل مرا گرفته باشد. آیا حجاب‏ها دور دل مرانگرفته است آیا خود علم، حجاب نیست؟ مگر علم تنها انسان راآدم مى‏کند.ضرب المثلى است که مى‏گویند:«ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه‏مشکل‏»، برخى از بزرگان هم این ضرب المثل را این گونه گفته‏اندکه:«عالم شدن چه مشکل، آدم شدن محال است‏». حضرت امام ره‏ضرب المثل را از قول استاد عرفان خود، مرحوم آیة الله شاه‏آبادى،تکرار مى‏کردند. چرا عالم شدن مشکل است؟ چون همین علم‏باعث‏بدبختى انسان مى‏شود که چرا به من آیة الله نگفتید، چرامرا جلو نینداختید، چرا او جلو افتاد و زد و برد، چرا من عقب‏مانده‏ام؟ این حجاب‏ها است که انسان را بیچاره مى‏کند.

نامه یک معلم اخلاق

جوانى به معلم اخلاقى نامه‏اى نوشته بود و از او خواسته بود که‏براى قدم برداشتن در راه کمال چه عملى انجام دهد؟ جواب نامه‏داده شد، بعد از دریافت نامه به منزل ما آمد، گفتم: آیا عطشت‏مرتفع شده؟ گفت: نه، من نامه نوشتم، ولى جواب خیلى مختصر بود.گفتم چه بود؟ گفت: جواب این جمله بود: راه رسیدن به کمال دوچیز است: تعبد و تجنب; یعنى انسان عبادت خدا را بکند و ازگناه پرهیز بکند، همین و بس. من شرفیاب محضر مبارک آن عارف و آن معلم اخلاق شدم و عرض کردم:شما جواب نامه را به اختصار نوشته‏اید. فرمود: چه نوشته‏ام؟ من عین عبارت نامه را خواندم. فرمود: همین است،غیر از این چیز دیگرى نیست. البته اصل این سخن از مرحوم‏میر داماد است و به ملا صدرا در همان جلسه اول گفت: راه رسیدن‏به کمال، فقط بندگى حضرت حق است.

اخلاق‏هاى عملى در کربلا

نمونه‏هاى فراوانى از اخلاق عملى را در حادثه کربلا مى‏توان دید;یک نمونه آن وقتى است که امام حسین (ع) خواست از کنار جسد على‏اکبر (ع) بلند شود، حضرت زینب (س) بسیار بى‏تابى مى‏کرد وضجه‏ها مى‏زد، کسانى که نمى‏شناختند، مى‏پنداشتند که مادر حضرت‏على‏اکبر است. اما وقتى که به همین حضرت زینب (س) خبر شهادت‏فرزندش را دادند و او را به سوى خیمه آوردند، هیچ عکس‏العملى‏از خود نشان نداد و حتى از خیمه هم بیرون نیامد. بعدهاپرسیدند چرا از خیمه بیرون نیامدى؟ فرمود:مى‏ترسیدم اگر از خیمه بیرون بیایم دل برادرم منقلب بشود! آرى،این صفت معلم است که با عمل خود به دیگران درس مى‏دهد. حضرت امام زین العابدین (ع) مى‏فرماید: دیدم عمه‏ام زینب در شب یازدهم‏نماز شب را نشسته مى‏خواند، پرسیدم: عمه چرا نشسته نمازمى‏خوانى؟فرمود: چه کنم زانوانم دیگر قدرت ندارد.این همان اخلاق عملى است. شخصى مى‏گوید: روزى میهمان امام مجتبى(ع) بودم، گفتم به مسجدبروم و دو رکعت نماز بخوانم، پیرمردى را دیدم گوشه‏اى ایستاده‏به من تعارف کرد، به کنارش رفتم، دست‏برد زیر عبا و چیزى‏بیرون آورد، درش را باز کرد. دیدم نانى را به من تعارف کرد،نان را برداشتم، دیدم با دست نمى‏توانم آن نان را بشکنم. رو به‏پیرمرد کرده گفتم: آقا این نان چیست که آن را این چنین‏بسته‏اى؟ فرمود: بسته‏ام که نکند فرزندانم که علاقه و محبت‏به من‏دارند، یک مقدار روغن به این نان بمالند تا لذیذ بشود. این‏على (ع) است و این درس اخلاق عملى است. «اتقوا الله فى الخلوات فان الناظر هو الله‏» در خلوت هم ازمعصیت پرهیز کن. چرا؟ ناظر چه کسى است؟ در روایتى امام‏هفتم(ع) مى‏فرماید: به گناه کوچکت‏به کوچکى نگاه نکن، ببین که‏نافرمانى و معصیت چه کسى را انجام مى‏دهى، خدا را نافرمانى‏مى‏کنى ولو کوچک باشد. «لقد کان لکم فى رسول الله اسوه حسنه‏» این‏ها اسوه‏هاى ماهستند، این‏ها پیشوایان ما هستند. «اولئک آبائى فجئنى‏بمثلهم‏» نفس انسان از همه چیز براى ما عزیزتر است، نفس رامى‏خواهیم. این نفسى که زین العابدین(ع) در دعاى ابى حمزه



خرید و دانلود مقاله درمورد. اخلاق عملى و الگوهاى آن


مقاله . اهمیت خلاقیت و روش های عملی پرورش آن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

اهمیت خلاقیت و روش های عملی پرورش آن

به اهمیت خلاقیت و روش عملی پرورش آن می پردازیم .

پیش فرضهای موجود در زمینه تعلیم و تربیت در مورد خلاقیت ، عبارتند از:

1-همه انسانها دارای درجات مختلفی از خلاقیت هستند. محیطهای آموزشی باید جهت پرورش خلاقیت ، فرصتهای مختلفی را برای کودکان فراهم نمایند .

 2-خلاقیت ذاتی و اکتسابی است و می توان آن را پرورش داد . با بکار گیری روش های درست پرورش خلاقیت ، دانش آموزان در سطوح مختلف ، هنر، علم ، خلاقیت و ... را یاد می گیرند .

 3-مبنای پرورش قوه خلاقیت ، تخیلات می باشد . برخی از مربیان ، تخیلی بودن دانش آموزان را امر مضری می دانند . در صورتی که تأثیر بسزایی در امر خلاقیت می گذارد.

 خلاقیت

خلاقیت به معنای خلق و آفرینش اندیشه ها ، ایده ها ، افکار نو و بدیع، متفاوت نگریستن به امور، عبور از مرز دانسته های محدود به حیطه نادانسته های نامحدود ، کشف و ابداع راه حل های جدید برای یک مسأله است. خلاقیت ، تشخیص و بیان مسأله و ارائه راه حلهای جدید برای آن است .

 ویژگیهای دانش آموزان خلاق ، عبارتند از :

1-دوری از عرف و عادات معمول جامعه و روی آوری به راههای دیگر .

 2-آنها از ابراز وجود و عقیده مخالف با دیگران هراسی ندارند.

 3-از تحقیر و تمسخر دیگران در برابر ایده های خود ، ترس ندارند .

4-علاقمند به ابراز عقیده و خلق ایده های نو هستند .

5-روح پرسشگر و کنجکاوی دارند .

6-به راههای پذیرفته شده و مقبول اکتفا نمی کنند .

 7-دارای هوش سرشاری می باشند ، چون یکی از ضروریات خلاقیت، هوش است ، ولی افراد با هوش ، لزوماً خلاق نیستند .

 8-تابع و دنباله روی دیگران نیستند و به طور مستقل عمل می کنند .

هوش افراد نابغه ، بالاتر از 140 است در حالی که بر اساس تحقیقات انجام شده ، افراد خلاق ، بهره هوشی بین ٩٧ و ١٢٦ دارند . لزوماً همه خلاق ها، نابغه و سرشار از هوش نیستند .

 انواع تفکر

تفکر را می توان به دو دسته همگرا و واگرا تقسیم نمود.

تفکر واگرا به معنای ارائه راه حلهای جدید در حل مسأله است . در تفکر واگرا ، خلاقیت مطرح است .

تفکر همگرا به معنای ارائه راه حلهای قدیمی در برابر یک مسأله است. تفکر همگرا همان تفکر منطقی است .

تفکر همگرا و واگرا با یکدیگر متفاوتند . جهت تفکر همگرا به سمت عرف و عادات جامعه ، راهها و افکار پذیرفته شده است ، ولی تفکر واگرا از عرف و عادات دور می شود و سنت شکن است . در تفکر همگرا ، امور، مربوط به هم در نظر گرفته و امور نامربوط کنار گذاشته می شوند، ولی در تفکر واگرا، بین امور نامربوط ارتباط برقرار می شود .

فردی که دارای تفکر خلاق است ، سعی می کند ، عناصر و اجزاء نامربوط را به هم متصل کند .

در تفکر همگرا ، امکان اشتباه نیست و فرد سعی دارد ، از اشتباه پرهیز نماید . در تفکر واگرا و خلاق ، به فرد فرصت اشتباه داده می شود .

برای تفکر منطقی و همگرا ، جهت مشخص است ، اما مسیر خاصی در تفکر وجود ندارد و مقصد مشخص نیست .

در سیستم آموزشی ، این دو نوع تفکر را می توان به صورت موازی و از طریق فعالیتهای مختلف، پرورش داد و لزوماً ، یکی بر دیگری مقدم نیست. معلم می تواند در یک درس ، تفکر همگرا و منطقی را مطرح کند و در دروس، شرایط و فرصتهای یادگیری دیگر ، از تفکر واگرا استفاده نماید و به دنبال تقدم و تأخر نباشد. در ادامه بحث مربوط به خلاقیت ، به روشهای عملی پرورش خلاقیت در مرحله ابتدایی می پردزایم و نظریات دانشمندان معروف را در مورد عوامل موثر بر آن توضیح می دهیم . ما در اینجا روش " بارش مغزی " یا " طوفان مغزی " و روش بدیعه پردازی گاردون را توضیح می دهیم.

 روشهای عملی پرورش خلاقیت

روشهای عملی پرورش خلاقیت عبارتند از :

1-داستانگویی و قصه نویسی : از کودکان بخواهید که داستان ، شرح حال یا انشاء بنویسند.

 2-شرح حال نویسی و انشاء نویسی .

 3-امور هنری از قبیل نقاشی : برای مثال ، کودک می تواند نقاشی آزاد بکشد و تخیلاتش را روی کاغذ بیاورد .

4-بیان شرح حال و زندگی بزرگان : برای مثال ، ما می توانیم طی فیلمی، نحوه خلاقیت افراد و مشکلات آنها را به نمایش در آوریم .

 5-استفاده از روشهای تدریس متنوع : در تدریس موارد مختلف ، هیچ گاه نباید از روش و الگوی واحدی استفاده نمود ، افکار قالبی را در کودکان ایجاد نکنید و پرسش و پاسخها باید در کلاس درس ، آزاد باشند ، نه قالبی و محدود .

6-ایجاد فرصت برای یادگیری اکتشافی : به کودکان اجازه دهید که اطلاعات معلم را به طور شخصی کشف نماید .

 



خرید و دانلود مقاله . اهمیت خلاقیت و روش های عملی پرورش آن


مقاله . اخلاق عملى و الگوهاى آن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

اخلاق عملى و الگوهاى آن

یکى از دانش‏هاى مفید، علم «اخلاق‏» است. این واژه، جمع‏«خلق‏» است‏به معناى خوى، طبع، سجیه و عادت. موضوع این علم رفتار و کردار آدمى است. همه عالمان و دانشوران‏و فیلسوفان از روزگاران کهن تا به امروز به این رشته از دانش،علاقه و دل بستگى داشته‏اند و هر یک به نحوى در باب آن سخن‏گفته‏اند. اما اخلاق بر دو نوع است: نظرى و عملى. اخلاق نظرى‏در باره پایه‏ها و مبانى اخلاق، مفهوم تکلیف اخلاقى و مسائلى ازاین دست، بحث مى‏کند ; یعنى مباحثى که مستقیما به فعل اخلاقى‏مربوط نمى‏شود، اما اخلاق عملى مستقیما به خود عمل مربوط است،انجام عمل احسان، پرهیز از دروغ، غیبت، بهتان، احترام به پدرو مادر و مسائلى از این قبیل که به قصد قربت انجام مى‏شود درحوزه اخلاق عملى است. آن چه که براى شخص مومن ارزش‏مند است اخلاق عملى است، زیرا تاعمل خیر با نیت‏خالص، انجام نگیرد، رشد و کمال و فلاح محقق‏نخواهد شد. هرچه ما در باره اخلاق و یا عرفان نظرى تفحص کنیم،جز انبوهى از اطلاعات و معلومات چیزى نصیبمان نخواهد شد، زیراکه قلب و دل ما از آن‏ها بى‏بهره است فقط چاقى و فربهى ذهن،صورت گرفته است. این سخن به معناى بى‏ارجى و بى‏منزلتى عرفان و اخلاق نظرى نیست،چرا که آن هم در جاى خود مغتنم است، بلکه سخن در راه نجات ومسیر رشد و برآمدن انسان است. شک نیست که جمع بین اخلاق نظرى وعملى، بسیار پسندیده است و آدمى را مسلط مى‏کند، اما تقید برعمل و سلوک در مسیر اخلاق عملى است که انسان را از دره‏هاى‏هولناک دنیا و آخرت، نجات مى‏دهد. سالک در مسیر اخلاق عملى، به دنبال الگو است تا بتواند از اوسرمشق بگیرد و طى طریق نماید. در مکتب ما چهارده معصوم پاک‏علیهم السلام بهترین الگو براى سلوک و گام زدن در وادى اخلاق‏عملى هستند; همان‏هایى که خداوند متعال آنان را پاک گردانید وسپس اسوه قرار داد. از این رو است که در این مقاله، اشاره‏اى‏کوتاه به این الگوهاى اخلاق عملى مى‏افکنیم. در کلمات قصار امام على بن ابى طالب (ع) در نهج البلاغه آمده‏است که امام مى‏فرماید: «من نصب نفسه للناس اماما فلیبدابتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره و لیکن تادیبه بسیرته قبل تادیبه‏بلسانه و معلم نفسه و مودبها احق بالاجلال من معلم الناس ومودبهم; هر که خود را پیشواى مردم خواهد، باید که پیش از ادب‏کردن دیگران به ادب کردن خود بپردازد و باید که ادب کردن‏دیگران به کردار باشد، نه به گفتار. کسى که آموزگار و ادب‏کننده خویش است، سزاوارتر به تعظیم است، از آن که آموزگار وادب کننده مردم است.»

امام صادق (ع)

امام صادق (ع) فرمود:«شیعیان ما وقتى که در کوچه و بازار راه مى‏روند و مردم آن‏ها رامى‏بینند به ما رحمت و درود مى‏فرستند» و معناى شیعه این است که‏این‏ها با عمل دیگران را درس مى‏دهند نه این که در گفتار خوب‏صحبت کنند، حرف بزنند، وعظ و پند و موعظه بدهند، اما به قول‏خواجه شیرازى: «چون به خلوت مى‏روند آن کار دیگر مى‏کنند». از امام صادق یا امام باقر علیهما السلام پرسیدند: معنى این‏آیه چیست؟ «اتقوا الله حق تقاته‏» امام فرمود:«یطاع و لا یعصى; فرمان خدا را ببرد و عصیان خدا را نکند».

موسى و خضر

در یک داستان که در سوره کهف آمده است داستان خضر و موسى است‏که حضرت موسى (ع)، بالاى بلندى ایستاده بود و مردم را موعظه‏مى‏کرد، بنى اسرائیل پاى صحبتش نشسته بودند، حضرت نگاهى به این‏جمعیت انداخت، حالتى به او دست داد، فرشته وحى نازل شد، بادیدن این جمعیت‏به خود بالیدى، باید هنوز درس بیاموزى حرکت‏کن. موسى حرکت کرد، در کنار صخره‏اى مشاهده کرد که دور صخره‏همه‏اش سبز و خرم است و مردى نشسته است، بعد از سلام و احوال‏پرسى گفت: پیش شما آمده‏ام که تعلیمم بدهى، چیزى یاد بگیرم.اولین سؤالم این است که: یا خضر! چه کردى به این مقام‏رسیدى که من باید شاگردى تو را بکنم؟ در جواب گفت: معصیت‏خدارا نکردم، آن چه گفت عمل کردم و از محرمات پرهیز نمودم. واقعااگر انسان نافرمانى خدا را نکند به مقامات بالایى مى‏رسد. در دل آدمى دو چیز با هم جمع نمى‏شود: هم خدا و هم هواى نفس.چطور امیر المؤمنین (ع) در این دعاى صباح مى‏فرماید: خدا نکنداین پرده‏ها دور دل مرا گرفته باشد. آیا حجاب‏ها دور دل مرانگرفته است آیا خود علم، حجاب نیست؟ مگر علم تنها انسان راآدم مى‏کند.ضرب المثلى است که مى‏گویند:«ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه‏مشکل‏»، برخى از بزرگان هم این ضرب المثل را این گونه گفته‏اندکه:«عالم شدن چه مشکل، آدم شدن محال است‏». حضرت امام ره‏ضرب المثل را از قول استاد عرفان خود، مرحوم آیة الله شاه‏آبادى،تکرار مى‏کردند. چرا عالم شدن مشکل است؟ چون همین علم‏باعث‏بدبختى انسان مى‏شود که چرا به من آیة الله نگفتید، چرامرا جلو نینداختید، چرا او جلو افتاد و زد و برد، چرا من عقب‏مانده‏ام؟ این حجاب‏ها است که انسان را بیچاره مى‏کند.

نامه یک معلم اخلاق

جوانى به معلم اخلاقى نامه‏اى نوشته بود و از او خواسته بود که‏براى قدم برداشتن در راه کمال چه عملى انجام دهد؟ جواب نامه‏داده شد، بعد از دریافت نامه به منزل ما آمد، گفتم: آیا عطشت‏مرتفع شده؟ گفت: نه، من نامه نوشتم، ولى جواب خیلى مختصر بود.گفتم چه بود؟ گفت: جواب این جمله بود: راه رسیدن به کمال دوچیز است: تعبد و تجنب; یعنى انسان عبادت خدا را بکند و ازگناه پرهیز بکند، همین و بس. من شرفیاب محضر مبارک آن عارف و آن معلم اخلاق شدم و عرض کردم:شما جواب نامه را به اختصار نوشته‏اید. فرمود: چه نوشته‏ام؟ من عین عبارت نامه را خواندم. فرمود: همین است،غیر از این چیز دیگرى نیست. البته اصل این سخن از مرحوم‏میر داماد است و به ملا صدرا در همان جلسه اول گفت: راه رسیدن‏به کمال، فقط بندگى حضرت حق است.

اخلاق‏هاى عملى در کربلا

نمونه‏هاى فراوانى از اخلاق عملى را در حادثه کربلا مى‏توان دید;یک نمونه آن وقتى است که امام حسین (ع) خواست از کنار جسد على‏اکبر (ع) بلند شود، حضرت زینب (س) بسیار بى‏تابى مى‏کرد وضجه‏ها مى‏زد، کسانى که نمى‏شناختند، مى‏پنداشتند که مادر حضرت‏على‏اکبر است. اما وقتى که به همین حضرت زینب (س) خبر شهادت‏فرزندش را دادند و او را به سوى خیمه آوردند، هیچ عکس‏العملى‏از خود نشان نداد و حتى از خیمه هم بیرون نیامد. بعدهاپرسیدند چرا از خیمه بیرون نیامدى؟ فرمود:مى‏ترسیدم اگر از خیمه بیرون بیایم دل برادرم منقلب بشود! آرى،این صفت معلم است که با عمل خود به دیگران درس مى‏دهد. حضرت امام زین العابدین (ع) مى‏فرماید: دیدم عمه‏ام زینب در شب یازدهم‏نماز شب را نشسته مى‏خواند، پرسیدم: عمه چرا نشسته نمازمى‏خوانى؟فرمود: چه کنم زانوانم دیگر قدرت ندارد.این همان اخلاق عملى است. شخصى مى‏گوید: روزى میهمان امام مجتبى(ع) بودم، گفتم به مسجدبروم و دو رکعت نماز بخوانم، پیرمردى را دیدم گوشه‏اى ایستاده‏به من تعارف کرد، به کنارش رفتم، دست‏برد زیر عبا و چیزى‏بیرون آورد، درش را باز کرد. دیدم نانى را به من تعارف کرد،نان را برداشتم، دیدم با دست نمى‏توانم آن نان را بشکنم. رو به‏پیرمرد کرده گفتم: آقا این نان چیست که آن را این چنین‏بسته‏اى؟ فرمود: بسته‏ام که نکند فرزندانم که علاقه و محبت‏به من‏دارند، یک مقدار روغن به این نان بمالند تا لذیذ بشود. این‏على (ع) است و این درس اخلاق عملى است. «اتقوا الله فى الخلوات فان الناظر هو الله‏» در خلوت هم ازمعصیت پرهیز کن. چرا؟ ناظر چه کسى است؟ در روایتى امام‏هفتم(ع) مى‏فرماید: به گناه کوچکت‏به کوچکى نگاه نکن، ببین که‏نافرمانى و معصیت چه کسى را انجام مى‏دهى، خدا را نافرمانى‏مى‏کنى ولو کوچک باشد. «لقد کان لکم فى رسول الله اسوه حسنه‏» این‏ها اسوه‏هاى ماهستند، این‏ها پیشوایان ما هستند. «اولئک آبائى فجئنى‏بمثلهم‏» نفس انسان از همه چیز براى ما عزیزتر است، نفس رامى‏خواهیم. این نفسى که زین العابدین(ع) در دعاى ابى حمزه



خرید و دانلود مقاله . اخلاق عملى و الگوهاى آن


تحقیق درباره دوری از گناه 27 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

هر عملى که انسان را از تکمیل و شکوفایى خود باز دارد و مانع سیر و پویایى انسانى و حرکت او به سوى خداوند شود «گناه» است.

 دورى از گناه

هر عملى که انسان را از تکمیل و شکوفایى خود باز دارد و مانع سیر و پویایى انسانى و حرکت او به سوى خداوند شود «گناه» است. خداوند در هدایت حکیمانه خود تمامى این اعمال گناه آلود را براى ما روشن ‏ساخته است . تکالیف الهى - یعنى انجام دادن واجبات و ترک محرمات- غایتى جز تعالى معنوى انسان ندارد.

تأثیر گناه در آلوده کردن روح انسان مانند آلودگى ظاهرى بدن نیست. گناهان شخصیت و حقیقت وجود انسان را واژگونه و چهره انسانى او را به چهره‏اى حیوانى تبدیل مى‏کند . گناه تأثیرى واقعى ‏در شخصیت حقیقى انسان مى‏گذارد که با مرگ از بین نمى رود و با او به سرای دیگر منتقل می شود.

از ویژگیهاى حیات آخرت ظاهرشدن انسان با شخصیت حقیقى خود است که در دنیا با روش و منش و با خصلتهای ‏روحى زشت و زیبا براى خود ایجاد کرده است. در حیات آخرت، از چهره انسان‏نماى دنیایى خبرى نیست. در آنجا، هر انسان با شخصیت حقیقى ظاهر می شود. این شخصیت نشان دهنده عمل و رفتار او در دنیاست .

تجسم اعمال از واقعیتهایی است که وحى آسمانى براى ما بازگو کرده است. انسان در قیامت با ظاهر شدن ماهیت حقیقى عمل زشتش دچار عذاب و درد و رنج دایمى ‏مى‏شود؛ و با آشکار شدن ماهیت واقعى عمل ‏خوبش، در لذت و سرور و شادى فرو می رود. در عمل انسان در دنیا، نشانى از واقعیت خوب و بد نیست؛ برای مثال، نمى‏توان از ظاهر سخنی راستى و ناراستى آن را باز شناخت.

نکته دیگر اینکه تأثیر گناه در ماهیت و شخصیت انسان تنها با مغفرت خداوند پاک می شود و هیچ عامل دیگرى جز مغفرت الهى نمى‏تواند این‏تأثیر را بزداید.

گناهان به 3 دسته تقسیم می شود:

 1- گناهانى که از شخصیت طغیانگر و حق ستیز کافران بر مى‏خیزد. «کافر» - به معناى پوشاننده حقیقت - به کسى گفته مى شود که در برابر حقیقتهاى بزرگ و روشنى که پیامبران الهى آورده اند به مخالفت بر مى‏خیزد. مخالفت با پیامبران و ایستادگى در برابر منطق و فکر و سخن پیامبران، که اندیشه و اخلاق و رفتارشان تجسم ‏روشن و آشکار حقیقت و راستى و انسانیت است، گناهى کافرانه است. خداوند و نظام هستى هیچ گاه ایستادگى در برابر حق را بر نمى‏تابد و تحمل نمی کند. استکبار - که در منطق قرآن زشت‏ترین پدیده معرفى شده - به معناى منش و رفتار خودخواهانه انسانهایى‏ است که در برابر حقیقت و راستى و درستى تسلیم نمی شوند و در برابر آنها به دشمنى و سرکشى بر مى خیزند.

 «اسلام» به معناى تسلیم بودن در برابر حقیقت است. خداوند که حقیقت برتر هستى است شایسته‏ترین حقیقتى است که باید در برابر او تسلیم بود . هر موجودى هم که صفات الهى در او بیشتر جلوه گر باشد از حقیقت بیشترى برخوردار است و شایستگى بیشترى دارد که از او پیروى شود.

2- گناهانى که از سر جهالت و نادانى انجام مى‏شود. این گروه از انسانها از روى جهالت و ناآگاهى به حقیقت با حقیقت متعالى که پیامبران آورده اند مخالفت می کنند. اینان براى نجات امکان ‏بیشترى دارند. قرآن کریم در توصیفشان ‏مى‏فرماید: «اینان کسانى اند که از عقل‏ خویش بهره درست نمى‏گیرند». آنان زندگى دنیا را تنها در همین حیات ظاهرى خلاصه مى‏کنند که چشمانشان مى‏بیند و غرایزى که در وجود مادى خود حس مى کنند و در پى ادراک حقیقت بزرگتر هستى - که در وراى این ظاهر قرار دارد – بر نمى آیند. تداوم این نادانى بزرگ آنان را به تباهى مى‏کشد و مانع دستیابى آنها به شخصیت متعالى انسانى می شود و آنان را در برابر مسیر هدایت الهى قرار مى‏دهد.

3- گناهانى که از روى غفلت اتفاق ‏مى‏افتد. مرتکبان این گناهان کسانى اند که اندیشه خود را به روى فهم و درک‏ حقیقت گشوده‏اند. این گروه بندگى در برابر خداوند بزرگ را قبول دارند و سوداى زندگى جاودان و حیات حقیقى ‏در سر دارند، ولى نفس اماره و وسوسه های شیطانى آنان را به گناه مى‏آلاید. قرآن این گروه را چنین توصیف مى‏کند: «اینان پس از آنکه با وسوسه ‏نفس شیطانى به گناهى دست مى‏زنند، به یاد خدا مى‏افتند و از اینکه از فرمان او سر تافته‏اند پشیمان مى‏شوند و توبه مى‏کنند». توبه راه بازگشت آنان را هموار مى‏کند و مورد مغفرت خداوندشان قرار مى‏دهد و توجه به خدا اثر زیانبار گناه را از آنان مى‏زداید.

مهدویت و عقل‌گرایی (2)

نویسنده: حجت الاسلام حسین الهی نژاد

حکومت جهانی مهدوی و رشدیافتگی عقل

چنانچه از مفهوم‌شناسی اقسام عقل به دست می‌آید، آثار عقل نظری، جهان‌شناسی، هستی‌شناسی، مبدأ و خداشناسی، معاد و فرجام‌شناسی، ... است و آثار عقل عملی، رشد ایدئولوژی و باید و نبایدهای اخلاقی، تهذیب نفس و پرورش روح، عبادت و بندگی خدا است و آثار عقل ابزاری، رشد صنعت، تکنولوژی و تسلط بشر بر طبیعت و کیفیت بهره‌وری از آن می‌باشد.

تفاوت اساسی و بارز که میان رُشد عقلانیت در دوران رنسانس و عقلانیت در دوران بعد از ظهور مطرح است به این است که عقل‌گرایی و عقلانیت در دوران مدرنیته، عقلانیت یک‌سویه بوده و تنها به فکر شناخت نوامیس طبیعت و تسلط بشر بر آن می‌باشد؛ یعنی تنها به عقلانیت ابزاری که در ارزش‌گذاری و تمییز خوب و بد، خنثا است، می‌پردازد. امّا عقلانیت بعد از ظهور، متعادل می‌باشد؛ یعنی کنار رُشد صنعت و تکنولوژی که محصول عقل ابزاری است، عقل نظری(جهان بینی) و عقل عملی (ایدئولوژی) نیز به تناسب آن، رشد و ترقی می‌یابد.

اکنون به نمونه‌هایی از رشد‌یافتگی عقل نظری، عقل عملی و عقل ابزاری در دوران حکومت جهانی مهدوی خواهیم پرداخت.

1. رشد عقل نظری

در بیان چگونگی رشد عقل نظری میان مردمان بعد از ظهور، باید چنین گفت: از آن‌جا که عقل نظری، از مقوله شناخت و علم است و نیز عامل جدائی حق از باطل شمرده می‌شود، بر این اساس هرگاه در جامعه‌ای شناخت و معرفت به حقایق و هستی بیشتر باشد،‌نشان از رشد و تعالی عقل نظری مردم در آن جامعه می‌باشد.

البته میان حقایق و هستی‌ها، عالی‌ترین وجود و هستی، از آنِ خداوند متعال است؛ پس هرگاه عقل نظری مردم رشد کرد، خداشناسی و ماورا‌شناسی میان مردم بیشتر می‌شود؛ چنان‌که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید:

آگاه باشید! به راستی که خردمندترین مردم، بند‌ه‌ای است که پرودگارش را بشناسد و فرمانش برد.[25]

آنچه از روایات معصومین علیهم السلام دربارة زندگی مردم در دوران پس از ظهور و دوران نظام جهانی مهدوی برداشت می‌شود، این است که مردم، از نظر خداشناسی و توجه به خدا، در حد عالی قرار دارند. در واقع، همان رشد و تعالی عقل نظری، میانشان جاری است. در ذیل، برای تثبیت مطالب فوق، به روایاتی چند که به خداشناسی مردم عصرظهور اشاره دارد، می‌پردازیم.

امام رضا علیه السلام در تفسیر آیه شریفه 83 سوره آل عمران[26] فرمودند:

در حق قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف نازل شده است. چون ظهور کند، به کافران و مرتدان مشرق و مغرب، اسلام را عرضه می‌کند..... تا این‌که در شرق و غرب جهان، کسی باقی نباشد، جز معتقدان به یکتائی خدا.[27]

باز در روایت دیگری می‌فرماید:

خداوند، به دست او، زمین را از لوث کافران و منکران پاک می‌کند، زمین زیر پایش می‌پیچد و هر کار سخت و دشواری برای او آسان می‌شود.[28]

روشن است وقتی بساط کفر و انکار خدا از روی زمین برچیده شد، نقیض آن که همان خداشناسی و معرفت به خدا است، جای آن را پر می‌کند. این، همان تعریفی از رشدیافتگی عقل نظری است.

از امام باقر علیه السلام نیز روایتی به مضمون فوق نقل شده است:

روی زمین، نقطه‌ای نمی‌ماند، جز این‌که در آن، ندا می‌شود: «اشهد ان لا اله الا الله.[29]

از مجموع روایات فوق که به نوعی دورنمای زندگی انسان‌ها در دوران حکومت جهانی مهدوی را ترسیم می‌کنند، به وضوح، رشد و تعالی عقلی نظری در میان آن‌ها، آشکار می‌شود؛ همان عقلی که انسان را به حقایق و هستی آشنا کرده و به عالی‌ترین حقیقت و وجود یعنی خداوند متعال معرفت می‌بخشد.

همچنین در این‌باره روایات بسیاری از معصومان علیهم السلام نقل شده است که برخی از آن‌ها به صورت صریح و



خرید و دانلود تحقیق درباره دوری از گناه 27 ص


تحقیق در مورد بررسی اختلالات وسواس فکری و عملی در کودکان ونوجوانان 56 ص (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 67

 

عنوان :

بررسی

اختلالات وسواس فکری و عملی در کودکان ونوجوانان

تهیه و تنظیم : فهیمه خانی

استاد راهنما : سر کار خانم دانیال

مقدمه :

بسم الله الرحمن الرحیم

روان انسان به اقیانوسی می ماند که نه ابعادش را مقیاسی متصور است و نه عمقش را حدی قابل قیاس . و روانشناس غواصی است که در این اقیانوس بیکران دست و پا می زند ، تا شاید ناشناخته ای را شناسایی و از آن به نفع انسان ها بهره جویی نماید ، اما به هر ناشناخته ای که دست می یابد باز دری به سوی هزاران ناشناخته دیگر باز می گردد.

این تحقیق تحت عنوان بررسی اختلالات وسواس فکری و عملی در کودکان و نوجوانان بیان شده است . و به طور کلی به معرفی این بیماری می پردازد ، بیماری وسواس فکری وعملی علی رغم شیوع نسبی پایین آن ، از جمله اختلالات روانی بسیار پیچیده و جالب است که از اوایل قرن نوزدهم نظر روانپزشکان غربی را به خود جلب کرده است .

تئوری هایی که در این مدت در باره این بیماری و عوامل ایجاد کننده آن از طرف روانپزشکان مختلف ارائه شده نه از پایه و اساس تجربی محکمی بر خوردار است و نه به روش درمانی موثری منجر شده است . نارسایی برداشت روانکاوی از این بیماری – که تا این اواخر در قلمرو روانپزشکی غربی سلطه ای بلا منازع داشت – به تدریج آشکار تر شده و ناتوانی روش های درمان ناشی از آن دیدگاه در اصلاح وتغییر رفتار های وسواسی باعث شده که کوشش های جدید در جهت فهم و تغییر پدیده های وسواسی در چارچوب دیگری انجام گیرد . در 25 سال اخیر ، الگوی رفتاری اختلالات روانی و از جمله وسواس ، پیش از پیش مورد توجه روانشناسان و روانپزشکان قرار گرفته است . طبق این الگو ، پدیده هایی که تحت عنوان اختلالات روانی معرفی می گردند ، مثل بقیه ی تظاهرات رفتاری ، نتیجه یادگیری تلقی می شوند . گمان می رود همان اصول و مفاهیمی که در توجیه یادگیری رفتار های عادی به کار می رود ، برای توجیه و تفسیر این پدیده های نا بهنجار نیز کافی باشد . استفاده از روش های رفتاری به ویژه در معالجه بیماری وسواس ، در پانزده سال اخیر در مقایسه با روش های درمانی دیگر به نتایج امیدوار کننده ای منجر شده و کوشش های علمی تازه ای را در جهت توصیف ، فهم و تغییر رفتار وسواسی به وجود آورده است .

به هر حال این تحقیق به زبان ساده به معرفی این بیماری و بررسی آن در کودکان و نوجوانان و علت ها و نوع درمان آن می پردازد و ما امیدواریم با مطالعه این تحقیق شما اطلاعات کافی در این زمینه بدست آورده باشید .

با تشکر

فهیمه خانی- دانشکده

تربیت بدنی مشهد

فهرست مطالب

مقدمه

بیان مساله:



خرید و دانلود تحقیق در مورد بررسی اختلالات وسواس فکری و عملی در کودکان ونوجوانان 56 ص (word)