لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 21 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
بسم الله الرحمن الرحیم
غیبت امام مهدی
مفهومهای نادرست:
معنای افراطی:
الف. امام در این کرة خاکی نیست. (نظر فرقة شیخیه: امام زمان در هورقلیا (عالم مثال) است.
ب. امام در دنیاست اما زمان در گوشهای به دور از جامعه و در جزیرة خضراء زندگی میکند.
معنای تفریطی:
همه هر وقت بخواهند در خواب، بیداری و مکاشفه میتواند امام زمان را ببیند.
مفهوم درست:
امام در میان جامعه حضور دارد اما به صورت ناشناس زندگی میکند.
مفهوم غیبت
الف. غیبت صغری:
زمان: از سال 260 هجری قمری شروع و تا سال 329 ادامه یافت.
ویژگی: وجود نایبان خاصّ که ارتباط میان امام و امّت را برقرار میکردند.
ب. غیبت کبری:
زمان: از سال 329 هجری قمری شروع و تا زمان ظهور ادامه دارد.
ویژگی: نبود نایبان خاص و قطع ارتباط مشخص میان امام و امّت و إعمال ولایت و رهبری از طریق نایبان عام (ولیّ فقیه و مجتهد جامع الشرایط)
انواع غیبت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 47
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد کرج
موضوع :
غیبت
( آئین زندگی ، اخلاق کاربردی )
نام استاد:
سرکار خانم جهازی بغداد آبادی
دانشجو:
ریحانه روشن
رشته میکروبیولوژی
دانشکده علوم
پاییز 86
مقدمه :
انسان موجودی است ممکن الخطاء که گاهی اعمالی را از سر تمایلات نفسانی و به متابعت از شیطان انجام می دهد که نه تنها عواقب سودمندی برای او به همراه ندارد بلکه عواقب ناگواری برای او در پی دارد ، از این اعمال ناپسندی می توان از غیبت نام برد که انسان با جهل و نادانی از قبح و فساد و عقاب آن دست به این عمل ناشایست زده و نه تنها باعث سلب اطمینان خود زده مسدوم می شود بلکه در پیشگاه حضرت حق دست به انجام معصیت بزرگی زده است .
اینجانب تمام تلاش خود را به کار بستم تا با گرد آوردن مطالبی از کتب مختلف مانند : وسائل الشیعه جامع العادن، الحجه البیضا، اصول کافی، بحار الانوار و چهل حدیث امام شما خواننده عزیز را با قبح و زشتی این گناه آشنا کنم و از آثار سوء و مخربی که این رذیله اخلاقی برای انسان همراه دارد سخن بگویم تا شاید نقطه عطفی باشد تا ما همگی بتوانیم با یاری خداوند این رذیله اخلاقی را از خود دور کنیم و به سعادت جاودان دست یابیم
معنای لغوی و اصطلاح غیبت
غیبت در معنای لغوی یعنی پشت سر کسی بد گویی کردن، زشت یاد.
شرح «غیبت» مصدر «غایب» و هم [اسم] مصدر «اغتیاب» است؛ چنانچه در لغت است. فقها رضوان الله علیهم اجمعین، از برای «غیبت تعریفهای بسیاری کردند که بیان آن ها و مناقشه در طرد و عکس هر یک خارج از وظیفه این اوراق است مگر به طور اجمال.
غیبت عبارت است از ذکر کردن انسان را در حال غایب بودنش به چیزی که خش آیند نیست نسبت دادن آن را به سوی او، از چیز های که پیش عرف مردم نقصان است، به قصد انتقاص و مذمت او» و معنی دیگر آن است که «آن عبارت است از آگاهی دادن بر چیزی که چنین باشد».
روایات ذکر شده در باب غیبت:
مثل ما فی مجالس الشیخ حدیث ابی الاسود، فی وصیته النبی، صلی الله علیه و اله لابی رز رضوان الله علیه. و فیه قلت یا رسول الله، ما الغیبه؟ قال: ذکرک افاک بماتکیره قلب یا رسول الله، فان کان فیه الذی یذکر به؟ قال: اعلم، انکراذا ذکر بما هو فیب، فقد غلبت و اذ اذکر بما لیس فیبر، فقد بهتر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
فهرست
مقدمه
تعریف غیبت ومفهوم آن
تعریف عیب جویی
توضیحاتی درموردغیبت وعیب جویی ازنظرقرآن .
غیبت وعیب جویی ازنظرپیامبراکرم وامامان ..
غیبت وعیب جویی ازنظرنهج البلاغه
مقدمه
هرکاری که با نام خداشروع نشوددارای پایان خوشی نمی باشدبه عبارت دیگرابتراست .باعرض سلام وخسته نباشیدخدمت داوران گرامی وعرض تسلیت به مناسبت ایام سوگواری ابا عبدالله الحسین ودرودفراوان خدمت آن هفتادودوتن شهیدوتمام شهیدان هشت سال دفاع مقدس می خواهم درموردخطبه ای ازنهج البلاغه حضرت علی که ازنظرشیعیان دومین کتاب زندگی بشراست ودربرخی مکانها به آن اخ القرآن (برادرقرآن)نیزمی گویندبرای شما مقاله ای بنویسم .این کتاب دارای چنان عظمت است که دست عقل های بشری به این زودی به آن نمی رسدهمانطورکه حقیقت حضرت علی ناشناخته است حقیقت نهج البلاغه نیزناشناخته است .
نهج البلاغه توسط سیدرضی گردآوری شده است ودارای سه بخش خطبه ها (241خطبه )،نامه ها ی آن حضرت به تعداد79نامه وسخنان حکیمانه وکوتاه حضرت به تعداد410سخن است که موضوع مادرموردخطبه ای است که به عیب جویی وغیبت ازهمه ی زوایا می پردازد.
تعریف غیبت ومفهوم آن :
غیبت چنانچه که ازاسمش پیداست این است که درغیاب کسی سخن گویند،سخنی که عیب ازعیب های کسی رافاش کندخواه این عیب جسمانی باشدخواه اخلاقی یادرمورداعمال اوباشدویادرموردسخنش ویا اموری که به اومربوط می شودمثل خانواده ،لباس ،همسر،خانه ،فرزندان و.......
مفهوم عیب جویی :
عیب جویی یعنی دنبال عیب کسی بودن به جای برطرف کردن عیب های خودبرای مسخره کردن او،ضایع کردن اودرجمعی و......
آیاتی درموردغیبت وعیب جویی ازنظرقرآن :
ویک دیگرراموردغیبت وعیب جویی قرارندهید
2-کسی که ازکسی دیگرغیبت می کندمثل این است که گوشت برادرمرده اش رامی خورد
3-ای مردم با ایمان مبادگروهی دیگررامسخره کنیدچه بسا آنها بهترباشندوچه بسا برخی زنان ،زنان دیگررامسخره کنندچه بسا آن زن بهترباشد،ازیک دیگرعیب جویی نکنیدواسم برروی یک دیگرنگذاریدویکدیگررادشنام ندهید.اسم برروی کسی گذاشتن برای مسخره کردن اوازبزرگترین گناهان است .
4-غیبت وعیب جویی درنزدخداازبزرگترین گناهان است .
توضیحاتی درموردغیبت وعیب جویی ازنظرقرآن :
یکی ازفلسفه های تحریم غیبت این است که این سرمایه ی بزرگ بربادنرودوحرمت اشخاص وحیثیت آنها رالکه دارنسازدواین مطلبی است که اسلام آن رابا اهمیت بسیارتلقی می کند.نکته ی دیگراینکه غیبت «برییبی »به وجودمی آوردپیوندهای اجتماعی راسست می کند،سرمایه ی اعتمادراازبین می بردوپای تعاون رامتزلزل می سازد.می دانیم اسلام برای وحدت ویک پارچگی جامعه ی اسلامی وانسجام واستحکام آن اهمیت فوق العاده قائل شده است هرچیزی که این وحدت راتحکیم می کندموردعلاقه ی اسلام است وهرچیزی که آن راتضعیف کندمنفوراست وغیبت یکی ازعوامل مهم تضعیف های جامعه ی اسلامی است .ازاینها گذشته غیبت بذرکینه وعداوت رادردلهای می پاشدوگاه سرچشمه ی نزاع های خونین وقتل وکشتاراست .خلاصه اینکه دراسلام غیبت به عنوان یکی ازگناهان کبیره به شمارمی آیدزیراآثارسوءفردی واجتماعی به جامی گذارد.
درروایات اسلامی تعبیرات بسیارتکان دهنده این درزمینه دیده می شودکه نمونه ای ازآنها راذکرمی کنیم پیامبراکرم می فرماید:
ان الدرهم یصیبه الرجل من الربا اعظم عندالله فی الخطیئه من ست وثلاثین ذنیه ،بزنبها الرجل !
واربی الربا عرض الرجل المسلم :
«درهمی که ازبا بدست می آوردگناهش نزدخداازسی وشش زنابزرگتراست وازهرربا بالاترآبروی مسلمانان است .»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
غیبت صغری
غیبت صغری، از امامت حجت بن حسن، از زمان کشته شدن پدرش امام حسن عسکری در سال ۲۶۰ ه.ق. آغاز شده و تا سال ۳۲۹ ه.ق. به طول انجامیدهاست. در این مدت چهار نفر نائب خاص امام زمان بودهاند و شیعیان از طریق آنها با امام در ارتباط بوده و مسائل خود را طرح میکردهاند. این چهار نفر عبارتاند از: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سمری. وکالت این افراد عام و مطلق بودهاست. البته در این دوران در موارد خاص و در شهرهای مختلف افراد دیگری نیز بودهاند که وکالت امام را بر عهده داشتهاند که برخی معتقدند این وکالت بدون واسطهٔ نواب خاص بودهاست.[۱] از جملهٔ این افراد احمد بن حمزة بن الیسع[۲]، محمد بن ابراهیم بن مهزیار[۳]، محمد بن صالح[۴] و ابو محمد وجنائی[۵] را میتوان نام برد.
دوران غیبت صغری با پایان عمر علی بن محمد سمری به اتمام رسید و پس از آن دوران غیبت کبری آغاز شد که تاکنون ادامه دارد.
غیبت صغری امام زمان (عج) از دو نظر محدود بود:
از نظر زمانی که کمتر از هفتاد سال به طول انجامید.
از نظر شعاعی نیز، این غیبت، همه جانبه نبود. به این معنی که در این مدّت، اگر چه امام از نظرها پنهان بود، اما کسانی هم بودند که به صورت پنهانی با امام در تماس بودند. این افراد همان نائبان خاصّ امام بودند که بین مردم و امام ارتباط برقرار میکردند و نامهها و سؤالات مردم را به نزد امام میبردند یا میفرستادند و پاسخ او را به مردم میرساندند.
نواب اربعه (سفرای چهار گانه)
بسم الله الرحمن الرحیم
در مدت غیبت صغری، چهار سفیر یا نایب خاصّ، نامهها و توقیعات حضرت مهدیعلیه السلام را به مردم میرساندند و خود به زیارت ایشان نایل میشدند. این سفیران یا نواب چهارگانه، به ترتیب عبارتاند از:
1. ابو عمر عثمان بن سعید عمری اسدی عسکری؛ او از اصحاب امام هادی و امام عسکریعلیه السلام بود و مراسم غُسل، کفن و دفن امام یازدهم را بنا به وصیت آن حضرت انجام داد. او به حکم امام عسکریعلیه السلام... پیشکاری حضرت مهدیعلیه السلام را بر عهده گرفت و تا زنده بود، این خدمت را ادامه داد.
2. ابوجعفر محمدبن عثمان بن سعید؛ وی بعد از مرگ پدر عهده دار سفارت امامعلیه السلام گردید. در زمان حضرت عسکریعلیه السلام نیز دستیار پدر بود. او کتابهایی در فقه تألیف نموده که مطالب آن را از امام یازدهم و امام دوازدهم شنیده و پاکنویس کرده بود. ابوجعفر روز
آخر جمادی الاولی 304 ه یا 305 ه در بغداد در گذشت و همان جا مدفون شد. او مدتی حدود پنجاه سال پیشکار و سفیر امام زمانعلیه السلام بود.
3. ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی؛ ابوجعفر محمدبن عثمان دو سال پیش از مرگ، مشایخ و اعیان شیعه را جمع کرد و حسین بن روح را - که سالها دستیار مورد اعتمادش بود - به جانشینی خود معرفی نمود. وی از عقلای زمان خود بود، وفاتش در شعبان 326 ه در بغداد اتفاق افتاد و در گورستان نوبختیه مدفون گردید.
4. ابوالحسن علی بن محمد سمری؛ وی بنا به وصیت حسین بن روح و به امر امام زمانعلیه السلام به سفارت و نیابت خاصه امام برگزیده شد و مدّتی نزدیک به دو سال یا سه سال رابط بین امام غایب و شیعیان بود - وفاتش در نیمه شعبان 328 ه یا 329 ه در بغداد اتفاق افتاد و در آنجا به خاک سپرده شد. بعد از وفات او، مدت غیبت صغری و عصر سفارت و نیابت خاصه پایان پذیرفت.
عثمان بن سعید بن عمری
حضرت مهدی (عج) دوازدهمین و آخرین امام از سلسله پاک امامت و ولایت الهی است. ولادت با سعادت آن حضرت مقارن با طلوع فجر جمعه نیمه شعبان سال 255 هجری در شهر سامرا به وقوع پیوست. پدر بزرگوارش امام حسن عسگری (ع) و مادر عزیزش نرجس است. آن حضرت در نام و کنیه با نیای خویش رسول الله (ص) موافقت دارد و لقبهای شریفش مهدی، حجت، قائم، منتظر، صاحب الزمان و خلف صالح است.
از آنجا که حاکمان ستمکار عباسی بر پایه نویدها و بشارتهای رسیده از رسول الله (ص) می دانستند که فرزندی به نام مهدی از امام حسن عسگری (ع) زاده خواهد شد، خروج خواهد کرد و بساط ظلم و جور را از صحن گیتی بر خواهد چید، درصدد بودند که اگر چنین نوزادی بدنیا آمد او را از بین ببرند. از این رو تولد و مراحل رشد و نمو ظاهری آن حضرت در پنهانی صورت گرفت و جز خاندان و شیعیان خاص از وجود آن حضرت آگاهی نداشتند. با وجود این امام حسن عسگری (ع) در فرصتهای مناسب در جمع اصحاب خود حضور می یافت تا شیعیان در آینده در مسئله امامت به ضلالت و گمراهی نیفتند و در دینشان ثابت و استوار باقی بمانند. سالهای اول زندگی حضرت مهدی (عج) به همین منوال گذشت تا اینکه به سال 260 هجری در سن پنج سالگی پدر عزیزش را از دست داد.
در پی این حادثه غم انگیز، امامت و رهبری شیعیان به آن حضرت انتقال یافت. حضرت در آن زمان از کمالات و دانشهای الهی همان را داشت که دیگر امامان داشتند و این مقام و منزلتی بود که خدای تعالی به حضرت عنایت فرمود. حضرت مهدی (ع) به دور از دیده مردم می زیست و با افراد اندکی معاشرت داشت.
خبر وجود فرزندی از امام حسن عسگری (ع) انتشار یافت و مأموران حکومتی به تفتیش و جستجوی خود شدت بخشیدند. در این راه آزار و اذیتهای فراوان برای خانواده حضرت عسگری (ع) فراهم آوردند. ولی تلاشهای آنان حاصلی در بر نداشت. در هر حال سلسه امامان دوازده گانه از هم نگسست و امامت الهی ادامه یافت. ولی پیگیری و تعقیب دشمن خطری بس جدی بود که جان امام دوازدهم را تهدید می کرد. همین امر و پاره ای از عوامل دیگر ایجاب می کرد که آن حضرت در غیبت به سر برند و به دور از دیده مردم زندگی کنند.
غیبت امام دوازدهم دو مرحله دارد. یکی غیبت صغری (کوتاه مدت) و دیگری غیبت کبری (دراز مدت). غیبت صغری بنا به قول مشهور از سال 260 هجری، ابتدای امامت حضرت مهدی (عج) آغاز شد و حدود 69 سال به طول انجامید. برخی عالمان چون شیخ مفید و سید محسن امین عاملی آغاز غیبت صغری را از هنگام ولادت آن حضرت به شمار آورده اند، زیرا در آن سالها نیز حضرت به دور از نظرها می زیسته است. با این حساب دوره غیبت صغری 74 سال می شود.
حضرت مهدی (عج) در دوره غیبت صغری چهار تن از اصحاب با سابقه ی امامان پیشین و شیعیان صالح خود را به عنوان سفیر معرفی کردند که هر یک پس از وفات دیگری به انجام این وظیفه بزرگ می پرداختند. این چهار تن سؤالات و مشکلات مردم را به آن حضرت عرضه می کردند و پاسخهای ایشان را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
مقدمه :
غیبت کردن به معنی نقل بدیهای یک فرد در جمعی که او در آن حضور ندارد به کار میرود. اصطلاح دیگری که معادل این معنای غیبت است، پشت سر کسی بدگویی کردن یا پشت سر کسی حرف زدن است. [۲] زمانی آن چه که پشت سر کسی گفته میشود غیبت نام میگیرد که اولاً آن فرد از شنیدنش ناراحت شود، و دوم آن که آن حرف راست باشد. اگر آن چه که پشت سر فردی گفته شده، راست نباشد، بهتان یا تهمت نام میگیرد.[۳]
از دید اسلام، غیبت کردن به معنای اخیر آن، گناه شمرده میشود.
غیبت
در حدیثی از امام صادق علیهالسلام در بارهی تعریف غیبت میخوانیم که: غیبت آن است که در باره برادر مسلمانت چیزی بگویی که خداوند آن را بر او مستور داشته است.
این نکته حائز اهمیت است که از بعضی کلمات بزرگان گاه چنین استفاده میشود که غیبت در مورد همهی مؤمنان نیست بلکه تنها در مورد کسانی است که از گناه خود پشیمانند و یا توبه کردهاند و در سرحد اعتدالند.
و اما غیبت افراد فاسق و گنهکار جایز است هر چند گناهشان پنهان باشد و گاه به این روایت از امام صادق علیهالسلام نیز استناد جستهاند که فرمود:
کسی که در روابطش با مردم ستم نکند، و در سخنانی که میگوید به مردم دروغ نگوید و از وعدههایش تخلف نجوید چنین کسی غیبتش حرام و شخصیت کامل و عدالت او ظاهر و اخوتش واجب است. امام صادق علیهالسلام میفرماید: هنگامی که فاسق تظاهر به فسق کند نه احترامی دارد و نه غیبتی و در حدیث دیگری از امام رضا (علیهالسلام) میخوانیم : من القی جلباب الحیاء فلا غیبه له کسی که چادر حیا را از سر برگیرد غیبت ندارد احادیث متعدد به خوبی نشان میدهد که اگر شخصی گناه کند و مستور باشد، غیبت او جایز نیست و غیبت شخص متظاهر به فسق نیز در خصوص آن عملی که تظاهر به آن میکند جایز است نه نسبت به تمام اعمالش. از این گذشته حرمت غیبت با دلیل عقل نیز ثابت است چرا که نوعی ظلم و ستم و افشای اسرار و ریختن آبروی مردم محسوب میشود و بیشک فرقی میان فاسق و عادل در این زمینه نیست مگر در مواردی که غیبت سبب نهی از منکر یا دفع خطر و ضرر از جامعه مسلمین گردد. و در آن هم میان فاسق و عادل تفاوتی نیست. یکی از گناهان بزرگ غیبت است. غیبت یعنی پشتسر دیگران بدگویی کردن و سخن ناخوشایند گفتن. در روایتی آمده غیبت عبارت است از بیان اموری است که خدا بر برادرت پنهان کرده است اما بیان اموری مثل عصبانیت و عجله که ظاهر هستند غیبت محسوب نمیشود باید توجه داشت که تحقق غیبت فقط به واسطهی زبان نیست بلکه غیر از گفتار بوسیلهی نوشتن و ایماء و اشاره و حرکت چشم و اعضای دیگر و هر چیزی که مقصود را بفهماند نیز محقق میشود و به همین خاطر است که گفتهاند: قلم،زبان دوم انسان است. علل و اسباب غیبت چند چیز است: 1-وقتی انسان از کسی ناراحتی دارد میخواهد با ذکر معایب او خود را راحت کند 2-همراهی با دوستان در غیبت دیگران 3-وقتی انسان کار زشتی انجام داده به خاطر اینکه مورد مذمت و نکوهش قرار نگیرد دیگری را که کار او را انجام داده است نام میبرد. 4-چون انسان میداند از شر زبان شخصی در امان نیست سعی میکند او را در نظر دیگران بیارزش جلوه دهد تا سخنانش بیتأثیر شود. 5-انسان معایب و نواقص دیگری را ذکر میکند تا برتری خود را اثبات کند. 6-انسان برای خنده آوردن دیگران شخصی را مورد غیبت قرار میدهد. 7-انسان کسانی را میبیند که مرتکب منکرات میشوند و از فرط تعجب برای دیگران بازگو میکند. 8-انسان فردی را گرفتار و مبتلا دیده، غمگین میشود و این مطلب را بازگو میکند
عذرهائی که موجب تجویز غیبت میشوند به شرح ذیل است: -1دادخواهی اگر کسی برای دادخواهی در نزد کسی که میتواند حق او را بگیرد از دیگری که بر او ظلم نموده بگونهای تظلم و دادخواهی کند که مستلزم ذکر نام او باشد اشکال ندارد . 2-استفتاء «یعنی سؤال از مجتهد برای به دست آوردن فتوای او» 3-برحذر داشتن مؤمنین از خطر و نصیحت مشورت کننده مثلاً اگر کسی برای ازدواج با زنی با انسان مشورت کند و انسان در آن زن عیبی سراغ دارد باید تذکر دهد. 4-اگر کسی به اسم یا لقبی معروف باشد که حاکی از عیب اوست و برای شناساندن او راه دیگری نباشد گفتن آن اسم یا لقب اشکال ندارد.