لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
فیزیولوژی جانوری
علم فیزیولوژی به بررسی اعمال حیاتی موجود زنده ، اندام ، بافت ، سلول و اندامکها داخل سلولی میپردازد. در فیزیولوژی نقش تغییرات محیطی اعم از تغییرات محیط داخلی و یا محیط خارجی بر فرآیندهای زیستی ، مورد مطالعه قرار میگیرد. همچنین تاثیر متقابل فرایندهای زیستی بر یکدیگر و روابط بین آنها مورد تحقیق واقع میشود.
مقدمه
فیزیولوژی یکی از مهمترین شاخههای بیولوژی است که به مطالعه اعمال حیاتی موجود زنده ، اندامها ، بافتها ، سلولها و عناصر سلول میپردازد. برای درک عمیق اعمال حیاتی ، سعی میگردد که خواص و روابط بین این اعمال و تغییراتشان در محیطهای مختلف و یا در شرایط گوناگون موجود زنده مورد بررسی قرار گیرد. فیزیولوژی ، تکامل و توسعه این اعمال در یک گونه و در یک موجود زنده و همچنین تغییرات و تطابق آنها با شرایط محیطی متغیر را مورد مطالعه قرار میدهد.
طبقه بندی فیزیولوژی
فیزیولوژی عمومی :فیزیولوژی عمومی قوانین حاکم بر پاسخ ماده زنده نسبت به تاثیرات محیطی و فرایندهای حیاتی موروثی ، همچنین پدیدههایی که موجود زنده را از غیر زنده متمایز میسازد، را مورد مطالعه قرار میدهد. از شاخههای فیزیولوژی عمومی میتوان فیزیولوژی سلولی را نام برد.
فیزیولوژی مقایسهای :فیزیولوژی مقایسهای ویژگی خاص یک عمل را در گونههای مختلف و در یک گونه در مراحل مختلف تکامل فردی مورد بررسی قرار میدهد. هدف نهایی فیزیولوژی مقایسهای که اکنون به فیزیولوژی تکاملی تغییر نام یافته است، مطالعه قوانین تکامل عملکردهای فردی و گونهای است. به غیر از فیزیولوژی عمومی و تکاملی شاخههای دیگری مثل فیزیولوژی ردههای جانوری یا گروههای جانوری (نظیر جانوران مزرعه ، پرندگان ، حشرات) و یا فیزیولوژی گونههای خاص (نظیر گوسفند و گاوها) و یا فیزیولوژی اندامهای داخلی (مثل کبد ، کلیه ، قلب) و فیزیولوژی بافتها (مثل بافت عصبی و عضلانی) وجود دارد.
فیزیولوژی تخصصی :به شاخههایی از فیزیولوژی که به مطالعه عملکرد خاصی میپردازند (مثل فیزیولوژی گوارش یا گردش خون) و اغلب به عنوان رشته مشخصی از علوم نیز شناخته میشوند، فیزیولوژی تخصصی میگویند. به تعداد گروههای مختلف موجودات زنده ، اندامها ، بافتهای مختلف و فعالیتهای گوناگون حیاتی ، فیزیولوژی تخصصی وجود دارد. فیزیولوژی انسان و جانوران عالیتر نیز از شاخههای فیزیولوژی تخصصی است که زیاد مورد مطالعه قرار گرفته است.فیزیولوژی انسانی به شاخههایی مانند فیزیولوژی کار ، فیزیولوژی تمرینات بدنی و ورزش ، فیزیولوژی تغذیه و ... تقسیم میشود.
فیزیولوژی پاتولوژیکی :شاخهای تخصصی از فیزیولوژیست است که با مسائل خاص خود از فیزیولوژی طبیعی که فرایندهای حیاتی را در فرد سالمی بررسی میکند، مشخص میشود. در این شاخه از فیزیولوژی قوانین حاکم بر علت توسعه و دوره فرایند (پاتولوژیک) در موجود زنده مورد مطالعه قرار میگیرد، یعنی به مطالعه پدیدههای اختصاصی که فعالیت حیاتی موجود بیمار را از فرد سالم مشخص میسازد، میپردازد.
روشهای تحقیق در فیزیولوژی
فیزیولوژی علمی تجربی است و فیزیولوژیست مشاهداتش را به صورت کمی و کیفی بیان میکند. فیزیولوژیست برای ثبت و اندازه گیری مشاهداتش از ابزارها و دستگاههای خیلی پیچیده استفاده میکند. این دستگاههای خیلی حساس و دقیق که توسط فیزیولوژیستهای مدرن بکار میروند، سبب بالا رفتن قدرت تفکیک اندامهای حسی میشوند. فیزیولوژزیستها فقط به مشاهده تنها اکتفا نمیکنند، بلکه تلاش میکنند علت و چگونگی وقوع فرایندهای فیزیولوژیک را کشف نمایند.تجربیات فیزیولوژی به اشکال خیلی متفاوت انجام میگیرد. اعمال حیاتی را میتوان با تغییر عوامل محیطی ، یا با قطع کامل اندام یا پیوند اندام ، قطع عصب و رگ اندام ، فیستول گذاری و کاتترگذاری و استفاده از محرکهای گوناگون مورد مطالعه قرار داد. تجربیات فیزیولوژی به دو صورت تجربه آنی و تجربه زمانبر انجام میشود. این تجربیات بیشتر بر روی جانوران صورت میگیرند تا انسان. امروزه نتایج مهم و قابل توجهی توسط کامپیوترهای مدرن بدست آمده است.
فیزیولوژی و ارتباط آن با علوم دیگر
فیزیولوژی با علوم دیگر رابطه نزدیک دارد، مثل علم فیزیک ، شیمی. فیزیولوژی و علوم بافت شناسی (هیستولوژی) ، سلول شناسی (سیتولوژی) ، تشریح (آناتومی) و ریخت شناسی (مورفولوژی) کاملا به هم وابستهاند، به هم دیگر کمک کرده و بر هم تاثیر متقابل دارند، زیرا اعمال حیاتی بدون شناخت ساختمان ممکن نیست. از طرفی نقش اعمال حیاتی بر شکلگیری ساختار بدن انکارناپذیر است. فیزیولوژی و پزشکی نیز متقابلا در پیشرفت هم موثر بودهاند. پیشرفت علم سیبرنیتیک و اختراع کامپیوترهای مدرن نیز در پیشرفت فیزیولوژی تاثیر بسزایی داشته است
فیزیولوژی باکتریها
مقدمه
باکتریها گروهی از موجودات تک یاختهای ذره بینی هستند که پوشش بیرونی نسبتا ضخیمی آنها را احاطه کرده است. این موجودات ساختار سادهای دارند و اندازه آنها بین 0.3 تا 4 میکرون است. باکتریها فاقد شبکه آندوپلاسمی ، دستگاه گلژی ، لیزوزومها ، میتوکندریها و واکوئلها هستند. اما در سیتوپلاسم آنها تعداد زیادی ریبوزوم وجود دارد و غشای پلاسمایی آنها دارای زایدههایی است، به نام مزوزوم که قاعدتا ارزش میتوکندریها را دارند.هسته باکتریها بدون غشا و هستک است و از سیتوپلاسم جدا نیست و علاوه بر آن بدون کروموزومهای غیرمشابه و جداگانه هستند. DNA در باکتریها رشته درازی است که با چسبیدن دو سر آن به هم به صورت حلقه درآمده است و غالبا فقط یک رشته غول پیکر DNA در باکتری وجود دارد که طول آن در حدود 100 میکرون است، اما این رشته به صورت کلاف در آمده و در نتیجه بسیار کوچک شده است.
بیشتر باکتریها فاقد کلروفیل هستند و متابولیسم خود را از راه شیمیوسنتز انجام میدهند. معدودی از باکتریها قادر به فتوسنتز هستند، ولی برخلاف گیاهان در واکنشهای فتوسنتز به جای اکسیژن ، گوگرد تولید میکنند. این موجودات تک یاختهای ممکن است در هنگام رشد به یکدیگر متصل شوند و تشکیلاتی شبیه به خوشه انگور ، زنجیره و یا رشته بوجود آورند و یا در نوع عالی مانند اکتینومیستها ، میسیلوم تشکیل دهند. برخی باکتریها فاقد دیواره یاختهای بوده (میکوپلاسما) و عدهای زندگی داخل یاختهای اجباری دارند.
ساختار تشریحی باکتریها
پوشینه
در بعضی باکتریها ، غلاف ژلاتینی چسبناکی دیواره اسکلتی را احاطه کرده است. این غلاف که غالبا ساختار هیدرات کربنی دارد، پوشینه نام دارد. امروزه دانشمندان معتقدند که پوشینه توسط باکتریها ساخته شده و به خارج ترشح میشود، ولی به علت تراکم بسیار زیاد و عدم قابلیت نفوذ و رطوبت پذیری به صورت پوشش در اطراف باکتری باقی میماند. جنس شیمیایی پوشینه بیشتر از پلی ساکاریدها همراه با مواد دیگر است.پوشینه ، باکتری را تا حدی از عوامل نامساعد محیط حفظ میکند. وجود پوشینه در باکتریهای بیماریزا قدرت بیماریزایی آنها را افزایش میدهد و گاه باکتریها با از دست دادن پوشینه به نوع بیآزار تبدیل میشوند. بنابراین نتیجه میشود که انواع باکتریهای پوشینهدار در برابر دفاع بدن میزبان ، مثلا عمل ریزه خواری گویچههای سفید ، بیشتر پایدارترند. برای رنگ آمیزی پوشینه از روش خاصی به نام رنگ آمیزی منفی استفاده میکنند.
تاژک
باکتریهای متحرک دارای زواید رشته مانندی به نام تاژک هستند. تاژک اندامکی است بسیار نازک که قاعده آن در سیتوپلاسم قرار داشته، از دیواره عبور میکند و در خارج باکتری قرار میگیرد. طول تاژک چند برابر طول باکتری ، ولی قطر آن کم است. تاژک از لحاظ ساختار تشریحی از سه قسمت تشکیل شده است:
رشته: بخشی که با رنگ آمیزی دیده میشود، رشته نام دارد. از نظر ساختار شیمیایی رشته متشکل از پروتئین ویژهای به نام فلاژلین است. تاژک علاوه بر آنکه عامل حرکت است، از نظر مسائل ایمنی نیز اهمیت دارد، زیرا حاوی پادگن تاژکی یا H است. پادگن H نست به دما حساس است. تفاوت این پادگن در اعضای یک نوع باکتری ، مربوط به تفاوت آمینو اسیدهای تشکیل دهنده آن است. هرگاه در محلولی تاژک به علت تحریک مکانیکی یا عامل دیگری از بین برود، تاژک جدیدی به سرعت ساخته میشود.
قلاب: انتهای رشته در طرف باکتری به قسمت پهنتری به نام قلاب متصل میشود که اندکی حالت خمیده دارد. قلاب به صورت ساختار مارپیچی بوده و احتمالا دارای الیاف درهم بافته پروتئینی است.
پیکر پایه: این بخش از تاژک ، قلاب و رشته را به دیواره یاخته و غشای سیتوپلاسمی متصل میکند. پیکر پایه از محور کوچکی تشکیل یافته است که از مرکز چند جفت حلقه میگذرد. تعداد این حلقهها در باکتریهای گرم منفی ، دو جفت و در باکتریهای گرم مثبت ، یک جفت است در باکتریهای گرم منفی جفت بالایی متشکل از دو حلقه است که به ترتیب در بخش لیپو پلی ساکارید و لایه پپتیدوگلیکان متمرکزند و جفت پایینی نیز که شامل دو حلقه است، به غشای سیتوپلاسمی قلاب میشود. باکتریهای گرم مثبت فاقد حلقه در جفت بالاییاند.
مژک
بعضی از انواع باکتریهای گرم منفی علاوه بر تاژک ضمایم کوچکی به نام مژک دارند. مژکها ، کوچکتر ، کوتاهتر و پرشمارتر از تاژکها هستند و ضمنا حرکت یکنواخت موجی نیز ندارند. مژکها بر حسب نوع عمل به دو دسته تقسیم میشوند:
مژکهای معمولی: مژکهای معمولی عامل چسبندگی بوده و بر چند نوعاند. این نوع مژکها با چسبیدن به سطوح یاختههای جانوری و گیاهی و حتی مواد جامد باعث مهاجرت باکتری به طرف منابع سرشار از مواد غذایی میشوند و علاوه بر این ، عامل بیماریزایی میباشند. همچنین دارای خاصیت پادگنی هستند، ولی نوع پادگن آنها با پادگن تاژک متفاوت است.
مژک جنسی: این نوع مژک از انواع بلندتر و ضخیمتر است. تعداد مژکهای جنسی اندک است. مژکها به صورت لولههایی تو خالی از جنس پروتئین هستند، این لوله به ساختار تکمهای شکلی در غشای سیتوپلاسمی منتهی میشود و دارای جایگاههای جذب اختصاصی برای برخی از ویروسهای باکتریایی است. تارهای جنسی در عمل آمیختگی نقش دارند.
دیواره
ساختار دیواره باکتری یکی از بارزترین خصوصیات تک یاختهایهای واجد هسته پراکنده است. دیواره باکتری بلافاصله در قسمت بیرونی پرده سیتوپلاسمی قرار دارد و یاخته را از بیرون کاملا میپوشاند. هرچند جزئیات ساختار شیمیایی دیواره باکتریها در انواع مختلف ، متفاوت است، ولی چارچوب اصلی آن در تمام باکتریها یکسان بوده و از سه قسمت تشکیل شده است:
اسکلت پلی ساکاریدی: از دو نوع واحد ساختاری به نام ان استیل گلوکز آمین و ان استیل مورامیک اسید تشکیل شده که بطور متناوب بوسیله اتصال بتا _ 1 ، 4 به یکدیگر متصل هستند. این ساختار در تمام باکتریها یکسان است.
زنجیرههای تتراپپتیدی: این زنجیرهها به مولکول ان استیل مورامیک اسید متصل هستند. هرچند ترکیب آمینو اسیدهای زنجیره در یک گونه ثابت است، ولی در گونههای متفاوت گوناگونیهایی به چشم میخورد.
پلهای عرضی: این پلها از نوع پلی پپتید هستند و در انواع باکتریها ، ساختار متفاوتی دارند. پلهای عرضی جایگاه انتهای یک زنجیره تترا پپتیدی را به جایگاه سوم زنجیره مجاور متصل میکنند. باکتریها را بر اساس ساختار دیواره به دو گروه باکتریهای گرم مثبت و گرم منفی تقسیم میکنند. در باکتریهای گرم مثبت ، قسمت اعظم آن از موکو پپتید تشکیل شده و ساختاری چند لایه دارد.دیواره یاختههای گرم مثبت دارای مقادیر قابل ملاحظهای از اسیدهای تیکوئیک است و به علت آنکه به سطح یاخته بار منفی میدهد، در تعیین موادی که وارد یاخته میشوند، نقش دارد. ضخامت لایه موکو پپتید دیواره در باکتریهای گرم منفی کمتر از باکتریهای گرم مثبت است. باکتریهای گرم منفی فاقد اسیدهای تیکوئیک هستند و سطح بیرونی موکو پپتید را لایههایی میپوشانند که به ترتیب عبارتند از: لایه لیپوپروتئین ، غشای بیرونی و لایه لیپوپلی ساکارید.
غشای سیتوپلاسمی
غشای باکتری به صورت پرده نازکی در داخل دیواره باکتری قرار دارد و سیتوپلاسم را کاملا دربرمیگیرد. غشا از لحاظ ساختار شیمیایی از ترکیبات لیپیدی حاوی فسفاتید _ پروتئین و مقدار بسیار کمی مواد قندی تشکیل شده و به آسانی رنگهای بازی را به خود جذب میکند. در غشای سیتوپلاسمی پروکاریوتها ، استرول وجود ندارد. فضای بین غشای سیتوپلاسمی و دیواره را پرپیلاسم مینامند.ساختار غشای سیتوپلاسمی باکتریها همانند سایر یاختهها متشکل از مولکولهای چربی و پروتئین است. غشا ، نیمه تراوا است. معمولا مولکولهای کوچک میتوانند از غشا عبور کنند، ولی مولکولهای بزرگ ابتدا توسط آنزیمهای خارجی باکتری به مولکولهای کوچکتر تبدیل و سپس جذب غشا میشوند. غشا در جذب و دفع مواد ، رنگ پذیری باکتریها و تقسیم یاختهای نقش دارد.
مزوزومها
مزوزوم از فرورفتگی غشای سیتوپلاسمی به درون سیتوپلاسم و اغلب در محل تقسیم دیواره بوجود میآید. مزوزوم در باکتریهای گرم مثبت ، بزرگتر از باکتریهای گرم منفی است و تعداد مزوزومها در باکتریها یک یا چند عدد است. مزوزوم در عمل تقسیم DNA ، تقسیم یاختهای و همچنین تبدیل باکتری به هاگ دخالت دارد.
سیتوپلاسم
در سیتوپلاسم باکتری قسمتهای زیر قابل تشخیصاند:
ریبوزوم: ریبوزومها ذراتی کروی به قطر 200 آنگستروم هستند که در سیتوپلاسم پراکندهاند. ریبوزومها از پروتئین و اسید ریبونوکلئیک تشکیل شدهاند و در سنتز پروتئین نقش مهمی دارند. ریبوزوم باکتریها از ریبوزوم یوکاریوتها کوچکتر است.
مواد ذخیرهای: مواد ذخیرهای شامل دانههای ولوتین ، لیپید ، گلیکوژن ، نشاسته و گوگرد است. این مواد به هنگام کمبود مواد غذایی به حداقل اندازه خود میرسد.
ماده زمینه: در ماده زمینه ذرات ریبوزوم و مواد ذخیرهای یاخته در مایعی به نام ماتریکس شناورند. ماده زمینه عبارتست از: آب و یونهای کانی ، آمینو اسیدها ، نوکلئوتیدها ، لیپید ، پروتئین ، کربوهیدرات ، سیتوپلاسم فاقد شبکه آندوپلاسمی ، میتوکندری ، دستگاه گلژی ، واکوئل و فعالیتهایی نظیر جنبش سیتوپلاسمی و حرکت آمیبی است.
کروماتوفور (باکتریهای فتوسنتز کننده): کروماتوفور دستگاه فتوسنتزی موجودات زنده در تیلاکوئیدها یا کیسهها قرار دارد. در گیاهان تیلاکوئید در درون کلروپلاستها جای دارند. در باکتریهای فتوسنتز کننده قطعهای که ویژه دریافت نور است، در داخل غشای یاختهای کیسههایی به نام کروماتوفور قرار دارد. این کیسهها از گسترش غشای سیتوپلاسمی بوجود میآیند. در باکتریهای سبز گوگردی دستگاه فتوسنتزی در کیسههای درونی قرار دارند که به غشای سیتوپلاسمی متصل نیستند.
ماده ژنتیکی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
فرآیند های فیزیولوژی تولید مثل در دام ها
عباس فرشاد، بهروز خلیلی و پریسا فاضلی
بترتیب استادیار ودانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده کشاورزی - دانشگاه کردستان
فرایند تولید مثل شامل مجموعه ای از وقایع فیزیولوژیکی می باشد که هر واقعه در زمان مناسب خود اتفاق می افتد. دستگاه غدد درون ریز از طریق تولید هورمونها مسئول کنترل زمان بندی این وقایع می باشد. فرآیند تولید مثل در دام های مزرعه ای به عنوان یکی از مهمترین بخش های نظام دامداری ودامپروری ازجایگاهی ویژه برخوردار است. علت این اهمیت را می توان در حفظ و نگهداری نسل، آماده نمودن بستری مناسب برای برنامه های اصلاح نژاد، پرواربندی و دوره های منظم شیرواری جستجو نمود. اگر فرآیند فیزیولوژی تولید مثل تحت تاثیر شرایط نامساعد محیطی قرار داشته باشد احتمالا" در ادامه نسل ها مشکلات زیادی بوجود آمده و حیوانات در خطر انقراض قرار می گیرند. فشار های فیزیولوژیکی ناشی از استرس گرمایی، دوره آبستنی (بخصوص در اواخر ) و دوره شیرواری نقش بسزایی در کاهش ظرفیت های تولید مثلی دام های ماده دارند.
مطالعات نشان می دهد که درجه حرارت بالای 27 درجه سانتی گراد بر روی مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی و عملکرد تولید مثلی تأ ثیر دارد. لذا تغییرات محیطی نظیر تهویه هوا، خنک کننده های تبخیری و موضعی، ایجاد سایبان، آب خنک و تازه و کاهش فیبر در غذای مصرفی در ساعات گرم روز از عوامل کاهش اثرات زیان آور استرس گرمایی هستند. صفات تولید مثلی در مقایسه با دیگر صفات مانند میزان رشد یا تولید شیر بیشتر تحت تأثیر عوامل محیطی هستند.
سایرعوامل تاثیر گذار بر فرایند فیزیولوژی تولید مثل دام عبارتند از:
تغذیه:
علاوه بر آب و هوا تغذیه نقش بسیار مهم و تاثیر گذاری بر صفات تولید مثلی دارد. اغلب مشکلات بوجود آمده در تولید مثل ناشی از عدم توازن انرژی جیره می باشد. در هنگام توازن منفی انرژی، متابولیسم غده پستانی نسبت به فعالیت تخمدانی از اولویت بر خوردار بوده و در نتیجه تغییر در کارکرد تخمدان در بروز علائم فحلی بسیار موثر خواهد بود. توازن منفی انرژی سبب کاهش وزن دام گردیده و اثر ممانعت کننده بر رشد و تکامل فولیکولی دارد. حتی ممکن است باعث طولانی شدن روزهای باز و تلقیح دوباره گردد لذا تأمین میزان خوراک از نظر انرژی و پروتئین و سایر مواد مغذی، قابل هضم بودن خوراک و همچنین میزان احتمالی مواد زیان آور از عوامل مؤثر تغذیه می باشند که صفات تولید مثلی را تحت تأثیر قرار می دهند. بنابراین تأمین نیازهای دام باید با شرایط و وضعیت تولیدی دام مناسب باشد. علاوه بر این تغذیه می تواند اثرات مهمی بر فرایند تولید مثل داشته باشد که مهمترین آنها عبارتند از:
طولانی شدن بلوغ جنسی، ضعف و کاهش در تولید تخمک و اسپرم، به طوری که حیوان ماده یا باردار نشده یا نتاج کمتری نسبت به حالت طبیعی تولید می کند.
تأخیر در ظهور علائم فحلی، کاهش فعالیت فولیکولی و آزاد نشدن بموقع تخمک از اثرات تغذیة نامناسب می باشد.
افزایش میزان خوراک در گوسفند "فلاشینگ" تأثیر تحریک کننده بر روی فعالیت های تخمدانی نشان داده است. این تاثیر گذاری بر روی دیگر دام ها نسبی می باشد.
در گاوهای سنگین تر بجز دام های بسیار چاق، نتایج باروری بهتر از دام هایی بوده است که در وضعیت کاهش وزن قرار داشتند.
اگرچه تغذیه جنین توسط مادر در اولویت قرار دارد، اما کمبود مواد غذایی، به خصوص دراواخر( یک سوم ) دوره آبستنی عامل بدنیا آمدن نتاج بسیار ضعیف می باشد.
پرورش و نگهداری:
در رابطه با اثرات روند پرورش و نگهداری بر فرایند فیزیولوژی تولید مثل می توان به نمونه های زیراشاره نمود:
عوامل تنش آور از قبیل حرارت بالا (گرمای شدید)، نحوه انتقال دام و فشار های اجتماعی در گله بر راندمان تولید مثلی اثر منفی دارد..
فشار های روانی تأثیر بسیار زیادی بر روی سقط جنین دارند.
نحوه نگهداری بصورت فردی یا گله ای، آزاد در مراتع یا مهار شده در سالن، از دیگر عوامل و روش های پرورشی می باشند که در بروز فحلی تأثیر دارند. بعنوان مثال نگهداری میش در کنار قوچ بر روی بروز فحلی مؤثر است.
بهداشت و درمان دام:
بهداشت و درمان بموقع دام یکی از شروط بسیار مهم در کسب نتیجة عالی در میزان راندمان تولید مثل محسوب می شود. تزریق به موقع واکسن، کمک های مناسب زایمانی، درمان بیماری های تناسلی و عمومی، حتی سم چینی به موقع و مناسب از ضروریات امر بهداشت و درمان دام محسوب می شوند.
بنابراین کنترل عوامل محیطی و میزان تواناییهای مدیر دامداری می تواند باعث موفقیت در نتیجة افزایش راندمان تولید مثل و اقتصادی بودن فعالیت دامداری شود.
اصلاح نژاد:
از دیگر عوامل تاثیر گذار بر صفات تولید مثل تغییر ساختار ژنتیکی دامها در طی 12000 سال گذشته توسط انسان است که اهلی کردن دام شروع و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
فرآیند های فیزیولوژی تولید مثل در دام ها
عباس فرشاد، بهروز خلیلی و پریسا فاضلی
بترتیب استادیار ودانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده کشاورزی - دانشگاه کردستان
فرایند تولید مثل شامل مجموعه ای از وقایع فیزیولوژیکی می باشد که هر واقعه در زمان مناسب خود اتفاق می افتد. دستگاه غدد درون ریز از طریق تولید هورمونها مسئول کنترل زمان بندی این وقایع می باشد. فرآیند تولید مثل در دام های مزرعه ای به عنوان یکی از مهمترین بخش های نظام دامداری ودامپروری ازجایگاهی ویژه برخوردار است. علت این اهمیت را می توان در حفظ و نگهداری نسل، آماده نمودن بستری مناسب برای برنامه های اصلاح نژاد، پرواربندی و دوره های منظم شیرواری جستجو نمود. اگر فرآیند فیزیولوژی تولید مثل تحت تاثیر شرایط نامساعد محیطی قرار داشته باشد احتمالا" در ادامه نسل ها مشکلات زیادی بوجود آمده و حیوانات در خطر انقراض قرار می گیرند. فشار های فیزیولوژیکی ناشی از استرس گرمایی، دوره آبستنی (بخصوص در اواخر ) و دوره شیرواری نقش بسزایی در کاهش ظرفیت های تولید مثلی دام های ماده دارند.
مطالعات نشان می دهد که درجه حرارت بالای 27 درجه سانتی گراد بر روی مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی و عملکرد تولید مثلی تأ ثیر دارد. لذا تغییرات محیطی نظیر تهویه هوا، خنک کننده های تبخیری و موضعی، ایجاد سایبان، آب خنک و تازه و کاهش فیبر در غذای مصرفی در ساعات گرم روز از عوامل کاهش اثرات زیان آور استرس گرمایی هستند. صفات تولید مثلی در مقایسه با دیگر صفات مانند میزان رشد یا تولید شیر بیشتر تحت تأثیر عوامل محیطی هستند.
سایرعوامل تاثیر گذار بر فرایند فیزیولوژی تولید مثل دام عبارتند از:
تغذیه:
علاوه بر آب و هوا تغذیه نقش بسیار مهم و تاثیر گذاری بر صفات تولید مثلی دارد. اغلب مشکلات بوجود آمده در تولید مثل ناشی از عدم توازن انرژی جیره می باشد. در هنگام توازن منفی انرژی، متابولیسم غده پستانی نسبت به فعالیت تخمدانی از اولویت بر خوردار بوده و در نتیجه تغییر در کارکرد تخمدان در بروز علائم فحلی بسیار موثر خواهد بود. توازن منفی انرژی سبب کاهش وزن دام گردیده و اثر ممانعت کننده بر رشد و تکامل فولیکولی دارد. حتی ممکن است باعث طولانی شدن روزهای باز و تلقیح دوباره گردد لذا تأمین میزان خوراک از نظر انرژی و پروتئین و سایر مواد مغذی، قابل هضم بودن خوراک و همچنین میزان احتمالی مواد زیان آور از عوامل مؤثر تغذیه می باشند که صفات تولید مثلی را تحت تأثیر قرار می دهند. بنابراین تأمین نیازهای دام باید با شرایط و وضعیت تولیدی دام مناسب باشد. علاوه بر این تغذیه می تواند اثرات مهمی بر فرایند تولید مثل داشته باشد که مهمترین آنها عبارتند از:
طولانی شدن بلوغ جنسی، ضعف و کاهش در تولید تخمک و اسپرم، به طوری که حیوان ماده یا باردار نشده یا نتاج کمتری نسبت به حالت طبیعی تولید می کند.
تأخیر در ظهور علائم فحلی، کاهش فعالیت فولیکولی و آزاد نشدن بموقع تخمک از اثرات تغذیة نامناسب می باشد.
افزایش میزان خوراک در گوسفند "فلاشینگ" تأثیر تحریک کننده بر روی فعالیت های تخمدانی نشان داده است. این تاثیر گذاری بر روی دیگر دام ها نسبی می باشد.
در گاوهای سنگین تر بجز دام های بسیار چاق، نتایج باروری بهتر از دام هایی بوده است که در وضعیت کاهش وزن قرار داشتند.
اگرچه تغذیه جنین توسط مادر در اولویت قرار دارد، اما کمبود مواد غذایی، به خصوص دراواخر( یک سوم ) دوره آبستنی عامل بدنیا آمدن نتاج بسیار ضعیف می باشد.
پرورش و نگهداری:
در رابطه با اثرات روند پرورش و نگهداری بر فرایند فیزیولوژی تولید مثل می توان به نمونه های زیراشاره نمود:
عوامل تنش آور از قبیل حرارت بالا (گرمای شدید)، نحوه انتقال دام و فشار های اجتماعی در گله بر راندمان تولید مثلی اثر منفی دارد..
فشار های روانی تأثیر بسیار زیادی بر روی سقط جنین دارند.
نحوه نگهداری بصورت فردی یا گله ای، آزاد در مراتع یا مهار شده در سالن، از دیگر عوامل و روش های پرورشی می باشند که در بروز فحلی تأثیر دارند. بعنوان مثال نگهداری میش در کنار قوچ بر روی بروز فحلی مؤثر است.
بهداشت و درمان دام:
بهداشت و درمان بموقع دام یکی از شروط بسیار مهم در کسب نتیجة عالی در میزان راندمان تولید مثل محسوب می شود. تزریق به موقع واکسن، کمک های مناسب زایمانی، درمان بیماری های تناسلی و عمومی، حتی سم چینی به موقع و مناسب از ضروریات امر بهداشت و درمان دام محسوب می شوند.
بنابراین کنترل عوامل محیطی و میزان تواناییهای مدیر دامداری می تواند باعث موفقیت در نتیجة افزایش راندمان تولید مثل و اقتصادی بودن فعالیت دامداری شود.
اصلاح نژاد:
از دیگر عوامل تاثیر گذار بر صفات تولید مثل تغییر ساختار ژنتیکی دامها در طی 12000 سال گذشته توسط انسان است که اهلی کردن دام شروع و تا به امروز ادامه دارد. درفرآیند اهلی شدن ازتغییر ترکیبات ژنتیکی گونه های مختلف، فقط تعدادی اندکی اهلی و بوجود آورنده کلیة دام های اهلی امروزی می باشند.
نسبت به شرایط زیست محیطی و در مراحل آغازین اهلی شدن، دام هایی که قدرت سازگاری بالا و نسبت به شرایط محیطی مقاوم تر بودند انتخاب و سپس تغییر رفتارهای کلی دام ها از قبیل رفتارهای جنسی و تغذیه ای آغاز شده است. در ادامه پرورش دام ها، روند اصلاح نژاد صفات مختلف ابعاد گسترده تری یافته و در ارتباط با شرایط زیست محیطی مورد توجه قرار گرفتند. لذا در چرخه اهلی شدن و انتخاب (اصلاح نژاد)، فیزیولوژی تولید مثل نیز تحت تاثیر قرار گرفت. بعنوان مثال فیزیولوژی تولید مثل فصلی موجود در بعضی از نژادهای گاو و خوک وحشی به فعالیت جنسی غیر فصلی تغییر یافت. این نوسانات امروزه حتی در گونه های اهلی از قبییل گوسفند، بز و اسب دیده می شود، هر چند فصلی بودن دام های با تولید مثل فصلی نسبت به همگونه های وحشی خود ضعیف تر می باشد.
تأثیر فرآیند های اهلی شدن و اصلاح نژاد بر روی دامها به گونه ای بود که امروزه فعالیت تخمدانی در خوک در طول سال مشاهده می گردد. همچنین تعداد جسم زرد آن ها به 15- 14 عدد افزایش یافته است. تعداد توله های پرورش یافته نیزحتی با توجه به میزان تلفات بالا 12-
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
فصل 2
فیزیولوژی تولید و بلوغ اسپرم:
« Spermatogenesis and Maturation »
« of Spermatoza »
تولید اسپرم یا اسپرم سازی، فرایندی است که در لوله های اسپرم ساز انجام می شود. میزان تولید اسپرم در گاوهای گوشتی 4 میلیارد و در گاوهای شیری 7 میلیارد در روز می باشد. تولید واقعی اسپرم ممکن است 50 تا 100% بیشتر از این مقادیر باشد، زیرا تمام اسپرمهای تولید شده را نمی توان جمع آوری نمود.
اسپرمها بعد از تشکیل در مجاری یا لوله های اسپرم ساز، از طریق شبکه بیضه ای و مجاری آوران به داخل جنب بیضه وارد می شوند. جنب بیضه محلی است که اسپرمها در آن ذخیره میشود و در طول مدت ذخیره شدن بالغ شده و قابلیت بارور کنندگی پیدا می کنند. بعد از بلوغ اسپرم سازی به صورت یک فرایند مداوم در تمام طول زندگی حیوان نر در می آید. تغییراتی که ممکن است در تولید اسپرم اتفاق افتد در تمام گونه ها مربوط به درجه حرارت محیطی و در قوچ مربوط به نور است. عمل متقابل FSH و LH و تستوسترون برای ادامه اسپرم سازی ضروری است.
بلوغ ( Puflerty )
بطور کلی بلوغ در حیوان نر از زمان تولید اسپرم شروع می شود. اگر بلوغ به عنوان زمانی که اسپرمهای بارور در منی وجود دارد تعریف شود، سن بلوغ در گاوهای نر 10 تا 12 ماهگی خواهد بود. با این وجود چندین هفته قبل از ظهور در انزال، اسپرمها در لوله های اسپرمساز تشکیل می شوند. در گاو نر از زمان تشکیل اسپرم در لوله های اسپرم ساز تا ظهور آن در انزال، 10 روز طول می کشد.
وجود هورمون LH برای رشد و فعالیت سلولهای بینابینی ضروری است. اگرچه در نزدیکی بلوغ اثرات تشدید کنندگی FSH و پرولاکتین نیز گزارش شده است. ظاهراً FSH و پرولاکتین نرهای جوان با افزایش و نگهداری جایگاه های گیرنده LH ، سلولهای بینابینی را نسبت به هورمون LH حساستر و تأثیرپذیرتر می کند. با رشد سلولهای بینابینی و فعال شدن آنها، افزایش غلظت تستوسترون باعث ایجاد قسمت اعظم تغییرات مربوط به بلوغ می گردد. همکاری تستوسترون و FSH باعث رشد سلولهای سرتولی، تولید پروتئین جاذب آندروژن و آماده نمودن لوله های اسپرم ساز برای تولید اسپرم می شود.
در گاوهای نر، کل تولید اسپرم حداقل تا 3 سالگی افزایش می یابد. همبستگی زیادی بین اندازه بیضه ها و کل تولید اسپرم وجود دارد. هر عامل محیطی مضر که سرعت رشد را کاهش دهد، بلوغ را به تأخیر می اندازد.
مراحل تولید اسپرم یا اسپرم سازی The Process of Spermatogenesis :
اسپرم سازی را می توان به دو مرحله متمایز تقسیم نمود. اولین مرحله یا اسپرماتوسیتوژنر یک سری تقسیماتی است که در حین تشکیل اسپرماتیدها از اسپرماتوگونیومها صورت می گیرد. مرحله دوم یا اسپرمیوژنر مرحله ای است که طی آن اسپرماتیدها دستخوش تغییر در شکل و ساختمان (متامورفوز) شده و اسپرمها را بوجود می آورند. این فرایندها بطور کامل در گاوهای نر 56 تا 63 روز می باشد. با پیشرفت اسپرماتوژنر سلولهای جنسی در حال رشد از غشای قاعده ای لوله های اسپرم ساز به داخل این مجاری مهاجرت می کنند.
اسپرماتوسیتوژنز Spermatocytagenrlir :
در غشای قاعده ای لوله های اسپرم ساز دو نوع سلول وجود دارد: 1- سلولهای سرتولی (سلولهای غذا دهنده). 2- سلولهای سوماتیک (سلولهای بدنی) که بزرگترند و کم شمارترند و در حین اسپرماتوسیتوژنز نقش نگهدارنده و تقویت کننده دارند. اسپرماتوگونیومها سلولهایی به اندازه کوچکتر و تعداد بیشترند و در واقع گامت های بالقوه می باشند.
سلولهای زاینده اصلی بعد از مهاجرمت به بیضه های جنین و قبل از تشکیل گونوسیتها دستخوش تقسیمات میتوزی می شوند. گونوموسیت ها قبل از بلوغ به صورت اسپرماتوگونیومها AO یا سلولهای اصلی که تمام اسپرماتوگونیومهای دیگر از آنها منشاء می گیرند، تمایز حاصل میکنند. اسپرماتوگونیومهای A0 و A1 و A2 در طول غشای قاعده ای لوله های اسپرمساز قرار دارند. اسپرماتوونیوم A2 تقسیم شده و یک اسپرماتوگونیوم غیر فعال (A1) و یک اسپرماتوگونیوم فعال (A3) بوجود می آورد.
از اسپرماتید در حین تشکیل دم، یک قطره سیتوپلاسمی بر روی گردن اسپرم تشکیل میشود. میتوکندری های اسپرم ماتید، بصورت مارپیچی در اطراف قسمت فوقانی دم آن تشکیل شده و غلاف میتوکندری را بوجود می آورند. اسپرمی که جدیداً بوجود آمده است، از سلولهای سرتولی جدا شده و یا فشار از طریق مجرای مرکزی مجاری اسپرم ساز به داخل شبکه بیضه ای رانده می شود. اسپرم سلولهای منحصر بفردی اند که سیتوپلاسم نداشته و بعد از فرایند بلوغ قادرند به سمت جلو حرکت کنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
فیزیولوژی جانوری
علم فیزیولوژی به بررسی اعمال حیاتی موجود زنده ، اندام ، بافت ، سلول و اندامکها داخل سلولی میپردازد. در فیزیولوژی نقش تغییرات محیطی اعم از تغییرات محیط داخلی و یا محیط خارجی بر فرآیندهای زیستی ، مورد مطالعه قرار میگیرد. همچنین تاثیر متقابل فرایندهای زیستی بر یکدیگر و روابط بین آنها مورد تحقیق واقع میشود.
مقدمه
فیزیولوژی یکی از مهمترین شاخههای بیولوژی است که به مطالعه اعمال حیاتی موجود زنده ، اندامها ، بافتها ، سلولها و عناصر سلول میپردازد. برای درک عمیق اعمال حیاتی ، سعی میگردد که خواص و روابط بین این اعمال و تغییراتشان در محیطهای مختلف و یا در شرایط گوناگون موجود زنده مورد بررسی قرار گیرد. فیزیولوژی ، تکامل و توسعه این اعمال در یک گونه و در یک موجود زنده و همچنین تغییرات و تطابق آنها با شرایط محیطی متغیر را مورد مطالعه قرار میدهد.
طبقه بندی فیزیولوژی
فیزیولوژی عمومی :فیزیولوژی عمومی قوانین حاکم بر پاسخ ماده زنده نسبت به تاثیرات محیطی و فرایندهای حیاتی موروثی ، همچنین پدیدههایی که موجود زنده را از غیر زنده متمایز میسازد، را مورد مطالعه قرار میدهد. از شاخههای فیزیولوژی عمومی میتوان فیزیولوژی سلولی را نام برد.
فیزیولوژی مقایسهای :فیزیولوژی مقایسهای ویژگی خاص یک عمل را در گونههای مختلف و در یک گونه در مراحل مختلف تکامل فردی مورد بررسی قرار میدهد. هدف نهایی فیزیولوژی مقایسهای که اکنون به فیزیولوژی تکاملی تغییر نام یافته است، مطالعه قوانین تکامل عملکردهای فردی و گونهای است. به غیر از فیزیولوژی عمومی و تکاملی شاخههای دیگری مثل فیزیولوژی ردههای جانوری یا گروههای جانوری (نظیر جانوران مزرعه ، پرندگان ، حشرات) و یا فیزیولوژی گونههای خاص (نظیر گوسفند و گاوها) و یا فیزیولوژی اندامهای داخلی (مثل کبد ، کلیه ، قلب) و فیزیولوژی بافتها (مثل بافت عصبی و عضلانی) وجود دارد.
فیزیولوژی تخصصی :به شاخههایی از فیزیولوژی که به مطالعه عملکرد خاصی میپردازند (مثل فیزیولوژی گوارش یا گردش خون) و اغلب به عنوان رشته مشخصی از علوم نیز شناخته میشوند، فیزیولوژی تخصصی میگویند. به تعداد گروههای مختلف موجودات زنده ، اندامها ، بافتهای مختلف و فعالیتهای گوناگون حیاتی ، فیزیولوژی تخصصی وجود دارد. فیزیولوژی انسان و جانوران عالیتر نیز از شاخههای فیزیولوژی تخصصی است که زیاد مورد مطالعه قرار گرفته است.فیزیولوژی انسانی به شاخههایی مانند فیزیولوژی کار ، فیزیولوژی تمرینات بدنی و ورزش ، فیزیولوژی تغذیه و ... تقسیم میشود.
فیزیولوژی پاتولوژیکی :شاخهای تخصصی از فیزیولوژیست است که با مسائل خاص خود از فیزیولوژی طبیعی که فرایندهای حیاتی را در فرد سالمی بررسی میکند، مشخص میشود. در این شاخه از فیزیولوژی قوانین حاکم بر علت توسعه و دوره فرایند (پاتولوژیک) در موجود زنده مورد مطالعه قرار میگیرد، یعنی به مطالعه پدیدههای اختصاصی که فعالیت حیاتی موجود بیمار را از فرد سالم مشخص میسازد، میپردازد.
روشهای تحقیق در فیزیولوژی
فیزیولوژی علمی تجربی است و فیزیولوژیست مشاهداتش را به صورت کمی و کیفی بیان میکند. فیزیولوژیست برای ثبت و اندازه گیری مشاهداتش از ابزارها و دستگاههای خیلی پیچیده استفاده میکند. این دستگاههای خیلی حساس و دقیق که توسط فیزیولوژیستهای مدرن بکار میروند، سبب بالا رفتن قدرت تفکیک اندامهای حسی میشوند. فیزیولوژزیستها فقط به مشاهده تنها اکتفا نمیکنند، بلکه تلاش میکنند علت و چگونگی وقوع فرایندهای فیزیولوژیک را کشف نمایند.تجربیات فیزیولوژی به اشکال خیلی متفاوت انجام میگیرد. اعمال حیاتی را میتوان با تغییر عوامل محیطی ، یا با قطع کامل اندام یا پیوند اندام ، قطع عصب و رگ اندام ، فیستول گذاری و کاتترگذاری و استفاده از محرکهای گوناگون مورد مطالعه قرار داد. تجربیات فیزیولوژی به دو صورت تجربه آنی و تجربه زمانبر انجام میشود. این تجربیات بیشتر بر روی جانوران صورت میگیرند تا انسان. امروزه نتایج مهم و قابل توجهی توسط کامپیوترهای مدرن بدست آمده است.
فیزیولوژی و ارتباط آن با علوم دیگر
فیزیولوژی با علوم دیگر رابطه نزدیک دارد، مثل علم فیزیک ، شیمی. فیزیولوژی و علوم بافت شناسی (هیستولوژی) ، سلول شناسی (سیتولوژی) ، تشریح (آناتومی) و ریخت شناسی (مورفولوژی) کاملا به هم وابستهاند، به هم دیگر کمک کرده و بر هم تاثیر متقابل دارند، زیرا اعمال حیاتی بدون شناخت ساختمان ممکن نیست. از طرفی نقش اعمال حیاتی بر شکلگیری ساختار بدن انکارناپذیر است. فیزیولوژی و پزشکی نیز متقابلا در پیشرفت هم موثر بودهاند. پیشرفت علم سیبرنیتیک و اختراع کامپیوترهای مدرن نیز در پیشرفت فیزیولوژی تاثیر بسزایی داشته است
فیزیولوژی باکتریها
مقدمه
باکتریها گروهی از موجودات تک یاختهای ذره بینی هستند که پوشش بیرونی نسبتا ضخیمی آنها را احاطه کرده است. این موجودات ساختار سادهای دارند و اندازه آنها بین 0.3 تا 4 میکرون است. باکتریها فاقد شبکه آندوپلاسمی ، دستگاه گلژی ، لیزوزومها ، میتوکندریها و واکوئلها هستند. اما در سیتوپلاسم آنها تعداد زیادی ریبوزوم وجود دارد و غشای پلاسمایی آنها دارای زایدههایی است، به نام مزوزوم که قاعدتا ارزش میتوکندریها را دارند.هسته باکتریها بدون غشا و هستک است و از سیتوپلاسم جدا نیست و علاوه بر آن بدون کروموزومهای غیرمشابه و جداگانه هستند. DNA در باکتریها رشته درازی است که با چسبیدن دو سر آن به هم به صورت حلقه درآمده است و غالبا فقط یک رشته غول پیکر DNA در باکتری وجود دارد که طول آن در حدود 100 میکرون است، اما این رشته به صورت کلاف در آمده و در نتیجه بسیار کوچک شده است.
بیشتر باکتریها فاقد کلروفیل هستند و متابولیسم خود را از راه شیمیوسنتز انجام میدهند. معدودی از باکتریها قادر به فتوسنتز هستند، ولی برخلاف گیاهان در واکنشهای فتوسنتز به جای اکسیژن ، گوگرد تولید میکنند. این موجودات تک یاختهای ممکن است در هنگام رشد به یکدیگر متصل شوند و تشکیلاتی شبیه به خوشه انگور ، زنجیره و یا رشته بوجود آورند و یا در نوع عالی مانند اکتینومیستها ، میسیلوم تشکیل دهند. برخی باکتریها فاقد دیواره یاختهای بوده (میکوپلاسما) و عدهای زندگی داخل یاختهای اجباری دارند.
ساختار تشریحی باکتریها
پوشینه
در بعضی باکتریها ، غلاف ژلاتینی چسبناکی دیواره اسکلتی را احاطه کرده است. این غلاف که غالبا ساختار هیدرات کربنی دارد، پوشینه نام دارد. امروزه دانشمندان معتقدند که پوشینه توسط باکتریها ساخته شده و به خارج ترشح میشود، ولی به علت تراکم بسیار زیاد و عدم قابلیت نفوذ و رطوبت پذیری به صورت پوشش در اطراف باکتری باقی میماند. جنس شیمیایی پوشینه بیشتر از پلی ساکاریدها همراه با مواد دیگر است.پوشینه ، باکتری را تا حدی از عوامل نامساعد محیط حفظ میکند. وجود پوشینه در باکتریهای بیماریزا قدرت بیماریزایی آنها را افزایش میدهد و گاه باکتریها با از دست دادن پوشینه به نوع بیآزار تبدیل میشوند. بنابراین نتیجه میشود که انواع باکتریهای پوشینهدار در برابر دفاع بدن میزبان ، مثلا عمل ریزه خواری گویچههای سفید ، بیشتر پایدارترند. برای رنگ آمیزی پوشینه از روش خاصی به نام رنگ آمیزی منفی استفاده میکنند.
تاژک
باکتریهای متحرک دارای زواید رشته مانندی به نام تاژک هستند. تاژک اندامکی است بسیار نازک که قاعده آن در سیتوپلاسم قرار داشته، از دیواره عبور میکند و در خارج باکتری قرار میگیرد. طول تاژک چند برابر طول باکتری ، ولی قطر آن کم است. تاژک از لحاظ ساختار تشریحی از سه قسمت تشکیل شده است:
رشته: بخشی که با رنگ آمیزی دیده میشود، رشته نام دارد. از نظر ساختار شیمیایی رشته متشکل از پروتئین ویژهای به نام فلاژلین است. تاژک علاوه بر آنکه عامل حرکت است، از نظر مسائل ایمنی نیز اهمیت دارد، زیرا حاوی پادگن تاژکی یا H است. پادگن H نست به دما حساس است. تفاوت این پادگن در اعضای یک نوع باکتری ، مربوط به تفاوت آمینو اسیدهای تشکیل دهنده آن است. هرگاه در محلولی تاژک به علت تحریک مکانیکی یا عامل دیگری از بین برود، تاژک جدیدی به سرعت ساخته میشود.
قلاب: انتهای رشته در طرف باکتری به قسمت پهنتری به نام قلاب متصل میشود که اندکی حالت خمیده دارد. قلاب به صورت ساختار مارپیچی بوده و احتمالا دارای الیاف درهم بافته پروتئینی است.
پیکر پایه: این بخش از تاژک ، قلاب و رشته را به دیواره یاخته و غشای سیتوپلاسمی متصل میکند. پیکر پایه از محور کوچکی تشکیل یافته است که از مرکز چند جفت حلقه میگذرد. تعداد این حلقهها در باکتریهای گرم منفی ، دو جفت و در باکتریهای گرم مثبت ، یک جفت است در باکتریهای گرم منفی جفت بالایی متشکل از دو حلقه است که به ترتیب در بخش لیپو پلی ساکارید و لایه پپتیدوگلیکان متمرکزند و جفت پایینی نیز که شامل دو حلقه است، به غشای سیتوپلاسمی قلاب میشود. باکتریهای گرم مثبت فاقد حلقه در جفت بالاییاند.
مژک
بعضی از انواع باکتریهای گرم منفی علاوه بر تاژک ضمایم کوچکی به نام مژک دارند. مژکها ، کوچکتر ، کوتاهتر و پرشمارتر از تاژکها هستند و ضمنا حرکت یکنواخت موجی نیز ندارند. مژکها بر حسب نوع عمل به دو دسته تقسیم میشوند:
مژکهای معمولی: مژکهای معمولی عامل چسبندگی بوده و بر چند نوعاند. این نوع مژکها با چسبیدن به سطوح یاختههای جانوری و گیاهی و حتی مواد جامد باعث مهاجرت باکتری به طرف منابع سرشار از مواد غذایی میشوند و علاوه بر این ، عامل بیماریزایی میباشند. همچنین دارای خاصیت پادگنی هستند، ولی نوع پادگن آنها با پادگن تاژک متفاوت است.
مژک جنسی: این نوع مژک از انواع بلندتر و ضخیمتر است. تعداد مژکهای جنسی اندک است. مژکها به صورت لولههایی تو خالی از جنس پروتئین هستند، این لوله به ساختار تکمهای شکلی در غشای سیتوپلاسمی منتهی میشود و دارای جایگاههای جذب اختصاصی برای برخی از ویروسهای باکتریایی است. تارهای جنسی در عمل آمیختگی نقش دارند.
دیواره
ساختار دیواره باکتری یکی از بارزترین خصوصیات تک یاختهایهای واجد هسته پراکنده است. دیواره باکتری بلافاصله در قسمت بیرونی پرده سیتوپلاسمی قرار دارد و یاخته را از بیرون کاملا میپوشاند. هرچند جزئیات ساختار شیمیایی دیواره باکتریها در انواع مختلف ، متفاوت است، ولی چارچوب اصلی آن در تمام باکتریها یکسان بوده و از سه قسمت تشکیل شده است:
اسکلت پلی ساکاریدی: از دو نوع واحد ساختاری به نام ان استیل گلوکز آمین و ان استیل مورامیک اسید تشکیل شده که بطور متناوب بوسیله اتصال بتا _ 1 ، 4 به یکدیگر متصل هستند. این ساختار در تمام باکتریها یکسان است.
زنجیرههای تتراپپتیدی: این زنجیرهها به مولکول ان استیل مورامیک اسید متصل هستند. هرچند ترکیب آمینو اسیدهای زنجیره در یک گونه ثابت است، ولی در گونههای متفاوت گوناگونیهایی به چشم میخورد.
پلهای عرضی: این پلها از نوع پلی پپتید هستند و در انواع باکتریها ، ساختار متفاوتی دارند. پلهای عرضی جایگاه انتهای یک زنجیره تترا پپتیدی را به جایگاه سوم زنجیره مجاور متصل میکنند. باکتریها را بر اساس ساختار دیواره به دو گروه باکتریهای گرم مثبت و گرم منفی تقسیم میکنند. در باکتریهای گرم مثبت ، قسمت اعظم آن از موکو پپتید تشکیل شده و ساختاری چند لایه دارد.دیواره یاختههای گرم مثبت دارای مقادیر قابل ملاحظهای از اسیدهای تیکوئیک است و به علت آنکه به سطح یاخته بار منفی میدهد، در تعیین موادی که وارد یاخته میشوند، نقش دارد. ضخامت لایه موکو پپتید دیواره در باکتریهای گرم منفی کمتر از باکتریهای گرم مثبت است. باکتریهای گرم منفی فاقد اسیدهای تیکوئیک هستند و سطح بیرونی موکو پپتید را لایههایی میپوشانند که به ترتیب عبارتند از: لایه لیپوپروتئین ، غشای بیرونی و لایه لیپوپلی ساکارید.
غشای سیتوپلاسمی
غشای باکتری به صورت پرده نازکی در داخل دیواره باکتری قرار دارد و سیتوپلاسم را کاملا دربرمیگیرد. غشا از لحاظ ساختار شیمیایی از ترکیبات لیپیدی حاوی فسفاتید _ پروتئین و مقدار بسیار کمی مواد قندی تشکیل شده و به آسانی رنگهای بازی را به خود جذب میکند. در غشای سیتوپلاسمی پروکاریوتها ، استرول وجود ندارد. فضای بین غشای سیتوپلاسمی و دیواره را پرپیلاسم مینامند.ساختار غشای سیتوپلاسمی باکتریها همانند سایر یاختهها متشکل از مولکولهای چربی و پروتئین است. غشا ، نیمه تراوا است. معمولا مولکولهای کوچک میتوانند از غشا عبور کنند، ولی مولکولهای بزرگ ابتدا توسط آنزیمهای خارجی باکتری به مولکولهای کوچکتر تبدیل و سپس جذب غشا میشوند. غشا در جذب و دفع مواد ، رنگ پذیری باکتریها و تقسیم یاختهای نقش دارد.
مزوزومها
مزوزوم از فرورفتگی غشای سیتوپلاسمی به درون سیتوپلاسم و اغلب در محل تقسیم دیواره بوجود میآید. مزوزوم در باکتریهای گرم مثبت ، بزرگتر از باکتریهای گرم منفی است و تعداد مزوزومها در باکتریها یک یا چند عدد است. مزوزوم در عمل تقسیم DNA ، تقسیم یاختهای و همچنین تبدیل باکتری به هاگ دخالت دارد.
سیتوپلاسم
در سیتوپلاسم باکتری قسمتهای زیر قابل تشخیصاند:
ریبوزوم: ریبوزومها ذراتی کروی به قطر 200 آنگستروم هستند که در سیتوپلاسم پراکندهاند. ریبوزومها از پروتئین و اسید ریبونوکلئیک تشکیل شدهاند و در سنتز پروتئین نقش مهمی دارند. ریبوزوم باکتریها از ریبوزوم یوکاریوتها کوچکتر است.
مواد ذخیرهای: مواد ذخیرهای شامل دانههای ولوتین ، لیپید ، گلیکوژن ، نشاسته و گوگرد است. این مواد به هنگام کمبود مواد غذایی به حداقل اندازه خود میرسد.
ماده زمینه: در ماده زمینه ذرات ریبوزوم و مواد ذخیرهای یاخته در مایعی به نام ماتریکس شناورند. ماده زمینه عبارتست از: آب و یونهای کانی ، آمینو اسیدها ، نوکلئوتیدها ، لیپید ، پروتئین ، کربوهیدرات ، سیتوپلاسم فاقد شبکه آندوپلاسمی ، میتوکندری ، دستگاه گلژی ، واکوئل و فعالیتهایی نظیر جنبش سیتوپلاسمی و حرکت آمیبی است.
کروماتوفور (باکتریهای فتوسنتز کننده): کروماتوفور دستگاه فتوسنتزی موجودات زنده در تیلاکوئیدها یا کیسهها قرار دارد. در گیاهان تیلاکوئید در درون کلروپلاستها جای دارند. در باکتریهای فتوسنتز کننده قطعهای که ویژه دریافت نور است، در داخل غشای یاختهای کیسههایی به نام کروماتوفور قرار دارد. این کیسهها از گسترش غشای سیتوپلاسمی بوجود میآیند. در باکتریهای سبز گوگردی دستگاه فتوسنتزی در کیسههای درونی قرار دارند که به غشای سیتوپلاسمی متصل نیستند.
ماده ژنتیکی