لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
معنای سبز زندگی از نگاه قرآن
و الشمس والضحیها والقمراذا تلیها و النهاراذاجلیها و الیل اذا یغشیهاو...وقدافلح من زکیهاو قد خاب من دسیها(1)
به راستی که رستگار شد کسی که نفس خویش را از آلودگی ها پاک کردوزیانکار شد کسی که خودراآلوده ساخت.
خداوند متعال با این که نیازی به سوگند ندارد برای این که مارا از اهمیت تزکیه نفس آگاه کند دراین سوره11 قسم خورده است.ودرجای دیگر از قرآن، فلسفه بعثت پیامبر(صلی الله علیه و اله) را تعلیم وتزکیه انسان ها بیان فرموده:«...و یزکیهم ویعلمهم الکتاب و الحکمه»(2)
همچنان که خود پیامبر(صلی الله علیه و اله) درمورد فلسفه بعثت خودفرمودند:«انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»
همان طورکه درآیه شریفه می بینیم برای تهذیب نفس از لفظ «یزکیهم» (تزکیه) استفاده شده است.تزکیه گرچه از تطهیربه معنای پاک کردن روح گرفته می شود ولی از نظر معنا عمیق تر است.در تطهیر رشد بعدی در نظر گرفته نشده ولی درتزکیه رشدو کمال بعدی شیء تزکیه شده در نظرگرفته شده است.مریضی که در اثر مرض قوای او تحلیل رفته هنگامی که میکروب مرض رادرنهاد اوازبین ببرند به طور طبیعی قوای ازدست رفته خود را باز یافته وسلامت ونیرومند می گردد.
رسالت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله)این بود که اول میکروبها را بخشکاند وخارو خاشاک را برطرف کندوراه رشدوتعالی راهموارکند .سپس بذر حکمت وعلم رادر قلوب بیفشاند. پیامبر(صلی الله علیه و اله) مبعوث شدتا عقیده انسان هارااز کفر وشرک وجهل وتعصبات ورسومات غلط و...روح آنهارااز خبائث وهوی پرستی وضعف وترس وحسدو...وگفتارورفتارشان راازتهمت ونفاق وریاکاری وزورگویی و... وجامعه وفرهنگ واقتصادوسیاست وزندگی شان رااز باطل ومنکر،جنایت وعقب ماندگی وبردگی وبی سوادی نجات بخشد. با توجه به این مقدمه واینکه پیامبر فلسفه بعثت را تمام کردن مکارم اخلاق بیان فرمودند: ببینیم منظوراز اخلاق چیست؟
اخلاق جمع خلق به معنای شکل درونی انسانی وغرایز وصفات روحی او می باشد. علم اخلاق در زمینه کسب فضایل اخلاقی راهنمای خوبی است. وسایل تحصیل آن رامعرفی می کند وعوامل بازدارنده رانشان می دهد. انسان رامی سازد واو را مالک خویش قرار می دهد تا او برجهان حاکم شودنه جهان بر او. علم اخلاق انسان راعالم به خود می کند و همچنین این علم سعی در تعدیل غرایز می کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
معناى معجزه بودن قرآن
قرآن کوچکترین اشاره اى ندارد که معجزه دلیل اقناعى است براى اذهان ساده و عامیانه و متناسب با دوره کودکى بشر , بلکه نام[ ( برهان]( روى آن گذاشته است ( 1 ) . معجزه ختمیه به حکم اینکه کتاب است و از مقوله سخن و بیان و دانش و فرهنگ است , معجزه جاودانه است . معجزه کتابتدریجا وجوه اعجازش روشن تر مى گردد . امروز شگفتیهایى از قرآن بر مردم زمان ما روشن شده که دیروز روشن نبود و ممکن نبود باشد . معجزه کتاب را اندیشمندان بهتر از مردم عوام درک مى کنند . معجزه ختمیه از آن جهت از نوع[ ( کتاب]( شد که این مزایاى متناسب با دوره ختمیه را داشته باشد . اما . . .
آیا این معجزه از آن جهت از نوع کتاب شد که ضمنا توجه بشر را از غیب به شهادت , از نامعقول به معقول و منطقى , و از ماوراى طبیعت به طبیعت هدایت کند ؟ آیا محمد ( ص ) مى کوشد تا کنجکاوى مردم را از امور غیر عادى و کرامات و خوارق عادات به مسائل عقلى و منطقى و طبیعى و اجتماعى و اخلاقى متوجه سازد و جهت حساسیت آنها را از[ ( عجایبو غرایب](به[ ( واقعیات و حقایق ]( بگرداند ؟
به نظر نمى رسد که این نظریه صحیح باشد . اگر چنین باشد باید بگوییم همه پیامبران دعوت به غیب کرده اند و محمد ( ص ) دعوت به شهادت . پس چرا صدها آیه از قرآن به همین[ ( عجایب و غرایب]( اختصاص یافته است؟
بدون شک یک امتیاز اساسى قرآن دعوت به مطالعه عالم طبیعت و شهادت به عنوان آیات الهى است , ولى دعوت به مطالعه طبیعت به معنى منصرف ساختن اذهان از توجه به هر امر غیر طبیعى نیست , بر عکس , دعوتبه مطالعه طبیعت به عنوان[ ( آیات]( و[ ( نشانه]( ها به معنى عبوردادن از طبیعت به ماوراى طبیعت است . از نظر قرآن , راه غیب از شهادتو راه ماوراى طبیعت از طبیعت و راه معقول از محسوس مى گذرد .
اهمیت کار محمد ( ص ) در این است که همان طور که به نظر در طبیعت و تاریخ و اجتماع مى خواند و مردمى را که جز در برابر هر چه غیرطبیعى است تسلیم نمى شوند تسلیم عقل و منطق و علم مى نماید , مى کوشد اندیشه مردمى را هم که دم از عقل و منطق مى زنند و جز در برابر هر چه طبیعى و محسوس است تسلیم نمى شوند , به منطقى برتر و عالى تر آشنا سازد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
معرفی فاسقان در قرآن کریم
گروه دیگری را که خداوند در قرآن کریم به توصیفشان میپردازد فاسقان هستند. فسق به معنای خروج از حق میباشد.
(1) پس به کسی که از راه حق خارج شده باشد، فاسق گویند.
«... الفاسقین. الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُولَـئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ)بقره/27) ؛ کسانی که پیمان خدا را پس از بستن آن میشکنند و آنچه را که خدا به پیوستن آن فرمان داده، میگسلند و در زمین فساد میکنند، زیانکارانند .»
در آخر آیه گذشته، سخن از اضلال فاسقان است و در این آیه خداوند با ذکر سه صفت، فاسقان را کاملا معرفى مىکند:
«الذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه؛ فاسقان کسانى هستند که پیمان خدا را پس از آن که محکم ساختند مىشکنند.»
کسانى که به مقتضاى مفهوم فسق از حوزه اطاعت خداوند بیرون رفتهاند چه سرنوشتى غیر از خسران، مىتوانند داشته باشند.
انسان پیمانهاى مختلفى با خدا بسته است؛ از جمله پیمان توحید و خداشناسى، پیمان عدم تبعیت از شیطان و هواى نفس، ... ولی فاسقان همه این پیمانها را شکسته و سر از فرمان حق برتافته، و از خواستههاى دل و شیطان پیروى مىکنند .
این پیمان کجا و چگونه بسته شد؟
در اینجا این سؤال پیش مىآید که ما هرگز به خاطر نداریم که پیمانى با پروردگارمان در گذشته در این زمینهها بسته باشیم؟ ولى با توجه به یک نکته، پاسخ این سؤال روشن مىشود و آن این که خداوند در عمق روح و باطن سرشت انسان، شعور مخصوص و نیروهاى ویژهاى قرار داده که از طریق هدایت آن میتواند، راه راست را پیدا کند و از شیطان و هواى نفس تبعیت ننماید، و به دعوت رهبران الهى پاسخ مثبت داده و خود را با آن هماهنگ سازند.
شاهد دیگر براى این سخن، جملهاى است که در نخستین خطبه نهج البلاغه از امیر مؤمنان على علیهالسلام مىخوانیم: خداوند، پیامبران خویش را یکى پس از دیگرى به سوى مردم فرستاد تا از آنها بخواهند که به پیمان فطرى خویش عمل کنند .
راستى چه زیانى از این برتر که انسان همه سرمایههاى مادى و معنوى خود را که مىتواند بزرگترین افتخارها و سعادتها را براى او بیافریند در طریق فنا و نیستى و بدبختى و سیهروزى خود به کار برد؟!
به تعبیر روشنتر خدا هر موهبتى که به انسان ارزانى میدارد، همراه آن عملا پیمانى با زبان آفرینش از او مىگیرد. به او چشم مىدهد یعنى با این چشم حقایق را ببین، گوش مىدهد یعنى صداى حق را بشنو ... و به این ترتیب هر گاه انسان از آنچه در درون فطرت او است بهره نگیرد و یا از نیروهاى خداداد در مسیر خطا استفاده کند، پیمان خدا را شکسته است .
و فاسقان کسانی هستند که، همه یا قسمتى از این پیمانهاى فطرى الهى را زیر پا مىگذارند.
دومین نشانه فاسقان اینست که؛ آنها پیوندهائى را که خدا دستور داده برقرار سازند قطع مىکنند."و یقطعون ما امر الله به ان یوصل. "
گر چه بسیارى از مفسران این آیه را ناظر به خصوص قطع رحم و بریدن رابطه خویشاوندى دانستهاند، ولى دقت در مفهوم آیه نشان مىدهد که معنى وسیعتر و عمومیترى دارد که مساله قطع رحم یکى از مصداقهاى آن است .زیرا آیه مىفرماید: فاسقان پیوندهائى را که خدا دستور داده برقرار بماند قطع مىکنند، این پیوندها شامل پیوند خویشاوندى پیوند دوستى، پیوندهاى اجتماعى، پیوند و ارتباط با رهبران الهى و پیوند و رابطه با خدا است، و به این ترتیب نباید معنى آیه را منحصر به قطع رحم و زیر پا گذاشتن رابطههاى خویشاوندى دانست .
لذا بعضى از مفسران آن را به قطع رابطه با پیامبران و مؤمنان، یا قطع رابطه با پیامبران دیگر و کتب آسمانى آنها که خدا دستور پیوند با همه آنها را داده است تفسیر کردهاند که پیدا است این تفسیرها نیز بیان کننده بخشى از مفهوم کلى آیه است. در بعضى از روایات جمله "ما امر الله به ان یوصل" به رابطه با امیر مؤمنان و ائمه اهلبیت علیهم السلام تفسیر شده است .
هر گاه انسان از آنچه در درون فطرت او است بهره نگیرد و یا از نیروهاى خداداد در مسیر خطا استفاده کند، پیمان خدا را شکسته است .
نشانه دیگر فاسقان، فساد در روى زمین است که در آخرین مرحله به آن اشاره شده است.
البته این خود مطلبى روشن است، آنها که خدا را فراموش کرده و سر از اطاعت او بر تافتهاند، و حتى نسبت به خویشاوندان خود، رحم و شفقت ندارند پیدا است با دیگران چگونه معامله خواهند کرد؟ آنها در پى کامجوئى و لذتهاى خویش و منافع شخصى خود هستند، جامعه به هر جا کشیده شود براى آنها فرق نمىکند، هدفشان بهره بیشتر و کامجوئى افزونتر است، و براى رسیدن به این هدف از هیچ خلافى پروا ندارند، پیداست که این طرز تفکر و عمل چه فسادهائى در جامعه به وجود مىآورد.
خداوند در پایان آیه عاقبت فاسقان را بیان مینماید که: آنها همان زیانکارانند .
راستى چه زیانى از این برتر که انسان همه سرمایههاى مادى و معنوى خود را که مىتواند بزرگترین افتخارها و سعادتها را براى او بیافریند در طریق فنا و نیستى و بدبختى و سیهروزى خود به کار برد؟!
کسانى که به مقتضاى مفهوم فسق از حوزه اطاعت خداوند بیرون رفتهاند چه سرنوشتى غیر از خسران، مىتوانند داشته باشند.
صفت فاسقان
در آیه 19 سوره حشر آمده: «و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم اولئک هم الفاسقون، مباشید از کسانی که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
معجزه ریاضی در قرآن
هر فرد نا مسلمان منصفی با خواندن مطالب زیر ایمان می آورد که قران کلام خدا است
چه رسد به افرادی که مسلمان هستند
جمله ”بسم الله الرحمن الرحیم“ 19 حرف است، و در آیه 74:30 سوره مدثر آمده است که نگهبانان جهنم 19 فرشته هستند
و هر کس که بگوید قرآن سخن انسان است خداوند او را وارد جهنمی میکند که 19 فرشته نگهبان آن هستند.
ما میدانیم که عدد 19 عدد اول ( prime number ) است. عدد اول عددی است که فقط بر خودش و بر یک قابل تقسیم باشد.
افراد مختلفی در گذشته و حال سعی کرده اند که به رمزهای معجزات ریاضی قرآن پی ببرند.
در گذشته، یکی از این افراد پیگیری های زیادی در این مورد انجام داد و به موفقیت های زیادی "در این مورد" رسید.
در سالهای اخیرآقای کورش جم نشان که در زمان حاضر در تهران زندگی میکند با یک ماشین حساب کوچک به نتیجهای رسید
که شما میتوانید آن را امتحان کنید. او شماره هر سوره را با تعداد آیات آن بصورت زیر جمع کرد:
جمع
تعداد آیه
شماره سوره
زوج
8
=
7
+
1
زوج
288
=
286
+
2
فرد
203
=
200
+
3
زوج
180
=
176
+
4
فرد
125
=
120
+
5
...
...
...
...
...
...
...
...
زوج
118
=
5
+
113
زوج
120
=
6
+
114
جمع زوج ها
جمع فردها
جمع آیه ها
جمع سوره ها
6236
6555
6236
6555
قابل توجه است که تعداد زوجها 57 عدد و فردها نیز به همان تعداد یعنی 57 عدد میباشد که این خود به تنهائی یک معجزه است.
اما معجزه دیگر اینست که اگر حاصل جمعهای زوج را با هم جمع کنیم 6236 بدست می آید که مساوی است با تعداد کل آیههای قرآن.
و معجزه دیگر اینکه اگر حاصل جمعهای فرد را با هم جمع کنیم 6555 بدست میاید که مساوی است با جمع کل شماره سورههای قرآن.
و معجزه دیگر اینکه اگر رقمهای 6555 را با رقمهای 6236 جمع کنیم، عدد 38 بدست میآید که خود ضریب 19 دارد:
2 X 19 = 38 = (6+2+3+6) + (5+5+5+6)
همانطور که تعداد سورههای قرآن ضریب 19 دارد: 6 X 19 = 114
لطفا توجه کنید که اگر تعداد آیههای قرآن را کم یا زیاد کنیم یا فقط جای سورهها را با هم عوض کنیم
دیگر چنین روابطی وجود نخواهد داشت،
و این نشان دهنده اینست که تعداد آیات قرآن همین اندازه و ترتیب سورهها نیز به همین ترتیب بوده
و در نتیجه قرآن نمیتواند کار دست انسان باشد.
آقای عبدالله اریک متوجه شدند که
در چهار کلمه "بسم" و "الله" و "الرحمن" و ”الرحیم“ 18 رابطه ریاضی وجود دارد.
و یک رابطه دیگر را آقای مهندس جواد رحمانی بدست آورده اند که روی هم 19 رابطه میشود.
که با محاسبه ارزشهای عددی حروف الفبای عربی (که در قدیم به آن ابجد میگفتند) به آن رسید.
حروف ابجد 28 حرف عربی را نشان میدهد که بترتیب از یک تا هزار بترتیب زیر شماره گذاری شده:
ارزشهای عددی حروف ابجد
ا = 1
ک = 20
ق = 100
ب = 2
ل = 30
ر = 200
ج = 3
م = 40
ش = 300
د = 4
ن = 50
ت = 400
ه = 5
س = 60
ث = 500
و = 6
ع = 70
خ = 600
ز = 7
ف = 80
ذ = 700
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
معجزه ریاضی در قرآن
هر فرد نا مسلمان منصفی با خواندن مطالب زیر ایمان می آورد که قران کلام خدا است
چه رسد به افرادی که مسلمان هستند
جمله ”بسم الله الرحمن الرحیم“ 19 حرف است، و در آیه 74:30 سوره مدثر آمده است که نگهبانان جهنم 19 فرشته هستند
و هر کس که بگوید قرآن سخن انسان است خداوند او را وارد جهنمی میکند که 19 فرشته نگهبان آن هستند.
ما میدانیم که عدد 19 عدد اول ( prime number ) است. عدد اول عددی است که فقط بر خودش و بر یک قابل تقسیم باشد.
افراد مختلفی در گذشته و حال سعی کرده اند که به رمزهای معجزات ریاضی قرآن پی ببرند.
در گذشته، یکی از این افراد پیگیری های زیادی در این مورد انجام داد و به موفقیت های زیادی "در این مورد" رسید.
در سالهای اخیرآقای کورش جم نشان که در زمان حاضر در تهران زندگی میکند با یک ماشین حساب کوچک به نتیجهای رسید
که شما میتوانید آن را امتحان کنید. او شماره هر سوره را با تعداد آیات آن بصورت زیر جمع کرد:
جمع
تعداد آیه
شماره سوره
زوج
8
=
7
+
1
زوج
288
=
286
+
2
فرد
203
=
200
+
3
زوج
180
=
176
+
4
فرد
125
=
120
+
5
...
...
...
...
...
...
...
...
زوج
118
=
5
+
113
زوج
120
=
6
+
114
جمع زوج ها
جمع فردها
جمع آیه ها
جمع سوره ها
6236
6555
6236
6555
قابل توجه است که تعداد زوجها 57 عدد و فردها نیز به همان تعداد یعنی 57 عدد میباشد که این خود به تنهائی یک معجزه است.
اما معجزه دیگر اینست که اگر حاصل جمعهای زوج را با هم جمع کنیم 6236 بدست می آید که مساوی است با تعداد کل آیههای قرآن.
و معجزه دیگر اینکه اگر حاصل جمعهای فرد را با هم جمع کنیم 6555 بدست میاید که مساوی است با جمع کل شماره سورههای قرآن.
و معجزه دیگر اینکه اگر رقمهای 6555 را با رقمهای 6236 جمع کنیم، عدد 38 بدست میآید که خود ضریب 19 دارد:
2 X 19 = 38 = (6+2+3+6) + (5+5+5+6)
همانطور که تعداد سورههای قرآن ضریب 19 دارد: 6 X 19 = 114
لطفا توجه کنید که اگر تعداد آیههای قرآن را کم یا زیاد کنیم یا فقط جای سورهها را با هم عوض کنیم
دیگر چنین روابطی وجود نخواهد داشت،
و این نشان دهنده اینست که تعداد آیات قرآن همین اندازه و ترتیب سورهها نیز به همین ترتیب بوده
و در نتیجه قرآن نمیتواند کار دست انسان باشد.
آقای عبدالله اریک متوجه شدند که
در چهار کلمه "بسم" و "الله" و "الرحمن" و ”الرحیم“ 18 رابطه ریاضی وجود دارد.
و یک رابطه دیگر را آقای مهندس جواد رحمانی بدست آورده اند که روی هم 19 رابطه میشود.
که با محاسبه ارزشهای عددی حروف الفبای عربی (که در قدیم به آن ابجد میگفتند) به آن رسید.
حروف ابجد 28 حرف عربی را نشان میدهد که بترتیب از یک تا هزار بترتیب زیر شماره گذاری شده:
ارزشهای عددی حروف ابجد
ا = 1
ک = 20
ق = 100
ب = 2
ل = 30
ر = 200
ج = 3
م = 40
ش = 300
د = 4
ن = 50
ت = 400
ه = 5
س = 60
ث = 500
و = 6
ع = 70
خ = 600
ز = 7
ف = 80
ذ = 700