واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

روانشناسی مرگ

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

روانشناسی مرگ

فهرست:

1- مقدمه

2- مرگ فیزیولوژیکی

3- تجربه مرگ

4- برخورد کودکان با مساله مرگ

5- برخی علل ترس از مرگ

6- غلبه بر ترس از مرگ

7- مرگ رمانتیک

8- شهادت

9- عشق فاتح مرگ

10- اندیشه هایی درباره مرگ

11- آخرین سخنان

مقدمه:

آیا ما می توانیم تصور کنیم که ؟؟؟؟؟؟ تر از مرگ برای بشر وجود دارد؟ و نیز آیا عانلی که نوجب توقف جریان مرگ شده باشد وجود دارد؟ پس نباید حیرت کرد که چرا هر فلاسفه و حتی تمام انسانهایی که قادر به کمترین درجه تفکر هستند کم وبیش به طرز تشویق آمیزی به مرگ توجه کرده و خود را ناگزیر به ابراز عقیده های پیرامون آن کرده اند. ادیان و فلسفه های مختلف نیز توجیهاتی را درباره وضعیت فانی بودن بشر ارائه داده و کوشیده اند تا معنی و اهمیت آن را روشن کنند.

اینایس لپ از هواداران مکتب «تکامل گرایی» و از پیرامون نیاردوشان است. تکامل گرایی مکتبی است که از ؟؟؟؟؟؟؟ و علم گرایی نوین پدیده آمده است پیرامون این مکتب معتقدند که جهان و کائنات بسوی یک پیشرفت از پیش تعیین شده در حرکت است ذات و سرشت جهان به گونه ای است که اجسام آلی و غیر آلی همواره رو به تکامل و تحول هستند زیرا جهان را خداوند خلق کرده است. مکتب «تکامل گرایی» مقوله ای به نام «خداشناسی فرایندی» را در قلمرو فلسفه گشوده است. مکتب «تکامل گرایی» مقوله ای به نام «خداشناسی فرایندی» را در قلمرو فلسفه گشوده است. این مقوله شکل جدیدی از خداشناسی است که علوم جدید و بویژه دانش تکامل علمی را پذیرا می شود. می گوید که طرز عمل خداوند در جهان، یک فرآیند کند و بطئی است که با بردباری بر عناصر تصادف و شر غلبه می کند و تمامی خیر و خوبی را که پدید می آوردند در ذات خود نهفته دارد. اینایس لپ در برخورد با مساله مرگ، دیدگاهی را عرضه می کند که نشانگر ذهن روشن و باز او بوده، و در عین حال بیانگر اعتقاد راسخ وی به خداوند و دنیای آخرت است. البته در چارچوب مذهب کاتولیک به طور خاص و دیانت مسیحیت به طور عام، و نیز پایبندی او به مکتب تکامل گرایی. او، مرگ را یک راز می داند و نه یک مساله می گوید که هراس از مرگ یک واکنش بسیار عادی در همه انسانهاست اما مضطرب شدن به خاطر مرگ را یک نوع روان پریشی می داند زیرا مرگ همواره با تولد انسان، آغاز می شود و لحظه ای بشر را ترک نمی کند و در واقع زندگی و مرگ لازم و ملزوم یکدیگرند حاصل کلام، اینایس لپ می گوید که اگر انسان بخواخد بر هراس از مرگ غلبه کند باید به زندگی عشق بورزد و به آن ارزش و معنا بدهد. در توهین بینش است که عقیده دارد شهادت یک نمونه بارز و کامل نهراسیدن از مرگ است زیرا بیانگر نزدیک ترین و آشکار ترین ارتباط عشق و مرگ است.

مرگ فیزیولوژیکی

بدن انسان از یافته های زنده تشکیل می شود. هر یافته، بر اساس ذات خود، فانی است ولی یافته های جدید تولد می یابند تا جایگزین یافته عالی مرده در بدن انسان بشوند. پس از یک دوره معین زمانی، تجدید حیات یافته ها کاهش می یابد و سپس کلا متوقف می شود. از نظر زیست شناسی، مرگ طبیعی یک رویداد ناگهانی نبوده بلکه یک فرآیند تدریجی است از یک نقطه نظر زیست شناسی، ما به محض اینکه متولد می شویم به پیر شدن و مردن می کنیم. ولی مرگ انسان فقط موقعی صورت می گیرد که میلیونها یافته تشکیل دهنده بدنش بمیرد. هنگامی که فعالیت پروتوپلاسمی یافته متوقف می شود، آن یافته می میرد. بدین ترتیب، مرگ از این نقطه نظر زیست شناسی، عبارتست از نابود شدن ساختار یافته ای. اما هر چند که یافته ها می میرند و بدین طریق موجب مرگ یک فرد می شودند لکن اتم های سازنده یافته ها از بین نمی روند. آنها به یافته های دیگر همان فرد و سایر افرادمنتقل می شوند و از این جهت است که ما می توانیم با لحنی قاطع از وجود یک خویشاوندی اساسی میان تمام موجودات زنده سخن بگوییم. اتم هایی که امروز جزئی از کالبد جسمانی من هستند شاید روزی مورد استفاده حیوانات و گیاهان یا شاید سایر انسانها قرار گیرد. اگر ما می خواستیم بپذیریم که اتم ها دارای روح می باشند. بنابراین پدیده (حلول روح) می توانست یک معنای واقعی بیابد. از طرف دیگر، خود یافته نیز یک موجود پیچیده است و به همین دلیل نمی تواند فانی محسوب شود زیرا فقط پروتوپلاسم می میرد. نه علم و نه جادو هیچ کدام قادر نیستند که مانع مرگ سلولها و اندامهای زنده تشکیل شده از آنها گردند با حداکثر کاری که می کنند اینست که مرگ ما را به تاخیر



خرید و دانلود  روانشناسی مرگ


روانشناسی مرگ

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

روانشناسی مرگ

فهرست:

1- مقدمه

2- مرگ فیزیولوژیکی

3- تجربه مرگ

4- برخورد کودکان با مساله مرگ

5- برخی علل ترس از مرگ

6- غلبه بر ترس از مرگ

7- مرگ رمانتیک

8- شهادت

9- عشق فاتح مرگ

10- اندیشه هایی درباره مرگ

11- آخرین سخنان

مقدمه:

آیا ما می توانیم تصور کنیم که ؟؟؟؟؟؟ تر از مرگ برای بشر وجود دارد؟ و نیز آیا عانلی که نوجب توقف جریان مرگ شده باشد وجود دارد؟ پس نباید حیرت کرد که چرا هر فلاسفه و حتی تمام انسانهایی که قادر به کمترین درجه تفکر هستند کم وبیش به طرز تشویق آمیزی به مرگ توجه کرده و خود را ناگزیر به ابراز عقیده های پیرامون آن کرده اند. ادیان و فلسفه های مختلف نیز توجیهاتی را درباره وضعیت فانی بودن بشر ارائه داده و کوشیده اند تا معنی و اهمیت آن را روشن کنند.

اینایس لپ از هواداران مکتب «تکامل گرایی» و از پیرامون نیاردوشان است. تکامل گرایی مکتبی است که از ؟؟؟؟؟؟؟ و علم گرایی نوین پدیده آمده است پیرامون این مکتب معتقدند که جهان و کائنات بسوی یک پیشرفت از پیش تعیین شده در حرکت است ذات و سرشت جهان به گونه ای است که اجسام آلی و غیر آلی همواره رو به تکامل و تحول هستند زیرا جهان را خداوند خلق کرده است. مکتب «تکامل گرایی» مقوله ای به نام «خداشناسی فرایندی» را در قلمرو فلسفه گشوده است. مکتب «تکامل گرایی» مقوله ای به نام «خداشناسی فرایندی» را در قلمرو فلسفه گشوده است. این مقوله شکل جدیدی از خداشناسی است که علوم جدید و بویژه دانش تکامل علمی را پذیرا می شود. می گوید که طرز عمل خداوند در جهان، یک فرآیند کند و بطئی است که با بردباری بر عناصر تصادف و شر غلبه می کند و تمامی خیر و خوبی را که پدید می آوردند در ذات خود نهفته دارد. اینایس لپ در برخورد با مساله مرگ، دیدگاهی را عرضه می کند که نشانگر ذهن روشن و باز او بوده، و در عین حال بیانگر اعتقاد راسخ وی به خداوند و دنیای آخرت است. البته در چارچوب مذهب کاتولیک به طور خاص و دیانت مسیحیت به طور عام، و نیز پایبندی او به مکتب تکامل گرایی. او، مرگ را یک راز می داند و نه یک مساله می گوید که هراس از مرگ یک واکنش بسیار عادی در همه انسانهاست اما مضطرب شدن به خاطر مرگ را یک نوع روان پریشی می داند زیرا مرگ همواره با تولد انسان، آغاز می شود و لحظه ای بشر را ترک نمی کند و در واقع زندگی و مرگ لازم و ملزوم یکدیگرند حاصل کلام، اینایس لپ می گوید که اگر انسان بخواخد بر هراس از مرگ غلبه کند باید به زندگی عشق بورزد و به آن ارزش و معنا بدهد. در توهین بینش است که عقیده دارد شهادت یک نمونه بارز و کامل نهراسیدن از مرگ است زیرا بیانگر نزدیک ترین و آشکار ترین ارتباط عشق و مرگ است.

مرگ فیزیولوژیکی

بدن انسان از یافته های زنده تشکیل می شود. هر یافته، بر اساس ذات خود، فانی است ولی یافته های جدید تولد می یابند تا جایگزین یافته عالی مرده در بدن انسان بشوند. پس از یک دوره معین زمانی، تجدید حیات یافته ها کاهش می یابد و سپس کلا متوقف می شود. از نظر زیست شناسی، مرگ طبیعی یک رویداد ناگهانی نبوده بلکه یک فرآیند تدریجی است از یک نقطه نظر زیست شناسی، ما به محض اینکه متولد می شویم به پیر شدن و مردن می کنیم. ولی مرگ انسان فقط موقعی صورت می گیرد که میلیونها یافته تشکیل دهنده بدنش بمیرد. هنگامی که فعالیت پروتوپلاسمی یافته متوقف می شود، آن یافته می میرد. بدین ترتیب، مرگ از این نقطه نظر زیست شناسی، عبارتست از نابود شدن ساختار یافته ای. اما هر چند که یافته ها می میرند و بدین طریق موجب مرگ یک فرد می شودند لکن اتم های سازنده یافته ها از بین نمی روند. آنها به یافته های دیگر همان فرد و سایر افرادمنتقل می شوند و از این جهت است که ما می توانیم با لحنی قاطع از وجود یک خویشاوندی اساسی میان تمام موجودات زنده سخن بگوییم. اتم هایی که امروز جزئی از کالبد جسمانی من هستند شاید روزی مورد استفاده حیوانات و گیاهان یا شاید سایر انسانها قرار گیرد. اگر ما می خواستیم بپذیریم که اتم ها دارای روح می باشند. بنابراین پدیده (حلول روح) می توانست یک معنای واقعی بیابد. از طرف دیگر، خود یافته نیز یک موجود پیچیده است و به همین دلیل نمی تواند فانی محسوب شود زیرا فقط پروتوپلاسم می میرد. نه علم و نه جادو هیچ کدام قادر نیستند که مانع مرگ سلولها و اندامهای زنده تشکیل شده از آنها گردند با حداکثر کاری که می کنند اینست که مرگ ما را به تاخیر



خرید و دانلود  روانشناسی مرگ


روانشناسی مرگ

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

روانشناسی مرگ

فهرست:

1- مقدمه

2- مرگ فیزیولوژیکی

3- تجربه مرگ

4- برخورد کودکان با مساله مرگ

5- برخی علل ترس از مرگ

6- غلبه بر ترس از مرگ

7- مرگ رمانتیک

8- شهادت

9- عشق فاتح مرگ

10- اندیشه هایی درباره مرگ

11- آخرین سخنان

مقدمه:

آیا ما می توانیم تصور کنیم که ؟؟؟؟؟؟ تر از مرگ برای بشر وجود دارد؟ و نیز آیا عانلی که نوجب توقف جریان مرگ شده باشد وجود دارد؟ پس نباید حیرت کرد که چرا هر فلاسفه و حتی تمام انسانهایی که قادر به کمترین درجه تفکر هستند کم وبیش به طرز تشویق آمیزی به مرگ توجه کرده و خود را ناگزیر به ابراز عقیده های پیرامون آن کرده اند. ادیان و فلسفه های مختلف نیز توجیهاتی را درباره وضعیت فانی بودن بشر ارائه داده و کوشیده اند تا معنی و اهمیت آن را روشن کنند.

اینایس لپ از هواداران مکتب «تکامل گرایی» و از پیرامون نیاردوشان است. تکامل گرایی مکتبی است که از ؟؟؟؟؟؟؟ و علم گرایی نوین پدیده آمده است پیرامون این مکتب معتقدند که جهان و کائنات بسوی یک پیشرفت از پیش تعیین شده در حرکت است ذات و سرشت جهان به گونه ای است که اجسام آلی و غیر آلی همواره رو به تکامل و تحول هستند زیرا جهان را خداوند خلق کرده است. مکتب «تکامل گرایی» مقوله ای به نام «خداشناسی فرایندی» را در قلمرو فلسفه گشوده است. مکتب «تکامل گرایی» مقوله ای به نام «خداشناسی فرایندی» را در قلمرو فلسفه گشوده است. این مقوله شکل جدیدی از خداشناسی است که علوم جدید و بویژه دانش تکامل علمی را پذیرا می شود. می گوید که طرز عمل خداوند در جهان، یک فرآیند کند و بطئی است که با بردباری بر عناصر تصادف و شر غلبه می کند و تمامی خیر و خوبی را که پدید می آوردند در ذات خود نهفته دارد. اینایس لپ در برخورد با مساله مرگ، دیدگاهی را عرضه می کند که نشانگر ذهن روشن و باز او بوده، و در عین حال بیانگر اعتقاد راسخ وی به خداوند و دنیای آخرت است. البته در چارچوب مذهب کاتولیک به طور خاص و دیانت مسیحیت به طور عام، و نیز پایبندی او به مکتب تکامل گرایی. او، مرگ را یک راز می داند و نه یک مساله می گوید که هراس از مرگ یک واکنش بسیار عادی در همه انسانهاست اما مضطرب شدن به خاطر مرگ را یک نوع روان پریشی می داند زیرا مرگ همواره با تولد انسان، آغاز می شود و لحظه ای بشر را ترک نمی کند و در واقع زندگی و مرگ لازم و ملزوم یکدیگرند حاصل کلام، اینایس لپ می گوید که اگر انسان بخواخد بر هراس از مرگ غلبه کند باید به زندگی عشق بورزد و به آن ارزش و معنا بدهد. در توهین بینش است که عقیده دارد شهادت یک نمونه بارز و کامل نهراسیدن از مرگ است زیرا بیانگر نزدیک ترین و آشکار ترین ارتباط عشق و مرگ است.

مرگ فیزیولوژیکی

بدن انسان از یافته های زنده تشکیل می شود. هر یافته، بر اساس ذات خود، فانی است ولی یافته های جدید تولد می یابند تا جایگزین یافته عالی مرده در بدن انسان بشوند. پس از یک دوره معین زمانی، تجدید حیات یافته ها کاهش می یابد و سپس کلا متوقف می شود. از نظر زیست شناسی، مرگ طبیعی یک رویداد ناگهانی نبوده بلکه یک فرآیند تدریجی است از یک نقطه نظر زیست شناسی، ما به محض اینکه متولد می شویم به پیر شدن و مردن می کنیم. ولی مرگ انسان فقط موقعی صورت می گیرد که میلیونها یافته تشکیل دهنده بدنش بمیرد. هنگامی که فعالیت پروتوپلاسمی یافته متوقف می شود، آن یافته می میرد. بدین ترتیب، مرگ از این نقطه نظر زیست شناسی، عبارتست از نابود شدن ساختار یافته ای. اما هر چند که یافته ها می میرند و بدین طریق موجب مرگ یک فرد می شودند لکن اتم های سازنده یافته ها از بین نمی روند. آنها به یافته های دیگر همان فرد و سایر افرادمنتقل می شوند و از این جهت است که ما می توانیم با لحنی قاطع از وجود یک خویشاوندی اساسی میان تمام موجودات زنده سخن بگوییم. اتم هایی که امروز جزئی از کالبد جسمانی من هستند شاید روزی مورد استفاده حیوانات و گیاهان یا شاید سایر انسانها قرار گیرد. اگر ما می خواستیم بپذیریم که اتم ها دارای روح می باشند. بنابراین پدیده (حلول روح) می توانست یک معنای واقعی بیابد. از طرف دیگر، خود یافته نیز یک موجود پیچیده است و به همین دلیل نمی تواند فانی محسوب شود زیرا فقط پروتوپلاسم می میرد. نه علم و نه جادو هیچ کدام قادر نیستند که مانع مرگ سلولها و اندامهای زنده تشکیل شده از آنها گردند با حداکثر کاری که می کنند اینست که مرگ ما را به تاخیر



خرید و دانلود  روانشناسی مرگ


تحقیق در مورد مرگ مغزى

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 4 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مرگ مغزى

دکتر حمید سلطانعلیان

در حال حاضر در کشورما سالیانه هزاران نفر به دلایل مختلفى، دچار ضایعه غیر قابل بازگشتى بنام مرگ مغزى مى شوند.این عده مدتى را در بخش مراقبتهاى ویژه بیمارستان سپرى مى کنند و سرانجام به طور واضح و ملموس بدرود حیات مى گویند. در جوامع امروزى به دلیل پیشرفتهاى علم پزشکى استفاده هاى مثبت و نوعدوستانه از این وضعیت امکان پذیر است درجامعه ما نیز حرکت هاى مهمى در این خصوص صورت پذیرفته است که نیاز به عنایت بیشتر مسئولان و پشتیبانى گسترده تر از سوى علما و فضلاى محترم دارد.

تاریخچه مرگ مغزى :

براى اولین بار در سال 1950 میلادى پزشکان رشته اعصاب در اروپا به نوعى کما(Coma)(1) اشاره نمودند که در آن بافت مغز به صورت غیر قابل بازگشت صدمه دیده و عملکرد خود را از دست داده بود و لیکن فعالیت قلب و ریه به کمک دستگاه(2) ادامه داشت. در آن زمان این نوع از کما بعنوان «کماى غیر قابل بازگشت» نامیده شد . در سال 1968 عده اى دیگر از پزشکان این حالت را «مرگ مغزى» نامیدند و معیارهایى جهت تشخیص آن وضع کردند. این مطلب که «اگر مغز مرده باشد شخص مرده است و مرگ مغز در نهایت باعث توقف فعالیت قلب خوا هد شد.» سبب شروع بحث هاى مهم اخلاقى واجتماعى و قانونى گردید و گروه هاى کارشناسى مختلف و متعددى در این باره به بحث و تحقیق پرداختند. بعد از آن و به تدریج معیارهاى روشن تر و کامل ترى جهت تعیین مرگ مغزى پیشنهاد گردید. آخرین و جامعترین معیارها که در حال حاضر براساس آن عمل مى شود مربوط به سال 1981 مى باشد.

تعریف واهمیت تشخیص مرگ مغزى :

تعریف مرگ مغزى : مرگ مغزى به از بین رفتن کامل و غیر قابل بازگشت تمامى عملکردهاى مغز(3) اطلاق مى شود.

علل عمده ایجاد کننده مرگ مغزى عبارتند از ضربه مغزى، خونریزى مغزى، ایست قلبى .

تشخیص و اعلام مرگ مغزى از دو جهت حائز اهمیت است:

اولا: از نظر علم طب، مرگ مغزى برابر با فوت بیمار مى باشد.

ثانیا: از اندامهاى بیمارى که دچار مرگ مغزى شده است میتوان جهت پیوند اعضاء(4) استفاده کرد.

در فردى که دچار مرگ مغزى شده است، تنفس قطع مى گردد و با قطع تنفس، ضربان قلب نیز متوقف خواهد شد با توقف گردش خون، خونرسانى به بافتها مختل گردیده و اندامهاى بدن قابلیت ادامه حیات خود را از دست خواهند داد.

با دخالت در این مسیر و بازگرداندن تنفس بیمار توسط دستگاه تنفس مصنوعى، قلب به طور موقت به کار خود ادامه خواهد داد و بیمار براى مدتى محدود در حالت کما قابل نگهدارى خواهد بود.اگر چه پس از مدتى علیرغم متصل بودن بیمار به دستگاه، قلب بیمار از کار خواهد ایستاد و نهایتا مرگ اندامها آغاز خواهد گردید.

روشن است که بیمار دچار مرگ مغزى، فى نفسه قابلیت ادامه حیات ندارد و ادامه حیات نباتى وى (اگر بتوان نام حیات برآن نهاد) وابسته به دستگاه مى باشد. در واقع پزشکان با بر قرار کردن تنفس در این بیماران، تنها مى توانند براى مدت محدودى مرگ قلب و سایر اندامها را به تعویق اندازند.براى نمونه حداکثر زمانى که تاکنون علم طب توانسته است یک بیمار دچار مرگ مغزى را نگهدارى کند 107 روز بوده است. براین اساس، واضح است که چرا علم طب مرگ مغزى را برابر با فوت بیمار مى داند.

معیارها ى تشخیص مرگ مغزى :

همانطور که قبلا توضیح داده شد، جهت اعلام مرگ مغزى، بیمار باید معیارهاى معینى را به طور کامل دارا باشد. به بیان دیگر هر بیمار مشکوک به مرگ مغزى توسط معیارهاى معینى ارزیابى مى گردد و اگر تمامى این معیارها در او وجود داشته باشند، تشخیص مرگ مغزى داده مى شود.این معیارها چنان محافظه کارانه و دقیق مى باشند که در صورتى که به درستى و با دقت نظر به کار روند، هیچگاه باعث تشخیص مرگ مغزى در بیمارى که قابلیت ادامه حیات دارد نخواهد شد.

معیارهاى مرگ مغزى اجمالا ازاین قراراست:

1. از بین رفتن عملکردهاى مغزى :

الف - عدم پاسخ بیمار به تحریک دردناک .

ب - از بین رفتن حرکات خود به خودى در اندامها.

ج - از بین رفتن رفلکس هاى ساقه مغزى (5) د - از بین رفتن تنفس خود به خودى در بیمار(6)

2 . غیر قابل بازگشت بودن عملکردهاى مغز:

دلیل ایجاد حالت کما نباید موارد قابل برگشتى همچون مصرف دارو و الکل، کاهش فشار خون یا کاهش دماى بدن باشد. بدیهى است که قبل از ارزیابى مرگ مغزى باید این موارد به دقت کنار گذاشته شوند.

3. پایدار ماندن علائم مرگ مغزى :

زمان مشخصى جهت تحت نظر قرار دادن بیمار مشکوک به مرگ مغزى مورد نیاز است که در طول این زمان علائم بیمار باید ثابت و پایدار باقى بماند.

در مواردى که علت از دست رفتن هوشیارى معلوم است (مثل خونریزى مغزى و یا ضربه مغزى )، تحت نظر قراردادن بیمار بمدت 44 ساعت لازم است براى مواردى که علت کما مشخص نیست این زمان حدود 72 ساعت خواهد بود براى کودکان این زمان طولانى تر بوده و گاهى تا یک هفته طول مى کشد.

گاهى اوقات پس از ارزیابى بیمار با معیارهاى فوق، همچنان پیرامون اعلام مرگ مغزى شک وجود دارد، در این حالت انجام آزمایشهاى تایید کننده ضرورت پیدا مى کند.

ازجمله مهمترین این آزمایشها مى توان نواز مغزى (الکتروانسفالوگرام) و اندازه گیرى جریان خون در مغز را نام برد.

در الکتروانسفالوگرام ملاک توقف فعالیت مغز این است که چنانچه دو نوار مغزى به فاصله 6 ساعت گرفته شود، هیچگونه امواج مغزى ثبت نگردد وخط صاف ترسیم شود.

در اندازه گیرى جریان خون مغز که با روشهاى مختلفى انجام مى شود، کفایت خون رسانى به بافت مغز مورد بررسى قرار مى گیرد. نا کافى بودن جریان خون مغز باعث صدمات غیر قابل برگشت به بافت مغز در عرض چند دقیقه خواهد شد، بنا براین اثبات عدم کفایت خون رسانى به مغز، تشخیص مرگ مغزى را مسجل مى کند.

اکنون این سوال مطرح مى شود که صلاحیت اعلام مرگ مغزى باید در اختیار چه افرادى باشد؟ علاوه بر متخصصان بیماریهاى مغز و اعصاب و جراحان مغز و اعصاب، پزشکان دیگرى که سابقه فعالیت در بخش مراقبتهاى ویژه و بخش اورژانس را داشته و در این خصوص تجربه دارند، مى توانند واجد چنین صلاحیتى باشند. در بعضى کشورها گفته مى شود که دست کم دو پزشک باید در مورد مرگ مغزى متفق القول باشند.

در صورتى که استفاده از اعضاى بیمار مشکوک به مرگ مغزى جهت انجام پیوند مدنظر باشد، توصیه مى شود تیمى متشکل از متخصص مغز و اعصاب، جراح مغز و اعصاب، متخصص داخلى و متخصص بیهوشى تشکیل گردیده و وظیفه بررسى و اعلام مرگ مغزى را بر عهده بگیرند.

پس از تشریح موضوع «مرگ مغزى» و اینکه ازنظر علم طب بیمار دچار مرگ مغزى،مرده تلقى مى شود و ادامهء حیات نباتى او نیز وابسته به دستگاه تنفس مصنوعى است آن هم براى زمان کمى و با قطع این دستگاه،اندامهاى بیمار توان ادامه حیات نخواهند داشت.اینک جاى این پرسش است که از نظر علم فقه بیمار دچار مرگ مغزى،مرده به شمار مى آید یا زنده؟پیامدهاى فقهى وحقوقى بسیارى براین مساله مترتب است وپرسشهاى فراوانى را بر مى انگیزد،ازجمله آنکه آیا استفاده از اندامهاى چنین شخصى براى پیوند اعضاجایز است؟آیا قطع دستگاه تنفس مصنوعى دراین حالت به منزله قتل بیمار به شمار مى آید؟وپرسشهاى دیگرى ازاین قبیل.

منابع :

1 - اصول نرولوژى ادامز (سال 1997).

2 - جراحى مغز و اعصاب یومن (1996).

3- اصول طب داخلى هاریسون (1998).

1. اغماء (کاهش سطح هوشیارى ) 2. دستگاه تنفس مصنوعى (ونتیلاتور) .

3. شامل قشر مغز و ساقه مغز.

4.پیوندهاى مهمى از جمله پیوند قلب - کلیه - کبد و... در کشورها قابل انجام است.

5.رفلکس عبارت است از مسیرى که به واسطه یک تحریک محیطى آغاز شده و به مرکز عصبى رفته و مجددا از راه دیگرى به محیط باز مى گردد. این بازتاب به طور خود کار صورت مى گیرد. از رفلکس هاى ساقه مغز مى توان رفلکس مردمک - رفلکس قرنیه و رفلکس سرفه را نام برد.

6. بدین معنى که اگر بیمار بمدت معینى از دستگاه تنفس مصنوعى جدا شود، تنفس در وى مشاهده نگردد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد مرگ مغزى


پاور پوینت در مورد مرگ مغزی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل :  .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید : 16 اسلاید

 قسمتی از متن .ppt : 

 

مرگ مغزی

مرگ مغزی یعنی از دست رفتن دائمی و غیر قابل برگشت و جبران نشدنی کلیه فعالیتهای حیاتی نیمکره ها و ساقه مغز

تعاریف اولیه ای که از مرگ مغزی وجود داشت : یعنی از بین رفتن کلیه فعالیتهای تمام قسمت های مغز

All Function of Entire Brain به 2 دلیل اصلاح و به تعریف فعلی تغییر یافته است :

1. در فرد دچار مرگ مغزی نمی توان فعالیت تمام قسمت های مغز منجمله BG ، مخچه و تالاموس را سنجید.

2. تمام کارکردهای مغز در چنین بیمارانی قابل سنجش نیست، مثلاً کارکرد تکلمی شنوایی یا بینایی یا قدرت تصمیم گیری یا برنامه ریزی قابل ارزیابی نیستند.

ملاک های مرگ مغزی :

تشخیص مرگ مغزی اساساً بالینی است

ملاک های مرگ مغزی 2 گروهند :

الف Inclusion Criteria

یعنی ملاکهایی که باید تمامی آنها وجود داشته باشند و در نبود این معیارها نمی توان مرگ مغزی را تأیید کرد.

این ملاکها شامل :

Clinical Tests

Confirmatory Tests

ب Exclusion Criteria

یعنی ملاکهایی که در حضور آنها نمی توان با قاطعیت و اطمینان تشخیص مرگ مغزی را مطرح کرد. این موارد شامل : کاهش دمای بدن، مسمومیت های دارویی، بیماریهای متابولیک یا اختلالات الکترولیتی و اختلالات اسید و باز حاد و شوک است.



خرید و دانلود پاور پوینت در مورد مرگ مغزی