لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
اتصالات ساده تیر به ستون و شاهتیر :
این اتصالات بر دو نوع است :
1 ) اتصال با جفت نبشی جان : معمولا دو عدد نبشی را در کارخانه به جان تیر جوش می دهند. جوشهای بین نبشی و ستون یا شاهتیر را در کارگاه در روی کار انجام می دهند . معمولا نبشیهای اتصال را به اندازه 10 تا 12 میلیمتر از انتهای جان تیر فاصله آزاد می گذارند تا اگر تیر در حدود رواداریهای مجاز بلند باشد ، بدون بریدن سر آن و تنها با جابه جا کردن نبشی آن را نصب کنند.
2 ) اتصال با نبشی نشیمن : این نوع اتصال را در عکس العملهای نسبتا کوچک تا حدود 15 تن به کار می برند . نبشی نشیمن عمل نصب و تنظیم تیر را آسان می کند . این نبشی را معمولا قبلا در کارخانه یا پای کار در ارتفاع لازم به ستون جوش می دهند و بعد تیر روی آن سوار و به آن جوش می شود . در این اتصال ، نبشی کمکی دیگری در بالای تیر نصب و جوش می شود که در محاسبه در مقابل عکس العملهای تکیه گاه به حساب نمی آید و عمل آن تنها ثابت کردن تیر در محل خود و تامین تکیه گاه عرضی و جلوگیری از غلتیدن آن است . سعی می شود که اتصال با نبشی نشیمن تا حد امکان انعطاف پذیر باشد تا از آزادی دوران تیر در تکیه گاه جلوگیری نشود و در حقیقت ، اتصال ساده و مفصلی باشد تا در تکیه گاه ایجاد لنگر نکند . معمولا عرض نشیمن گاه نباید از 5/7 سانتیمتر کمتر باشد . در آیین نامه AISC عرض استاندارد را 10 سانتیمتر برای نشیمن انتخابکرده اند . برای این منظور نبشی فوقانی را با ابعاد ظریف و فقط دو لبه انتهایی بالها آن را ( در امتداد عرض بال تیر ) جوش می دهند . لازم به ذکر است که وقتی عکس العمل زیادتر از حد تحمل نبشی گردد ، می توان از نبشی تقویت شده با مقطع T استفاده کرد . ضخامت صفحه نشیمن گاه در حدود ضخامت بال تیر انتخاب می شود . استفاده از صفحات تقویت کننده زیر یک
نشیمن به صورت مستطیلی یا مثلثی استفاده می گردد
اتصال چند پل در یک محل به ستون : مواقعی که با توجه به پوشش سقف به نصب پل در دو جهت عمود بر هم در محل ستون می شود ، یک پل به بالهای ستون و پل دیگر به جان ستون متصل خواهد شد ؛ در نتیجه ، ستون از دو جهت تحت تاثیر بار قرار خواهد گرفت که باید با توجه به بار وارد شده و دهانه پل ، همچنین تعیین نوع گیرداری پلها در محل ستون اقدامات لازم برای اتصال صحیح و مطلوب به عمل آید . اگر برخورد پل در خارج از ستون باشد ، باید آن ناحیه را از نظر نیروی خارج از مرکز ، همچنین نحوه اتصال صحیح و اصولی به ستون به دقت بررسی و کنترول کرد.
روش نصب پلها در طبقات : محل نصب پلها در اسکلت فلزی بسیار مهم است ، زیرا پلها تحمل کننده بار سقف از طریق تیرها هستند . با توجه به مقدار بار وارد شده و دهانه ، ارتفاع آنها مشخص می شود و معمولا از ضخامت سقف و ارتفاع تیرها بیشتر است ؛ بنابراین ، با توجه به نقشه های معماری و تقسیم فضاها ، پلها باید در جایی طراحی و نصب شوند که به علت ارتفاع زیاد ایجاد اشکال در کف نکنند و سعی شود به صورت آویز در سقف مشخص نباشد ، به این دلیل ، معمولا پلها در زیر دیوارهای جدا کننده بین فضاها مصب می شوند که علاوه بر بار وارد شده باید وزن دیوارهای جدا کننده بر روی آنها در محاسبه منظور شود.
روش اتصال پل به پل : اتصال دو پل که دارای ارتفاع هستند ، به روش زبانه کردن آنها انجام می گیرد که این روش از نظر اتصالات بهتر است . در صورت امکان پل با دهانه بزرگتر در داخل پل با دهانه کوچکتر زبانه می شود . نصب ورق اتصال در جان و روی بال پل کوچکتر برای برش ضروری است . در این حالت ، به علت کوتاه بودن دهانه ، لنگر خمشی کمتری ایجاد شده در نتیجه ، نمره با سطح مقطع پلها کاهش می یابد .
تیر پوشش : نوع پوشش سقف در طبقات اسکلت فلزی با توجه به کاربرد ساختمان تعیین می شود که معمولا سقفهای بتن آرمه یا طاق ضربی مورد استفاده قرار می گیرند . معمولا تیرآهن پوشش از پروفیلهای IPE و INP استفاده می شود . فاصله تیرها بین 65/0 تا 10/1 متر و طول را حداکثر تا 5 متر در نظر می گیرند . البته خیز باید مورد توجه باشد.
اتصال تیر پوشش به پل به وسیله نبشی : معمول در اتصال تیر پوشش به پل از حالت جوش و نبشی استفاده می شود . هر چه بتوانیم محل اتصال را تا حدودی گیردار به وجود آوریم ، لرزش در تیر پوشش کمتر خواهد بود و مساله خیز به نحو مطلوبتری حل خواهد شد ؛ البته اگر طبق محاسبات نحوه اتصال نیم گیردار انجام دهیم ، در مصرف پروفیل صرفه جویی خواهد شد.
مهار کردن تیرهای پوشش : تیرهای پوشش را علاوه بر اتصال درست به تکیه گاه ، بایستی از نظر حرکات جانبی و پیچش ، کمانش قطری ، لهیدگی مورد کنترول قرار داد و آنها را مهار کرد . در اسکلت فلزی معمولا تیرهای پوشش را با گذاردن میلگرد ها بصورت ضربدری و جوش به بال تیر آهن و اتصال به قسمتهای پوشش تکیه گاه اسکلت را مهار کرده و بادبند افقی تشکیل می شود. در دهانه کناری از میلگرد های افقی که مانع رانش دهانه ابتدایی و انتهایی می شود، استفاده می کنند.
لقمه ها و پرکننده ها : طبق آیین نامه سازهای جوشی ، پرکننده (لقمه) با ضخامت 6 میلیمتر و یا بیشتر باید به اندازه کافی از لبه های ورق وصله بیرون باشد تا به قطعه ای که به آن نصب می شود ف به حد کافی جوش داده شود . به طوری که بتواند نیروی ورق وصله را که به ورق پرکننده وارد می شود ، منتقل نماید . لبه های پرکننده هایی که ضخامت آنها از 6 میلیمتر کمتر است ، باید با لبه های ورق وصله هم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 39
ابونصر فارابی (ارسطوی دوم)
زندگی نامه(1)
-1-1 پس از روزگار ترجمهی آثار یونانی به زبان تازی، نخستین حکیم و فیلسوف جامع ایرانی بدون هیچ تردیدی فارابی است.
ابونصر محمدبن طرخان بن اوزلغ فارابی، که او را فیلسوف المسلمین نام دادهاند، بیشک یکی از بزرگترین فیلسوفان اسلام و یکی از نوابغ ایران است.
در نام و اصل و نسب و منشأ او میان عالمان رجال اختلاف است. ابن الندیم در: الفهرست، و شهر زوری در: تاریخ الحکمأ، و ابن ابی اصیبعه در: طبقات الأطبأ نسبت او را فارسی میدانند و برخی از دانشمندان روزگار ما هم بر این عقیدهاند.
-2-1 ما از روزگار زندگی و جریان حیات فارابی چیز زیادی نمیدانیم و نیز به طور قطع و یقین نمیدانیم که سیر تحصیل و کسب دانش و بینش او به چه نحوی بوده است.
گفتهاند که پدر فارابی «امیر لشکر» بوده و اصل او پارسی، و خود فارابی در وسیع یکی از دیههای فاراب ماورأالنهر متولد شده است.(2)
فارابی یک بار به قصد تحصیل از ماورأالنهر به بغداد آمد و بیشتر علوم را در همان جا فرا گرفت. و در عربیت ورزیده شد، در حران به حلقهی درس معلمی نصرانی در آمد به نام یوحنابن جیلان(3) و پیش همو و شاید گروهی دیگر از ترسایان مجموعههای ثلاثی ورباعی(4) را فرا گرفت. فارابی بار دیگر به بغداد باز آمد و به خواندن کتابهای ارسطو و تأملات فلسفی خویش پرداخت و بیشتر کتابهای ارسطو را به دقت خواند و در وقوف و آگاهی به دقایق آن کتب مهارت یافت و سپس به خواندن کتاب «نفس» ارسطو آغاز کرد و آن را به کرات خواند، چنان که در آخر کتاب نفس ارسطو، مکتوبی از او یافتند که نوشته بود «انی قرأت هذا الکتاب مأئه مرة- من این کتاب را صد بار خواندم.(5) »
و هم از او نقل شده است که من کتاب سماع طبیعی ارسطو را چهل بار خواندم و باز هم بدان نیازمندم(6).
ارسطوی ثانی
-3-1 فیلسوف ما چندان در تفسیر و شرح و دقت در معانی افکار ارسطو تبحر یافت که به قول قرطبی در طبقات الحکمأ، «مشکلات آن را حل و اسرار آن را کشف کرد و آنها را در کتابهای صحیح عبارت، لطیف اشارت تدوین کرد و آنچه را که الکندی(7) و دیگران در صناعت تحلیل و شیوههای تعلیم از آنها غفلت کرده بودند بیان کرد و آنگاه در کتابی به نام احصأالعلوم آنها را تعداد کرد و تعاریف و اغراض آنها را به دست داد، به طوری که طالبان علم همواره از نظر و دقت و طلب راهنمایی از آن بینیاز نیستند.»(8)
این امور باعث شد که فارابی را معلم الثانی یا ارسطوی دوم(9) لقب دادند. حاجی خلیفه از حاشیهی مطالع نقل کرده است که: «مترجمان مأمون از کتابهای یونان ترجمههای مخلوطی انجام داده بودند که ترجمهی یکی با ترجمهی دیگری توافق نداشت، و این ترجمهها همچنان بدون تحریر و شرح و پیرایش مانده بود؛ بلکه نزدیک بود که از میان برود، تا اینکه حکیم فارابی به وجود آمد؛ آن گاه پادشاه زمان او یعنی: منصور بن نوح السامانی از او خواست که این ترجمهها را گرد آورد و از میان آنها ترجمهی ملحض و مهذب و پیراستهیی که مطابق حکمت باشد بپردازد. فارابی این دعوت را پذیرفت، و چنان که او خواسته بود کرد، و کتاب خویش را تعلیم ثانی نام نهاد، و از این رو او را معلم ثانی لقب دادند. و این کتاب همچنان به صورت مسوده در خزانه منصور مانده بود تا اینکه ابنسینا بر آن اطلاع یافت و از خلاصهی آن کتاب «شفا» را ساخت. و از بیشتر جاهای شفا فهمیده میشود که خلاصهی تعلیم ثانی است.»(10)
َ نظرابن خلدون درباره فارابی
-4-1 این قول را که حاجی نقل کرده است و از چند نظر قابل تردید و تأمل است فقط برای مزید اطلاع نقل کردیم و الا درباره علت ملقبشدن فارابی به معلم ثانی قول معقول و صحیح آن است که ابن خلدون گفته است:
«ارسطو را معلم اول بدین جهت گفتهاند که او آنچه از مباحث و مسائل منطق متفرق و پراگنده بود جمع کرد و در تهذیب آنها کوشید و بنای آن را استوار کرد و اول علوم حکیمه و فاتحهی آنها قرار داد، و به سبب آنکه فارابی در این راه کوشید و تمام آن مسائل را از ترجمههای پراگنده و مشوش گرد آورد و در کتابی خلاصه کرد او را شبیه ارسطو کرد و از این رو او را معلم ثانی لقب دادند.»(11)
َ تو داناتری یا ارسطو؟
-5-1 گویا فارابی به ارزش کار خود واقف بوده است که وقتی از او پرسیدند: «آیا تو داناتری یا ارسطو؟» در جواب گفت: «اگر من در زمان او بودم البته بزرگترین شاگرد او بودم.»(12)
َ فارابی موسیقیدان
-6-1 چون فارابی روزگاری در بغداد زیست و در آموختن فلسفه تا سر حد کمال کوشید و بر رموز و دقایق این علم آگاهی یافت از بغداد به حلب رفت، و شک نیست که یکی از علل کوچ او اضطرابات سیاسی بود که در بغداد به هم رسیده بود.(13) امیر حلب در این روزگار سیف الدوله حمدان بود. آوردهاند که چون ابونصر فارابی به مجلس سیفالدوله در آمد- و آن مجلس، مجمع فضلأ در همهی معارف بود او را به خدمت سیفالدوله در آوردهاند در حالی که لباس ترکان پوشیده بود، و او همیشه این لباس را میپوشید، سیفالدوله او را گفت: بنشین. فارابی گفت: کجا بنشینم؛ اینجا که منم یا آنجا که تویی؟! سیفالدوله گفت: آنجا که تویی. پس فارابی از روی شانههای مردم به گذشت و خود را به مسند سیفالدوله رسانید.
سیف الدوله را بندگان خاصی بود که با آنها به زبان ویژهیی سخن گفتی و کم کسی آن را شناختی؛ با آن زبان به حاجبان گفت: «این شیخ ادب فرو گذاشت، من از او مطالبی بپرسم، اگر نتواند همه را پاسخ دهد او را بیرون کنید یا بسوزانیدش!» ابونصر به آن زبان ویژهی پادشاه گفت: «یا امیر، صبر کن که کارها همه به عواقب آن وابسته است.» سیفالدوله شگفت ماند. پرسید: آیا تو این زبان را میدانی؟ گفت: آری، من هفتاد زبان میدانم. آن گاه با عالمان حاضر در مجلس به سخن پرداخت، و در همهی فنون سخن او برتر و بهتر بود سخن دیگران فروتر، تا جملگی فروماندند و خواستند تا تقریرات او بنویسند؛ سیفالدوله آنها را از آن کار منصرف کرد و با ابونصر خلوت کرد و او را گفت:
-آیا چیزی میخوری؟
- ابونصر: نه
- آیا چیزی مینوشی؟
- ابونصر: نه
- سیفالدوله: میخواهی که چیزی بشنوی؟
- ابونصر: آری
پس سیفالدوله به احضار خنیاگران دستور داد. تمام کسانی که در این فن ماهر بودند با انواع آلات موسیقی حاضر آمدند. هیچ یک از آنها چیزی ننواخت مگر اینکه فارابی بر او عیب گرفت و گفت: خطا کردی!(14)
سیفالدوله گفت: در این صنعت هم چیزی میدانی؟
ابونصر: آری دانم و نیکو دانم!
آن گاه از میان خویش کیسهیی بیرون کرد و باز کرد و از آن چوبهایی به در آورد و آنها را ترکیب کرد و بنواخت. حاضران مجلس همه بخندیدند؛ ابونصر آن را باز گشاد و این بار به طرزی دیگر ترکیب کرد و بنواخت، همهی حاضران بگریستند؛ فارابی بار دیگر آن را بگشود و ترکیب آن را تغییر داد و به گونهیی دیگر بنواخت؛ این بار همهی مجلسیان به خواب رفتند. فارابی آنها را خوابیده گذاشت و بیرون آمد. گفتهاند: آلتی که قانون نامیده میشود از ساختههای اوست(15).
شک نیست که این سخن به داستان و افسانه بیشتر میماند تا به واقعیت، ولیکن چون گاهگاه آوردن داستان در ضمن تحقیق خالی از فایده نیست به نقل این داستان مبادرت کردیم.
َ فارابی؛ تنها و فکور
-7-1 فارابی پیوسته تنها بود و با مردم معاشرت نمیکرد و آن زمان هم که در بغداد و دمشق بود یا در کنار جویباران و یا در دامن کوهساران و بوستانها زندگی میکرد.(16) و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 57
ابزار کاوش اینترنت1 چیست ؟
بسیاری از ما اولین تجربه استفاده از اینترنت را از طریق ابزارهای کاوش کسب کرده ایم اما براستی ابزارهای کاوش اینترنت کا روزانه میلیون ها نفر د رسراسر جهان از آن استفاده می کنند ، چه ویژگیها و امکاناتی دارند ؟ و چگونه کار می کنند ؟
ابزار های کاوش : اینترنت ، پایگاههای اطلاعاتی قابل جستجو2 یا مرور3 هستند که با استفاده از آنها می توان به « بخشی » از اطلاعات موجود را اینترنت دست یافت . این ابزارها به دو شیوه « جستجوی کلید واژه ها » یا « مرور وانتخاب » پیوند های فرامتنی 4کاربران را به سوی اطلاعات مورد نظر ، هدایت می کنند .
ابزارهای کاوش اینترنت را می توان به دو نوع اصلی تقسیم بندی کرد : راهنمای موضوعی 5و موتورهای کاوش6 . موتورهای کاوش اینترنت و راهنمای موضوعی نسبت به یکدیگر مزایا و محدودیتهایی دارند و رویکرد آنها برای انتخاب گرد آوری و نمایه سازی اطلاعات در محیط اینترنت ، متفاوت است در این کتاب ، اصطلاح «ابزارهای کاوش اینترنت » بر دو مفهوم موتور کاوش و راهنمای موضوعی دلالت میکند .
در حال حاضر ، تقریبا کلیه ابزارهای کاوش اینترنت به منظور جستجو وبازیابی اطلاعات در محیط شبکه جهانی وب طراحی می شوند ودر دسترس قرار می گیرند به همین دلیل ، از آنها به عنوان « موتورهای کاوش وب » و«راهنماهای موضوعی وب » نیز نام برده می شود یکی از راهنماهای ابزارهای کاوش اینترنت به نام Search Engine Guide مدعی است که تاماه جولای 2001 بیش از 2500 راهنمای موضوعی و موتور کاوش را در زمینه های مختلف ، شناسایی وبه صورت موضوعی ،تقسیم بندی کرده است ( 10 ) از آنجا که ابزارهای کاوش اینترنت ، تنها راه رویارویی با حجم فزاینده ی اطلاعات در محیط وب هستند ، دور از انتظار نخواهد بود که چنین ابزارهایی بسرعت رشد وتوسعه پیدا کنند .
راهنماهای موضوعی : رویارویی انسان با محیط وب
راهنماهای موضوعی وب : پایگاههایی هستند که اطلاعات صفحات یا سایت های وب منتخب را توسط نیروی انسانی در پایگاه خودنمایه می کنند در راهنماهای موضوعی وب فرایند شناسایی بررسی ، تجزیه و تحلیل ، ارزیابی و نمایه سازی صفحات یا سایت های وب توسط نیروی انسانی و براساس معیارهای از پیش تعیین شده انجام می شود راهنماهای موضوعی وب برای در دسترس قرار دادن اطلاعات
صفحات یا سایت های وب اغلب از نظام سلسله مراتب موضوعی استفاده می کنند .
درسال 1994 اولین راهنمای قابل جستجوی وب ، تحت عنوانEINET Galaxy با این ویژگی ها در دسترس عموم قرار گرفت و کمی پس از آن ابتکار و دانشجو در ارائه یک فهرست موضوعی از سایت های منتخب ، باعث پدید آمدن ( www. Yahoo . com ) yahoo شد که هم اکنون یکی از رایج ترین و پر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
عنوان:
ابراهیم گلستان از نگاهی دیگر
بیوگرافی مختصر :
ابراهیم گلستان در سال ۱۳۰۱ شمسی در شیراز به دنیا آمد. پدرش مدیر روزنامه "گلستان" در شیراز بود. در ۱۳۲۰ به تهران آمد و وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد اما پس از مدتی تحصیل را نیمه کاره رها کرد و جذب فعالیت های سیاسی در حزب توده شد. پس از مدتی بدنبال اختلاف با روش سران آن حزب از حزب جدا شد و به کار خبری و عکاسی و فیلمبرداری برای شبکه های تلویزیونی بین المللی و آژانس های خبری مشغول شد. آثار مکتوب وی از سبکی خاص برخوردار است و بسیاری سبک نویسندگی وی را تأثیر پذیرفته از داستانهای کوتاه ارنست همینگوی میدانند[1]. همچنین وی از زمره ٔ نخستین نویسندگان معاصر ایرانی معرفی میشود که برای زبان داستانی و استفاده از نثر آهنگین در قالبهای داستانی نوین، اهمیت قائل شد و به آن پرداخت [2].
او از نخستین نویسندگان معاصر ایران بود که برای زبان داستان اهمیت ویژهای قائل شد و کوشید نثری آهنگین را در قالبهای داستانی مدرن بکار گیرد. از این جهت نقش او در سیر پیشرفت داستان معاصر فارسی قابل توجهاست.
گلستان در سال ۱۳۲۶ نخستین قصه اش را به نام "به دزدى رفته ها" نوشت که همان سال در ماهنامه مردم و بعدها در ۱۳۲۸ در مجموعه ای با عنوان "آذر ، ماه آخر پاییز" منتشر شد. در همین دوران داستان هایی از ارنست همینگوی ، ویلیام فاکنر و چخوف را ترجمه کرد که آن ها را در مجموعه ای تحت عنوان "کشتى شکسته ها" منتشر ساخت.
او که از جوانی به عکاسی و فیلمبرداری علاقمند بود نزد خود با این فنون آشنا شد. بیشتر مطالعات ادبی آغازین او هم در سال های ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۰ مربوط به خواندن آثار کافکا ، اشتاین بک ، یوجین اونیل ، هرمان هسه ، فاکنر و همینگوی بوده ولی بیشتر به آثار همینگوی و فاکنر علاقه نشان داده است. گلستان در بیشتر داستان های دهه سی اش سرگذشت شکست و سرخوردگی آدم هایی را بازگو می کند که آرزوهای بزرگی در سر داشته و برای آن مبارزه کرده اند. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ گلستان به عنوان طرف قرارداد ، اداره امور دایره تهیه عکس عکس و خبر کنسرسیوم نفت را عهده دار می شود و از مجموع فیلم های خبری شخصی و با کمک فیلم هایی که به کمک دوربین بولکس ۱۶ میلیمتری شخصی خود گرفته ، مستند "از قطره تا دریا" را می سازد. این فیلم یعنی نخستین فیلم مستند گلستان ، بشدت مورد پسند رئیس فرانسوی کنسرسیوم و آرتور التون مستندساز سرشناس انگلیسی و رئیس بخش فیلم کمپانی شل ﴿Shell﴾ انگلستان قرار می گیرد. در ۱۳۳۶ مجموعه داستان "شکار سایه" را منتشر می کند و پس از آن دست به کار تهیه و ساخت مجموعه مستندی برای کنسرسیوم با نام مجموعه "چشم اندازها" می شود که ساخت این مجموعه از ۱۳۳۶۶ تا ۱۳۴۱ طول می کشد. نخستین بخش این مجموعه با نام "یک آتش" درباره مهار چاه های نفت دچار حریق شده است، آتشی که برخی آن را یکی از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
آیت الله طالقانی
شرح زندگی
سید محمود طالقانی به سال1289 ه. ش. در روستای گلگرد طالقان از توابع استان تهران، دیده به جهان گشود و نزد پدری همچون آیتالله سید ابوالحسن طالقانی که از علمای برجسته تهران به شمار میرفت ، پرورش یافت. پدری که حضرت امام خمینی در باره مقام و منزلت او چنین میگوید:
«رحمتخداوند بر پدر بزرگوار او که در راس پرهیزکاران بود.»
در باره زهد و پرهیزکاری آسید ابوالحسن طالقانی، آیتالله سیدحسین بدلا که با وی حشر و نشر داشته چنین میگوید:
«علیرغم این که محل رجوع عام و خاص مردم بود ولی به هیچ وجه من الوجوه از وجوهات شرعیه و سهم مبارک امام علیه السلام استفاده نمیکرد و زندگی روزمره خویش را به وسیله تعمیر ساعت تامین میکرد».
سید محمود طالقانی در 10 سالگی به مکتب خانه روستای گلگرد میرود و پس از طی این دوره روانه مدرسه ملارضا در میدان امین السلطان تهران میشود و شروع به تعلم دروس حوزوی مینماید. پس از اندکی وارد مدرسه رضویه قم میشود و در نهایت در مدرسه فیضیه سکنی میگزیند. دروس سطح حوزه علمیه را نزد آیاتی چون نجفی مرعشی، ادیب تهرانی و حجتبه پایان میبرد. بنا به گفته سیدتقی طالقانی، سید محمود دارای هوشی فوقالعاده بود و در مدت اندکی دروس سطح را به پایان رساند. وی میگوید:
«با آنکه سید محمود خیلی جوان بود، سطح را تمام کرد و وارد حلقه درس آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی مؤسس حوزه علمیه قم گردید.
طالقانی در کنار دروس فقه و اصول حوزه (که درس معمول و رایج در حوزههاست و هر طلبهای الزاما آن را باید بخواند)، فلسفه و حکمت را نزد آیاتی همچون تقی اشراقی و میرزا خلیل کمرهای طی کرد. سید محمود در سال 1310 ه.ش. پدر خویش را در سن 72 سالگی از دست میدهد و پس از فوت پدر به وی پیشنهاد میشود که در تهران امام جماعت مسجدی شود و به وعظ و خطابه مردم مشغول گردد. ولی از آنجا که سید محمود به درس و بحث علاقه داشت، حوزه را به امام جماعتی و مرید و مرادی ترجیح داد و برای تکمیل تحصیلات خود عازم نجف اشرف گردید. در آنجا از محضر آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمدحسین غروی و آقاضیاء عراقی بهرهمند گردید و از دست مرجع بزرگ جهان تشیع آیتالله ابوالحسن اصفهانی موفق به اخذ درجه اجتهاد گردید. در قم نیز آیتالله عبدالکریم حائری یزدی به وی اجازه استنباط و اجتهاد احکام الهی میدهد و از آقایان نجفی مرعشی و شیخ عباس قمی اجازه نقل حدیث و روایت دریافت میکند.
در آستانه جنگ دوم جهانی (1317 - 1318) وارد تهران میشود و پس از تشکیل خانواده، فعالیتهای علمی و فرهنگی خویش را در آنجا آغاز میکند. خود طالقانی در این زمینه چنین میگوید:
«پس از دوره تحصیلی که بیشتر در حوزه قم بود و مدتی هم در نجف و دریافت اجازه اجتهاد از مراجع قم و نجف به اصرار دوستان و آشنایان به تهران برگشتم (سال 18 -17) چون احساس کردم که جوانان ما از جهت عقاید و ایمان در معرض خطر قرار گرفتهاند و به پیروی از روش مرحوم پدرم جلساتی برای عدهای از جوانان و دانشجویان در باره بحث در اصول و تفسیر قرآن تشکیل دادم و در دنباله این جلسات بعد از شهریور 1320 انجمنها و کانونهای اسلامی تشکیل شد، مانند کانون اسلام، انجمن تبلیغات اسلامی، اتحادیه مسلمین، که هر کدام دارای نشریات منظم و فراخور افکار و وضع روز بود. من با همه آنها برای پیشرفت تعالیم اصول اسلامی همکاری میکردم، قسمتی از تفسیر قرآن و نهجالبلاغه را در مجله آئین اسلام مینوشتم. این انجمنها هر یک به سهم خود با فقر شرایط مادی و مانوس نبودن مردم با چنین اجتماعات و تبلیغات، آثار خوبی از خود نشان داد .... مشکل بزرگتری که دین و ملت پس از شهریور 20 با آن مواجه شد، گسترش سریع اصول مارکس و تشکیل حزب توده بود. همیشه هیات حاکمه ایران دچار این اشتباه [بوده] است که هر عقیده و فکری را که با مصلحت و وضع خود مضر تشخیص دادهاند، خواستهاند با فشار و زور و زندان و کشتن، از بین برده و یا محدود سازند با آنکه فکر و عقیده را هیچ وقت نمیتوان با این طریق از بین برد و به فرض آنکه زیر پرده رفت، هر وقت فرصتی بدست آید با وضع دیگری آشکار میشود».
طالقانی پس از اقامت در تهران با آیتالله کمرهای حشر و نشر پیدا میکند و این دو، در راه نشر معارف اسلامی و جلوگیری از خطر سستی عقاید جوانان و گرایش آنان به اصول و اندیشههای مارکسیم همکاری لازم را با یکدیگر به عمل میآورند و علاوه بر این نوع فعالیتها، از فعالیت علمی هیچ گاه غافل نمیشد. آقای کمرهای از آن دوران که با آقای طالقانی مانوس بوده است، چنین میگوید:
«ما با هم جلساتی داشتیم و در این جلسات نهجالبلاغه را با آقای طالقانی مجاهد، در مورد نقشه پیاده کردن دولت امیرالمؤمنین مورد مطالعه قرار دادیم. بخصوص خطبه بیعتبا امیرالمؤمنین را که خطبهای است انقلابی. درصدد برآمدیم دو نفری نهجالبلاغه را تجزیه کنیم و کتب و کلمات را که مشتملات نهجالبلاغه است، هر خطبهای را به ضمیمه قطعات مناسب آن در یکجا جمعآوری کنیم. نهجالبلاغه بیست و دو کتاب شد، مقدماتی بر آن نوشتیم و در معیت آقای طالقانی در ماه رمضان پس از نماز در مسجد شاهآباد و در مسجد مرحوم حاج سیدمصطفی حجازی من دیکته میکردم و صفحه را تصفح میکردم و قطعات متناسب را تعیین میکردم و آقای طالقانی یادداشت میکردند. الان دفترچه تجزیه نهجالبلاغه به خط آقای طالقانی در کتابخانه من موجود است».
طالقانی فعالیت علمی، فرهنگی و حتی سیاسی خود را با این پیش فرض آغاز کرد که اگر روحانیان و مجتهدان مصلح به جوانان مبارز و حرکتبخش طرح و نقشه مهندسی اجتماعی اسلام را ارائه ندهند، به طور طبیعی جوانان سرشار از انرژی و فعالیتبه سمت امثال مارکس، لنین و استالین جذب خواهند شد و از آنان پاسخ سؤال خود را خواهند خواست. طالقانی نسبتبه جوانان، دیدی عاشقانه و مشفقانه داشت و اگر با جوانان، از هر مکتب و ایدئولوژیای که بودند، با مهربانی و نرم خویی رفتار میکرد به این دلیل بود که اعتقاد داشت جوان پاک است و زمینه رشد و تعالی و تکامل او بسیار است. بدین سان طالقانی از شهریور 20 به بعد فعالیتخویش را بیشتر در جبهه فرهنگی جهت ارائه اندیشه و معارف ناب اسلامی قرار داد. به خاطر همین فعالیتهای فرهنگی و اسلامی که از سالهای17 - 1318 آغاز کرده بود و عمامه به سر بود، رژیم رضاخان وی را دستگیر و به مدت 50 روز زندانی میکند که در نهایتبا ضمانت آزاد میگردد.
پس از پایان جنگ دوم جهانی (1317 - 1322) و به دنبال شورش کمونیستها و تجزیهطلبان در آذربایجان به رهبری پیشهوری، طالقانی از سوی علما و مجامع دینی و مذهبی به آن منطقه اعزام میشود و پس از بررسی مسائل و توقف ده روز در آنجا، در باره اوضاع و احوال آن منطقه چنین میگوید:
«تجزیه نشدن آذربایجان از ایران چندین علت داشت. ولی از جنبه داخلی میدانید که مؤثرترین ضربه به تجزیهطلبان، بنا به اعتراف رئیس دولت وقت (قوام السلطنه)، فوت مرحوم آیتالله ابوالحسن اصفهانی مرجع شیعیان بود. عزاداری ایشان چنان آذربایجان را تکان داد که تجزیهطلبان با هر قدرت تا مدتها نتوانستند از بروز نتایج این احساسات جلوگیری کنند و مردم مسلمان آن سرزمین عملا به آنان فهماندند که عمیقتر و پایدارتر از این قدرتهای موقت قدرت ایمان است که بالاخره دست متجاوز را کوتاه میکند. لذا پس از برگشتبه تهران از مشاهدات و مطالعات خود بیش از پیش متوجه شدم که انحرافهای فکری عدهای از مردم و جوانان و عواقت آن خطر بزرگی برای تمامیت و استقلال کشور دارد که ممکن استبه نابودی و تجزیه آن بکشد و تکلیف شرعی خود دانستم که اهتمام بیشتری در تشکیل جلسات مرتب و مفصل و منظم که مدتها در راه آن میکوشیدم برای سخنرانی، بحث و انتقاد بر محور اصول برهانی خداپرستی و رد و انتقاد بر اصول ماتریالیستی و کمونیستی بنمایم. در نتیجه سپاهی از دانشجویان برای بحث و فهم اصول اسلامی و مقایسه آن با اصول مادی تشکیل دادم که در دانشگاه و خارج از دانشگاه آثار آن آشکار و هویدا گردید و بر محور همین فکر و نظر، انجمن اسلامی دانشجویان که در سال 1322 تشکیل شده بود و پس از آن (انجمن اسلامی) معلمین و اطباء تشکیل گردید.»
طالقانی تشکیل انجمنهای اسلامی پزشکان، معلمان و دانشجویان دانشگاهها را در دهه 20 که بحرانیترین دهه برای رژیم و مخالفان آن بود، با اهداف ذیل تبیین و تحلیل میکند:
الف) وظیفه کلی و دینی این بود که جوانان با بحث آزاد، اصول دین را دریابند. زیرا از نظر علمای اسلام اصول دین را باید با تحقیق و برهان و بحث آزاد دریافت.
ب) وظیفه خاص دیگری که پیش آمده بود، مبارزهای منطقی با اصول ماتریالیسم بود که اذهان جوانان و تحصیلکردههای ما را میرفت فرا گیرد.
طالقانی با توجه به این مقدمات و با آن دید اسلامی و جهانی خود، احساس تکلیف سنگین میکند که اصول اعتقادی، اجتماعی و اقتصادی اسلام را برای مسلمانان داخل و خارج کشور احیا کند. این وظیفه را نخست نسبتبه کشور خود احساس میکند که سابقه تاریخی و درخشانی در علم و تحقیق، بخصوص علوم اسلامی دارد. از این رو، طالقانی علاوه بر فعالیتسیاسی بیشتر به مسائل فرهنگی و آموزشی توجه داشت و بدین خاطر مسجد هدایت را از دهه 20 محل وعظ و خطابه خود قرار داد. او مسجد