لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 47
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه آ
تاریخچه صنعت برق 1
هیتر 2
بویلر 3
توربین 7
ژنراتور 9
ترانسفورماتور 14
پست های فشار قوی 18
کلیدهای قدرت 19
پست های برق قدرت 22
پست 25
اجزای تشکیل دهنده پست ها 32
خصوصیات برقگیر 34
ترانسفورماتور 40
استقامت الکتریکی روغن 41
ترانسفورماتورهای جریان و ولتاژ 44
ترانسفورماتورهای تغذیه داخلی 46
سکسیونر قیچی ای 47
نکاتی در مورد نصب پایه ها و ترانس 50
تعویض پایه فیوز سوخته 52
چند نکته ای در مورد آزمایش اتصالات ایمنی ترانس 53
کنتاکتور 54
STOP & START 59
چراغ های سیگنال 59
تاریخچه صنعت برق :
صنعت برق در ایران از سال 1283 شمسی با بهرهبرداری از یک دیزل ژنراتور 400 کیلو واتی که توسط یکی از تجار ایرانی بنام حاج حسین امینالضرب تهیه و در خیابان چراغبرق تهران (امیر کبیر) فعلی گردیده بود آغاز می شود.
این موسسه بنام دایره روشنایی تهران بود و زیر نظر بلدیه اداره میشد. این کارخانه روشنایی چند خیابان عمده تهران را تامین میکرد، خانهها برق نداشته و تنها به دکانهای واقع در محلهها برق داده میشد و روشنایی آن از ساعت 7 الی 12 بود و بهای برق هم براساس لامپی یک ریال هر شب جمعآوری میشد. از سال 1311 اولین کارخانه برق دولتی به ظرفیت 6400 کیلووات در تهران نصب گردید، ولی مردم از گرفتن امتیاز خودداری میکردند و به همین دلیل برای پیشرفت کارها برای کسانی که انشعاب برق میگرفتند یک کنتور مجانی به عنوان جایزه در نظر گرفته میشد. چند سال بعد وضع تغییر کرد و کار به جایی رسید که انشعاب برق سرقفلی پیدا کرد.
هیتر :
گرمکن یا هیتر دستگاههایی هستند که توسط آن آب ورودی به بویلر را گرم میکنند تا درجه حرارت آب بالا رود تا به تجهیزات و لولههای بویلر آسیب نرسد، این عمل توسط هیترها انجام میشود، هیترها به دو صورت وجود دارند :
1ـ هیترهای باز
2ـ هیترهای بسته
هیترهای باز : هیترهایی هستند که حرارت را مستقیم به آب منتقل میکنند.
هیترهای بسته : هیترهایی هستند که حرارت را از طریق لولهها و محیط به آب منتقل میکنند.
به هیترهایی که قبل از پمپ تغذیه قرار میگیرند هیترهای فشار ضعیف گفته میشود و به هیترهایی که بعد از پمپ تغذیه قرار میگیرند هیترهای فشارقوی گفته میشود.
سوپر هیتر : بخاری که از درام خارج میشود دارای قطرههای آب میباشد که باعث میشود پرههای توربین آسیب ببینند و خوردگی و پوسیدگی در پرهها ظاهر شود برای اینکه بخار به توربین آسیب نرساند باید قبل از برخورد به پرههای توربین به بخار خشک تبدیل شود، این عمل (خشک کردن) توسط سوپر هیتر انجام میشود.
فرق هیتر و سوپر هیتر این است که : هیتر باعث میشود که درجه حرارت آب ورودی به بویلر زیاد شود ولی سوپر هیتر باعث میشود بخار ورودی به توربی به بخار خشک تبدیل شود.
بـویـلـر :
آب پس از خروج از پمپ تغذیه (Feed Pump ) و شیر یکطرفه وارد اکونومایزر میشود که اولین قسمت دیگ بخار میباشد، که حاوی تعدادی لوله موازی است که در آخرین مرحله دود خروجی از بویلر لولههای اکونومایزر قرار دارند داخل این لولهها آب تغذیه ورودی به بویلر جریان دارد این آبها مادامی که لولههای اکونومایزر را طی میکنند حرارت دود را جذب نموده و سپس به درام هدایت میگردند. بنابراین اکونومایزر سبب میگردد که راندمان بالا برود.
آب در درام با آبهای داخل آن مخلوط شده و سپس از طریق لولههای پائین آورنده به لولههای دیوارهای و محوطه احتراق وارد میشود، همانطور که از نام محوطه احتراق پیداست، فضایی است که عمل احتراق در آن صورت میگیرد. اطراف این محوطه تعداد زیادی لولههای موازی نزدیک به هم که به لولههای دیوارهای موسوم هستند پوشیده شده است. بخشی از حرارت حاصل از احتراق از طریق تشعشع و جابجایی به این لولهها منتقل میگردد، اینها نیز حرارت را به آب داخل خود منتقل مینمایند. بنابراین در کوره هر سه نوع انتقال حرارت با یکدیگر انجام میگیرد. حاصل این تبادل حرارت جذب حرارت توسط آب داخل لولهها و تبدیل آن به بخار است. به عبارت دیگر کلیه بخاری تولیدی دیگ در این لولهها ایجاد میشود، از طرف دیگر جذب حرارت توسط لولههای دیوارهای باعث خنک شدن فضای اطراف کوره میشود و لذا شکلی از نظر عایقکاری دیوارههای اطراف محفظه احتراق پیش نخواهد آمد پس میتوان گفت که لولههای دیوارهای همانطور که از نامشان پیداست دیواره کوره را تشکیل میدهند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
برنامه فیزیکی
ضوابط محدوده بر اساس طرح هادی شهر نور به قرار زیر است:
سطح اشغال مجاز : 50 درصد (در مجتمع های مسکونی این رقم بین 30 تا 45 می باشد.) تراکم منطقه: متوسط – 100 درصد حد نصاب تفکیک:250 متر مربع تراکم جمعیتی : 1/4 نفر ارتفاع مجاز : 2 طبقه سرانه مسکونی : 50 متر مربع سرانه فضای سبز : 5 متر مربع
براساس طرح بالا دست سهم هر یک از عناصر شهری سازنده یک مجتمع مسکونی به قرار زیر میباشد:
عنوان
درصد سطح اشغال
مساحت مورد اشغال
فضای مسکونی
30 درصد
2700 متر مربع
راه ها و معابر
15 درصد
1350 متر مربع
فضای سبز و باز
50 درصد
4500 متر مربع
فضای خدماتی
5 درصد
450 متر مربع
با توجه به طرح هادی شهر نور
با توجه به محاسبات طرح هادی نور جهت تعیین جمعیت در سال 87 تعداد واحدها وساکنین انها به قرار زیر خواهد بود :
36 =250÷9000
تعداد قطعات مجاز براساس حد نصاب تفکیک طرح هادی در این منطقه 36 قطعه میباشد که با توجه به تراکم مجاز هر دارای 2 واحد مسکونی می باشند 72=2×36
و با استناد به طرح هادی در هر قطعه 5 نفر ساکن خواهند شد: نفر 180=5×36
اما بادر نظر گرفتن مطالعات جمعیتی و تراکم جمعیتی 1/4 میتوان جمعیت ساکن را به قرار زیر تعیین نمود:
نفر 295 = 72×1/4
محاسبه مساحت واحد های مسکونی
با مطالعه شرایط جمعیتی شهر نور در اخرین امارگیری در سال 75 بیشترین جمعیت شهر به گروه های سنی زیر اختصاص یافته است:"14-10" و " 19- 15" و " 9-5" که به ترتیب این ارقام در سال 87(طبق طرح هادی ) برابر با " 27-23" و "32-28" و " 22-18 " خواهد بود .
با توجه به این امار و همچنین در نظر گرفتن تراکم جمعیتی شهر (1/4) میتوان چنین نتیجه گرفت که بیشترین جمعیت شهر را زوجهای جوان و یا خانوار های 4نفره به خود اختصاص داده اند که اولا" ضرورت ایجاد واحدهای 2 خوابه و سپس 3 خوابه را بیشتر می سازد.
با استناد به مطالعات طرح 5 و با نتایج مطالعات تطبیقی در صد فضاها در یک واحد مسکونی به شرح زیر است:
30 در صد فضای خواب و 32 -30 درصد فضای نشیمن و 40 - 38 درصد فضاهای اشپزخانه و سرویس ها و ارتباطی ها.
با توجه به مقادیر فوق سطح یک واحد مسکونی مناسب برای تیپ های مختلف2-3 خوابه را بدست می اوریم:
جهت داشتن سطح مورد نیاز برای خواب : فضاهای تکنفره (12) متر مربع و فضاهای خواب دو نفره (16) متر مربع بعلاوه یک متر مربع برای هر نفر فضای کمد در نظر گرفته می شود.
تیپ
((I تکخوابه
(II) دو خوابه
(III) سه خوابه
(IV) 4 خوابه
مساحت
55 -65
110-75
145-115
160-150
این سطوح بدون در نظر گیری سطح تراسها می باشد.
با توجه به نتایج مطالعات تطبیقی و با در نظر گیری مبانی طراحی 15 - 10 درصد سطح هر واحد برابر سطح تراس ان واحد می باشد.
طبق ضوابط طرح هادی سرویس پله هایی که مساحت انها کمتر از 15 متر مربع است جزء زیر بنا محسوب نمی شوند.
بادر نظر گیری سطح تراسها ( 10 %)سطح هر واحد و همچنین سطح خدماتی (5%) سطح کل سایت حدود 85 در صد کل زیر بنا به واحدهای مسکونی اختصاص می یابد که رقمی معادل با( 7650 متر مربع ) می باشد .
با توجه به سطح زیر بنای مجاز درصد و تعداد واحدهای بدست امده از محاسبات به قرار زیر می باشد:
تیپ واحدها
مساحت واحد
( m2)
درصد اختصاص واحد
از کل
مساحت واحدها
از کل( m2)
تعداد واحد ها
I
55-65
5 درصد
400
8
II
110-75
50 "
3850
40
III
145-115
30 "
2300
18
IV
160-150
15 "
1100
6
جمع کل
متوسط سطح هر واحد: 106 "
100 "
7650
72
با توجه به جدول فوق متوسط جمعیت کل ساکن در سایت عبارت خواهد بود از:
نفر 282 =(8*2)+(40*3.5)+(18*5)+(6*6)
سهم هر فرد از سایت متر مربع 32 = 9000:282
و همچنین تراکم جمعیتی هر واحد مسکونی حدود 4 نفر می شود.
فضای سبز لازم با توجه به جمعیت بدست امده به قرار زیر می باشد:
فضای سبز لازم = تعداد نفرات * سرانه خالص فضای سبز
متر مربع 1410 = 282 * 5
که سطح اختصاص یافته به فضای سبز و باز در این مجموعه 4000 متر مربع می باشد.
و در حدود 800 متر مربع نیز به فضاهای باز خصوصی اختصاص می یابد.
ایده های طراحی و لکه گذاری
بلندترین و کوتاهترین توده با توجه به شرایط محیطی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
باسمه تعالی
قبل از هر چیز لازم است که متذکر شوم که من در سالهای 65 تا 67 در منطقه گلشهر و قلعه ساختمان دبیر حقالتدریس بودهام و آشنایی با فضا و محیط شهری آن مناطق مرا بر آن داشت که تحقیقی در مورد چگونگی زندگی زاغه نشینان ایران مناطق انجام دهم تا اینکه در سال 70 که رسما به استخدام آموزش و پرورش در آمدم با کمک همسرم که در این زمینه تخصص دارند توانستم این تحقیق را تهیه نماید و چیزی که ذهن من بسیار به خود مشغول کرده است و تاکنون از خود میپرسم که آیا در شهر بزرگی مانند مشهد مقدس با این همه زرق و برق و ساختمانهای مرتفع و غیره هنوز افرادی هستند که در کنار شهر و یا داخل شهر که از حداقل امکانات زندگی برخوردار نیستند.
و آیا از خود سئوال کردهایم که در این رابطه چه کسی مقصر است؟
و یا بیتفاوتی ما انسانها نسبت به یکدیگر و فراموش کردن وظیفه انسانی و اسلامی چنین و صنعی را بوجود آورده است.
توجه به این معضل اجتماعی باعث شده است که مرا با واقعیتهای غیر قابل انکار که در حول و هوش ما بوده اما ما از آن اطلاعی نداشته و یا نسبت به آنها بی تفاوت بودهایم آشنا سازد.
باید دانست که
شناخت مشکل بخشی از حل آن به شمار میرود و چنانچه شناخت بیماری مرحلهای از درمان است با پی بردن به عوامل مؤثر در شکل گیری حاشیهنشینی در کلانشهرها میتوان با بکارگیری روشهای علمی و طرحهای از پیش اندیشیده شده است نیست به کنترل این پدیده برنامهریزی نمود.
مقدمه
پدیده حاشیه نشینی : به مفهوم امروزی آن در شهرهای مختلف کشورمان و جهان وجود دارد و مسائل و مشکلات فراوانی را بوجود آورده است.
مناطق صنعتی فعال به عنوان قطب جاذب جمعیت از یکطرف و مسائل و مشکلات طبیعی از قبیل سیل و زلزله و 10000 از طرف دیگر باعث میشود که گروههای مختلف جمعیتی جذب شهر شوند و درسکونت گاههائی نامناسب و یا سرپناهی سر هم بندی شده در مناطق بخصوص از شهر گرد هم بیایند.
و در این راستا حاشیه نشینی چهرهی زشت خویش را آشکار میسازد هنگامی که از حاشیه نشینی صحبت میشود اگر چه موضوع خاصی به اذهان متبادر میشود اما در تعریف های ارائه شده تفاوتهائی دیده میشود مفهوم حاشیه نشینی به معنای اعم شامل تمام کسانی که در محدودهی اقتصادی شهر ساکن هستند ولی جذب اقتصادی شهری نشدهاند.
آنان کسانی هستند که در سکونتگاههای غیر متعارف با ساکنین بافت اصلی شهر زندگی میکنند از آنجا که اکثریت این گروهها بی سواد بوده و مهارت لازم را جهت جذبه در بازار کار شهر را ندارند، عامل پسران شهری آنها را از شهر رانده و به حاشیه کشانده است.
عدم جذب در نظام اجتماعی، اقتصادی باعث شده است که حاشیه نشین به عنوان یک شهروند شروع در جامعه شهری پذیرفته نشود، و اگر از بازار کار و تاسیسات شهری استفاده میکند نه بعنوان صاحب حقی در شهر پذیرفته نشود، و اگر از بازار کار و تاسیسات شهری استفاده میکند نه بعنوان صاحب حقی در شهر بلکه به عنوان موجودی موقتی و انگل به حساب میآید.
حاشیه نشینی یک منبع اصلی جرم و جنایت است حاشیه نشینان به نوبه خود با دید تردید به محیط خارج خود مینگرند و دنیای حاشیه نشینی از نظر اجتماعی جنبه منفی دارد.
موقعیت جغرافیایی :
حاشیه نشینان مورد نظر من در شرق مشهد سکنی گزیدهاند و در حاشیه جنوب شرقی شهرک شهید باهنر قلعه خیابان واقع شدهاند که این شهرک بعد از شهرک شهید رجائی (قلعه ساختمان) میباشد از نظر موقعیت نسبت به کال طرق این حاشیه نشینان در غرب کال قرار گرفتهاند و جنوب آن زمین بایری که به مزرعه نمونه آستان قدس و خط راهآهن منتهی میشود این چادرها در وسعتی حدود 15000 متر مربع قرار گرفتهاند که بطور پراکنده میباشند.
نوع خاک زمین شناسی محل:
خاکهای این منطقه از نوع خاکهای بیابانی خاکستری میباشد که بدون پوشش گیاهی بوده و از نظر پستی و بلندی این منطقه هموار میباشد.
و تاثیر باد در فرسایش خاک این منطقه بیشتر از سایر عوامل از قبیل آب و 000 میباشد بطوری که با کوچکترین باد گردو خاک زیادی هوای منطقه را در برمیگیرد.
در فاصله بین چادرها با ایجاد شیارهائی از ورود آب باران و نزولات دیگر به داخل چادر جلوگیری کردهاند همچنین قابل ذکر است که سطحی که چادر در روی آن واقع شده است از سطوح اطراف خودش بالاتر میبادش.
در کنار چادر نشینان کال طرق واقع شده است که آثار فرسایش و تخریب آن به وضوح دیده میشود به طوری که این رودخانه کف بستر خود را در حدود 10 الی 15 متر حفر کرده است و در کف آن ما رسوباتی از قبیل ماسه و شن 000 میبینیم و طبقات خاک به وضوح دیده میشود.
پوشش گیاهی در این منطقه شامل : بوتههائی از نوع خارو 000 بود که بصورت پراکنده گسترش یافته بودند و از نوع گیاهان خشکی پسند میباشند.
آداب و رسوم – زبان
چهرههای آفتاب سوخته و اندامی درشت و استخوانی، لباسهایی گشاد با پیراهن بلند حکایت از مردمی میکرد که در کویر سیستان و بلوچستان زندگی کردهاند.
این حاشیه نشینان اهل شهرستان زابل بودند و بارویی با از ما من و همسرم استقبال کردند (بجز یک چادر که آن هم مال یک قاچاقچی معتاد بود) و ما را به داخل چادرشان دعوت میکردند و با استکانهای نشسته به ما چای دادن .
این مردم پسران خودشان را در سن 14 تا 16 سالگی داماد میکردند و دختران را در سن 8 تا 10 سالگی به خانه شوهر میفرستادند. اغلب ازدواج ها درون گروهی بود و با افغانیهای اطراف خودشان هیچ وصلتی تاکنون انجام ندادهاند.
به گفته محمد رخشانی یکی از چادر نشینان :
(بلوچ دختر به غیر بلوچ نمیدهد)
همه چادرنشینان به چادرهای یکدیگر رفت و آمد داشتن و از وضع زندگی همدیگر اطلاع کافی داشتند (بجز چادر شخصی معتاد)
چادرها از نوع در باز بود به غیر از یک چادر که آنهم مال شخص رشتی معتاد بود که از ورود ما به چادرش ممانعت کرده
از جمله موارد جالب برای ما این بود که این مردم ما را از گرفتان عکس از زنهایشان که در حال ریسیدن پشم بودند منع کردند و به گفته خودشان :
(بلوچ جماعت از عکس گرفتن معذور است)
اکر این مردم دینشان اسلام و اهل تسنن بودند.
آنها به زبان بلوچی صحبت میکردند از جمله باستک یعنی بایست چیز میگی = چی میگویی کوچک = پسر لعلل = برادر کنجک = دخقتر رسر خواه نی = دیوانه انجا میری = کجا میروی
نمونههایی از حاشیه نشینی در شرق مشهد
سواد – نو شغل :
در حال حاضر با برنامههای توسعه کشور داشتن سواد یک امر مهم تلقی شده است و با سواد کردن مردم در مرحله اول برنامهای توسعه قرار گرفته است.
یکی از ارکانهایی که در این رابطه کوشش فراوانی انجام میدهد نهضت سواد آموزی میباشد که در تمام نقاط شهرها و کشور فعالیت دارد.
اما حاشیه نشینان مورد نظر از این امکانات استفاده نمیکنند. و علت آن یکی خواست پدر و مادر آنهاست و دوم نداشتن شناسنامه و دفتر چه بسیج میباشد. اکثر بچههای آنها بیسواد بار آمده و اکثرا شغل پدران خود را دنبال میکند.
البته قابل ذکر است که این حاشیه نشینان با داشتن استشهاد محلی میتوانند در کلاسهای نهضت ثبت نام کنند ولی آنها از این کار دریغ کردهاند.
اکثری مردم در این منطقه به شغل مسگری و. آهنگری و تعدادی به سرمه دوزی مشغول بودند و چند نفری هم کارگر ساده ساختمانی بودند. و تعدادی از آنها به جرم قاچاق مواد مخدر در زندان بودهاند وبعد از آزاد شدن اکنون بیکار ند ولی طبق گفته مردم محله هنوز هم به قاچاق مواد مخدر مشغولند.
قدیمیترین شغل مردم در این منطقه کمانچهزنی و ساز دهل زدن در روستاها و شهرهای اطراف است و با این کار درآمدی برای خود و فرزدانشان بدست میآورند.
ولی بر اثر قدیمی شدن این شغل و نبودن شغلهای مناسب و تازه مجبور شدن که یا به قاچاق مواد مخدر دست بزنند و یا به کفاشی و یا مسگری در الونکهای کنار خیابان بپردازند.
چادرها
تعداد خانوار
تعداد فرزندان
جمعیت
شغل
میزان سواد
درآمد به روز
مرگ و میر
چادر اول
محمد رخشانی
2
8
11
بیکار
بی سواد
120 تومان
1
چادر دوم:
محمد تقی سالاری
1
5
7
کارگر ساده
دوم ابتدایی
350 تومان
-
چادر سوم :
جمال زهی
1
6
8
مسگری
بی سواد
300 تومان
2
چادر چهارم :
اسماعیل زابلی
2
7
11
آهنگری
بی سواد
400 تومان
-
چادر پنجم
مجید افرادی رشت
1
4
6
بیکار
بی سواد
-
-
چادر ششم :
کمال عسگری
1
-
2
سرمه ساز
بی سواد
200 تومان
4
چادر هفتم :
محمد علی خدادای
1
9
11
دامدار
سوم ابتدایی
300 تومان
1
جدول شماره (1)
لازم به ذکر است که میزان درآمد آنها در سال 70 چنین بوده است.
جمعیت و گروههای نژادی :
مجموعه چادرها در این منطقه 7 چادر بود که با سرشماری که از کلیه چادرها کردیم جمعیت کل این چادرها در حدود 50 نفر بودند.
اکثر جمعیت : این چادرها را کودکان 5 الی 10 ساله تشکیل میدادند به طوری که در عکس ماره (10) مشاهده میکنیم.
فقر و تنگدستی ، فقدان سواد و عدم اطلاع از مضرات فرزند زیاد و کمبود امکانات بهداشتی جهت جلوگیری از حاملگی باعث شده است که در این منطقه کودکان بین 0 تا 15 سال زیاد باشند.
شهرک شهید باهنر در شمال و غرب این چادر نشینان واقع شده است. از نظر جمعیتی در سطح بالائی میباشد.
اکثر جمعیت آنها افغانیهای مقیم مشهد میباشد.
این شهرک هم از لحاظ جمعیت بیشتر جمعیت آنها کودکان بین 0 تا 15 ساله را تشکیل میدهند که همان علتهائی که برای چادر نشینان گفتیم از قبیل فقدان سواد و عدم اطلاع فقر و تهی دستی 000 باعث افزایش تعداد فرزندان در این شهرک شده است.
اکثریت مردم در شهرک شهید باهنر (قلعه خیابان) و شهرک شهید رجائی (قلعه ساختمان) افغانهای مهاجر از افغانستان میباشند.
که این افغانیها در این منطقه به شغلهائی از قبیل مسگری، کفاشی در آلونگهای کنار خیابان و آهنگری 000 مشغولند و در این دو شهرک ما ایرانی کمتر مشاهده میکنیم.
حاشیه نشینان مورد نظر ما بلوچ بودند و از شهرستان زابل، عدهای بر اثر سیل سال 1369 و عدهای از خشکسالی سالهای 46 و 47 حدود 25 سال به اینجا آمده بودند.
نوع چادرها:
چادرها از جنس موی بز بود که فرسوده شده بود و با وصلههائی جاهای پاره آن را پینه کرده بودند که چادرها از نوع در باز بود(بجز یک چادر آن هم مال دو نفر معتاد بودند که جهت در چادرها هم به طرف شرق قرار گرفته بود به خاطر استفاده از حداکثر نور خورشید و یا در زمستان و تابستان .
سابقه تاریخی:
تعداد چادرها طبق گفته مردم منطقه بیش از 40 چادر بوده است که تعداد زیادی از این چادرها از اینجا رفتهاند که عدهای از آنها به شهر و ولایت خود برگشتهاند و عدهای دیگر در شهرهای اطراف خانه گرفته و زندگی میکنند.
با رفتن آنها تعداد چادرها باقی مانده 7 چادر میباشد که این هفت چادر 4 چادر در آن مربوط بودند به افراد سیل سال 1369 زابل که خانهها و زمینهای این مردم آسیب دیده و آنها به مشهد مهاجرت کردهاند از این مهاجرین عدهای که دارای بودجه خوبی بودند در اطراف مشهد خانه گرفتند ولی آنهائی که فقر و تنگدستی بر آنها حکومت میکرد چارهای جز حاشیه نشینی در این منطقه نداشتند .
و اما 3 چادر دیگر مربوط بودند به خشکسالی سالهای 47، 1348 ، در بین این سه چادر مردمی به نام محمد علی خدادای تاریخچه دقیق این چادرنشینان را از همان خشکسالی برای ما تعریف کرده او گفت حدود 25 سال قبل خشکسالی در سیستان و بلوچستن به اوج خود رسید و تمام زندگیمان را تباه کرد . گوسفندانمان مردند زراعت هایمان خشک شدند. و ما باالاجبار به شهر مقدس مشهد کوچ کردیم. و با وضع نابسمانی در بیابانهای اطراف کارخانه نوش استقرار پیدا کردیم.
و در این محل با شغلهایی از قبیل کمانچه زدن و ساز و دهل و نوازندگی و دوره گردی و همچنین مسگری وروی گری زندگی جدیدی را در شهر آغاز کردیم.
و با مشقت فراوان زندگی زن و بچههایمان را تامین میکردیم.
در این بین نیز چندین بار مورد هجوم ماموران رژیم گذشته جهت خارج کردن از آن منطقه قرار گرفتیم و دخل فوق هیچ امکانات بهداشتی و امکانات دیگر از قبیل برق و آب برای ما نبود و در نتیجه مرگ و میر در بین افرادی خصوصا کودکانمان زیاد بود.
موقعی که انقلاب اسلامی ایران به رهبری آیت اله خمینی ( ره ) به پیروزی رسید در سالهای 60 تا 62 مکانهائی به صورت کمپ در اخر مطهری شمالی با امکانات بهداشتی وآب برق و دستشوئی فضای سبز و چادر های منظم و بسیار تمیز در اختیار مهاجرین قرار دادند و ما را از محلی که در کنار کارخانه نوش داشتیم به آن منطقه انتقال داده ند .
مدت اقامت ما در آن محل حدود 3 الی 4 سال بوده ولی به علت شکایات مردم منطقه و اطراف آن باعث گردید که دولت ما را از آنمحل بیرون کند و زمینهای در این محل به ماد بدهد .
اما علت شکایات اهالی منطقه عین گفته آقای محمد علی خدادادی این بود که اگر یک سیدویک آقا در یک خانواده زندگی می کنند جدا ند رجد آنها سید و آقا هستند ما ینز جداندرجدنوازنده ودوره گرد بودهایم بو هیمن خاطر نیم توانستیم نوازندگی و آلات آن مانند ک مانه و دهل را کنار بگداریم در نتیجه ان جوانان و فررندان ما هم همین روش را پیش گرفتند و با نوازندگی د رمحلات مشغول شده بودند ک مورد شکایت مردم منزقه قرا رگرفتند .
با اعتراضهای زیادی که مردم به شرهرداری کردند 5 نفر از کدخدایان ما به شهر داری فراخوانده شدند و با آنها وارد بحث و گفتگو شدن پس از چندین جلسه و یا ساخت ویاختهایی که با مامورین شهرداری کردند نتواست که زمین باتمام اما کنان رفاهی در نخودک برا یخودشان بگیرند و به بقیه گفته شد که اگر می خواهید به زابل برگردید ما تمام امکانات کافی در اختیار شما خواهیم گذاشت در غیر این صورت شما باید این منطقه را تخلیه کنید .
بعد آنها مبلغ 2000 تومان و یک تخته چادر و سه شاخه آهن به هر نفر دادند .
عده ای به تربت حیدریه رفتند و عده ای دیگر به زابل برگشتند و عده ای هم با سه شاخه آهن و مقداری پول که داشتن خانه ای ساختن و زندگی کردند و چادرنشینان اپنجا هم با فروختن همه شاخه آهن خود در این محل چادر زده زندگی می کنند .
توضیحی در مورد چادر نشینان :
اولین چادی که ما به آن برخورد کردم مربوط بود به دو خانوار بلوچ از بر ادران اهی تسنن که کدخدای آنها شخصی بنام محمد رخشانی بود که 6 فرزند قدونیم قد بین سنین 2 تا 8 سال داشت که فاصله سنی آنها 1 سال بود .
آقای رخشاینی با رویی باز ما با به داخل چادر فرا خواند و با دادن چائی حستگی راه را از تن ما در آورد وسایلی که مادر داخل چادر ایشان دیدیم شامل یک گالن چند دبه پلاستیکی جهت آوردن آب و تعداد کمی ظروف روحی اعم از قابلمه کاسه و قاشق و یک عدد چراغ وآلورود دوست رختخواب بسیار فرسوده و یک عدد طبل بسیار بزرگ وجود داشت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
باسمه تعالی
قبل از هر چیز لازم است که متذکر شوم که من در سالهای 65 تا 67 در منطقه گلشهر و قلعه ساختمان دبیر حقالتدریس بودهام و آشنایی با فضا و محیط شهری آن مناطق مرا بر آن داشت که تحقیقی در مورد چگونگی زندگی زاغه نشینان ایران مناطق انجام دهم تا اینکه در سال 70 که رسما به استخدام آموزش و پرورش در آمدم با کمک همسرم که در این زمینه تخصص دارند توانستم این تحقیق را تهیه نماید و چیزی که ذهن من بسیار به خود مشغول کرده است و تاکنون از خود میپرسم که آیا در شهر بزرگی مانند مشهد مقدس با این همه زرق و برق و ساختمانهای مرتفع و غیره هنوز افرادی هستند که در کنار شهر و یا داخل شهر که از حداقل امکانات زندگی برخوردار نیستند.
و آیا از خود سئوال کردهایم که در این رابطه چه کسی مقصر است؟
و یا بیتفاوتی ما انسانها نسبت به یکدیگر و فراموش کردن وظیفه انسانی و اسلامی چنین و صنعی را بوجود آورده است.
توجه به این معضل اجتماعی باعث شده است که مرا با واقعیتهای غیر قابل انکار که در حول و هوش ما بوده اما ما از آن اطلاعی نداشته و یا نسبت به آنها بی تفاوت بودهایم آشنا سازد.
باید دانست که
شناخت مشکل بخشی از حل آن به شمار میرود و چنانچه شناخت بیماری مرحلهای از درمان است با پی بردن به عوامل مؤثر در شکل گیری حاشیهنشینی در کلانشهرها میتوان با بکارگیری روشهای علمی و طرحهای از پیش اندیشیده شده است نیست به کنترل این پدیده برنامهریزی نمود.
مقدمه
پدیده حاشیه نشینی : به مفهوم امروزی آن در شهرهای مختلف کشورمان و جهان وجود دارد و مسائل و مشکلات فراوانی را بوجود آورده است.
مناطق صنعتی فعال به عنوان قطب جاذب جمعیت از یکطرف و مسائل و مشکلات طبیعی از قبیل سیل و زلزله و 10000 از طرف دیگر باعث میشود که گروههای مختلف جمعیتی جذب شهر شوند و درسکونت گاههائی نامناسب و یا سرپناهی سر هم بندی شده در مناطق بخصوص از شهر گرد هم بیایند.
و در این راستا حاشیه نشینی چهرهی زشت خویش را آشکار میسازد هنگامی که از حاشیه نشینی صحبت میشود اگر چه موضوع خاصی به اذهان متبادر میشود اما در تعریف های ارائه شده تفاوتهائی دیده میشود مفهوم حاشیه نشینی به معنای اعم شامل تمام کسانی که در محدودهی اقتصادی شهر ساکن هستند ولی جذب اقتصادی شهری نشدهاند.
آنان کسانی هستند که در سکونتگاههای غیر متعارف با ساکنین بافت اصلی شهر زندگی میکنند از آنجا که اکثریت این گروهها بی سواد بوده و مهارت لازم را جهت جذبه در بازار کار شهر را ندارند، عامل پسران شهری آنها را از شهر رانده و به حاشیه کشانده است.
عدم جذب در نظام اجتماعی، اقتصادی باعث شده است که حاشیه نشین به عنوان یک شهروند شروع در جامعه شهری پذیرفته نشود، و اگر از بازار کار و تاسیسات شهری استفاده میکند نه بعنوان صاحب حقی در شهر پذیرفته نشود، و اگر از بازار کار و تاسیسات شهری استفاده میکند نه بعنوان صاحب حقی در شهر بلکه به عنوان موجودی موقتی و انگل به حساب میآید.
حاشیه نشینی یک منبع اصلی جرم و جنایت است حاشیه نشینان به نوبه خود با دید تردید به محیط خارج خود مینگرند و دنیای حاشیه نشینی از نظر اجتماعی جنبه منفی دارد.
موقعیت جغرافیایی :
حاشیه نشینان مورد نظر من در شرق مشهد سکنی گزیدهاند و در حاشیه جنوب شرقی شهرک شهید باهنر قلعه خیابان واقع شدهاند که این شهرک بعد از شهرک شهید رجائی (قلعه ساختمان) میباشد از نظر موقعیت نسبت به کال طرق این حاشیه نشینان در غرب کال قرار گرفتهاند و جنوب آن زمین بایری که به مزرعه نمونه آستان قدس و خط راهآهن منتهی میشود این چادرها در وسعتی حدود 15000 متر مربع قرار گرفتهاند که بطور پراکنده میباشند.
نوع خاک زمین شناسی محل:
خاکهای این منطقه از نوع خاکهای بیابانی خاکستری میباشد که بدون پوشش گیاهی بوده و از نظر پستی و بلندی این منطقه هموار میباشد.
و تاثیر باد در فرسایش خاک این منطقه بیشتر از سایر عوامل از قبیل آب و 000 میباشد بطوری که با کوچکترین باد گردو خاک زیادی هوای منطقه را در برمیگیرد.
در فاصله بین چادرها با ایجاد شیارهائی از ورود آب باران و نزولات دیگر به داخل چادر جلوگیری کردهاند همچنین قابل ذکر است که سطحی که چادر در روی آن واقع شده است از سطوح اطراف خودش بالاتر میبادش.
در کنار چادر نشینان کال طرق واقع شده است که آثار فرسایش و تخریب آن به وضوح دیده میشود به طوری که این رودخانه کف بستر خود را در حدود 10 الی 15 متر حفر کرده است و در کف آن ما رسوباتی از قبیل ماسه و شن 000 میبینیم و طبقات خاک به وضوح دیده میشود.
پوشش گیاهی در این منطقه شامل : بوتههائی از نوع خارو 000 بود که بصورت پراکنده گسترش یافته بودند و از نوع گیاهان خشکی پسند میباشند.
آداب و رسوم – زبان
چهرههای آفتاب سوخته و اندامی درشت و استخوانی، لباسهایی گشاد با پیراهن بلند حکایت از مردمی میکرد که در کویر سیستان و بلوچستان زندگی کردهاند.
این حاشیه نشینان اهل شهرستان زابل بودند و بارویی با از ما من و همسرم استقبال کردند (بجز یک چادر که آن هم مال یک قاچاقچی معتاد بود) و ما را به داخل چادرشان دعوت میکردند و با استکانهای نشسته به ما چای دادن .
این مردم پسران خودشان را در سن 14 تا 16 سالگی داماد میکردند و دختران را در سن 8 تا 10 سالگی به خانه شوهر میفرستادند. اغلب ازدواج ها درون گروهی بود و با افغانیهای اطراف خودشان هیچ وصلتی تاکنون انجام ندادهاند.
به گفته محمد رخشانی یکی از چادر نشینان :
(بلوچ دختر به غیر بلوچ نمیدهد)
همه چادرنشینان به چادرهای یکدیگر رفت و آمد داشتن و از وضع زندگی همدیگر اطلاع کافی داشتند (بجز چادر شخصی معتاد)
چادرها از نوع در باز بود به غیر از یک چادر که آنهم مال شخص رشتی معتاد بود که از ورود ما به چادرش ممانعت کرده
از جمله موارد جالب برای ما این بود که این مردم ما را از گرفتان عکس از زنهایشان که در حال ریسیدن پشم بودند منع کردند و به گفته خودشان :
(بلوچ جماعت از عکس گرفتن معذور است)
اکر این مردم دینشان اسلام و اهل تسنن بودند.
آنها به زبان بلوچی صحبت میکردند از جمله باستک یعنی بایست چیز میگی = چی میگویی کوچک = پسر لعلل = برادر کنجک = دخقتر رسر خواه نی = دیوانه انجا میری = کجا میروی
نمونههایی از حاشیه نشینی در شرق مشهد
سواد – نو شغل :
در حال حاضر با برنامههای توسعه کشور داشتن سواد یک امر مهم تلقی شده است و با سواد کردن مردم در مرحله اول برنامهای توسعه قرار گرفته است.
یکی از ارکانهایی که در این رابطه کوشش فراوانی انجام میدهد نهضت سواد آموزی میباشد که در تمام نقاط شهرها و کشور فعالیت دارد.
اما حاشیه نشینان مورد نظر از این امکانات استفاده نمیکنند. و علت آن یکی خواست پدر و مادر آنهاست و دوم نداشتن شناسنامه و دفتر چه بسیج میباشد. اکثر بچههای آنها بیسواد بار آمده و اکثرا شغل پدران خود را دنبال میکند.
البته قابل ذکر است که این حاشیه نشینان با داشتن استشهاد محلی میتوانند در کلاسهای نهضت ثبت نام کنند ولی آنها از این کار دریغ کردهاند.
اکثری مردم در این منطقه به شغل مسگری و. آهنگری و تعدادی به سرمه دوزی مشغول بودند و چند نفری هم کارگر ساده ساختمانی بودند. و تعدادی از آنها به جرم قاچاق مواد مخدر در زندان بودهاند وبعد از آزاد شدن اکنون بیکار ند ولی طبق گفته مردم محله هنوز هم به قاچاق مواد مخدر مشغولند.
قدیمیترین شغل مردم در این منطقه کمانچهزنی و ساز دهل زدن در روستاها و شهرهای اطراف است و با این کار درآمدی برای خود و فرزدانشان بدست میآورند.
ولی بر اثر قدیمی شدن این شغل و نبودن شغلهای مناسب و تازه مجبور شدن که یا به قاچاق مواد مخدر دست بزنند و یا به کفاشی و یا مسگری در الونکهای کنار خیابان بپردازند.
چادرها
تعداد خانوار
تعداد فرزندان
جمعیت
شغل
میزان سواد
درآمد به روز
مرگ و میر
چادر اول
محمد رخشانی
2
8
11
بیکار
بی سواد
120 تومان
1
چادر دوم:
محمد تقی سالاری
1
5
7
کارگر ساده
دوم ابتدایی
350 تومان
-
چادر سوم :
جمال زهی
1
6
8
مسگری
بی سواد
300 تومان
2
چادر چهارم :
اسماعیل زابلی
2
7
11
آهنگری
بی سواد
400 تومان
-
چادر پنجم
مجید افرادی رشت
1
4
6
بیکار
بی سواد
-
-
چادر ششم :
کمال عسگری
1
-
2
سرمه ساز
بی سواد
200 تومان
4
چادر هفتم :
محمد علی خدادای
1
9
11
دامدار
سوم ابتدایی
300 تومان
1
جدول شماره (1)
لازم به ذکر است که میزان درآمد آنها در سال 70 چنین بوده است.
جمعیت و گروههای نژادی :
مجموعه چادرها در این منطقه 7 چادر بود که با سرشماری که از کلیه چادرها کردیم جمعیت کل این چادرها در حدود 50 نفر بودند.
اکثر جمعیت : این چادرها را کودکان 5 الی 10 ساله تشکیل میدادند به طوری که در عکس ماره (10) مشاهده میکنیم.
فقر و تنگدستی ، فقدان سواد و عدم اطلاع از مضرات فرزند زیاد و کمبود امکانات بهداشتی جهت جلوگیری از حاملگی باعث شده است که در این منطقه کودکان بین 0 تا 15 سال زیاد باشند.
شهرک شهید باهنر در شمال و غرب این چادر نشینان واقع شده است. از نظر جمعیتی در سطح بالائی میباشد.
اکثر جمعیت آنها افغانیهای مقیم مشهد میباشد.
این شهرک هم از لحاظ جمعیت بیشتر جمعیت آنها کودکان بین 0 تا 15 ساله را تشکیل میدهند که همان علتهائی که برای چادر نشینان گفتیم از قبیل فقدان سواد و عدم اطلاع فقر و تهی دستی 000 باعث افزایش تعداد فرزندان در این شهرک شده است.
اکثریت مردم در شهرک شهید باهنر (قلعه خیابان) و شهرک شهید رجائی (قلعه ساختمان) افغانهای مهاجر از افغانستان میباشند.
که این افغانیها در این منطقه به شغلهائی از قبیل مسگری، کفاشی در آلونگهای کنار خیابان و آهنگری 000 مشغولند و در این دو شهرک ما ایرانی کمتر مشاهده میکنیم.
حاشیه نشینان مورد نظر ما بلوچ بودند و از شهرستان زابل، عدهای بر اثر سیل سال 1369 و عدهای از خشکسالی سالهای 46 و 47 حدود 25 سال به اینجا آمده بودند.
نوع چادرها:
چادرها از جنس موی بز بود که فرسوده شده بود و با وصلههائی جاهای پاره آن را پینه کرده بودند که چادرها از نوع در باز بود(بجز یک چادر آن هم مال دو نفر معتاد بودند که جهت در چادرها هم به طرف شرق قرار گرفته بود به خاطر استفاده از حداکثر نور خورشید و یا در زمستان و تابستان .
سابقه تاریخی:
تعداد چادرها طبق گفته مردم منطقه بیش از 40 چادر بوده است که تعداد زیادی از این چادرها از اینجا رفتهاند که عدهای از آنها به شهر و ولایت خود برگشتهاند و عدهای دیگر در شهرهای اطراف خانه گرفته و زندگی میکنند.
با رفتن آنها تعداد چادرها باقی مانده 7 چادر میباشد که این هفت چادر 4 چادر در آن مربوط بودند به افراد سیل سال 1369 زابل که خانهها و زمینهای این مردم آسیب دیده و آنها به مشهد مهاجرت کردهاند از این مهاجرین عدهای که دارای بودجه خوبی بودند در اطراف مشهد خانه گرفتند ولی آنهائی که فقر و تنگدستی بر آنها حکومت میکرد چارهای جز حاشیه نشینی در این منطقه نداشتند .
و اما 3 چادر دیگر مربوط بودند به خشکسالی سالهای 47، 1348 ، در بین این سه چادر مردمی به نام محمد علی خدادای تاریخچه دقیق این چادرنشینان را از همان خشکسالی برای ما تعریف کرده او گفت حدود 25 سال قبل خشکسالی در سیستان و بلوچستن به اوج خود رسید و تمام زندگیمان را تباه کرد . گوسفندانمان مردند زراعت هایمان خشک شدند. و ما باالاجبار به شهر مقدس مشهد کوچ کردیم. و با وضع نابسمانی در بیابانهای اطراف کارخانه نوش استقرار پیدا کردیم.
و در این محل با شغلهایی از قبیل کمانچه زدن و ساز و دهل و نوازندگی و دوره گردی و همچنین مسگری وروی گری زندگی جدیدی را در شهر آغاز کردیم.
و با مشقت فراوان زندگی زن و بچههایمان را تامین میکردیم.
در این بین نیز چندین بار مورد هجوم ماموران رژیم گذشته جهت خارج کردن از آن منطقه قرار گرفتیم و دخل فوق هیچ امکانات بهداشتی و امکانات دیگر از قبیل برق و آب برای ما نبود و در نتیجه مرگ و میر در بین افرادی خصوصا کودکانمان زیاد بود.
موقعی که انقلاب اسلامی ایران به رهبری آیت اله خمینی ( ره ) به پیروزی رسید در سالهای 60 تا 62 مکانهائی به صورت کمپ در اخر مطهری شمالی با امکانات بهداشتی وآب برق و دستشوئی فضای سبز و چادر های منظم و بسیار تمیز در اختیار مهاجرین قرار دادند و ما را از محلی که در کنار کارخانه نوش داشتیم به آن منطقه انتقال داده ند .
مدت اقامت ما در آن محل حدود 3 الی 4 سال بوده ولی به علت شکایات مردم منطقه و اطراف آن باعث گردید که دولت ما را از آنمحل بیرون کند و زمینهای در این محل به ماد بدهد .
اما علت شکایات اهالی منطقه عین گفته آقای محمد علی خدادادی این بود که اگر یک سیدویک آقا در یک خانواده زندگی می کنند جدا ند رجد آنها سید و آقا هستند ما ینز جداندرجدنوازنده ودوره گرد بودهایم بو هیمن خاطر نیم توانستیم نوازندگی و آلات آن مانند ک مانه و دهل را کنار بگداریم در نتیجه ان جوانان و فررندان ما هم همین روش را پیش گرفتند و با نوازندگی د رمحلات مشغول شده بودند ک مورد شکایت مردم منزقه قرا رگرفتند .
با اعتراضهای زیادی که مردم به شرهرداری کردند 5 نفر از کدخدایان ما به شهر داری فراخوانده شدند و با آنها وارد بحث و گفتگو شدن پس از چندین جلسه و یا ساخت ویاختهایی که با مامورین شهرداری کردند نتواست که زمین باتمام اما کنان رفاهی در نخودک برا یخودشان بگیرند و به بقیه گفته شد که اگر می خواهید به زابل برگردید ما تمام امکانات کافی در اختیار شما خواهیم گذاشت در غیر این صورت شما باید این منطقه را تخلیه کنید .
بعد آنها مبلغ 2000 تومان و یک تخته چادر و سه شاخه آهن به هر نفر دادند .
عده ای به تربت حیدریه رفتند و عده ای دیگر به زابل برگشتند و عده ای هم با سه شاخه آهن و مقداری پول که داشتن خانه ای ساختن و زندگی کردند و چادرنشینان اپنجا هم با فروختن همه شاخه آهن خود در این محل چادر زده زندگی می کنند .
توضیحی در مورد چادر نشینان :
اولین چادی که ما به آن برخورد کردم مربوط بود به دو خانوار بلوچ از بر ادران اهی تسنن که کدخدای آنها شخصی بنام محمد رخشانی بود که 6 فرزند قدونیم قد بین سنین 2 تا 8 سال داشت که فاصله سنی آنها 1 سال بود .
آقای رخشاینی با رویی باز ما با به داخل چادر فرا خواند و با دادن چائی حستگی راه را از تن ما در آورد وسایلی که مادر داخل چادر ایشان دیدیم شامل یک گالن چند دبه پلاستیکی جهت آوردن آب و تعداد کمی ظروف روحی اعم از قابلمه کاسه و قاشق و یک عدد چراغ وآلورود دوست رختخواب بسیار فرسوده و یک عدد طبل بسیار بزرگ وجود داشت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 2 صفحه
قسمتی از متن .doc :
گیاهان منطقه سدزاینده رود
گونه
تراکم درهکتار
درصد پوشش
فراوانی
فرم رویشی
خوشخوراکی
Astragalus caragana
1333
1.7
6.6
علفی
II
Onobrychis melanotrica
4000
1.25
20
علفی
I
Cousinia cylindracea
1666
1.05
10
علفی
III
Noaea mucronata
3666
52.
20
بوته ای
II
Euphorbia spp.
9666
1.4
33.3
علفی
III
Lipedium sp.
333
03.
3.3
علفی
III
Convolvolus arvense
333
13.
3.3
علفی
I
Onosma sp.
5000
51.
16.6
علفی
III
Trigonella elipptica
1666
15.
6.6
علفی
I
Astragalus cyclophylon
1666
47.
10
علفی
I
Stachys infelata
1333
16.
3.3
علفی
II
Astragalus spp.
1667
43.
13.3
بوته ای
III
Poa bulbosa
18333
1.75
43.3
علفی
II
Silene arbuscula
2333
2.2
16.6
علفی
III
Stipa barbata
5667
2
43.3
علفی
II
Astragalus effesus
4000
3.4
16.6
علفی
I
Scariola orentalis
7667
1.7
36.6
علفی
II
Centurea bachtiarica
1333
33.
10
علفی
III
Echinophora platyloba
2333
56.
16.6
علفی
III
Tragopogon sp.
333
13.
3.3
علفی
I
Echinops sp.
333
03.
3.3
علفی
III
گونه
تراکم درهکتار
درصد پوشش
فراوانی
فرم رویشی
خوشخوراکی
Acantophylom braeteatum
333
33.
3.3
بوته ای
III
Erynjium billardeiri
333
16.
3.3
علفی
II
Achila santolina
17333
4.
10
علفی
III
Peterocephalus canus
333
3.
3.3
علفی
II
Chrysantemom sp.
333
16.
3.3
علفی
III
Bromus tometellus
667
26.
3.3
علفی
I
Phlomis oliveri
333
53.
3.3
علفی
III
Annual grass
1631250
13.1
90
علفی
-
Annual forb
70833
1.13
6.6
علفی
-