لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نماز جماعت و اهمیت وآثارآن
مقدمه:
نماز یک عبادت ریشه دار وعمیق مى باشد که در همه ادیان بوده وشاید کمتر دینى در این دنیا موجود باشد که نماز در آن نباشد(1 ). در قران کریم وسنت مبارکه پیامبر(ص) به نماز- که یک اصل با ارزش وعبادت مهم وازفروع دین مى باشد- تاکید فراوان شده است واز ترک آن مسلمین را به سختى بر حذر داشته است. نماز در حقیقت ستون وپایه دین مقدس اسلام(2 ) و کلید بهشت است وازجمله شایسته ترین اعمال در نزد پروردگار به حساب مى آید. خداونددر سوره طه مى فرماید" به یقین من خداوندی هستم که معبودى جز من وجود ندارد، پس مرا پرستش کن ونماز را براى ذکر من برپاى دار".* خداوند سبحان التزام به امر مهم را در همه حال ودر همه رخدادهای زندگى مورد تاکید قرار داده است. اسلام وظیفه هر مسلمان را تنها در این خلاصه نکرده که به صورت انفرادى در هر جایى وبدور از نماز اجتماع مسلمین یا محیطى که در آن زندگى مى کند به انجام نماز بپردازد، بلکه به طور جدى به انجام وظیفه الهى نماز به صورت جماعت بویژه در مساجد با دیگربرادران دینى فراخوانده است. بنا براین اسلام برگزارى نمازهاى پنجگانه را به صورت جماعت در مساجد به این دلیل لازم دانسته که مساجد علاوه بر این که پایگاه تجمع مسلمین مى باشد محلى است که مى توان دیگر مشکلات جامعه اسلامى از قبیل مسایل اجتماعى، اقتصادى، اخلاقى وغیره را مطرح کرد ودرمورد آنها سخن گفت وبراى حل آنها اقدامات لازم را بعمل آورد. باز مى بینیم که بر مسلمین لازم شده است که به طور وسیع ترى هفته اى یک بار در نماز جمعه شرکت کنند. خداوند در این باره چنین فرموده است: اى کسانیکه ایمان آورده اید هر گاه براى نماز در روز جمعه فرا خوانده شدید پس بسوى یاد خدا بشتابید وهر معامله اى را ترک کنید، این براى شما بهتر است اگر بدانید"(3 ). واز رسول اکرم (ص) نیز روایت است که فرموده اند: هر کس سه نماز جمعه را بدون عذر واز روى سستى وسهل انگارى ترک نماید ، خداوند بر دلش مهر مى زند".این اجتماع بزرگ هفتگى در بردارنده نکات آموزشى فراوان بوده، در حقیقت تجدید پیمان واحیاى حس برادرى وبرابرى واستحکام بخشیدن وحدت میان مسلمین واظهار قدرت وقوت مى باشد تا به دشمنان اسلام نشان دهند که چگونه در صفوف مرصوص ودوشادوش یکدیگر آماده دفاع ازکیان وشأن وشوکت اسلام وآئین اسلام هستند.دراین نوشتار،بطورمختصر اهمیت وآثارنمازجماعت بیان می شود.
*اهمیت وفایده های نمازجماعت
آئین اسلام،از ابعاد اجتماعى مهمى برخوردار است و با عنایتبهبرکات آثار وحدت و تجمع و یکپارچگى،در بسیارى از برنامههایشبر این بعد،تکیه و تاکید کرده است. یکی ازراه هاوروشهای بسیارمؤثربرای گسترش وتعمیق فرهنگ نمازدرجامعه ،اقامه نمازجماعت است.اصولاًروح جمعی، روح خاصی است.نمازجماعت دارای آثارارزنده ای است.نمازجماعت درمیان مسلمانان،ایجادالفت می کندوباعث تعمیق آن می گردد.این نمازسندانسجام مسلمانان وتبلورانضباط آنهاست ونمونه ارزنده ای ازهماهنگی مسلمانان می باشد.علاوه براین گونه آثاروبرکات ،نقش والای نمازجماعت دراقامه نماز،قابل توجه وعنایت است.بطورقطع یکی ازراههایی که درجامعه ،به نمازجان تازه می بخشدوبه آن قدرت وحاکمیت می دهد،نمازجماعت است.نمازجماعت مایه عظمت اسلام است وبه همین خاطرموردتاکیدقرارگرفته است(4 ). برگزارى نمازهاى روزانه واجب نیز به صورت جماعت و گروهى،یکى از این برنامههاست.
نمازجماعت به مثابه اقیانوسی از انسانهای خداجوی می باشدکه همچون قطره هایی پاک به هم می پیوندند.نمازجماعت،برنامه ی بندگی ومیدان دلدادگی دلهای حق جومی باشد. جمعه وجماعت،«اهرم قدرت وعزت»مسلمانان است.نمازجماعت،دلها را یکی،اندیشه ها را زلال،امید راافزون،عشق ودوستی را جهت دار،جهتها راخدایی وزندگی را ازتشتت وزشتی پاک میسازد.نمازجماعت،"محور ووحدت"و"معیارمحبت"است ( 5 ).ازآنجاکه دین اسلام دین اجتماعی ودین توحیدوهمبستگی است برای نمازجماعت اهمیت بسیارقائل شده است. درقران مجید نیز به آن سفارش شده است(6 ).نمازجماعت دراسلام مظهریگانگی وبرادری ومهروالفت است وبی آنکه کسی عهده دارنظم آن باشدخود،دارای روح انضباط وترتیب است(7 ).روایات زیادی درموردعظمت این فریضه مهم وجودداردکه به چندمورداشاره میگردد:
از رسول خدا(ص)نقل شده که:«من سمع النداء فلم یجبه من غیرعلة فلا صلاة له» (8) نماز کسى که صداى اذان را بشنود و بى دلیل،در نماز جماعتمسلمانان شرکت نکند،ارزشى ندارد.
در حدیث،تحقیر نماز جماعت،به منزله تحقیر خداوند بشمار آمدهاست:«من حقره فانما یحقر الله» (9) شرکت دائم در نماز جماعت،انسان را از منافق شدن بیمه مىکند. (10) و براى هر گامى که به سوى نماز جماعت و مسجد برداشته شود،ثوابو حسنه در نظر گرفته شده است. (11) همین که کسى براى شرکت در نماز جماعت از منزل خارجمىشود،یا در مسجد،در انتظار نماز جماعتبه سر مىبرد پاداش کسىرا دارد که در این مدت،به نماز مشغول بوده است. (12) تعداد حاضران در نماز جماعت،هر چه بیشتر باشد،پاداش آن بیشتراست.این کلام رسولخداست که فرمود:«ما کثر فهو احب الى الله» (13) حدیث جالبى در بیان فضیلت نماز جماعت است که قسمتى از آندر رسالههاى عملیه هم ذکر شده است.ترجمه تمام حدیث چنین است:
اگر اقتدا کننده 1 نفر باشد،پاداش 150 نماز داده مىشود.
اگر اقتدا کننده 2 نفر باشد،پاداش 600 نماز داده مىشود.
اگر اقتدا کننده 3 نفر باشد،پاداش 1200 نماز داده مىشود.
اگر اقتدا کنندگان و امام جماعتبه 10 نفر رسیدند،پاداش72800 نماز دارد.
ولى،همین که عدد افراد از ده نفر گذشت،حساب آنرا جز خداکسى نمىدانداگرتمام آسمانهاکاغذودریاهامرکب ودرختهاقلموجن وانس وملائکه نویسنده شوند؛نمی توانندثواب یک رکعت آن رابنویسند (14). در حدیث دیگر است:هر که نماز جماعت را دوستبدارد،خدا وفرشتگان او را دوست مىدارند. (15) در زمان پیامبر(ص)هرگاه افراد نماز جماعت کم مىشدند،آنحضرت به جستجو و تفقد از افراد مىپرداخت و مىفرمود:شرکت درنماز صبح و عشاء،بر منافقان از هر چیز سنگینتر است. (16) قرآن نیز،از اوصاف منافقان،بى حالى و کسالت هنگام نماز را بیانکرده است. (17 )چرا که سحر خیزى و حضور در جماعت مسلمین،آن هم ازراههاى دور و در گرما و سرما،نشانه صداقت در ایمان و عشق نمازگزاراست.
رسول خدا(ص)در باره اهمیت نماز جماعت،فرمود:
«صلاة الرجل فى جماعة خیر من صلاته فى بیته اربعینسنة.قیل:یا رسول الله!صلاة یوم؟ فقال(ص):صلاةواحدة» (18) یک نماز با جماعت،بهتر از چهل سال نماز فرادى در خانهاست. پرسیدند:آیا یک روز نماز؟فرمود:بلکه یک نماز.
و مىفرمود:صفهاى نماز جماعت،همانند صفهاى فرشتگان درآسمان چهارم است. (19) اولین نماز جماعتى هم که بر پا شد،به امامت رسول خدا و شرکتحضرت على(ع)و جعفر طیار(برادر حضرت على(ع))بود.همین کهابوطالب،فرزندش على(ع)را دید که به پیامبر اقتدا کرده،به فرزنددیگرش جعفر گفت:تو نیز به پیامبر اکرم اقتدا کن و این جماعت دو سهنفرى،پس از نزول آیه «فاصدع بما تؤمر*» بود،که فرمان به علنى ساختندعوت و تبلیغ مىداد. (20)
*آثار نماز جماعت :
بر پایى فریضههاى دینى به صورت دسته جمعى،علاوه بر پاداشهاى فراوانى که دارد،در زندگى فردى و اجتماعى امت مسلمان نیز،آثارمثبت و فراوانى دارد که به برخىازآنها بیان می گردد:
1- آثار معنوى نمازجماعت
بزرگترین اثر معنوى نماز جماعت، پاداشهاى الهى است که به چندمورداشاره گردید..روایت است که شبى،على علیه السلام تا سحر به عبادتمشغول بود.چون صبح شد،نماز صبح را به تنهائى خواند و استراحتکرد.
رسولخدا(ص)که آنحضرت را در جماعت صبح ندید،به خانه اورفت.حضرت فاطمه(ع)از شب زندهدارى على(ع)و عذر او از نیامدن بهمسجد سخن گفت.پیامبر فرمود:پاداشى که بخاطر شرکت نکردن درنماز جماعت صبح،از دست على(ع)رفت،بیش از پاداش عبادت تمامشب است. (21) رسول خدا(ص)فرموده است:
لان اصلى الصبح فى جماعة احب الى من ان اصلى لیلتىحتى اصبح (22) اگر نماز صبح را به جماعتبخوانم،در نظرم محبوبتر ازعبادت و شب زندهدارى تا صبح است.
بخاطر همین فضیلت و پاداشهاست که اگر تعداد نمازگزاران از ده نفربیشتر شود،اگر تمام آسمانها کاغذ،و دریاها مرکب و درختها قلم شودو فرشتگان بنویسند،پاداش یک رکعت آنرا نمىتوانند بنویسند. (23) . و نماز جماعتبا تاخیر،بهتر از نماز فرادى در اول وقت است. (24)
2- آثار اجتماعى نمازجماعت
نماز جماعت،مقدمه وحدت صفوف و نزدیکى دلها و تقویت کنندهروح اخوت است.
نوعى حضور و غیاب بى تشریفات،و بهترین راه شناسائى افراداست.
نماز جماعت،بهترین،بیشترین،پاکترین و کم خرجتریناجتماعات دنیاست و نوعى دید و بازدید و آگاهى از مشکلات ونیازهاى یکدیگر و زمینه ساز تعاون اجتماعى بین آحاد مسلمین است. درچنین اجتماعی نفاقهاوکینه ها،بدبینی هاوبدخواهی هاوهمچنین اختلاف طبقاتی رخت می بنددوجای خودرابه مهروصفا ،برادری وبرابری می دهد
3- آثار سیاسى نمازجماعت
نماز جماعت،نشان دهنده قدرت مسلمین و الفت دلها و انسجامصفوف است.
تفرقهها را مىزداید،بیم در دل دشمنان مىافکند،منافقان را مایوسمىسازد،خار چشم بدخواهان است.
نماز جماعت،نمایش حضور در صحنه و پیوند«امام»و«امت» است.
4- آثار اخلاقى،تربیتى نمازجماعت
در نماز جماعت،افراد در یک صف قرار مىگیرند و امتیازات موهوم صنفى،نژادى،زبانى،مالى و...کنار مىرود و صفا و صمیمیت ونوعدوستى در دلها زنده مىشود و مؤمنان،با دیدار یکدیگر در صفعبادت،احساس دلگرمى و قدرت و امید مىکنند.
نماز جماعت،عامل نظم و انضباط،صفبندى و وقتشناسىاست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 31 صفحه
قسمتی از متن .docx :
(
عنوان : نماز
استاد : آقای علی جهان
محقق : سید رضا موسوی
بهار 1388
فهرست
مقدمه
پیرامون واژه 3
نماز در برخی ادیان 3
آدم و نماز 4
تاثیر نماز بر برخی بیماریها
تاثیر نماز بر بیماریهای مقاربتی 5
تآثیر نماز بر عفونت کلیه و مجاری ادراری 7
احکام
احکام نماز 8
پوشیدن طلا و نقره و به کار بردن آن 8
لباس نمازگزار 10
احکام سایر مکانهاى دینى 12
احکام مسجد 13
مکان نمازگزار 19
قبله 22
وقت نماز 23
اهمیت و شرائط نماز 26
روایات 28
منابع و ماخذ 30
نظر شخصی 31
مقدمه
پیرامون واژه
واژهٔ نماز واژهای پارسیست که ایرانیان برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن و
برخی حدس زدهاند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شدهباشد که محتمل نیست.
سرفرودآوری برای ستایش و احترام است. واژهٔ نماز نامواژهای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیمکردن است.
نماز در برخی ادیان
نماز در دین اسلام
این عبادت در شبانهروز در پنج نوبت (۱۷ رکعت) رو به قبلهٔ مسلمانان - کعبه در مکه - بصورت فردی (فرادی) یا گروهی (نماز جماعت) برگزار میشود.
در این عبادت در رکعتهای اول و دوم دو سورهٔ از قرآن که یکی از آنها سورهٔ حمد و دیگری معمولاً سورهٔ کوتاهی مثل سورهٔ توحید است و در رکعتهای بعدی تعدادی ذکر به زبان عربی خوانده میشود. نماز یک فرهنگ جهانی است.
نماز در دین یهود
نماز در یهودیت (در عبری: تفیلا תפלות) و در جمع تفیلیم یا تفیلوت خوانده میشود. توضیحات دقیق در باب آنها را میتوان در سیدور یا بخشهای میشنا کتب سنتی دعای دیانت یهودی جست.
معمولا در هر روز سه نماز میخوانند و در روز شبات شنبه و سایر روزهای مقدس فرقههای ارتدکس و محافظه کار یک نماز اضافی هم به نام موسف خوانده میشود.
نماز در دین بهائی
هر فرد بهائی بعد از رسیدن به سن بلوغ در آئین بهائی، یعنی ۱۵ سال تمام برای دختر و پسر، طبق احکام دین بهائی که در کتاب اقدس امالکتاب دین بهائی قرار دارد، باید شروع به خواندن نماز نماید.در دین بهائی ۳ نوع نماز واجب وجود دارد و هر شخص مختار است یکی را برای خواندن روزانه انتخاب کند. نماز به صورت جمعی و جماعت نهی شدهاست. نماز میت، نمازی که برای مردگان خوانده میشود، تنها نمازی است که به صورت جماعت برگزار میشود.
آدم و نماز
حضرت آدم پس از بیرون آمدن از بهشت و هبوط به زمین ، چهل روز در کوه صفا واقع در نزدیک بیت حق اقامت داشت .
آن روزها به خاطر دورى از مقام قرب و هبوط از مقام علّم الاسمایى و از دست دادن جوار ملکوت و هجران بهشت وصال محبوب ، در حالى که صورت به خاک داشت همچون ابر بهاران سرشک از دیده مى ریخت .
تفسیر على بن ابراهیم قمى در حدود قرن سوم هجرى ، یعنى نزدیک به عصر امام حسن عسکرى (علیه السلام) ، به رشته ى تحریر درآمده است .
بزرگان از علماى امت اسلامى و دانشمندان وارسته ، امثال علامه ى طباطبایى صاحب تفسیر المیزان ، به این تفسیر اطمینان نموده و بسیارى از مطالب آن را در کتب فقهى و تفسیرى و اخلاقى خود نقل کرده اند .
نویسنده ى تفسیر جناب على بن ابراهیم(1) در توضیح آیه ى شریفه ى ( فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَات )(2) روایتى را از قول پدرش ، از ابن ابى عمیر ، از ابان بن عثمان ، از امام ششم (علیه السلام) نقل مى کند که با توجّه به اینکه کتب رجالى شیعه از قبیل رجال کشى ، جامع الرواة اردبیلى ، قاموس الرجال شوشترى ، معجم الرجال خویى ، سندش را صددرصد معتبر دانسته اند ، نشان دهنده ى مسئله ى نماز در زمان حضرت آدم (علیه السلام) است ، برگردان فارسى روایت تا آنجا که لازم و نقطه ى شاهد است از نظر عاشقان نماز مى گذرد :
* آدم پس از بیرون آمدن از بهشت و هبوط به زمین ، چهل روز در کوه صفا واقع در نزدیک بیت حق اقامت داشت .
آن روزها به خاطر دورى از مقام قرب و هبوط از مقام علّم الاسمایى و از دست دادن جوار ملکوت و هجران بهشت
وصال محبوب ، در حالى که صورت به خاک داشت همچون ابر بهاران سرشک از دیده مى ریخت .
امین وحى از جانب حضرت معبود ـ که جز لطف و محبّت و احسان و مرحمت به بندگان ندارد ـ بر او نازل شد و سبب ناله ى جگرسوز و دلخراش او را پرسید . در پاسخ آن فرشته گفت : چرا ناله نکنم و اشک از دیده نبارم ؟ مگر نه این است که خداى عزیز مرا به خاطر بى توجّهى به خواسته ى خود از مقام قرب رانده و از جوار رحمت خویش محرومم نموده و مسکنم را در خاک دلّت و بر غبار مسکنت قرار داده ؟
فرشته ى وحى بدو گفت : به پیشگاه لطف دوست برگرد و وجود خود را به زینت توبه بیاراى .
آدم گفت : چگونه توبه کنم و چه سان به سوى حق باز گردم ؟
خداوند مهربان چون اراده ى آدم را بر جبران گذشته راسخ دید ، قبه اى از نور که جایگاه بیت را مشخص مى کرد و تابش نورش حدود جغرافیایى حرم را معلوم مى نمود فرو فرستاد و به امین وحى فرمان داد محلّ بیت را نشانه گذارى کند . چون به وسیله ى آن روشنایى ، محلّ بیت و حدود حرم معلوم شد و این برنامه سامان گرفت ، فرشته ى وحى از آدم خواست آماده شود تا مراسمى را بجا آورده و دست نیاز به سوى بى نیاز براى بازگشت و توبه بردارد .
روز ترویه شروع برنامه اى بود که از فرشته ى حق تعلیم مى گرفت . پدر آدمیان به دستور فرشته ى حق غسل کرد و مُحرم شد و پس از انجام آن مراسم ، روز هشتم ذوالحجه به سرزمین منى رفت و دستور گرفت که شب را در آنجا بماند .
صبح روز نهم در حالى که تلبیه مى گفت به عرفات آمد . آفتاب عرفات از ظهر مى گذشت . فرشته ى الهى به او گفت : از ادامه ى تلبیه خوددارى کن و دوباره خود را به غسل بیاراى .پس از اینکه نماز عصر را بجاى آورد امین وحى به او گفت : در این سرزمین به پاى خیز . چون به پا خاست کلماتى را که از خداوند براى توبه نازل شده بود به آدم تعلیم داد .
از این روایت که علاوه بر تفسیر على بن ابراهیم ، کتابهاى دیگر اسلامى هم آن را نقل کرده اند استفاده مى شود که حضرت آدم که اولین انسان از نوع ما بوده از جانب حضرت ربّ مأمور به نماز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن .doc :
«مقدمه»
ستایش از آن خداست، او را می ستاییم و از او یاری می خواهیم و از آفات نفسانی و انحرافات عملی خویش بدو پناه می بریم و بر پیامبر خاتم محمّد مصطفی (ص) و خاندان گرامیش ائمه معصومین (ع) درود می فرستیم. از آنجای که نماز محکمترین رشتة الفت بین بندگان و خداست و ریسمان اتّسالی است که همة هستی و موجودیّت آدمی را به ملکوت پیوند می دهد. و نماز صفا بخش حیات جاودان، روشنی بخش راه رهروان، تکیه گاه سالکان، راز و نیاز عارفان، سرمایة بینوایان، دروای دردمندان، دلیل گمراهان، امید امیدواران و کلید گشایندة همة مشکلات و زدایندة غم و اندوه است. نماز حقیقی است که کیمیای حیات بدون آن بی سود بوده و بی خبران از آن بی خردانند و محرومان از این مقام اسیر دست شیطانند و نور آن حرارت بخش زندگی و فرار از آن ریشة شرّ و افسردگی و نمازگزار واقعی بدون شک دور از هر آلودگی است. نماز نه یک گل که گلزار عبادت است چرا که تکبیر، تحمید، تعظیم، سجود، قنوت، تشهد، از گلهای این بوستانند. پس به این گلزار درآی و خود را به گلهای آن معطر ساز و از عصارة آن دل و جان خود را شفا ببخش که این مصفا شفا بخش دل هاست.
چرا نماز بخوانیم؟
قرآن یکی از اسرار نماز را یاد خداوند ذکر می کند«اقم الطلوه لذکری» نماز را به خاطر یاد من به پادار بلکه یاد بزرگتر خداست«و لذکر الله اکبر» زیرا انسان در زندگی این جهان با توجّه به عوامل غافل کننده، نیاز به یادآوری و تذکر دارد به این معنی که زندگی بشود دریای بی پایانی است که بدون یاد خدا گمراه کننده است و بشر را به غرقاب می کشاند و این موجود که در کوتاهترین مدّت، خدا را از یاد می برد و مسئولیت خویش را فراموش می کند. آیا نباید اوقات معیّنی به هدف و مسیر صحیح زندگی خود توجّه نماید؟ علاوه بر این که انسان در مسیر زندگی خود استقلالی نداشته و باید از آفریدگار خود کمک گیرد. بدین جهت باید وسیله ای باشد تا در این فاصله های مختلف زمانی خدا و رستاخیز و دعوت پیامبران و هدف آفرینش را به یاد او آورد و از غرق شدن در گرداب بی خبری و غفلت حفظش نماید و نماز این وظیفة مهم را عهده دار است. انسان، صبحگاهانکه از خواب برمی خیزد، خوابی که از همه چیز جهان او را بیگانه کرده، برنامه زندگی را می خواهد شروع کند. قبل از هر چیز به سراغ نماز می رود و قلب و جان خود را با یاد خدا صفا می دهد و از او یاری می گیرد و آماده سعی و تلاش توأم با پاکی و صداقت می گردد. باز هنگامی که غرق کارهای روزانه شد و مدّت زمانی گذشت چه بسا میان او و یاد خدا جدایی افتد وقت نماز ظهر می شود به سراغ نماز و راز ونیاز با معبود می رود تا اگر گرد غفلت بر قلب او نشسته آنرا شستشو دهد و همین طور نماز عصر و مغرب و عشاء. نکته قابل توجه این است که در آیه ای خداوند می فرماید: نماز را بپادار تا یاد من باشی امّا در جایی دیگر یاد خودش را آرامش بخش دلها اعلام می کند «الّا بذکر الله تطمئن القلوب» و آیات پایانی سوره فجر، خطاب به جانهای آرامش یافته می گوید: «یا ایّها النّفس المطمئنه ارجعی الی ربّک راضیّه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنّتی» ای نفس قدسی مطمئن و دل آرام (به یاد خدا) امروز به حضور پروردگارت بازآی که تو خشنود(به نعمتهای ابدی او) و او راضی از (اعمال نیک) توست بازآی و در صف بندگان خاصّ من درآی و با خشنودی در بهشت (رضوان) من داخل شو. حال اگر این آیات را کنار هم قرار دهیم در می یابیم که نماز، یاد خدا را در انسان زنده می کند، یاد خدا نفس مطمئنّه را به او می دهد و نفس مطمئنّه هم او را به مقام بندگان خاصّ و بهشت جاوید رهنمون می کند و شاید همین امر را بتوان رمز تکرار نمازها در طول شبانه روز، پنج مرتبه دانست. وقتی از پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) وقتی از فلسفه نماز می پرسند حضرت بیست و پنج حکمت برای وجوب نماز ذکر می نماید.«نماز از شوایع دین است، و رضای خدا در نماز است، راه انبیاء به سوی خدا می باشد. برای نمازگزار، دوستی فرشتگان، هدایت و ایمان، نور و معرفت و شناخت خدا، تشخیص حقّ از باطل، برکت در رزق و روزی، و راحتی بدون و سلامت آن و کراهت و ناراحتی شیطان می باشد. و نماز، سلاح مؤمن علیه کافر و موجب اجابت دعا و قبول اعمال است و زاد و توشة مؤمن علیه کافر و موجب اجابت دعا و قبول اعمال است و زاد و توشة مؤمن در دنیا برای آخرت می باشد. نماز نماز شفیع نمازگزار در نزد ملک الموت، مونس در قبر، بستر نیکو در زیرش و پاسخ نمازگزار برای نکیر و منکر می باشد. نماز بنده در محشر، تاجی است برسر او و موجب نور انیّت صورتش، لباس برای بدنش و سایر وحایل بین او و آتش جهنّم است. نماز، حجّت و برهان خوبی بین او و پروردگارش بوده موجب نجات بدنش از آتش جهنّم و جواز عبور از صراط و موجب فتح و گشایش در بهای بهشت به سوی او می باشد و مهریة حو را لعین و بهای بهشت است. به وسیله ی نماز، بنده به درجه عالی و والا می رسد، زیرا نماز، تسبیح و تحلیل و تمجید و تکبیر و تمحید و تقدیس الهی است. نماز،قول حق و دعوت به سوی حقّ می باشد دقّت در مفاهیم بلندی که در این دو روایت آمده است، به خوبی نشانگر فلسفة وجوب نماز می باشد و ویژگی هایی از فلسفة نماز ذکر شده که دربارة دیگر عبادات ذکر نشده است و یا دارای این همه اهمیت نیست. یکی دیگر از دلایل و اسرار تشویع فرضیة نماز «تکریم و تعظیم خداوند» بزرگ است که شایسته و سزاوار عبادت و پرستش است، یعنی بر انسان لازم است، ولی نعمت خویش را شناخته و در مقابلش تواضع کند و جبین خود را به خاک بمالد و فرمانبرداری و اطاعت او را موجب عزّت و عظمت خویش بپندارد و هیچ گونه مخالفتی در پیشگاه با عظمتش ننماید از این رو حضرت علی (ع) در پیشگاه خدا اینگونه راز و نیاز می کنند («الهی هذه صلاتی صلیّتها لالحاجه عنک الیها و لارغبه منک فیها الّا تعظیماً و طاعه و اجابه الی ما امرتنی به، الهی ان کان فیها خلل او نقص من رکوعها او سجودها فل اتواخذنی و تفضّل علیّ با القبول و الغفران » «خدایا! این نماز من است که در پیشگاه تو به جا آوردم نه به خاطر نیازی است که تو به آن داری و نه به خاطر میل و رغبتی است که تو به آن داری بلکه برای بزرگداشت و پذیرش فرمان توست که به انجام آن مرا فرمان داده ای. خدایا! اگر نماز من عیتی داشته یا کمبودی در رکوع و سجود آن است پس مرا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 25 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دانشکده اصول دین
موضوع :
جمع بین دو نماز
استاد :
جناب آقای دکتر بهداروند
تهیه کننده :
زهرا حیدری فرد، زینب اصل حیدری
مریم امرایی
پاییز 87
والرخصه إنما تبطل فیما وجب فی الحضر، والحدیث لا دلاله فیه لقوله علیه السلام
فروع:
أ- لو نسیها فی سفر فذکرها فیه قضاها مقصوره إجماعاً، وکذا إن ذکرها فی الحضر فکذلک عندنا، و عند الأکثر، و قال الشافعی: یلزمه تامه لأنه ذکرها تامه فثبتت فی مته. والأصل ممنوع.
ب- یجب الإتیان بالجهر والإخفات کالأصل، لقوله علیه السلام: (فلیقضها کما فاتت) و کذا یستحب لها الأذان والإقامه کما یستحبان للأضل، فإن کثر أذّن لأول ورده، وأقام للبواقی، ولو لم یستحب لها الأذان لم یستحب فی القضاء کعصر الجمعه و عرفه.
ج- لا یستحب الإتیان بالنافله التابعه لها إذا التنفل مشروط ببراء الذمه من الصلاه الواجبه فإنه لا یجوز لمن علیه صلاه فریضه أن یأتی بانافله قضاءً ولا أداءً، نعم یستحب بعد الفراغ من قضاء الفرائض الاشتغال بقضاء النافله الفائته.
د- لا تجوز المساواه فی کیفیه قضاء صلاه الخوف بل فی الکمیه و إن کانت فی الحضر إن استوعب الخوف الوقت وأتمام.
البحث السادس: فی الجمع
مسأله 66: قد بیَّنا فیما سلف أن لکل من الظهر والعصر وقتین: مختص و مشترک، فالمختص بالظهر من زوال الشمس إلی قدر أدائها، وبالعصر قدر أدائها فی آخر الوقت، والمشترک ما بینهما، وللمغرب والعشاء وقتین فالمختص بالمغرب قدر أدائها بعد الغروب، وبالعضاء قدر أدائها عند الانتصاف، والمشترک ما بینهما فلا یتحقق معنی الجمع عندنا، أما القائلون باختصاص کلّ من الظهر والعصر بوقت، وکذا المغرب والعشاء فأنّه یتحقق هذا المعنی عنهم.
وقد ذهب الی الجمع بین الظهر والعصر، وبین المغرب والعشاء فی السفر ابن عباس، وابن عمر، ومعاذ بن جبل، وسعد بن أبی وقاص، وسعید بن زید، وأبو موسی الأشعری، و مالک، والثوری، والشافعی، وأحمد، وإسحاق، وأبو ثور لأن ابن عباس روی أن رسول الله صلی الله علیه و آله کان إذا زالت الشمس وهو فی منزله جمع بینها و بین العصر فی وقت العصر، وکذا فی المغرب والعشاء.
وقال الحسن البصری، وابن سیرین، والنخعی، ومکحول، وأصحاب الرأی: لأن المواقیت قد ثبتت بالتواتر فلا یجوز ترکها بخبر الواحد.
مسأله 67: ویتخیر فی الجمع بین تقدیم الثانیه الی الاُلی وبین تأخیر الاُلی الی الثانیه ألاّ أنّ الأولی فعل ما هو أرفق به، فأن کان وقت الزوال فی المنزل، ویرید أن یرتحل، قدّم العصر الی الظهر حتی لا یتحاج الی أن ینزل فی الطریق، و إن کان وقت الزوال فی الطریق ویرید أن ینزل آخر النهار أخّر الظهر، لحدیث ابن عباس، فإن لم یکن فی أحد الأمرین غرض فالأولی التقدیم، فإذا أراد تقدیم الثانیه الی الاُولی جاز مطلقاً عند نا، واشترط الشافعی أُموراً أربعه:
أ- وجود السفر من أول الصلاتین الی آخرهما، حتی لو أقام فی أثناء الظهر، أو بعد الفر اغ عنها قبل الشر وع فی العصر لم یجز أن یصلی العصر، وإن نوی الإقامه بعد التلبس بالعصر لم تحتسب له عن الفرض، وهل تبطل أو تنقلب نفلاً؟ قولان لأنّ الجمع أُبیح بعله السفر فیعتبر بقاء العله الی وقت الفراغ عن موجبها.
ولو نوی الإقامه بعد الفراغ من الصلاتین قبل دخول وقت العصر، أو وصل الی مقصده احتسبت العصر له عندنا، وللشافعی وجهان: هذا أحدهما لأنّ الفعل وقع صحیحاً فلا یبطل حکمه، والثانی: العدم، لأنّ التقدیم سوغ رخصه، فإذا زالت الشرائط قبل الوجوب لم یقع فرضاً، کما لو عجّل زکاه ماله ثم هلک المال.
ب: نیه الجمع، ولیست شرطاً عندنا- وبه قال المزنی- وقال الشافعی: أنّها معتبره للاحتساب العصر، فلو صلّی الظهر وأراد أن یصلّی العصر عقیب الظهر من غیر أن یکون قد نوی الجمع لم یجز، وله قولان فی وقت النیه: أحدهما عند افتتاح أول الصلاه، والثانی فی أثناء الاُولی قبل السلام، فلو شرع فی الظهر فسارت السفینه فی الأثناء فنوی الجمع صحت علی الثانی لوجود علّه الجمع وهی السفر والنیه فی وقتها، وعلی الأول لا یجوز لأن عله الجمع ونیه لم تکن فی البتداء.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اى مهربان خداىاى مهربان خداى:گم گشتهام تو بودى و کردم چو دیده بازدیدم به آسمان و زمین و به بام و درتابنده نور توستهر جا ظهور توستدیدمبه هیچ نقطه تهى نیست جاى توخوش مىدرخشد از همه سو جلوههاى تواى مبدأ وجود!از کثرت ظهور، نهان شد که کیستىاز هر چه ظاهر است، تویى آشکارتر ... مستور نیستىنزدیکتر ز من به منى، دور نیستىتو آشکارهاى ... من زین میان گُممکور ار نبیند، این گنه آفتاب نیستنقص از من است، ورنه رُخت را حجاب نیست.اى مهربان خداى!در قلب من تبى است گدازان و دردناکاحساس مىکنم که به کانون جانِ منسوزنده آتشى است که سر مىکشد به اوجاحساس مىکنم عطشى مست و بى قراراندر فضاى هستى من مىدود چو موجاین سوز عشق توست،در من، چو جان نهاناحساس مىکنم،درمان نسازد این تبِ من جز دواى توزائل نسازد این عطش، الاّ لقاى تواى مهربان خداى!احساس مىکنم خلائى در وجود خویشکان را نمىبرد ز میان، جز پرستشت
اى نازنین خداى!احساس مىکنم که بود در سرشتِ منسوزنده، یک نیازداغ نیاز را نزداید ز سینهامجز لذّت پرستش و جز نشئه وصالمخمورى مرا به جز این مى، علاج نیستمطلب عیان بود، به بیان احتیاج نیستاى مهربان خداى!تو، راز جان و مایه سرمستى منىتو هستى منىدر عمق فکر و پرده جانم تویى، تویىآرام دل، فروغ روانم تویى، تویىهر جا نگاه مىدود، آنجا نشان توستروشنگر وجود، رخِ دلستان توست. (1)
نماز، عبادتى بزرگ
شناخت معبود و آفریدگار، محبّت او را در دل ایجاد مىکند و این محبّت، انسان را به پرستش و عبادت و اظهار کوچکى و تواضع در برابر عظمت او وا مىدارد.نماز، جلوهاى از بندگى انسان در پیشگاه خدا و مظهر عبودیّت و عبادت است. آنکه «بنده» آفریدگار است و این بندگى را احساس مىکند و مىداند و باور دارد، در برابر او، مطیع است و در پیشگاهش سر بر خاک مىنهد و به سجده مىافتد و با وى راز مىگوید و نیاز مىطلبد و آن خالق یگانه را که سر رشته دارِ اوست، به عظمت و پاکى مىستاید.
چرا عبادت؟
فلسفه آفرینش انسان، بندگى و عبادت و عبودیّت است. این صریح کلام الهى در قرآن کریم است که مىفرماید:
«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» (2)
جن و انس را، جز براى پرستش و بندگى خود نیافریدم.
این حکمت و هدف والا، سرلوحه همه رسولان الهى نیز بوده است. در قرآن مىخوانیم: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِى کُلِّ اُمَّةٍ رَسُولاً اَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَاجْتَنِبُوا الطّاغُوت» (3)
در هرامّتى پیامبرى برانگیختم که (به مردم بگویند:) بنده خدا باشید و از طاغوت بپرهیزید.
ناگفته نماند که این بندگى کردن، سودى به خدا نمىرساند بلکه مایه عزّت و سعادت خود انسان است وگرنه خداوند بى نیاز مطلق است:
من نکردم خلق تا سودى کنم
بلکه تا بر بندگان جودى کنم
اگر معلّم به شاگردانش مىگوید: درس بخوانید، نفع این درس خواندن به خود آنان بر مىگردد و براى معلّم سودى ندارد.
ریشههاى عبادت
عظمت خدا
برخورد با یک شخصیت برجسته، انسان را به تواضع وا مىدارد، دیدار با یک دانشمند بزرگ، آدمى را به تکریم و احترام وا مىدارد، چون که انسان در برابر عظمت و دانش آن شخصیت و این دانشمند، خود را کوچک و کم سواد مىبیند. خداوند، مبدأ همه عظمتها و جلالهاست. شناخت خدا به عظمت وبزرگى، انسان ناتوان وحقیر را به کُرنش وتعظیم در برابر او وامىدارد.
احساس نیاز و وابستگى
انسان، عاجز، نیازمند و ناتوان است و خداوند، در اوج بى نیازى و غناى مطلق، و سر رشته دار امور انسانهاست. این هم عاملى است، تا انسان در برابر خداوند «بندگى» کند.
سپاس نعمت
توجه به نعمتهاى بى حساب و فراوانى که از هر سو و در هر زمینه ما را احاطه کرده، قوىترین انگیزه را براى پرستش پروردگار ایجاد مىکند. نعمتهایى که حتّى پیش از تولّد شروع مىشود و در طول زندگى همراه ماست و در آخرت هم (اگر شایستگى داشته باشیم) از آن بهرهمند خواهیم شد. قرآن به این نکته اشاره کرده و به مردم زمان پیامبر صلى الله علیه وآله مىفرماید:
«فَلْیَعْبُدُواْ رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ الَّذِى أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَءَامَنَهُم مِّنْ خَوْف» (4) باید خداى کعبه را عبادت کنند، خدایى که آنان را از گرسنگى نجات داد و از ترس، ایمن ساخت.
فطرت
در سرشت انسان، پرستش و نیایش وجود دارد. اگر به معبود حقیقى دست یافت، که کمال مطلوب همین است، و اگر به انحراف و بیراهه دچار شد، به پرستش معبودهاى بدلى و باطل مىپردازد. بت پرستى، ماه و خورشید پرستى، گوساله و گاو پرستى، نمونههایى انحرافى است که وجود دارد، کسانى هم پول و مقام و همسر و ماشین و مدال و ... را مىپرستند.
انبیا آمدهاند تا فطرت را در مسیر حق، هدایت کنند و انسان را از عبادتهاى عوضى نجات بخشند. حضرت على علیه السلام در مورد بعثت رسول خدا صلى الله علیه وآله مىفرماید:
«فَبَعَثَ اللّهُ مُحَمَّداً بِالْحَقَّ لِیُخرِجَ عِبادَهُ مِنْ عِبادَةِ الاوثانِ اِلى عِبادَتِهِ ...» (5) خداوند حضرت محمّد صلى الله علیه وآله را برانگیخت، تا بندگانش را از «بتپرستى» به «خدا پرستى» دعوت کند.
روحِ عبادت در فطرت انسان نهفته است و اگر درست رهبرى نشود به عبادت بت و طاغوت مىگراید. مثل میل به غذا که در هر کودکى هست، ولى اگر راهنمایى نشود، کودک خاک مىخورد و لذّت هم مىبرد. بدون هدایت صحیحِ این گرایش فطرى نیز، انسان به عشقهاى زودگذر پوچ یا پرستشهاى بى محتواى انحرافى دچار مىشود.
چگونه عبادت کنیم؟
مگر نه اینکه نشانى هر خانه را باید از صاحب خانه گرفت؟ و مگر نه اینکه در هر ضیافت و مهمانى، باید نظر میزبان را مراعات کرد؟
عبادت، حضور در برابر آفریدگار است و نشستن بر سر مائدههاى معنوى که او براى «بندگان» خود فراهم کرده است.
پس، چگونگى عبادت را هم از او باید فراگرفت و به دستور او عمل کرد و دید که او چه چیز را عبادت دانسته و عبادت را به چه صورت از ما طلبیده است؟
غیر از شکل ظاهرى عبادات، به خصوص نماز که بیشتر در چگونگى آن سخن خواهیم گفت، محتواى عبادت را باید از دید اولیاى دین و متن مکتب شناخت و به کار بست.بهترین عبادتها آن است که:
آگاهانه باشد.
دو رکعت نمازِ انسان آگاه و دانا، از هفتاد رکعت نماز شخص نادان برتر است. و عبادت کننده ناآگاه، همچون الاغ آسیاب است که مىچرخد ولى پیش نمىرود. (6) امام صادق علیه السلام مىفرماید: کسى که دو رکعت نماز بخواند و بداند با که سخن مىگوید، گناهانش بخشیده مىشود. (7) در این صورت است که نماز،