واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد نیکاراگوئه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 29 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بررسی تطبیقی

انقلاب اسلامی ایران و انقلاب نیکاراگوئه

انقلاب اسلامی ایران، انقلابی است که برای بشر معاصر از جهات متفاوتی سؤال آفریده است. این انقلاب از یک سو، کاخ نظام 2500 ساله شاهنشاهی در ایران را فرو ریخته، و از سوی دیگر نظریه های علوم اجتماعی، بهویژه نظریه های مربوط به انقلاب ها را به چالش کشیده است. و از جانبی دیگر، بر خط سکولاریسم و عرفی گرایی، که بیش از دو قرن تلاش شده بود تا در ساحت اندیشه غرب ترسیم شود، خط بطلان کشیده است. علاوه بر این، در عصری که همگان متقاعد شده بودند که بشر معاصر برای رسیدن به کمال خود راهی جز راه غرب ندارد، راهی جدای از آن ترسیم نموده، و این همه باعث شده است تا حجم قابل توجهی از کتاب ها، پایان نامه ها، مقالات، سخنرانی ها، کنگره ها، اخبار و فیلم هایی در سراسر جهان معاصر به تفسیر و تبیین این پدیده سیاسی ـ اجتماعی اختصاص یابد.

از زاویه ای دیگر، شرایط تاریخی که انقلاب اسلامی در ظرف آن تحقق یافته، شرایطی است که نظریه پردازان اجتماعی غرب، از جوانب گوناگون، خود را بحران زده احساس می کنند. آن ها پیش از تحقق انقلاب اسلامی ـ که به تعبیر اسکاچ پل در قالب و چارچوب یکی از چهار دسته مارکسیستی، روان شناختی توده ای، ارزشی و تنازع سیاسی می اندیشیدند1 ـ سه مرحله نظری را در تحلیل انقلاب ها تجربه کرده بودند:

در گام نخست (1900ـ1940 م)، کسانی مثل لوبون، الوود، سوروکین، ادوارز، پتی و برینتون شیوه ای توصیفی برای تحلیل انقلاب ها به کار گرفتند و نیز به بیان برخی از نشانه های وضعیت انقلابی پرداختند. در گام دوم (1940ـ1970 م)، کسانی مثل دیویس، گار، جانسون، اسملسر، هانتینگتون و تیلی، به شکلی کاملا تحلیلی، از نظریه های گوناگون روان شناختی، جامعه شناختی و سیاسی برای تحلیل انقلاب ها استفاده کردند. در گام سوم (دهه 1970)، کسانی مثل پایژ، آیزنشات، تریم برگر و اسکاچ پل تلاش کردند تا در همان قالب های گام دوم به نقد آن ها بپردازند. البته رویکرد اصلی این نظریه پردازان رویکردی ساختاری بود. اهداف ساختارها و نیز ساختار رؤسا، نخبگان، نیروهای مسلّح و بین المللی از عمده موارد مورد غفلت نظریه پردازان گام دوم بود که در گام سوم، به آن ها توجه شایان شد.2

به رغم همه تلاش ها، در دهه 70 قرن بیستم (یعنی در شرایط تاریخی تحقق انقلاب اسلامی)، در جهان سوم، به ویژه، در آمریکای لاتین و آسیا، انقلاباتی صورت گرفتند که نظریه های پیشین انقلاب ها چندان در تحلیل آن ها کفایت نمی کردند. این بحران نظری، که نظریه پردازان غرب در تحلیل انقلاب ها بدان گرفتار شده بودند، ناگزیر آن ها را به حوزه چهارمی از ساحت نظریه پردازی سوق داد. در این حوزه ـ که مشهور به مطالعات فرهنگی انقلاب هاست و بیشتر با نام جان فوران شدت یافته ـ تلاش شده است تا در تحلیل انقلاب ها، روی برخی مؤلّفه های عمدتاً فرهنگی (از جمله فرهنگ، ایدئولوژی و مذهب)، که در گام سوم مورد غفلت قرار گرفته بودند، تأکید گردد. نوع نظریاتی که در این مرحله، بهویژه در تحلیل انقلاب های جهان سومی از جمله انقلاب های نیکاراگوا (NICARAGUA) و ایران، مطرح گردیده اند، نظریاتی با محوریت «فرهنگ» می باشند. همین خصیصه فرهنگی بودن انقلاب های این دوره باعث شده است تا نظریه پردازان غرب به خود اجازه دهند تا انقلاب ایران را در کنار سایر انقلاب ها و با همان شیوه ها مورد مطالعه قرار دهند و برای همه آن ها تا حد زیادی یک سلسله علل مشترک و یکسان معرفی کنند.

نوشته حاضر ضمن ارائه گزارش اجمالی و مختصر سیر تاریخی تحولات منجر به انقلاب نیکاراگوا، تلاش می کند تا به تفاوت های این دو انقلاب از جنبه های گوناگون ارزش ها، رهبری، پیامدها و شیوه ها بپردازد. دغدغه و هدف اصلی نگارش این نوشته، تنبّه دادن به اشتباهی است که نظریه پردازان انقلاب ها در غرب در مرحله چهارم نظریه پردازی خود بدان گرفتار شده اند.

کلیاتی درباره نیکاراگوا

 

الف. معرفی

موقعیت جغرافیایی ـ انسانی: «نیکاراگوا» کشوری است در قسمت میانی آمریکای مرکزی که از شمال، به کشور «هندوراس» و از جنوب، به کشور «کاستاریکا» و از شرق، به دریای «کارائیب» و از غرب، به خلیج «فونسکا» (متصل به اقیانوس آرام)، محدود می باشد. این کشور دارای مساحتی با 900/147 کیلومتر مربع، قریب به 5 میلیون نفر جمعیت می باشد که 75 درصد آن ها دارای مذهب کاتولیک و 25 درصد آن ها دارای مذهب «پروتستان» می باشند،3 هرچند برخی دیگر از منابع تعداد پیروان مذهب کاتولیک را 95 درصد نوشته اند.4 بیشتر جمعیت این کشور را اسپانیایی های مهاجر و سرخپوستان بومی ـ که اصطلاحاً «متیزو» (MEATIZO) خوانده می شوند ـ تشکیل می دهند. زبان رسمی آن اسپانیایی می باشد، اما مردم آن به زبان انگلیسی هم صحبت می کنند. واحد پول آن، «کوردوبا» (CORDOBA) و پایتخت آن، «ماناگوا» (MANAGUA)5 با جمعیتی معادل 750 هزار نفر می باشد.

 نظام حکومتی: نظام سیاسی نیکاراگوا «جمهوری» است و پس از قریب ده سال حکومت مارکسیستی، از سال 1990 م به بعد، یک نظام دموکراتیک در این کشور برقرار شده است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد نیکاراگوئه


تحقیق در مورد نیکاراگوئه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 29 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بررسی تطبیقی

انقلاب اسلامی ایران و انقلاب نیکاراگوئه

انقلاب اسلامی ایران، انقلابی است که برای بشر معاصر از جهات متفاوتی سؤال آفریده است. این انقلاب از یک سو، کاخ نظام 2500 ساله شاهنشاهی در ایران را فرو ریخته، و از سوی دیگر نظریه های علوم اجتماعی، بهویژه نظریه های مربوط به انقلاب ها را به چالش کشیده است. و از جانبی دیگر، بر خط سکولاریسم و عرفی گرایی، که بیش از دو قرن تلاش شده بود تا در ساحت اندیشه غرب ترسیم شود، خط بطلان کشیده است. علاوه بر این، در عصری که همگان متقاعد شده بودند که بشر معاصر برای رسیدن به کمال خود راهی جز راه غرب ندارد، راهی جدای از آن ترسیم نموده، و این همه باعث شده است تا حجم قابل توجهی از کتاب ها، پایان نامه ها، مقالات، سخنرانی ها، کنگره ها، اخبار و فیلم هایی در سراسر جهان معاصر به تفسیر و تبیین این پدیده سیاسی ـ اجتماعی اختصاص یابد.

از زاویه ای دیگر، شرایط تاریخی که انقلاب اسلامی در ظرف آن تحقق یافته، شرایطی است که نظریه پردازان اجتماعی غرب، از جوانب گوناگون، خود را بحران زده احساس می کنند. آن ها پیش از تحقق انقلاب اسلامی ـ که به تعبیر اسکاچ پل در قالب و چارچوب یکی از چهار دسته مارکسیستی، روان شناختی توده ای، ارزشی و تنازع سیاسی می اندیشیدند1 ـ سه مرحله نظری را در تحلیل انقلاب ها تجربه کرده بودند:

در گام نخست (1900ـ1940 م)، کسانی مثل لوبون، الوود، سوروکین، ادوارز، پتی و برینتون شیوه ای توصیفی برای تحلیل انقلاب ها به کار گرفتند و نیز به بیان برخی از نشانه های وضعیت انقلابی پرداختند. در گام دوم (1940ـ1970 م)، کسانی مثل دیویس، گار، جانسون، اسملسر، هانتینگتون و تیلی، به شکلی کاملا تحلیلی، از نظریه های گوناگون روان شناختی، جامعه شناختی و سیاسی برای تحلیل انقلاب ها استفاده کردند. در گام سوم (دهه 1970)، کسانی مثل پایژ، آیزنشات، تریم برگر و اسکاچ پل تلاش کردند تا در همان قالب های گام دوم به نقد آن ها بپردازند. البته رویکرد اصلی این نظریه پردازان رویکردی ساختاری بود. اهداف ساختارها و نیز ساختار رؤسا، نخبگان، نیروهای مسلّح و بین المللی از عمده موارد مورد غفلت نظریه پردازان گام دوم بود که در گام سوم، به آن ها توجه شایان شد.2

به رغم همه تلاش ها، در دهه 70 قرن بیستم (یعنی در شرایط تاریخی تحقق انقلاب اسلامی)، در جهان سوم، به ویژه، در آمریکای لاتین و آسیا، انقلاباتی صورت گرفتند که نظریه های پیشین انقلاب ها چندان در تحلیل آن ها کفایت نمی کردند. این بحران نظری، که نظریه پردازان غرب در تحلیل انقلاب ها بدان گرفتار شده بودند، ناگزیر آن ها را به حوزه چهارمی از ساحت نظریه پردازی سوق داد. در این حوزه ـ که مشهور به مطالعات فرهنگی انقلاب هاست و بیشتر با نام جان فوران شدت یافته ـ تلاش شده است تا در تحلیل انقلاب ها، روی برخی مؤلّفه های عمدتاً فرهنگی (از جمله فرهنگ، ایدئولوژی و مذهب)، که در گام سوم مورد غفلت قرار گرفته بودند، تأکید گردد. نوع نظریاتی که در این مرحله، بهویژه در تحلیل انقلاب های جهان سومی از جمله انقلاب های نیکاراگوا (NICARAGUA) و ایران، مطرح گردیده اند، نظریاتی با محوریت «فرهنگ» می باشند. همین خصیصه فرهنگی بودن انقلاب های این دوره باعث شده است تا نظریه پردازان غرب به خود اجازه دهند تا انقلاب ایران را در کنار سایر انقلاب ها و با همان شیوه ها مورد مطالعه قرار دهند و برای همه آن ها تا حد زیادی یک سلسله علل مشترک و یکسان معرفی کنند.

نوشته حاضر ضمن ارائه گزارش اجمالی و مختصر سیر تاریخی تحولات منجر به انقلاب نیکاراگوا، تلاش می کند تا به تفاوت های این دو انقلاب از جنبه های گوناگون ارزش ها، رهبری، پیامدها و شیوه ها بپردازد. دغدغه و هدف اصلی نگارش این نوشته، تنبّه دادن به اشتباهی است که نظریه پردازان انقلاب ها در غرب در مرحله چهارم نظریه پردازی خود بدان گرفتار شده اند.

کلیاتی درباره نیکاراگوا

 

الف. معرفی

موقعیت جغرافیایی ـ انسانی: «نیکاراگوا» کشوری است در قسمت میانی آمریکای مرکزی که از شمال، به کشور «هندوراس» و از جنوب، به کشور «کاستاریکا» و از شرق، به دریای «کارائیب» و از غرب، به خلیج «فونسکا» (متصل به اقیانوس آرام)، محدود می باشد. این کشور دارای مساحتی با 900/147 کیلومتر مربع، قریب به 5 میلیون نفر جمعیت می باشد که 75 درصد آن ها دارای مذهب کاتولیک و 25 درصد آن ها دارای مذهب «پروتستان» می باشند،3 هرچند برخی دیگر از منابع تعداد پیروان مذهب کاتولیک را 95 درصد نوشته اند.4 بیشتر جمعیت این کشور را اسپانیایی های مهاجر و سرخپوستان بومی ـ که اصطلاحاً «متیزو» (MEATIZO) خوانده می شوند ـ تشکیل می دهند. زبان رسمی آن اسپانیایی می باشد، اما مردم آن به زبان انگلیسی هم صحبت می کنند. واحد پول آن، «کوردوبا» (CORDOBA) و پایتخت آن، «ماناگوا» (MANAGUA)5 با جمعیتی معادل 750 هزار نفر می باشد.

 نظام حکومتی: نظام سیاسی نیکاراگوا «جمهوری» است و پس از قریب ده سال حکومت مارکسیستی، از سال 1990 م به بعد، یک نظام دموکراتیک در این کشور برقرار شده است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد نیکاراگوئه


تحقیق در مورد سینمای ملی در نیکاراگوئه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نیکاراگوئه و ال سالوادور

منشاء سینمای انقلاب ملی (جان هی)

مقدمه مترجم: علاءالدین نحوی

سرچشمه سینمای ملی در نیکاراگوئه و ال سالواور راههای مشابه قابل توجه ای را طی کرده با یک تفاوت خیلی چشمگیر. در ژوئیه 1979 انقلاب ساندنیستها در نیکاراگوئه دودمان سوموزا را برچید. متعاقب فروپاشی و اغتشاش، تشکیلات حکومتی که سوموزا ساخته بود و او را حمایت می کرد برچیده شد. ساختار سینمایی ملی در نیکاراگوئه به بازسازی ملتی جدید بر روی خرابه های سوموزا تعلق دارد. به وجود آمده در جنگ آزادیبخش، فیلم و سپس ویدیو جزئی از نهاد رسمی دولت شده و هر دو بوسیله وزارت خانه های دولتی تولید و حمایت شدند.

در ال سالوادور، بر خلاف آنچه گفته شد، فیلم و ویدیو چزیی از تشکیلات سیاسی، نظامی انقلابی باقی مانده که مواجه با دولت مرکزی با هیبتی می باشند که به طور متناوب از کمکهای نظامی، اقتصادی و مالی آمریکا بهره می برد.

با وجود اتحاد کنونی در FMLNFDR رادیو و فرموسی (venceremos) متصل به (ERP) Ejercito Revolucionario Popular در مرکز ایالت مورازان (Morazan) می باشد در حالی که (ICSR) Instituto Cinematografico de El Salvador Revolcionario وابسته به (FPL) Fuerzes Poplares de Liberacion واقع در ایالت چالاتنانگو (Chalatenango( می باشد. این تولید ننده های فیلم و ویدیو زندگی با چریک ها را قسمت کرده، و طبیعت کار آنها بیانگر مقاومت نیروهای مخالف ال سالوادور می باشد که تقریباً کنترل یک سوم کشور را در دست دارند. خشونت های نظامی بدنبال اغتشاشات اجتماعی- جنگ های خیابانی طوفانگر ارتشهای چریکی از میان جنگلهای حاره ای، گروه های مردم- دلالت بر دراماتیک ترین جنبه انقلاب های جهان سوم دارد. نکته کمتر آشکار (بخاطر سرکوب عمومی در رسانه های غربی غالب)، ولی به همان اندازه مهم، جنبه های فرهنگی این انقلاب ها هستند- احیای تاریخ های سرکوب طولانی، رشد هویت فرهنگی و جبهه های نفر، زبانها، فرم ها و تجارب فرهنگی. در اینجا انقلاب های فرهنگی جدیدی رخ می دهد و راه را بری توسعه یک ملت برای آینده هموار می سازد.

بیشتر انقلاب های قرن بیستم در کشورهای توسعه نیافته با جمعیت عظیم روستایی و توده های فقر زده شهرنشین رخ داده است. در میان آنها، هنرمندان شهری و روشنفکران نقش سربازان، چریک ها، چهره های ادبی و تکنین هایی را ایفا می کنند که کشورشان را برای اولین بار می شناسند. آنها با تماس با توده های مردم یادگرفته از نهایت استشمار آنها و مقاومت ایشان در برابر استشمار. این تجربه اغلب عمیقاً متاثر در کارهای این هنرمندان و روشنفکرانی بوده است که خود و آثارشان منسجم شده در این تجربه جدید برای کشورشان، یک زندگی فرهنگی جدید. در نقل قول زیر از طرف فیلم ساز انقلابی روس، سرجی آیزن اشتایی (Sergei Eisenstein) و فیلم ساز انقلابی اهل شیلی، میگوئل لیتین ( Miguel Littin)، هنرمندان در دوره ها و مکان های متفاوت، آگاهی جدید سیاسی- فرهنگی خویش را خیلی هوشیارانه بیان می کنند.

انقلاب به من گرانبهاترین چیز در زندگی را اهدا نمود- و از من یک هنرمند ساخت. اگر بخاطر انقلاب نبود من هرگز دست از سنت هایی برنمی داشتم که دست به دست از پدر به فرزند می رسد برای مهندس شدن. من شاتیاق زیادی برای آرتیست شدن داشتم، اما اگر این گرداب انقلاب اکتبر بود که به من چیزی را داد که واقعاً ارزش داشت- آزادی حق تصمیم برای خودم. انقلاب هنر را به من معرفی کرد و هنر بنوبه خودش مرا به انقلاب آمیخت. همچنین چیز دیگری که انقبای یه من داد ایده محتوای هنر بود.

ما نمی خواهیم از راه دور قضاوت کنیم و یا ارزشهای اخلاقی مان را به مردم نسبت بدهیم، ولی می خواهیم خود را از ایده اولوژی خرده بر ژوازی رها کنیم، که دوست داشته باشیم یا نه ما آنرا داریم، به خاطر تولد و تحصیلات در جامعه بورژوازی. ما می خواهیم به درون مردم رفته و روز به روز به اصل خودمان برگردیم، مردمانی جنگجو. و هر روز بالاترین مدارج ممکن- به عنوان کارگر، سازنده جدید سرزمین مادری سوسیالیستی وانقلابی.

در همان حال، همان گونه که هنرمندان و روشنفکران تغییر می کنند، انقلاب ها مردم را از قید و بند خارج ساخته به آنها نظرات و صدای خودشان را میدهند.

رشد و توسعه چشمگیری در تمامی قلمر فعالیت هایانسانی از جمله فرهنگ رخ می دهد. همان گونه که روشنفکران و هنرمندان ولی به استشمار و سکوت برادران و خواهرانشان می برند، مردم نیز خودشان را پیدا می کنند به عنوان انسان. آنها صحبت برای خودشان را آغاز می کنند. ادواردو گالیانو (Eduarde Galeano) نویسنده اروگوئه ای، به وضوح در مورد انقلاب نیکاراگوئه بیان نموه به عنوان یک پرده برداری رازگشایی از فرهنگ ملی، که بوسیله خود نیکاراگوئه ایها کشف شده است. این فرهنگ غنی شده و وسعت بخشیده شده بوسیله انقلاب -یک ملتی که جلوی بدبختی خود را گرفت... .

این کشف دوگانه فرهنگی یک عنصر اصلی در فیلم و ویدیو در نیکاراگوئه انقلابی و ال سالوادور شده سات. اولین فیلم هایی که درمورد انقلاب نیکاراگوئه



خرید و دانلود تحقیق در مورد سینمای ملی در نیکاراگوئه


تحقیق در مورد سینمای ملی در نیکاراگوئه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نیکاراگوئه و ال سالوادور

منشاء سینمای انقلاب ملی (جان هی)

مقدمه مترجم: علاءالدین نحوی

سرچشمه سینمای ملی در نیکاراگوئه و ال سالواور راههای مشابه قابل توجه ای را طی کرده با یک تفاوت خیلی چشمگیر. در ژوئیه 1979 انقلاب ساندنیستها در نیکاراگوئه دودمان سوموزا را برچید. متعاقب فروپاشی و اغتشاش، تشکیلات حکومتی که سوموزا ساخته بود و او را حمایت می کرد برچیده شد. ساختار سینمایی ملی در نیکاراگوئه به بازسازی ملتی جدید بر روی خرابه های سوموزا تعلق دارد. به وجود آمده در جنگ آزادیبخش، فیلم و سپس ویدیو جزئی از نهاد رسمی دولت شده و هر دو بوسیله وزارت خانه های دولتی تولید و حمایت شدند.

در ال سالوادور، بر خلاف آنچه گفته شد، فیلم و ویدیو چزیی از تشکیلات سیاسی، نظامی انقلابی باقی مانده که مواجه با دولت مرکزی با هیبتی می باشند که به طور متناوب از کمکهای نظامی، اقتصادی و مالی آمریکا بهره می برد.

با وجود اتحاد کنونی در FMLNFDR رادیو و فرموسی (venceremos) متصل به (ERP) Ejercito Revolucionario Popular در مرکز ایالت مورازان (Morazan) می باشد در حالی که (ICSR) Instituto Cinematografico de El Salvador Revolcionario وابسته به (FPL) Fuerzes Poplares de Liberacion واقع در ایالت چالاتنانگو (Chalatenango( می باشد. این تولید ننده های فیلم و ویدیو زندگی با چریک ها را قسمت کرده، و طبیعت کار آنها بیانگر مقاومت نیروهای مخالف ال سالوادور می باشد که تقریباً کنترل یک سوم کشور را در دست دارند. خشونت های نظامی بدنبال اغتشاشات اجتماعی- جنگ های خیابانی طوفانگر ارتشهای چریکی از میان جنگلهای حاره ای، گروه های مردم- دلالت بر دراماتیک ترین جنبه انقلاب های جهان سوم دارد. نکته کمتر آشکار (بخاطر سرکوب عمومی در رسانه های غربی غالب)، ولی به همان اندازه مهم، جنبه های فرهنگی این انقلاب ها هستند- احیای تاریخ های سرکوب طولانی، رشد هویت فرهنگی و جبهه های نفر، زبانها، فرم ها و تجارب فرهنگی. در اینجا انقلاب های فرهنگی جدیدی رخ می دهد و راه را بری توسعه یک ملت برای آینده هموار می سازد.

بیشتر انقلاب های قرن بیستم در کشورهای توسعه نیافته با جمعیت عظیم روستایی و توده های فقر زده شهرنشین رخ داده است. در میان آنها، هنرمندان شهری و روشنفکران نقش سربازان، چریک ها، چهره های ادبی و تکنین هایی را ایفا می کنند که کشورشان را برای اولین بار می شناسند. آنها با تماس با توده های مردم یادگرفته از نهایت استشمار آنها و مقاومت ایشان در برابر استشمار. این تجربه اغلب عمیقاً متاثر در کارهای این هنرمندان و روشنفکرانی بوده است که خود و آثارشان منسجم شده در این تجربه جدید برای کشورشان، یک زندگی فرهنگی جدید. در نقل قول زیر از طرف فیلم ساز انقلابی روس، سرجی آیزن اشتایی (Sergei Eisenstein) و فیلم ساز انقلابی اهل شیلی، میگوئل لیتین ( Miguel Littin)، هنرمندان در دوره ها و مکان های متفاوت، آگاهی جدید سیاسی- فرهنگی خویش را خیلی هوشیارانه بیان می کنند.

انقلاب به من گرانبهاترین چیز در زندگی را اهدا نمود- و از من یک هنرمند ساخت. اگر بخاطر انقلاب نبود من هرگز دست از سنت هایی برنمی داشتم که دست به دست از پدر به فرزند می رسد برای مهندس شدن. من شاتیاق زیادی برای آرتیست شدن داشتم، اما اگر این گرداب انقلاب اکتبر بود که به من چیزی را داد که واقعاً ارزش داشت- آزادی حق تصمیم برای خودم. انقلاب هنر را به من معرفی کرد و هنر بنوبه خودش مرا به انقلاب آمیخت. همچنین چیز دیگری که انقبای یه من داد ایده محتوای هنر بود.

ما نمی خواهیم از راه دور قضاوت کنیم و یا ارزشهای اخلاقی مان را به مردم نسبت بدهیم، ولی می خواهیم خود را از ایده اولوژی خرده بر ژوازی رها کنیم، که دوست داشته باشیم یا نه ما آنرا داریم، به خاطر تولد و تحصیلات در جامعه بورژوازی. ما می خواهیم به درون مردم رفته و روز به روز به اصل خودمان برگردیم، مردمانی جنگجو. و هر روز بالاترین مدارج ممکن- به عنوان کارگر، سازنده جدید سرزمین مادری سوسیالیستی وانقلابی.

در همان حال، همان گونه که هنرمندان و روشنفکران تغییر می کنند، انقلاب ها مردم را از قید و بند خارج ساخته به آنها نظرات و صدای خودشان را میدهند.

رشد و توسعه چشمگیری در تمامی قلمر فعالیت هایانسانی از جمله فرهنگ رخ می دهد. همان گونه که روشنفکران و هنرمندان ولی به استشمار و سکوت برادران و خواهرانشان می برند، مردم نیز خودشان را پیدا می کنند به عنوان انسان. آنها صحبت برای خودشان را آغاز می کنند. ادواردو گالیانو (Eduarde Galeano) نویسنده اروگوئه ای، به وضوح در مورد انقلاب نیکاراگوئه بیان نموه به عنوان یک پرده برداری رازگشایی از فرهنگ ملی، که بوسیله خود نیکاراگوئه ایها کشف شده است. این فرهنگ غنی شده و وسعت بخشیده شده بوسیله انقلاب -یک ملتی که جلوی بدبختی خود را گرفت... .

این کشف دوگانه فرهنگی یک عنصر اصلی در فیلم و ویدیو در نیکاراگوئه انقلابی و ال سالوادور شده سات. اولین فیلم هایی که درمورد انقلاب نیکاراگوئه



خرید و دانلود تحقیق در مورد سینمای ملی در نیکاراگوئه


تحقیق در مورد سینمای ملی در نیکاراگوئه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نیکاراگوئه و ال سالوادور

منشاء سینمای انقلاب ملی (جان هی)

مقدمه مترجم: علاءالدین نحوی

سرچشمه سینمای ملی در نیکاراگوئه و ال سالواور راههای مشابه قابل توجه ای را طی کرده با یک تفاوت خیلی چشمگیر. در ژوئیه 1979 انقلاب ساندنیستها در نیکاراگوئه دودمان سوموزا را برچید. متعاقب فروپاشی و اغتشاش، تشکیلات حکومتی که سوموزا ساخته بود و او را حمایت می کرد برچیده شد. ساختار سینمایی ملی در نیکاراگوئه به بازسازی ملتی جدید بر روی خرابه های سوموزا تعلق دارد. به وجود آمده در جنگ آزادیبخش، فیلم و سپس ویدیو جزئی از نهاد رسمی دولت شده و هر دو بوسیله وزارت خانه های دولتی تولید و حمایت شدند.

در ال سالوادور، بر خلاف آنچه گفته شد، فیلم و ویدیو چزیی از تشکیلات سیاسی، نظامی انقلابی باقی مانده که مواجه با دولت مرکزی با هیبتی می باشند که به طور متناوب از کمکهای نظامی، اقتصادی و مالی آمریکا بهره می برد.

با وجود اتحاد کنونی در FMLNFDR رادیو و فرموسی (venceremos) متصل به (ERP) Ejercito Revolucionario Popular در مرکز ایالت مورازان (Morazan) می باشد در حالی که (ICSR) Instituto Cinematografico de El Salvador Revolcionario وابسته به (FPL) Fuerzes Poplares de Liberacion واقع در ایالت چالاتنانگو (Chalatenango( می باشد. این تولید ننده های فیلم و ویدیو زندگی با چریک ها را قسمت کرده، و طبیعت کار آنها بیانگر مقاومت نیروهای مخالف ال سالوادور می باشد که تقریباً کنترل یک سوم کشور را در دست دارند. خشونت های نظامی بدنبال اغتشاشات اجتماعی- جنگ های خیابانی طوفانگر ارتشهای چریکی از میان جنگلهای حاره ای، گروه های مردم- دلالت بر دراماتیک ترین جنبه انقلاب های جهان سوم دارد. نکته کمتر آشکار (بخاطر سرکوب عمومی در رسانه های غربی غالب)، ولی به همان اندازه مهم، جنبه های فرهنگی این انقلاب ها هستند- احیای تاریخ های سرکوب طولانی، رشد هویت فرهنگی و جبهه های نفر، زبانها، فرم ها و تجارب فرهنگی. در اینجا انقلاب های فرهنگی جدیدی رخ می دهد و راه را بری توسعه یک ملت برای آینده هموار می سازد.

بیشتر انقلاب های قرن بیستم در کشورهای توسعه نیافته با جمعیت عظیم روستایی و توده های فقر زده شهرنشین رخ داده است. در میان آنها، هنرمندان شهری و روشنفکران نقش سربازان، چریک ها، چهره های ادبی و تکنین هایی را ایفا می کنند که کشورشان را برای اولین بار می شناسند. آنها با تماس با توده های مردم یادگرفته از نهایت استشمار آنها و مقاومت ایشان در برابر استشمار. این تجربه اغلب عمیقاً متاثر در کارهای این هنرمندان و روشنفکرانی بوده است که خود و آثارشان منسجم شده در این تجربه جدید برای کشورشان، یک زندگی فرهنگی جدید. در نقل قول زیر از طرف فیلم ساز انقلابی روس، سرجی آیزن اشتایی (Sergei Eisenstein) و فیلم ساز انقلابی اهل شیلی، میگوئل لیتین ( Miguel Littin)، هنرمندان در دوره ها و مکان های متفاوت، آگاهی جدید سیاسی- فرهنگی خویش را خیلی هوشیارانه بیان می کنند.

انقلاب به من گرانبهاترین چیز در زندگی را اهدا نمود- و از من یک هنرمند ساخت. اگر بخاطر انقلاب نبود من هرگز دست از سنت هایی برنمی داشتم که دست به دست از پدر به فرزند می رسد برای مهندس شدن. من شاتیاق زیادی برای آرتیست شدن داشتم، اما اگر این گرداب انقلاب اکتبر بود که به من چیزی را داد که واقعاً ارزش داشت- آزادی حق تصمیم برای خودم. انقلاب هنر را به من معرفی کرد و هنر بنوبه خودش مرا به انقلاب آمیخت. همچنین چیز دیگری که انقبای یه من داد ایده محتوای هنر بود.

ما نمی خواهیم از راه دور قضاوت کنیم و یا ارزشهای اخلاقی مان را به مردم نسبت بدهیم، ولی می خواهیم خود را از ایده اولوژی خرده بر ژوازی رها کنیم، که دوست داشته باشیم یا نه ما آنرا داریم، به خاطر تولد و تحصیلات در جامعه بورژوازی. ما می خواهیم به درون مردم رفته و روز به روز به اصل خودمان برگردیم، مردمانی جنگجو. و هر روز بالاترین مدارج ممکن- به عنوان کارگر، سازنده جدید سرزمین مادری سوسیالیستی وانقلابی.

در همان حال، همان گونه که هنرمندان و روشنفکران تغییر می کنند، انقلاب ها مردم را از قید و بند خارج ساخته به آنها نظرات و صدای خودشان را میدهند.

رشد و توسعه چشمگیری در تمامی قلمر فعالیت هایانسانی از جمله فرهنگ رخ می دهد. همان گونه که روشنفکران و هنرمندان ولی به استشمار و سکوت برادران و خواهرانشان می برند، مردم نیز خودشان را پیدا می کنند به عنوان انسان. آنها صحبت برای خودشان را آغاز می کنند. ادواردو گالیانو (Eduarde Galeano) نویسنده اروگوئه ای، به وضوح در مورد انقلاب نیکاراگوئه بیان نموه به عنوان یک پرده برداری رازگشایی از فرهنگ ملی، که بوسیله خود نیکاراگوئه ایها کشف شده است. این فرهنگ غنی شده و وسعت بخشیده شده بوسیله انقلاب -یک ملتی که جلوی بدبختی خود را گرفت... .

این کشف دوگانه فرهنگی یک عنصر اصلی در فیلم و ویدیو در نیکاراگوئه انقلابی و ال سالوادور شده سات. اولین فیلم هایی که درمورد انقلاب نیکاراگوئه



خرید و دانلود تحقیق در مورد سینمای ملی در نیکاراگوئه