واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مقاله . ایرانى ها داستان هم نمى خوانند

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

ایرانى ها داستان هم نمى خوانند!!!

 

گرچه این روز ها در آشفته بازار ورق هاى به هم چسبیده استقبال نیم بندى از ادبیات عامه پسند که همچون کور سویى در صنعت نشر کشور است، صورت مى گیرد اما این ادبیات به عنوان یک ژانر ادبى در دنیا شناخته شده است و نویسندگان آن تیراژ هاى مخصوص را در بازار کتاب به خود اختصاص مى دهند و به نویسندگان Bet seller معروف شده اند. گرچه محکومیت دست اندرکاران اینگونه ادبیات از ناشر و نویسنده تا خواننده آن به طورى که هر یک سهم بسزایى در ترویج این ضد فرهنگ دارند در ایران به دار نقد کشیده مى شود اما در جهان امروز و خارج از مرز هاى ما ادبیات عامه پسند نه تنها صفت نا شایستى محسوب نمى شود بلکه به دلیل تعدد مخاطبان خود، یکى از جدى ترین مباحثى است که ناشر و نویسنده به موفقیت در آن مى بالند. نگاهى گذرا به آمار نسبى در استقبال چنین کتاب هایى نشان مى دهد که همواره اولین و بیشترین ها در هر کتابفروشى واقعى و حتى مجازى، مختص آنان است و از این بابت محابایى نیست و کسى آن را نفى نمى کند. • هر ۲۰ ایرانى یک کتاب در سال مى خرد منابع مختلف معتقدند میزان مطالعه در بین ایرانیان کم است حتى آمار ها از یک دقیقه مطالعه براى هر ایرانى در سال خبر مى دهند. شاید آمار ها، کل کتاب هاى چاپ شده در سال را به فرض فروش تقسیم بر کل جمعیت باسواد کشور مى کنند و سپس بررسى مى کنند که این کتاب ها اگر توسط این افراد خوانده شود چه زمانى را مى گیرد. اما واقعیت این است که نیمى از کتاب هاى چاپ شده در سال به فروش نمى رسد، بسیارى از آنها توسط کتابخانه ها خریدارى مى شود ولى هرگز به امانت نمى روند. به هر حال مصرف ادبى در ایران کم است و این حقیقت را مى توان با کنکاشى در بین اعضاى خانواده و اجتماع دریافت. در دهه گذشته روزنامه خوانى در بین ایرانیان تقریباً به صورت عادت درآمده ولى هنوز خرید و مطالعه کتاب به عنوان مصرف روزانه و ماهانه خود را در سبد فرهنگى خانواده جاى نداده است. در حوزه کتاب هاى داستانى و ادبیات با منشاء ایرانى وضعیت بدتر است. تیراژ کتاب هاى شعر بسیار پائین است و به سختى فروش مى رود. در حوزه ادبیات داستانى تمایل به ادبیات غربى که به فارسى ترجمه مى شود چشمگیر است و در ادبیات فارسى عامه پسند تنها چند نفر آثارشان مورد استقبال قرار گرفته است. امید على احمدى رئیس پژوهشکده فرهنگ، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و پژوهشگر مصرف ادبیات داستانى ایرانیان در بین سال هاى ۱۳۸۲ _ ۱۳۷۰ درخصوص میزان مصرف ادبى مى گوید: منظور از میزان مصرف ادبى به عنوان یک متغیر کلان (نه فردى یا خرد) میزان مشارکت جامعه در شبکه مبادله ادبى از طریق خرید آثار منتشر شده است. در این معنا شاخص آن کل تیراژ آثار ادبى است. وى ادامه مى دهد: در خلال سال هاى ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۲ مجموعاً سه هزار و ۳۳۴ عنوان کتاب داستانى توسط مولفین ایرانى نوشته و منتشر شده است که مجموع شمارگان کل عناوین منتشر شده بیست میلیون و ۱۳۷ هزار و ۷۵۰ نسخه بوده است که مى توان گفت هر ساله مجموعاً یک میلیون و ۵۴۹ هزار و ۵۷ نسخه کتاب داستانى منتشر شده است. وى ادامه مى دهد: اگر جمعیت باسواد بالاى ۱۵ سال ایران سه میلیون نفر باشد از هر ۲۰ ایرانى بالاى ۱۵ سال باسواد یک نفر یک کتاب در سال خریدارى کرده است. اگر هر کتاب ۴ بار خوانده شود، هر پنج ایرانى یک کتاب در سال خریدارى کرده است. بنابراین مى توان گفت در هر هزار و ۸۲۵ روز هر نفر ایرانى یک کتاب ادبى مصرف کرده است. احمدى از انجمن هاى ادبى، خانواده، مدرسه، منتقدان، ناشران، دوستان، دولت و طبقه اجتماعى و گروه منزلتى به عنوان گروه هاى موثر در مصرف و انتخاب ژانر ادبى نام برد. • نویسندگان زن ۱۰ برابر شده اند امیدعلى احمدى در بخشى از پژوهش خود به مشخصات صورى کلیه آثار ادبیات داستانى ایران طى سال هاى ۱۳۸۲-۱۳۷۰ پرداخته است. وى در این تحقیق آورده است:از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۲ مجموعاً سه هزار و ۳۳۴ عنوان کتاب داستانى منتشر شده است که این روند تولید افزایشى بوده، به نحوى که از ۱۳۶ عنوان در سال ۱۳۷۰ به ۵۱۸ عنوان در سال ۱۳۸۲ رسیده است (۸/۳ برابر با رشد ۳ درصد سالیانه). در این سال ها رشد ژانرهاى داستانى کوتاه و رمان تقریباً آهنگ یکسانى داشته است. ۶/۳۶ درصد نویسندگان زن و ۲۴/۶۳ درصد نویسندگان مرد بوده اند، طى این سال ها نویسندگان زن ۱۰ برابر شده اند. این افزایش بعد از سال ۱۳۷۶ شکل شتاب آلودى یافته است، حال اینکه نویسندگان مرد تنها ۵/۲ برابر شده اند. این آمار مى افزاید: تنها ۲/۱۴ درصد کتاب ها در شهرستان ها منتشر شده اند. با این حال انتشار کتاب در شهرستان ها هم از سال ۱۳۷۶ رشد شتاب دارى داشته است.۷/۸۹ درصد از کتاب ها قطع رقعى داشته اند، میانگین قیمت کل کتاب ها در چاپ اول هشت هزار و ۹۸۴ هزار ریال بوده است.همچنین میانگین تیراژ کل کتاب هاى مورد بررسى (۳۳۳۴ عنوان) شش هزار و ۴۱ نسخه بوده است. ۳/۹۷ درصد از کتاب هاى پرتیراژ در تهران چاپ شده اند. بیشتر نویسندگان کتاب هاى پرتیراژ مرد بوده اند. اما هفت عنوان اول پرفروش ترین آثار متعلق به زنان بوده است.در این تحقیق آمده است زنان بیشتر به نوشتن رمان تمایل داشته اند تا داستان کوتاه (۷/۷۲ درصد در مقابل ۳/۲۷ درصد). همچنین تمایل مردان به رمان و داستان کوتاه تقریباً برابر بوده است (۴/۵۵ درصد در مقابل ۶/۴۴ درصد). • ادبیات همه پسند احمدى معتقد است ادبیات عامه پسند گرچه به فروش مى رسد ولى نتیجه مهمى در پى ندارد و کارکردهاى ادبیات را در جامعه ایفا نمى کند. در این ادبیات نگرش نویسنده، نگرشى است که در آن مخاطب و علایق مخاطب اصالت پیدا مى کند و نویسنده خود را تا حد سلیقه مخاطبان تنزل مى دهد. هدف از نوشتن این کتاب ها وقت گذرانى و سرگرمى است و به نوعى تجربه کردن واقعیت هاى روزمره است. استفاده از ادبیات عامه پسند همچون استفاده از موسیقى بدون دقت به محتوا و توجه به تلویزیون بدون نگاه نقادانه است.وى در تحلیل محتواى ۱۰۰ رمان عامه پسند که از پرتیراژترین آثار ادبیات داستانى ایران در بین سال هاى ۱۳۸۲-۱۳۷۰ است آورده است، ویژگى هاى اساسى این داستان ها در محتوا، صورت شکل، مخاطب (خواننده) و مخاطب (نویسنده) است.احمدى در تحلیل محتواى این رمان ها مى گوید، موضوع داستان هاى عامه پسند، بیشتر در خصوص وصال جنسى، روابط عاطفى، جلب ترحم، پلیسى، جاسوسى، جادویى، وهم انگیز و ترسناک، عرفانى، رازآمیز، علمى _ تخیلى، شهرت و قهرمان گرایى است. این داستان ها هیچ خلاقیتى ندارند و به دنبال پیدا کردن و اکتشاف امید تازه در جهان نیستند. تحلیل چرایى ندارند و صرفاً توالى حوادث هستند، وجه اعتراض این داستان ها بیشتر به بزرگترها، پدر و مادرها، روابط غیر عاطفى آدم ها و عصیانگرى و ساختار شکنى است و همه آنها به پایان خوش مى رسند. این پژوهشگر درخصوص صورت شکل این صد عنوان کتاب عامه پسند مى گوید: عنوان این کتاب ها بیشتر به واژه هاى تحریک کننده عشقى، اروتیک، استفاده از اسم زنان و موقعیت هاى رازآمیز مى انجامد، صفت قهرمانان آن یا خوب است یا بد، سیاه یا سفید. مرموز بودن و معمایى بودن نیز از دیگر صفات شخصیت داستان است، این داستان ها به توصیف روشن و بدون ابهام از مکان، توصیف هاى متفاوت در فضاسازى و منظم و پررنگ مى پردازند و با روش ایجاد امکان همزاد یا همذات پندارى در برش هاى بلند زمانى با توجه به حوادث روز و به روایت اول شخص در حجم بالایى کتاب منتشر مى کنند.رئیس پژوهشکده فرهنگ، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات درخصوص مخاطب (خواننده) معتقد است؛ تعداد خواننده این داستان ها بسیار زیاد است، حتى در خارج از کشور و تا چند میلیون نفر یک کتاب را مى خوانند؛ داستان هاى با ذوق عامه مردم که بالاترین تیراژها را به خود اختصاص داده اند و حتى قشر اجتماعى فقیر، متوسط پایین و متوسط را نیز مخاطب کرده اند، جغرافیاى این داستان ها بیشتر در شهرهاى کوچک داراى دانشگاه و پادگان است و زنان، نوجوانان، دانش آموزان و دانشجویان را مورد تاثیر قرار مى دهند.احمدى همچنین درخصوص مخاطب (نویسنده) کتاب داستان هاى عامه پسند مى گوید: زنان بیشترین مخاطبان این داستان ها هستند و ادبیات این کتاب ها با ذوق عامه مردم هماهنگى دارد. این پژوهشگر همچنین به نوع کارکرد داستان هاى عامه پسند مى پردازد و ادامه مى دهد: داستان هایى با ادبیات عامه پسند داراى کارکردهاى مثبت و منفى هستند و نمى توان آنها را کاملاً نفى کرد. وى با اشاره به کارکرد مثبت این ادبیات مى گوید: به گردش درآوردن چرخه ادبیات سرگرم کننده و چرخه اقتصادى چه براى نویسنده و چه براى ناشر و نیز آموزش جنسى و مناسبات عاطفى در جامعه اى که هیچ زبانى براى آموزش آن وجود ندارد همچنین این پاسخ به من سنتى در ضمیر انسان مدرن و نیز تناسب با فهم عامه و نزدیک تر بودن به ذهن از مزایاى این ادبیات است. همچنین از این ادبیات مى توان به عنوان نخستین گام آشنایى و لذت از خواندن نام برد چرا که مى تواند در فرد براى مطالعه ادبى ایجاد عادت کند. ادبیات عامه پسند بازگویى آلام و دردها است. آنچه خواننده مى خواهد، نوشته مى شود نه آنچه باید بداند و مى توان از آن به عنوان رسانه مطلوب و غیرمضر نام برد و نیز به عنوان جایگزین رسانه اى در جایى که رسانه هاى دیگر نیستند. این ادبیات ارزش در مطالعات جامعه شناختى دارد چون این رمان ها به دنبال ارضاى خوانندگان هستند و سطح سواد، آگاهى و توقع خوانندگان را منعکس مى کنند. رئیس پژوهشکده فرهنگ، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات درخصوص کارکردهاى منفى این ادبیات معتقد است: غفلت، تنزل دادن احساسات، نیازها و غرایز انسانى، امکان درجازدن در ادبیات عامه پسند و مانع شدن براى صعود به داستان هاى جدى، جدى گرفته شدن کتاب ها و نویسندگان عامه پسند، تنزل ذائقه و تفکر و ساده پسندى و ساده اندیشى و آموزش غلط به خوانندگان مى تواند نقاط سیاه ترویج ادبیات عامه پسند باشد. • زنان قهرمان داستان ها در بررسى ۱۰۰ عنوان داستان عامه پسند پرتیراژ سال هاى ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ مشخص شد ۸۱ رمان از این ۱۰۰ عنوان توسط زنان نوشته شده است، ۵۰ درصد از این آثار داراى بیش از ۳۵۷ صفحه بوده اند، تیراژ این آثار بسیار بالا بوده است، نام قهرمان در اغلب موارد ایرانى _ فارسى بوده و اسامى مذهبى بسیار کم و تقریباً نزدیک به صفر است، جنس قهرمان داستان در ۶۷ درصد موارد زن بوده است، سن قهرمان داستان در ۷۵ درصد موارد زیر ۲۵ سال بوده است، وضع فعالیت قهرمان در ۴۵ درصد موارد دانشجو، خانه دار یا بیکار بوده است، موضوع داستان در ۶۲ درصد موارد «عشقى یا موضوعات عاشقانه» بوده است. عرصه اجتماعى وقوع داستان در ۸۵ درصد موارد خصوصى «خانواده» یا ترکیبى از عرصه خصوصى و حکومتى است.نقطه اوج داستان در اغلب موارد بروز یک حادثه یا گذر از یکى از مراحل زندگى یا بروز یک انحراف یا ناهنجارى است در ۷۸ درصد موارد و ۶۰ درصد مهمترین نوع رابطه را روابط عاشقانه به تصویر کشیده اند. مهمترین تعارض بر سر منافع فردى و فیزیولوژیک بوده است، در ۵۹ درصد قهرمان با فردى از جنس دیگر تعارض داشته و مهمترین مشکل در زندگى قهرمان در ۷۷ درصد موارد اجتماعى توصیف شده است. مهمترین مشکلات در خانواده به «ناکامى»، «ازدواج»، «عشق ممنوع» و امثال اینها مربوط است و ۹۱ درصد موارد نشانه هاى «فردگرایى» وجود دارد. در ۵۵ رمان از ۱۰۰ رمان ها نوعى از آسیب ها و انحرافات اجتماعى روى داده است (قتل، خودکشى، قاچاق، اعتیاد، کلاهبردارى و...) و تنها در ۶ مورد از ۱۰۰ رمان به مسائل سیاسى اشاره شده است. سرانجام داستان در ۵۰ درصد موارد ازدواج و رسیدن مرد و زن به هم، در ۲۸ درصد موارد مرگ و در ۲۲ درصد موارد دیگر بوده است. همه داستان ها داراى پیام اخلاقى اند. احمدى با این تعاریف و آوردها رمان هاى عامه پسند ایرانى را این گونه تعریف مى کند؛ رمانى موفق از نظر فروش که زنان درباره زنان جوان فاقد فعالیت درگیر با مسائل عشقى مى نویسند. در این رمان ها حادثه اى قهرمان داستان را به انجام رفتارى خلاف هنجارهاى خانوادگى- اجتماعى سوق مى دهد و قهرمان ضمن تعارض و مبارزه با هنجارهاى رایج و برخورد با ناهنجارى ها و انحرافات سعى در حل مشکل اجتماعى- فردى خود دارد و در نهایت نیز با پایانى خوش یا مرگ به پایان مى رسد. و در خصوص بهبود وضعیت ادبیات داستانى در ایران معتقد است؛ باید به انجمن هاى ادبى «غیردولتى» اجازه فعالیت داده شود. این انجمن ها به نقد، نشر سرمایه گذارى، جریان سازى فرهنگى و افزایش سرمایه فرهنگى کمک خواهند کرد. همچنین در مدارس امکان مطالعه و نقادى آثار در کلاس درس داده شود و منتقدان به آثار عامه پسند نیز توجه کرده و این آثار را نقد کنند. هر ایرانی هر ۱۸۲۵ روز یک کتاب میخرد . هندى ها هفته اى ۱۰ ساعت مطالعه مى



خرید و دانلود مقاله . ایرانى ها داستان هم نمى خوانند


تحقیق درباره رفتار ائمه در برارب خلفای جور

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

سیره ائمه معصومین(ع) در برابر حکومت‏هاى هم عصر خویش نشان مى‏دهد که آنان‏ازهر وسیله‏اى براى مبارزه با آن‏ها استفاده مى‏کرده‏اند، هر چند که در زمان‏هاى‏مختلف،شیوه مبارزه ایشان متفاوت بوده است. شیوه مبارزه ائمه(ع) را مى‏توان به دو دسته مستقیم و غیر مستقیم تقسیم کرد. در مبارزه مستقیم، به روشنگرى صریح درباره ماهیت حکومت‏هاى وقت و حتى در مواردى به براندازى آن‏ها اقدام مى‏کردند. مبارزه غیر مستقیم آنان استفاده از هر روشى بود که غیر مستقیم، به نفى مشروعیت و تضعیف حکومت‏ها منجر شود.

بررسى این دو روش مبارزه مى‏تواند روشن سازد که مبارزه آنان با حکومت‏ها بر چه مبنا و اساسى بوده است و آیا صرفاً به این علت بوده است که این حکومت‏ها در روش خویش عادلانه رفتار نمى‏کردند یا غیر از این، علل دیگرى نیز دخالت داشت که ماهیت آن‏ها را ظالمانه مى‏ساخت، به گونه‏اى که هرگز اصلاح‏پذیر نبودند. پیش از پرداختن به اصل مبحث، گفتنى است که ائمه(ع) از یک اصل پنهان کارى، به نام تقیه، در برابر حکومت‏هاى وقت استفاده و اصحاب خویش را به رعایت آن سفارش مى‏کردند. در بحث‏هاى پیشین گذشت که حضرت على(ع) براى حفظ جان خویش از همین روش استفاده مى‏کرد، امام حسین(ع)

اصحاب خویش را به کتمان و مخفى کارى توصیه مى‏کرد و امام باقر(ع) نیز به ابابصیر توصیه مى‏کند که در جامعه‏اى که حکومت آن در دست افراد ناحق و هوس باز است، در ظاهر، هم چون دیگران و در باطن، مخالف آنان عمل کنید:

«خالطوهم بالبرانیة و خالفوهم بالجوانیة اذا کانت الامرة صبیانیه» [1]

توجه به این نکته درباره تقیه، لازم است که تقیه یک ضرورت است و امرى مستمر و دائم محسوب نمى‏شود. بنابراین، ممکن است امرى در یک زمان، جزء موارد تقیه باشد و در زمان دیگر نباشد. از این رو، ائمه(ع) در مواردى هم کارى با حکومت‏ها را براى اصحاب خویش مجاز مى‏دانستند و در مواردى آنان را از آن بر حذر مى‏داشتند. همین طور گاهى حفظ سرّ امامت خویش را خواستار مى‏شدند؛ ولى در موارد دیگر، آشکارا به تبیین آن مى‏پرداختند بدین ترتیب، موارد تقیه در زمان‏ها و مکان‏هاى مختلف، متفاوت مى‏شود و بدین علت است که در روایت، تشخیص مورد آن را برعهده اشخاص گذاشته‏اند که چه امرى باید پنهان بماند و چه امرى نه.

1. مبارزه مستقیم

همان طور که گذشت، سیره ائمه(ع) درمبارزه مستقیم با حکومت‏ها به دو شکل متجلى شده است:

1. قیام و مبارزه مسلحانه براى براندازى حکومت. این روش مبارزه را در سیره امام على و امام حسن(ع) در براندازى حکومت معاویه بررسى کردیم و حتى از تصمیم حضرت على براى براندازى حکومت عثمان سخن گفتیم. هم چنین آن را در سیره امام حسین(ع) مشاهده مى‏کنیم که درباره آن بحث خواهیم کرد.

2. تبیین و روشنگرى درباره ماهیت حکومت‏ها در جهت نفى مشروعیت و پشتوانه اجتماعى ومعنوى آن‏ها.

اینک بحث درباره مبارزه ائمه(ع) با حکومت‏ها را در قالب این دو روش ادامه مى‏دهیم.

قیام حسینى، تکمیل کننده هدف امام على(ع)

در گفتار پیشین بیان شد که مبارزه بدون انعطاف حضرت على(ع) علیه معاویه، در حقیقت، مبارزه با سیره عملى حکومتى بود که پس از رسول خدا (ص) تحقق یافته و ثمره‏اى هم چون معاویه را به بار آورده بود و آن حضرت براى این که نشان دهد این سیره را هرگز به رسمیت نمى‏شناسد، یک لحظه نیز در برابر معاویه کوتاه نیامد و او را تأیید نکرد. پس از ایشان امام حسن(ع) کار نیمه‏تمام پدر را پى‏گیرى کرد؛ ولى شرایط، همچون زمان پدر، توفیق تکمیل این هدف را به ایشان نداد.

پس از شهادت امام حسن(ع) و حتى پیش از آن، چشم‏هاى گروهى از شیعیان، که از اوضاع جامعه خشنود نبودند، به سوى امام حسین(ع) دوخته شده بود تا او را به قیام علیه معاویه وا دارند؛ ولى از آن جا که سیره ائمه(ع) در شرایط یک سان، به یک سنوال است، آن حضرت نیز در هر دو زمان، شیعیان را به صبر و تقیه سفارش کرد و آنان را آگاه ساخت که تا معاویه زنده است، قیام و مبارزه امکان ندارد و به مقصود نمى‏رسد؛

اما اقدامات آن حضرت پیش از مرگ معاویه و پس از آن نگرش و هدف آن امام، از قیام و حکومت جامعه‏اسلامى را روشن مى‏کند و نشان مى‏دهد که قیام ایشان تکمیل کننده هدف حضرت على(ع) و هم سو با آن است.

اولین اقدام آشکار آن حضرت، موضع‏گیرى سخت در برابر جانشینى یزید بود. معاویه براى زمینه سازى بیعت براى یزید، نامه‏هایى به بزرگان مدینه نوشت و از آنان خواست که در این امر، فتنه ایجاد نکنند و با یزید بیعت کنند. امام حسین(ع) در پاسخ این نامه یادآور شد که بزرگ‏ترین فتنه، حکومت معاویه است و هیچ عملى نزد ایشان با فضیلت‏تر از جهاد علیه او نیست.[1] پس از این نامه نگارى، خود معاویه به مدینه آمد تا به طور حضورى از مردم مدینه براى یزید بیعت بگیرد و بزرگان این شهر را بترساند و کار خلافت براى یزید را به سرانجام برساند. او در سخنرانى عمومى خویش ضمن توصیف و تمجید از رسول خدا (ص) سعى کرد با تثبیت خلافت عمر، ابوبکر وعثمان و زیر سؤال بردن خلافت حضرت على و امام حسن(ع) و تمسک به مقدم شدن عمرو عاص بر اصحاب رسول خدا در غزوه ذات السلاسل، به تحکیم جانشینى یزید بپردازد. در این زمان، امام حسین(ع) در پاسخ به معاویه، ضمن بیان ضلالت و گمراهى او، حتى درباره بیان صفات پیامبر اکرم (ص) به او یادآور شد که خلافت و حکومت، از راه وراثت، به او منتقل مى‏شود و معاویه حق ندارد آن را به دیگرى واگذار کند:

«و رایتک عرضت بنا بعد هذا الامر و منعتنا عن آبائنا تراثا و لقد - لعمر اللّه - اورثنا الرسول ولادة، اما حججتم به القائم عند موت الرسول فاذعن للحجّة بذلک و رده الایمان الى النصف فرکبتم الاعالیل وفعلتم الافاعیل و قلتم کان و یکون حتى اتاک الامر یا معاویه» .[1]

در این سخن، امام(ع) ضمن بیان این که قریش با احتجاج به نزدیکى خود به رسول خدا(ص) پس از رحلت آن حضرت، خلافت را به دست گرفتند و انصار نیز با استدلال آنان خاضع گردیدند، همه دوران خلافت پس از آن حضرت را زیر سؤال مى‏برد؛ زیرا خلافت حق اهل بیت است که به واسطه قرابت با رسول خدا(ص) به آنان مى‏رسد و دیگران با بهانه‏هاى واهى، بر آن سوار شدند و با انجام افعال ناشایست، آن را تثبیت کردند تا این که خلافت به دست معاویه رسید.

چند روز پس از آن، که معاویه دوباره براى استحکام جانشینى یزید سخنرانى کرد و او را بهترین فرد براى خلافت معرفى نمود، امام حسین(ع) ضمن رد شایستگى یزید، با صراحت بر این که تنها ایشان شایسته این قیام است، در برابر معاویه موضع‏گیرى کرد و اقدامات معاویه در تعیین جانشین را زیر سؤال برد.[2] امام(ع) حتى در برابر اقدام معاویه براى ازدواج یزید با همسر عبدالله بن سلام، پس از گرفتن طلاق او، عکس العمل نشان داد و آن زن را پیش از این که معاویه بتواند به ازدواج یزید در آورد، به همسرى خویش برگزید و سپس او را طلاق داد تا دوباره با شوهر خویش زندگى کند.[3]

دومین اقدام امام حسین(ع) در این زمینه، یک سال پیش از مرگ معاویه صورت پذیرفت. آن حضرت در این سال به حج مشرف شد و در آن جا از بنى هاشم خواست تا بزرگان قریش را گرد هم آورند. سپس امام در جمع این گروه، که بالغ بر هفتصد نفر مى‏شدند و دویست نفرآنان صحابى رسول خدا (ص) بودند، به تشریح آیاتى پرداخت که در حق اهل بیت نازل گردیده است و نیز سخنان رسول خدا (ص) در این باره را نقل کرد و پس از اعتراف آنان به درستى همه آنها از آنان خواست تا هنگام بازگشت به شهر و دیار خود، هر فرد مطمئنى را یافتند، او را به سوى اهل بیت دعوت کنند و حق ایشان را در خلافت، یادآور شوند.[1]

این سیره امام در نفى خلافت یزید و معاویه، به عنوان نماد و ثمره خلافت، پس از رسول خدا(ص) وتأکید بر اختصاص خلافت به اهل بیت و آن حضرت، در همین جهت، پس از مرگ معاویه و آغاز مبارزه عملى آن حضرت با یزید نیز استمرار یافت. امام حسین(ع) پس از نامه یزید به فرماندار مدینه و دستور به گرفتن بیعت از آن حضرت، با افراد مختلف، گفت و گو و احتجاج داشت. در همه این سخنان، ما گوشه‏اى از این سیره امام را مشاهده مى‏کنیم که در این جا به نقل بعضى از آن‏ها مى‏پردازیم.

امام حسین(ع) و فرزند زبیر در مسجد پیامبر اکرم مشغول گفت و گو بودند که فرستاده حاکم مدینه آمد و از آنان خواست تا به دیدار حاکم بروند. عبدالله به آن حضرت گفت که نمى‏دانم حاکم براى چه ما را مى‏خواهد و امام به او خبر داد که معاویه مرده است و او مى‏خواهد از ما براى یزید بیعت بگیرد. سپس امام در پاسخ عبداللّه که پرسید: آیا بیعت مى‏کنى، فرمود:



خرید و دانلود تحقیق درباره رفتار ائمه در برارب خلفای جور


تحقیق در مورد حقوق همسایگان در سیره و سخن نبوى

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

حقوق همسایگان در سیره و سخن نبوى(ص (

ضرورت بحث

پس از خانواده که کوچک ترین و اساسى ترین تشکل اجتماعى انسان ها به شمار می آید, افرادى که در یک محل گرد هم مىآیند و با یکدیگر همسایه مى شوند با وحدت, وفاق و معاشرت ها و روابط عاطفى مى توانند پاسدار بعد انسانى و ارزشى و ضامن استحکام و استوارى واحد اجتماعى خویش باشند.

اسلام براى همسایگان همچون خویشاوندان, حقوقى قایل شده که اگر کسى بخواهد آن ها را نادیده انگارد یا ضایع نماید, گناهکار, خاطى و متجاوز است. در آیه 36 از سوره نسإ, خداوند از انسان مسلمان و بنده راستین و با اخلاص خود مى خواهد که پس از اطاعت و عبادت او, حق بندگان دیگر و آداب معاشرت را مراعات کند و در واقع طبق این آیه, خداوند نسبت به حق خویش و حقوق انسان ها ده فرمان بسیار مهم صادر نموده است که بند ششم و هفتم آن, در خصوص همسایگان دور و نزدیک است که اولا رعایت حقوق آنان طبق مفاد این آیه, عمل نمودن فرمان واجب الهى است و ثانیا این رفتار در ردیف پرستش خداوند و شرک نورزیدن به او آمده است. مفسرین براى (جار ذى القربى) و (جار جنب) که در این آیه آمده, بررسى هاى گوناگونى ارائه داده اند.(1) به همین دلیل, امام صادق(ع) فرموده است:

((علیکم بحسن الجوار فان الله عزوجل امر بذلک(2); بر شما باد به خوش همسایگى پس به درستى که خداوند بدان امر کرده است)). آن فروغ فروزان در فرموده اى دیگر شیعیان را به این موضوع توجه داده است:

((رسول اکرم(ص) براى پرهیزگارى, اهتمام در راه دین, راستى در گفتار, اداى امانت, سجده طولانى و خوش رفتارى نسبت به همسایه, مبعوث شده اند.))(3)

پیامبر اکرم(ص) نیز به مسلمین توصیه نموده اند: ((اگر خواستار آن هستید که پروردگار و فرستاده اش شما را دوست بدارند, وقتى امانتى به شما سپردند آن را ادا کنید و در سخن و گفتار صداقت را در نظر داشته و با همسایگان خود به نیکى رفتار کنید.))(4)

حد همسایگى, حقوق همسایگان

رسول اکرم(ص) در خصوص حد همسایگى فرموده اند: ((کل اربعین دارا جیران من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله(5); تا چهل خانه از رو به رو, پشت سر, طرف راست و سمت چپ, همسایه محسوب مى گردند.)) از رسول اکرم(ص) در باره حد همسایگى سوال شد, فرمودند: ((حد الجوار اربعون دارا(6); حد همسایگى چهل خانه است.)) ابن قدامه روایت مرسله اى از عایشه نقل کرده که در آن آمده است از نبى اکرم(ص) از حد همسایگى سوال شد که همین جواب را دادند.(7)

امام صادق(ع) فرموده است: مردى از انصار نزد رسول اکرم(ص) آمد و عرض کرد: خانه اى از فامیلى خریده ام و نزدیک ترین همسایه ام کسى است که به خیرش امیدى ندارم و از شرش هم مصون نمى باشم. رسول خدا(ص) به حضرت على(ع) و ابوذر فرمود: که در مسجد فریاد بزنند: ((ایمان ندارد کسى که همسایه او از شرش در امان نیست.)) پس سه بار این مطلب را گفتند. بعد از آن با دست خود اشاره فرمودند تا چهل خانه از پس و پیش و راست و چپ.(8)

اگر مردم این توصیه ها را مراعات کنند و وظایف خویش را در مورد همسایگان تا چهل خانه انجام دهند و حقوق متقابل در مورد این چهل خانه رعایت شود, مردمى که در شهرک ها, محله ها, روستاها و چادرهاى عشایرى زندگى مى کنند, تا مسافت قابل ملاحظه اى به دلیل رفتارهاى پسندیده نسبت به همدیگر از زندگى توإم با آرامش, مودت, اطمینان و اعتماد متقابل برخوردار خواهند شد و چنین پدیده اى بر رشد عاطفى, فرهنگى, بهبود ساختار اجتماعى و اقتصادى این نواحى اثر خود را خواهد بخشید. و افراد بسیارى قادرند دشوارىها و ناملایمات را پشت سر نهند یا در هنگام گرفتارىها به یارى هم بشتابند و از معضلات زندگى یک دیگر گره گشایى کنند.

البته یادآورى مى گردد افرادى که در همسایگى ما به سر مى برند, بنا به اعتقادات و خویشاوندى, بر سه دسته قرار مى گیرند. چنانچه در روایتى آمده است:

((قال النبى(ص) الجیران ثلاثه جار له حق واحد و جار له ثلاثه حقوق و جار له حقان فالجار الذى له ثلاث حقوق الجار المسلم ذو الرحم فله حق الجوار و حق الاسلام و حق الرحم و اما الذى له حقان فالجار المسلم له حق الجوار و حق الاسلام و اما الذى حق واحد فالجار المشرک.))(9)

نبى اکرم(ص) فرمود: همسایگان به سه دسته تقسیم مى شوند: نخست, همسایه اى که در سه محور برگردن ما حق دارد; حق همسایگى, حق خویشاوندى و حق اسلام (برادر دینى), دوم, همسایه اى که داراى دو حق است; حق همسایگى و حق برادر ایمانى. سوم, همسایه اى که داراى حق همسایگى است و آن, همسایه مشرک مى باشد.

در نهج الفصاحه به نقل از رسول اکرم(ص) آمده است: پس همسایه اى که یک حق دارد, او کم حق ترین همسایگان است.(10)

در روایت دیگر که از پیامبراکرم(ص) نقل شده است ـ پس از دسته بندى همسایگان به سه گروه مورد اشاره ـ در خصوص همسایه اى که یک حق دارد, آمده است:

((ومنهم من له حق واحد الکافر له حق الجوار(11); دسته اى تنها یک حق دارند و آن, کافر است که وظیفه ماست حق همسایگى را نسبت به وى مراعات کنیم.))

ملامحسن فیض کاشانى مى گوید: پس بنگر که چگونه براى فرد غیر مسلمان به محض همسایگى, حقوقى ثبت گردیده است!(12)

دقت در این تقسیم بندى, موید آن است که تعهد و مسئولیت ما تا حدى در مورد همسایگان فراگیراست که حتى اگر کافر یا مشرکى در جوار ما مسکن داشته باشد, در ارتباط با او باید وظایف حقوقى, اخلاقى و رفتارى خود را انجام دهیم و کوتاهى در عملى ساختن حقوق مذکور, بیانگر خللى در جنبه هاى اخلاقى و معاشرت ماست.

رسول اکرم(ص) فرموده است: دانى که حق همسایگى چیست؟ سوگند به خدایى که جان محمد در ید قدرت و فرمان اوست, به حق همسایه نرسد جز کسى که خداوند بر وى رحمت کرده باشد.(13)

خاتم رسولان(ص) در تشریح حق همسایه فرموده است:

((حق الجار ان مرض عدته و ان مات شیعته و ان استقرضک إقرضته و ان اصابه خیر هنإته و ان اصابته مصیبه عزیته و لا ترفع بنإک فوق بنائه فتسد علیه الریح))(14)

حق همسایه آن است که اگر بیمارى به وى روى آورد, عیادتش نمایى و اگر مرگش فرا رسید, در تشییع جنازه او شرکت کنى و اگر از تو قرض خواست, از پرداخت آن امتناع نکنى و اگر شادمانى در زندگى



خرید و دانلود تحقیق در مورد حقوق همسایگان در سیره و سخن نبوى


تحقیق در مورد آیا شما هم از عدم اعتماد به نفس رنج می برید

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

آیا شما هم از عدم اعتماد به نفس رنج می برید ؟

1. اگر می دانید یا تصور می کنید که می توانید کاری را انجام دهید، پس دست به کار شوید.

2. اگر کسی در راه رسیدن به رؤیاهایش با اطمینان به پیش رود موفقیتی خارق العاده را تجربه خواهد کرد.

3. انسان همان چیزی است که خود باور دارد.

4. منتظر باشید که با مشکلات به عنوان بخش چاره ناپذیر زندگی رویارو شوید. همین که با آن مواجه شدید، سرتان را بالا نگه دارید و در چشمانش خیره شوید و بگویید : من از تو برترم ، پس نمی توانی مغلوبم کنی.

5. وقتی که از آنچه داریم می بخشیم ، آماده ایم آنچه را نیازداریم بگیریم.

6. ممکن است فکر خلاق فقط بدین معنا باشد که متوجه شویم در کارهایی که قبلاً انجام داده ایم، دیگر فضیلتی وجود ندارد .

7. هرگز نباید فراموش کرد که خواستن ، کوشیدن است و اراده ، گذرگاه عمل.

8. مردان بزرگ اراده دارند و مردان ضعیف آرزو.

9. آن کس که به نفس خویش اعتماد دارد اعتماد دیگران را هم بر می انگیزد.

10. اگر به هنگام سخنرانی دستپاچه می شوید ، نگاه خود را روی یک چهره مهربان و دوستانه و مشوق متمرکز کنید.

11. تا می توانید در نهایت خود سازی با خود بسازید.

12.در هر مورد که در مقابل ترس می ایستید و با آن مقابله می کنید، توانایی شهامت و اعتماد به نفس شما افزایش می یابد. بعد از آن می توانید به دنبال انجام کارهایی بروید که فکر می کردید توانایی انجامش را ندارید.

13.تغییر و رشد ، زمانی روی می دهد که انسان خود را به خطر بیندازد و جرئت کند با تجربه هایی درگیر شود که زندگی اش در گرو آنها باشد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد آیا شما هم از عدم اعتماد به نفس رنج می برید


تحقیق در مورد حقوق همسایگان در سیره و سخن نبوى

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

حقوق همسایگان در سیره و سخن نبوى(ص (

ضرورت بحث

پس از خانواده که کوچک ترین و اساسى ترین تشکل اجتماعى انسان ها به شمار می آید, افرادى که در یک محل گرد هم مىآیند و با یکدیگر همسایه مى شوند با وحدت, وفاق و معاشرت ها و روابط عاطفى مى توانند پاسدار بعد انسانى و ارزشى و ضامن استحکام و استوارى واحد اجتماعى خویش باشند.

اسلام براى همسایگان همچون خویشاوندان, حقوقى قایل شده که اگر کسى بخواهد آن ها را نادیده انگارد یا ضایع نماید, گناهکار, خاطى و متجاوز است. در آیه 36 از سوره نسإ, خداوند از انسان مسلمان و بنده راستین و با اخلاص خود مى خواهد که پس از اطاعت و عبادت او, حق بندگان دیگر و آداب معاشرت را مراعات کند و در واقع طبق این آیه, خداوند نسبت به حق خویش و حقوق انسان ها ده فرمان بسیار مهم صادر نموده است که بند ششم و هفتم آن, در خصوص همسایگان دور و نزدیک است که اولا رعایت حقوق آنان طبق مفاد این آیه, عمل نمودن فرمان واجب الهى است و ثانیا این رفتار در ردیف پرستش خداوند و شرک نورزیدن به او آمده است. مفسرین براى (جار ذى القربى) و (جار جنب) که در این آیه آمده, بررسى هاى گوناگونى ارائه داده اند.(1) به همین دلیل, امام صادق(ع) فرموده است:

((علیکم بحسن الجوار فان الله عزوجل امر بذلک(2); بر شما باد به خوش همسایگى پس به درستى که خداوند بدان امر کرده است)). آن فروغ فروزان در فرموده اى دیگر شیعیان را به این موضوع توجه داده است:

((رسول اکرم(ص) براى پرهیزگارى, اهتمام در راه دین, راستى در گفتار, اداى امانت, سجده طولانى و خوش رفتارى نسبت به همسایه, مبعوث شده اند.))(3)

پیامبر اکرم(ص) نیز به مسلمین توصیه نموده اند: ((اگر خواستار آن هستید که پروردگار و فرستاده اش شما را دوست بدارند, وقتى امانتى به شما سپردند آن را ادا کنید و در سخن و گفتار صداقت را در نظر داشته و با همسایگان خود به نیکى رفتار کنید.))(4)

حد همسایگى, حقوق همسایگان

رسول اکرم(ص) در خصوص حد همسایگى فرموده اند: ((کل اربعین دارا جیران من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله(5); تا چهل خانه از رو به رو, پشت سر, طرف راست و سمت چپ, همسایه محسوب مى گردند.)) از رسول اکرم(ص) در باره حد همسایگى سوال شد, فرمودند: ((حد الجوار اربعون دارا(6); حد همسایگى چهل خانه است.)) ابن قدامه روایت مرسله اى از عایشه نقل کرده که در آن آمده است از نبى اکرم(ص) از حد همسایگى سوال شد که همین جواب را دادند.(7)

امام صادق(ع) فرموده است: مردى از انصار نزد رسول اکرم(ص) آمد و عرض کرد: خانه اى از فامیلى خریده ام و نزدیک ترین همسایه ام کسى است که به خیرش امیدى ندارم و از شرش هم مصون نمى باشم. رسول خدا(ص) به حضرت على(ع) و ابوذر فرمود: که در مسجد فریاد بزنند: ((ایمان ندارد کسى که همسایه او از شرش در امان نیست.)) پس سه بار این مطلب را گفتند. بعد از آن با دست خود اشاره فرمودند تا چهل خانه از پس و پیش و راست و چپ.(8)

اگر مردم این توصیه ها را مراعات کنند و وظایف خویش را در مورد همسایگان تا چهل خانه انجام دهند و حقوق متقابل در مورد این چهل خانه رعایت شود, مردمى که در شهرک ها, محله ها, روستاها و چادرهاى عشایرى زندگى مى کنند, تا مسافت قابل ملاحظه اى به دلیل رفتارهاى پسندیده نسبت به همدیگر از زندگى توإم با آرامش, مودت, اطمینان و اعتماد متقابل برخوردار خواهند شد و چنین پدیده اى بر رشد عاطفى, فرهنگى, بهبود ساختار اجتماعى و اقتصادى این نواحى اثر خود را خواهد بخشید. و افراد بسیارى قادرند دشوارىها و ناملایمات را پشت سر نهند یا در هنگام گرفتارىها به یارى هم بشتابند و از معضلات زندگى یک دیگر گره گشایى کنند.

البته یادآورى مى گردد افرادى که در همسایگى ما به سر مى برند, بنا به اعتقادات و خویشاوندى, بر سه دسته قرار مى گیرند. چنانچه در روایتى آمده است:

((قال النبى(ص) الجیران ثلاثه جار له حق واحد و جار له ثلاثه حقوق و جار له حقان فالجار الذى له ثلاث حقوق الجار المسلم ذو الرحم فله حق الجوار و حق الاسلام و حق الرحم و اما الذى له حقان فالجار المسلم له حق الجوار و حق الاسلام و اما الذى حق واحد فالجار المشرک.))(9)

نبى اکرم(ص) فرمود: همسایگان به سه دسته تقسیم مى شوند: نخست, همسایه اى که در سه محور برگردن ما حق دارد; حق همسایگى, حق خویشاوندى و حق اسلام (برادر دینى), دوم, همسایه اى که داراى دو حق است; حق همسایگى و حق برادر ایمانى. سوم, همسایه اى که داراى حق همسایگى است و آن, همسایه مشرک مى باشد.

در نهج الفصاحه به نقل از رسول اکرم(ص) آمده است: پس همسایه اى که یک حق دارد, او کم حق ترین همسایگان است.(10)

در روایت دیگر که از پیامبراکرم(ص) نقل شده است ـ پس از دسته بندى همسایگان به سه گروه مورد اشاره ـ در خصوص همسایه اى که یک حق دارد, آمده است:

((ومنهم من له حق واحد الکافر له حق الجوار(11); دسته اى تنها یک حق دارند و آن, کافر است که وظیفه ماست حق همسایگى را نسبت به وى مراعات کنیم.))

ملامحسن فیض کاشانى مى گوید: پس بنگر که چگونه براى فرد غیر مسلمان به محض همسایگى, حقوقى ثبت گردیده است!(12)

دقت در این تقسیم بندى, موید آن است که تعهد و مسئولیت ما تا حدى در مورد همسایگان فراگیراست که حتى اگر کافر یا مشرکى در جوار ما مسکن داشته باشد, در ارتباط با او باید وظایف حقوقى, اخلاقى و رفتارى خود را انجام دهیم و کوتاهى در عملى ساختن حقوق مذکور, بیانگر خللى در جنبه هاى اخلاقى و معاشرت ماست.

رسول اکرم(ص) فرموده است: دانى که حق همسایگى چیست؟ سوگند به خدایى که جان محمد در ید قدرت و فرمان اوست, به حق همسایه نرسد جز کسى که خداوند بر وى رحمت کرده باشد.(13)

خاتم رسولان(ص) در تشریح حق همسایه فرموده است:

((حق الجار ان مرض عدته و ان مات شیعته و ان استقرضک إقرضته و ان اصابه خیر هنإته و ان اصابته مصیبه عزیته و لا ترفع بنإک فوق بنائه فتسد علیه الریح))(14)

حق همسایه آن است که اگر بیمارى به وى روى آورد, عیادتش نمایى و اگر مرگش فرا رسید, در تشییع جنازه او شرکت کنى و اگر از تو قرض خواست, از پرداخت آن امتناع نکنى و اگر شادمانى در زندگى



خرید و دانلود تحقیق در مورد حقوق همسایگان در سیره و سخن نبوى