لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
شرح های وصیت نامه امام خمینی(ره)
بسم الله الرحمن الرحیم
1. منظور از علوم حدیث چیست؟
2. علم درایه را تعریف کنید.
3. علم رجال را تعریف کنید.
4. در مورد فقه الحدیث توضیح دهید.
5. منظور از غریب الحدیث چیست؟
6. منظور از مدارس حدیثی چیست؟
7. رابطه فِرَق اسلامی با حدیث چیست؟
8. رابطه عرفان و حدیث را توضیح دهید.
9. زیارتنامه چیست؟
10. منظور از حرز چیست؟
11. مقصود از استخاره چیست؟
12. حواریون ائمه (علیهم السلام) چه کسانی بودند؟
13. وصیت امام علی (علیه السلام) به امام حسن (علیه السلام) چیست؟
14. در مورد حدیث ثَقَلَین توضیح دهید.
15. حدیث جنود عقل و جهل(سپاهیان خرد و نادانی) چیست؟
16. بلندتربن خطبۀ نهج البلاغه کدام خطبه است؟
17. کوتاهترین خطبۀ نهج البلاغه کدام خطبه است؟
18. راویان مدفون در قم چه کسانی هستند؟
19. منظور از جوامع حدیثی شیعه چیست؟
20. کتابهای شرح حدیث چه کتبی هستند؟
21. منظور از احتجاجات و مناظرات معصومان (علیهم السلام) چیست؟
22. زنان محدّث و راوی چه کسانی بودند؟
23. تفاوت حدیث ضعیف با حدیث جعلی چیست؟
24. اخبار علاجیه چه اخباری هستند؟
25. منظور از اخبار من بلغ چیست؟
26. رابطه حدیث و فقه چیست؟
27. کلام نقلی چیست؟
28. رابطۀ حدیث و سیرۀ معصومان را بیان کنید.
29. رابطۀ حدیث و روانشناسی را بیان کنید.
30. احادیث پزشکی چه نوع احادیثی هستند؟
31. تفاسیر روایی چه نوع تفاسیری هستند؟
32. در مورد تفسیر امام حسن عسگری (علیه السلام) توضیح دهید.
33. حدیث سلسلة الذهب چه حدیثی است؟
34. حدیث اربعمأة چیست؟
35. صحیفۀ علویه چیست؟
36. منظور از کتاب علی (علیه السلام) چیست؟
37. در مورد نرمافزارهای حدیثی توضیح دهید.
38. منظور از نسخههای خطی چسیت؟
39. حدیث را تعریف کنید.
40. رابطۀ حدیث با قرآن را بیان کنید.
41. تدوین حدیث در چه زمانی صورت گرفت؟
42. منظور ازکلمات قصار چیست؟
43. در مورد «چهل حدیث» نویسی توضیح دهید.
44. حدیث صحیح را تعریف کنید.
45. حدیث حَسَن را تعریف کنید.
46. حدیث موثَّق را تعریف کنید.
47. حدیث ضعیف را تعریف کنید.
48. منظور از کتب اربعه چیست؟
49. جوامع ثانویه را نام برده و تعریف کنید.
50. مهمترین کتاب حدیثی شیعه چه کتابی است؟
51. بزرگترین کتاب حدیثی شیعه را نام ببرید.
52. منظور از صِحاح ستّه چیست؟
53. نهج البلاغه چه کتابی است؟
54. صحیفۀ سجادیه چه کتابی است؟
55. درمورد معجمهای کتب حدیثی توضیح دهید.
56. سند حدیث را تعریف کنید.
57. اصول اربعمأة را تعریف کنید.
58. خبر متواتر و واحد را تعریف کنید.
59. شروط راوی برای روایت چیست؟
60. اصحاب اجماع چه کسانی هستند؟
61. حدیث قدسی را تعریف کنید.
62. در مورد جعل حدیث توضیح دهید.
63. نوادر را تعریف کنید.
64. حدیث کسا چیست؟
65. حدیث تشبیه چیست؟
66. «امالی» نویسی چیست؟
67. منظور از مسندنویسی چیست؟
68. ملاحم را تعریف کنید.
69. در مورد امثال حدیثی توضیح دهید.
70. منظور از احادیث عددی چیست؟
71.منظور از «دار الحدیث»ها چیست؟
72. «اجازه»نویسی را تعریف کنید.
73.صلواتیهها را تعریف کنید.
بسمالله الرحمن الرحیم
متن وصیت نامه حضرت امام (ره)
قالَ رسولُالله ـ صلَّیالله علیه و آله و سلَّم: اِنّی تارکٌ فیکُمُ الثّقلَینِ کتابَ اللهِ و عترتی اهلَ بیتی؛ فإِنَّهُما لَنْ یفْتَرِقا حَتّی یرِدَا عَلَی الْحَوضَ.
الحمدُلله و سُبحانَکَ؛ اللّهُمَّ صلِّ علی محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک و جلالِک و خزائنِ اسرارِ کتابِکَ الذی تجلّی فیه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
شرح های وصیت نامه امام خمینی(ره)
بسم الله الرحمن الرحیم
1. منظور از علوم حدیث چیست؟
2. علم درایه را تعریف کنید.
3. علم رجال را تعریف کنید.
4. در مورد فقه الحدیث توضیح دهید.
5. منظور از غریب الحدیث چیست؟
6. منظور از مدارس حدیثی چیست؟
7. رابطه فِرَق اسلامی با حدیث چیست؟
8. رابطه عرفان و حدیث را توضیح دهید.
9. زیارتنامه چیست؟
10. منظور از حرز چیست؟
11. مقصود از استخاره چیست؟
12. حواریون ائمه (علیهم السلام) چه کسانی بودند؟
13. وصیت امام علی (علیه السلام) به امام حسن (علیه السلام) چیست؟
14. در مورد حدیث ثَقَلَین توضیح دهید.
15. حدیث جنود عقل و جهل(سپاهیان خرد و نادانی) چیست؟
16. بلندتربن خطبۀ نهج البلاغه کدام خطبه است؟
17. کوتاهترین خطبۀ نهج البلاغه کدام خطبه است؟
18. راویان مدفون در قم چه کسانی هستند؟
19. منظور از جوامع حدیثی شیعه چیست؟
20. کتابهای شرح حدیث چه کتبی هستند؟
21. منظور از احتجاجات و مناظرات معصومان (علیهم السلام) چیست؟
22. زنان محدّث و راوی چه کسانی بودند؟
23. تفاوت حدیث ضعیف با حدیث جعلی چیست؟
24. اخبار علاجیه چه اخباری هستند؟
25. منظور از اخبار من بلغ چیست؟
26. رابطه حدیث و فقه چیست؟
27. کلام نقلی چیست؟
28. رابطۀ حدیث و سیرۀ معصومان را بیان کنید.
29. رابطۀ حدیث و روانشناسی را بیان کنید.
30. احادیث پزشکی چه نوع احادیثی هستند؟
31. تفاسیر روایی چه نوع تفاسیری هستند؟
32. در مورد تفسیر امام حسن عسگری (علیه السلام) توضیح دهید.
33. حدیث سلسلة الذهب چه حدیثی است؟
34. حدیث اربعمأة چیست؟
35. صحیفۀ علویه چیست؟
36. منظور از کتاب علی (علیه السلام) چیست؟
37. در مورد نرمافزارهای حدیثی توضیح دهید.
38. منظور از نسخههای خطی چسیت؟
39. حدیث را تعریف کنید.
40. رابطۀ حدیث با قرآن را بیان کنید.
41. تدوین حدیث در چه زمانی صورت گرفت؟
42. منظور ازکلمات قصار چیست؟
43. در مورد «چهل حدیث» نویسی توضیح دهید.
44. حدیث صحیح را تعریف کنید.
45. حدیث حَسَن را تعریف کنید.
46. حدیث موثَّق را تعریف کنید.
47. حدیث ضعیف را تعریف کنید.
48. منظور از کتب اربعه چیست؟
49. جوامع ثانویه را نام برده و تعریف کنید.
50. مهمترین کتاب حدیثی شیعه چه کتابی است؟
51. بزرگترین کتاب حدیثی شیعه را نام ببرید.
52. منظور از صِحاح ستّه چیست؟
53. نهج البلاغه چه کتابی است؟
54. صحیفۀ سجادیه چه کتابی است؟
55. درمورد معجمهای کتب حدیثی توضیح دهید.
56. سند حدیث را تعریف کنید.
57. اصول اربعمأة را تعریف کنید.
58. خبر متواتر و واحد را تعریف کنید.
59. شروط راوی برای روایت چیست؟
60. اصحاب اجماع چه کسانی هستند؟
61. حدیث قدسی را تعریف کنید.
62. در مورد جعل حدیث توضیح دهید.
63. نوادر را تعریف کنید.
64. حدیث کسا چیست؟
65. حدیث تشبیه چیست؟
66. «امالی» نویسی چیست؟
67. منظور از مسندنویسی چیست؟
68. ملاحم را تعریف کنید.
69. در مورد امثال حدیثی توضیح دهید.
70. منظور از احادیث عددی چیست؟
71.منظور از «دار الحدیث»ها چیست؟
72. «اجازه»نویسی را تعریف کنید.
73.صلواتیهها را تعریف کنید.
بسمالله الرحمن الرحیم
متن وصیت نامه حضرت امام (ره)
قالَ رسولُالله ـ صلَّیالله علیه و آله و سلَّم: اِنّی تارکٌ فیکُمُ الثّقلَینِ کتابَ اللهِ و عترتی اهلَ بیتی؛ فإِنَّهُما لَنْ یفْتَرِقا حَتّی یرِدَا عَلَی الْحَوضَ.
الحمدُلله و سُبحانَکَ؛ اللّهُمَّ صلِّ علی محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک و جلالِک و خزائنِ اسرارِ کتابِکَ الذی تجلّی فیه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
وصیت نامه شهید رشید الماسی
بسم الله الرحمن الرحیم
( والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصو بالصبر )
قسم به عصر که زیانکاری و خسران است مگر کسانیکه ایمان آوردند و عمل صالح و شایسته انجام دادند و توصیه به صبر و شکیبایی کردند .
داشتم به این موضوض می اندیشیدم که ایمان آوردن به خدا و عمل صالح و شایسته انجام دا دن برای رسیدن به کمال و رستگاری کافی است که سوره والعصر به این موضوع صریحاً جواب می دهد که ای انسان به هوش باش که فقط کسانی در این دنیا زیانکار نیستند که ایمان بیاورند و آنرا به مرحله عمل در بیاورند ( عمل صالح ) و حق را سفارش کنند و صبور باشند و دیگران را نیز به صبر و شکیبایی در راه حق و راه ا... وصیت کنند آری راه ا... راهی که هر کس رهرو آن نیست پر از گذشت و ایثار ولی با نشاط و خوش هدف که آخر راه نزدیکی به خداست ( تقرب ) رسیدن به نقطه کمال عشق ( عاشقان دانند ) پیامبران خدا یکی پس از دیگری پیام نوید بخش الهی آوردند و راه خدا را نشان دادند و عده ای پذیرفتند و بر آن راه رفتند و عاشقانه به معشوق رسیدند و عده ای نیمه راه برگشتند به جاه و مال دنیا چشم دوختند ( و هوی و هوس که علی علیه السلام هوی را اسبی سرکش نامیده است که اگر افسارش را از دست دهی چنان گمراهت می کند و بر زمینت می زند که نابود شوی .
بله عده ای نیمه راه برگشتند و نتوانستند از وابستگی های مادی ببرند و به معنویت خدایی و با آن فرهنگی که پیامبران تکمیل کننده آنان حضرت محمد (ص) است آوردند وابسته شوند و وابستگی و علایق به امور دنیوی در حدی که تو را از راه خدا و کوشش در مسیر آن بازدارد عاقبتش زیانکاری و خسران است پس دیدم و خواندم و میبینم که در این دنیای پر از فریب چگونه بالانشین ها را و کسانی را که باید حافظ خون شهدا و بوجود آورندگان انقلاب باشند بر سر قدرت یقه پاره می کنند و چقدر دم از من و من می زنند . نمی دانم کدام من ( منظور شهید بزرگوار : بنی صدر می باشد ) امام بزرگوارمان که ادامه دهنده راه ادامه دهندگان رسالت حضرت محمد (ص) است و پیش برنده در مسبر ا... است و چیزی جز سعادت دنیوی و اخروی است اسلام در زمین است و تنها مردی است که در همه ابعاد بعد از انبیاء و ائمه اطهار در بعد تقوی – ایمان – صبر - خود نگهداری و علم – حافظاً الدینه – مطیع الامر مولا – قاطعیت و مردم دوستی و یکتاپرستی و کلاً تجلی یک انسان ساخته شده بر سنت مکتب اسلام و الگوی زمان اسلام که اسلام خود همه جانبه است ایدئولوژی – سیاسی و نظامی است درد قرآن ناطق زمان ماست تا کنون صحبتی نکرده اند که من چه کرده ام با وضعی که می دانم ایشان در اسلام و انقلاب اسلامی ایران روح حیات دوباره دمیده و هر وقت فرمایشی کنند اول توکل به خدا و اراده او را حاکم به تمام امورات می دانند ولی شما ای سیاستمداران که اگر رونقی دارید از همنشینی و با تأیید رهبر است چه خبر شده است که اسلام و امت مسلمانان را به یکباره فراموش می کنید و به خود مشغول می شوید در حالیکه برادران شما که رو در روی دشمن و نزدیکترین فاصله پلیکان حمله اجانب بطور نظامی می ایستند باید از رادیو و غیر سروصدای من و شما رو بشنوند چه می خواهید جواب خدا را بدهید که کسانی که بنای این مشاجرات را می گذارید و ای کسانی که اگر راه را بر تو نشان دهند علمتان را جلو می کشید به خود آیید تا شما را به خود نیاورده اند بلکه رهبر امت بیدار است و موشکاف ولی احساساتی نیست به موقع جلوی انحرافات را می گیرد و الان ار لحاظ جسمانی مریض است کمتر سر و صدا کنید و به این راهنمای پیرو خداوند ضربه وارد نیاورید و اینک پس از چندین مرتبه رودرروی با مرگ در صحنه های جنگ لازم دیدم که اولاً بگویم مرگ هیچ ترسی ندارد و به گفته قرآن مرگ در راه حق خصوصاً آغاز زندگی جاوید است . نوشتم مطالبی را از درون دل برخاسته که اگر سعادتی نصیب ما شد و کاسه عمر سرآمد و لیاقت نزدیکی به خداوند را داشتیم و این تحول صورت پذیرفت یک توصیه ای کرده باشیم و به دور از کینه و نفاق حقی را تذکر داده باشیم و بر مشکلات انجام حق نیز دعوت به صبر و شکیبایی کرده باشیم ولی سخنی با پدر ومادر که عزیزان من از امام حسین (ع) ادامه دهنده راه خدا و وصیت کننده به حق و وصیت کننده به صبر در تئوری و عملی آموخته ایم که زندگی عبارت است از عقیده و جهاد و کوشش در راه آن عقیده ( اسلام ) پس مسئله برای شما باید حل شده باشد و سعی کنید که عقلتان بر احساستان غلبه کند و بیخودی به خود زحمت ندهید که اجر شما نیز با خداست و صبر و شکیبایی پیشه کنید ( الصبر من الایمان بمنزله الرأس الجسم ) صبر در ایمان مانند سر در تن است – پس ایمان خود را حفظ کنید و به وسیله صبرتان و اما دوستان و همرزمان راه حق بپیمایید و در این راه بر مشکلات صبر و پایداری کنید که خداوند صابران را دوست دارد و بدانید که حق پیروز است و فتح اسلام نیز در جهاد است به امید اینکه انقلاب و فرزند برومند ائمه امام خمینی رزمنده و ایثارگر تاریخ معاصر گسترده و گسترده تر و جهانگیر گردد که وعده خدا حق است و نصر و من الله و فتح القریب و بشر المؤمنین.
( یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فلا خلی فی عبادی و ادخلنی جنتی )
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 43
بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمْ
قال رسول الله ـ صَلَّی الله عَلَیهِ و آلِهِ و سَلّم: انّی تارکّ فیکُمُ الثّقلینِ کتابَ اللهِ و عترتی اهلَ بیتی فانَّهُما لن یَفْتَرِقا حَتی یَردا عَلَیَّ الحُوَضَ.
الْحمدُلله و سُبحانکَ ؛ اللّهُمَّ صَلِّ علی محمد وآلهِ مظاهر جمالِک و جلالِک و خزائن اسرار کتابِکَ الذی تجلّی فیه الاْحدیهَّ بِجمیعِ أسمائکَ حتی المُسْتَأثِرَ منها الّذی لایَعْلَمُهُ غَیرُکْ و اللّعنُ علی ظالِمیهم اصلِ الشَجَرهِ الخَبیثِه.
و بعد، اینجانب مناسب میدانم که شمه ای کوتاه و قاصر در باب «ثقلین» تذکر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبی و معنوی و عرفانی، که قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتبه ای که عرفان آن بر تمام دایره وجود، از ملک تا ملکوت اعلی و از آنجا تا لاهوت و آنچه در فهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ و نه از آنچه بر بشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والای «ثقل اکبر» و «ثقل کبیر» که از هر چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است، و نه از آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن برای مثل منی میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلکه مناسب دیدم اشاره ای گذرا و بسیار کوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است بنمایم.
شاید جملة (لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدَا عَلَی الْحَوضْ( اشاره باشد بر اینکه بعد از وجود مقدس رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلمـ هر چه بر این دو گذشته بر دیگری گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگری است، تا آنگاه که این دو مهجور بر رسول خدا در «حوض» وارد شوند و آیا این «حوض» مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است، یا چیز دیگر که به عقل و عرفان بشر راهی ندارد و باید گفت آن ستمی که از طاغوتیان بر این دو ودیعة رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلمـ گذشته، بر امت مسلمان بلکه بر بشریت گذشته است که قلم از آن عاجز است.
و ذکر این نکته لازم است که حدیث «ثقلین» متواتر بین جمیع مسلمین است و در کتب اهل سنت از «صحاح شش گانه» تا کتب دیگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم ـ صلی الله و آله و سلمـ به طور متواتر نقل شده است. و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر بویژه مسلمانان مذهب مختلف؛ و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛ و اگر عذری برای جاهلان بی خبر باشد برای علمای مذاهب نیست.
اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهی و ماترک پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلمـ مسائل اسف انگیزی که باید برای آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی (ع) شروع شد. خود خواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیله ای کردند برای حکومتهای ضد قرآنی؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ دریافت کرده بودند و ندای (اِنّی تارِکُ فیکُمُ الثَّقَلانْ( در گوششان بود با بهانههای مختلف و توطئههای از پیش تهیه شده، آنان را عقب زده و با قرآن در، حقیقت قرآن را ـ که برای بشریت تا ورود به حوض بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی بود واست ـ از صحنه خارج کردند؛ و بر حکومت عدل الهی ـ که یکی از آرمانهای این کتاب مقدس بوده و هست ـ خط بطلان کشیدند و انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهی را پایه گذاری کردند، تا کار به جایی رسید که قلم از شرح آن شرمسار است.
و هر چه این بنیان کج به جلو آمد کجیها و انحرافها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطة جمع همه مسلمانان بلکه عائلة بشری، از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی (ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند برساند و این ولیدة «علمالاسماء» را از شّر شیاطین و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیاء الله، معصومین ـ علیهم صلوات الاولین و الاخرین ـ بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند ـ چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست حکومتهای جائرو آخوندهای خبیثِ بدتر از طاغوتیان وسیله ای برای اقامة جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد. و معالْأسف به دست دشمنان توطئه گر و دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیلة جمع مسلمانان و بشریت وکتاب زندگی آنان باشد، وسیلة تفرقه و اختلاف گردید و یا بکلی از صحنه خارج شد، که دیدیم اگر کسی دم از حکومت اسلامی بر میآورد و از سیاست، که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار ـ صلی الله علیه و آله و سلمـ و قرآن و سنت مشحون آن است، سخن میگفت گویی بزرگترین معصیت را مرتکب شده؛ و کلمة «آخوند سیاسی» موازن با آخوند بیدین شده بود و اکنون نیز هست.
و اخیراً قدرتهای شیطانی بزرگ به وسیله حکومتهای منحرفِ خارج از تعلیمات اسلامی، که خود را به دروغ به اسلام بسته اند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابر قدرتها قرآن را با خط زیبا طبع میکنند وبه اطراف میفرستند و با این حیلة شیطانی قرآن را از صحنه خارج میکنند. ما همه دیدیم قرآنی را که محمدرضا خان پهلوی طبع کرد و عده ای را اغفال کرد و بعض آخوندهای بی خبراز مقاصد اسلامی هم مداح او بودند. و میبینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادی از ثروتهای بی پایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محالّ تبلیغاتِ مذهبِ ضد قرآنی میکند و وهابیت، این مذهب سراپا بی اساس و خرافاتی را ترویج میکند؛ و مردم و ملتهای غافل را سوق به سوی ابر قدرتها میدهد و از اسلام عزیز و قرآن کریم برای هدم اسلام و قرآن بهره برداری میکند. ما مفتخریم و ملت عزیز سر تا پا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبی است که میخواهد حقایق قرآنی، که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم میزند، از مقبرههای و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخة نجات دهندة بشر از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان میکشاند نجات دهد.
و ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالی بوده، و امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، این بندة رها شده از تمام قیود، مأمور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیها است.
ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگ ترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ما است.
ما مفتخریم که ائمة معصومین، از علی بن ابی طالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان ـ علیهم آلاف التحیات و السلامـ که به قدرت خداوند قادر زنده و ناظر امور است ائمة ما هستند.
ما مفتخریم که ادعیة حیات بخش که او را «قرآن صاعد» میخوانند از ائمة معصومین ما است. ما به «مناجات شعبانیه» امامان و «دعای عرفات» حسین بن علی ـ علیهما السلامـ و «صحیفة سجادیه» این زبور آل محمد و «صحیفة فاطمیه» که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است از ما است. ما مفتخریم که «باقرالعلوم» و بالاترین شخصیت تاریخ است کسی جز خدای تعالی و رسول ـ صلی الله علیه و آلهـ و ائمة معصومین ـ علیهم السلامـ مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ماست.
و ما مفتخریم که مذهب ما «جعفری» است که فقه ما که دریای بی پایان است، یکی از آثار اوست. و ما مفتخریم به همه ائمة معصومین ـ علیهم صلوات اللهـ و متعهد به پیروی آنانیم.
ما مفتخریم که ائمة معصومین ما ـ صلوات الله و سلامه علیهمـ در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکی از ابعاد آن است، در حبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازی حکومتهای جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند. و ما امروز مفتخریم که میخواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفة ملت ما در این راه بزرگِ سرنوشت ساز سر از پا نشناخته، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا میکنند. ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنههای فرهنگی و اقتصادی و نظامیحاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند؛ و آنان که توان جنگ دارند، در آموزش نظامیکه برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی از واجبات مهم است شرکت، و از محرومیتهایی که توطئة دشمنان و ناآشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که مسلمانان تحمیل نمودند شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوندهای بی اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده اند؛ و آنان که توان جنگ ندارند، در خدمت پشت جبهه به نحو ارزشمندی که دل ملت را از شوق و شعف به لرزه در میآورد و دل دشمنان و جاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب میلرزاند، اشتغال دارند. و ما مکرر دیدیم که زنان بزرگواری زینب گونه ـ علیها سلام الله ـ فریاد میزنند که فرزندان خود را از دست داده ودر راه خدای تعالی و اسلام عزیز از همه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر؛ و میدانند آنچه به دست آوردهاند بالاتر از جنات نعیم است، چه رسد به متاع ناچیز دنیا. و ملت ما بلکه ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانة خود دست نمیکشند و برای رسیدن به ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمیشناسند. و در رأس آنان امریکا این تروریست بِالذّات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیو نیست جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود جنایاتی مرتکب میشود که قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند؛ و خیال ابلهانه «اسرائیل بزرگ» آنان را به هر جنایتی میکشاند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
وصیت نامه دکتر علی شریعتی
پس از بر طرف شدن موانع خروج از کشور به قصد حج خود را آماده کرد و به عنوان یک مسلمان وصیت خود را نوشت. زمستان سال 1348« امروز دوشنبه سیزدهم بهمن ماه پس از یک هفته رنج بیهوده و دیدار چهره های بیهوده تر شخصیتهای مدرج، گذرنامه را گرفتم و برای چهارشنبه جا رزرو کردم که گفتند چهار بعد از ظهر در فرودگاه حاضر شوید که هشت بعد از ظهر احتمال پرواز هست (نشانه ای از تحمیل مدرنیزم قرن بیستم بر گروهی که به قرن بوق تعلق دارند).
گر چه هنوز تا مرز احتمالات ارضی و سماوی فراوان است اما به حکم ظاهر امور، عازم سفرم و به حکم شرع، در این سفر باید وصیت کنم.
وصیت یک معلم که از هیجده سالگی تا امروز که در سی و پنج سالگی است، جز تعلیم کاری نکرده و جز رنج چیزی نیندوخته است چه خواهد بود؟ جز این که همه قرضهایم را از اشخاص و از بانکها با نهایت سخاوت و بی دریغی، تماما واگذار میکنم به همسرم که از حقوقم (اگر پس از فوت قطع نکردند) و حقوقش و فروش کتابهایم و نوشتههایم و آن چه دارم و ندارم بپردازد؛ که چون خود میداند، صورت ریزَش ضرورتی ندارد.
همه امیدم به "احسان" است در درجه اول، و به دو دخترم در درجه دوم. و این که این دو را در درجه دوم آوردم، نه به خاطر دختر بودن آنها و امل بودن من است ــ به خاطر آن است که در شرایط کنونی جامعه ما، دختر شانس آدم حسابی شدنش بسیار کم است، که دو راه بیشتر ندارد و به تعبیر درست؛ دو بیراهه:
یکی؛ همچون کلاغ ِ شوم در خانه ماندن و به قار قار کردنهای زشت و نفرت بار، احمقانه زیستن که یعنی زن نجیب متدین. و یا تمام شخصیت انسانی و ایدهآل و معنویش در ماتحتش جمع شدن، و تمام ارزشهای متعالیش در اسافل اعضایش خلاصه شدن و عروسکی برای بازی ابلهها و یا کالایی برای کسبه مدرن و خلاصه دستگاهی برای مصرف کالاهای سرمایهداری فرنگ شدن که یعنی زن روشنفکر متجدد. و این هر دو یکی است. گرچه دو وجهه متناقض ِ هم، اما وقتی از انسان بودن خارج شود، دیگر چه فرقی دارد که یک جغد باشد یا یک چُغوک ، یک آفتابه شود یا یک کاغذ مستراح؟ مستراح شرقی گردد یا مستراح فرنگی؟ و آنگاه در برابر این تنها دو بیراههای که پیش پای دختران است سرنوشت دخترانی که از پدر محرومند تا چه حد میتواند معجزآسا و زمانه شکن باشد؟ و کودکی تنها، در این تند موج ِ این سیل کثیفی که چنین پر قدرت به سراشیب باتلاق فرو میرود تا کجا میتواند بر خلاف جریان شنا کند و مسیری دیگر را برگزیند؟
1. به لهجه خراسانی یعنی گنجشک
گر چه امیدوار هستم؛ که گاه در روحهای خارقالعاده چنین اعجازی سر زده است. پروین اعتصامی از همین دبیرستانهای دخترانه بیرون آمده، و مهندس بازرگان از همین دانشگاهها و دکتر سحابی از میان همین فرنگ رفتهها و مصدق از میان همین "دوله" ها و "سلطنه" های "صلصال کالفخار من حماء مسنون"، و "اینشتین" از همین نژاد پلید و "شوایتزر" از همین اروپای قسی آدمخوار و "لومومبا" از همین نژاد برده و "مهراوه" پاک از همین نجسهای هند و پدرم از همین مدرسههای آخوند ریزو ... به هر حال "آدم" از لجن و "ابراهیم" از "آزر" بت تراش و "محمد" از خاندان بتخانه دار ، به دل من امید میدهند که حسابهای علمی مغز را نادیده انگارد و به سر نوشت کودکانم در این لجنزار بت پرستی و بت تراشی که همه پرده دار بت خانه میپرورد امیدوار باشم.
دوست میداشتم که "احسان" متفکر، معنوی، پراحساس، متواضع، مغرور و مستقل بار آید. خیلی میترسم از پوکی و پوچی موج نویها و ارزان فروشی و حرص و نوکر مآبی این خواجه تاشان نسل جوان معاصر؛ و عقدهها و حسدها و باد و بروتها ی بیخودی ِ این روشنفکران سیاسی. که تا نیمههای شب منزل رفقا یا پشت میز آبجو فروشیها، از کسانی که به هر حال کاری میکنند بد میگویند و آنها را با فیدل کاسترو مائوتسه تونگ و چه گوارا میسنجند و طبعا محکوم میکنند، و پس از هفت هشت ساعت در گوشیهای انقلابی و کارتند[؟] و عقده گشاییهای سیاسی با دلی پر از رضایت از خوب تحلیل کردن ِ قضایای اجتماعی که قرن حاضر با آن در گیر است و طرح درستِ مسایل ــ آنچنان که به عقل هیچکس دیگر نمیرسد ــ به منزل برمیگردند و با حالتی شبیه به چه گوارا و در قالبی شبیه لنین زیر کرسی میخوابند.
و نیز میترسم از این فضلای افواهالرجالی شود:
از روی مجلات ماهیانه، اگزیستانسیالیست و مارکسیست و غیره شود.
و از روی اخبار خارجی رادیو و روزنامه، مفسر سیاسی،
و از روی فیلمهای دوبله شده به فارسی، امروزی و اروپایی،
و از روی مقالات و عکسهای خبری مجلات هفتگی و نیز دیدن توریستهای فرنگی که از خیابانهای شهر میگذرند، نیهیلیست و هیپی و آنارشیست،
و یا [ از روی] نشخوار حرفهای بیست سال پیش حوزههای کارگری حزب توده، ماتریالیست و سوسیالیست چپ،
و از روی کتابهای طرح نو ، "اسلام و ازدواج" ، "اسلام و اجتماع"، "اسلام و جماع"، اسلام و فلان و بهمان ... اسلام شناس،
و از روی مرده ریگ انجمن پرورش افکار بیست ساله، روشنفکر مخالف خرافات،
و از روی کتاب چه میدانم، در باب کشورهای در حال عقب رفتن، متخصص کشورهای در حال رشد،
و از روی ترجمه های غلط و بیمعنی از شعر و ادب و موزیک و تئاتر و هنر امروز، صاحبنظر ِ وراج ِ لفاظِ ضد بشرِ هذیان گوی ِ مریض ِ هروئین گرای ِ خنگ، که یعنی: ناقد و شاعر نوپرداز و ...
خلاصه من به او "چه شدن" را تحمیل نمیکنم. او آزاد است. او خود باید خود را انتخاب کند. من یک اگزیستانسیالیست هستم. البته اگزیستانسیالیستم ویژه خودم؛ نه تکرار و تقلید و ترجمه. که از این سه تا ی منفور همیشه بیزارم. به همان اندازه که از آن دو تای دیگر؛ تقی زاده و تاریخ، از نصیحت نیز هم، از هیچکس هیچوقت نپذیرفتهام. و به هیچکس، هیچوقت نصیحت نکردهام. هر رشتهای را بخواهد میتواند انتخاب کند. اما در انتخاب آن، ارزش فکری و معنوی باید ملاک انتخاب باشد، نه بازار داشتن و گران خریدنش. من میدانستم که به جای کار در فلسفه و جامعه شناسی و تاریخ، اگر آرایش میخواندم یا بانکداری و یا گاوداری و حتا جامعه شناسی به درد بخور، آنچنانکه جامعه شناسان نوظهور ما برانند که فلان ده یا موسسه یا پروژه را اتود میکنند و تصادفا به همان نتایج علمی میرسند که صاحبکار سفارش داده، امروز وصیتنامهام، به جای یک انشاء ادبی، شده بود صورتی مبسوط از سهام و املاک و منازل و مغازهها و شرکتها و دم و دستگاهها که تکلیفش را باید معلوم میکردم و مثل حال، به جای اقلام، الفاظ ردیف نمیکردم.
اما بیرون از همه حرفهای دیگر اگر ملاک را لذت جستن تعیین کنیم، مگر لذت اندیشیدن، لذت یک سخن خلاقه، یک شعر هیجان آور، لذت زیباییهای احساس و فهم و مگر ارزش برخی کلمهها از لذت موجودی حساب جاری یا لذت فلان قباله محضری کمتر است؟
چه موش آدمیانی که فقط از بازی با سکه در عمر لذت میبرند! و چه گاوانسانهایی که فقط از آخورآباد و زیر سایه درخت چاق میشوند. من اگر خودم بودم و خودم، فلسفه میخواندم و هنر. تنها این دو است که دنیا برای من دارد. خوراکم فلسفه، و شرابم هنر، و دیگر بس. اما من از آغاز متأهل بودم، ناچار باید برای خانوادهام کار میکردم و برای زندگی آنها زندگی میکردم. ناچار جامعه شناسی مذهبی و جامعه شناسی جامعه مسلمانان که به استطاعت اندکم شاید برای مردمم کاری کرده باشم، برای خانواده گرسنه و تشنه و محتاج و بی کسم، کوزه آبی آورده باشم.
او آزاد است که خود را انتخاب کند و یا مردم را، اما هرگز نه چیز دیگری را، که جز این دو هیچ چیز در این جهان به انتخاب کردن نمیارزد، پلید است، پلید.
فرزندم! تو میتوانی هر گونه "بودن" را که بخواهی باشی، انتخاب کنی. اما آزادی انتخاب تو در چارچوب حدود انسان بودن محصور است. با هر انتخابی باید انسان بودن نیز همراه باشد و گرنه دیگر از آزادی و انتخاب سخن گفتن بی معنی است، که این کلمات ویژه خداست و انسان و دیگر هیچکس، هیچ چیز.
انسان یعنی چه؟ انسان موجودی است که آگاهی دارد ( به خود و جهان) و میآفریند (خود را و جهان را) و تعصب میورزد و میپرستد و انتظار میکشد و همیشه جویای مطلق است؛ جویای مطلق. این خیلی معنی دارد. رفاه، خوشبختی، موفقیتهای روزمره زندگی و خیلی چیزهای دیگر به آن صدمه میزند. اگر این صفات را جزء ذات آدمی بدانیم، چه وحشتناک است که میبینیم در این زندگی مصرفی و این تمدن رقابت و حرص و برخورداری، همه دارد پایمال میشود. انسان در زیر بار سنگین موفقیتهایش دارد مسخ میشود، علم امروز انسان را دارد به یک حیوان قدرتمند بدل میکند. تو هر چه میخواهی باشی باش اما ... آدم باش.