واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درمورد مروری بر پیشینه خط کوفی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

مروری بر پیشینه خط کوفی

اختراع خط به عنوان بازتابی شگرف از ثبت و ضبط افکار و اندیشه جوامع متمدن بشری است که در اجتماع ابتدایی با سیستم ساده و بدور از هر گونه روابط پیچیده اقتصادی نیاز به آن احساس نمی شود. با پیشرفت و ازدیاد روش های تولید و گسترش اقتصاد در جنبه های صنعت و تجارت، خط ابتدایی به صورت تصویری تنها با کشیدن طرحی ساده از هر چیز بوجود آمد که معروف ترین نمونه آن هیروگلیف مصری است.....

اختراع خط به عنوان بازتابی شگرف از ثبت و ضبط افکار و اندیشه جوامع متمدن بشری است که در اجتماع ابتدایی با سیستم ساده و بدور از هر گونه روابط پیچیده اقتصادی نیاز به آن احساس نمی شود. با پیشرفت و ازدیاد روش های تولید و گسترش اقتصاد در جنبه های صنعت و تجارت، خط ابتدایی به صورت تصویری تنها با کشیدن طرحی ساده از هر چیز بوجود آمد که معروف ترین نمونه آن هیروگلیف مصری است. به تدریج این تصاویر ساده و تجریدی به صورت علایم و نمادهایی تجلی یافت که بر اساس قراردادهای تعیین شده، مبین اسامی و کلمات بودند. بعد از گذشت زمانی چند، علایم و حروف قراردادی نیز تحت قاعده ای خاص درآمد و قواعد و دستورات ویژه ای موجب پیچیده تر شدن آن گردید که از این دست می توان به خط میخی اشاره نمود. به این ترتیب باید گفت که خط، جلوه ای از قراردادها و افکار انسانی است که بنا به موقعیت مکانی گوناگون به طرق مختلفی شکل گرفت و تحت نظم و قاعده در آمد. نمونه هایی از این خطوط نیز در ایران، ترکیه، هند، مصر و عربستان وجود داشته است. با ظهور اسلام و تصرف سرزمین ها و ممالک مختلف نیاز به خطی احساس شد که پاسخگوی حکومت گسترده اسلامی باشد و بتواند تمام ملت های مسلمان را وحدت ببخشد. بنابراین خط ساده ای که در شبه جزیره عربستان، خاستگاه اسلام، مورد استفاده بود، دیگر نمی توانست این نیاز مبرم و اساسی را برآورد، به همین خاطر، شاهد تکامل این خط بنا به ضرورت زمان هستیم که خط ابتدایی شبه جزیره عربستان همان خط حجازی که خود منشا نبطی و سریانی داشت در مراکز اداری خلافت وقت یعنی کوفه، با نظمی هندسی عجین شد و خط کوفی شکل گرفت. این خط علیرغم کاستی ها، خطی بود قابل استفاده در تمامی ممالک اسلامی. به علاوه با دارا بودن ویژگی شکل پذیری گوناگون و متنوع، قابلیت تکامل نیز داشت و به همین دلیل گویند که خط کوفی از حدود پنجاه نوع نیز تجاوز می کند. این خط در اوایل اسلام، ساده و بی پیرایه بر پیکر بنا نشست و با همان سادگی و نجابت، زینت بخش جنبه های دیگر هنر و صنعت مانند فلز کاری، سفال گری و کتابت گردید. با گذشت زمان، به ویژه در دوران سلجوقی با انواع گل و برگ و تصاویر انسان و حیوان عجین شده و زمانی نیز خود به عنوان عاملی تزیینی عمل نمود. یکی از ویژگی های خط کوفی، کاربرد گسترده آن در هنرهای متنوع اسلامی مانند پارچه بافی، شیشه گری، فلزکاری، سفال گری، آجر کاری، کاشی کاری و... است. جلوه های گوناگون این خط در اشکال بدیع و چشم نواز، جذبه ای خاص به آن بخشیده که کمتر خطی در دوران اسلامی توانسته به آن دست یابد.

خط کوفی در آغاز فاقد اعراب و اعجام بود. علاوه بر زوایای تیز و هندسی آن که خشک جلوه می کرد، از دیگر معایب بزرگ آن همانا «مشکل خوانی» بود. به همین دلیل از نیمه دوم سده اول هجری، کوشش هایی برای آسان خوانی آن به عمل آمد. «ابوالاسود دونلی» اولین کسی بود که اعراب گذاری را بر روی خط کوفی آغاز کرد و انگیزه وی را، به حقیقت یا افسانه، چنین ثبت کرده اند که شبی دختر ابوالاسود در حالی که به آسمان می نگریست آیه ای از قرآن را با تلفظی غلط خواند. به همین دلیل ابوالاسود تصمیم گرفت برای جلوگیری از غلط خواندن قرآن، تفاوت بین صداها را در حروف مشخص نماید. وی این علامت ها را به صورت نقطه های درشت و مدور به رنگ قرمز درآورد، به این ترتیب که به جای زبر یک نقطه بالای حرف، به جای زیر یک نقطه زیر حرف، به جای پیش یک نقطه جلوی حرف و به جای تنوین دو نقطه روی یکدیگر به کار گرفت.

رنگ این نقطه ها که به نقطه های «ابوالاسودی» معروف گردید، قرمز و گاه سبز رنگ بود که بر خلاف رنگ متن کتاب به کار برده می شد. با این کار گامی در جهت اصلاح این خط برداشته شد اما هنوز کافی نبود چون باز هم تفاوت بین حروف مشابه مانند د، ذ، ر، ز، س، ش، ج، ح، خ، و غیره مشخص نبود. این بار شخصی به نام «یحیی بن یعم» بر روی حروف نقطه گذاری کرد و برای تمایز نقطه ها از اعراب قرار بر این شد که نقطه ها با دوایر کوچک و یا خطوط مورب نازک به رنگ سیاه گذارده شوند، علاوه بر این به ترتیب حروف نیز پرداختند و ترتیب قدیم به هم زده و ترتیب جدید بر مبنای ابتثی (ا _ ب‌ _ ت _ ث _ ...) به وجود آوردند. سپس «احمد فراهیری» (100 _ 170 هجری) شکل و علایم را وضع کرد که شامل فتحه، ضمه، کسره، سکون، تشدید، مد، همزه و تنوین بود. البته این اصلاحات و ابداعات با مخالفت هایی نیز رو به رو شد و عده ای در این بین معتقد بودند که باید قرآن به همان شکل زمان حضرت محمد (ص) نوشته شود. اما سرانجام نیاز شدید به خطی بر اساس قاعده و نظم آسان غالب گشت، هر چند شیوه کتابت قرآن به صورت اولیه بدون اعراب و اعجام و یا با نقطه های ابوالاسودی تا سده 6 ه.ق نیز معمول بود.

به طور کلی خط کوفی به دو شکل و دو شاخه بزرگ مشرقی و مغربی تقسیم می شود.

خط کوفی مشرقی خود به سه دسته تقسیم می شود که عبارتند از:

الف) شیوه خطوط مکی، مدنی، بصری، شامی، مصری

ب) شیوه ایرانی.

ج) شیوه مختلط.

خط کوفی مغربی شامل شیوه های قیروانی (اندلسی)، قرطبی، تونسی، جزایری و سودانی است. خط کوفی مغربی خطی است مشتق شده از کوفی قدیم، قدیمی ترین نمونه ای که از خط کوفی مغربی در دست است متعلق به اواخر سده سوم هجری قمری است که به شیوه قیروانی نوشته شده است. از مشخصان خط قیروانی این است



خرید و دانلود تحقیق درمورد مروری بر پیشینه خط کوفی


تحقیق درباره حاکمیت اینترنت پیشینه و آینده پیش رو

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 45

 

حاکمیت اینترنت : پیشینه و آینده پیش رو

الف : پیشینه :یکی از مهمترین مباحث مطروحه در اجلاس سران جهان درباره جامعه اطلاعاتی که از دهم تا دوازدهم دسامبر 2003 در ژنو سوئیس برگزارشد بحث دامنه داری به نام حاکمیت بر اینترنت (internet governance) یعنی چگونگی اداره اینترنت بود. این موضوع اگر چه در پایان اجلاس سران جهان درباره جامعه اطلاعاتی به اینجا انجامید که یک کار گروه در یک فرایند باز و فراگیر, مکانیزم مشارکت فعال و همه جانبه دولت ها، بخش خصوصی و جامعه مدنی را از سوی کشورهای توسعه یافته و رو به توسعه به پیشنهاد اعلامیه اجلاس زیر نظر کوفی عنان تشکیل دهد و تا سال 2005 (اجلاس تونس) یک تعریف کاری از حاکمیت اینترنت ارائه کند،اما هنوز یک بحث پیچیده و چند وجهی است که به مباحث کارشناسی همه جانبه نیاز دارد تا از سطح یک واکنش سیاسی به سطوح یک مقوله کاملا کارشناسی ارتقا یابد. در بند پنجاه اعلامیه اصول آمده است: به مسائل مربوط به حاکمیت بین‌المللی بر اینترنت باید به گونه‌ای هماهنگ پرداخته شود. ما از دبیرکل سازمان ملل متحد می‌خواهیم تا طی یک فرایند باز و دربرگیرنده همه، و براساس سازوکاری که مشارکت فعال و کامل دولت‌ها، بخش‌خصوصی، و جامعه مدنی کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته را تضمین کند و شامل سازمان‌های بین‌الدولی و بین‌المللی، و انجمن‌های مربوطه باشد، یک گروه کاری برای مسئله حاکمیت بر اینترنت تشکیل دهد تا اقدام به تحقیق و بررسی کند و در صورت مقتضی تا سال 2005 پیشنهاداتی را برای اقدام عملی در جهت حاکمیت بر اینترنت ارائه دهد(1) در همین حال در طرح اقدام ژنو هم در بند سیزدهم زیر عنوان محیط استعدادپرور از دولت‌ها خواسته شده است تا یک چارچوب قانونی و نظارتی، حمایت‌کننده، شفاف، رقابت‌گرا، و قابل‌پیش‌بینی بپرورانند که انگیزه‌های لازم برای سرمایه‌گذاری و توسعه گروه‌های اجتماعی را در جامعه اطلاعاتی فراهم آورد. در این بند چنین آمده است : پ6 . محیط استعدادپرور 13. برای به‌حداکثر رساندن مزایای اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی جامعه اطلاعاتی، دولت‌ها باید یک محیط سیاسی و قانونی قابل اعتماد، شفاف و غیرتبعیضی ایجاد کنند. اقدامات عبارتند از: الف) دولت‌ها باید یک چارچوب قانونی و نظارتی، حمایت‌کننده، شفاف، رقابت‌گرا، و قابل‌پیش‌بینی بپرورانند که انگیزه‌های لازم برای سرمایه‌گذاری و توسعه گروه‌های اجتماعی را در جامعه اطلاعاتی فراهم آورد. ب) از دبیرکل سازمان ملل متحد می‌خواهیم تا از طریق یک فرایند باز و شامل همگان که تضمین‌کننده سازوکاری برای مشارکت کامل و فعال دولت‌ها، بخش‌خصوصی و جامعه مدنی کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه باشد، و سازمان‌ها و انجمن‌های بین‌دولتی و بین‌المللی را دربربگیرد، یک گروه‌کاری در مورد نظارت بر اینترنت تشکیل دهد تا به بررسی و ارائه پیشنهادهای عملی، در صورت مقتضی، در مورد اعمال نظارت بر اینترنت تا سال 2005، اقدام کند. این گروه باید، علاوه بر کارهای دیگر: 1- یک تعریف کاری از نظارت بر اینترنت به دست دهد. 2- مسائل سیاست‌گذاری عمومی را که مربوط به نظارت بر اینترنت است تعیین کند. 3- درک مشترکی از نقش‌ها و مسئولیت‌های مربوطه دولت‌ها، سازمان‌های بین دولتی و بین‌المللی موجود و دیگر انجمن‌ها و همچنین بخش خصوصی و جامعه مدنی کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه ایجاد کند. 4- یک گزارش از نتایج این فعالیت تهیه کند تا برای ملاحظه و اقدام مقتضی به مرحله دوم اجلاس جهانی جامعه اطلاعاتی در تونس در سال 2005 ارائه شود. (2) کار گروه حاکمیت اینترنت (Working Group on Internet Governance - WGIG) به ریاست نیتین دسائی (Nitin Desai) مشاور ویژه کوفی عنان دبیرکل سازمان ملل در امور جامعه اطلاعاتی تشکیل شده ، نخستین گردهمائی خود را هم برگزار کرده و ایران نیز با نامه‌ رسمی کوفی عنان، به عنوان یکی از 40 کشور عضو کار گروه حاکمیت اینترنت انتخاب شده است . هشت عضو کارگروه ایران را مهندس نصرالله جهانگرد بعنوان رئیس کارگروه،دکتر محسن پاذری دبیر کمیسیون ملی WSIS ،دکتر کاظم معتمدنژاد، دکتر ابراهیم آبادی، دکتر غریبی،مهندس سلجوقی،مهندس جعفری و دکتر صفایی تشکیل می دهند. پس از اجلاس ژنو هم یک فروم بین المللی از سوی نیروی ضربت سازمان ملل در زمینه ICT با حضور 200 تن از سران دولتها، نهادهای مدنی و تجاری در روزهای 25 و 26 مارس تشکیل شد که در ان پاول تاومی (Paul Twomey) رتیس و مدیر اجرائی ICANN هم حضور داشت و نظر کلی حاکم بران چندان علیه وضع موجود نبود و اگر چه دربحث های مربوط به حاکمیت اینترنت مقولاتی چون حاکمیت، امنیت، حریم شخصی، هماهنگی بین المللی و حقوق مرتبط با مالکیت معنوی (Intellectual Property Rights - IPR) به چشم می خورد و حاکمیت بر اینترنت بحث حقوقدانان، اقتصاد دانان و سیاستگذاران است اما یکی از نکات مشترک این سه طیف کم توجهی به معماری اینترنت و نهادهای مرتبط با حاکمیت درآن است. ب : وضعیت امروز وضعیت امروز را باید ابتدا از معماری اینترنت درک کرد . درک این معماری که یک معماری عیر متمرکز است، بسیار اهمیت دارد. معماری اینترنت در یک نگاه کلان و با پرهیز از اصطلاحات گیج کننده برای نا اشنایان با این معمعاری در بردارنده این موارد است:

 



خرید و دانلود تحقیق درباره حاکمیت اینترنت  پیشینه و آینده پیش رو


مقاله درباره نگاهی به پیشینه عزاداری در اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

نگاهی به پیشینه عزاداری در اسلام (قبل از صفویه)

 

 

منابع مقاله:

مجله مشکوة، شماره 84 و 85، اصغر فروغی؛

صفحه: 1

 

 

اشاره

بدون تردید مراسم عزاداری و روضه‏خوانی در تبیین و تقویت مذهب شیعه و گسترش آن در اعماق جامعه و نفوذ آن در قلبها نقش بسزایی داشته است. همچنین سلاطین صفویه به عنوان زمامدار و روحانیون به عنوان متولّی مذهب، در برگزاری آن مؤثر بوده‏اند، ولی با توجه به سابقه دیرین مراسم عزاداری در ادوار پیشین و اهتمام مردم به ویژه شیعیان در اقامه آن، نمی‏توان صفویه را آغازگر این مراسم دانست و آن را وارداتی و گرته‏برداری از غرب تلقی نمود؛ چنان که برخی را عقیده بر این است(1). مقاله حاضر نگاهی دارد به تاریخچه و پیشینه عزاداری در اسلام و چگونگی رسمی شدن آن در عهد آل بویه.

نگاهی گذرا به عزاداری در اسلام

عزاداری برای شهدا در اسلام سابقه‏ای دیرین دارد و از اخبار برمی‏آید که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نیز آن را تأیید کرد و در برگزاری آن همت می‏گماشت. ابن هشام می‏نویسد بعد از تمام جنگ اُحد که رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به خانه خود می‏رفت، عبورش به محله بنی عبدالاشهل و بنی ظفر افتاد و صدای زنان آنها ـ که بر کشتگانشان گریه می‏کردند ـ به گوش آن حضرت خورد و موجب شد که اشک بر صورت او نیز جاری گردد و در پی آن بفرماید: ولی کسی نیست که بر حمزه بگرید!

سعد بن معاذ و اسید بن حضیر (رؤسای قبیله بنی عبدالاشهل) پس از آگاهی از این موضوع، و زمانی که به خانه‏های خود باز گشتند، به زنان قبیله‏شان دستور دادند لباس عزا بپوشند و به درِ مسجد بروند و در آنجا برای حمزه اقامه عزا و ماتم کنند. رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله که صدای گریه آنها را شنید، از خانه خویش (که جنب مسجد بود) بیرون آمده (از آنها سپاسگزاری کرد و) فرمود: «به خانه‏های خود بازگردید، خدایتان رحمت کند که به خوبی مواسات خود را انجام دادید»(2).

پیامبر در شهادت جعفر طیار نیز هم خود گریست و هم برای عزاداران که در خانه او گرد آمده بودند طعام تهیه کرد(3). بنابر روایت ابن سعد، اندوه و افسردگی پیامبر برای شهدای جنگ موته چندان زیاد بود که اصحاب نیز به شدت اندوهگین و افسرده شدند(4).

هنگامی که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله رحلت کردند، مردم مدینه، از زن و مرد، به گریه و ندبه پرداختند و بنا بر قول عثمان بن عفان «برخی از اصحاب چنان اندوهگین شدند که چیزی نمانده بود به وهم دچار آیند»(5). و بنا بر نقل عایشه زنان به عزاداری پرداختند و به سینه و صورت خود می‏زدند(6).

در شهادت علی علیه‏السلام فرزندان آن حضرت و مردم کوفه به شدت می‏گریستند(7) و هنگامی که امام حسن علیه‏السلام به شهادت رسید، برادرش محمّد حنفیه مرثیه و نوحه‏سرایی کرد(8).

با شهادت امام حسین علیه‏السلام و یارانش در محرم 61ق عزاداری وارد مرحله‏ای جدید شد و در گستره‏ای وسیع‏تر از جهان اسلام برگزار گردید، با این تفاوت که دیگر تنها گریه و ندبه برای از دست دادن عزیز یا عزیزان نبود، بلکه از یک سو به ابزاری قاطع برای مبارزه با ستمگران و غاصبان تبدیل شد و از سوی دیگر تبیین‏کننده، حافظ و حامل اسلام راستین گردید. از این رو ائمه طاهرین در اقامه و اشاعه آن از هیچ کوششی دریغ نکردند، چنان که خانواده امام حسین علیه‏السلام همچون زینب و امّ کلثوم و امام سجاد علیه‏السلام برای شهدای کربلا به نوحه‏سرایی پرداختند، به طوری که کوفیان که در قتل امام حسین علیه‏السلام و یارانش نقشی مستقیم داشتند، در کوی و بازار عزاداری می‏کردند.

سید بن طاووس در این باره می‏نویسد:

«زنها گیسو پریشان کردند و خاک بر سر پاشیدند و چهره‏های خویش را خراشیدند و سیلی به صورت زدند و فریاد «واویلا» و «واثبوراه!» بلند نمودند. مردها گریستند و موهای محاسن خود را کندند. هیچ موقعی دیده نشده بود که مردم بیش از آن روز، گریه کرده باشند»(9).

بنابر روایت مقاتل، زنان و مردان قبیله بنی اسد به هنگام دفن اجساد شهدا و بعد از آن نوحه‏سرایی و عزاداری می‏کردند(10) و بنابر روایتی اهل بیت امام حسین علیه‏السلام به عزاداری اشتغال داشتند(11). مردم مدینه هم به ویژه بنی هاشم همین که از شهادت امام حسین علیه‏السلام آگاه شدند به گریه و ندبه‏ای پرداختند که تا آن هنگام کسی ندیده و نشنیده بود(12).

امام سجاد علیه‏السلام که در دوران خفقان اموی به سر می‏برد، برای حفظ واقعه خونبار کربلا و انتقال آن به نسلهای بعد از ابزار گریه بهره گرفت. از امام صادق علیه‏السلام روایت شده است:

«زین العابدین علیه‏السلام چهل سال در مصیبت پدرش گریه کرد، در حالی که روزها روزه‏دار و شبها به عبادت بیدار بود و چون وقت افطار می‏رسید، خدمتگزارش آب و غذا در برابر او می‏نهاد و می‏گفت: «آقاجان! میل فرمایید».

آن حضرت می‏گفت: «چگونه غذا بخوریم، در صورتی که فرزند رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله گرسنه کشته شد؟ و چگونه آب بنوشیم در صورتی که فرزند رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله لب تشنه کشته شد؟» و پیوسته این سخن را می‏گفت و می‏گریست، تا آب و غذا با اشک چشمش مخلوط می‏شد. همواره بر این حال بود، تا از دنیا رفت»(13).

از عملکرد امام سجاد علیه‏السلام و سفارشهای ایشان و سایر ائمه درباره گریه برای امام حسین علیه‏السلام و یارانش(14) برمی‏آید که برگزاری مجالس عزاداری و گریه از مؤثرترین ابزاری بوده که می‏توانسته با توطئه‏های بنی امیه برای محو آثار مادی و معنوی قیام کربلا مقابله کند. ابو ریحان بیرونی می‏نویسد:

«بنی امیه در این روز لباس نو پوشیدند و زیب و زیور کردند و سرمه به چشم خود کشیدند و این روز را عید گرفتند و عطرها استعمال کردند و مهمانیها و ولیمه‏ها دادند و تا زمانی که ایشان بودند، این رسم در توده مردم پایدار بود»(15).

این معنی از زیارت عاشورا نیز معلوم می‏شود: «هذا یومٌ فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین صلوات اللّه‏ علیه».

بدین‏سان شیعیان بنابر توصیه و تأکید ائمه طاهرین برای بزرگداشت عاشورا و حفظ آثار آن در کربلا از هیچ کوششی فروگذار نکردند، بدان معنی که ایام عاشورا را به سوگواری می‏پرداختند و امام حسین علیه‏السلام و یارانش را در کربلا زیارت می‏کردند. توابین که در سال 65ق قیام کردند، قبل از ورود به صحنه نبرد، به زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام و یارانش رفتند و یک روز و یک شب گریه و زاری و تضرع بسیار نمودند، چنان که بنابر نقل طبری، کسی تا آن روز چنان گریه‏ای ندیده بود.

از روایت ابن قولویه برمی‏آید که در زمان امام صادق علیه‏السلام مردم اطراف کوفه و نواحی دیگر، از زن و مرد، برای زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام و یارانش به کربلا می‏رفتند و به قرائت قرآن، ذکر مصائب و نوحه‏گری و مرثیه‏سرایی می‏پرداختند(16).

در ایام فترت پایان امویان و آغاز عباسیان بر تعداد زائران و عزاداران امام حسین علیه‏السلام و یارانش افزوده شد، چنان که به سرعت کربلا به کانون مبارزه علیه ستمگران تبدیل شد؛ مبارزانی که شیوه جهاد را در مکتب اهل بیت آموخته و از شهدای کربلا الگوهای عملی و عینی انتخاب کرده بودند. این وضع برای متوکل خلیفه عباسی ـ که ضدّ شیعه بود ـ قابل تحمّل نبود؛ از این رو نه تنها دستور به ویرانی مشاهد و قبور شهدا داد (336ه ق)، بلکه به منظور محو آثار آن، سرزمین کربلا را به آب بست و شخم زد و زراعت نمود و مردم را از زیارت منع کرد(17)، امّا از آنجایی که نور خدا خاموش شدنی نیست، متوکل به سزای اعمال خود رسید و کربلا مجددا احیا شد و پناهگاهی برای عاشقان اهل بیت گردید که از اقصی نقاط به آنجا می‏رفتند.

از منابع برمی‏آید که گروهی از پیروان احمد بن حنبل که خود را سلفیه می‏نامیدند و رهبرشان محمّد بربهاری بود در گذرگاهها کمین می‏کردند و زائران و عزاداران شیعه را مورد آزار و اذیت قرار می‏دادند و این‏از بیانیه خلیفه الراضی باللّه‏ ـ که علیه این فرقه صادر شده ـ به خوبی پیداست. راضی در بخشی از این بیانیه خطاب به آنها می‏نویسد:

«دیگر ناسزاگویی شما به نیکان است، نسبت دادن شما شیعیان اهل بیت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را به کفر و گمراهی، در کمین نشیتن برای شکنجه و آزار ایشان در هر کوی و برزن، دیگر؛... بدگویی شما از زیارت کردن گور پیشوایان صلوات اللّه‏ علیهم و سرزنش کردن زائران و بدعتگذار نامیدن ایشان است»(18).

این بیانیه، حاکی از این است که گرچه در نیمه اول قرن چهارم، خلفا بر خلاف عهد متوکل، محدودیتهایی برای شیعیان در انجام مراسمشان قائل نبودند، لیکن دیگر فرق مسلمانان به ویژه حنابله به آزار و اذیت آنها می‏پرداختند و احتمالاً این وضع تا سلطه آل بویه بر بغداد (332ق) ادامه داشت و از آن پس که شیعیان به سبب حاکمیت آل بویه قوت گرفتند ـ گر چه باز هم به سبب اکثریت اهل سنت در بغداد برای برگزاری مراسم عزاداری با مشکلاتی روبه‏رو بودند ـ با حمایت حکومت، مراسم عزاداری را به صورت علنی در کوچه و بازار انجام می‏دادند.

آگاهی مردم ایران از واقعه کربلا

متأسفانه مورخان از بازتاب واقعه کربلا در شهرهای ایران اطلاعی نمی‏دهند، جز اینکه مؤلف تاریخ سیستان می‏نویسد:

«چون این خبر به سیستان آمد، مردمان سیستان گفتند نه نیکو طریقتی برگرفت یزید که با فرزندان رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله چنین کردند، پاره‏ای شورش اندر گرفتند»(19).

به احتمال زیاد طبق معمول، یزید خبر این پیروزی را به سرتاسر امپراتوری جهت آگاهی والیان ارسال کرده است و شاید واکنشهایی هم صورت گرفته که خبر آن به ما نرسیده است. طبری از شورش مردم ری به رهبری فرخان رازی به سال 64ق خبر می‏دهد(20)، ولی گمان نمی‏رود که این قیام در ارتباط با واقعه کربلا باشد، ولی عکس العمل گسترده مردم ایران را می‏توان در قیام مختار مشاهده کرد. بنابر روایت دینوری حدود بیست هزار تن از سپاهیان او موالی ایرانی بودند(21). قیامهای علویان به‏ویژه زید بن علی و فرزندش یحیی و ارتباط مردم ایران با آنها به ویژه خراسان، گرگان و ری، از دیگر مواردی است که ایرانیان را با واقعه کربلا آشنا کرد(22). نقش داعیان عباسی در آگاهی ایرانیان از جنایات بنی امیه را نمی‏توان نادیده گرفت، آنها برای برانگیختن احساسات مردم، فهرستی از مظالم بنی امیه را نسبت به خاندان پیامبر تهیه کرده که در رأس آنها واقعه کربلا بود و به آگاهی آنها می‏رساندند(23).

حضور امام رضا علیه‏السلام در خراسان (200-202ق) و اهتمام آن حضرت در برگزاری مراسم عاشورا از مهم‏ترین عوامل انتقال فرهنگ عاشورا به ایران بود و متعاقب آن، سادات که به سبب حضور امام در خراسان به این خطه مهاجرت کردند و با شهادت آن حضرت، در اقصی نقاط در ویژه صفحات شمالی ایران؛ یعنی طبرستان و مازندران پراکنده شدند(24)، مردم ایران را با واقعه کربلا و مراسم آن آشنا نمودند. با تشکیل حکومت علویان در طبرستان (250ق) رفته رفته مراسم عاشورا به صورت یک فرهنگ بومی درآمد. در این میان نباید نقش شهرهای شیعه‏نشین از جمله قم(25)، ری، سبزوار و نیشابور را در انتقال و توسعه این مراسم در ایران نادیده گرفت.

رسمی شدن مراسم عاشورا در عهد آل بویه

مورّخان محلّی طبرستان، دیلمستان و مازندران، همچون ابن اسفندیار و ظهیرالدین مرعشی به رغم سابقه دیرین مذهب شیعه در این خطه و حضور سادات و حکومت علویان، از برگزاری مراسم عاشورا در این مناطق خبری نمی‏دهند، در حالی که به نظر ما نمی‏توان جامعه شیعه را بدون اهتمام به برگزاری این مراسم تصور کرد. بنابراین قدر مسلّم، این مراسم در صفحات شمالی ایران، به رغم فراز و نشیبهایی که داشته، پیوسته برگزار می‏شده است؛ زیرا شیعیان این نواحی به همراه سادات علاقه‏ای ویژه به امام حسین علیه‏السلام و شهدای کربلا داشتند. ظهیرالدین مرعشی می‏نویسد:

«آورده‏اند که داعی کبیر حسن بن زید روزی به دیوان عطا نشسته بود و هر سو انعام خدم می‏داد. شخصی را نام برآمد. از بنی عبدالشمس پرسید: از کدام فخذ است؟ گفتند از معاویه. چون تفحص کردند، از اولاد یزید بود. سادات شمشیرها کشیدند تا آن شخص را بکشند جهت خون حسین بن علی و اولادش. او را عطا کرد و بدرقه نمود و از طبرستان بیرون کرد»(26).

این مطالب، بیانگر میزان آگاهی، علاقه و اهتمام مردم نسبت به واقعه کربلاست و گر چه ما مدرکی برای ارائه نداریم، لیکن از شواهد و قراین برمی‏آید که بزرگداشت عاشورا به صورت فرهنگ عمومی مردم این نواحی درآمده بود، چنان که فرزندان بویه با این مراسم در دیلم آشنا شدند و همچون سایر مردم در برگزاری آن اهتمام می‏ورزیدند و میزان باور و اعتقاد آنها به مراسم چنان بود که پس از در اختیار گرفتن حکومت ـ به رغم همه مشکلاتی که در سر راه خود داشتند ـ آن را در سراسر قلمروشان بسط دادند. ابن اثیر در حوادث سال 352ق می‏نویسد:

«در دهم ماه محرم سال جاری معزّالدوله به مردم دستور داد که دکانها و اماکن کسب را ببندند و تعطیل کنند و سوگواری نمایند و قباهای سیاه مخصوص عزا بپوشند و زنان نیز موی خود را پریشان و گونه‏ها را سیاه کنند و جامه‏ها را چاک بزنند و در شهر بگردند و بگریند و بر سر و رو و سینه بزنند و ندبه حسین بن علی رضی اللّه‏ عنهما را بخوانند. مردم همه آن کار را کردند و سنیان انکار نکردند؛ زیرا یارای منع نداشتند که عده شیعیان فزون‏تر و سلطان هم همراه آنها بود»(27).

درباره رسمی شدن مراسم عاشورا در زمان آل بویه، تذکر چند نکته ضرور به نظر می‏رسد:

اوّلاً، با توجه به اینکه آل بویه با این مراسم در دیلم آشنا شدند، به‏خوبی برمی‏آید که ایرانیان با حفظ ماهیت مراسم عاشورا، آن را با ظرافت خاصی با آداب و رسوم بومی خود ـ که چندان هم با سبک و روش عزاداری در عراق و حجاز تفاوت نداشت ـ برگزار می‏نمودند.

ثانیا، با توجه به اینکه از سلطه آل بویه بر بغداد به سال 334ق تا برگزاری مراسم عاشورا به سال 352ق حدود دو دهه طول کشید، می‏توان نتیجه گرفت که معزّالدوله طی این مدت به مطالعه چگونگی برگزاری این مراسم مشغول بوده، تا مخالفت اهل سنت به ویژه حنابله را ـ که موافق برگزاری چنین مراسمی نبودند ـ به حداقل برساند. بنابر روایت مورخان، این مراسم به رغم فراز و نشیبهایی که داشت، در دوره اوج قدرت آل بویه ـ یعنی تا پایان سلطنت عضدالدوله (372ق) ـ با جدیت برگزار می‏گردید و بعد از آن ـ یعنی در دوران ضعف آل بویه ـ به صورت پراکنده اجرا می‏شد(28). اهل سنت همین که دریافتند شیعیان در برگزاری مراسم عاشورا



خرید و دانلود مقاله درباره نگاهی به پیشینه عزاداری در اسلام


تحقیق در مورد مروری بر پیشینه خط کوفی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مروری بر پیشینه خط کوفی

اختراع خط به عنوان بازتابی شگرف از ثبت و ضبط افکار و اندیشه جوامع متمدن بشری است که در اجتماع ابتدایی با سیستم ساده و بدور از هر گونه روابط پیچیده اقتصادی نیاز به آن احساس نمی شود. با پیشرفت و ازدیاد روش های تولید و گسترش اقتصاد در جنبه های صنعت و تجارت، خط ابتدایی به صورت تصویری تنها با کشیدن طرحی ساده از هر چیز بوجود آمد که معروف ترین نمونه آن هیروگلیف مصری است.....

اختراع خط به عنوان بازتابی شگرف از ثبت و ضبط افکار و اندیشه جوامع متمدن بشری است که در اجتماع ابتدایی با سیستم ساده و بدور از هر گونه روابط پیچیده اقتصادی نیاز به آن احساس نمی شود. با پیشرفت و ازدیاد روش های تولید و گسترش اقتصاد در جنبه های صنعت و تجارت، خط ابتدایی به صورت تصویری تنها با کشیدن طرحی ساده از هر چیز بوجود آمد که معروف ترین نمونه آن هیروگلیف مصری است. به تدریج این تصاویر ساده و تجریدی به صورت علایم و نمادهایی تجلی یافت که بر اساس قراردادهای تعیین شده، مبین اسامی و کلمات بودند. بعد از گذشت زمانی چند، علایم و حروف قراردادی نیز تحت قاعده ای خاص درآمد و قواعد و دستورات ویژه ای موجب پیچیده تر شدن آن گردید که از این دست می توان به خط میخی اشاره نمود. به این ترتیب باید گفت که خط، جلوه ای از قراردادها و افکار انسانی است که بنا به موقعیت مکانی گوناگون به طرق مختلفی شکل گرفت و تحت نظم و قاعده در آمد. نمونه هایی از این خطوط نیز در ایران، ترکیه، هند، مصر و عربستان وجود داشته است. با ظهور اسلام و تصرف سرزمین ها و ممالک مختلف نیاز به خطی احساس شد که پاسخگوی حکومت گسترده اسلامی باشد و بتواند تمام ملت های مسلمان را وحدت ببخشد. بنابراین خط ساده ای که در شبه جزیره عربستان، خاستگاه اسلام، مورد استفاده بود، دیگر نمی توانست این نیاز مبرم و اساسی را برآورد، به همین خاطر، شاهد تکامل این خط بنا به ضرورت زمان هستیم که خط ابتدایی شبه جزیره عربستان همان خط حجازی که خود منشا نبطی و سریانی داشت در مراکز اداری خلافت وقت یعنی کوفه، با نظمی هندسی عجین شد و خط کوفی شکل گرفت. این خط علیرغم کاستی ها، خطی بود قابل استفاده در تمامی ممالک اسلامی. به علاوه با دارا بودن ویژگی شکل پذیری گوناگون و متنوع، قابلیت تکامل نیز داشت و به همین دلیل گویند که خط کوفی از حدود پنجاه نوع نیز تجاوز می کند. این خط در اوایل اسلام، ساده و بی پیرایه بر پیکر بنا نشست و با همان سادگی و نجابت، زینت بخش جنبه های دیگر هنر و صنعت مانند فلز کاری، سفال گری و کتابت گردید. با گذشت زمان، به ویژه در دوران سلجوقی با انواع گل و برگ و تصاویر انسان و حیوان عجین شده و زمانی نیز خود به عنوان عاملی تزیینی عمل نمود. یکی از ویژگی های خط کوفی، کاربرد گسترده آن در هنرهای متنوع اسلامی مانند پارچه بافی، شیشه گری، فلزکاری، سفال گری، آجر کاری، کاشی کاری و... است. جلوه های گوناگون این خط در اشکال بدیع و چشم نواز، جذبه ای خاص به آن بخشیده که کمتر خطی در دوران اسلامی توانسته به آن دست یابد.

خط کوفی در آغاز فاقد اعراب و اعجام بود. علاوه بر زوایای تیز و هندسی آن که خشک جلوه می کرد، از دیگر معایب بزرگ آن همانا «مشکل خوانی» بود. به همین دلیل از نیمه دوم سده اول هجری، کوشش هایی برای آسان خوانی آن به عمل آمد. «ابوالاسود دونلی» اولین کسی بود که اعراب گذاری را بر روی خط کوفی آغاز کرد و انگیزه وی را، به حقیقت یا افسانه، چنین ثبت کرده اند که شبی دختر ابوالاسود در حالی که به آسمان می نگریست آیه ای از قرآن را با تلفظی غلط خواند. به همین دلیل ابوالاسود تصمیم گرفت برای جلوگیری از غلط خواندن قرآن، تفاوت بین صداها را در حروف مشخص نماید. وی این علامت ها را به صورت نقطه های درشت و مدور به رنگ قرمز درآورد، به این ترتیب که به جای زبر یک نقطه بالای حرف، به جای زیر یک نقطه زیر حرف، به جای پیش یک نقطه جلوی حرف و به جای تنوین دو نقطه روی یکدیگر به کار گرفت.

رنگ این نقطه ها که به نقطه های «ابوالاسودی» معروف گردید، قرمز و گاه سبز رنگ بود که بر خلاف رنگ متن کتاب به کار برده می شد. با این کار گامی در جهت اصلاح این خط برداشته شد اما هنوز کافی نبود چون باز هم تفاوت بین حروف مشابه مانند د، ذ، ر، ز، س، ش، ج، ح، خ، و غیره مشخص نبود. این بار شخصی به نام «یحیی بن یعم» بر روی حروف نقطه گذاری کرد و برای تمایز نقطه ها از اعراب قرار بر این شد که نقطه ها با دوایر کوچک و یا خطوط مورب نازک به رنگ سیاه گذارده شوند، علاوه بر این به ترتیب حروف نیز پرداختند و ترتیب قدیم به هم زده و ترتیب جدید بر مبنای ابتثی (ا _ ب‌ _ ت _ ث _ ...) به وجود آوردند. سپس «احمد فراهیری» (100 _ 170 هجری) شکل و علایم را وضع کرد که شامل فتحه، ضمه، کسره، سکون، تشدید، مد، همزه و تنوین بود. البته این اصلاحات و ابداعات با مخالفت هایی نیز رو به رو شد و عده ای در این بین معتقد بودند که باید قرآن به همان شکل زمان حضرت محمد (ص) نوشته شود. اما سرانجام نیاز شدید به خطی بر اساس قاعده و نظم آسان غالب گشت، هر چند شیوه کتابت قرآن به صورت اولیه بدون اعراب و اعجام و یا با نقطه های ابوالاسودی تا سده 6 ه.ق نیز معمول بود.

به طور کلی خط کوفی به دو شکل و دو شاخه بزرگ مشرقی و مغربی تقسیم می شود.

خط کوفی مشرقی خود به سه دسته تقسیم می شود که عبارتند از:

الف) شیوه خطوط مکی، مدنی، بصری، شامی، مصری

ب) شیوه ایرانی.

ج) شیوه مختلط.

خط کوفی مغربی شامل شیوه های قیروانی (اندلسی)، قرطبی، تونسی، جزایری و سودانی است. خط کوفی مغربی خطی است مشتق شده از کوفی قدیم، قدیمی ترین نمونه ای که از خط کوفی مغربی در دست است متعلق به اواخر سده سوم هجری قمری است که به شیوه قیروانی نوشته شده است. از مشخصان خط قیروانی این است



خرید و دانلود تحقیق در مورد مروری بر پیشینه خط کوفی


تحقیق در مورد مروری بر پیشینه خط کوفی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مروری بر پیشینه خط کوفی

اختراع خط به عنوان بازتابی شگرف از ثبت و ضبط افکار و اندیشه جوامع متمدن بشری است که در اجتماع ابتدایی با سیستم ساده و بدور از هر گونه روابط پیچیده اقتصادی نیاز به آن احساس نمی شود. با پیشرفت و ازدیاد روش های تولید و گسترش اقتصاد در جنبه های صنعت و تجارت، خط ابتدایی به صورت تصویری تنها با کشیدن طرحی ساده از هر چیز بوجود آمد که معروف ترین نمونه آن هیروگلیف مصری است.....

اختراع خط به عنوان بازتابی شگرف از ثبت و ضبط افکار و اندیشه جوامع متمدن بشری است که در اجتماع ابتدایی با سیستم ساده و بدور از هر گونه روابط پیچیده اقتصادی نیاز به آن احساس نمی شود. با پیشرفت و ازدیاد روش های تولید و گسترش اقتصاد در جنبه های صنعت و تجارت، خط ابتدایی به صورت تصویری تنها با کشیدن طرحی ساده از هر چیز بوجود آمد که معروف ترین نمونه آن هیروگلیف مصری است. به تدریج این تصاویر ساده و تجریدی به صورت علایم و نمادهایی تجلی یافت که بر اساس قراردادهای تعیین شده، مبین اسامی و کلمات بودند. بعد از گذشت زمانی چند، علایم و حروف قراردادی نیز تحت قاعده ای خاص درآمد و قواعد و دستورات ویژه ای موجب پیچیده تر شدن آن گردید که از این دست می توان به خط میخی اشاره نمود. به این ترتیب باید گفت که خط، جلوه ای از قراردادها و افکار انسانی است که بنا به موقعیت مکانی گوناگون به طرق مختلفی شکل گرفت و تحت نظم و قاعده در آمد. نمونه هایی از این خطوط نیز در ایران، ترکیه، هند، مصر و عربستان وجود داشته است. با ظهور اسلام و تصرف سرزمین ها و ممالک مختلف نیاز به خطی احساس شد که پاسخگوی حکومت گسترده اسلامی باشد و بتواند تمام ملت های مسلمان را وحدت ببخشد. بنابراین خط ساده ای که در شبه جزیره عربستان، خاستگاه اسلام، مورد استفاده بود، دیگر نمی توانست این نیاز مبرم و اساسی را برآورد، به همین خاطر، شاهد تکامل این خط بنا به ضرورت زمان هستیم که خط ابتدایی شبه جزیره عربستان همان خط حجازی که خود منشا نبطی و سریانی داشت در مراکز اداری خلافت وقت یعنی کوفه، با نظمی هندسی عجین شد و خط کوفی شکل گرفت. این خط علیرغم کاستی ها، خطی بود قابل استفاده در تمامی ممالک اسلامی. به علاوه با دارا بودن ویژگی شکل پذیری گوناگون و متنوع، قابلیت تکامل نیز داشت و به همین دلیل گویند که خط کوفی از حدود پنجاه نوع نیز تجاوز می کند. این خط در اوایل اسلام، ساده و بی پیرایه بر پیکر بنا نشست و با همان سادگی و نجابت، زینت بخش جنبه های دیگر هنر و صنعت مانند فلز کاری، سفال گری و کتابت گردید. با گذشت زمان، به ویژه در دوران سلجوقی با انواع گل و برگ و تصاویر انسان و حیوان عجین شده و زمانی نیز خود به عنوان عاملی تزیینی عمل نمود. یکی از ویژگی های خط کوفی، کاربرد گسترده آن در هنرهای متنوع اسلامی مانند پارچه بافی، شیشه گری، فلزکاری، سفال گری، آجر کاری، کاشی کاری و... است. جلوه های گوناگون این خط در اشکال بدیع و چشم نواز، جذبه ای خاص به آن بخشیده که کمتر خطی در دوران اسلامی توانسته به آن دست یابد.

خط کوفی در آغاز فاقد اعراب و اعجام بود. علاوه بر زوایای تیز و هندسی آن که خشک جلوه می کرد، از دیگر معایب بزرگ آن همانا «مشکل خوانی» بود. به همین دلیل از نیمه دوم سده اول هجری، کوشش هایی برای آسان خوانی آن به عمل آمد. «ابوالاسود دونلی» اولین کسی بود که اعراب گذاری را بر روی خط کوفی آغاز کرد و انگیزه وی را، به حقیقت یا افسانه، چنین ثبت کرده اند که شبی دختر ابوالاسود در حالی که به آسمان می نگریست آیه ای از قرآن را با تلفظی غلط خواند. به همین دلیل ابوالاسود تصمیم گرفت برای جلوگیری از غلط خواندن قرآن، تفاوت بین صداها را در حروف مشخص نماید. وی این علامت ها را به صورت نقطه های درشت و مدور به رنگ قرمز درآورد، به این ترتیب که به جای زبر یک نقطه بالای حرف، به جای زیر یک نقطه زیر حرف، به جای پیش یک نقطه جلوی حرف و به جای تنوین دو نقطه روی یکدیگر به کار گرفت.

رنگ این نقطه ها که به نقطه های «ابوالاسودی» معروف گردید، قرمز و گاه سبز رنگ بود که بر خلاف رنگ متن کتاب به کار برده می شد. با این کار گامی در جهت اصلاح این خط برداشته شد اما هنوز کافی نبود چون باز هم تفاوت بین حروف مشابه مانند د، ذ، ر، ز، س، ش، ج، ح، خ، و غیره مشخص نبود. این بار شخصی به نام «یحیی بن یعم» بر روی حروف نقطه گذاری کرد و برای تمایز نقطه ها از اعراب قرار بر این شد که نقطه ها با دوایر کوچک و یا خطوط مورب نازک به رنگ سیاه گذارده شوند، علاوه بر این به ترتیب حروف نیز پرداختند و ترتیب قدیم به هم زده و ترتیب جدید بر مبنای ابتثی (ا _ ب‌ _ ت _ ث _ ...) به وجود آوردند. سپس «احمد فراهیری» (100 _ 170 هجری) شکل و علایم را وضع کرد که شامل فتحه، ضمه، کسره، سکون، تشدید، مد، همزه و تنوین بود. البته این اصلاحات و ابداعات با مخالفت هایی نیز رو به رو شد و عده ای در این بین معتقد بودند که باید قرآن به همان شکل زمان حضرت محمد (ص) نوشته شود. اما سرانجام نیاز شدید به خطی بر اساس قاعده و نظم آسان غالب گشت، هر چند شیوه کتابت قرآن به صورت اولیه بدون اعراب و اعجام و یا با نقطه های ابوالاسودی تا سده 6 ه.ق نیز معمول بود.

به طور کلی خط کوفی به دو شکل و دو شاخه بزرگ مشرقی و مغربی تقسیم می شود.

خط کوفی مشرقی خود به سه دسته تقسیم می شود که عبارتند از:

الف) شیوه خطوط مکی، مدنی، بصری، شامی، مصری

ب) شیوه ایرانی.

ج) شیوه مختلط.

خط کوفی مغربی شامل شیوه های قیروانی (اندلسی)، قرطبی، تونسی، جزایری و سودانی است. خط کوفی مغربی خطی است مشتق شده از کوفی قدیم، قدیمی ترین نمونه ای که از خط کوفی مغربی در دست است متعلق به اواخر سده سوم هجری قمری است که به شیوه قیروانی نوشته شده است. از مشخصان خط قیروانی این است



خرید و دانلود تحقیق در مورد مروری بر پیشینه خط کوفی