لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
آب سیاه چشم
این مبحث دربارة چشم و بیماریهای چشم و راه جلوگیری از این بیماریها و آسیب های بینایی است . در سراسر جهان متمدن از هر 20 نفر یک نفر در سال به چشم پزشک مراجعه می کند . در آمریکا هر 11 دقیقه یک نفر کور می شود . این کشور 500 هزار نابینا دارد . 5/3 میلیون آمریکایی فقط از بینایی یک چشم برخوردارند و بینایی 12 میلیون آمریکایی کافی نیست و معیوب است .
در گذشته در طول قرنها می گفتند که ازدواجهای همخونی مثلاً دختر عمو و پسر عمو ممکن است به بینایی نوزادی که حاصل این ازدواج است لطمه بزند ، در بسیاری از کشورها ، قانونی و اخلاقی ، این گونه ازدواجها منع شده است . امّا بررسیهای اخیر تا حدّی از شدت آن کاسته و نشان می دهد که این ازدواجها آن چنان عامل قوی که تصور می رفت نیست البته اگر انجام نشود بهتر است .
این مشکلات از کجا ناشی می شود ؟ و چه می توان کرد تا از بیماریهای چشم جلوگیری کرد ؟
اگر قبل از 35 سالگی هر یک بار و بعد از این سن ، هر سال دو بار به یک چشم پزشک مراجعه کنید و آسیبهای احتمالی چشم خود را قبل از آنکه دیر شود توسط او رفع کنید هرگز مشکلی در این زمنیه برایتان پیش نخواهد آمد .
اولیّن عامل کوری بین بزرگسالان ( بالای 35 سال ) آب سیاه است این بیماری در صورتی قابل پیشگیری است که به موقع تشخیص داده شود . آب سیاه هنگامی بوجود می آید که فشار مایع در کرة چشم زیاد می شود و کرة چشم را سفت می کند . این فشار به شبکیه درونی ترین پوشش کرة چشم و حادی عصب ها منتقل میشود . وظیفة شبکیه دریافت اشعة نورانی وارده به چشم و انتقال آن به مغز است چنانچه فشار داخلی چشم بالا رود سلولهای عصبی شبکیه و تارهای آنها از وظایف عادی خود باز می مانند و دید چشم دچار اختلال می شود و این اختلال ادامه می یابد . عموماً این بیماری به تدریج گسترش می یابد ولی دیده شده است که گاهی بسیار سریع حادث می شود یعنی یک فرد در چشم خود احساس درد ناگهانی می کند و سپس چشم تار می شود . چنانچه فوراً و بلادرنگ به چشم پزشک مراجعه نشود . دید چشم به تدریج بدتر شده به طوری که چشم در جاهای تاریک به سختی می تواند حالت تطابق ( هماهنگی ) را انجام دهد . و همه چیز برای او نامرئی خواهد بود درست مثل این که یک شخص سالم از زیر نور آفتاب درخشان وارد سالن سینما شود. چنین بیمارانی ممکن است در اطراف نقاط نورانی مثلاً لامپ حلقه هایی شبیه قوس و قزح ببینند و تصویرها به تدریج تیره و مه آلود به نظر برسند .
مرحلة بعدی آب سیاه از دست دادن دید طرفین است . در این حالت شخص فقط می تواند روبرو را ببیند .
چرا دید طرفین زودتر از دید روبرو از بین می رود ؟
برای اینکه فشار مایع داخل کرة چشم نخست به سلولهای شبکیه و تارهای عصبی آن صدمه می زنند مرحله آخر این بیماری نابینایی کامل است و آن هنگامی اتفاق می افتد که کار همة سلولهای عصبی و تارهای آنها مختل می شود .
اگربه همان اندازه که نیست به شیک پوشی خود وسواس دارید مراقب دید چشمان خود هم باشید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
آب سیاه چشم
این مبحث دربارة چشم و بیماریهای چشم و راه جلوگیری از این بیماریها و آسیب های بینایی است . در سراسر جهان متمدن از هر 20 نفر یک نفر در سال به چشم پزشک مراجعه می کند . در آمریکا هر 11 دقیقه یک نفر کور می شود . این کشور 500 هزار نابینا دارد . 5/3 میلیون آمریکایی فقط از بینایی یک چشم برخوردارند و بینایی 12 میلیون آمریکایی کافی نیست و معیوب است .
در گذشته در طول قرنها می گفتند که ازدواجهای همخونی مثلاً دختر عمو و پسر عمو ممکن است به بینایی نوزادی که حاصل این ازدواج است لطمه بزند ، در بسیاری از کشورها ، قانونی و اخلاقی ، این گونه ازدواجها منع شده است . امّا بررسیهای اخیر تا حدّی از شدت آن کاسته و نشان می دهد که این ازدواجها آن چنان عامل قوی که تصور می رفت نیست البته اگر انجام نشود بهتر است .
این مشکلات از کجا ناشی می شود ؟ و چه می توان کرد تا از بیماریهای چشم جلوگیری کرد ؟
اگر قبل از 35 سالگی هر یک بار و بعد از این سن ، هر سال دو بار به یک چشم پزشک مراجعه کنید و آسیبهای احتمالی چشم خود را قبل از آنکه دیر شود توسط او رفع کنید هرگز مشکلی در این زمنیه برایتان پیش نخواهد آمد .
اولیّن عامل کوری بین بزرگسالان ( بالای 35 سال ) آب سیاه است این بیماری در صورتی قابل پیشگیری است که به موقع تشخیص داده شود . آب سیاه هنگامی بوجود می آید که فشار مایع در کرة چشم زیاد می شود و کرة چشم را سفت می کند . این فشار به شبکیه درونی ترین پوشش کرة چشم و حادی عصب ها منتقل میشود . وظیفة شبکیه دریافت اشعة نورانی وارده به چشم و انتقال آن به مغز است چنانچه فشار داخلی چشم بالا رود سلولهای عصبی شبکیه و تارهای آنها از وظایف عادی خود باز می مانند و دید چشم دچار اختلال می شود و این اختلال ادامه می یابد . عموماً این بیماری به تدریج گسترش می یابد ولی دیده شده است که گاهی بسیار سریع حادث می شود یعنی یک فرد در چشم خود احساس درد ناگهانی می کند و سپس چشم تار می شود . چنانچه فوراً و بلادرنگ به چشم پزشک مراجعه نشود . دید چشم به تدریج بدتر شده به طوری که چشم در جاهای تاریک به سختی می تواند حالت تطابق ( هماهنگی ) را انجام دهد . و همه چیز برای او نامرئی خواهد بود درست مثل این که یک شخص سالم از زیر نور آفتاب درخشان وارد سالن سینما شود. چنین بیمارانی ممکن است در اطراف نقاط نورانی مثلاً لامپ حلقه هایی شبیه قوس و قزح ببینند و تصویرها به تدریج تیره و مه آلود به نظر برسند .
مرحلة بعدی آب سیاه از دست دادن دید طرفین است . در این حالت شخص فقط می تواند روبرو را ببیند .
چرا دید طرفین زودتر از دید روبرو از بین می رود ؟
برای اینکه فشار مایع داخل کرة چشم نخست به سلولهای شبکیه و تارهای عصبی آن صدمه می زنند مرحله آخر این بیماری نابینایی کامل است و آن هنگامی اتفاق می افتد که کار همة سلولهای عصبی و تارهای آنها مختل می شود .
اگربه همان اندازه که نیست به شیک پوشی خود وسواس دارید مراقب دید چشمان خود هم باشید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
شغل چشم پزشکی
تعریف و شناسایی شغل:
چشم پزشکی عبارت است از علم تشخیص و درمان بیماری های چشم، و تعلیم راه های پیش گیری از امراض مسری چشم. به کسی که موارد بالا را انجام می دهد، چشم پزشک می گویند.
نمونه وظایف و مسئولیت های شغل:
وظیفه چشم پزشک علاوه بر تشخیص بیماری، درمان و ارائه راهنمایی برای پیش گیری از بیماری های چشمی است. یک چشم پزشک، در حد یک پزشک عمومی نیز می تواند انجام وظیفه کند.
خصوصیات جسمانی و توانایی های ذهنی لازم:
چشم پزشک از نظر توانایی جسمی و قدرت ذهنی، باید از سلامت کامل برخوردار باشد. داشتن وجدان کار و علاقه به کار، از شرایط لازم برای احراز این شغل است.
مدارک تحصیلی و دوره های آموزش ضروری:
برای احراز این شغل، دارندگان دیپلم متوسطه (ریاضی و تجربی) می توانند در کنکور سراسری شرکت کنند و پس از قبولی در این رشته مشغول تحصیل شوند.
دانشجویان این رشته، دو سال آموزش علوم پایه می بینند و سپس آموزش نظری و عملی، به صورت کارورزی در بیمارستان های مختلف را طی می کنند، و در سال آخر، پس از گذراندن دوره انترنی با عنوان پزشک عمومی فارغ التحصیل می شوند. در صورت تمایل به گرفتن تخصص، شرکت در آزمون دوره تخصصی چشم پزشکی و قبولی در آن الزامی است.
مدت دوره آموزش، محل آن و هزینه های احتمالی
مدت دوره پزشکی عمومی 6 سال، تخصص 4 سال و فوق تخصص 2 سال است. محل تحصیل کلیه دانشکده های پزشکی است و دانشجویان در مقابل سپردن تعهد
خدمت به دولت، از تحصیل رایگان و کمک هزینه استفاده می کنند.
شرایط محیط کار، محل احتمالی استخدام و وسایل کار
در صورت استخدام، با موافقت موسسه استخدام کننده، پزشک، ممکن است نیمه وقت یا تمام وقت کار کند. شرایط محیط کار با امکانات بیمارستان ها، و محیط جغرافیایی بستگی دارد. محل استخدام، کلیه مراکز درمانی است که بخش چشم پزشکی دارند.
از جمله وسایل کار عبارتند از، تابلوی معاینه چشم، دستگاه تشخیص لزوم عینک، دستگاه معاینه عدسی چشم و میکروسکوپ.
حقوق و مزایا و شرایط ارتقای شغل
حقوق و مزایا به وضع استخدام و داشتن مطب خصوصی بستگی دارد. در استخدام رسمی، فرد تابع قانون استخدام کشوری می باشد و مزایای شغل به دوری از مرکز، بدی آب و هوا و محرومیت از تسهیلات زندگی بستگی دارد. در صورتی که پزشک مطب خصوصی داشته باشد، میزان درآمد او به مراتب بیشتر است.
ارتقای شغل نیز تابع قانون موسسه استخدام کننده است.
روابط انسانی حاکم بر محیط کار
در محیط کار یک چشم پزشک باید صمیمیت، یکرنگی و بخصوص ملایمت و نرمی و برخورد صحیح با بیمار وجود داشته باشد.
محل کسب اطلاعات بیشتر درباره شغل
چون در حال حاضر تعداد چشم پزشک ها در مقایسه با سایر پزشکان کمتر است و اکثراً در مراکز شهرستان ها هستند، نیاز جامعه در آینده به دلیل افزایش سریع جمعیت، به این شغل بیشتر احساس می شود.
آینده نگری درباره شغل
برای کسب اطلاعات بیشتر می توان به مراکز دانشگاهی یا آموزشی که در این رشته دانشجو می پذیرند یا به بیمارستان های چشم پزشکی و چشم پزشکان مراجعه کرد.
بهداشت چشم ها
چشم ها بسیار ظریف و حساس اند و نیاز به مراقبت صحیح دارند. در صورت بروز هر یک از علائم زیر فوراً به پزشک مراجعه نمایید.
1- هر گونه زخم که کره چشم را بخراشد یا روی آن بریدگی ایجاد نماید.
2- لکه دردناک خاکستری که روی قرنیه همراه با سرخی در قرنیه ایجاد شود.
3- درد شدید داخل چشم.
4- تفاوت اندازه مردمک ها.
5- اگر یک یا هر دو چشم کاهش دید پیدا کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
آب سیاه چشم
این مبحث دربارة چشم و بیماریهای چشم و راه جلوگیری از این بیماریها و آسیب های بینایی است . در سراسر جهان متمدن از هر 20 نفر یک نفر در سال به چشم پزشک مراجعه می کند . در آمریکا هر 11 دقیقه یک نفر کور می شود . این کشور 500 هزار نابینا دارد . 5/3 میلیون آمریکایی فقط از بینایی یک چشم برخوردارند و بینایی 12 میلیون آمریکایی کافی نیست و معیوب است .
در گذشته در طول قرنها می گفتند که ازدواجهای همخونی مثلاً دختر عمو و پسر عمو ممکن است به بینایی نوزادی که حاصل این ازدواج است لطمه بزند ، در بسیاری از کشورها ، قانونی و اخلاقی ، این گونه ازدواجها منع شده است . امّا بررسیهای اخیر تا حدّی از شدت آن کاسته و نشان می دهد که این ازدواجها آن چنان عامل قوی که تصور می رفت نیست البته اگر انجام نشود بهتر است .
این مشکلات از کجا ناشی می شود ؟ و چه می توان کرد تا از بیماریهای چشم جلوگیری کرد ؟
اگر قبل از 35 سالگی هر یک بار و بعد از این سن ، هر سال دو بار به یک چشم پزشک مراجعه کنید و آسیبهای احتمالی چشم خود را قبل از آنکه دیر شود توسط او رفع کنید هرگز مشکلی در این زمنیه برایتان پیش نخواهد آمد .
اولیّن عامل کوری بین بزرگسالان ( بالای 35 سال ) آب سیاه است این بیماری در صورتی قابل پیشگیری است که به موقع تشخیص داده شود . آب سیاه هنگامی بوجود می آید که فشار مایع در کرة چشم زیاد می شود و کرة چشم را سفت می کند . این فشار به شبکیه درونی ترین پوشش کرة چشم و حادی عصب ها منتقل میشود . وظیفة شبکیه دریافت اشعة نورانی وارده به چشم و انتقال آن به مغز است چنانچه فشار داخلی چشم بالا رود سلولهای عصبی شبکیه و تارهای آنها از وظایف عادی خود باز می مانند و دید چشم دچار اختلال می شود و این اختلال ادامه می یابد . عموماً این بیماری به تدریج گسترش می یابد ولی دیده شده است که گاهی بسیار سریع حادث می شود یعنی یک فرد در چشم خود احساس درد ناگهانی می کند و سپس چشم تار می شود . چنانچه فوراً و بلادرنگ به چشم پزشک مراجعه نشود . دید چشم به تدریج بدتر شده به طوری که چشم در جاهای تاریک به سختی می تواند حالت تطابق ( هماهنگی ) را انجام دهد . و همه چیز برای او نامرئی خواهد بود درست مثل این که یک شخص سالم از زیر نور آفتاب درخشان وارد سالن سینما شود. چنین بیمارانی ممکن است در اطراف نقاط نورانی مثلاً لامپ حلقه هایی شبیه قوس و قزح ببینند و تصویرها به تدریج تیره و مه آلود به نظر برسند .
مرحلة بعدی آب سیاه از دست دادن دید طرفین است . در این حالت شخص فقط می تواند روبرو را ببیند .
چرا دید طرفین زودتر از دید روبرو از بین می رود ؟
برای اینکه فشار مایع داخل کرة چشم نخست به سلولهای شبکیه و تارهای عصبی آن صدمه می زنند مرحله آخر این بیماری نابینایی کامل است و آن هنگامی اتفاق می افتد که کار همة سلولهای عصبی و تارهای آنها مختل می شود .
اگربه همان اندازه که نیست به شیک پوشی خود وسواس دارید مراقب دید چشمان خود هم باشید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 44
چشماندازى به«اخلاق در قرآن»
مقدمه
اخلاق که با چگونگى رفتار و حالتهاى اختیارى انسان سروکار دارد، همواره جاذبه ویژهاى براى او داشته است و آدمى به دیده احترام در آن نگریسته است.
نهاد اخلاقى زندگى انسان، اساس و پایه تشکیل اجتماع و ظهور تمدنهاى بشرى است. حرمت اخلاق چنان است که حتى کسانى هم که خود به زیور اخلاق آراسته نیستند، آراستگان به فضایل اخلاقى را با دیده عزت مىنگرند و شان آنها را والا مىدانند.
جذبه و دلربایى اخلاق، اگر از چشمانداز قرآنى به آن نگریسته شود، دوچندان خواهد شد. زیرا قرآن آخرین کلام الهى با بشر است و به اقتضاى این ویژگى، کاملترین سخن را در باره اخلاق بیان کرده است. فضایل اخلاقى از نگاه قرآن، صرفا وسیلهاى براى ساماندهى به رفتار این جهانى آدمى، به غرض نظم و انتظام دادن به زندگى او نیست، بلکه از آن مهمتر، چونان مصالح ساختمانى براى پىریزى بناى حیات ابدى او به حساب مىآید.
این نگرش فرجام شناسانه به فضایل و الزامهاى اخلاقى، چنان بر ارج و اهمیت آنها مىافزاید که بدون وقوف در عرفات اخلاق، پاى نهادن به حرم رستگارى که مطلوب همیشگى آدمى است، ناممکن مىنماید.
از نگاه قرآن مىتوان مباحث مختلف مربوط به اخلاق را سامان داد; مثلا با تنظیم و تنسیق قواعد کلى اخلاقى، راه را براى علم اخلاق (۱) قرآنى هموار کرد. به علاوه، مىتوان با تامل در قواعد مذکور و بهرهگیرى از نصوص و ظواهر آیات قرآن، مبناى ارزشهاى اخلاقى را کشف کرد و زمینه حصول اخلاق هنجارى (۲) یا نظریه اخلاقى (۳) برگرفته از قرآن را فراهم آورد. افزون بر اینها، مىتوان با تامل در قواعد اخلاقى قرآن و نظریه اخلاقى برگرفته از آن، در کنار بهرهگیرى از هستىشناسى، و بویژه انسانشناسى قرآنى، مبانى فلسفى اخلاقى را هم به دست آورد و از رهگذر آن به تدوین فرااخلاق (۴) ملهم از قرآن پرداخت. (۵)
اگرچه پرداختن به اخلاق قرآنى در طبقهبندى رایج اندیشه اخلاقى (۶) ، به حوزه اخلاق توصیفى (۷) مربوط است، زیرا این شاخه است که به توصیف نظرگاههاى اخلاقى قرآن کریم و مکتب اسلام مىپردازد، اما بىتردید اخلاق قرآنى صرفا توصیف اخلاقیات نیست و چنانچه اشاره شد مىتواند زمینه لازم براى اندیشه فلسفى درباره مبناى ارزشهاى اخلاقى (اخلاق هنجارى) و پیشفرضها، مفاهیم و مبانى اخلاق (فرااخلاق) را فراهم آورد.
به علاوه این که توصیفى بودن بحث اخلاق قرآنى به معناى فقدان نقش انگیزشى آن نیست. زیرا قرآن کتاب هدایت و رستگارى است و توصیف راه رستگارى، بهترین نوع ایجاد انگیزش در کسانى است که به قرآن ایمان دارند; و به این جهت است که پرداختن به اخلاق قرآنى براى مسلمانان چیزى بیش از یک پژوهش علمى است و در واقع براى آنها که در این جهان گذرا و فانى، دل در گرو حیات جاویدانى دارند که نشانههایش را، علاوه بر وجدان و عمق جان خویش، در پژمردگى و فناپذیرى جلوههاى مختلف زندگى این جهانى مىبینند یک فریضه است.
کتاب اخلاق در قرآن (۸) بخشى از سلسله دروس «معارف قرآن» استاد مصباح یزدى در حوزه علمیه قم است، که به اخلاق قرآنى مىپردازد. این کتاب از جنبههاى مختلف اخلاق قرآنى بحث مىکند. بخش اول کتاب به تحلیل مفاهیم اخلاقى و تبیین پیشفرضهاى اخلاق و نیز ارائه نظریه اخلاقى قرآن مىپردازد. مجموعه مباحثبخش اول کتاب در حوزه فلسفه اخلاق قرار مىگیرد و مىتوان آن را نوعى فلسفه اخلاق ملهم از آیات قرآن دانست. سه بخش دیگر کتاب به ترتیب به بررسى اخلاقى رفتار انسان با خداوند، با خود و با دیگر انسانها مىپردازد.
مطالعه کتاب دیگر ایشان یعنى دروس فلسفه اخلاق (۹) مىتواند سهم زیادى در فهم دعاوى استاد در کتاب اخلاق در قرآن داشته باشد.
این مقاله گزارشى از بخش اول کتاب اخلاق در قرآن است. سعى نگارنده بر آن است که گزارش، مطابق با متن کتاب باشد; به این معنا که نکتهاى بیش از آنچه در کتاب آمده، در متن مقاله راه نیابد و از طرف دیگر چیزى از نکات اصلى کتاب برجا نماند.
۱. اصول موضوعه در علم اخلاق
تبیین نظریه اخلاقى قرآن محتاج بررسى و توضیح چند پیشفرض اخلاق است که خود قرآن هم به آنها اشاره کرده است:
الف) انسان موجودى است که توانایى کسب کمال را دارد و مىتواند خود را به زیور اخلاق (۱۰) بیاراید. او افزون بر این که توان چنین کارى را دارد، به این توانایى خود آگاهى دارد. به بیان دیگر، او هم موجود مختار است و هم به اختیار خود علم و آگاهى دارد. اصل اختیار آدمى و قدرت انتخاب او مورد تایید قرآن کریم است و تفصیل بحثبه حوزه انسانشناسى قرآنى مربوط مىشود. (۱۱)
البته مفهوم اختیار انسان باید با توجه به این نکته فهمیده شود که از دیدگاه قرآن همه امور، از جمله کسب کمال خود آدمى و هدایت و ضلالت او، مستند به خداوند است و در حیطه اقتدار الهى قرار دارد:
«انک لا تهدى من احببت ولکن الله یهدى من یشاء و هو اعلم بالمهتدین» (۱۲) (قصص/۵۶).
براساس بینش قرآنى، حتى میل و عطف توجه آدمى به خدا یا شیطان که اساس ایمان یا الحاد اوست، به دستخود خداوند است:
«...ولکن الله حبب الیکم الایمان و زینه فى قلوبکم و کره الیکم الکفر و الفسوق و العصیان اولئک هم الراشدون» (۱۳) (حجرات/۷).
این نگرش توحیدى قرآن نباید به معناى انکار اختیار انسان تلقى شود. چرا که فاعلیت الهى در طول فاعلیت انسان است، و این دو در عرض هم نیستند تا نافى یکدیگر باشند. (۱۴)
بینش اسلامى ضمن قبول نقش عواملى مانند وراثت، محیط و تغذیه در شکلدهى به رفتار آدمى، عامل تعین بخش افعال و حالات نفسانى او را اراده خود آدمى به حساب مىآورد و اندازه مسؤلیت هرکس را به درجه و مرتبه اراده او مربوط مىداند.
باید به این نکته ظریف توجه داشت که اختیار انسان از بدیهىترین اصول اخلاقى اسلام است و از محکمات عقیدتى قرآن به شمار مىآید که باید در پرتو آن، متشابهات روایى و قرآنى را تفسیر و تبیین کرد، نه آن که با تکیه بر برخى آیات و روایات متشابه در صدد ایجاد تردید در اصل اختیار انسان برآمد.
ب) از تحلیل اختیار آدمى اصل وجود هدف براى افعال اختیارى او حاصل مىآید. زیرا آنچه انسان را به انجام کارى وامىدارد، انتظارى است که از انجام آن دارد و در اصطلاح فلسفى، علت غایى نامیده مىشود. علت غایى البته غیر از غایت است، که معمولا گفته مىشود در هر حرکتى وجود دارد. چرا که علت غایى اشاره به صدور فعل از موجود با شعور و آگاه دارد و بیانگر قصد فاعل آگاه از انجام فعل است.
پس تردیدى در اصل هدفدارى افعال اختیارى انسان نیست و این نکته جاى بحث چندانى ندارد. اما آنچه مهم است فهم این نکته است که برخى هدفها چنانند که خود، مقدمه و واسطه دستیابى به هدفى دیگرند و اگر انسان از انجام کارى آنها را قصد کرده است تعلق این قصد به آن اهداف مقدماتى، براساس نقش واسطهاى آنها در راه تحصیل هدفهاى بالاتر است. به بیان دیگر، مطلوبیتبرخى هدفها بالغیر است و از مطلوبیت چیز دیگرى سرچشمه مىگیرد، در حالى که هدفى هم هست که مطلوبیتبالذات دارد و محبوبیت آن برخاسته از ذات خود است و نه به دلیل نقش واسطهاى که در تحصیل چیزى محبوبتر از خود دارد.
در وجود هدفهاى واسطهاى یا مقدماتى تردیدى نیست، اما چه دلیلى بر وجود هدف بالذات است؟
دلیل وجود هدف و غایتبالذات، امتناع تسلسل در علل غایى ذکر شده است; به این صورت که اگر ترتب اهداف مقدماتى ادامه یابد و سلسله مطلوبهاى غیرى در جایى که مطلوبیت ذاتى دارد پایان نگیرد، اصل وجود اهداف مقدماتى هم در محاق تردید مىافتد و این خلاف قطع و یقینى است که به وجود آنها داریم. اگر مطلوب بالذات در کار نیست پس باید مطلوب بالغیر هم نباشد; اما در واقع مطلوب بالغیر هست، پس مطلوب بالذات هم وجود دارد.
ممکن است هدف میانى و مقدماتى کسى، براى دیگرى هدف غایى و نهایى باشد. یعنى آنچه براى کسى مطلوبیت غیرى دارد، براى دیگرى مطلوبیت ذاتى داشته باشد. دو کس که غذایى مىخورند، یکى قصدش از این کار، سیرى است که البته همراه با لذت است و در وراى آن چیز دیگرى نمىجوید، اما دیگرى علاوه بر سیرى، مىخواهد نیرویى بیابد تا به عبودیتخداوند بپردازد. پس سیرى توام با التذاذ، در یک جا هدف غایى است، چنانکه در حیوانات چنین است: «الذین کفروا یتمتعون و یاکلون کما تاکل الانعام والنار مثوى لهم» (۱۵) (محمد/۱۲)، و در جاى دیگر هدف مقدماتى.
نظامهاى اخلاقى عموما و قرآن کریم خصوصا، غایت نهایى (۱۶) آدمى را سعادت یا فلاح مىدانند و تنها آن را مطلوب ذاتى انسان به حساب مىآورند. سعادت، به لحاظ مفهومى، به معناى التذاذ پایدار است و سعید کسى است که به صورت پایدارى از لذتها بهرهمند باشد.
اسلام تغییرى در مفهوم سعادت نداده است و آن را به همان معناى التذاذ پایدار، غایت نهایى انسان تلقى کرده است. اما البته به تصحیح نگرش انسان درباره شناسایى مصادیق التذاذ پایدار و چگونگى تحصیل آن پرداخته است. قرآن با طرح چشماندازهاى بدیع از حیات اخروى و مقایسه آن با نعمتهاى دنیوى نشان مىدهد که گمشده آدمى، یعنى سعادت یا التذاذ پایدار، بدون توجه به حیات جاودان اخروى انسان، فراچنگ نمىآید. (۱۷)
اصل لذتجویى در نهاد انسان است و نمودى از نیروى حیات آدمى به شمار مىآید. زندگى چیزى جز دلباختن به مظاهر مختلف لذت نیست و در اصل کامجویى و لذتخواهى، اعتراضى بر آدمى نیست. به بیان دیگر، اصل وجود نیروى لذتخواهى از حوزه اختیار آدمى خارج و به خلقت او مربوط است و به همین دلیل از دایره احکام اخلاقى بیرون است. اگر سعادت یا التذاذ پایدار، گاهى به وصف حسن موصوف مىشود به ناچار نباید آن را از سنخ حسن اخلاقى دانست. هم از این روى است که در هیچ جاى قرآن بر لزوم تحصیل سعادت اشاره نرفته و تشویقى براى جستجوى فوز و فلاح نشده است،