واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درمورد پتروشیمی امیر کبیر واحد BDB1

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 54

 

واحد دانشگاه ماهشهر

دانشکده:مهندسی شیمی گروه :صنایع پتروشیمی

مکان کارآموزی

پتروشیمی امیر کبیر

موضوع کارآموزی

واحد BD/B1

استاد کارآموزی

دکتر مرادی

تهیه کننده

فرید سعیدی

860260741

ترم :دوم سال تحصیلی : 90-91

سپاسگذاری

منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش مزید نعمت و خدای را شاکریم که کرم خویش مستوجب ما، رسیدن به معشوق را عشق ما، معرفت را وسیله آن، حیات را برای زندگی و زندگی را برای کمال و تعالی ما قرار داده است. بی شک جهالت تلخ است و رذالت بر آمده از آن و معرفت شیرین و شهامت زائیده آن. قطعاً این پژوهش بدون یاری و مساعدت بسیاری از عزیزان به نتیجه مطلوب نمی رسید.

فهرست مطالب

عنوان صفحه

فصل اول: شرح فرآیند B1 و BD

تاریخچه 5

بخش اول : شرح فرآیندB1 6

قسمت جداسازی کاتالیست 6

قسمت تقطیر 7

بخش دوم : شرح فرآیند BD

خوراک و تبخیر کننده خوراک………………………………………………………….

پیش گاززدایی

تقطیر استخراجی مرحله اول

تقطیر استخراجی مرحله دوم

تقطیر

فصل دوم : تئوری فرایند واحد B1

ترمودینامیک و سینتیک

کاتالیست و تئوری واکنش

واکنشهای شیمیایی

واکنشهای جانبی

تشکیل پلیمر

مکانیسم واکنش

تولید هگزن

سموم فعالیت کاتالیست

اهمیت کنترل راکتور بوتن-1

فصل سوم : تقطیر و برج تقطیر

تقطیر و برج تقطیر

مخازن

انواع مخازن

فصل اول

شرح فرآیند B1 و BD



خرید و دانلود تحقیق درمورد پتروشیمی امیر کبیر  واحد BDB1


مقاله درباره انقلاب کبیر فرانسه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 33

 

انقلاب کبیر فرانسه

 

انقلاب ۱۷۸۹ طلیعه جامعه سرمایه دارى بورژوایى مدرن در تاریخ فرانسه بود. شاخصه اصلى این انقلاب، استقرار موفقیت آمیز وحدت ملى از طریق سقوط رژیم ارباب رعیتى بود. به گفته توکویل هدف اصلى انقلاب عبارت بود از محو آخرین بقایاى قرون وسطى. انقلاب فرانسه نخستین انقلابى نبود که بورژوازى از آن منتفع مى شد، پیش از آن در سده شانزدهم انقلاب هلند، در سده هفدهم دو انقلاب انگلستان و در سده هجدهم انقلاب آمریکا راه را نشان داده بودند. در پایان سده هجدهم بخش اعظم اروپا از جمله فرانسه تحت رژیمى بود که از نظر اجتماعى؛ امتیازات اشرافى و از نظرگاه سیاسى ویژگى آن استبداد بر پایه حق الهى سلطنت بود. در کشورهاى اروپاى مرکزى و شرقى، بورژوازى چنان رشدى نکرده بود که بتواند نفوذ چندانى داشته باشد. اکتشافات جغرافیایى سده هاى پانزدهم و شانزدهم، بهره کشى از مستعمرات و جابه جا شدن داد و ستدهاى دریایى به سوى غرب همه و همه به عقب ماندگى شرایط اجتماعى و اقتصادى این کشورها کمک کرده بود اگرچه انقلاب ۱۶۴۰ انگلستان اقدامى در جهت متروک کردن شیوه حکومت استبدادى بود اما استقرار آزادى سیاسى در انگلستان به هیچ وجه ضربه اى خردکننده بر مبانى سلسله مراتب اجتماعى مبتنى بر ثروت وارد نیاورد. شالوده آزادى هاى انگلیسى را رسوم و سنن شکل داده بودند نه تتبعات فلسفى. برک در کتاب «اندیشه هایى درباره انقلاب فرانسه» که به سال ۱۷۹۰ منتشر شد نوشت: از زمان صدور منشور کبیر تا اعلامیه حقوق مشى همیشگى قانون اساسى، اعلام و بیان آزادى هاى ما بوده است، آزادى هایى که از نیاکان خود به ارث برده ایم و باید براى اخلاف خود به جاى گذاریم. (گائتانا موسکا، تاریخ عقاید و مکاتب سیاسى، ت: حسین شهیدزاده، انتشارات مروارید، ص ۱۲۵ ) با این وصف عیان مى شود که قانون اساسى بریتانیا، حقوق بریتانیایى ها را به رسمیت مى شناخت نه حقوق بشر را و آزادى هاى انگلیسى خصلتى جهانى نداشت. در انقلاب ۱۷۷۹ آمریکا نیز اصولى که براى نیل بدان منازعاتى صورت گرفته بود؛ آزادى و برابرى را کاملاً به رسمیت نمى شناخت. سیاهان همچنان برده ماندند و تساوى حقوق سفیدپوستان نیز در واقع به هیچ وجه سلسله مراتب اجتماعى مبتنى بر ثروت را به مخاطره نینداخت، در ضمن در نخستین قوانین اساسى آنها اصل شرط دارایى براى حق رأى دادن ملحوظ شده بود. انقلابات آمریکا و انگلستان، نمونه هاى انقلاباتى هستند که از تفوق و برترى ثروت در زیر پوشش «آزادى هاى بورژوایى» دفاع مى کنند. انقلاب فرانسه برجسته ترین انقلاب بورژوایى بوده است و به سبب ماهیت دراماتیک مبارزه طبقاتى خود تمامى انقلابات پیشین را تحت الشعاع قرار داده است. این ویژگى ها مدلول سرسختى اشرافیت که سخت به امتیازات فئودالى چسبیده بود و با دادن هر نوع امتیازى مخالف بود از یکسو و مخالفت پرشور توده هاى مردم با هر نوع امتیاز یا تمایز طبقاتى از سوى دیگر، بود. اساساً بورژوازى خواهان سقوط کامل اشرافیت نبود بلکه امتناع اشرافیت از سازش و خطرات ضد انقلاب بود که بورژوازى را به انهدام نظم کهن ناگزیر ساخت. انقلاب فرانسه راه حقیقتاً انقلابى گذار از فئودالیسم به سرمایه دارى را انتخاب کرد. این انقلاب با نابود کردن بقایاى فئودالیسم و با آزاد ساختن دهقانان از قید حقوق اربابى و عشریه کلیسایى و وحدت بخشیدن به تجارت در سطح ملى، شاخص مرحله اى تعیین کننده در تکامل سرمایه دارى بود. سرکوب فئودال ها سبب آزاد شدن تولیدکنندگان مستقیم خرده پا شد و به تفکیک توده هاى دهقانى و قطب بندى آنها بین سرمایه و کار مزدورى انجامید. پس از انقلاب، با گسترش روابط تولیدى کاملاً نوین، سرمایه از قید تحمیلات و تجاوزات فئودالیسم رها شد و نیروى کار به صورت یک واقعیت تجارتى اصیل درآمد و این امر در



خرید و دانلود مقاله درباره انقلاب کبیر فرانسه


تحقیق در مورد اقدامات امیر کبیر 10ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

اقدامات امیر کبیر

در هر صورت گویند که علم زمانی پدید آمد که ان واقعه رخ داد و بشر دانا اگر هم از واقعه ایی سخن رانده بر اساس داده های ناقصی است که فقط می خواهد پیش بینی کنند و اجتماعی انسانی را هوشیار نمایند که برای جلوگیری از آن واقعه خطرناک پادزهری براساس دستور العملی تجربی و عینی و براساس معرفت شناختی آن جامعه اجرا نمایند . به هر صورت باید در علم جامعه شناسی ماکس وبر ، کارل مارکس و امیل دورکیم را نظریه پردازان مدرنیته.بدانیم .

بینش آنها درباره ماهیت جامعه مدرن در درک جهان اجتماعی که ما در آن به سر می بریم بسیار گرانبهاست جامعه مدرن با صنعتی شدن و حرکت توسعه و فناوری تحقق یافته است و با آرمانها و آمال های دموکراسی ارتباط نزدیک با مدرنیته است.مدرنیته در اندیشه آن است که رابطه افراد با دیگران و جامعه شناسان را با ارتقای سطح فردگرایی ارگانیکی از نو شکل بدهد. بدین سان باید مدرنیته را ترکیبی از جامعه صنعتی ، سطح بالایی از شعور فردگرایی و آستانه بالای قدرت سیاسی و اجتماعی در پذیرش دموکراسی دانست . این شاخص های کیفی را می توان نمادی از جامعه مدرن نامید .

با بیان ادله ها به بررسی اجمالی افرادی می پردازیم که در یاران مبدعان مدرنیته در ایران بودند . ولی در هر صورتی ناکام ماندند ما کاری نداریم کسانی بودند که تخم تفکر عقب ماندگی ایران و پیشرفت غرب را در ذهن عامه مردم ایران کاشتند . و در یک جمله کوتاه مهمترین عامل ناکامی آنها از نگاه کلان که جو جامعه سیاسی ایران در آن زمانها بر محور نادانی و نفاق و تباهی اخلاقی بزرگان ایران می گذشت . مبدعین مدرنیته هر متفکری بر اساس پیش فرض ذهنی خود زمانی را مبدا ظهور مدرنیته می داند ولی آنچه که بین اکثر متفکران ایرانی متواتر است از زمان حمله روسیه به ایران و وشکستهای پی در پی ایرانیان می باشد که من هم با این برهه از زمان موافقم الان بحث نام کنم بلکه در طول مقاله ادله خود را بیان برهان عرض مینمایم . اکثر متفکرین اجتماعی در ایران متّفق القول قبول دلرند که میرزا عیسی قائم مقام ( پدر قائم مقام ) ، عباس میرزا ، قائم مقام فراهانی و میرزا تقی خان فراهانی ( امیر کبیر ) مبدعین تفکر مدرن در ایران می باشند . ولی باید گفت که نسبت هر کدام از اینها برای جواب سوال ما پیرامون مبدا مدرنیته در ایران تفاوت دارد . باید گفت مهمترین سوال و مبدا در این سوال مدرنیته در ایران سوال معروف عباس میرزا که از سفیر فرانسه پرسید که " ای غریبه به من بگو که در دنیا چه اتفاقی افتاده و چرا همیشه ما شکست می خوریم ؟ " . به زعم متفکرین ایرانی این سوال مهم و بسی سرنوشت ساز پیرامون مبدا فکری و نظری مدرنیته در ایران است .

در نگاه دکتر سید جواد طباطبایی ( فیلسوف سیاسی معاصر ایرانی ) معتقد است که این سوال عباس میرزا بر اساس سنت فکری قدمایی ایرانی یعنی همان تفکر عرفانی _ فقهی نیست بلکه این سوال در خلا به ذهن عباس میرزا خطور کرده و ذهن عباس میرزا بر اساس تجربه سیاسی و حکومت داری آماده و پذیرش چنین سوالی بود . دلیل آن بر این برهان استوار است که یکی از مهم ترین دلایل انحطاط سیاسی قاجاریه و ایران در این می باشد که ولیعهد اکثر اوقات تا قبل از ورود به سلطنت در حرمسرا در کنار زنان و خواجه گان دربار بزرگ می شدند ولی پدر عباس میرزا وی را در سن 12 سالگی از حرمسرا خارج نمود و به همراه میرزا عیسی قائم مقام ( پدر قائم مقام فراهانی ) به مرکز دارالسلطنه تبریز که مرکز مهم توزیع قدرت و ثروت بود فرستاد و بر اساس گواه تاریخی تفکرات مدرن در ایران اول از تبریز به تمام ایران فرستاده می شد و تبریز در آن زمان منبع مهم فکری و حتی تفکری مشروطه طلبی در ایران بود و مهم ترین آن نزدیک بودن به مراکز صنعتی ( World System ) دنیا یعنی غرب بود و در همان زمان قاجار دارالسلطنه تبریز دارای تفکری پیشرو تر نسبت به دارالسلطنه تبریز در امر حکومت داری دارا بود . و این سوال مهم عباس میرزا مبدا مهم برای ورود تفکر ابزار مدرنیته در ایران می باشد . باید گفت که نبود سوال در جامعه یعنی نبود آگاهی و عباس میرزا این آگاهی را در شکست از روسها فهمید آن هم بر اساس تجربه نه دانایی . در هر صورت با این سوال مهم تاریخی می توان آگاهی در دارالسلطنه تبریز پدیدار گردید و به این فکر فرو رفتند که چرا ایرانیان عقب مانده اند و غرب خیلی راحت بر ما چیره می شود . و پاسخ را در غرب یافتند .

به زعم دکتر سید جواد طباطبایی که مبدا اصلاحات سیاسی در ایران از دارالسلطنه تبریز آغاز شد . میرزا عیسی معتقد بود که باید برای اداره ایران بر اساس یک نظام فکری متفاوت عمل نمود و اصلاحات را انجام داد و او توانست دارالسلطنه تبریز را بیرون میدان جاذبه " بساط کهنه " دربار تهران به کانونی برای " طرح نو " تبدیل کند . میرزا عیسی برای اولین بار از همین دارالسلطنه افرادی را به عنوان دانشجو به خارج از کشور فرستاد که همین دانشجویان برگشته از غرب پایه گذاران اصلی مشروطه در ایران بودند و این دانشجویان دارای تصوری جدید از حکومت داری بودند و آن نظام " قانون " بود .

این دانشجویان به سوال مبهم عباس میرزا پاسخ دادند که در غرب نهادهایی ایجاد شده متنی بر حکومت قانون به عبارت دیگر مشروطیت ، قدرت شاه را مشروط به قانون اساسی می کرد که یکی از این دانشجویان مستشارالدوله بود و گفت : " قانون " با این تفاسیر باید به این فکر فرو رفت و این سوال را علمای اجتماعی پاسخ دهند که چه شد ما نتوانستیم جواب سوال عباس میرزا را از داخل ایران پاسخ دهیم و مجبور شدیم که از خارج از ایران به این سوال پاسخ داده شود و چرا سنت تفکری قدمایی ما پاسخگویی این مسائل نبود و از تحولات سریع جهانی عقب ماند . و تا الان در حال درجا زدن می باشد .

در هر صورت بعد از مرگ قائم مقام و شروع شدن صدارت ناصرالدین شاه قاجار مردی به عرصه حکومت داری قدم نهاد که پا بر شانه های موسسان تفکر مدرن در ایران گذاشت و دغدغه های آنان را عملی نمود و عامل مهم و تاثیر گذار در مدرنیته و تحولات سیاسی اجتماعی در ایران بود و خیلی از اعمال و کنش های او مبدا عملیاتی شدن مدرنیته در ایران می باشد . میرزا تقی خان در تاریخ 21 ذیقعده 1264 مطابق با اکتبر 1848 ( همزمان با این اسپنسر ، مارکس ، آگوست کنت ، نیچه ، ادیسون ، بنز ، میشلن ، ولتر ، روسو ، هگل و کانت ) او به مدت سه سال و یک ماه و 27 روز همچون ستاره ایی بر شب تاریک این مرز و بوم سوسو می کردو می درخشید . امیر کبیر را می توان مردی دانست که در دوره نادانی ان زمان ملت و سلطنت تنها عامل مدرنیته در ایران بود ، اگر میرزا عیسی قائم مقام ، قائم مقام فراهانی و عباس میرزا را تئوری پردازانی که مانند کسانی بودند که این زمین را آماده برای کاشتن دانه مدرنیته می کردند ، امیر کبیر دانه را کاشت ولی نتوانست خود برداشت کند که ولی چه حیرانی که تا امروز هیچکس نتوانسته است بر



خرید و دانلود تحقیق در مورد اقدامات امیر کبیر 10ص


مقاله درمورد کورش کبیر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

کورش کبیر

کشته شدن کوروش کبیر و انتقال پادشاهی به کبوجیه (کمبوجیه(

در سال ۵۳۰ پیش از میلاد کوروش کبیر دست به یک لشکرکشی علیه ماساژتهای اسیای مرکزی میزند. درباره علل و مراحل عملیات نظامی٬ گواهیهای اطمینان بخشی در اختیار نداریم زیرا حال و احوال مرگ کوروش کبیر به سرعت در هاله ای از افسانه قرار گرفته است به دلیل انکه جنگ میان جهانگشای بزرگ و ملکه ماساژتها٬ تومیریس تاثیر خارق العاده ای بر دنیای تصورات زمان داشته است. اما حداقل ان است که این لشکرکشی تازه نشانه ای است از انکه قدرت پارسی برای حفظ استیلای خود با چه دشواریهایی رو در رو بوده است.

  کوروش کبیر٬ پیش از عزیمت٬ تدابیری برای جانشینی خود اندیشده بود. او پسر ارشد خود کبوجیه را که قصد داشت پادشاهی خود را به او بدهد به پارس فرستاد. این تذکر هرودت یک بند از کتزیاس تایید میکند. کزنفون در مفهومی داستان شده به روایت خود شرایط و احوال مرگ کوروش در پارس شرح میدهد.واپسین سخنانی که پادشاه محتضر در حضور دو پسر خویش کبوجیه ارشد و کهتر بیان داشته است٬ نقل میکند. این تنااخسارس یا تنییوخسارکس همان است که در کتیبه بیستون و در چندین سند بابلی٬ اسم بردیا یافته است و هرودت او را اسمردیس نامیده است. مطابق این نقل قول انگاه کوروش به تقسیم وظایف و تکالیف میان فرزندان خود پرداخته است. کبوجیه به منزله وارث معرفی میشود و به بردیا حکومت بسیار وسیعی در اسیای مرکزی داده میشود و از این امتیاز بهرهمند میشود که هیچگونه خراجی به حکومت مرکزی ندهد که میتوان ان را نوعی تیول داری دانست که هدف از ان ارام کردن خشم و دلتنگی احتمالی کسی باشد که وصول به عالیترین منصب مملکتی از او درغ شده باشد. بعد از مرگ کوروش کبیر٬ کبوجیه بدون هیچگونه دشواری ظاهری برتخت مینشیند و جنازه پدر را به پاسارگاد می اورد و در مقبره ای که در زمان حیاتش٬ بنا شده بود دفن میکند.

  و اما شرح ماجرای کشته شدن کوروش کبیر:

   شاه ماساژتها که مملکت او میان دریای خزر٬ دریاچه ارال و میان رودهای سیحون و جیحون قرار داشت تازه مرده بود. مردمی که این شاه بر انها حکومت میکرد از لحاظ خشونت و تند خویی و خلقیات ناهنجار معروف بودند. هرودت مینویسد: میگویند که این مردم مانند حیوانات در ملاء عام جفتگیری میکنند. و با این حال سپس می افزاید که : انها ملتی شجاع و بزرگ بودند.

  بنا به رسم مردم چادرنشین قفقاز٬ همسر شاه ملکه تومیریس جانشین او شد. کوروش کبیر که تصور میکرد موقعیت مصاعد است به ملکه جدید پیشنهاد اتحاد و حتی از او خواستگاری کرد. تومیریس که شامه اش خطری را بوییده و از ان بیم داشت که مبادا کشورش سرانجام در دست شاهی که تمام منطقه را تسخیر کرده بود تحلیل رود٬ پیشنهاد کوروش کبیر را رد کرد...  بنابراین کوروش تصمیم گرفت به سوی سرزمین ماساژتها لشکرکشی کند. از پارتها و هیرکانیها که عمویش هیشتاسب بر ان فرمان میراند  و سازماندهی اتش او را تسهیل کرد٬ عبور نمود. کوروش کبیر وقتی هنوز در شهر بارن بود٬ کرزوس پیر٬ شاه سابق لیدی را همراه خود برداشت تا شاید از توصیه های مفید او استفاده کند.

   فوج مهندسان در انتداد رودخانه جیحون در کار خود شتاب میکردند. سپاه ایران اماده میشد تا از رود بگذرد و سرزمین ماساژتها را تسخیر کند. پل های قایقی زیادی برروی رودخانه انداخته شد. تومیرس که خطر پارسها را غریب الوقوع میدانست پیامی برای کوروش کبیر فرستاد که هرودت ان را چنین مینویسد: ای پادشاه مادی ها٬ تو را اندرز میگویم که از این کار دست برداری٬ چون به هیچ روی جای اعتماد و یقین نیست که اقدام تو سرانجام مطلوبی داشته باشد. پس از من بشنو٬ اگر عزم خود را در زورازمایی با ماساژتها جزم کرده ای از اقدام طاقت فرسای پل سازی چشم بپوش. لشکر من تا مسافت سه روز از حد رودخانه عقب نشینی خواهند کرد سپس تو پیشروی خود را اغاز کن یا اگر ترجیح میدهی خودت نیز همین اندازه عقب نشینی کنی ما حاضریم در ان سوی رودخانه با تو رودرو شویم.

  نخستین واکنش شاه ایران که مورد تایید سردارانش نیز قرار گرفت این بود که پیشنهاد ملکه ماساژتها را قبول کند و سپاه حریف را به خارج از سرزمینش بکشاند.هنگامی که پارسها درصدد ان بودند که پاسخی به ملکه ماساژتها بدهند٬ کرزوس عقیده ای مخالف اظهار داشت و به کوروش کبیر گفت: به عقیده من اگر بگذارید دشمن به این طرف رودخانه بیاید این خطر پیش می اید که در صورت شکست نه فقط میدان جنگ عرصه بر تو تنگ میشود بلکه کار امپراطوری نیز لنگ خواهد شد. چون اگر انها پیروز شوند از پیشروی بیش تر باز نخواهند ایستاد و قلمرو تو هم مورد تاخت و تاز قرار خواهد گرفت  و هرگاه برعکس پیکار به کام تو برگزار شود این پیروزی نتایج اندکی خواهد داشت. بهتر ان است که تو پا در سرزمین دشمن بگذاری و ایشان را در انجا سرکوب و تعاقب کنی.

   کوروش که به ندرت عقیده خود را تغییر میداد با استدلال شاه سابق لیدی متقاعد شد. پس به تومیرس پیغام داد که عقب نشینی کند تا بتواند نبرد را در خاک او اغاز کند و ارتش ایران بدون نبرد از جیحون گذشت.

  سرانجام جنگ سر گرفته شد و پس از چندین نبرد کوروش کبیر در یکی از نبردها کشته شد. بی شک کوروش کبیر جزء دلیرترین پادشاهان دنیا قرار دارد پادشاهی که همیشه در نبردها شرکت میجست و خود پابه پای سربازان خویش میجنگید. جسد کوروش کبیر را با کمال تشرفات و احترام برای به خاک سپاری به پاسارگاد حمل کردند. در پایان قسمتی از نوشته مقبره کوروش را برای شما مینویسم:

«من کوروش هستم٬ شاه هخامنشی

ای مردیکه هرکه هستی وازهرکجامی ایی

 زیرا میدانم که خواهی امد

من کوروش هستم که به ایرانیان شاهنشاهی بخشید

بامن مشاجره مکن

یگانه چیزی که هنوز برای من باقی مانده است

یک مشت خاک است

که پیکر مرا پوشانده است.»

کوروش کبیر (تسخیر بابل)

  پادشاهی بابل٬ اینک ترس اورترین خصم و رقیب کوروش کبیر در شرق نزدیک بود پیرامون این بخش از کشورگشایی کوروش کبیر منابع اطلاعاتی کم نیستند٬ لیکن هم ناقص اند و هم یکطرفه. بیش از هر چیز متون میخی در دسترس اند: استوانه کوروش کبیر٬ سالنامه نبونید و مدیحه یا خطابه ستایش امیز کوروش کبیر.

  سالنامه بر این امر تاکید دارد که در زمان غیبت نبونید (که در این زمان تا سال هفتم اش در عربستان در شهر تیمه بسر مبرده است) جشن سال نو بابلی ( اکیتو ) با شکوه و عظمت سنتی مرسوم بر پا نمیشده است. در استوانه٬ نبونید به منزله یک پادشاهی بی دین معرفی شده است که تندیسهای الوهیت را به تبعید فرستاد و پرستش مردوک شاه خدایان را به فراموشی انداخت و کیشی را که مورد خواست انان نبود بر مردم تحمیل کرد. استوانه همچنین٬ نبونید را در قبال رعایایش٬ پادشاهی غیر عادل معرفی میکند: پیوسته بر شهر خود ظلم روا میداشت. هر روز...مردم را ازار داد و با قیدوبندی بی رحمانه همه را ذلیل کرد. در مدیحه نیز نبونید با همین بیان تند و خشن معرفی شده است: او متهم به همه زشتی ها و مظالم است و بالاخص اینکه جشن سال نو بابلی را از میان برده است تا کیشی را که در حران به افتخار خداوند سین بر پا میدارند٬ به جای ان بنشاند. همچنین در پیشگویی شاهانه گفته میشود که نبونید افریننده سلسله ای است که بنای حکومت خود را بر حران گذاشته است و مراسم سال نو را منسوخ و مردم اکد را تحت ستم داشته است.

  به نوشته استوانه بر میگردیم٬ میگوید که در چنین شرایطی مردمان سومر و اکد از نبونید روی برگرداندند و تضرع به درگاه مردوک بردند. مردوک را بر بابلیان رحمت امد پس انگاه شاهزاده ای یافت که مطابق خواست ان بود و دست او را گرفت. از کوروش کبیر٬ پادشاه شهر انشان نام او را به زبان راند و انگاه اسم او را با پادشاهی سراسری همراه کرد٬ با رضایت خاطر از کوروش (که کمکهایش به او امکان داد تا سرزمین گوتیوم را متصرف شود و بر مادیها پیروزی یابد.) مردوک او را به سوی بابل٬ به سوی شهر خودش٬ فرمان به رفتن داد و او را وادار کرد تا راه بابل پیش گیرد و مانند یک دوست و یک رفیق راه٬ در کنار او حرکت کرد. بنابراین٬ کوروش کبیر به عنوان برگزیده عظیم الشان خدای بزرگ بابل٬ بدون جنگ و نبرد در راس سپاهیان خویش به بابل ورود کرد و به این ترتیب٬ مردوک شهر خود٬ بابل را از فنا و نابودی رهایی بخشید و نبونید٬ همان پادشاهی را که پرستنده او نبود٬ به کوروش تسلیم کرد. مردمان بابل همه انها٬ همه سرزمین سومر و اکد٬ بلندپایگان و حاکمان٬ همگی در برابر پادشاهی او (کوروش کبیر) سر به تعظیمی تمام پایین اوردند٬ چهره هایشان روشنی یافت. در بخش دوم استوانه٬ کوروش کبیر ضمیر اول شخص به کار میبرد و بعد از معرفی مقام و مناصب خویش در دو جا تکرار میکند که او و ارتش او به صورت صلح امیز وارد بابل شده اندبعد به جزییات کارهای خداپسندانه و مقدسی که انجام داده است میپردازد و از جمله بازگرداندن تندیسهای الوهیتهایی که نبونید تبعید کرده بود اشاره میکند. همچنین سالنامه نبونید نیز اشاره میکند به



خرید و دانلود مقاله درمورد کورش کبیر


تحقیق در مورد زندگینامه امیر کبیر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 8 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

به نام خدا

زندگی نامه امیر کبیر

میرزا تقی خان امیرکبیر اهل فراهان است و دست پرورده خاندان قائم مقام فراهانی.  فراهان همچون تفرش و  آشتیان مجموعاً کانون واحد فرهنگ دیوانی و "اهل قلم" بود؛ ناحیه ای مستوفی پرور. چه بسیار دبیران و مستوفیان و وزیران از آن دیار برخاستند که در آن میان چند تنی به بزرگی شناخته شده، در تاریخ اثر برجسته گذارده اند. از این نظر میرزا تقی خان نماینده فرهنگ سیاسی همان سامان است.  

نام اصلی میرزا تقی خان، "محمد تقی" است. زادگاهش "هزاوه" از محال فراهان عراق. هنوز هم در آنجا محله ای بنام "محله میرزا تقی خانی" معروف است، و خانه پدریش نزدیک تپه "یال قاضی" شناخته می باشد. اسم او در اسناد معتبر (از جمله مقدمه پیمان ارزنةالروم، و قباله نکاح زنش عزت الدوله) "میرزا محمد تقی خان" آمده است. رقم مهر و امضای او نیز تردیدی در نام حقیقیش باقی نمی گذارد؛ بی گمان اسم "محمد" رفته رفته حذف گردیده و به ر"میرزا تقی خان" شهرت یافته است.سال تولد میرزا تقی خان را تا اندازه ای که جستجو کردیم، هیچ مؤلف خودی و بیگانه ای ثبت نکرده است. در حل این مجهول تاریخی، ما یک مأخذ اصلی و دو دلیل در تأیید آن مأخذ بدست می دهیم: زیر تصویر اصیلی که به زمان صدارت امیر کشیده اند می خوانیم: "شبیه صورت... اتابک اعظم، شخص اول ایران، امیر نظام در سن چهل و پنج سالگی". امیر از 22 ذیقعده 1264 تا 20 محرم 1268 صدارت کرد. اشعاری که در ستایش مقام تاریخی او در کنار همان تصویر نگاشته شده، و تصریح به اینکه کارهای سترگ از پیش برده است، نشان میدهد که تصویر مزبور را در اعتلای قدرت و شهرت امیر کشیده اند. و آن سال 1267 است. با این حساب و به فرض صحت رقم چهل و پنج سالگی تولد او به سال 1222، یا حداکثر یکی دو سال پیشتر بوده است .

زن دوم امیر، "ملکزاده خانم" ملقب به عزت الدوله یگانه خواهر تنی ناصرالدین شاه بود. به گفته دکتر پلاک میرزا تقی خان در زمان صدارت از زن اول خود جدا شد. عقد ازدواج با عزت الدوله روز جمعه 22 ربیع الاول 1265 انجام گرفت. ترتیب جشن عقد و عروسی را میرزا نبی خان امیرتومان (پدر میرزا حسین خان سپهسالار) بعهده داشت. عزت الدوله شانزده ساله بود. چنانکه قباله عقد زناشوئی می نماید، مهر عزت الدوله هشت هزار تومان نقد اشرفی ناصرالدین شاهی هجده نخودی، و یک جلد قرآن بود. راجع به ازدواج با عزت الدوله ضمن نامه امیر به شاه خواهیم خواند که گفته بود: "از اول بر خود قبله عالم... معلوم است که نمیخواستم در این شهر صاحب خانه و عیال شوم. بعد، به حکم همایون و برای پیشرفت خدمت شما، این عمل را اقدام کردم...." فداکاریهای این شاهزاده خانم در دوره تبعید و آخرین روزهای زندگی شوهرش، در خور ستایش است. درستی و راست کرداری از مظاهر دیگر استحکام اخلاقی اوست؛ از این نظر فساد ناپذیر بود. قضاوت وزیر مختار انگلیس این است: "پول دوستی که خوی ملی ایرانیان است در وجود امیر بی اثر است". به قول رضاقلی خان هدایت که او را نیک می شناخت: "به رشوه و عشوهً  کسی فریفته نمی شد".  دکتر پلاک اتریشی می نویسد: "پولهایی که می خواستند به او بدهند و نمی گرفت؛ خرج کشتنش شد". 

دلیر و جسور بود. پسر کربلائی قربان زمانی که به مکتب می رفت، از مخدوش تقاضای قلمتراشی کرد. چون خواهش او برآورده نشد، چنان نامه ای به قائم مقام فرستاد که او خود می گوید:"ببین چه تنبیهی از من کرده است. عجبتر اینکه بقال نشده ترازو وزنی آموخته". اگر داستانهائی که از دوران جوانی و خدمت دیوانی او آورده اند، افسانه سازی صرف هم باشند، باز روشنگر همان فطرت او هستند. او را به مناعت طبع می شناختند که از مظاهر غرور نفسانی اش بود، و به خواری تن در نمی داد. نماینده انگلیس ضمن اینکه به حیثیت خواهی و حساسیت میرزا تقی خان در روابط با بیگانگان اشاره می کند، می گوید: "هیچ گاه حاضر نیست رفتار متکبرانه کسی را تحمل کند". حتی وقتی که مورد بی مهری شاه واقع گشت و زمان عزلش فرا رسید، حیثیت پرستی خود را از دست نداد. به شاه نوشت: "اگر حقیقة مقصودی دارند، چرا آشکار فرمایش نمیفرمایند... بدیهی است این غلام طالب این خدمات نبوده و نیست و برای خود سوای زحمت و تمام شدن عمر حاصلی نمی داند. تا هر طور دلخواه شماست؛ به خدا با کمال رضا طالب آنست". 

مأموریت های سیاسی

مأموریت روسیه و ایروان

میرزا تقی خان از زمانی که منشی دستگاه قائم مقام بود تا وقتی که به صدارت رسید، به سه مأموریت سیاسی رفت. به روسیه، ایروان و به عثمانی. این سفرها از نظر ماهیت و مقام و مسئولیت او بکلی متفاوت بودند. در سفر روسیه که همراه خسرو میرزا رفت (45-1244) جوان بیست و دو ساله و در زمره دبیران بود. نه سال بعد که با ناصرالدین میرزای ولیعهد، برای ملاقات تزار روس روانه ایروان شد (1253) وزارت نظام آذربایجان را برعهده داشت. پس از شش سال که به سفارت فوق العاده ارزنةالروم برگزیده شد، با مقام وزارت، به نمایندگی مختار دولت در آن کنفرانس (63-1259) شرکت جست. 

وجهه نظر امیر را در ایجاد دارالفنون باید بدرستی بشناسیم. ذهن امیر در اینجا در درجه اول معطوف به دانش و فن جدید بود، و بعد به علوم نظامی توجه داشت. این معنی از مطالعه تطبیقی برنامه درسهای دارالفنون، و نامه های امیر راجع به رشته تدریس استادانی که استخدام شدند، روشن می گردد.  رشته های اصلی تعلیمات دارالفنون بنحوی که او در نظر گرفته بود عبارت بودند از: پیاده نظام و فرماندهی، توپخانه، سواره نظام، مهندسی، ریاضیات، نقشه کشی، معدن شناسی، فیزیک و کیمیای فرنگی و داروسازی، طب و تشریح و جراحی، تاریخ و جغرافیا، و زبان های خارجی. مدرسه هفت شعبه داشت، و پاره ای مواد مزبور مشترک بود.  در ضمن باید دانسته شود که برای فنون نظامی دستگاه تعلیماتی جداگانه ای در خود تشکیلات لشکری تعبیه نهاد، و شعبه علوم جنگی دارالفنون مکمل آن بشمار می رفت.   سنگ بنای دارالفنون در اوائل 1266 در زمین واقع در شمال شرقی ارک سلطنتی که پیش از آن سربازخانه بود نهاده شد. نقشه آن را میرزا رضای مهندس که از شاگردانی بود که در زمان عباس میرزا برای تحصیل به انگلستان رفته بود کشید؛ و محمدتقی خان معمارباشی دولت آن را ساخت. و شاهزاده بهرام میرزا به کار بنائی آن رسیدگی می کرد. ساختمان قسمت شرقی دارالفنون تا اواخر 1267 به انجام رسید و مورد استفاده قرار گرفت. بـقـیـه آن تا اوایــل سـال 1269 پایان یافت. چهار طرف مدرسه را پنجاه اطاق "منقش مذهب" هر کدام به طول و عرض چهار ذرع ساخته جلو آنها را ایوانهای وسیع بنا نمودند. در گوشه شمال شرقی تالار تئاتر احداث شد. در پشت دارالفنون کارخانه شمع کافوری و آزمایشگاه فیزیک و شیمی و دواسازی برپا نمودند. چاپخانه ای هم ضمیمه آن گردید، به علاوه کتابخانه و سفره خانه ای ساختند. در ورودی دارالفنون به طرف خیابان ارک "باب همایون" باز می شد؛ در کنونی آن در خیابان ناصریه به سال 1292 ساخته شد. مدیر روزنامه، حاجی میرزا جبار ناظم المهام کنسول سابق ایران در بغداد بود. "مباشر" روزنامه "ادوارد برجیس"ر انگلیسی، و نویسنده آن "عبدالله ترجمه نویس" بود.  روزنامه در مطبعه حاجی عبدالمحمد استاد مطبعه چی چاپ می گردید. حیف که میرزا صالح دوست دیرین امیر درگذشته بود، وگرنه هیچ کس شایسته تر از او برای کار روزنامه نبود. 



خرید و دانلود تحقیق در مورد زندگینامه امیر کبیر