لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 48
موضوع تحقیق:
نام دبیر مربوطه:
؟؟؟؟؟؟
تهیه کنندگان:
:::::::::::::ک
فروردین 85
فهرست صفحه
مقدمه و تاریخچه 2
معرفی گرایشهای روانشناسی 8
دروس عمومی و تخصصی روانشناسی کودکان استتثنائی 12
بررسی کودکان استثنائی 13
در مدرسه چه کسی از من حمایت می کند؟ 18
وضعیت مشاوره در گذشته و حال 27
دیدگاه شرع در مورد معلولیت 30
پژوهش در مورد کودکان استثنائی 35
ضمیمه 37
منابع و مآخذ 40
مقدمه و تاریخچه
عقب ماندگی ذهنی یا باصطلاحخ دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلکه در هرد دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعالیت های ذهنی در حد طبیعی نبوده اند. بخصوص از روزی که بشر زندگی اجتماعی را شروع کرده موضوع کسانی که به عللی قادر نبودند خود را با اجتماع هماهنگ سازند مطرح بوده است.
اجتماع برای مصلحت، تعصب یا سالم سازی بعضی از این افراد را تحمل کرده، عده ای را محبوس می ساخت یا به مرگ محکوم می نمود.
از مجموعه مدارک به دست آمده چنین استنباط می شود که تا قرن 18 این افراد مورد توجه و لطف نبوده و حتی پزشکان از پذیرفتن و درمان آنان خودداری می کردند. اصطلاح بیگانه یا خارجی که به فرانسه ((آدینه)) و به انگلیسی (( ایلین)) گفته می شود برای مجانین و ((الینیست)) برای روان پزشکان و پزشکان معالج این بیماران از قدیم الایام به کاررفته و این کلمات از ((آلینوس)) لغت یونانی مشتق شده است و علت آن این بوده است که عقب ماندگان ذهنی را مانند مجانین ، بیگانه از اجتماع می دانستند. اگرچه بعداً متوجه شدند که این بیماران با محیط و اجتماع بیگانه نیستند بلکه به عمل ضایعات مغزی تماس آنها با عالم خارج تغییر کرده است. بقراط حکیم یونانی نیز به ضایعات مغزی این افراد اشاره کرده و اختلالات رفتاری و کمبودهای هوشی آنها را مربوط به این نوع ضایعات دانسته است.
در قوانین روم قدیم، اسپارت ها وحتی رژیم نازی کشتن و از بین بردن افراد عقب مانده ذهنی را مجاز می دانستند . برعکس بعضی مذاهب آسیایی مانند کنفوسیوس در چین که پیروان آن معتقدند ((آنچه برای خود نمی پسندی به دیگران روا مدار)) و زرتشت در ایران مردم را تشویق می کردند که با بیماران روانی و عقب مانده ذهنی رفتاری انسانی داشته باشند و تا آن جا که ممکن است به آن ها کمک کنند. تا اوایل قرن نوزدهم کتاب یا رساله علمی قابل قبولی در زمینه ی عقب مانده ها و افراد مبتلا به اختلالات رفتاری یا باصطلاح ((ناسازگار)) نوشته نشده بود و به طوری که قبلاً نیز اشاره شد به این نوع بیماری ها جنون یا دیوانگی می گفتند.
در اواخر قرن 18 (1794) روان پزشک معروف فرانسوی که به حق او را باید بنیان گذار روان پزشکی جدید نامید به نام ((فیلیپ ئینیل)) به سرپرستی بیمارستان روانی ((بی ستد)) در پاریس که مخصوص بیماری های روانی مردان بود انتخاب شد. اولین اقدام او بازکردن زنجیر از پا و گردن بیماران بود و برخلاف تنبیه و شکنجه، که درمان بیماران روانی و عقب ماندگان ذهنی آن زمان بود، به د لجویی آنان پرداخت و برای آنان برنامه های تفریحی و گردشی در نظر گرفت.
این روش بعدها به درمان اخلاقی مشهور شد زیرا پنیل بود که زندان را تبدیل به بیمارستان کرد. انگیزه و علت تمایل پنیل برای خدمت به بیمارستان روانی این بود که یکی از دوستانش دچار کسالت روانی شد و او را به زنجیر بسته و به دارالمجانین انداختند.
فیلیپ پنیل از دیدن این منظره سخت متاثر شد و به فکر افتاد که به نحوی به این بیچارگان کمک کرده و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 48
موضوع تحقیق:
نام دبیر مربوطه:
؟؟؟؟؟؟
تهیه کنندگان:
:::::::::::::ک
فروردین 85
فهرست صفحه
مقدمه و تاریخچه 2
معرفی گرایشهای روانشناسی 8
دروس عمومی و تخصصی روانشناسی کودکان استتثنائی 12
بررسی کودکان استثنائی 13
در مدرسه چه کسی از من حمایت می کند؟ 18
وضعیت مشاوره در گذشته و حال 27
دیدگاه شرع در مورد معلولیت 30
پژوهش در مورد کودکان استثنائی 35
ضمیمه 37
منابع و مآخذ 40
مقدمه و تاریخچه
عقب ماندگی ذهنی یا باصطلاحخ دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلکه در هرد دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعالیت های ذهنی در حد طبیعی نبوده اند. بخصوص از روزی که بشر زندگی اجتماعی را شروع کرده موضوع کسانی که به عللی قادر نبودند خود را با اجتماع هماهنگ سازند مطرح بوده است.
اجتماع برای مصلحت، تعصب یا سالم سازی بعضی از این افراد را تحمل کرده، عده ای را محبوس می ساخت یا به مرگ محکوم می نمود.
از مجموعه مدارک به دست آمده چنین استنباط می شود که تا قرن 18 این افراد مورد توجه و لطف نبوده و حتی پزشکان از پذیرفتن و درمان آنان خودداری می کردند. اصطلاح بیگانه یا خارجی که به فرانسه ((آدینه)) و به انگلیسی (( ایلین)) گفته می شود برای مجانین و ((الینیست)) برای روان پزشکان و پزشکان معالج این بیماران از قدیم الایام به کاررفته و این کلمات از ((آلینوس)) لغت یونانی مشتق شده است و علت آن این بوده است که عقب ماندگان ذهنی را مانند مجانین ، بیگانه از اجتماع می دانستند. اگرچه بعداً متوجه شدند که این بیماران با محیط و اجتماع بیگانه نیستند بلکه به عمل ضایعات مغزی تماس آنها با عالم خارج تغییر کرده است. بقراط حکیم یونانی نیز به ضایعات مغزی این افراد اشاره کرده و اختلالات رفتاری و کمبودهای هوشی آنها را مربوط به این نوع ضایعات دانسته است.
در قوانین روم قدیم، اسپارت ها وحتی رژیم نازی کشتن و از بین بردن افراد عقب مانده ذهنی را مجاز می دانستند . برعکس بعضی مذاهب آسیایی مانند کنفوسیوس در چین که پیروان آن معتقدند ((آنچه برای خود نمی پسندی به دیگران روا مدار)) و زرتشت در ایران مردم را تشویق می کردند که با بیماران روانی و عقب مانده ذهنی رفتاری انسانی داشته باشند و تا آن جا که ممکن است به آن ها کمک کنند. تا اوایل قرن نوزدهم کتاب یا رساله علمی قابل قبولی در زمینه ی عقب مانده ها و افراد مبتلا به اختلالات رفتاری یا باصطلاح ((ناسازگار)) نوشته نشده بود و به طوری که قبلاً نیز اشاره شد به این نوع بیماری ها جنون یا دیوانگی می گفتند.
در اواخر قرن 18 (1794) روان پزشک معروف فرانسوی که به حق او را باید بنیان گذار روان پزشکی جدید نامید به نام ((فیلیپ ئینیل)) به سرپرستی بیمارستان روانی ((بی ستد)) در پاریس که مخصوص بیماری های روانی مردان بود انتخاب شد. اولین اقدام او بازکردن زنجیر از پا و گردن بیماران بود و برخلاف تنبیه و شکنجه، که درمان بیماران روانی و عقب ماندگان ذهنی آن زمان بود، به د لجویی آنان پرداخت و برای آنان برنامه های تفریحی و گردشی در نظر گرفت.
این روش بعدها به درمان اخلاقی مشهور شد زیرا پنیل بود که زندان را تبدیل به بیمارستان کرد. انگیزه و علت تمایل پنیل برای خدمت به بیمارستان روانی این بود که یکی از دوستانش دچار کسالت روانی شد و او را به زنجیر بسته و به دارالمجانین انداختند.
فیلیپ پنیل از دیدن این منظره سخت متاثر شد و به فکر افتاد که به نحوی به این بیچارگان کمک کرده و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
دیدگاه اسلام در مورد فقر کودکان
مبارزه با فقر کودکان در اسلام
1-مقدّمه
2- معنا و مفهوم فقر
2-1 نظر فقها در مورد مفهوم فقیر و غنی
3- انواع نیازهای ضروری ملحوظ در خطّ فقر شرعی کودکان
3-1 نیازهای ضروری اوّلیّه و شدید
3-2 رعایت شأن کودکان در فقر و غنا
4- نسبی و مطلق بودن فقر و خطّ فقر کودکان
5- چه کسانی باید فقر کودکان را برطرف کنند
5-1پدر و مادر
5-2 دولت اسلامی
5-3 نزدیکان، آشنایان و بقیه مردم
6- انعطاف پذیری خطّ فقر کودکان و عوامل تأثیرگذار بر آن
7- روش های اندازه گیری فقر کودکان
7-1- شناخت فقر کودکان از طریق خود آنها و قراین موجود
7-2استفاده از متوسّط خطوط فقر افراد جهت شناخت فقرا در شرایط خاص
7-3 تعیین خطّ فقر از طریق سهم غذا توسّط امام صادق(ع) و شناخت فقرا از طریق آن
8- عوامل اثرگذار بر فقر کودکان
نتیجه گیری و جمع بندی
مبارزه با فقر کودکان در اسلام
1- مقدّمه
در کلمات معصومین(ع) فقر پدیده ای ناگوار شمرده شده است ، پدیده ای که به طور معمول غمها را بدنبال خود می آورد،نفس انسان را پریشان و عقل را حیران می کند. فقر اگر چه کفر نیست ولی به جهت اینکه زمینه کفر را فراهم می کند، نزدیک است که کفر باشد. فقر خواری و ذلّت را بدنبال می آورد. تهیدست کوچک شمرده می شود و همچنین سخن او شنیده نمی شود و نتیجتاً منزلت او درک نمی شود، و در دیگر طرف به اندازه کفایت داشتن موجب آسودگی دل و سبکبار شدن در دنیا است. انسان بهتر است اندازه کفاف را برای خود، نزدیکان، آشنایان، برادران دینی و حتّی برای همنوعان خود از خداوند طلب کندو همچنین در صدد تأمین آن باشد. اینها برخی از کلماتی است که ائمّه(ع) در مورد مذمّت فقر و مدح کفاف بیان کرده اند.
کودکان و خصوصاً کودکان یتیم و کودکانی که فاقد والدین صالح می باشند با توجّه به اینکه هنوز نمی توانند خود را اداره و تأمین کنند و حتّی شرایط آنرا ندارند، اهمال در اداره اشان مرگ، مریضی و آسیب دیدن جدّی آنها را بدنبال دارد و آنقدر فقرشان باعث صدمات جبران ناپذیر است که قرآن کریم در مورد آنها سفارش کرده است که اکرام نکردن آنها،راندن و با قهر و غضببرخورد کردن با آنها را تکذیب دین و از گناهان کبیره ای که بر آنها وعده عذاب داده است، شمرده است و به همین جهت علی(ع) در لحظه مرگ خویش نسبت به آنها سفارش کرده است و فرموده است خداوند را در مورد آنها در نظر داشته باشید. پس برای دهنهایشان نوبت قرار ندهید (گاه سیر و گاه گرسنه اشان بگذارید) و در مقابل شما فاسد و تباه نشوند.خداوند در قرآن کریم می فرماید این انسان از امتحانات سخت الهی سربلند بیرون نمی آید مگر اینکه بندگان را آزاد کند یا مساکین خاک نشین و یتیمان قوم و خویش را در شرایط سخت اطعام کند. و در همه یا اکثر آیاتی که قرآن به مصارف مالیات زکات، خمس و فیء که عمده مصرفشان فقرا می باشند، پرداخته است، از باب تأکید به کودک یتیم که خود نوعی فقیر خاص است، اشاره کرده است.
کودکان حتّی اگر یتیم نباشند ممکن است در نتیجه فقر والدین و با عدم صلاحیّت آنها شرایطی مشابه ایتام پیدا کنند که در نتیجه آن پایه های آسیب دیده و جبران ناپذیری را تا پایان عمر به همراه داشته باشند.
قرآن کریم همچنین نسبت به اصلاح امور کودک یتیمی که مالی به ارث برده، سفارش کرده است تا آنها فقیر نشوندو به سرپرست یتیم و کسانی که با مال ایتام سر و کار دارند فرموده است به مال یتیم جز به روش نیکو، نزدیک نشوید تا اینکه به سنّ رشد و ازدواج برسند و همچنین خوردن مال یتیم را خوردن آتش دانسته است.
این بخش از بحث به فقر کودکان می پردازد، به اینکه معنا و مفهوم فقر در اسلام چیست و سپس به دنبال پاسخ دادن به سئوالاتی نظیر اینکه کدام کودک از دیدگاه شرع فقیر است؟ نیازهای مرتبط با فقر کودک چیست؟ چه کسانی باید کودکان فقیر را اداره کنند تا فقیر نمانند؟ چگونه باید فقر کودکان را اندازه گرفت ؟ و عوامل تأثیرگذار بر فقر کودک کدام است؟ می باشد.
2- معنا و مفهوم فقر
الف- فقر در معانی حاجت، نیاز و ضدّ غنا آمده است و فقیر نیز به معنای حاجتمند می باشد و همچنین از جمیع استعمالات کلمه فقر نیز بدست می آید که آن کلمه بر همه نوع حاجت و نیازی اعمّ از وجودی، علمی، اخلاقی، مادی، که در مقابل غنای وجودی، علمی، اخلاقی، مالی می باشد، اطلاق شده است. لا فقر اشدّ من الجهل یعنی هیچ فقری بدتر از فقر علمی نیست. البتّه استعمال کلمه فقر در نیاز مالی بیشتر است و چنانچه بخواهیم ریشه یابی در معنای فقر داشته باشیم، ریشه معنای فقر از فقره (شکاف و حفره) و یا فقار( ستون فقرات) گرفته شده است. مکسورالفقار یعنی کسی که ستون فقراتش شکسته شده است،ارض متفقره یعنی زمینی که در آن حفره های زیادی است. بنابراین با این لحاظ فقیر یا کسی است که در زندگی اش خلل و کمبودی وجود دارد و یا همانند کسی است که کمرش در مشکلات زندگی به خاطر نداشتن درآمد و امکانات خم شده است و در خصوص فقر کودکان می توان گفت کودکی فقیر است که مشکلات و کمبودهای زندگی به وی آسیب جدّی وارد کرده و یا در معرض آسیب است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .docx :
نماز برای کودکان
/
نماز از ارکان متعالی و از رشته های مستحکم ارتباطی میان صانع و صنع در دین مبین اسلام است. ارتباط اهل راز با خداوند، از خود دور شدن و به خداوند نزدیک شدن، همه و همه با انجام مراسم ویژه ای به نام نماز امکان پذیر است. اگر انسان بداند نماز چیست؟ آثار و نقش آن در زندگی بشری چگونه است؟ تفاوت انسان نماز گزار با انسان کاهل یا تارک نماز چیست؟ و نیز بداند که انسان می تواند هویت اصلی خویش را در ارتباط با معبود منسجم و آن را دریافت کند. غفلت از نماز را یک خسران مادی و معنوی می داند.
آری، نمازگزار خود را در دنیا بدون تکلیف و سرگردان نمی داند و با اندیشه در اهداف زندگی، مشغول برنامه ریزی برای آینده می شود. اعتقاد به خداوند را به عنوان حلال مشکلات برای رسیدن به آرامش در بحران می داند آن را تجربه و درک می کند. از سوی دیگر بی توجهی به نماز از سوی محیط و نیز خود فرد، روح طغیان گر و عصیان گر را تقویت می کند و سهل انگاری در دیگر امور را نیز خوب می داند. پیامبر اکرم(ص) می فرمودند: «کودکان خود را از کودکی به نماز وادار کنید.» و امام صادق(ع) نیز می فرمودند: «پیش از این که محوری گمراه کننده بر فرزندان غلبه کند آنها را با جریان های دینی آشنا کنید.» و هم آن که ایشان فرموده اند: «از سنین میان ۶ تا ۷سالگی، کودک را به نماز وادار کنید و در ترک آن، او را مؤاخذه کنید.»
این دستورات، اهمیت دوره نوجوانی و کودکی را در شکل گیری های مذهبی و اجتماعی یادآوری می کند. میان زندگی اجتماعی و سیاسی انسان و زندگی معنوی و فردی او تعاملی عجیب وجود دارد. به طوری که بی نمازی یک نوجوان یا جوان می تواند در دزدی، رشوه خواری و نیز اعمال ناهنجار اجتماعی مؤثر باشد و انجام این رذایل نیز بر حیات نماز و روحانیت آن، تأثیر متقابل دارد. اسلام بیش از ۱۴قرن پیش، پرچم هدایت بشریت را به دست گرفته، آنها را که خواستار سعادت هستند به زیر لوای خود فرامی خواند. اکنون که در کشور ما نوای اسلام سر داده می شود و به برکت این آئین مقدس، قدم در راه رقابت های جهانی می گذاریم، چرا برخی از افراد به ویژه جوانان به رفتارهای دینی از جمله نماز، کم رغبتی نشان می دهند! چه علتی موجب نفوذ بی رغبتی واجباتی نظیر نماز در دل جوانان و نوجوانان می شود!
در این مقاله به بررسی آثار تبلیغ کلامی صرف در دو حیطه خانواده و جامعه می پردازیم. ۱- خانواده
خانواده نهاد مقدس و امنی است که هر جامعه ای راسازمان دهی و پی ریزی می کند و سلامت و سعادت هر جامعه به داشتن کانون گرم و سالم خانواده بستگی دارد. انتقال ارزش های اخلاقی و دینی در هر جامعه در وهله اول به عهده خانواده است. در خانواده ای که میان والدین و فرزند، ارتباط فرهنگی، متزلزل می شود، فرزندان این خانواده دچار بی هویتی فرهنگی و سردرگمی می شوند. عوامل اجتماعی زیر می تواند تبلیغات مثبت برای گسترش و تعمیق نماز در جامعه را کم اثر کند : الف - اعتقاد نداشتن به تدین
درخانواده هایی که در آن ها مقوله ای به نام دین هویت ندارد، اگر فرزندی وجود داشته باشد چه انتظاری می رود که برخلاف فکر و اندیشه پدرومادرش به اموری نظیر خدا، قیامت و ... معتقد شود. عضو این خانواده از جمعیت نمازگزار، قیام، سجود و رکوع شان لذت می برد ولی باز پایش در رفتن می لنگد. انسانی که معتقد به خدا و قیامت نیست لزومی نمی بیند که شبانه روز چند نوبت نماز بخواند یا روزه بگیرد و به فکر جواب دادن به پاسخ و پرسش های قیامت هم نیست. پدر و مادر بی ایمان و بی اعتقاد کانون اصلی پرورش فرزندان بی اعتقاد هستند.
ب - توجه نکردن به مقوله تربیت اخلاقی
چه بسیار والدینی که به تربیت جسمی فرزند اهمیت می دهند اماچشم از تربیت دینی فرزندان خود پوشیده اند و اعتقاد دارند که فرزند باید آزاد باشد. پیامبر اکرم (ص) در این باره فرموده اند: «بدا به حال بچه های دوره آخرالزمان از دست پدر و مادر ایشان، به خاطر این که پدر و مادرها به فکر دنیای بچه هایشان هستند اما به فکر آخرت آنها نیستند، به فکر تأمین آتیه برای اولادشان هستند، اما به فکر تربیت صحیح، ادب و دین آنها نیستند.» بعد فرمودند: «من بری هستم از این گونه مردم و آنها هم از من بری هستند.» بنابراین هسته اولیه علت بی رغبتی جوانان، ریشه در نحوه نگرش پدر و مادر بر جنبه های رفتارهای دینی دارد.
از سوی دیگر والدینی هستند که خود، عبادات کاملی دارند اما لزومی نمی بینند که آنها را به فرزندان منتقل کنند و معتقدند که هرکس در آخرت، خود جوابگوی اعمالش است. این دسته از والدین نه فقط دنیا و آخرت فرزندان را تباه می کنند بلکه آخرت خود را هم نابود می کنند. پ - آشنا نبودن با ابزارهای کنترل
خانواده هایی هستند که خود دین دار و معتقدند و فرزندان متدینی نیز دارند اما پس از آموزش احکام، آن ها را به حال خود رها می کنند. مشغله کاری و امور منزل و اداره موجب این شکاف ارتباطی می شود. در این شرایط عضو خانواده به دور از چشم والدین دستخوش آلودگی می شود. والدین باید با دلسوزی و نظارت مستمر، عقاید و اجرای فرایض الهی را در افراد ریشه دار کنند بنابراین تذکر مداوم که آن هم دارای شرایط خاص است می تواند آموزش فرایض دینی از جمله نماز و مناجات را بهینه کند. ت - سخت گیری و خشونت
زیر فشارهای شدید و کتک قراردادن بچه ها از سوی خانواده ها، سرخوردگی زیادی نسبت به اعتقادات دینی به وجود می آورد، این احساس ناخوشایند برای اقامه ی مناسک دینی ایجاد شده تا جوانی و بزرگسالی ادامه پیدا می کند. امروزه بیش از هر چیز به ابزارهای روانی و اجتماعی جذاب، ساده و مؤثر برای اقامه نماز نیاز داریم آیا فردی که با آرامش و منطق به نماز خوانده می شود فردا که لذت عبادت را چشید به نوافل نخواهد پرداخت؟!
ث- آموزش نادرست والدین
به طور مطمئن خانواده های مسلمان با آموزش ناصواب فرزندان درباره نماز قصد ستیز با دین را ندارند اما ناخودآگاه به دین ضربه می زنند. بویژه در آموزش دین و دینداری نباید خرافات و عرف را بر احکام دین و روش های منطقی ارجحیت داد.
با جوانان نباید زیاد از عقوبت و عذاب صحبت کرد بلکه باید، بیش تر از ثواب و پاداش های شیرین گفت تا جوانان و نوجوانان جذب نماز شوند.
ه- رفتارهای نادرست
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
کند ذهنى کودکان
خطر آفرینىها
مسأله دیگرى که در رابطه با این گروه قابل طرح است، مشکل آفرینى برخى از آنهاست. عدهاى از روانشناسان نفس عقبماندگى را عامل جرم معرفى کردهاند و گفتهاند، کندذهنى مساوى با جرمآفرینى است. نظر دیگران این ادعا را رد مىکند. اساس جرم مربوط مىشود به شرایط نامساعدى که از نظر تربیت براى آنها وجود دارد. اینان آگاهىهاى لازم را ندارند، و درنتیجه تن به کارى مىدهند که عاقبت آن نامیمون است. سادهنگرى و سادهاندیشى و پرهیز از دوراندیشى و بکارگیرى خرد در این رابطه مؤثر است ( تحقیقات گدارد سهم نارسائى عقلى را در جرم بیشتر نشان مىدهد(.
اینان در مواردى آلت دست مىشوند و با اندک القاء و تملٌقى جذب رأى و نظر دیگران مىشوند و به انحرافات گوناگونى تن در مىدهند. نوع انحرافات و خطرآفرینىهایشان عبارتست از هتکناموس، دزدی، آتشزدن، خرابکردن، اعمال خلاف قانون دیگر که آنها بدون شرم و حیا مرتکب آن مىشوند. حتى در انحرافات جنسى نیز آنها شرم و حیائى از خود بروز نمىدهند
اینان بعلت نادانى آثارى از خود باقى مىگذارند و زود دستگیر مىشوند و شاید همینامر باعث مىشود که دربارهشان داورى شود، که کندذهنان مجرمند. افراد تیزهوش سعىدارند از خود آثارى برجاى نگذارند و گرفتار قانون نشوند.
علل و عوامل کند ذهنى
علل قبل از تولد
علل وراثتى
بدین معنى که فرزندان، بسیارى از صفات و ویژگىها را از والدین و اجداد خویش به ارث مىبرند. پارهاى از صفات مربوط به جنبههاى روانى و استعدادى است. کودکان هوش خود را از پدر و مادر به ارث مىبرند. این مطلب درباره بیش از ۸۰درصد مردم صادق است که اگر والدین کودن و عقبمانده باشند فرزندان آنها هم واجد همان صفات و خصایص خواهند شد
همچنین در این زمینه از کم وزیاد شدن کروموزومها، بالابودن سن مادر، ازدواج کمخونى که در برخى از شرایط احتمال بارزشدن ضایعه در آن زیاد است، موجود ژن مغلوب از همان نوع در کروموزوم که سبب تقویت و بروز مىشود باید سخن گفت. این علل و عوامل کلاً داراى جنبه ژنتیک هستند.
علل مربوط به دوران رحم
دوران حیات رحمى دورانى سرنوشتساز است. براساس پارهاى از روایات پایههاى بدبختى یا خوشبختى کودک در آن دوره گذارده مىشود. عواملى که دراین دوره براى کندذهنىها مؤثرند عبارتند از:
اعتیاد والدین به الکل که موجب مسمومیت جنین است، داروهاى شیمیائى مثل آرامبخشها، تالید ومیدها، مصرف بسیار ویتامینA (آ)، و ویتامینK (کا)، عامل ارهاش خون، بیمارى یرقان مادر در دوران حمل، ابتلاى مادر به سرخجه در سهماهه اول باردارى که باعث تخریب سلولها شده و خونرسانى را به عقب مىاندازد، فساد جفت که عامل ویروسى و باکترىها در آن دخالت دارد، هیجانات، ترسها و اضطرابات مادر در دوران حمل و سرماخوردگى شدید مادر
از دیگر موارد عفونت تبخالى در جهازتناسلی، عامل لاغرى مادر در دوران حمل، تغذیه ناکافی، بىاشتهائى عصبى و روانى مادر، ابتلاى به سفلیس، عفونتهاى ویروسى مثل اوریون، آنفلوآنزا، تبهاى شدید و بصورت حاد، ضربهها برشکم مادر، تأثیر اشعه ایکس روى تخم و نطفه در ماههاى اول و ... است.
علل مربوط به حین تولد
لحظه تولد و کیفیت آن امرى مهم و سرنوشتساز است. بخشى از مسائل آن عبارتنداز:
واردشدن ضربهٔمغزى بر نوزاد، فشار و صدمات وارده برسر، عفونتها، خفگى نوزاد در حین تولد یا قطع تنفٌس، فقدان یا کمبود اکسیژن در این مورد، ... اصولاً زمان تولد مهم است ۸ درصد نقیصههاى ذهنى مربوط به این مرحله است.
تولد نارس ( غرض آن تولدى است که وزن کودک کمتر از ۵/۲ کیلو باشد) سبب ۷۰ درصد نارسائىهاى ذهنى است زیرا سلسله اعصاب در آن رشد کافى ندارد. همچنین ضربان قلب کودک در حین تولد اگر کمتر از ۹۰ باشد نشان مىدهد که اکسیژن به مغز نمىرسد و این خود سبب نارسائىهائى ذهنى است.
علل مربوط به پس از تولد
عوامل مربوط به خود
غرض خود کودک است. کودک داراى یک محیط داخلى است. در محیط داخلى او عواملى هستند که در سرنوشت کودک مؤثرند. این عوامل عبارتند از:
عوامل غدٌهاى که مربوط مىشود به کمکارى یا پرکارى غدٌهها و از جمله عدم کفایت غده تیروئید و پاراتیروئید.
صدمه مغزى بر کودک بعلت نرسیدن اکسیژن کافى به مغز، تورم مغزی، فساد سلولهاى مغزی
عوامل طبیعى و ساختى خودش چون افتهوشى به دلایل گوناگون.
کمخونى و خشکى پوست و اختلال در استخوان که خود زمینهساز نقصان ذهنى است.
عوامل مربوط به محیط
و غرض از محیط مجموعه شرایط و عواملى است که فرد را در خود شناور کرده و تحتتأثیر قرار مىدهد. در این زمینه از عواملى مىتوان بحث کرد که عبارتنداز:
- عامل بیمارىها مخصوصاً بیمارى مننژیت، سفلیس، ضربهها، بیمارىهاى عفونتى و انگلى فقدان آنزیمها در بدن، فلج مغزی.
- عامل غذا، سوختوساز، مسمومیتها. حدود ۴ تا ۵ درصد نارسائىها مربوط به عوامل متابولیک است. مخصوصاً اختلال در سوختوساز پروتئینها و موادقندی، چربیها.
- عامل دوا مخصوصاً داروهاى حاد و مسمومکننده، آنتىبیوتیکها، هورمونهاى اضافهشده به غذاى گیاهی، مسمومیت با سرب.
- عامل محیط فرهنگى و مخصوصاً فقر فرهنگی، عدم آگاهى در القاء و تلقینها که بطور غیرمستقیم اثر مىگذارند.
- عامل عاطفى مثل عدم پذیرشها، عدم تفاهمها و جو نامساعد، طردشدگی
- عامل اقتصادی، فقر و محرومیت شدید، هوسمندى و عدمارضاء آن.