لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 88
مقدمه:
چه بسیارند کودکانی که تنها به دلیل داشتن ضعف خاص در دیکته، حساب یا روخوانی علیرغم داشتن هوش عادی، توانایی جسمی خوب و روانی سالم به دلیل شکستهای پی درپی تحصیلی برای همیشه با دنیای کتاب، مشق و مدرسه خداحافظی کردهاند. چه بسیارند استعدادهایی که بدین سان نشکفته پرپر گشته و میشوند و چه بسیارند زیانهایی که جامعة ما از این راه متحمل میگردد.
ناتوانیهای یادگیری مقولة خاص دیگری است که درحیطة کودکان استثنایی قرار دارد و درصد چشمگیری از کودکان را در بر میگیرد. ناتوانیهای یادگیری، نارساییهای یادگیری خاصی است که در صورت عدم شناسایی آن معمولاً تحقیرها، توهینها، مقایسههای نابجای خردکننده وشکستهای تحصیلی پی در پی را به بار میآورد. میلیونها کودک در سراسر جهان به اختلالات یادگیری مبتلا هستند. آنان علیرغم رشد جسمی،ذهنی، زبانی، اجتماعی، اخلاقی و عاطفی طبیعی هنگامی که به سنین مدرسه میرسند با مشکلاتی ویژه روبرو میگردند که عرصه را بر آنها تنگ میکند. اشکال بزرگ این اختلال آن است که بر خلاف نابینایی ، ناشنوایی، سرآمدی، ناسازگاری و معلولیتهای جسمی که تشخیص آن در سنین پیشدبستانی به آسانی امکانپذیر است،براحتی نمیتوان آن را در سنین پیشدبستانی تشخیص داد. کودک مبتلا به اختلال یادگیری خود نیز از این که نمیتواند در انجام تکالیف تحصیلی همانند دیگر همسالانش موفق باشد،رنج میبرد. او نیز همانند دیگر کودکان تصویری توانا و مثبت از خود ساخته است که به دلیل این اختلال و رویارویی پی در پی با ناکامیهای اصلی، فرعی تحصیلی این تصویر خدشهدار میشود واحساس حقارت درونی جایگزین آن میگردد.(حاج بابایی و دهقانی، 1372)
مسئله ناتوانیهای خاص یادگیری اخیراً به طور چشمگیری توسعه پیدا کرده و توجه متخصصان و دست اندرکاران مسائل آموزش کودکان را بیش از پیش به خود جلب نموده است، درکنار کودکان ناشنوا، نابینا و عقبمانده ذهنی کودکانی هستند که بدون اینکه ناشنوا باشند کلمات را درک نمیکنند و بعضی دیگر با اینکه نابینا نیستند اما آنچه را که میبینند درک نمیکنند. و گروهی دیگر از کودکان علیرغم آنکه از نظر ذهنی عقب مانده نبوده و همانند سایر همسالان خود هستند با روشهای معمول آموزشی قادر به یادگیری مفاهیم نمیباشند. معلمان مدارس استثنایی بسیار با این کودکان برخورد داشتهاند. که به علت ناتوانیهای خاص در یادگیری خواندن، صحبتکردن ، هجیکردن، نوشتن وحساب کردن و... در این مدارس آموزش میبینند.
تاریخچه و تعریف و فراوانی
تاریخچه:
متأسفانه تاریخچة آموزش کودکان مبتلا به ناتوانیهای خاص یادگیری بسیار کوتاه است. تا سال 1960 مشکل این کودکان تقریباً شناخته نشده بود. در این سال تلاشهایی وسیع آغاز شد و نظریات متفاوتی عنوان گردید، دستهای ناتوانیهای خاص یادگیری را معلول تنبلی کودکان خواندند، دستهای دیگر وجود ضایعة مغزی را علت این عارضه تلقی کردند. گروهی معلولیت ادراکی و گروه دیگر اختلالات عصبی را علت ناتوانی یادگیری میشناختند. آشفتگی و سردرگمی موجود چندان هم بیعلت نبود. اصولاً شناخت کودکان مبتلا به ناتوانیهای خاص یادگیری، مستلزم گذشت زمان بود. گذشت زمانی که موجبات به هم رسیدن علوم متفاوتی چون پزشکی، علوم تربیتی، روانشناسی، توانبخشی و ... درگرهگاه واحدی به نام اختلال یادگیری را فراهم کرد. در این میان پزشکی نخستین رشتهای بود که به تشخیص دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری توجه کرد. پس از آن روانشناسان به مطالعة خصوصیات این دانش آموزان پرداختند. با این وجود تا اوایل دهة 1960 کاری که در خور توجه باشد انجام نگرفته بود، به همین علت در این دهه، علمای تعلیم و تربیت نیز به جریان مذکور پیوستند و برای حل این مشکل پیشقدم گشتند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
اختلالات حرکتی در حوزه مشکلات ویژه یادگیری
**********************
در سالهای اخیر اهداف آموزشی در دو حیطه شناختی و عاطفی مورد توجه قرار گرفته و از آنها به عنوان راهنمای عملی در جهت رشد و تکامل هدف های متوالی و زنجیره ای استفاده گردیده است. اما در حیطه روانی- حرکتی طبقه بندی های عملی و کاربردی بسیار محدود بوده است.
فکر طبقه بندی اهداف تربیتی برای مطالعه آسانتر در سال 1948 توسط گروهی از متخصصان تعلیم و تربیت و سنجش در سه حیطه شناختی، عاطفی- روانی و حرکتی مطرح گردید.
کتاب اول این گروه توسط بلوم و همکاران در سال 1956 و کتاب دوم درسال 1964 توسط کرات هول و همکاران منتشر گردید. در حیطه روانی- حرکتی طبقه بندی های بسیاری ارائه گردیده است که می توان به کارهای راکسیدل (1950)، گیلفورد (1958)، سیمپسون(1966)، کیبلر و همکاران (1970) اشاره نمود. اما کارهای آنیتا.ج.هارو در این زمینه از معروفترین آنها است. این نظریه با استفاده از نظریات قبلی و شرایط رشدی تهیه گردیده است.
مطالعات بسیار حاکی از نقش حرکت وتربیت حرکتی بر جنبه های گوناگون اخلاقی، رشد اجتماعی، عزت نفس و رشد شناختی است (کاشف مجتهدی1372).
از سوی دیگر تحقیقات نشانگر ان است که کودکانی که از رشد حرکتی خوبی برخوردارند در یادگیری دریافت بیشتری دارند، لذا برنامه ریزی در جهت شکل دهی برنامه های حرکتی و ورزشی و آموزشی- حرکتی در سنین پیش دبستانی و دبستانی در جهت رشد همه جانبه و تعدیل رفتاری کودکان بسیار موثر است (فرخنده مفیدی1372).
قابل ذکر است که نقطه تمرکز تمرینات و آموزش ها بر سه سطح اولیه یعنی: حرکات انعکاسی، حرکات اساسی بنیادی و بالاخره، سطح سوم یعنی توانایی های ادراکی است که با توجه به شرایط خاص سنی مراجعین به مراکز مشکلات ویژه یادگیری در نظر گرفته می شود.
تنوع و گستردگی تمرینات و آموزش بسیار زیاد بوده و به توانائی ها و علائق و تجربیات فردی درمانگران وابسته است. اما آنچه مهم است وجود یک چهارچوب کلی در جهت تدوین و برنامه ریزی این آموزش ها است.
جدول شماره (2-2) طبقه بندی حیطه روانی- حرکتی: سطوح طبقه بندی و پاره سطحهای آن
پاره سطحها
سطوح
تعاریف
فعالیت رفتاری
10-1 قطعه ای
20-1 بین قطعه ای
30-1 فراقطعه ای
0-1 حرکات انعکاسی
رفتارهای غیرارادی که در پاسخ بعضی از محرکات به کار گرفته می شوند.
تاشدن، بازشدن، کشیدگی، سازگاری، حالات تن
10-2 جنبشی
20-2 غیرجنبشی
30-2 دستکاری
0-2 حرکات اساسی بنیادی
پیش نیاز: فعالیتهای سطح اول الگوهای حرکتی ذاتی که از ترکیب چند حرکت انعکاسی به وجود آمده و پایه اصلی حرکات مهارتی پیچیده را تشکیل می دهند.
10-2 راه رفتن- دویدن، پریدن، سربدن، لی لی کردن، غلت خوردن و بالا رفتن
20-2 فشار دادن، کشیدن، جنبیدن، خم شدن، کش آمدن، دولا شدن، پیچ و تاب خوردن
30-2 حمل کردن، دستکاری کردن، چسبیدن، با حرکات انگشت چنگ زدن
10-3 تمیز حس حرکتی
20-3 تمیز بصری
30-3 تمیز شنوایی
40-3 تمیز لمسی
50-3 تواناییهای هماهنگی
0-3 توانایی های ادراکی
پیش نیاز: فعالیتهای سطوح اول و دوم تعبیر محرکهایی که از حواس مختلف دریافت می شوند. این امکان را فراهم می سازند تا فرد خود را با محیط سازگار سازد.
بازده تواناییهای ادراکی در همة حرکات معنی دار قابل مشاهده می باشد.
مثالها: شنوایی- دنبال نمودن دستورات کلامی- بصری- تعقیب نمودن یک توپ متحرک
حس حرکتی- ایجاد سازگاری بدنی برای حفظ موازنه و تعادل
حس لمسی- تشخیص پارچه از طریق لمس کردن.
هماهنگی- طناب بازی، ضربه زدن به توپ و گرفتن اشیاء
10-4 قدرت تحمل بدن
20-4 نیرومندی
30-4 انعطاف پذیری
40-4 چابکی
0-4 تواناییهای جسمانی
خصوصیات عملی نیروی ارگانیک بدن که برای رشد و تکامل حرکات مهارتی پیشرفته لازم هستند.
همة فعالیتهایی که انجام آنها مسلتزم کوشش زیاد در زمانی طولانی است نظیر دوهای استقامت و شناهای طولانی. همه فعالیتهایی که به تمرین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
اختلالات حرکتی در حوزه مشکلات ویژه یادگیری
**********************
در سالهای اخیر اهداف آموزشی در دو حیطه شناختی و عاطفی مورد توجه قرار گرفته و از آنها به عنوان راهنمای عملی در جهت رشد و تکامل هدف های متوالی و زنجیره ای استفاده گردیده است. اما در حیطه روانی- حرکتی طبقه بندی های عملی و کاربردی بسیار محدود بوده است.
فکر طبقه بندی اهداف تربیتی برای مطالعه آسانتر در سال 1948 توسط گروهی از متخصصان تعلیم و تربیت و سنجش در سه حیطه شناختی، عاطفی- روانی و حرکتی مطرح گردید.
کتاب اول این گروه توسط بلوم و همکاران در سال 1956 و کتاب دوم درسال 1964 توسط کرات هول و همکاران منتشر گردید. در حیطه روانی- حرکتی طبقه بندی های بسیاری ارائه گردیده است که می توان به کارهای راکسیدل (1950)، گیلفورد (1958)، سیمپسون(1966)، کیبلر و همکاران (1970) اشاره نمود. اما کارهای آنیتا.ج.هارو در این زمینه از معروفترین آنها است. این نظریه با استفاده از نظریات قبلی و شرایط رشدی تهیه گردیده است.
مطالعات بسیار حاکی از نقش حرکت وتربیت حرکتی بر جنبه های گوناگون اخلاقی، رشد اجتماعی، عزت نفس و رشد شناختی است (کاشف مجتهدی1372).
از سوی دیگر تحقیقات نشانگر ان است که کودکانی که از رشد حرکتی خوبی برخوردارند در یادگیری دریافت بیشتری دارند، لذا برنامه ریزی در جهت شکل دهی برنامه های حرکتی و ورزشی و آموزشی- حرکتی در سنین پیش دبستانی و دبستانی در جهت رشد همه جانبه و تعدیل رفتاری کودکان بسیار موثر است (فرخنده مفیدی1372).
قابل ذکر است که نقطه تمرکز تمرینات و آموزش ها بر سه سطح اولیه یعنی: حرکات انعکاسی، حرکات اساسی بنیادی و بالاخره، سطح سوم یعنی توانایی های ادراکی است که با توجه به شرایط خاص سنی مراجعین به مراکز مشکلات ویژه یادگیری در نظر گرفته می شود.
تنوع و گستردگی تمرینات و آموزش بسیار زیاد بوده و به توانائی ها و علائق و تجربیات فردی درمانگران وابسته است. اما آنچه مهم است وجود یک چهارچوب کلی در جهت تدوین و برنامه ریزی این آموزش ها است.
جدول شماره (2-2) طبقه بندی حیطه روانی- حرکتی: سطوح طبقه بندی و پاره سطحهای آن
پاره سطحها
سطوح
تعاریف
فعالیت رفتاری
10-1 قطعه ای
20-1 بین قطعه ای
30-1 فراقطعه ای
0-1 حرکات انعکاسی
رفتارهای غیرارادی که در پاسخ بعضی از محرکات به کار گرفته می شوند.
تاشدن، بازشدن، کشیدگی، سازگاری، حالات تن
10-2 جنبشی
20-2 غیرجنبشی
30-2 دستکاری
0-2 حرکات اساسی بنیادی
پیش نیاز: فعالیتهای سطح اول الگوهای حرکتی ذاتی که از ترکیب چند حرکت انعکاسی به وجود آمده و پایه اصلی حرکات مهارتی پیچیده را تشکیل می دهند.
10-2 راه رفتن- دویدن، پریدن، سربدن، لی لی کردن، غلت خوردن و بالا رفتن
20-2 فشار دادن، کشیدن، جنبیدن، خم شدن، کش آمدن، دولا شدن، پیچ و تاب خوردن
30-2 حمل کردن، دستکاری کردن، چسبیدن، با حرکات انگشت چنگ زدن
10-3 تمیز حس حرکتی
20-3 تمیز بصری
30-3 تمیز شنوایی
40-3 تمیز لمسی
50-3 تواناییهای هماهنگی
0-3 توانایی های ادراکی
پیش نیاز: فعالیتهای سطوح اول و دوم تعبیر محرکهایی که از حواس مختلف دریافت می شوند. این امکان را فراهم می سازند تا فرد خود را با محیط سازگار سازد.
بازده تواناییهای ادراکی در همة حرکات معنی دار قابل مشاهده می باشد.
مثالها: شنوایی- دنبال نمودن دستورات کلامی- بصری- تعقیب نمودن یک توپ متحرک
حس حرکتی- ایجاد سازگاری بدنی برای حفظ موازنه و تعادل
حس لمسی- تشخیص پارچه از طریق لمس کردن.
هماهنگی- طناب بازی، ضربه زدن به توپ و گرفتن اشیاء
10-4 قدرت تحمل بدن
20-4 نیرومندی
30-4 انعطاف پذیری
40-4 چابکی
0-4 تواناییهای جسمانی
خصوصیات عملی نیروی ارگانیک بدن که برای رشد و تکامل حرکات مهارتی پیشرفته لازم هستند.
همة فعالیتهایی که انجام آنها مسلتزم کوشش زیاد در زمانی طولانی است نظیر دوهای استقامت و شناهای طولانی. همه فعالیتهایی که به تمرین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
روشهای یادگیری ریاضی
خواستن و توانستن
ریاضیات ، تکیه بر اندیشه و عقل آدمی دارد و سروکارش با استدلال منطقی است و هر انسانی ، ولو با استعدادی نه چندان درخشان ، میتواند با یاری جستن از اندیشه ، عقل و استدلال خود ، به ریاضیات دست یابد و آن را فرا بگیرد. در مرحله کنونی ، کسی از دانشآموزان ما نمیخواهد، ریاضیدان باشد و نایافتههای ریاضی را بیابد (گرچه رسیدن به چنین مرزی هم ، ناممکن نیست). از ما میخواهند، چیزهایی را یاد بگیریم که صدها سال پیش پیدا شده و در طول سدههای متوالی سوهان خورده و به صورتی شفاف و قابل درک به ما رسیدهاند. شاید شعر گفتن کار سادهای نباشد، ولی هر کس میتواند یاد بگیرد، شعر حاضر و آماده دیگران را ، چگونه بخواند: در کجاها مکث کند، روی چه واژههایی تکیه کند. کجا صدای خود را اندکی بالا ببرند و کجا اندکی پایین بیاورد و البته ، به شرطی میتوان غزل حافظ و یا رباعی خیام را درست و بیعیب بخواند که معنای آن را به خوبی درک کرده باشد. و این ، کار دشواری نیست: همت و غیرت میخواهد و اندکی صرف وقت ، تجربه نشان داده است، هر کسی (به شرطی که به مفهوم واقعی کلمه ، عقب افتادگی ذهنی نداشته باشد)، میتواند ریاضیات دبیرستانی را بخوبی فرا بگیرد و بر جنبههای مختلف آن مسلط شود؛ تنها شرط رسیدن به چنین موفقیتی "خواستن" است. هرکسی میتواند ریاضیات را یاد بگیرد، به شرطی که بخواهد.
دفتر خاطرهها
دفتری انتخاب کنید و در صفحه اول آن بنویسید: "دفتر خاطرهها علمی و فرهنگی" و بعد هر وقت به مطلب تازه و جالبی برخوردید (هرچه و در هر هر زمینهای) در آن ثبت کنید. ساعت و روزهای متوالی ، روی مسالهای (و مثلا ، یک مساله ریاضی) اندیشیدهاید، راهها و روشهای مختلف را آزمایش کردهاید، با مراجعه به کتابهای مختلف درسی و غیر درسی ، برای رفع مشکل خود را به جستجو پرداختهاید، ... ولی مساله تسلیم نمیشود. شاید یک معماست و یا شاید با طرح آن ، خواستهاند شما را دست بیندازند... ولی یکباره ، و اغلب ناگهانی ، اندیشهای به ذهنتان میرسد، اندیشهای تازه ... قلم را روی کاغذ میگذارید و آزمایش میکنید، مساله حل میشود ... ممکن است هرگز چنین اندیشهای (که منجر به حل مساله بشود) به ذهن شما نرسد، ولی از زبان معلم ، یا در یک کتاب آشنا و یا به طریق دیگری ، با راه حل آن آشنا شوید ... سپس متوجه میشوید پس راهحل آن ، چنین بود . چقدر جالب! ... این یک خاطره علمی است و باید در دفتر خود یادداشت کنید. اول تاریخ بگذارید و بعد تمام ماجرا را شرح دهید. صورت مساله چیست؟ چه کسی آن را به شما داده و یا در کدام کتاب دیدهاید؟ چند ساعت یا چند روز با آن مشغول بودهاید؟ ... و سرانجام راهحل را بیاورید و در ضمن یادآوری کنید، این راهحل را چگونه و از کجا بدست آوردهاید.
واژهنامه ریاضی
میبینید، حتی در سادهترین موضوعها ، اگر معنا و تعریف درست واژهها را ندانیم، ممکن است دچار چه گمراهیهایی بشویم! شما معمولا ، ضمن عملهایی که انجام میدهید، اغلب از این جملهها استفاده میکنید: "معلوم و مجهول میکنیم" ؛ "طرفین وسطین میکنیم" ؛ "دور در دور ، نزدیک در نزدیک" ؛... این جملهها ، بخودی خود ، هیچ معنایی ندارند؛ آنها را روی کاغذ بنویسید و به کسی نشان دهید که با زبان فارسی آشناست، ولی ریاضیات نمیداند. بدون تردید ، به شما خواهد گفت: این جملهها بیمعنیاند؛ "طرفین وسطین میکنیم" ، هیچ معنای روشنی ندارد. اصلا "طرفین" یا "وسطین" یعنی چه؟ سفارش ما این است" هرگز از این گونه جملات استفاده نکنید. سعی کنید، معنای ریاضی عملی را که انجام میدهید، برای خودتان روشن کنید و بعد ، چیزی را بر زبان بیاورید که معرف آن عمل ریاضی باشد. شما ، عمل را درست انجام میدهید، ولی معنای آن را نمیدانید، یعنی نمی دانید از کدام عمل ریاضی ، به چه دلیل و با چه شرطی استفاده میکنید. مثلا عمل "طرفین وسطین کردن" را این گونه بیان میکنیم: اگر دو نسبت هندسی برابر داشته باشیم:
و و
با یک تناسب هندسی سروکار داریم، که میتوان آن را این طور هم نوشت:
a.d=b.c
چرا باید شک کرد و در کجا و چگونه؟
اگر قرار باشد، ضمن مطالعه درسهای ریاضی ، یا ضمن گوش دادن به درس معلم و یا بعد از آن که مسالهای را حل یا قضیهای را ثابت کردیم، همچنان در "شک" باقی بمانیم و فرض را بر این بگیریم که ممکن است همه اینها نادرست باشند، آیا اعتماد خود را نسبت به ریاضیات (و بطور کلی دانش) از دست نمیدهیم و دچار نوعی سرگردانی فکری نمیشویم، ... اگر "شک" نبود، ریاضیات ، در همان مرحلههای نخستین خود منجمد میشد. و البته ، نه تنها ریاضیات ، که معرفت و فرهنگ آدمی رشد نمیکرد و در همان شرایط ابتدایی خود باقی میماند. اگر به نظریه ارسطو ، درباره سقوط آزاد جسم شک نمیکردند و کسانی پیدا نمیشدند که جرات کنند و بگویند "ممکن است، معلم اول و استاد بزرگ ، اشتباه کرده باشد" قانونهای سقوط آزاد جسم کشف نمیشد.
روش یادگیری در کلاس
وقتی در کلاس ، جذب سخنان دبیر خود شدهاید و همه "هوش و حواس" شما متوجه حرفهای اوست، تقریبا هیچ صدای دیگری را نمیشنوید، در حالی که سروصدای کم و بیش یکنواخت بازی بچهها در حیاط مدرسه و یا عبور اتومبیلها در خیابان ، به طور دایم وجود دارد. ولی اگر به سخنان دبیر خود بیعلاقه باشید، با آن که موجهای حاصل از صدای او به گوش شما میرسد، آنها را نمیشنوید. در زبان فارسی ضربالمثل جالبی وجود دارد که: "با یک دست نمیتوان دو هندوانه برداشت". یعنی به طور هم زمان و با هم ، نمیتوان دو کار را انجام داد. همین اصل روانشناسی است که باید ضمن یادگیری ، مورد توجه قرار گیرد. به چه منظور به مدرسه میروید؟ چرا در کلاس درس حاضر میشوید؟ مگر نمیشود، آن چه را که میخواهید و علاقهمندید، ضمن مطالعه و پیش خود به دست آورید؟
حقیقت این است که همه چیز را نمیتوان در کتاب درسی و یا کتاب دیگر پیدا کرد. گذشته از این ، ضمن پرسشهای دانشآموزان و یا بیانهای درست و نادرستی که از زبان دانشآموزان جاری میشود، خیلی چیزها میتوان آموخت.
هنوز عادت نشده است که معلمان و نویسندگان کتابهای درسی یا کمک درسی ، سعی کنند همه تجربههای دوران
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
مقدمه :
« براستی که دلها خسته می شوند همان طور که بدنها خسته می شوند پس نوبرانه ها و تازه یافته ها ی حکمت را برای این دل ها بجویبد ».
حضرت علی (ع )
آینده ای که امروز پیش بینی می شود از راه خواهد رسید اگر ما بدانیم که آینده چگونه باید باشد می توانیم بر آن تأثیر بگذاریم ، فرزندان ما در کلاس های درس از روشهایی بهره می گیرند که پنجاه سال پیش بکار می رفت و اگر ما آنان را برای آینده آماده کنیم باید درک درستی از روشهای آموزشی نوین پیدا کنیم « پس در اینجا به برسی دو شیوه نوین تدریس می پردازیم » .
1 – آموزش و پرورش به شیوه پیشرو
2- یادگیری مشارکتی
نخست به برسی آموزش و پرورش پیشرو می پردازیم
این نظام که بر بنیان علم روان شناسی ، جامعه شناسی ، اصول یادگیری و تدریس استوار است ، نقش اصلی و اساسی را در فرایند آموزش و یادگیری را به عهده دانش آموزان می گذ ارد . همه برنامه ها و فعالیتها ی آموزشی آن با توجه به نیازها، علایق و توانایی های فراگیرندگان در هر دوره سنی تهیه و اجرا می شود در این دیدگاه یادگیری عبارت است از : « ایجاد تغییرات نسبتاً ثاب در رفتار بالقوه یادگیرنده مشروط بر این که این تغییر بر اثر اخذ تجربه حاصل شده باشد ، نه این که حاصل عواملی چون خستگی ، استعمال داروها و تغییرات ناشی از بلوغ باشد .»
منظور از تغییر رفتار در اثر تجربه ، تغیراتی است که در اثر برخورد و تعامل فرد با محیط در طرز تفکر ، عادتها ، تمایلات و اطلاعات وی روی می دهد همان که ملاحظه می شود در این تعریف به نقش تجربه و فعالیت یادگیرنده در جریان یادگیری اهمیت داده شده است در نتیجه نقش علم در فرایند تدریس به کمک یادگیرنده است تا بتواند تغییرات مطلوب را در رفتار خود بوجود آورد .
معلم می کوشد شرایطی فراهم آورد که دانش آموزان به طور فعال در جریان آموزش شرکت داشته باشند او برای این کار به طور اصولی و برنامه ریزی شده عمل می کند برای هر جلسه آموزش طرح درس مناسبی تهیه می کند که در آن هدف های اصلی درس ، هدفهای جرئی و هدفهای رفتاری مشخص شده اند . معلم با توجه به هدفهای تنظیم شده می داند که در نهایت می خواهد چه تغییراتی را در رفتار فراگیران به وجود آورد و دانش آموزان نیز می دانند که در پایان درس معلم چه انتظاری از آنها دارد .
معلم به عوامل مؤثر در یادگیری دقیقاً توجه دارد و در جریان تدریس خود آنها (دانش آموزان ) را بکار می گیرد . او کاملاً آ گاه است که میان دانش آموزان از نظر توانایی های جسمی ، عقلی و عاطفی تفاوت وجود دارد ، به همین سبب مورد آموزشی و روش تدریس خود را به گونه ای انتخاب و سازماندهی می کند که با توانایی ها و قدرت یادگیری آنان هماهنگی داشته باشد او مرتباً دانش آموزان خود را زیر نظر دارد و از طریق مطالعه وضعیت خانوادگی ، سابقه تحصیلی و مشاهده رفتار طبیعی آنها می کوشد مشکلات تربیتی و آموزشی آنان را کشف و برای رفع آن ها چاره جویی کند .
در این نوع آموزش ، معلم به یادگیری ها و تجربیات قبلی دانش آموز که پایه و اساس یادگیری های جدید او را تشکیل می دهند ، توجه دارد . به همین سبب قبل از تدربس هر درس به نوعی به ارزشیابی تشخیصی می پردازد تا کیفیت رفتار ورودی و میزان آمادگی دانش آموزان را برای یادگیری درس جدید معین کند . چنانچه نتایج حاصل از این کار معلوم کند دانش آموزان پیش دانسته های لازم را برای یادگیری درس جدید ندارند ، به تمرین و تکرار درس گذشته یا مطالبی می پردازد که برای یادگیری درس جدیدضروری بنظر می رسد . همان طور که گفته شد در آموزش پیشرو ، معلم در روند آموزش نقش راهنما و تسهیل کننده دارد . در نتیجه روشهایی را برای تدریس خود انتخاب می کند که در آن ها فرصت های مناسب برای انواع فعالیتها ی یادگیری ماند :
بحث و گفتگو
انجام آزمایش
حل مسأله
پژوهش
گزارش درسی
و ... پیش بینی شده باشد چنین معلمی به منظور تأ مین محیط آموزشی مناسب و فراهم آوردن شرایط بهتر یادگیری ، از وسایل و مواد آموزشی گوناگون مانند انواع تصویرها ؛اسلایدها ، چارتها ، پوسترهای آموزشی ، وسایل آزمایشگاهی ، نوارهای صوتی و فیلم های آموزشی و نظایر آن ها کمک می گیرد .
او می داند به کارگیری چنین وسایلی نه تنها جریان یادگیری را تسهیل می کند ، بلکه شوق و انگیزه فراگیرندگان را به مطالب و مفاهیم درسی افزایش می دهد . افزون بر این معلم تلاش می کند با ارائه مثال و شواهد عینی مطالب و مباحث آموزشی را به زنگی روزمره دانش آموزان پیوند بزند و با طر ح پرسش های