واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد سبزوار 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

سبزوار

شهرستان سبزوار واقع در غرب استان خراسان رضوی با 17718 کیلومتر مربع مساحت از شمال با شهرستانهایث جاجرم و اسفراین در خراسان شمالی، از شرق با نیشابور، از جنوب با شهرستان کاشمر، خلیل آباد و بردسکن و از مغرب به استان سمنان محدود می گردد. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری این شهرستان دارای هفت بخش بنامهای مرکزی، جغتای، جوین، روداب، خوشاب، داورزن و ششتمد، هفت شهر و 27 دهستان است. کوههایق جغتای عامل جدائی دشت جوین از جلگه اصلی سبزوار بوده و در جنوب آن نیز کوه میش قرار دارد. به تغبیر دیگر سبزوار محصور در میان ارتفاعات شمالی و جنوبی است. چهره منطقه شرقی و شمالی این شهرستان کوهستانی و دارای اقلیمی معتدل و در قسمتهای جلگه ای با هوای گرم همراه است. تنها دو رشته رودخانه در فصلی به نام (کال شور) در این ناحیه وجود دارد که سیلابهای دشت جوین و دشت سبزوار را به نمکزارهای کویر هدایت می کند.

SITUATION AND GEOGRAPHICAL SPECIRCATIONS

Sabzevar has been located on the west of Khorassan and restricted to Jajarm and Isfarayen in northern Khorassan and to Neyshaboor in east and Kashmar and Bardaskan in south and Semnan Province in west. Based upon the last divisions of the country, this city has seven districts named Markazi,Joghtay, Jovein,Roodab, Khooshab,Davarzan and Sheshomtad, 7 towns and 27 villages. Joghtay Mountains is a separation factor between Jovein plain and Sabzevar plain and Mish Mountain is also placed on the south. In other words, Seabzevar is surrounded by northern and southern mountains. The east and north areas of this city is mountain and it climate is temperate. There are two seasonal rivers named Kal Shoor that conducts flood water of Jovein plain and to salt desert.

پیشنه ی تاریخی

به استناد قرائن باستان شناسی، محوطه های کهن این ناحیه به صورت زیستگاه های وسیع حداقل در هزاره سوم پیش از میلاد را در بر می گیرد و از طرفی نشانگر ارتباط فرهنگی ساکنان آن با اقوام متمدن در ایران مرکزی، سیستان و آسیای میانه است. در دوره تاریخی جوین و سبزوار جزء قلمرو پارتیان بوده و وجود آتشکده آذربرزین مهر اهمیت تاریخی و مذهبی این منطقه را در دوره ساسانی نشان می دهد. سبزوار که در گذشته بیهق نامیده می شود در دوران اسلامی شاهد حوادث و تهاجمات بی شماری بوده است. ابتدا خسروگرد مرکز ولایت بیهق بود و از سدهای میانی این دوره جای خود را به قصبه سبزوار داد. مهمترین رویداد این ولایت حمله غزها در دوره غزنوی و سلجوقی و پس از آن به سال 617 ه.ق یورش سپاهیان مغول به این ناحیه بود تا اینکه بیداد ایلخانان و دست نشاندگان آنها در اواخر سال 736 ه.ق موجب قیام گروهی به نام (سربداران) گردید.

SITUATION AND GEOGRAPHICAL SPECIRCATIONS

By virtue of archeology evidences, the old yard of this area as a living place are referred to third thousand BC. Moreover, it indicates the cultural relation between its residents and polite nations in center of Iran, Sistan and middle Asia In historic period, Jovein and Sabzevar is a part of Partian domain. Theie is a historical fire altar named Azathar Zin mehr that belongs to Sasani period .Sabzevar that called Beyhagh before has had many attacks and events in Islamic period. At first Khosro gerd is the center of Beyhagh. One of the most important events is Ghaz attacks in Saljooghi and Ghaznavi periods in 617 Hria and Moghol attacks to this area. Ilhkanan revolution cause to people’s insurrection named Sarbedaran.

مسجد جامع سبزوار

مسجد جامع سبزوار با مساحتی حدود چهار هزار متر مربع مشتمل بر ایوانهای قبله و شمالی، صحن، شبستان و رواق در حاشیه جنوبی خیابان بیهق این شهر واقع است. بنا برا شواهد معماری بخشهایی از این بنا در طول زمان بازسازی و مرمت شده است. در ضلع جنوبی ایوان قبله محراب قرار دارد بر بالای آن کتیبه ای به تاریخ 1292 ه.ق و بر راس این ایوان دو مناره آجری دیده می شود. در طرفین این قسمت شبستانهای با طاق ضربی بلند با بنای ایوان جنوبی ایجاد شده است. در دالان سمت شرقی ایوان شمالی مسجد گکتیبه هایی بصورت سنگ نوشته از دوران صفویه با تاریخهای 979 و 1136 ه.ق درباره مراعات سکنه سبزوار و دستوری از شاه طهماسب صفوی ثبت می باشد. از عمده تزئینات مسجد جامع سبزوار کاشی هفت سنگ و کاشیکاری خشتی است. این بنا بر ویژگیهای معماری سده هشتم هجری را نشان می دهد.

SABZEVAB COMPREHENSIVE MOSQUE

Sabzevar Comprehensive Mosque, 4000Sqm, contains northern porches, yards, dormitory that located on southern side of Beyhagh Street. Based upon architectural evidences, some sections of this building have been repaired during time. There is an altar on the south side of the kiblah porch and friezes on the top of it dated 1292 Hejira and there are two brick minarets on its summit and dormitories with high arch have been made in two sides simultaneously. There are friezes in petroglyph in east corridor of northern porch. One of the most important decomtions of Sabzevar Comprehensive Mosque is till works. This building shows the architectural specifications of eighth century.

بنای مصلی سبزوار

این بنای آجری در حاشیه شرقی شهر سبزوار مصلی شهر در قرن گذشته بوده است که جهت برگزاری نمازهای جمعه و اعیاد مورد استفاده قرار می گرفته و مشتمل بر چهار



خرید و دانلود تحقیق در مورد سبزوار 10 ص


تحقیق در مورد خوارزمشاهیان 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

خوارزمشاهیان :

جد بزرگ خوارزمشاهیان، غلامی ترک نژاد به نام نوشتکین بود. او نه فرزند داشت و پسر ارشد او قطب الدین محمد نام داشت. در سال 491 قطب الدین محمد از طرف سلطان سنجر سلجوقی، حاکم خوارزم شد و لقب خوارزمشاه گرفت و مدت سی سال به همین منوال گذشت تا اینکه وفات کرد و بعد از او پسرش اتسز جانشین وی شد.

این واقعه در سال 521 هجری قمری رخ داد. او در کنار سلطان سنجر در جنگ ها شرکت میکرد و حتی او را یکبار از مرگ نجات داده بود، قدر و ممنزلتش در نظر وی فزونی یافت. در این میا بزرگان و امراء کشور چون توجه سلطان را به استز می دیدند، منتظر بودند که او را از بین ببرند و همین امر باعث شد که از سلطان اجازه بگیرد تا به خوارزم بازگردد. سلطان با رفتن او موافقت کرد و هنگامی که اتسز پایتخت را ترک می کرد، سلطان سنجر در حضور نزدیکان گفت ((پشتی است که باز روی آن نتوان دید)) وقتی جماعت از امیر پرسیدند با این حال چرا با رفتن او موافقت کردی، در جواب گفت : او بر گردن ما حق زیادی دارد. در این اوضاع، اتسز به خوارزم برگشت و دشمنی و تمرد خود از سلطان سلجوقی را اعلام کرد به گونه ای که سلطان صف‌آرایی کرد اما چون دید که نمی تواند مقاومت کند،‌از جنگ روی گردان شد و گریخت. ولی پسرش آتلیغ به دست سنجر دستگیر شده و به قتل رسید. با فرار اتسز سلطان سنجر برادرزادة خود رسلیمان ب محمد را به عنوان حاکم خوارزم تعیین کرد و خود را به خراسان مراجعت نمود. پس از مراجعت سنجر، مجدداً اتسز به خوارزم آمده، عامل سنجررا اخراج نمود و چون سلطان سنجر در سال 536 از قراختائیان شکست خورد، یاغی گری را اتسز بیشتر شد و شرایطی پدید آورد که سلطا قصد سرکوبی او را نمود. بار دیگر اتسز با هدایا و تملق گویی به خدمت رسید و مورد عفو قرارگرفت،‌ولی همچنان به حیله ها و خودسری خود ادامه می داد و دست از اعمال سابق خود برنمی داشت و حتی ادیب صابر شاعر معروف و نمایندة سلطان سنجر که در نزد اتسز بود متوجه شد که او قصد دارد به وسیلة دو نفر از فدائیان اسماعیلی،‌سلطان سنجر را به قتل برساند لذا طی پیامی، مطالب را برای سلطان فرستاد و سلطان آن دو نفر را دستگیر کرده و اعلام نمود. وقتی اتسز، جریان را مطلع شد، دستور داد صابر را در آب جیحون غرق کردند.

سنجر در سال 546 به طرف خوارزم حرکت کرد و قلعة هزار اسب را گرفت و پس از 2 ماه که آنجا را محاصره کرد، خوارزم را نیز گرفت. اتسز با تقدیم هدایای خود و اظهار ندامت و پیشمانی از سلطان عفو خواست و سلطان هم پذیرفت.

درسال 547 سلطان سنجر به دست غزه ها اسیر شد و اسارتش به طول انجامید. اتسز به بهانة کمک به سلطان سنجر و در اصل جهت تسخیر خراسان با سپاهیانش حرکت نمود. او قصد داشت قلعة آمویه را تصرف کند اما با مقاومت قلعه دار /انجا مواجه شد. لذا کسی را نزد سلطان سنجر فرستاد و تقاضا کرد آن ناحیه را به او واگذار نماید. سلطان پیام داد در صورتی که ایل ارسلان را جهت کمک به او روانه کند،‌با آن خواسته موافقت خواهد نمود.

اتسز با خواهر زادة سلطان سنجر موسوم به رکن الدین محموود هم دست شد، زیرا دسیسه هایی در سر داشت. ولی سنجر از اسارت خلاص شد و نقشة آنها برملا شد و سرانجام در سال 551 اتسز در حدود نساء درگذشت.

ایل ارسلان در زمان پدرش به پایتخت رسید، متوجه شد برادرش سلیمان شاه قصد دارد علیه او عصیان نماید. لذا او را زندانیکرد و در سوم رجب 551 رسماً بر تخت سلطانت نشست.



خرید و دانلود تحقیق در مورد خوارزمشاهیان 10  ص


تحقیق در مورد حضور شرع در ظهور بنا 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

« هو المصور»

حضور شرع در ظهور بنا

(مسجد جامع اردستان)

پیام فاهمی*

مقدمه :

در هر قوم و ملیّتی، معمار به عنوان شخصی فرهنگی، اجتماعی و معماری بعنوان نمادی از فرهنگ و مذهب، همیشه مطرح بوده است. نقل است از دکتر اکبر زرگر1 که : « معماری تجلی فرهنگ جاری است. » معماری گذشته ما نیز کوله بار فرهنگ و آیین گذشتگان ما را در جامعه امروزی بدوش می کشد.

معماری و مکان مصنوع آدمی هر لحظه در حال تغییر و تحول است. مکان با گذر زمان تغییر می کند و در هر دوره فرهنگ خاص خود را به وجود می آورد. فرهنگ و مذهب و معماری متعلق به آنها ناخودآگاه ذهن انسان را به سوی فضاهای مذهبی سوق می دهد. فضایی که اصالت و باورهای اسلام در ذهن مسلمانان جلوه ای از معنویت و خلوص را در آن نمایان ساخته است، فضایی چون مسجد، فضایی که در شهر کالبد روح اسلام در گسترایی جهان اسلام است.

بی شک جاودانه شدن یک اثر معماری در اثر زمان، متکی بر تعبیر الهی وجود است. شخصیت و بانی کالبدی چون مسجد، شخصی است که محیط دایره معماری او و مرکز دایره، قلب اوست.

یکی از این مساجد، مسجد جامع اردستان است، که در روح خود مفاهیمی عمیق را جای داده است. شرع در چندین دوره ی ساخت مسجد از آغاز و ظهور بنا در تفکّر و ذهن معمار آن حضور داشته و تبلور آن در جای جای این مکان دیده می شود.

جامع ترین تفکرات:

از شروع تاریخ و پس از آن و پایه گذاری تمدّن،مسجد و فضاهای مقدس و روحانی جزء اولین بناهایی بوده اند که در خلق آن کوشش شده است.

مسجد مأمنی است مقدس برای اندیشه های مقدس، محلی است برای عبادت، جایی است برای شادی و مصیبت ، مکانی است برای صفوف اتحاد، معماری است آرام در پی آرامش انسان. هویت انسان و زندگی، اسلام و مدنیت، هویت معماری اینگونه بناهاست. فارغ از تفاوت های شاخص ، مساجد جامع خود همچون نگینی بر دست شهر می درخشند، نشانه اند و توجه هر رهگذری را به خود جلب کرده و کالبد خود را فراموش می کنند.

زمان در این مکان بیهوده و گذرا نیست. بانیان این معماری کهن کوچکتری تفکری به خود و احوال دنیا نداشته اند. آنان بیهوده نمی اندیشیده اند و به بیهودگی نمی گرویدند. زیبایی بنا را برای زیبایی عبادت می خواستند، که اگر چنین نبود، آنان نیز بحال خود واگذاشته می شدند، در قرآن مجید آمده است: « ذَرهُم یَأکلوُا و یَتَمَتَّعوا وَیلهِم الْأمَلُ فَسوْفَ یَعْلَموُنَ » با آنان در باره حق به گفتگو منشین که جز به دنیا نمی اندیشند ، رهایشان کن تا بخورند و بهره برگیرند و آرزوهایشان آنا را به بیهودگی بکشاند، به زودی خواهند دانست.

شهرستان اردستان:2

شکل گیری هسته اولیه ی شهرستان اردستان را به قنات معظم «ارونه» نسبت می دهند. شهر قدیم اردستان با نام اردستان خرابه یا اردستان کهنه بوده که در نهایت به «لاسویه» تغییر یافته است.

بنا آنرا به « اردا » موبد دوره اردشیر بابکان نسبت می دهند و می گویند محل زندگی « اردا » بوده است. همچنین می گویند که این موبد موکل آتشکده ی این محل بوده لذا به آن اردستان یعنی مکان «اردا» گفته اند. اردستان مرکب از « ارد » و ستان یا استان است که « ارد » به معنای فرشته موکل بر دین و مذهب و ستان به معنی محل است و چون اردشیر دراز دست بانی اردستان از مروجین کیش زرتشت بوده آنجا را محل فرشته ی موکل بر دین و مذهی تعیین نموده است.

تقریباً تمامی مورخین و جغرافی نویسان یکصر سال اخیر دوره قاجار که نامی از اردستان و یا زواره آورده اند، اولی را منسوب به رستم دستان و دومی را منسوب به برادرش زواره گفته اند. تا جایی که عباسعلی خرم اصفهانی روی انتساب اردستان به رستم دستان با تاکید میاورد:

این مسلم بود که اردستان از بناهای بدر دستان است

تاریخچه مسجد جامع اردستان:

مسجد جامع اردستان اولین مسجد دو طبقه وجزء مساجدی است که از تک ایوانی به چهار ایوانی تبدیل یافته است. بنای کنونی حاصل تغییر و تحول چهار دوره تاریخی است. مسجد جامع اردستان در اوایل دوره ملکشاه سلجوقی پایه ریزی شده است، البته مطابق گفته ی مقدسی که در احسن التقاسیم نوشته است، مسجد در قرن چهارم هجری معمور بوده، یعنی می توان گفت مسجد در حدود قرن دوم و سوم ساخته شده استو از قرن ششم به بعد تجدید بنا و تعمیر گردیده است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد حضور شرع در ظهور بنا  10 ص


تحقیق در مورد جوجه کشی 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

فهرست

1-شستشوی سالن و آماده کردن محیط

2-خواباندن تخم مرغها در سینی ستر

3-نحوه چرخش و نحوه تامین رطوبت و حرارت دستگاه

4-اعمال دستگاه شاهد

5-نظارت در طی دوره انکوباسیون و فعالیتهای روزانه

6-نحوه کندلینگ

7-انتقال تخم مرغها به هاچر

8-آمار بدست آمده دستگاه شاهد

9-درصد های بدست آمده دستگاه شاهد

10-درصد های بدست آمده دستگاههای نیمه اتومات

11-عواملی که باعث جوجه درآوری و تلفات در طی دوره شده است.

آغاز کار جوجه کشی:

شستشوی سالن و آماده کردن محیط:

قبل از هر چیز می بایستی محیطی که می خواستیم کار جوجه کشی را انجام بدهیم عاری از میکروب و گرد و خاک باشد به همین جهت پس از برداشتن وسایل اضافی از محیط شست و شو با فشار آب انجام گرفت و پس از آن تمامی دستگاهها در محل های مورد نظر کار گذاشته شدند تا درمرحله بعد نوبت به گاز دادن محیط برسد که روش کار به این صورت بود که ترکیب فرمالین و پرمنگنات آماده بر خلاف پرمنگنات و فرمالینی که توسط خود افراد حل می شود به این صورت بود که برعکس آن روش انجام شود و طبق دستور شرکت سازنده پودر آماده بر روی محلول ضد عفونی ریخته شد و محیط تا 24 دود داده شد (قبل از دود دادن تمام درزهای موجود در محیط گرفته شده بود و درهای تمام دستگاهها به همراه دستگاه شاهد باز مانده بودند تا دود حاصل داخل دستگاهها را نیز ضد عفونی کند) نیم ساعت قبل از اینکه در محیط باز شود تخم مرغها به محیط انتقال داده شدند تا آنها نیز ضد عفونی شوند و بدین ترتیب مراحل ضد عفونی به پایان رسید.

خواباندن تخم مرغها در سینی لستر

پس از انجام مراحل ضد عفونی تمامی تخم مرغها بین گروه های مختلف مشخص و تقسیم بندی شدند و تخممرغها با زاویه 45 درجه در حرارت c380 و رطوبت نسبی بین 60 تا 50 درصد در سینی های لستر خوابانده شدند و تخم مرغهای دستگاه شاهد در سینی های مخصوص خود به صورت عمودی قرار گرفتند تا زاویه چرخش به صورت چرخش اتومات دستگاه انجام گیرد. به علت کوچک بودن تخم مرغها و افتادن آنها در داخل سینی لستر توریهای روی تخم مرغها کشیده شد تا از افتادن آنها جلوگیری نماید که این امر در پایان دوره نشان داد که از لحاظ تنفسی هیچ مشکلی بوجود نیامده بود.

نحوه چرخش و نحوه تامین رطوبت و حرارت دستگاه های نیمه اتومات و شاهده نحوه چرخش دستگاههای نمیه اتومات با دست انجام می گرفت که 450 به سمت راست و در دور بعد چرخش 450 به سمت چپ می چرخید و حرارت از طریق منبع حرارتی داخل دستگاه تامین می شود و روی c380 تنظیم شده بودند و به صورت اتومات در آن دما ثابت می ماند. و رطوبت با حجم آبی که در سینی کف دستگاه قرار می گرفت تنظیم می شد.

اعمال دستگاه شاهد:

چرخش از طریق موتور برف پاک کن اتومبیل چرخش انجام می گرفت و دور چرخش بر روی 2 ساعت یکبار تنظیم شده بود و در زاویه 45 درجه تمامی تخم مرغها روی سینی ستر به یکباره همه با هم می چرخیدند.

رطوبت: رطوبت از طریق آبی که در داخل سینی کف دستگاه ریخته می شد باز به صورت اتومات کنترل می شد و از همان روز اول با 65% آغاز شد و در پایان با همان 65% به پایان رسید. و به هنگام پایین آمدن رطوبت، کار تعبیه شده با آمپر موجود روی دستگاه نشان می داد. و همین بالا بودن رطوبت باعث شد تا جوجه ها چند روزی زودتر از موعد مقرر هیچ شوند.

دما: از طریق منبع حرارتی که در پشت دستگاه تعبیه شده بود با عبور جریان الکتریسته تامین می شد و با کار گذاشتن ترمواستات دما به صورت اتوماتیک در c380 تنظیم شده بود. و تهویه نیز به دو صورت انجام می گرفت:

یکی از طریق فن موجود بر روی مسیر حرارتی و دیگری از طریق تنظیم دریچه های موجود در دو طرف دیواره های دستگاه که با دست تنظیم می شدند. اندازه های دریچه ها روز به روز با توجه به نیاز جنین داخل تخم مرغها به تهویه هوا بیشتر می شود. تا اینکه در روزهای آخر به صورت کامل باز بود.

نظارت در طی دوره انکوباسیون و فعالیتهای روزانه:

در طی مدتی که تخم مرغها در سینی ستر قرار داشتند افراد گروه در هر روز به فاصله 6 ساعت یکبار چرخشها را انجام می دادند و نتایج حاصله را بر روی فرمهای مخصوص می نوشتند و رطوبت دستگاه را از طریق رطوبت سنج بدست آورده و آن را با توجه به استاندارد و نیاز تخم مرغها، با تنظیم حجم آب سینی کنترل می کردند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد جوجه کشی 10 ص


تحقیق در مورد وصیت نامه دکتر شریعتی 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

وصیت نامه دکتر علی شریعتی

پس از بر طرف شدن موانع خروج از کشور به قصد حج خود را آماده کرد و به عنوان یک مسلمان وصیت خود را نوشت. زمستان سال 1348« امروز دوشنبه سیزدهم بهمن ماه پس از یک هفته رنج بیهوده و دیدار چهره های بیهوده تر شخصیتهای مدرج، گذرنامه را گرفتم و برای چهارشنبه جا رزرو کردم که گفتند چهار بعد از ظهر در فرودگاه حاضر شوید که هشت بعد از ظهر احتمال پرواز هست (نشانه ای از تحمیل مدرنیزم قرن بیستم بر گروهی که به قرن بوق تعلق دارند).

گر چه هنوز تا مرز احتمالات ارضی و سماوی فراوان است اما به حکم ظاهر امور، عازم سفرم و به حکم شرع، در این سفر باید وصیت کنم.

وصیت یک معلم که از هیجده سالگی تا امروز که در سی و پنج سالگی است، جز تعلیم کاری نکرده و جز رنج چیزی نیندوخته است چه خواهد بود؟ جز این که همه قرضهایم را از اشخاص و از بانکها با نهایت سخاوت و بی دریغی، تماما واگذار میکنم به همسرم که از حقوقم (اگر پس از فوت قطع نکردند) و حقوقش و فروش کتابهایم و نوشتههایم و آن چه دارم و ندارم بپردازد؛ که چون خود میداند، صورت ریزَش ضرورتی ندارد.

همه امیدم به "احسان" است در درجه اول، و به دو دخترم در درجه دوم. و این که این دو را در درجه دوم آوردم، نه به خاطر دختر بودن آنها و امل بودن من است ــ به خاطر آن است که در شرایط کنونی جامعه ما، دختر شانس آدم حسابی شدنش بسیار کم است، که دو راه بیشتر ندارد و به تعبیر درست؛ دو بیراهه:

یکی؛ همچون کلاغ ِ شوم در خانه ماندن و به قار قار کردنهای زشت و نفرت بار، احمقانه زیستن که یعنی زن نجیب متدین. و یا تمام شخصیت انسانی و ایدهآل و معنویش در ماتحتش جمع شدن، و تمام ارزشهای متعالیش در اسافل اعضایش خلاصه شدن و عروسکی برای بازی ابلهها و یا کالایی برای کسبه مدرن و خلاصه دستگاهی برای مصرف کالاهای سرمایهداری فرنگ شدن که یعنی زن روشنفکر متجدد. و این هر دو یکی است. گرچه دو وجهه متناقض ِ هم، اما وقتی از انسان بودن خارج شود، دیگر چه فرقی دارد که یک جغد باشد یا یک چُغوک ، یک آفتابه شود یا یک کاغذ مستراح؟ مستراح شرقی گردد یا مستراح فرنگی؟ و آنگاه در برابر این تنها دو بیراههای که پیش پای دختران است سرنوشت دخترانی که از پدر محرومند تا چه حد میتواند معجزآسا و زمانه شکن باشد؟ و کودکی تنها، در این تند موج ِ این سیل کثیفی که چنین پر قدرت به سراشیب باتلاق فرو میرود تا کجا میتواند بر خلاف جریان شنا کند و مسیری دیگر را برگزیند؟

1. به لهجه خراسانی یعنی گنجشک

گر چه امیدوار هستم؛ که گاه در روحهای خارقالعاده چنین اعجازی سر زده است. پروین اعتصامی از همین دبیرستانهای دخترانه بیرون آمده، و مهندس بازرگان از همین دانشگاهها و دکتر سحابی از میان همین فرنگ رفتهها و مصدق از میان همین "دوله" ها و "سلطنه" های "صلصال کالفخار من حماء مسنون"، و "اینشتین" از همین نژاد پلید و "شوایتزر" از همین اروپای قسی آدمخوار و "لومومبا" از همین نژاد برده و "مهراوه" پاک از همین نجسهای هند و پدرم از همین مدرسههای آخوند ریزو ... به هر حال "آدم" از لجن و "ابراهیم" از "آزر" بت تراش و "محمد" از خاندان بتخانه دار ، به دل من امید میدهند که حسابهای علمی مغز را نادیده انگارد و به سر نوشت کودکانم در این لجنزار بت پرستی و بت تراشی که همه پرده دار بت خانه میپرورد امیدوار باشم.

دوست میداشتم که "احسان" متفکر، معنوی، پراحساس، متواضع، مغرور و مستقل بار آید. خیلی میترسم از پوکی و پوچی موج نویها و ارزان فروشی و حرص و نوکر مآبی این خواجه تاشان نسل جوان معاصر؛ و عقدهها و حسدها و باد و بروتها ی بیخودی ِ این روشنفکران سیاسی. که تا نیمههای شب منزل رفقا یا پشت میز آبجو فروشیها، از کسانی که به هر حال کاری میکنند بد میگویند و آنها را با فیدل کاسترو مائوتسه تونگ و چه گوارا میسنجند و طبعا محکوم میکنند، و پس از هفت هشت ساعت در گوشیهای انقلابی و کارتند[؟] و عقده گشاییهای سیاسی با دلی پر از رضایت از خوب تحلیل کردن ِ قضایای اجتماعی که قرن حاضر با آن در گیر است و طرح درستِ مسایل ــ آنچنان که به عقل هیچکس دیگر نمیرسد ــ به منزل برمیگردند و با حالتی شبیه به چه گوارا و در قالبی شبیه لنین زیر کرسی میخوابند.

و نیز میترسم از این فضلای افواهالرجالی شود:

از روی مجلات ماهیانه، اگزیستانسیالیست و مارکسیست و غیره شود.

و از روی اخبار خارجی رادیو و روزنامه، مفسر سیاسی،

و از روی فیلمهای دوبله شده به فارسی، امروزی و اروپایی،

و از روی مقالات و عکسهای خبری مجلات هفتگی و نیز دیدن توریستهای فرنگی که از خیابانهای شهر میگذرند، نیهیلیست و هیپی و آنارشیست،

و یا [ از روی] نشخوار حرفهای بیست سال پیش حوزههای کارگری حزب توده، ماتریالیست و سوسیالیست چپ،

و از روی کتابهای طرح نو ، "اسلام و ازدواج" ، "اسلام و اجتماع"، "اسلام و جماع"، اسلام و فلان و بهمان ... اسلام شناس،

و از روی مرده ریگ انجمن پرورش افکار بیست ساله، روشنفکر مخالف خرافات،

و از روی کتاب چه میدانم، در باب کشورهای در حال عقب رفتن، متخصص کشورهای در حال رشد،

و از روی ترجمه های غلط و بیمعنی از شعر و ادب و موزیک و تئاتر و هنر امروز، صاحبنظر ِ وراج ِ لفاظِ ضد بشرِ هذیان گوی ِ مریض ِ هروئین گرای ِ خنگ، که یعنی: ناقد و شاعر نوپرداز و ...

خلاصه من به او "چه شدن" را تحمیل نمیکنم. او آزاد است. او خود باید خود را انتخاب کند. من یک اگزیستانسیالیست هستم. البته اگزیستانسیالیستم ویژه خودم؛ نه تکرار و تقلید و ترجمه. که از این سه تا ی منفور همیشه بیزارم. به همان اندازه که از آن دو تای دیگر؛ تقی زاده و تاریخ، از نصیحت نیز هم، از هیچکس هیچوقت نپذیرفتهام. و به هیچکس، هیچوقت نصیحت نکردهام. هر رشتهای را بخواهد میتواند انتخاب کند. اما در انتخاب آن، ارزش فکری و معنوی باید ملاک انتخاب باشد، نه بازار داشتن و گران خریدنش. من میدانستم که به جای کار در فلسفه و جامعه شناسی و تاریخ، اگر آرایش میخواندم یا بانکداری و یا گاوداری و حتا جامعه شناسی به درد بخور، آنچنانکه جامعه شناسان نوظهور ما برانند که فلان ده یا موسسه یا پروژه را اتود میکنند و تصادفا به همان نتایج علمی میرسند که صاحبکار سفارش داده، امروز وصیتنامهام، به جای یک انشاء ادبی، شده بود صورتی مبسوط از سهام و املاک و منازل و مغازهها و شرکتها و دم و دستگاهها که تکلیفش را باید معلوم میکردم و مثل حال، به جای اقلام، الفاظ ردیف نمیکردم.

اما بیرون از همه حرفهای دیگر اگر ملاک را لذت جستن تعیین کنیم، مگر لذت اندیشیدن، لذت یک سخن خلاقه، یک شعر هیجان آور، لذت زیباییهای احساس و فهم و مگر ارزش برخی کلمهها از لذت موجودی حساب جاری یا لذت فلان قباله محضری کمتر است؟

چه موش آدمیانی که فقط از بازی با سکه در عمر لذت میبرند! و چه گاوانسانهایی که فقط از آخورآباد و زیر سایه درخت چاق میشوند. من اگر خودم بودم و خودم، فلسفه میخواندم و هنر. تنها این دو است که دنیا برای من دارد. خوراکم فلسفه، و شرابم هنر، و دیگر بس. اما من از آغاز متأهل بودم، ناچار باید برای خانوادهام کار میکردم و برای زندگی آنها زندگی میکردم. ناچار جامعه شناسی مذهبی و جامعه شناسی جامعه مسلمانان که به استطاعت اندکم شاید برای مردمم کاری کرده باشم، برای خانواده گرسنه و تشنه و محتاج و بی کسم، کوزه آبی آورده باشم.

او آزاد است که خود را انتخاب کند و یا مردم را، اما هرگز نه چیز دیگری را، که جز این دو هیچ چیز در این جهان به انتخاب کردن نمیارزد، پلید است، پلید.

فرزندم! تو میتوانی هر گونه "بودن" را که بخواهی باشی، انتخاب کنی. اما آزادی انتخاب تو در چارچوب حدود انسان بودن محصور است. با هر انتخابی باید انسان بودن نیز همراه باشد و گرنه دیگر از آزادی و انتخاب سخن گفتن بی معنی است، که این کلمات ویژه خداست و انسان و دیگر هیچکس، هیچ چیز.

انسان یعنی چه؟ انسان موجودی است که آگاهی دارد ( به خود و جهان) و میآفریند (خود را و جهان را) و تعصب میورزد و میپرستد و انتظار میکشد و همیشه جویای مطلق است؛ جویای مطلق. این خیلی معنی دارد. رفاه، خوشبختی، موفقیتهای روزمره زندگی و خیلی چیزهای دیگر به آن صدمه میزند. اگر این صفات را جزء ذات آدمی بدانیم، چه وحشتناک است که میبینیم در این زندگی مصرفی و این تمدن رقابت و حرص و برخورداری، همه دارد پایمال میشود. انسان در زیر بار سنگین موفقیتهایش دارد مسخ میشود، علم امروز انسان را دارد به یک حیوان قدرتمند بدل میکند. تو هر چه میخواهی باشی باش اما ... آدم باش.

2. مقصود او در اینجا از خانواده اجتماع است و مقصود از تأهل، تعهد به مردم.

اگر پیاده هم شده است سفر کن. در ماندن، میپوسی. هجرت کلمه بزرگی در تاریخ "شدن" انسانها و تمدنها است. اروپا را ببین. اما وقتی ایران را دیده باشی، وگرنه کور رفتهای، کر باز گشتهای. افریقا مصراع دوم بیتی است که مصراع اولش اروپا است. در اروپا مثل غالب شرقیها بین رستوران و خانه و کتابخانه محبوس ممان. این مثلث بدی است. این زندان سه گوش همه فرنگ رفتههای ماست. از آن اکثریتی که وقتی از این زندان روزنهای به بیرون میگشایند و پا به درون اروپا میگذارند، سر از فاضلاب شهر بیرون میآورند حرفی نمیزنم که حیف از حرف زدن است. اینها غالبا پیرزنان و پیر مردان خارجی دوش و دختران خارجی گز فرنگی را با متن راستین اروپا عوضی گرفتهاند. چقدر آدمهایی را دیدهام که بیست سال در فرانسه زندگی کردهاند و با یک فرانسوی آشنا نشدهاند. فلان آمریکایی که به تهران میآید و از طرف مموشهای شمال شهر و خانوادههای قرتی ِ لوس ِاشرافی ِکثیفِ عنتر ِفرنگی احاطه میشود، تا چه حد جو



خرید و دانلود تحقیق در مورد وصیت نامه دکتر شریعتی 10 ص