لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
بخش اول
مقدمات
مقدمه:
تشکیل خانواده به وسیله زن و مرد با هدف تأمین نیازهای طبیعی و دستیابی به خواسته هایی صورت می گیرد که تحقق آن مشروط به وجود روابط سالم، احترام متقابل و برخورداری عادلانه ی همسران از ثمرات پیوند زناشویی است. در صورتی که تعدل در حقوق و تکالیف زن و مرد نسبت به یکدیگر برقرار باشد و طرفین آن را بپذیرند، شیرینی زندگی مشترک در کنار تلخی ها و ناکامی های آن، تداوم این همزیستی را تضمین می کند. اما همیشه این گونه نیست و همسران ممکن است خواسته یا ناخواسته شرایط قابل تحمل را به گونه ای تغییر دهند که نتیجه آن مورد پذیرش یکی یا هر دو نفر نباشد و کم کم خشونت در محیط خانواده یا اشکال گوناگون خود را نشان می دهد و در واقع زنان هستند که قربانی این نوع خشونت می شوند و البته به دنبال آن فرزندان خانواده. خشونت علیه زنان در بسیاری از جوامع دیده می شود اما اغلب ناشناخته مانده و به عنوان یکی از امور خشونت علیه زنان از تمامی کشورها و جوامع اقتصادی گزارش شده و بر اساس مدارک موجود، آثار حاصل از آن بسیار گسترده و دورتر از باورهای قبلی در این خصوص است. خشونت، استقلال زنان را از بین می برد و از قدرت آنان به عنوان فرد و عضوی از جماعه می کاهد . براساس مدارک، تجربه خشونت توسط زنان، علاوه بر تأثیر مستقیم بر تندرستی آنان، آثار مستقیمی بر خانواده ها و جوامع قربانیان دارد. خشونت علیه زنان از دشواری های بزرگ سلامت و حقوق انسانی است. طبق آمار در میان زنانی که در سنین باروری هستند، وسعت مرگ و ناتوانی حاصل از خشونت علیه زنان باز مرگ و ناتوانی حاصل از سرطان ها برابر بوده و از بیماری های ناشی از سوانح رانندگی و مالاریا بیشتر است.
هنوز از خشونت به عنوان ابزاری برای تداوم و تقویت فرمان برداری زنان از مردان، استفاده می شود. خشونت علیه زنان در محیط خانواده در نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. پسران شاهد خشونت علیه مادرانشان، در دوران بزرگسالی برای حل اختلاف های خود بیش از سایر پسران به خشونت روی می آورند. دختران شاهد خشونت علیه مادرانشان نسبت به سایر دختران با احتمال بیشتری قربانی خشونت شوهرانشان می شوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
حسابداران و حسابرسان
مقدمه
بیشتر شغل دست کم به یک درجه کارشناسی در حسابداری یا رشته ی مربوط نیاز دارند.
کلا موقعیت های شغلی باید مناسب باشند با وجود این جویندگان شغل که بازشناسی ماهرانه ای از طریق تأئیدیه یا گواهی نامه، درجه کارشناسی ارشد، مهارت در حسابداری و حسابرسی نرم افزار کامپیوتر یا کارشناسی تخصصی به دست آورده اند برتری خواهند داشت.
افزایش در تعداد تجارت، تغییر قانون های مالی و کنترل و بالا بردن بررسی دقیق در موسسه مالی، باعث بالا رفتن حسابداری و حسابرسی می شود.
ویژگی های کار:
حسابداران و حسابرسان ضمانت می کنند که موسسات تجاری ملت ها به طرز کارآمدی سازمان داده می شدند، گزارشات عمومی آنها به طور صحیح نگهداری می شوند و مالیات های آن به درستی و به موقع پرداخت می شوند. آنها با پیشنهاد در افزایش مجموع وسیعی از تجارت ها و سرویس های حسابداری نقش بسیار مهمی را نسبت به مشتری هایشان بر عهده می گیرند.
این سرویس ها شامل عموم مردم، کادر مدیریت، حسابداری دولتی و به همان اندازه حسابرسی داخلی را شامل می شود. از آن طرف کارهای ضروری حرفه –آماده کردن ، تجزیه کردن و تأیید کردن مدارک مالی برای فراهم کردن اطلاعات برای مشتریان – بیشتر حسابداران نیاز دارند که حوزه ی وسیعی از دانش ها و مهارت ها را در اختیار داشته باشند.
حسابداران و حسابرسان این سرویس ها را وسعت داده اند. آنها پیشنهاد داده اندکه تجزیه و تحلیل بودجه، مالی و برنامه های سرمایه گذاری، مشاوره تکنولوژی اطلاعات و سرویس های قانونی محدود را شامل بشوند.
وظایف شغلی خاص در این چهار رشته اصلی حسابداری تفاوت دارد. عموم مردم –مدیریت- دولتی و داخلی ،حسابداران حوزه ی وسیعی از حسابداری، حسابرسی، مالیات و فعالیت های مشاوره ای برای مشتری هایشان انجام می دهند که احتمالاً شرکت ها، دولت ها و سازمانهای غیر انتفاعی یا شخصی می باشند. برای مثال بعضی از حسابداران به مواد مالیاتی مانند موسسات توصیه ای مزایای مالیات و معایب تصمیمات تجاری خاص و آماده کردن بازگشت درآمدهای مالیاتی شخصی متمرکز می شوند. بقیه توصیه هایی در خسارت و مزایای مراقبت های تندرستی کارمندان و طرح حسابداری و سیستم مراحل داده ها و انتخاب کنترل ها برای سرمایه اقدامات ایمنی پیشنهاد می کنند.
هنوز حسابداران دیگر صورت حساب های مالی مشتریان را رسیدگی می کنند و به سرمایه گذاران و صاحبان قدرت گزارش می دهند که این صورت حسابها به طور صحیح آماده و گزارش شده اند. حسابداران و بیشتر حسابرسان خبره عموماً تجارت خاص یا کار خود را در شرکت های حسابداری عمومی دارند.
بعضی از حسابداران در حسابداری دادگاهی – سرمایه گذاری و شرح جرایم کارمندان اداری مانند تدابیر امنیتی کلاهبرداری و اختلاص، ورشکستگی و قراداد اختلاف نظر و دیگر جرایم محتمل و پیچیده معاملات مالی چون مشروع کردن پول به وسیله ی سازماندهی جنایی – متخصص هستند. حسابداران دادگاهی دانش حسابداری و دارایی را با قانون و تکنیک های سرمایه گذاری ترکیب می کنند برای این که فعالیت های غیر قانونی انجام شده را مشخص کنند.
بیشتر حسابداران دادگاهی به طور نزدیک با پرسنل اعمال قانونی کار می کنند و وکلا در طول سرمایه گذاری و اغلب به عنوان کارشناس شاهدان عینی در طول محاکمه ظاهر می شوند.
در جواب رسوایی اخیر در حسابداری دولت مرکزی قانون گذاری سرویس های بدون حسابرسی را که حسابداران می توانستند برای مشتریان فراهم کنند محدود کرد.
اگر موسسه حسابداری، صورتحساب های مالی مشتریان را بررسی کند که همان موسسه نمی تواند توصیه ای در نواحی منابع بشری ، تکنولوژی، سرمایه گذاری بانکداری و یا مواد قانونی فراهم کند با وجود این حسابداران هنوز به مواد مالیاتی مانند تأسیس حفاظ مالیاتی توصیه می کنند . حسابداران احتمالا به مستریان دیگر در این نواحی توصیه می کنند و یا پیشنهاد هایی با موسسات خاص خود فراهم می کنند.
حسابداران مدیریت که هزینه نامیده می شود مدیریت ، صنعت، شرکت و یا حسابداران خصوصی اطلاعات مالی شرکت هایی را که در آن کار می کنند ثبت و تجزیه و تحلیل می کنند.
مسئولیت های دیگر شامل بودجه، اجرای ارزشیابی، مدیریت هزینه ها و مدیریت سرمایه را شامل می شود. معمولاً حسابداران مدیریت بخشی از گروه های اجرایی هستند که شامل برنامه های استراتژیک یا توسعه تولیدات جدید هستند. آنها اطلاعات مالی را که شرکت های اجرایی برای تصمیمات تجاری نیاز دارند، تجزیه و تشریح می کنند. آنها همچنین گزارش های مالی برای گروه های بدون مدیریت فراهم می کنند که شامل سهام دار، طلبکار، کارگزاری .... و صاحبان حقوق مالی می شوند. آنها با ادارات حسابداری در نواحی مختلفی کار می کنند که شامل تجزیه تحلیل مالی، برنامه و بودجه و حسابداری هزینه ها می شود.
حسابداران و حسابرسان دولتی در بخش های عمومی کار می کنند و گزارشات ادارات دولتی، حسابرسی تجارت های خصوصی و شحصی که فعالیت های آن تحت نظارت کنترل دولتی و یا مالیاتی است حفظ و بررسی می کنند. حسابداران توسط دولت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
چکیده
پناهگاه در مسائل اصولی، منطق و خرد است.
اصولاً پناهگاه بشر در مسائل اصولی و اساسی، عقل و خرد است پیروی از هر مقامی ولو هر اندازه بزرگ باشد اگر توأم با منطق و استدلال نگردد از نظر اسلام بیارزش است. دانشمند بزرگ شیعه مرحوم علامه حلی صریحاً از عموم علمای اسلام نقل مینماید که تقلید و پیروی از قول دیگران در مسائل اصولی که راه درک و فهم آن برای همه باز است، حرام است و هر فردی باید این رشته از مسائل را از طریق دلیل و گواه خود به دست آورد.
اجمع العلماء علی وجوب معرفه الله، و صفاته الثبوتیه، و ما یصح علیه و ما یمتنع عنه، و النبوه و الامامه و المعاد بالدلیل لا بالتقلید.
یعنی دانشمندان اسلام به اتفاق آرا میگویند که هر فرد مسلمانی باید عقیده خود را نسبت به مسایل خداشناسی و صفات او و موضوع نبوت و امامت و معاد، روی دلیل و برهان استوار سازد، هرگز جایز نیست در این مسائل تقلید نماید.
اما این سؤال مطرح میگردد که نقش یک استاد در باورهای دینی یک دانشجو چیست؟ از ابتدا آغاز میکنیم از کودک، از یک نوزاد. میدانیم که هر کودک و نوزادی با استعداد و شایستگیهای خاصی دیده به جهان میگشاید و دست آفرینش او را در مسیر تکامل و خوشبختی قرار میدهد. سعادت و نیکفرجامی از آن کودکی است که پس از شناخت قابلیت و شایستگی ویژه او به پرورش استعداد وی همت گمارده شود. در واقع میتوان گفت که حقیقت تربیت، جز شناخت ویژگیهای کودک و فعلیت بخشیدن به استعداد و شایستگیهای پنهانی او چیز دیگری نیست، به عبارت روشنتر، واقعیت تربیت پس از شناخت شایستگیها، فراهم ساختن زمینه برای تکامل و پیشرفت همهجانبه موجودی است که قابلیت رشد و نمو را دارد، تا هر نوع کمالی که به طور نامرئی در آن هست، به مرحله بروز برسد.
تربیت در لغت به معنای رشد و افزایش است و استاد فردی است که اسباب رشد و افزایش مورد تربیت را فراهم میکند و کاری صورت میدهد که پدیده کمالات بالقوه خود را به حالت فعلیت درآورد به تعبیر دیگر هر کمالی که در پدیده است مربوط به فرد است نه استاد و اگر استاد نسبت داده شود به خاطر این است که او شرایط رشد را فراهم ساخته تا پدیده، چهره واقعی خود را نشان دهد، حال این حقیقت را با مثالی روشن میسازیم. باغبان پدید آورنده کمال در درخت نیست بلکه هموار کننده شرایطی است که خود درخت کمالات خود را نشان دهد؛ زیرا شاخ و برگ و میوههای رنگارنگ در دل نهال، به صورت بالقوه نهفته است، اما در هر شرایطی امکان عرضه کمال نیست، بلکه تا زمین هموار نباشد و ریشهها فعالیت نکند و درخت از انرژی خورشید بهره نگیرد و آب به ریشه نرسد امکان اظهار کمال برای آن نیست پس به طور کلی میتوان گفت یک استاد ممکن است در تحکیم باورهای دینی دانشجویان خود نقش داشته باشد اما هرگز در ایجاد آنان نقش بر عهده ندارد زیرا همانطور که نهال خشکیدهای که فاقد استعداد و لیاقت باشد از حوزه کار باغبان خارج است، و کار باغبان جز فراهم ساختن زمینههای گوناگون برای رشد، نمو درخت چیز دیگری نیست نقش استاد نیز چنین است.
هدف این مقاله ذکر اموری مهم و قابل توجه در امر تعلیم و تربیت است که دانستن آنها برای هر انسانی که پا در این عرصه نهاده و بار چنین مسئولیت سنگین را به دوش گرفته، ضروری است اموری که توجه به آنها بدون تردید نقش بسیار مهمی در موفقیت استاد داشته، او را به سرمنزل مقصود رهنمون خواهد گشت. سخن لزوم شناخت عوامل خطیری است که اگر استاد بر آنها واقف نباشد به مثابه شخصی میماند که بدون داشتن ابزار و آلات نبرد و یا بدون آگاهی استفاده صحیح از آنها به رزم دشمنی زورمند و حیلهگر شتافته و او را به نبرد با خویش فرا خوانده است.
برخی از عوامل و موانع مؤثر بر فرآیند تأثیرگذاری
1. استمرار و مداومت
یکی از نکات قابل توجه در فرایند تأثیرگذاری توجه به نقش والای «استمرار و مداومت» است. چنانکه میدانید: نفوس انسانها دارای تأثیرات و اختلافات گاه فراوانی [نسبت به یکدیگر] بوده و از این رو مخاطبین و فراگیران نیز از استعدادها و شرایط متفاوتی نسبت به هم برخوردار میباشند. آنها در مثال مانند دوندگانی میباشند که برخی از آنها در انتهای خط مسابقه، برخی دیگر در میانه راه و برخی دیگر در ابتدای راه آنند.
تفاوتهای وجودی آنها از حیث تأثیرپذیری نیز گاه مانند موادی نظیر آب و پنیر و سنگ است بدین معنی که چنانکه آب با کمترین عاملی منفعل میشود و پنیر اندکی سختتر و سنگ بسیار دیر و سخت منفعل و متأثر میگردد؛ انسانها نیز این گونهاند. بنابراین یک استاد آگاه توجه دارد که در خصوص برخی از «آموزهها» و نیز «برخی از متعلمین» بهرهگیری از «تذکر مستمر» و البته کارشناسانه و اصولی؛ به مثابه چکیدن قطرات آب بر روی سنگ سخت است که بالأخره تأثیر خود را خواهد گذاشت.
2. تنوع روش و محتوا
«تذکر و تکرار» لزوماً باید به جا، اصولی و با بهرهگیری از انواع آموزههای متنوع و روشهای گوناگون صورت پذیرد وگرنه «تکرار تنها» و صرف، نهتنها مفید واقع نمیشود، بلکه اثر عکس نیز داشته و موجب ملال و خستگی، دلزدگی و واپسگرایی مخاطبین نیز میگردد. برای مثال استادی که در خصوص اهمیت «حجاب» تنها به ذکر این جمله که «حجاب مصونیت است نه محدودیت» بسنده نماید و اصلاً از مثالهای زیبا و متنوع بهرهبرداری نکند، بیتردید سخنان او تأثیراتی مطلوب نخواهد داشت.
در امر تربیت، گاه »سخن نو بدیع» از قدرت اعجازی شگرف در تأثیرگذاری برخوردار میباشد. چنانکه پیش از این ذکر شد از آنجا که نفوس انسانها متفاوت از یکدیگرند، غذای روح آنها نیز لزوماً باید متنوع و به دور از یکنواختی باشد. چنانکه در خصوص غذای جسم، طبع و ذائقه انسانها با یکدیگر متفاوت است و هر کدام غذایی را میپسندد که شاید دیگری حتی از آن خوشش نیاید؛ سخنان و معارف ارائه شده نیز از آنجا که غذای روح انسان را تشکیل میدهد، باید به گونهای باشد که انواع ذائقهها را تحت پوشش قرار داده و ارضا نماید.
طرح مباحث به شکل استدلالی
یکی دیگر از عوامل مؤثر بر تأثیرگذاری و تأثیرپذیری، بیان مباحث به شکلی کاملاً منطقی، استدلالی ودور از خرافات است. پرداختن به اموری غیر قابل اثبات و غیر مستند و گاه خرافی، میتواند خسارتهای جبرانناپذیری را در پی داشته باشد. باید توجه داشت که: «انسانها فطرتاً حقیقتجو و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
جهانیشدن و امنیت ملی
منبع: ماهنامه زمانه شماره30
چکیده:
جهانیشدن فارغ از آنکه یک پروژه باشد یا پروسه، پدیدهای است که صرفنظر از عناصر اختیاری و کنترلشده آن، از برخی وجوه کاملا تحمیلی برخوردار است که حتی قدرتهای بزرگ را به تمکین وامیدارد و این مساله از آنجا ناشی میشود که پدیده جهانیشدن هنوز در کلیت خود برای هیچکس روشن نشده است. گریز مداوم جهانیشدن از کالبدشکافی محققانه و تنوع ادبیاتی موضوع جهانیشدن که ابهامات و تضادهای فراوانی را بر آن تحمیل کردهاست، دستیابی به یک تعریف و نظریه دقیق و روشن را ناممکن ساخته و آن را چونان پدیدهای نمایان میسازد که تا زمان تحقق کامل اساسا قابل شناخت نباشد.
اما بههرحال بسیاری از کشورهای جهان تکلیف خود را با این پدیده معین کردهاند و سهم خود را در بازیگری یا بازیگردانی در محیط آن معلوم ساختهاند. جهانیشدن هرچه باشد و هرموقع که تحقق یابد، مانند بسیاری دیگر از پدیدارهای تمدن بشری دارای وجوه منفعتبار و زیانبار خواهد بود و نرمی و زبری در آن آمیخته است. بنابراین توجه به اصل پدیده جهانیشدن تنها یک طرف معادله است، طرف دیگر آنکه میتواند صغری یا کبرای استدلال ما برای تایید یا نفی آن باشد، همانا منافع و امنیت ملی است.
نهتنها ما بلکه همه کشورهای جهان در حال سبکسنگیننمودن و توزین و تبیین جهانیشدن در قبال خود هستند و باتوجه به امکانات و شرایط ژئوپلیتیک خود، در حال پذیرفتن یا واگذارکردن نقشهای بازی در این صحنهاند. کشورهایی چون ایران که دارای امتیازات منطقهای عمدهای هستند بهطور ویژهای در معرض وجوه گستردهتری از منافع یا مضرات جهانیشدن واقع میشوند و تقریبا قادر به انزواگزینی یا جداسازی خود از سیطره جهانیسازی نخواهند بود. اما با بهکارگیری اندیشههای کاملا مطالعهشده و محققانه و با اتخاذ رویههای مدبرانه و هوشمندانه در رهبری و مدیریت کلان، میتوان در بهحداقلرساندن مضرات و بهحداکثررساندن منافع آن موثر بود.
جهانیشدن فرصتهای بیشماری را فراهم میکند، همچنانکه فرصتها و اختیارات بسیاری را نیز با خود میبرد؛ اما استفاده درست و بهموقع از فرصتهای بهدستآمده میتواند زیانهای ناشی از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
قیود خانوادگی:
بحث دیگری که در زمینه فوق پیش می آید و تضادهای موجود در خانواده را می توان تا حدودی معلول آن دانست، وجود پاره ای قیود خانوادگی است که مورد توجه جرم شناسان نیز قرار دارد. بی تفاوتی، بی توجهی به نظم خانواده، عدم رعات نظم در خانواده به لحاظ عینیت والدین یا سرپرست اطفال و یا اشتغال والدین به کار، سخت گیری زیاد، نظم شدید و عدم توافق والدین جهت مراقبت از اطفال ممکن است با عواقب ناگواری همراه باشد که اینک پاره ای از این قیود اشاره می شود.
1- دیدگاه فرهنگی:
خانواده ای که از سلامت بر خوردار است که پدر و مادر در خانواده رفتاری متناسب داشته باشند، بدین معنی که هیچکدام از |آنها از وظایف خود نسبت به فرزندانشان رویگردان نباشند.
خانواده نماینده روانی جامعه می باشد، هم معلول و هم علت پیدایش منش و رفتار می باشد.
2- اشتغال به کار مادر:
3- عدم حضور پدر در خانواده
د) فقدان والدین:
به محض متلاشی شدن خانواده، بزهکاری شروع می شود چه وجود خانواده عاملی است علیه بزهکاری . بدترین خانواده ها بهتر از نبودن آن است.
1- فوت والدین
2-طلاق و جدایی والدین
فرار فرزندان از خانه، سرقت، قتل، ضرب و جرح، گرایش به مسائل جنسی، اعتیاد و قاچاق مواد مخدر، خودکشی، ترک تحصیل و افت تحصیلی، عدم موفقیت در کسب مدارج عالی تحصیلیف سوء نیت و بد بینی، تنگدستی، ولگردی، فحشا و اعمال منافی عفت
خصوصیات شخصیتی افراد بزهکار :
زمینه شخصیتی وابسته ، ناایمنی ، تنهایی و انزوا
عوامل روانی در بزهکاری :
نوجوانان بزهکار خویشتن را افرادی نا مطلوب می دانند و گرایش و تمایلی برای دوست داشتن ، ارزش گذاری و احترام بخود ندارند عموماَ افرادی آشفته ، درهم ، نامطمئن و متغیر هستند .
روانشناسان می توانند افراد بزهکار آینده را در کودکی پیش بینی کنند اینان از مشکلات رفتاری ، مشکل در تمرکز و مشکلات تحصیلی برخوردار بودند و اینگونه مشکلات در واقع بازتاب مشکلات عاطفی آنان است .
عوامل اجتماعی:
جامعهشناسان و به معنای گستردهتر متخصصان علوم اجتماعی به عوامل مستقیم و غیرمستقیم محیط (تراکم جمعیت، وضع سکونت، آلودگی هوا، ...) توجه کردهاند. نقش شرایط اجتماعی و تعارضاتی که در چارچوب آن به وقوع میپیوندد ، انکارناپذیر است. معذالک نه میتوان بزهکاری را تنها بر اساس عوامل اجتماعی بررسی کرد و نه یافتههای مستقل این زمینه با زمینههای قبلی همواره هماهنگ است.
بررسیها نشان میدهد وقتی که در جامعهای ثبات و پایداری اجتماعی وجود نداشته باشد، بیکاری، فقر یا پارهای از شرایط غیرعادی و ناسازگاری عمومی در جامعه رواج داشته باشد، میزان بزهکاری رو به افزایش میگذارد. به عکس، هر قدر جامعه به سوی پایداری سوق داده شود، میزان بزهکاری کاهش مییابد. در حقیقت مجموعه مطالعات اجتماعی نشان میدهد که بسیاری از بزهکاران، در واقع آسیبدیدگان بهنجار یک جامعه نابهنجارند. یعنی افرادی هستند که از نظر روانی ،طبیعی و بهنجارند ولی بدین علت که جامعه وضع نابهنجار دارد دست به بزهکاری میزنند
احتمال میرود مهمترین عامل مؤثر در بزهکاری، روش تربیتی نارسا یا اختلال در شبکه ارتباطی خانواده باشد. تقریباً تمام پژوهشها نشان دادهاند والدینی که با کودکان خود مهربان نیستند یا آنهایی که از نظر روانی یا فیزیکی از فرزندان خود سوءاستفاده میکنند، بیشتر احتمال دارد که فرزندانی بزهکار داشته باشند (آندرو، ۱۹۸۸، پاپرنی و ریشر، ۱۹۸۹). افزایش احتمال بزهکاری در خانوادههایی وجود دارد که:
۱)- والدین از روشهای انضباطی بسیار سختگیرانه یا بسیار بیبندوبار و فریبنده استفاده میکنند.
۲- شیوه انضباطی به جای آنکه مبتنی بر استدلال باشد مبتنی بر تنبیه بدنی است.
والدین نسبت به فرزندان خود به جای آنکه گرم و صمیمی و عاطفی باشند، بیتوجه، غافل و تمسخرکننده هستند (لوبر، دیشین ۱۹۸۸). آشکار شده است که کودکان بزهکار رابطه بسیار ضعیفی با پدران خود داشته و آنها را به عنوان الگوهای غیرقابل پذیرش ارزیابی میکنند. خانوادههای کودکان بزهکار اغلب فاقد پدر بوده یا پدر از خانه غیبت داشته و