واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مطلبی در مورد مکتب سوداگری

مطلبی در مورد مکتب سوداگری

 

فرمت فایل : ورد Word

 (  قابلیت ویرایش )

 

 

 

قسمتی از متن ورد .....

 

تعداد صفحات : 16 صفحه

مکتب سوداگری (مرکانتیلیسم( از جمله عواملی که در ظهور اندیشه های نو در نظام اقتصاد سیاسی در آغاز قرن هجدهم تأثیر بسیار داشته و بی شک در آرا و اندیشه های «اسمیت» مؤثر بوده است، رواج مکتب سوداگری در قرون قبلی است .
ازاین رو مطالعه این جریان در درک اندیشه های اقتصادی جدید ضروری به نظر می رسد.
آنچه در ادامه می آید، گزیده ای از کتاب «تاریخ عقاید اقتصادی» نوشته دکتر فریدون تفضلی است که به بررسی تاریخی، معرفی مبانی نظری و علل زوال این مکتب می پردازد.
در قرن پانزدهم و آغاز قرن شانزدهم تغییراتی در زمینه اکتشافات بزرگ جغرافیایی و فراهم آمدن امکانات وسیع برای دستیابی به امکانات سرشار و مواد اولیه در غرب فراهم آمد.
این امکانات، قلمرو روابط تجاری را توسعه داد و با بکار گرفتن پول در روابط اقتصادی و کشف ذخایر طلا در نیمکره غربی (یعنی قاره آمریکا)، حجم تجارت بین کشورهای اروپایی با خارج رو به فزونی نهاد.
در این میان، نیاز به منابع مالی فراوان موجب شد تا کشورهای اروپای غربی تحصیل فلزهای گرانبها (طلا و نقره) را به عنوان «سیاست ملی» تلقی کنند.
کشورهایی که فاقد معادن سرشار طلا بودند و در مستعمراتشان چنین فلزات گرانبهایی موجود نبود، برای گردآوری آنها توجه خود را به اجرای سیاستهایی معطوف ساختند که منجر به «تراز بازرگانی مثبت» شود و در این رابطه چنین میپنداشتند که هر گاه در یک کشور مقدار کالای فروخته شده در ظرف یکسال به دیگر کشورها بیشتر از مقدار کالای خریداری شده از این کشورها باشد، مازاد این دو مقدار به صورت طلا (یا ارز) به کشور وارد خواهد شد.
به این ترتیب انگیزه و هدف فعالیت های اقتصادی که تا قبل از قرن پانزدهم در اروپا تابع اصول مذهبی و اخلاقی بود، تغییر کرد و به تدریج، مستقل از مدهب و اخلاق، به سوی کسب و تجارت و انباشت ثروت مادییا فلزات گرانبها مانند طلا و نقره گرایش یافت.
بنابراین نظریات مورد قبول جوامع اروپایی نظریاتی بود که در مرحله اول، نظام اقتصادی فئودالیسم را که نسبت به مظاهر اقتصاد نوین اعتنایی نداشت مطرود بداند ، در مرحله دوم «ناسیونالیسم ملی» را توسعه بخشد، در مرحله سوم طلا و نقره را به عنوان تنها منابع ثروت ملی بشناسد و در مرحله چهارم بازرگانی خارجی را مورد اهمیت قرار داده و بالاخره سیاست توسعه اقتصادی و نظامی را جلوه دهد.
مکتبی که پاسخگوی این احتیاجات بود بوسیله متفکران اقتصادی آن عصر به نام مکتب سوداگرییا مرکانتیلیسم نامیده شد و طرفداران آن به نام سوداگران یا مرکانتیلیستها معروف شدند.
مبانی نظری مکتب سوداگری طلا و نقره به عنوان منابع ثروت اقتصادی.
سوداگران طلا و نقره را بهترین شکل ثروت اقتصادی می دانستند و تمام قدرت خود را برای بدست آوردن این فلزات گرانبها صرف می کردند.
آنها معتقد بودند که ثروت و قدرت اقتصادی شرط لازم قدرت سیاسی برای تشکیل مستعمرات می باشد.
برای نیل به این هدف سیاستهای مختلفی را پیشنهاد کردند و معتقد بودند که این سیاستها منجر به تراکم فلزات گرانبها خواهد شد.
بطور خلاصه، موضع سوداگران در قبال فلزات گرانبها (طلا و نقره) به منزله ثروت ملی تلقی می شد و بنابراین تمام فعالیتها برای کسب آن تنظیم میشد.
سیاست موازنه بازرگانی.
مفهوم «موازنه بازرگانی» مهمتر

 



خرید و دانلود مطلبی در مورد مکتب سوداگری


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.