لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
همسرگُزینی، ازدواج و رضایتمندی
936
کارنمای زندگی انسان را میتوان در یک واژه، چنین بیان کرد: جستجو؛ جستجویی عیان و نهان، و خواسته و ناخواسته که هیچ گاه جز با مرگ پایان نمییابد. به راستی در وجود انسانی که لبریز از انواع خواستهها و نیازهای گوناگون و گاه متفاوت است، دامنه جستجو را تا کجا میتوان ردیابی نمود؟ بخصوص اگر زیاده خواهی طبع و کمالطلبی او را هم به شمار آوریم، پیچش کار، بیشتر نمایان میگردد. از میان خواستههای مختلف، در این نوشتار، در حدّ توان، به تبیین و شناخت یک ویژگی در وجود خود خواهیم پرداخت و آن «مهرجویی» است.
نفس زیادهخواهِ بشر، همه چیز را برای خود میخواهد و در این میان، مهرجویی نیز از قاعده زیادهخواهی او خارج نیست. ما نیازمند مهر و محبّتیم. دوست داریم دیگران را دوست بداریم و دوست داشته شویم و ارتباطی دو سویه، امّا بیحدّ و حصر و بیقید و شرط را از آنِ خود کنیم؛ چرا که حساب عاطفی انسان، هیچ گاه نباید خالی بماند؛ چون پشتوانه و پسانداز اطمینانبخشی برای آتیه اوست.
از آن جا که ازدواج، عرصه یا زمینهساز روابط گوناگونی است، در این مقاله، به عواملی پرداخته خواهد شد که این ارتباط عاطفی را با مخاطره رو به رو میسازند. به دیگر سخن، بر آنیم تا آنچه را که سبب کمرنگتر شدن حسّ مسئولیتپذیری در زوجین میشود، به اجمال توضیح دهیم. از این رو، در ابتدا به چگونگی شکلگیری رابطه علاقه میان مرد و زن یا همان عوامل مؤثر بر انتخاب همسر میپردازیم.
همسرگُزینی
ایا تا کنون به زوجهایی برخوردهاید که هیچ گونه هماهنگی ظاهریای با یکدیگر ندارند؛ امّا هر دو، آن قدر از زندگیشان راضی و خشنود هستند که دیگران را به حسرت وا میدارند؟ به راستی، چه نیروی اسرارآمیزی موجب میشود تا در انتخاب همسر، از میان دو نفر که از نظر هر بیننده بیطرفی، بیعیب و نقص هستند، یکی را جذب و دیگری را دفع کنیم؟
در این زمینه، عوامل مهم و بنیادی زیادی دخالت دارند. از آن جمله، ویژگیهایی است که هر فرد از کودکی در ذهن و روان خود برای همسرش در نظر میگیرد. روانشناسان از ویژگیهایی یاد میکنند که به صورت پیامهای رمزی در مغز باقی مانده، عامل ایجاد علاقه یا عدم علاقه ما نسبت به افراد گوناگون میشوند و نام آن را «طرح دلدادگی» میگذارند. به عبارت دیگر، آنچه ما برای انتخاب، ملاک قرار میدهیم (مثل: رنگ مو، چشم، تُنِ صدا، ساختمان ظاهری و فیزیکی شخص) و یا ویژگیهای روانی مطلوب (مانند: خونگرمی، صمیمیت، آرامش، خونسردی و تسخیرناپذیری) در بین پیامهای رمزگونه نهفته است و بر این اساس، شخصی که از جانب ما انتخاب میشود، کسی است که با طرح دلدادگی ما همخوانی داشته است.
الگوی مادر
طرح دلدادگی، در سنین کودکی (حدود هشت سالگی) در مغز، شکل میگیرد و مغز، از همان زمان تا حصول نتیجه، همواره به دنبال گمشده خویش، سرگردان است. مادر، نخستین عشق واقعی پسر است که کلیات طرح دلدادگی او را رقم میزند. هنگام کودکی، مادر، مرکز توجه است و بیشک، ما نیز کانون توجّه او هستیم. بنا بر این، اثری فراموش نشدنی از مشخصههای او در ناخودآگاه ما بر جا میماند و برای همیشه کسانی میتوانند ما را تحت تأثیر خود قرار دهند که از نظر چهره، اندام، شخصیت و یا حتی بذلهگویی و شوخطبعی، شباهتهایی به مادرمان داشته باشند. مثلاً اگر مادری، صمیمی و بخشنده باشد، پسرانش نیز ناخودآگاه، به این گونه زنان علاقمند میشوند.
مادر میتواند تأثیر دیگری نیز بر پسرانش بگذارد. به عبارت دیگر، نه تنها پسر در انتخاب همسر، جذب شخصیتی همانند مادرش خواهد شد، بلکه احساسش در مورد همه زنان نیز به احساس او نسبت به مادرش بستگی خواهد داشت. بنا بر این، چنانچه مادری شاد و مهربان باشد، تصوّر پسرانش نیز درباره همه زنان چنین خواهد بود. آنان مسئولیتپذیر و مهربان بار خواهند آمد و قادرند به محبّت همسرانشان به خوبی پاسخ گویند و در انجام دادن کارهای منزل نیز شریک واقعی او باشند.
الگوی پدر
علاوه بر مادر که در تعیین مشخّصههای انتخاب همسر بر ذهن پسران تأثیر میگذارد، پدر نیز چون اوّلین جنس مذکَّری است که دختران در زندگی خود با آن آشنا میشوند، الگویی است که دختران، چگونگی رفتار با جنس مخالف را از او میآموزند. به عبارت دیگر، همان گونه که رفتار مادر، الگوهای اوّلیه انتخاب همسر را در پسر شکل میدهد، رفتار پدر نیز الگوهای اوّلیه دختر را برای انتخاب شوهر اینده مشخص میکند.
پدرها تأثیرات بهسزایی در شکلگیری شخصیت کودکانشان دارند و چگونگی رفتار آنان عامل مؤثّری در کامیابی یا ناکامی فرزندانشان در اینده است. چنانچه پدر، دخترش را عاشقانه تحسین کند و به او بفهماند که موجودی با ارزش است، دختر نیز در هر گونه ارتباط با مردان، عزّت و اعتماد به نفس کافی به دست میآورد؛ امّا اگر پدری، بیمحبّت یا بهانهگیر باشد و یا در کانون خانواده، غیبتهای طولانی داشته باشد، دختر، دچار عدم اعتماد به نفس و خودکمبینی میگردد.
نقش دیگر عوامل
افزون بر آنچه ذکر شد، عوامل روانشناختی و جامعهشناختی بسیار دیگری نیز در انتخاب همسر مؤثّرند. ما غالباً جذب کسی میشویم که تشابهاتی با خود، در او مییابیم و طالب کسی هستیم که به گونهای با ما همسانی داشته باشد. برای نمونه، شخصی که خودش زیبا و جذّاب است، غالباً جذب فردی میشود که او نیز دارای چنین ویژگیهایی باشد. ما معمولاً با افرادی که از نظر سطح اجتماعی، همسانیهایی با ما دارند، رشد میکنیم و با همشهریها و دوستانی که تحصیلات، پیشینه و اهدافشان با ما هماهنگی دارد، بزرگ میشویم.
در تحقیقات روانشناختی به عمل آمده، ثابت شده است هر فرد در انتخاب همسر، نخست متوجّه تشابهات اجتماعی با اوست و سپس به دنبال همسری است که نیمه دیگر شخصیت عاطفی او را تکمیل کند. به عبارتی، شخص پُرحرف، در جستجوی شنوندهای خوب است و یا فرد عصبی مزاج و بد خُلق، همسری صبور و مهربان میخواهد که از نظر اجتماعی، با او در یک سطح باشد. نتیجه تحقیق فوق، این است که برای دستیابی به یک زندگی موفّق و عاشقانه، همسران باید از نظر جامعهشناختی، متشابه و از نظر روانشناختی، متفاوت باشند.
زنگ خطری برای عشق