واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره ی اخلاق 01

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 41

 

مقدمه

دوست داریم زندگی هایمان ، سرشار از صمیمیت و خونگرمی و صفا باشد.

حریم انسانها و حرمت همگان ، محفوظ بماند و معاشرت هایمان نشأت گرفته از « فرهنگ قرآنی » و تعالیم مکتب باشد .

و این ، یعنی « زندگی مکتبی ».

پایداری و استحکام رابطه های مردمی ، در سایة رعایت نکاتی است که برگرفته از « حقوق متقابل » افراد جامعه باشد .

در اینکه « چگونه باید زیست » و چه سان با دیگران باید رابطه داشت ، نکته ای است که در بحث « آداب معاشرت » می گنجد .

برخلاف فرهنگ غربی ، روح و محتوای فرهنگ دینی ما بر پایة « ارتباط » ، « صمیمیت » ، « تعاون » ، « همدردی » و « عاطفه » استوار است . جلوه های این فرهنگ بالنده نیز در دستورالعملهای اخلاقی اسلام دیده می شود .

1ـ مفهوم لغوی واژة اخلاق

« اخلاق » جمع « خلق » و به معنای نیرو و سرشت باطنی انسان است که تنها با دیدة بصیرت و غیر ظاهر قابل درک است . در مقابل ، « خلق » به شکل و صورت محسوس و قابل درک با چشم ظاهر ، گفته می شود . و همچنین « خلق » را صفت نفسانی راسخ نیز می گویند که انسان ، افعال متناسب با آن صفات را بی درنگ ، انجام می دهد . مثلاً فردی که دارای « خلق شجاعت » است ، دررویاوریی با دشمن ، تردید به خود راه نمی دهد .

این حالت استوار درونی ، ممکن است در فردی به طور طبیعی ، ذاتی و فطری وجود داشته باشد ؛ مانند کسی که به سرعت عصبانی می شود و یا به اندک بهانه ای شاد می گردد . منشأهای دیگر خلق ، وراثت و تمرین و تکرار است ؛ مانند این که نخست با تردید و دودلی اعمال شجاعانه انجام میدهد ، تا به تدریج و بر اثر تمرین ، در نفس او صفت راسخ شجاعت به وجود می آید ؛ به طوری که از این پس بدون تردید ، شجاعت می ورزد .

صفت راسخ درونی ، ممکن است « فضیلت » و منشأ رفتار خوب باشد و یا « رذیلت » و منشأ کردار زشت . به هر روی بدان « خلق » گفته می شود .

2ـ تعریف علم اخلاق

با مراجعه به اصلی ترین منابع کلاسیک و متعارف علم اخلاق در حوزة علوم اسلامی و دقت در موارد کاربرد آن در قرآن و احادیث ، علم اخلاق را می توان به شرح زیر تعریف کرد :

علم اخلاق ، علمی است که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتار اختیاری متناسب با آنها



خرید و دانلود تحقیق درباره ی اخلاق 01


تحقیق درباره ی اخلاق پیامبر 31 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

مقدمه

پیش از سخن گفتن از این جنبه مهم در سیره پیامبر(ص)، بهتر آن می‌بینیم چند نکته زیر را یادآور شویم: یکم: عاطفه، بخش مهمی از شخصیت بشری را تشکیل می‌دهد و واقع‌گرایی، به عنوان مهمترین ویژگی عمومی اسلام، ایجاب می‌کند آنرا مورد توجه قرار دهیم و در راستای تحقق ثمرات مورد انتظار، رهنمونش سازیم؛در اینجاست که می‌بینیم حضرت علی (علیه السلام) در توصیف هماهنگی موجود میان عوامل تشکیل دهنده شخصیت انسانی یعنی عقل، اندیشه، عاطفه، حواس و رفتار، می‌فرماید: «خردها، راهبر و پیشوای اندیشه‌ها و اندیشه‌ها، راهبر و پیشوا

پیش از سخن گفتن از این جنبه مهم در سیره پیامبر(ص)، بهتر آن می‌بینیم چند نکته زیر را یادآور شویم:

یکم: عاطفه، بخش مهمی از شخصیت بشری را تشکیل می‌دهد و واقع‌گرایی، به عنوان مهمترین ویژگی عمومی اسلام، ایجاب می‌کند آنرا مورد توجه قرار دهیم و در راستای تحقق ثمرات مورد انتظار، رهنمونش سازیم؛ در اینجاست که می‌بینیم حضرت علی (علیه السلام) در توصیف هماهنگی موجود میان عوامل تشکیل دهنده شخصیت انسانی یعنی عقل، اندیشه، عاطفه، حواس و رفتار، می‌فرماید: «خردها، راهبر و پیشوای اندیشه‌ها و اندیشه‌ها، راهبر و پیشوای دل‌ها و دل‌ها، راهبر و پیشوای حواس و حواس، راهبر و پیشوای اندام‌های آدمی‌اند.»[1] و بدین ترتیب، ریشه‌های رفتار آگاهانه انسان را با دقت بازمی‌گوید.

اسلام در همه این مراحل، تمامی تلاش و کوشش خود را در جهت پرورش انسان به‌کار می‌گیرد:

الف ـ عنصر خردورزی غریزی را در انسان می‌پروراند و او را به تأمل و تدبر و تعقل و استدلال و نظر و امثال آنها، سوق می‌دهد.

ب ـ بر روش‌های منطقی روند خردورزی انگشت می‌گذارد و از هر شیوه مغایر با گفت‌وگوی سالم و درستی که نتایج آنرا مورد خدشه قرار می‌دهد، دوری می‌جوید.

ج ـ عنصر عاطفی را می‌پروراند و آن‌را با عشق ناب و اصیلی نسبت به پرشکوهترین محبوب یعنی پروردگار متعالی که جامع همه گونه کمال مطلق است، سیراب می‌سازد و عاطفه را به اوج والایی و شکوهش می‌رساند.

د ـ به شریعت مقدس خود، فطرت گرایی اصیلی را می‌بخشد که رفتارها را سامان می‌دهد و نقشه سعادت و خوشبختی آدمی را ترسیم می‌کند.

ﻫ ـ اراده قوی و آگاهی را پرورش می‌دهد که فراتر از هر انگیزه عاطفی برافروخته‌ای، اطمینانمان می‌بخشد که جهت‌گیری عاطفه، جهت‌گیری درستی است و در عین حال آزادی خود در شکل دهی به رفتارها را حفظ می‌کند و از همین آزادی است که مسئولیت، زاده می‌شود. ما در شمار آن کسان نیستیم که "اراده" را "عواطف برافروخته" توصیف می‌کنند وگرنه گرفتار "جبری" می‌شویم که هم به لحاظ وجدانی و هم از نظر شرعی، غیرقابل قبول است. عواطف و احساسات نیز نقش مؤثر خود را بر اراده و رفتار آدمی دارند و هم از اینروست که اسلام به شیوه‌ها و روش‌های گوناگون، بر آن انگشت گذارده است؛ از جمله:

1ـ شیوه‌های ارشادی مستقیمی که ما را از هواهای لجام گسیخته و طغیانی برحذر می‌دارند. قرآن کریم می‌گوید: «أرایت من اتخذ الهه هواه أفانت تکون علیه وکیلا» (سوره فرقان ـ43) (آیا آن کس را دیدی که هوای نفس خود را خدای خویش گرفته است؟ و آیا تو بر او مراقب توانی بود؟)

2ـ شیوه‌های غیرمستقیم از جمله استفاده از امثال و داستان‌هایی در ستایش از کسانی چون پیامبران که بر هواهای نفس و اراده خود تسلط یافتند و زمام آن‌را در اختیار خود گرفتند.

3ـ ارایه الگوهای عملی از رفتار پیامبراکرم(ص) و دیگر پیشوایان اهل بیت بزرگوار و یاران گرامی آن‌حضرت که در مکتب وی پرورش یافتند .

4ـ فراخواندن مسلمانان به هرچه پرشکوه‌تر و والاتر ساختن عشق خود یعنی عشق به خدا، عشق به پیامبر و عشق به اهل بیت پاک و یاران مخلص آن حضرت (ص) که تنها در آن‌صورت، عواطف و احساسات در منظومه‌ای پرشکوه و هماهنگ با اندیشه و آفریننده کار نیک، سامان می‌گیرند.

دوم: این روند تربیتی عواطف و احساسات در پی ریشه‌گیری و تعمیق ایمان به خداوند، جامع همه کمالات و نیز پیوند حداکثری انسان با او از یک سو و پروراندن تصور وی از هستی و زندگی با تأکید بر قرار گرفتن آن‌دو بر اصولی که مهمترین آنها حق، عدالت، عشق و مهر و محبت است و اندیشه و عاطفه پس از قرار گرفتن در این فضا، راه کمال می‌پویند، از سوی دیگر انجام می‌پذیرد. سیره پیامبراکرم (ص) و سنت آن‌حضرت نیز در راستای ریشه‌ای کردن این مفاهیم والا و ارایه تجسم عینی برتری از آنها مطرح می‌شود. برای توضیح بیشتر اشاره‌ای به این اصول خواهیم داشت:

1ـ حق، راز هستی است

"راغب اصفهانی" در "مفردات" خود ـ با اندکی تصرف ـ می‌گوید: « حق، مطابقت و سازگاری همچون مطابقت لولای در با گردش پایدار آنست. حق را بر چند وجه گویند:

وجه نخست: برای پیدایش چیزی به علتی برگرفته از اقتضای حکمت . لذا خداوند متعال را "حق" می‌گویند: «ثم ردوا الى الله مولاهم الحق» (سوره انعام ـ62) (سپس به سوی سرور برحقشان، خداوند برگردانده می‌شوند.)

وجه دوم: برای پدید آورنده به اقتضای حکمت به‌کار می‌گیرند، لذاست که گفته می‌شود: خداوند متعال، همه حق است: «وانه للحق من ربک» (سوره بقره ـ 149) ( و بی‌گمان این فرمان از سوی پروردگارت، راستین است.)

وجه سوم: از اعتقاد به چیزی مطابق با آنچه که در خود دارد، مثل اینکه بگوییم: اعتقاد و باور ما در رستاخیز و ثواب و ...، حق است: «فهدى الله الذین آمنوا لما اختلفوا فیه من الحق» (سوره بقره ـ 213) (... آن‌گاه خداوند به اراده خویش، مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند، رهنمون شد.)

وجه چهارم: برای کرده و گفته واقع طبق آنچه لازم است و به اندازه لازم و در زمان لازم است. مثل اینکه بگوییم: کرده‌ات حق است. «حق القول منى لأملان جهنم» (سوره سجده ـ 13) ( اما گفته من چنین تحقق یافته است که دوزخ را از پریان و آدمیان همگی پر خواهم کرد.)[2]

می‌توان از مجموعه کاربردهای فوق نتیجه گرفت که "حق" در عبارتی فشرده عبارت از «امر



خرید و دانلود تحقیق درباره ی اخلاق  پیامبر 31 ص


تحقیق درباره ی اخلاق 15 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

اخلاق چیست؟

ستایش مخصوص خدایی است که بنده اش را شبانه ازمسجدالحرام به مسجدالاقصی (برای معراج) سیر داد و رحمت پی درپی و درود بر کسی (حضرت محمد «ص») که نشانه های بزرگ پروردگارش را مشاهده نمود، و بر خاندان پاکیزه او که چراغهای هدایت هستند و نفرین و لعنت (خداوند) بر دشمنانشان باد که گمراهان و افراد پست هستند.

باری غرض از این مقدمه، بیان حقیقت اخلاق می باشد. پس می گوییم: هیچ خیری در عملی که بدون دانش و علم باشد نیست، همانطور که هیچ شرافتی در علم و باشد نیست، پس علم، عمل را می طلبد و در نتیجه از تکرار و ممارست بر آن دو، اخلاق به دست می آید.

پس اخلاق حسنه، نزد ما چیزی جز به فعلیت رسیدن مقتضای فطرت الهی در انسان نیست و این فعلیت حاصل نخواهد شد مگر بواسطه ممارست علم نافع و مداومت بر عمل صالح با هم و اما یکی از آنها بدون دیگری خیر.

بنابراین حقیقت اخلاق همانا نتیجه رجوع انسان به فطرت توحیدی خود می باشد. پس در واقع فطرت، سرچشمه اخلاق است و لذا خداوند متعال ما را در آیه شریفه به توجه نمودن به آن امر فرموده است که: پس مواجه کن روی خود (قلبت) را به دین، در حالی که استقامت داری، تا قلب تو فقط به دین متوجه شود و خدای متعال با بیان خود که: (دین) فطرت خدایی است که همه مردم بر آن خلق شده اند، پرده از معنای دینی که به آن امر شده ایم برداشته است.

و مرا از دین طینتی است که خمیره خلقت انسان بر آن استوار شده است (که در صدر آیه شریفه بدان اشاره شده) نه فقط ظاهر شریعت، گرچه آن ظاهر نیز مطابق با این فطرت است بلکه آن چیزی جز توحید و معرفت حق تعالی نیست، همچنان که این مطلب از گفتار حضرت صادق علیه السلام در ذیل فرمایش خداوند عزوجل استفاده می شود که: فطرت خدایی که مردم را بر آن خلق کرد حضرت فرمودند: آنان را بر فطرت توحید خلق کرد. همچنان که این مطلب از فرمایش امام باقر علیه السلام در جواب سؤال زراره از ایشان استفاده می شود که گفت: از حضرتش از معنای کلام پروردگار که می فرماید: (آنان برای خدا استقامت دارند و شریکی برای او قرار نمی دهند) و از حنفیه (مستقیم بودن) سؤال کردم پس فرمودند: خداوند متعال آنان را بر پایه معرفت خود خلق نمود.

برای همین جهت است که خداوند متعال در پی آیه شریفه فرمود: تبدیل و تغییری در خلق خدا نیست، سپس آن را به فرمایش خود تأکید نمود که: آن (فطرت) دین استوار و مستقیمی است و به جهت اینکه عده ای از مردم به سبب جهل و و نادانی دین را به غیر آنچه که ما تفسیر نمودیم توجیه می کنند خداوند در پایان آیه شریفه فرمود: ولکن اکثر مردم جاهل هستند.

و اما اینکه بدست آمدن اخلاق حقیقی منحصر در رجوع به فطرت می باشد، از این جهت است شخصی که در حجابهای دلبستگی مادی از عالم طبیعت قرار گرفته قلبش را بازنماید و آن پرده ها به وسیله علم و عمل از او برداشته شود و به فطرتی که از عالم نور است رجوع نماید. عادتاً نمی تواند عملی مخالف با فطرت توحیدی خود انجام دهد و برای او چیزی جز متصف شدن به اخلاق الهی نمی باشد.

و این همان چیزی است که از کلام حضرت صادق علیه السلام اراده شده است آنگاه که فرمودند: همانا خداوند متعال پیغمبرش صلی الله علیه و آله را به مکارم اخلاق اختصاص داد، پس خود را بیازمایید، اگر آن (نوع اخلاق) در شما بود پس خدای متعال را سپاسگزار شوید و نیز آنچه که در کلام حضرت موسی بن جعفر علیه السلام است که می فرماید: خداوند متعال رسولان خود را به مکارم اخلاق اختصاص داده است، پس خود را با داشتن و نداشتن آن بیازمایید. و همچنین در حدیث معروف آمده است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: مبعوث شدم تا اخلاق ستوده را به اتمام برسانم، و در حدیث دیگری نیز فرمودند: بر شما لازم است که به مکارم اخلاق متخلق شوید زیرا پروردگارم مرا به آن برانگیخت.

پس اگر روایاتی که تعداد مکارم اخلاق را شمرده اند با دقت بنگریم، قطعاً در می یابیم که مکارم اخلاق برای کسانی ظهور و جلوه می نماید که بین آنها و فطرتشان پرده ای نیست مانند انبیاء و اولیاء علیهم السلام پس آنان متخلق به مکارم اخلاق بوده و به آن اختصاص دارند.

و بعد از این مقدمه مختصر خوانندگان عزیز را به حدیثی متوجه می نماییم که در حقیقت اولین جلسه درس اخلاق از ناحیه پروردگار علیم حکیم است، معلم اولی که خداوند علی اعلی است و اولین شاگرد او کسی است که مرکز گردش عالم وجود بوده و اولین موجودی است که از خداوند صاحب جود و کرم صادر گردیده و صاحب مقام محمود است و به مرحله شهود رسیده که دارای اخلاق بزرگ و عقل کامل و سالم می باشد یعنی سرور رسولان و انبیاء و مبعوث شده برای رحمت به همه عالم حضرت محمد صلی الله علیه و آله.

گرچه قبل از ایشان نیز بین انبیاء مرسلین علیهم السلام و خداوند متعال سخنانی ردوبدل گردیده، و گفتگوهایی انجام شده است ولی (با این وجود) آنان به مرتبه پیغمبر صلی الله علیه و آله نمی رسند به جهت چیزهایی که بین او و پروردگارش واقع شده است.

آری، پیامبر صلی الله علیه و آله به جهت زیادتی در آن مکالمات از جهت مقدار و کیفیت بر آنان سزاوار می باشد و همین برای او از جهت عزت و شرف کافی است.

چگونه چنین نباشد؟ و حال آنکه او صلی الله علیه و آله و خاتم انبیاء و کسی است که پیغمبر بوده در حالیکه جسم حضرت آدم علیه السلام بین آب و گل بود، آن چنان پیامبری که پروردگارش او را برای خود برگزیده و اختیار کرد. سپس به پروردگار نزدیک شده به اندازه دو کمان و بلکه از آنهم نزدیکتر گشت. سپس همانا حدیث شریف (معراج) سه امر گذشته را دربردارد:

امر اول: راهنمایی سالک به اموری است که چنگ زدن و التزام به آنها و یا دوری از آنها برای رسیدن او به مقصد اصلی سزاوار است یعنی برطرف شدن حجاب و کنار رفتن پرده از فطرت توحیدی.

امر دوم: تشویق و ترغیب نمودن بر عمل به امور گذشته.

امر سوم: توجه و آگاهی دادن به مقصد در تمامی موارد زندگی و مراحل سلوک و تذکر به نتیجه های آن.

اصل حدیث را مرحوم دیلمی ابومحمدالحسین بن ابی الحسن بن محمد که اهل کمال و شایستگان و زهاد و پرهیزکاران بوده در آخر کتاب خود ارشاد القلوب با حذف بعضی از راویان حدیث از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل نموده که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله از پروردگار خود سؤال کرد …

و همین حدیث را مرحوم مجلسی (ره) در بحارالانوار و شیخ حر عاملی در کتاب جواهر السنیه (به نقل از ارشادالقلوب) به همین کیفیت نقل می کنند لکن مرحوم فیض د روافی آن را بطور ارسال از امام صادق از علی علیه السلام نقل می کند.

مرحوم مجلسی (ره) بعد از نقل حدیث بطور ارسال دو سند برای آن از حضرت جعفربن محمد بواسطه پدر بزرگوارش از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می فرماید. و همچنین صاحب وافی فرموده: این حدیث را غیر از دیلمی بطور مسند از حضرت جعفر بن محمد بواسطه پدرش از جد بزرگوارش امیرالمؤمنین نقل فرموده اند. ولی تعجب از اختلاف در نقل متن این حدیث از سه بزرگوار است با اینکه اختلافی در نقل خود (در اصل حدیث) از کتاب ارشاد ندارند و ما چون نقل وافی را زیادتر و کامل تر یافتیم آن را برای شرح کردن انتخاب نمودیم.



خرید و دانلود تحقیق درباره ی اخلاق   15  ص


تحقیق درباره ی اخلاق 220 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 250

 

پیشگفتار

بسم الله الرحمن الرحیم

مسائل اخلاقى در هر زمان از اهمیت فوق‏العاده‏اى برخوردار بوده، ولى در عصر و زمان ما اهمیت ویژه‏اى دارد، زیرا:

1- از یک سو عوامل و انگیزه‏هاى فساد و انحراف در عصر ما از هر زمانى بیشتر است و اگر در گذشته براى تهیه مقدمات بسیارى از مفاسد اخلاقى هزینه‏ها و زحمتها لازم بود در زمان ما از برکت پیشرفت صنایع بشرى همه چیز در همه جا و در دسترس همه کس قرار گرفته است!

2- از سوى دیگر، با توجه به این که عصر ما عصر بزرگ شدن مقیاسهاست و آنچه در گذشته بطور محدود انجام مى‏گرفت در عصر ما به صورت نامحدود انجام مى‏گیرد، قتل و کشتار انسانها به برکت وسائل کشتار جمعى، و مفاسد اخلاقى دیگر به کمک فیلمهاى مبتذلى که از ماهواره‏ها در سراسر دنیا منتشر مى‏شود و اخیرا که به برکت «اینترنت‏» هرگونه اطلاعات مضر در اختیار تمام مردم دنیا قرار مى‏گیرد، مفاسد اخلاقى بسیار گسترش پیدا کرده و مرزها را در هم شکسته و تا اقصا نقاط جهان پیش مى‏رود تا آنجا که صداى بنیانگذاران مفاسد اخلاقى نیز درآمده است.

اگر در گذشته تولید مواد مخدر در یک نقطه، یک روستا و حداکثر شهرهاى مجاور را آلوده مى‏کرد امروز به کمک سوداگران مرگ به سراسر دنیا کشیده مى‏شود.

3- از سوى سوم، همان گونه که علوم و دانشهاى مفید و سازنده در زمینه‏هاى مختلف پزشکى و صنایع و شؤون دیگر حیات بشرى گسترش فوق‏العاده‏اى پیدا کرده، علوم شیطانى و راهکارهاى وصول به مسائل غیرانسانى و غیراخلاقى نیز به مراتب گسترده‏تر از سابق شده است‏به گونه‏اى که به دارندگان فساد اخلاق اجازه مى‏دهد از طرق مرموزتر و پیچیده‏تر و گاه ساده‏تر و آسانتر به مقصود خود برسند.

در چنین شرایطى توجه به مسائل اخلاقى و علم اخلاق از هر زمانى ضرورى‏تر به نظر مى‏رسد و هرگاه نسبت‏به آن کوتاهى شود فاجعه یا فاجعه‏هایى در انتظار است.

اندیشمندان دلسوز و عالمان آگاه باید همگى دست‏به دست هم دهند و براى گسترش اخلاق در دنیاى امروز که اخلاق به خطر افتاده تا آن حد که بعضى آن را بکلى انکار کرده یا غیر ضرورى دانسته‏اند و بعضى دیگر هر کار و خصلتى که انسان را به خواسته سیاسى‏اش برساند اخلاق شمرده‏اند، تمام تلاش و کوشش خود را به کار گیرند.

خوشبختانه ما مسلمانان منبع عظیمى مثل قرآن مجید در دست داریم که مملو است از بحثهاى عمیق اخلاقى که در هیچ منبع دینى دیگرى در جهان یافت نمى‏شود.

گرچه مباحث اخلاقى قرآن از سوى مفسران بزرگ و عالمان اسلامى بطور پراکنده مورد تفسیر قرار گرفته ولى تا آنجا که ما مى‏دانیم کتابى به عنوان «اخلاق در قرآن‏» به سبک تفسیر موضوعى که این مسائل را به صورت جمعى و با استفاده از روش تفسیر موضوعى مورد توجه قرار دهد، تالیف نیافته با آن که جاى آن کاملا خالى است.

لذا بر این شدیم که بعد از پایان دروه اول پیام قرآن که پیرامون معارف و عقاید اسلامى به سبک تفسیر موضوعى بحث مى‏کرد، به سراغ بحث اخلاق اسلامى در قرآن مجید به عنوان دوره دوم پیام قرآن برویم.

بحمدالله این کار انجام شد و مجموعه این مباحث در دو مجلد تهیه شد که مجلد اول در کلیات مسائل اخلاقى بحث مى‏کند و اکنون در دسترس شماست ولى مى‏توان از آن به عنوان یک متن جامع درسى نیز استفاده کرد، و جلد دوم پیرامون جزئیات مباحث اخلاقى و مصادیق آن بطور گسترده بحث مى‏کند که بحمدالله قسمت عمده آن آماده براى چاپ است.

امیدواریم این گام دیگر در طریق استفاده از قرآن مجید در حل مشکلات زندگى انسانها، مورد قبول خداوند متعال و ذخیره یوم‏المعاد قرار گیرد و اگر کاستیهایى در آن است‏با تذکر صاحبنظران تکمیل گردد.

والحمدلله رب العالمین

ربیع الاول‏1419 - تیرماه‏1377

فصل اول

اهمیت‏بحثهاى اخلاقى

اشاره

این بحث از مهمترین مباحث قرآنى است، و از یک نظر مهمترین هدف انبیاى الهى را تشکیل مى‏دهد، زیرا بدون اخلاق نه دین براى مردم مفهومى دارد، و نه دنیاى آنها سامان مى‏یابد; همان‏گونه که گفته‏اند:

اقوام روزگار به اخلاق زنده‏اند

قومى که گشت فاقد اخلاق مردنى است! اصولا زمانى انسان شایسته نام انسان است که داراى اخلاق انسانى باشد و در غیر این صورت حیوان خطرناکى است که با استفاده از هوش سرشار انسانى همه چیز را ویران مى‏کند، و به آتش مى‏کشد; براى رسیدن به منافع نامشروع مادى جنگ به پا مى‏کند، و براى فروش جنگ افزارهاى ویرانگر تخم تفرقه و نفاق مى‏پاشد، و بى‏گناهان را به خاک و خون مى‏کشد!

آرى! او ممکن است‏به ظاهر متمدن باشد ولى در این حال حیوان خوش علفى است، که نه حلال را مى‏شناسد و نه حرام را! نه فرقى میان ظلم و عدالت قائل است و نه تفاوتى در میان ظالم و مظلوم!

با این اشاره به سراغ قرآن مى‏رویم و این حقیقت را از زبان قرآن مى‏شنویم; در آیات زیر دقت کنید:

1 - هو الذى بعث فى‏الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین (سوره جمعه، آیه‏2)

2 - لقد من الله على المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین (سوره آل عمران، 164)

3 - کما ارسلنا فیکم رسولا منکم یتلوا علیکم آیاتنا و یزکیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمة و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون (سوره بقره، آیه‏151)

4 - ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم انک انت العزیز الحکیم (سوره بقره، آیه‏129)

5 - قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها (سوره شمس، آیات‏9 و 10)

6 - قد افلح من تزکى و ذکر اسم رب-ه فصلى (سوره اعلى، آیات 14 و 15)

7 - و لقد آتینا لقمان الحکمة ان اشکر لله (سوره لقمان، آیه‏12)

ترجمه:

1 - او کسى است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها مى‏خواند و آنها را تزکیه مى‏کند و به آنان کتاب و حکمت مى‏آموزد هرچند پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند!

2 - خداوند بر مؤمنان منت نهاد (و نعمت‏بزرگى بخشید) هنگامى که در میان آنها پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند، و آنان را پاک کند و کتاب و حکمت‏به آنها بیاموزد، هرچند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند.

3 - همان‏گونه (که با تغییر قبله نعمت‏خود را بر شما ارزانى داشتیم) رسولى از خودتان در میانتان فرستادیم، تا آیات ما را بر شما بخواند، و شما را پاک کند و کتاب و حکمت‏بیاموزد، و آنچه را نمى‏دانستید، به شما یاد دهد.

4 - پروردگارا! در میان آنها پیامبرى از خودشان برانگیز! تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت‏بیاموزد و پاکیزه کند، زیرا تو توانا و حکیمى (و بر این کار قادرى)!

5 - هرکس نفس خود را پاک و تزکیه کرد، رستگار شد - و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخت، نومید و محروم گشت!

6 - به یقین کسى که پاکى جست (و خود را تزکیه کرد) رستگار شد - و (آن کس) نام پروردگارش را یاد کرد، سپس نماز خواند!

7 - ما به لقمان حکمت (ایمان و اخلاق) آموختیم (و به او گفتیم) شکر خدا را به جا آور!

چهار آیه‏نخستین در واقع یک حقیقت را دنبال مى‏کند، و آن این‏که یکى از اهداف اصلى بعثت پیامبراسلام صلى الله علیه و آله تزکیه نفوس و تربیت انسانها و پرورش اخلاق حسنه بوده است; حتى مى‏توان گفت تلاوت آیات الهى و تعلیم کتاب و حکمت که در نخستین آیه آمده، مقدمه‏اى است‏براى مساله تزکیه نفوس و تربیت انسانها; همان چیزى که هدف اصلى علم اخلاق را تشکیل مى‏دهد.



خرید و دانلود تحقیق درباره ی اخلاق  220 ص


تحقیق درباره ی اخلاق در اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

اخلاق در اسلام

مقدمه :پرورش فضائل اخلاقی یکی از مهمترین اهداف والای سعادت رسالت پیامبران خدا بوده است تا انسان در مسیر کمال که علت نهایی آفرینش است. فلاسفه واندیشمندان حتی پیروان مکتبهای مادی نیز هر یک با بینش واهداف خاص خود از تربیت واخلاق سخن گفته واصول وروشهایی را برای آن ارائه داده اند، که این خود بیانگر اهمیت وسرنوشت سازبودن این مساله برای انسان در هر شرایط وهمه جوامع است.اخلاق وتربیت اسلامی، با ویژگی خاص وبعد متعالی خود تضمین کننده سعادت انسانها در همه عصرها و ره توشه همه ره پویان راه کمال است وفراگیری علمی و تخلق عملی به آن شیوه منطقی ودر چهار چوب برنامه های آموزشی وتربیتی امری ضروری ولازم است

کلیات تعاریف ، توضیحات

در این بخش نخست به بیان مفاهیم وتعاریف واژه های (تعلیم ، تربیت واخلاق) می پردازیم.تعلیم ) تعلیم به معنی آموختن، یعنی انتقال معلومات از معلم به متعلم است ودر تعریف آن گفته اند (پرورش نیروی فکری وبعد عقلانی انسان) وبه تعبیر دقیقتر = (فراهم آوردن زمینه برای رشد وشکوفایی استعدادهای ذهنی انسان یا (ایجاد خلاقیت وابتکار در فکر ونیروی اندیشه انسان تربیت ) تربیت مورد باب تفصیل از ماده (ربی ، یربو) به معنی رشد است وتربیت یعنی رشد دادن معنای اصطلاحی تربیت عبارت است از (رشد دادن یا فراهم کردن زمینه رشد وشکوفایی استعداد ها وبه فعلیت رساندن قوای نهفته یک موجود) وبدن ترتیب تربیت به انسان اختصاص ندارد ودر مورد هر موجودی که قابلیت رشد داشته باشد، صادق است وهرگاه در مورد انسان به کار رود که کلید ابعاد وجودی وی را شامل می شود.

اخلاق) اخلاق جمع (خلق و خلق) است که به شرح یکی از آنها می پردازیم . خلق عبارت است از سیمای باطنی و هیات راسخ نفسانی که به موجب آن افعال نیک وبه اختیاری بدون تکلف وتامل از انسان صادر شود.

اما در خصوص تربیت معنوی واخلاقی قرآن کریم از واژه (تزکیه) ومشتقات آن استفاده کرده است.مفهوم تزکیه رشد دادن واصلاح و پاکسازی است. به کارگیری این واژه در تزکیه نفس، ناظر به پاکسازی آن از رذیل وآراستن آن به فضائل ورشد دادن در جهت صلاح وکمال شایسته انسان است که این معنی بر تربیت دینی مورد توجه قرار گرفته است.

بدین ترتیب واژه (تزکیه) فراگیرترین واژه ای است که قرآن در مورد تربیت اخلاقی به کار برده، هرچند واژه های قرآنی دیگر چون (رشد) و (هدایت) را نیز می توان به نوعی ناظر به تربیت معنوی اخلاقی دانست.علاوه بر این در روایات از واژه های (تهذیب)، (تادیب)، (تنزیه) و (تطهیر) نیز به منظور تربیت اخلاقی استفاده شده است. همه این تعبیرات به یک حقیقت، یعنی پاداش وتزکیه نفس اشاره دارد.

رابطه متقابل تعلیم وتربیت واخلاق :

تعلیم گام نخستین در پیمودن طریق کمال است وپس از آموختن نوبت به عمل و سازندگی می رسد وبا تکرار و ممارست، ملکه اخلاقی در نفس انسان شکل می گیرد واز همین جاست که برخی از فلاسفه، چون سقراط وارسطو اخلاق را دقیقا بر علم مبتنی دانسته اند.

در روایات نیز از رابطه علم وعمل مکرر سخن گفته شد، ونقش عمل در شکوفایی علم مورد تاکید قرار گرفته است.

حضرت امام خمینی (ره) در توصیه های خود چنین می فرماید:

هم در علم کوشا باشید وهم در عمل و هم در تهذیب واخلاق . همان طوری که علم تنها فایده ندارد. تهذیب تنهای کورکورانه نیز فایده ندارد. علم وتهذیب نفس است که انسان را به مقام انسانیت می رساند.امام صادق (ع) می فرماید: علم ، به فراگیری بسیار نیست، بلکه نوری است که خداوند در قلب هر کس که بخواهد هدایتش کند تجلی می دهد. سپس هرگاه خواهان چنین علمی بودی، نخست حقیقت بندگی را در قلب خویش تحقق بخش واز خداوند بخواه تا تو را فهم ودانایی بخشد.

موضوع تربیت واخلاق:

هر علمی وموضوعی دارد که در آن علم از مسائل مربوط به آن موضوع بحث می شود. موضوع تربیت واخلاق، انسان است. انسان از دیدگاه اسلام ومکاتب الهی، دارای دو بعد جسمانی وروحانی (مادی و معنوی) است که هر کدام قابلیت تربیت دارد: انسان از هنگامی که نطفه اش منعقد می شود تا بعد از تولد ودوران شیر خوارگی، طفولیت کودکی، نوجوانی، جوانی وحتی بزرگسالی در بعد جسمانی رشد می یابد ودر بعد معنوی نیز احساسات، عواطف، فکر، عقل، ایمان و اخلاق او همواره در حال تربیت است بنابراینف شناخت این ابعاد برای تربیت ضروری است وبدون آن نمی توان ادعا کرد تربیت به معنای جامع آن در مورد انسان تحقق پذیرفته است.

قلمرو تربیت واخلاق :

تربیت اسلامی گستره ای فراگیر دارد وتمام ابعاد وجود انسان را در زمینه های مادی، معنوی، عقلی، عاطفی، اخلاقی، عرفانی، فردی و اجتماعی در بر می گیرد و اخلاق همان (ملکه نفسانی) است که از دیدگاه اسلام بر ایمان وتعبد وتسلیم در برابر آفریدگار جهان متکی است وبدین ترتیب جوهره آن، یک حقیقت بیش نیست، اما در عینیت وعمل جلوههای مختلفی دارد ودر هر یک از روابط انسان قابل تصور است

انسان، همان گونه که فلاسفه گفته اند دارای 4 نوع رابطه است. رابطه باخدا، با خود، با مردم وبا جهان پیرامون خود در هریک این روابط می توان برای اخلاق وتربیت جایگاهی تصور کرد.الف) در رابطه با خدا، اخلاق بندگی، خضوع، خشوع، پرستش، اخلاص وشکر منعم عنوان می شود که اساس وپایه همه شرایع وفضایل است.



خرید و دانلود تحقیق درباره ی اخلاق در اسلام