لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اخلاق اسلامی، ویژگیهای وامتیازات
هر نظام اخلاقی دینی، متکی بر وحی است و این ویژگی باعث میشود راهنماییهای اخلاقی آن مصون از خطا باشد و احکام اخلاقی را در حقیقت بیان کننده راههای تحقق کمال انسان میدانیم.
اخلاق اسلامی اخلاقی دینی است و همه ویژگیها و امتیازات یک نظام اخلاقی دینی را دارا است بنابراین قبل از بیان جنبههای اختصاصی اخلاق اسلامی مناسب است برخی از امتیازات نظام اخلاقی دینی را بر شماریم.
۱) هر نظام اخلاقی دینی، متکی بر وحی است و این ویژگی باعث میشود راهنماییهای اخلاقی آن مصون از خطا باشد. احکام اخلاقی را در حقیقت بیان کننده راههای تحقق کمال انسان میدانیم یعنی هر دستور یا رهنمود اخلاقی در واقع بیان میکند که اگر فلان فعل را انجام دهیم به کمال وجودی خود نزدیکتر میشویم و یا اگر فلان عمل را ترک کنیم از دوری نسبت به کمال خویش مصون میمانیم بنابراین هر آمر یا ناهی که حکمی اخلاقی صادر میکند، زمانی میتواند حکمی درست صادر کند که ماهیت انسان و ضعفها و قوتهای او را به خوبی بشناسد و بداند که کمال حقیقی انسان چیست و از چه راههایی میتوان این کمال را محقق ساخت.
با توجه به این دیدگاه اگر آمر و ناهی احکام اخلاقی خداوند عالم مطلق باشد خدایی که آفریننده انسان است و همه ابعاد وجود او و چگونگی رابطه او با همه هستی را میشناسد اطمینان خواهیم داشت که عمل به دستورات او ثمربخش و محقق کننده کمال انسان است؛ در حالی که اگر حکم اخلاقی از سوی موجودی محدود صادر شود، چنین اطمینانی را نخواهیم داشت.
۲) پیروی از هر حکم اخلاقی نیازمند انگیزه است. انسانها در صورتی برای انجام عملی برانگیخته میشوند که به طریقی بر درستی آن واقف شوند. راه وقوف بر درستی احکام اخلاقی یا وجدان اخلاقی انسانهاست یا توصیهای که از سوی توصیه کنندهای آگاه و دلسوز صادر شود. احکام اخلاقی دینی، از منبع وحی صادر میشود و هیچ تردیدی در خصوص آگاهی و خیرخواهی خداوند در دل مؤمنان وجود ندارد؛ در نتیجه انگیزه و اطمینانی قوی در پیروزی از آن احکام در جان مؤمنان پدید میآید.
۳) اخلاق دینی ضامن اجرایی قوی درونی و همیشگی دارد؛ انسان مؤمن با اعتقاد به وجود خداوند و باور به معاد تعهد بیشتری با اجرای احکام اخلاقی پیدا میکند.
۴) اخلاق دینی از طریق جهان بینی دینی در جان انسان مؤمن تحکیم میشود در جهان بینی دینی همه عالم هدفدار آفریده شده است و به سوی غایتی حکیمانه در حرکت است و انسان مؤمن با انجام وظایف اخلاقی خویش خود را با نظام هستی هماهنگ میکند و به سوی سرانجامی خوشایند و مطمئن رهسپار میشود. او انجام تکالیف اخلاقی را بیهوده و مخالف با مقتضای طبیعت و سرنوشت خود نمیشمارد. بلکه اطمینان دارد هر دشواری که در طریق التزام اخلاقی برای او پیش میآید مقدمه راحتی مهمتری است که گاه خود از آن بیخبر است؛ زیرا انجام تکالیف اخلاقی برای او به معنای همسویی با همه هستی است به نظر انسان مؤمن انجام وظایف اخلاقی کاستن از تزاحم کمتر باشد حرکت به سوی کمال آسانتر، سریعتر و مطمئنتر صورت میگیرد.
در میان نظامهای اخلاقی دینی این ویژگیها و امتیازات حداقل از دید متدینان به آن دین کم و بیش وجود دارد اما در این میان نظام اخلاق اسلام افزون بر داشتن همه این امتیازات برجستگیهای دیگری دارد که در خور توجه است از جمله این برجستگیها میتوان این موارد را نام برد:
۱) اخلاق اسلامی همه عرصههای حیات را در بر میگیرد. برخی از ادیان جهان نظام اخلاقی خود را به تنظیم بخشی از روابط انسان محدود کردهاند این ویژگی تکلیف اخلاقی افراد را در عرصههای دیگر نامعلوم میگذارد. در حالی که اسلام به همه ابعاد وجودی انسان توجه دارد و تمامی روابط انسان را تحت پوشش هدایت اخلاقی خود میگیرد.
۲) تکالیف اخلاقی اسلامی قابل اجراست و از سختگیریهای طاقت فرسا به دور است در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است:
احب الدین الی اللَّه الحنیفهٔ السمعه؛
محبوبترین دین در نزد خداوند دینی است که معتدل و آسانگیر باشد.
و نیز فرمودند:
انی ارسلت بحنیفیهٔ سمحهٔ؛
من به دینی معتدل آسانگیر رسالت یافتم. (۱۹)
همچنین در روایتی از امام سجاد(ع) نقل شده است که امیرالمؤمنین(ع) فرمودهاند:
فان احب دینکم الی اللَّه الحنیفهٔ السمحهٔ السهلهٔ؛
همانا محبوبترین دین در نزد خداوند دین معتدل، آسان و آسانگیر است.
۳) منابع اخلاقی اسلامی غنی و گسترده است قرآن سرچشمه زاینده معارف اخلاقی است و جوامع روایی و سیره عملی زندگی پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت تفسیر گویایی بر آیات نورانی قرآن هستند که شرایط و چگونگی تطبیق معارف کلی اخلاقی اسلام بر موقعیتهای گوناگون زندگی فردی و اجتماعی را آموزش میدهند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
اثر متقابل فقه و اخلاق در یکدیگر
نیروى اخلاقى; ضامن اجراى احکام فقهى
بـراى عمل شدن بـه قانون, تـنها اعلان حکم و وجود قوه اجرائیه کافى نیست, بلکه آنچه قانون را در سطح فرد و جامعه در هر شرائط منشإ اثر مى سازد, وجود نیروى اخلاقى و تـعهد فردى و جمعى است و این نوع ضامن اجرا در درون ذات افراد و پیوسته بـا ایشان همراه است.
قوانینى که در دنیا موجـود هستـند, از لحاظ غرض و هدف بـر دو گونه است:
1 - قوانینى که غایت آنها رفع هرج و مرج و حـفظ امنیت جـامعه است.
2 - قوانینى که غایت و غرض آنها, علاوه بـر امنیت جامعه, وصول بشر است به نهایت درجه سعادت.
فقه اسلامى یکى از اینگونه قوانینى است که بـه نام قانون الهى به جامعه بشرى اعطإ شده و عمل بـه این قانون سعادت حقیقى بـشر را از هر لحاظ تإمین مى کند 1.
از اینجـاست که اهمیت ((قانون دینى)) بـر ((قانون مدنى)) بـه خوبى آشکار مى گردد در واقع, ((حکم)) در دین بـه صورت ((وظیفه)) درمىآید و در ((قانون)) بـه صـورت ((مقـررات)) اجـرإ مى شـود و معلوم اسـت که رعایت مقرراتـى که قانون تـعـیین مى کند بـا اداى وظیفه اى که دین تـکلیف مى کند, چه اندازه متـفاوت است و از همین تفاوت اختلاف فاحشى نیز در تـإمین سعادت جوامع پـدیدار مى گردد.
این است که دادستان اسبق دیوان کشور ایالات متحده آمریکا نظر به همین مزیت است که پـیروان این شریعت اطاعت از دستـورات دینى را یک نوع فریضه وجـدانى و واجـب دینى مى شناسند و احکام آن را بـه دیده قداست و احترام مى نگرند در صورتى که قوانین وضعى و نظامات بشرى در نظر مردم هیچگونه قداست و روحانیتى ندارند و چه بـسا که بـسـیارى از احـکام و مقررات آن را بـه عنوان بـارى گران تـلقى مى کنند و به هر وسیله و از هر راه که میسر باشد, از زیربـار آن مى گریزند ولى شریعت آسمانى اسلام, در نظر پیروان آن, پرتو اراده و مظهر رضاى خالق است و از این جهت تخلف از احکام آن بـه عقیده مسلمانان, گناهى بزرگ و مستوجب کیفر است چنانکه دکتر
((عبدالفتاح عبدالباقى)) که یکى از اعلام حقوق و رجال قانون عصر حاضر مى باشد, به همین مناسبت مى گوید:
((در قوانین وضعى سزاى جرم همراه جـرم است الا این که این سزا همیشه سزاى دنیوى اسـت زیرا واضع قانون وضعى; طبـعا مالک آخـرت نیست و نتیجه اینگونه کیفر دادن این است که هرکس بتواند خود را به گریزگاه قانون برساند, مجرم محسوب نمى شود)) 2.
و نیز دکتر ((محمد یوسف موسى)) در کتاب ((الفقه الاسلامى)) پـس از نقل این بیان مى افزاید:
((اما قانون آسمانى, که عالیترین نمونه آن فقه اسلامى است, در خـصـوص سـزاى اعمال راه و رسـمى دیگر دارد زیرا هم در این دنیا پـاداش و کیفر مى دهد و هم در آخرت. و جزاى اخروى همیشه بـزرگتر از جزاى دنیوى است و بـه همین جهت شخص معتـقد همیشه وجود پـلیس سرى را در نهاد خـود احـساس مى کند که خـود را از اطاعت اوامر و نواهى او ناگزیر مى بـیند هرچـند که در این دنیا فـرار از کیفـر براى او میسر باشد...)) 3.
از این جـاسـت که دادسـتـان دیوان کشـور ایالات متـحـده آمریکا ((رابـرت هوگوت جکسون)) در مقام مقایسه میان احکام دینى اسلام و حقوق مدنى آمریکا, مى گوید:
((قانون در آمریکا فقط یک تماس محدودى بـا اجراى وظایف اخلاقى دارد, در حـقیقت یک شخـص آمریکائى در همان حـال که ممکن است یک فرد مطیع قانون بـاشد, ممکن است یک فرد پست و فاسدى هم, از حیث اخـلاق بـاشد. ولى بـرعکس آن, در قوانین اسلامى, سرچـشمه و منبـع قانون اراده خدا اسـت اراده اى که بـه رسـول او محـمد(ص)مکشوف و عیان گردیده اسـت این قانون و این اراده الهى, تـمام مومنان را جـامعه واحـدى مى شناسـد, در اینجـا مذهب, نیروى صحـیح و سـالم, التـصـادق دهنده جـماعـت مى بـاشـد نه ملیت و حـدود جـغرافیایى.
در اینجا خود دولت هم مطیع و فرمانبر دار قرآن است... به نظر مومن, این جهان دهلیزى است به جهان دیگر که جهان بـهتر بـاشد و قرآن قواعد و قوانین و طرز سـلوک افراد را نسـبـت بـه یکدیگر و نسبت به اجتـماع آنها معین مى کند تـا آن تـحول سالم را, از این عالم بـه عـالم دیگر, تـإمین نماید. غیر ممکن اسـت تـئوریها و نظریات سیاسى و یا قضایى را از تـعلیمات پـیامبـر تـفکیک نمود, تعلیماتى که طرز رفتار را نسبت به اصول مذهبى و طرز زندگى شخصى و اجتـماعى و سیاسى همه را تـعیین مى کند. این تـعلیمات بـیشتـر وظیفه و تکلیف براى انسان تـعیین مى کند تـا حقوق. یعنى تـعهدات اخلاقى که فرد ملزم به اجراى آن مى بـاشد, بـیشتر مطمع نظر است و هیچ مقامى هم, در روى زمین نمى تـواند فرد را از انجـام آن معاف بدارد و اگر از اطاعت سرپیچى کند, حیات آینده خود را به مخاطره انداخته است)) 4.
زمینه سازى براى پذیرش احکام
براى این که قانونگذار, از وضع قانون بـه نتیجه مطلوب بـرسد, تنها دقت در تحسین و تحکیم قانون کافى نیست, بلکه علاوه بر این, لازم اسـت که قانونگذار از طرف کسـانى که قانون بـراى ایشان وضع شده, اطمینان حاصل نماید بـه این معنى که ضامن اجـرائى در داخل قلوب و نفوس ایشان بـگمارد و شک نیسـت که ضامن اجـراى هر قانون ایمان مردم بـه عدالت قانون و خشنودى از مقررات آن است. چنانکه از قرآن و سنت استفاده مى شود, تشریعات اسلامى بیش از هر شریعت و قانون از این مزیت برخوردار است زیرا احکام و تکالیف خود را بر پـایه هاى محکم و ایمان و اعتقاد اشخاص استوار ساخته است و علاوه بـر این, زمینه سازى کلى بـه منظور جلب قبـول و کسب پذیرش مردم, بـراى یکایک احکام بـه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 115 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
با سلام و احترام بر همکاران و حاضران
دانشگاه حکیم سبزواری
بهمن ماه 1395
بررسی کتاب
اخلاق کارمندی
Ethics mployee
به یقین اشرف مخلوقات خداوند، وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) است. وجود مبارکش از نظر «حُسن خلق» در چنان درجه اعلایی قرار گرفته که قرآن کریم، درباره اش می فرماید: (إنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عظیم)؛ القلم /68: 4. یعنی البته که تو به اخلاقی بس بزرگ آراسته ای. و در جای دیگر، ایشان را الگوی تمام مؤمنان، معرفی می نماید و می فرماید: « لَقَدْ کانَ لَکُم فی رَسولِ اللّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَة » (الاحزاب /33: 121). یعنی؛ البته که در رسول خدا، برای شما الگوی بسیار نیکویی نهاده شده است. لذا، برای کسانی که در راه خدمت به مردم بوده و همواره با آنان در ارتباط و مراوده هستند، سزاوار است که به آن بزرگوار و مانند ایشان از معصومان (علیهم السلام)، از نظر رفتار و کردار و حرکات و سکنات تأسی نمایند، تا هم خشنودی خداوند را جلب کرده و هم رضایت مندی مردم را فراهم آورند.تاج غرور و فخر ز سرها فتادنی است نقش وفا و مهر ز دلها ستردنی استاقوام روزگار به اخلاق زندهاند قومی که گشت فاقد اخلاق مُردنی است(دیوان ملک الشعرای بهار/قطعات)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 115 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
با سلام و احترام بر همکاران و حاضران
دانشگاه حکیم سبزواری
بهمن ماه 1395
بررسی کتاب
اخلاق کارمندی
Ethics mployee
به یقین اشرف مخلوقات خداوند، وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) است. وجود مبارکش از نظر «حُسن خلق» در چنان درجه اعلایی قرار گرفته که قرآن کریم، درباره اش می فرماید: (إنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عظیم)؛ القلم /68: 4. یعنی البته که تو به اخلاقی بس بزرگ آراسته ای. و در جای دیگر، ایشان را الگوی تمام مؤمنان، معرفی می نماید و می فرماید: « لَقَدْ کانَ لَکُم فی رَسولِ اللّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَة » (الاحزاب /33: 121). یعنی؛ البته که در رسول خدا، برای شما الگوی بسیار نیکویی نهاده شده است. لذا، برای کسانی که در راه خدمت به مردم بوده و همواره با آنان در ارتباط و مراوده هستند، سزاوار است که به آن بزرگوار و مانند ایشان از معصومان (علیهم السلام)، از نظر رفتار و کردار و حرکات و سکنات تأسی نمایند، تا هم خشنودی خداوند را جلب کرده و هم رضایت مندی مردم را فراهم آورند.تاج غرور و فخر ز سرها فتادنی است نقش وفا و مهر ز دلها ستردنی استاقوام روزگار به اخلاق زندهاند قومی که گشت فاقد اخلاق مُردنی است(دیوان ملک الشعرای بهار/قطعات)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
نمونههایى از اخلاق پیامبر (ص)
در سیره عملى پیامبر (ص) صدها نمونه از اخلاق نیک و زیبا وجوددارد که هر کدام نشانگر قطرهاى از اقیانوس عظیم حسن خلق آنحضرت است، همان گونه که خداوند با تعبیر «و انک لعلى خلقعظیم; و همانا تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى» به این مطلباشاره فرموده است.
نظر شما را به چند نمونه از آنها جلبمىکنیم: 1- عدى بن حاتم مىگوید: «هنگامى که خواهرم سفانه به اسارتسپاه اسلام درآمد و من به سوى شام گریختم، پس از مدتى خواهرمبا کمال وقار و متانت به شام آمد و مرا در مورد این کهگریختهام و او را تنها گذاشتم سرزنش کرد، عذرخواهى کردم، پساز چند روزى از او که بانویى خردمند و هوشیار بود، پرسیدم:«این مرد (پیامبر اسلام) را چگونه دیدى؟» گفت: «سوگند بهخدا او را رادمردى شکوهمند یافتم، سزاوار است که به اوبپیوندى که در این صورت به جهانى از عزت و عظمت پیوستهاى».
با خود گفتم به راستى که نظریه صحیح همین است، به عنوان پذیرشاسلام، به مدینه سفر کردم، پیامبر (ص) در مسجد بود، در آن جا بهمحضرش رسیدم، سلام کردم، جواب سلامم را داد و پرسید:کیستى؟ عرض کردم عدى بن حاتم هستم، آن حضرت برخاست و مرا بهسوى خانهاش برد، در مسیر راه با این که مرا به خانه مىبرد،بانویى سالخورده و مستضعف با او دیدار کرد، اظهار نیاز نمود،پیامبر (ص) به مدتى طولانى در آنجا توقف کرد و آن بانو را درمورد تامین نیازهایش راهنمایى فرمود. با خود گفتم:«سوگند به خدا این شخص پادشاه نیست.»
سپس از آن جا گذشتیم وبه خانه رسول خدا (ص) وارد شدم، پیامبر (ص) از من استقبال وپذیرایى گرمى نمود، زیراندازى که از لیف خرما بود، نزدم آوردو به من فرمود: بر روى آن بنشین. گفتم: بلکه شما بر آنبنشینید. فرمود: نه، شما بر آن بنشین، خود آن حضرت بر روىزمین نشست، با خود گفتم: این نیز نشانه دیگر که آن حضرت،پادشاه نیست. سپس مطلبى از دینم را که راز پوشیده بود بیانفرمود، دریافتم که او بر رازها آگاهى دارد، و فهمیدم کهپیامبر مرسل مىباشد، بیانات و پیشگوییها و مهربانىهایش مراشیفتهاش کرده و همانجا مسلمان شدم.»
2- در جنگ خیبر که با حضور شخص پیامبر (ص) در سال هفتم هجرترخ داد، پس از پیروزى سپاه اسلام بر سپاه کفر، جمعى از یهودیانبه اسارت سپاه اسلام درآمدند، یکى از اسیران، صفیه دختر حى بناخطب (دانشمند سرشناس یهود) بود.بلال حبشى، صفیه را به همراه زنى دیگر به اسارت گرفت و آنها رابه حضور پیامبر (ص) آورد، ولى هنگام آوردن آنها اصول اخلاقى رارعایت نکرد، و آنها را از کنار جنازههاى کشتهشدگان یهود حرکتداد، صفیه وقتى که پیکرهاى پاره پاره یهودیان را دید بسیارناراحتشد و صورتش را خراشید، و خاک بر سر خود ریخت، و سختگریه کرد.
هنگامى که بلال آنها را نزد پیامبر (ص) آورد،پیامبر (ص) از صفیه پرسید: «چرا صورتت را خراشیدهاى و اینگونه خاکآلود و افسرده هستى؟! » صفیه ماجراى عبورش از کنارجنازهها را بیان کرد، رسول اکرم (ص) از رفتار غیر انسانى و خلافاخلاق اسلامى بلال حبشى ناراحت شده و بلال را سرزنش کرده و فرمود: «ا نزعت منک الرحمة یا بلال حیث تمر بامراتین على قتلىرجالهما; اى بلال! آیا مهر و محبت و عاطفه از وجود تو رختبربسته که آنها را از کنار کشتهشدگانشان عبور مىدهى؟! چرابىرحمى کردى؟»
جالب این که پیامبر اکرم (ص) براى جبران رنجها و ناراحتىهاىصفیه، با او ازدواج کرد، سپس او را آزاد، و بار دیگر باپیش نهاد صفیه با او ازدواج نمود و به این ترتیب، ناراحتىهاى اورا به طور کلى از قلبش زدود.
3- در ماجراى جنگ حنین که در سال هشتم هجرت رخ داد، شیماءدختر حلیمه که خواهر رضاعى پیامبر (ص) بود، با جمعى از دودمانشبه اسارت سپاه اسلام درآمدند، پیامبر (ص) هنگامى که شیماء را درمیان اسیران دید، به یاد محبتهاى او و مادرش در دورانشیرخوارگى، احترام و محبتشایانى به شیماء کرد. پیش روى اوبرخاست و عباى خود را بر زمین گستراند، و شیماء را روى آننشانید، و با مهربانى مخصوصى از او احوالپرسى کرد، و به اوامر فرمود: «تو همان هستى که در روزگار شیرخوارگى به من محبتکردى...» (با این که از آن زمان حدود شصتسال گذشته بود).
شیماء از پیامبر (ص) تقاضا کرد، تا اسیران طایفهاش را آزادسازد، یامبر (ص) به او فرمود:«من سهمیه خودمرا بخشیدم،و در مورد سهمیه سایر مسلمانان،به تو پیشنهاد مىکنم که بعد از نماز ظهر برخیز و در حضورمسلمانان، بخشش مرا وسیله خود قرار بده تا آنها نیز سهمیه خودرا ببخشند.
شیماء همین کار را انجام داد، مسلمانان گفتند: «ما نیز بهپیروى از پیامبر (ص) سهمیه خود را بخشیدیم.»
سیرهنویس معروفابن هشام مىنویسد: «پیامبر (ص) به شیماء فرمود: اگر بخواهى باکمال محبت و احترام، در نزد ما بمان و زندگى کن، و اگر دوستدارى تو را از نعمتها بهرهمند مىسازم و به سلامتى به سوى قومخود بازگرد؟» شیماء گفت: مىخواهم به سوى قوم خود بازگردم.پیامبر (ص) یک غلام و یک کنیز به او بخشید و این دو با همازدواج کردند، و به عنوان خدمتکار خانه شیماء به زندگى خودادامه دادند.
4- مهربانى و اخلاق نیکوى پیامبر (ص) در حدى بود که امام صادق (ع)فرمود:روزى رسول خدا (ص) نماز ظهر را با جماعتخواند، مردم بسیارى بهاو اقتدا کردند، ولى آنها ناگاه دیدند آن حضرت بر خلاف معمولدو رکعت آخر نماز را با شتاب تمام کرد (مردم از خودمىپرسیدند، به راستى چه حادثه مهمى رخ داده که پیامبر (ص)نمازش را با شتاب تمام کرد؟!) پس از نماز از پیامبر (ص)پرسیدند: «مگر چه شده؟ که شما این گونه نماز را (با حذفمستحبات) به پایان بردى؟» پیامبر (ص) در پاسخ فرمود:«اما سمعتم صراخ الصبى; آیا شما صداى گریه کودک رانشنیدید؟» معلوم شد که کودکى در چند قدمى محل نمازگزارانگریه مىکرده، و کسى نبود که او را آرام کند، صداى گریه او دلمهربان پیامبر (ص) را به درد