واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

پاورپوینت در مورد کارمند اخلاق

پاورپوینت در مورد کارمند اخلاق

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل :  .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید : 115 اسلاید

 قسمتی از متن .ppt : 

 

با سلام و احترام بر همکاران و حاضران

دانشگاه حکیم سبزواری

بهمن ماه 1395

بررسی کتاب

اخلاق کارمندی

Ethics mployee

به یقین اشرف مخلوقات خداوند، وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) است. وجود مبارکش از نظر «حُسن خلق» در چنان درجه اعلایی قرار گرفته که قرآن کریم، درباره اش می فرماید: (إنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عظیم)؛ القلم /68: 4. یعنی البته که تو به اخلاقی بس بزرگ آراسته ای. و در جای دیگر، ایشان را الگوی تمام مؤمنان، معرفی می نماید و می فرماید: « لَقَدْ کانَ لَکُم فی رَسولِ اللّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَة » (الاحزاب /33: 121). یعنی؛ البته که در رسول خدا، برای شما الگوی بسیار نیکویی نهاده شده است. لذا، برای کسانی که در راه خدمت به مردم بوده و همواره با آنان در ارتباط و مراوده هستند، سزاوار است که به آن بزرگوار و مانند ایشان از معصومان (علیهم السلام)، از نظر رفتار و کردار و حرکات و سکنات تأسی نمایند، تا هم خشنودی خداوند را جلب کرده و هم رضایت مندی مردم را فراهم آورند.تاج غرور و فخر ز سرها فتادنی است نقش وفا و مهر ز دل‌ها ستردنی استاقوام روزگار به اخلاق زنده‌اند قومی که گشت‌ فاقد اخلاق مُردنی است(دیوان ملک الشعرای بهار/قطعات)



خرید و دانلود پاورپوینت در مورد کارمند اخلاق


تحقیق در مورد دین و اخلاق

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

‌به نام خدا

‌نسبت‌ دین‌ و اخلاق‌

اشاره‌

نوشتار زیر متن‌ سخنرانی‌ آیت‌ا مصباح‌ یزدی‌ است‌ که‌ در همایش‌ «دین‌ و اخلاق» در سال‌ 1377 القا گردیده‌ و اینک‌ پس‌ از ویرایش‌ تقدیم‌ ارباب‌ فضل‌ و دانش‌ می‌شود.

خدا را شکر که‌ در عصری‌ زندگی‌ می‌کنیم‌ که‌ به‌ برکت‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ زمینة‌ طرح‌ مباحث‌ عمیق‌ دینی‌ و انسانی‌ فراهم‌ شده‌ و این‌ امکان‌ برای‌ دانش‌پژوهان، محققان‌ و فضلا میسر شده‌ است‌ که‌ مسائل‌ ریشه‌ای‌ فکری‌ و اعتقادی‌ و نظری‌ را مورد بحث‌ و تحقیق‌ قرار داده‌ و به‌ نیازهای‌ فرهنگی‌ جامعه‌ پاسخ‌ مثبتی‌ بدهند.

در این‌ گفتار موضوع‌ بحث‌ و بررسی، رابطة‌ دین‌ و اخلاق‌ است. این‌ موضوع‌ به‌صورت‌ مستقل‌ در جامعة‌ ما کمتر مطرح‌ شده‌ است. در مباحث‌ مختلف‌ کلامی‌ و اخلاقی‌ بحثهایی‌ مربوط‌ به‌ این‌ موضوع‌ وجود دارد ولی‌ اینکه‌ رابطة‌ دین‌ و اخلاق‌ به‌عنوان‌ یک‌ بحث‌ مستقل‌ بررسی‌ شود، کمتر مورد توجه‌ واقع‌ شده‌ است. اما برخلاف‌ جامعة‌ ما در جوامع‌ غربی‌ این‌گونه‌ مسائل‌ به‌صورت‌ خیلی‌ گسترده‌ مطرح‌ می‌شود. بررسی‌ اینکه‌ چه‌ عواملی‌ موجب‌ شد که‌ در آنجا این‌ مسائل‌ خیلی‌ مورد توجه‌ قرار گیرد و کتابهای‌ زیادی‌ نوشته‌ و بحثهای‌ زیادی‌ مطرح‌ شود و چرا در جوامع‌ ما چنین‌ نبوده‌ است، احتیاج‌ به‌ یک‌ تحقیق‌ جامعه‌شناختی‌ دارد. اما به‌ کنار از این‌ مطلب، اگر بخواهیم‌ خوشبینانه‌ راجع‌ به‌علت‌ کمبود تحقیق‌ در زمینة‌ دین، اخلاق، فلسفة‌ اخلاق‌ و موضوعاتی‌ از این‌ قبیل‌ قضاوت‌ کنیم‌ باید بگوییم‌ که‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ به‌ برکت‌ اسلام‌ و رواج‌ معارف‌ اسلامی‌ و بخصوص‌ معارف‌ اهل‌بیت‌ «سلام‌ الله‌ علیهم‌ اجمعین» چندان‌ نیازی‌ به‌ بررسی‌ این‌ مسائل‌ احساس‌ نمی‌شد. برای‌ جوامع‌ مسلمان‌ مسائل‌ دینی‌ و مسائل‌ اخلاقی‌ روشن‌ بود و اینکه‌ حالا دین‌ چه‌ پایگاهی‌ در اجتماع‌ یا اخلاق‌ دارد و چه‌ رابطه‌ای‌ بین‌ اینهاست‌ و کدام‌ اصالت‌ دارد یا ندارد، اهمیتی‌ نداشت. همچنین‌ در شاخه‌های‌ دیگر معرفت‌ هم‌ می‌شود چنین‌ توجیهاتی‌ کرد. شاید خیلی‌ هم‌ بعید از واقعیت‌ نباشد ولی‌ در عین‌ حال‌ باید اعتراف‌ کرد که‌ ما آنچنان‌که‌ باید همت‌ و تلاش‌ در بررسی‌ و تحقیق‌ در این‌ مسائل‌ به‌ خرج‌ ندادیم. کوتاهیهایی‌ هم‌ انجام‌ گرفته‌ است‌ که‌ امیدواریم‌ به‌ برکت‌ انقلاب‌ و مطرح‌ شدن‌ مسائل‌ اسلامی‌ و توجه‌ مردم‌ به‌ ریشه‌های‌ معرفتی‌ اسلام، کم‌کم‌ این‌ مسائل‌ جایگاه‌ خودش‌ را در جامعه‌ و به‌خصوص‌ در حوزة‌ علمیة‌ قم‌ پیدا کند و تحقیقات‌ کافی‌ و شافی‌ انجام‌ بگیرد. همان‌طور که‌ استحضار دارید در مغرب‌زمین‌ تحولات‌ و نوسانات‌ فکری‌ زیادی‌ در این‌ زمینه‌ انجام‌ گرفته‌ است. نقطة‌ عطف‌ مهم‌ در تاریخ‌ فرهنگی‌ اجتماعی‌ مغرب‌زمین‌ رنسانس‌ است، یعنی‌ از آن‌ وقتی‌که‌ توجه‌ جوامع‌ غربی‌ به‌ مسائل‌ جدید جلب‌ شد. تا قبل‌ از رنسانس، دین‌ رایج‌ در آن‌ دیار که‌ همان‌ مسیحیت‌ بود بر همة‌ شئون‌ زندگی‌ مردم‌ از جمله‌ علم، فرهنگ، سیاست، اجتماع، اخلاق‌ و سایر مسائل‌ حاکم‌ بود و با شکست‌ کلیسا در صحنه‌های‌ مختلف، مردم‌ نیز از دین‌ و گرایشهای‌ دینی‌ بیزار شدند و به‌جای‌ گرایش‌ به‌ خدا، گرایش‌ به‌ انسان‌مداری‌ مطرح‌ شد. کار به‌ آنجا رسید که‌ بعد از انکار الهیات‌ و معارف‌ دین‌ آنها احساس‌ نیاز به‌ نوعی‌ دین‌ کردند و کسانی‌ مانند اگوست‌ کنت‌ فرانسوی‌ که‌ دوران‌ حضور دین‌ را سپری‌شده‌ اعلام‌ کرده‌ بودند دین‌ انسان‌پرستی‌ و انسان‌مداری‌ را به‌جای‌ آن‌ اختراع‌ و اعلام‌ کردند.

به‌دنبال‌ این‌ تحول‌ فکری‌ و فرهنگی‌ در تمام‌ شاخه‌های‌ معارف‌ انسانی‌ تحولات‌ عظیمی‌ پدید آمد و نوسانات‌ مختلفی‌ در خطوط‌ مختلف‌ پراکنده‌ شد که‌ هیچ‌ جهت‌ واحدی‌ نداشت. امروز نیز مثل‌ سابق‌ هنوز خطوط‌ مختلف‌ فکری‌ متعارض‌ و متضاد در همة‌ زمینه‌های‌ فکری، فلسفی، فرهنگی، سیاسی‌ و اخلاقی‌ وجود دارد. البته‌ درست‌ است‌ که‌ آنچه‌ در کشور ما از آنها ترجمه‌ می‌شود غالباً‌ یک‌ جهت‌ خاص‌ و یک‌ خط‌ فکری‌ خاصی‌ را دنبال‌ می‌کند ولی‌ در مغرب‌زمین‌ این‌طور نیست. مکاتب‌ بسیار مختلفی‌ در زمینة‌ علوم‌ انسانی‌ وجود دارد که‌ هنوز موجش‌ به‌ ایران‌ نرسیده‌ یا کمتر رسیده‌ است. بیشتر آنچه‌ که‌ از کتابهای‌ غربی‌ تاکنون‌ ترجمه‌ شده‌ است‌ مربوط‌ به‌ آن‌ مطالبی‌ است‌ که‌ صبغة‌ الحادی‌ و ضددینی‌ دارد. به‌ هر حال‌ بحثهای‌ زیادی‌ در زمینة‌ ارتباط‌ دین‌ و اخلاق‌ مطرح‌ شده‌ است‌ که‌ اگر بخواهیم‌ به‌ همة‌ آنها بپردازیم‌ یا سیر تاریخی‌ آن‌ را دنبال‌ کنیم‌ یا حتی‌ دسته‌بندی‌ موضوعی‌ کنیم‌ در این‌ فرصت‌ کوتاه‌ ممکن‌ نیست‌ و به‌ یک‌ فعالیت‌ مستمر آکادمیک‌ نیاز دارد که‌ امیدواریم‌ عزیزانی‌ که‌ در رشته‌های‌ علوم‌ انسانی‌ کار می‌کنند در آینده‌ به‌ این‌ مسائل‌ بیشتر بپردازند. اما آنچه‌ برای‌ بنده‌ میسر است‌ که‌ در این‌ فرصت‌ کوتاه‌ به‌ آن‌ بپردازم، یک‌ نگرش‌ کلی‌ دربارة‌ نسبت‌ دین‌ و اخلاق‌ است‌ که‌ بیشتر از یک‌ دیدگاه‌ تحلیلی‌ و متکی‌ بر روش‌ و زمینه‌های‌ فکری‌ خود ما تغذیه‌ می‌کند و در واقع‌ به‌ دور از روشهایی‌ است‌ که‌ غربی‌ها در این‌ مسائل‌ دارند. رابطه‌ای‌ که‌ بین‌ دین‌ و اخلاق‌ می‌شود فرض‌ کرد در سه‌ بخش‌ کلی‌ قابل‌ طرح‌ است، یا به‌ تعبیر دیگر وقتی‌ می‌گوییم‌ دین‌ با اخلاق‌ چه‌ رابطه‌ای‌ دارد سه‌ فرضیه‌ تصور می‌شود.

یکی‌ اینکه‌ بگوییم‌ دین‌ و اخلاق‌ دو مقولة‌ مشخص‌ متباین‌ از هم‌ هستند و هرکدام‌ قلمرو خاصی‌ دارند و هیچ‌ ارتباط‌ منطقی‌ بین‌ آنها وجود ندارد. اگر مسائل‌ دینی‌ با مسائل‌ اخلاقی‌ تلاقی‌ پیدا می‌کند یک‌ تلاقی‌ عرضی‌ و اتفاقی‌ است‌ و یک‌ رابطة‌ منطقی‌ نیست‌ که‌ بین‌ دین‌ و اخلاق‌ اتصالی‌ برقرار شود. زیرا هر کدام‌ فضای‌ خاص‌ خود و قلمرو مشخص‌ دارند که‌ از همدیگر جدا هستند و ربطی‌ به‌هم‌ ندارند. اگر به‌ یکدیگر ارتباط‌ پیدا می‌کنند مثل‌ این‌ است‌ که‌ دو مسافر هرکدام‌ از یک‌ مبدئی‌ به‌سوی‌ یک‌ مقصدی‌ حرکت‌ کرده‌اند و در بین‌ راه‌ اتفاقاً‌ در یک‌ نقطه‌ای‌ همدیگر را ملاقات‌ می‌کنند، ولی‌ این‌ معنایش‌ این‌ نیست‌ که‌ بین‌ این‌ دو مسافر یک‌ رابطه‌ای‌ وجود دارد. پس‌ یک‌ فرض‌ این‌ است‌ که‌ دین‌ و اخلاق‌ چنین‌ وضعی‌ دارند، مثلاً‌ گفته‌ شود که‌ قلمرو دین‌ مربوط‌ به‌ رابطة‌ انسان‌ با خداست‌ اما اخلاق‌ مربوط‌ به‌ روابط‌ رفتاری‌ انسانها با یکدیگر است. فرضیه‌ دوم‌ این‌ است‌ که‌ اصلاً‌ دین‌ و اخلاق‌ یک‌ نوع‌ اتحاد دارند یا یک‌ نوع‌ وحدت‌ بین‌ آنها برقرار است‌ یا به‌ تعبیر امروزیها یک‌ رابطة‌ ارگانیک‌ بین‌ آنها است. البته‌ این‌ رابطه‌ باز به‌صورتهای‌ فرعی‌تری‌ قابل‌ تصور است‌ ولی‌ آنچه‌ به‌ فرهنگ‌ ما نزدیکتر و قابل‌ قبولتر می‌باشد این‌ است‌ که‌ اخلاق‌ به‌عنوان‌ یک‌ جزئی‌ از دین‌ تلقی‌ شود ما با این‌ تعریف‌ آشنا هستیم‌ که‌ دین‌ مجموعه‌ای‌ است‌ از عقاید و اخلاق‌ و احکام، پس‌ طبعاً‌ اخلاق‌ می‌شود جزئی‌ از مجموعة‌ دین، رابطه‌اش‌ هم‌ با دین‌ رابطة‌ ارگانیک‌ و رابطة‌ یک‌ جزء با کل‌ است‌ مثل‌ رابطة‌ سر با کل‌ پیکر انسان. از باب‌ تشبیه‌ می‌توان‌ گفت، اگر ما دین‌ را به‌ یک‌ درختی‌ تشبیه‌ نماییم، این‌ درخت‌ دارای‌ ریشه‌ها و تنه‌ و شاخه‌هایی‌ است. عقاید همان‌ ریشه‌هاست‌ و اخلاق‌ تنة‌ درخت‌ است‌ و شاخه‌ و برگ‌ و میوة‌ درخت‌ نیز همان‌ احکام‌ است. رابطة‌ تنه‌ با خود درخت‌ رابطة‌ دو شیء نیست. تنه‌ هم‌ جزء خود درخت‌ است. در این‌ تصور رابطة‌ دین‌ و اخلاق‌ رابطة‌ جز با کل‌ است‌ یا چیزی‌ شبیه‌ به‌ اینها، می‌شود فرض‌ کرد که‌ فعلاً‌ در جزئیاتش‌ نمی‌خواهم‌ وارد بشوم‌ منظور این‌ است‌ که‌ یک‌ نوع‌ اتحاد بین‌ دین‌ و اخلاق‌ در نظر گرفته‌ می‌شود که‌ یکی‌ در درون‌ دیگری‌ جا بگیرد. فرضیه‌ سوم‌ این‌ است‌ که‌ هرکدام‌ یک‌ هویت‌ مستقلی‌ دارند اما هویتی‌ است‌ که‌ در عین‌ حال‌ با هم‌ در تعامل‌ هستند و با یکدیگر در ارتباطند و در یکدیگر اثر می‌گذارند، یعنی‌ این‌گونه‌ نیست‌ که‌ بکلی‌ متباین‌ از هم‌ باشند و هیچ‌ ارتباط‌ منطقی‌ بین‌ آنها برقرار نباشد بلکه‌ یک‌ نوع‌ رابطة‌ علیت‌ و معلولیت، تأثیر و تأثر یا فعل‌ و انفعال‌ و به‌طورکلی‌ یک‌ نوع‌ تعامل‌ بین‌ دین‌ و اخلاق‌ وجود دارد، ولی‌ این‌ معنایش‌ این‌ نیست‌ که‌ دین‌ جزئی‌ از اخلاق‌ است‌ یا اخلاق‌ جزئی‌ از دین‌ است‌ و یا اینکه‌ اینها کاملاً‌ از هم‌ متباینند. در دو فرضیة‌ قبل‌ نیز فرض‌ شد که‌ بین‌ دین‌ و اخلاق‌ نوعی‌ تأثیر و تأثر و فعل‌ و انفعال‌ و تعامل‌ وجود دارد. مطلب‌ را با این‌ تعابیر متعدد بیان‌ می‌کنم‌ برای‌ اینکه‌ فرضهای‌ مختلفی‌ در درون‌ همین‌ فرض‌ کلی‌ قابل‌ تصور است، که‌ حداقل‌ پنج‌ فرضیة‌ فرعی‌ را می‌توان‌ براساس‌ آن‌ مطرح‌ نمود. بعضی‌ از این‌ رابطه‌ها با اینکه‌ برای‌ ما مأنوس‌ نیست‌ در کتابهای‌ کلامی‌ و اخلاقیِ‌ ما مفاهیمی‌ از این‌ قبیل‌ را می‌توانیم‌ پیدا بکنیم، مثلاً‌ یکی‌ از این‌ تقریرها این‌ است‌ که‌ اصولاً‌ اخلاق‌ است‌ که‌ ما را موظف‌ می‌کند به‌ اینکه‌ وظایف‌ دینی‌ انجام‌ بدهیم. بر مبنای‌ این‌ نظریه‌ در دین‌ اساس‌ این‌ است‌ که‌ انسان‌ بندگی‌ و عبادت‌ خدا را نماید. پس‌ رابطة‌ انسان‌ با خدا اصل‌ است‌ و اصل‌ اساسی‌ در دین‌ همین‌ است‌ یا به‌ تعبیری‌ دیگر این‌ به‌عنوان‌ یک‌ اصل‌ است‌ و سایر مطالب، فرع. بسیار خوب، این‌ اصل‌ است‌ اما چه‌چیزی‌ موجب‌ می‌شود که‌ ما در مقام‌ عبادت‌ و بندگی‌ خداوند برآییم؟ پاسخ‌ می‌دهیم‌ که‌ خدا بر انسان‌ حقی‌ دارد، حق‌ مولویت‌ دارد، ما عبد او هستیم، ما مخلوق‌ او هستیم‌ بنابراین‌ باید حق‌ خدا را ادا کرد. حق‌ خدا ادا کردنش‌ به‌ این‌ است‌ که‌ او را عبادت‌ کنیم‌ پس‌ آنچه‌ ما را وادار می‌کند که‌ به‌ دین‌ روی‌ بیاوریم‌ و دستورات‌ دینی‌ را عمل‌ کنیم‌ و بالاخره‌ خداوند را عبادت‌ کنیم‌ یک‌ امر اخلاقی‌ است‌ که‌ به‌ ما می‌گوید که‌ حق‌ هرکسی‌ را باید ادا کرد، یکی‌ از حقوق‌ هم‌ حق‌ خداست‌ پس‌ باید دین‌ داشت‌ تا حق‌ خدا را ادا شود. این‌ یک‌ نوع‌ رابطه‌ای‌ بین‌ دین‌ و اخلاق‌ است‌ که‌



خرید و دانلود تحقیق در مورد دین و اخلاق


تحقیق درباره معارف و اخلاق تهران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

ردیف

موضوع

صفحه

1

تعلیم و تربیت در اسلام

15

2

زینب (س)

49

3

مضاربه در فقه اسلام

74

4

معاد

35

5

هدایت در قرآن

24

6

اخلاق اسلامی در برخوردهای اجتماعی

15

7

بهشت و جهنم از دیدگاه قرآن

92

8

آتش در زرتشت

12

9

اخلاق در سیره ی پیامبر

21

10

آداب نماز

5

11

ادیان و پایان سکولاریسم

6

12

ازدواج

54

13

امام حسین (ع)

36

14

امام خمینی 1

35

15

ابا عبدالله

13

16

پیامبر و شیوه ی گذر از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی

54

17

اما م علی 1

12

18

امام علی 2

13

19

انتظار موعود

18

20

پایان نامه یثار

147

21

بررسی خلقت جهان

19

22

بهترین راه شناخت خدا

39

23

بهشت 1

57

24

بهشت 2

8

25

پیامبر از نگاه امام صادق (ع)

20

لیست معارف و اخلاق – تهران

ردیف

موضوع

صفحه

پیامبر 1

39

پیامبر 4

19

پیامبر و حقوق اسلامی

25

پیامبر و یهودیان

30

تاثیر ایثار در تکامل فرد

18

تاریخ از منظر امام علی (ع)

48

تاریخ اسلام

38

پایان نامه تاریخچه ی زندگی امام مهدی

123

تجلی وحدت و کثرت در هنر اسلامی

45

تربیت اخلاقی

35

تعامل پیامبر با اقدام و مللهای مختلف

22

تعریف انسان

34

تفسیر نمونه سوره روم

15

تفسیر آل عمران

11

تفسیر سوره بقره (220 تا 232 )

9

توبه – دعا

7

زن از دیدگاه نهج البلاغه

12

توبه تنها راه

28

توبه و جایگاه بلند آن در عرفان

52

جایکاه پیامبر اعظم

26

جایگاه معاد

12

جهنم

18

جهنم 2

81

چرا درباره ی خدا بحث می کنیم

20

چند حدیث از چند امام

22

ردیف

موضوع

صفحه

چهارده معصوم

20

چهل درس از حضرت محمد

22

حجاب

35

حضرت امام زین العابدین

22

حضرت محمد از منظر حضرت علی(ع)

32

حضرت فاطمه (ع)

41

حقوق خانواده

49

حکومت حضرت علی

14

حکومت حضرت مهدی

22

حکومت – عدالت

17

خاتمیت

38

خط قرآن

11

خطی مشی سیاسی نهج البلاغه

28

خلقت

12

خلقت جهان

79

دینی 2

22

دروغ

22

دیدگاه امام خمینی در رابطه با سیاست خارجی

22

دین در ایران باستان

34

دین و بحران فناوری

62

راهبردهایارزشی و اجتماعی پیامبر اعظم

37

رجعت

67

زبان در قرآن

30

زن در اسلام

30

پایان نامه زنان و اسلام

199

ردیف

موضوع

صفحه

زندگی نامه پیامبر

51

زندگی نامه ی امام خمینی

20

زهد از دید اسلام

53

سبب و شان نزول برخی از آیات شیطانی

44

سخنان دلنشین از سفر آخرت

62

سوال و جواب دینی

32

محتوای سوره ملک

8

سوره ی نحل با ترجمه

19

سیاست در اسلام

64

سیره ی پیامبر اعظم

29

سیری در زندگی امام علی (ع)

12

شبانی حضرت محمد (ص)

24

ویژگی حکومت عدالت محور از دیدگاه امام علی (ع)

52

شرط

37

پایان نامه صحت گفتار

141

صفات خدا

43

عاشورا 1

7

عاشورا 2

10

حضرت امام زین العابدین

22

غیبت

33

محیط زیست در قرآن

14



خرید و دانلود تحقیق درباره معارف و اخلاق   تهران


تحقیق درباره نقش اخلاق در سیره عملى پیامبر اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

نقش اخلاق در سیره عملى پیامبر اسلام (ص)

محمد محمدى اشتهاردى

یکى از شاخصه هاى پر اهمیت در پیشرفت اسلام اخلاق نیک و کلام‏دلاویز و پرجاذبه پیامبر اکرم (ص) با انسان‏ها بود، این خلق نیکوتا بدان حدى بود که معروف شد سه چیز در پیشرفت اسلام نقش به‏سزایى داشت:

1- اخلاق پیامبر (ص)

2- شمشیر و مجاهدات حضرت على (ع)

3- انفاق ثروت حضرت خدیجه (س)

در قرآن مجید، به نقش اخلاق پیامبر (ص) درپیشرفت اسلام و جذب ‏دل‏ها تصریح شده است، آن جا که مى‏خوانیم: «فبما رحمة من الله‏لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم‏و استغفر لهم و شاورهم فى الامر; اى رسول ما! به خاطر لطف ورحمتى که از جانب خدا، شامل حال تو شده، با مردم مهربان‏گشته‏اى، و اگر خشن و سنگدل بودى، مردم از دور تو پراکنده‏مى‏شدند، پس آن‏ها را ببخش، و براى آن‏ها طلب آمرزش کن، و درکارها با آن‏ها مشورت فرما.»

ازاین آیه استفاده مى‏شود که : 1- نرمش و اخلاق نیک، یک هدیه الهى است، کسانى که نرمش ندارند،از این موهبت الهى محرومند; 2- افراد سنگ‏دل و سخت‏گیر نمى‏توانند مردم‏دارى کنند، و به جذب‏نیروهاى انسانى بپردازند; 3- رهبرى و مدیریت صحیح با جذب و عطوفت همراه است; 4- باید دست‏شکست‏خوردگان در جنگ و گنهکاران شرمنده را گرفت وجذب کرد (با توجه به این که شان نزول آیه مذکور در موردندامت فراریان مسلمان در جنگ احد نازل شده است); 5- مشورت با مردم از خصلت‏هاى نیک و پیوند دهنده است که موجب‏انسجام مى‏گردد.

پیامبر اسلام (ص) علاوه بر این که ارزش‏هاى اخلاقى را بسیار ارج‏مى‏نهاد، خود در سیره عملى‏اش مجسمه فضایل اخلاقى و ارزش‏هاى والاى‏انسانى بود، او در همه ابعاد زندگى با چهره‏اى شادان و کلامى‏دلاویز با حوادث برخورد مى‏کرد.

به عنوان مثال، درتاریخ آمده‏است:در سال نهم هجرت هنگامى که قبیله سرکش طى بر اثر حمله‏قهرمانانه سپاه اسلام شکست ‏خوردند، عدى بن حاتم که از سرشناسان‏این قبیله بود به شام گریخت، ولى خواهر او که «سفانه‏» نام‏داشت‏ به اسارت سپاه اسلام درآمد.

سفانه را همراه سایر اسیران به مدینه آوردند و آنان را درنزدیک مسجد در خانه‏اى جاى دادند، روزى رسول خدا (ص) از آن‏اسیران دیدن کرد، سفانه از موقعیت استفاده کرده و گفت: «یا محمد هلک الوالد و غاب الوافد فان رایت ان تخلى عنى، و لا تشمت ‏بى احیاء العرب، فان ابى کان یفک العانى، و یحفظ الجار، و یطعم‏الطعام، و یفشى السلام، و یعین على نوائب الدهر;

اى محمد!پدرم (حاتم) از دنیا رفت، و نگهبان و سرپرستم (عدى) ناپدید شدو فرار کرد، اگر صلاح بدانى مرا آزاد کن، و شماتت و بدگویى‏قبیله‏هاى عرب‏ها را از من دور ساز، همانا پدرم (حاتم) بردگان‏را آزاد مى‏ساخت، از همسایگان نگهبانى مى‏نمود، و به مردم غذامى‏رسانید، و آشکارا سلام مى‏کرد، و در حوادث تلخ روزگار، مردم‏را یارى مى‏نمود.»

پیامبر اکرم (ص) که به ارزش‏هاى اخلاقى، احترام شایان مى‏نمود، به‏سفانه فرمود: «یا جاریة هذه صفة المؤمنین حقا، لو کان ابوک مسلما لترحمناعلیه; اى دختر! این ویژگى‏هایى که برشمردى، از صفات مؤمنان‏راستین است، اگر پدرت مسلمان بود، ما او را مورد لطف و رحمت‏قرار مى‏دادیم.» آنگاه پیامبر (ص) به مسؤولین امر فرمود:«خلوا عنها فان اباها کان یحب مکارم الاخلاق; این دختر را به‏پاس احترامى که پدرش به ارزش‏هاى اخلاقى مى‏نمود، آزاد سازید.».

آن گاه پیامبر (ص) لباس نو به او پوشانید، و هزینه سفر به شام‏را در اختیار او گذاشت، و او را همراه افراد مورد اطمینان به‏شام نزد برادرش رهسپار کرد.

نمونه‏هایى از اخلاق پیامبر (ص)

در سیره عملى پیامبر (ص) صدها نمونه از اخلاق نیک و زیبا وجوددارد که هر کدام نشانگر قطره‏اى از اقیانوس عظیم حسن خلق آن‏حضرت است، همان گونه که خداوند با تعبیر «و انک لعلى خلق‏عظیم; و همانا تو اخلاق عظیم و برجسته‏اى دارى‏» به این مطلب‏اشاره فرموده است.

نظر شما را به چند نمونه از آن‏ها جلب‏مى‏کنیم: 1- عدى بن حاتم مى‏گوید: «هنگامى که خواهرم سفانه به اسارت‏سپاه اسلام درآمد و من به سوى شام گریختم، پس از مدتى خواهرم‏با کمال وقار و متانت ‏به شام آمد و مرا در مورد این که‏گریخته‏ام و او را تنها گذاشتم سرزنش کرد، عذرخواهى کردم، پس‏از چند روزى از او که بانویى خردمند و هوشیار بود، پرسیدم:«این مرد (پیامبر اسلام) را چگونه دیدى؟» گفت: «سوگند به‏خدا او را رادمردى شکوهمند یافتم، سزاوار است که به اوبپیوندى که در این صورت به جهانى از عزت و عظمت پیوسته‏اى‏».

با خود گفتم به راستى که نظریه صحیح همین است، به عنوان پذیرش‏اسلام، به مدینه سفر کردم، پیامبر (ص) در مسجد بود، در آن جا به‏محضرش رسیدم، سلام کردم، جواب سلامم را داد و پرسید:کیستى؟ عرض کردم عدى بن حاتم هستم، آن حضرت برخاست و مرا به‏سوى خانه‏اش برد، در مسیر راه با این که مرا به خانه مى‏برد،بانویى سالخورده و مستضعف با او دیدار کرد، اظهار نیاز نمود،پیامبر (ص) به مدتى طولانى در آنجا توقف کرد و آن بانو را درمورد تامین نیازهایش راهنمایى فرمود. با خود گفتم:«سوگند به خدا این شخص پادشاه نیست.»

سپس از آن جا گذشتیم وبه خانه رسول خدا (ص) وارد شدم، پیامبر (ص) از من استقبال وپذیرایى گرمى نمود، زیراندازى که از لیف خرما بود، نزدم آوردو به من فرمود: بر روى آن بنشین. گفتم: بلکه شما بر آن‏بنشینید. فرمود: نه، شما بر آن بنشین، خود آن حضرت بر روى‏زمین نشست، با خود گفتم: این نیز نشانه دیگر که آن حضرت،پادشاه نیست. سپس مطلبى از دینم را که راز پوشیده بود بیان‏فرمود، دریافتم که او بر رازها آگاهى دارد، و فهمیدم که‏پیامبر مرسل مى‏باشد، بیانات و پیشگوییها و مهربانى‏هایش مراشیفته‏اش کرده و همانجا مسلمان شدم.»

2- در جنگ خیبر که با حضور شخص پیامبر (ص) در سال هفتم هجرت‏رخ داد، پس از پیروزى سپاه اسلام بر سپاه کفر، جمعى از یهودیان‏به اسارت سپاه اسلام درآمدند، یکى از اسیران، صفیه دختر حى بن‏اخطب (دانشمند سرشناس یهود) بود.بلال حبشى، صفیه را به همراه زنى دیگر به اسارت گرفت و آن‏ها رابه حضور پیامبر (ص) آورد، ولى هنگام آوردن آن‏ها اصول اخلاقى رارعایت نکرد، و آن‏ها را از کنار جنازه‏هاى کشته‏شدگان یهود حرکت‏داد، صفیه وقتى که پیکرهاى پاره پاره یهودیان را دید



خرید و دانلود تحقیق درباره نقش اخلاق در سیره عملى پیامبر اسلام


تحقیق در مورد رابطه اخلاق و تربیت 76 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 76 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

رابطه اخلاق و تربیت چگونه است؟

پیش از ورود به بحث، لازم است مفهوم «اخلاق‏» و «تربیت‏» و نیز موضوع، روش و هدف «علوم تربیتى‏» و «علم اخلاق‏» را بررسى کنیم. از آنجا که این مفاهیم بر حسب بینشهاى مختلفى تعریف شده است و عدم تفکیک حدود و ثغور آنها، سؤالها و مشکلات متعددى را در فضاى علمى تعلیم و تربیت و اخلاق ایجاد کرده است، از سوى دیگر، برخى از مؤلفان در مقام تبیین رابطه اخلاق و تربیت، در پى خلط مفاهیم، به استنتاجهاى نادرستى رسیده‏اند، پس ایضاح و تبیین مفاهیم مى‏تواند برخى از این استنتاجهاى نادرست را نشان دهد و راه را بر خطاهاى احتمالى آتى ببندد. غالبا در این مقوله‏ها دو خطا رخ مى‏دهد; یکى از ناحیه عدم تفکیک و توضیح کامل واژه و مفاهیم، و دیگرى در تعیین جایگاه شایسته‏اى که از آن انتظار پاسخ داریم. در این مختصر مى‏کوشیم در هر دو قسمت توضیحاتى دهیم:

مفهوم تربیت

تربیت از ریشه ربو گرفته شده است، و از باب تفعیل است. در این ریشه، معناى زیادت و فزونى لحاظ شده است; بنابراین، واژه تربیت‏با توجه به ریشه آن، به معناى فراهم کردن زمینه فزونى پرورش است. معادل آن (Education) داراى دو ریشه است‏به این شرح: [Educare] که به معناى «تغذیه‏» یا خوراک دادن است و [Educere] که به معناى «بیرون کشیدن‏»، «رهنمون به‏» و «پروراندن‏» است. بدین ترتیب، ریشه دو واژه [Education] و «تربیت‏» معنایى کمابیش یکسان دارند.

از تاریخچه معانى این دو واژه و تطور مفهومى آنها که بگذریم، اکنون Education داراى چهار معناى عمده است. برخى از این معانى، در زبان فارسى کاربرد نداشته است، اما به تبع ترجمه کتابها، در زبان فارسى کاربردى پیدا کرده است و بار معناى تازه‏اى بر آن افزوده شده است.

این چهار معناى عمده عبارتند از:

1 - تربیت‏به معنى مؤسسه و نهاد آموزشى;

2 - تربیت‏به معناى محتوا و برنامه آموزشى;

3 - تربیت‏به معناى عمل و جریانى که در حیات انسانى به چشم مى‏خورد;

4- تربیت‏به معناى محصول و نتیجه تربیت.

تربیت‏به معناى سوم، فرایندى پیچیده دارد و داراى جنبه‏هاى گوناگونى است. در واقع، معانى دیگر به یکى از این جنبه‏هاى گوناگونى است. در واقع، معانى دیگر به یکى از این جنبه اشاره دارد. بدین سبب، این معناى تربیت‏بیشتر محل نقد و نظر بوده است. فلاسفه و متفکران زیادى در تاریخ اندیشه در این باره به طور صریح یا ضمنى اظهار نظر کرده‏اند; بویژه با ورود علوم تربیتى به دانشگاهها، اظهار نظرها درباره مفهوم تربیت رو به فزونى گذاشت. کتابهاى زیادى براى تدریس در دانشگاهها تدوین و تالیف گردید که عمدتا با بحث درباره «مفهوم تربیت‏» آغاز مى‏شود. شیوه معمول مؤلفان چنین است که تعریف صاحبنظران را درباره تربیت‏بیان کنند. آنگاه با نقد و بررسى آن، تعریفى که با بینشهاى از پیش ساخته و پرداخته مؤلف، هماهنگى دارد، مطرح و ابرام مى‏گردد. شیوه دیگرى که مؤلفان و عالمان، براى تفسیر تربیت در پیش گرفته‏اند این است که تربیت را مجموعه اعمالى در نظر مى‏گیرند این است که تربیت را مجموعه اعمالى در نظر مى‏گیرند و با نظر به عناصر موجود در آنها و انواع مناسبات و تعاملهاى بین عناصر، تلاش مى‏کنند آنها را تبیین کنند.

این رویکرد تا کنون موفق شده است که بعضى از مناسبات و روابط بین عناصر را - که گریزى از پذیرش آنها نیست - نشان دهد، و مهمترین مشخصه آن این است که محتواى هیچ مکتب خاصى را همراه ندارد.

بنابراین، مى‏توان تفاسیر مختلف درباره تربیت‏به دو دسته کلى تقسیم کنیم: دسته اول رویکردى است که جهان هستى را در قالب نظم مشخص ریخته و تربیت را هماهنگ با این نظام و قالب تفسیر مى‏کند. این رویکرد خود نیز به دو دیدگاه فرعى تقسیم مى‏شود: رویکردى که تربیت را با اسلوب فلسفى مطالعه مى‏کند و به طور طبیعى جنبه‏هاى خاصى از تربیت را (مانند هدف غایى) توضیح مى‏دهد. دوم رویکردى که تربیت را به روش تجربى مطالعه مى‏کند. این رویکرد، رشد ذهنى، جسمى، عاطفى و اجتماعى دانش‏آموز و نیز نهاد مدرسه، رابطه جامعه و مدرسه و مسائل از این دست را به گونه‏اى عینى‏تر و ملموستر وجهه همت‏خود قرار مى‏دهد و با توجه به آنها، تربیت را توصیف و تبیین مى‏کند.

دسته دوم، رویکردى است که سعى مى‏کند تربیت صرف را مطالعه مى‏کند. یعنى مطالعه واقعیتهاى متناظر با این مفهوم آنچنانکه هست، نه آنچنانکه داوریهاى ما ایجاب مى‏کند شاید بهترین تعریف از این نوع را «گاستون میالاره‏» به دست داده باشد. وى با تجزیه و تحلیل سه عنصر مربى، متربى و محیط تربیتى، و نیز مناسبات و تعاملهاى این سه عنصر با هم، تربیت را چنین تعریف مى‏کند: «امر تربیتى عملى است که روى یک فرد یا گروهى از افراد اعمال مى‏شود، یا عملى است که گروهى از افراد، آن را مى‏پذیرند...» او پس از این توصیف ساده، خصایص یک تربیت‏خوب را چنین بیان مى‏کند:

«1 - مجموعه منسجمى فرایندهایى از سوى معلم که از یک سو با اهداف تعیین شده و از سوى دیگر با قوانین زیست‏شناختى و روان شناختى روان - جامعه شناختى که بر عمل شاگر حکمفرماست‏برابرى کند و هماهنگ باشد;

3 - منظومه‏اى از «برگردان عمل‏» یا «عمل مؤثر در گذشته‏» (یعنى ارزیابى به وسیعترین معنا) که به وسیله آن بتوان مسیرها را پیوسته اصلاح کرد و معلم و شاگرد و فرایندهاى تربیتى را به نحوى بیش از پیش صریح، با یکدیگر منطبق ساخت و اهداف انتخاب شده و مجموع منظومه را مورد سؤال قرار داد.

پداگوژى (علم تعلیم و تربیت; (Pedagogy در قرن نوزدهم، با پیشرفت علوم انسانى در زمینه‏هاى روان‏شناسى و جامعه‏شناسى، بعضى از عالمان تعلیم و تربیت درصدد برآمدند تا واقعیتها و موقعیتهاى تربیتى را به شیوه علمى مطالعه کنند و براى بررسى مسائل تربیتى، طرحى نو ارائه کنند. از این رو، بین «تربیت‏» که به عمل اطلاق مى‏شود و «دانش تربیت‏» که به مطالعه آن مى‏پردازد فوق گذاشتند و سعى کردند شرایطى را که دانش تربیت را از عمل تربیت متمایز مى‏سازد، برشمارند و واقعیتها و موقعیتهاى تربیتى را به شیوه تجربى مطالعه کنند. تاریخچه این کاوشها و کوششها خود بحث مفصلى مى‏طلبد. آنچه در اینجا مى‏توان گفت این است که دانش تربیتى تجربى، به عنوان رشته علمى منفردى با معضلات متعددى ثبوتا و اثباتا مواجه است. فعلا مراد ما از علوم تربیتى، علمى تجربى همسنگ و همطراز با دیگر رشته‏هاى علمى مانند روان‏شناسى و جامعه‏شناسى، نیست; بلکه غرض ما از علوم تربیتى، مجموعه بحثهاى رایجى است که متشکل از مباحث روان‏شناسى تربیتى، جامعه‏شناسى آموزش و پرورش، و حتى تاریخ آموزش و پرورش، تاریخ آراى تربیتى، فلسفه آموزش و پرورش و تفکر درباره آینده آموزش و پرورش است. به این معنا، علوم تربیتى از جنبه‏هاى مختلف قابل تقسیم است:

1 - علومى که رو به گذشته دارند. این علوم، روشهاى تربیتى، آراى تربیتى و نهاد تعلیم و تربیت را در آینه گذشته تحقیق و بررسى مى‏کند (علوم تاریخى).

2 - علومى که به بررسى پدیدهاى تربیتى «آنچنان که هست‏» مى‏پردازد. (علوم توصیفى)

3 - علومى که روشها و تکنیکهاى براى انتقال معلومات و تغییر نگرشها نشان مى‏دهد. (علوم تجویزى)

4 - علومى که به تفکر درباره آینده تربیت مى‏پردازد. در این دسته، مسائلى از این دست مورد بررسى قرار مى‏گیرند: تعیین غایات تربیتى داراى انسجام درونى و بیرونى، تجزیه و تحلیل مفاهیم، تعیین پیشفرضهاى عمل مربى، تحقیق درباره امکان تربیت، بیان اصول و مبانى تربیت، پیش‏بینى شرایط آینده با توجه به معارف کنونى و با توجه به تغییرات.

با توجه به آنچه بیان شد، موضوع علوم تربیتى، واقعیتها و موقعیتهاى تربیتى یعنى معلم، شاگرد، محیط و تعاملهاى بین آنهاست و روش تحقیق در علوم تربیتى نیز، چند نوع پژوهش با شیوه‏هاى خاص هر یک مى‏باشد.

صاحبنظران و عالمان تربیت عموما اهداف زیر را براى علوم تربیتى بسر مى‏شمارند:

1 - تجزیه و تحلیل دقیق عامل «مربى‏»، «متربى‏»، «محیط‏» و کشف مناسبات و تعاملهاى آنها یا یکدیگر.

2 - کشف اصول و تعیین پیشفرضها و مبانى تعلیم و تربیت و نیز تعیین غایات تربیتى.

3 - ارائه الگوها و روشها براى هدایت و راهنمایى عمل به جریان امر تربیت.

حال با دقت در این اهداف مى‏توان گفت که، بالا بردن کیفى و کمى عمل مجریان و دست اندر کاران امر تربیت، هدف غایى علوم تربیتى است.

در باب اخلاق نیز ارائه تعاریف مشخصى از آنچه امروزه به نام اخلاق مطرح است ما را از دام بسیارى مغالطه‏ها مى‏رهاند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد رابطه اخلاق و تربیت 76 ص