واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مقاله درمورد- جلوه هایی از سیره اخلاقی پیامبر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

فهرست

صفحه عنوان

اداب معاشرت......................................................................................2

بخشش و گذشت ...................................................................................3

استقامت .............................................................................................4

احترام به افکار عمومی .........................................................................9

تنظیم وقت و تقسیم کار ........................................................................12

دستور برای ثبت اطلاعات جهت برنامه ریزی ..........................................14

ساده زیستی و قناعت پیامبر ...........................................................16

ساده زیستی فراگیر ......................................................................17

برداشت کم و بازده زیاد ................................................................19

منابع ..................................................................21

در این مقاله با جلوه هایی از سیره ی اخلاقی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم آشنا می شویم. آداب معاشرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در میان جمع گشاده رو در تنهایی سیمایی محزون و متفکر داشت. صلی پیامبر اکرم

هرگز به روی کسی خیره نگاه نمی کرد و بیشتر اوقات چشم هایش را به زمین می دوخت. در سلام کردن به همه حتی بردگان و کودکان پیش دستی می کرد. اغلب دو زانو می نشست و پای خود را جلوی هیچ کس دراز نمی کرد هرگاه به مجلسی وارد می شد نزدیک ترین جای خالی را اختیار می کرد. اجازه نمی داد کسی جلوی پایش بایستد ویا برایش جا خالی کند. سخن همنشین خود را قطع نمی کرد وبا او طوری رفتار می کرد که او تصور می کرد هیچ کس نزد رسول خدا از او گرامی تر نیست.

بیش از حد لزوم سخن نمی گفت. آرام و شمرده سخن می گفت و هیچ گاه زبانش را به دشنام و ناسزا آلوده نمی ساخت. در حیا و شرم بی مانند بود. هر گاه از رفتار کسی آزرده می شد ناراحتی در سیمایش نمایان می شد ولی کلمه ی گله و اعتراض بر زبان نمی آورد. از بیماران عیادت می کرد ودر تشییع جنازه حضور می یافت. جز در مقام دادخواهی اجازه نمی داد کسی در حضور او علیه دیگری سخن بگوید یا به کسی دشنام بدهد یا سخن چینی کند.

روزی چند نفر از یهودیان بر او وارد شدند و لا لحنی دو پهلو سلام کردند حضرت در جواب آنان گفت : و علیکم. عایشه متوجه قصد آنان شد و با عصبانیت به پرخاش و ناسزاگویی پرداخت. حضرت فرمود: عایشه آرام بگیر و بد زبانی نکن مگر نمی دانی خدا مهربانی با همه را دوست دارد.

بخشش و گذشت

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بد رفتاری و بی حرمتی نسبت به خود را ندیده می گرفت. کینه ی کسی را در دل نگاه نمی داشت و درصدد انتقام بر نمی آمد. روح نیرومندش که در سطح بسیار بالاتر از انفعالات نفسانی و عقده های روحی قرار داشت عفو و بخشایش را بر انتقام ترجیح می داد. حساسیتش در مقابل نا ملایمات از حد حزن و اندوه تجاوز نمی کرد. در جنگ احد آن همه وحشی گری و اهانت که به جنازه ی عموی ارجمندش حمزة بن عبدالمطلب روا داشته بودند و از مشاهده آن به شدت رنجیده بود دست به عمل متقابل با کشتگان قریش نزد و بعدها که به آن ها و از آن جمله هند – زن ابوسفیان – دست یافت در مقام انتقام بر نیامد.حتی ابوقتاده انصاری را که می خواست زبان به دشنام آنان بگشایداز بدگویی منع کرد.

پس از فتح خیبر جمعی از یهودیان که تسلیم شده بودند غذایی مسموم برای حضرت فرستادند. او از سوء قصد و توطئه آنان آگاه شد اما آنان را به حال خودشان رها کرد. بار دیگر زنی از یهود به چنین عملی دست زد و خواست زهر در کامش کند او را نیز عفو کرد. عبدالله بن ابی سر دسته ی منافقان که با ادای کلمه ی شهادت مصونیت یافته بود در باطن امراز اینکه با هجرت رسول اکرم به مدینه بساط ریاست او برچیده شد دشمنی آن حضرت را در دل می پرورانید و با یهودیان مخالف نیز سرو سری داشت و از کارشکنی و کینه توزی و شایعه سازی علیه رسول اکرم فروگذار نمی کرد.هم او بود که در غزوه ی بنی المصطلق می گفت : چنان چه به مدینه برگشتیم این طفیلی های زبون را (مقصودش مهاجرین است) از خانه ی خود بیرون می رانیم. یاران رسول اکرم که دل پر خونی از او داشتند بارها اجازه خواستند او را به سزای اعمالش برسانند. آن حضرت نه تنها اجازه نمی داد بلکه با کمال مدارا با او رفتار می کرد و در حال بیماری به عیادتش رفت و سر جنازه اش حاضر شد و بر او نماز گذارد. در مراجعت از غزوه ی تبوک جمعی از منافقان در سوء قصدی به جان حضرت خواستند مرکبش را رم بدهند تا در پرتگاه سقوط کند و با این که همگی صورت خود را پوشانده بودند آنان را شناخت و با همه ی اصرار یارانش اسم آنان را فاش نساخت و از مجازاتشان صرف نظر کرد.

حریم قانون

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از هر نوع بد رفتاری که به شخص مقدسش می شد چشم پوشی می کرد ولی در مورد اشخاصی که به حریم قانون تجاوز می کردند مطلقا گذشت نمی کرد و در اجرای عدالت و مجازات متخلف ، هر که بود،مسامحه روا نمی داشت؛ زیرا قانون عدل ، سایه ی امنیت اجتماعی و حافظ کیان جامعه است و نمی شود آن را بازیچه و دستخوش افراد هوس ران قرار داد و جامعه را فدای فرد کرد. در فتح مکه ،زنی از قبیله ی بنی مخزوم دزدی کرد. خویشاوندانش اجرای مجازات را ننگ خانواده ی اشرافی خود می دانستند و به تکاپو افتادند بلکه بتوانند مجازات را متوقف سازند. اسامة بن زید را که مانند پدرش نزد رسول خدا محبوبیت خاصی داشت، وادار کردند به شفاعت برخیزد. او همین که زبان به شفاعت گشود، رنگ صورت رسول خدا از شدت خشم برافروخته شد و با عتاب فرمود: چه جای شفاعت است ، مگر می توان حدود قانون خدا را بلا اجرا گذاشت ؟ و دستور مجازات را صادر کرد. اسامه متوجه غفلت خود شد و از لغزش خود عذر خواست و طلب مغفرت کرد. حضرت برای این که فکر تبعیض در اجرای قانون را از ذهن مردم بیرون کند، به هنگام عصر در میان جمع به سخنرانی پرداخت و لا اشاره به موضوع روز چنین فرمود:

«اقوام و ملل پیشین دچار سقوط و انقراض شدند بدین سبب که در اجرای عدالت، تبعیض روا می داشتند. هرگاه یکی از طبقا ت بالا مرتکب جرم می شد، او را از مجازات معاف می کردند و اگر کسی از زیر دستان به جرم مشابه آن مبادرت می کرد، اورا مجازات می کردند. قسم به خدایی که



خرید و دانلود مقاله درمورد- جلوه هایی از سیره اخلاقی پیامبر


تحقیق درباره نقش اخلاق در سیره عملى پیامبر اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

نقش اخلاق در سیره عملى پیامبر اسلام (ص)

محمد محمدى اشتهاردى

یکى از شاخصه هاى پر اهمیت در پیشرفت اسلام اخلاق نیک و کلام‏دلاویز و پرجاذبه پیامبر اکرم (ص) با انسان‏ها بود، این خلق نیکوتا بدان حدى بود که معروف شد سه چیز در پیشرفت اسلام نقش به‏سزایى داشت:

1- اخلاق پیامبر (ص)

2- شمشیر و مجاهدات حضرت على (ع)

3- انفاق ثروت حضرت خدیجه (س)

در قرآن مجید، به نقش اخلاق پیامبر (ص) درپیشرفت اسلام و جذب ‏دل‏ها تصریح شده است، آن جا که مى‏خوانیم: «فبما رحمة من الله‏لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم‏و استغفر لهم و شاورهم فى الامر; اى رسول ما! به خاطر لطف ورحمتى که از جانب خدا، شامل حال تو شده، با مردم مهربان‏گشته‏اى، و اگر خشن و سنگدل بودى، مردم از دور تو پراکنده‏مى‏شدند، پس آن‏ها را ببخش، و براى آن‏ها طلب آمرزش کن، و درکارها با آن‏ها مشورت فرما.»

ازاین آیه استفاده مى‏شود که : 1- نرمش و اخلاق نیک، یک هدیه الهى است، کسانى که نرمش ندارند،از این موهبت الهى محرومند; 2- افراد سنگ‏دل و سخت‏گیر نمى‏توانند مردم‏دارى کنند، و به جذب‏نیروهاى انسانى بپردازند; 3- رهبرى و مدیریت صحیح با جذب و عطوفت همراه است; 4- باید دست‏شکست‏خوردگان در جنگ و گنهکاران شرمنده را گرفت وجذب کرد (با توجه به این که شان نزول آیه مذکور در موردندامت فراریان مسلمان در جنگ احد نازل شده است); 5- مشورت با مردم از خصلت‏هاى نیک و پیوند دهنده است که موجب‏انسجام مى‏گردد.

پیامبر اسلام (ص) علاوه بر این که ارزش‏هاى اخلاقى را بسیار ارج‏مى‏نهاد، خود در سیره عملى‏اش مجسمه فضایل اخلاقى و ارزش‏هاى والاى‏انسانى بود، او در همه ابعاد زندگى با چهره‏اى شادان و کلامى‏دلاویز با حوادث برخورد مى‏کرد.

به عنوان مثال، درتاریخ آمده‏است:در سال نهم هجرت هنگامى که قبیله سرکش طى بر اثر حمله‏قهرمانانه سپاه اسلام شکست ‏خوردند، عدى بن حاتم که از سرشناسان‏این قبیله بود به شام گریخت، ولى خواهر او که «سفانه‏» نام‏داشت‏ به اسارت سپاه اسلام درآمد.

سفانه را همراه سایر اسیران به مدینه آوردند و آنان را درنزدیک مسجد در خانه‏اى جاى دادند، روزى رسول خدا (ص) از آن‏اسیران دیدن کرد، سفانه از موقعیت استفاده کرده و گفت: «یا محمد هلک الوالد و غاب الوافد فان رایت ان تخلى عنى، و لا تشمت ‏بى احیاء العرب، فان ابى کان یفک العانى، و یحفظ الجار، و یطعم‏الطعام، و یفشى السلام، و یعین على نوائب الدهر;

اى محمد!پدرم (حاتم) از دنیا رفت، و نگهبان و سرپرستم (عدى) ناپدید شدو فرار کرد، اگر صلاح بدانى مرا آزاد کن، و شماتت و بدگویى‏قبیله‏هاى عرب‏ها را از من دور ساز، همانا پدرم (حاتم) بردگان‏را آزاد مى‏ساخت، از همسایگان نگهبانى مى‏نمود، و به مردم غذامى‏رسانید، و آشکارا سلام مى‏کرد، و در حوادث تلخ روزگار، مردم‏را یارى مى‏نمود.»

پیامبر اکرم (ص) که به ارزش‏هاى اخلاقى، احترام شایان مى‏نمود، به‏سفانه فرمود: «یا جاریة هذه صفة المؤمنین حقا، لو کان ابوک مسلما لترحمناعلیه; اى دختر! این ویژگى‏هایى که برشمردى، از صفات مؤمنان‏راستین است، اگر پدرت مسلمان بود، ما او را مورد لطف و رحمت‏قرار مى‏دادیم.» آنگاه پیامبر (ص) به مسؤولین امر فرمود:«خلوا عنها فان اباها کان یحب مکارم الاخلاق; این دختر را به‏پاس احترامى که پدرش به ارزش‏هاى اخلاقى مى‏نمود، آزاد سازید.».

آن گاه پیامبر (ص) لباس نو به او پوشانید، و هزینه سفر به شام‏را در اختیار او گذاشت، و او را همراه افراد مورد اطمینان به‏شام نزد برادرش رهسپار کرد.

نمونه‏هایى از اخلاق پیامبر (ص)

در سیره عملى پیامبر (ص) صدها نمونه از اخلاق نیک و زیبا وجوددارد که هر کدام نشانگر قطره‏اى از اقیانوس عظیم حسن خلق آن‏حضرت است، همان گونه که خداوند با تعبیر «و انک لعلى خلق‏عظیم; و همانا تو اخلاق عظیم و برجسته‏اى دارى‏» به این مطلب‏اشاره فرموده است.

نظر شما را به چند نمونه از آن‏ها جلب‏مى‏کنیم: 1- عدى بن حاتم مى‏گوید: «هنگامى که خواهرم سفانه به اسارت‏سپاه اسلام درآمد و من به سوى شام گریختم، پس از مدتى خواهرم‏با کمال وقار و متانت ‏به شام آمد و مرا در مورد این که‏گریخته‏ام و او را تنها گذاشتم سرزنش کرد، عذرخواهى کردم، پس‏از چند روزى از او که بانویى خردمند و هوشیار بود، پرسیدم:«این مرد (پیامبر اسلام) را چگونه دیدى؟» گفت: «سوگند به‏خدا او را رادمردى شکوهمند یافتم، سزاوار است که به اوبپیوندى که در این صورت به جهانى از عزت و عظمت پیوسته‏اى‏».

با خود گفتم به راستى که نظریه صحیح همین است، به عنوان پذیرش‏اسلام، به مدینه سفر کردم، پیامبر (ص) در مسجد بود، در آن جا به‏محضرش رسیدم، سلام کردم، جواب سلامم را داد و پرسید:کیستى؟ عرض کردم عدى بن حاتم هستم، آن حضرت برخاست و مرا به‏سوى خانه‏اش برد، در مسیر راه با این که مرا به خانه مى‏برد،بانویى سالخورده و مستضعف با او دیدار کرد، اظهار نیاز نمود،پیامبر (ص) به مدتى طولانى در آنجا توقف کرد و آن بانو را درمورد تامین نیازهایش راهنمایى فرمود. با خود گفتم:«سوگند به خدا این شخص پادشاه نیست.»

سپس از آن جا گذشتیم وبه خانه رسول خدا (ص) وارد شدم، پیامبر (ص) از من استقبال وپذیرایى گرمى نمود، زیراندازى که از لیف خرما بود، نزدم آوردو به من فرمود: بر روى آن بنشین. گفتم: بلکه شما بر آن‏بنشینید. فرمود: نه، شما بر آن بنشین، خود آن حضرت بر روى‏زمین نشست، با خود گفتم: این نیز نشانه دیگر که آن حضرت،پادشاه نیست. سپس مطلبى از دینم را که راز پوشیده بود بیان‏فرمود، دریافتم که او بر رازها آگاهى دارد، و فهمیدم که‏پیامبر مرسل مى‏باشد، بیانات و پیشگوییها و مهربانى‏هایش مراشیفته‏اش کرده و همانجا مسلمان شدم.»

2- در جنگ خیبر که با حضور شخص پیامبر (ص) در سال هفتم هجرت‏رخ داد، پس از پیروزى سپاه اسلام بر سپاه کفر، جمعى از یهودیان‏به اسارت سپاه اسلام درآمدند، یکى از اسیران، صفیه دختر حى بن‏اخطب (دانشمند سرشناس یهود) بود.بلال حبشى، صفیه را به همراه زنى دیگر به اسارت گرفت و آن‏ها رابه حضور پیامبر (ص) آورد، ولى هنگام آوردن آن‏ها اصول اخلاقى رارعایت نکرد، و آن‏ها را از کنار جنازه‏هاى کشته‏شدگان یهود حرکت‏داد، صفیه وقتى که پیکرهاى پاره پاره یهودیان را دید



خرید و دانلود تحقیق درباره نقش اخلاق در سیره عملى پیامبر اسلام


تحقیق درباره اخلاق و سیره پیامبر اکرم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

اخلاق و سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)

رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) کاملترین انسان و بزرگ و سالار تمام پیامبران است.

در عظمت آن حضرت همین بس که خداوند متعال در قرآن مجید او را با تعبیر «یا ایّها الرّسول» و «یا ایّها النّبی» مورد خطاب قرار میدهد و او را به عنوان انسانی الگو برای تمام جهانیان معرّفی مینماید: «لَقَدْ کانَ لَکُم فی رَسُول اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»; «در] سیره و سخن[ پیامبر خدا برای شما الگوی نیکویی است.»او به حقّ دارای اخلاقی کامل و جامعِ تمام فضایل و کمالات انسانی بود.

خدایش او را چنین میستاید: «إِنّک لَعَلی خُلُق عَظیم»; «ای پیامبر تو دارای بهترین اخلاق هستی.» «وَلَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»; «اگر تندخو و سخت دل میبودی مردم از اطرافت پراکنده میشدند.» از این رو، یکی از مهمترین عوامل پیشرفت اسلام، اخلاق نیکو و برخورد متین و ملایم آن حضرت با مردم بود.

در طول زندگانی او هرگز دیده نشد وقتش را به بطالت بگذراند.

در مقام نیایش همیشه میگفت: «خدایا از بیکارگی و تنبلی و زبونی به تو پناه میبرم.»، و مسلمانان را به کار کردن تحریض مینمود.

او همیشه جانب عدل و انصاف را رعایت میکرد و در تجارت به دروغ و تدلیس، متوسّل نمیشد و هیچ گاه در معامله سختگیری نمیکرد و با کسی مجادله و لجاجت نمینمود و کار خود را به گردن دیگری نمیانداخت.

او صدق گفتار و ادای امانت را قوام زندگی میدانست و میفرمود: این دو در همه تعالیم پیغمبران تأکید و تأیید شده است.

در نظر او همه افراد جامعه، موظّف به مقاومت در برابر ستمکاران هستند و نباید نقش تماشاگر داشته باشند.

میفرمود: برادرت را چه ظالم باشد و چه مظلوم، یاری نما! اصحاب گفتند: معنی یاری کردن مظلوم را دانستیم، ولی ظالم را چگونه یاری کنیم؟ فرمود: دستش را بگیرید تا نتواند به کسی ستم کند!خواننده گرامی! از آنجا که ما در روزگار تباهی اخلاق و غلبه شهوات و آفات به سر میبریم، مناسب است که در اینجا سیمای صمیمی پیامبرانِ الهی را عموماً و چهره تابناک و حقیقتِ انسانی محمّد پیامبر اسلام را خصوصاً در تابلوی تاریخی مستند و شکوهمندی بیابیم که به حقّ در عصر ما برترین تصویر انسانی نزدیک به حقیقت از آن حضرات است. منشور سه بُعدی تاریخ، سه چهره را نشان میدهد: قیصران، فیلسوفان و پیامبران. پیامبران «سیمایی دوست داشتنی دارند، در رفتارشان صداقت و صمیمیّت بیشتر از اُبّهت و قدرت پیداست، از پیشانیشان پرتو مرموزی که چشمها را خیره میدارد ساطع است ، پرتویی که همچون «لبخندِ سپیده دم» محسوس است امّا همچون راز غیب مجهول. ساده ترین نگاهها آن را به سادگی میبینند امّا پیچیده ترین نبوغها به دشواری میتوانند یافت. روحهایی که در برابر زیبایی و معنا و راز حسّاسند، گرما و روشنایی و رمز شگفت آن را همچون گرمای یک «عشق»، برق یک «امّید» و لطیفه پیدا و پنهان زیبایی حس میکنند و آن را در پرتو مرموز سیمایشان، راز پرجذبه نگاهشان و طنین دامن گستر آوایشان، عطر مستیبخش اندیشه شان ، راه رفتنشان، نشستنشان، سخنشان، سکوتشان و زندگی کردنشان میبینند، مییابند و لمس میکنند. و به روانی و شگفتی، «الهام» در درونشان جریان مییابد و از آن پُر، سرشار و لبریز میشوند.

و این است که هر گاه بر بلندی قلّه تاریخ برآییم انسانها را همیشه و همه جا در پی این چهره های ساده امّا شگفت میبینیم که «عاشقانه چشم به آنان دوخته اند.» ابراهیم، نوح، موسی و عیسی، پیامبران بزرگِ تاریخ این چنین بوده اند ، امّا محمّد(صلی الله علیه وآله وسلم)که خاتم الانبیا است چگونه است؟«در برابر کسانی که با وی به مشاجره برمیخاستند وی تنها به خواندن آیاتی از قرآن اکتفا میکرد و یا عقیده خویش را با سبکی ساده و طبیعی بیان میکرد و به جدل نمیپرداخت.

زندگیاش، پارسایان و زاهدان را به یاد میآورد.

گرسنگی را بسیار دوست میداشت و شکیباییش را بر آن میآزمود.

گاه خود را چندان گرسنه میداشت که بر شکمش سنگ میبست تا آزارِ آن را اندکی تخفیف دهد.

در برابر کسانی که او را می آزردند چنان گذشت میکرد و بدی را به مِهر پاسخ میداد که آنان را شرمنده میساخت.

هر روز، از کنار کوچه ای که میگذشت، یهودیای طشت خاکستری گرم از بام خانه بر سرش میریخت و او بیآنکه خشمگین شود، به آرامی رد میشد و گوشه ای میایستاد و پس از پاک کردن سر و رو و لباسش به راه میافتاد.

روز دیگر با آنکه میدانست باز این کار تکرار خواهد شد مسیر خود را عوض نمیکرد.

یک روز که از آنجا میگذشت با کمال تعجّب از طشت خاکستر خبری نشد! محمّد با لبخند بزرگوارانه ای گفت: رفیق ما امروز به سراغ ما نیامد! گفتند: بیمار است.

گفت: باید به عیادتش رفت.

بیمار در چهره محمّد که به عیادتش آمده بود چنان صمیمیّت و محبّت صادقانه ای احساس کرد که گویی سالها است با وی سابقه دیرین دوستی و آشنایی دارد.

مرد یهودی در برابر چنین چشمه زلال و جوشانی از صفا و مهربانی و خیر، یکباره احساس کرد که روحش شسته شد و لکّه های شومِ بدپسندی و آزارپرستی و میل به کجی و خیانت از ضمیرش پاک گردید.

چنان متواضع بود که عرب خودخواه و مغرور و متکبّر را به اعجاب وامیداشت.

زندگیاش، رفتارش و خصوصیّات اخلاقیاش محبّت، قدرت، خلوص، استقامت و بلندی اندیشه و زیبایی روح را الهام میداد.

سادگی رفتارش و نرمخویی و فروتنیاش از صلابت شخصیّت و جذبه معنویتش نمیکاست.

هر دلی در برابرش به خضوع مینشست و هر غروری از شکستن در پای عظمتِ زیبا و خوبِ او سیراب میشد.

در هر جمعی برتری او بر همه نمایان بود.»



خرید و دانلود تحقیق درباره اخلاق و سیره پیامبر اکرم


تحقیق در مورد کار و اشتغال در سیره پیامبر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

کار و اشتغال در سیره پیامبر(ص)

اشاره:

((اشتغال)) امروزه در جامعه ما, یکى از مسائل اساسى و موضوعات مورد بحث مى باشد, و هرکس نسبت به فراخور حالش و براساس رشته تخصصى و اندیشه هاى خود, در مورد چگونگى اشتغال جوانان و آداب و شیوه هاى کار, علل و انگیزه هاى بیکارى, انواع مشاغل, اولویت انتخاب شغل ها و... سخن گفته و بحث مى کند.

اشتغال به کارهاى مفید و مورد نیاز جامعه, داراى اثرات و نتائج قابل توجه براى همه افراد جامعه اسلامى است که از جمله آن ها مى توان به فوائد زیر اشاره نمود:

1- زمینه رستگارى

اساسا کار و اشتغال در بینش توحیدى اسلام, یک ارزش محسوب مى شود و تلاش بیشتر در کارهاى دنیوى و اخروى, زمینه سعادت و رستگارى افراد را در دنیا و آخرت فراهم مى نماید و آنان را تا درجه جهادگران در راه خداوند بالا مى برد. رسول اکرم(ص) مى فرماید: ((الکاد على عیاله کالمجاهد فى سبیل الله(1); کسى که براى تإمین معاش خانواده اش تلاش مى کند, همانند مجاهد در راه خداست.))

2. تإمین مخارج زندگى

یک مسلمان با پیش گرفتن کسب حلال, مخارج زندگى خود را تإمین نموده و تا حدودى از فقر اقتصادى, اخلاقى و فرهنگى خود و جامعه مى کاهد.

3. وسیله ارتباط سالم

اشتغال به کار, افراد را در زندگى تحت یک برنامه منظم و منسجم قرار داده و آنان را در روابط اجتماعى و معاشرت با دیگران یارى مى نماید.

4. آرامش روح و وجدان

تمام کسانى که به کارهاى مفید اقتصادى اشتغال دارند و بر اساس احساس وظیفه به شغل مناسب و آبرومندانه خود مى پردازند; علاوه بر این که آرامش روح و روان و وجدان خود را فراهم مى کنند, به نوعى تفریح نیز مى پردازند; هم چنان که افراد سست عنصر و بیکار معمولا به اضطراب و افسردگى و عذاب وجدان دچار هستند.

5. بیدار نمودن روحیه خلاقیت

اشتغال به کسب هاى مورد علاقه, روحیه ابتکار و خلاقیت را در افراد زنده کرده و استعدادهاى درونى آنان را شکوفا نموده و انسان را متوجه نیروهاى نهفته در اندرون خود مى سازد. و به این ترتیب, مفید و موثر بودن خود را باور نموده و اعتماد به نفس در او تقویت مى شود. چنین فردى با روحیه سرشار از عشق به کار, از زندگى خود لذت برده و براى رسیدن به اهداف عالى تلاش مى کند.

6. تثبیت موقعیت اجتماعى

اشتغال به کار مفید و مورد نیاز جامعه, راه رسیدن به موقعیت اجتماعى یک فرد مسلمان مى باشد و شغل او هر قدر از نیازهاى جامعه بکاهد و موجب تقویت و استقلال و آزادى و عزت مسلمانان گردد, همان مقدار موقعیت اجتماعى صاحب شغل در میان افراد جامعه اسلامى, بیشتر و بالاتر خواهد بود.

خداوند مى فرماید: (و ان لیس للانسان الا ما سعى)(2); و این که براى انسان بهره اى جز سعى و تلاش او نیست.

7. جلوگیرى از مفاسد

بیکارى افراد, موجب ضررهاى جبران ناپذیر و داراى مفاسد بى شمار براى اجتماع مسلمانان است; به این معنا که یک فرد با انتخاب یکى از مشاغل مورد نیاز جامعه و اشتغال به آن, بارى از دوش مردم و مسئولین برمى دارد و در مقابل, فرد بیکار نه تنها مشکلى را در جامعه حل نمى کند بلکه خود, مشکل آفرین و سربار جامعه اسلامى نیز مى شود و علاوه بر این که نیرویى هدر رفته, نیروهاى دیگرى را به خود مشغول خواهد کرد.

با توجه به نکات فوق در این نوشتار, اشتغال و موضوعات مربوط به آن در سیره و سخن حضرت رسول اکرم(ص), مورد بحث قرار گرفته است.

اهمیت کار

در سیره پیامبر اکرم(ص) فعالیت هاى اقتصادى افراد, ارزش بالایى دارد. آن حضرت کارگران و تولیدکنندگان در عرصه اقتصادى را چنان تشویق مى کند که در طول تاریخ جوامع بشرى, هیچ فرقه و مذهبى چنین جایگاهى براى اساسى ترین رکن جامعه, یعنى تإمین کنندگان حیاتى ترین کالاى اقتصادى, قائل نشده اند.

انس بن مالک مى گوید: هنگامى که پیامبر(ص) ازجنگ تبوک برمى گشت, سعد انصارى ـ یکى از کارگران مدینه ـ به استقبال آن حضرت آمد. هنگامى که رسول الله(ص) با او دست داد, لمس دست هاى زبر و خشن مرد انصارى, حضرت خاتم الانبیإ(ص) را تحت تإثیر قرار داد. براى همین, از او پرسید: چرا دست هاى تو این چنین کوفته و خشن مى باشد؟ آیا ناراحتى خاصى به دستان تو رسیده است؟

عرضه داشت: یا رسول الله! این خشونت و زبرى دستان من, بر اثر کار با بیل و طناب است که به وسیله ى آن ها زحمت مى کشم و مخارج خود و خانواده ام را تإمین مى نمایم.

((فقبل یده رسول الله(ص) و قال: هذه ید لا تمسها النار; پیامبراکرم(ص) دست او را بوسیده و فرمود: این دستى است که آتش (جهنم) آن را لمس نخواهد کرد.))(3)

نکوهش افراد سست عنصر

رسول اکرم(ص) گاهى با جوانان سالم و نیرومندى مواجه مى شد. بازوهاى ستبر و اندام مناسب آنان, موجب شگفتى پیامبر(ص) مى گشت. آن حضرت با آنان احوال پرسى نموده و از وضعیت زندگى و شغلشان سوال مى نمود, اگر در جواب گفته مى شد که: وى فردى بیکار است و هیچ گونه شغلى ندارد; آن بزرگوار ناراحت مى شد و مى فرمود: ((سقط من عینى; از چشمم افتاد.)) (فرد بیکار در نظر من ارزشى ندارد.) اطرافیان مى پرسیدند: یا رسول الله! چرا این افراد را دوست نمى دارید؟ پیامبر(ص) مى فرمود: براى این که اگر مومن شغلى نداشته باشد که با آن امرار معاش کند, براى امرار معاش, از دین خود خرج خواهد نمود.(4)

آن حضرت در گفتارى حکیمانه, افراد تنبل و بى حال را که تن به کار نمى دهند و مى کوشند که از دست رنج دیگران بهره مند شوند, مورد نکوهش و سرزنش شدید قرار داده, مى فرماید: ((ملعون ملعون من القى کله على الناس, ملعون ملعون من ضیع من یعول; از رحمت خدا دور است, از رحمت خدا دور



خرید و دانلود تحقیق در مورد کار و اشتغال در سیره پیامبر


تحقیق در مورد مشورت در سیره پیامبر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مشورت در سیره پیامبر(ص)/ محمد جواد حیدری خراسانی

تربیت و مشاوره (کارکردها و راهبردها)

span>/span>

در این مقاله بر آنیم تا مباحث زیر را مطرح کنیم:

1 سیره در لغت و اصطلاح

2 مشورت در لغت و اصطلاح

3 نگاهى به اسرار و اهداف مشاوره در سیره معصومان(ع).

4 اسرار مشورت از دیدگاه مولوى

5 اهمیت و ضرورت مشورت در قرآن و حدیث

6 نمونه‏هایى از مشاوره نبى اکرم(ص)

الف مشاوره در امور نظامى و مسائل جنگى

ب مشاوره در امور غیر نظامى و مسائل فردى، خانوادگى و...

واژه سیره در لغت و اصطلاح

واژه سیره در لغت از کلمه سیر به معناى رفتن و جریان داشتن‏است. سیره در اصطلاح منطق عملى و اصول عملى است که همچون‏قوانین ریاضى قابل تغییر نیست و راهنماى زندگى انسان است.

راغب اصفهانى مى‏نویسد: سیر یعنى حرکت در روى زمین، در زمین‏راه رفتن و گذشتن و عبور کردن. «سیره‏» یعنى حالت و روشى که‏انسان دارد، نوع خاص حرکت انسان نوع رفتار و کردار و عملکردانسان را «سیره‏» گویند.

مورخانى که در باره پیامبر اکرم(ص) و روش زندگى او کتاب‏نوشته‏اند، تاریخ خود را «سیره‏النبى‏» نامیده‏اند. سیره‏شناسى‏به معناى سبک‏شناسى و رفتارشناسى است.

واژه مشورت و شورا در لغت و اصطلاح مشورت و شورا در لغت از«شارالعسل‏» گرفته شده و به معناى بیرون آوردن عسل از کندوبه دست آوردن عسل ناب است. این لغت در اصطلاح به معناى به دست‏آوردن راه درست و متقن از طریق نظر خواهى از عقلا و خردمندان‏است. وجه تسمیه مشورت و مشاوره این است که به بهترین اندیشه ومحکمترین راى از طریق نظر خواهى و گفتگو با دیگران همچون عسل‏ناب استخراج شده از کندو به دست مى‏آید و هدایت و صلاح و خیرهاو خوبیها در پرتو آن تحصیل و موجب پیروزى مى‏گردد. این پرسشهااهمیت و ضرورت بحث مشاوره و شورا را تبیین مى‏کند. شکى نیست که‏عمل به شورا، از اصول مسلم سیره عملى پیامبر اکرم(ص) و اولیاى‏الهى به شمار مى‏آید.

.3 نگاهى به اسرار و اهداف مشاوره در سیره معصومان(ع) رسول خدا (ص) و جانشینان آن حضرت با آنکه معصوم بودند و حتى‏با قطع نظر از وحى و مقام والاى الهى از نظر فکر و بینش و منش‏از مشورت بى نیاز بودند، با مشورت کردن دو نکته را تعقیب‏مى‏کردند:

1 اهمیت مشورت و شورا را به مسلمانان یاد آورى کنند و این‏روحیه را در عرصه‏هاى مختلف جامعه اسلامى، ایجاد و تقویت‏نمایند.

2 ضمن آموزش عملى به مسلمانان بیاموزند که چگونه به این سیره‏عمل کنند و از ثمرات درخشان آن برخور دار شوند; پس از آن‏حضرت، این سنت الهى را به نیکى استمرار بخشند و زندگى را براساس مشورت بنیاد نهند.

3 نگاهى به اسرار و اهداف مشاوره در سیره معصومان(ع) یکى ازمسائل اساسى در سیره و منطق عملى پیشوایان معصوم(ع) مساله‏مشورت و مشاوره است. در سیره پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع)مى‏خوانیم که با اصحاب خود بسیار مشورت مى‏کردند، به طورى که ازبرخى از اصحاب رسول اکرم(ص) و عایشه چنین نقل شده است: هیچ کس‏را ندیدیم که با اصحاب خود بیشتر از رسول خدا با اصحابش مشورت‏کند. در اینجا این پرسشها به ذهن مى‏رسد: چرا رسول اکرم(ص) واهل بیت(ع) آنقدر مشورت مى‏کردند؟ آیا آنان به مشورت نیازداشنتد؟ مگر اندیشه و قواى ذهنى آنان چنان کامل و نیرومندنبود که حتى با قطع نظر از وحى و مقام خلیفه‏اللهى، باز ازمشورت بى نیاز بودند؟

آنان چه ضرورتى در این اصل احساس مى‏کردند؟

آیا آنچه براى آنان اهمیت داشت، پرورش روحیه مشورت در عرصه‏هاى‏مختلف فرهنگى، اجتماعى، سیاسى، نظامى و... بود یادستاوردهاى آن؟

آنان با چه کسانى مشورت مى‏کردند و چه کسانى با ایشان به‏رایزنى مى‏پرداختند؟ آنان در نهایت چگونه تصمیم مى‏گرفتند؟

شورا مایه انس و صفا و الفت اجتماعى، پیوند مردم، ارزش یافتن‏آنان، استفاده از دیدگاهها و مواضع فکرى و علوم و آگاهى‏دیگران، پرهیز از استبداد راى و پى‏آمدهاى وخیم خود رایى،مشخص شدن قدر و جایگاه انسانها در امور اجتماعى و عرصه‏هاى‏فکرى و فرهنگى مى‏گردد.

اهل حدیث و مفسران و مورخان، در بیان سر مشورت آن حضرت مطالب‏مبسوطى را آورده‏اند که نشان مى‏دهد یکى از اهداف آن حضرت وجانشینان او در مشورت کردن با امت پرورش این روحیه در مردم وارزش یافتن آنان نزد یکدیگر بوده است.ابو جعفر محمد بن جریر طبرى، ضمن مباحث مبسوطى در این زمینه،مى‏نویسد: «لیتبعه المومنون بعده... و یستنوا بسنته فى ذلک.»



خرید و دانلود تحقیق در مورد مشورت در سیره پیامبر