لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
اعتیاد
اعتیاد وابستگی جسمی و روانی فرد است به یک ماده دارویی، مخدر یا محرک طبیعی یا صناعی (ساخته شده)، مانند داروهای خواب آور و تسکین بخش، دخانیات، الکل، تریاک و مشتقات آن هروئیین و مرفین.فردی که به مصرف این گونه مواد وابسته شده است معتاد نام دارد. ویژگیهای فرد معتاد عبارتند از: نیاز و میل و وابستگی دائمی به مصرف دارو یا ماده مخدر، افزودن به مقدار مصرف آن در طی زمان، بروز اختلالهای جسمی و روانی پس از کاستن از مقدار مصرف یا ترک آن. اعتیاد برای سلامت جسمانی و روانی زیانهای گوناگون دارد. شخص را کج خلق و پریشان حال، عصبی و نامتعادل می کند. این حالتها در بسیاری موارد سبب یدا شدن نابسامانی شغلی و خانوادگی و اختلال در روابط و موقعیت اجتماعی شخص معتاد می شود.
مواد اعتیاد آور را می توان به دو دسته طبیعی و صناعی (سنتتیک) تقسیم کرد:
مواد اعتیادآور طبیعی
مواد اعتیاد آور طبیعی عموماً از گیاهان به دست می آیند و بیشتر آنها آلکالوئیدهایی هستند که در گیاهان وجود دارند. مصرف مقدار کمی از آنها ممکن است در کوتاه مدت نشاط آور باشد ولی مصرف مقدار زیاد آنها زیان آور و مسموم کننده است. اثر بعضی از این مواد کم و تدریجی و اثر بعضی دیگر فوری و شدید است. چای، قهوه و دخانیات از مواد اعتیادآوری هستند که اثر تدریجی دارند. مواد اعتیادآوری که بلافاصله پس از مصرف و با شدت اثر می کنند، عبارتند از: تریاک و آلکالوئیدهای آن (هروئین و مرفین)، حشیش و کوکائین.
چای و قهوه آلکوئیدی به نام کافئین دارند. به کافئین موجود در چای تئین نیز گفته می شود. مصرف چای و قهوه، به میزان اندک و متعادل، سبب رفع خستگی می شود. ولی مصرف بیش از حد، ضربان قلب را تند می کند، فشار عصبی و بی خوابی به وجود می آورد و به دستگاه گوارش نیز آسیب می رساند.
دخانیات به صورت سیگار، چپق و قلیان، کم و بیش، در همه کشورها مصرف می شود. توتون سیگار و چپق و تنباکوی قلیان که از برگ گیاه توتون به دست می آید دارای آلکالوئیدی به نام نیکوتین است. نیکوتین ماده ای است زرد رنگ و سمی. تزریق یک قطره غلیظ آن به بدن سبب مرگ می شود. اعتیاد به دخانیات حس بویایی و چشایی را ضعیف می کند، رنگ لب و دندانها را تغییر می دهد، مینای دندان را فاسد می کند، در کار دستگاه تنفس و دستگاه گوارش اختلال به وجود می آورد و نیز، سبب بروز بیماریهای قلبی و اختلال در دستگاه گردش خون می شود. معتادان به سیگار بیشتر از افراد دیگر به سرطان مبتلا می شوند. دود سیگار و انواع دیگر دخانیات، تنها برای معتادان به آنها زیان آور نیست، بلکه سبب شدت یافتن بیماری کسانی می شود که ناراحتیهای قلبی دارند یا دچار آلرژی هستند. به همین سبب در بسیاری از کشورها کشیدن سیگار در مکانهای عمومی، مثل سینماها و فروشگاهها در وسایل نقلیه عمومی، ممنوع است.
تریاک از شیرابه حُقِه ی خشخاش، که در واقع میوه گیاه است به دست می آید و دارای آلکالوئیدهایی به نامهای مرفین و کدئین است. تریاک معمولاً از راه فروبردن دود آن به داخل ریه مصرف می شود. چرت زدن و خواب آلودگی در فردبه وجود می آید. تریاک به شدت سمی است و خوردن مقدار معینی از آن سبب مرگ می شود. اعتیاد به تریاک سبب فاسد شدن دندانها، تغییر رنگ پوست و حالت چهره، سستی در کار و فعالیت، بی ارادگی و بی حالی و سرانجام موجب مسومیت تدریجی می شود.
تاثیر زیانبخش مرفین، که از تریاک به دست می آید، و هروئین که با تغییر شیمیایی در مرفین حاصل می شود، شدیدتر از تریاک است. اعتیاد به مرفین و هروئین در انسان رخوت به وجود می آورد و او را نسبت به امور زندگی، فعالیت و تلاش بی علاقه می کند. ترک یا کاستن از مقدار مصرف آن نیز بروز علامتهای گوناگون مرضی را در انسان سبب می شود. از مرفین در مرکزهای درمانی برای کاهش درد استفاده می کنند.
حشیش از گیاه شاهدانه هندی به دست می آید. مصرف حشیش بیشتر وابستگی روانی پدید می آورد و استفاده زیاد از آن ممکن است سبب بیماریهای روانی، حمله های عصبی و تشنج شود. معتادان به حشیش برای پذیرش اعتیادهای دیگر آمادگی بیشتر دارند.
ماری جوانا نوعی حشیش است که از گونه دیگر گیاه شاهدانه به دست می آید و ماده ای توهّمزاست و مصرف آن سبب حالت گیجی و منگی می شود.
کوکائین از برگ گیاه کوکا به دست می آید. این گیاه بیشتر در منطقه های گرم امریکای جنوبی می روید. اعتیاد به کوکائین وابستگی شدید روانی به وجود می آورد و گاه سبب دیوانگی می شود.
داروهای اعتیادآور صناعی
داروهای اعتیادآور صناعی در آزمایشگاه ها و کارخانه های دارویی ساخته می شوند. آرامبخشها، خواب آورها و ضد دردهایی مانند دیازپام، باربیتوراتها و متادون از این دسته اند. این داروها تنها در صورت استفاده مداوم ممکن است فرد را وابسته کنند، ولی این افراد معتاد نامیده نمی شوند. محرکهایی چون آمفتامینها،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
اعتیاد
مقدمه
اعتیاد یکی از معضلات اساسی جامعة ماست و مهار و تهدید آن نیازمند توجه به وجوه گوناگون آن است. غیر از اینکه در سطح کلان از این معضل، جامعه زیانهای انسانی و مادی بسیار می بیند، به طوری که بخشی از نیروی فعال و یا در معرض خطر فعالیت با مصرف مواد مخدر، اسیر آن میشوند و برخی برای مقابله با آن (جلوگیری از توزیع و شیوع مواد و مبارزه با قاچاقچیان و بازپروری معتادان) زمان و هزینه بسیاری صرف میکنند و در نتیجه بخشی از سرمایة ملی این گونه هدر میرود، در سطح خرد نیز، هم فرد معتاد و هم اعضای خانوادة وی با مشکلات بسیاری مواجه میشوند، علاوه بر این که اعتیاد، معتادان را به انحراف و ناهنجاریهای دیگر نیز سوق میدهد.قطعاً برای کاهش اعتیاد در جامعه راههای بسیاری وجود دارد: برخورد با باندهای بزرگ قاچاق، برخورد با قاچاقچیان و توزیع کنندگان خرد، برخورد با معتادان، افزایش آگاهی مردم و ایمنسازی افراد و خانوادهها از این جملهاند. در این میان، با توجه به این که تظاهر اجتماعی اعتیاد، وجود فرد معتاد است، نحوة برخورد با آن اهمیت ویژهای مییابد.نحوة برخورد با معتادان را میتوان در چهر گروه جای داد:الف) آنان را بازپروری کرد.ب) آنان را زندانی کرد.ج) آنان را اعدام کرد.د) آنان را آزاد گذاشت و به حال خود رها کرد.این چهار طریق خود متکی بر سه پیشفرض است: اول آنکه معتاد، فردی بیمار و اعتیاد نوعی بیماری قابل درمان است. از اینرو، باید معتادان را مورد بازپروری قرار داد. دوم آنکه معتاد مجرم است و اعتیاد نوعی جرم. از این جهت باید با معتادان برخوردهای تنبیهی شکل گیرد. این برخوردها به اشکال گوناگون خواهد بود، از جمله زندانی کردن و اعدام. منتها اعدام نوعی مجازات است که جامعه، بیشتر از شخص معتاد از آن تأثیر میپذیرد و سوم آنکه معتادان بیچارگانی هستند که دیگر اصلاحناپذیرند و باید آنان را آزاد گذاشت و به حال خود رها کرد تا زمان مرگشان فرا رسد.در رویکرد اول نظر بر این که جامعه، خود نیز مسوول اعتیاد است و باید از طریق بازپروری معتادان هزینة این مسؤولیت را بپذیرد. ولی در رویکرد دوم نظر بر این است که فرد معتاد مقصر است و خود او باید هزینة اعتیادش را بپردازد.در پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان (1382) پرسشی با این چهار شیوه برخورد طراحی شد که در این گزارش یافتههای آن ارائه میشود.
تعریف اختلالات مربوط به اعتیاد یا مبتنی بر کمیت، فراوانی و یا شدت رفتارهای مواد جویانه از طرف بیمار میباشد و یا اینکه اصطلاح ”مصرف غیر قانونی مواد“ مبنای تعریف اختلالات مربوط به اعتیاد قرار میگیرد.امروزه در محافل دانشگاهی به جای اعتیاد از وابستگی به مواد (substance dependence) نام برده میشود، هر چند که در میان مردم این بیماری ”اعتیاد“ و خود بیمار به عنوان معتاد شناخته شده است.بیمار وابسته به مواد علیرغم تجربه مشکلات متعدد ناشی از مصرف مواد قادر بر قطع مصرف آن نیست. مصرف مواد یک الگوی رفتاری ناسازگارانه و بیمار گونه است که بروز علائم رفتاری، روانی، شناختی و جسمی به اختلالهای بالینی در فرد مصرف کننده منجر میشود. این اختلالها عبارتند از:1-ایجاد تحمل: بیمار در دفعات بعدی مصرف مواد برای رسیدن به سطح قبلی روانی و جسمانی ناشی از اثر مواد باید مقادیر بیشتری از آن را مصرف کند.2-بروز علائم ترک: عدم مصرف مواد علائم جسمانی و روانی ترک مانند بیقراری، اضطراب، بیخوابی، درد عضلات، اسهال و استفراغ ظاهر میشود. 3-تمایل بعدی: هوس، در بیشتر بیماران پس از قطع مصرف مواد وجود دارد ولی بیمار قادر به کنترل هوس و ترک مصرف این کار نمیباشد
بیمار برای تهیه مواد، هزینه، وقت و سرمایههای دیگران و خانواده را مصرف میکند.4- 5-درپی استمرار مصرف مواد با تغییرات روانی و رفتاری در بیمار، مشارکت وی در فعالیتهای خانوادگی، اجتماعی، تفریحی و شغلی کاسته میشود.6-علیرغم آگاهی بیمار از عوارض جسمانی و روانی مصرف مواد، بیمار قادر به عدم استفاده از آن نمیباشد. در تعریف علمی برای اینکه فردی را بیمار وابسته به مواد بدانیم لازم است حداقل 12 ماه الگوی مستمر مصرف مواد را داشته باشد.موضوعات مطرحشده در بالا نکات آموزشی برای بیماران، خانواده آنان و همه افراد جامعه بهویژه جوانان است. همه باید این نکات را بدانند، و بدانند که حتی یکبار مصرف هم ممکن است فرد را بهسوی این همه مشکل بکشاند.سوء مصرف مواد (substance abuse)در مقابل بیماران ”وابسته“ کسانی هستند که اقدام به مصرف میکنند ولی با مشخصاتی که در بالا برای بیماران وابسته به مواد ذکر شد مطابقت ندارند. در این گروه شدت مصرف به حدی نمیباشد که وابسته تلقی شوند. این گروه از بیماران بارها و به طور متناوب مواد مصرف میکنند. الگوی مصرف این دسته بر خلاف گروه بالا مقاومت ناپذیر نبوده و جنبه اجباری ندارد. اما بهرحال نتایج مصرف و مخرب مواد را در پی دارد. از این موارد میتوان غیبت از مدرسه، محل کار، درگیری با همکاران و دوستان، عدم انجام تعهدات اجتماعی و خانوادگی، بی توجهی به فرزندان و خانواده و... را نام برد. الگوی مصرف به هر گونهای که باشد میتواند با مخاطرات فیزیکی مانند مصرف مواد هنگام رانندگی و خطرهای فراوان به دنبال آن همراه گردد. بهخاطر داشته باشیم یکبار مصرف ممکن است موجب سوءمصرف یا مصرف تفریحی شود و مصرف تفریحی موجب مصرف دائم و اعتیاد شده و خطر بعدی اعتیاد مصرف تزریقی و ایدز است.
علل و عوامل مؤثر بر اعتیاداعتیاد یک بیماری زیست شناختی، روانشناختی و اجتماعی است. عوامل متعددی در سبب شناسی سوء مصرف و اعتیاد مؤثر هستند که در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد میشوند. عوامل مؤثر بر فرد، محیط فرد و عوامل اجتماعی، عوامل در هم بافتهای هستند که بر یکدیگر تأثیر میگذارند. آشنایی با عوامل زمینه ساز مستعد کننده بروز اعتیاد و نیز عوامل محافظت کننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد 1- شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد و اقدامهای پیشگیرانه لازم برای آنان2- انتخاب نوع درمان و اقدامهای خدماتی، حمایتی و مشاورهای لازم برای معتادان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
اعتیاد
مقدمه
اعتیاد یکی از معضلات اساسی جامعة ماست و مهار و تهدید آن نیازمند توجه به وجوه گوناگون آن است. غیر از اینکه در سطح کلان از این معضل، جامعه زیانهای انسانی و مادی بسیار می بیند، به طوری که بخشی از نیروی فعال و یا در معرض خطر فعالیت با مصرف مواد مخدر، اسیر آن میشوند و برخی برای مقابله با آن (جلوگیری از توزیع و شیوع مواد و مبارزه با قاچاقچیان و بازپروری معتادان) زمان و هزینه بسیاری صرف میکنند و در نتیجه بخشی از سرمایة ملی این گونه هدر میرود، در سطح خرد نیز، هم فرد معتاد و هم اعضای خانوادة وی با مشکلات بسیاری مواجه میشوند، علاوه بر این که اعتیاد، معتادان را به انحراف و ناهنجاریهای دیگر نیز سوق میدهد.قطعاً برای کاهش اعتیاد در جامعه راههای بسیاری وجود دارد: برخورد با باندهای بزرگ قاچاق، برخورد با قاچاقچیان و توزیع کنندگان خرد، برخورد با معتادان، افزایش آگاهی مردم و ایمنسازی افراد و خانوادهها از این جملهاند. در این میان، با توجه به این که تظاهر اجتماعی اعتیاد، وجود فرد معتاد است، نحوة برخورد با آن اهمیت ویژهای مییابد.نحوة برخورد با معتادان را میتوان در چهر گروه جای داد:الف) آنان را بازپروری کرد.ب) آنان را زندانی کرد.ج) آنان را اعدام کرد.د) آنان را آزاد گذاشت و به حال خود رها کرد.این چهار طریق خود متکی بر سه پیشفرض است: اول آنکه معتاد، فردی بیمار و اعتیاد نوعی بیماری قابل درمان است. از اینرو، باید معتادان را مورد بازپروری قرار داد. دوم آنکه معتاد مجرم است و اعتیاد نوعی جرم. از این جهت باید با معتادان برخوردهای تنبیهی شکل گیرد. این برخوردها به اشکال گوناگون خواهد بود، از جمله زندانی کردن و اعدام. منتها اعدام نوعی مجازات است که جامعه، بیشتر از شخص معتاد از آن تأثیر میپذیرد و سوم آنکه معتادان بیچارگانی هستند که دیگر اصلاحناپذیرند و باید آنان را آزاد گذاشت و به حال خود رها کرد تا زمان مرگشان فرا رسد.در رویکرد اول نظر بر این که جامعه، خود نیز مسوول اعتیاد است و باید از طریق بازپروری معتادان هزینة این مسؤولیت را بپذیرد. ولی در رویکرد دوم نظر بر این است که فرد معتاد مقصر است و خود او باید هزینة اعتیادش را بپردازد.در پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان (1382) پرسشی با این چهار شیوه برخورد طراحی شد که در این گزارش یافتههای آن ارائه میشود.
تعریف اختلالات مربوط به اعتیاد یا مبتنی بر کمیت، فراوانی و یا شدت رفتارهای مواد جویانه از طرف بیمار میباشد و یا اینکه اصطلاح ”مصرف غیر قانونی مواد“ مبنای تعریف اختلالات مربوط به اعتیاد قرار میگیرد.امروزه در محافل دانشگاهی به جای اعتیاد از وابستگی به مواد (substance dependence) نام برده میشود، هر چند که در میان مردم این بیماری ”اعتیاد“ و خود بیمار به عنوان معتاد شناخته شده است.بیمار وابسته به مواد علیرغم تجربه مشکلات متعدد ناشی از مصرف مواد قادر بر قطع مصرف آن نیست. مصرف مواد یک الگوی رفتاری ناسازگارانه و بیمار گونه است که بروز علائم رفتاری، روانی، شناختی و جسمی به اختلالهای بالینی در فرد مصرف کننده منجر میشود. این اختلالها عبارتند از:1-ایجاد تحمل: بیمار در دفعات بعدی مصرف مواد برای رسیدن به سطح قبلی روانی و جسمانی ناشی از اثر مواد باید مقادیر بیشتری از آن را مصرف کند.2-بروز علائم ترک: عدم مصرف مواد علائم جسمانی و روانی ترک مانند بیقراری، اضطراب، بیخوابی، درد عضلات، اسهال و استفراغ ظاهر میشود. 3-تمایل بعدی: هوس، در بیشتر بیماران پس از قطع مصرف مواد وجود دارد ولی بیمار قادر به کنترل هوس و ترک مصرف این کار نمیباشد
بیمار برای تهیه مواد، هزینه، وقت و سرمایههای دیگران و خانواده را مصرف میکند.4- 5-درپی استمرار مصرف مواد با تغییرات روانی و رفتاری در بیمار، مشارکت وی در فعالیتهای خانوادگی، اجتماعی، تفریحی و شغلی کاسته میشود.6-علیرغم آگاهی بیمار از عوارض جسمانی و روانی مصرف مواد، بیمار قادر به عدم استفاده از آن نمیباشد. در تعریف علمی برای اینکه فردی را بیمار وابسته به مواد بدانیم لازم است حداقل 12 ماه الگوی مستمر مصرف مواد را داشته باشد.موضوعات مطرحشده در بالا نکات آموزشی برای بیماران، خانواده آنان و همه افراد جامعه بهویژه جوانان است. همه باید این نکات را بدانند، و بدانند که حتی یکبار مصرف هم ممکن است فرد را بهسوی این همه مشکل بکشاند.سوء مصرف مواد (substance abuse)در مقابل بیماران ”وابسته“ کسانی هستند که اقدام به مصرف میکنند ولی با مشخصاتی که در بالا برای بیماران وابسته به مواد ذکر شد مطابقت ندارند. در این گروه شدت مصرف به حدی نمیباشد که وابسته تلقی شوند. این گروه از بیماران بارها و به طور متناوب مواد مصرف میکنند. الگوی مصرف این دسته بر خلاف گروه بالا مقاومت ناپذیر نبوده و جنبه اجباری ندارد. اما بهرحال نتایج مصرف و مخرب مواد را در پی دارد. از این موارد میتوان غیبت از مدرسه، محل کار، درگیری با همکاران و دوستان، عدم انجام تعهدات اجتماعی و خانوادگی، بی توجهی به فرزندان و خانواده و... را نام برد. الگوی مصرف به هر گونهای که باشد میتواند با مخاطرات فیزیکی مانند مصرف مواد هنگام رانندگی و خطرهای فراوان به دنبال آن همراه گردد. بهخاطر داشته باشیم یکبار مصرف ممکن است موجب سوءمصرف یا مصرف تفریحی شود و مصرف تفریحی موجب مصرف دائم و اعتیاد شده و خطر بعدی اعتیاد مصرف تزریقی و ایدز است.
علل و عوامل مؤثر بر اعتیاداعتیاد یک بیماری زیست شناختی، روانشناختی و اجتماعی است. عوامل متعددی در سبب شناسی سوء مصرف و اعتیاد مؤثر هستند که در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد میشوند. عوامل مؤثر بر فرد، محیط فرد و عوامل اجتماعی، عوامل در هم بافتهای هستند که بر یکدیگر تأثیر میگذارند. آشنایی با عوامل زمینه ساز مستعد کننده بروز اعتیاد و نیز عوامل محافظت کننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد 1- شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد و اقدامهای پیشگیرانه لازم برای آنان2- انتخاب نوع درمان و اقدامهای خدماتی، حمایتی و مشاورهای لازم برای معتادان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
اعتیاد
مقدمه
اعتیاد یکی از معضلات اساسی جامعة ماست و مهار و تهدید آن نیازمند توجه به وجوه گوناگون آن است. غیر از اینکه در سطح کلان از این معضل، جامعه زیانهای انسانی و مادی بسیار می بیند، به طوری که بخشی از نیروی فعال و یا در معرض خطر فعالیت با مصرف مواد مخدر، اسیر آن میشوند و برخی برای مقابله با آن (جلوگیری از توزیع و شیوع مواد و مبارزه با قاچاقچیان و بازپروری معتادان) زمان و هزینه بسیاری صرف میکنند و در نتیجه بخشی از سرمایة ملی این گونه هدر میرود، در سطح خرد نیز، هم فرد معتاد و هم اعضای خانوادة وی با مشکلات بسیاری مواجه میشوند، علاوه بر این که اعتیاد، معتادان را به انحراف و ناهنجاریهای دیگر نیز سوق میدهد.قطعاً برای کاهش اعتیاد در جامعه راههای بسیاری وجود دارد: برخورد با باندهای بزرگ قاچاق، برخورد با قاچاقچیان و توزیع کنندگان خرد، برخورد با معتادان، افزایش آگاهی مردم و ایمنسازی افراد و خانوادهها از این جملهاند. در این میان، با توجه به این که تظاهر اجتماعی اعتیاد، وجود فرد معتاد است، نحوة برخورد با آن اهمیت ویژهای مییابد.نحوة برخورد با معتادان را میتوان در چهر گروه جای داد:الف) آنان را بازپروری کرد.ب) آنان را زندانی کرد.ج) آنان را اعدام کرد.د) آنان را آزاد گذاشت و به حال خود رها کرد.این چهار طریق خود متکی بر سه پیشفرض است: اول آنکه معتاد، فردی بیمار و اعتیاد نوعی بیماری قابل درمان است. از اینرو، باید معتادان را مورد بازپروری قرار داد. دوم آنکه معتاد مجرم است و اعتیاد نوعی جرم. از این جهت باید با معتادان برخوردهای تنبیهی شکل گیرد. این برخوردها به اشکال گوناگون خواهد بود، از جمله زندانی کردن و اعدام. منتها اعدام نوعی مجازات است که جامعه، بیشتر از شخص معتاد از آن تأثیر میپذیرد و سوم آنکه معتادان بیچارگانی هستند که دیگر اصلاحناپذیرند و باید آنان را آزاد گذاشت و به حال خود رها کرد تا زمان مرگشان فرا رسد.در رویکرد اول نظر بر این که جامعه، خود نیز مسوول اعتیاد است و باید از طریق بازپروری معتادان هزینة این مسؤولیت را بپذیرد. ولی در رویکرد دوم نظر بر این است که فرد معتاد مقصر است و خود او باید هزینة اعتیادش را بپردازد.در پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان (1382) پرسشی با این چهار شیوه برخورد طراحی شد که در این گزارش یافتههای آن ارائه میشود.
تعریف اختلالات مربوط به اعتیاد یا مبتنی بر کمیت، فراوانی و یا شدت رفتارهای مواد جویانه از طرف بیمار میباشد و یا اینکه اصطلاح ”مصرف غیر قانونی مواد“ مبنای تعریف اختلالات مربوط به اعتیاد قرار میگیرد.امروزه در محافل دانشگاهی به جای اعتیاد از وابستگی به مواد (substance dependence) نام برده میشود، هر چند که در میان مردم این بیماری ”اعتیاد“ و خود بیمار به عنوان معتاد شناخته شده است.بیمار وابسته به مواد علیرغم تجربه مشکلات متعدد ناشی از مصرف مواد قادر بر قطع مصرف آن نیست. مصرف مواد یک الگوی رفتاری ناسازگارانه و بیمار گونه است که بروز علائم رفتاری، روانی، شناختی و جسمی به اختلالهای بالینی در فرد مصرف کننده منجر میشود. این اختلالها عبارتند از:1-ایجاد تحمل: بیمار در دفعات بعدی مصرف مواد برای رسیدن به سطح قبلی روانی و جسمانی ناشی از اثر مواد باید مقادیر بیشتری از آن را مصرف کند.2-بروز علائم ترک: عدم مصرف مواد علائم جسمانی و روانی ترک مانند بیقراری، اضطراب، بیخوابی، درد عضلات، اسهال و استفراغ ظاهر میشود. 3-تمایل بعدی: هوس، در بیشتر بیماران پس از قطع مصرف مواد وجود دارد ولی بیمار قادر به کنترل هوس و ترک مصرف این کار نمیباشد
بیمار برای تهیه مواد، هزینه، وقت و سرمایههای دیگران و خانواده را مصرف میکند.4- 5-درپی استمرار مصرف مواد با تغییرات روانی و رفتاری در بیمار، مشارکت وی در فعالیتهای خانوادگی، اجتماعی، تفریحی و شغلی کاسته میشود.6-علیرغم آگاهی بیمار از عوارض جسمانی و روانی مصرف مواد، بیمار قادر به عدم استفاده از آن نمیباشد. در تعریف علمی برای اینکه فردی را بیمار وابسته به مواد بدانیم لازم است حداقل 12 ماه الگوی مستمر مصرف مواد را داشته باشد.موضوعات مطرحشده در بالا نکات آموزشی برای بیماران، خانواده آنان و همه افراد جامعه بهویژه جوانان است. همه باید این نکات را بدانند، و بدانند که حتی یکبار مصرف هم ممکن است فرد را بهسوی این همه مشکل بکشاند.سوء مصرف مواد (substance abuse)در مقابل بیماران ”وابسته“ کسانی هستند که اقدام به مصرف میکنند ولی با مشخصاتی که در بالا برای بیماران وابسته به مواد ذکر شد مطابقت ندارند. در این گروه شدت مصرف به حدی نمیباشد که وابسته تلقی شوند. این گروه از بیماران بارها و به طور متناوب مواد مصرف میکنند. الگوی مصرف این دسته بر خلاف گروه بالا مقاومت ناپذیر نبوده و جنبه اجباری ندارد. اما بهرحال نتایج مصرف و مخرب مواد را در پی دارد. از این موارد میتوان غیبت از مدرسه، محل کار، درگیری با همکاران و دوستان، عدم انجام تعهدات اجتماعی و خانوادگی، بی توجهی به فرزندان و خانواده و... را نام برد. الگوی مصرف به هر گونهای که باشد میتواند با مخاطرات فیزیکی مانند مصرف مواد هنگام رانندگی و خطرهای فراوان به دنبال آن همراه گردد. بهخاطر داشته باشیم یکبار مصرف ممکن است موجب سوءمصرف یا مصرف تفریحی شود و مصرف تفریحی موجب مصرف دائم و اعتیاد شده و خطر بعدی اعتیاد مصرف تزریقی و ایدز است.
علل و عوامل مؤثر بر اعتیاداعتیاد یک بیماری زیست شناختی، روانشناختی و اجتماعی است. عوامل متعددی در سبب شناسی سوء مصرف و اعتیاد مؤثر هستند که در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد میشوند. عوامل مؤثر بر فرد، محیط فرد و عوامل اجتماعی، عوامل در هم بافتهای هستند که بر یکدیگر تأثیر میگذارند. آشنایی با عوامل زمینه ساز مستعد کننده بروز اعتیاد و نیز عوامل محافظت کننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد 1- شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد و اقدامهای پیشگیرانه لازم برای آنان2- انتخاب نوع درمان و اقدامهای خدماتی، حمایتی و مشاورهای لازم برای معتادان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
اعتیاد
مقدمه
اعتیاد یکی از معضلات اساسی جامعة ماست و مهار و تهدید آن نیازمند توجه به وجوه گوناگون آن است. غیر از اینکه در سطح کلان از این معضل، جامعه زیانهای انسانی و مادی بسیار می بیند، به طوری که بخشی از نیروی فعال و یا در معرض خطر فعالیت با مصرف مواد مخدر، اسیر آن میشوند و برخی برای مقابله با آن (جلوگیری از توزیع و شیوع مواد و مبارزه با قاچاقچیان و بازپروری معتادان) زمان و هزینه بسیاری صرف میکنند و در نتیجه بخشی از سرمایة ملی این گونه هدر میرود، در سطح خرد نیز، هم فرد معتاد و هم اعضای خانوادة وی با مشکلات بسیاری مواجه میشوند، علاوه بر این که اعتیاد، معتادان را به انحراف و ناهنجاریهای دیگر نیز سوق میدهد.قطعاً برای کاهش اعتیاد در جامعه راههای بسیاری وجود دارد: برخورد با باندهای بزرگ قاچاق، برخورد با قاچاقچیان و توزیع کنندگان خرد، برخورد با معتادان، افزایش آگاهی مردم و ایمنسازی افراد و خانوادهها از این جملهاند. در این میان، با توجه به این که تظاهر اجتماعی اعتیاد، وجود فرد معتاد است، نحوة برخورد با آن اهمیت ویژهای مییابد.نحوة برخورد با معتادان را میتوان در چهر گروه جای داد:الف) آنان را بازپروری کرد.ب) آنان را زندانی کرد.ج) آنان را اعدام کرد.د) آنان را آزاد گذاشت و به حال خود رها کرد.این چهار طریق خود متکی بر سه پیشفرض است: اول آنکه معتاد، فردی بیمار و اعتیاد نوعی بیماری قابل درمان است. از اینرو، باید معتادان را مورد بازپروری قرار داد. دوم آنکه معتاد مجرم است و اعتیاد نوعی جرم. از این جهت باید با معتادان برخوردهای تنبیهی شکل گیرد. این برخوردها به اشکال گوناگون خواهد بود، از جمله زندانی کردن و اعدام. منتها اعدام نوعی مجازات است که جامعه، بیشتر از شخص معتاد از آن تأثیر میپذیرد و سوم آنکه معتادان بیچارگانی هستند که دیگر اصلاحناپذیرند و باید آنان را آزاد گذاشت و به حال خود رها کرد تا زمان مرگشان فرا رسد.در رویکرد اول نظر بر این که جامعه، خود نیز مسوول اعتیاد است و باید از طریق بازپروری معتادان هزینة این مسؤولیت را بپذیرد. ولی در رویکرد دوم نظر بر این است که فرد معتاد مقصر است و خود او باید هزینة اعتیادش را بپردازد.در پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان (1382) پرسشی با این چهار شیوه برخورد طراحی شد که در این گزارش یافتههای آن ارائه میشود.
تعریف اختلالات مربوط به اعتیاد یا مبتنی بر کمیت، فراوانی و یا شدت رفتارهای مواد جویانه از طرف بیمار میباشد و یا اینکه اصطلاح ”مصرف غیر قانونی مواد“ مبنای تعریف اختلالات مربوط به اعتیاد قرار میگیرد.امروزه در محافل دانشگاهی به جای اعتیاد از وابستگی به مواد (substance dependence) نام برده میشود، هر چند که در میان مردم این بیماری ”اعتیاد“ و خود بیمار به عنوان معتاد شناخته شده است.بیمار وابسته به مواد علیرغم تجربه مشکلات متعدد ناشی از مصرف مواد قادر بر قطع مصرف آن نیست. مصرف مواد یک الگوی رفتاری ناسازگارانه و بیمار گونه است که بروز علائم رفتاری، روانی، شناختی و جسمی به اختلالهای بالینی در فرد مصرف کننده منجر میشود. این اختلالها عبارتند از:1-ایجاد تحمل: بیمار در دفعات بعدی مصرف مواد برای رسیدن به سطح قبلی روانی و جسمانی ناشی از اثر مواد باید مقادیر بیشتری از آن را مصرف کند.2-بروز علائم ترک: عدم مصرف مواد علائم جسمانی و روانی ترک مانند بیقراری، اضطراب، بیخوابی، درد عضلات، اسهال و استفراغ ظاهر میشود. 3-تمایل بعدی: هوس، در بیشتر بیماران پس از قطع مصرف مواد وجود دارد ولی بیمار قادر به کنترل هوس و ترک مصرف این کار نمیباشد
بیمار برای تهیه مواد، هزینه، وقت و سرمایههای دیگران و خانواده را مصرف میکند.4- 5-درپی استمرار مصرف مواد با تغییرات روانی و رفتاری در بیمار، مشارکت وی در فعالیتهای خانوادگی، اجتماعی، تفریحی و شغلی کاسته میشود.6-علیرغم آگاهی بیمار از عوارض جسمانی و روانی مصرف مواد، بیمار قادر به عدم استفاده از آن نمیباشد. در تعریف علمی برای اینکه فردی را بیمار وابسته به مواد بدانیم لازم است حداقل 12 ماه الگوی مستمر مصرف مواد را داشته باشد.موضوعات مطرحشده در بالا نکات آموزشی برای بیماران، خانواده آنان و همه افراد جامعه بهویژه جوانان است. همه باید این نکات را بدانند، و بدانند که حتی یکبار مصرف هم ممکن است فرد را بهسوی این همه مشکل بکشاند.سوء مصرف مواد (substance abuse)در مقابل بیماران ”وابسته“ کسانی هستند که اقدام به مصرف میکنند ولی با مشخصاتی که در بالا برای بیماران وابسته به مواد ذکر شد مطابقت ندارند. در این گروه شدت مصرف به حدی نمیباشد که وابسته تلقی شوند. این گروه از بیماران بارها و به طور متناوب مواد مصرف میکنند. الگوی مصرف این دسته بر خلاف گروه بالا مقاومت ناپذیر نبوده و جنبه اجباری ندارد. اما بهرحال نتایج مصرف و مخرب مواد را در پی دارد. از این موارد میتوان غیبت از مدرسه، محل کار، درگیری با همکاران و دوستان، عدم انجام تعهدات اجتماعی و خانوادگی، بی توجهی به فرزندان و خانواده و... را نام برد. الگوی مصرف به هر گونهای که باشد میتواند با مخاطرات فیزیکی مانند مصرف مواد هنگام رانندگی و خطرهای فراوان به دنبال آن همراه گردد. بهخاطر داشته باشیم یکبار مصرف ممکن است موجب سوءمصرف یا مصرف تفریحی شود و مصرف تفریحی موجب مصرف دائم و اعتیاد شده و خطر بعدی اعتیاد مصرف تزریقی و ایدز است.
علل و عوامل مؤثر بر اعتیاداعتیاد یک بیماری زیست شناختی، روانشناختی و اجتماعی است. عوامل متعددی در سبب شناسی سوء مصرف و اعتیاد مؤثر هستند که در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد میشوند. عوامل مؤثر بر فرد، محیط فرد و عوامل اجتماعی، عوامل در هم بافتهای هستند که بر یکدیگر تأثیر میگذارند. آشنایی با عوامل زمینه ساز مستعد کننده بروز اعتیاد و نیز عوامل محافظت کننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد 1- شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد و اقدامهای پیشگیرانه لازم برای آنان2- انتخاب نوع درمان و اقدامهای خدماتی، حمایتی و مشاورهای لازم برای معتادان