واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد مقبره های برج علاء الدین

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

برج علاء الدین

برج آزادی علاءالدین با ارتفاع ۱۷ متر با فاصله‌ای اندک در شمال مسجد جامع ورامین قرار دارد و شامل دو قسمت مشروحه زیر است: قسمت اول با بدنه‌ای مدور به ارتفاع ۱۲ متر که بخش اصلی بنا را تشکیل می‌دهدو قسمت دوم که شامل گنبدی مخروطی شکل و بزرگ به ارتفاع ۵۴ متر است و روی قسمت اول قرار دارد.     تاریخ بنای برج به سال ۶۸۰ هـ . ق برمی گردد و برخی آن را مقبرة سلطان علاءالدین خوارزم شاه می‌دانند. سبک ساختمان، برج، ترکیبی از معماری زمان مغول و دورة آق قویوتلو و قره قزیونلو است.

 

همدان گنبد علویان

گنبد علویان در چهار باغ علویان در نزدیکی میدان امامزاده عبد الله همدان قرار دارد. این اثر که یکی از شاهکارهای معماری و گچ بری بعد از اسلام در همدان و به

قولی مهمترین اثر باستانی دوره اسلامی در شهر همدان است. این گنبد یکی از یادمان

های متعلق به اواخر دوره سلجوقیان در قرن ششم هجری است که توسط خاندان علویان ابتدا به عنوان مسجد احداث شده و سپس در دوره های بعد با ایجاد سردابی در زیر زمین به مقبره آن خاندان تبدیل گردیده است.

علت نامگذاری این بنا به گنبد علویان این بوده که در گذشته‌های دور دارای گنبد بوده و از سوی دیگر علاقه شدید مردم به سادات و دوستداران علی (ع) و مدفون بودن دو تن از خاندان علویان در این بنا از دلایل این نامگذاری ذکر شده است.

گنبد علویان در چهار باغ علویان در نزدیکی میدان امام زاده عبدا… قرار دارد.و یکی از مهم ترین بناهای تاریخی همدان است که محل آرامگاه دو نفر از اعضای خاندان علویان است و بر اساس شناسنامه فنی بنا، این گنبد یکی از یادمانهای متعلق به اواخر دوره سلجوقیان در قرن ششم هجری است، که توسط خاندان علویان ابتدا به عنوان مسجد احداث شده است‌و سپس در دوره های بعد با ایجاد سردابی در زیر زمین ، به مقبره آن خاندان تبدیل گردیده است.

خاقانی به کنایه، از آن به عنوان " گنبد سبز" یاد نموده است و فرهنگ عامیانه مردم استان همدان نیز بر این امر دلالت دارد که می گوید:

"دلا دوشم، دلا دوشم، دلا دوش به حق گنبد سبز سیه پوش" اما چرا سیه پوش؟ توضیح آن این است که: یک دسته از بازماندگان فعلی علویان در همدان، هنوز هم "سیه پوش" هستند و با شناسنامه هائی با این عنوان وجود دارند، رواندی صاحب " مجمع التواریخ و القصص" نیز گنبد علویان را به عنوان " تریه اسلاف" نموده است. علت نامگذاری این بنا به گنبد علویان این بوده است که در گذشته های دور دارای گنبد بوده، گر چه در اثر گذشت زمان، گنبد آن فرو ریخته است. از سوی دیگر، علاقه شدید مردم به سادات و دوستداران علی (ع) و مدفون بودن دو تن از احفاد خاندان علویان در این بنا، از دلایل دیگر آن بوده است. متاسفانه از هویت دقیق مدفونین اطلاعات دقیقی در دست نیست. این بنا در زمان مغول تزیین و مرمت شده است .از نظر منظره بیرونی شباهت زیادی به گنبد سرخ مراغه دارد , ولی ابعاد آن بزرگتر است .

داخل گنبد دارای گچبری های زیبا و فراوان است . قبرها زیر گنبد سردابی قرار گرفته اند که با کاشی های فیروزه ای رنگ در ابعاد خشتی پوشیده شده است . طول و عرض محوطه داخل بنا 8×8 متر است .

گنبد آن طی قرون گذشته فرو ریخته است و فعلا بدون گنبد است . جبهه بیرونی دارای طاق نماهایی در طرفین است که به اشکال منظم به صورت لوزی های بزرگ و کوچک و با آجر , برجسته کاری شده اند .

بقایای کتیبة آجری زیبایی به خط کوفی برجسته , مشتمل بر چند آیه از قرآن کریم بر بالای دیوارهای خارجی و ستون های جانبی جلوخان , به چشم می خورد .این اثر که یکی از شاهکارهای معماری و گچ بری بعد از اسلام در همدان است، طی شماره 94 در مورخه 15/10/1310 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

ابرکوه ـ خبرنگار «ایران»: شهرستان ابرکوه از توابع استان یزد و در فاصله ۱۴۰کیلومتری مرکز استان واقع شده است. این شهرستان با ویژگیهای تاریخی و فرهنگی خود که نشان از قدمتی چندین هزارساله دارد، گنجینه ای ازمعماری و هنر ایران زمین را طی اعصار و قرون گذشته به نمایش می گذارد.درمورد وجه تسمیه آن گفته اند: چون ابتدا در پای کوه ساخته شده بود آن را «درکوه» و بعدها که در پهلو و سینه کوه بناشد آن را «برکوه» نام نهاده اند.به علت گسترش شهرو آوازه ای که پیداکرده است



خرید و دانلود تحقیق در مورد مقبره های برج علاء الدین


تحقیق درمورد- مولانا جلال الدین محمدبلخی (مولوی)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 63

 

مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی)

 

جلال الدین محمد بن بهاءالدین محمد بن حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به مولوی یا ملای روم یکی از بزرگترین عارفان ایرانی و از بزرگترین شاعران درجه اول ایران بشمار می رود. خانواده وی از خاندانهای محترم بلخ بود و گویا نسبش به ابوبکر خلیفه میرسد و پدرش از سوی مادر دخترزاده سلطان علاءالدین محمد خوارزمشاه بود و به همین جهت به بهاءالدین ولد معروف شد.

وی در سال 604 هجری در بلخ ولادت یافت. چون پدرش از بزرگان مشایخ عصر بود و سلطان محمد خوارزمشاه با این سلسله لطفی نداشت، بهمین علت بهاءالدین در سال 609 هجری با خانواده خد خراسان را ترک کرد. از راه بغداد به مکه رفت و از آنجا در الجزیره ساکن شد و پس از نه سال اقامت در ملاطیه (ملطیه) سلطان علاءالدین کیقباد سلجوقی که عارف مشرب بود او را به پایتخت خود شهر قونیه دعوت کرد و این خاندان در آنجا مقیم شد. هنگام هجرت از خراسان جلال الدین پنج ساله بود و پدرش در سال 628 هجری در قونیه رحلت کرد.

پس از مرگ پدر مدتی در خدمت سید برهان الدین ترمذی که از شاگردان پدرش بود و در سال 629 هجری به آن شهر آمده بود شاگردی کرد. سپس تا سال 645 هجری که شمس الدین تبریزی رحلت کرد جزو مریدان و شاگردان او بود. آنگاه خود جزو پیشوایان طریقت شد و طریقه ای فراهم ساخت که پس از وی انتشار یافت و به اسم طریقه مولویه معروف شد. خانقاهی در شهر قونیه بر پا کرد و در آنجا به ارشاد مردم پرداخت. آن خانقاه کم کم بدستگاه عظیمی بدل شد و معظم ترین اساس تصوف بشمار رفت و از آن پس تا این زمان آن خانقاه و آن سلسله در قونیه باقی است و در تمام ممالک شرق پیروان بسیار دارد.  جلال الدین محمد مولوی همواره با مریدان خود میزیست تا اینکه در پنجم جمادی الاخر سال 672 هجری رحلت کرد. وی یکی از بزرگترین شاعران ایران و یکی از مردان عالی مقام جهان است. در میان شاعران ایران شهرتش بپای شهرت فردوسی، سعدی، عمر خیام و حافظ میرسد و از اقران ایشان بشمار میرود. آثار وی به بسیاری از زبانهای مختلف ترجمه شده است. این عارف بزرگ در وسعت نظر و بلندی اندیشه و بیان ساده و دقت در خضال انسانی یکی از برگزیدگان نامی دنیای بشریت بشمار میرود. یکی از بلندترین مقامات را در ارشاد فرزند آدمی دارد و در حقیقت او را باید در شمار اولیا دانست. سرودن شعر تا حدی تفنن و تفریح و یک نوع لفافه ای برای ادای مقاصد عالی او بوده و این کار را وسیله تفهیم قرار داده است. اشعار وی به دو قسمت منقسم میشود، نخست منظومه معروف اوست که از معروف ترین کتابهای زبان فارسی است و آنرا "مثنوی معنوی" نام نهاده است.  این کتاب که صحیح ترین و معتبرترین نسخه های آن شامل 25632 بیت است، به شش دفتر منقسم شده و آن را بعضی به اسم صیقل الارواح نیز نامیده اند. دفاتر شش گانه آن همه بیک سیاق و مجموعه ای از افکار عرفانی و اخلاقی و سیر و سلوک است که در ضمن، آیات و احکام و امثال و حکایتهای بسیار در آن آورده است و آن را بخواهش یکی از شاگردان خود بنام حسن بن محمد بن اخی ترک معروف به حسام الدین چلبی که در سال 683 هجری رحلت کرده است به نظم درآودره.  جلال الدین مولوی هنگامی که شوری و وجدی داشته، چون بسیار مجذوب سنایی و عطار بوده است، به همان وزن و سیاق منظومه های ایشان اشعاری با کمال زبردستی بدیهه میسروده است و حسام الدین آنها را می نوشته.  نظم دفتر اول در سال 662 هجری تمام شده و در این موقع بواسطه فوت زوجه حسام الدین ناتمام مانده و سپس در سال 664 هجری دنباله آنرا گرفته و پس از آن بقیه را سروده است. قسمت دوم اشعار او، مجموعه بسیار قطوری است شامل نزدیک صدهزار بیت غزلیات و رباعیات بسیار که در موارد مختلف عمر خود سروده و در پایان اغلب آن غزلیات نام شمس الدین تبریزی را برده و بهمین جهت به کلیات شمس تبریزی و یا کلیات شمس معروف است.  گاهی در غزلیات خاموش و خموش تخلص کرده است و در میان آن همه اشعار که با کمال سهولت میسروده است، غزلیات بسیار رقیق و شیوا هست که از بهترین اشعار زبان فارسی بشمار تواند آمد.

جلال الدین بلخی پسری داشته است به اسم بهاءالدین احمد معروف به سلطان ولد که جانشین پدر شده و سلسله ارشاد وی را ادامه داده است. وی از عارفان معروف قرن هشتم بشمار میرود و مطالبی را که در مشافهات از پدر خود شنیده است در کتابی گرد آورده و "فیه مافیه" نام نهاده است.  نیز منظومه ای بهمان وزن و سیاق مثنوی بدست هست که به اسم دفتر هفتم مثنوی معروف شده



خرید و دانلود تحقیق درمورد- مولانا جلال الدین محمدبلخی (مولوی)


مقاله درباره: شهاب الدین یحیی ابن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

شهاب الدین یحیی ابن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی

شهاب الدین یحیی ابن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی، ملقب به شهاب‌الدین و شیخ اشراق و شیخ مقتول (۵۴۹ - ۵۸۷ ق / ۱۱۵۴ - ۱۱۹۱ م) فیلسوف نامدار ایرانی بوده‌است.

زندگی

قابل اعتمادترین منبع برای مطالعه زندگی‌نامه سهروردی کتاب نزهه الارواح و روضه الافراح است که تاریخ‌ فلسفه‌ای است و به دستِ یکی از مهم‌ترین شارحان آثار سهروردی، شمس‌الدین شهروزی نوشته شده‌است. اصل عربی این کتاب هنوز در ایران منتشر نشده است.

شهاب‌الدین سهروردی در سال ۵۴۹ هجری قمری/۱۱۵۵ میلادی در دهکده سهرورد از قیدار زنجان واقع در ایران زاده شد. وی تحصیلات مقدماتی را که شامل حکمت، منطق و اصول فقه بود در نزد مجدالدین جیلی استادِ فخر رازی در مراغه آموخت و در علوم حکمی و فلسفی سرآمد شد و بقوت ذکا، وحدت ذهن و نیک اندیشی بر بسیاری از علوم اطلاع یافت.[۱] سهروردی بعد از آن به اصفهان، که در آن زمان مهم‌ترین مرکز علمی و فکری در سرتاسر ایران بود، رفت و تحصیلات صوری خود را در محضر ظهیرالدین قاری به نهایت رسانید. در گزارش‌ها معروف است که یکی از هم‌درسان وی، فخر‌الدین رازی، که از بزرگ‌ترین مخالفان فلسفه بود، چون چندی بعد از آن زمان، و بعد از مرگ سهروردی، نسخه‌ای از کتاب تلویحات وی را به او دادند آن را بوسید و به یادِ همدرس قدیمش در مراغه اشک ریخت.

سهروردی پس از پایان تحصیلات رسمی، به سفر در داخل ایران پرداخت، و از بسیاری از مشایخ تصوف دیدن کرد.در واقع، در همین دوره بود که سهروردی شیفته راه تصوف گشت و دوره‌های درازی را به اعتکاف و عبادت و تفکر گذراند. او همچنین سفرهایش را گسترش داد و به آناتولی و شامات رسید، و چنان‌چه از گزارش‌ها برمی‌آید، مناظر شام در سوریه کنونی او را بسیار مجذوب خود نمود. در یکی از سفرها از دمشق به حلب رفت و در آنجا با ملک ظاهر پسر صلاح الدین ایوبی (سردار معروف مسلمانان در جنگ‌های صلیبی ) دیدار کرد.ملک ظاهر که محبت شدیدی نسبت به صوفیان و دانشمندان داشت، مجذوب این حکیم جوان شد و از وی خواست که در دربار وی در حلب ماندگار شود. سهروردی نیز که عشق شدیدی نسبت به مناظر آن دیار داشت، شادمانه پیشنهاد ملک ظاهر را پذیرفت و در دربار او ماند.در همین شهر حلب بود که وی کار بزرگ خویش، یعنی، حکمةالاشراق را به پایان برد.

اما سخن گفتن‌های بی پرده و بی احتیاط بودن وی در بیان معتقدات باطنی در برابر همگان، و زیرکی و هوشمندی فراوان وی که سبب آن می‌شد که با هر کس بحث کند، بر وی پیروز شود، و نیز استادی وی در فلسفه و تصوف، از عواملی بود که دشمنان فراوانی مخصوصا از میان علمای قشری برای سهروردی فراهم آورد.

وفات

عاقبت به دستاویز آن که وی سخنانی برخلاف اصول دین می‌گوید، از ملک ظاهر خواستند که او را به قتل برساند، و چون وی از اجابت خواسته آن‌ها خودداری کرد، به صلاح الدین ایوبی شکایت بردند. متعصبان او را به الحاد متهم کردند و علمای حلب خون او را مباح شمردند.

صلاح‌الدین که به تازگی سوریه را از دست صلیبیون بیرون آورده بود و برای حفظ اعتبار خود به تایید علمای دین احتیاج داشت، ناچار در برابر درخواست ایشان تسلیم شد.

به همین دلیل، پسرش ملک ظاهر تحت فشار قرار گرفت و ناگزیر سهروردی را در سال ۵ رجب ۵۸۷ هجری قمری به زندان افکند و شیخ همان جا از دنیا رفت. وی در هنگام مرگ، ۳۸ سال داشت. علت مستقیم وفات وی معلوم نیست.(البته مشهور آن است که سهروردی به دلیل گرسنگی از دنیا رفت.)[۲]

فلسفه اشراق

سهروردی کسی است که مکتب فلسفی اشراق را بوجود آورد که بعد از مرگش وسعت یافت. او نظریه خود را در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم ارائه کرد.[۳] سهروردی را رهبر افلاطونیان جهان اسلام لقب داده‌اند. او خود فلسفه اش را حکمت اشراق نامیده بود که به معنای درخشندگی و برآمدن آفتاب است و اقوام لاتین آن را aurora consurgens نام نهاده اند. اما این تفکر فلسفه خاص افلاطونی نیست و در آن آرای افلاطون و ارسطو و نوافلاطونیان و زرتشت و هرمس و اسطوره تحوت و آرای نخستین صوفیان مسلمان در هم آمیخته است.[۴]

مکتب سهروردی هم فلسفه هست و هم نیست. فلسفه است از این جهت که به عقل اعتقاد دارد، اما عقل را تنها مرجع شناخت نمی‌داند. عرفان است از این نظر که کشف و شهود و اشراق را شریف ترین و بلندمرتبه ترین مرحله شناخت می‌شناسد.[۵] او به سختی بر ابن سینا می تازد و از کلیات و مثل افلاطون دفاع می‌کند. بر وجودشناسی ابن سینا ایراد می‌گیرد که چرا اظهار داشته که در هر شئ موجود، وجود امری حقیقی است و ماهیت امری اعتباری، و برای تحقق محتاج وجود است. در حالی که طبق حکمت اشراق، ماهیت امری حقیقی است و وجود امری اعتباری.[۶]

خلاصه حکمت اشراق

سهروردی در ضمن تحصیل چنین استنباط کرد که موجودات دنیا از نور به وجود آمده و انوار به یکدیگر می‌تابد و آن تابش متقابل را اشراق خواند و به همین جهت لقب شیخ الاشراق را یافت.

نظریه فلسفی سهروردی این بود که هستی غیر از نور چیزی نیست و هر چه در جهان است و بعد از این به وجود می‌آید نور می‌باشد. منتها بعضی از نورها رقیق است و برخی غلیظ و برخی از انوار ذرات پراکنده دارد و پاره‌ای دیگر دارای ذرات متراکم است.

او معتقد بود که نور یکی بر دیگری می‌تابد و لذا جهان جز اشراق نمی‌باشد. بعضی از نورها ضعیف اند وبعضی رقیق و برخی تراکم دارد . همانگونه که نورهای قوی بر ضعیف می‌تابد نورهای ضعیف هم بسوی انوار قوی تابش دارد. انسان که از موجودات جهان است از نور می‌باشد و به دیگران می‌تابد همانگونه که نورهای دیگران به او می‌تابد. بمناسبت اینکه از انسان به دیگران نور تابیده می‌شود انسان فیاض است و می‌تواند به دیگران نور برساند و از نور سایرین روشن شود.

سهروردی می‌گفت که حکمت بر دو نوع است: حکمت لدنی و حکمت العتیقه. حکمت العتیقه یعنی حکمت قدیم همواره بوده و در قدیم هندیها و ایرانیها و بابلیها و مصریها و بعد از آن یونانیها برخوردار بوده اند. اما حکمت لدنی خاصان از آن برخوردار می‌شوند. اما در آغاز این دو حکمت از یک مبدا سرچشمه می‌گرفته و آن ادریس بوده که نام دیگر آن هرمس است.بعد از اینکه مردم حکمت از ادریس آموختند به عقیده او به دو شاخه شد که یکی به سمت ایران ودیگری به‌طرف مصر و بعد این دو شاخه وارد اسلام گردید.[۱]

منابع حکمت اشراق

عرفان و تصوف

یکی از وجوه اساسی تمایز حکمت اشراق از حکمت مشاء رابطه ماهوی آن با نور و مسایل و حقایق عرفانی است . ذوالنون مصری، سهل بن عبد الله تستری, ابو یزید بسطامی, حسین بن منصور حلاج و ابوسعید ابی الخیر از جمله عارفانی هستند که سهروردی از آنها تأثیر پذیرفته‌است.

قرآن و حدیث

در رسایل سهروردی، عقل در مقابل وحی نیست بلکه درطول وحی است. حملات غزالی بر فلسفه مشاء در کتابهای ((تهافت الفلاسفه)) و ((المنقذ من الضلال)) ضرباتی کاری بر پیکره جریان فلسفی در جهان اسلام وارد کرد.یکی از



خرید و دانلود مقاله درباره: شهاب الدین یحیی ابن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی


تحقیق درباره. مولانا جلال الدین محمدبلخی (مولوی)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 63

 

مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی)

 

جلال الدین محمد بن بهاءالدین محمد بن حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به مولوی یا ملای روم یکی از بزرگترین عارفان ایرانی و از بزرگترین شاعران درجه اول ایران بشمار می رود. خانواده وی از خاندانهای محترم بلخ بود و گویا نسبش به ابوبکر خلیفه میرسد و پدرش از سوی مادر دخترزاده سلطان علاءالدین محمد خوارزمشاه بود و به همین جهت به بهاءالدین ولد معروف شد.

وی در سال 604 هجری در بلخ ولادت یافت. چون پدرش از بزرگان مشایخ عصر بود و سلطان محمد خوارزمشاه با این سلسله لطفی نداشت، بهمین علت بهاءالدین در سال 609 هجری با خانواده خد خراسان را ترک کرد. از راه بغداد به مکه رفت و از آنجا در الجزیره ساکن شد و پس از نه سال اقامت در ملاطیه (ملطیه) سلطان علاءالدین کیقباد سلجوقی که عارف مشرب بود او را به پایتخت خود شهر قونیه دعوت کرد و این خاندان در آنجا مقیم شد. هنگام هجرت از خراسان جلال الدین پنج ساله بود و پدرش در سال 628 هجری در قونیه رحلت کرد.

پس از مرگ پدر مدتی در خدمت سید برهان الدین ترمذی که از شاگردان پدرش بود و در سال 629 هجری به آن شهر آمده بود شاگردی کرد. سپس تا سال 645 هجری که شمس الدین تبریزی رحلت کرد جزو مریدان و شاگردان او بود. آنگاه خود جزو پیشوایان طریقت شد و طریقه ای فراهم ساخت که پس از وی انتشار یافت و به اسم طریقه مولویه معروف شد. خانقاهی در شهر قونیه بر پا کرد و در آنجا به ارشاد مردم پرداخت. آن خانقاه کم کم بدستگاه عظیمی بدل شد و معظم ترین اساس تصوف بشمار رفت و از آن پس تا این زمان آن خانقاه و آن سلسله در قونیه باقی است و در تمام ممالک شرق پیروان بسیار دارد.  جلال الدین محمد مولوی همواره با مریدان خود میزیست تا اینکه در پنجم جمادی الاخر سال 672 هجری رحلت کرد. وی یکی از بزرگترین شاعران ایران و یکی از مردان عالی مقام جهان است. در میان شاعران ایران شهرتش بپای شهرت فردوسی، سعدی، عمر خیام و حافظ میرسد و از اقران ایشان بشمار میرود. آثار وی به بسیاری از زبانهای مختلف ترجمه شده است. این عارف بزرگ در وسعت نظر و بلندی اندیشه و بیان ساده و دقت در خضال انسانی یکی از برگزیدگان نامی دنیای بشریت بشمار میرود. یکی از بلندترین مقامات را در ارشاد فرزند آدمی دارد و در حقیقت او را باید در شمار اولیا دانست. سرودن شعر تا حدی تفنن و تفریح و یک نوع لفافه ای برای ادای مقاصد عالی او بوده و این کار را وسیله تفهیم قرار داده است. اشعار وی به دو قسمت منقسم میشود، نخست منظومه معروف اوست که از معروف ترین کتابهای زبان فارسی است و آنرا "مثنوی معنوی" نام نهاده است.  این کتاب که صحیح ترین و معتبرترین نسخه های آن شامل 25632 بیت است، به شش دفتر منقسم شده و آن را بعضی به اسم صیقل الارواح نیز نامیده اند. دفاتر شش گانه آن همه بیک سیاق و مجموعه ای از افکار عرفانی و اخلاقی و سیر و سلوک است که در ضمن، آیات و احکام و امثال و حکایتهای بسیار در آن آورده است و آن را بخواهش یکی از شاگردان خود بنام حسن بن محمد بن اخی ترک معروف به حسام الدین چلبی که در سال 683 هجری رحلت کرده است به نظم درآودره.  جلال الدین مولوی هنگامی که شوری و وجدی داشته، چون بسیار مجذوب سنایی و عطار بوده است، به همان وزن و سیاق منظومه های ایشان اشعاری با کمال زبردستی بدیهه میسروده است و حسام الدین آنها را می نوشته.  نظم دفتر اول در سال 662 هجری تمام شده و در این موقع بواسطه فوت زوجه حسام الدین ناتمام مانده و سپس در سال 664 هجری دنباله آنرا گرفته و پس از آن بقیه را سروده است. قسمت دوم اشعار او، مجموعه بسیار قطوری است شامل نزدیک صدهزار بیت غزلیات و رباعیات بسیار که در موارد مختلف عمر خود سروده و در پایان اغلب آن غزلیات نام شمس الدین تبریزی را برده و بهمین جهت به کلیات شمس تبریزی و یا کلیات شمس معروف است.  گاهی در غزلیات خاموش و خموش تخلص کرده است و در میان آن همه اشعار که با کمال سهولت میسروده است، غزلیات بسیار رقیق و شیوا هست که از بهترین اشعار زبان فارسی بشمار تواند آمد.

جلال الدین بلخی پسری داشته است به اسم بهاءالدین احمد معروف به سلطان ولد که جانشین پدر شده و سلسله ارشاد وی را ادامه داده است. وی از عارفان معروف قرن هشتم بشمار میرود و مطالبی را که در مشافهات از پدر خود شنیده است در کتابی گرد آورده و "فیه مافیه" نام نهاده است.  نیز منظومه ای بهمان وزن و سیاق مثنوی بدست هست که به اسم دفتر هفتم مثنوی معروف شده



خرید و دانلود تحقیق درباره. مولانا جلال الدین محمدبلخی (مولوی)


مقاله درباره میبدى و تفسیر کشف الاسرار

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

ابوالفضل رشید الدین میبدی

صاحب کتاب«کشف الاسرار و عده الابرار» از خاندان اهل علم در میبد در اواخر قرن پنجم دیده به جهان گشود . به جهت رواج فضل و فضیلت در خاندانش مقدمات علوم دینی را فرا خواند . ذوق اموختن او را به هرات، که در آن روزگار از رونق علمی و دینی بهره مند بود کشاندو از محضر خواجه عبدا ... انصاری بهره مند گشت .

میبدى و تفسیر کشف الاسرار

ابو الفضل رشید الدین میبدى

براى شناخت ابوالفضل رشید الدین میبدى مؤلف تفسیر کشف‏الاسرار و عدة الابرار به کتابهاى متعدد و متنوعى مانند طبقات المفسرین سیوطى، طبقات الشافعیه سبکى، طرائق القائق معصوم علیشاه، ریحانة الادب مدرس شذرات الذهب ابن عماد حنبلى، البدایة والنهایة ابن کثیر، العبر ذهبى، روضات الجنات میرزا محمدباقر موسوى، الکنى و الالقاب قمى(ره)، الکامل فى التاریخ ابن اثیر، سیر اعلام النبلاء ذهبى، معجم البلدان و معجم الادباء یاقوت و الانساب سمعانى مراجعه شد، ولى متاسفانه شرح حالى از وى به دست نیامد.

تتبع انجام گرفته، حکایت از آن دارد که ابوالفضل میبدى شخصى است گمنام، که در نزد اکثر قریب به اتفاق ارباب تراجم و شارحان احوال علما و مؤلفان و مفسران و عرفا، شناخته شده نبوده است; زیرا در هیچ یک از کتابهایى که تا قرن یازدهم در شرح حال علما و مؤلفان و مفسران، فقها و محدثان، مشاهیر و بزرگان، ادیبان و عارفان و صوفیان نگاشته شده است از او ذکرى به میان نیامده است، و حتى در کتابهایى مثل معجم البلدان و الانساب با اینکه بعضى از علمایى را که داراى لقب میبدى بوده‏اند ذکر کرده‏اند، از ایشان سخنى به میان نیاورده‏اند. کتابهایى مانند طبقات المفسرین، طرائق الحقائق، العبر، روضات الجنات، الکامل فى التاریخ و البدایة والنهایة با اینکه در شرح حال خواجه عبدالله انصارى مطالبى را یادآور شده‏اند، حتى نام ابوالفضل میبدى را هم ذکر نکرده‏اند.

اولین کسى که نام او را در زمره مؤلفان آورده حاجى خلیفه است که از طریق تحفة الصلاة ملاحسین کاشفى سبزوارى معروف به واعظ از تالیف وى با اطلاع شده است. این کتابشناس معروف اهل تسنن در کتاب کشف الظنون مى‏نویسد: «کشف الاسرار للامام رشید الدین ابى الفضل احمد بن ابى سعید المیبدى ذکره الواعظ فى تحفة الصلاة‏».

کسانى که پس از حاجى خلیفه درباره معرفى میبدى و اثر وى سخنى گفته‏اند، منبع اطلاعشان همان کلام حاجى خلیفه و تفسیر کشف الاسرار و دیباچه و مقدمات آن است. پس شناخت ما از میبدى از طریق غیر کشف الاسرار بسیار اندک و در حد کلام حاجى خلیفه است، و نه تنها میزان دانش و طرز تفکر و بینش او نامعلوم است، بلکه تاریخ تولد و وفات و محل دفن او هم مجهول است و حتى در نام و نسب او هم اختلاف است. راه دیگرى که براى کسب اطلاعات بیشتر سبت‏به میبدى وجود دارد، مطالعه و تتبع در تفسیر کشف الاسرار و مقدمات آن است، زیرا تالیف هر دانشمندى تا حد زیادى معرف شخصیت وى مى‏باشد.

براساس ما در اینجا پس از معرفى تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار و اثبات اینکه مؤلف آن میبدى است، شناسایى او را از طریق اثر مهم او پى مى‏گیریم.

تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار

تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار تفسیر نسبتا مفصلى است‏به زبان فارسى آمیخته به عربى که تا سالهاى اخیر به صورت اجزائى پراکنده با نسخه‏هاى گوناگون در حالت گمنامى به سر مى‏برد. بنابر آنچه آقاى محمد محیط طباطبایى و آقاى على اصغر حکمت اظهار کرده‏اند، قسمتهایى از آن در تهران در کتابخانه شهید مطهرى ره، (سپهسالار سابق) کتابخانه ملى و کتابخانه شخصى مرحوم محیط طباطبایى بوده و قسمتهایى از آن در کتابخانه آستان قدس رضوى، و دو قسمت آن در کابل و نسخه کاملى از آن در استانبول وجود داشته است.

ملاحسین کاشفى سبزوارى مؤلف تفسیر مواهب علیه متوفاى (910 ه) در موارد بسیارى از تفسیر خویش قسمتهاى متعددى از این تفسیر را با اسم و لفظ نقل کرده است و در تفسیر روح البیان تالیف اسماعیل حقى بروسوى، متوفاى (1137 ه) نیز بعضى از عبارات این تفسیر دیده مى‏شود و از این نقلها معلوم مى‏شود که همه یا قسمتى از این تفسیر در نزد آنان هم بوده و مورد استفاده آنان قرار گرفته است.

به هر حال این تفسیر همچنان در گمنامى به سر مى‏برد، تا آنکه در دهه چهارم قرن چهاردهم (1331 - 1339) به سعى و اهتمام آقاى على اصغر حکمت اجزاى پراکنده و نسخ گوناگون آن جمع‏آورى و در ده مجلد به زیور طبع آراسته گردید.

تفسیر یاد شده به خاطر لطافت نثر و ارزش ادبى‏اش مورد توجه دانشگاهیان و دانشمندان فارسى زبان قرار گرفت و تحقیقات متعدد و مختلفى پیرامون آن انجام گرفت که به آن اشاره مى‏شود:

1 - آقاى محمد مهدى رکنى، در سال 1340 هجرى شمسى تحقیق درباره این تفسیر را موضوع پایان نامه خودقرار داده و حاصل پنج‏سال متناوب مطالعه وپژوهش‏خود در مورد آن تفسیر را در کتابى با عنوان لطائفى از قرآن کریم، منتشر نموده است. در دفتر دوم این کتاب 105 قطعه برگزیده از النوبة الثالثه این تفسیر که از نظر ایشان در زیبایى انشا و قدرت بیان برجسته‏ترین قسمتهاى این تفسیر به شمار مى‏آید، نقل کرده و در آخر آن نوشتار، واژه‏نامه‏اى در شرح لغات و اصطلاحات این تفسیر عرضه شده که براى مطالعه‏کنندگان این تفسیر سودمند است.

2 - آقاى حبیب‏الله آموزگار در طول سالهاى 1344 تا 1349 به مطالعه این تفسیر پرداخته و آن را در دو مجلد تلخیص نموده و با نام «تفسیر ادبى و عرفانى قرآن مجید» اثر خواجه عبدالله انصارى، تالیف احمد میبدى معرفى کرده است.

3 - بار دیگر آقاى رکنى آن دسته از روایات این تفسیر را که در فضائل حضرت على علیه‏السلام است، همراه با روایاتى که از ائمه اطهار علیهم السلام در معنى آیات نقل شده، جمع‏آورى نموده و در ده بخش دسته‏بندى کرده ودر مقاله‏اى با عنوان جلوه‏هاى تشیع در تفسیر کشف الاسرار در ضمن یادنامه علامه امینى(ره) در سال 1352 در معرض استفاده شیفتگان ولایت قرار داده است.

4 - آقاى محمد جواد شریعت از سال 1350 ه . ش. براى سهولت استفاده از این تفسیر به تهیه فهرستى همت گماشت و حاصل زحماتش را در سال 1363 در اختیار علاقه مندان به این تفسیر قرار داد.



خرید و دانلود مقاله درباره میبدى و تفسیر کشف الاسرار