واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره. امامت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 47

 

امامت

ـ امامت ـ برترى امامت بر نبوّت ـ ناگزیرى از حجّت (نیاز به رهبر الهى) ـ حجّت، امامى است شناخته شده ـ گاه حجّت در بیم و گمنامى به سر مى‌برد ـ اگر امام نباشد زمین‌در هم فرورود ـ فراخواندن هر امتى با امام وپیشواى آن ـ شناخت امام ـ شرایط امامت و ویژگیهاى امام ـ آنچه خداوند بر پیشوایان حقّ واجب کرده ـ حقوق متقابل امام و امّت ـ پیشوایان شما نمایندگان شما هستند ـ هر که از پیشوایى جز پیشواى حقّ ... ـ پیشوایان دوزخ ـ مدّعى امامت ـ از کسى که فرمانبر خداوند سبحان ... ـ وجوب قیام در برابر فرمانروایان ستمگر ـ آنچه که «خوددارى از قیام را» ... ـ انتخاب امام ـ حدیث ثقلین ـ وجوب همراهى اهل بیت ـ علّت رفتار خودکامانه نسبت به اهل بیت ـ فلسفه حکومت از نگاه اهل‌بیت ـ ترس از تفرقه ـ امامان دوازدهگانه ـ علم امام

17) الإمامَةُ - امامت‏

الإمامَةُ

«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً» .

امامت‏

«امروز دینتان را براى شما کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را دین شما برگزیدم».

 الإمامُ علیٌّ علیه السلام : الإمامةُ نِظامُ الاُمّةِ .

امام على علیه السلام : امامت رشته کار امّت است .

 الإمامُ الباقرُ علیه السلام : بُنِیَ الإسلامُ على‏ خَمْسٍ : على‏ الصَّلاةِ ، والزَّکاةِ، والصَّومِ، و الحَجِّ، والوَلایةِ، ولَمْ‏یُنادَ بِشَیْ‏ءٍ کَما نُودِیَ بالوَلایةِ.

امام باقر علیه السلام : اسلام بر پنج پایه استوار است : نماز ، زکات ، روزه ، حجّ و ولایت و به هیچ چیز به اندازه ولایت دعوت نشده‏است .

 الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : لا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ العِبادِ الأعمالَ الصّالحةَ الّتی یَعْمَلونَها إذا تَوَلَّوا الإمامَ الجائرَ الّذی لیسَ مِنَ اللَّهِ تعالى‏

امام صادق علیه السلام : اگر بندگان ، پیشواى ستمگر را که از جانب خدا نیست به زمامدارى گیرند ، خداوند کارهاى شایسته‏اى را که انجام مى‏دهند نخواهد پذیرفت .

 الإمامُ الکاظمُ علیه السلام : الإمامةُ هِیَ النُّورُ ، وذلکَ قولُهُ‏عزّ و عجل : «آمِنُوا باللَّهِ وَرَسُولِهِ والنُّورِ الّذی أنْزَلْنا» ، قالَ : النُّورُ هُوَ الإمامُ .

امام کاظم علیه السلام : امامت نور و روشنایى است ؛ همان که خداوند عزّ و جل فرموده : «به خدا و پیامبر او و نورى که فرو فرستادیم ایمان آورید» . فرمود : نور همان امام است .

 الإمامُ الرِّضا علیه السلام : وأنْزَلَ فی حِجَّةِ الوَداعِ وَهِیَ آخِرُ عُمْرِهِ صلى الله علیه وآله «الیَومَ أکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ ...» وأمرُ الإمامةِ مِنْ تَمامِ الدِّینِ .

امام رضا علیه السلام : در حجة الوداع که سال آخر عمر پیامبر صلى الله علیه وآله بود آیه «امروز دینتان را براى شما کامل کردم ...» نازل شد . امر امامت ، از جمله کمال دین است .

 عنه علیه السلام : إنَّ الإمامةَ اُسُّ الإسلامِ النّامی وفَرْعُهُ السّامی .

امام رضا علیه السلام : امامت ریشه بالنده اسلام و شاخه برافراشته آن است .

 عنه علیه السلام : إنّ الإمامةَ زِمامُ الدِّینِ ، ونِظامُ المُسلِمینَ ، وصَلاحُ الدُّنیا ، وعِزُّ المُؤمِنینَ .

امام رضا علیه السلام : امامت زمام دین است و رشته کار مسلمانان و اصلاح و آبادانى دنیا و سرفرازى مؤمنان .

فَضل الإمامَةِ عَلى‏ النُّبُوّةِ

«وَإِذِ ابْتَلَى‏ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً» .

برترى امامت بر نبوّت‏

«و (بیاد آر) هنگامى که ابراهیم را پروردگارش به کلماتى آزمود و او آنها را به انجام رسانید، خدا فرمود: من تو را پیشواى مردم گردانیدم».

 الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : إنَّ اللَّهَ تبارَکَ وتعالى‏ اتَّخَذَ إبراهیمَ عَبْداً قَبْلَ أنْ یَتَّخِذَهُ نَبِیّاً ، وإنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ نَبِیّاً قَبْلَ أنْ یَتَّخِذَهُ رَسُولاً ، وإنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ رَسُولاً قَبْلَ أنْ یَتَّخِذَهُ خَلیلاً ، وإنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ خَلیلاً قَبْلَ أنْ یَجْعَلَهُ إماماً ، فَلَمّا جَمَعَ لَهُ الأشیاءَ قالَ : إنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إماماً



خرید و دانلود تحقیق درباره. امامت


تحقیق درباره شاخصه های امامت در تفکر شیعی 14 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

بسم الله الرحمن الرحیم

شاخصه های امامت در تفکر شیعی

نقدی بر نوشتار «بازخوانی امامت در پرتو نهضت حسینی» مندرج در روزنامۀ شرق شمارۀ 713

امامت یکی از آموزه های مهم اسلامی است که از دیر زمان مورد اهتمام و بحث و تحقیق مذاهب و متفکران اسلامی بوده است در این میان شیعۀ امامیه برای امامت اهداف، رسالت ها و شاخص هایی را تعریف کرده است که به سبب آنها، امامت در تفکر شیعی از جایگاه و اهمیّت ویژه ای برخوردار شده است و اگر دیگر مذاهب اسلامی، امامت را از واجبات فقهی می دانند، شیعه آن را از اصول اعتقادی می شمارد. اجرای احکام و حدود اسلامی، برقراری امنیّت و گسترش عدالت و دفاع از کیان اسلام و مسلمین از مهمترین اهداف امامت و مسئولیّتهای امام است که شیعه و اهل سنّت بر آنها توافق دارند اما شیعه، علاوه بر امور یاد شده، تبیین معارف و احکام اسلامی و صیانت فکری و معنوی اصول و فروع اسلامی را نیز از اهداف امامت می داند. بدیهی است که تحقق این آرمان به صورت مطلوب، بدون برخورداری امام از علم کامل نسبت به معارف و احکام اسلامی و عصمت علمی و عملی او امکان پذیر نخواهد بود. از سوی دیگر، عصمت و علم کامل به شریعت، از صفات درونی است و تشخیص آن برای افراد، از طریق متعارف ممکن نیست. بدین جهت راه تعیین امام، منحصر در نص شرعی است و نص شرعی نیز متفرع بر نصب الاهی می باشد.

بر این اساس، مهمترین شاخصه های امامت در تفکر شیعی عبارتند از: علم کامل به احکام و معارف اسلامی، عصمت علمی و عملی، نصب الاهی و نص شرعی.

افضلیت امام بر افراد مشمول امامت او نیز از دیگر شاخص های مهم امامت است که برخی از متکلمان غیر شیعی نیز در حد شرط کمال یا شرط لزوم به صورت مقیّد پذیرفته اند.

در نوشتاری که در شمارۀ 713 روزنامۀ شرق، ص18 با عنوان بازخوانی امامت در پرتو نهضت حسینی منتشر گردیده ادعا شده است که مفهوم امامت در جهان تشیع دچار استحاله گردیده و در صفات امام و شاخص های امامت، تحول رخ داده است بدین صورت که در قرن اول و دوم، امام با اوصافی غیر از آنچه در قرنهای سوم و چهارم و پس از آن شهرت و رسمیّت یافته است، معرفی شد. آن چه در آن دوران مطرح بود، عمل به قرآن، حق مداری، عدالت، تهذیب نفس، اقامۀ دین، عقل درایتی در مقابل عقل روایتی و افضلیت علمی بود و از نصب الاهی و نص شرعی، عصمت و علم غیب به عنوان اوصاف امام و شاخص های امامت سخنی به میان نیامده بود. این اوصاف چهارگانه، توسط متکلمان شیعه در قرنهای سوم و چهارم مطرح شده است و به تدریج در شمار شاخص های رسمی امامت شیعی قرار گرفته و جزء بدیهیات و مسلمات مذهب شده است.

برای اثبات این مدعا به سه روایت استناد شده است یکی سخن امام علی علیه السلام در خطبۀ سوم نهج البلاغه است که هنگامی که مردم برای بیعت با او به عنوان خلیفه پیامبر صلی الله علیه و آله اجتماع کرده بودند، فرمود: اگر حضور شما جمعیت انبوه نبود که با آن حجت بر من تمام شده و در نپذیرفتن مقام خلافت عذری ندارم و نیز اگر خداوند از عالمان پیمان نگرفته بود که بر ستمگری ظالمان و پایمال شدن حق مظلومان، سکوت نکنند، مسئولیت خلافت و امامت را نمی پذیرفتم. آن چه در این سخن امام علی علیه السلام در ارتباط با امامت مطرح شده است، دو چیز است: نداشتن عذر سکوت و قعود با وجود یاوران بسیار و مسئولیت عالمان دین در دفاع از حقوق مظلومان و محرومان و مبارزه با ستمگران. نکتۀ مهم این است که امیر المومنین علیه السلام در این سخن، خود را به عنوان عالم دین معرفی می کند نه فردی معصوم و منصوب از جانب خداوند.

دلیل دوم: سخن امام حسین(علیه السلام) است که در معرفی امام فرموده است: و لعمری ما الامام الا العامل بالکتاب و الاخذ بالقسط و الدائن بالحق و الحابس نفسه علی ذات الله. و امام مجری عدالت و پیرو حق است و نفس خویش را برای خدا به بند کشیده است؛ در این سخن امام حسین علیه السلام نیز از اوصاف چهارگانۀ متکلمان در مورد امامت، ذکری به میان نیامده است.

دلیل سوم: کلامی است که هم از امام علی(علیه السلام) روایت شده و هم از امام حسین(علیه السلام). در آن کلام، فلسفۀ امامت و حکومت بیان شده است که عبارت است از: اصلاح امور مردم، دفاع از مظلومان و تامین امنیت آنان در برابر ظالمان، آشکار نمودن معالم دین و اقامۀ حدود شرعی «لنری المعالم من دینک و نظهر اصلاح فی بلادک فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطله من حدودک»

بر اساس این گونه سخنان در بیان اوصاف امام و شاخصهای امامت از اهل بیت علیهم السلام شیعیان آن دوران نیز از ویژگیهای امام و شاخصهای امامت تلقی جز مطالب مزبور نداشتند و امام را با اوصاف و شاخصهای چهارگانۀ کلامی(نصب الاهی، نص شرعی، عصمت و علم غیب) نمی شناختند.

این دو تلقی از امامت، پی آمد مهم دیگری نیز در زمینۀ اسوه بودن امام دارد. زیرا بنا بر تلقی اول که اوصاف امام جنبۀ بشری و عادی دارند، اسوه بودن امام برای



خرید و دانلود تحقیق درباره شاخصه های امامت در تفکر شیعی 14 ص


تحقیق در مورد منظومهء سبز ولایت و امامت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 7 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

منظومهء سبز ولایت و امامت !

/

تاریخ حق و عدالت شیعهء آل محمد(ص)؛ در فرهنگی از شهادت و شکوفایی، مشحون از فلسفه ها و حماسه هاست؛ فلسفه ها و حماسه هایی که در گوناگونی زمانپذیر و فراگیر فهم و فضیلت، از اندیشه های آسمانی امامان دین برخاسته و در نیابت از نبوت آسمانی رسول الله(ص) همچون گل و گلاب؛ هر امامی در هرزمانی، برابر با مقتضای حال و احوال امت و ملت اسلام، موضع منطقی و مقتضی اتخاذ کرده و با جهاد و اجتهاد پویا و پیشتاز، راه رستگاری و پرهیزگاری را برای جامعه و جهان رقم زده، حلقهء نگین خاتمیت محمد(ص) را منظومهء سبز ولایت و وصایت گشته، در آسمان بلند عشق و علم، به امامت و سیادت ایستاده اند!امام علی ابن ابیطالب(ع)؛ که 10سال پیش از بعثت در مکه به دنیا آمد، در بیست و سه سال جهاد و جانبازی خالصانهء دعوت در راه خداو رسول الله، اسطورهء قهرمانی و شکست ناپذیری زمانه و روزگار شد؛ در سی سال زندگی بعد از پیامبر(ص)، در جبههء مبارزه با منیت و انانیت نفس اماره، چه در دورهء غربت و خانه نشینی و چه در دورهء خلافت و زمامداری، الگوی برین و برترین تاریخ گشت و جهاد اکبر با هواها و هوسهای نام و مقام را پیروز و دینفروز، به پایان رساند؛ تا در سال چهلم هجری، به سن 63 سالگی در کوفه با پیشانی پرخون و گلگون، از سجادهء نماز در محراب عشق و عرفان حق، به خدا پیوست و عطرعظمت و ضرورت نماز و نیاز با خدا را، ابد تا ابد بر بستر تاریخ به جریان و جولان گذاشت!امام حسن ابن علی(ع)؛ سال سوم هجری در مدینه متولد شد و در دوران خطیر و نفسگیری که شمشیرهای شکستهء شرک در چهرهء دین، بی نیام شده و میراث اعظم پیامبر دین و خلفای راشدینش را به تهاجم گرفته بودند و با رویارویی دو دریای امت از شام و عراق، اسلام در شطی از شمشیرهای شعله ور، غرق شده و پیکرهء پیروز وحدت مسلمین پاره پاره بر نیزه های جنگ و نیرنگ بالا می رفت و برباد می شد، ندای صلح سرداد و با پشت پازدن بر تخت و تاج نام و مقام، از ریختن خون مسلم به دست مسلم، جلوگیری نمود و با تکیه بر درایت و کیاست معنوی امامت، خواب های طلایی و طولانی شرک و کفر را نقش برآب کرد و اسلام و مسملمانان را از نطع خون و خطر، نجات داد و بعد از 10 سال امامت در سال پنجاهم هجری به عمر 47 سالگی، در کبودایی از زهرجفا جان داد و در بقیع غربت و غم غروب کرد.امام حسین ابن علی(ع)؛ مولود شریف سوم شعبان سال چهارم هجری، وقتی احساس کرد که تازه نهال شکسته و افسردهء دین در توفان انحراف و استبداد، آب خون می خواهد و برای بیدارکردن امت بی تفاوت اسلام از خواب گران بیخودی و خارج کردن خلافت اسلام از چنگ میگساران منحرف اموی، جز ریختن خون و دادن جانش، هیچ راه دیگری نیست، پس از ده سال امامت، با حماسهء کربلا و عاشورایش در سن 57 سالگی، در نیمه روز تشنه و تفیتدهء تف، نمایش شکوهمندی از جانبازی و خونفشانی را در سال شصت و یکم هجری به راه انداخت و زمین را زیرپای ظلم و ستم لرزاند و رشته های دیرینهء آل سفیان را پنبه و پاره پاره کرد؛ هرگوشه و زاویه ای از جهان اسلام که خبر شهادت فرزند پیغمبر و جگرگوشهء فاطمهء زهرا(س) و علی مر تضی(ع) را شنیدند، تا اعماق از ریشه تکان خوردند و از خود پرسیدند چه فاجعه یی، دین پیغمبر را فراگرفته که حسین فرزند پیغمبر(ص)، اینگونه به قیام و قیامت برخاسته و با شهادت خود و جوانانش و با اسارت زنان و دخترانش، غربت دین و غباوت مسلمین را فریاد کرده و همگان را به یاری فراخوانده و خود در خون شناور شده است!؟ امام علی ابن الحسین، سید سجاد، زین العابدین(ع)؛ در سال38 هجری در مدینه به دنیا آمد و در شرایطی که از شمشیرهای بنی امیه خون می چکید و سپاه شام سرزمین اسلام را وجب به وجب نیزه و تازیانه فرش کرده بود و گزمه ها و دشنه ها هرکوی و برزنی را زیر نظر داشتند و از بیم خونخواهان حسین(ع)، هر جمعیتی بیش از پنج نفر را سرکوب و پراکنده می کردند و سپاه سرکش یزید، درین راستا مسجدالنبی(ص) را طویلهء اسپهای شان ساخته، سه روز، زنان و دختران مردم را برای خود حلال اعلام نموده، حرمت حرم دین را زیر پاکرده بودند، و مردم را مجال نفس کشیدن نمی دادند؛ با رویکرد از مبارزهء رویارو با شمشیر، به نهادینه سازی عرفان دینی و عشق معنوی در دلها و جانهای امت اسلامی، پرداخت و با تفسیر رویدادهای زمان و پی ریزی مفاهیم بنیادی دین در هیئت دعا، ارزشهای دینی و فضیلت های انسانی را جرعه جرعه به خورد جامعه و مردم داد و در سی وپنج سال امامت خود، دلها و اندیشه هارا با معرفت دینی و حریت محمدی، آشنا نمود و نسبت به زشتی ها و پلشتی های ظلم و ستم اموی، بیدار و هوشیار کرد؛ و بالاخره خود با دنیایی از اشک و الم بعد از 35 سال امامت، در سال 95 هجری به عمر 57 سالگی توسط ولید ابن عبدالملک اموی، به شهادت رسید و در مدینه مدفون شد!امام محمد باقر(ع)؛ با تولد در سال 57 هجری در مدینه، و 19 سال امامت خود، در گیرو دار غرور و تکبر آل امیه و مروان از یکسو، و عصیان و طغیان عباسیان از سوی دیگر؛ که سایهء ساطور و سانسور، اندکی از سرشان برداشته شده و دو رقیب نیرومند، در صف آرایی و سیافی خود سرگرم بودند و از فرزندان پیامبر(ص) احساس فراغت و امنیت داشتند، طرح مبارزهء بزرگ فکری و فرهنگی را ریخت و با تاسیس مراکز درس و بحث مفاهیم اسلامی و افتتاح باب علوم فقهی و کلامی در مدینه و مکهء آن روز، طی دو دههء فرصت و فراغت از عمر شریف خویش، پایه های فکری و ایدئولوژیکی مکتب اسلام را گذاشت و با تاسیس مکتب تفسیر قرآن و حدیث جدش پیغمبر(ص)، راه بحث و فحص چارچوب تفصیلی عقاید و احکام دینی را مشخص نمود؛ و هرچند ابراهیم ابن ولید اموی تحملش نتوانست و در سال114 هجری به شهادت رساند؛ اما در 57 سال عمر شریفش، افق های وسیعی از اجتهاد و استنباط، فراروی مسلمانان بازکرد و با پویای و شکوفایی، "شکافندهء علوم" لقب گرفت!امام جعفر صادق(ع)؛ در سال 83 هجری در مدینهء پیغمبر دیده به دنیا گشود و بر بستری از ایمان و اندیشه، زمانی امامت آل محمد(ص) را عهده دار شد که به اثر تلاشهای علمی و فکری پدرش امام محمد باقر(ع)، حلقه های گسترده یی از درس و بحث در میان امت، جا و پا گرفته و آوازهء رشد و شکوفایی علم و کلام عرب، خارج از مرزهای اسلام حتی یهود و نصاری را نیز به سوی خود کشانده تشنه و شیفتهء اندیشه و آرای تازه و نوشکفتهء اسلام محمد(ص) نموده بود؛ امام صادق(ع)، بعنوان میراثدار علم امامت آل محمد (ص)، به انکشاف مدارس علمی و ارتقای مباحث فقهی و کلامی پرداخت و گذشته از تفسیر قرآن و حدیث، و وضع و شرح احکام و گسترش دایرهء افکار از علوم دینی و فقهی به مباحث فلسفی و کلامی، روزنه های تازه یی، به روی علوم عقلی و تجربی نیز گشود و با تربیت شاگردان برجسته یی چون جابرابن حیان، هشام ابن حکم و...، تحول بزرگی در عرصهء علوم عقلی و تجربی آدمیان به وجود آورد و در نتیجه صدها دانشجوی تشنه و شیفته را برپای جلسات تعلیم و تلمیذ خود کشاند و به جای تکفیر و تفسیق، باب مباحثه و منطق را باز گذاشت و با شرح صدر و وسعت نظر، شخصاً به هرگونه اشکالات و شبهات داخلی و خارجی، پاسخ مستدل و مقنع داد و طی 34 سال امامت خود، اسلام را وارد مرحلهء تازه یی از خرد و عقلانیت نمود؛ و بالاخره درسال 148هجری پس از آنکه از وارد شدن در آلایش دستگاه قضاوت و خلافت عباسیان خودداری کرد، توسط منصور عباسی به شهادت رسید و به عمر 65 سالگی، در مدفن بقیع، آرام گرفت!امام موسی کاظم(ع)؛ باولادت در سال 128 هجری، پس از آن به امامت رسید که شهرت علمی و آوازهء فکری و فقهی پدر گرامی اش امام صادق(ع)، جهانی شده بود، امام کاظم(ع)، در سایهء شمشیر عباسیان نوظهوری که به وراثت دروغین از محمد و آل محمد(ص) بر بنی امیه غلبه کرده و به مقام خلافت رسیده بودند، شرایط سخت و دشواری را رو به رو شد؛ یا باید وارد دستگاه فاسدعباسیان میشد و معنویت امامت و خلافت محمد (ص) را در لوث شهوت و مادیت آنها می آلود و از شر آنان در امان می ماند؛ یا راه پدرش امام صادق را با آن روشنی و نورافگنی علمی و فکری، می پیمود و هر خطری را می پذیرفت؛ در تخییر میان این دو دشواری، امام بالاخره راه دشوار دوری از دستگاه خلافت را برگزید و سرانجام با تحمل هفت سال زندان، توسط هارون عباسی در سال 183 هجری بعد از 35 سال امامت به شهادت رسید؛ اما هرگز انحراف عباسیان را با حضور خویش در خلافت پرزرق و برق آنان، صحه نگذاشت!امام علی ابن موسی الرضا(ع)؛ به سال 148 در مدینه متولد شد و زمانی متصدی مقام امامت گشت که شمشیر عباسیان از هرسو امت اسلام را پیچیده و سانسور و اختناق، مراودات و ارتباطات دوستان و پیروانش را در اقصی نقاط جهان، محدود و محصور کرده بود. این ستم ها و سانسورها در آمیزه یی از فساد و انحراف، نفرت از عباسیان را در میان توده ها افزایش داده و ادامهء خلافت شان را با وجود امامان آل محمد(ص)، ناممکن کرده بود؛ بدین جهت، عباسیان بعنوان آخرین چاره، به همسویی امام علی الرضا با خود اندیشیدند



خرید و دانلود تحقیق در مورد منظومهء سبز ولایت و امامت


تحقیق درباره خلافت و امامت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

خلافت و امامت در کلام اسلامى

1- امامت، مهم‏ترین جایگاه بحث‏هاى کلامى بحث و گفت و گو درباره‏ى خلافت و امامت، یکى از مهم‏ترین و دیرین‏ترین بحث‏ها و گفت و گوهایى است که در جهان اسلام، پس از رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله میان مسلمانان مطرح شده است. اگرچه پیش از این مسئله، درباره‏ى مسائل دیگرى اختلاف نظر پیدا شد، اما اختلاف در فلسفه‏ى امامت و خلافت، داراى ویژگى‏هاى بى مانندى بود. عبدالکریم شهرستانى، پس از اشاره به پاره‏اى از اختلافات و مباحثه‏هایى که به هنگام رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و پس از آن، میان مسلمانان رخ داد، مى‏گوید: پنجمین اختلاف آنان - که بزرگ‏ترین اختلاف میان امت اسلامى به شمار مى‏رود - اختلاف‏شان درباره‏ى امامت‏بود; زیرا، درباره‏ى هیچ یک از قواعد دینى، در هیچ زمانى، چنان نزاع و ستیزى که درباره‏ى امامت در گرفته است، رخ نداده است.وى، آن گاه به ماجرایى که در سقیفه‏ى بنى ساعده اتفاق افتاد، اشاره کرده، گفته است: مهاجران و انصار، درباره‏ى امامت، اختلاف کردند. انصار گفتند: «امیرى از ما و امیرى از شما، عهده دار امر خلافت و امامت گردد.» و سعد بن عباده را - که بزرگ و رهبر آنان بود - از طرف خود پیشنهاد کردند. در این هنگام، ابوبکر و عمر، وارد سقیفه شدند. عمر که از پیش، مطالبى را در نظر گرفته بود تا در آن جمع و درباره‏ى امامت ایراد کند، مى‏خواست‏سخن بگوید، ولى ابوبکر مانع شد و خود به سخنرانى پرداخت و پس از حمد و ثناى خداوند، مطالبى را ایراد کرد. عمر مى‏گوید: «او، همان چیزهایى را گفت که من در نظر داشتم بگویم. گویا، او، از غیب آگاه بود. پس از پایان یافتن سخنان ابوبکر و قبل از آن که انصار مطلبى بگویند، من با ابوبکر بیعت کردم، و مردم نیز با او بیعت کردند و در نتیجه، آتش فتنه خاموش شد. جز این که بیعت‏با ابوبکر، کارى شتاب زده و دور از تدبیر بود که خداوند، مسلمانان را از شر آن حفظ کرد. پس اگر فردى دیگر، آن را تکرار کند، وى را بکشید. پس، هرگاه فردى بدون مشورت با مسلمانان با فرد دیگرى بیعت کند، آن دو، خود را به هلاکت افکنده‏اند، و قتل‏شان واجب است». شهرستانى، آن گاه به تبیین این مطلب پرداخته است که «چرا انصار بیعت‏با ابوبکر را پذیرفتند و از پیشنهاد خود مبنى بر این که هر یک از مهاجران و انصار، رهبرى داشته باشند، دست‏برداشتند؟» . او مى‏گوید: انصار، بدان جهت از پیشنهاد خود منصرف شدند که ابوبکر از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله روایت کرد که آن حضرت فرمود: «الائمة من قریش; رهبران امت اسلامى، از قریش‏اند». آن گاه افزوده است: این، بیعتى بود که در سقیفه واقع شد. آن گاه، مردم به مسجد آمدند و با ابوبکر بیعت کردند، جز گروهى از بنى هاشم، و ابوسفیان از بنى امیه، و امیرالمؤمنین على بن ابى‏طالب علیه السلام که به تجهیز بدن پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و تدفین او مشغول بود و در این منازعه شرکت نداشت.اینک، ما، در پى تحلیل و بررسى ماجراى سقیفه‏ى بنى ساعده نیستیم، غرض از نقل این مطلب، بیان اهمیت مسئله‏ى امامت و خلافت از دیدگاه مسلمانان صدر اسلام است. این که انگیزه‏ى شرکت کنندگان در سقیفه چه بود، در نتیجه‏ى یاد شده، تفاوتى ایجاد نمى‏کند; زیرا، خواه، انگیزه‏ى آنان را حفظ اسلام و جلوگیرى از فتنه‏هاى احتمالى که اسلام و مسلمانان را تهدید مى‏کرد، بدانیم و خواه، مسئله‏ى مقام و ریاست و نظایر آن، در هر دو صورت، رفتار آنان، گویاى این حقیقت است که خلافت و امامت، مسئله‏اى مهم و اساسى است و از مسایل محورى در جهان اسلام به شمار مى‏رود. شرکت نکردن امام على علیه السلام در سقیفه و وارد نشدن در آن اختلاف، یکى، بدان جهت‏بود که وى، حفظ حرمت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را در آن زمان بر هر امر دیگرى ترجیح مى‏داد و بر آن بود که در آن فاصله‏ى کوتاه، مسلمانان را خطرى تهدید نخواهد کرد، و دیگرى، این که به اعتقاد او، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در حیات خود، براى چنین مسئله‏ى مهمى چاره اندیشى کرده و جانشین خود را در فرصت‏ها و مناسبت‏هاى مختلف - مانند غدیر خم - تعیین کرده است. بحث درباره‏ى امامت و خلافت، صرفا، یک بحث تاریخى نیست تا در شرح و تبیین یک رخداد مهم در تاریخ اسلام خلاصه شود; زیرا، امامت، ابعاد و زوایاى مهم دیگرى نیز دارد. این مسئله، با حیات فکرى، اعتقادى، اخلاقى، اجتماعى، سیاسى امت اسلامى، رابطه‏اى استوار و تعیین کننده دارد. جایگاه مهم و برجسته‏ى بحث امامت در تفکر و تعالیم اسلامى از همین ابعاد اساسى و سرنوشت‏ساز آن، ناشى مى‏شود. با تبیین ماهیت امامت، این مسئله، روشن‏تر خواهد شد. در این جا یادآورى این نکته لازم است که شیعه، امامت را از اصول دین و عقاید اسلامى مى‏داند، ولى معتزله و اشاعره و دیگر مذاهب کلامى، آن را از فروع دین و احکام عملى اسلام مى‏شمارند. ریشه‏ى این دو دیدگاه، این است که از نظر شیعه، نصب و تعیین امام، از شئون خداوند است و در تعیین امام، به «انتصاب‏» قائل است، ولى مذاهب دیگر، نصب و تعیین امام را از شئون و وظایف مکلفان مى‏دانند و در تعیین امام، به «انتخاب‏» معتقد هستند. در بحث‏هاى آینده، در این باره، بیش‏تر سخن خواهیم گفت، یادآورى آن در این بحث، براى بیان این مطلب است که دو دیدگاه یاد شده، در لزوم امامت و اهمیت آن، اختلافى ندارند; زیرا، از فروع دینى بودن، سبب نمى‏شود که مسئله‏اى اهمیت‏اش کم باشد. نماز، از فروع دین است، ولى این امر، با جایگاه مهم آن در آیین اسلام، منافات ندارد. البته، اعتقاد به این که امامت در زمره‏ى اصول عقاید دینى قرار دارد، منزلت و جایگاه بهترى را به مسئله‏ى امامت مى‏بخشد. 2- حقیقت امامتواژه‏ى امامت، در لغت، به معناى «رهبرى و پیشوایى‏» است و «امام‏» را «مقتدا و پیشوا» گویند، خواه، آن مقتدا و پیشوا، انسانى باشد یا چیزى دیگر. ابن فارس گفته است: «امام، فردى (یا چیزى) است که در کارها به او اقتدا مى‏شود، و پیامبر صلى الله علیه و آله امام و پیشواى همه‏ى امامان است، و خلیفه‏ى پیامبر، امام رعیت و مردم است، و قرآن، امام و پیشواى مسلمانان است‏» . قرآن کریم، همان گونه که برخى از انسان‏ها را «امام‏» نامیده، کتاب آسمانى حضرت موسى علیه السلام را نیز «امام‏» خوانده است. درباره‏ى حضرت ابراهیم علیه السلام مى‏فرماید: «انى جاعلک للناس اماما» و درباره‏ى بندگان خاص الهى مى‏فرماید، آنان، از خداوند مى‏خواهند که آنان را پیشواى پرهیزگاران قرار دهد: «واجعلنا للمتقین اماما» و درباره‏ى کتاب حضرت موسى علیه السلام مى‏فرماید: «و من قبله کتاب موسى اماما و رحمة‏» قرآن کریم، «لوح محفوظ‏» را نیز «امام مبین‏» دانسته و فرموده است: «وکل شى‏ء احصیناه فى امام مبین‏» متکلمان اسلامى، امامت را به «ریاست و رهبرى جامعه‏ى اسلامى در زمینه‏ى امور دنیوى و دینى‏» تعریف کرده‏اند. نمونه‏هایى از تعاریف آنان را ذیلا یادآور مى‏شویم: 1- الامامة رئاسة عامة فی امور الدین و الدنیا بالاصالة فی دارالتکلیف; امامت، رهبرى عمومى و بالاصالة در زمینه‏ى امور دین و دنیا در سراى تکلیف است. 2- الامامة رئاسة عامة فی امور الدین والدنیا بالاصالة; امامت، رهبرى عمومى و بالاصاله (در مقابل بالنیابة) در امور دینى و دنیوى است. 3- الامامة رئاسة عامة فی امور الدین والدنیا لشخص من الاشخاص نیابة عن النبى صلى الله علیه و آله; امامت، رهبرى عمومى مسلمانان در اموردینى و دنیوى به عنوان نیابت از پیامبر است. نیابى بودن امامت نسبت‏به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله وسلم با اصالى بودن آن نسبت‏به دیگر مسلمانان - چنان که در تعریف قبل آمده است - منافات ندارد.



خرید و دانلود تحقیق درباره  خلافت و امامت


مقاله درباره امامت و نبوت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

امامت و نبوت

امامت و ختم نبوت

خود از تاریکی ها به روشنایی بیرون می برد و به سوی راه راست هدایتشان می فرماید. (مائده۱۵ و۱۶)

پیامبر اکرمصلی الله علیه و اله با آیینی که نور و هدایت است برانگیخته شد تا بشر را به راه های امن و سلامت در دنیا و آخرت رهنمون گردد.

این سفیر هدایت و امنیت لاجرم به علم و عصمت الهی پشتیبانی شده بود تا متکی بر این دو، بتواند پیام عظیم پروردگار را برای خیل گسترده بشر تا قیام قیامت به ارمغان آورد.

اندکی تأمل در ابعاد این رسالت بزرگ، عظمت زایدُالوصف آن را آشکار می سازد:هدایت برای همه بشریتدر این میان، قرآن کریم به عنوان سند رسالت نبوی، به تعبیری که در :روشنگر همه چیز(نحل۸۹)می باشد و از سوی دیگر در آیات متعددی، رسول اکرمصلی الله علیه و اله را مفسر و تبیین کننده آیات معرفی می کند، از جمله می فرماید:و قرآن را بر تو فروفرستادیم تا برای مردم، آنچه را بر آنها نازل شده توضیح دهی(نحل۴۴)اکنون این سؤال به ذهن می آید که اگر پیامبرصلی الله علیه و اله همه هدایت را برای همه بشر آورده و دستمایه این هدایت قرآنی است که مفسر آن نیز شخص رسول گرامیصلی الله علیه و اله است، جایگاه امامت چیست؟به تعبیر دیگر این که شیعه معتقد است:امامت، ادامه شأن هدایت‌‍‌گری رسول خداصلی الله علیه و اله استبا مبانی فوق چگونه جمع می شود؟ به عبارت دیگر آیا آن چه شیعه درباره امامت عقیده دارد، با مسألهختم نبوتچگونه جمع می شود و نیاز به امام، پس از پیامبرصلی الله علیه و اله و با وجود بقای قرآن کریم در چیست؟

پاسخ را ابتدا از بیانشکافنده علومامام باقرعلیه السلام  می شنویم: راوی در ضمن گفت وگویی در باب نیاز امت به امام پس از پیامبرصلی الله علیه و اله می پرسند:آیا قرآن برای امت کافی نیست؟امام می فرمایند:بله کافی است. چنان چه تفسیرکننده ای (که حقایق قرآن را بیان نماید) بیایند.

راوی مجدداً می پرسد:آیا رسول خدا صلی الله علیه و اله قرآن را تفسیر ننمودند؟امام پاسخ می دهند:بله قرآن را (به طور کامل) برای یک نفر تفسیر فرمود و مقام آن شخص را به امت معرفی نمود که او علی ابن ابی طالبعلیه السلام است.

بنابراین امامت به معنی آن است که شخصی در حد و اندازه پیامبرصلی الله علیه و اله علومی را که از جانب خداوند بر سینه دریایی رسولصلی الله علیه و اله فرود آمده، از اینان دریافت کند و به مرور، در حد ظرفیت مخاطبان و اقتضای شرایط به آنان منتقل فرماید.

به پشتوانه این علم عظیم است که امیر المؤمنینعلیه السلام کراراً فریاد می زد:قبل از آن که مرا از دست دهید، از من بپرسیدو هرگز دامنه سؤال را محدود نساخت، اما این مردمانعلی ناشناسآن دوران بودند که به فتنه ها دچار شده و علیعلیه السلام را خانه نشین ساختند و در کنار دریا، لب تشنه جان دادند.

با این وصف امامتادامه هدایتگری رسول خداصلی الله علیه و اله با پشتوانه علم دریافتی از آن حضرت و متکی به حفظ و عصمت الهیاست و تعارضی با ختم نبوت ندارد.

به دیگر سخن، تمام محتوای عظیم رسالت الهی بر سینه رسول خداصلی الله علیه و اله نازل گردید و به تعبیر امیرالمؤمنینعلیه السلام  خطاب به پیامبرصلی الله علیه و اله پس از رحلت آن بزرگوار:پدر و مادرم به فدایت، همانا با مرگ شما امری قطع شد که با مرگ هیچ کس قطع نشده بود، یعنی نبوت (نهج‎/خطبه۲۳۵)اما آن چه از آسمان بر قلب پیامبرصلی الله علیه و اله فرود آمد، پس از حضرت توسطدر شهر علم اویعنی علیعلیه السلام به مردم می رسید، با همان صیانت الهی که تضمین کننده سلامت پیام و ابلاغ صحیح و کامل آن بود و این یعنی علم و عصمت امام. این است رمز آن که غدیر در قرآن مایه کمال دین و تمام نعمت الهی شمرده شده و هموزن تمام رسالت رسول خداصلی الله علیه و اله محسوب گردیده، زیرا غدیر ضامن ادامه ابلاغ رسالت است. ما در ادامه فرازهایی از خطابه سرنوشت ساز و خطیر رسول خداصلی الله علیه و اله در غدیر خم را که روشنگر مطالب پیش گفته است، ذکر می کنیم:

رسول خدا  صلی الله علیه و اله در فرازی از خطابه فرمود:

خداوند چنین وحی ام فرستاد:به نام خداوند همه مهر مهرورز. ای فرستاده ما! آنچه از سوی پروردگارت درباره علی و خلافت او بر تو فرود آمده، بر مردم ابلاغ کن وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرسانده ای و او تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد.

هان مردمان! آنچه بر من فرود آمده در تبلیغ آن کوتاهی نکرده ام و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان می کنم: همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام، پروردگارم - که تنها او سلام است - فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب، برادر، وصی و جانشین من در میان امت و امام پس از من بوده. جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود. او (علی) صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است و پروردگارم آیه ای بر من نازل فرموده که:همانا ولی، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و ایمانیانی هستند که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازندو هر آینه علی بن ابی طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است.

در فرازی دیگر فرمود:

هان مردمان! او را برتر بدانید، چرا که هیچ دانشی نیست مگر این که خداوند آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران، علی، ضبط کرده ام. او (علی) پیشوای روشنگر است که خداوند او را در سوره یاسین یاد کرده که:و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمرده ایم.

و در فرازی دیگر:

هان مردمان! در قرآن اندیشه کنید و ژرفای آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر کنید و از متشابهاتش پیروی ننمایید. پس به خدا سوگند که باطنها و تفسیر آن را آشکار نمی کند، مگر همین شخص که دست و بازوی او را گرفته و بالا آورده ام و اعلام می دارم که:هر آن که من سرپرست اویم، این علی سرپرست اوست و او علی بن ابی طالب است، برادر و وصی من که سرپرستی و ولایت او حکمی است از سوی خدا که بر من فرستاده شده است.

هان مردمان! همانا علی و پاکان از فرزندانم از نسل او، یادگار گرانسنگ کوچک ترند و قرآن یادگار گرانسنگ بزرگتر. هر یک از این دو از دیگر همراه خود خبر می دهد و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض کوثر بر من وارد شوند.

هان! بدانید که آنان امانتداران خداوند در میان آفریدگان و حاکمان او در زمین اویند.



خرید و دانلود مقاله درباره امامت و نبوت