واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد امی بودن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 19 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نوع اثر :

سایر

عنوان :آیا پیامبر اسلام مى خواند و مى نوشت؟

صاحب اثر :

ناصر مکارم شیرازی

منبع :

پایگاه دفتر آیت العظمی مکارم شیرازی مدظله

سؤال

آقاى سیّد عبداللّطیف رییس انستیتوى مطالعات فرهنگى، در مقاله خود که درباره باسواد بودن پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نوشته است، با ذکر دلایلى معتقد شده که پیامبر اسلام، پیش

از بعثت مى خواند و مى نوشت و این که در میان مسلمانان معروف است که پیامبر اسلام فاقد سواد بوده ظلم بزرگى است که از ناحیه پیروان آن حضرت بر او وارد آمده است، آیا این

مطلب صحّت دارد؟

پاسخ

ما پیش از آن که ادلّه نویسنده نامبرده را بررسى کنیم نقطه بحث را از نظر مسلمانان معیّن کرده و منظور مسلمانان را از «امّى» بودن پیامبر توضیح مى دهیم تا هرگونه اشتباهى در این

زمینه رخ داده است برطرف گردد.

- ما معتقدیم که: پیامبر اسلام سرآمد جهان بشریّت از نظر علم و عمل بوده، کتاب آسمانى و قوانین و احکام او، مواعظ و نصایح و دستورالعمل هاى مختلف او، گواهى روشن بر علوم

سرشار و معارف دینى فوق العاده اوست.

- ما معتقدیم که: پیامبر اسلام به رموز جهان خلقت و اسرار آفرینش و قوانینى که در سراسر جهان هستى حکومت مى کند واقف بوده و این مطلب نه تنها مورد انکار احدى از مسلمانان

نیست، بلکه خودى و بیگانه در برابر آثار و سخنان و قرآن عظیم او سر تعظیم فرود مى آورند.

- ما معتقدیم که: آن پیشواى بزرگ، همه این کمالات را از طریق وحى گرفته و در مکتب نبوّت تمام این دروس و معارف را آموخته است، هرگز پیش معلّمى درس نخوانده و کسب دانش

نکرده است; زیرا نبوّت یک نبوغ فردى و اجتماعى نیست که دارنده آن بسان سایر نوابغ از طریق تعلیم و تعلّم این برترى را به دست آورد، بلکه یک موهبت الهى است که به افراد لایق و

شایسته عطا مى شود.

- مسلمانان با اعتراف به مراتب یاد شده مى گویند که: آن حضرت یک فرد امّى بوده و مقصود از امّى این است که درس نخوانده بود، نه این که فاقد سواد و دانش بوده است و تمام اشتباه

در این نقطه است، زیرا «درس نخوانده» به معناى بى علم و دانش بودن نیست همچنان که پیامبران بزرگ درس نخوانده اند ولى بزرگترین معلّمان در عالم بشریّت بوده اند. حضرت آدم

یک فرد درس نخوانده بود، ولى به تصریح قرآن مجید معلّم فرشتگان بود، چنان که در سوره بقره بطور تفصیل این مطلب در طىّ آیه هاى 28 تا 32 بیان شده است.

هرگاه مقصود از باسواد بودن پیامبر اطّلاع وسیع و علوم سرشار او حتى از طریق وحى باشد، این مطلب مورد تصدیق تمام مسلمانان است و اگر مقصود از باسواد بودن این است که

بسان دیگران در مکتب هاى معمولى درس خوانده و استاد دیده، صفحات پرافتخار زندگى آن حضرت و صریح آیات قرآن شدیداً آن را تکذیب مى کند.

- مسلمانان معتقدند که: آن حضرت پیش از بعثت نه کتابى را مى خواند و نه صفحه اى مى نوشت و این مطلب را خود قرآن



خرید و دانلود تحقیق در مورد امی بودن


مقاله درباره. آیات قرآن و امى بودن پیامبر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

آیات قرآن و امى بودن پیامبر(ص)

مقدمه: کلمه امى به عنوان یکى از صفات پیامبر اکرم در قرآن مجید آمده است مفسرین، تفاسیر مختلفى در معناى این کلمه دارند. در این مقاله مطالب این تفاسیر بیان شده و قول صحیح ذکر گردیده است.

مفسران اسلامى کلمه‏«امى‏» را سه جور تفسیر کرده‏اند: 1 - درس ناخوانده و ناآشنا به خط و نوشته.

اکثریت طرفدار این نظرندو یا لااقل این نظر را ترجیح مى‏دهند.طرفداران این نظر گفته‏انداین کلمه منسوب به «ام‏» است که به معنى مادر است.امى یعنى کسى که به‏حالت مادرزادى از لحاظ اطلاع بر خطوط و نوشته‏ها و معلومات بشرى باقى مانده است، و یا منسوب به «امت‏» است،یعنى کسى که به عادت اکثریت مردم است، زیرا اکثریت توده، خط و نوشتن نمى‏دانستند و عده کمى مى‏دانستند، همچنانکه «عامى‏» نیزیعنى کسى که مانند عامه مردم است و جاهل است (1) .بعضى گفته‏اند یکى از معانى کلمه «امت‏» خلقت است و«امى‏» یعنى کسى که بر خلقت و حالت اولیه که بى‏سوادى است باقى است و به شعرى از «اعشى‏» استناد شده است (2) ، و به‏هر حال، چه مشتق از «ام‏» باشد و چه از «امت‏» ، و «امت‏» به هر معنى باشد، معنى این کلمه درس ناخوانده است.

2 - اهل ام القرى.

طرفداران این نظر این کلمه‏را منسوب به «ام القرى‏» یعنى مکه دانسته‏اند.در سوره انعام آیه‏92 از مکه به «ام القرى‏» تعبیر شده است: و لتنذر ام القرى و من حولها.

براى اینکه تو به مکه و آنان که در اطراف‏مکه هستند اعلام خطر کنى.

این احتمال نیز از قدیم الایام در کتب تفسیر آمده‏است(3) و در چندین حدیث از

.............................................................. 1.مفردات راغب، ذیل کلمه «ام‏» .و مجمع البیان، ذیل آیه 78 بقره. 2.مجمع البیان، ذیل آیه 78 بقره. 3.مجمع البیان، ذیل آیه 75 آل عمران‏و آیه 156 اعراف، و تفسیر امام فخر رازى، ذیل آیه 75 از سوره اعراف.

صفحه : 230

احادیث‏شیعه این احتمال تایید شده است هرچند خود این حدیثها معتبر شناخته نشده است و گفته شده ریشه اسرائیلى دارد (1) .

این احتمال به‏ادله‏اى رد شده است (2) : یکى اینکه کلمه «ام القرى‏» اسم خاص نیست وبر مکه به عنوان یک صفت عام نه یک اسم خاص اطلاق شده است.ام القرى یعنى مرکز قریه‏ها.هر نقطه‏اى که مرکز قریه‏هایى‏باشد ام القرى خوانده مى‏شود.از آیه دیگر از قرآن که در سوره قصص آیه 59آمده است معلوم مى‏شود که این کلمه عنوان وصفى دارد نه اسمى: و ما کان ربک مهلک القرى حتى یبعث فى امها رسولا.

پروردگار تو چنین‏نیست که مردم قریه‏هایى را هلاک کند مگر آنکه قبلا پیامبرى در مرکزآن قریه‏ها بفرستد و حجت را بر آنها تمام کند.

معلوم‏مى‏شود در زبان قرآن هر نقطه‏اى که مرکز یک منطقه باشد ام القراى‏آن منطقه است (3) .

دیگر اینکه‏این کلمه در قرآن به کسانى اطلاق شده است که مکى نبوده‏اند.در سوره‏آل عمران آیه 20 مى‏فرماید: و قل للذین اوتوا الکتاب و الامیین ء اسلمتم.

بگو به‏اهل کتاب و به امیین(اعراب غیر یهودى و نصرانى)آیا تسلیم خدا شدید؟ پس معلوم مى‏شود در عرف آن روز و در زمان قرآن به‏همه اعرابى که پیرو یک کتاب آسمانى نبودند «امیین‏» گفته مى‏شده است.

بالاتر اینکه این کلمه حتى به عوام یهود که سواد ومعلوماتى نداشتند با اینکه

.............................................................. 1.مجله آستان قدس، شماره 2. 2.همان ماخذ. 3.در یکى از روایاتى که وارد شده کلمه «امى‏» منسوب‏به ام القرى یعنى مکه است، تایید شده که این کلمه وصف عام است نه اسم خاص، زیرا مى‏گوید: «و انما سمى الامى‏لانه کان من اهل مکة و مکة من امهات القرى‏» یعنى پیغمبر از آن جهت‏«امى‏» خوانده شده است که از اهل مکه است و مکه یکى از ام القرى‏هاست.

صفحه : 231

اهل کتاب شمرده مى‏شدند نیز اطلاق شده است، چنانکه درسوره بقره آیه 78 مى‏فرماید: و منهم امیون لا یعلمون الکتاب الا امانی.

بعضى از فرزندان اسرائیل امى هستند، از کتاب خود اطلاعى ندارند مگریک سلسله خیالات و اوهام.

بدیهى است‏یهودیانى که قرآن آنان را «امى‏» خوانده‏است، اهل مکه نبوده‏اند، غالبا ساکن مدینه و اطراف مدینه بوده‏اند.

سوم اینکه اگر کلمه‏اى‏منسوب به ام القرى باشد طبق قاعده ادبى باید به جاى «امى‏» ، «قروى‏»گفته شود، زیرا طبق قاعده باب نسبت در علم صرف، در نسبت به مضاف و مضاف‏الیه، خاصه آنجا که مضاف، کلمه «اب‏» یا «ام‏» یا «ابن‏» یا «بنت‏» باشد به مضاف الیه نسبت داده مى‏شود نه به مضاف، چنانکه درنسبت به ابوطالب، ابو حنیفه، بنى تمیم طالبى، حنفى، تمیمى گفته مى‏شود.

3 - مشرکین عرب‏که تابع کتاب آسمانى نبودند.

این نظریه نیز ازقدیم الایام میان مفسران وجود داشته است.در مجمع البیان ذیل آیه 20سوره آل عمران که «امیین‏» در مقابل «اهل کتاب‏» قرار گرفته است(و قل للذین اوتوالکتاب و الامیین)، این نظر را به صحابى و مفسر بزرگ عبد الله بن عباس نسبت مى‏دهد و در ذیل آیه 78 از سوره بقره‏از ابو عبیده نقل مى‏کند، و از ذیل آیه 75 آل عمران بر مى‏آید که خود طبرسى همین معنى را در مفهوم آن آیه انتخاب کرده است.

زمخشرى درکشاف نیز این آیه و آیه 75 آل عمران را همین طور تفسیر کرده است.

فخر رازى این احتمال را در ذیل آیه 78 بقره وآیه 20 آل عمران نقل مى‏کند.

ولى حقیقت این است که‏این معنى، یک معنى جداگانه غیر از معنى اول نیست، یعنى چنین‏نیست که هر مردمى که پیرو یک کتاب آسمانى نباشند به آنها «امى‏» گفته شود هرچند آن مردم تحصیلکرده و باسواد باشند.این کلمه به مشرکین عرب از آن جهت اطلاق شده است که مردمى بى‏سواد بوده‏اند.آنچه‏مناط استعمال این کلمه درباره مشرکین عرب است نا آشنایى آنها به خواندن و نوشتن بوده نه پیروى نکردن

صفحه : 232

آنها از یکى از کتب آسمانى.لهذا آنجا که این کلمه‏به صورت جمع آمده و به مشرکین عرب اطلاق شده است این احتمال ذکر شده، اما آنجا که مفرد آمده است و بر رسول‏اکرم اطلاق شده است احدى از مفسران نگفته که مقصود این است که آن حضرت پیرو یکى از کتابهاى آسمانى نبوده‏است.در آنجا بیش از دو احتمال به میان نیامده است: یکى ناآشنا بودن آن حضرت با خط، دیگر اهل مکه بودن، و چون احتمال‏دوم به ادله قاطعى که گفتیم مردود است، پس قطعا آن حضرت از آن جهت «امى‏» خوانده شده است که درس ناخوانده و خط نانوشته بوده است.

در اینجا احتمال چهارمى در مفهوم این کلمه داده مى‏شودو آن این است که این کلمه به معنى ناآشنایى با متون کتابهاى مقدس باشد.این احتمال همان است که آقاى دکترسید عبد اللطیف از پیش خود اختراع کرده و احیانا آن را با معنى سومى که ذکر کردیم‏و از مفسران قدیم نقل کردیم، خلط کرده است.مشار الیه مى‏گوید: «کلمات «امى‏» و «امیون‏» در قرآن در چند جاى مختلف‏به کار رفته است، اما همیشه و همه جا فقط یک معنى از آن مستفاد مى‏شود.کلمه «امى‏» در لغت اصلا به معنى کودک‏نوزادى است که از بطن مادر متولد مى‏شود و با اشاره به همین حالت‏حیات و زندگى است که کلمه «امى‏» را با معنى ضمن آن به معنى‏کسى که نمى‏تواند بخواند و بنویسد تعبیر کرده‏اند.کلمه «امى‏» همجنین به معنى کسى است که در «ام القرى‏» زندگى‏مى‏کرده است.ام القرى یعنى مادر شهرها، شهر پایتخت و عمده، و این صفتى بود که اعراب زمان پیغمبر براى شهر مکه‏قائل بودند.بنابراین کسى که اهل مکه بود «امى‏» نیز نامیده مى‏شد.

یک مورد استعمال دیگر کلمه «امى‏» براى کسى است که‏با متنهاى قدیم سامى آشنایى نداشته است و از پیروان دیانت‏یهود یا دین مسیح که در قرآن به عنوان «اهل الکتاب‏» نامیده‏شده‏اند، نبوده است.در قرآن کلمه «امیون‏» براى اعراب پیش از اسلام که کتاب مقدسى نداشته‏اند و پیرو تورات و انجیل‏هم نبوده‏اند، به کار رفته است و در مقابل کلمه «اهل الکتاب‏» قرار مى‏گرفته است.

در حالى که براى کلمه‏«امى‏» اینهمه معانى مختلف وجود دارد معلوم نیست چرا مفسران‏و مترجمان قرآن، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، فقط معنى ابتدایى یعنى نوزاد چشم‏و گوش بسته را گرفته‏اند و آن را به بى‏سواد و جاهل تعبیر کرده‏اند و در نتیجه اهل مکه پیش‏از اسلام را نیز امیون یا گروهى بى‏سواد معرفى کرده‏اند؟!»(1)

.............................................................. 1.نشریه کانون سردفتران،شماره آبان ماه 1344، نقل از نشریه آموزش و پرورش شماره شهریور 1344.

صفحه : 233

اولا، از قدیمترین ایام، مفسران اسلامى کلمه «امى‏»و «امیون‏» را سه جور تفسیر کرده‏اند و لا اقل احتمالات سه گانه‏اى درباره آن ذکر کرده‏اند.مفسران اسلامى برخلاف ادعاى آقاى دکتر سید عبد اللطیف فقط به یک معنى نچسبیده‏اند.

ثانیا، هیچ کس‏نگفته است که کلمه «امى‏» به معنى نوزاد چشم و گوش بسته است که‏معنى ضمنى آن کسى باشد که نمى‏تواند بخواند و بنویسد.این کلمه اساسا در موردنوزاد به کار نمى‏رود، در مورد بزرگسالى به کار مى‏رود که از لحاظ فن خواندن و نوشتن به حالتى است که از مادر زاده شده‏است، به اصطلاح علماى منطق مفهوم «عدم و ملکه‏» دارد.منطقیین اسلامى همواره این کلمه را به‏عنوان یکى از مثالهاى عدم و ملکه در کتب منطق ذکر مى‏کرده‏اند.

ثالثا، اینکه مى‏گوید یکى از معانى این کلمه این‏بوده که با متنهاى قدیم سامى آشنایى نداشته باشد، صحیح نیست.آنچه از اقوال قدماى مفسرین و اهل لغت استفاده مى‏شوداین است که این کلمه در حالت جمع(امیین)به مشرکین عرب گفته مى‏شده است در مقابل اهل کتاب، به این علت که‏غالبا مشرکین عرب بى‏سواد بودند، و ظاهرا این عنوان تحقیر آمیز را یهودیان و مسیحیان به آنها داده بودند.

ممکن نیست مردمى فقط‏به خاطر اینکه با زبان و کتاب مخصوصى آشنایى ندارند ولى به زبان‏خودشان بخوانند و بنویسند به آنها «امیین‏» گفته شود، زیرا به هر حال ریشه این کلمه‏بنا بر این تفسیر نیز کلمه «ام‏» یا «امت‏» است و مفهوم باقى بودن به حالت اولى و مادرزادى را مى‏رساند.

و اما علت اینکه این‏کلمه از ریشه ام القرى شناخته نشده است با اینکه به صورت احتمال‏همواره آن را ذکر مى‏کرده‏اند، اشکالات فراوانى است که در این معنى وجود داشته است و قبلا بیان شد.

پس تعجب‏این دانشمند هندى بیجاست.

مؤید این مدعا این است که در برخى استعمالات‏دیگر این کلمه که در روایات یا تواریخ ضبط شده است مفهومى جز «درس ناخوانده‏» ندارد.در بحار الانوارجلد 16 چاپ جدید صفحه 119 مى‏نویسد از خود پیغمبر اکرم روایت‏شده است: نحن امة امیة لا نقرء و لا نکتب.

ما قومى امى هستیم که نه‏مى‏خوانیم و نه مى‏نویسیم.



خرید و دانلود مقاله درباره. آیات قرآن و امى بودن پیامبر


تحقیق در مورد امی بودن پیامبر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

مقدمه

امیین جمع امی، به معنای درس ناخوانده، مکتب ندیده و بی‌سواد ذکر شده است. در آیات قرآن مجید این کلمه چهاربار به صورت جمع امیین و دو بار به صورت (=امی) و صفت برای پیامبر مقدس اسلام استعلام شده است. لذا در ابتدا لازم است قدری درباره واژه امی و مفهوم آن دقت و تأمل به عمل آید.

درباره واژه امی هم از نظر ریشه‌یابی و هم از نظر معنی و مفهوم آن اختلاف نظر وجود دارد:

1- عده گفته‌اند: امی منسوب به ام(مادر) است.

2- عده دیگر عقیده دارند که امی منسوب به ام‌القری (مکه) است

3- دسته سوم اظهار داشته‌آند که امی منسوب به امت است.

اما خود واژه‌ ام گفته شده است از ریشه امم به معنای والده و اصل آن امه بوده است که جمع آن برای انسان امهات و برای بهایم امات استعمال می‌شود، در آیات شریفه قرآن مجید هم بیش از سی مورد کلمه: ام، امهات، ام‌القری و ام‌الکتاب به کار رفته است که:

بیست و پنج مورد آن درباره مادر صلبی و حقیقی استعمال شده است. پنج بار به صورت مرکب: ام القری و ام الکتاب به کار رفته است. یک بار به معنای جایگاه «و ام هاویه» به کار رفته است. یک بار در مورد زنان پیامبر (ص) آمده است که به عنوان مادران مؤمنین معرفی شده‌اند.

و یک بار هم به معنای مرکز استعمال شده است آن جای که سخن از هلاکت دسته جمعی مطرح می‌شود قرآن می‌گوید:

«و ما کان ربک مهلک القری حتی بیعث فی امها رسولاً یتلوا علیهم آیاتنا»

یعنی:

«پروردگار تو هرگز شهرها و آبادی‌ها را هلاک نمی‌کرد، تا این که در کانون آنها پیامبری مبعوث کند که آیات ما را بر آنان بخواند»

در مقردات راغب اصفهانی ذیل واژه الام این گونه می‌خوانیم که:

«الام بازاء الاب و هی الوالده القربیه اللتی ولدته و البعیده اللتی ولدت من ولدته و لهذا قیل لحواء هی امنا و ان کان بیننا و بینها وسائط و یقال لکل ما کان اصلاً لوجود شی‌ء او تربیته او اصلاحه او مبدثه»

یعنی:

«مادر در برابر پدر است و به کسی که انسان را مستقیماً و بدون واسطه به دنیا می‌آورد و یا به مادر بزرگ که مادر انسان را به دنیا می‌آورد گفته می‌شود لذا حواء را مادر همه انسان‌ها می‌گویند با این که بین او و بقیه انسان‌ها فاصله‌های زیادی قرار دارد در واقع به هر چیزی که منشاء پیدایش و وجود و یا تربیت وا اصلاح چیزی دیگری شود، مادر اطلاق می‌گردد.»

با توجه به معنای که اهل لغت برای کلمه ام ذکر کرده‌اند می‌شود گفت که : امی به کسی و یا چیزی گفته می‌شود که منسوب به اصل خود شود و این اصل یک وقت مادر واقعی و صلیبی انسان است. زمانی اصل خلقت و سرشت انسان موردنظر قرار می‌گیرد و گاهی هم جای و مکان و مرکز که انسان در آن جا به دنیا آمده است در نظر گرفته می‌شود لذا خلیل گوید:

«کل شی‌ء ضم الیه سایر مابلیه بسمی اما»

و اگر در سوره مبارکه الزخرف می‌خوانیم«وانه فی ام الکتاب» «ای اللوح المحفوظ» برای این است که العلوم کلها منسوبه الیه و متولده منه و اگر به فاتحه الکتاب، ام الکتاب گفته می‌شود برای این است که الکونها مبدأ الکتاب و اگر به مکه ام القوی اطلاق می‌شود. لتذرام القری و من حولها برای روایت است که ان الدنیا دحیث من تحتها یا برای این است که مکه مرکزی است برای اطراف و اکناف آن، پس امی یعنی کسی به اصل و ریشه خود نسب داده شود.

مفهوم واژه امی

مرحوم راغب اصفهانی در کتاب وزین مفردات خود برای واژه امی این گونه تعریف می‌آورد که:«هو الذی لایکتب و الا بقوأمن کتاب» و علیه حمل»

هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم

مرحوم دهخدا در لغتنامه خود به نقل از غیاث الغات می‌گوید:

«امی‌: کسی که پدرش در ایام طفلی او بمیرد و از تربیت پدر مرحود باشد و در کنف مادر و یا دایه پرورش یابد و از جهت علم نوشتن و خواندن او را حاصل نشود و مجازاً به معنی هر آن کسی که نوشتن و خواندن نداند اگر چه بیش پدر جوان شده باشد»

و نیز از ناظم الطبا نقل می‌کنند که :

«امی کسی است که بر اصل خلقت خود بود و کتاب و حساب نیاموخته باشد»

پس امی یعنی کسی که خواندن و نوشتن را نیاموخته باشد، آنگاه اگر منسوب به ام=مادر شود مهربانی مادر باعث شده است که ان نزد معلم نرود و خواندن و نوشتن را فرا نگیرد و اگر منسوب به امت شود برای این است که بر اصل خلقت و سرشت اولیه خود باقی است و اگر منسوب به ام القوی باشد به لحاظ این است که اکثریت مردم درس نخوانده و استاد ندیده است .

پیامبر امی

بعد از توضیحات که درباره واژه امی و معنی آن داده شد، بحث جنجالی که همواره ذهن و ضمیر محققان اسلامی و نویسندگان متون تاریخی را به خود معطوف داشته است مطرح می‌گردد که :آیا پیامبر اسلام که قرآن او را به حیث یک فرد امی معرفی می‌کند، قدرت و توانایی خواندن و نوشتن را داشته است یانه؟ در صورت که جواب مثبت باشد آیا دلیل متقن که ثابت کند پیامبر اسلام که خاتم پیامبران است، دین و شریعتش دین جاوید و جهانی است و نزول وحی بعد از نام خداوند، طبق قول مشهور با کلمه اقرء شروع می‌شود خودش قدرت و توانایی خواندن و نوشتن را داشته است یا نه؟

در جواب این سؤال بین علما و دانشمندان اسلامی اختلاف نظر وجود دارد، ولی در این که: پیامبر گرامی اسلام هرگز مدرسه‌ای را ندیده و نزد هیچ استادی زانو نزده است کمترین تردیدی وجود ندارد و این مطلبی است که حتی محققین غیر مسلمان نیز به آن تصریح دارند من باب نمونه کارلیل در کتاب الابطال خود می‌گوید:

«‌یک چیز را نباید فراموش کنیم و آن این که: محمد هیچ استادی نیاموخته است. صنعت خط تازه در میان عرب پیدا شده بود و به عقیده‌ای من حقیقت این است که محمد با خط و خواندن آشنا نبود جز زندگی صحرا چیزی نیاموخته بود»

دانشمند معروف ویل دورانت نیز گوید:

«ظاهراً هیچ کس در این فکر نبود که وی را نوشتن و خواندن آموزد در آن موقع نوشتن و خواندن به نظر عربان اهمیتی نداشت به همین جهت در قبیله قریش بیش از هفده تن خواندن و نوشتن نمی‌دانستند معلوم نیست که محمد شخصا چیزی نوشته باشد، معذلک معروف‌ترین و بلیغ‌ترین کتاب زبان عربی به زبان وی جاری شد و دقایق امور را بهتر از مردم تعلیم داده شناخت»

جان دیون پورت نیز در کتاب خود می‌نویسد:

«درباره تحصیل و آموزش آن طوری که در جهان معمول است همه معتقدند که محمد تحصیل نکرده است و جز آنچه در میان قبیله‌اش معمول رایج بوده چیزی را نیاموخته است»

از منظر عقل

اصولا قبل از بعثت رسول گرامی آن طوری که از کتب تاریخی استفاده می‌شود در بین مردم حجاز، هنر و صنعت خواندن و نوشتن رواج نداشت، عده‌ای محدود و انگشت‌شماری بودند که خواندن و نوشتن را



خرید و دانلود تحقیق در مورد امی بودن پیامبر


تحقیق در مورد امی بودن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 19 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نوع اثر :

سایر

عنوان :آیا پیامبر اسلام مى خواند و مى نوشت؟

صاحب اثر :

ناصر مکارم شیرازی

منبع :

پایگاه دفتر آیت العظمی مکارم شیرازی مدظله

سؤال

آقاى سیّد عبداللّطیف رییس انستیتوى مطالعات فرهنگى، در مقاله خود که درباره باسواد بودن پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نوشته است، با ذکر دلایلى معتقد شده که پیامبر اسلام، پیش

از بعثت مى خواند و مى نوشت و این که در میان مسلمانان معروف است که پیامبر اسلام فاقد سواد بوده ظلم بزرگى است که از ناحیه پیروان آن حضرت بر او وارد آمده است، آیا این

مطلب صحّت دارد؟

پاسخ

ما پیش از آن که ادلّه نویسنده نامبرده را بررسى کنیم نقطه بحث را از نظر مسلمانان معیّن کرده و منظور مسلمانان را از «امّى» بودن پیامبر توضیح مى دهیم تا هرگونه اشتباهى در این

زمینه رخ داده است برطرف گردد.

- ما معتقدیم که: پیامبر اسلام سرآمد جهان بشریّت از نظر علم و عمل بوده، کتاب آسمانى و قوانین و احکام او، مواعظ و نصایح و دستورالعمل هاى مختلف او، گواهى روشن بر علوم

سرشار و معارف دینى فوق العاده اوست.

- ما معتقدیم که: پیامبر اسلام به رموز جهان خلقت و اسرار آفرینش و قوانینى که در سراسر جهان هستى حکومت مى کند واقف بوده و این مطلب نه تنها مورد انکار احدى از مسلمانان

نیست، بلکه خودى و بیگانه در برابر آثار و سخنان و قرآن عظیم او سر تعظیم فرود مى آورند.

- ما معتقدیم که: آن پیشواى بزرگ، همه این کمالات را از طریق وحى گرفته و در مکتب نبوّت تمام این دروس و معارف را آموخته است، هرگز پیش معلّمى درس نخوانده و کسب دانش

نکرده است; زیرا نبوّت یک نبوغ فردى و اجتماعى نیست که دارنده آن بسان سایر نوابغ از طریق تعلیم و تعلّم این برترى را به دست آورد، بلکه یک موهبت الهى است که به افراد لایق و

شایسته عطا مى شود.

- مسلمانان با اعتراف به مراتب یاد شده مى گویند که: آن حضرت یک فرد امّى بوده و مقصود از امّى این است که درس نخوانده بود، نه این که فاقد سواد و دانش بوده است و تمام اشتباه

در این نقطه است، زیرا «درس نخوانده» به معناى بى علم و دانش بودن نیست همچنان که پیامبران بزرگ درس نخوانده اند ولى بزرگترین معلّمان در عالم بشریّت بوده اند. حضرت آدم

یک فرد درس نخوانده بود، ولى به تصریح قرآن مجید معلّم فرشتگان بود، چنان که در سوره بقره بطور تفصیل این مطلب در طىّ آیه هاى 28 تا 32 بیان شده است.

هرگاه مقصود از باسواد بودن پیامبر اطّلاع وسیع و علوم سرشار او حتى از طریق وحى باشد، این مطلب مورد تصدیق تمام مسلمانان است و اگر مقصود از باسواد بودن این است که

بسان دیگران در مکتب هاى معمولى درس خوانده و استاد دیده، صفحات پرافتخار زندگى آن حضرت و صریح آیات قرآن شدیداً آن را تکذیب مى کند.

- مسلمانان معتقدند که: آن حضرت پیش از بعثت نه کتابى را مى خواند و نه صفحه اى مى نوشت و این مطلب را خود قرآن



خرید و دانلود تحقیق در مورد امی بودن