واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره خلقت انسان از نظر قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

خلقت انسان از نظر قرآن

مقدمه :

انسان تنها موجودی است که از دو بعد مادی و غیر مادی شکل گرفته است این موجود یگانه چنان که قرآن کریم به آن اشاره می فرماید رشد خود را از خاک شروع کرده و مراحل مختلف تکامل را پشت سر گذاشته تا آن جا که روح خدایی در درون وی شکوفا شده و همراه وی وهمگام با هم به حرکت در آمده و با طی مراحل گوناگون صفات و ویژگی های همچون عقل ، عشق و عواطف انسانی را از خود به مرحله ی ظهور و شکوفایی رسانده است .

آنچه همیشه ذهن انسان را متوجه کرده و در طول تاریخ او را به تلاش و تفکر واداشته است معرفت نفس یا خودشناسی است انسان درپی شناختن خود گاه به راه درست و گاه به نادرست گام نهاده است .

قرآن کریم به منظور دستیابی به خودشناسی و رشد شخصیت و ارتقای نفس انسان به مدارج کمال انسانی ، مناسبترین و بهترین راهی را که بتواند زمینه ی خوشبختی دنیا و آخرت او را فراهم کند به وی نشان داده است در قرآن کریم آیات بسیاری وجود دارد که فطرت موجودی انسان و حالات گوناگون روان او را متذکر شده و علل انحراف و بیماری و همچنین راههای تهذیب و تربیت و معالجه ی روان انسان را به طور جامع نشان داده است ما می توانیم که کمک حقایقی که در قرآن درباره ی انسان و صفات و حالات گوناگون روانی او آمده است بخوبی شخصیت انسانی خویش را رشد دهیم و همچنین انگیزه های اصلی محرک رفتار انسان و عواملی را که در هماهنگ کردن شخصیت و تکامل و ایجاد بهداشت روانی انگیزه بسزایی دارند بشناسیم زیرا قرآن سخن آفریدگار انسان است و بدیهی است که آفریدگار به طبیعت و اسرار آفرینش مخلوق خود داناتر است (الا یعلم من خلق و هو اللطیف الخبیر ) آیا آن خدایی که خلق را آفرید عالم ( به اسرار آنها ) نیست و به حال آنکه به باطن ( و ظاهر همه ی ) امور عالم آگاه است سوره ی ملک آیه 14

انگیزه های رفتار در قرآن :

انگیزه ها نیروهای محرکی هستند که در موجود زنده خالقی از نشاط و فعالیت بر می انگیزند و رفتارش را آشکار می سازند و او را در سوی هدف یا هدف های مشخص راهنمایی می کنند . انگیزه ها وظایف ضروریت و مهمی برای موجود زنده انجام می دهند در واقع این انگیزه ها هستند که انسان را به برآمدن نیازهای اساسی و ضروری زندگی و آدمی آن وامی دارند و نیز او را به انجام بسیاری از کارهای مهم دیگر در هماهنگ کردن انسان با محیط زندگی مفید هستند بر می انگیزند روان شناسان جدید انگیزه ها را به دو بخش اصلی تقسیم می کنند و آنها عبارتند از :

انگیزه های فیزیولوژیک : این انگیزه ها ، در نیازهای فیزیولوژیک یک جسم و عوارضی که در بافت های بدن مانند کمبود مواد لازم برای بدن را به هم خوردن تعادل آن به وجود می آیند مربوط می شود این انگیزه ها رفتار فرد را در جهت اهدافی که نیازهای فیزیولوژیک بدنش را بر آورده کنند راهنمایی می کنند و یا نقص و کمبودی رتا که گاهی در بافت های بدن به وجود می آید جبران می کنند و آن را از توازن به حالت گذشته بر می گردانند .

انگیزه های روانی : این انگیزه ها به وسیله ی فراگیری در جریان رشد اجتماعی فرد قابل حصول هستند . و انگیزه هایی هستند که مستقیما در مورد انگیزه های فیزیولوژیک مانند گرسنگی و خستگی صادق است .

انفعال ها در قرآن :

مشیت حکیمانه ی خداوند چنین اقتضا می کند که یک سلسله حالتهای انفعالی در انسان و نیز حیوان قرار دهد این عواطف ( علاوه بر انگیزه ها ) در حفظ نسل و بقای نسل انسان و حیوان به آنها کمک می کنند مثلا ترس که حالتی انفعالی است باعث می شود از خطرهایی که تهدید مان می کند دوری کنیم و حالت انفعالی خشم ما را به دفاع از خود و مبارزه برای بقا وا می دارد و یا حالت انفعالی محبت ، اساس و پایه یی پیوند دو جنس نر و ماده ( در انسان و حیوان ) و جذب هر کدام به دیگری برای بقای نوع می باشد .

میان انگیزه ها ( عواطف فعال ) و عواطف انفعالی رابطه ی مستحکمی وجود دارد چون هر انگیزه ای معمولا همراه یک حالت انفعالی است مثلا هر گاه انگیزه ای در انسان به اوج خود برسد و برای مدتی از ارضای آن جلوگیری به عمل آید به انسان حالتی از تنش دست می دهد و این حالت معمولا با حالت وجدانی و انفعالی اندوه و گرفتگی همراه است اما ارضای انگیزه ی مزبور حالت شادی و خوشحالی به همراه دارد علاوه بر این عواطف انفعالی درست مانند انگیزه ها ، وظیفه ی جهت دادن به رفتار وارشاد را نیز انجام می دهند به عنوان مثال حالت انفعالی ترس انسان را به فرار و دورشدن از خطر وامی دارد و حالت انفعالی خشم شخصی را به دفاع از خود و گاهی حتی به تجاوز وادار می کند و یا حالت انفعالی محبت باعث نزدیکی انسان به محبوبش می شود و در قرآن کریم توصیف دقیقی درباره ی بسیاری از عواطف انفعالی مانند ترس و خشم ، محبت ، شادی ، نفرت ، غیرت ، حسد پشیمانی ، شرم و خواری که انسان آنها را احساس می کند آمده است .

غلبه بر انفعال ها :

قرآن به ما توصیه کردهاست که بر هر یک از انفعال های غم و شادی مسلط باشیم ما نباید نسبت به مصائب و حوادث غم انگیزی که در زندگی برای خود ما یا فرزندان یا متملکات و اموالمان پیش می آید بیش از اندازه اظهار اندوه کنیم همانطور که نباید در ابراز شادی آنچه از نیکی و خیری که به ما می رسد و یا موفقیت و برتری و شهرت و مقامی که به دست می آوریم زیاده روی کنیم زیرا چیزهایی از این قبیل تنها در علم خداوند متعال و در گروی خداست اوست ( ما احساب من مصیبه فی الارض و لا فی انفسکم الا فی کتاب من قبل ان نبراها ان ذالک علی الله یسیر لکیلا تاسوا علی ما فاتکم لا تفرحوا بما اتکم و الله لا یحب کل مختال فخور )

هر رنج و مصیبتی در زمین ( از قعطی ، آفت و فقر و ستم یا از نفس خویش چون ترس و غم و درد ) به شما رسد همه در کتاب ( لوح محفوظ ما ) پیش از آنکه که در دنیا ایجاد کنیم ثبت است و خلق آن بر خدا آسان است ( این را بدانید ) تا هرگز بر آن چه از دست شما رود دلتنگ نشوید و به آنچه به شما می رسد دلشاد نگردید و خدا دوستدار هیچ خودستایی نیست به طور کلی خداوند سبحان ما را به کنترل



خرید و دانلود تحقیق درباره خلقت انسان از نظر  قرآن


تحقیق در مورد شناخت روابط انسان ها 21 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 22 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

شناخت روابط انسان ها

روابط انسان با خودش

اولین ارتباط، ارتباط با خود و نخستین توجه هستی، توجه به خود(مانند یوگا برای شناخت از اجزای وجود خود) است. انواع روابط انسان با خود:

1.انسان با جسمش (جان) = توانایی

2.انسان با روحش (روان) = دانایی: روابط عمومی باید به این جنبه توجه داشته باشد. گاهی انسان ها حضور فیزیکی دارند اما حضور قلبی یا روحی ندارند.

3.انسان با نفسش (وجدان) = شکیبایی: در مورد مبارزه با نفس ترکیب "نفش کُشی" اشتباه است و باید ترکیب "نفس کِشی" را در این رابطه بکار برد. یعنی نفس را از سمت و سوی اماره به سوی لوامع بکِشیم.

4 .انسان با فئوادش (عنوان) = زیبایی: فواد به معنای دل است و با قلب تفاوت دارد. دل مرتبه چهارم و قلب مرتبه دوم  وجود انسان است. عرفان شرقی مبتنی بر دل است.

روابط انسان با خانواده

1.پدر و مادر (احسان): بعد از ایمان به خدا در مورد احسان به پدر و مادر پرسیده می شود. (سوره 4/ آیه 4) 2- خواهر و برادر( رحمت) 3- خویش و قوم (صله رحم) 4- دوستان و آشنایان (مودت)

روابط انسان با جامعه اش

1.اقتصادی (مادی) 2- فرهنگی(معنوی) 3-اجتماعی(اخلاقی)4- سیاسی(عرفانی): هنگامی توان اداره دیگران را خواهیم داشت که ارتباط قلبی باشد. پس سیاست به معنای واقعی و اصیل آن عرفانی است. سیاست و ولایت راستین مانند ولایت نخستین انسان کامل بدون اتصال به وحی؛ ولایت علی (ع).

روابط انسان و بشریت

1. سازمان شهری 2- سازمان کشوری 3- سازمان اداری 4- سازمان جهانی

روابط انسان و عوالم وجود

1. طبیعت (ناسوت) 2- فطرت (ملکوت) 3- طینت(جبروت) 4- حیرت(لاهوت)

شنیدن

ضعف در شنیدن در انسان بسیار است. این در حالی است که مولانا نیز سخن خود را با "بشنو" آغاز می کند.

بشنو از نی چون حکایت می کند        از جدایی ها شکایت می کند

اگر حرف زدن نقره است، گوش دادن طلاست و خدا بشارت می دهد به افرادی که همه حرف ها را می شنوند و بهترین را انتخاب می کنند. تا انسان خود را از درون اصلاح نکند نمی تواند دنیای خارج از خود را اصلاح کند. این عینا همان عملکردی است که روابط عمومی باید آن را مد نظر قرار دهد.پس از پایان سخنرانی پرفسور باهر به مناسب هفته دولت اجرای زنده آواز، دف و نی توسط علی راهبریان شوری دیگر به مجلس بخشید. در پایان نیز مراسم تقدیر از ابوالقاسم حکیمیان - جهت بازنشستگی در اداره محل خدمتش - توسط اعضای هیئت مدیره انجمن به عمل آمد.ارتباط دغدغه ذهنی بشر از سپیده دم تاریخ تاکنون:ارتباط برقرار کردن، از آغاز جهان هستی، بعنوان نیاز طبیعی انسان در تعامل با دیگران همواره مورد بحث بوده است، بسیار مباحث و گفته‌ها در این مورد آمده و بعد از این نیز خواهد آمد، در واقع برآیند تعاریف مختلف گویای آن است که هر کسی از دیدگاه خود به تعریف ارتباط و ویژگی‌ها و شرایط برقراری آن می‌پردازد،اما آنچه مسلم است بی‌تردید پیام همه این نوشته‌ها، دیدن، شنیدن، درک و پذیرش روح انسان از سوی طرفین است و آنگاه یک ارتباط انسانی برقرار شده است. در همة زمان‌ها، در همة فرهنگ‌ها و در همة ملیت‌ها، و با همه شرایط اجتماعی متفاوت در جای جای جهان هستی، ارتباط و چگونگی و چرایی برقراری آن همواره مورد بحث و مباحثه قرار گرفته است. و در شرایط اجتماعی متفاوت، قالب‌های برقراری ارتباط هم مختلف بوده است، اما هدف همة این ارتباطات همواره برقراری ارتباطی انسانی بوده است. هر چند در اینگونه ارتباطات، گاهاً اهدافی عینی هم مد نظر بوده است، حال هدف هر چه باشد، بهر صورت متعامل در پی برقراری ارتباط است، از آغاز آفرینش جهان هستی، ابزارها، مکانیسم‌های برقراری ارتباط، گاه کلامی یا غیر کلامی؛ گاه از طریق تصویری یا سنگ نبشته‌ای بر روی دیوار، در داخل غارها یا بر روی قالیچه و پارچه‌ای، و بعدها توسط پیک‌ها و قاصدها و سپس با توجه به پیشرفت بشر از طریق رسانه‌های نوشتاری، شنیداری و بعد دیداری صورت گرفته است. در حقیقت:

قالب‌های برقراری ارتباط امروزه و در جهان معاصر بسیار پیشرفته و مترقی می‌باشد بطوری که اگر کوچکترین مسئله‌ای در دورترین نقطه جهان هستی رخ دهد، با مطلع شدن انسان‌ها در کمتر از چند ثانیه در سایر نقاط هستی، بلافاصله با آن واقعه ارتباط برقرار شده است و انسان بگونه‌ای واکنش نشان می‌دهد، خوشحال بودن، ناراحت شدن، همدلی، خشمگین شدن و... و عکس‌العمل‌های مختلفی که بگونه‌ای نشان از دریافت پیام توسط گیرنده می‌باشد، صورت می‌گیرد. در جهان معاصر انسان بدون ارتباط، انسانی افسرده و مرده است. چرا که در پویایی ارتباط انسانی است که حالاتی مانند بالندگی، شادابی، تحول، تحرک،.... مسیر انسان را مشخص و شفاف می‌کند و باعث سرعت در رسیدن به اهداف می‌گردد. جامعه امروز و دنیای معاصر کنونی، جامعه‌ای است که حتی در خلوت انسان‌ها هم ارتباط صورت می‌گیرد ، آیا ارتباطی که امروز، از طریق اینترنت با دورترین نقطه جهان صورت می‌گیرد، قابل قیاس با چگونگی برقراری ارتباط صدها سال پیش و حتی دهها سال پیش می‌باشد؟ به طور قطع و یقین جواب نه می باشد، امروز پیشرفت وسایل ارتباط جمعی نوین و توسعه روزافزون فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و بویژه، اینترنت و ماهواره تاثیر شگرفی بر برقراری ارتباطات در زندگی مردم و نیز رفتار و مناسبات اجتماعی آنان گذارده است.پیامدهای فرهنگی و اجتماعی تکنولوژی جدید ارتباطی به مانند فکس، تلویزیون‌های ماهواره‌ای و اینترنت به نوعی برقراری ارتباطات انسانی را وارد«عصر دوم رسانه‌ها» کرده است که به کلی با«عصر اول رسانه‌ها» متفاوت می‌باشد.در عصر اول رسانه‌ها، در برقراری ارتباط، انسان‌های عاقل، خود بسنده، با ثبات و متمرکز پرورش می‌یافت و تولید کنندگان اندک برای مصرف کنندگان بسیار، پیام‌ها را تولید و ارسال می‌کردند. اما در عصر دوم رسانه‌ها، ارتباطات دیجیتالی، انسان‌های لایه لایه، متغیر و منفعل و مصرف کننده را پرورش می‌دهد و بواقع مهمترین پیامدهای فرهنگی رسانه‌های الکترونیک جدید، در برقراری ارتباطات، ظهور هویت فرا ملی نزد استفاده کنندگان آنها است.رشد و پیشرفت تکنولوژیکی ارتباطات هر چند نکات بسیار مثبتی را برای بشریت به ارمغان آورده است اما باید به این نکته نیز اشاره کرد که: «امروزه ممکن است هر جامعه‌ای با اطمینان اعلام کند که بر مشکلات تاریخی و معاصر ناشی از ارتباطات فایق آمده است، اما در دهه آینده یا نهایتاً قرن آینده متوجه خواهد شد که پیشرفت‌های تکنولوژیک، چه پیامدها، سردرگمی‌ها و مشکلات پیش‌بینی نشده‌ای برایش به ارمغان آورده است. « سین مک براید 1980»

چرایی و چگونگی برقراری ارتباط شما در دنیایی زندگی می‌کنید که به دنیای ارتباطات موسوم است، و.... هر یک از این کنش‌ها و فعالیت‌ها ی که شما ا نجا م می د هید یک ارتباط نامیده می‌شود. بنابه شرایط و مناسبات در هر یک از این برخوردها رفتار خاصی را پیشه می‌کنید. و بواقع کنش شما هدفمند است و در یک ارتباط عقلانی قرار می‌گیرید و انتخاب کنش تصادفی نیست، یعنی اینکه شما در عملتان و ارتباطتان هدفی را دنبال می‌کنید؟ حال این سئوال‌ها مطرح می‌شود که: چرا ارتباط برقرار می‌کنید؟ هدف ارتباط چیست؟ و در حقیقت برقراری اینگونه ارتباطات محتاج چه پیش زمینه‌های قبلی و اهداف پیشین است؟چرا ارتباط برقرار می‌کنید؟ ( قابل ذکر است که موارد ششگانه ز یر از کتاب “The Dynamics of Human Communication” نوشته Gaile. Myers & Michele T. Myers ترجمه شده است.) 1) ارتباط برقرار می‌کنید تا خود را بهتر بشناسید و خود را کشف کنید. ارتباط برقرار می‌کنید تا در یابید که در برخورد با دیگران چگونه باشید و در حقیقت مهمترین مرکز توجه در ارتباط، خود شما هستید و باید هم باشید و از این بودن نباید احساس شرمندگی کرد.2) ارتباط برقرار می‌کنید تا دیگران را بیشتر بشناسید و از شک و تردید دربارة اطرافیانتان بکاهید. اغلب کارهایی که دیگران صورت می‌دهند و یا در مورد آنها اظهار نظر می‌کنند شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد و مایل



خرید و دانلود تحقیق در مورد شناخت روابط انسان ها 21 ص


تحقیق در مورد جامعه مدنی و جامعه سیاسی 115 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 174

 

مقدمه : انسان اجتماعی

اول – جامعه مدنی

انسان با استعدادهای دوگانه تنهایی و معاشرت جویی خود ، ذهن فلاسفه را همواره به خود مشغول ساخته است . این دو استعداد اگر چه ظاهرا ضد یکدیگر به نظر می رسند ، در حقیقت با هم در ارتباط و متلازمند . بدین معنی که از یک طرف ، تنهایی انسان در استعداد فردی و خود مشغولی او است و از طرف دیگر میل به معاشرت در بین افراد مستقل زندگی جمعی را به وجود می آورد . این دو حالت که هر یک در جای خود اصالت دارد ، نه تنها یکدیگر را نفی نمی کنند ، بلکه دو قطب هستی بخش جامعه بشری به شمار می آیند .

با قبول ملازمه مذکور ، انسان اجتماعی مجموعا دربرگیرنده پدیده ای به نام جامعه می باشد . این جامعه ، یا برآیند معاشرت جویی طبیعی انسانها است که آن را جامعه طبیعی می نامند و یا انسانها به خاطر علایق و منافع مشترک و گوناگون اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی و حتی عقیدتی که دارند با به کار انداختن اندیشه و هنر خود آن را بنا می نهند که اصطلاحا " جامعه مدنی " نامیده می شود . این جامعه ممکن است همسان یا نقطه مقابل " جامعه سیاسی " نامیده شود .

دوم – جامعه مدنی در اندیشه های سیاسی

جامعه مدنی محور اصلی مطالعه اندیشمندان ژرف بین خصوصا فلاسفه سیاسی از گذشته های دور تاکنون بوده است که پیرامون نقش آن در انسجام جامعه سیاسی و در مقابل حکومت به تجزیه و تحلیل پرداخته اند . فلسفه سیاسی اندیشه خردمندانه ای است که درباره جامعه سیاسی و پدیده ها و گروههای متنوع اجتماعی مربوط به آن به کار می رود . غرض اصلی و عمده فلاسفه سیاسی شرح و وصف تحلیلی و ارزیابی جوامع سیاسی و آئین زندگانی سیاسی و شیوه زمامداری است . جدال فلاسفه در مورد ظهور جامعه و دولت و یا مساله قدرت و بحث در تنازع و تضاد و یا تلازم بین اصالت فرد و اصالت جمع مجموعا متکی به اهدافی است که سعادت بشریت در آن ملحوظ می شود . پدیداری جوامع و دولتها ، رابطه مستقیم یا با واسطه فرد و دولت ، حاکمیت و حکومت ، حقوق و قانون ، حقوق و آزادیهای فردی و گروهی و نقش مثبت و منفی مردم در امر زمامداری ، از موضوعات قابل توجه در جامعه سیاسی به شمار می رود که فلاسفه به تفاوت از آن سخن گفته اند .

الف – فلاسفه قدیم یونان و جامعه سیاسی

یونان قدیم گونه ای از زندگی شهری سامان یافته را نوع تکامل یافته زندگی شهری به نام " دولت – شهر " در نظر می گرفتند و آن را مایه زندگی خوب و شایسته می دانستند .

افلاطون و ارسطو این اشتراک را در نظر داشتند که چون انسان ذاتا حیوان اجتماعی است ، جامعه سامان یافته شهری یک نهاد شهری به حساب می آید .

به نظر افلاطون ، کشور و دولت برای این وجود دارد که در خدمت نیازهای انسان باشد . زیرا آدمیان از یکدیگر بی نیاز هستند و یار و یاور یکدیگرند . در مدینه مورد نظر افلاطون " خیر و مصلحت عموم " منظور اصلی است و بدین منظور وجود حکومت و قانون ضروری می باشد .

حکومت می تواند در اختیار یک تن ، تنی چند و یا عامه مردم باشد . در صورت رعایت قانون حکومت فردی بهترین نوع ، حکومت تنی چند در مرتبه دوم و حکومت عام بدترین نوع خواهد بود . برعکس اگر جامعه بی قانون باشد ، بدترین نوع ، حکومت فرد خود کامه و ستمگرا است ، در حالی که حکومت عامه کمترین بدی را داراست .

بدین ترتیب از نظر افلاطون ، دموکراسی از همه حکومتهای قانون مند بدتر و از همه حکومتهای بی قانون بهتر است .



خرید و دانلود تحقیق در مورد جامعه مدنی و جامعه سیاسی 115 ص


تحقیق در مورد نقش پیامبر در تمدن انسان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 30 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نقش پیامبر در تمدن انسان

تمدن چیزی جز تشکیل هیأت اجتماعیه با معتقدات و مقررات حکومتی و آداب مربوطه نیست.

 

اینک به بررسی نکاتی در مورد تمدن می پردازیم:

1- تمدن و اجتماع بشری از قدیمی ترین مراحل خود زاییده مذهب و تحت تأثیر شدید آن بوده است.

2- اداره هیأت اجتماعیه یا تمدن از یک طرف و مذهب از طرف دیگر پا به پای هم پیش رفته اند.

3- توسعه، تمدن و هیأت اجتماعیه ناگزیر احتیاج به معتقدات مذهبی مشترک و متکامل دارد.

4- در سایه اشتراک در عقیده و توحید در پرستش است که رفع دشمنی و ایجاد ائتلاف و اتحاد در طریق تأسیس دولتی که تمام افراد بشر بتواند در سایه آن زیست کند امکان پذیر می باشد.

5- با ظهور دین مسیح عاملی که میان ملتها دشمنی و جدایی انداخته و سد بزرگی که مانع تأسیس دولت واحد جهانی

 

امیر المؤمنین علی(علیه السلام) درباره پیامبران می فرماید:

«فبعث فیهم رسله لیستأدوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسی نعمته و یحتجوا علیهم بالتبلیغ و یثیرولهم دفائن العقول ویردهم الآیات المقدره.»1

«پس خداوند، پیامبران خود را بین مردمان برانگیخت تا پیمان خدا را از آنها بخواهند و نعمت فراموش شده حق را یادآوری کنند و از راه تبلیغ با آنان سخن گویند و خردهای پنهان شده را برانگیزند و به کار اندازند و شانه های قدرت را به آنان بنمایانند.»

 

پس وظیفه پیامبران برانگیختن خردها و روشنگری اندیشه هاست در پرتو پیوستگی عقول به مبدأ حکمت الهی و دریدن پرده های جهل و خرافه و گسستن زنجیرهای بردگی و همین است رمز اوج فکری انسان و چرخش مولد خرد آدمی که موجب بروز دانشها و ایجاد تمدنها و اخلاقیات و فرهنگهاست.

 

 

اساس دعوت محمد(صلی الله علیه واله):

پیامبر اسلام برای بنیانگذاری یک جامعه جاوید و امت واحد به عنوان بزرگترین و مقدس ترین معمار کاخ اجتماع به پی افکنی بنای برومند و استواری پرداخت که در سایه آن روشن ترین، اصیل ترین و جاوید ترین تمد نها به وجود آمد و بشر را از همه مزایای یک تمدن عالی انسانی که هرگز دستخوش توفان روزگار نخواهد گردید، برخوردار ساخت و اساس چنین دعوت جاوید را برچنین مبانی مقدس و عالی استوار کرد:

1. وحدت بشریت

عقیده وحدت بشریت یکی از کمکهای بی مانندی است که پیامبر اسلام در راه تمدن



خرید و دانلود تحقیق در مورد نقش پیامبر در تمدن انسان


تحقیق در مورد مسأله انسان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 51 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مسأله انسان، مسألة بی نهایت مهمی است. تمدن امروز مبنای مذهب خود را بر اومانیسم «گذاشته»، یعنی «اصالت انسان» و انسان پرستی. قضیه اینست که مذاهب گذشته و ادیان، شخصیت انسان را خرد کرده و انسان را وادار می کردند تا قربانی خدایان بشود. انسان را وادار می کردند که اراده اش را در برابر اردة خدا عاجز شمارد. او را وادار می کردند تا با نیایش و دعا و التماس از خدا چیزی طلب نماید. بهمین جهت اومانیسم، مذهبی است که از رنسانس به بعد، در برابر مذاهب خدائی، مذاهبی که بر غیب و ماوراء الطبیعه بنا شده، قرار دارد و هدفش اصالت دادن به انسان است، اینست استدلال اومانیسم. ریشه های اومانیسم در آتن می باشد ولیبه عنوان یک مذهب جهانی، زیر بنای تمدن امروز مغرب زمین قرار گرفته است، و تحقیقاً عکس العملی است در برابر مذهب اسکولاستیک و مذهب مسیحیت قرون وسطی. هدف من اینست که امشب تا آنجا که فرصت هست و قدرت دارم بدین موضوع رسیدگی کنم تا ببنم مثلاً مذهب ما، که مذهب اسلام است، دربارة انسان به عنوان چگونه پدیده ای اندیشیده؟ آیا انسان را به عنوان یک موجود عاجز که هدفش غایت و ایدآلش اینست که در برابر خدا عاجز باشد، دانسته، و آیا اسلام، انسانیت را به عنوان یک اصالت نمی گیرد؟ و ایا اعتقاد به اسلام لازمه اش عجز انسان است، و یا بر عکس، اعتقاد به اسلام و اعتقاد بع حقیقت اسلام، خود یک نوع اصالت بخشیدن به انسان است و ارزش قائل شدن به فضائل او؟ این، بحث امشب من است.

برای شناختن اینکه «اومانیسم» در مذاهب چیست، یا اینکه انسان را در مذاهب چگونه تلقی می کردند، تنها راه یا بهترین راه اینست که فلسلفة خلقت را در این مذاهب مورد مطالعه قرار دهیم. من ایجا فرصت ندارم که همة مذاهب شرق و غرب را از لحاظ فلسفة خلقت انسان بررسی نمایم. و ناچار منحصراً روی فلصفة خلقت انسان در اسلام و مذاهب قبل از اسلام که دنباله اش اسلام است، مثل مذهب موسی و عیسی و ابراهیم، مطالبی می گویم.

خلقت انسان در اسلام و یا کتب ابراهیم، که اسلام مکمل آن نهضت است، چگونه توجیه شده است و آنرا چگونه شناخته است؟ آیا می شود مقام انسان را از کیفیت خلقت انسان در قرآن، سخنان خداوند، و یا سخنان پیغمبر اسلام در این باره دریافت؟ همانطور که عرض کردم از بررسی کیفیت داستان خلقت آدم، که سمبل انسان است، در قرآن می توان فهمید که انسان در نظر خدا، نظر ادیان و در نظر دین ما چگونه موجودی است. مقدمة اینرا عرض کنم که زبان مذاهب، بالاخص زبان مذاهب سامی که ما اعتقاد به پیامبران آن داریم، زبان «سمبلیک» است.

زبان سمبلیک زبانی است که به رمز معانی را بیان می کند، این بهترین و عالی ترین زبانی است که امروز بشر بدان دسترسی پیدا کرده است و از زبان اخباری یعنی زبان روشن که مستقیماً معنی را ادا می کند ارزشی عمیق تر و جاویدتر دارد. زبان راسته یعنی زبانی که سمبل و رمز ندارد، زبانی است که ممکن است برای تعلیم ساده تر باشد ولی ماندنی نیست، چرا؟ برای اینکه به قول «عبدالرحمن بدوی» فیلسوف معروف معاصر: مکتب یا مذهبی که همة حقایق را و همة معانی مکتب خودش را بخواهد در کلمات راسته و یک بعدی و روشن ادا بکند، این مذهب ماندنی



خرید و دانلود تحقیق در مورد مسأله انسان