واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

مقاله درباره نگارگری ایرانی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

نگارگری ایرانی

نگارگری ایرانی که به اشتباه مینیاتور نیز خوانده می‌شود شامل آثاری از دوره‌های مختلف تاریخ اسلامی ایران است که بیشتر به صورت مصورسازی کتب ادبی(ورقه و گلشاه٬کلیله و دمنه٬سمک عیار و...)٬علمی و فنی(التریاق٬الادویه المفرده٬الاغانی و...)٬تاریخی(جامع التواریخ و...) و همچنین برخی کتب مذهبی همچون خاوران نامه می‌باشد.

 

مشخص‌ترین سابقه نگارگری کتب در ایران به کتاب معروف ارژنگ می‌رسد(برگی از نوشته‌های مانوی به خط سغدی)

فهرست مندرجات

۱ پیشینه

۲ مکاتب

۳ مکتب بغداد

۳.۱ پیشینه

۳.۲ فرم شناسی

۳.۳ کتب مکتب بغداد

۴ مکتب سلجوقی

۴.۱ فرم شناسی

۴.۲ کتب مکتب سلجوقی

۴.۳ سفال‌های منقوش مکتب سلجوقی

۵ مکتب تبریز ۱

۵.۱ فرم شناسی

۵.۲ کتب مکتب تبریز ۱

۶ مکتب شیراز(سده ۸)

۶.۱ کتب مکتب شیراز(سده ۸)

۷ مکتب جلایری

۷.۱ فرم شناسی

۷.۲ کتب مکتب جلایری

۸ مکتب شیراز(سده ۹)

۸.۱ فرم شناسی

۸.۲ کتب مکتب شیراز(سده ۹)

۹ مکتب هرات

۹.۱ فرم شناسی

۹.۲ کتب مکتب هرات

۱۰ کمال‌الدین بهزاد(هرات ۲)

۱۰.۱ فرم شناسی آثار بهزاد

۱۱ جستارهای وابسته

۱۲ منابع

پیشینه

اولین آثاری که بتوان نام نقاشی بر آنها نهاد در غار دوشه لرستان و با حدود هشت تا ده‌هزار سال قدمت به دست آمده٬و در دوره تاریخی آنچه را که بتوان نقاشی نامید در دیوارنگاری‌های اشکانی و ساسانی می‌توان دید٬با ورود اسلام به ایران این کشور تا مدت‌ها به دست امویان و عباسیان اداره شد و از آن پس با روی کار آمدن سلسله‌های ایرانی سامانیان٬غزنویان و آل بویه استقلال از دست رفته ایرانیان تا حدودی به آنها بازگشت.

از این پس زمینه برای احیای هنر و فرهنگ ایرانی به فراهم شد و هنر ایرانی در خدمت اسلام درآمد٬عمده آثار به دست‌آمده در این دوران شامل مصور سازی کتب و کمتر شامل نقاشی دیواری کاخ‌هاست.

همچنین عنوان می‌شود که مسلمین در حین ترجمه آثار یونانی و بیزانسی تصاویر این کتب را نیز کپی برداری کرده‌اند.

مکاتب

به منظور درک و توضیح بهتر تاثیر و تاثرات نگارگری ایرانی آن را در دوره‌های مختلف حکومتی سلسله‌های ایرانی و یا پایتخت‌های همین حکومت‌ها٬همچون مکتب سلجوقی٬عباسی٬شیراز یا برای مثال هرات دسته بندی می‌کنند.

نکته:باید توجه داشت که هم‌پوشانی‌ها در تاریخ‌هایی که در پس این بخش خواهد آمد٬با توجه به پراکندگی حکومت‌ها و پایتخت‌های ایشان در قلمروی فرهنگ و هنر ایرانی و نه قلمروی سیاسی آن قابل توجیه است.

مکتب بغداد

که آن را مکتب عباسی نیز نامیده‌اند را برخلاف مکاتب دیگر مکاتب نگارگری نمی‌توان مکتبی ایرانی نامید چراکه از یک سو زیر تاثیر هنر بیزانس و از سویی دیگر در استیلای هنر ایرانی(ساسانی) است٬از این روی این مکتب را مکتب بین المللی نیز گفته‌اند.

پیشینه

با روی کار آمدن عباسیان(۶۵۶-۱۳۳ه.ق)٬بغداد به عنوان اولین مرکز مصورسازی کتب در دنیای اسلام مطرح شد و با مصورسازی کتبی که بیشتر جنبه علمی و فنی و کمتر جنبه ادبی داشتند کار خود را پی گرفت.

 

 

نگاره دو دینار از کتاب مقامات حریری -عربی-بغداد-۱۲۳۷ میلاد

فرم شناسی

نگاره‌های این مکتب ساده و زیباست٬البسه از پرداخت قابل توجهی به خصوص در چین و شکن جامه‌ها برخوردار است و همچنین استفاده از نقوش اناری٬بال‌های فرشته گون و شیوه‌های باز‌نمایی حیوانات وام گرفته شده از هنر ساسانی است و در بیشینه این نگاره‌ها شاخه و برگی به نشانه طبیعت به چشم می‌خورد.



خرید و دانلود مقاله درباره نگارگری ایرانی


تحقیق درباره. مبانی فلسفه عرفان ایرانی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 64

 

مبانی فلسفه عرفان ایرانی

مبانی فلسفه عرفانی ایرانی – اسلامی بر چهار بخش مهم به شرح زیر تقسیم بندی شده است:‌

وحدت وجود کشف و شهود دانش معنوی مراحل تربیت معنوی

وحدت وجود

بدین معنی است که حقیقت را واحد و احدیت را اصل و منشا تمام مراتب وجود میدانستند و معتقد بودند که وجود حقیقی منحصر به حق است و دیگران پرتوی از نور و تراوش فیض اویند.

درالهیات معنی وحدت یگانگی حق است و خالق و مخلوق از هم جدا می باشند و فقط رابطه علت و معلولی دارند ولی صوفیان این عقیده را با این بیان که هیچ چیز جز خدا حقیقت ندارد تعدیل کردند و تعلیم دادند که خالق و مخلوق یکی هستند و حقیقت خالق است و مخلوق سایه و پرتوی از حق می باشند اوست که موجود حقیقی و مطلق و منبع وجود است (شرح پیشوایان و پیروان وحدت وجود در این تالیف آمده است) آب نابسته بیرنگ و بی صورت است و چون بسته شد گاه صورت یخ گیرد و گاه کسوت برف و ژاله در پوشد ، نظر کن که یخ و برف و ژاله همان آب بسیط بی رنگ است یا نه؟ و چون بگذارد همان آب خواهی نامید یا چیزی دیگر؟ پس هر که شناخته است و چشم حقیقت بین دارد جمیع مراتب و کیفیات را آب میداند و آنکه نادان است در بند لباس و کیفیت و غیر بینی در می ماند، فرق عارف و جاهل همین است.

عارف می گوید که تمام ذرات موجود مظهر حقیقتند و علم به هر یک از آنها نیز در حقیقت علم به یکی از مظاهر حق است بنابراین در کلیه علوم جلوه مقصود و جمال محبوب هوید است و در همه چیز میتوان حقیقت را جستجو کرد و دقت عقلی در هر علمی آدمی را به سوی حقیقت می کشاند.

کشف و شهود

صوفیان معتقد بودند که قلب و نفس انسانی در ذات مستعد پذیرش و تجلی حقایق اشیا است و فقط حجابهایی میان نفس و حقایق حایل می باشد و هنگامی که این حجابها بر داشته گردد حقایق اشیا در قلب جلوه کامل خواهد نمود.

و نیز معتقد بودند که مثل نفس به حقایق و معقولات مانند مثل آئینه به متلونات است پس همچنانکه متلون صورت می باشد و مثال آن صورت در آئینه منطبع می گردد همچنین برای هر معلومی حقیقتی است و برای آن حقیقت صورتی است منطبع در آئینه نفس و قلب که در آن واضح و روشن می گردد. همانطور که آئینه موجودی است مستقل به همان گونه صور اشخاص هم موجودات مستقل هستند و مثال صور در آئینه نیز موجودی دیگر است.

همچنین در کشف حقایق سه چیز دخالت دارد اول قلب و نفس انسانی دوم حقایق سوم نقش حقایق و حضور آنها در نفس.

پس عالم کسی است که مثال حقایق واشیا در نفس او وارد گردد و معلوم عبارتست از حقایق اشیا و علم عبارت از حصول مثال حقایق در آئینه نفس می باشد بدیهی است همانطور که مانع کشف صور آئینه دوم داشتن کدورت و تیرگی سوم محاذی نبودن صورت با آیئنه چهارم وجود پرده یی بین صورت و آئینه پنجم دانان نبودن به سمت مطلوب که لازم است آئینه به محاذات آن قرار گیرد.

به همانگونه نیز قلب و نفس آدمی مانند آئینه ییست که برای جلوه حقایق در آن بایستی پنج مانع زیر وجود نداشته باشد:‌

1 – نقصان ذات و جوهر 2 – تیرگی قلب از معاصی و پلیدی ها 3 – محاذی نبودن قلب با حقیقت مطلوب 4 – وجود حجاب میان قلب و حقایق 5 – نداشتن راه علم و جاهل بودن به جهت مطلوب

بطور کلی صوفیان می گفتند که قلب و ادارک حقایق حائل می گردد همان پنج حجاب است که نوشته شد و از این نظر درتصوف ایرانی اسلامی تعلیم داده شده است که سالک راه حقیقت باید به تصفیه باطن بکوشد و از معاصی و پلیدیها که موجب تیرگی قلب می گردد. دوری گزیند و به کلی قطع علایق دنیوی کند و در صفا و جلا قلب خویش همت گمارد و نیز طالب درک حقیقت گردد و قلب خود را به محاذات حقیقت مطلوب قرار دهد وبرای برطرف ساختن حجابهای میان قلب و حقایق شهوات خود را مقهور نماید و پس از آن خلوت اختیار کند و جمع همت کند و با تمام قلب روی به خدای تعالی آورد و کوشش کند که جز خداوند متعال موجود دیگری در قلبش راه نیابد.

و در هنگام نشستن در خلوت مرتبا با تمام قلب ذکر پروردگار گوید تا زمانی که صورت لفظ و حیات کلا در ذهنش محو شود و پس از آن منتظر افاضه حقایق از جانب حق گردد و هنگامی که همتش صاف و ارداه اش درست و مواظبتش کامل شود دیگر مجذوب شهوات نخواهد گردید و تعلقات دنیوی او را از درک حقایق منصرف نخواهد نمود.

و در این هنگام قلبش نورانی و سینه اش گسترده و سرملکوت برای او آشکار می گردد و تیرگیها از دلش زدوده می شود و حجابهای میان قلب و حقایق از میان میرود و لوامع حق ابتدا مانند برقی بر او عبور کرده و سپس اندک اندک ثابت می گردد و حقایق امور الهی در نفس وئ قلبش نقش می بندد.

بنابراین صوفی درمورد درک حقایق ازلی راه کشف و شهود می پیماید و هیچگاه گرد استدلال نمی گردد.

پای استدلالیان چوبین بود پای چوبین سخت بی تمکین بود

دانش معنوی (مینوی)‌

به عقیده صوفیان ایرانی دانش معنوی در تصوف بر سه گونه است:‌

1 – علم الیقین 2 – عین الیقین 3 – حق الیقین



خرید و دانلود تحقیق درباره. مبانی فلسفه عرفان ایرانی


تحقیق درباره نقوش سنتی ایرانی 36 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 44

 

گفته می شود . مثلاً زمینه فرش اردبیل (شیخ صفی) که محل بافت و طراحی آن مورد تردید است ، سرمه ای است .

بنابراین با این که نام یک استاد کاشانی بر روی آن است ، در طراحی آن برخی از مبانی طراحی آذربایجان به کار گرفته شده است. در برخی از فرشهای ایرانی ، مثل بختیاری ، گاه طراحی بر زمینة سرمه ای طوری است که شب پر ستاره ای را یاد آوری می کند. ظاهراً زمینة سرمه ای سنت شمال و مغرب ایران بوده است و کم کم به قسمتهای دیگر ایران هم برده شده است .

نقشها و تزیین های خاص روی سفالها و پیکره های باستان

در زندگی روزانه ی افراد مبتکر ، دقایق و مواقعی هست که به ایجاد طرح و شکل دست می برند و با نوک قلم، شکلهای آشنا و مکرر به وجود می آورند و از این راه به شکلهای تازه راه می یابند . زیرا از راه تکرارها و خطوط هرز کشیدن یا خطوط موازی و متقاطع به وجود آوردن ، میان آنها را نقطه گذاری کردن ، نقطه ها را پهلوی هم یا دور از هم قرار دادن ، شکلهای تازه به وجود می آید.

بشر اولیه از آنگاه که چشم به طبیعت دوخت و به اطراف خود نظر انداخت چیزهای زیادی برای طرح کردن اندوخت . خاطرات زیادی داشت که آنها را می بایست باز نویسی یا شکل سازی کند و بمانند زینت گری از هر خط راست یا کج الهام بگیرد و آنها را برای خوش آیندی چشم در جایی مناسب کار بگذارد و به نحوی مطبوع ، ترکیب بندی کند.

شاید مناسب ترین وسیله زینت گری پس از آرایش هیکل و سر و صورت ، کوزه های گلی و سفالی باشند ( در واقع همان وسیله ای که نوک چوبها یا سنگهای تیز می توانسته رویه نرم آنها را آسانتر بکاوند و احیاناً می شده است خطوط اشتباهی و بد راه و نامناسب را به اصلاح آورند.)

خطوط راست و کج یا موازی و متقاطع کشیدن ، هاشور زنی و نقطه گذار ی کردن شاید ابتدایی ترین شکل زینت گری بوده باشد. زیرا هم ساده ترین شکلها را داشته و هم مناسبترین نمونه مکرر سازی و به دست آوردن مهارت در این راه بوده است.

چه بسا سفالها ، که بدست آمده و برروی آنها ابتدایی ترین نقوش بشر ماقبل تاریخ این فلات ، خودنمایی می کند و به خوبی می توان دریافت که کدام شکل ، ماهرانه یا ناشیانه انجام شده ، یا کدام طرح از روی شتاب یا حوصله به وجود آمده است .

شاید نوع طراحی شکل (2) که به خاطر دشواری مستقیم کشیدن خطوط و همچنین شکل (3) که طراحی آن از حیث دشواری دست کمی از نقش دوم ندارد حاکی جرأتی باشد که کوزه گر طراح به اتکاء تمرین فراوان در انواع طرح ، از ارائه چنین ترکیبی باک نداشته است و با پرکردن خانه ها یا راههای پهن که نقش چشمگیر به وجود می آورده عیب طرحها پوشیده می مانده است.

طرح (4) که شانه ای شکل است و طرحهای (5و6) که اکثراً به هم شباهت دارند و شکلهای (7و8و9 ) که از هر حیث یاد آور یکدیگرند و شکل (10) که با خطوط متقاطع نازک و خطوط افقی پهن زینت شده است آنچنان حساب شده و منظم اند که مانند شکلهای (11و12) و یا شکلهای (13و 14) دارای ریتم نرم و ظریف می باشند و در عین یک نواختی شکل ، چون زمزمة ساییده دوران ها و مردمی است که آوای گمشده آنان گویی چون خود طرحها از میان فضای هزارها سال به گوش ما می رسد .

« متأسفانه تصویری از شکلهای 7 به بعد در دست نبود و تنها صرف آشنایی با طرحها از آنها نام بردیم.»

یافته های ما قبل تاریخی مردم فلات ، مقداری کوزه های منقوش به دست داده اند که اغلب آنها دارای نقش های حساب شده می باشند. ولی تعدادی از آنها نیز هستندکه به صورت به اصطلاح بازاری و بدون حساب و فقط به منظور پرکردن جاخالیهای ظروف سفالی روی آنها نقش بندی و طراحی شده است و نمی توان از آنها انتظار یک ترکیب مناسب را داشت و بعلاوه وضعیت شکل کوزه ها نیز ایجاب می کرده یا که طراح کوزه لازم می دیدیده که جاخالیها را به نحوی پرکند .

این ترکیب ها تا چه اندازه امروز مطبوع خاطر ماست و با حسابگریهای فنی ما جور در می آید امری است که شاید در اصل نباید با سلیقه و حسابگریهای خودمان آنها را مقایسه کنیم ، بلکه باید به همین کفایت کنیم که آنها سعی داشته اند طرحهایی به منظور زینت روی سفالها و ظروف خود به وجود آورند و خود از آنها لذت ببرند. این کارشان آنچنان ماهرانه انجام شده که نه تنها مورد پسند زمان خود بوده (و تکرارها این نظر را تایید می کنند) بلکه امروزه نیز ما از کاری که آنها کرده اند لذت می بریم و الهام می گیرم.

در این کتاب سعی بر این است که بدانیم تنوع شکلی که آنها به وجود آورده اند تا چه حد است و بعلاوه تا چه اندازه توانسته اند با الهام گیری از شکلهای طبیعی اطراف خود ، ترکیبهای تازه به وجود آورند.

از بشر دوران غار فلات ایران ، زمینه ی در خور نداریم. ولی آنچه از حفاریهای ما قبل تاریخی ارائه داده اند و نقوشی را در بر دارند باید یقین کنیم که طرحهای به دست آمده حاصل شاید هزارها سال تمرین از دوره غارنشینی



خرید و دانلود  تحقیق درباره نقوش سنتی ایرانی  36 ص


تحقیق درباره خانه های قدیمی ایرانی 16 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

خانه های قدیمی ایرانی

انگورستان ملک

 

خانه قزوینی‌ها

خانه قدسی

 

خانه حقیقی

خانه حاج‌ رسولیها

 

 

مقدمه

مسکن به عنوان محل سکونت و آسایش، یکی از نیازهای اولیه بشری و از نخستین مسائلی است که انسانها همیشه به دنبال یافتن پاسخی مناسب و منطقی برای آن بوده اند. بنابراین هنگامی که به معماری گذشته ایران می پردازیم مسکن نیز جائی در بحث هایمان خواهد داشت. اما به دلائل مختلف از جمله عدم استحکام خانه ها در قدیم و عدم توجه به حفظ و نگاهداری آن خانه ها در ادوار قبل از صفویان در اصفهان باقی نمانده اند.

در دوران صفویه معماری نیز همچون دیگر هنرها مورد توجه قرار گرفت و در کنار کاخها و پلها و بازارها و مساجد، خانه های باشکوه ساخته شد و اصفهان به شهر پنجره های رنگین در جهان مشهور شد اما با اضمحلال صفویان و انتقال پایتخت و افول شهر اصفهان شور و شوق عصر صفویه که بسیاری آن را دوران طلائی معماری و سایر هنرها نامیده اند. به شدت نقصان گرفت و مهاجرتها و عدم امنیت ناشی از انتقال قدرت بین سلسله ها باعث شدند زمینه های تخریب خانه های باشکوه و مجلل فراهم گردد. بطوری که امروز در شهر اصفهان خانه هائی که متعلق به دوران صفویه باشد بسیار کم هستند و این مطلب علاوه بر مسائلی که مورد اشاره قرار گرفتند ناشی از تحولاتی است که در قرن نوزدهم زمان حکومت قاجارها در جهان به وقوع پیوست و مواردی همچون افزایش جمعیت، گسترش تجارت خارجی، تورم قیمت ها و تماس فزاینده با کشورهای اروپایی بر ساختار قدرت داخلی، ارزش ها و اندیشه ها تاثیر نهادند و شهر اصفهان که خسارتهای بیشماری را متحمل شده بود از حکومت ظل السلطان به بعد دچار تغییراتی شد که در کالبد شهر به خوبی احساس می شود.

در بررسی هائی که متخصصین و پژوهشگران در باره واحدهای مسکونی اصفهان به عمل آورده اند این نکته مشخص می شود، که در هر دوره ای تدریجاً نوعی از معماری و نوسازی جدید انجام می گرفته که بیشتر تحت تاثیر عوامل فرهنگی و اقتصادی بوده است.

امروز شهر اصفهان در نوسازی ها و ساخت و سازهای برق آسا بسیاری از خانه ها و منازل مسکونی باشکوه خود را از دست داده، بطوری که بناهای ناهمگونی که به سرعت قد کشیده و بر افق نیلگون اصفهان اثر گذاشته اند، رنگین کمانهای شیشه ای خانه های قدیم شهر را از جلوه واقعی عاری کرده اند، خوشبختانه در سالهای پس از پیروزی انقلاب سازمان های ذیربط همچون سازمان میراث فرهنگی و سازمان مسکن و شهرسازی و سایر نهادها احیاء این میراث ها را در برنامه کار خود را قرار دادند و با استفاده از استادکاران متخصص بعضی از آنها را بازسازی و مرمت کرده و با اعطاء کاربری های مناسب از زوال آنها جلوگیری کردند، بطوری که چند خانه جالب از دوران صفویه و قاجاریه احیاء شده اند.

بهرحال قبل از آن که به معرفی چند خانه بپردازیم برخی ویژگی های اختصاصی خانه های قدیمی اصفهان را ذکر کرده و تاکید می کنیم که این ویژگی ها در بیشتر شهرها یکسان بوده و تنها در برخی استانها به دلائل آب و هوا و عوامل جوی تفاوتهائی در نحوه ساخت آنها می بینیم.

ویژگی های خانه‌های قدیمی

از جمله خصوصیات خانه های قدیمی در اصفهان و بیشتر شهرها مساحت زیاد آن است. سبک معماری آنها نیز به این صورت است که از دو قسمت اندرونی و بیرونی بوده است. این خانه ها از قسمت های ذیل تشکیل می شده اند:

1- سردر ورودی 2- در ورودی 3- هشتی ورودی 4- راهروی ورودی 5- ایوان ها 6- حیاط و اتاقهای اطراف آن 7- حوض 8- زیرزمین 9- سرویس ها

سر در ورودی :‌ سر در ورودی معمولاّ طوری ساخته می شد که در زمستانها مانع از ریزش برف و باران بود و در تابستانها نیز مانعی برای تابش مستقیم آفتاب به شمار می رفت. در بالای سردر آیاتی از قرآن کریم یا عبارات مذهبی نوشته می شد تا هنگام ورود و خروج از زیر آیات قرآنی یا روایات و عبارات دینی عبور کنند.

در ورودی : خانه های قدیمی اصفهان معمولاّ دارای دو لنگه در چوبی بودند و کوبه های چکشی و حلقوی برای مراجعین مرد و زن در لنگه درها تعبیه می شدند.

هشتی : پس از ورودی به فضای هشتی می رسیم. این فضا معمولاّ 8 ضلعی است و عموماّ سکوهائی برای نشستن در آن طراحی شده است. هشتی برای انشعاب قسمت های مختلف خانه و گاه برای دسترسی به چند خانه ساخته می شد.

دالان (راهرو) : دالان راهروی باریکی بود که با پیچ و خم وارد شونده را از هشتی به حیاط خانه هدایت می کرد. پیچ و خم دالان برای رعایت حریم خصوصی خانه بود تا عابر نتواند سریعاً فعالیت های جاری در حیاط را متوجه بشود.

حیاط : حیاط در خانه های قدیمی مرکز و قلب ساختمان بود. در تمام خانه های سنتی حیاط مرکزی وجود داشت. البته این امکان وجود داشت که حیاط از نظر هندسی مرکز خانه نباشد اما از نظر زندگی و انجام فعالیت ها و ایجاد ارتباط بین قسمت های مختلف خانه، تعبیه دید و سایر مسائل مرکز خانه محسوب می شد.



خرید و دانلود  تحقیق درباره خانه های قدیمی ایرانی 16 ص


تحقیق: ایرانى ها داستان هم نمى خوانند

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

ایرانى ها داستان هم نمى خوانند!!!

 

گرچه این روز ها در آشفته بازار ورق هاى به هم چسبیده استقبال نیم بندى از ادبیات عامه پسند که همچون کور سویى در صنعت نشر کشور است، صورت مى گیرد اما این ادبیات به عنوان یک ژانر ادبى در دنیا شناخته شده است و نویسندگان آن تیراژ هاى مخصوص را در بازار کتاب به خود اختصاص مى دهند و به نویسندگان Bet seller معروف شده اند. گرچه محکومیت دست اندرکاران اینگونه ادبیات از ناشر و نویسنده تا خواننده آن به طورى که هر یک سهم بسزایى در ترویج این ضد فرهنگ دارند در ایران به دار نقد کشیده مى شود اما در جهان امروز و خارج از مرز هاى ما ادبیات عامه پسند نه تنها صفت نا شایستى محسوب نمى شود بلکه به دلیل تعدد مخاطبان خود، یکى از جدى ترین مباحثى است که ناشر و نویسنده به موفقیت در آن مى بالند. نگاهى گذرا به آمار نسبى در استقبال چنین کتاب هایى نشان مى دهد که همواره اولین و بیشترین ها در هر کتابفروشى واقعى و حتى مجازى، مختص آنان است و از این بابت محابایى نیست و کسى آن را نفى نمى کند. • هر ۲۰ ایرانى یک کتاب در سال مى خرد منابع مختلف معتقدند میزان مطالعه در بین ایرانیان کم است حتى آمار ها از یک دقیقه مطالعه براى هر ایرانى در سال خبر مى دهند. شاید آمار ها، کل کتاب هاى چاپ شده در سال را به فرض فروش تقسیم بر کل جمعیت باسواد کشور مى کنند و سپس بررسى مى کنند که این کتاب ها اگر توسط این افراد خوانده شود چه زمانى را مى گیرد. اما واقعیت این است که نیمى از کتاب هاى چاپ شده در سال به فروش نمى رسد، بسیارى از آنها توسط کتابخانه ها خریدارى مى شود ولى هرگز به امانت نمى روند. به هر حال مصرف ادبى در ایران کم است و این حقیقت را مى توان با کنکاشى در بین اعضاى خانواده و اجتماع دریافت. در دهه گذشته روزنامه خوانى در بین ایرانیان تقریباً به صورت عادت درآمده ولى هنوز خرید و مطالعه کتاب به عنوان مصرف روزانه و ماهانه خود را در سبد فرهنگى خانواده جاى نداده است. در حوزه کتاب هاى داستانى و ادبیات با منشاء ایرانى وضعیت بدتر است. تیراژ کتاب هاى شعر بسیار پائین است و به سختى فروش مى رود. در حوزه ادبیات داستانى تمایل به ادبیات غربى که به فارسى ترجمه مى شود چشمگیر است و در ادبیات فارسى عامه پسند تنها چند نفر آثارشان مورد استقبال قرار گرفته است. امید على احمدى رئیس پژوهشکده فرهنگ، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و پژوهشگر مصرف ادبیات داستانى ایرانیان در بین سال هاى ۱۳۸۲ _ ۱۳۷۰ درخصوص میزان مصرف ادبى مى گوید: منظور از میزان مصرف ادبى به عنوان یک متغیر کلان (نه فردى یا خرد) میزان مشارکت جامعه در شبکه مبادله ادبى از طریق خرید آثار منتشر شده است. در این معنا شاخص آن کل تیراژ آثار ادبى است. وى ادامه مى دهد: در خلال سال هاى ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۲ مجموعاً سه هزار و ۳۳۴ عنوان کتاب داستانى توسط مولفین ایرانى نوشته و منتشر شده است که مجموع شمارگان کل عناوین منتشر شده بیست میلیون و ۱۳۷ هزار و ۷۵۰ نسخه بوده است که مى توان گفت هر ساله مجموعاً یک میلیون و ۵۴۹ هزار و ۵۷ نسخه کتاب داستانى منتشر شده است. وى ادامه مى دهد: اگر جمعیت باسواد بالاى ۱۵ سال ایران سه میلیون نفر باشد از هر ۲۰ ایرانى بالاى ۱۵ سال باسواد یک نفر یک کتاب در سال خریدارى کرده است. اگر هر کتاب ۴ بار خوانده شود، هر پنج ایرانى یک کتاب در سال خریدارى کرده است. بنابراین مى توان گفت در هر هزار و ۸۲۵ روز هر نفر ایرانى یک کتاب ادبى مصرف کرده است. احمدى از انجمن هاى ادبى، خانواده، مدرسه، منتقدان، ناشران، دوستان، دولت و طبقه اجتماعى و گروه منزلتى به عنوان گروه هاى موثر در مصرف و انتخاب ژانر ادبى نام برد. • نویسندگان زن ۱۰ برابر شده اند امیدعلى احمدى در بخشى از پژوهش خود به مشخصات صورى کلیه آثار ادبیات داستانى ایران طى سال هاى ۱۳۸۲-۱۳۷۰ پرداخته است. وى در این تحقیق آورده است:از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۲ مجموعاً سه هزار و ۳۳۴ عنوان کتاب داستانى منتشر شده است که این روند تولید افزایشى بوده، به نحوى که از ۱۳۶ عنوان در سال ۱۳۷۰ به ۵۱۸ عنوان در سال ۱۳۸۲ رسیده است (۸/۳ برابر با رشد ۳ درصد سالیانه). در این سال ها رشد ژانرهاى داستانى کوتاه و رمان تقریباً آهنگ یکسانى داشته است. ۶/۳۶ درصد نویسندگان زن و ۲۴/۶۳ درصد نویسندگان مرد بوده اند، طى این سال ها نویسندگان زن ۱۰ برابر شده اند. این افزایش بعد از سال ۱۳۷۶ شکل شتاب آلودى یافته است، حال اینکه نویسندگان مرد تنها ۵/۲ برابر شده اند. این آمار مى افزاید: تنها ۲/۱۴ درصد کتاب ها در شهرستان ها منتشر شده اند. با این حال انتشار کتاب در شهرستان ها هم از سال ۱۳۷۶ رشد شتاب دارى داشته است.۷/۸۹ درصد از کتاب ها قطع رقعى داشته اند، میانگین قیمت کل کتاب ها در چاپ اول هشت هزار و ۹۸۴ هزار ریال بوده است.همچنین میانگین تیراژ کل کتاب هاى مورد بررسى (۳۳۳۴ عنوان) شش هزار و ۴۱ نسخه بوده است. ۳/۹۷ درصد از کتاب هاى پرتیراژ در تهران چاپ شده اند. بیشتر نویسندگان کتاب هاى پرتیراژ مرد بوده اند. اما هفت عنوان اول پرفروش ترین آثار متعلق به زنان بوده است.در این تحقیق آمده است زنان بیشتر به نوشتن رمان تمایل داشته اند تا داستان کوتاه (۷/۷۲ درصد در مقابل ۳/۲۷ درصد). همچنین تمایل مردان به رمان و داستان کوتاه تقریباً برابر بوده است (۴/۵۵ درصد در مقابل ۶/۴۴ درصد). • ادبیات همه پسند احمدى معتقد است ادبیات عامه پسند گرچه به فروش مى رسد ولى نتیجه مهمى در پى ندارد و کارکردهاى ادبیات را در جامعه ایفا نمى کند. در این ادبیات نگرش نویسنده، نگرشى است که در آن مخاطب و علایق مخاطب اصالت پیدا مى کند و نویسنده خود را تا حد سلیقه مخاطبان تنزل مى دهد. هدف از نوشتن این کتاب ها وقت گذرانى و سرگرمى است و به نوعى تجربه کردن واقعیت هاى روزمره است. استفاده از ادبیات عامه پسند همچون استفاده از موسیقى بدون دقت به محتوا و توجه به تلویزیون بدون نگاه نقادانه است.وى در تحلیل محتواى ۱۰۰ رمان عامه پسند که از پرتیراژترین آثار ادبیات داستانى ایران در بین سال هاى ۱۳۸۲-۱۳۷۰ است آورده است، ویژگى هاى اساسى این داستان ها در محتوا، صورت شکل، مخاطب (خواننده) و مخاطب (نویسنده) است.احمدى در تحلیل محتواى این رمان ها مى گوید، موضوع داستان هاى عامه پسند، بیشتر در خصوص وصال جنسى، روابط عاطفى، جلب ترحم، پلیسى، جاسوسى، جادویى، وهم انگیز و ترسناک، عرفانى، رازآمیز، علمى _ تخیلى، شهرت و قهرمان گرایى است. این داستان ها هیچ خلاقیتى ندارند و به دنبال پیدا کردن و اکتشاف امید تازه در جهان نیستند. تحلیل چرایى ندارند و صرفاً توالى حوادث هستند، وجه اعتراض این داستان ها بیشتر به بزرگترها، پدر و مادرها، روابط غیر عاطفى آدم ها و عصیانگرى و ساختار شکنى است و همه آنها به پایان خوش مى رسند. این پژوهشگر درخصوص صورت شکل این صد عنوان کتاب عامه پسند مى گوید: عنوان این کتاب ها بیشتر به واژه هاى تحریک کننده عشقى، اروتیک، استفاده از اسم زنان و موقعیت هاى رازآمیز مى انجامد، صفت قهرمانان آن یا خوب است یا بد، سیاه یا سفید. مرموز بودن و معمایى بودن نیز از دیگر صفات شخصیت داستان است، این داستان ها به توصیف روشن و بدون ابهام از مکان، توصیف هاى متفاوت در فضاسازى و منظم و پررنگ مى پردازند و با روش ایجاد امکان همزاد یا همذات پندارى در برش هاى بلند زمانى با توجه به حوادث روز و به روایت اول شخص در حجم بالایى کتاب منتشر مى کنند.رئیس پژوهشکده فرهنگ، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات درخصوص مخاطب (خواننده) معتقد است؛ تعداد خواننده این داستان ها بسیار زیاد است، حتى در خارج از کشور و تا چند میلیون نفر یک کتاب را مى خوانند؛ داستان هاى با ذوق عامه مردم که بالاترین تیراژها را به خود اختصاص داده اند و حتى قشر اجتماعى فقیر، متوسط پایین و متوسط را نیز مخاطب کرده اند، جغرافیاى این داستان ها بیشتر در شهرهاى کوچک داراى دانشگاه و پادگان است و زنان، نوجوانان، دانش آموزان و دانشجویان را مورد تاثیر قرار مى دهند.احمدى همچنین درخصوص مخاطب (نویسنده) کتاب داستان هاى عامه پسند مى گوید: زنان بیشترین مخاطبان این داستان ها هستند و ادبیات این کتاب ها با ذوق عامه مردم هماهنگى دارد. این پژوهشگر همچنین به نوع کارکرد داستان هاى عامه پسند مى پردازد و ادامه مى دهد: داستان هایى با ادبیات عامه پسند داراى کارکردهاى مثبت و منفى هستند و نمى توان آنها را کاملاً نفى کرد. وى با اشاره به کارکرد مثبت این ادبیات مى گوید: به گردش درآوردن چرخه ادبیات سرگرم کننده و چرخه اقتصادى چه براى نویسنده و چه براى ناشر و نیز آموزش جنسى و مناسبات عاطفى در جامعه اى که هیچ زبانى براى آموزش آن وجود ندارد همچنین این پاسخ به من سنتى در ضمیر انسان مدرن و نیز تناسب با فهم عامه و نزدیک تر بودن به ذهن از مزایاى این ادبیات است. همچنین از این ادبیات مى توان به عنوان نخستین گام آشنایى و لذت از خواندن نام برد چرا که مى تواند در فرد براى مطالعه ادبى ایجاد عادت کند. ادبیات عامه پسند بازگویى آلام و دردها است. آنچه خواننده مى خواهد، نوشته مى شود نه آنچه باید بداند و مى توان از آن به عنوان رسانه مطلوب و غیرمضر نام برد و نیز به عنوان جایگزین رسانه اى در جایى که رسانه هاى دیگر نیستند. این ادبیات ارزش در مطالعات جامعه شناختى دارد چون این رمان ها به دنبال ارضاى خوانندگان هستند و سطح سواد، آگاهى و توقع خوانندگان را منعکس مى کنند. رئیس پژوهشکده فرهنگ، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات درخصوص کارکردهاى منفى این ادبیات معتقد است: غفلت، تنزل دادن احساسات، نیازها و غرایز انسانى، امکان درجازدن در ادبیات عامه پسند و مانع شدن براى صعود به داستان هاى جدى، جدى گرفته شدن کتاب ها و نویسندگان عامه پسند، تنزل ذائقه و تفکر و ساده پسندى و ساده اندیشى و آموزش غلط به خوانندگان مى تواند نقاط سیاه ترویج ادبیات عامه پسند باشد. • زنان قهرمان داستان ها در بررسى ۱۰۰ عنوان داستان عامه پسند پرتیراژ سال هاى ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ مشخص شد ۸۱ رمان از این ۱۰۰ عنوان توسط زنان نوشته شده است، ۵۰ درصد از این آثار داراى بیش از ۳۵۷ صفحه بوده اند، تیراژ این آثار بسیار بالا بوده است، نام قهرمان در اغلب موارد ایرانى _ فارسى بوده و اسامى مذهبى بسیار کم و تقریباً نزدیک به صفر است، جنس قهرمان داستان در ۶۷ درصد موارد زن بوده است، سن قهرمان داستان در ۷۵ درصد موارد زیر ۲۵ سال بوده است، وضع فعالیت قهرمان در ۴۵ درصد موارد دانشجو، خانه دار یا بیکار بوده است، موضوع داستان در ۶۲ درصد موارد «عشقى یا موضوعات عاشقانه» بوده است. عرصه اجتماعى وقوع داستان در ۸۵ درصد موارد خصوصى «خانواده» یا ترکیبى از عرصه خصوصى و حکومتى است.نقطه اوج داستان در اغلب موارد بروز یک حادثه یا گذر از یکى از مراحل زندگى یا بروز یک انحراف یا ناهنجارى است در ۷۸ درصد موارد و ۶۰ درصد مهمترین نوع رابطه را روابط عاشقانه به تصویر کشیده اند. مهمترین تعارض بر سر منافع فردى و فیزیولوژیک بوده است، در ۵۹ درصد قهرمان با فردى از جنس دیگر تعارض داشته و مهمترین مشکل در زندگى قهرمان در ۷۷ درصد موارد اجتماعى توصیف شده است. مهمترین مشکلات در خانواده به «ناکامى»، «ازدواج»، «عشق ممنوع» و امثال اینها مربوط است و ۹۱ درصد موارد نشانه هاى «فردگرایى» وجود دارد. در ۵۵ رمان از ۱۰۰ رمان ها نوعى از آسیب ها و انحرافات اجتماعى روى داده است (قتل، خودکشى، قاچاق، اعتیاد، کلاهبردارى و...) و تنها در ۶ مورد از ۱۰۰ رمان به مسائل سیاسى اشاره شده است. سرانجام داستان در ۵۰ درصد موارد ازدواج و رسیدن مرد و زن به هم، در ۲۸ درصد موارد مرگ و در ۲۲ درصد موارد دیگر بوده است. همه داستان ها داراى پیام اخلاقى اند. احمدى با این تعاریف و آوردها رمان هاى عامه پسند ایرانى را این گونه تعریف مى کند؛ رمانى موفق از نظر فروش که زنان درباره زنان جوان فاقد فعالیت درگیر با مسائل عشقى مى نویسند. در این رمان ها حادثه اى قهرمان داستان را به انجام رفتارى خلاف هنجارهاى خانوادگى- اجتماعى سوق مى دهد و قهرمان ضمن تعارض و مبارزه با هنجارهاى رایج و برخورد با ناهنجارى ها و انحرافات سعى در حل مشکل اجتماعى- فردى خود دارد و در نهایت نیز با پایانى خوش یا مرگ به پایان مى رسد. و در خصوص بهبود وضعیت ادبیات داستانى در ایران معتقد است؛ باید به انجمن هاى ادبى «غیردولتى» اجازه فعالیت داده شود. این انجمن ها به نقد، نشر سرمایه گذارى، جریان سازى فرهنگى و افزایش سرمایه فرهنگى کمک خواهند کرد. همچنین در مدارس امکان مطالعه و نقادى آثار در کلاس درس داده شود و منتقدان به آثار عامه پسند نیز توجه کرده و این آثار را نقد کنند. هر ایرانی هر ۱۸۲۵ روز یک کتاب میخرد . هندى ها هفته اى ۱۰ ساعت مطالعه مى



خرید و دانلود تحقیق: ایرانى ها داستان هم نمى خوانند