واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

واضی فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق ضرب المثل درباره دوست

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

ضرب المثل سوئدی:دوست کنار بطری شراب،دشمن بزرگ جیب است.

ضرب المثل ترکی:دوست به سر می نگرد و دشمن به پا

ضرب المثل یونانی:دوست در جهنم هم که باشد،نیکوست.

ضرب المثل روسی:دوست همه دوست هیچ کس نیست.

ضرب المثل انگلیسی:دوست آیینه موفقیت دوست است.

ضرب المثل پاکستانی:دوست حقیقی غایب هم که باشد در حکم حاضر است.

ضرب المثل انگلیسی:دوست زمان احتیاج دوست حقیقی است.

ضرب المثل حبشه ای:دوست نیرومند دشمنی نیرومند می شود.

ضرب المثل پاکستانی:دوست من صبرکن بهار خواهد رسید.

ضرب المثل هندی:دوستان،نزدیکان خویشاوندانند.

ضرب المثل بلژیکی:دوستان دوستان من هم ،دوستان من هستند.

ضرب المثل اسکاتلندی:دوستان را با تانی انتخاب کن و با تانی هم عوضشان کن.

ضرب المثل ماداگاسکاری:دوستان مانند کسانی هستند که دارای یک پدرند و عاشقان هم مانند کسانی هستند که دارای یک مادرند.

ضرب المثل ایرانی:دوستان وفادار بهتر از خورشیدند.

ضرب المثل لهستانی:دوستان،دزدان اوقات شما هستند.

ضرب المثل روسی:دوستت را دوست بدار ولی مواظب خود باش.

ضرب المثل چکسلواکی:ذوستت را با دستهایی که دستکش پرنیان دارد بدست آور و او را با قلچماق نگاه دار.

ضرب المثل چکسلواکی: دوستت را در خفا سرزنش کن و در ملا عام به تعریفش بپرداز.

ضرب المثل پاکستانی:دوستت هرچه قدر هم شیرین شد سعی کن او را نخوری.

ضرب المثل یونانی:دوستت را با معایب اخلاقی و نقاط ضعفش دوست بدار.

ضرب المثل ماداگاسکاری:دوستی مانند طناب سست است.اگر بکشی پاره می شود و اگر سست از هم بکشی از هم می گسلد.

ضرب المثل آلمانی:دوستی واقعی در زمستان منجمد نمی شود.

ضرب المثل آلمانی:دوستی نانی است که تا زمانی که بیات نشده خوشمزه است.

ضرب المثل پرتقالی:دوستی که برای یک علت جزئی قهر می کند هرگز قهر نمی کند.

ضرب المثل آفریقایی:دوستی میان احمق و پولش زیاد پایدار نیست و بزودی آن دو از هم جدا می شوند.

ضرب المثل اوگاندایی:دوستی به قیمی زیاد تمام می شود.

ضرب المثل فرانسوی:دوستی عشق است منهای بالهایش

ضرب المثل آلمانی:دوستی عشق است توام با عقل

یک گل دوست بدتر از هزار سنگ دشمن

سنگ دوست کشنده است



خرید و دانلود تحقیق ضرب المثل درباره دوست


درباره محمدرضا شفیعى کدکنى

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

درباره محمدرضا شفیعى کدکنى

محمدرضا شفیعى کدکنى شاعر ، ادبیات پژوه ، منتقد ادبى ،مصحح و مترجم.متولد ۱۳۱۸ ، کدکن نیشابور

 تلمذ و شاگردى دروس حوزوى در محضر بزرگانى چون ادیب نیشابورى دوم، میرزا هاشم قزوینى، آیت الله میلانى و برخى دیگر از علماى نامدار - دکتراى زبان وادبیات فارسى از دانشگاه تهران ۱۳۴۸- شاگردى بزرگانى چون بدیع الزمان فروزانفر، دکتر مینوى، دکتر على اکبر فیاض، احمدعلى رجایى بخارایى و غلامحسین یوسفى ، غلامحسین مصاحب و عباس زریاب خویى و ...- تدریس و تحقیق در دانشگاه هاى مختلف جهان از جمله انگلستان ، آمریکا ، ژاپن و ..- نخستین محققى که در دوره معاصر «بیدل دهلوى» را به جامعه ادبى معرفى نمود.- نخستین محققى که در دوره معاصر «حزین لاهیجى» را به جامعه ادبى معرفى نمود.- با تحلیل و تفسیر کتاب «الفصول» چهره واقعى کرامیه را به پژوهندگان ایران و ایرانیان شناساند.- برخى از دفترهاى شعر او عبارتند از : زمزمه ها ، شبخوانى ، از زبان برگ ، در کوچه باغهاى نیشابور، از بودن و سرودن ، مثل درخت در شب باران ، بوى جوى مولیان و ...- برخى از تصحیحات و تحقیقات وى عبارتند از : «شاعر آینه ها» (در باره بیدل دهلوى) ، تاریخ نیشابور ، تفسیرالفصول ، دیوان شمس ، غزلیات عطار، اسرار التوحید ، سبک شناسى عرفان و ادبیات فارسى ، موسیقى شعر ، شعر معاصر عرب، الهى نامه و مصیبت نامه عطار نیشابورى ، البدء والتاریخ و دفتر روشنایى و ...و در آغاز، سخن بود و سخن تنها بودو سخن زیبا بودبوسه و نان و تماشاى کبوترها بود«درین قحط سال دمشقى» نوشتن از شفیعى کدکنى پاس داشتن حرمت عشق است. گرچه این نوشتن، تلاشى بى سرانجام و تقلایى بى فرجام خواهدبود و قلم زدن در این راه عرض خود بردن و زحمت دیگران داشتن است و پیشاپیش به تمام هواخواهان و دوستداران کدکنى مى گویم که: «ببخشاى اى روشن عشق‎/ بر ما ببخشاى!»

نوشتن درباره «محمدرضا شفیعى کدکنى» را مى توان از مناظر و منفذهاى گونه گون آغاز کرد و به سرانجام رساند. چه او هم محقق است و هم منتقد و هم شاعر، چنانکه نخستین کسى است که «بیدل دهلوى» را به جامعه ادبى ما معرفى کرد و هم مى توان مدعى شد که کدکنى فضل تقدم در معرفى «حزین لاهیجى» را نیز داشته است. همانطور که تحقیقات بدیع، دامنه دار و ژرف او در باب «کرامیه» اعتبارجهانى دارد. چرا که به زعم بسیارى او بود که نخستین بار با کشف و تحلیل بسیار مهمش در کتاب «الفصول» چهره واقعى کرامیه را به پژوهشگران نمایاند.در واقع مقالات او در این کتاب نشان مى دهد که «کرامیه» اولین تجربه هاى «زهد» را در شعر فارسى واردکردند. تحقیقات او در این باب حتى «مارلونگ» استاد بزرگ تاریخ و کلام اسلامى را هم به حیرت واداشت.در باب تحقیق کدکنى بسیارمى توان نوشت. تعریفى که او از تصرف در تحقیقات شگرف و عمیقش ارائه کرد، عملاً موجب ایجاد «سبک شناسى عرفان و ادبیات عرفانى» در فرهنگ ایران شده است. او براى اولین بار ادبیات عرفانى را در قالب آمار موردبررسى علمى قرارداد.کدکنى با تصحیح انتقادى خود در کتابهاى «اسرارالتوحید» و «حالات و سخنان ابوسعید» با بازسازى و پیراستن این دو اثر مهم در ادبیات عرفانى دوکتاب بارز و برجسته در این عرصه را روانه بازار نشر کرد و مشتاقان این عرصه را بسیار سیراب نمود. باید اعتراف کرد که تلاش کدکنى در این دو کتاب براى ارائه اطلاعات ناب و دسته اول پیرامون احوال و اقوال مشایخ صوفیه، مباحث ادبى، لغوى، تعیین هویت، اعلام تاریخى و جغرافیایى به مشتاقان این عرصه ادبى ستودنى و غیرقابل فراموش است.شفیعى کدکنى همچنین درکتاب مانا و ماندگارش «موسیقى شعر» گسترده ترین وعالمانه ترین بررسى را پیرامون «موسیقى» به انجام رسانده است و این حکایتگر این واقعیت است که او شناخت بى حد و حصر از موسیقى ایرانى دارد وبرخلاف بسیارى از ادبا و شعرا که میانه اى با موسیقى به معناى علمى و حرفه اى آن ندارند، کدکنى موسیقى را نه به نظر که در عمل مى شناسد و بسان حلقه خراسانى که دایره اى از شعرا و ادباى مشهور و معروف آن خطه است توان بازپرداخت و نقد موسیقى را حتى در شعر دارد.تلاش کدکنى در عرصه شناخت و شناساندن «شعر معاصر عرب» هم در خور تحسین و تقدیر است. چه او اولین کسى است که به معرفى مفید و پر از اطلاعات و جامع از جریان هاى شعر معاصر عرب را به زبان فارسى ارائه کرده است. او در کتاب «شعر معاصر عرب»اش علاوه بر آنکه به مطالعه اى تطبیقى میان جریان شعر مدرن فارسى و عربى در قرن گذشته دست مى زند و اعلام مى کند که تغییر و تحولات رخ داده در اشعار فارسى و عربى سده اخیر ناشى از ورود شعر فرنگى و ترجمه اشعار فرنگ در فرهنگ هاى عربى و فارسى است.تصحیح «تاریخ نیشابور» نیز از دیگر خدمات ارزنده کدکنى است. چنانکه درباره این کار او گفته اند: اگر در کارنامه شفیعى کدکنى تنها تصحیح انتقادى «تاریخ نیشابور» ثبت مى شد براى اینکه نامش را در شمار خادمان بزرگ فرهنگ ایران در قرن اخیر قراردهد کفایت مى کرد. چه شفیعى کدکنى براى تعیین هویت اعلام رجالى و جغرافیایى پرشمار این کتاب سال ها وقت صرف کرد و به تعبیر خودش «جان کند» تا توانست با تصحیح و احیاى این کتاب که از آن به «کتاب مادر» تعبیرمى کنند، آن را از زاویه گمنامى وارد متن پژوهش هاى محققان کند. درباره اهمیت این کتاب همین بس که این کتاب را یکى از اسناد بسیارمهم تاریخ تمدن و فرهنگ نیشابور بزرگ مى دانند و به شمار مى آورند.از دیگر کارهاى مهم کدکنى در مقام محقق و پژوهشگر ادبى، کار شگرف و عظیم او در «مختارنامه» و «منطق الطیر» شیخ فریدالدین عطار نیشابورى است. تصحیح منتقدانه او باعث شده است که ما امروز اطلاعات و شناخت گسترده تر و ژرف ترى پیرامون زندگى شیخ فریدالدین عطار نیشابورى و بلاغت و سبک شخصى و ریشه هاى اندیشه او داشته باشیم. اطلاعاتى که تا پیش ازاین کتاب کمتر قابل دسترسى و دریافت بود.اى تو آغاز، ‎/ تو انجام، تو بالا، تو فرود‎/ اى



خرید و دانلود  درباره محمدرضا شفیعى کدکنى


درباره قیصر امین پور

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

درباره قیصر امین پور

 

لحظه هاى کاغذى

- قیصر امین پور شاعر، ادیب و فارسى پژوه متولد ، 1338 گتوند خوزستان

- ترک تحصیل از رشته دامپزشکى دانشگاه تهران 1357

- ترک تحصیل از رشته علوم اجتماعى دانشگاه تهران 1363

- اخذ دکتراى ادبیات فارسى از دانشگاه تهران با راهنمایى دکتر شفیعى کدکنى 1376

- تدریس در دانشگاه الزهرا 70 - 1367

- تدریس در دانشگاه تهران 1370 تاکنون

- دبیر شعر هفته نامه سروش 71-60

- سردبیر ماهنامه ادبى - هنرى سروش نوجوان 83- 67

- عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسى

- برخى از آثار او عبارتند از: ظهر روز دهم (برنده جایزه جشنواره کتاب کانون پرورش فکرى) به قول پرستو (برنده جایزه جشنواره کتاب کانون پرورش فکرى) تنفس صبح، در کوچه آفتاب، منظومه روز دهم، توفان در پرانتز، بى بال پریدن، گلها همه آفتاب گردانند و...

- برنده تندیس مرغ آمین 1368

- برنده تندیس ماه طلایى (برگزیده شعر کودک و نوجوان 20 سال انقلاب)

اگر بخواهیم شعرى از جنگ بگوییم حتماً سرآمد شاعران آن، قیصر امین پور به یادمان خواهد آمد همانکه روزگارى براى من و هم نسلانم سروده بود:

مى خواستم شعرى براى جنگ بگویم

دیدم نمى شود

دیگر قلم زبان دلم نیست.

گفت:

باید زمین گذاشت قلم ها را

دیگر سلاح سرد سخن کار ساز نیست

باید براى جنگ

از لوله تفنگ بخوانم

با واژه فشنگ

قیصر امین پور در آستانه دهه پنجم عمرش اما دیگر به دنبال واژه و فشنگ نیست. چه مدتهاست که زادگاه و سرزمین مادرى اش به دور از «وضعیت خطر» و «آژیر قرمز» نفس مى کشد. با این همه گویى غبار آن سالهاى نه چندان همچنان بر چهره شاعر «خانه هاى خونین» و «عروسک خون آلود» تازه مانده که گاه به گاه به یاد آن ایام داغ ولى تازه مى کند. گر چه «این حرمهاى داغ دلش را دیوار هم توان شنیدن نداشته است.» از همین روست شاید که امین پور لحظه هاى کاغذى اش را مى سراید و مى گوید:

خسته ام از آرزوها، آرزوهاى شعارى

شوق پرواز مجازى، بال هاى استعارى

لحظه هاى کاغذى را روز و شب تکرار کردن

خاطرات بایگانى، زندگى هاى ادارى

آفتاب زرد وغمگین، پله هاى رو به پایین

سقف هاى سرد و سنگین، آسمان هاى اجارى

عصر جدول هاى خالى، پارک هاى این حوالى

پرسه هاى بى خیالى، نیمکت هاى خمارى

رونوشت روزها را روى هم سنجاق کردم:

شنبه هاى بى پناهى، جمعه هاى بى قرارى

عاقبت پرونده ام را با غبار آرزوها

خاک خواهد بست روزى، باد خواهد برد بارى

روى میز خالى من، صفحه باز حوادث

درستون تسلیت ها، نامى از مایادگارى

قیصر امین پور، چنانچه از شعرهایش مى آید، جنوبى است و اهل «گتوند». منطقه اى در محدوده دزفول. به همین خاطر هست که جنگ را مى توان در اشعار روزگار جوانى اش به دیده ذهن دید و پریشان شد و بارید. او که در سال 1338 متولد شده، تا سال 1357 در همان منطقه به تحصیل پرداخت و در این سال بود که براى ادامه تحصیلات و ورود به دانشگاه تهران عزیمت کرد.

امین پور جوان در بدو ورودش به تهران و آغاز تحصیلات دانشگاهى جذب حوزه هنرى آن سالها مى شود و آشنایى اش با شاعران جوانى که در حوزه هنرى گردآمده بودند او را به حضور در جمع آنان کشاند و باعث شد تا او تحت تأثیر یاران هم سلک و مرامش و به اشتیاق شاعرانگى هایش رشته تحصیلى اش را از علوم اجتماعى به ادبیات تغییر دهد.

او در سال 1366 به همراه دوستان نویسنده و شاعرش، بیوک ملکى و فریدون عموزاده خلیلى، نشریه سروش نوجوان را طراحى و منتشر کرد که تا چندى پیش هم انتشار این مجله و مسؤولیت قیصر امین پور در سمت سردبیرى ادامه داشت.

از سال 1367 امین پور تدریس در دانشگاه الزهرا را آغاز کرد و دبیرى بخش ادبیات فصلنامه هنر و مسؤولیت در دفتر شعر جوان را به کارهاى خود ضمیمه کرد که تاکنون ادامه دارد. امین پور در سال 1376 با دفاع از رساله خود با عنوان «سنت و نو آورى در شعر معاصر» که با راهنمایى دکتر محمدرضا شفیعى کدکنى به سامان رسیده بود و موفق به اخذ مدرک دکتراى ادبیات فارسى از دانشگاه تهران شد و بعدها



خرید و دانلود  درباره قیصر امین پور


درباره سوکال

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

پریشان اندیشى آشفته گفتار پست مدرنامپراتور برهنه است

 

درباره سوکال

آلن دیوید سوکال متولد 1955 و فیزیکدان دانشگاه نیویورک از نظر سیاسى چپ گرا است و تنها ادعاى او براى این وابستگى آن است که در گذشته مدتى در دوران حکومت ساندینیستا در دانشگاه ملى نیکاراگوئه ریاضى تدریس کرده است. از جمله استقبال کنندگان ماجراى سوکال نوآم چامسکى بود که گفت چپ و علوم اجتماعى بهتر است بنیان فکرى خود را بر استدلال عقلى بگذارند. حاصل یادداشت هاى سوکال در این رابطه نخست به صورت کتابى به نام «شیادى هاى روشنفکرى» در فرانسه و سال بعد تحت عنوان «یاوه هاى مد روز» به چاپ رسید. سوکال در فیزیک در حوزه هاى مکانیک آمارى، نظریه میدان کوآنتوم، فیزیک ریاضى و فیزیک محاسباتى کار مى کند.

یکى از عقل مى لافد یکى طامات مى بافد

                           بیا کاین داورى ها را به پیش داور اندازیم  حافظ     

اگرچه آغاز کردن با نقل قول هاى ناخوشایند پسندیده و متعارف نیست، براى پى بردن به عمق فاجعه از شما خواننده صبور خواهش مى کنم دندان بر جگر نهاده و پاراگراف زیر را مانند دارویى تلخ یک جرعه تا به آخر بخوانید:

«وقتى عمق زمان جاى عمق هاى فضاى محسوس را مى گیرد، وقتى جابه جا شدن سطح میانى جایگزین تعیین حدود سطح ها مى شود؛ وقتى شفافیت نمودها را دوباره برپا مى دارد؛ آن گاه رفته رفته از خود مى پرسیم آیا آنچه به اصرار فضا مى نامیم و در عمل نور، یعنى نوعى نور فروآگاهى شبه نورشناختى نیست که آفتاب، تنها، یک صورت یا یک بازتاب آن است. این نور در مدتى روى مى دهد که با زمان نوردهى آنى و نه با گذشت زمان تاریخى یا گاه شناختى سنجیده مى شود. زمان این آنِ بدون مدت همانا«زمان نوردهى»است؛ خواه این نوردهى کمتر یا بیشتر از حد باشد. فناورى عکاسى و سینمایى آن وجود و زمان پیوستارى را که از همه بعدهاى فیزیکى عارى است پیش بینى کرده اند و در این پیوستار کوانتوم کنش با انرژى و نقطه مشاهده سینمایى یک باره آخرین آثار به جا مانده از یک واقعیت ناپدید شده ریخت شناختى مى شوند.

این سرعت نور، وقتى به زمان حال ابدى یک نسبیت که ضخامت و عمق توپولوژیک و غایت شناختى آن متعلق به این ابزار نهایى اندازه گیرى است انتقال یابد، داراى یک جهت مى شود، که هم اندازه و هم بعد آن است و خود را با یک سرعت در همه جهات که چون شعاع هاى یک دایره اند و جهان را اندازه مى گیرند انتشار مى دهد.»

ظاهرا این پارگراف در اصل فرانسوى آن به قلم پل ویریلیو، معمار و مهندس شهرساز و رئیس پیشین «دانشکده معمارى» ، جمله اى 193 واژه اى است که به اعتراف نویسندگان کتاب «یاوه هاى مد روز» : «بدبختانه هنر شعرى آن به تمامى به ترجمه در نیامده اما کامل ترین نمونه اسهال قلمى است که تاکنون با آن روبه رو شده ایم.»

متاسفانه نثر مسجع بالا نمونه کمیابى نیست و در همین ایران نیز روزانه کتاب هایى نوشته یا ترجمه و راهى بازار مى شوند که بر وقت و انرژى و استعداد هدررفته پدیدآورندگان آنها- که مى توانست صرف پژوهشى واقعى و کارى اصیل شود- باید افسوس خورد و بر مرگ درختان تنومند تامین کننده کاغذ آنها باید زار گریست. به زبان فارسى و مادرى تان مهملاتى خواهید خواند که شما را وادار به تحسین لباس زیبا و جدید امپراتور خواهد کرد. نویسندگان کتاب ها از چنان شهرتى برخوردارند و لفاظى هایشان چنان پرطمطراق است که عقل ناقصتان بى درنگ به نقص خویش اعتراف مى کند. اما نباید زود واداد. اکنون فریاد آلن سوکال فیزیکدان نظرى دانشگاه نیویورک که «امپراتور برهنه است» با تلاش جلال حسینى به فارسى ترجمه شده و در اختیار شما است. این کتابى است پرماجرا که خیلى ها نمى خواهند شما آن را بخوانید اما کتابى است دست کم در فارسى به راستى بى همتا.

از ماجراى سوکال (SOKAL AFFAIR) اکنون دیگر ده سال مى گذرد و اندکى کهنه شده اما ارزش دوباره شنیدن را دارد. داستان از این قرار است که در سال 1994 با انتشار کتاب «خرافات پیش رفته: چپ دانشگاهى و مشاجره هاى آن با علم» به قلم پل گراس زیست شناس و نورمن لویت ریاضیدان در نقد چندفرهنگى، ساختارگرایى اجتماعى و پست مدرنیسم، آلن سوکال فیزیکدان به موضوع علاقه مند شده و پس از مطالعات کتابخانه اى وسیع پرونده پروپیمانى از سوءاستفاده هاى روشنفکران فرانسوى و دنباله رو انگلیسى زبانشان از مفاهیم علمى تهیه مى کند. سپس تصمیم مى گیرد در واکنش به این پدیده دست به آزمایشى غیرعادى بزند. وى بعدها در مقاله دیگرى مى نویسد: «مدت ها است که از افت معیارها در انسجام فکرى علوم انسانى در برخى از حوزه هاى دانشگاهى در آمریکا ناراحتم. اما من فیزیکدانم و شاید اشکالى در کار من است که نمى توانم از معناى ژوئى سانس یا دیفرانس سر درآورم، پس براى آزمایش معیارهاى فکرى غالب به یک تجربه دست زدم تا ببینم آیا یک نشریه پیش آهنگ مطالعات اجتماعى که نام آورانى چون فردریک جمیسون و اندرو راس را در شوراى سردبیرى خود دارد مقاله اى را که حاوى سخنان بى معنا اما به  ظاهر دلنشین است و به ستایش پیش فرض هاى ایدئولوژیک



خرید و دانلود  درباره سوکال


تحقیق سخنی درباره ی لسان الغیب

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

« سخنی درباره ی لسان الغیب»

درباره ی: نویسنده بزرگ خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی

سخن و تفحص پیرامون اشعار تغزلی و موسیقائی حافظ از سوی حافظ شناسان و عالمان عرفان بسیار شده است بی آنکه در اداراکات و کشف شهودات آن ها درباره ی حافظ و آفرینش های هنری او تشابه و یگانگی هائی وجود داشته باشند این ابهام شاید به دلیل ایهام و کنایات و نیز نمادهای قومی و فرهنگی است که در زبان و کلام و شیوه بیان سمرفندی که در عصر حافظ می زیسته است و کتاب تذکره خود را 4 سال بعد از وفات بپایان بوده است در کتاب خود او را دانا به عالم راز آلود غیب و حافظ یاد کرده است و بودند پژوهندگان و سوخته ی زبان و فرهنگ ایران که دل و جان در گرو این عشق اثیری و عارفانه که از سوی خداوندگار یکتا در این وند عاشق به ودیعه نهاده شده بود نهاوند و جان در قربانگاه محراب عشق باختند بی آنکه بر اسرار و رازهای سر به مهر رنگین کمان جام جهان نمای و به ژرفای اسطوره های شعر خواجه چیده شوند حافظ زمانی پا به عالم هستی نهاد که نزدیک به هشتاد سال از تجاوز و حاکمیت زورمداران اقوام بیابانگرد مغول و ترکان تیموری که تنها ابزار و فرهنگ شان تیغ سلاح خون ریز شمشیر بود و با آن شهرهای پهناور را ویران زمین را یکی پس از دیگری غارت و به آتش کشیدند و به ضرب شمشیر وادار به اسارت و تسلیم نمودند میگذشت و شیراز نیز که به علت سیاست و حسن تدبیر شاهان و فرمانروایان فارس تسلیم و مصون از تعرض و چپاول مهاجم حیات درباره ی یافته بود به سیر فرهنگی خود ادامه داد. خواجه شمس الدین محمد بن محمد حافظ شیرازی در دهه سوم قرن هشتم هجری حدود سال 727 قدم به عالم سنجی خاک نهاد و چشم و جمال هستی گشود حافظ که هنوز چند سالی نداشت پدر خود را از دست داد. از پدر که فردی زحمتکش و وارسته بود چون توش و مالی نمانده بود در سالهای نخست نوجوانی او و مادرش با فقیر و تهیدستی روزگار می گذراندند جافظ چون به سن رسیده بود برای کسب درآمد و تامین معاش(در نانوایی یک از محله های شیراز به کار خمیرگیری مشغول شد) و چون شوق و عشق به آموختن داشت در یکی از مکتب خانه های آن زمان که از سوی فضلا و ادبای وقت اداره می شد و تحصیل پرداخت. حافظ پس از گذراندن مراحل نخستین تعلیم و تعلم چون در درون روح ناآرام جوشان خود که رشید در نبوغ جادوئی و سحرانگیزش که در حال بروز و ظهور بود و ذره تار و پودش را در بند و سیطره خود داشت و در تب درک معانی و علوم قرآنی و نیز تعالی علمی و فرهنگی خود می سوخت ضمن حضور در مجالس درس عالمان و ادبیان زمان که در شیراز به فراوانی یافت می شدند و در آن ایام بعد از مدرسه نظامیه بغداد که سوی مغولان به خاک و خون کشیده شده بود یک مرکز ادبی و فرهنگ بود و از اوایل قرن چهارم تا اواخر قرن هشتم هجری محل درس و بحث سالکان طریقت عرفان و ادب همچون ابن خفیف ( 372- 629 ) و جنید شیرازی و عارفان و شاعران صاحب سبک و کرامات بوده است در سلک دوستداران و عاشقان زبان و ادب فارسی و عرب در آمد و در مجالس درس عالمان فرهیخته و عارف زمان خود حضور یافت و تلمذ میکرد محمد گلندام که خود طبع شعری داشت و معاصر و هم مدرسه ی حافظ بود و با او دوستی بسیار نزدیکی داشت می گویند : « حافظ به تبع و تفحص در کتب اساسی علوم شرحی و ادبی از قبیل کشاف زمخشری و مطالع الانظار قاضی بیضاوی و مفتاح العلوم سکاکی و امثال آنها پرداخت محمد گلندام حافظ را چندین بار در مجلس درس قوام الدین ابوالبقا عبد الله بن محمود اصفهانی شیرازی ( 772 هجری ) مشهور به ابن النقید نجم عالم معروف به قرآت سبع و فقیه بزرگ خود دیده و غزل های سی رش را در همان محفل و ادب شنیده است »‌ . حافظ که بنوغ و منزلت شعر خود را .

« سخنی درباره ی لسان الغیب »

« درباره ی نویسنده ی بزرگ خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی »

می دانست در اندک زمان در هالی رحمت شهرت و افتخار یکی پس از دیگری بروی او گشوده پس از زبانزد خاص و عالم گردید و ستاره اقبال او تا آن سوی مرزهای ایران درخشیدن گرفت . حافظ قرآن که ( نادرة زمان و جهان و سخن او را حالا تست که در حوزة ملاقت بشری در نیاید همانا و اردات غیبی است و از مشرب قفیر چاشنی دارد و اکابد او را السان الغیب نام کرده اند ) به مشک پارئی در وطن مالوف قناعت نمودی و از شهر شهرهای غریب فراغت داشت پای از شیراز نشاط ، اندیشه ها و رؤیاهای گاهی شاد و گاهی غم آلودش



خرید و دانلود تحقیق سخنی درباره ی لسان الغیب